با تشكر از دون كورلئونه ، ايران كلاسيك و دزيره گرامي كه در اين بحث شركت كردند. و همینطور ممنونم از سهیل و رامین عزیز برای نوشته های پر احساسشان
من فكر مي كنم محبوب ترين ها با بهترين ها مي تواند خيلي به هم نزديك باشد اگر ما معيارها و سليقه هايمان را به هم نزديك كنيم.
منتقد باسابقه ايراني اي را ميشناسيم كه فيلم محبوبش هنوز همان گنج قارون سيامك ياسمي است ، اما مطمئنا اگر از او درباره بهترين فيلم بپرسي قطعا آن فيلم را معرفي نمي كند. فكر مي كنم بيشتر ما تا حد زيادي همين مشكل - اگر بخواهيم اسمش را مشكل بگذاريم - را داريم.
به نظر من بيشتر به خاطر همين جدال هميشگي بين دل و عقل ما شرقي هاست. اين فرق خودش را به خصوص در قياس با آراي صاحب نظران سينما در مغرب زمين نشان ميدهد. مي بينيم كه خيلي بين محبوبترين هايشان و بهترين هايشان تفاوت نيست.
مثلا همين ديويد بوردول اشاره به اين دارد كه فيلم محبوبش لزوما بهترين فيلم نيست اما فيلم بدي هم نيست ، همينطور كه هيچ گاه از فيلم بدي واقعا خوشش نيامده.
يا مثلا جايي از راجر ايبرت خواندم كه عنوان كرده فيلمهاي محبوبش زندگي شيرين (فليني) ، شب يك روز سخت (ريچارد لستر) و مرد سوم (كارول ريد) هستند ، چون با شخصيت هاي اصلي شان احساس نزديكي كرده و در ماجراهايشان سهيم شده يعني كاملا سليقه اي و احساسي.
اما وقتي او در نظرخواهي بهترين فيلمها در نشريه سايت اند ساوند هم شركت مي كند از روي شم منتقدانه و هنرشناسانه اش (يعني معيار) زندگي شيرين را در فهرست 10 فيلم اول انتخابي و دو فيلم ديگر را در ادامه ليست قرار ميدهد.
خيلي جالب است كه آنها از فيلمهايي كه حتي با ايدئولوژي فكري آنها هم در تضاد است - مثل رزمناو پوتمكين يا پيروزي اراده - به نيكي ياد مي كنند.
با اين نظر دون كورلئونه عزيز كه مي گويند بسياري فيلمهاي خوب در ليست فيلمهاي محبوب منتقدين غربي وجود ندارد ، چندان موافق نيستم. از اين جهت كه آنها بسيار بيشتر از ما و كامل تر از ما فيلم مي بينند ، انتخاب 10 فيلم از ميان اين همه اثر هنري لاجرم تعداد زيادي از كارهاي فوق العاده تاريخ سينما خارج از فهرست مي ماند.
و بر خلاف نظر ايران كلاسيك معتقدم - لااقل نظريه پردازان و منتقدين - با فيلم زياد ديدن حس زيبايي شناسانه شان تضعيف نمي شود چون دقيقا با سلاح معيار و با نگاه نقادانه به تماشاي فيلمها مي نشينند و تسليم محض فيلمها نيستند.
پالين كيل مقاله اي دارد با عنوان Trash, Art, and the Movies - كه چند سال پيش در ماهنامه فيلم هم ترجمه شده بود - و به اين موضوع اشاره كرده بود كه تماشاي فيلم هاي مزخرف و سرگرم كننده امريكايي براي منتقدان نسل ايشان ، از قضا آنها را براي كشف آثار هنري متعالي ترغيب كرده و بر حس تشنگي هنري آنها افزوده است!
به هر حال اين هم يك فرق است بين منتقد و نظريه دار آن ور آب و اين ور!
بهترين فيلمهاي تاريخ سينما به انتخاب راجر ايبرت
1- آگوييره خشم پروردگار (ورنر هرتزوگ - 1972)
2- اينك آخرالزمان (كاپولا - 1979)
3- همشهري كين (ولز - 1941)
4- ده فرمان (كيشلوفسكي - 1988)
5- زندگي شيرين (فليني - 1960)
6- ژنرال (كيتون - 1927)
7- گاو خشمگين (اسكورسيس - 1980)
8- 2001 يك اديسه فضايي (كوبريك - 1967)
9- داستان توكيو (ازو - 1953)
10- سرگيجه (هيچكاك - 1958)