[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 8 رای - 3 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
برباد رفته ( ویکتور فلمینگ )
نویسنده پیام
خانم لمپرت آفلاین
مدیر بازنشسته
*****

ارسال ها: 394
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۵/۳
اعتبار: 61


تشکرها : 7981
( 8500 تشکر در 282 ارسال )
شماره ارسال: #56
RE: برباد رفته ( ویکتور فلمینگ )

درود عزیزان

ابتدا می خواستم این مطلب کوتاه را در جستار سکانس های به یاد ماندنی ارسال کنم ولی از آنجا که شاهکار "بر باد رفته" برای خود تاپیکی جدا دارد، برای تجمع و تمرکز موضوع سکانس تماشایی "رقص جشن خیریه آتلانتا" را که به مدد استادی دو ستاره کلارک گیبل و ویوین لی در بازی با میمیک صورت، مملو از کلوزآپ های دیدنی است اینجا به تصویر می کشم.

اسکارلت اوهارا بتازگی بیوه شده و در عزاداری مصنوعی به سر می برد. رسم و باورهای اجتماعی ایجاب می کند بیوه عزادار در مراسم و جشن ها شرکت نکند، اما چون این جشن به هدف خیریه و دریافت اعانه برای کمک به تهیه آذوقه و سلاح سربازان درحال جنگ با شمالی ها برپا شده، با وساطت ملانی ویلکز حضور اسکارلت توجیه پذیر شده است.

اولین صحنه دیدنیِ این سکانس نگاه حسرتبار و هوسناک  اسکارلت به میهمانان شاد و شنگول و پایکوبی بیوه سیاهپوش، مخفیانه و در پشت پیشخوان است:

دومین صحنه با اعلام حضور سروان باتلر توسط مجری مراسم دکتر مید، و تلاقی نگاه دو ستاره نقش اول فیلم شکل می گیرد؛ حیرت خوشایند رت و دست پاچگی و لب به دندان گزیدن اسکارلت،... و البته نورانی بودن و تقدسی که از چهره ملانی می بارد هم چشم نواز است:

سومین صحنه باز هم اعلام حراج همرقص توسط دکتر مید است. زمانیکه رت اسکارلت بیوه سیاه پوش ممنوعه را با مبلغی چندین برابر دیگر مردان به رقص فرا می خواند. هیجان خوشایند و احساس غرور توام با لذت در چهره اسکارلت نقش می بندد واکنش رت هم خیلی جذاب است:

و البته چهره مذمت بار پیرزنان متشخص متحجر! و غش کردن عمه پیتی پات بامزه که دورنمای آشی را که برای اسکارلت خواهند پخت برای بیننده نمودار می کند!...کارگردان با نمایش این صحنه به نوعی باورهای فرتوت آن زمان را به سخره می گیرد:

وسپس شروع رقص با شکوه و به یاد ماندنی رت و اسکارلت مخصوصا با آن پیراهن پرچین سیاهش در میان دامنهای الوان زنان حاضر بسیار تماشایی است. دیالوگ های دو رقصنده ضمن رقصیدن خیلی شیرین و شنیدنی هستند.در همان ابتدا و پس از ادای احترام طرفین رقص به یکدیگر، رت آغاز گر مکالمه است:

- مثل اینکه همه شوکه شدن !

- مثل فرارتون از سد شمالیا !

- بدتره... ولی از اینم انتظار منافع زیادی دارم !

- برام مهم نیست که چه انتظاری دارین . همه فکر می کنن که قراره برقصیم و بهتره اینکار رو بکنیم وگرنه فردا راحتم نمیذارن! (متن اصلی : برام مهم نیست چه انتظاری دارید یا همه چی فکر می کنند من فقط می خوام برقصم و برقصم. امشب رقص با خود ایب لینکلن هم برام مهم نیست!)

و رقص واقعی ویرجینیا آغاز می شود...

- اینکار برای حسن شهرتم زیاد خوب نیست!

- با شهامتی که دارید حسن شهرت زیاد به درد شما نمی خوره!

- جواب همه چیزُ تو آستینتون دارید!...

و رت و اسکارلت در میان رقصندگان با شکوه هرچه تمامتر چرخ می زنند و زیبایی می آفرینند... اما این رقص همان قدر که ما را به وجد می آورد خود اسکارلت را هم به اقرار وا می دارد:

- شما خیلی خوب می رقصید سروان باتلر!

- انقد از من تعریف نکنید! من که کارگر مزرعه تون نیستم... بیش از اینا ازتون انتظار دارم.

- مثلا چه انتظاری؟!

- الان بهتون میگم اسکارلت اوهارا؛ بهتره این خشونت رو بذارید کنار (متن اصلی: مثل دختر جنوبی ها رفتار نکنید)... میخوام روزی مطالبی رو که به اشلی ویلکز گفتید به من بگید...بگید دوست دارم!

- تا زمانیکه زنده هستید سروان باتلر چنین حرفی رو نخواهید شنید!

ولی در سکانس به یاد ماندنی دیگر فیلم ، سکانس پایانی( که خود داستان دیگری است) می بینیم اسکارلت باز هم سیاهپوش و عزادار است اما اینبار در ماتمی حقیقی ولی  نه در سوگ همسر، رت حی و حاضر است و اسکارلت اقرار به دوست داشتن او می کند، اما چه سود که اینک همه چیز بر باد رفته است...


در مسلخ عشق جز نکو را نکشند ... روبه صفتان زشت خو را نکشند
۱۳۹۴/۱۰/۱۳ عصر ۰۴:۳۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : لو هارپر, آلبرت کمپیون, Princess Anne, BATMAN, اسکورپان شیردل, Memento, کاپیتان اسکای, Classic, حمید هامون, سروان رنو, ایـده آلـیـسـت, جروشا, دزیره, واتسون, جیمز باند, کنتس پابرهنه, بانو الیزا, دون دیه‌گو دلاوگا, زرد ابری, مراد بیگ, مکس دی وینتر
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: برباد رفته ( ویکتور فلمینگ ) - 1991 - ۱۳۸۹/۷/۱۷, عصر ۰۶:۴۵
RE: برباد رفته ( ویکتور فلمینگ ) - 1991 - ۱۳۸۹/۷/۱۹, صبح ۰۶:۲۲
RE: برباد رفته ( ویکتور فلمینگ ) - 1991 - ۱۳۸۹/۷/۱۸, عصر ۰۹:۲۸
RE: برباد رفته ( ویکتور فلمینگ ) - Classic - ۱۳۸۹/۷/۲۰, عصر ۱۱:۵۸
RE: برباد رفته ( ویکتور فلمینگ ) - Classic - ۱۳۹۱/۴/۱۹, عصر ۰۹:۰۲
RE: برباد رفته ( ویکتور فلمینگ ) - Savezva - ۱۳۸۹/۷/۲۱, عصر ۱۲:۳۶
RE: برباد رفته ( ویکتور فلمینگ ) - MunChy - ۱۳۸۹/۷/۲۴, عصر ۰۱:۱۰
RE: برباد رفته ( ویکتور فلمینگ ) - Blanche - ۱۳۹۲/۸/۱۵, عصر ۰۵:۳۶
RE: برباد رفته ( ویکتور فلمینگ ) - terme - ۱۳۹۲/۵/۲۷, صبح ۰۴:۴۶
RE: اسکارلتِ برباد رفته - منصور - ۱۳۹۲/۵/۲۷, صبح ۱۱:۵۵
RE: اسکارلتِ برباد رفته - سروان رنو - ۱۳۹۲/۵/۲۸, صبح ۱۲:۰۴
RE: اسکارلتِ برباد رفته - مگی گربه - ۱۳۹۲/۵/۲۸, صبح ۰۵:۵۵
RE: اسکارلتِ برباد رفته - منصور - ۱۳۹۲/۵/۲۸, صبح ۰۶:۴۰
RE: برباد رفته ( ویکتور فلمینگ ) - terme - ۱۳۹۲/۵/۲۸, صبح ۰۹:۲۵
RE: برباد رفته ( ویکتور فلمینگ ) - Savezva - ۱۴۰۱/۳/۱۸, عصر ۰۹:۰۰