واقعا سوالی که همیشه از خودم می پرسم اینه که کسی تو این دنیا وجود داره که آدری رو دوست نداشته باشه؟
دختری که تا آخر عمرش همچنان در ذهن علاقمندان در نقش یک دختر جوان معصوم و صاف و ساده و در عین حال پرستیدنی نمود داره و حتی با یک نگاه ساده هم ، اون چهره ی کودکانه اش درست مثل قلب مهربانش دل هر کسی رو می بره.
چند وقت قبل گوگل هم در اقدامی جالب به مناسبت تولد آدری عزیز با یک لوگوی مناسبتی ۸۵ امین سال تولد ادری هپیورن را گرامی داشت
ادری هپبورن در زمان جنگ جهانی دوم، در هلند بزرگ شد و زندگیاش را در اوج تردید و بلاتکلیفی آغاز کرد. مطمئن نبود آیا میتواند دوباره پدرش را ببیند، وعده غذایی بعدشاش از کجا فراهم خواهد شد و یا اصولا از آفت جنگ، جان سالم به در خواهد برد یا خیر.
تنها مایه تسلای خاطرش، باله بود و همین هنر بود که او را وارد عالم سینما کرد و از او یک ستاره ساخت.
بقیه گفتنی ها رو دوستان گفتند فقط به ذکر چند نکته دیگه اکتفا میکنم:
– اگر چه ادیت هد (طراح لباس مشهور) به خاطر سابرینا اسکار گرفت ولی بسیاری از لباسهای ادری هپبورن را در این فیلم اوبر دوژیوانشی -طرا لباس فرانسو- طرح زده بود. سابرینا سرآغاز همکاری چهل ساله او و ادری هپبورن بود که در دنیای مد انقلابی به وجود آورد.
ترومن کاپوتی برای ایفای نقش قهرماناش در صبحانه در تیفانی، مریلین مونرو را میخواست و هپبورن را قبول نداش و بعد وقتی هپبورن نقش لازا دولیتل را در بانوی زیبای من برعهده گرفت، طرفداران جولی اندروز که همیشه نقش را در برادوی با موفقیت اجرا کرده بود، بسیار خشمگین شدند.
– گریگوری پک در ابتدا نفش شخصیت خبرنگار را در تعطیلات رمی رد کرد، چون نمیخواست در مقابل بازیگر زن ناشناسی کار کند. این ویلیان وایلر بود که او را مجاب کرد نقش را قبول کند و بعد وقتی گریگوری پک متوجه شد هپبورن چه بازیگر فوق العادهای اش، مصرانه از استودیو خواست نام هر دویشان را در عنوانبندی، در یک ردیف بیاورند.
– هپبورن موقع فیلمبرداری نابخشوده -تنها فیلم وسترناش- از اسب افتاد و مجروج شد. طی روزهایی که بستری بود، پرستاری میآمد و از او مراقبت میکرد. بعدها فاش شد که این پرستار همان زنی است که فیلم داستان راهبه بر اساس ماجرای زندگیاش ساخته شده است.
ولی این تنها اتفاق پزشکی در زندگی هپبورن نبود، در دوران جنگ نیز وقتی در بیمارستان پدرش کار میکرد و به بیمارها میرسید، یکی از این بیماران، ترس یانگ، کارگردان آینده سینما بود که بعدها هپبورن تنها در تاریکی را با هدایت او بازی کرد.
– بعد از مرگاش، نامش بر روی یک گونه از گل لاله قرار گرفت.
او اقرار کرده است که در سالهای سخت جنگ جهانی دوم پیاز گل لاله میخورده و سعی کرده طعم علف پخته را با نان امتحان کند.
– هنری منچینی که نویسنده ترانه معروف moon river اجرا شده در فیلم صبحانه در تیفانی است بر این باور است که که هیچ کس به اندازه ادری، این ترانه را درک نکرده بود.
– بر اساس کتاب زندگینامهاش «ادری هپیورن: یک چهره صمیمی» او با خودش عهد کرده بود که وزناش هیچ وقت از ۴۵ کیلوگرم تجاوز نکند، به جز در دوران بارداری که در این راه موفق بود!
– او از معدود بازیگرانی است که در طول فعالیت هنری، اسکار، جایزه گرمی، اِمی و تونی را برده است.