[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
» <مارک واتنی> ارادت شارینگهام عزیز
» <شارینگهام> درود بر همه ی دوستان ، سپاس از مارک واتنی عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سینمای امروز "مدرن و پست مدرن"
نویسنده پیام
Memento آفلاین
(2000)
***

ارسال ها: 216
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۷/۱۷
اعتبار: 46


تشکرها : 4500
( 3946 تشکر در 154 ارسال )
شماره ارسال: #5
RE: سینمای امروز "مدرن و پست مدرن"

نیمه شب در پاریس

.

.

برای من که وودی آلن رو زیاد دوست ندارم، این فیلم مصداقی بارز از این جمله معروفیه که خودش همیشه میگه:

.

حتی یک ساعت خراب هم 2 بار در شبانه روز، ساعت درست رو نشون میده!

.

به هر حال وقتی یک نفر طی 40 سال گذشته 40 تا فیلم ساخته باشه عجیب نیست که چند تاش هم خوب از آب در بیاد! نیمه شب در پاریس یکی از اون هاست!

کلا سیستم فیلم سازی وودی آلن اینجوریه که یک جمله جالب در نظر می گیره، یک سری داستان پردازی با درون مایه پوچی، با چاشنی خیانت کنارش میذاره تا بتونه اون رو به یک ساعت و نیم برسونه! و این میشه  فیلم اون سالش! البته نه که نویسنده ضعیفی باشه، همین که توی این سن هنوز اینقدر ایده جدید داره خودش خیلیه ولی شخصا انقدر ماشینی فیلم ساختن رو دوست ندارم.

.

و اما جمله ای که هسته این فیلم رو تشکیل میده، البته این دفعه از یک جمله بیشتر شده:

.

نوستالژی یک جور انکار کردنه، انکار کردن «زمان حال زجرآور»

و به این میگن «تفکر عصر طلایی»

این یک تصور رومانتیک غلطه، که آدم هایی که زندگی کردن در زمان حال رو سخت می دونند، مرتکبش میشن.

.

.

داستان فیلم، داستان یک زوج جوانه که هیچ شباهتی به هم ندارند! ولی همدیگر رو دوست دارند.

.

مرد، با نام گیل و بازی اون ویلسون، دقیقا یادآور دوران جوانی خود وودی آلن است. جوانی ریزنقش، سر به هوا، با لباس های گشاد، دستان در جیب و مو های بور به هم ریخته.

گیل درونگرا، کم حرف، با روابط عمومی ضعیف، همیشه در عالم خودش سیر می کند.

او نویسنده ای است که برای نوشتن یک رمان با نامزدش به پاریس آمده است... عاشق زندگی کردن در بافت سنتی پاریس است و همیشه آرزوی زندگی در دهه 1920 پاریس را دارد...

.

زن، اینز با بازی ریشل مک آدام، بسیار منظم، مسئولیت پذیر، حساس و بلندپرواز  است. او عاشق زندگی در مناطق اعیانی آمریکاست و میل زیادی به ماندن در پاریس ندارد.

.

.

ماجرا از جایی شروع می شود که یک ماشین مرموز، گیل را سوار می کند و به دهه 20 می برد! گیل در آنجا با شخصیت های مشهور آن دوره روبرو میشود. همینگوی، زوج فیتزجرالد، بونوئل، سالوادور دالی، تی.اس. الیوت و ...

بعلاوه آدریانا، مشعوقه سابق مودیلیانی و فعلی پیکاسو و همینگوی! با هنرنمایی ماریون کوتیارد.

آدریانا دختری مهربان، آرام، لطیف، دوست داشتنی، هنردوست و با همان افکار فانتزی است. با لهجه زیبای فرانسوی...

به نوعی نیمه گمشده گیل.

.

.

گیل کم کم دلباخته آدریانا می شود و می خواهد در کنار او بماند. در کنار دختر رویایی اش در دهه رویایی اش.

اما آدریانا عاشق دهه 1890 است.

و دقیقا به همان شکل به آرزویش میرسد. ماشین مرموزی آنها را سوار می کند و به دهه 1890 می برد و آدریانا با شخصیت های مورد علاقه اش روبرو می شود که آنها نیز عاشق دوران رنسانس هستند!

آدریانا در همان دوران باقی می ماند و گیل به سال 2010 برمی گردد. نامزدش را رها می کند و با فردی که شباهت بیشتری با او دارد همراه می گردد.

.

.

.

نیمه شب در پاریس، برنده اسکار بهترین فیلم نامه اورجینال در سال 2011 شد. در واقع رقیب «جدایی نادر از سیمین» بود که توانست آنرا شکست دهد. البته یادمه جایی خوندم که خود وودی آلن گفته بوده که جایزه حق جدایی بوده است.

بزرگ ترین نقطه قوت فیلم، شخصیت پردازی کاراکترهای تاریخی آن است. وودی آلن با قرار دادن شخصیت های مشهور در موقعیت های روزمره، و البته عکس العمل های اغراق شده آن ها به راحتی توانسته است شمایی از خصوصیات اخلاقی آنها را به تصویر بکشد.

مثل بقیه فیلم های وودی آلن، شاهد استفاده صریح از موسیقی های مورد علاقه خود او هستیم. به ویژه آهنگ Let's Do It که چندین بار در طول فیلم پخش می شود!

.

.

نکته دیگر هم اینکه بازیگر نقش راهنمای موزه، کارلا برونی، همسر نیکولای سارکوزی است!

در کل فیلم ساده و دوست داشتنی ای است... بخصوص بخاطر حضور فانتزی شخصیت های تاریخی.

بعلاوه بخاطر پرداختن به مشکل «تفکر عصر طلایی» که بین ما رواج زیادی دارد! :دی

.

.

سکانس مورد علاقه من هم جایی است که گیل به بونوئل و سالوادور دالی می گوید که «می دونم درکش سخته ولی من از یک هزاره دیگه اومدم» و اونها خیلی عادی جواب میدن که البته. همه ما همینطور هستیم!

ویدئویی از دوبله این سکانس توسط خسرو خسروشاهی. (البته این دیالوگی که نوشتم توش نیست.)

.

http://s6.picofile.com/file/8242167542/M...t.MP4.html

با تشکر از جناب آمادئوس بابت به اشتراک گذاری کلیپ.

.

.

۱۳۹۴/۱۲/۱۷ صبح ۱۲:۴۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : جروشا, هستی گرا, ایـده آلـیـسـت, اسکورپان شیردل, کنتس پابرهنه, زینال بندری, آمادئوس, oceanic, دزیره, واتسون, حمید هامون, rahgozar_bineshan, خانم لمپرت, جیمز باند, کاپیتان اسکای, سروان رنو, Schindler, BATMAN, نکسوس, تارا, لورن, Classic, پیر چنگی, Princess Anne, زبل خان, زرد ابری, فورست, باربوسا, اکتورز
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
فیلم oppenheimer اوپنهایمر - سروان رنو - ۱۴۰۲/۵/۱۸, صبح ۱۱:۰۱
RE: سینمای امروز "مدرن و پست مدرن" - Dude - ۱۴۰۲/۱۰/۱۵, صبح ۰۲:۲۲