(۱۴۰۰/۹/۸ صبح ۰۱:۲۶)رابرت نوشته شده:
در پستهای قبل به عرض رساندم که:
در بهمن ۱۳۷۴ با امید، انگیزه و اشتیاق فراوان، مشغول تحصیل در رشته تولید (گرایش برنامهسازی تلویزیونی) دانشکده صدا و سیما شدم.
پس از پایان تحصیلات، با عنوان رسمی کارگردان -و البته با شغلهای متفاوت کارگردانی، تصویربرداری، تدوین و نویسندگی- در واحدهای مختلف معاونتهای سیاسی، استانها و سیما فعالیت کردم.
به طور خلاصه طی این سالها در هر سه بخش اصلی تولید، تأمین و پخش برنامه تلویزیون تجربه کسب کردم و در شوراهای مختلف عضویت داشتم.
شورای طرح و برنامه اداره کل مهندسی و مدیریت پیام مرکز بودجه
|
شبکه سه سیما
|
نمایندگی پوشاک بچهگانه غنچه در کرج
|
مرکز سیمای استانها
|
پخش سیمای البرز
|
مرکز سیمای استانها
|
اداره کل تأمین برنامههای خارجی سیما
|
پخش شبکة جام جم
|
اداره کل تأمین برنامههای خارجی سیما
|
اداره کل سیمای استانها
|
پخش اخبار سیما
|
واحد آموزش معاونت سیما
|
از آبان ۱۳۹۰ تا آخرین روزهای خدمت در سازمان صدا و سیما (اول اردیبهشت ۱۳۹۶) به طور مستمر در شوراهای طرح و برنامه معاونت استانها، شوراهای بررسی فیلمنامه و نیز جلسات برآورد تولید آثار مراکز استانی حضور داشتم.
در این دوره، عملاً بیپولی سازمان جهت ساخت آثار نمایشی آغاز شده و از بودجههای کلان سالهای قبل خبری نبود. در واقع مسئولان روی چند اثر شاخص و پر خرج متمرکز شده و اقبال خاصی نسبت به تولید آثار متعدد ارزشمند نشان نمیدادند. تفاوت و تبعیض بین مراکز استانی و تهران از منظر برآورد هزینه تولید، نوع محاسبه مبلغ پرداختی و حتی زمان تسویه حساب از زمین تا آسمان بود! گاه حتی یک فیلم تلویزیونی زیبا و بیادعا در مرکز استانی با یک/ پنجم هزینه نسبت به تهران تولید شده و متأسفانه هنگام پخش نیز به دلیل عدم نمایش از شبکههای سراسری، چندان دیده نمیشد. در آن سالها دو مرکز فارس و اصفهان بیشترین رقابت* در تولید فیلم تلویزیونی را داشتند و گاه آثار دیدنی و بسیار زیبایی نیز تولید میکردند.**
سخن کوتاه کنم. طی سالهای یاد شده، اعضای شورای طرح و برنامه نمایشی چند بار تغییر کردند.
خانم پوران درخشنده (کارگردان)، جناب عباس اکبری (نویسنده و مترجم آثاری چون راهنمای فیلمنامهنویسی سید فیلد)، مرحوم ضیاءالدین دری (کارگردان) و آقای سید ناصر هاشمزاده (مشاور فیلمنامه بسیاری از آثار جناب مجید مجیدی) از بزرگان و معتبرینی بودند که از آنها نکاتی را یاد گرفتم و از همنشینیشان لذت بردم. البته این فهرست بسیار مفصلتر است. بعضی اعضای این شوراها از کارشناسان خوشقریحه و باسواد سازمانی بودند که به دلیل ناشناس بودن نزد عموم، نام آنها را نیاوردهام و اتفاقاً هر کدام نقش و تأثیر بسزایی در بهبود کیفیت آثار نمایشی داشتهاند.
اما از این اسامی که بگذریم، تعدادی از کارگردانها، مدیران سابق شبکهها و افراد دارای نفوذ در تلویزیون نیز عضو این شوراها بودند که متأسفانه بیشتر به دنبال منافع شخصی و پر کردن جیب خود بوده و هستند! طبعاً از منظر اخلاقی و به خاطر اینکه افراد مورد نظر در اینجا، توانایی توجیه و یا دفاع از خود را ندارند، مجاز به ذکر نامشان نیستم؛ اما همین قدر بدانید که گاه شرف بعضی دزدان که به ناچار و برای سیر کردن شکم زن و بچه از دیوار خانه مردم بالا میروند، از بعضی آقایان و خانمها بیشتر است!
شاید این سؤال پیش بیاید که مگر اعضای این شوراها چگونه انتخاب میشدند که این بلبشو پیش میآمد؟
در حالت معمولی و استاندارد، اعضای شورا میبایست توسط مدیر امور نمایشی هر واحد و یا شبکه انتخاب شوند؛ اما متأسفانه در مواردی اعضای شورا توسط مقامهای بالای سازمانی و با ملاحظات غیر کاری انتخاب شده و شورا از حالت کاربردی و علمی- هنری خود خارج میشد.
بدیهی است در یک شورای استاندارد و سالم، هیچ کدام از اعضا حق ندارند، طرحهای خود و یا بستگانشان را ارائه کنند؛ مخصوصاً اگر شورا در معاونت امور استانها تشکیل شود و طبق اساسنامه فقط نمایندگان ۳۳ مرکز استانی، مجاز به ارسال طرح و یا فیلمنامه باشند.
حال فرض کنید، یک شورای فرمایشی تشکیل شده و اعضای فرمایشی با کمال وقاحت، طرحها و فیلمنامههای خود، دوستان و بستگانشان را ارائه کرده و حتی مانع بررسی طرحهای استانی شوند!
***
در بسیاری از جلساتی که افراد فوقالذکر حضور داشتند، انرژی سایر کارشناسان صرف خنثی کردن توطئه مصوبسازی فیلمنامه توسط این حضرات و جلوگیری از رسیدن به مقاصد خاصشان میشد! این دسته نه تنها همیشه به دنبال تصویب طرحها و فیلمنامههای پر منفعت برای خود و اطرافیانشان بودند؛ بلکه جلوی تولید آثار ارزشمندی که برایشان نان نداشت، میگرفتند! دهان به دهان شدن با این نوع آدمها سخت و طاقتفرسا بود و البته گاه منازعات کلامی، به داد و فریاد در اتاق جلسات منجر میشد.
فرض کنید:
۱) رییس یک واحد مهم در همان هفته اول انتصاب، طرح سریال تاریخی مربوط به زمان مشروطه آقازادهاش را برای بررسی و لاجرم تصویب به شورای تحت نظر اداره خودش ارسال کند!***
۲) یک کارگردان نور چشمی با حمایت یک مقام سازمانی، طرح و داستانی به شدت تکراری را، آن هم برای یک سریال ۳۰۰ قسمتی به شورا ارائه کند و حتی زحمت تغییر لوکیشن تصویربرداری را به خود ندهد! پیشاپیش یک تهیه کننده جوان و رانتخوار سینما نیز برای پیگیری امور و شرکت در جلسه برآورد طرحی که هنوز مصوب نشده است، معرفی شود!****
۳) یک نویسنده/ کارگردان/ استاد (!) که به صورت فرمایشی به عضویت شورا درآمده است، طرح یک سریال به شدت ضعیف را طی دفعات به شوراهای شبکهها ارائه کرده و هر بار نتیجه ردّ گرفته باشد و این بار، آن طرح ضعیف و پر اشکال را به شورایی ارائه دهد که خودش را به عضویت آن درآوردهاند!*****
فرض کنید هر سه مورد بالا در مدت کوتاهی اتفاق بیفتد و اعضای پاکدست با این طرحها مخالفت کنند و فرض کنید نتیجه این مخالفت، برکناری کارشناسان مخالف و انتصاب تعدادی از دوستان و نور چشمیهای موافق این طرحها باشد!
***
سخن به درازا کشید. با تمام این اوصاف، ماحصل این جلسات تولید دهها اثر نمایشی (فیلم تلویزیونی و سریال با کیفیت و گاه بیکیفیت) و صدها فیلمنامه قابل قبول بود که به واسطه بیپولی هیچگاه ساخته نشده و به محاق رفتند!
از آن تأسفبارتر اینکه، بعضی عناوین خوشساخت از شبکههای بدون مخاطبی چون شما پخش شده و حتی فرصت دیده شدن توسط عموم بینندگان را نیز پیدا نکردند.
ادامه دارد
-----------------------------------------------------------
* البته این رقابت سخت، گاه به یک چشم و همچشمی فرسایشی و آزار دهنده برای خودشان و دیگران تبدیل میشد!
** مراکز خراسان رضوی، سمنان، بوشهر، گیلان، آذربایجان شرقی، یزد، کرمانشاه و ...، نیز طی آن سالها آثار نمایشی در خور توجهی تولید کردند.
*** فرض کنید این آقای رییس پس از ماهها تلاش و با وجود مخالفت جدی سایرین، سرانجام طرح سریال گل پسرش را با مبلغ ۸۰۰ میلیون برای نگارش ۲۶ قسمت فیلمنامه برآورد کند!
**** فرض کنید اعضای پاکدست شورا آن قدر محکم (به قیمت برکناری) در مقابل این طرح بایستند و مشکلات متعددش را با سند علمی و صورتجلسه کارشناسی بیان کنند، که طرح سریال ۳۰۰ قسمتی به هوا برود.
***** فرض کنید این آقای نویسنده/ کارگردان/ استاد، علیرغم مردود شدن چند باره طرحش، با اعتماد به نفس مثال زدنی! فیلمنامه کامل آن را نیز بنویسد و مبلغ ۲۵۰ میلیون تومان هم به شکل علیالحساب دریافت کند!