[-]
جعبه پيام
» <BATMAN> سریال Slasher فصل اولو دیدم و خوشم اومد ، خونریزی الکی نداره ، ببشتر جنایی و معماییه https://static.wikia.nocookie.net/slashe...1226100151
» <BATMANhttps://rooziato.com/1402490975/10-best-...-tv-shows/
» <BATMAN> سلام شارینگهام عزیز، با اجازه شما بله!
» <شارینگهام> سلام بتمن جان، گشت شبانه ات آغاز شده؟
» <BATMAN> شب بخیر https://s8.uupload.ir/files/the_batman_hpv2.jpg
» <اکتورز> مجیدی ، کیا رستمی ، پوراحمد و ... نقش بچەها در فیلمهایشان بسیار پررنگ بودە و این بیشتر بە دلیل دور زدن سانسور بودە
» <اکتورز> همەی وجودم درد گرفت
» <اکتورز> ویدیوای از صحبتهای جیم جارموش در مورد کیارستمی دیدم و نظر ایشان این بود کە کیارستمی برای دور زدن سانسور از کودکان در فیلمهایش بهرە میگرفتە
» <سروان رنو> تلگرام یا فروم ؟ مساله این است ! ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45464
» <Dude> سلامت باشید. شده که ازعزیزانی با هم، کمی قدیمی تر از اینها را دیده بودیم، جز خودم همه دردیار باقی اند. خوشحالم هنوز هستند که از آن فیلمها خاطره دارند، با آرزوی سلامتی
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 2 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نستوه (تأملی در ماهیت قهرمان)
نویسنده پیام
ناخدا خورشيد آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 76
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۵/۱۳
اعتبار: 19


تشکرها : 645
( 712 تشکر در 47 ارسال )
شماره ارسال: #1
نستوه (تأملی در ماهیت قهرمان)

روزگاری پیش از این مردی بود که زمینی را شخم می زد.زنی داشت وپسرکی اما از بد روزگار مشتی وحشی به مزرعه ی او حمله کردند .زن وبچه اش را کشتند ،خانه اش را آتش زدند وزخمی (چون یادگاری)بر صورتش نقر کردند.مرد پریشان احوال زن وپسرش را به خاک سپرد از میان خاکستر خانه ششلولی را بیرون آورد وشد یاغی.

.......................................................................................................................................

هفت وهشت سال شاید بیش نداشتم که جوزی ویلز یاغی قامت مردانگی اش را راست کرد تا به جنگ چکمه قرمز ها برود.دریافت کودکانه ی من در آن روزگار از مفهوم  قهرمان شاید با همین فیلم شکل گرفت ،دریافتی که در این سال ها هرچند پخته تر شده است اما اساس وبن لادش همان دریافت کودکانه است از این جمله ی مرد یاغی که به پیرمرد سرخ پوست گفت((زندگی کوتاه با عذت بهتره از زندگی طولانی با ذلت)).همین بود سحر وافسون همین بود.ستیهندگی ونستوهی .این که دار دنیا آن قدر ارزش ندارد که بخواهی در برابر ظلم وستم سر خم کنی وتن به ذلت بدهی.یا بالاتر از آن  گفته ی سالار شهیدمان که فرمود(( زندگی با ستمگران  برای من کسالت آور است.))بعد ها این مفهوم اساسی را در تمام فیلم ها جستم.هر فیلمی را که دیدم(فرق نمی کرد در چه ژانری)از خود می پرسیدم جوزی ویلزش کجاست؟

الیاده سخن از زمان مقدسی می گفت که انسان ها چون گمشده ی در پی آن هستند.زمان نخستین،زمان بی زمانی،زمان اساطیر.در طول قرون هیچ قشری چون هنرمندان ارتباط خود را با اساطیر حفظ نکردند.پیشرفت های بشر در علم ودانش موجب کمرنگ شدن نقش اساطیر ،قهرمانا ن و خدایان در زندگی انسان شد.همان گونه که معرفت جبلاوی را کشت علم ودانش باورهای پیشین آدمی را نابود کرد.نظریه تکامل باورهای هزاران ساله ی آدمی را مبنی بر آن که ملک بوده است و فردوس برین جایش سخت متزلزل کرد .انسان عصر نوین دیگر می گفت((نسل میمونم وافسانه بود از خاکم)) در چنین روزگاری اما هنرمندان چون نیاکانشان در زمان اساطیر جولان می دهند.در عرصه ی هنر وشاید شعر به گونه ی خاص هم چنان جهان طبیعت همان مفهوم اساطیری خود را داراست.هر عنصری زنده است .سنگ ها سخن می گویند ودرختان راه می روند وگل ها می خندند ،آتش همان آتش جانداری است که اگر خاموشش کنی کشته ای اورا.هنرمند اساطیری می اندیشد واز این رو شاید بی ربط نباشد که عده ای هنرمندانی را موفق می دانند که اسطوره سازی کرده باشند.در روزگاری که آدمی ترجیح می دهد خود را خویش انتر وبوزینه بداند نه بزم نشین جشن خدایان یا وارث دارالسلام هنرمند به یاد روزگار بهی مداح زمانه ای ست که دیگر نیست .چیزی بالا تر ووالاتر از اندیشه ی مردمان هم عصرش و مگر جز این است که هنر باید  فراتر از زندگی معمول باشد.

آن که قهرمان پروری می کند(واین عبارت بر خلاف ظاهر ساده اش محتمل چندین وجه پیچیده است که گاه هجو وقهرمان ستیزی را نیز در خود جای می دهد) به یاد اساطیر است.به یاد قهرمانان وپهلوانانی که تجلی آمال آدمی بوده اند .سر جیو لئونه باری گفته بود((سینما کارخانه ی اسطوره سازی است))این قهرمان اسطوره ای اما در دنیای سینما وادبیات نمود های متفاوتی دارند.گاه چون سمک عیار مردی چنان ریز جسه اند که به مشتی نقش زمین می شوندوگاه کوهی از عضلات در هم پیچیده.بعضا مانند سانجروی سامورایی رندی هستند که بیش تر از زور بازو از حیله وفریب سود می جویند وگاه قهرمانی که یک تنه چندین وچند تن را از میان بر می دارند.گاهی قهرمان ما قهرمان اصول است .پای آنچه فکر می کند درست است می ایستد وحتی از خون خود نثار کردن در راه اصولش دریغ ندارد.گاه قهرمان رشد است .انسانی بزدل شاید که قهرمانی بی باک می شود.یا ظالمی که در نهایت به یاری مظلومان می شتابد.حتی ضد قهرمانان نیز در این جرگه جای می گیرند.در پلیدی وتباهی نیز می توان به چنان پایه ای رسید که اسطوره شد.

در سلسله نوشتاری برآنم تا به تبیین قهرمان وجایگاه او در سینما وادبیات بپردازم .منظور از قهرمان نه به معنی عام یعنی شخصیت اصلی داستان بلکه به معنی فردی فعال و خواهان تغیر است که با گام های او صدای چکاچاک شمشیر وصفیر گلوله ها به گوش می رسد.آن چنان که در فیلم روزی روزگاری در غرب شایان راه زن به بیوه ی مک بین در باره ی مرد بدون نام (ساز دهنی با بازی چارلز برانسون)گفت ((در وجود آدمایی مثل اون چیزی هست که به مرگ مربوط می شه))

در این جا از دیگر بزرگان کافه استدعا دارم تا با نوشته های خود این بخش را پر بار کنند.


در آن زمان که خرد را سودی نیست ،خردمندی دردمندی ست.سوفوکل
۱۳۹۱/۱۲/۱۱ صبح ۱۰:۳۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : راتسو ریــزو, پرشیا, Papillon, فورست, رزا, BATMAN, دزیره, مگی گربه, بانو, بلوندی غریبه, اکتورز
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
نستوه (تأملی در ماهیت قهرمان) - ناخدا خورشيد - ۱۳۹۱/۱۲/۱۱ صبح ۱۰:۳۴