[-]
جعبه پيام
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 4 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موسیقی فیلم
نویسنده پیام
Memento آفلاین
(2000)
***

ارسال ها: 216
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۷/۱۷
اعتبار: 46


تشکرها : 4500
( 3946 تشکر در 154 ارسال )
شماره ارسال: #2
Anna Karenina

تقدیم به یک انسان نازنین. بسیار نازنین.

به امید اینکه شاید روزی آن را بخواند.

==================

یکی از فیلم هایی که خیلی دوست دارم و می توانم بارها و بارها آن را ببینم آناکارنینا اثر جو رایت است.

قبل از افتتاح این تاپیک قصد داشتم در تاپیک فیلم های موزیکال راجع به این فیلم بنویسم. فیلمی که موزیکال نیست ولی از درصد قابل توجهی از موزیکال ها موزیکال تر است! یک فیلمی که تنها چیزی که از موزیکال بودن کم دارد این است که موزیکال نیست. (این جمله رو به سبک دانشگاهی که دانشگاه نباشد دانشگاه نیست بخونید.)

طراحی لباس، طراحی صحنه، حرکات دوربین و تغییر دکورهای وسط فیلم خارق العاده است. در کنار موسیقی فوق العاده فیلم که در اینجا چند خطی درموردش خواهم نوشت.

موسیقی فیلم اثر داریو ماریانلی ایتالیایی است.

ماریانلی را به خاطر موسیقی متن فیلم های آگورا ، برادران گریم و انتقامجو می شناسیم و البته همکاری های موفق اون با جو رایت در فیلم های آناکارنینا، غرور و تعصب، تاوان و سولوئیست.

ماریانلی به خاطر موسیقی زیبای فیلم زیبای تاوان برنده جایزه اسکار شده است. همچنین برای موسیقی فیلم های غرور و تعصب و آناکارنینا نامزد اسکار بوده است که هر دوبار به فیلم های انگ لی باخته است. کوهستان بروکبک و زندگی پی.

جو رایت - داریو ماریانلی

.

آنچه در ادامه می آید صرفا حسی است که بنده به این آهنگ ها پیدا می کنم. البته این را هم باید در نظر گرفت که چون بنده فیلم را دیده ام و داستان آن را می دانم مسلما ناخودآگاه چیزهایی را مطابق فیلم تصور می کنم. در واقع اگر فیلم را ندیده بودم و این آهنگ ها را می شنیدم احتمالا چیز دیگر حس می کردم.

مجموعه OST این فیلم شامل 24 ترک است. ترک های ابتدایی آن به خاطر فضای شاد فیلم ملودی بیشتری دارد درحالیکه ترک های پایانی بیشتر در خدمت فیلم است.

گزیده ای از این مجموعه:

http://s3.picofile.com/file/8209930950/D..._.rar.html

1- Overture

اگر کل قرآن در سوره حمد خلاصه شده و سوره حمد در بسم الله الرحمن الرحیم، کل این فیلم در چند دقیقه اول آن خلاصه شده و چند دقیقه اول در این آهنگ پیش درآمد...

داستان فیلم داستان یک وسوسه زیباست. یک سرازیری لذت بخش بدون فکر کردن به عاقبتش. و البته عاقبتش.

قبل از شروع داستان کل اتفاقاتی که قرار است رخ بدهد را به شکل آنچه در آینده خواهید دید روایت می شود. حتی خودکشی با قطار که اول فیلم با آن اصلا همذات پنداری ندارید ولی آخر فیلم کاملا درکش می کنید...

ابتدای موسیقی از دو صدا تشکیل شده است. صدای بم که اول شنیده می شود و صدای ریزی که جواب آن را عشوه گونه می دهد. هر دو صدا صادقانه از ته دل بیرون می آید ولی با وجود پاک بودن یک نوع شیطنت در دل خود دارد. یک جور حرکت پاورچین کودکانه که به دنبال کشف یک حقیقت است...

اگر موسیقی را در فیلم ببینید صداگذاری تیغ اصلاح نیز به ایجاد این حس کمک بزرگی می کند.

همه این ها تناسب خوبی دارد با شخصیت "از دور جذاب" استیوا ابلونسکی که متیو مک فایدن به خوبی در آن جا افتاده است. استیوا، برادر آناکارنینا به پرنسس دالی، همسر مهربان و مظلوم خود، خیانت می کند و طی نامه ای به آنا می گوید که برای طلب بخشش از سن پترزبورگ به مسکو بیاید و آنا این کار را می کند که در ابتدای ورودش با صحنه خودکشی قطار مواجه می شود. نقش دالی را کلی مک دونالد می کند با ته لهجه بامزه اسکاتلندی خودش که ما را به یاد انیمیشن شجاع می اندازد.

موسیقی پیش درآمد بعد از این قطعه اول، تبدیل می شود به همخوانی این دو صدا. این قسمت از آهنگ از آن حالت سوال و جواب و جواب جواب در می آید و به یک همراهی تبدیل میشه. حس یک رقص دونفره. یک رقص طولانی لذتبخش پا به پا که نه تنها خسته کننده نیست بلکه همراه است با یک آرزو. آرزوی انرژی بیشتر برای ادامه این حس زیبا. اینکه در دستان او بی اراده باشی و چند لحظه بعد او در اختیار تو باشد. حس ادامه رقص با وجود شل شدن دست و پا... حس از بین رفتن اراده و تصمیم... حس مراد بودن و مرید بودن... حس رو بودن و زیر بودن... حس کشتی گرفتن دو شیر...

در دقیقه 30 فیلم، کامل این قطعه را در مجلس رقص می شنویم که یکی از سکانس های به یاد ماندنی چند سال اخیر سینماست...

این پیش درآمد بعد از چند کش و قوس دیگر که متناسب با صحنه های فیلم است تبدیل به قطعه ای غمگین و نگران کننده می شود. حس و حال پایان فیلم که متناظر شده است با لحظه ای که پرنسس دالی متوجه خیانت استیوا شده است.

2- Clerks

شروع این آهنگ که رسما یک حرکت پاورچین است که در پس صدای قطار می آید. صحنه تبدیل قطار اسباب بازی فرزند آناکارنینا به قطاری که او را به مسکو می رساند نشان دهنده ذوق فوق العاده جو رایت است. این صحنه در فیلم نامه اورجینال تام استپارد به سادگی تمام روایت شده است اما این جو رایت است که از این جملات ساده این صحنه زیبا را خلق می کند. البته نباید از فیلم نامه قدرتمند تام استپارد نیز چشم پوشی کرد. کسی که قبلا با فیلم شکسپیر عاشق نشان داده بود عشق را خوب می شناسد.

در صحنه قطار، آناکارنینا ، مادر کنت ورونسکی را می بیند که نقش آن را اولیوا ویلیامزی بازی می کند که با وجود چین و چروک های فراوان صورتش، همچنان بسیار زیباست.

اما بعد از صحنه قطار، سکانسی را می بینم که فقط در فیلم های موزیکال می توان شبیهش را دید. سکانس منشی های استیوا. کوبیدن مهرها، برپا برجا و عوض کردن کت استیوا صحنه بسیار زیبایی است.

بعد از صدای قطار و اضافه شدن پاورچین موسیقی، آهنگ کمی نگران کننده می شود. حس دزدکی وارد جایی شدن در تاریکی... ترسیدن از سایه خود و پاییدن اطراف. بخصوص اگر موسیقی را در خود فیلم بشنوید صدای مهر زدن منشی ها این دلهره را زیادتر می کند.

3- She Is Of The Heavens

این آهنگ ترکیبی از دو آهنگ فیلم است. البته با ترتیب معکوس.

قطعه دوم آهنگ (که در فیلم آن را زودتر می شنویم) به خاطر داشتن صداهای بم سازهای بادی زیاد به عمق جان نفوذ نمی کند و صرفا یک حس خوشآیند سطحی به وجود می آورد. سکانس مربوط به این آهنگ نیز یک سکانس موزیکال به تمام معناست. سکانسی که استیوا و کنستانتین دفتر کار را به قصد یک قهوه خانه ترک می کنند و دکور فیلم به شکل آنلاین روی صحنه عوض می شود. بعلاوه منشی های استیوا نیز با تغییر لباس به پیشخدمت های قهوه خانه تبدیل می شوند. نوازنده های آهنگ را نیز با اسباب و آلات قدیمی و بامزه شان می توان روی سن دید.

این قطعه اولین باری است که در آن شعری نیز به گوش می رسد. شعری به زبان روسی که به سبک لالایی از طبیعت و درخت غان سخن می گوید. حسی که با شنیدن این لالایی دست می دهد دقیقا حس خوابیدن روی خاک نمناک جنگل و نگاه کردن به اشعه نوری است که از لابه لای درختان عبور می کند. مشت کردن برگ های خشک روی زمین و شل شدن. و طلب شل تر شدن. اینکه آرزوی حل شدن کنی... آرزوی تجزیه شدن و به طبیعت تبدیل شدن...

http://kodalysongweb.net/sites/default/f...ics)_0.pdf

اما قسمت اول این آهنگ (که در فیلم دیرتر شنیده می شود) حس متفاوتی دارد.

این موسیقی را در صحنه ای می شنویم که کنستانتین در قهوه خانه، ناگهان صدای کیتی را می شنود که او را صدا می زند و ناگهان لوکیشن عوض می شود و کیتی به سمت کنستانتین می دود. به سمت کنستانتینی که برای پیشنهاد ازدواج به آن جا رفته است. نقش این دو نفر را آلیشیا ویکاندر و دامنال گلیسون بازی می کنند که امسال یک همکاری موفقیت آمیز دیگر نیز در فیلم Ex-Machina داشتند.

حس این آهنگ حس سرعت است. مثل دویدن کیتی. مثل دوچرخه سواری در سراشیبی. در باران. در کوچه باغ هایی که بوی نعناع و چوب سوخته در آن ها پیچیده است...

حس خالی کردن رکاب های چرخی که سرعتش از حد گذشته است. حس مارپیچ رفتن و تلاش برای بیشتر کردن سرعت. حس خوب کج شدن سر پیچ ها... بستن چشم ها و فکر نکردن به عاقبت کار. به سر بالایی بعد از این سرپایینی... به نبودن. به نابودی. به عذاب. به کنده شدن قلب.

9- Unavoidable

اجتناب ناپذیر

ملودی همان ملودی قبل است اتفاقات همان اتفاقات گذشته. ولی این بار نگران کننده.

وقتی که تازه می فهمی دیگر کنترل از دستت خارج شده است. شروع شدن نگرانی به خاطر بی اراده بودن. بریده شدن ترمز. حس کردن فاجعه ای که با تمام سرعتت به سمت آن می روی. حس گول زدن خود. که اگر بخواهی می توانی توقف کنی ولی خودت نمی خواهی که توقف کنی... در حالیکه نمی توانی که بخواهی توقف کنی و ضعف و ناتوانی ات دقیقا همین است که نمی توانی بخواهی که نخواهی. حس اعتیاد. حس فهمیدن وحشی بودن امواجی که خودت را به دست آن سپرده ای.

12 - Time For Bed

یک لالایی. نه برای خواب بلکه برای مرگ.

به دوران کودکی پرت می شوی. از روی ضعف. او مادر تو نیست ولی او را به شکل مادرت می بینی.

که بالای سر تو نشسته است. و تو در رختخواب به صورت مهربانش خیره شده ای. می دانی که شب آخریست که در کنار توست و فردا به سفری بدون بازگشت می رود. می دانی که چقدر غمگین است ولی لبخند می زند. که مبادا تو را ناراحت کند. ولی تو نمی توانی این کار را بکنی و گریه می کنی... ولی او هنوز لبخند می زند.

نمی خواهی بخوابی. نمی خواهی یک لحظه را هم از دست بدهی. می دانی که دیگر نخواهد بود. به چشمانش خیره می شوی. به این فکر می کنی که آیا می داند که چقدر دوستش داری یا نه. ولی زود به خودت می آیی. چون وقت برای فکر کردن زیاد است. خیلی خیلی زیاد.

دوباره به چهره اش خیره می شوی. می خواهی خوب او را تماشا کنی... نبینی، بلکه تماشا کنی. محو او شوی. ولی از تو می خواهد که چشمانت را ببندی. دو دوزه می شوی. نمی دانی به حرفش گوش کنی یا به صورتش نگاه. حلقه اشک را در چشمانش می بینی و منظورش را می فهمی

و تازه معنی کلمه اجتناب ناپذیر را می فهمی.

چشمانت را می بندی ولی گرمی حضورش را هنوز حس می کنی. نمی خواهی چشمانت را باز کنی ولی اصلا نمی خواهی که بخوابی. مدام به او فکر می کنی... و به فکر های او فکر می کنی که مبادا خوابت ببرد. صدای اشک های او را می شنوی ولی می دانی که نباید چشمانت را باز کنی... می دانی که منتظر است که خوابت ببرد تا همه حرف هایش را بزند... این بار با صداقت کامل. حرف هایی که قرار نیست هیچ وقت بشنوی. حرف هایی که خودش می داند قرار نیست هیچ وقت بشنوی. و عمق درد او را حس می کنی... و چشمانت را باز می کنی و هوا روشن شده است. او حرف هایش را زده است و رفته است. بدون خداحافظی... و دوباره از شیر گرفته می شوی.

و به این فکر می کنی که تازه روز اول نبودن اوست.

تازه ساعت اول است.

تازه دقیقه اولیست که او کنار تو نیست... و بغض می کنی... و بغضت می ترکد... و زار می زنی.

و ساکت می شوی... و بغض می کنی... و بغضت می ترکد... و زار می زنی.

و ساکت می شوی... و بغضت می ترکد... و زار می زنی.

و ساکت می شوی... و زار می زنی...

و ساکت می شوی... و به یا او می افتی... و می بینی که هنوز داری به این آهنگ گوش می کنی...

و بغضت می ترکد... و زار می زنی...

و زار می زنی...

و زار می زنی...

ولی هیچ اتفاق تازه ای نمی افتد...

و این پست را می گذاری...

ولی هیچ اتفاق تازه ای نمی افتد........

و زار می زنی.................

۱۳۹۴/۶/۱۴ عصر ۰۸:۲۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زینال بندری, دکــس, خانم لمپرت, ژان والژان, حمید هامون, BATMAN, پیر چنگی, واتسون, آمادئوس, زاپاتا, آلبرت کمپیون, تارا, مگی گربه, کنتس پابرهنه, ژیگا ورتوف, Princess Anne, سروان رنو, جروشا, نکسوس, اشپیلمن, Schindler, ایـده آلـیـسـت, بیلی لو, زرد ابری, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
موسیقی فیلم - دکــس - ۱۳۹۴/۵/۳۱, صبح ۱۱:۵۱
RE: موسیقی فیلم - Memento - ۱۳۹۴/۶/۲۱, صبح ۰۴:۱۳
RE: موسیقی فیلم - خانم لمپرت - ۱۳۹۴/۹/۹, صبح ۱۲:۴۳
RE: موسیقی فیلم - جیمز باند - ۱۳۹۴/۱۰/۱۸, عصر ۱۲:۳۰
RE: موسیقی فیلم - هستی گرا - ۱۳۹۴/۱۱/۱۹, صبح ۱۰:۵۱
RE: موسیقی فیلم - جیمز باند - ۱۳۹۴/۱۱/۲۱, عصر ۰۵:۳۱
RE: موسیقی فیلم - خانم لمپرت - ۱۳۹۴/۱۱/۲۵, صبح ۱۲:۰۰
RE: موسیقی فیلم - بانو الیزا - ۱۳۹۵/۹/۱۱, عصر ۱۲:۳۸
RE: موسیقی فیلم - Savezva - ۱۳۹۵/۹/۱۸, عصر ۰۱:۱۹
RE: موسیقی فیلم - لو هارپر - ۱۳۹۶/۱/۱۲, صبح ۰۳:۰۸
RE: موسیقی فیلم - شارینگهام - ۱۳۹۶/۳/۱۱, عصر ۰۴:۲۲
RE: موسیقی فیلم - رابین‌هود - ۱۳۹۷/۳/۱۰, عصر ۰۹:۳۵
RE: موسیقی فیلم - کاوه - ۱۳۹۷/۳/۱۳, صبح ۰۹:۵۴
RE: موسیقی فیلم - کاوه - ۱۳۹۷/۳/۱۹, عصر ۰۲:۳۹
RE: موسیقی فیلم - کاوه - ۱۳۹۸/۳/۸, عصر ۰۵:۲۷
RE: موسیقی فیلم - کاوه - ۱۳۹۸/۴/۲۵, عصر ۱۲:۰۹
RE: موسیقی فیلم - کاوه - ۱۳۹۸/۷/۲۹, عصر ۰۹:۴۵
RE: موسیقی فیلم - ماتیلدا - ۱۳۹۸/۹/۱۲, عصر ۱۱:۰۶
RE: موسیقی فیلم - کاوه - ۱۳۹۸/۹/۲۷, عصر ۰۱:۲۴
RE: موسیقی فیلم - کاوه - ۱۳۹۸/۱۰/۱۵, عصر ۰۵:۳۷
RE: موسیقی فیلم - Kathy Day - ۱۳۹۸/۱۱/۲, صبح ۰۶:۱۹
RE: موسیقی فیلم - کاوه - ۱۳۹۸/۱۱/۵, عصر ۰۱:۳۵
RE: موسیقی فیلم - کاوه - ۱۳۹۹/۱/۳, عصر ۰۶:۳۲
RE: موسیقی فیلم - کاوه - ۱۳۹۹/۲/۱۷, عصر ۰۵:۰۵
RE: موسیقی فیلم - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۳/۱۴, عصر ۰۷:۱۴
RE: موسیقی فیلم - مارک واتنی - ۱۳۹۹/۴/۱۳, عصر ۰۴:۵۲
RE: موسیقی فیلم - کاوه - ۱۳۹۹/۴/۱۷, صبح ۱۱:۲۵
RE: موسیقی فیلم - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۵/۸, صبح ۰۹:۴۶
RE: موسیقی فیلم - کاوه - ۱۳۹۹/۶/۱, عصر ۱۲:۰۲
RE: موسیقی فیلم - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۶/۱۳, عصر ۰۹:۴۹
RE: موسیقی فیلم - کاوه - ۱۳۹۹/۷/۲۸, صبح ۱۰:۰۲
RE: موسیقی فیلم - زرد ابری - ۱۳۹۹/۸/۲۸, عصر ۰۹:۱۵
RE: موسیقی فیلم - زرد ابری - ۱۳۹۹/۸/۲۹, صبح ۰۸:۴۹
RE: موسیقی فیلم - مارک واتنی - ۱۳۹۹/۱۰/۸, عصر ۰۸:۲۲
RE: موسیقی فیلم - ادگار فروسه - ۱۳۹۹/۱۰/۱۱, عصر ۰۹:۱۳
RE: موسیقی فیلم - ادگار فروسه - ۱۳۹۹/۱۰/۱۳, عصر ۰۹:۲۱
RE: موسیقی فیلم - کاوه - ۱۳۹۹/۱۱/۱۳, عصر ۰۷:۰۵
RE: موسیقی فیلم - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۶/۱۹, عصر ۰۱:۴۸
RE: موسیقی فیلم - ادگار فروسه - ۱۴۰۰/۱۰/۶, عصر ۱۱:۲۱
RE: موسیقی فیلم - Dude - ۱۴۰۰/۱۰/۹, عصر ۱۱:۱۸
RE: موسیقی فیلم - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۱۱/۱۲, عصر ۰۸:۴۴
RE: موسیقی فیلم - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۱۱/۲۸, عصر ۰۸:۰۲
RE: موسیقی فیلم - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۱۱/۲۱, عصر ۱۲:۰۵
RE: موسیقی فیلم - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۱۲/۲۸, عصر ۰۶:۵۹
RE: موسیقی فیلم - پهلوان جواد - ۱۴۰۱/۳/۱۵, عصر ۰۲:۴۳
RE: موسیقی فیلم - مارک واتنی - ۱۴۰۱/۴/۱۸, عصر ۰۴:۵۱
RE: موسیقی فیلم - پهلوان جواد - ۱۴۰۱/۵/۱۳, صبح ۱۱:۲۶
RE: موسیقی فیلم - پهلوان جواد - ۱۴۰۱/۸/۱۲, عصر ۰۱:۵۶
RE: موسیقی فیلم - Dude - ۱۴۰۱/۱۰/۱۸, صبح ۰۵:۵۳
RE: موسیقی فیلم - کاوه - ۱۴۰۱/۱۲/۲۳, عصر ۰۳:۴۵
RE: موسیقی فیلم - کاوه - ۱۴۰۲/۱۰/۲۰, صبح ۱۰:۰۷
RE: موسیقی فیلم - mr.anderson - ۱۴۰۲/۱۰/۲۳, عصر ۱۲:۱۲
RE: موسیقی فیلم - مورچه سیاه - ۱۴۰۲/۱۰/۲۳, عصر ۰۷:۰۰
RE: موسیقی فیلم - mr.anderson - ۱۴۰۲/۱۰/۲۴, صبح ۰۸:۴۹