[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 11 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سکانسهای به یاد ماندنی
نویسنده پیام
Negar آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 60
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۱/۲۳
اعتبار: 6


تشکرها : 129
( 664 تشکر در 32 ارسال )
شماره ارسال: #41
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

    

      سکانس های به یاد ماندنی: جاده (La strada ) اثر فدریکو فلینی




       هرموقع به سکانسهای برتر فیلمها فکر می کنم اول از همه سکانس پایانی فیلم جاده ی 

      فلینی در ذهنم نقش می بندد.

      زامپانو با بازی فوق العاده زیبای آنتونی کویین، بعد از اطلاع پیدا کردن از مرگ جلسومینا

      (با بازی جولیتا ماسینا)،اجرای معرکه گیری که دیگر بدون وجود جلسومینا حال و هوای

      گذشته را ندارد و کتک کاری در میخانه، مست و لایعقل به لب دریا که همچون درون

      خود او در جوش و خروش است میرسد و سپس در ساحل به زمین افتاده، به شکل

      تاثر برانگیزی گریه سر میدهد و ما همراه دوربین، با حرکت کرین زیبایی از او دور می شویم

      و به سیاهی (فید پایانی) می رسیم.

      نکته ی جالب در اینجاست که در این سکانس بدون دیالوگ و حتی مونولوگ، حرکات چهره 

      کویین که حاکی از فرو رفتن عمیق او در نقشش است، با وجود تعارض زیاد با شخصیتی

     که در طول فیلم از او دیده ایم به تمامی احساسات تماشاگر را بر می انگیزد و حالتی از

     همذات پنداری و ترحم در او نسبت به زامپانوی تا بدینجا بی احساس و اینک درهم شکسته

     بوجود میاورد.

     موسیقی زیبای نینو روتا (Nino Rota) هم در این میان، در درگیر کردن هرچه بیشتر بیننده

    نقش بسزایی دارد. موسیقی که مدام چهره ی معصوم و رنجهای جلسومینا را در ذهن

    می نشاند.

     فلینی در این سکانس با کمترین تعداد کات و استفاده از نماهای ممتد، بر حس کند شدن

     زمان برای زامپانو و غم عمیق در خود فرو رفتن و تنهایی او تاکید می کند. تنهایی که تا قبل

    از این، با میخوارگی و کتک کاری، یا عیاشی و هیجانات بیرونی تخلیه می شد، حالا 

    مفری جز گریستن پیدا نمی کند.

    جاده های خشک و غیر قابل دسترس زندگی زامپانو، به مدد رنجهای زنی ناکام، هرچند دیر

    اما سرانجام به دریای تزکیه رسیده است.







    در فایل های ضمیمه علاوه بر تصاویری از فیلم، طرحی از فلینی برای شمایل زامپانو می بینید.


      



فایل های ضمیمه بند انگشتی
               

کورها به راه حل فکر می کنند، من بینا هستم.
گدار
۱۳۸۸/۱۲/۶ عصر ۰۳:۵۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, Classic, maryam, بانو, اسکورپان شیردل, رزا, سم اسپید, avali, الیشا, Bernard hermann, چارلز کین, دایی جان ناپلئون, باربوسا
jack regan آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 54
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 6


تشکرها : 158
( 351 تشکر در 30 ارسال )
شماره ارسال: #42
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

سلام

بعيد ميدونم كسي از دوستان فيلم زيباي انتوني مينگلا ، بيمار انگليسي رو نديده باشه فيلم محصول سال 1996 هست ولي من در رده فيلمهاي كلاسيك طبقه بنديش كردم. اون همه بازي بازي محشر رالف اينس- كريستين اسكات- نوين اندروز(lost) ويليام دوفو- ژوليت بينوش-

 سكانسهاي بياد موندني فيلم خيلي زيادن به نظر من كل فيلم يه سكانس زيباي بياد موندني از زندگي من. يه شب ماه رمضون قبل از سحر بود اين فيلم رو ميديدم اواخر مهر بارون نم نم ميباريد و نسيم خنكي از پنجره ميومد.خيلي وقت بود كه موقع ديدن فيلم گريه نكرده بودم ولي اونشب اشكم دراومد. اون سكانسهاي اخر فيلم محشر بود اون ديالوگ تو غار... باز هم ميگم كل فيلم يه سكانس بياد موندني از زندگي منه.


play it again, Sam
http://www.tcm.com
۱۳۸۹/۲/۶ صبح ۰۷:۱۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Classic, Scarlett, رزا, الیشا, لیزاکلبرت, اکتورز, دایی جان ناپلئون, باربوسا
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,255
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84


تشکرها : 11430
( 18963 تشکر در 1592 ارسال )
شماره ارسال: #43
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

(۱۳۸۹/۲/۶ صبح ۰۷:۱۹)taxi driver نوشته شده:  

. اون سكانسهاي اخر فيلم محشر بود اون ديالوگ تو غار...

حتی منِ سنگدلِ بی عاطفه هم سر این سکانس اشک تو چشمام اومد ashk.... وقتی متن نامه هایی که زن چند ساعت قبل از مرگش نوشته بود خونده می شد .... همچنین اونجایی که بیمار انگلیسی دست ژولیت بینوش رو می گیره و ازش خواهش می کنه تا آمپول خلاصی رو بهش بزنه تا از این درد و رنج راحت بشه . narahat اون سکانس ابتدایی فیلم رو هم دوست دارم. اونجایی که دوربین از بالای هواپیما ، بیایان های شنی رو نشون میده و تیکه ای از شال گردن زن از کابین هواپیما در هوا معلق است. :heart:.

من از این بازیگر رالف فینس از زمان فهرست شیندلر خوشم می اومد. چهره خاصی داره . :llol


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۸۹/۲/۶ عصر ۱۱:۳۳
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Savezva, Classic, Negar, Scarlett, رزا, لیزاکلبرت, دایی جان ناپلئون, باربوسا
jack regan آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 54
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 6


تشکرها : 158
( 351 تشکر در 30 ارسال )
شماره ارسال: #44
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

فيلم  end of the affair براساس رماني از گراهام گرين و فيلمنامه و كارگرداني نيل جردن را ديده ايد. يه سكانس داره كه رالف فاينس در نقش موريس بنديكس نويسنده منكر خدا وقتي متوجه بيماري لاعلاج  سارا ميشه  با حالت فرياد و اعتراض مونولوگ بسيار جالبي رو   با خدا داره و ميگه ايا لازم بود خودتو اينجوري بمن ثابت كني؟ و اين مونولوگها چند بار ديگه تا اخر فيلم تكرار ميشه كه براي من بسيار بيادموندني و خاطره انگيزه حالا شما پيدا كنيد اشتراك بين رالف فاينس و سروان رنو را . دوستان در تاپيك فيلم نوار داشتن خون گريه ميكردن از بازسازي فيلمهاي كلاسيك خب حق دارن ديگه اگه قرار بود نقش ريك رو فاينس بازي كنه خب خانم برگمن هيچوقت موفق نميشد همراه ويكتور  لازلو سوار هواپيما بشه و فرار كنه اونوقت اخر فيلم عوض ميشد ميشد يه چيزي شبيه اخر  english patient يا همين the end of  the affair

 


play it again, Sam
http://www.tcm.com
۱۳۸۹/۲/۱۳ صبح ۰۶:۴۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, Classic, موسيو وردو, رزا, الیشا, دایی جان ناپلئون, باربوسا
پایک بیشاپ آفلاین
سردسته این گروه خشن
***

ارسال ها: 100
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۲/۶
اعتبار: 21


تشکرها : 1157
( 840 تشکر در 66 ارسال )
شماره ارسال: #45
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

سلام!

الان شبکه "دیدار" داره فیلم بسیار زیبای "ویولن زن روی بام" رو میده، وقتی سکانسهای صحبت کردن "تویا" با خدا، با بازی جاودانه "توپول" و گویندگی شاهکار "حسین عرفانی"، رو دیدم، حیفم اومد که تو این تاپیک بهش اشاره نکنم. واقعا عالیه


هر کی جم خورد، بکشش!
۱۳۸۹/۲/۱۶ عصر ۱۰:۰۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : jack regan, رزا, زرد ابری, باربوسا
jack regan آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 54
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 6


تشکرها : 158
( 351 تشکر در 30 ارسال )
شماره ارسال: #46
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

ديشب از برنامه سينما 4 فيلم  زندگي كولي وار از كارگردان شاخص سينماي اسكانديناوي Aki Kaurismaki پخش شد از دوستاني كه احتمالا موفق به ديدن اين فيلم نشده اند ميخام حتما روز پنجشنبه 23 ارديبهشت ساعت 15.30 از شبكه 4 اين فيلمو ببينن .واقعا وقتي ميشه الان هم به همين زيبايي و به سبك روز فيلم كلاسيك يا به عبارت بهتر نئوكلاسيك ساخت چرا سعي در بازسازي فيلمهاي كلاسيك قديمي ميشه.

يكي از زيباترين سكانسهاي فيلم سكانس پاياني يا همون مرگ mimi است. به رابطه بين ادمها  و نحوه ارتباط بين انها  و نحوه نشان دادن احساساتشون در اين سكانس دقت كنين . به ميزان درك بالاي كارگردان از ان و نحوه نشان دادن ان در فيلم پي ميبرين. خيلي دوست دارم دوستان در مورد سينماي اسكانديناوي وخصوصا كوريسماكي بيشتر صحبت كنن.

 

 




play it again, Sam
http://www.tcm.com
۱۳۸۹/۲/۱۸ صبح ۰۷:۴۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Negar, رزا, سم اسپید, الیشا, باربوسا
Negar آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 60
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۱/۲۳
اعتبار: 6


تشکرها : 129
( 664 تشکر در 32 ارسال )
شماره ارسال: #47
RE: سکانسهای به یاد ماندنی


"زندگی یک ناامیدی است" *.



با تشکر از  Taxi Driver عزیز برای پیشنهاد این کارگردان بزرگ اما تقریبا مهجور

در ایران.

یکی از آثار شاخص  آکی کوریسماکی، فیلم I hired a contract killer( قاتلی

قراردادی اجیر کردم.) هست.

در این فیلم با ماجرای ساده ی خسته شدن ودرماندگی یک مرد از زندگی و

تصمیم او برای نابود کردن خودش روبروییم. به لطف کارگردانی کوریسماکی،

حوادث فیلم که می توانست در دست کارگردانی دیگر، رنگی از پیچیدگی

بگیرد، بسیار بی پیرایه از کار در آمده. سکانس منتخب من در این فیلم، بعد

از ملاقات شخصیت اصلی با زن (مارگارت) است.

آنها که در اتاق زن با هم خلوت کرده اند، در حال صحبتند:


مارگارت: حالا چی؟ هنوزم قصد مردن داری؟

هانری: نه، دیگه نه!

مارگارت: واسه اینکه منو دیدی؟

هانری: آره، این باعث شد فکرم عوض بشه.

مارگارت: فقط بخاطر چشمهای آبیم؟

هانری: مگه چشمهات آبی هستن؟!

هانری بلند می شود و به سمت زن می رود و با دقت چشمان او را نگاه

میکند.

هانری: آره آبی هستن.

سپس مارگارت به هانری می گوید باید قراردادی را که طبق آن هانری،

کسی را مامور کشتن خودش کرده باطل کند.



این سکانس(و در واقع آشنایی مرد با زن) نقطه ی عطف ماجرا و آغاز تعقیب و

گریزهای هانری و قاتل قراردادی اوست که در نهایت کوزه گر را در کوزه می

اندازد.

به همین سادگی کوریسماکی استاد پرداخت های ساده از ماجراهای

نه چندان ساده و گاه تراژیک است!



*. دیالوگی از فیلم که از زبان قاتل استخدامی گفته می شود.



کورها به راه حل فکر می کنند، من بینا هستم.
گدار
۱۳۸۹/۲/۲۰ عصر ۰۲:۴۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : jack regan, Classic, سروان رنو, بانو, رزا, سم اسپید, الیشا, Schindler, باربوسا
Rick آفلاین
«ریکی»
***

ارسال ها: 37
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۲/۲۸
اعتبار: 0


تشکرها : 4
( 99 تشکر در 19 ارسال )
شماره ارسال: #48
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

یکی از مهلک‏ترین سکانس‏هایی که تا این لحظه دیدم:

مایکل: خیلی خوب. فقط همین یه بارو اجازه می‏دم درباره‏ی کارم بپرسی.

کی: حقیقت داره؟! آره؟

مایکل: نه!

[کی می‏خندد و مایکل او را در آغوش می‏کشد.]

کی: فکر کنم هر دو تامون نوشیدنی بخوایم. هاه؟!

[کی به آشپزخانه می‏رود تا نوشیدنی بیاورد، ولی پیتر کلمنزا، روکو لامپون و آل نری را می‏بیند که به دفتر مایکل وارد می‏شوند.]

کلمنزا: دون کورلئونه.

[کلمنزا دست مایکل را می‏بوسد. آل نری در را به روی کی می‏بندد...]

هر بار به این صحنه فکر می‏کنم مو به تنم راست می‏شه!!! بسته شدن این در! این پایان بندی بی نظیر! آه ویتو کجایی؟!

و این چنین، فیلمی کاملاً مردانه، با تصویر یک زن به پایان می‏رسه:


I stick my neck out for NOBODY
...
except YOU

[img]http://sites.google.com/site/bloguploadkz/Signature-Classic-Cafe.jpg[/img]
۱۳۸۹/۳/۲۲ عصر ۰۶:۱۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, دلشدگان, موسيو وردو, Scarlett, رزا, الیشا, اکتورز, باربوسا
MunChy آفلاین
شوالیه تاریکی
***

ارسال ها: 145
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۸
اعتبار: 14


تشکرها : 157
( 890 تشکر در 98 ارسال )
شماره ارسال: #49
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

A Face In The Crowd


شاهکاری از الیا کازان
سکانس آسانسور,
ایده ای فوق العاده برای نشون دادن سقوط لری,
پله هایی که لری برای موفقیت یکی یکی برداشته رو به یاد میاریم و حالا با سرعت نور و در حالی که چراغ هر طبقه روشن میشه, از عرش به فرش اومدنش رو شاهد هستیم.

۱۳۸۹/۳/۲۷ عصر ۰۲:۵۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سم اسپید, دلشدگان, سروان رنو, رائول والش, رزا, الیشا, باربوسا
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,255
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84


تشکرها : 11430
( 18963 تشکر در 1592 ارسال )
شماره ارسال: #50
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

(۱۳۸۹/۳/۲۲ عصر ۰۶:۱۱)Rick نوشته شده:  

یکی از مهلک‏ترین سکانس‏هایی که تا این لحظه دیدم:

[کلمنزا دست مایکل را می‏بوسد. آل نری در را به روی کی می‏بندد...]

جزو بهترین سکانس های تمام عمر هست این . :llolمن هر وقت اسم پدرخوانده میاد زودتر از همه سکانس ها ، دو سکانس به ذهنم میاد:  اول اون ابتدای فیلم که دون کارلئونه در اتاق هست و در حیاط عروسی دخترشه و دوم همین سکانس پایانی که در بسته میشه و صورت کی تاریک میشه. کلی معنی داره این سکانس. یک پایان باز که بیننده میتونه حدس بزنه که این داستان تازه شروع شده ...

پی نوشت:  من از شخصیت کِــلــمنزو در پدرخوانده خیلی خوشم میاد !


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۸۹/۳/۲۹ عصر ۰۷:۱۹
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دلشدگان, موسيو وردو, رزا, اکتورز, باربوسا
Rick آفلاین
«ریکی»
***

ارسال ها: 37
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۲/۲۸
اعتبار: 0


تشکرها : 4
( 99 تشکر در 19 ارسال )
شماره ارسال: #51
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

پیتر کلمنزا رو منم دوست داشتم.

توی رمان، مایکل، تام هیگان و سانتینو هم کلمنزا رو دوست دارند!!!

کلمنزا، محبوب قلب ها! :!z564b


I stick my neck out for NOBODY
...
except YOU

[img]http://sites.google.com/site/bloguploadkz/Signature-Classic-Cafe.jpg[/img]
۱۳۸۹/۳/۳۰ صبح ۰۵:۴۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, باربوسا
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6629 تشکر در 287 ارسال )
شماره ارسال: #52
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

فهرست شیندلر

با وجود اینکه سکانسهای بیادماندنی این فیلم کم نیست،اما ازنظر من ،تکان دهنده ترین و بیادماندنی ترین صحنه فیلم،صحنه عبور دخترک موطلایی از میان جمعیت ساکنین گتو است که کارگردان برای اینکه تماشاگر ، سرنوشتا و را دنبال کند ،برخلاف کل فیلم که سیاه وسفید است،دخترک را با ژاکت قرمز رنگی مشخص کرده و چه سرنوشت تلخی دارد دخترک! فیلم را ببینید تا دلیل بغض گلوگیر مرا در هنگام دیدن آن متوجه شوید. 



فایل های ضمیمه بند انگشتی
   

طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۸۹/۴/۸ صبح ۰۴:۱۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Scarlett, سروان رنو, Classic, رزا, سم اسپید, باربوسا
Scarlett آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 24
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۳۱
اعتبار: 2


تشکرها : 126
( 263 تشکر در 12 ارسال )
شماره ارسال: #53
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

سکانس های به یاد ماندنی زیادی وجود داره که برای شروع سه تا از خاطره انگیز ترین فیلم ها از نظر خودم رو می نویسم :

اولی همون سکانس معروف فیلم بربادرفته ست . همونجایی که رت بعد از جر و بحث اسکارلت و اشلی سوت بلندی می کشه و از پشت مبل به حالت خیلی جالبی بالا میاد و می پرسه : چی شده ؟! جنگ شروع شده ؟! khande

یکی دیگه از سکانس های بربادرفته که به نظرم با گذشت این همه سال هنوزم شکوه خودشو داره اون صحنه ایست که اسکارلت از میان زخمی ها میگذره تا برسه به دکتر که دوربین کم کم بالاتر میره و نشون میده که جنگ تا چه حد به مردم لطمه زده و چقدر کشته و زخمی برجا گذاشته !

و این سکانس هم که جای خود داره ، وقتی رت باتلر دست از پوزخند های همیشگی ش برمیداره و در حالیکه اسکارلت رو در آغوشش گرفته ، سعی میکنه با " هیس هیس " گفتناش آرومش کنه . انگار که ویوین لی واقعا یه بچه ست ! :

و یه صحنه ی خنده دار ! اونجاییه که اسکارلت در اوایل فیلم بیوه میشه و تو مراسم رقص با رخت ِ عزا ایستاده . همه هم بهم میگن که چقدر این خانوم ناراحته . و بعد که دوربین پایین تر میاد نشون میده که اسکارلت داره زیر زیرکی می رقصه khande !

و یه جای دیگه هم به نظرم خیلی خنده داره . همونجایی که بعد از کشته شدن فرانک ، اسکارلت از سر غم و غصه کلی نوشیدنی خورده و بعد یه دفعه صدای ایستادن کالسکه در خونه رو میشنوه و وقتی میفهمه رت اومده میره شیشه ی عطر رو خالی میکنه تو حلقش khande و بعد از این همه بدبختی رت تا میبینتش متوجه میشه که اون چه حالی داشته و مسته khande !!

در کل من با این فیلم خیلی خاطره دارم و هر سکانسش از نظر من به یاد ماندنیه !! و به نظرم یکی از بهترین انتخاب ِ بازیگران در طول تاریخ ِ سینما ، انتخاب کلارک گیبل و ویوین لی به عنوان این دو کارکتر بوده !!


فیلم بعدی فیلم بیمار انگلیسی ست . همونطور که دوستان گفتن اواخر این فیلم واقعا تکان دهنده ست . اونجایی که رالف فاینس بعد از کلی بدبختی میرسه به غار و میبینه که عشقش از بین رفته و فقط واسش چند تا نامه به جا مونده . و بعد وقتی اونو در آغوش میگیره و از غار میاد بیرون در حالیکه اشکاش سرآزیرن (و موزیک ِ فیلم به اوج خودش میرسه) منم ناخودآگاه گریه ام میگیره !

 اون جایی هم که به اون پرستاره هانا با حرکاتش میفهمونه که " بهم آمپول بزن و خلاصم کن " واقعا دردناکه !

 کلا من ارتباط خوبی با رالف فاینس دارم :!z564b و نمی دونم چرا اینجوریه ولی هر نقشی رو که بازی کنه دوست دارم !!


پدرخوانده

خب این فیلم هم که منبع صحنه های به یاد ماندنی ست ! یکی همون صحنه ی کله ی اسب khande ! که چون پیشنهاد مافیایی ها رد شده ، کله ی اسب اون کارگردانه رو میبرن و شب میذارن تو رخت خوابش !!

 و دیگری همون صحنه های پایانی ِ فیلم که مایکل داره سوگند پدر خواندگی میخوره و از اون ور می بینیم که افرادی از طرف مافیا تیر میخورن و کشته میشن !

و این سکانس ، در کل ! :

که من همیشه پدرخوانده رو با این سکانس ِ دون کورلئونه به یاد میارم !


خب ، سکانس های به یاد ماندنی دیگه ای هم هست که انشاله تعالی اگر زنده ماندم و مثل خیلی های دیگه به ملکوت الهی نپیوستم :!z564b  ، اونا رو هم مینویسم !!


" من به آمار زمین مشکوکم ، اگر این سطح پر از آدمهاست ، پس چرا این همه دل ها تنهاست !؟ "
سهراب سپهری
۱۳۸۹/۴/۸ صبح ۱۱:۰۸
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, اسکورپان شیردل, Classic, رزا, الیشا, چاپلین, لیزاکلبرت, اکتورز, باربوسا
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6629 تشکر در 287 ارسال )
شماره ارسال: #54
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

یکی از سکانسهای تکاندهنده و وحشتناک سینما ، در فیلم Irreversible محصول سال 2002 کشور فرانسه به کارگردانی گاسپار نوئه و بازیگری ونسان کسل و مونیکا بلوچی قرار دارد. صحنه ای که تقریبا در ابتدای فیلم وجود دارد و پیر که به همراه مارکوس بدنبال فردی است که به وضع فجیعی به آلکس -همسر مارکوس- حمله و به او تجاوز کرده ، بعد از اینکه فرد متجاوز-با اسم مستعار تنیا (نوعی کرم نواری)-را پیدا کردند ، برای نجات مارکوس از دست تنیا ، او را با ضربات پیاپی کپسول آتش نشانی به جمجمه اش، به صورت فجیعی به قتل می رساند. این سکانس آنقدر با مهارت و طبیعی ساخته شده که من یک لحظه فکر کردم مشغول دیدن یک فیلم مستند هستم و باور کنید در تمام مدت دیدن این سکانس بدنم منجمد شده بود و با اینکه بعدا بارها این صحنه را دیدم ، باز هم متوجه ساختگی بودنش نشدم.

http://bt.eutorrents.com/imagehost/image...http://bt.eutorrents.com/imagehost/images/irreversibleklaxxoni



فایل های ضمیمه بند انگشتی
   

طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۸۹/۴/۱۱ صبح ۰۳:۱۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا
Classic آفلاین
صاحب کافه
*********

ارسال ها: 799
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۷
اعتبار: 47


تشکرها : 6825
( 6072 تشکر در 445 ارسال )
شماره ارسال: #55
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

(۱۳۸۹/۴/۸ صبح ۰۴:۱۱)اسکورپان نوشته شده:  

فهرست شیندلر

تکان دهنده ترین و بیادماندنی ترین صحنه فیلم،صحنه عبور دخترک موطلایی از میان جمعیت ساکنین گتو است که کارگردان برای اینکه تماشاگر ، سرنوشتا و را دنبال کند ،برخلاف کل فیلم که سیاه وسفید است،دخترک را با ژاکت قرمز رنگی مشخص کرده . 

به خصوص ترانه ای که بر روی این سکانس هست تاثیر تصویر رو دو چندان می کند. اتفاقا چند روز پیش برنامه ای با نام رد پای صهبونیسم در سینمای جهان ! از شبکه خبر صدا و سیما پخش می شد که روی فیلم فهرست شیندلر کلیک کرده بود و چند کارشناس نما ( از اینهایی که ظاهرشان به همه چیز می خورد الا هنر سینما ) هم در حال تجزیه و تحلیل این فیلم بودند. جالب اینکه دائما همین سکانس را نشان می دادند و همان حرفهای همیشگی و تکراری در مورد هولوکاست و ... خلاصه سعادتی بود تا برای چند دهمین بار این سکانس زیبا را ببینیم و حظ وافر ببریم.

(۱۳۸۹/۴/۸ صبح ۱۱:۰۸)Scarlett نوشته شده:  

 کلا من ارتباط خوبی با رالف فاینس دارم :!z564b و نمی دونم چرا اینجوریه ولی هر نقشی رو که بازی کنه دوست دارم !!

چون واقعا بازیگر جذاب و متفاوتی است. در فهرست شیندلر هم بسیار درخشان بازی کرده است.

 


اینهمه کافه توی دنیا هست , اونوقت شما درست اومدین به کافه ی ما
۱۳۸۹/۴/۱۲ صبح ۱۲:۱۸
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, سروان رنو, Scarlett, رزا, باربوسا
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6629 تشکر در 287 ارسال )
شماره ارسال: #56
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

یکی دیگر از صحنه های مورد علاقه من،در فیلم مرد مرده به کارگردانی جیم جارموش و بازیگری ستاره محبوب من جانی دپ وجود دارد. دراین صحنه بعد از اینکه دو برادر جایزه بگیر توسط ویلیام بلیک و سرخپوست همراهش کشته شدند،گروه دیگری از جایزه بگیران بالای سر جنازه شان می رسند و مشاهده می کنند سر یکی از آنها در میان دایره چوبهای نیم سوخته ، به شکل نقاشی قدیسان درآمده که دور سرش را هاله ای از نور فرا گرفته است. یکی از آن جایزه بگیران برای اینکه این ترکیب مقدس را بهم بزند ، با پاشنه چکمه اش جمجمه آن قدیس نما را له می کند!

مرد مرده



فایل های ضمیمه بند انگشتی
   

طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۸۹/۴/۱۲ صبح ۰۲:۰۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, سم اسپید, باربوسا
jack regan آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 54
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 6


تشکرها : 158
( 351 تشکر در 30 ارسال )
شماره ارسال: #57
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

سلام

سكانسها و صحنه هاي بياد ماندني فيلمها هميشه زيبا و رمانتيك نيستند دوست عزيز اسكوريان به يكي از سكانسهاي فيلم زيبا و در عين حال مشمئز كننده و ناراحت كننده Irreversible اشاره كردند.در همين فيلم صحنه تجاوز وقتل فجيع alex (مونيكا بلوچي) يكي از بيادماندني ترين و فجيع ترين صحنه هاي خشونت در سينماست.چيزي كه در سينماي فرانسه بندرت شاهد ان   بوده ايم. بعد از ديدن اين سكانس و پس از پايان بسيار ناراحت كننده و درداور فيلم مدتها حالم خوش نبود و به خودم براي ديدن اين فيلم لعنت ميفرستادم.



play it again, Sam
http://www.tcm.com
۱۳۸۹/۴/۱۲ عصر ۱۲:۵۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, Schindler, باربوسا
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,255
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84


تشکرها : 11430
( 18963 تشکر در 1592 ارسال )
شماره ارسال: #58
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

(۱۳۸۹/۴/۱۲ عصر ۱۲:۵۵)taxi driver نوشته شده:  

... بعد از ديدن اين سكانس و پس از پايان بسيار ناراحت كننده و درداور فيلم مدتها حالم خوش نبود و به خودم براي ديدن اين فيلم لعنت ميفرستادم...

وقتی شما که راننده تاکسی هستی ( با آن سابقه درخشان در ترور و آدمشکی در  فیلم راننده تاکسی ) حالت بد شده پس وای به حال ما . تازه این فیلمی که اسکورپان  معرفی کرده که کلاسیک نیست . :dodgy:


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۸۹/۴/۱۲ عصر ۰۸:۲۹
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, چاپلین, باربوسا
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6629 تشکر در 287 ارسال )
شماره ارسال: #59
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

(۱۳۸۹/۴/۱۲ عصر ۰۸:۲۹)سروان رنو نوشته شده:  

(۱۳۸۹/۴/۱۲ عصر ۱۲:۵۵)taxi driver نوشته شده:  

... بعد از ديدن اين سكانس و پس از پايان بسيار ناراحت كننده و درداور فيلم مدتها حالم خوش نبود و به خودم براي ديدن اين فيلم لعنت ميفرستادم...

وقتی شما که راننده تاکسی هستی ( با آن سابقه درخشان در ترور و آدمشکی در  فیلم راننده تاکسی ) حالت بد شده پس وای به حال ما . تازه این فیلمی که اسکورپان  معرفی کرده که کلاسیک نیست . :dodgy:

جناب سروان عزیز! تکلیف ما رو روشن کن. بالاخره میتونیم در مورد فیلمهای جدید ، مطلب بنویسیم یا اینکه شما هم مثل منتقد محترم استاد پرویز نوری ، با فیلمهای جدید مشکل داری و فقط بافیلمهای قدیمی حال می کنی؟! بهر حال هرچی که شما دستور بدی به دیده منت! چون ما کلا از پلیس جماعت می ترسیم!      

 {#smilies.wink}


طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۸۹/۴/۱۳ صبح ۰۴:۱۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, باربوسا
jack regan آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 54
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 6


تشکرها : 158
( 351 تشکر در 30 ارسال )
شماره ارسال: #60
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

خدمت سروان رنو عزيز

معذرت ميخام از اينكه فراموش كردم تو كافه ريك نشستم و قراره اينجا همه چي كلاسيك باشه كه نيست

تقصير اسكوريان بود منو از راه بدر كرد پوستر فيلم رو هم كه ويرايش فرموده حذف فرمودين دستتون درد نكنه كار خوبي كردين بد اموزي داشت..به هرحال اينجا خيلي همه چيز كلاسيك نيست حالا شما چشم عنايت به بنده داشتين و منو بازپرسي كردين دستتون درد نكنه بقيه حواسشونو جمع ميكنن.

ضمنا ترور و ادمكشي به سبك معمول و كلاسيك حال خودشو داره تا اينكه بياي يه زن بيدفاع و باردار رو تو زير گذر اونقدر بزني و كله شو به زمين بكوبي تا بميره اين دوتا با هم خيلي فرق ميكنن.

play it again, Sam
http://www.tcm.com
۱۳۸۹/۴/۱۳ صبح ۰۶:۱۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, باربوسا
ارسال پاسخ