Mia Wallace
(Uma Thurman)
قبل از اینکه ما ایشون رو در فیلم زیارت کنیم، میا بیشترین شخصیتیه که درباره اش در فیلم صحبت میشه. میا همسر جدید رییس بزرگ مارسلوس والاسه و یجورایی برای آدم های مارسلوس حکم «اسمشو نبر» رو داره! چون اونا مطمئنن که با کوچکترین تماس با اون زن حکم مرگشون صادر میشه. اما این زن زیبا و مرموز که دقیقا یک سوم فیلم رو پاشنه ماجراهای او میچرخه اونقدر جذابیت داره که با همه این اوصاف جولز (ساموئل ال جکسون) دوست و همکار تبهکار وینسنت وگا (جان تراولتا) بحال وینسنت که وظیفه حفاظت و سرگرم کردن زن ارباب رو داره، حسرت میخوره. شاید کانگستر مو فرفری نمیتونه درک کنه این زن چقدر خطرناک یا در واقع خطر سازه! اونقد که وینسنت برای زدن به طبل بی خیالی باید با هرویین خودشو شارژ کنه تا جرئت انجام وظیفه خطیرش رو پیدا کنه یا تو آینه دستشویی هی با خودش کلنجار بره که مبادا دست از پا خطا کنه.
اما با حضور میا در فیلم، چند جا شخصیت پردازی استثنایی اون تمام و کمال بچشم میخوره:
1- میا رو اول با پای برهنه میبینم! لباسش هم در همون برخورد اول با وینسنت، بسیار ساده ست، فقط رژ قرمزش تو چشم میزنه. حتی وقتی با هم به یک کلوب آنچنانی میرن، از تجمل خبری نیست کت و شلوار اسپورت سیاه سفید پوشیده، اما همین میای ظریف صاف و ساده بر وینسنت درشت هیکل با اون هیبت شیک و جذاب کانگستری غلبه داره، نه فقط چون زن رییسه، قدرت در وجود این زنه! ما اینو وقتی با ورود وینسنت با پیغام کاغذی با ظرافت دستور صادر کرده، یا توی بلندگو موش و گربه بازی درمیاره حس میکنیم. حتی وقتی کوکایین میکشه بیننده اونو یک زن معتاد بدبخت و ضعیف قلمداد نمیکنه.
2- میا اصولا زن بی شیله پیله و راحت و در عین حال منطقی ایه، اونقدر که وینسنت که اول خیلی باهاش «آسته برو آسته بیا» برخورد میکرد، توی کلوب این شهامت رو پیدا میکنه که بالاخره قضیه اون «ماساژ مرگبار پاهای خانم ارباب» رو بپرسه و پاسخ میا خیلی خوب و قانع کننده است:
«مارسلوس، تونی رو از طبقه چهارم پرت میکنه پایین چون پاهای منو ماساژ داده؟! این بنظرت منطقیه؟!... حمایت شوهر از زنش یه چیزه اما اینکه شوهری تقریبا یک آدمو نابود کنه واسه اینکه پای زنشو لمس کرده یه چیز دیگه است!»
3- میا همونقدر که قابل پیش بینی نیست، کم طاقته و مهار شدنی هم نیست. نمونه بارزش مسابقه رقص کلوب و هوس رقص و شرکت در مسابقه است که پارتنر جنایتکار و خشنش رو علیرغم تمایلش به پیست میکشونه و یکی از زیباترین رقصهای تاریخ سینما رو رقم میزنه. بعلاوه نگاه و حرکات اغواگرانه میا در کلوب و بدنبالش در خونه، تماشاگر رو سردرگم میکنه که آیا واقعا قصد تحریک وینسنت رو داره یا میخواد درصد وفاداری اونو نسبت به همسرش بسنجه؟ که البته با دستشویی رفتن وینسنت ورق برمیگرده و بعدتر با مرگ اون، ما هرگز پاسخ این دو پرسش اساسی رو نمیفهمیم!
4- میا زن باشهامتیه. چه کسی رو پیدا میکنید که در اثر اوردوز مواد درحال مرگ باشه با سرنگ آدرنالین فرو رفته در سینه اش از مرگ به زندگی برگرده، بهوش بیاد و راست راست بشینه و درحالیکه بقیه از شدت استرس دارن سکته میکنن، به سرنگ علم شده زل بزنه، تازه دیالوگ جالبی هم این بین رد و بدل بشه:
لنس: اگه خوبی یه چیزی بگو If you're okay, say something.
میا: یه چیزی! Something.
5- در ادامه نکته چهارم میرسیم به نکته آخر و اونم اینکه میا در هیچ شرایطی حس شوخ طبعیشو از دست نمیده حتی بعد بحران اوردوز و نجات با سرنگ آدرنالین و اصرار وینسنت بر لو ندادن قضیه به مارسلوس. در اون شرایط بحرانی میا با گفتن یک جوک از وینسنت در آستانه در خونه شون جدا میشه! :
سه تا گوجه داشتند قدم میزدن. "بابا گوجه" و"مامان گوجه" و "بچه گوجه"! بچه گوجه یواش راه میره و بخاطر همین باباش عصبانی میشه و میره بچه گوجه رو له میکنه و بهش میگه: کچاب... :)
تارانتینو میدونه میا جذابیت اصلی فیلمش برای اکثر تماشاگرانه. میای بی شیله پیله، قوی، اغواگر، شوخ طبع، منطقی و در عین حال نادان و بی قید که فرق کوک رو از هرویین تشخیص نمیده. ما هیچی از نوع رابطه و پیش زمینه آشنایی و ازدواج اون با مارسلوس و احساسش به او نمیفهمیم و اینکه آیا قصد تحریک و بازی با وینسنت رو داره یا امتحان وفاداریش به همسرش؟. همه این خصوصیات از میا والاس یک زن جذاب مرموز ساخته. در نهایت کل ماجرای مربوط به میا فقط شامل یک سوم ابتدایی فیلم میشه، اما میا خانم در پوستر رسمی فیلم حرف اول و آخر رو میزنه چرا؟! طبیعیه این یک داستان عامه پسنده و جاذبه زنانه با شخصیت پردازی استادانه تارانتینو گیشه و ذهن تماشگرها رو میترکونه... :)
البته باید گفت اوما تورمن هم در نقش میا والاس واقعا عالی بود. او به خاطر بازی متفاوت در این فیلم یک پوئن مثبت در کارنامه هنرپیشگیش ثبت کرد و نامزد جایزه اسکار بهترین نقش مکمل زن شد. بعد از این فیلم هم، همکاریش با تارانتینو رو در سری فیلمهای بیل را بکش ادامه داد. شاید هیچ بازیگری قادر نبود به این ظرافت از پس نقش میا والاس مرموز بربیاد.
حالا چه به لطف شخصیت پردازی تارانتینو چه به لطف بازی خوب تورمن، بهرحال احساسی که تماشاگر در این ماجرا نسبت به این زیبای مرموز پیدا میکنه معجونیه که اولش با تعلیق، سپس چالش و در نهایت فوران آدرنالین همراهه و شاید بشه تمام این حس رو در در یک نگاه در صحنه وداع وینسنت (و همینطور ما) با همسر زیبای رییس بزرگ بخوبی هرچه تمامتر خلاصه کنیم: بدرود میا والاس ...