[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 4 رای - 3.25 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دوبله فیلمهای جدید ایرانی به مانند آنچه در گذشته مرسوم بود
نویسنده پیام
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6629 تشکر در 287 ارسال )
شماره ارسال: #13
RE: دوبله فیلمهای جدید ایرانی به مانند آنچه در گذشته مرسوم بود

گزارش دوبله فیلم "جرم" تازه ترین ساخته مسعود کیمیایی

 

اینجا کسی اعتماد به نفس حرف زدن ندارد. همه ترجیح میدهند بیشتر سکوت کنند و فقط این صداهای نوستالژیک را بشنوند ؛ صداهایی که هرکدامشان نقشی را در خاطره ها زنده میکند.

خسرو خسروشاهی (مدیریت دوبلاژ)، چنگیز جلیلوند ، منوچهر اسماعیلی ، زهره شکوفنده و ... که حالا سی سالی می شود هیچ فیلم فارسی زبانی را دوبله نکرده اند ، سر کار آمده اند و قرار است صداهایشان با تصاویر پولاد کیمیایی ، حامد بهداد ، شبنم درویش و ... مَچ شود.

مسعود کیمیایی رو به دوبلورهایی که رفقای قدیمی اش هم هستند ، می گوید: "حالا آنقدر پیر شده ام که باید پسرم را دست شما بسپارم."

خسرو خسروشاهی به عنوان مدیر دوبلاژ ، متن های اسماعیلی را دستش می دهد و منوچهر اسماعیلی پشت میکروفون می ایستد و شروع می کند. کیمیایی داخل استودیو نمی رود ، پشت شیشه پای مانیتور می نشیند و تصاویر فیلم را با صدای دوبلورها می شنود و غرق لذت می شود.شادی را می توان در تمام اجزای صورت آقای کارگردان دید. می گوید: " اینها بعد از 30 سال دور هم جمع شده اند و قرار است فارسی را با حس فارسی بگویند ، با لهجه تهرونی ..."

چنگیز جلیلوند دیرتر می رسد ، کیمیایی جلوی پایش بلند می شود و موقع روبوسی با انگشت به تخته میزند و می گوید: " هزار ماشاءالله چنگیز هنوز هم خوش تیپ است."

جلیلوند انگار استرس دارد. صبح شیشۀ عینکش شکسته و حالا عینکی که به چشم دارد ، چند نمره ای ضعیف تر است. می گوید: " با این عینک نت نیستم."

داخل استودیو که می شود ، اول صحنه ای را که باید بگوید تماشا می کند و بعد یک دور دیالوگ ها را تکرار می کند. اما موقع ضبط می گوید: " خواهش می کنم استودیو را خلوت کنید اولین فیلم ایرانی است که بعد از سالها می خواهیم دوبله کنیم. باید تمرکز داشته باشیم."

چنگیز جلیلوند و منوچهر اسماعیلی روبروی هم می ایستند و سکانس به آغوش کشیدن دو رفیق را بازگو می کنند.

کیمیایی حسابی هیجان زده است. انگار رفاقت های قدیمی اش را دوره می کند ؛ رفاقت سید رسول و قدرت گوزنها ، رفاقت احمد و رضا دندان مار ، رفاقت علی و عـبد ضیافت ، رفاقت امیر و حبیب محاکمه در خیابان و ...

این سکانس که تمام می شود ، کیمیایی می گوید: " کیفیت صدای دوبله خیلی بهتر از صدای سرصحنه است. صدای سرصحنه اکثر وقت ها " فلو" می شود اما وقتی دوبله انجام می شود همه دیالوگ ها شنیده می شود." حرفهای کیمیایی بهانه ای برای آغاز گفتگوی ما با اوست :

شما همیشه از طرفداران دوبله کردن بوده اید؟

بله من همیشه دوست داشتم فیلم هایم دوبله شود.

پس چرا بعد از آمدن صدا سرصحنه، دیگر فیلم هایتان را دوبله نکردید؟

چون آن وقت ها در اداره ارشاد ، یک قانون گذاشتند که فیلم های دوبله ، امتیاز " جیم " میگرفت. آن وقت ها می خواستند "صدابرداری سرصحنه" را بالا ببرند و شغل جدیدی راه بیندازند ، غافل از اینکه شغل بزرگتری را از دست دادند.

الان آن قانون را برداشته اند؟

خبر ندارم. اما من این فیلم را به هردو روش در سینماها اکران می کنم. برای مثال اگر قرار است 20 سینما داشته باشم ، 10 تایش فیلم دوبله را نشان می دهند و 10 تای دیگر فیلم را با صدای سرصحنه اکران می کنند. بعد از اکران هم تصمیم دارم اگر فیلم راهی سینمای خانگی شد، هردو نسخه را به رسانه های تصویری بدهم.

تا اینجا به نظرتان کار دوبله شده چطور شده، مطابق میلتان هست؟

خیلی خوشحالم که بعد از 30 سال ، این دوبلورهای بزرگ و باتکنیک دورهم جمع شده اند و قرار است فارسی را با حس فارسی حرف بزنند. اینها چند سال است مدام فیلم های زبان اصلی را فارسی می کنند، اما حالا دارند جای آدم های ایرونی حرف می زنند، جای تهرونی ها...

***

یک مدت دوری از دوبلۀ فیلم های فارسی باعث شده جلیلوند وسواس داشته باشد. مدام از خسروشاهی و کیمیایی نظر می خواهد و می گوید: " خوب شد؟ " کیمیایی با دست از پشت شیشه او را تایید می کند اما انگار جلیلوند راضی نمی شود. کیمیایی داخل استودیو می شود و جلیلوند را قانع می کند و با صدای بلند می گوید: " از این بهتر دیگر چه می شود؟ "

در همین اوضاع و احوال زهره شکوفنده از راه می رسد. کیمیایی روبرویش می ایستد و برایش از دختری که باید به جایش حرف بزند تعریف می کند: " ملیحه دختر بیست و چهار- پنج ساله است که گدایی کرده. از این دخترهایی است که بوی سیگار می دهد. اما نجیب است و خوشگل." شکوفنده که جای فریماه فرجامی در فیلم سرب حرف زده ، تحت تاثیر حرف های کیمیایی قرار می گیرد و می گوید: " آخی ، دختر بیچاره ! "

کیمیایی می گوید: " دلم می خواست در این فیلم از تکنیک شماها استفاده کنم."

زهره شکوفنده می گوید: " من همیشه نقش ها را با احساسم می گویم ، با حس ام."

زهره شکوفنده داخل اتاق می نشیند و قسمت هایی از فیلم را تماشا می کند. او شخصیت ملیحه را واکاوی می کند و گهگداری حین تماشای فیلم ، آه بلندی می کشد.

نزدیک ظهر است و دوبلورها مشغول استراحت هستند. پس سراغ خسرو خسروشاهی که مدیریت دوبلاژ فیلم جرم را عهده دار است می رویم :

آقای خسرشاهی! دوبله فیلم های ایرانی سخت تر است؟

راستش ما یک فیلم سینمایی خارجی را ظرف یک روز می گوییم ، اما برای این فیلم یک هفته کامل وقت گذاشته ایم و تازه هنوز هم نمی دانیم تمام می شود یا نه.

چرا؟ چون چند سال است که فیلم های فارسی را دوبله نکرده اید برایتان سخت است؟

بخشی از سختی به این موضوع  و وسواس دوبلورها برمی گردد که بعد از چند سال می خواهند روی فیلم ایرانی حرف بزنند و یک بخش دیگر هم به نوع دیالوگ های آقای کیمیایی مربوط است. روخوانی دیالوگ های آقای کیمیایی هم سخت است چه برسد به گفتن و حس و حال آن را درآوردن.

تا اینجای کار راضی هستید؟

خوشبختانه تا اینجای کار هیچ مشکلی پیش نیامده و همه دوستان با نهایت دقت و وسواس رل هایشان را گفنه اند.

آیا خودتان هم در این فیلم نقشی را می گویید؟

راستش رل بلندی برای خودم پیدا نکردم ، اما شاید نقش کوتاهی را بگویم.

***

زهره شکوفنده که پای میکروفون می رود ، همسر منوچهر اسماعیلی هم که حدود 40 سال پیش دوبله کار می کرده به جمع تماشاچی ها اضافه می شود. حالا زهره شکوفنده و منوچهر اسماعیلی کنار هم می ایستند و سکانس ملاقات در زندان را می گویند:

" من از پس زندگی نکبتی ام برمیام... ولی رضا هنوز دلم پی دلته."

زهره شکوفنده اینها را با بغض می گوید. انگار همه حس ملیحه را در او می ریزند و او فرو می رود در نقش ملیحه تا صدایش روی تصویر او ماندگار شود.

این سکانس که تمام می شود اسماعیلی چند دقیقه ای کنار همسرش ژیلا سلحشور می نشیند. ژیلا سلحشور 40 سالی است که خودش پای میکروفون نرفته اما گهگداری برای دیدن همسرش پشت میکروفون ، به استودیوهای مختلف می رود.

حالا دخترشان متانت اسماعیلی هم دوبله کار می کند. {سلحشور} می گوید : " صدای پدرش را ارث برده و حالا در خیلی از سریال ها صدایش را می شنویم." از پشت شیشه با نگاه ، همسرش را تحسین می کند. می گوییم شما چرا دوبله را کنار گذاشتید؟ لبخند می زند و می گوید : " زندگی و بچه داری دیگر فرصتی برایم نگذاشت."

شکوفنده هنوز در استودیو است که شبنم درویش از راه می رسد. نگران از اینکه قرار است چه کسی جای او صحبت کند. منتظر ایستاده تا صدای خانم شکوفنده را روی تصویر خودش بشنود. خانم شکوفنده حاضر نیست بعد از ضبط به صدای خودش گوش دهد. می گوید : " من بعد از ضبط گوش نمی کنم. هیچوقت این کار را نمی کنم. شما بشنوید اگر ایرادی داشت به من بگویید."

همه چیز کمی آرام شده تا حامد بهداد از راه می رسد. هیجانش از روزهای معمولی هم بیشتر است. همه دوبلورها را در آغوش می کشد و سرش را به سینه کیمیایی می چسباند و می گوید: " دیشب تا صبح نخوابیدم. می گفتم خدایا صدای پل نیومن روی چهرۀ حامد بهداد ... چه شود." حسابی همه جا را شلوغ می کند. یک قسمت از تمرین جلیلوند و اسماعیلی را گوش می کند و به قهقهه می افتد. دستش را بالا می گیرد و می گوید : " خدایا شکر به آرزویم رسیدم."

خنده های حامد بهداد و شکر کردن هایش همه را غافلگیر کرده است. اسماعیلی ، جلیلوند و کیمیایی همه و همه با صدای بلند می خندند.بهداد کپسول انرژی اش را همه جا پخش می کند. موقع ضبط که می رسد اسماعیلی چند کلمه ای اضافه می کند و می گوید :

" ناصر اونقدر تنها شدم که آژان میشه رفیق . آدم فروش جرات میکنه سلام کنه."

و بعد اسم ناصر را چندبار تکرار می کند. جلیلوند هم در جاهایی که تصویر به آنها امکان می دهد این کار را میکند. کیمیایی هم بعضی دیالوگ ها را تغییر می دهد تا داخل دهان بهتر بچرخد و جذاب تر شود. او با نگاهی به دوبلورها می گوید : " ببینید اینها چه می کنند ، عجب تکنیکی دارند."

 

منبع : روزنامه شرق ، شماره 1118 ، اول آذر 1389 – نویسنده گزارش : شیما شهرابی


طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۸۹/۹/۴ صبح ۰۵:۲۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : واترلو, بهزاد ستوده, john doe, محمد, Classic, soheil, رائول والش, دلشدگان, سناتور, dered, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: دوبله فیلمهای جدید ایرانی به مانند آنچه در گذشته مرسوم بود - اسکورپان شیردل - ۱۳۸۹/۹/۴ صبح ۰۵:۲۸