[-]
جعبه پيام
» <BATMAN> سریال Slasher فصل اولو دیدم و خوشم اومد ، خونریزی الکی نداره ، ببشتر جنایی و معماییه https://s8.uupload.ir/files/slasher_d89c.jpg
» <BATMANhttps://rooziato.com/1402490975/10-best-...-tv-shows/
» <BATMAN> سلام شارینگهام عزیز، با اجازه شما بله!
» <شارینگهام> سلام بتمن جان، گشت شبانه ات آغاز شده؟
» <BATMAN> شب بخیر https://s8.uupload.ir/files/the_batman_hpv2.jpg
» <اکتورز> مجیدی ، کیا رستمی ، پوراحمد و ... نقش بچەها در فیلمهایشان بسیار پررنگ بودە و این بیشتر بە دلیل دور زدن سانسور بودە
» <اکتورز> همەی وجودم درد گرفت
» <اکتورز> ویدیوای از صحبتهای جیم جارموش در مورد کیارستمی دیدم و نظر ایشان این بود کە کیارستمی برای دور زدن سانسور از کودکان در فیلمهایش بهرە میگرفتە
» <سروان رنو> تلگرام یا فروم ؟ مساله این است ! ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45464
» <Dude> سلامت باشید. شده که ازعزیزانی با هم، کمی قدیمی تر از اینها را دیده بودیم، جز خودم همه دردیار باقی اند. خوشحالم هنوز هستند که از آن فیلمها خاطره دارند، با آرزوی سلامتی
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 6 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
معرفی کتاب‌های قدیمی (کاغذی یا صوتی/نوار کاست)
نویسنده پیام
دون دیه‌گو دلاوگا آفلاین
مسافر سبزـپوش کافه
***

ارسال ها: 262
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۵/۱۲/۶
اعتبار: 32


تشکرها : 1236
( 2953 تشکر در 248 ارسال )
شماره ارسال: #69
[split] اشعار و متون ادبی زیبا

(۱۳۹۷/۱۱/۲۴ صبح ۰۱:۴۲)دون دیه&zwnj;گو دلاوگا نوشته شده:  

"لوسکا"ی گرامی، من هیچ خاطره‌ای از این کارتون نداشتم ...  

همین قسمت "دختر و پدر داروـفروش‌اش" [با عنوان انگلیسی: The Accordion and the Fish Town] از روی یکی از داستان‌های کوتاهِ هایاشی فومی‌کو (+) ساخته شده است [که معدودی از داستان‌هایش به فارسی هم ترجمه شده] ... . 

با همین علاقه‌مندی که سبب خیر-اش "لوسکا"ی گرامی بودند، به سراغ اوّلین ترجمه‌ی فارسیِ یکی از داستان‌های خانم "هایاشی فومی‌کو" رفتم.

داستان کوتاهِ "پایین شهر" با ترجمه‌ی آرتوش بوداقیان [از روی ترجمه‌ی انگلیسیِ اثر].

 

این داستان را نویسنده در سال 1948 میلادی ـ در 44سالگی‌اش ـ به چاپ رسانده بود. حکایت دربدری زنی است که شوی-اش را در پسِ جنگ [جهانی دوّم] چشم به راهِ بازگشتن است. تلاش آبرومندانه-اش برای سیر کردن شکم خود و فرزند-اش ... و البته برخورد-اش با مردی هم-دردِ خود که همسر-اش را به نوعی دیگر در اثر جنگ و تبعاتِ جفاکارانه‌ی اجتماعی-اش از دست داده است ... .

و این گفتار مترجم فارسی-اش که «یأس و ناامیدی و بی‌پناهی زنِ داستان، با اشتیاق شدید به زندگی و امید به بهروزیِ آتی توازن می‌یابد».

به دلم نشست و گفتم کل-اش را با موبایل عکس بگیرم و با شما دوستان هم به اشتراک بگذارم. مخصوصاً برای تشکر از "لوسکا"ی گرامی. البته ویدئوی ارسالی ایشان را هم در آپارات گذاشته‌ام [با ذکر نام-شان و "کافه کلاسیک" ذیل توضیحاتِ ویدئو در آپارات].

دانلود داستان از اینجا


اگر قرار باشد سر یک سامورایی به ناگاه قطع شود، او باید بتواند یک کار دیگر را هم به انجام برساند با موفقیّت.
۱۳۹۸/۹/۲۲ صبح ۰۵:۱۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Classic, مراد بیگ, پرنسس آنا, سروان رنو, زرد ابری, گم گشته, کنتس پابرهنه, پروفسور, مارادونا, پیرمرد, شارینگهام, Dude
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
عقاب - جروشا - ۱۳۹۴/۱۰/۱۰, عصر ۰۶:۰۹
[split] اشعار و متون ادبی زیبا - دون دیه‌گو دلاوگا - ۱۳۹۸/۹/۲۲ صبح ۰۵:۱۵