[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 6 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
معرفی کتاب‌های قدیمی (کاغذی یا صوتی/نوار کاست)
نویسنده پیام
Schindler آفلاین
[.....]
***

ارسال ها: 142
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۴/۶
اعتبار: 17


تشکرها : 219
( 1528 تشکر در 79 ارسال )
شماره ارسال: #41
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )

"اگر همسران ما، ما را در اين وضع مي ديدند! اميدوارم وضع آنان در اردوگاهشان بهتر از ما باشد و از بلايي که به سر ما مي آيد خبر نداشته باشند".


سخنان رفيقم مرا به ياد همسرم انداخت. در حاليکه کيلومترها مسافت را روي يخها سکندري مي خورديم، بارها از يکديگر به عنوان حايل استفاده مي کرديم، يکديگر را از روي زمين بلند مي کرديم و به پيش مي رانديم، افتان و خيزان در حرکت بوديم، بدون اينکه سخني بگوييم. اما هر دو مي دانستيم، که هر يک به همسر خود مي انديشد.

انديشه اي در من شکفت: براي نخستين بار در زندگي ام حقيقتي را که شعراي بسياري به شکل ترانه سروده اند و انديشمندان بسيار نيز آنرا به عنوان حکمت نهايي بيان داشته اند، ديدم. اين حقيقت، که عشق عالي ترين و نهايي ترين هدفي است که بشر در آرزوي آنست.

و در اينجا بود که به معناي بزرگترين رازي که شعر بشر و انديشه و باور بشر بايد آشکار سازد، دست يافتم، رهايي بشر از راه عشق و در عشق است.


پي بردم که چگونه بشري که ديگر همه چيزش را در اين جهان از دست داده، هنوز مي تواند به خوشبختي و عشق بينديشد، ولو براي لحظه اي کوتاه، به معشوقش مي انديشد. بشر در شرايطي که خلا کامل را تجربه مي کند و نمي تواند نيازهاي دروني اش را به شکل عمل مثبتي ابراز نمايد تنها کاري که از او بر مي آيد اينست که در حاليکه رنجهايش را به شيوه اي راستين و شرافتمندانه تحمل مي کند، مي تواند از راه انديشيدن به معشوق و تجسم خاطرات شرافتمندانه عاشقانه اي که از معشوقش دارد خود را خشنود گرداند. براي نخستين بار در زندگي ام بود که به معناي اين واژه ها پي بردم. "فرشتگان در انديشه هاي شکوهمند ابدي و بي پايان غرقند."


[تصویر: 1380055239_4095_aafac3bc2a.jpg]

انسان در جستجوی معنا (جستجوی انسان برای معنا)

دکتر ویکتور فرانکل

دکتر ویکتور فرانکل یک روانشناس اتریشی است که تجربیات و خاطرات خود از دوران اسارت در آشویتس را به تحریر در آورده است. او متولد 1905 در وین است.بین سال‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۳۸ فرانکل در بیمارستان روانی وین به عنوان رئیس بخش خودکشی زنان مشغول به کار شد و در سال ۱۹۳۸ که آلمان به اتریش حمله کرد، او به طور خصوصی کارش را به عنوان عصب‌شناس و روان‌پزشک شروع کرده بود.او در ۱۹۴۹ از دو دانشگاه وین و آدیتشنالی موفق به گرفتن درجهٔ دکترای اعصاب و روان شد. در ضمن او از ۱۲۰ دانشگاه در سراسر جهان دکترای افتخاری گرفت.


فرانکل به علت یهودی بودن در سال‌های ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ به وسیله نازی‌ها ابتدا در آشویتس و سپس در اردوگاه کار اجباری داخاو زندانی شد. تجارب او در این اردوگاه‌ها موجب شد مکتب جدیدی را در روانشناسی بنیان‌گذاری کند که معنا درمانی یا لوگوتراپی نامیده می‌شود.

او پس از پایان جنگ دوم جهانی ریاست بخش اعصاب بیمارستانی در وین را به عهده گرفت و به مقام استادی دانشگاه در رشتهٔ عصب‌شناسی و روان‌پزشکی نایل آمد. در سال‌های ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۳ استاد داشنگاه بین‌اللملی سن دیه‌گو بود و نظریه معنا درمانی‌اش در میان روان‌شناسان و روان‌پزشکان پیروان زیادی دارد.

ایشان مبدع نظریه معنا درمانی (Logotherapy) بودند.

اصول اولیۀ معنادرمانی به شکل زیر تعریف میشوند:

زندگی تحت هر شرایطی واجد معنا است. حتی مصیبت بارترین نوع آن.

محرک اصلی ما در زندگی، میل و نیتمان برای پیدا کردن معنی آن است.

ما این آزادی را داریم که معنی آنچه انجام میدهیم و آنچه تجربه میکنیم، و یا حداقل آنچه که در جایگاه خودمان در یک موقعیت رنج آور و تغییرناپذیر با آن روبرو می شویم، بیابیم. 

[تصویر: 1380055262_4095_eff0631ba6.jpg]

بیش از ۹ میلیون نسخه از این کتاب تأثیرگذار تا زمان مرگ ویکتور فرانکل در سال ۱۹۹۷ در آمریکا فروخته شد، به ۲۴ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شد و ۷۳ بار تجدید چاپ شد.



کوه با نخستین سنگها آغاز میشود و انسان با نخستین درد
۱۳۹۲/۶/۳۰ عصر ۰۷:۱۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زرد ابری, BATMAN, oceanic, Papillon, اکتورز, ژان والژان, آقای همساده, پرشیا, خانم لمپرت, هانا اشمیت, گولاگ, ایـده آلـیـسـت
اکتورز آفلاین
مشتری همیشگی
***

ارسال ها: 381
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۴/۲۱
اعتبار: 38


تشکرها : 2353
( 3928 تشکر در 189 ارسال )
شماره ارسال: #42
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )

[تصویر: 1382314979_3053_352b85f61f.jpg]

کتاب حصار و سگ‌های پدرم ( حه سار و سه گه کانی باوکم ) نوشته شیرزاد حسن نویسنده کورد.

[تصویر: 1382316320_3053_01e350c5c3.jpg]

ترجمه به فارسی، مریوان حلبچه‌ای، نشر چشمه .

در این کتاب، پیش از آغاز داستان یکی از سخنرانی‌های شیرزاد حسن چاپ شده که برای آشنایی خوانندگان با برخی دیدگاه‌ها و نقطه نظرات نویسنده پیرامون «نویسندگی» و «زبان» مناسب است. شیرزاد حسن در این سخنرانی که در یکی از کشورهای غربی در مجمعی از نویسندگان بیان کرده است، شرایط نویسندگان جهان سوم و به خصوص نویسندگانی چون خود را به مقایسه با شرایط نویسندگان جهان غرب کشانده و شرایط به راستی دشوار و اسف‌انگیز آن‌ها را وصف کرده است. آنچه او در سخنرانی‌اش بیان می‌کند بی ارتباط با داستان «حصار و سگ‌های پدرم» نیست. هر دو، چه سخنرانی و چه داستان، به شرایط سختی اشاره دارند که انسان‌ها را از هویت‌‌های انسانی و حقوق انسانی جدا می‌سازند. جهانی که شیرزاد حسن به آن اشاره می‌کند و در داستان «حصار و سگ‌های پدرم» به آن تجسم ادبی می‌بخشد، جهانی است در سیطره‌ی قدرت‌های عقب مانده که به کشتارگاه خصوصیات انسانی بدل گشته است. نویسنده در توصیف جهان داستان خود از صحنه‌هایی سورئالیستی بهره گرفته است که به همان اندازه که غریب هستند، نزدیک‌اند. خاصه برای مردمان شرقی.

 
یک اثر بسیار عالی که به توصیف پدر کشی (شکستن قوانین و تابوها) و احساس گناه، عذاب وجدان و شرم (نقش سوپرایگو) به خوبی پرداخته است. «حصار» و «سگ‌ها» چندان نیرومند و کهن هستند که به عوامل درونی شخصیت‌های داستان بدل شده‌اند و حتا زمانی که در توطئه‌ای خانوادگی «پدر» (نماد قدرت) به قتل می‌رسد، «حصار» و «سگ‌ها» (جهان ِ ساخته‌ی «پدر») همچنان در درون شخصیت‌های داستان حضور دارند و رفتار آن ها را رقم می‌زنند. داستان «حصار و سگ‌های پدرم» داستانِ ویرانی آدم هایی است که مقهور قدرتند، و اگرچه شیرزاد حسن در این داستان نومیدانه به جهان داستان خود نگریسته است اما نفرت از آن در بند بند داستان به خوبی مشهود است .

این کتاب، داستان خانواده‌ای پدرسالار را روایت می‌کند که درون حصاری بزرگ زندگی می‌کنند. داستان از توصیف پدری درنده‌خو آغاز می‌شود که سالی چند بار ازدواج می‌کند و همه‌ی اهل خانه به فرمان او هستند و اجازه نمی‌دهد هیچ موجود مذکری وارد حصار او شود. دختران و پسران او همواره شلاق می‌خورند، کار می‌کنند و اجازه‌ی عاشق‌شدن و ازدواج را ندارند. تا این‌که همه از ظلم به ستوه می‌آیند و از پسر بزرگ می‌خواهند که پدر را بکشد.

دکتر محمدصنعتی هم تحلیلی درباره مقایسه پدرکشی شرقی ها و غربی ها نوشته است که بسیار زیاد به این رمان ارجاع می دهد . ( البته ایشان ترجمهء فارسی مریوان حلبچه ای را خوانده اند که به نظر من قدرت متن کوردی رمان را ندارد ، بخصوص که مریوان حلبچه ای کورد عراق است و مانند کوردهای ایران به زبان فارسی تسلط ندارد ، با این حال نیز ترجمه اش بسیار عالیست تا جایی که دکتر صنعتی در کلاسهایش ( در کارنامه ) خواندن این رمان را به عنوان یکی از برجسته ترین رمانهای منطقه به شاگردانش پیشنهاد میکند )

شیرزاد حسن به عدم امکان فرهنگی-تاریخی پدرکشی در میان مردم عراق و اختصاصا کردهای عراق پرداخته است .
پدر در نهایت در قالب پسر ارشد دوباره زنده می شود و این حصار و آن سگ ها به کار خود ادامه می دهند. باتلاقی از مرگ که رهایی از آن حداقل در این اثر مقدور نیست.
به لحاظ سیاسی هم گفته اند که این رمان پیش بینی سقوط صدام بود و اگر پیش بینی به درستی ادامه پیدا کند صدام در قالبی دیگر باز ظهور خواهد کرد .

( البته ترجمه های متفاوتی را میتوانید در نت پیدا کنید اما نسخهء مریوان حلبچه ای بهترینشان است "ترجمهء عبداله کیخسروی " نیز مورد پسند است).

[تصویر: 1382316422_3053_08c0d92657.jpg]


در این درگە کە گە گە کــُــە کــَــە و کــَــە کــُــە شود ناگە / ز امروزت مشو غرە کە از فردا نەای آگە
۱۳۹۲/۷/۲۹ صبح ۰۴:۱۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, نیومن, ژان والژان, پرشیا, خانم لمپرت, گولاگ
عمر مختار آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 4
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۶/۱۹
اعتبار: 0


تشکرها : 15
( 28 تشکر در 2 ارسال )
شماره ارسال: #43
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )

با سلام وتشكر از نقد اون همه كتاباي خوب،

در مورد كتاب  كجا ميروي؟

 اثرهنريك سينكيويچ، لهستان ، قرن19، برنده نوبل ادبيات 1905، ترجمه حسن شهباز در سال 1353، نشر ماهي، تهران، 1390

روايتي عاشقانه در فضاي لطيف مسيحيت وخشونت حكومت نرون رخ مي دهد وسرانجام در ميان جنگ اين دو جبهه، عشق ليژيا شاهزاده زيباي تازه گرويده به مسيح، ماركوس ژنرال فهرمان جنگهاي رومي را از اسب به پايين ميكشد وچون ماهي در دريايي عظيم به شنا وا ميدارد.به آتش كشيدن روم به بهانه سرودن شعري توسط نرون، مسيحيان به زنجير كشيده را چون زنجيري به هم متصل ميكندو... 

ترجمه كم نظير  كتاب ،رواني نثر شازده كوچولو به قلم احمد شاملو وآخرين وسوسه مسيح به قلم محمد قاضي را به يادتان مي آورد. 

در نهايت اوج نگارش كتاب، جايي است كه پس از قتل عام مسيحيان توسط نرون، فداييان پطرس وي را كه بسيار پير ونابينا بوده است به دست راه بلدي ميسپارند تا از راهي كوهستاني از روم خارج گردد:

"فرزندم!آيا آن روشنايي را مي بيني كه به طرف ما مي آيد؟"

"نه پدر ، من چيزي نمي بينم."

ببين يك تن به سوي ما مي آيد ، من او را مي بينم." 

طفل متحير بار هم دقت كرد.انساني در برابر چشمش نمودار نبود، حتي صداي پايي به گوشش نمي رسيد.همه جا ساكت ، همه سو خلوت وهمه طرف خالي از رهگذر بود، تنها در آن محوطه خاموشان، اشباح در ختاني نمودار بودند كه به آرامي در مقابل نسيم مي لرزيدند.

چهره خود را برگرداند وبه جانب مصاحب فرتوت نظر افكند.وي همچنان با حيرت واعجاب به سوي مقابل مي نگريست وييش ميرفت.ناگهان ايستاده ودر حالي كه زانو بر زمين ميزد، با صداي مرتعشي گفت:"اي خداوند من! كجا مي روي؟"

نازاريوس پاسخي نشنيد، اما آهنگي حزن انگيز  د رگوش واعظ روشندل گفت:"حال كه تو پيروان مرا ترك ميكني و از اين ديار ميروي ، من به رم باز مي گردم تا براي بار دوم مصلوب شوم!"

حواري چهره ي خود را با دو دست پوشاند وبناي ندبه را گذارد. د رنظر نازاريوس مانند اين بود كه وي آخرين دقايق زندگي خود را طي ميكند، اما به خلاف انتظار پطر س از جاي برخاست.چوبدست خود را برداشت وبا گامهاي لرزان به جانب هفت تپه هاي رم بازگشت.

اين بار پسرك كه از رفتار پيرمرد حيران مانده بود ، پرسيد:"پدر !كجا مي روي؟"

حواري با صداي آرامي پاسخ داد:"به رم باز مي گردم."

 


بچه ها سلام صبحتان بخیر درس امروز فعل مجهول است
۱۳۹۲/۷/۳۰ صبح ۰۱:۵۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ژان والژان, Papillon, خانم لمپرت, پرشیا, BATMAN, گولاگ
بولیت آفلاین
آنها از تاریکی آمده اند
***

ارسال ها: 131
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۶/۶
اعتبار: 15


تشکرها : 620
( 1338 تشکر در 44 ارسال )
شماره ارسال: #44
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )
[تصویر: 1382463922_4321_7926b348cf.jpg]
نویسنده: بری کیت گرانت
مترجم: شیوا مقانلو
کتاب «ژانرهای سینمایی؛ از شمایل شناسی تا ایدئولوژی» پنج فصل دارد که به ترتیب عبارتند از «رویکرد به ژانرهای سینمایی»، «ژانر و جامعه»، «ژانر و مقوله تالیف سینمایی»، «ژانر و بازنمایی» و «موخره: خارج از مرزهای هالیوود».

در بخشی از مقدمه این کتاب می‌خوانیم: «فیلم‌های ژانری به زبان ساده، فیلم‌های تجاری بلندی‌اند که از راه تکرار و تنوع بخشی، داستان‌هایی آشنا را با شخصیت‌هایی آشنا و در موقعیت‌هایی آشنا تعریف می‌کنند. سینمای مردم پسند اغلب از فیلم‌های ژانری تشکیل شده است؛ همان نوع فیلم‌هایی که بیشترمان تماشا می‌کنیم، چه در سالن‌های سینما و چه در منزل بر روی دی وی دی و نوارهای ویدیویی. فیلم‌های ژانری در طول تاریخ سینما بدنه اصلی کنش فیلمسازی را تشکیل داده‌اند، چه در هالیوود و چه در سینماهای ملی سراسر جهان.»
بری کیت گرانت یکی از چهره های صاحب نظر در زمینه نقد ژانر در حزه نظریه فیلم است.او دکترای خود را از دانشگاه ایالتی نیو یورک دریافت کرده است و اینک استاد رشته فیلم و فرهنگ توده در دانشگاه براک واقع در انتاریوی کاناداست.
اینم لینک:
تو این سایت هستش ولی باید عضو باشید

نامت را زمزمه می کنم ...تو پشت بهار خوابیدی. بیدار که شدی...........چه زمستانیم من!!!!!!!!
۱۳۹۲/۷/۳۰ عصر ۰۹:۲۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : خانم لمپرت, ژان والژان, پرشیا, BATMAN, Papillon, oceanic, ملانى, گولاگ, ایـده آلـیـسـت
آماندا آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 104
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۵/۲۲
اعتبار: 8


تشکرها : 574
( 1004 تشکر در 48 ارسال )
شماره ارسال: #45
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )


نام کتاب : مامور سیگاری خدا 
نوشته ی : محسن حسام مظاهری
چاپ اول: ۱۳۹۱
نـــوشته ی : محسن حسام مظاهری
صفحات : ۱۳۶ صفحه
نشر : افق
مجموعه داستان

درباره کتاب : یک جامع شناس ، یک ضبط صوت و یک عدد تاکسی ترجیها از این نارنجی ها .
تمام حرف های مان در تاکسی ، بلوف هایمان ، حرف های خاله زنکی ، حرف های سیاسی همه و همه در چند داستان کوتاه به روایت محسن حسام مظاهری آمده است و حس خوبی را منتقل می کند.

بخشی از کتاب :

چند ماه خدمتی؟

تهران /از نواب تا پل گیشا/ شهریور 1387

راننده: به اَبَلفضل همین طوری کَجَکی رفتم جلو!یارو تیمساره پاپیون کرده بود! پُک عمیقی میزند و با خنده ای رضایت آمیر ادامه میدهد:حالا نگو پشت چراغ،تو همون ترافیک،ماشین رفسنجانی ام گیر کرده بود.وقتی دیده بود ما چه جوری چراغه رو پیچوندیم حسابی حال کرده بود.

سرباز:نه بابا! خودِ رفسنجانی؟ راس میگی؟


من چه میدانستم دل هرکس دل نیست

حمید مصدق
۱۳۹۲/۹/۷ صبح ۱۱:۳۳
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, ژان والژان, سناتور, پرشیا, خانم لمپرت, بانو, اکتورز, گولاگ, ایـده آلـیـسـت
پینک فلوید آفلاین
Don
*

ارسال ها: 62
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۹/۲۳
اعتبار: 2


تشکرها : 204
( 583 تشکر در 18 ارسال )
شماره ارسال: #46
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )

همیشه این سوال برام مطرح بوده که چرا هیچ کارگردانی از روی کتاب پَر فیلم نساخته!!

یه نکته دیگه که همیشه ذهنمو به خودش مشغول کرده اینه که نویسنده این کتاب کی بوده؟ از همون اولین چاپ کتاب، هیچ توضیح کاملی در مورد شارلوت ماتیسن وجود نداشته.

ترکیبِ راجر دالتون با بازیِ هامفری بوگارت و ماویس با بازیِ آوا گاردنر فیلم فوق العاده جذابی میشد. نقش ریزیو هم میتونست توسط فرانک سیناترا اجرا بشه. تنها یک فیلم بر پایه این کتاب ساخته شده که صامت‌ـه و مربوط به دهه اولِ قرن بیستم‌ـه!

مشخصات کتاب:

نام: پَر

نویسنده: شارلوت مری ماتیسن

ترجمه: میمنت دانا

Download

Feather

توصیه میکنم کامنتای دوستان هموطنمون رو پیرامون کتاب پَر بخونید.

اینجا


Nobody knows where you are
How near or how far
Shine on you crazy diamond
۱۳۹۲/۱۰/۲ صبح ۰۲:۵۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Papillon, ژان والژان, اکتورز, خانم لمپرت, BATMAN, پرشیا, بانو, فیلیپ ژربیه, گولاگ, آلبرت کمپیون, ایـده آلـیـسـت, رجینا
Papillon آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 141
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۳۱
اعتبار: 27


تشکرها : 5667
( 1331 تشکر در 86 ارسال )
شماره ارسال: #47
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )

از باده شود تکبر از سرها کم

وز باده شود گشاده بند محکم

ابلیس اگر ز باده خوردی یک دم

کردی دو  هزار سجده پیش آدم

http://60i5vl.1fichier.com/en/

رباعیات خیام چاپ 1354 خورشیدی


بنگر ز صبا دامن گل چاک شده / بلبل ز جمال گل طربناک شده / در سایه گل نشین که بسیار این گل / در خاک فرو ریزد و ما خاک شده
۱۳۹۲/۱۰/۲ صبح ۰۹:۱۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ژان والژان, اکتورز, پینک فلوید, برو بیکر, خانم لمپرت, BATMAN, زاپاتا, پرشیا, بانو, سناتور, لوسیان, هانا اشمیت, Classic, زرد ابری, گولاگ, آلبرت کمپیون, ایـده آلـیـسـت
پینک فلوید آفلاین
Don
*

ارسال ها: 62
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۹/۲۳
اعتبار: 2


تشکرها : 204
( 583 تشکر در 18 ارسال )
شماره ارسال: #48
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )

نمایشنامه‌ی مرگ اثر وودی آلن

Download


نمایشنامه‌ی "صداهایی از ورای تاریکی" اثر آریل دورفمن

Download


Nobody knows where you are
How near or how far
Shine on you crazy diamond
۱۳۹۲/۱۰/۶ عصر ۱۰:۱۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پرشیا, بانو, ژان والژان, گولاگ
بانو آفلاین
مدیر داخلی
*****

ارسال ها: 197
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۳۱
اعتبار: 63


تشکرها : 7909
( 3540 تشکر در 125 ارسال )
شماره ارسال: #49
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )

(۱۳۹۲/۱۰/۲ صبح ۰۲:۵۸)پینک فلوید نوشته شده:  

همیشه این سوال برام مطرح بوده که چرا هیچ کارگردانی از روی کتاب پَر فیلم نساخته!!

ساخته شده دوست گرامی، اما فیلی درخور تحسین و ماندگار نبود. فیلمی صامت ِانگلیسی است و غیر هالیوودی، لذا مشهور هم نشد.

این فیلم محصول 1929 بود با عنوان the feather و به کارگردانی لزلی هیسکات Leslie Hiscott .


مریم هروی
۱۳۹۲/۱۰/۷ عصر ۰۹:۴۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : حمید هامون, پینک فلوید, Kathy Day, زرد ابری, ژان والژان, گولاگ, آلبرت کمپیون
پینک فلوید آفلاین
Don
*

ارسال ها: 62
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۹/۲۳
اعتبار: 2


تشکرها : 204
( 583 تشکر در 18 ارسال )
شماره ارسال: #50
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )

(۱۳۹۲/۱۰/۷ عصر ۰۹:۴۵)بانو نوشته شده:  

ساخته شده دوست گرامی، اما فیلی درخور تحسین و ماندگار نبود. فیلمی صامت ِانگلیسی است و غیر هالیوودی، لذا مشهور هم نشد.

این فیلم محصول 1929 بود با عنوان the feather و به کارگردانی لزلی هیسکات Leslie Hiscott .

بله بانو. منم عرض کردم که یه فیلم صامت ساخته شده منتها سالش یادم نبود. منظورم از دهه 30 به بعد بود که صدا نقش کلیدی رو تو فیلمها بازی میکرد :)


Nobody knows where you are
How near or how far
Shine on you crazy diamond
۱۳۹۲/۱۰/۷ عصر ۱۰:۴۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو, گولاگ
بولیت آفلاین
آنها از تاریکی آمده اند
***

ارسال ها: 131
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۶/۶
اعتبار: 15


تشکرها : 620
( 1338 تشکر در 44 ارسال )
شماره ارسال: #51
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )

بزرگان سينماي جهان با صداي بزرگان دوبلاژ ايران


[تصویر: 1390553444_4321_8fddb7f01d.jpg]
● ميثم ترابعلي
    ● انتشارات خانه تاریخ و تصویر ابريشمي
   
 
    ظهور فناوري سينما بي ترديد تاثير بزرگي بر ارتباط بين فرهنگ ها، سليقه ها، احساسات و عواطف بشري داشته است و حتي گاه موجب انتقال فرهنگي و رفتاري بين ملت ها در مدت زمان كوتاه و غيرقابل پيش بيني شده است. با توجه به آنچه آمد، سينما خود موضوعي وسيع و قابل بررسي و توجه است و چه بسا در كشور خودمان هم صاحبان قلم در نشريات، بسيار به آن پرداخته اند اما بازهم كافي نبوده و با ادامه حيات بشري و تحولات متنوع در زندگي اجتماعي ملت ها و تحرك روزافزون سينما، بيش از اينها به معرفي، تفسير و نقد سينما همت گماشته خواهد شد. در كتاب «بزرگان سينماي جهان با صداي بزرگان دوبلاژ ايران» نوشته ميثم ترابعلي تاريخچه دوبلاژ در ايران، معرفي برخي از بازيگران مشهور جهان، معرفي دوبلورهاي مخصوص بازيگران فيلم هاي خارجي در ايران و نيز معرفي بسياري از فيلم هاي خارجي دوبله شده به زبان فارسي مدنظر است.
     نخستين فيلم دوبله شده به فارسي «نخستين وعده ديدار» ساخته هانري دكوئن نام دارد كه با نام «دختر فراري» دوبله شده است. اين فيلم سال 1325 و در خارج از كشور دوبله شد و بعد در سينما كريستال تهران در لاله زارنو به نمايش درآمد. فيلم «برف روي پاها» هم نخستين فيلم دوبله شده در داخل كشورمان است كه توسط عطا الله زاهد انجام شد و در شهريور 1327 در سينماي پارك وديانا به نمايش درآمد.
     اين كتاب كه 190 صفحه دارد، به همراه متن، تصويرهاي جالب توجهي را از فيلم هاي دوبله شده، بازيگران مطرح فيلم ها، دوبلورهاي شناخته شده كشورمان و حضور آنان در استوديوها به نمايش گذاشته است كه براي علاقه مندان به سينما، خاطره انگيز و جذاب خواهد بود. در اين كتاب علاوه بر شرحي درباره تاريخچه دوبلاژ در ايران، به شخصيت هاي سينمايي مشهور جهان پرداخته شده است و در كنار آن، دوبلورهاي آنان نيز معرفي شده اند.
     بازيگراني همچون گري گوري پك، كري گرانت، ادوارد جي رابينسون، رمي شنيدر، استيو مك كوئين، سوفيا لورن، برت لنكستر، اينگريد برگمن، ناتالي وود، جين هاكمن، ژان گابن، رابرت ردفورد، ادري هپبون، گري كوپر، دانا اندروز، آلن دلون، جولي اندروز، دبورا كار، همفري بوگارت، رابرت تيلور، گلن فورد، كلارك گيبل، ايرنه پاپاس، جولي كريستي، مريلين مونرو، استيفن بويد، ويليام فوندا، جون فوندا، .... و آنتوني كوئين كه فيلم هاي آنها به زبان فارسي دوبله شده مورد ارزيابي قرار گرفته اند و در كنار آن، كار دوبلورهاي آنان نيز مورد بررسي قرار گرفته است.
     در پايان كتاب نيز آلبوم تصاوير دوبلورهاي مطرح كشور و صداهاي ماندگار ايران زمين آورده شده است. در اين آلبوم عكس هايي از منوچهر زماني، حسين سرشار، محمدرضا زندي، آلكس آقابابيان، داريوش تهامي، حسين عرفاني، چنگيز جليلوند، ناصر ممدوح، رضا اميريان، اميرهوشنگ قطعه اي، حميد قنبري، هوشنگ مرادي، علي كسمايي، ناصر طهماسب، منوچهر اسماعيلي، ايرج ناظريان، عبدالله بوتيمار، محمدعلي زرندي، عطاءالله زاهد، مهين بزرگي، نيكو خردمند، ژاله علو، مهين كسمايي، ايران بزرگ مهر، مينو غزنوي، .... و فهميه راستكار آورده شده است.

یک چیز جالب این کتاب اینه که اسم بازیگر رو گفته و اکثر فیلمهای دوبله شده اون رو نیز آورده (دوبله اول - دوم-سوم) تقریبا کامله ولی خالی از ایراد نیست

mmmm:

http://www.fardabook.com (تو این سایت جستجوی پیشرفته - نام نویسنده رو بنویسید - خرید اینترنتی کنید)


نامت را زمزمه می کنم ...تو پشت بهار خوابیدی. بیدار که شدی...........چه زمستانیم من!!!!!!!!
۱۳۹۲/۱۱/۴ عصر ۱۲:۲۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, برو بیکر, خانم لمپرت, بانو, اکتورز, لوسیان, ملانى, حمید هامون, سروان رنو, کارآگاه علوی, نایب تیمور خان, زرد ابری, ژان والژان, گولاگ, پیرمرد
کنتس پابرهنه آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 171
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۶/۵
اعتبار: 47


تشکرها : 3518
( 2849 تشکر در 120 ارسال )
شماره ارسال: #52
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )

نامه های سیمین دانشور و جلال آل احمد توسط انتشارات نیلوفر در چهار جلد به چاپ رسیده است.جلد اول شامل نامه های سیمین به جلال در سفر آمریکای سیمین است و دو جلد بعدی شامل نامه های جلال به سیمین در همین سفر است.سفری که در آن بعد از حدود دو سال زندگی مشترک سیمین با بورس  فولبرایت برای تحصیل به مدت یک سال به آمریکا رفت.چهارمین و آخرین جلد هم مربوط به سفرهای مختلف این زوج تکرار نشدنی ست.

بخش عمده ای از جذابیت این نامه ها جمله بندی محاوره ای  و اشاره به جزئی ترین مسائل زندگی روزمرشان است. اشاره به جزئیات تا حدی ست که سیمین خطاب به همسرش میگوید:من کاغذهایت را با تاریخ مرتب کرده ام.خودش کتابی شده حاوی دقیق ترین حالات روحی و تقریبا سلسله آنها تا حدی مرتب است.مثل اینکه روزانه دفترچه یادداشتی تنظیم کرده باشی. و جلال نیز این حرف را تایید میکند:تقریبا کاغذ نوشتن به تو جای یادداشت های مرا گرفته است.

لحن صمیمانه و جذاب جلال در قسمتی از این نامه کاملا مشهود است.درست همان لحن آشنای داستان های شیرینش:

...و اما داستان بیفتک!هی سرخ کردیم و هی سفت شد تا بالاخره حتی نوک چنگال هم به آن فرو نمی رفت.ناچار از خوردنش منصرف شدم و گفتم بگذارد کنار برای فردا تاس کباب درست کند.خیلی خنده دار است.نیست؟و آن هم در حالی که من از گرسنگی داشتم وا میرفتم.به هر صورت نیمرو درست کرد با پنیر و خیار و سبزی خوردن و سیب زمینی سرخ کرده های پای یبیفتک مرحوم! همه را با هم خوردم تا اذا بلغت الحلقوم!

در این نامه ها سیمین و جلال بارها از فیلم و سینما صحبت میکنند.فیلمهای روز آن سالها که در رده ی فیلمهای کلاسیک این دوران قرار گرفته است.

سیمین در نامه ای می نویسد:

...دیشب باز تنها رفتم سینما. فیلمی عالی که حظ کردم.فیلم Tomorrow is too late ( فردا دیگر خیلی دیر است).فیلمی بود که دسیکا یعنی همان که (دزد دوچرخه )را درست کرده و نیز (معجزه در میلان )را درست کرده است ساخته بود و راجع است به دختر و پسری جوان که با همدیگر تنها می مانند و پیرزنهای ترشیده ی مدرسه چه بلایی سر آنها در میآورند و آرتیست زنش پیر آنجلی بود.فیلم به زبان ایتالیاایی بود.عالی بود و جای تو را سبز کردم آنقدر که توانستم ...

و یا در جایی دیگر می گوید (بعد از تماشای فیلم برفهای کلیمانجارو)

... داستان فیلم از همینگوی بود و گری گوری پک (عزیزم دلم باور کن شبیه توست ) و اوا گاردنر و سوزان هیوارد بازی می کردند و هر وقت گری گوری پک با زنهایش نرد عشق می باخت آرزو می کردم به جای آنها من و تو  در این فیلم بازی میکردیم ...


کمین بگیر جهانت را ، سپس شکارچیانت را
به تیرِ معجزه آهو کن
۱۳۹۳/۵/۱۷ عصر ۰۷:۳۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : برو بیکر, خانم لمپرت, BATMAN, اسکورپان شیردل, پرشیا, حمید هامون, Classic, سروان رنو, اکتورز, برت گوردون, کارآگاه علوی, مگی گربه, نایب تیمور خان, زرد ابری, ژان والژان, گولاگ, ایـده آلـیـسـت
خانم لمپرت آفلاین
مدیر بازنشسته
*****

ارسال ها: 394
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۵/۳
اعتبار: 61


تشکرها : 7981
( 8500 تشکر در 282 ارسال )
شماره ارسال: #53
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )

ده کتابی که از "سنت اگزوپری" باید خواند


همه ما در هرسنی  شازده کوچولو ی اگزوپری را خوانده ایم و از قلم شیرین،احساسات لطیف و پاک و پیام بشردوستانه نویسنده نابغه آن لذت برده ایم.اخیرا در سایت بی-بی-سی مقاله ای به قلم خانم جمشیدنژاد با تیتر فوف خواندم که بی مناسبت ندیدم دراین جستار خلاصه آن را به شما عزیزان تقدیم کنم:

هفتاد سال از مرگ پر ابهام آنتوان دو سنت اگزوپری، خلبان، شاعر و داستان نویس معروف فرانسوی و خالق شازده کوچولو می گذرد. اگزوپری، نه تنها خلبانی بی باک، میهن پرست و مبارزی ضد فاشیسم بود بلکه تجربه های زندگی پرماجرایش را به عنوان خلبان پست هوایی فرانسه و خلبان جنگ، دستمایه رمان ها و داستان های شاعرانه و خیال انگیز خود ساخت.

او که بارها از خطرات مهلک هوایی جان بدر برده بود، سرانجام قربانی عشقش به پرواز و هوانوردی شد. هواپیمای اگزوپری در پروازی اکتشافی بر فراز دریای مدیترانه در ۳۱ ژوئیه ۱۹۴۴ سقوط کرد و باعث مرگش شد. محل سقوط او بارها به امید یافتن ردی از او یا جنازه اش کاویده شد اما هیچ نشانی از او به دست نیامد. سنت اگزوپری، کوتاه زیست و آثار اندکی خلق کرد اما آثار معدودش به خاطر جنبه های عمیق انسانی، لحن شاعرانه و شخصیت های جذابش، مخاطبان بی شماری در سراسر جهان داراست.

ده رمان و نوشته ادبی شاخص او به قرار زیر میباشند:

هوانورد

"هوانورد"، نام نخستین داستان کوتاهی است که از آنتوان دو سنت اگزوپری در سال ۱۹۲۶ منتشر شد. این داستان که نخستین بار در مجلهٔ فرانسوی کشتی پولب به چاپ رسید در اصل بخش کوتاهی از رمان بلند او به نام "فرار ژاک برنیس" است که بعداً اگزوپری آن را با تغییرات زیادی با عنوان "پیک جنوب" منتشر کرد."هوانورد"، شرح زندگی شخصیتی خیالی به نام ژاک برنیس، خلبان فرانسوی است و دوره های مختلف زندگی او از آغاز خلبانی تا مربی گری پرواز را دربر می گیرد.

پیک جنوب

پیک جنوب" نام اولین رمان سنت‌اگزوپری است که در سال ۱۹۲۹ به وسیله انتشارات گالیمار در فرانسه منتشر شده است. در این رمان، همه چیز از زاویه دید ژاک برنیس (قهرمان داستان هوانورد)، تصویر شده است؛ از زمانی که او با هواپیمایش از فرودگاه تولوز فرانسه به هوا برمی خیزد و به سمت صحرای آفریقا پرواز می کند.

اگزوپری "پیک جنوب" را زمانی که در تنگۀ جوبی در کنار صحرای غربی در جنوب مراکش بود نوشت. در این رمان با مردی سرو کار داریم که صحرا و مردمانش را خوب می شناسد. نخستین پاراگرف رمان، فضای شبانه صحرا را چنین تشریح می کند: "آسمانی به شفافیت آب که ستارگان در آن تن شسته و خودنمایی می کنند. و آنگاه شب فرو می افتد و ریگ های روان صحرا خود را زیر نور ماه می گسترند."

در سال ۱۹۳۷ فیلمی به زبان فرانسوی به کارگردانی پیر بیلون با اقتباس از رمان "پیک جنوب" ساخته شد.

نامه به یک گروگان

سنت‌اگزوپری "نامه به یک گروگان" را در سال ۱۹۴۳ نوشت که در همان سال منتشر شد. او این اثر را که از شش فصل تشکیل شده، در اصل به عنوان مقدمه‌ای برای رمان دوستش لئون ورث با عنوان سی و سه روز نوشته بود که بعدها بصورت نامه ای بلند به یک ناشناس آن را منتشر نمود. در این اثر، اگزوپری، هنگام پرواز از لیسبون، آخرین نگاهش را به اروپای تاریک که در چنگال نازیسم و هیتلر اسیر است، می‌افکند. در نظر او، همه چیز در میان تیرگی غم‌انگیزی فرورفته‌است.

پرواز شبانه

شهرت اگزوپرى با انتشار رمان "پرواز شبانه" آغاز شد که با مقدمه اى از آندره ژید، نویسندۀ نامدار فرانسوى در سال۱۹۳۱ منتشر شد. آندره ژید در مقدمۀ خود بر این کتاب نوشت: "با آنکه نخستین کتاب اگزوپرى (پیک جنوب) را دوست دارم اما این یکی را سخت بدان ترجیح مى دهم."

وقایع داستان "پرواز شبانه" در آمریکاى جنوبى مى گذرد، در دورانى که هوانوردى تجارى، کارى قهرمانانه بود. قهرمان این اثر، به خلبان ها مى آموزد که از مرگ نهراسند و به ماموریت هایشان وفادار باشند.

در سال ۱۹۳۳ کلارنس براون، فیلمی بر اساس "پرواز شبانه" ساخت که در آن کلارگ گیبل، هلن هیز و رابرت مونتگمری بازی می کردند. همچنین گاردنر رید، آهنگساز آمریکایی نیز با الهام از این رمان، قطعۀ ارکستری کوتاهی در ۷ دقیقه ساخت که در سال ۱۹۳۷ اجرا شد. لوئیجی دالاپیکولا، آهنگساز ایتالیایی نیز در سال ۱۹۴۰ اپرای پرواز شبانه را بر اساس این رمان ساخت که در واقع واکنشی در برابر ظهور فاشیسم در این کشور بود. از برگردان هاى این اثر به فارسی، مى توان از ترجمه هاى پرویز شهدى و پرویز داریوش نام برد.

زمین انسان ها

"زمین انسان ها"، از آثار مهم اگزوپری است که نخستین بار در سال ۱۹۳۹ در فرانسه منتشر شد. اگزوپرى زمانى این اثر را نوشت که در طى یکى از پروازهایش بر فراز آسمان اسپانیا، مجروح شده بود و دورۀ نقاهتش را در نیویورک سپرى مى کرد. "زمین انسان ها" یادآور دورانى است که اگزوپرى در مقام یک خلبان، بسته ها و نامه هاى پستى را از بلنداى صحراى بزرگ آفریقا، و از فراز کوه هاى آمریکاى جنوبى مى گذراند. اگزوپری در این رمان، ضمن ستایش از فداکارى ها و از جان گذشتگى هاى هم قطارانش، به یاد مى آورد که چگونه در حالی که همراه مکانیسین خود، در میان ریگزارها، سرگشته و از تشنگی نیمه جان شده بوده، نخستین بار انسانیت را در هیبت یک بادیه نشین لیبیایی دیده که آمده بود تا نجات دهنده شان باشد. "زمین انسان‌ها"، جایزۀ بزرگ آکادمی فرانسه را دریافت کرد.

"زمین انسان ها" چندین بار به فارسی ترجمه شده که از میان آنها مى توان به ترجمه هاى حبیب الهى، پرویز شهدى و سروش حبیبى اشاره کرد.

خلبان جنگ

اگزوپری را بزرگترین خلبان-نویسنده همه دوران‌ها می‌دانند. او رمان "خلبان جنگ" را در سال ۱۹۴۰ نوشت. سنت‌اگزوپری در این رمان، تجربه ماه‌ها پرواز خود را در شرح یک مأموریت هراس‌آور بر فراز شهر آرس در فرانسه خلاصه می‌کند. "خلبان جنگ" در سال ۱۹۹۸ به شکل نمایشی رادیویی در رادیو بی‌بی‌سی ۴ اجرا و پخش شد. این رمان در ایران توسط اقدس یغمایى ترجمه شده است.

دژ (قلعه نظامی)

"دژ" اثری ناتمام از سنت اگزوپری است که بعد از مرگ نابهنگام او در سال ۱۹۴۸ منتشر شد. پس از اشغال فرانسه، اگزوپری به آمریکا تبعید شد و در سال‌های تبعید داستان "دژ" و داستان های دیگری مثل "شازده کوچولو" و "خلبان جنگی" را نوشت. او در داستان "دژ" با تکیه بر تجربه های شخصی اش و مراقبه در احوال انسان معاصر و جهان پیرامونش، سعی کرده است درک خود از خرد انسانی را توسعه بخشد. او همانند یک انسان صحرانشین و سلطان بربرها که دژ نظامی اش را میان شن های صحرا بنا می کند، خِرَد مورد نظرش را به شکل خلل ناپذیری بنا کرده است. به علاوه همۀ تم های اصلی آثار قبلی اگزوپری از جمله عشق، آفرینش، آموزش، خدا، انسان و سفر، در این اثر نیز جلوه گر شده است.

مانون رقاص

مانون رقاص، رمان کوتاهی از سنت اگزوپری است که سال ها بعد از مرگ او به وسیله انتشارات گالیمار فرانسه در سال ۲۰۰۷ در پاریس منتشر شد. اگزوپری آن را در سال ۱۹۲۵ تکمیل کرد اما در زمان حیات او هرگز به صورت کتابی مجزا منتشر نشد. رمانی شاعرانه که با لحنی درون گرایانه نوشته شده و حال و هوای زندگی سنت شکنانه اگزوپری را در دهه بیست پاریس به خوبی معنکس می کند. مونولوگ ها، بیانگر عشق و عواطف شدید او به لوییس دو ولمورین، نویسنده زن فرانسوی و نامزد اگزوپری است که سرانجام او را رها کرد و با مرد دیگری ازدواج کرد.

نوشته هایی دربارۀ جنگ

سنت اگزوپری ضد نازیسم بود و بعد از اشغال فرانسه به وسیله نازی ها در سال ۱۹۴۰ به آمریکا گریخت تا دولت آمریکا را به مشارکت در جنگ ترغیب کند. "نوشته هایی دربارۀ جنگ"، مجموعه مقالات، اسناد و مشاهدات سنت اگزوپری را دربر می گیرد که بین سال های ۱۹۳۹ و ۱۹۴۴ نوشته شده و برای نخستین بار در سال ۱۹۸۲ به وسیله انشارات گالیمار در فرانسه منتشر شد. این نوشته ها که قبلا جایی منتشر نشده و یا در دسترس نبود، شناخت دقیقی از روحیۀ میهن پرستانۀ سنت اگزوپری و انگیزه هایش برای شرکت در جنگ و دفاع از فرانسه به دست می دهد. به نوشته ریمون آرون در مقدمۀ این کتاب، این نوشته ها برای کسانی که سال ها به دنبال فهم این موضوع بودند که چرا اگزوپری می خواست برای فرانسه بجنگد اما در عین حال از وابستگی به ژنرال دوگل و گُلیست ها پرهیز می کرد، پاسخ های خوبی دارد.

شازده کوچولو

شاه اثر اگزوپری که کلام و تصاویرش در عین سادگی انسان را مسحور میکند . این داستان زیبا و خیال انگیز، حاصل ماجرا و شخصیتی واقعی است که اگزوپری در دل صحرای موریتانی آن را تجربه کرده است. او که بر اثر خرابی هواپیمایش، مجبور به فرود اضطراری در دل صحرا شده، در آنجا با پسربچه‌ای که رفتاری عجیب و غیرعادی دارد، روبرو می شود که بعدها، الهام بخش او برای خلق شخصیت شازده کوچولو می گردد. اما همینجا خالی از لطف نیست به نقل از ویکی انگلیسی به عرض برسانم، تحقیقات نشان میدهد که گل زیبا و مغرور رز ، یگانه مونس شاهزاده کوچک درسیارکش تجسم اگزوپری از همسر زیبای السالوادوریش کنسوئلا بوده است و او در خلق گل سرخ داستانش از سیما و رفتار او الهام گرفته است.

چیستایی داستان شازده کوچولو را حتما بهتر از من میدانید فقط در ذکر افتخارات آن ازجانب نگارنده مقاله به این مختصر اکتفا میکنم؛

این رمان، که به بیش از ۲۵۰ زبان زندۀ دنیا ترجمه شده و سالانه دو میلیون نسخه از آن به فروش می رود، به عنوان بهترین رمان قرن بیستم در فرانسه شناخته شده است و تا کنون منبع الهام بسیاری از فیلمسازان، موسیقی دانان و نمایشنامه نویسان بوده و در قالب های مختلف فیلم (زنده و انیمیشن)، تئاتر، باله، اپرا، نمایش رادیویی و برنامه تلویزیونی اجرا شده است. نخستین بار روس ها، اقتباسی سینمایی از این داستان در سال ۱۹۶۶ ارائه کردند. پس از آن نخستین نسخه سینمایی آن به زبان انگلیسی در سال ۱۹۷۴ ساخته شد با بازی باب فاس در نقش مار و جین وایلدر در نقش روباه. نسخه سه بعدی انیمشین آن نیز دردست تولید است.

منبع:

http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2014/0...http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2014/08/140801_l41_book_exupery_


در مسلخ عشق جز نکو را نکشند ... روبه صفتان زشت خو را نکشند
۱۳۹۳/۵/۲۱ عصر ۰۳:۵۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Kurt Steiner, Classic, کنتس پابرهنه, هانا اشمیت, حمید هامون, سارا, برو بیکر, BATMAN, نیومن, Papillon, اسپونز, بولیت, سروان رنو, کارآگاه علوی, مگی گربه, نایب تیمور خان, پرشیا, زرد ابری, کاپیتان اسکای, ژان والژان, گولاگ, پیرمرد, ایـده آلـیـسـت, رجینا
هانا اشمیت آفلاین
مترسک فیلسوف
*

ارسال ها: 47
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۴/۱۹
اعتبار: 25


تشکرها : 2244
( 785 تشکر در 36 ارسال )
شماره ارسال: #54
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )

                    وقتی نیچه گریست

                          اثر دکتر اروین د . یالوم

                                              ترجمه ی دکتر سپیده حبیب

                                                                

 " وقتی نیچه گریست " معجونی از فلسفه ، روانشناسی و ادبیات است که با بهره گیری از تاریخ و تخیل بیان میشود. در حقیفت نویسنده با استفاده از شخصیت های واقعی که در بطن تاریخ به چشم میخورند و نیز بکارگیری اندیشه هایشان داستان خود را روایت میکند . یکی از محورهای اصلی این کتاب شخصیت " نیچه " است که برگرفته از فیلسوف بزرگ قرن نوزدهم میباشد که آثار سترگی از خود به جا گذاشته است. از دیگر شخصیت های تاریخی این کتاب میتوان به دکتر یوزف بروئر ، فروید و نیز لو سالومه اشاره کرد.

ترجیح میدهم به جای روایت اثر و از بین بردن لطف مطالعه ی آن به چند نکته ی کلیدی از کتاب اشاره کنم که همین نکته سنجی ها آن را از سلک رمانهای سرگرم کننده صرف جدا میسازد .

به اعتقاد من دو فاکتور اصلی که در این اثر بدان پرداخته میشود یکی " انتخاب " است و دیگری " دوستی "!

درخصوص انتخاب میبایست شرایط مختلف را در زندگی خود خلق کنیم ، آنگاه بهترینشان را برگزینیم و به عنوان انتخابی آگاهانه دوستش بداریم. " انتخاب " یکی از کلیدی ترین مباحث مطرح شده نزد فلاسفه اگزیستانس است خصوصا در فلسفه کسی مثل " ژان پل سارتر " . دقت کنید انتخاب آگاهانه فرق میکند با انتخاب از سر اجبار چون راه دیگری وجود ندارد !

در خصوص دوستی تنها به نقل عبارتی از کتاب بسنده میکنم : « من رویای عشقی را در سر دارم که در آن اشتیاقی دو جانبه برای جست وجوی حقیقتی برتر میان دو تن پدید آید . شاید نباید آن را عشق نامید . شاید نام حقیقی آن " دوستی " است . »

در کتاب عمدتا به  مباحث مطرح شده در فلسفه های اگزیستانس که به فلسفه های زندگی مشهورند ، پرداخته شده است.از جمله ی این مباحث میتوان به : مرگ ، تولد ، تنهایی ، معنای زندگی ، حقیقت ، امید ، پوچی ، رنج ... اشاره کرد. در زیر عباراتی از کتاب را نقل میکنم که شاید خالی از لطف نباشد :

 « نا امیدی بهایی است که فرد برای خودآگاهی می پردازد »

 « ایمن زیستن ، خطرناک است »

 « گاه به دور دست زندگی خیره میشوم ، ناگهان به اطرافم مینگرم و میبینم هیچ کس مرا همراهی نمیکند ، تنها همراهم ، زمان است »

« مردن دشوار است من همیشه معتقد بوده ام که آخرین پاداش مرده ، این است که دیگر نخواهد مرد ! »

 « حقیقت ، خود ، مقدس نیست . آنچه مقدس است ، جست و جویی است که برای یافتن حقیقتِ خویش میکنیم »

از این کتاب فیلمی هم ساخته شده که البته هنوز شخصا ندیدم اما دوستان برای به دست آوردن اطلاعاتی در خصوص این فیلم و نیز آگاهی اجمالی از ماجرای رمان میتوانند به لینک زیر مراجعه بفرمایند

http://anthropology.ir/node/10295

پ ن : شخصا از مباحثه نیچه و دکتر بروئر در گورستان برفی بسیار لذت بردم همیشه فکر میکردم اگر از روی این اثر فیلمی ساخته شود این یکی از بهترین سکانسهایش میتوانست باشد.

پ ن 2 : از این اثر ترجمه دیگری هم در بازار هست اما من ترجمه دکتر حبیب را پیشنهاد میکنم چرا که مترجم نیز همچون نویسنده روان پزشک بوده ضمن اینکه با ایشان مکاتباتی هم داشته اند.

پ ن 3 : انتشارات قطره

                                 این کتاب توسط یکی از استادان بزرگوارم به من معرفی شد

                                     ومن آن را به شما دوستان عزیزم در کافه تقدیم میکنم

                                                                     با سپاس

                                                                    هانا اشمیت



تنهایی خدای گونه استHuh
۱۳۹۳/۶/۱۶ صبح ۱۱:۳۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Kurt Steiner, زینال بندری, پرشیا, برو بیکر, Kathy Day, BATMAN, زرد ابری, خانم لمپرت, oceanic, حمید هامون, ژان والژان, گولاگ, مگی گربه, واتسون, Memento, ایـده آلـیـسـت, پیرمرد
پرشیا آفلاین
مترجم کافه
***

ارسال ها: 220
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۹/۱۶
اعتبار: 24


تشکرها : 4498
( 2786 تشکر در 76 ارسال )
شماره ارسال: #55
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )

پوری

کتاب ها هم مثل دوستان آدمند؛ بعضی ها بعد از مدتی از چشم می افتند و از دل می روند, بعضی ها مثل لیوان نسکافه ی آخر شب همدم لحظات خاصی هستند و بعضی ها در افت و خیز و فراز و فرود زندگی همیشه جایی در قلب آدم دارند و هیچوقت از یاد نمی روند. کارهای آقای احمد پوری برای من از همان ماندگارهای همیشه همراه بحساب می آیند.

اولین بار احمد پوری را با ترجمه ای از منتخب اشعار عاشقانه ی پابلو نرودا به نام "هوا را از من بگیر, خنده ات را نه" شناختم. کار ایشان به عنوان یک مترجم زبردست, نه تنها برگردان زیبای زمزمه های دلدادگی نرودا برای همسرش ماتیلده است, بلکه نوعی بازآفرینی هنرمندانه و گوش نواز سروده های نرودا به زبان شیرین پارسی است که خود در تغزل یکی از سرآمدترین زبان های دنیاست, به گونه ای که پس از خواندن اصل شعر و بعد دل سپردن به ترجمه ی آقای پوری, حس می کنی سهم ایشان چیزی خیلی بیشتر از ترجمه ی صرف یک شاهکار ادبی است.

قبلا و در جستار اشعار و متون ادبی زیبا یک نمونه از این دفتر شعر را خدمت دوستان معرفی کرده ام:

http://cafeclassic4.ir/thread-80-post-16...http://cafeclassic4.ir/thread-80-post-16187.html?highlight=%D9%86%D8%B1%D9%88%D8%AF%D8%A

 احمد پوری بعد از سالها تلاش و معرفی اشعار عاشقانه ی شاعران بزرگی چون آنا آخماتووا, گابریل گارسیا مارکز, ناظم حکمت, نزار قبانی, آن سکستون, یانیس ریتسوس و ..., دست به قلم شد تا نخستین کار تالیف رمان خویش را به دوستدارن ادبیات عرضه کند. "دو قدم اینور خط" سفرنامه ای از تهران تا تهران است و در گذر از شهرهایی چون لندن, تبریز, باکو و لنینگراد ما را با نویسنده ای آشنا می کند که در پی دیدار آنا اخماتووا, تبریز بیش از پنجاه سال پیش و شوروی زمان استالین را به تصویر می کشد. با این وجود و بدون در نظر گرفتن خط سیر زمانی داستان, می توان به خوبی با آن ارتباط برقرار کرد و از خواندن این اثر لذت برد. برش هایی از این کتاب که به سال 1387 و به همت نشر چشمه منتشر شد, تقدیم به دوستداران یار بی زبان و صمیمی:

پوری

"یک روز با احتیاط گفتم: می بینی ادبیات و هنر چه دنیایی است؟ لبخندی از سر بی حوصلگی زد و گفت: دنیای همدردی است. پیام عاطفی انسان هاست در طول زمان که بتوانی دریافت شان کنی و احساس نکنی که تنهایی."

.

.

.

.

گیتی, همسرم در مقابل استدلال من که هنر در بطن خود سیاسی ترین فعالیت انسان است و در طول زمان همیشه موضع خود را روشن کرده و به نفع انسانیت و بهروزی انسان ها تلاش کرده, لبخندی می زند و می گوید: توجیه نکن. هنرمند اگر از دنیای پیرامونش آگاهی سیاسی و تاریخی نداشته باشد, مجبور است به تولید آثار بی بو و خاصیت بپردازد."

.

.

.

.

یادداشت پشت جلد کتاب:

این همه درباره ی سال و زمان حساسیت نشان ندهید..... شما که در کار شعر و شاعری هستید, نباید زیاد سخت بگیرید. زمان مگر چیست؟ خطی قراردادی که یک طرفش گذشته است و آن قدر می رود و می رود تا به تاریکی برسد. طرف دیگرش هم آینده است که باز دو سه قدم جلوتر می رسد به تاریکی. همه این جوری راضی شده ایم و داریم زندگی مان را می کنیم. بعضی وقت ها می بینی یکی از ما از این خط ها خارج می شویم. پای مان سر می خورد این ور خط که می شود گذشته, یا یک قدم آن طرف خط به آینده می رویم."


بزرگ ترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن

ژان دو لا برویر, فیلسوف فرانسوی قرن 17
۱۳۹۳/۸/۲ عصر ۰۸:۳۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, Kurt Steiner, هانا اشمیت, زاپاتا, خانم لمپرت, منصور, Kathy Day, سرهنگ آلن فاکنر, سروان رنو, مگی گربه, پیرمرد, برت گوردون, زینال بندری, Classic, برو بیکر, حمید هامون, ژان والژان, کنتس پابرهنه, گولاگ, زرد ابری, ایـده آلـیـسـت
خانم لمپرت آفلاین
مدیر بازنشسته
*****

ارسال ها: 394
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۵/۳
اعتبار: 61


تشکرها : 7981
( 8500 تشکر در 282 ارسال )
شماره ارسال: #56
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )

Culture and Customs of Iran


فرهنگ و آداب ایرانی


نوشته : دکتر علی اکبر مهدی - استاد جامعه‌شناسی دانشگاه وزلین اوهایو

    دکتر التون ال دانیل - استاد تاریخ و ایران شناس دانشگاه هاوایی

ناشر: بنگاه انتشاراتی گرینوود

زبان و تاریخ نشر : انگلیسی-  2006

گوگل در بخش معرفی کتب خود درباره این کتاب اینچنین میگوید :"ایران غالبا در صدر خبرآفرین های داغ میباشد. چهره مسلمانان در غرب بصورتی منفی به تصویر درآمده است.فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی با رد القائات سهل کلیشه ای و حفظ وتداوم فرهنگ غنی و تمدن دیرینه اش ،درچالش و تقابل با فشارات مدرنیته میباشد.این کتاب قصد دارد برای مخاطبین عامجنبه های مهم فرهنگی-اجتماعی ایران امروز را آشکارنماید و طیفی گسترده واصولی از موضوعات متنوع ازدین و باورهای مذهبی گرفته تا آشپزی و فستیوالهای ایرانی را شامل میشود

http://books.google.com/books?id=FkAXHQK...http://books.google.com/books?id=FkAXHQKE6MkC&dq=iranian+best+dubbing&source=gbs_

این کتاب دارای مباحث، ادیان و زندگی مذهبی- تاریخ-درام و سینما-معماری-صنعت فرش-غذا و آشپزی-خانواده،زنان وتعلقات قومیتی-تعطیلات -موسیقی و رقص میباشد

اما نکته جالبی که من در این کتاب به آن برخوردم وقتی بود که در مورد تاریخچه دوبله در ایران در سایتهای معتبر انگلیسی سرچ میکردم که به تیتر "تسلط فیلمهای خارجی بر سینمای ایران و پیشرفت صنعت دوبله"  که در بخش "درام و سینما" در این کتاب آمده است برخوردم که به بخشی از آن اشاره میکنم:

از 1937 تا 1947 میلادی کماکان بازار سینمایی ایران در سلطه فیلمهای خارجی بود و هیچ تولید داخلی وجود نداشت. درطی دهه 40 میلادی محدودیتهای متعددی سینمای ایران را تحت فشار گذاشته بود که منتج به رکود تولید داخلی گردید.جنگ جهانی دوم که از نظر سیاسی و اقتصادی وضعیت دشواری را برای کشور ایجاد کرده بود صنعت شکننده سینمای ایران را به باتلاق سکون کشاند.همانگونه که پیشتر اشاره شد سینمای خارجی محصولاتش را به بازار ایرانی سرریز نمود وبزودی "فیلم" مورد استقبال بخش عمده ای از طبقه کارگر و قشر مرفه متوسط جامعه به عنوان یک سرگرمی مشروع و مقبول قرار گرفت. این امر البته باعث ازدست رفتن سرمایه گذاری در بخش سینما نشد . برای ارضای اشتهای جدید روبه رشد مردم سینماهای بیشتری احداث گردید و با توسعه تشکلهای صنعت دوبلاژ فیلمهای خارجی به فارسی  تواما سبب افزایش کیفیت سرویسهای خدمات رسانی برای بینندگان وسرمایه گذاری هرچه بیشتر دراین مسیر گردید. برای مقابله با فیلمهای هالیوودی تعدادی از تهیه کنندگان اقدام به دوبله فیلمهای خارجی درخارج از کشور و وارد کردن آن به ایران نمودند. یکی از آنان جوان ایرانی بنام اسماعیل کوشان بود که در سال 1946 دو فیلم را در ترکیه دوبله و سپس به تهران آورد و سود هنگفتی نصیبش گردید. متعاقبا تشکل های داخلی دوبله برای رقابت با وارد کنندگان گسترش یافت.

دراوایل سال 1943 اولین استودیوی دوبله با نام "ایران- نو فیلم" در تهران تاسیس شد.تا سال 1961 ورود فیلمهای دوبله خارجی به ایران خاتمه یافت. با دسترسی هرچه بیشتر به امکانات بهبود یافته فنی واستفاده از دوبلورهای بومی وهنرپیشگان ماهرمحلی محصولاتی با کیفیتی برتراز فیلمهای دوبله شده در ایتالیا بودند. برخی از این استودیوها بعدها اقدام به تولید فیلم نیز نمودند. دوبلاژوارد مسیر پرچالشی گردید اما قادر بود بر اکثر مشکلات پیش آمده فائق آید. نکته جالب این بود که دوبلاژ به ایرانیان فرصت خلاقیت و سانسور داد. درزمینه خلاقیتِ دوبله های ایرانی، دیالوگها با محاورات فارسی تعدیل و حتی موسیقی فیلم بنا به ذائقه ایرانی تغییراتی می یافتند و از اصطلاحات عامیانه نزدیک به دیالوگ خارجی استفاده میشد. بعنوان مثال آهنگی که جری لوییس در فیلم "پتسی" اجرا نموده بود از آنجا که فرهنگ ایران با هند بیشتر قرابت داشت تا آمریکا، به آهنگی هندی تغییر یافت. در باب سانسور نیز کلماتی که درفرهنگ ایران غیراخلاقی محسوب میشد بدل به جایگزینهای متعادل فارسی شد. به نوبه خود همانگونه که فیلمهای دوبله خارجی محکوم به ایرانی شدن با پلاتها و دیالوگهای اصیل باب میل ایرانیان شد تولید کنندگان داخلی نیز در دوبله فیلمهای فارسی تن و جنس  صدای هنرپیشگانشان را با همتایان خارجیشان مشابه سازی کردند.مثلا صدای محمدعلی فردین در فیلم گدایان تهران تقلیدی مستقیم از صدای پیتر فالک در فیلم Pocketful of Miracles (معجزه سیب) بود. همچنین اکثر فیلمها در لوکیشن بدون صدا فیلمبرداری میشد و صدا بعدا در استودیوهای دوبلاژاضافه میگردید...

دانش من درحد رد یا تایید مطالب فوق الذکر نیست ولی مطالب برایم قابل قبول بودند. همینکه در خارج ازکشور بیایند و به فرهنگ و رسومات ایران بها داده و کتابی برای آشنایی غربیان به چاپ برسانند جای تقدیر دارد. من به نوبه خود از دو مولف برجسته کتاب کمال تشکر را دارم وامیدوارم خدا تمام نویسندگانی را که درجهت اعتلای فرهنگ بشریت گام برمیدارند به والاترین جایگاه برساند. نمیدانم این کتاب در ایران ترجمه شده یاخیر بهرحال کتاب اصلی را با فایل پی دی اف میتوانید از آدرس زیر دانلود نمایید. باسپاس از بذل توجهتان

http://www.irane7000saale.com/pdf-Iran-7...http://www.irane7000saale.com/pdf-Iran-7000/Latin-Iranology/11-Culture%20and%20customs%20of%


در مسلخ عشق جز نکو را نکشند ... روبه صفتان زشت خو را نکشند
۱۳۹۳/۸/۱۳ صبح ۱۱:۵۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, زینال بندری, Papillon, Classic, Kurt Steiner, مگی گربه, BATMAN, برو بیکر, پرشیا, پیرمرد, حمید هامون, ژان والژان, کنتس پابرهنه, گولاگ, زرد ابری, واتسون
Papillon آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 141
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۳۱
اعتبار: 27


تشکرها : 5667
( 1331 تشکر در 86 ارسال )
شماره ارسال: #57
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )

اساس و بیانیه ی فوتوریسم

نقاشی فوتوریست

نویسنده : فیلیپو توماسو مارینتی ، اومبرتو بوچونی 

مترجم : فاطمه تیموری 

ناشر : دیگر 

زبان : فارسی

تاریخ انتشار : 1383 خورشیدی 

تعداد صفحات : 48

دوره چاپ : 1 

اندازه کتاب : جیبی

قیمت : 1000 تومان

فوتوریسم نهضتی بود که تقریبا تمام فعالیت های هنری را در بر میگرفت و در آن ادبا ، موسیقیدان ها ، نقاشان ، مجسمه سازان ، معماران و ... شرکت داشتند . این نهضت عمری نسباتا کوتاه داشت ، از جمله بدین دلیل که بانیان و پیشگامان آن در جوانی در گذشتند و به تعبیری در آتشی سوختند که خود روشن کرده بودند . تنی چند از پرحرارت ترین پیشگامان آن در جنگ که داوطلبانه در آن شرکت کردند جان باختند، چون اگر نه به هیچ دلیل دیگر ، جنگ طبع ماجراجوی ایشان را به خود خوانده بود . پاره ای دیگر از ایشان خطرات مسابقات اتومبیل رانی را که تحرک و هیجان و حادثه جویی آن ایشان را دلباخته خود کرده بود به جان خریدند.

بانی این نهضت ادیبی بود ایتالیایی به نام فیلیپو توماس مارینتی که در سوربن پاریس (معروف ترین دانشگاه فرانسه) درس خوانده بود و نخستین بیانیه این نهضت را به زبان فرانسه در روزنامه معروف فیگارو در 20 فوریه 1909 منتشر کرد. هر چند که فوتوریسم عمری دراز نکرد ، اما تاثیر آن ، البته نه به شدتی که بانیان آن تبلیغ می کردند ، بسیار دیرپا بود و حتی به زمان ما رسیده است. بی تردید اینها نیز مخترع آنچه می گفتند نبودند ، آنچه گروهی از هنرمندان ، ادبا و روشنفکران جوان احساس می کردند ایشان به بیان آوردند. 

ویژگی هایی که نهضت فوتوریسم بر آن تاکید می کرد پویایی ، حرکت ، سرعت ، و بررسی تاثیر زمان در حجم و فضا و روح زمان بود . البته این کیفیات ناشی از ویژگی ها و شرایطی بود که پیشرفت های علمی و صنعتی اوایل قرن بیستم پدید آورده بود. هیچ کس نمیتوانست جوامع بشری و بویژه جامعه اروپا را که مستقیما در معرض این پیشرفت ها بودند ، مانند جوامع قرون وسطی بنگرد. دگرگونی بزرگی در حال تکوین بود که از یک طرف سبب غافلگیری آدمیان شد که برای این پیشرفت ها آمادگی نداشتند . از طرف دیگر همراه با این غافل گیری ، بسیاری از هشیاران و اندیشمندان کوشیدند دیگران را از شدت و عمق دگرگونی آگاه کنند یا در صدد برآمدند که در زمینه کار و تخصص خود پاسخی مناسب و در خور روح زمان در قبال این دگرگونیها بیابند. تمام نهضت های این زمان از فاشیسم گرفته تا کومونیسم و فوتوریسم که خود به فاشیسم تقرب پیدا کرد ناشی از همین دگرگونیهای بزرگ بود.

پدیده های علم و صنعت ، از آهن و شیشه و سیمان و بتن گرفته تا کارخانه های برق و بویژه لوکوموتیو و اتومبیل انگیزه تحرک فوتوریستها بود . اینان که ضمن تحسین این پدیده ها که حاصل مستقیم تکنولوژی و صنایع بود از بانک ها و کارخانه ها و هر آنچه در قلمرو مظاهر جدید بود ستایش می کردند.این تحسین و ستایش بی دریغ پدیده ها و مظاهر صنعت البته با نفی گذشته همراه بود ! و در اشاره به گذشته و رد گذشته گرایان چنین اظهار نظر می کردند :

با این رویای از زندگی ابتدایی شبانی ، و این دریغ و دلتنگی او برای پنیر عهد هومر و دوک نخریسی افسانه ها ، با این تنفروی از ماشین و از نیروی بخار و برق ، این مجنون افسانه زندگی ساده و بی آلایش گذشته ، مردی را می ماند در کمال رشد که می خواهد همچنان در گهواره زمان کودکی اش بخوابد و از شیر دایه ای تغذیه کند که زمان پستانهای او را خشکانیده است . صرفا بدین دلیل که به بیخیالی زمان طفولیت باز گردد ... 

...ما بر آنیم تا ترانه عشق به خطر خو کرده به تلاش و شهامت را بخوانیم 

شجاعت ، بی باکی و طغیان عناصر بنیادین شعر ما خواهند بود 

...ما می خواهیم مردی را که پشت فرمان نشسته است ستایش کنیم ، مردی که نیزه روح خود را بر فراز کره خاکی ، در امتداد دایره مدار آن پرتاب می کند

زیبایی تنها در تلاش وجود دارد و نه در هیچ جای دیگر . هیچ اثری بدون خصلت ستیزه جویی نمی تواندیک شاهکار باشد. شعر را باید بسان حمله ای بی رحمانه بر نیرو های ناشناخته تصور کرد که آنها را در مقابل انسان به خاک می اندازد و از بین میبرد.

ما جنگ را - تنها علم بهداشت جهان را - نظامی گری ، وطن دوستی ، حرکت ویرانگر حاملان آزادی را ، ایده های زیبایی را که ارزش جان باختن دارند و تحقیر را برای زن ، ارج خواهیم گذاشت 

ما موزه ها را ، کتابخانه ها را ، آکادمی ها را ، همه انواع آن را ، مفهوم خواهیم کرد ! ما به جنگ اخلاق گرایی ، فمنیسم و هر گونه جبن فرصت گرایانه یا فایده گرا خواهیم رفت . 

این از سرزمین ایتالیاست که ما این مانیفست آشفته ساز آتش زای خود را به سراسر دنیا پرتاب می کنیم و با آن ، امروز ما فوتوریسم را بنا مینهیم . زیرا ما می خواهیم این سرزمین را از بوی متعفن پروفسورها ، باستان شناسان ، سیسرون و عتیقه بازان برهانیم . زیرا ایتالیا مدت مدیدی است که فروشنده تن پوش های دست دوم بوده است . هدف ما این است که او را از موزه های بی شماری که هم چون تعداد کثیری قبرستان او را در خود مدفون کرده اند برهانیم .


بنگر ز صبا دامن گل چاک شده / بلبل ز جمال گل طربناک شده / در سایه گل نشین که بسیار این گل / در خاک فرو ریزد و ما خاک شده
۱۳۹۳/۸/۲۹ عصر ۱۰:۲۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پرشیا, BATMAN, زینال بندری, هانا اشمیت, ژان والژان, شرلوك, خانم لمپرت, کنتس پابرهنه, گولاگ, سرهنگ آلن فاکنر, برو بیکر, مگی گربه, برت گوردون, زرد ابری, واتسون
خانم لمپرت آفلاین
مدیر بازنشسته
*****

ارسال ها: 394
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۵/۳
اعتبار: 61


تشکرها : 7981
( 8500 تشکر در 282 ارسال )
شماره ارسال: #58
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )
...

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند ... روبه صفتان زشت خو را نکشند
۱۳۹۳/۹/۲۵ صبح ۱۰:۳۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : علی بابا, Classic, مگی گربه, بلوندی غریبه, Kurt Steiner, زاپاتا, BATMAN, سرهنگ آلن فاکنر, گولاگ, سروان رنو, حمید هامون, زرد ابری, اسپونز, پرشیا, پیرمرد, کنتس پابرهنه, واتسون, جروشا, Memento, ایـده آلـیـسـت
کنتس پابرهنه آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 171
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۶/۵
اعتبار: 47


تشکرها : 3518
( 2849 تشکر در 120 ارسال )
شماره ارسال: #59
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )

چهارم دبستان را که تمام کردم با شور و شوق سراغ کتابخانه مادرم رفتم و اولین کتاب جدی زندگیم یعنی اسکارلت را خواندم.تا قبل از آن هر کتابی که خوانده بودم _هر چند قطور _ برای بچه ها نوشته شده بود مثل زنان کوچک, آن شرلی، هری پاتر و ... .مادرم علاقه زیادی به سینمای کلاسیک دارند و این علاقه از ایشان به من هم به ارث رسیده است. از همان دوران کودکی از بین فیلمهای محبوب مادرم به برباد رفته علاقه عجیبی داشتم و در سنی که دوستانم کارتون نگاه می کردند من بارها و بارها به تماشای  برباد رفته می نشستم و تقریبا تمام دیالوگهایش را حفظ بودم. یادم می آید که همراه خواهرم صدای تلویزیون را کم می کردیم و خودمان به جای شخصیتها دیالوگ می گفتیم و به حساب خودمان فیلم را دوبله می کردیم...

برای من که تا آن سن تنها فیلم محبوب زندگیم بربادرفته بود, خواندن کتاب اسکارلت جذابیت زیادی داشت.آنقدر در خواندن رمان بزرگسالان کند بودم که تمام کردن کتاب یک ماه کامل وقت برد و در پایان آن من خوشحال و شاد از اینکه بالاخره رت و اسکارلت بار دیگر به هم می رسند.

بعدها که بزرگتر شدم نظرم تغییر کرد و به این نتیجه رسیدم که وقتی یک شاهکار هنری خلق می شود نباید ادامه ای برایش رقم بزنند.تجربه نشان داده وقتی ادامه ای برای کتاب یا فیلمی می نویسند و می سازند اکثرا با شکست مواجه می شود( در بین آثاری که در ذهن دارم, انیمیشن داستان اسباب بازیها که از این قاعده مستثنی است)

اما غرض از نوشتن این پست معرفی کتاب اسکارلت است. رمان اسکارلت در سال 1991 توسط الکساندرا ریپلی در ادامه کتاب بربادرفته نوشته شده است.در آن زمان کتاب با انتقاد شدید منتقدین روبرو شد اما با این حال یک موفقیت تجاری به شمار می رفت و میلیون ها نسخه فروش داشت.

کتاب با حضور اسکارلت در مراسم تشییع جنازه ملانی و در حالیکه رت در مراسم حضور ندارد آغاز می شود .اسکارلت دلشکسته به تارا برمی گردد و وقتی متوجه می شود مامی تکیه گاه اصلی او از زمان تولد, در بستر بیماری ست، غمگین تر می شود.مامی سخت مریض است اما در انتظار دیدار رت, تلاش می کند که زنده بماند.اسکارلت که می داند رت به حرف او توجه نمی کند, حال وخیم مامی را با تلگرافی به نام ویل شوهر سوالن به اطلاع رت می رساند. رت لحظاتی قبل از مرگ مامی به بالینش می آید و به او قول میدهد از اسکارلت مواظبت کند و او را ترک نکند.اما بعد از مرگ مامی به اسکارلت می گوید هیچ چیز عوض نشده و او به مامی دروغ گفته چون می خواسته او را در آخرین لحظات عمرش خوشحال کند. رت بار دیگر اسکارلت را ترک می کند .اسکارلت برای برگرداندن رت به چارلزتون سفر می کند و ... .

یکی از بخش های جالب رمان, سفر اسکارلت به ایرلند و استقبال گرم و صمیمانه خویشاوندان ایرلندی اش از او و ماجراهایی ست که در ایرلند رخ میدهد.در کل کتاب جذاب نوشته شده است و اگر با دید مستقل از بربادرفته نگاهش کنید, ارزش یک بار خواندن را دارد.من الان که بزرگتر شده ام ترجیح می دهم داستان بربادرفته, با رفتن رت تمام شود و به مخاطب اجازه دهد خود,سرنوشت شخصیتها را در ذهنش رقم بزند.

در سال 1994 از روی کتاب مینی سریالی با بازی تیموتی دالتون به عنوان رت باتلر و جوآن والی-کیلمر به عنوان اسکارلت اوهارا اقتباس شده است که به هیچ وجه با بربادرفته قابل مقایسه نیست .

فراموش نمیکنم وقتی که این فیلم را دیدم چقدر توی ذوقم خورد و ناراحت شدم از اینکه اسکارلت این فیلم به اسکارلت بربادرفته هیچ شباهتی نداشت .انگار آن زمان هنوز نمیدانستم اسطوره های کلاسیک تکرار ناپذیرند.

در ضمن چند روز قبل متوجه شدم کتابی با عنوان رت باتلر در سال 2007 به قلم دانلد مكينگ نوشته شده و در ایران نیز با ترجمه مریم رضائی منتشر شده است.گویا نویسنده کتاب به سرنوشت رت از دوران نوجوانی و افرادی که در شکل گیری شخصیتش نقش داشته اند پرداخته است.



اما واقعا افسوس می خورم وقتی فکر می کنم, مارگارت میچل بعد 10 سال زحمت شبانه روزی بربادرفته را به اتمام رساند و اکنون هر نویسنده ای با استفاده از نام بربادرفته برای خود شهرتی دست و پا می کند.حتما تا چند سال دیگر کتابهایی با عنوان ملانی, اشلی، مامی و ... می نویسند و داستان را از زاویه دید آنها روایت می کنند.


کمین بگیر جهانت را ، سپس شکارچیانت را
به تیرِ معجزه آهو کن
۱۳۹۴/۷/۱ عصر ۰۱:۳۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Princess Anne, Memento, اسکورپان شیردل, خانم لمپرت, هانا اشمیت, سارتانا, Classic, حمید هامون, مگی گربه, BATMAN, سروان رنو, ژیگا ورتوف, واتسون, لبخند ساوانا, جروشا, ایـده آلـیـسـت, رجینا, پیرمرد
لبخند ساوانا آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 8
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۴/۶/۳۱
اعتبار: 1


تشکرها : 27
( 70 تشکر در 4 ارسال )
شماره ارسال: #60
RE: معرفی و نقد کتاب ( کلاسیک - مدرن )

سلام به دوستان عزیز و اساتید ارجمند کافه کلاسیک
می خواستم امروز در خصوص کتابی صحبت کنم به نام آلبوم خاطرات نوشته هانس هرلین
کتابی بسیار زیبا با نگارشی خوب و در خور تحسین
ساده و بی ادعا اما در عین حال ژرف و پرمعنی
داستان یک عشق شاید یکطرفه
پرشور- بی گذشت و دست نیافتنی

راوی خسته داستان به دنبال روزنه است به عقیده من روزنه ای به سوی خوشبختی عشقی که سال ها پیش ناکام مانده ویران شده و او اکنون این عشق را در دختر جوانی می جوید که او را پدر خویش می داند

کتاب لحظه های زیبایی دارد از فداکاری - ایمان و عشق و زندگی بدون ترحم

داستان زنی به نام جولیا که تا آخرین دقیقه حیات در کنار انسانهایی که فکر میکرد محتاج کمک اند می ماند می تواند برود ولی می ماند جگرگوشه اش را برای رهایی از خطر از خود دور می کند ولی به نام عشق و انسانیت و به اعتقاد من به نام پروردگاری که این جهان را فقط برای خوبی آفرید می ماند

داستان مردی که در تمام زندگی عشق را می جوید اما زمانی که حس میکند چیزی که از جنس عشق نیست ممکن است او را به مقصود برساند از آن دست می شوید

و داستان عشقی که هست و خواهد ماند...

ارادتمند



فایل های ضمیمه بند انگشتی
   

Heart
۱۳۹۴/۷/۱۵ عصر ۰۵:۱۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Memento, حمید هامون, پیرمرد, خانم لمپرت, BATMAN, کنتس پابرهنه, ژیگا ورتوف, جروشا, واتسون, ایـده آلـیـسـت
ارسال پاسخ