[-]
جعبه پيام
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 3 رای - 3.33 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خاطرات سودا زده من
نویسنده پیام
رابرت آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 114
تاریخ ثبت نام: ۱۴۰۰/۶/۲۰
اعتبار: 26


تشکرها : 1290
( 1537 تشکر در 114 ارسال )
شماره ارسال: #29
جام جهانی ۱۹۹۰

انگار دست تقدیر است که همه چیز دهه‌های پیش با امروز متفاوت باشد! تنها چند ماه از زمانی که فوتبال ملی یکی از بزرگترین عوامل وحدت و شادی سراسری در کشور بود، گذشته است. اما امروز داستان طور دیگری است...

***

اولین دوره جام جهانی فوتبال که خاطرات محوی از آن به یاد دارم، جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک است. خاطراتم محو و گنگ هستند؛ زیرا از یک سو تنها ۹ سال سن داشتم و از طرف دیگر بحبوحه جنگ عراق با ایران فرصت و دلخوشی زیادی برای پیگیری اخبار فوتبال باقی نمی‌گذاشت.

اما قصه جام جهانی بعدی طور دیگری شروع شد. جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا مصادف با خرداد سال ۱۳۶۹ بود و من برای امتحانات ثلث سوم سال دوم دوره راهنمایی آماده می‌شدم؛ اما این امتحانات یک تفاوت بزرگ با دیگر امتحانات داشت. تمام هوش و حواس بچه‌ها و حتی معلمان به این رخداد مهم و بزرگ بود. پایان جنگ هشت ساله و باز شدن فضا و کم شدن استرس مردم باعث شده بود این جام جهانی برای مردم ایران بسیار پر اهمیت و فرح‌بخش باشد. البته تیم ایران در بازی‌های انتخابی حذف شده و به ایتالیا راه پیدا نکرده بود؛ اما به هر حال مردم خودشان را برای تماشای این رویداد بزرگ آماده می‌کردند. (وَصفُ العِیش، نِصفُ العِیش)

از طرفی این نخستین بار بود که تلویزیون وعده داده بود، بازی‌ها را در حدّ توان پوشش دهد.

ما بچه‌ها هم بیکار ننشسته بودیم و بیشتر به خاطر چشم و هم‌چشمی و کم نیاوردن جلوی همدیگر، هر چه عکس و پوستر و کارت و برچسب آدامس فوتبال گیر می‌آوردیم، می‌خریدیم و بعد به همدیگر پُز می‌دادیم! من هم از قافله عقب نماندم و ویژه‌نامه مهم آن روزها را خریدم و برای آنکه در کوران مسابقات قرار بگیرم، شخصاً زمان بازی‌ها و نتایج را می‌نوشتم و همراه رقابت‌ها پیش می‌رفتم!

دو-سه روز قبل، به سراغ این مجلات و دست نویس‌ها رفتم و با حسرت نگاه‌شان کردم. برای یادآوری آن روزها و حس مشترکی که احتمالاً خیلی از هم‌نسلان داریم، بد ندیدم چند صفحه از آن ویژه‌نامه‌ها را تقدیم دوستان کافه کنم:

جدول مسابقات

این روزنامه در میانه جام و پس از حذف تیم شگفتی‌ساز کامرون منتشر شد

و صد البته هر کدام از این اسم‌ها و قیافه‌ها برای ما پر از خاطره است:

مارادونای فقید و آن حرکات با توپ و بدون توپش، یورگن کلینزمن خوش‌تیپ و مؤدب، لوتار ماتئوس کاپیتان، توماس هسلر ریز نقش، فرانکو بارسی، والتر زنگا بد اخم، جوزپه برگومی، روبرتو باجو جوان، اسکیلاچی گل‌زن که تازه بچه‌دار شده بود، پیتر شیلتون کهنه‌کار، گری لینه کر فرز، کانیگیا با آن موهای بلندش، استویچکف با آن قدرت بدنی بالا، مارکو فان باستن تیز هوش، رود گولیت با آن موهای بافته، فرانک رایکارد بی‌اعصاب که همیشه با رودی فولر دعوا و کُری داشتند!

صفحاتی از دست‌نویس‌های رابرت درمورد نتایج بازی‌ها (خط خرچنگ قورباغه را بر من ببخشید!) 

آن سال تلویزیون ایران تنها دو شبکه داشت و فقط بازی‌های مهم‌تر به صورت تقریباً مستقیم و با تأخیر چند ثانیه‌ای از شبکه یک پخش می‌شدند. تقریباً همه بازی‌ها توسط عباس بهروان، جهانگیر کوثری، هادی صالح‌نیا و مرحوم بهرام شفیع گزارش می‌شدند و جالب این بود که کار گزارش هر بازی توسط تلفیق دو نفره این گزارشگران انجام می‌شد. 

از راست عباس بهروان، جهانگیر کوثری و مرحوم بهرام شفیع (البته این عکس مربوط به گزارش بازی‌های جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکاست.)

به هر حال آن جام جهانی با کلی خاطره خوش و البته یک خاطره تلخ (زلزله سهمگین بامداد ۳۱ خرداد رودبار)* به پایان رسید و خاطراتش برای همیشه در ذهن من نقش بست.



موسیقی رسمی جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا و تصاویری خاطره‌ساز از آن بازی‌ها 

------------------------------------

* برگزاری بازی بین تیم‌های برزیل و اسکاتلند در آن شب، شاید جان هزاران نفر از مردم را نجات داد؛ چون بسیاری از علاقمندان به فوتبال بیدار بودند و با احساس اولین لرزه‌ها فرصت فرار پیدا کردند. 


يا رادَّ ما قَدْ فات... (ای برگرداننده آنچه از دست رفته است...)
۱۴۰۱/۹/۳ عصر ۰۷:۰۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, مارک واتنی, مراد بیگ, سروان رنو, شارینگهام, Emiliano, باربوسا, مورچه سیاه, Classic, مموله, tom sawyer, کنتس پابرهنه, Savezva, آدمیرال گلوبال, rahgozar_bineshan, آلبرت کمپیون, پطرکبیر, کوئیک, mr.anderson, BATMAN, ماهی گیر, اکتورز
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
خاطرات سودا زده من - سروان رنو - ۱۴۰۰/۶/۳۰, عصر ۱۰:۰۹
پیش شماره - رابرت - ۱۴۰۰/۶/۳۱, عصر ۰۹:۳۵
خارج از نوبت - رابرت - ۱۴۰۰/۷/۱۸, عصر ۱۱:۳۲
آنا... - رابرت - ۱۴۰۱/۲/۵, عصر ۰۵:۲۷
RE: آنا... - مموله - ۱۴۰۱/۲/۵, عصر ۰۹:۳۵
RE: خاطرات سودا زده من - سروان رنو - ۱۴۰۲/۲/۳۱, صبح ۰۱:۱۸
RE: خاطرات سودا زده من - Classic - ۱۴۰۲/۳/۱, صبح ۱۱:۰۵
RE: خاطرات سودا زده من - سناتور - ۱۴۰۲/۳/۴, عصر ۰۳:۲۳
RE: خاطرات سودا زده من - سروان رنو - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵, عصر ۱۰:۳۵