[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 7 رای - 3.71 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بازنگری در اسطوره های کلاسیک
نویسنده پیام
میثم آفلاین
مشتری سابق
*

ارسال ها: 294
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۴


تشکرها : 2524
( 2644 تشکر در 179 ارسال )
شماره ارسال: #35
RE: بازنگری در اسطوره های کلاسیک

با تشکر از گرتای گرامی به خاطر نوشته پرمغزشان و ممنون از اسکورپان ، زاپاتا و دزیره که نسبت به نوشته من واکنش نشان دادند.

ذکر چند توضیح کوتاه را ضروری می دانم.

1- گرتای گرامی ، به سوابق مبارزاتی ریک در اتیوپی و اسپانیا اشاره کردید. این موارد هم از ابهامات - زیرکانه و هنرمندانه - فیلم است. اینکه انگیزه او در این موارد هم مشخص نیست. و نمیتوانیم آن را نشانه علاقه ریک به آرمانهای اجتماعی بدانیم. در اینکه الزا تنها زن زندگی ریک بوده هم جای تردید وجود دارد ، این فکری است که دیگران درباره او می کنند و خود ریک هم آن را تایید نمی کند هر چند که رد هم نکرده باشد. اینکه در اسپانیا یا حبشه هم ماجراهایی مشابه کازابلانکا پشت سر گذاشته باشد، محتمل است.

2- اسکورپان عزیز! من هم نگفتم علاقه به کازابلانکا دلی است و "در واقع" منکر ارزشهای هنری و تکنیک سینمایی فیلم نشدم! ای کاش دوباره نوشته هایم را بخوانید! گفتم که این فیلم را دوست دارم اما بهترین و یا جز بهترین ها نمی دانم. در انتها هم به من یادآوری کرده اید که چون این فیلم جز بهترین ها نیست ، لزوما بد هم نیست! ممنون از یادآوری تان ، اما خودم هم دقیقا همین را تا به حال گفته ام. اما بگذارید من هم توصیه ای دوستانه به شما داشته باشم. اینکه در نقد صحبت های شخصی دیگر ، لازم آن است که گفته هایش را کامل و با دقت بخوانید.

3- اسکورپان عزیز! نه من ادعا کرده ام که دوستداران کازابلانکا عامی اند (که اگر اینطور بود خودم هم در این تعریف جای می گرفتم!) نه علاقمندان کیارستمی (که خودم هم جزئشان نیستم) یا بونوئل ، خاص! این برداشتی است که شما کرده اید. تمام سعی و تلاش من در این بحث این است که بگویم ، هر فیلمی شانیت و جایگاه خودش را دارد و آثار سینمایی را مگر با در نظر گرفتن معیارهای زیبایی شناسانه نمی توان فراتر و فروتر از یکدیگر دانست. تقسیم بندی تماشاگران به عام و خاص دقیقا خلط کردن بحث معیار و تنزل آن به سطح سلیقه است.

4- زاپاتای عزیز! جریان نقد سینمایی در ایران سرگذشتی کمدی/تراژیک دارد ، که روایتش بحثی دیگر می طلبد. شاید به زودی بحثی با عنوان آسیب شناسی نقد فیلم در ایران ایجاد کردم. منظورم از باند ، باند گانگستری نبود خدای نکرده! منظورم همین حلقه های مرید و مرادی و سرسپردگی است که از خانقاه های 6 قرن پیش تا دفاتر مجلات سینمایی هم آمد. نامه های عاشقانه پرویز دوایی و خاطره تعریف کردن از سینما رفتن ، البته از سر ذوق و سلیقه بود ، اما ربطی به مفهوم نقد فیلم نداشت. کافی است نقدهای هماهنگ شمیم بهار ، پرویز دوایی و دیگر همکارانشان را نسبت به فیلم خشت و آیینه ابراهیم گلستان در سال 44 را بخوانید و با نقد همین پرویز دوایی و رفقا بر رضا موتوری کیمیایی مقایسه کنید تا به عمق فاجعه ای که بر نقد فیلم ایران رفته پی ببرید.

5- اما در مورد کامیار محسنین ، بگویم که مقالات و نقدهای ارزشمند او را به خصوص در ابتدای دهه 80 در هفته نامه سینما و ماهنامه نقد سینما به خاطر می آورم. بسیار پرمغز و زیبا می نویسد. در معرفی دیوید لینچ و برادران کوئن و مکاتبی چون سو رئالیسم در عرصه مطبوعات از موثرترین ها بود. هر چند این سالها او هم چون مجید اسلامی از عرصه مطبوعات کنار کشیده باشد و بر خلاف اسلامی وبلاگ و تریبونی هم نداشته باشد ، باز هم جایگاه خودش را دارد. معتقدم نقد و تحلیل ، غیر از ریویو نویسی است. ریویو نویس باید پیگیر بنویسد تا بتواند جایگاهی برای خود بیابد. نمونه وطنی اش کامبیز کاهه و حمیدرضا صدر و نمونه خارجی اش راجر ایبرت. اما منتقد چه بسا تنها با یک نقد در تاریخ سینما ماندگار شود. هر چند که پیوسته و پیگیر ننویسد. همانطور که تمام نوشته های کیومرث وجدانی را غیر از مقاله هیچکاک ، هیجان ، سرگیجه و دوربین سوبژکتیو (نقد وجدانی بر پنجره عقبی هیچکاک) کنار بگذاریم ، باز هم با همین یک نوشته استثنایی در تاریخ مطبوعات ایران ماندگار است.

6- فکر کنم برداشتم از سلیقه و معیار را واضح گفته ام. سلیقه به تنهایی همان است که آدم را وا می دارد در دفاع از هر چه که دوست دارد ، به شعر و شاعری و احساسات پراکنی دست بزند ، اما معیار ...! اصلا چرا من بگویم، نقد شمیم بهار بر خشت و آیینه ی ابراهیم گلستان را که با جمله "من این فیلم را دوست ندارم .... این سینما نیست" شروع می شود ، را مقایسه کنید با نقد مجید اسلامی بر این فیلم با عنوان تصویر هنرمند در جوانی (مندرج در کتاب مفاهیم نقد فیلم) تا به فرق سلیقه و معیار پی ببرید!


سعادتمندانه ترین زندگی، زندگی بدون تفکر است. (سوفوکلس)
۱۳۹۰/۱۰/۱۲ صبح ۱۰:۴۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : الیشا, اسکورپان شیردل, زاپاتا, گرتا, بانو, ژان والژان, Classic, پاشنه طلا, دزیره, دن ویتو کورلئونه, مگی گربه, راتسو ریــزو, dered, فورست, زینال بندری, پیرمرد
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
بازنگری در اسطوره های کلاسیک - میثم - ۱۳۹۰/۹/۲۶, صبح ۱۰:۳۸
RE: بازنگری در اسطوره های کلاسیک - میثم - ۱۳۹۰/۱۰/۱۲ صبح ۱۰:۴۲