[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 19 رای - 4.37 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی
نویسنده پیام
سم اسپید آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 485
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۱/۸
اعتبار: 52


تشکرها : 2700
( 5519 تشکر در 315 ارسال )
شماره ارسال: #161
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

(۱۳۸۹/۵/۱۶ عصر ۰۱:۲۲)بهزاد ستوده نوشته شده:  

چند فيلم سينمايي از بينوايان تابحال ساخته شده 5 فيلم  يا بيشتر ؟

کل اقتباس های انجام گرفته از رمان بینوایان: http://www.imdb.com/find?s=all&q=miserables

اینکه کدوم نسخه بهتر هستش بستگی به دید دوستان داره، بعنوان مثال چقدر به اصل اثر وفادار باشه یا نباشه. ولی نسخه 1998 به کارگردانی بیل آگوست برداشت کاملا آوانگاردی (avant-garde) از این رمان بود و وجوه کمتر دیده شده این شاهکار ادبی را نمایان ساخت. البته همیشه بر سر اقتباس های سینمایی دعوا بوده و عده کثیری عقیده دارند به هیچ عنوان نمی توان ذات اثر را به فیلم منتقل کرد و حتی امکان دارد اصل اثر مخدوش شود، البته در اینکه این عقیده غیر قابل انکار هست شکی نیست ولی از طرفی قرار نیست هر چیزی که در اصل اثر وجود دارد به فیلم منتقل شود زیرا فرصتی برای بیان تمام رخدادهای آن وجود ندارد و علاوه بر این اگه قرار باشه هر چیزی که در کتاب هست عینا در سینما دیده شود پس چه دلیلی برای ساخت فیلم وجود دارد؟ مهمترین عنصر سینما جنبه بصری اون هست که در کتاب همانند سینما قابل درک نیست و گاهی تاثیر یک سکانس از یک فصل کتاب بیشتر است. مسلما تعداد افرادی که فیلم الیور تویست را دیده اند از تعداد افرادی که کتاب آن را خوانده اند بیشتر هست پس سینما برای پیشبرد هنر امری ضروریست و هیچوقت هم کسی ادعا نکرده فیلم من از فلان رمان بهتر هست و اگر هم گفته باشد کذب محض است چون اولا فیلمنامه کاملا اقتباسی هست و اگر فیلم خوبی از کار در اومده یا بواسطه ذات اون اثر و یا دستکاری در اصل اثر بوده. برای اینکه کارگردانی بزرگ بشه نیاز به خلاقیت داره و یکی از خلاق ترین اونها سر دیوید لین هستش که با ذکر یک نمونه از شاهکارهای اون که مطمئنم همتون دیدید بحث رو به پایان می رسونم، تفاوت سینما با کتاب اینجاست:

دیزالو آتش گرفتن کبریت در دستان پیتر اوتول به صحرای داغ:


مشکل من با دنیا این است که او همیشه یک گیلاس از من عقب تر است (هامفری بوگارت)
۱۳۸۹/۵/۱۶ عصر ۰۲:۴۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : موسيو وردو, بانو, واترلو, دشمن مردم, دلشدگان, سروان رنو, میثم, رزا, Kassandra, روح اله, آوینا, John Coffey, مگی گربه, هایدی, واتسون
کاوه نوری آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 16
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۴/۲۷
اعتبار: 1


تشکرها : 17
( 66 تشکر در 10 ارسال )
شماره ارسال: #162
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

بامبی 2 - محصول 2006 والت دیزنی

بامبی 2

سرپرست گویندگان: مهرداد رئیسی

آرزو آفری: بامبی - تامپر - مادر تامپر - خواهر های تامپر

محمدرضا علیمردانی: پدر بامبی

صنم نکواقبال: روح مادر بامبی - رونو (بره آهوی شیطون)

آیسن نوروزی: گل (فلاور)

اعظم چوبدار: فالین

محمدرضا صولتی: جغد پیر - موش خرما

مهرداد رئیسی: جوجه تیغی

سرور اسلامی: مینا (دوست مادر بامبی)

تاریخ دوبله: زمستان 1384

دوبله شده در انجمن گویندگان جوان


Heart دوبله هنر هشتم است! Heart
۱۳۸۹/۵/۱۶ عصر ۱۱:۳۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دشمن مردم, بهزاد ستوده, رزا, Kassandra, اهو, الیشا, آوینا, John Coffey
دلشدگان آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 96
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۲۶
اعتبار: 24


تشکرها : 3231
( 1347 تشکر در 70 ارسال )
شماره ارسال: #163
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

بینوایان  و قصه‌های دیگر : شصت كارتون با یك بلیت

[تصویر: 63466074369903456793.jpg]

ماجرای پیدا كردن اطلاعات و تصاویر كارتون «بینوایان»، یكی از مهیج‌ترین بخش‌های كار این مجموعه بود. اولین بار در سایت گوگل دنبال تركیب دو كلیدواژه بینوایان (Les Mirablse) و animation گشتیم. بعد لغت كوزت و انیمیشن. بعد دنبال مقالاتی درباره بینوایان و تبدیل‌های آن به فیلم و اپرا و انیمیشن. هیچ‌كدام از این روش‌ها جواب نداد. جست‌وجو با اسم ویكتور هوگو هم همین‌طور. سایت رسمی طرفداران ویكتور هوگو (victorhugoonline.com) در این زمینه اطلاعاتی داشت. 4 انیمیشن از روی بینوایان. دو تایشان خیلی جدید (بعد از 2000) بودند، یكی یك كارتون كوتاه 7 دقیقه‌ای و یك سریال كارتونی به اسم «ماجراهای ژان والژان» (1972) محصول شركت توئی. معلوم است كه فقط این آخری می‌توانست همانی باشد كه ما دیده‌ایم. در جست‌وجوهای بعدی اما مشخص شد كه این كارتون هم كارتون موردنظر ما نیست. جست‌وجوی عنوان ژاپنی «بینوایان» هم جواب نداد. به نظر می‌رسید كه دیگر باید از این كارتون مهم صرف‌نظر كنیم كه یكباره در یكی از صفحات كاتالوگ ‌فروش كارتون كه متعلق به یك كشور عربی بود، عكس كوزت پیدا شد. اسم فایل تصویر بود hikayat.jpg. همین شد موضوع یك جست‌وجوی جدید. جست‌وجو در سایت‌های اینترنتی مشخص كرد كه فقط دو كارتون هست كه عنوان عربی‌شان «حكایات» است. با پیدا كردن معادل‌های انگلیسی و ژاپنی این دو تا، معلوم شد كه اسم آن كارتونی كه ما به نام بینوایان دیده‌ایم، «داستان‌های پریان از سراسر دنیا» یا manga fairy tales of the world. محصول مشترك كمپانی‌های dax (كه نل را هم ساخته) و madhouse (كه ماركوپولو را هم ساخته) در سال 1976  و با 107 قسمت توی این مجموعه، داستان‌هایی از تمام مجموعه ادبیات دنیا بود. از قصه‌های ازوپ و كریستین آندرسن تا شاهكار ویكتور هوگو. برای ما 30 قسمت كارتون را سوا كرده بودند و به اسم «بینوایان» نشانمان داده‌اند. ما بقیه قسمت‌ها را هم جداجدا (و بدون عنوان خاصی) دیده‌ایم.

منبع :   احسان رضایی   هفته نامه همشهری جوان ویژه کارتونهای دوران کودکی ما

 پ.ن :  شماره 97 هفته نامه همشهری جوان مورخه 11 آذر 85 اختصاص داشت به کارتونهای دوران کودکی ما . یک مجله ناب و استثنایی از نویسندگانی جوان که به خوبی تا مرز خط قرمزهای موجود پیشروی کرده بودند. نویسندگانی همچون نوید غضنفری ، کاوه مظاهری ، احسان عمادی ، احسان رضایی ( که به قول خودش تنها افتخار زندگیش شباهت کم نظیرش با دکتر سوکراتس، فوتبالیست اسطوره ای برزیل است )  و ... . اما در این مجله به یک نوشته اجازه چاپ ندادند که نوید غضنفری عزیز ( نویسنده این مقاله) بعدها آنرا در اینترنت منتشر کرد، اگر عمری بود این مقاله را در پستهای بعدی خواهم نوشت .

مطلب بالا بیانگر قسمتی از تلاش این عزیزان بود برای پیدا کردن اطلاعاتی درباره کارتونهای خاطره انگیز قدیمی .  درود بر تمامی عزیزانی که در تهیه و تولید این ویژه نامه نقش داشتند .

سپاس : از دو استاد بزرگوار و صاحب نظر کافه ، استاد واترلو  و استاد منصور بابت حضور گرم و صمیمیشان در این محفل تشکر و قدردانی می کنم .

۱۳۸۹/۵/۱۷ عصر ۰۵:۰۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بچه رزماری, اسکورپان شیردل, سروان رنو, واترلو, ایرج, دشمن مردم, Savezva, Peter Pan, بانو, Classic, میثم, LAUREL, رزا, Kassandra, الیشا, farzad178, آوینا, John Coffey, مگی گربه, هایدی, واتسون
ایرج آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 520
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۳۱
اعتبار: 35


تشکرها : 963
( 7216 تشکر در 230 ارسال )
شماره ارسال: #164
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

 

يكي از فيلمهاي عروسكي كه در اواخر دهه 60 ساخته شد فيلم شنگول و

منگول بود. در اين كار از دوبلورهاي باسابقه و خوبي استفاده شد.

اسامي دوبلورهاي اين فيلم به اين صورت است:

شنگول و منگول

سال ساخت : 1368

سرپرست گويندگان : منوچهر نوذري

افسانه بايگان : شهلا ناظريان

گويندگان عروسكها:

شير : حسين عرفاني

پلنگ  ايرج دوستدار

روباه  اصغر افضلي

گرگ : مرتضي احمدي

شنگول : مهوش افشاري

منگول : فاطمه برزويي

حبه انگور : فريبا شاهين مقدم

خانم بزي : زهرا آقا رضا

كلاغ : پرويز نارنجي ها

آهو خانم : مريم شيرزاد

ميمون : تورج نصر

۱۳۸۹/۵/۲۴ صبح ۰۱:۰۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : موسيو وردو, واترلو, بهزاد ستوده, دلشدگان, اسکورپان شیردل, john doe, سروان رنو, بانو, محمد, کاوه نوری, بهروز, دشمن مردم, میثم, رزا, Kassandra, اهو, الیشا, farzad178, John Coffey, مگی گربه, هایدی, واتسون
دلشدگان آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 96
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۲۶
اعتبار: 24


تشکرها : 3231
( 1347 تشکر در 70 ارسال )
شماره ارسال: #165
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

خونه مادر بزرگه

[تصویر: 03320779510824703739.jpg]

عروسک گردانان : ایرج طهماسب ، حمید جبلی ، مریم سعادت ، مرضیه محبوب ، فرشته صدر عرفانی ، حسن پور شیرازی ، مسعود کرامتی ، عادل بزدوده

 طراح ساخت عروسک : مریم سعادت ، مرضیه محبوب ، عادل بزدوده ، رحیم دوستی

طراح و ساخت دکور : کامبیز صمیمی مفخم ، محسن نوروزی ، نظام الدین مدنی ، بهروز جاندار

شعر : هنگامه مفید و مرضیه برومند   آهنگساز : بهرام دهقانیار       محصول زمستان سال 1366

مادر بزرگه : هنگامه مفید
مخمل : بهرام شاه محمدلو
مراد : راضیه برومند
آقا حنایی : رضا بابک
گل باقالی خانوم : فاطمه معتمد آریا
نوک سیاه : آزاده پور مختار
نوک طلا : مریم سعادت
نبات : فاطمه معتمد آریا
حلزون : مسعود کرامتی
هاپوکومار : هرمز هدایت
صاحب هاپوکومار : ؟
آقا کلاغه : ؟

خونه مادربزرگه با یک تیم قوی در طراحی و ساخت عروسک­ها، نوشتن متن مجموعه و عروسک گردانی و دوبله (رضا بابک، فاطمه معتمدآریا، بهرام شاه­محمدلو، مریم سعادت و آزاده پورمختار) به جرأت یکی از بهترین آثار کودک و نوجوان بعد از انقلاب است.موفقیت این مجموعه به حدی بود که سازندگانش را به فکر ساختن سری دوم آن (با اضافه کردن هاپو کومار) انداخت. بی­شک و تا همیشه تاریخ، بینندگان این مجموعه با دیدن چهره چارلز برانسون در هر فیلمی به یاد «مخمل» مادربزرگه خواهند افتاد.

تلویزیون تصمیم داشت قصه " مهمانهای ناخوانده " را برای کودکان بسازد، همان قصه معروف تلویزیون که حیوانات به خانه پیرزنی می‌آمدند و می‌گفتند «من که جیک و جیک می‌کنم برات بذارم برم» و آخر سر همه سر پیرزن بدبخت خراب می‌شدند. تلویزیون اول سفارش مهمان ناخوانده را داده بود اما برومند فکر می‌کرد که این داستان دیگر خیلی تکراری شده. تو همین گیر و واگیر برومند با چهره عجیبی آشنا شد، ننه حلیمه، پیرزن قابله ای که توی یک ده نزدیک انزلی زندگی می‌کرد. یک مادر بزرگ مهربان با کلی حیوان در خانه اش . داستان و شخصیت اولیه در ذهن برومند شکل گرفت : یعنی یک پیرزن مهربان که در خانه اش حیوانات مختلفی زندگی می کنند .ننه حلیمه شد مادربزرگه کار جدید برومند، با همان اخلاق. به همه می‌گفت: «ننه قربان، ننه قربان» توی خانه اش کلی حیوان داشت که با همه‌شان حرف می‌زد. حالا دیگر ایده قصه در آمده بود . برومند با کامبیز صمیمی ‌مفخم رفتند خانه ننه حلیمه و از او عکس گرفتند و طراحی عروسک از روی چهره ننه حلیمه صورت گرفت و مادر بزرگه متولد شد. بعد‌ها ننه حلیمه عکس عروسکش را زده بود به دیوار خانه اش و به همه می‌گفت : این منم . ننه حلیمه ؛ تا همین 8- 7 سال پیش هم زنده بود.
عروسک‌ها را یک تیم قوی ساختند. عادل بزدوده مخمل را ساخت. مریم سعادت رنگش کرد و حتی عبدالله اسکندری هم نظر داد. رحیم دوستی و مرضیه محبوب هم توی ساختن بقیه عروسک‌ها کمک کردند. کامبیز صمیمی‌ مفخم دکور و صحنه را ساخت. عروسک‌ها و صحنه خونه مادر بزرگه عالی بودند. شعر «هزار تا قصه داره» را هم هنگامه مفید و مرضیه برومند با هم گفتند. یک بیت این، یک بیت آن. موسیقی اش را بهرام دهقانیار ساخت که آن موقع تازه 20 سالش شده بود و خونه مادر بزرگه اولین تجربه اش محسوب می‌شد. خونه مادر بزرگه که زمان موشک باران ساخته شد وقتی که همه تهران خالی شده بود عوامل فیلم مانده بودند و مونتاژ می‌کردند، شاید به خاطر همین است که خونه مادر بزرگه این قدر به دل همه نشسته، چون همه با دلشان کار کرده بودند.

شخصیت‌ها:

[تصویر: 00049037132843727779.jpg]

مادر بزرگه : هنگامه مفید به جای مادر بزرگه حرف می‌زد. خیلی آرام و شمرده. مادر بزرگه رئیس خانه بود. با همه مهربان بود اما هیچ کس را زیادی پر رو نمی‌کرد و به همه یک جور می‌رسید هر کس را می‌خواست صدا کند می‌گفت : جان قربان . خیلی سعی کرد مخمل را سر عقل بیاورد تا این قدر تو کار خانواده آقا حنایی نگذارد.  وقتی مخمل کار اشتباهی می کرد دعوایش می کرد اما نگران بود که مخمل سرما نخورد .

مخمل : بامزه ترین شخصیت سریال با آن پیراهن نارنجی و جلیقه قهوه ای که سنجاق قفلی داشت. خیلی گربه بود! همه اش توی ایوان چرت می‌زد و از تنبلی توی کار کردن، جان مادر بزرگه را به لبش می‌رساند. چشم دیدن خانواده آقا حنایی را نداشت. فکر می‌کرد زیرابش را پیش مادر بزرگه می‌زنند. هر کاری می‌کرد تا مادر بزرگه پرتشان کند بیرونبه جای مخمل بهرام شاه محمد لو حرف می‌زد، همان آقای حکایتی.

آقا حنایی و گل باقالی خانوم : مرغ و خروس مادر بزرگه بودند. چون شنیده بودند مادر بزرگه مهمان نواز است یک شب با نوک سیاه و نوک طلا، - جوجه‌هایشان – آمدند خانه مادر بزرگه و ماندگار شدند. کمی ‌بعد، صاحب یک جوجه کوچولوی دیگر شدند به اسم نبات. معتمد آریا هم به جای گل باقالی خانوم حرف می‌زد هم به جای نبات. البته نبات حرف درست و حسابی‌ای نمی‌زد، همه اش جیک جیک می‌کرد و گل باقالی خانوم هم اشکش دم مشکش بود. رضا بابک به جای آقا حنایی حرف می‌زد که مثل خیلی از بابا‌ها نمونه یک مرد خانواده دوست و زحمتکش بود.

نوک سیاه و نوک طلا : «آقا مخمل، آقا مخمل، می‌یای بریم قایم جوجک بازی کنیم؟!» نوک سیاه همین جوری حرف می‌زد، جوجه شیطان و سر به هوای خانواده بود که یک لحظه هم از خواهر ناز نازی‌اش، نوک طلا، جدا نمی‌شد. دائم پا می‌گذاشت روی دم مخمل و حرصش می‌داد. مخمل همه حرصش از خانواده آقا حنایی را سر جوجه‌ها خالی می‌کرد. آزاده پور مختار جای نوک سیاه حرف می‌زد. دور گردن نوک طلا خز زرد بود و پیراهن قرمز گلدار می‌پوشید. مریم سعادت به جایش حرف می‌زد.  بد نیست بدانید که نوک سیاه پسر و نوک طلا دختر است . برای همین است که نوک طلا پیراهن گلدار قرمز پوشیده.

نبات : هیچکس نتوانست این مخمل حسود را آرام کند، جز یک جوجه تازه متولد شده . نبات آخرین فرزند خانواده آقا حنایی و گل باقالی خانوم است . اما نبات که به دنیا آمد مخمل عاشقش شد، باهاش بازی می‌کرد و مواظبش بود. یک بار که نبات تب کرد، مخمل تا صبح گریه کرد.

مراد : پسر مودب و لوس همسایه بود، می‌آمد کمک مادر بزرگه و با مخمل و بقیه اهل خانه خیلی دوست بود. به جای مراد، راضیه برومندمادر لیلی رشیدی – و خواهر مرضیه برومند حرف می‌زد.

آقای حلزون : بعد از یک باران شدید، مادر بزرگه صدای آواز می‌شنود: «به به عجب هوایی، چه آفتاب زیبایی...» این آواز را آقای حلزون می‌خواند، حلزونی که روی لاکش، شیروانی و پنجره چوبی داشت و خیلی مهربان بود. به جای حلزون مسعود کرامتی حرف می زد .

هاپوکومار و صاحب : توی سری دوم به خونه مادر بزرگه اضافه شدند. ‌هاپوکومار زخمی ‌و گم شده بود و چون هندی بود، مثل آدمیزاد حرف نمی‌زد. مدتی مهمان مادر بزرگه بود تا صاحب بیاید و پیدایش کند. مخمل از او می‌ترسید و فکر می‌کرد می‌آید و او را می‌خورد. به جای ‌هاپو کومار، هرمز هدایت حرف می‌زد .

پ . ن :از خاطره انگیز ترین مجموعه های عروسکی که همه ما عاشق شخصیت مخمل بودیم .

 یکی از خاطره های دوست داشتنی من از خونه مادر بزرگه مربوط میشه به سریال زیبای آرایشگاه زیبا!  رضا بابک عزیز به قدری به جای آقا حنایی صحبت کرده بود که در سریال آرایشگاه زیبا بعضی مواقع ناخواسته، صدای اسد آرایشگاه زیبا تبدیل به صدای خروس خونه مادر بزرگه می شد . یادش به خیر.  نمی شه از آرایشگاه زیبا نام برد و یادی از زنده یاد حسین کسبیان نکرد . بازی درخشان حسین کسبیان در سریال آرایشگاه زیبا و فیلم مادر از یادگارهای دریغ انگیز ایشان است . روحش شاد و یادش گرامی .

 منابع : دوچرخه شماره 563 نوشته ندا انتظامی و  هفته نامه همشهری جوان ویژه کارتونهای دوران کودکی ما

۱۳۸۹/۵/۲۹ عصر ۰۵:۵۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بچه رزماری, واترلو, محمد, بهروز, john doe, بهزاد ستوده, اسکورپان شیردل, سروان رنو, ایرج, بانو, موسيو وردو, دشمن مردم, فرید, Peter Pan, Classic, پدرام, میثم, رزا, Kassandra, اهو, الیشا, farzad178, آوینا, John Coffey, مگی گربه, BATMAN, هایدی, واتسون, شارینگهام
بهروز آفلاین
مشتري كافه
***

ارسال ها: 187
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۳۱
اعتبار: 17


تشکرها : 1621
( 2110 تشکر در 143 ارسال )
شماره ارسال: #166
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

با سپاس فراوان از دلشدگان عزیز.بابت یادآوری این کارتون خاطره انگیز, بد نیست که عکسی هم از مخمل گذاشته شود:

۱۳۸۹/۵/۲۹ عصر ۰۸:۲۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دلشدگان, بانو, موسيو وردو, دشمن مردم, میثم, رزا, John Coffey, BATMAN, بلوندی غریبه, هایدی, واتسون
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,255
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84


تشکرها : 11430
( 18963 تشکر در 1592 ارسال )
شماره ارسال: #167
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

من هم شخصیت مخمل خان رو خیلی دوست داشتم ! اصلا حرف زدنش هم گربه ای بود و خیلی به چهره اش می خورد ! چقدر از اون قسمتی که با کلک ، جوجه ها و بعد پدر و مادرشون ( مرغ و خروسه ) رو با دادن آدرس اشتباه از خونه دَک کرد خوشم می اومد. taeed از پر رویی اون خروسه و زنش ( خانم مرغه ) خیلی بدم می اومد . به نظرم حق با مخمل بود.  منفورترین شخصیت سریال هم اون پسر همسایه بود که خیلی ازش بدم می اومد . لوکیشن های جالبی داشت و شعر زیبایی هم اولش پخش می شد. مجموعه های عروسکی اون زمان ساده اما هنرمندانه ساخته میشد و داستان قوی و جذابی داشتند. راستی صبح های جمعه بازپخش خونه مادربزرگه پخش میشه ( البته  اگر تا حالا تموم نشده باشه ).

متن ترانه‌ی تیتراژ  خونه مادر بزرگه


خونه مادر بزرگه هزار تا قصه داره
خونه مادر بزرگه شادی و غصه داره

خونه مادر بزرگه حرفای تازه داره
خونه مادر بزرگه گیاه و سبزه داره

کنار خونه ما
همیشه سبزه زاره
دشتاش پر از بوی گل
اینجا همش بهاره

دل وقتی مهربونه
شادی میاد می مونه
خوشبختی از رو دیوار
پر می کشه تو خونه

خونه مادر بزرگه هزار تا قصه داره
خونه مادر بزرگه شادی و غصه داره

خونه مادر بزرگه حرفای تازه داره
خونه مادر بزرگه گیاه و سبزه داره

 ... 


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۸۹/۵/۳۰ صبح ۱۲:۱۴
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, دلشدگان, بانو, دشمن مردم, میثم, رزا, اهو, الیشا, آوینا, John Coffey, مگی گربه, BATMAN, هایدی, واتسون
دلشدگان آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 96
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۲۶
اعتبار: 24


تشکرها : 3231
( 1347 تشکر در 70 ارسال )
شماره ارسال: #168
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

مدرسه موشها    به یاد موفق‌ترین برنامه عروسکی تلویزیون

[تصویر: 91031032636328519911.jpg]

نویسنده : احمد بهبهانی
دکور : اصغر بهمن زاده
ساخت عروسک : مرضیه برومند -  رضا پرنیانزاده
آهنگساز سرود : محمد رضا علی قلی
کارگردان عروسکی : مرضیه برومند

گویندگان و عروسک گردانها
کپل : حمید جبلی
دم باریک : ایرج طهماسب
دم دراز : راضیه برومند – مسعود کرامتی
معلم : ناصر غفرانی فر – طاهره برومند
سرمایی و موش موشک : آزاده پورمختار
عینکی : مهدی میگانی – رضا پرنیانزاده
گوش دراز : کامبیز صمیمی مفخم
نارنجی و خواهر عینکی : سیمین ( فاطمه ) معتمد آریا
خوش خواب : مجید شناور – راضیه برومند
موشی : صوفیا محمودی
موشهای دیگر : اعظم بوریاباف – فرانک عرب – هایده مهراد

ک مثل کپل
 از مدرسه موشها، یکی از موفق‌ترین برنامه‌های عروسکی چیزی یادتان مانده؟
«مدرسه موشها» اول بخشی از یک جنگ بود، یک جنگ 11- 10 قسمتی که سال 60 پخش می‌شد و قرار بود بچه‌ها را تشویق کند که بروند مدرسه. وحید نیک خواه بهرامی‌ که آن زمان مسوول گروه  کودک شبکه 1 بود، طرح ساخت این بخش را به مرضیه برومند سفارش داد. البته آن موش‌ها با موش‌هایی که توی ذهن ماست خیلی فرق دارند، خیلی بی رنگ و رو بودند و غیر از کپل و عینکی بقیه شخصیت‌ها شکل نگرفته بودند.
آن زمان سعید پور صمیمی‌، مسوول گروه نمایش تلویزیون بود و خیلی پایه بود تا کار خوبی از آب در بیاید. برای درآوردن  شخصیت خیلی تمرین کردند. مرضیه برومند با کمک رضا پرنیان زاده که دوست صمیمی ‌جبلی و طهماسب بود شروع کردند به عروسک ساختن و رنگ آمیزی صورت‌هایشان. لباس‌هایشان را هم خود برومند دوخت: این طوری 11 قسمت اول  مدرسه موش‌ها ضبط شد. خانم برادر مرضیه برومند – صوفیا محمودی – شعر «می‌رم مدرسه. جیبام پره فندق و پسته» را گفت و زنده یاد محمد رضا علیقلی رویش موسیقی گذاشت. کلانتر و طایفه برومند‌ها، انگار برای خودشان یک پا هنرمندند. آن قدر از این مجموعه استقبال شد که مردم کوچه و بازار شعرش را می‌خواندند. به خاطر همین سری دوم مدرسه موش‌ها ساخته شد و تا 105 قسمت روی آنتن رفت. تا سال 63 جمعه ظهر‌ها، موش‌ها مهمان ما بودند.
خیلی‌ها با مدرسه موش‌ها پایشان به کار عروسکی باز شد، مثلا فاطمه معتمد آریا و آزاده پور مختار کارشان را با مدرسه موش‌ها شروع کردند. طهماسب و جبلی هم توی کار بودند. عروسک‌ها را همان کسانی می‌گرداندند که به جایشان حرف می‌زدند، یعنی اول صداها توی استودیو ضبط می‌شد و بعد یک کم دورش را تند می‌کردند تا صداها نازک بشود. به خاطر همین همه کمی‌ کند صحبت می‌کردند. بعد صداها پخش می‌شد و تصویر‌ها را می‌گرفتند.
سال 63 درست در دوره  اوج مدرسه موش‌ها، فیلم سینمایی «شهر موش‌ها» ساخته شد. کار سختی بود  چون باید عروسک‌ها را می‌بردند توی فضای آزاد. قصه اش را همه یادمان است، یک گربه سیاه که موش‌ها به آن می‌گفتند «اسمشو نبر» (حتی وقتی اسمش را می‌آوردند هم می‌ترسیدند) حمله می‌کرد به شهر موش‌ها. به خاطر همین موش‌ها می‌روند  به یک شهر دیگر. قرار می‌شود پدرها و مادر‌ها از راه سخت و کوتاه بروند تا شهر را آماده کنند و بچه‌ها هم با معلم و آشپز باشی راه طولانی‌تر را انتخاب می‌کنند. فیلم نامه را مرحوم احمد بهبهانی نوشت. بیشتر متن سریال مدرسه موش‌ها هم کار او بود. متن «خونه مادر بزرگه» را هم او با کمک مرضیه برومند نوشته، موسیقی فیلم را هم زنده یاد محمد رضا علیقلی ساخت. می‌بینید، ما  حق داشتیم عاشق موش‌ها، مدرسه شان و شهرشان باشیم. شما این عوامل حرفه ای را نگاه کنید. آدم‌هایی که حالا اسم هرکدامشان کافی است تا به فیلمی ‌اعتبار بدهد چه برسد به این که همه با هم باشند.
فیلم با بودجه یک میلیون و 200 هزار تومان ساخته شد. صف‌های طولانی جلوی سینماهای سال 64 برای یک فیلم کودک فقط یک بار دیگر تکرار شد، برای کلاه قرمزی و پسر خاله. اما مدرسه موش‌ها هنوز آبروی سینمای کودک به حساب می‌آید، آن قدر که برای آشتی کودکان با سینما، همین روز‌ها هم دوباره در سینما آزادی نمایش داده می‌شود.

 شخصیت‌ها 

کپل : معروف ترین عروسک مدرسه موش‌ها بود. شاید به خاطر همین است که مرضیه برومند فقط همین یک عروسک را نگه داشته و داده به موزه سینما. خیلی چاق و شکمو بود و همین خصوصیاتش همیشه کار دستش می‌داد. مثل آن سکانس در شهر موش‌ها که زنگ خطر را با زنگ ناهار اشتباه کرده بود.
بچه موش‌ها فرار می‌کردند و کپل ذوق می‌کرد: «آخ جون، امروز 2 بار 2 بار ناهار می‌دن!» حمید جبلی به جای بامزه‌ترین موش مجموعه حرف می‌زد.

نارنجی : «صبح به خیر بچه موش‌ها»
- «صبح به خیر نارنجی»!
- «ایش، حالم به هم می‌خوره از این بچه موش‌های بی تربیت»
اگر همه سین‌ها و شین‌ها را چیزی بخوانید بین س و ش و چ، حتما نارنجی یادتان می‌آِید، دختر لوس و ننر و بچه پولدار مدرسه که همیشه لباس نارنجی تنش بود و همه مسخره اش می‌کردند. به جای نارنجی فاطمه معتمد آریا حرف می‌زد.

سرمایی : موقعی که عروسک‌ها تازه داشتند ساخته می‌شدند، یک روز صوفیا محمودی – شاعر میرم مدرسه – می‌رود توی کارگاه و یک کلاه بر می‌دارد و می‌گذارد سر یکی از موش‌ها. بعد هم می‌گوید: «ببین چقدر قشنگ شده. انگار سردشه» این طوری سرمایی به وجود می‌آید. آزاده پور مختار صدای سرمایی و موش موشک را در می‌آورد. یادتان هست؟ موش موشک دلش می‌خواست برود مدرسه پیش برادر بزرگش، دم باریک.

دم باریک : مرضیه برومند این موش را بیشتر از بقیه دوست دارد. چون خیلی بدبخت بیچاره بود و کپل اذیتش می‌کرد. شخصیت ظریفی داشت که ایرج طهماسب خوب توانسته بود درش بیاورد. برای خواهرش می‌خواند: «موش موشک من، می‌خوره غصه، که نمی‌تونه بره مدرسه»

دم دراز : شاگرد شیطان کلاس بود. همه را اذیت می‌کرد. راه دستش هم نارنجی بود و کپل. توی گوش نارنجی صدای گربه در می‌آورد و او را می‌ترساند و رئیس تیم مسخره کردن کپل بود. راضیه برومند به جایش حرف می‌زد.

 عینکی : تنها بچه مثبت و مبصر کلاس بود. حرص همه را در می‌آورد. برپا و برجاهایش با صدای مهدی میگانی و رضا پرنیان زاده، توی ذهن همه مان مانده.

 گوش دراز : «دیو، دیو، دارم می‌شنوم...» گوش دراز با صدای کامبیز صمیمی‌ مفخم این طوری همه چیز را می‌شنید. وقتی آقا معلم نزدیک می‌شد می‌فهمید، چون می‌گفت: «صدای پای یک موش بزرگ را می‌شنوم»

خوش خواب : تا همه بچه موش‌ها ساکت می‌شدند صدای خرو پف او شنیده می‌شد، یک بالش به گردنش چسبیده بود و چشم‌هایش از یک حدی باز تر نمی‌شد، تا از خواب می‌پرید می‌گفت: «من کی‌‌ام؟ این جا کجاست؟» و بچه موش‌ها  غش می‌کردند از خنده.

آقا معلم : «بنشینید بچه موش‌های عزیز!» معلم بچه موش‌ها اعصای آهنینی داشت و به بچه‌ها با حوصله زیاد چیز یاد می‌داد. به جای معلم ناصر غفرانی حرف می‌زد.

موشیرو می‌شونه : این را دیگر عمرا یادتان بیاید «من موشیرو می‌شونه، هیچ جا ندارم خونه، یوکوساها جهانگرد، یعنی من هست جهانگرد» «موشیرو می‌شونه» اسم این موش ژاپنی کاراته کار بود.

فیلم سینمایی شهر موشها

یكی بود یكی نبود؛ یك شهری بود با یك جمعیت 200 تایی. این جمعیت با اینكه قالب كله‌هاشون با گچ ساخته شده بود، اما آن‌قدر مهربان و صمیمی و زبل بودند كه همه با هم توانستند، تنها غریبه‌ای را كه قصد داشت بین  آنها تفرقه بیندازد، از شهرشان بیرون كنند. آن شهر جایی نبود، مگر همان شهر موش‌ها.
 200 موش بامزه‌ای كه توسط 20 هنرمند عروسك‌ساز، از جمله عادل بزدوده، ایرج تهماسب و مرحوم كامبیز صمیمی‌ مفخم جان گرفته بودند و آن شهر هم توسط علی طالبی، كارگردان سینمایی و مرضیه برومند، كارگردان عروسكی نظم پیدا كرده بود.  اگر چه متأسفانه به گفته بزدوده در حال حاضر هیچ اثری از این شهر، كه در دهه 60 ساخته شده بود، نیست و سرنوشت هیچ‌كدام از این موش‌های عروسكی و دشمن آنها، گربه سیاه و پشمالو مشخص نیست. بزدوده از مرحله ساخت این فیلم سینمایی عروسكی خاطره های زیادی دارد كه یكی از آنها را این‌طور تعریف می‌كند: «در این فیلم سكانسی داشتیم كه كانالی را نشان می‌داد كه موش‌ها برای به دام‌ انداختن گربه كنده بودند و قرار بود موش‌ها به نحوی «خوشخواب» را، كه مثل همیشه خواب بود، از دست گربه نجات دهند.
بنابر این داخل كلاه مواد منفجره می‌گذارند كه وقتی گربه خواست كلاه را بردارد منفجر شود. از آنجا كه صدابرداری سرصحنه نبود، قرار براین شد كه این مواد ساختگی بدون صدا و كاملاً بی‌خطر باشد، غافل از  این كه مسئول افكت بی‌خبر از همه جا، برای این كه كار طبیعی‌تر باشد، مواد اصلی را در كلاه قرار داده بود.
در آن سكانس قرار شد، من در نقش گربه، دستم را دراز كنم و كلاه را بردارم. چشم شما روز بد نبیند، همین كه دستم به كلاه خورد، ناگهان مواد با صدای مهیبی منفجر شد. همه عوامل وحشت‌زده از بالای كانال مرا صدا زدند. اما من كه از موج انفجار كاملاً شوكه شده بودم، تا 20 دقیقه نه می‌توانستم حرفی بزنم و نه حركت كنم.»

خاطره ای دیگر : در نشستی تلویزیونی مجری از خانم مرضیه برومند پرسید: آیا شما خاطره ای از مدرسه موشها دارید؟ ایشان گفتند: بلی ! چون ما با عروسک ها زیاد کار می کردیم قاعدتاً آنان کثیف می شدند که من مجبور بودم آنان را برای شستشو به خانه ببرم. او ادامه داد : یک بار كه بعد از شستن کُپل می خواستم او را به بند آویزان کنم گوش کپل را گرفتم و به او گفتم: آخه کپل ، من به تو حسودیم می شه. چرا تو باید این قدر مشهور باشی ولی من که خالق و آفریدگار این اثر ، وکارگردان و بازیگردان تو می باشم ناشناس و گمنام بمانم !!!! . . . . . .

 عروسکهای خاطره انگیز دوران کودکی ما آنها کجا هستند ؟

 بازگشت کلاه قرمزی در نوروز 88 ما را به یاد همه عروسک‌های برنامه‌های تلویزیونی زمان بچگی‌مان انداخت.


کلاه قرمزی در بین برنامه‌های نوروزی 88. این یکی از بهترین خبرهای این روزها بود. باز کلاه قرمزی می‌آید و ما می‌توانیم جلوی تلویزیون نفس‌هایمان را حبس کنیم و ذوق زده، عروسک محبوبمان را نگاه کنیم. اما این خبر چیز دیگری را به یادمان آورد، باقی عروسک‌های بچگی مان را. آنها کجا هستند؟ چرا خبری ازشان نیست؟ همین باعث شد برویم سراغشان و دنبالشان بگردیم. راستش اولش فکر کردیم می‌رویم انبار شبکه 2 و همه‌شان را پیدا می‌کنیم و کلی عکس می‌گیریم اما وقتی رفتیم شبکه 2 دیدیم که از انبار عروسک خبری نیست. رفتیم سراغ میر کیانی – مدیر گروه کودک شبکه 2- و کارمان را برایش توضیح دادیم. به ما گفت که هم در انبار شبکه 2 عروسک داریم و هم در آرشیو شبکه یک. البته این را هم گفت که کارتان خیلی سخت است. زنگ زدیم روابط عمومی ‌شبکه 2 دنبال عروسک‌ها. اما دیدیم که دلمان را بی‌خودی خوش کرده ایم. گفتند: «عروسک کجا بود؟ هر کدام دست تهیه کننده خودش است» شبکه یکی‌ها هم بعد از کلی سر دواندن بهمان جواب دادند: «ما که عروسک نداریم. همه را فرستاده ایم شهرک غزالی» بچه‌های شهرک غزالی گفتند: «عروسک به دست ما نرسیده، قرار است بیاید» فهمیدیم که عروسک‌ها این وسط نابود شده اند یا ما ول معطل بوده‌ایم.پس روشمان را عوض کردیم و با هزار مصیبت شماره تهیه کننده‌های برنامه‌های عروسکی قدیمی ‌را پیدا کردیم. آن جا هم تیرمان به سنگ خورد. همه به اتفاق گفتند: «دلتان خوش است؟ همه عروسک‌ها از بین رفته، خوب اسفنجی بوده دیگر...» بعد از این همه تلاش، آخرش توی یک مصاحبه با مرضیه برومند خواندیم که عروسک‌ها توی انبارهای تلویزیون خراب شده. فقط بعضی از آنها باقی مانده‌اند، مثلا از همه عروسک‌های شهر موش‌ها فقط کپل مانده که آن هم در موزه سینماست. گربه «الو الو من جوجو ام»، «کلاه قرمزی و پسر خاله» و خرس فیلم «گلناز» هم در موزه هستند. زیزی گولو دست عادل بزدوده است که به جانش بسته است و حتی نمی‌دهد کسی از آن عکس بگیرد. به همین خاطر فکر کردیم تا همه حافظه‌مان از دست نرفته، بیاییم و کاری کنیم تا حداقل چیزهایی را که از بهترین خاطره‌های مشترکمان با تلویزیون از بین نرفته، یک جایی بنویسیم تا چیزی باشد که بعدها نشان کوچک‌ترها بدهیم و بگوییم ما با این‌ها بزرگ شدیم.

 متن ترانه تیتراژ مدرسه موشها (یک شاهکار عروسکی که بچه های دهه شصت خیلی دوستش داشتند) :

 ک مثل کپل
صحرا شده پُر ز گل
گ مثل گردو

بنگر به هر سو
ب مثل بهار
هپچه، هپچه (سرمایی عطسه می کرد)
فکر کن بسیار

پ مثل پسته
نباش خسته
ایییییش!

م مثل موش
یو، یو، موش
برخیز و بکوش
برخیز و بکوش

یاهاهاهاها، نه ه ه ه ه
خ مثل خونه نگیر بهونه
آآآآآآآی بابا جان!
یاهاهاهاها
آ مثل آواز
قصه شد آغاز

پ . ن : در عکس بالا سختی و مشقتهای کار عروسک گردانی به خوبی در چهره مسعود کرامتی- ایرج طهماسب و حمید جبلی نمایان است. ببینید که این عزیزان چگونه و با چه زحماتی این برنامه ها را با کمترین امکانات و تنها با عشق عشق و عشق به همه ما ساخته اند . دست همه این عزیزان را بوسیده و بهترینها را برایشان از خداوند متعال خواستارم .

 متاسفانه کیفیت عکس خوب نیست  امیدوارم دوستان عکس با کیفیت تری از این صحنه ماندگار را در این قسمت قرار دهند .       با سپاس از همه شما عزیزان

منابع : همشهری آنلاین - هفته نامه همشهری جوان/ شماره 205  - تیتراژ مدرسه موشها

۱۳۸۹/۵/۳۱ صبح ۰۵:۳۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بهزاد ستوده, دشمن مردم, سم اسپید, موسيو وردو, بانو, محمد, ایرج, بچه رزماری, فرید, رامین_جلیلوند, اسکورپان شیردل, کاوه نوری, سروان رنو, Classic, پدرام, میثم, رزا, Kassandra, اهو, الیشا, آوینا, John Coffey, مگی گربه, بلوندی غریبه, هایدی, واتسون
تیرانداز ولگرد آفلاین
رحمه الله علیه
*

ارسال ها: 21
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۲۴


تشکرها : 4
( 135 تشکر در 18 ارسال )
شماره ارسال: #169
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

رفقا یک فیلم ترکیبی با کارتن اون زمان کودکی دیدم به اسم بچه های ابی پسری بود

که برای دوتا عوضی لمپن کار میکرد  که به ظاهر دودکش پاکن بودن البته به شغل شریف و شرافت مند دزدی اشتغال داشتن

اگر از دوستان کسی ردی نشانی از این فیلم داره

مرا در جریان بگذارد

اجرت تون باجد بزرگوارم در جریان بزاره


کافه چی یه دوبل بده
۱۳۸۹/۵/۳۱ عصر ۰۳:۲۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, John Coffey, هایدی
واترلو آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 365
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۷/۱
اعتبار: 43


تشکرها : 743
( 2602 تشکر در 220 ارسال )
شماره ارسال: #170
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

(۱۳۸۹/۵/۳۱ عصر ۰۳:۲۱)تیرانداز ولگرد نوشته شده:  

رفقا یک فیلم ترکیبی با کارتن اون زمان کودکی دیدم به اسم بچه های ابی پسری بود

که برای دوتا عوضی لمپن کار میکرد  که به ظاهر دودکش پاکن بودن البته به شغل شریف و شرافت مند دزدی اشتغال داشتن

اگر از دوستان کسی ردی نشانی از این فیلم داره

مرا در جریان بگذارد

اجرت تون باجد بزرگوارم در جریان بزاره

این مشخصات اون فیلم است

http://www.imdb.com/title/tt0078477/

۱۳۸۹/۶/۱ صبح ۰۳:۲۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بهزاد ستوده, موسيو وردو, سروان رنو, میثم, رزا, Kassandra, آوینا, John Coffey, هایدی
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #171
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

گاهی بهنگام گشتهای اینترنتی به سایتهای جالبی برمیخوریم. یک سایت فروش کارتون نظرم را جلب کرد که ظاهرا صدا را از نسخ قدیمی استخراج و با تهیه نسخ اصلی فیلم ، ترکیبی که صداگذاران فعلی فیلمهای دوبله انجام میدهند را به انجام رسانده است اما ظاهرا قیمتها بالاست. دوستان مستحضر باشند از آنجا که خود خریدی از این سایت نداشته ام به هیچ عنوان درخصوص کیفیت فیلمها نمیتوانم اظهار نظر کنم.

http://www.arinashop.com/index.php?targe...http://www.arinashop.com/index.php?target=categories&categ

۱۳۸۹/۶/۶ صبح ۰۷:۲۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دشمن مردم, موسيو وردو, میثم, رزا, Kassandra, الیشا, آوینا, John Coffey, هایدی, واتسون
بهزاد ستوده آفلاین
متولد اصفهان
***

ارسال ها: 901
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۶/۶
اعتبار: 39


تشکرها : 2215
( 5890 تشکر در 536 ارسال )
شماره ارسال: #172
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

اين سايت كارتون ها را با ليبل  و پك مخصوص مي فروشد ولي اشكال اينجاست كه شما نمي دانيد كارتون درخواستي شما چند قسمت دوبله  وجند قسمت زبان اصلي است.مثلاً  ماجراهاي تام 52 قسمت است كه 12 قسمت دوبله است  يا درحاليكه بيش از اين ها دوبله شده. حنا دختري در مزرعه  و باخانمان  و بيشتر كارتون ها دوبله ناقص است  و بد تر اينكه هيچ اطلاعي از تعدادقسمت كارتون ها داده نشده


هر جا سخن از دوبله است نام "بهزاد ستوده "میدرخشد
۱۳۸۹/۶/۶ صبح ۰۸:۳۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : موسيو وردو, رزا, Kassandra, آوینا, John Coffey, هایدی, واتسون
رائول والش آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 68
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۰/۲۱
اعتبار: 13


تشکرها : 270
( 509 تشکر در 33 ارسال )
شماره ارسال: #173
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

دوستان اين فيلمِ يكي از دايناسورهاي ما گم شده را به ياد داريد؟

جز معدود فيلمهاي خوب و متفاوتي بود كه آن روزهاي كودكي پخش مي شد. درباره ميكروفيلمي كه در يك استخوان دايناسور جاسازي شده بود و فضايي ماجراجويانه، كودكانه و جاسوسي داشت و در استوديوهاي انگلستان فيلمبرداري شده بود. با بازي هلن هيز و پيتر يوستينف و ساخته كارگردان درجه يك فيلمهاي كودكان يعني رابرت استيونسن. محصول كمپاني ديزني. مطابق معمول دوبله خوبي هم داشت. البته چيز زيادي از داستان را به ياد ندارم فقط يادم است كه صحنه هاي تعقيب و گريز محشري داشت!shrmmm!

اگر كسي مطلب بيشتري درباره فيلم و دوبله اش به ياد دارد لطفا برايمان بنويسد.

۱۳۸۹/۶/۷ عصر ۰۲:۲۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : موسيو وردو, بانو, LAUREL, سم اسپید, اسکورپان شیردل, دشمن مردم, میثم, رزا, Kassandra, اهو, آوینا, John Coffey, Jacques Clouseau, هایدی, Hari, رابرت
LAUREL آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 26
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۰/۶
اعتبار: 4


تشکرها : 74
( 93 تشکر در 18 ارسال )
شماره ارسال: #174
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

ديشب راديو امريكا با نادره سالارپور مصاحبه ميكرد

 صداي بسيار زيبايي داشت  احساس ميكردم دارم صداي پينوكيو رو ميشنوم

صداش بعد اين همه مدت طراوتش و حفظ كرده بود و باي برنامه ها و دوبله كارتونها مناسب بود

ميگفت يه تلويزيون اينترنتي براي كودكان راه انداخته

http://WWW.KOODAKTV.COM


havzhen@gmail.com
۱۳۸۹/۶/۷ عصر ۰۴:۵۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سم اسپید, بچه رزماری, اسکورپان شیردل, موسيو وردو, دشمن مردم, دلشدگان, میثم, رزا, Kassandra, آوینا, John Coffey, هایدی
محمد آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 413
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۰/۱۲
اعتبار: 25


تشکرها : 990
( 5835 تشکر در 185 ارسال )
شماره ارسال: #175
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

اسکیپی

سرپرست گویندگان : عطاالله کاملی

فریبا شاهین مقدم / سانی

غلامعلی افشاریه, اکبر منانی / مت (پدر سانی)

امیر هوشنگ زند / مارك (برادر سانی)

محمد عبادی / جری

مینو غزنوی / کلانسی

گویندگان مهمان : عطاالله کاملی (علاوه بر سرپرستی, در چند قسمت هم به صورت مهمان حضور داشت) - مازیار بازیاران - حسین معمارزاده -

 پرویز ربیعی - ژرژ پطروسی - مهدی آرین نژاد - محمد علی دیباج - شهروز ملک آرایی - تورج نصر و....

۱۳۸۹/۶/۱۱ صبح ۱۰:۲۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سم اسپید, اسکورپان شیردل, بهزاد ستوده, john doe, موسيو وردو, بهروز, ایرج, دلشدگان, Classic, دشمن مردم, پدرام, میثم, سروان رنو, رزا, Kassandra, اهو, الیشا, farzad178, آوینا, John Coffey, مگی گربه, هایدی, واتسون
رامین_جلیلوند آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 468
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۳۰
اعتبار: 27


تشکرها : 1178
( 2597 تشکر در 321 ارسال )
شماره ارسال: #176
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

کسی فيلم کارتونی دامبو فيل پرنده و اسکروچ ( خسيس) دونالد داک را يادش هست؟ اطلاعاتی در مورد دوبله اش و اينکه می شود دستيابی بهش پيدا کرد دارد يا نه؟

۱۳۸۹/۶/۱۳ عصر ۰۶:۰۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : میثم, رزا, Kassandra, آوینا, John Coffey, هایدی
بهزاد ستوده آفلاین
متولد اصفهان
***

ارسال ها: 901
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۶/۶
اعتبار: 39


تشکرها : 2215
( 5890 تشکر در 536 ارسال )
شماره ارسال: #177
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

(۱۳۸۹/۶/۱۳ عصر ۰۶:۰۲)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

کسی فيلم کارتونی دامبو فيل پرنده و اسکروچ ( خسيس) دونالد داک را يادش هست؟ اطلاعاتی در مورد دوبله اش و اينکه می شود دستيابی بهش پيدا کرد دارد يا نه؟

http://www.shakeran.com/product_info.php...http://www.shakeran.com/product_info.php?cPath=47&products

دامبو را از اينجا مي تواني تهيه كني و  اسكروچ هنوز در دسترس براي خريد  نيست

دوبله  هر دو را گذاشتم سر فزصت  معرفي كنم


هر جا سخن از دوبله است نام "بهزاد ستوده "میدرخشد
۱۳۸۹/۶/۱۳ عصر ۰۷:۲۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رامین_جلیلوند, میثم, موسيو وردو, رزا, آوینا, John Coffey, هایدی
دلشدگان آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 96
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۲۶
اعتبار: 24


تشکرها : 3231
( 1347 تشکر در 70 ارسال )
شماره ارسال: #178
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

(۱۳۸۹/۶/۱۳ عصر ۰۶:۰۲)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

کسی فيلم کارتونی دامبو فيل پرنده و اسکروچ ( خسيس) دونالد داک را يادش هست؟ اطلاعاتی در مورد دوبله اش و اينکه می شود دستيابی بهش پيدا کرد دارد يا نه؟

 [تصویر: 23835.jpg]

سرود کریسمس ( اسکروچ خودمون)

رامین جان تا جایی که اطلاع دارم DVD دوبله کارتون دامبو فیل پرنده و اسکروچ هر دو با کیفیت اصلی و با دو باند صدا در بازار وجود دارد . متاسفانه به نظر می رسد یک قست کوتاهی از کارتون اسکروچ دوبله نشده است ، سکانس رقص و پایکوبی در شب کریسمس و گفتگوی عاشقانه اسکروچ و نامزدش دوبله نشده و بعید نیست این کارتون بعد از انقلاب دوبله شده باشد .

اون زمان تلویزیون همیشه شبهای کریسمس کارتون اسکروچ را پخش می کرد یادش به خیر ، با چه اشتیاقی هر بار این کارتون را نگاه می کردیم . اسکروچ داستان مرد تاجر خسیسه که بعد از مرگ شریک شیادش ( مارلی) به تنهایی مشغول تجارت و زندگیست. شبی روح شریک اسکروچ ( مارلی) که در غل و زنجیر اسیر و در حال عذاب کشیدن است به خانه اسکروچ می آید . مارلی به اسکروچ می گوید تو هم بعد از مرگ عذاب خواهی کشید مگر اینکه خودت را اصلاح کنی ،اسکروچ امشب سه نفر به دیدار تو خواهند آمد که گذشته ، حال و آینده ات را نشانت خواهند داد .

1. عید کریسمس گذشته : از دست دادن نامزدی که عاشقانه اسکروچ را می پرستید .

2. عید کریسمس حال : زندگی فقیرانه اما عاشقانه باب کراچت ( منشی و کارمند اسکروچ) . سکانس غذا خوردن خانواده باب و نحوه تقسیم غذا ، اشک را از دیدگان جاری می سازد .

3. عید کریسمس آینده : که تیم کوچولو ( بچه باب که با عصا راه می رود) به علت فقر خانواده و سوء تغذیه از دنیا می رود .

و در پایان خوشا به حال اسکروچ که بازگشتی شکوهمندانه دارد به زندگی انسانی. بهزاد ستوده عزیز مثل همیشه گویندگان این کارتون را معرفی خواهند کرد .

از نکات دیگر کارتون سرود کریسمس حضور شخصیتهای کارتون رابین هود در این کارتون است . کاراکترهایی نظیر سگ پا شکسته آهنگر ، لاک پشت ، خرگوش کوچولو و خانواده اش که جشن تولد گرفته بود .

خرس قهوه ای (پسر شجاع)، سنجاب مخالف (بنر)، شهردار (بلفی و لی لی بیت)، پدر بزرگ شیرین زبان (ممول، بل و سباستین،بچه های کوه تاراک)، لاغر ( چاق و لاغر)، یکی از دستیاران آقای کیت (دختری به نام نل) ، میتی کومان (میتی کومان)، هیس مار معروف (رابین هود) ، نیش نیش (مگ مگ و دوستان) و .... قسمتی از شاهکارهای جواد پزشکیان عزیز می باشد . همانطور که قبلا در پی نوشت کارتون رابین هود نوشته بودم ، جناب پزشکیان مهمان برنامه کارتونهای درخواستی با اجرای سعید شیخ زاده بودن . سعید شیخ زاده از آقای پزشکیان پرسید بهترین شخصیت کارتونی که به جاش صحبت کردید چی بوده؟ بعد خود سعید شیخ زاده گفت حتما شخصیت مار کارتون رابین هود بهترین کار شما هستش!  آقای پزشکیان در جواب گفتند در بین تمام کارتونهایی که صحبت کرده ام یک کارتون را بیشتر از بقیه دوست دارم و اون هم شخصیت اسکروچ در کارتون سرود کریسمس می باشد که خیلی به دلم نشست و بیشتر از کارهای دیگرم دوستش دارم .

بی شک بسیاری از ما، خاطرات شیرین دوران کودکی مان را مدیون استاد جواد پزشکیان هستیم . خداوندا به استاد پزشکیان سلامتی، شادی و عمری طولانی عنایت بفرما، الهی آمین .

۱۳۸۹/۶/۱۶ صبح ۰۸:۴۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پدرام, سم اسپید, میثم, john doe, دشمن مردم, پایک بیشاپ, اسکورپان شیردل, بانو, LAUREL, رائول والش, موسيو وردو, ایرج, بهزاد ستوده, محمد, سروان رنو, رامین_جلیلوند, Classic, رزا, Kassandra, اهو, الیشا, farzad178, آوینا, John Coffey, مگی گربه, هایدی, واتسون, شارینگهام
بهزاد ستوده آفلاین
متولد اصفهان
***

ارسال ها: 901
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۶/۶
اعتبار: 39


تشکرها : 2215
( 5890 تشکر در 536 ارسال )
شماره ارسال: #179
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

 دامبـــو

فيل شنل و سربند صورتي (مادر دامبو)   زهره شكوفنده

فيل شنل و سربند بنفش    /  زهره شكوفنده

فيل شنل و سربند آبي - پسر مزاحم /  مهوش افشاري

فيل شنل و سربند سبز / مهين يزرگي

فيل شنل و سربند نارنجي / رزيتا يار احمدي

موش  / تورج نصر

مدير سيرك / شهروز ملك آرايي

لك لك / جوادپزشكيان

سايه مدير سيرك / شهروز ملك آرايي

سايه دلقك / كنعان كياني

سايه دلقك ها بترتيب گفت و گو

ولي ا... مومني -عزت ا... گودرزي -حسين حاتمي

ولي ا... مومني -عباس سلطاني - عباس سعيدي

حسين حاتمي - پرويز ربيعي - سيامك اطلسي

پرويز نارنجيها - عزت ا... گودرزي - عباس سعيدي

پرويز ربيعي - حسين حاتمي - كنعان كياني

مسئول اول سيرك / عباس سعيدي

مسئول دوم سيرك / محمد عبادي

كلاغ عينكي اول / حسين حاتمي

كلاغ عينكي دوم / كنعان كياني

كلاغ زرد  / محمد عبادي

كلاغ چاق / عباس سلطاني

كلاغ سيگاري / ناصر نظامي


هر جا سخن از دوبله است نام "بهزاد ستوده "میدرخشد
۱۳۸۹/۶/۱۷ صبح ۱۰:۱۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : john doe, سم اسپید, محمد, Savezva, دلشدگان, بانو, اسکورپان شیردل, موسيو وردو, پدرام, میثم, رامین_جلیلوند, رزا, Kassandra, ژان والژان, اهو, آوینا, John Coffey, مگی گربه, هایدی, واتسون, شارینگهام
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,255
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84


تشکرها : 11430
( 18963 تشکر در 1592 ارسال )
شماره ارسال: #180
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

(۱۳۸۹/۶/۱۶ صبح ۰۸:۴۰)دلشدگان نوشته شده:  

سرود کریسمس ( اسکروچ خودمون)

اون زمان تلویزیون همیشه شبهای کریسمس کارتون اسکروچ را پخش می کرد یادش به خیر ،

واقعا عجب شخصیت جالبی بود این اسکروچ ، با اون چشم ها و عینک و دهان منقاریش ! . بعدها یه فیلمفارسی دیدم به نام شب نشینی در جهنم که شخصیت حاجی فیلم ، کپی همین اسکروچ بود !  . همونطور که  دلشدگان عزیز  گفت ، معمولا روزهای کریسمس تلویزیون این کارتون رو برای بچه های مسیحی پخش می کرد. رویه ای که خیلی وقته فراموش شده ( اصلا برای مسلمون ها چی میذاره که بخواد برای مسیحی ها  بذاره ؟! ) من از کل این کارتون فقط این تیکه دیالوگش یادمه که یه روح  می گفت:   ... اسکروچ ... ای خسیس ... اسکروچ ...

دروان کودکی سه روز بود که تلویزیون حسابی گل می کاشت و برنامه های زیبا می گذاشت: اول عید نوروز ، دوم عید کریسمس و سوم یه روزی بود به نام روز کودک ! ( روز جهانی کودک ) که از صبح تا شب برامون فیلم و کارتون می ذاشت !nnnn:

(۱۳۸۹/۶/۱۱ صبح ۱۰:۲۰)محمد رضا نوشته شده:  

اسکیپی

آی اسکیپی ... rrrr:. تیتراژ شروعش :   پسره یه برگ از درخت می کند و باهاش سوت درست می کرد و بعد فوت می کرد که کانگروش رو صدا بزنه . بعد یه آهنگ زیبا ( شاید استرالیایی idont) پخش میشد و صدایی که بازیگران را معرفی می کرد تا می رسید به معرفی کانگرو که اینجاش رو خوب یادمه :  ... و با شرکت کانگروی بوته زار ... اسکیپی . :lovve:

به نظر من باید یه تیم تحقیق بره مطالعه کنه که چرا همه بچه های کارتون های دوران کودکی ما با یه حیوون دوست بودن ؟  بل و سباستین ، رامکال و استرلینک ، همین اسکیپی ( که بعضی ها به اشتباه می گفتن اسپیکی ! ) سندباد و شیلا ،و ...  ..  بقیه  هم که خودشون کلا حیوون بودن !


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۸۹/۶/۱۷ عصر ۱۰:۴۴
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پدرام, سم اسپید, john doe, موسيو وردو, اسکورپان شیردل, دشمن مردم, میثم, دلشدگان, Classic, رزا, Kassandra, ژان والژان, farzad178, آوینا, John Coffey, مگی گربه, هایدی, واتسون
ارسال پاسخ