[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 7 رای - 3.71 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بازنگری در اسطوره های کلاسیک
نویسنده پیام
گرتا آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 48
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۴/۲۷
اعتبار: 23


تشکرها : 831
( 846 تشکر در 18 ارسال )
شماره ارسال: #30
RE: بازنگری در اسطوره های کلاسیک

فیلم کازابلانکا همیشه یکی از فیلم های مورد علاقه من بوده و هست، ولی این به آن معنی نیست که نسبت به آن انتقادی نداشته باشم.

به هر حال چیزی که نمی شود انکار کرد، این است که کازابلانکا، فیلمی تبلیغاتی برای آمریکایی ها، در زمان جنگ جهانی دوم بوده است. از همان ابتدای فیلم سخن از نگاه حسرت بار اروپای دربند به آمریکای آزاد است و در پایان فیلم هم ریچارد بلین که نماد آمریکا است در نقش یک نجات دهنده برای لازلوی اروپایی ظاهر می شود.

در مورد اینکه در کازابلانکا، ارزش روابط اجتماعی بر پایه یک آرمان اجتماعی تعریف نمی شود، به نظر من کاملا درست نیست. درست است که سبک زندگی ریک که در فیلم هم به نوعی مورد ستایش قرار می گیرد، فردگرایانه است ولی با این حال در فیلم در مورد سابقه ریک می بینیم که در جنگ بر علیه فاشیست ها در اسپانیا از راه قاچاق اسلحه و ... مشارکت داشته است و هر چند که در اصل مشغول کار و کاسبی خودش بوده، ولی همانطور که سروان رنو در گفتگو با ریک به آن اشاره می کند، اگر ریک به طرف دیگر جنگ کمک می کرد، سود بیشتری می برد. بنابراین مشخص است که ریک به آرمان های ضد فاشیستی تعلق خاطر نیز داشته است. یا اینکه در اوایل فیلم می بینیم که ریک آن افسر آلمانی را با وجود تهدیدهای وی، به قسمت قمارخانه راه نمی دهد، یا آن شبی که ناراحت در کافه اش تا دیروقت مشغول نوشیدن است، به سام می گوید: "شرط می بندم الان در نیویورک همه خوابند... شرط می بندم در تمام آمریکا همه خوابند..." و به این شکل به گونه ای غیر مستقیم، به بی تفاوتی آمریکایی ها نسبت به جنگ انتقاد می کند. به علاوه، ریک آدم ها را خرید و فروش نمی کند. همه اینها نشان می دهد که زمینه هایی در ریک وجود داشته است که منجر به تصمیم پایان فیلم و اینکه او در نهایت به ایلسا می گوید: "مشکل سه تا آدم ناچیز به اندازه یک مشت خاک در این دنیای درهم و برهم نمی ارزد"، شده است. حداقل، می توان گفت که زمینه های اقدامی آزادیخواهانه و به نفع جبهه مقاومت در ریک وجود داشته است، هر چند شاید آن تصویر مسیح گونه در پایان فیلم که آینده اش با ایلسا را فدای آرمان جنگ می کند، کمی اغراق آمیز باشد.

دلیل همراهی ایلسا با لازلو هم همانطور که خود ایلسا در گفتگو با ریک به آن اشاره می کند، آرمان بزرگ لازلو است و اینکه مردی مثل لازلو با این اهداف مهم در نظر ایلسا یک قهرمان بوده و بنابراین ایلسا، لازلو را تحسین می کند، تحسینی که در ابتدا آن را با عشق اشتباه گرفته است. هنگام خواندن سرود لامارسیز هم نگاه و لبخند تحسین آمیز ایلسا را نسبت به لازلو می بینیم. شبی هم که برای گرفتن برگه های خروج به نزد ریک می رود، در واقع آرمان های لازلو وی را حرکت داده است.

البته شاید بتوان همانگونه که میثم گفت، به دلیل برداشتی نخ نما از عشق، نسبت به فیلم انتقاد کرد. عشقی که فیلم نشان می دهد، عشقی شعاری و کلیشه ای است که می تواند نه تنها متحول کننده یک انسان، بلکه تغییر دهنده مسیر جنگ و حتی تاریخ نیز باشد!

(۱۳۹۰/۱۰/۱۰ صبح ۰۱:۱۳)دن ویتو کورلئونه نوشته شده:  

البته این دیدگاه من خود جای بحث را برای دیگر دوستان باز خواهد کرد که من معتقدم کازابلانکا فیلمی مردانه است ! نمی دانم شاید دیگر دوستان کافه با من معتقد نباشند  اما دوست دارم که مخصوصا بانوان کافه در این مورد دیدگاه مرا تایید یا نفی کنند ... من بر این باورم که کازابلانکا و حدیث ریک از سوی مردان به گونه ای خاص حس میشود ...

در مورد این سخن که کازابلانکا و حدیث ریک، داستانی مردانه است و به گونه ای خاص از سوی مردان حس می شود، تا حدی موافقم. ریک از آن نوع شخصیت های مردی است که مورد تحسین مردان قرار می گیرد (همان نوع مردانی که انگلیسی زبانها با عبارت men’s man آنها را توصیف می کنند که در مقابل ladies’ gentleman  قرار می گیرد که مردی است که مورد تحسین زنها قرار دارد که لزوما هم با مورد قبلی متضاد نیست). چیزی که می خواهم بگویم این است که هستند شخصیت های مرد در بعضی فیلم ها که مورد ستایش و تحسین بینندگان زن قرار می گیرند، ولی بینندگان مرد خیلی آنها را تحسین یا تایید نمی کنند و نیز هستند شخصیت های مردی که نه تنها مورد تحسین بینندگان زن قرار می گیرند، بلکه بینندگان مرد نیز انها را ستایش می کنند و به نوعی به جایگاه آنها غبطه خورده و آرزو می کنند مثل آنها باشند و ریک به عنوان شخصیت اصلی کازابلانکا، از دسته دوم است. این گونه مردها معمولا احساسات کمی بروز می دهند، کم صحبت می کنند، چهره بیرونی آنها تا حدی خشن است. مستقل و شجاع هستند و معمولا توانایی به دست آوردن زن مورد علاقه خود را دارند.

حال در مقابل ریک، لازلو را می بینیم که کسی است که خود را برای آرمانهای بزرگ به خطر می اندازد و وجودی است از فرق سر تا نوک پا مثبت که حتی خیلی راحت با این مسئله که همسرش با ریک ارتباط داشته است، کنار می آید! او از ریک ملایم تر است و در عین حال از نظر شخصیتی به اندازه ریک مستقل نیست. می توان این انتقاد را مطرح کرد که تصویری که از لازلو می بینیم ضعیف تر از توصیفی است که از زبان شخصیت های داستان در مورد او می شنویم...

 البته شاید بد نباشد به این نکته بدیهی  هم اشاره کنیم که نقش اینگرید برگمن در این فیلم، زنی کاملا کلیشه ای است (زنی زیبا که مستقل نیست و در نهایت به ریک یا لازلو وابسته است و باید بین این دو یکی را انتخاب کند و مساله اینکه هر دو را ترک کند و به قول جنبش های فمینیستی خودش را انتخاب کند، اصلا مطرح نیست.)

یکی از امتیازاتی که کازابلانکا به درستی برای آن ستایش شده است دیالوگ های زیبای فیلم مخصوصا دیالوگ های نقش ریک است، هر چند می توان گفت بازی قوی و طرز ارائه هامفری بوگارت، در ماندگار شدن دیالوگ ها خیلی موثر بوده است و شاید اگر کسی غیر از هامفری بوگارت نقش ریک را بازی می کرد، دیالوگ ها این قدر مورد ستایش قرار نمی گرفت.

دو نکته در فیلم کازابلانکا هست که از همان اولین باری که فیلم را دیدم برای من مورد سوال بود، مورد اول نکته ای اخلاقی است و آن اینکه در نهایت ریک به خاطر فداکاری برای جبهه ضد نازی ها کاری می کند که ایلسا و لازلو بتوانند سوار هواپیمای لیسبون شوند و شوهر دار بودن ایلسا هیچ نقشی در این تصمیم ریک ندارد. البته واضح است که لازلو نماد مقاومت است و ریک به نفع مقاومت حاضر می شود پا روی علاقه های شخصی خود بگذارد و کاری کند تا ایلسا که در واقع بخشی از کار لازلو است و چیزی است که برای ادامه مبارزه به لازلو انگیزه می دهد، با لازلو پرواز کند، ولی این قهرمان در پایان به ایلسا می گوید که "ما همیشه پاریس را خواهیم داشت" و "تو هرگز مرا ترک نخواهی کرد" که به عبارت دیگر یعنی ما همیشه عاشق هم خواهیم ماند و با خاطرات خوب گذشته زندگی خواهیم کرد. یعنی ریک در نهایت به شخص لازلو (و نه به آرمان او) هیچ کمکی نمی کند، و ظاهرا قرار است او و ایلسا همیشه به یاد هم باقی بمانند و با این حال لازلو را می بینیم که در نهایت با ریک دست می دهد و از او تشکر می کند! اگر هم بگوییم که لازلو متوجه این نکته نشده است، باز هم  می توان گفت که در قضیه ای که به او هم مربوط بوده، ریک قهرمان و ایلسا چیزی را از نظر او پنهان نگه داشته اند. دوست داشتم جایی آقایان نظر بدهند تا مشخص شود چند درصد از آنها چنین چیزی را تحمل خواهند کرد. به هر حال همین هم شاید نوعی خیانت باشد...

نکته دوم که برای من مورد سوال بوده و هست (و متوجه شدم که بعضی از منتقدان کازابلانکا هم به آن اشاره کرده اند)، این است که اگر لازلو واقعا یکی از رهبران بزرگ و بسیار مهم در نهضت مقاومت است و آلمانی ها این قدر بی رحم و قانون شکن هستند، چرا لازلو برای خودش آزادانه هر جا می خواهد می رود و آلمانی ها به محض اینکه او را در کازابلانکا می بینند دستگیر نمی کنند؟ مگر غیز از این است که لازلو کاملا در زمینه اقدام بر علیه نازی ها سابقه دارد و و آلمانی ها هم آنطور که در فیلم اشاره می شود ید طولایی در بازداشت و پایمال کردن حقوق افراد بیگناه داشته و مسئولان فرانسه ازاد نیز تحت نفوذ آنها قرار دارند؟

(به علاوه، بعضی از منتقدان کازابلانکا، به یک اشکال و یا اشتباه دیگر در فیلم نیز اشاره کرده اند و آن اینکه بر خلاف آنچه در روایت مستندگونه ابتدای فیلم می شنویم، تعداد کمی از پناهندگان در زمان جنگ جهانی دوم به کازابلانکا رفته اند! طبق گفته این منتقدان، مسیر اصلی فرار از آلمان نازی، بر خلاف آنچه فیلم می گوید، وین، پراگ، پاریس و لندن بوده است.)


چه پر شتاب فرو می ریزند شن های زمان، مگر آن هنگام که در سختی باشیم! (گوژپشت نتردام/1923)
۱۳۹۰/۱۰/۱۱ صبح ۱۱:۱۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : الیشا, میثم, نیومن, دزیره, Papillon, راتسو ریــزو, مگی گربه, حمید هامون, چارلز کین, بانو, اسکارلت اُهارا, ژان والژان, Classic, دن ویتو کورلئونه, Blanche, هری لایم, سم اسپید, دلشدگان, dered, پینک فلوید
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
بازنگری در اسطوره های کلاسیک - میثم - ۱۳۹۰/۹/۲۶, صبح ۱۰:۳۸