[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 14 رای - 4.57 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
برنامه های دهه 60
نویسنده پیام
کلاه سبز آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 26
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۹/۲۶
اعتبار: 2


تشکرها : 120
( 134 تشکر در 8 ارسال )
شماره ارسال: #361
RE: برنامه های دهه 60

یادش بخیر

از من نشنیده بگیرن فرماندهان

بادیدن این تاپیک در مورد این سریال قدیمی خیلی احساساتی شدم

یادش بخیر این قدر قدیمیه برای من که هیچ چیز شفافی ازش یادم نمیاد

حتی صدای گویندهاش یادش بخیر اون روزها مادرم منو برای عمل چشم میبرد دکتر

ای عمر چه زود میگذری

برم الان فرمانده میاد میگه محکم باش پسر ما تابعه دستوریم وگرنه مردم میمیرن

باتشکر از رزا وسناتور و بقیه بچه ها


ماتابع دستوریم پسر _ما تابعه دستوریم وگرنه مردم میمیرن
۱۳۹۱/۱۰/۱۲ صبح ۰۹:۵۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زرد ابری, BATMAN, سناتور, ژان والژان, واتو واتو, اسکارلت اُهارا, هایدی, شارینگهام
واتو واتو آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 14
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۹/۱۶
اعتبار: 4


تشکرها : 26
( 125 تشکر در 8 ارسال )
شماره ارسال: #362
RE: برنامه های دهه 60

سلام بر دوستان گلم .

خوب تاپیکهای را که قرار بود جستجو کنم گشتم

در مورد پل کوچولو و بسیاری دیگر از برنامه های کودک و نوجوان . دوستان عکس و مطلب گذاشتند .

در مورد سریال الیورتویست که از شبکه دو پخش می شد هم اگر ممکنه مطلب بزارید مخصوصا سال پخشش را میخوام بدونم مال چه سالی بود ؟


اهل فرهنگ و هنر ، سازندگان آینده اند
۱۳۹۱/۱۰/۱۵ صبح ۰۷:۲۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, اسکارلت اُهارا, زرد ابری, میجر, آنا کارنینا, واتسون, هایدی, ادگار فروسه, مموله
واتو واتو آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 14
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۹/۱۶
اعتبار: 4


تشکرها : 26
( 125 تشکر در 8 ارسال )
شماره ارسال: #363
RE: برنامه های دهه 60

سلام بر دوستان گلم .

عید فطر سال 68 بود کانال یک . فیلم سینمایی نشون داد

که در ابتدای فیلم زنی را در قطار به قتل میرسانند

بعد روی فیلم صدای مجری پخش شد که میگفت

این فیلم بصورت سیاه و سفید پخش میشه لطفا به گیرنده های خود دست نزنید .

اگر اشتباه نکنم اسم فیلم شاهدی در شب بود

از دوستان کسی در مورد این فیلم خاطره و یادی در ذهن دارد ؟

البته نا گفته نمانه این فیلم با فاصله کمی دوباره از همان کانال و عصر جمعه پخش شد

فضای فیلم بیشتر شب بود و بیشتر صحنه های تقیب و گریز و هفت تیر کشی در شهر بود.


اهل فرهنگ و هنر ، سازندگان آینده اند
۱۳۹۱/۱۰/۱۶ عصر ۰۹:۲۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, زرد ابری, میجر, Kathy Day, واتسون, هایدی, شارینگهام, مموله
BATMAN آفلاین
Nightmare
*

ارسال ها: 790
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۳/۵
اعتبار: 81


تشکرها : 10474
( 12693 تشکر در 564 ارسال )
شماره ارسال: #364
RE: برنامه های دهه 60

اینجا سوالت طرح کنی زودتر جواب میگیری

http://cafeclassic4.ir/thread-192-post-1...http://cafeclassic4.ir/thread-192-post-16586.htm


! I'M BATMAN I'M VENGEANCE
۱۳۹۱/۱۰/۱۷ عصر ۰۱:۴۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو, واتو واتو, حمید هامون, دلشدگان, زرد ابری, Kathy Day, هایدی, واتسون, مموله
BATMAN آفلاین
Nightmare
*

ارسال ها: 790
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۳/۵
اعتبار: 81


تشکرها : 10474
( 12693 تشکر در 564 ارسال )
شماره ارسال: #365
RE: برنامه های دهه 60

! I'M BATMAN I'M VENGEANCE
۱۳۹۱/۱۰/۱۹ عصر ۰۳:۳۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : حمید هامون, سناتور, سی.سی. باکستر, ژان والژان, اسکورپان شیردل, دزیره, زرد ابری, سروان رنو, دانتس, مگی گربه, واتو واتو, بانو, Kassandra, میجر, Kathy Day, هایدی, واتسون, مموله
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6629 تشکر در 287 ارسال )
شماره ارسال: #366
RE: برنامه های دهه 60

سلام

کسی در مورد برنامه های مستند قرن اسلحه و قرن اتومبیل که در دهه 60 پخش میشد چیزی به خاطر داره؟

تا اونجا که یادمه این دو برنامه به تاریخچه پیدایش اسلحه و ماشین ها از ابتدا تا به امروز می پرداختند.


طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۹۱/۱۰/۱۹ عصر ۰۴:۳۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, اسپونز, دزیره, حمید هامون, بانو, Kassandra, میجر, Kathy Day, واتسون, هایدی
رزا آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 227
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۲۹
اعتبار: 52


تشکرها : 5834
( 3533 تشکر در 141 ارسال )
شماره ارسال: #367
RE: برنامه های دهه 60

(۱۳۹۱/۱۰/۱۵ صبح ۰۷:۲۳)واتو واتو نوشته شده:  

در مورد سریال الیورتویست که از شبکه دو پخش می شد هم اگر ممکنه مطلب بزارید مخصوصا سال پخشش را میخوام بدونم مال چه سالی بود ؟

سریال الیور توئیست اولین بار در تعطیلات نوروزی سال 70 یا سال 71 پخش شد. برای همینم عکسش در تالار دهه 70 قرار گرفته. البته چندین بار هم، بازپخش داشته.

اخیرا جناب منصور، پستی کامل و جامع در مورد الیور توئیست نوشته اند.

http://cafeclassic4.ir/thread-449-post-1...http://cafeclassic4.ir/thread-449-post-16329.htm

 اما در مورد سریال الیور توئیست باید عرض کنم این سریال 12 قسمتی محصول ب.ی.ب.ی.س.ی سال 1985 بوده. ترکیب بازیگران و همینطور دوبله این سریال از بهترینها بوده. در آن نسخه دوبلورهای حرفه ای بجای بازیگران این سریال صحبت میکردند. مثلا مهوش افشاری بجای الیور، آقای اسماعیلی بجای فاگین (اریک پورتر) و آقای بامبل ، آقای معمارزاده بجای بیل سایکس، خانوم شکوفنده بجای نانسی، رزیتا یاراحمدی بجای رز میلی، خانوم لاچینی بجای خانوم کورنی، آقای رسولزاده بجای آقای برانلو، آقای ایرج رضائی بجای آقای گریمویگ با تکیه کلام وگرنه حاضرم سرمو بدم!!!

تعدادی از بازیگران این سریال فوت کرده اند. تعدادی دیگه در حال حاضر از بهترینهای تئاتر و تلویزیون انگلستان و سینمای روز جهان هستند.

با وجودی که آقای اسماعیلی بجای دو شخصیت متفاوت صحبت میکردند(آقای بامبل و فاگین) ولی مثل همیشه چنان حرفه ای از عهده تیپ سازی براومده بودند که تشخیص صداشون چندان آسون نبود.

ولی همین اواخر نسخه تازه دوبله شده از سیمای استانها پخش شد که دوبلورهای متفاوتی بجای شخصیتهای سریال صحبت میکردند (البته سعی شده بود حتی الامکان دوبلورهای اصلی ثابت باقی بمونند.)

از دیدگاه منتقدین، بخش بندی این مینی سریال به 12 قسمت مثل بخش بندی نوشته های دیکنز بوده و از برتریهای این سریال بحساب می آمده.


گاهی ارزش واقعی یک لحظه را، تا زمانی که به یک خـاطره تبدیل شود، نمی‌فهمیم . .
۱۳۹۱/۱۰/۲۳ عصر ۰۸:۵۸
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, دانتس, اسپونز, اسکارلت اُهارا, ژان والژان, دزیره, دلشدگان, اسکورپان شیردل, حمید هامون, BATMAN, dered, مگی گربه, واتو واتو, سناتور, بانو, منصور, کلاه سبز, Kassandra, سم اسپید, میجر, ریچارد, مکس دی وینتر, Kathy Day, واتسون, هایدی, Kurt Steiner, مموله
رزا آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 227
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۲۹
اعتبار: 52


تشکرها : 5834
( 3533 تشکر در 141 ارسال )
شماره ارسال: #368
RE: برنامه های دهه 60

در دهه 60 که مسئولین صدا و سیما متهم بودند که فیلمهای تکراری و قدیمی رو پخش میکنند، فیلمهای بلوک شرق به تازگی هرچه تمامتر به نمایش در می آمدند. آشنائی با سینمای تارکوفسکی و وایدا وکوروساوا و دیگران غنیمت بزرگی به شمار میرفت ولی نه برای بچه هایی که از دیدن این فیلمها چیزی نمیفهمیدند یا اظهار خستگی و دلمردگی میکردند. اما آنچه که مهم است نمایش آثار بزرگ سینماست برای مخاطب و آشنائی و لذت از هر اثری حتی اگه خاطره بدی از مواجهه با آن داشته باشی ارزشمنده. اولین خاطره ذهنی من از سینمای وایدا، صحنه چرخ شدن انسان در دستگاههی در کارخانه بود ولی همین خاطره بد باعث شد کتاب سرزمین موعود رو بخونم و با طرز فکرش آشنا بشم. بماند که این کارگردانان مولف فیلمها را لهستانی میسازند، عشقهای لهستانی، امیدهای لهستانی، آدمهای لهستانی، احساسات لهستانی ولی فیلمهاشون بوی کهنگی و یاس نمیده. صحبت در مورد کارگردانان بنام از عهده من کم اطلاع خارجه و برای کامل شدن آرشیو دهه شصتمون فقط این آثار رو معرفی میکنم و امیدوارم از تماشای این آثار به زبان اصلی از کانالهای ی.و.ت.ی.و.ب لذت ببرین.

از وایدا فیلمهای مرد آهنین و مرد مرمرین و سرزمین موعود رو در دهه 60 دیدیم و همچنان بر ذهنمان حک شده است.

درباره وایدا : http://www.ido.ir/a.aspx?a=1390031003

http://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=rJYnNppe_GQ

http://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=B7GU98L4Ml0

 http://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=82LUDzDfWGA&playnext=1&list=PL359413A3B280CB4C&feature=results_video

تمام قسمتهای سریال مارکوپولو به زبان اصلی (6 قسمت) با بازی کن مارشال و دنهالم الیوت

http://www.y o u t u b e . c o m/playlist?list=PL8bLAewZPDPFSqNrbroCeqdBpvyhLEsVN

تمام قسمتهای سریال شینگن به زبان اصلی:

http://www.y o u t u b e . c o m/playlist?list=PL3930780E7EA900DE

تمام قسمتهای سریال زندگی لئوناردو داوینچی تولید شبکه rai :

The Life of Leonardo Da Vinci محصول 1971

 http://www.y o u t u b e . c o m/playlist?list=PL17672880C9279778

فیلم سیلاس مارنر محصول 1985 با بازی بن کینگزلی

http://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=fNrRrYNYiWE&playnext=1&list=PL8D450428345BBF76&feature=results_video


گاهی ارزش واقعی یک لحظه را، تا زمانی که به یک خـاطره تبدیل شود، نمی‌فهمیم . .
۱۳۹۱/۱۱/۱ عصر ۰۷:۲۳
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زرد ابری, BATMAN, سی.سی. باکستر, سروان رنو, اسکورپان شیردل, ژان والژان, دزیره, اسپونز, سم اسپید, حمید هامون, مگی گربه, دلشدگان, بانو, oceanic, سناتور, Classic, Kassandra, کسلر, الیور, راتسو ریــزو, زبل خان, میجر, آقای همساده, ریچارد, مکس دی وینتر, لمون, فیلیپ ژربیه, واتسون, هایدی, شارینگهام
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #369
RE: برنامه های دهه 60

(۱۳۹۱/۱۱/۱ عصر ۰۷:۲۳)رزا نوشته شده:  

تمام قسمتهای سریال زندگی لئوناردو داوینچی تولید شبکه rai :

The Life of Leonardo Da Vinci محصول 1971

 http://www.you.tube.com/playlist?list=PL...http://www.you.tube.com/playlist?list=PL176728

صدای استاد هوشنگ لطیف پور (بعنوان راوی) در دوبله این سریال یکی از خاطره انگیزترین و بی نظیرترین صداهای ایشان در گویش فیلمهایی است که خود مدیریت دوبله آنرا بر عهده داشتند...

اگر از دوستان کافه کسی دوبله این سریال را در اختیار دارد از دیگران دریغ نکند...

۱۳۹۱/۱۱/۱ عصر ۱۱:۳۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زرد ابری, اسپونز, BATMAN, مگی گربه, سناتور, کلاه سبز, Classic, زبل خان, فیلیپ ژربیه, واتسون, هایدی
رزا آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 227
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۲۹
اعتبار: 52


تشکرها : 5834
( 3533 تشکر در 141 ارسال )
شماره ارسال: #370
RE: برنامه های دهه 60

درود خدمت جناب مکسیموس عزیز، به تالار کافه کلاسیک خوش اومدین. اگه امکان داره قبلا تالارهای برنامه های دهه 60 و کارتونهای ماندگار رو ببینین تا جواب خیلی از سوالاتتون پیدا بشه. دوستان قبلا لینک دانلود خیلی از کارتونها رو قرار دادند. در مورد کارتون بل و سباستین، من با جستجو از گوگل آدرسی پیدا کردم که لینک دانلود خیلی از کارتونها رو داره. امیدوارم لذت ببرین. خدمت شما دوست عزیز:

http://www.4shared.com/video/XAFhCRLT/be...http://www.4shared.com/video/XAFhCRLT/ben_va_seba

سمت راست این آدرس، لینک دانلود خیلی از کارتونها وجود داره. بل و سباستین، چاق و لاغر، جزیره ناشناخته، میتی کومون، جیمبو، اسکروچ، زهره و زهرا، زمزمه گلاکن، ساعت خوش، سندباد، پینوکیو، زنان کوچک، بابا لنگ دراز، بچه های کوه تاراک، پسر مبتکر، پت و مت، ارم و جیر جیر، المپیک حیوانات، نادی، غول دریاچه، معاون کلانتر،بارباپاپا، خانواده دکتر ارنست،مهاجران، حنا دختری در مزرعه، گالیور، نیک و نیکو، چوبین، بچه های کوه تاراک، آدمک خمیری،آقای سکسکه، ....

البته با جستجوی بیشتر میشه تعداد زیادی از کارتونها رو در اینترنت پیدا کرد.

 بخصوص وبسایت راسخون بیشتر قسمتهای کارتونها رو داره. اگه بعضی قسمتها موجود نیست میتونین بکمک گزینه جستجو در این تالار از اسم اصلی کارتونها و فیلمها مطلع شده و با اسم اصلی در ی.و.ت.ی.و.ب بگردین. موفق باشین.mmmm:


گاهی ارزش واقعی یک لحظه را، تا زمانی که به یک خـاطره تبدیل شود، نمی‌فهمیم . .
۱۳۹۱/۱۱/۳ عصر ۰۴:۴۴
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پرشیا, ژان والژان, سی.سی. باکستر, مکسیموس, حمید هامون, BATMAN, بانو, مگی گربه, Classic, Kassandra, کسلر, زبل خان, میجر, آقای همساده, ریچارد, لمون, آنا کارنینا, Kathy Day, واتسون, هایدی
کلاه سبز آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 26
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۹/۲۶
اعتبار: 2


تشکرها : 120
( 134 تشکر در 8 ارسال )
شماره ارسال: #371
RE: برنامه های دهه 60

با سلام وعرض تشکر

بسیار خوشحال شدم از تاپیکهای که گذاشتید

در مورد زرد ابری عزیز باید بگم ازت خیلی ممنونم

بخاطر تیتراژ سفرهای کمون

برات آرزویی بهترین لحظات رودارم دوست عزیز اولین باری که این سریال واین تیتراژرو دیدم  دوم دبستان بودم تقریبا همین بود ولی بعد حی کمتر شد . و دوبلر کایکو اول حسین باغی بود

بعد ناصر نظامی شد. یادش بخیر استاد عزیزم محمد عبادی جایی تسوکه حرف میزد

خانم شاهین مقدم جایی یه دختره که از اواست فیلم بهشون اضافه میشد و دوست سگارو بود

یادش بخیر یادش بخیر . یه حرکتی بود که تسوکه انجام میداد با شمشیر ضربه میزد به وسط سینه حریف و بلند میگفت این علامت صلیب درخشانه یا به روش صلیب درخشان . بعد ها همین دیالوگ

حذف شد.

کاش این بخشو نداشتین

خیلی احساساتی میشم

اکثر اونچه ما اون زمان از تلوزیون میدیدیم بی ارزش بودن

فقط خاطراتشونه که ارزشمنده

دوستان یه کارتون بود به اسم مردی که می خواست بچه باشه یه مردی بود که هرروز تو اداره تویی تخیلش ارزویی بچه بودن میکرد همیشه کرواتش تو سوپش بود اسمشو یادتونه راه رفتن و نشستن خواستی داشت. راستی اینم بگم برم . زمانی که بچه بودم

مهد کودک که میرفتیم تو اتاق فیلم یه کارتون لوک خوش شانس دیدم که با این سریال تلوزیونی خیلی فرق داشت فیلم کارتونی بود . که خیلی از این سریال خشن تر بود ولی چیزی ازش یادم نمیاد دوبله خیلی عجیبی داشت گویندهاش خیلی خاص بودناگه اطلاعی دارین کمک کنید .

مخصوصا از بزرگترها منصور -بهزاد کازابلانکا - واساتید کافه

ممنون

از زیاده گویی عذر می خوام


ماتابع دستوریم پسر _ما تابعه دستوریم وگرنه مردم میمیرن
۱۳۹۱/۱۱/۴ صبح ۰۹:۱۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زرد ابری, اسپونز, BATMAN, ژان والژان, زبل خان, لمون, واتسون, هایدی
نانگیولا آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 424
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۲/۶
اعتبار: 25


تشکرها : 1220
( 1902 تشکر در 231 ارسال )
شماره ارسال: #372
RE: برنامه های دهه 60

(۱۳۹۱/۱۱/۴ صبح ۰۹:۱۷)کلاه سبز نوشته شده:  

دوستان یه کارتون بود به اسم مردی که می خواست بچه باشه یه مردی بود که هرروز تو اداره تویی تخیلش ارزویی بچه بودن میکرد همیشه کرواتش تو سوپش بود اسمشو یادتونه راه رفتن و نشستن خواستی داشت.

سلام دوست گرامی،

تا اونجا که یادمه اسمش بود رابرت و کارتونی بود سوئدی اگه اشتباه نکنم.

من خیلی دوستش داشتم.

روز خوش.


زجر کشیده ! تو آنگاه به کمال رسیده ای که بیداری در خطاب و سخن گفتنت جلوه کند . جبران خلیل جبران
۱۳۹۱/۱۱/۶ صبح ۱۲:۰۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسپونز, کلاه سبز, ژان والژان, زبل خان, زرد ابری, لمون, واتسون, هایدی
سناتور آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 647
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 36


تشکرها : 3690
( 4535 تشکر در 390 ارسال )
شماره ارسال: #373
RE: برنامه های دهه 60


یادش بخیر دوبله مرحوم هوشنگ مرادی بود فکر کنم اول کارتون همیشه می گفت :سلام بچه ها ،این رابرته 36سالشه.

همیشه کراواتش رو میزد تو فنجون قهوه

۱۳۹۱/۱۱/۷ عصر ۰۹:۰۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ژان والژان, BATMAN, مگی گربه, دلشدگان, زبل خان, زرد ابری, ریچارد, لمون, Kathy Day, واتسون, دکــس, هایدی, جیمز باند, شارینگهام
رزا آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 227
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۲۹
اعتبار: 52


تشکرها : 5834
( 3533 تشکر در 141 ارسال )
شماره ارسال: #374
RE: برنامه های دهه 60

اینبار میریم سراغ اروپای شرقی، عشق اول خریداران برنامه های خارجی دهه شصت.

یکی از فیلمهای تلویزیونی که در بعد از ظهر جمعه ای شاهد آن بودیم، فیلم پوستین جادوئی (با ترجمه تحت اللفظی نام به زبان مجاری) با نام اصلی Kincskereső kisködmön محصول دهه هفتاد میلادی بود. پسری که در ده سرسبزی زندگی میکرد و برای اینکه بهتر درس بخونه مادرش بهش قول داده بود که پوستینی براش بدوزه. ظاهرا پوستین در آن دهکده، نقش دوچرخه برای بچه هایی که قرار بود خوب درس بخونن و نمره های خوبشون رو به پدر و مادرشون نشون بدن داشت. این پسر زحمت زیادی برای درس خوندن کشید (امسال بخاطر پوستین) ولی شاگرد جدید الورودی که فلج بود و درسش خوب بود، این رویا رو روز به روز براش کمرنگتر میکرد. بطوریکه روزی پسرک مجبور شد دفتر مشق پسر فلج رو کش بره و اعداد ریاضی بدست آمده رو عوض کنه و …. تا اینکه پسربچه درسهای خوبی از این تجربه میگیره. خانواده پسربچه، بچه فلج رو به فرزندی قبول میکنن. الان این دو برادرند و باید به هم یاد بدن تا ادامه زندگی آسونتر بشه. انگار پوستین استعاره ای بود از پوسته در آمدن برای دیدن خوبیها و زیبائیهای زندگی.

http://www.filmkolonia.hu/film/Kincskereso_kiskodmon

 

حال سفری میکنیم به کشور اسلواکی، با فیلمی که در تعطیلات عید نوروز از کانال دو نمایش داده شد و سفر زمانی دو بچه از درون ساعت دیواری به گذشته و رویارویی با حوادث قرون وسطائی و فکر میکنم طاعون رو به تماشا بشینیم. این فیلم به اسم  کلیدی به گذشته شهر(ترجمه تحت الفظی) با نام اصلی  kluce od mesta محصول 1983 بود.

http://bratislava.sme.sk/c/6653169/brati...http://bratislava.sme.sk/c/6653169/bratislavsky-stroj-casu-skoncil-v-pi

فیلم تجربه کودکانه محصول 1987 لهستان با نام اصلی Wielkie oczy

پدر و مادر سوسا و تامیک معمارند و برای تحویل پروژه به شهر دیگه ای سفر میکنن و سوسا رو در خانه تنها میذارن تا خانوم یانکا (پرستار بچه) از او و تامیک نگهداری کنه. سوسا که تحت تاثیر داستان شنل قرمزیه وقتی همسایه خانوم یانکا رو پشت در میبینه بخاطر حالت تحدب و تقعر شیشه چشمی در، فکر میکنه کسی که پشت دره خانوم یانکا رو خورده و تصمیم داره اونا رو هم بخوره و در رو به روش باز نمیکنه. حقیقت اینه که خانوم یانکا، آپاندیسش گرفته و به بیمارستان رفته و همسایه اشو بجای خودش برای پرستاری از بچه ها به خونه اونا فرستاده. بالاخره همسایه خانوم یانکا حوصله اش سر میره و برمیگرده.

آپاندیس اسم پسره و خانوم یانکا هیچوقت پسر نداشته. تو دروغ میگی. تو خانوم یانکا رو خوردی و اومدی ما رو بخوری. من گولتو نمیخورم.

تا اینکه تامیک که کمی بزرگتر از سوساست به خونه میاد. از داستانهایی که سوسا براش تعریف میکنه نتیجه میگیره که سوسا هذیان میگه ولی کم کم خودشم کودک درونش زنده میشه و با هم تصمیم میگیرن بدون پرستار بچه خودشون به تنهایی از عهده مسئولیت زندگی بربیان. روزای اول با لغو قوانین مادر و شب زنده داری و خوردن شکلات و بستنی و نوشابه خوشگذرونی میکنن ولی کم کم نتیجه میگیرن که زندگی سخت تر از این حرفاست و باید به فکر غذا پختن و رخت شستن و نظم و ترتیب و قانون و ... باشند ولی از عهده این مسئولیت هم برمیان و . . .  تا اینکه بالاخره پدر و مادرشون به خونه برمیگردن. به واقع احساس مسئولیت بلوغ و درسهایی که در هیچ کلاس درسی قابل آموزش نیست در طی چند روز تنهائی، تجربه جالبی برای دو کودک فیلم بود در عین حال دیدن فیلمی کمدی از سینمای لهستان تجربه خوبی برای ما هم بود. نوع نگاه دختر بچه وقتی همسایه خانوم یانکا ازشون دور میشد در خور توجه بود و نتیجه ای که برای خودش گرفت که این همسایه وقتی که از تراس بالا بهش نگاه میکنی چقدر کوچیک و مهربون بنظر میرسه در حالی که از پشت چشمی، دماغ و دندوناش بزرگ بود و چشمان ریزی داشت درست مثل یه گرگ بدجنس.

تامیک: پس در مدرسه به این دخترها آشپزی یاد نمیدن؟ ما به کجا داریم پیش میریم؟

سوسا: مدرسه. مدرسه. کتاب. پس میتونیم از کتاب آشپزی کمک بگیریم.

در این فیلم میتونستی صدای رزیتا یاراحمدی و فریبا شاهین مقدم رو بجای شخصیتهای سوسا و تامیک بشنوی. حتی شنیدن صدای بانو رافت هاشم پور رو که بجای همسایه خانوم یانکا حرف میزدند خاطره انگیز و لذت بخشه. بابت کیفیت بد عکسها عذرخواهی میکنم. (فعلا در اینترنت عکسی از این فیلم نیست.)

http://zalukaj.tv/zalukaj-film/16754/wie...http://zalukaj.tv/zalukaj-film/16754/wielkie_oczy_


گاهی ارزش واقعی یک لحظه را، تا زمانی که به یک خـاطره تبدیل شود، نمی‌فهمیم . .
۱۳۹۱/۱۱/۱۰ عصر ۰۵:۲۱
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Classic, اسکورپان شیردل, BATMAN, منصور, بانو, حمید هامون, سی.سی. باکستر, راتسو ریــزو, ژان والژان, Kassandra, مگی گربه, کسلر, Achilles, سم اسپید, دزیره, الیور, دلشدگان, واترلو, زبل خان, میجر, آقای همساده, سروان رنو, مکس دی وینتر, ریچارد, لمون, Kathy Day, واتسون, هایدی, Kurt Steiner, شارینگهام, مموله
رزا آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 227
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۲۹
اعتبار: 52


تشکرها : 5834
( 3533 تشکر در 141 ارسال )
شماره ارسال: #375
RE: برنامه های دهه 60

جمعه بعد از ظهرهامون، همیشه عذاب وجدان سختی وجود داشت بدلیل تنبلی و شیطنت و انجام ندادن تکالیف. شاید هم اون دلتنگی معروف عصر جمعه ها شدت این حس عجیب رو صدچندان میکرد. دلخوشیمون دیدن فیلمهای شبکه یک بود بدون اینکه ساعت پخش کاملا مشخصی داشته باشه و بدون تکرار. اگه به هردلیلی فیلم عصر جمعه رو از دست میدادی، روز شنبه حرفی برای گفتن پیش همکلاسیهات نداشتی. البته دیدن فیلمهای عصرجمعه، لذتی توصیف نشدنی داشت حتی اگه بهمراه انجام تکالیف عقب افتاده بود.  فیلمی شامل سه قسمت از داستانهای غیرمنتظره رو دیدیم که بنظر خیلی از همقطارهامون از بهترینهای این ماجراها بوده.

آسانسوری که شریک جرم بود یا  the way up to heaven : زن و مرد مسنی که بنظر میرسید زندگی مرفه و بی نقصی دارند موضوع این قسمت بودند. خانوم منظم بود و پیرمرد لجباز و کاملا خونسرد. همیشه رفتارهای غیرقابل تحمل پیرمرد باعث میشد خانوم به مهمانیها و هواپیما و قطار و سر قرارها دیر برسه. این شده بود یه نوع رویه آزاردهنده برای خانوم داستان... این خانوم وقتی عصبی میشد یه چشمش بسته میشد...نگاش به ساعت بود و تیک عصبی آزارش میداد... زندگی این زوج پر بود از حرکات عصبی و شتابزده خانوم و التماسهاش که خواهش میکنم عجله کنید دیر میرسیم! و نگاههای خونسرد و قدمهای آرام و بیخیال آقا... تا اینکه وقتی میخواستند به یک مسافرت بروند و طبق معمول پیرمرد نهایت سعیشو کرده بود که دیر برسند، بازم هدیه ای جا موند. آقا با همان قدمهای آرام و رفتار خونسرد خودش برگشت تا هدیه رو از خونه برداره، خانوم هدیه رو در ماشین پیدا میکنه و احساس میکنه که شوهرش از روی قصد داره اذیت میکنه و وقتی از پشت در شنید که شوهرش به کمکش احتیاج داره تصمیم به انتقام میگیره... برمیگرده و به راننده میگه که حرکت کنند... القصه خانوم به تنهایی به مسافرت رفت هفته ها ماند و حتی به همسرش نامه مینوشت و وقایع رو توضیح میداد... وقتی برگشت دید آسانسورشون خراب شده و تعمیرکار خبر کرد. . . احساس تردید و گناه توسط بازیگر بخوبی تصویر شده بود. همچنان روی یه صندلی در طبقه همکف منتظر بود تا اینکه دید آسانسور هفته ها بین دو طبقه گیر کرده و شوهرش درطی این چند هفته در آسانسور گرفتار مرگ تدریجی شده. این لحظه بازم دوربین روی چهره خانوم زوم میکنه ولی اینبار چشمش بسته نمیشه!!! یعنی همان لحظه که خانوم از پشت در صدای کمک خواستن شوهرش رو شنیده بود، شوهرش در آسانسور گیر کرده بوده و تقاضای کمک میکرده. استفاده از آسانسور و ساعت و تیک عصبی خانوم به نوعی با روند داستان همخوانی داشت و انگار آسانسور هم جزئی از بازیگران فیلم بود.

 

لعنت بر آن دهان که بی موقع باز شود یا Galloping Foxley : دیدن همکلاسیها و دوستان سابق از بهترین لحظات زندگی هر انسانیه ولی نه وقتی که خاطره بدی از کسی در ذهن داشته باشی و این خاطره بد لکه تیره ای بشه برای سالیان سال که باید بار کینه رو به دوش بکشی و بدتر اینکه بخوای در لحظه دیدار انتقام بگیری و بازم بدتر اینکه انتقام انتحاریت غلط عمل کنه و خودت رسوا بشی اونم در سالخوردگی!

داستان در مورد پیرمردی بنام ویلیام پرکینزه (با بازی سرجان مایلز و (فکر میکنم) صدای آقای مقبلی) که زندگی یکنواخت مطابق قانون معمول روزانه داره. هر روز وقتی از سر کار برمیگرده سر ساعت بخصوصی سوار قطار مشخصی میشه .همیشه در یک مکان بخصوص منتظر اومدن قطاره. صندلی مخصوص و کوپه همیشگی. روزی با ورود شخصی تازه وارد این روال همیشگی بهم میریزه. شخصی که شباهت عجیبی به کسی داره که در دوران کودکی، مدرسه رو برای این پیرمرد به جهنم تبدیل کرده بوده. روال مدرسه بر این قرار بود که دانش آموزان سال پائینی باید در خدمت شاگردان سال بالائی باشند و این پیرمرد تازه وارد همون دانش آموز سال بالائی (بروس فاکسلی) مغرور و بداخلاق بنظر میرسه. اولین تخم کینه هم بخاطر برخورد بد پدر پرکینز با بروس فاکسلی در روز ورودیه کاشته شده بود. بروس فاکسلی همیشه رفتار بدی نسبت به بچه های کوچکتر از خودش داشت و این بار ویلیام پرکینز بهترین طعمه اش بود. روش تحقیر آمیز اون که با دانش آموزان بشکل برده رفتار میکرد و همیشه باعث شکنجه روحی و جسمی اونها بود به galloping foxley معروف شده بود. حال که پیرمرد این شخص رو پیدا کرده نمیدونه چه برخوردی باهاش داشته باشه. در روزهای آینده تازه وارد به این رویه ادامه میده. اشغال مکانهائی که پرکینز به آنها خو گرفته. بروس و ویلیام در یک کوپه قطار روبروی هم نشسته اند، روایت طوری پیش میره که همزمان با حرکت قطار به خاطرات پیرمرد سفر میکنیم و ما هم کم کم با شخصیت ها آشنا میشیم و از این بروس فاکسلی به اندازه یک عمر متنفر میشیم..کشمکش درونی پیرمرد یه لحظه راحتش نمیذاره. بالاخره پیرمرد تصمیم میگیره تا با بیان احساسات و حقایق دوران گذشته، آبروی فاکسلی رو حداقل بین مسافران کوپه قطار ببره. (استفاده از موسیقی متن بجا زینت بخش صحنه هاست) بالاخره پیرمرد شروع میکنه و حقایق مدرسه رو به همه تعریف میکنه و شخص تازه وارد رو متهم میکنه.... ولی شخص تازه وارد پیش همه اعتراف میکنه که اسمش فاکسلی نیست و در مدرسه دیگه ای درس خونده!

در کتاب اصلی رولد دال، روایت با معرفی شخص تازه وارد با نام و نام مدرسه دیگه به پایان میرسه ولی در فیلم این موضوع در هاله ای از ابهام قرار میگیره که آیا شخص تازه وارد در آخر داستان در موردهویتش دروغ گفته یا نه؟ واینبار به کمک تصاویر این نکته یادآوری میشه. شخص تازه وارد صبر میکنه تا همه برن و بعد... عصاشو عین عادت دوران بچگی بر شونه اش تکیه میده!!! در حالی که پرکینز نشسته و با چشمانی متعجب و ترسی همیشگی تماشاش میکنه. شخص تازه وارد در واقع همون بروس فاکسلیه که بعد چندین دهه برگشته تا ویلیام پرکینز رو دوباره تحقیر کنه!

 

حکایت آب و نمک یا Would You Believe It : در این دنیای نامردیها که حتی خودت هم گاهی وسوسه میشی کلاهبرداری کنی، گاهی یادت میره به باورهای  پیشین گوش جان بسپاری و سرنوشتت مثل پایان ماجرای قهرمان این داستان میشه.

داستان در مورد یه باستانشناس (با بازی نایجل هیورز) و دوستشه که در اردن در پی کشف آثار کهن هستند. روزی خبر میرسه که معبد تازه ای کشف شده و باستانشناس بهمراه دوستش به معبد رفته و مجسمه ای زیبا رو کشف میکنن. هر دو وسوسه میشن که این مجسمه رو از معبد خارج کرده و از مرز عبور بدن و با قیمت گزافی بفروش برسونن. حتی دوست باستانشناس پیشنهاد نصف کردن مجسمه رو میده. کشف تازه شون چنان اونا رو سحر کرده که حتی به هویت مجسمه فکر نمیکنن و فقط میدونن که قیمتیه و از طریق قاچاق اون میتونن به ثروت بزرگی دست پیدا کنن. صبح روز بعد مجسمه رو مخفیانه پشت وانت بار! (کامیون) قرار داده و فرار میکنن. (باران شدیدی میبارد!) در راه، بحثهای اخلاقی و توجیه ها و بی اعتمادی ها و جانماز آب کشیدنها شروع میشه تا اینکه توسط ماموران مرزی متوقف میشن. در توقفگاه اول، مامور رو کشته و فرار میکنن. در هر توقفگاهی با انواع و اقسام کلکها سعی میکنن تا کسی از محموله اشون باخبر نشه تا اینکه در توقفگاه آخر، مامور سمج با اصرار میخواد که بارشون رو ببینه. وقتی در پشتی ماشین رو باز میکنن، آب باران جمع شده در پشت کامیون کاملا تخلیه میشه و میبینن که مجسمه ناپدید شده!!!

دوست باستانشناس سر به بیابان زده و فریاد کنان دور میشه!! و مرتب خدا رو صدا میزنه!!!

فردای اون روز مامور به باستانشناس میگه که دوستت مرتب در حال هذیانگوئیه و در مورد همسر لوط صحبت میکنه. باستانشناس میپرسه: همسر لوط کیه؟ مامور جواب میده: طبق تورات ( چون آنها در مرز اسرائیل بودند) قرار بود عذاب الهی بر قوم لوط نازل بشه، لوط به همسر و دیگران گفته بود که از شهر فرار کنن و اصلا به پشت سرشون نگاه نکنن. همسر لوط سرپیچی کرد و به پشت سرش برگشت و در آن هنگام عذاب الهی نازل شد و به نمک تبدیل شد!!! راستی محموله پشت ماشینتون چی بود؟؟؟

باستانشناس جواب میده: باورت میشه که همسر لوط بود؟ مامور جواب میده: نه! و دور میشه. باستانشناس مقداری از نمک پشت ماشین رو میچشه و لبخند تلخی میزنه!


گاهی ارزش واقعی یک لحظه را، تا زمانی که به یک خـاطره تبدیل شود، نمی‌فهمیم . .
۱۳۹۱/۱۱/۱۳ صبح ۱۰:۵۸
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : کسلر, BATMAN, راتسو ریــزو, سی.سی. باکستر, بانو, اسکورپان شیردل, حمید هامون, Achilles, Kassandra, سم اسپید, مگی گربه, ژان والژان, دزیره, Classic, سناتور, سروان رنو, الیور, دلشدگان, Papillon, زبل خان, Schindler, میجر, آقای همساده, زرد ابری, فیلیپ ژربیه, پیرمرد, rahgozar_bineshan, آنا کارنینا, Kathy Day, واتسون, هایدی
سناتور آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 647
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 36


تشکرها : 3690
( 4535 تشکر در 390 ارسال )
شماره ارسال: #376
RE: برنامه های دهه 60

یادش بخیر.این سریال رو خیلی دوست داشتم.همیشه اسم اون فریتزی چابک تو داستان اول یادم هست .فکر کنم بازیگرش هم همون بازیگر نقش دمین تو فیلم طالع نحس باشه.

۱۳۹۱/۱۱/۱۴ عصر ۱۰:۰۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, زبل خان, زرد ابری, لمون, Kathy Day, هایدی
رزا آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 227
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۲۹
اعتبار: 52


تشکرها : 5834
( 3533 تشکر در 141 ارسال )
شماره ارسال: #377
RE: برنامه های دهه 60

برنامه های دهه فجر دهه شصت

خبرنامه با بازی عنایت بخشی به نقش استوار غلامی   http://s2.picofile.com/file/7647058381/k...http://s2.picofile.com/file/7647058381/khabarnam

ماجرا در یک قهوه خانه بین راهی اتفاق می افتاد که بچه ها اعلامیه ها رو به دست مسافران بین راهی میرساندند. موسیقی متن فوق العاده ای داشت. مجموعه ای از صداهای عالی دوبلورها رو میشه در این سریال شنید.

سرود یک تکه ابر بودیم   http://s2.picofile.com/file/7647061505/y...http://s2.picofile.com/file/7647061505/yek_teke_abr_boodi

یاد برنامه بچه های دیروز بخیر

 

:D


گاهی ارزش واقعی یک لحظه را، تا زمانی که به یک خـاطره تبدیل شود، نمی‌فهمیم . .
۱۳۹۱/۱۱/۱۸ صبح ۱۱:۵۰
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, حمید هامون, Classic, سی.سی. باکستر, پایک بیشاپ, سناتور, ژان والژان, seyed, مگی گربه, پرشیا, راتسو ریــزو, بانو, BATMAN, دلشدگان, سروان رنو, Papillon, Achilles, زبل خان, dered, میجر, آقای همساده, زرد ابری, لوسیان, لمون, واتسون, هایدی, Kurt Steiner, جیمز باند, مموله
رزا آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 227
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۲۹
اعتبار: 52


تشکرها : 5834
( 3533 تشکر در 141 ارسال )
شماره ارسال: #378
RE: برنامه های دهه 60

تقدیر از دست اندرکاران فرهنگسازی و شادی بخشی و خاطره سازان برای بچه های دیروز و امروز رو از لینکهای زیر به تماشا بنشینین:

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?CATE...http://www.tebyan.net/newindex.aspx?CATEGORYID=4483&PID=77644&PageIndex=0&P

ضمنا این لینک شامل کلیپهاییست از صحنه هایی از کارتون زبل خان، چوبین، تیتراژ قدیمی برنامه کودک، بلفی و لی لی بیت، فوتبالیستها، باخانمان و تیتراژش، سه برادر و تیتراژش، تیتراژ پایانی شنگول و منگول، هادی و هدی، المپیک حیوانات، لوک خوش شانس و بولک و لولک و سریال بازم مدرسه ام دیر شد، تقدیر از دوبلورها و شاعران کودک و ....

همیشه دوست داشتم بدونم چه کسی در مورد صدها دانه یاقوت و یار مهربونمون و باز بارانهای کتابهای فارسیمون قلمفرسائی کرده.ashkتکنولوژی امروزی بکمک دگمه ای تصاویر و افکار این عزیزان رو در صدم ثانیه ای به نمایش میکشونه. (البته اگه وبسایتشون قیلثر نباشه!)

http://www.rahmandoost.org/


گاهی ارزش واقعی یک لحظه را، تا زمانی که به یک خـاطره تبدیل شود، نمی‌فهمیم . .
۱۳۹۱/۱۲/۵ عصر ۰۸:۴۸
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, راتسو ریــزو, سروان رنو, پرشیا, Papillon, BATMAN, دزیره, حمید هامون, Classic, بانو, Achilles, ژان والژان, سی.سی. باکستر, زبل خان, اکتورز, آقای همساده, لمون, آنا کارنینا, Kathy Day, واتسون, هایدی, شارینگهام
BATMAN آفلاین
Nightmare
*

ارسال ها: 790
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۳/۵
اعتبار: 81


تشکرها : 10474
( 12693 تشکر در 564 ارسال )
شماره ارسال: #379
RE: برنامه های دهه 60

تو عروسکهای ایرانی به شخصیت مخمل علاقه دارم

درباره مخمل

بامزه ترین شخصیت مجموعه مخمل بود همیشه توی ایوان چرت می‌زد و از تنبلی در کار کردن، جان مادر بزرگه را به لبش می‌رساند چشم دیدن خانواده حنایی را نداشت فکر می‌کرد زیرابش را پیش مادر بزرگ می‌زنند هر کاری می‌کرد تا مادر بزرگه پرتشان کند بیرون اما نبات که به دنیا آمد مخمل عاشقش شد، باهاش بازی می‌کرد و مواظبش بود! یک بار که نبات تب کرد، مخمل تا صبح گریه کرد! به جای مخمل بهرام شاه محمد لو صحبت میکرد، همان آقای حکایتی_________


! I'M BATMAN I'M VENGEANCE
۱۳۹۱/۱۲/۱۰ صبح ۰۱:۰۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پایک بیشاپ, اکتورز, پرشیا, کلاه سبز, Papillon, راتسو ریــزو, مگی گربه, ژان والژان, زرد ابری, خانم لمپرت, Classic, سارا, آقای همساده, سروان رنو, مکس دی وینتر, لمون, آنا کارنینا, Kathy Day, واتسون, هایدی, Kurt Steiner
BATMAN آفلاین
Nightmare
*

ارسال ها: 790
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۳/۵
اعتبار: 81


تشکرها : 10474
( 12693 تشکر در 564 ارسال )
شماره ارسال: #380
RE: برنامه های دهه 60

امثال و حکم فارسی


تا مرا دُم تو را پسر یاد است   دوستی من و تو بر باد است!


مجموعه مثل آباد، بخشی داشت که تو خاطرم هک شده

داستان/ دوستی چوپان و مار 

با هنرمندی=  اسماعیل داور فر -  مهین شهابی -  آتیلا پسیانی - مرتضی ضرابی

تو یوتی میتونید تماشا کنید

احتمالا تو همین بخش کافه در موردش صحبت شده اما من نتونستم پیدا کنم و از اونجایی که به این داستان علاقه داشتم در موردش نوشتم


چوپان فقیری کاسه‌ای شیر دوشید و کنار تخته سنگی گذاشت و دنبال کاری رفت وقتی برگشت، کاسه را از شیر خالی و در آن سکّه‌ای گذاشته شده دید این ماجرا تکرار شد و چوپان از این راه به نان و نوایی رسید روزی از روزها به کمین نشست تا ازکمّ و کیف ماجرا مطلع شود ماری را دید که می‌آید، شیر را می‌خورد و به ازای آن سکّه‌ای در کاسه می‌اندازد و می‌رود چندی که از ماجرا گذشت، چوپان با زنش عزم سفر زیارتی کردند و گله را به پسر برومند خود سپردند ماجرا در غیاب چوپان همچنان ادامه داشت تا این که روزی پسر چوپان وسوسه شد که احتمالاً این مار بر سر گنجی خفته و بهتر است که او را بکشم و همۀ گنج را یکجا تصاحب کنم پسر با تبر قصد جان مار کرد دُم مار را قطع کرد و خود نیز بر اثر نیش مار در جا هلاک شد پس گلّه نیز بی صاحب ماند و تلف شد چوپان که از سفر برگشت و از ماجرا مطلع شد، پس از مدتی سوگواری، چون به روز سیاه افتاده بود، به صحرا رفت و کاسه‌ای شیر را کنار تخته سنگ گذاشت و مار را دعوت به نوشیدن شیر کرد و از رفتار پسر نادانش عذرها خواست مار، حرف‌های مرد را که شنید، خطاب به او گفت:‌ای مرد! نه مرا بریدگی دُم فراموش خواهد شد و نه تو را داغ فرزند؛ بنابراین هر دو از هم نفرت خواهیم داشت از این روی باید از هم جدا و دور باشیم که: تا مرا دُم، تو را پسر یاد است دوستی من و تو بر باد است! برداشتی که من از این حکایت دارم 1 با هر کسی نباید دوست و یار شد 2 در مواردی به نزدیک ترین و عزیزترین فرد هم نباید اعتماد کرد 3 حرص و طمع میتونه انسان نابود کنه 4 کینه ورزی عاقبتی جز تفرقه و دشمنی نداره


! I'M BATMAN I'M VENGEANCE
۱۳۹۱/۱۲/۲۰ صبح ۰۹:۴۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : فورست, ژان والژان, اسکورپان شیردل, راتسو ریــزو, دزیره, سی.سی. باکستر, دلشدگان, زبل خان, زرد ابری, مگی گربه, بانو, Schindler, خانم لمپرت, سناتور, سارا, آقای همساده, لوسیان, لمون, Kathy Day, آنا کارنینا, واتسون, هایدی, جیمز باند
ارسال پاسخ