[-]
جعبه پيام
» <رابرت> "مشتری مداری" در "خاطرات سودا زده من" http://cafeclassic5.ir/showthread.php?ti...0#pid45070
» <اسفندیار> دوستان سلام.لطف کنید آخرین ارسالِ سینمای رزمی رو ببینید.ممنون
» <شارینگهام> تسلیت،تسلیت! پروانه معصومی هم به دنبال بیتا فرهی آسمانی شد.
» <میاموتو موساشی> ناپلیون گریان اسکات هم لذت بخش نبود! با جسی جیمز و گلادیاتور و دو فیلم دیگرش قابل مقایسه نیست. فیلم های سریالی فرانچایز هم- آنچه فعلا دیدیم- بهتر از قبل نشده اند.
» <میاموتو موساشی> مترجم و آدم کش چیزی نبودند که ندیده باشیم. و از نظر روحی دلم فیلم لانتیموس و استون می خواهد که -در انتظارش- مشغول کتابش هستم، تا قاتلین ماه کامل!
» <سروان رنو> حق با میاموتو است. بزرگان هم پیر شده اند و فیلم هایشان تلخ و سنگین شده. فیلم جدید ناپلئون بیاید ببینیم چطور است !
» <سروان رنو> اوپنهایمر رو باید روی پرده بزرگ دید با صدای دالبی . من دیدم . البته به فیزیک و تاریخ هم باید علاقه داشت .
» <رابرت> "آنها چگونه آن شدند؟!" در خاطرات سودا زده من http://cafeclassic5.ir/showthread.php?ti...3#pid45063
» <شارینگهام> من هم ،تعریف «اوپنهایمر» رو شنیدم ، ولی از بس طولانی و خسته کننده بود ، ولش کردم و رفتم سراغ مدرسه ی موش ها!
» <میاموتو موساشی> شاید انتظاراتمان از مثلاریچی و فینچر، بیش از حد است. کمیک فیلم فینچر، مناسب جوانترها به نظر آمده بود. فیلم طولانی و سیاه و پرتنش اسکورسیزی هم، حوصله و آمادگی می خواهد.
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 8 رای - 3.63 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سینمای وسترن
نویسنده پیام
لوک مک گرگور آفلاین
جوینده َطلا
***

ارسال ها: 206
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۶/۶/۳۱
اعتبار: 24


تشکرها : 954
( 1552 تشکر در 204 ارسال )
شماره ارسال: #30
RE: سینمای وسترن

درصد قابل توجهی از فیلم های وسترن کلیشه انتقام را در خود دارند. به این شکل که معمولاً به فرد و یا افرادی ظلمی نابخشودنی روا می شود و آنها نیز با قامتی سلحشورانه بر می گردند و انتقام خود را می گیرند که البته معمولا در یکسری صحنه های نبرد خشونت آمیز خود را نشان می دهد. اگرچه در سریال وسترن رودخانه برفی نیز از انتقام صحبت می شد اما خوشبختانه داستان پیچ و قوس متفاوتی به خود گرفته بود و در آن نبردهای خشونت بار به چشم نمی خورد. کلا کلیشه ای بودن این ژانر باعث می شد که به آن توجه لازمه را نداشته باشم تا اینکه فیلم تب چمنزار محصول ۲۰۰۸ نظرم را جلب کرد. چرا که با وسترنی روبه رو شدم که حرفهای جدیدی در خود داشت و به نوعی به موضوعی پرداخته بود که اگرچه منطبق با شرایط زندگی قرن نوزدهم محسوب می شد اما در سایر فیلم ها پردازش چندانی به آن نشده بود.

قبل از اینکه درباره فیلم تب چمنزار صحبت کنیم باید در ابتدا مشخص کنیم که تب چمنزار چیست. تب چمنزار و یا جنون چمنزار یک نوع بیماری متداول در غرب کانادا و همچنین غرب آمریکای قرن نوزدهم به حساب می‌آمد. با توجه به اینکه شرایط زندگی در آنزمان بسیار دشوار بود, خیلی از افرادی که از شهرهای شرقی به دشت های باز مهاجرت کرده بودند، تحمل زندگی در آن شرایط دشوار را نداشتند. سختی های مهاجرت، دور بودن دشت ها از یکدیگر، تنهایی، نبود قطار و ریل راه آهن به میزان کافی، شرایط آب و هوایی دشوار و مشکلات عدیده دیگر باعث می شد که عده ای کثیری از مردم به درجه جنون برسند.

این بیماری در مردان و البته بیشتر از آن در زنان شایع بود. مردها کارهای دشوار انجام می دادند و همسرانشان در خانه به تنهایی در دشت ها کار می کردند و با توجه به اینکه فرصت چندانی برای بچه داری نداشتند، بارها پیش می آمد که بچه های بیمارشان را از دست بدهند. بعضی از علامت های این جنون تغییر شخصیت، خشونت، گوشه گیری، گریه زاری، شلخته بودن ظاهر، دوری از اجتماع و در موارد شدید خودکشی بودند‌. به این مسئله نیز باید اشاره کرد که دیوانگی چمنزار یک عنوان پزشکی نبود و تنها بعضی از نویسندگان برای توصیف عملکردهای این افراد چنین نامی را برایش در نظر گرفته بودند. این روزها این نشانه ها علائم افسردگی شدید به شمار می روند. کم کم اصطلاح تب چمنزار در اوایل قرن بیستم فراموش شد. چرا که با افزایش قطارها، استفاده از تلفن و اتومبیل و نزدیک شدن دشت ها و همسایگان به یکدیگر، به مرور مشکلات و تنهایی مردم کاسته شد و شرایطی که آنها را به مرز جنون می کشاند تا حد زیادی از میان رفتند.

حال برمی گردیم به فیلم تب چمنزار. با توصیفات بالا شاید فکر کنید که با یک فیلم افسرده و پر از بدبختی طرف هستید. اما حقیقت این است که فیلم سکانس های بامزه و به نسبت خنده داری هم دارد و چندان نیز به توضیحات بالا مرتبط نمی شود. این فیلم داستان یک کلانتر سابق به نام پرستون بیگز است که در یک درگیری شرکت کرده و بازداشت می شود. در بازداشتگاه زنی دیوانه به او حمله ور می شود. رئیس بازداشتگاه به او می گوید این زن دیوانه تب چمنزار دارد و شوهرش را کشته است! پرستون مجبور می شود در قبال آزادیش این زن و دو زن دیگر را که آنها نیز تب چمنزار دارند با کالسکه به قطار برساند تا آنها به جای دیگری منتقل شوند. زنانی که هر کدام به گونه ای دردسر سازند. به طور مثال یکی از زنان به دلایل نامعلوم همیشه انجیل به دست دارد و با صدای بلند در حال خواندن آن است! پرستون در راه با زنی قمارباز با نام اولویا که از دست شوهرش گریخته است, همراه می‌شود. اولویا کمک بزرگی است و می تواند این زنان دیوانه را آرام نگاه دارد. زنانی که در حقیقت دیوانه نیستند. هر کدام سرگذشتی سوزناک دارند که آنها را به شرایط امروزشان سوق داده است. شرایطی که شاید هنوز برای تغییرش چندان دیر نباشد...

می توان گفت که با فیلمی فمینیستی طرف هستیم. فیلمی که البته شعارگونه باقی نمی ماند و برای سرگرم کردن بیننده نیز اقدامات مناسبی را انجام می دهد. این اثر ویدئویی علاقه مندان به حادثه و هفت تیر کشی را فراموش نکرده است! در سکانس های پایانی ریتم شتابزده ای نیز شاهد هستیم. من این اثر را بار اول سالها پیش تماشا کردم و پس از آن چند بار دیگر به تماشایش نشستم. بسیار رضایت بخش است وقتی که می بینم فیلمی قواعد ژانر خودش را شکسته و از دریچه ای دیگر به دنیای خودش نگریسته است! در واقع برایت آشنا و در همان حین ناآشناست. به ندرت فیلمی چنین حسی را به من منتقل می کند و فیلم تب چمنزار یکی از آنهاست.


من به شانس اعتقاد ندارم. به خودم اعتقاد دارم!
۱۴۰۲/۸/۱۳ صبح ۰۹:۴۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مارک واتنی, کوئیک, سروان رنو, میاموتو موساشی, oceanic, مراد بیگ, Classic, دون دیه‌گو دلاوگا, رابرت, زرد ابری
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
سینمای وسترن - Classic - ۱۳۸۸/۷/۳۰, صبح ۱۲:۲۵
RE: سینمای وسترن - Classic - ۱۳۸۸/۸/۱۰, عصر ۱۱:۵۵
RE: سینمای وسترن - سروان رنو - ۱۳۸۸/۸/۲۰, صبح ۱۲:۰۶
RE: سینمای وسترن - Classic - ۱۳۸۸/۹/۳, عصر ۱۲:۲۳
RE: سینمای وسترن - Classic - ۱۳۸۸/۱۰/۱۰, صبح ۱۲:۲۲
RE: سینمای وسترن - سم اسپید - ۱۳۸۹/۱/۹, صبح ۰۲:۱۸
RE: سینمای وسترن - Classic - ۱۳۸۹/۱/۲۹, عصر ۰۶:۴۴
RE: سینمای وسترن - رائول والش - ۱۳۸۹/۳/۱۸, صبح ۰۹:۱۲
RE: سینمای وسترن - ساب زیرو - ۱۳۸۹/۸/۹, عصر ۱۰:۴۵
RE: سینمای وسترن - سروان رنو - ۱۳۸۹/۸/۹, عصر ۱۱:۲۶
RE: سینمای وسترن - Savezva - ۱۳۹۰/۱/۲۳, صبح ۱۱:۳۴
RE: سینمای وسترن - california - ۱۳۹۰/۱۲/۲۳, عصر ۰۸:۲۸
RE: سینمای وسترن - جو گیلیس - ۱۳۹۱/۴/۲۰, صبح ۱۰:۳۸
RE: سینمای وسترن - زبل خان - ۱۳۹۱/۹/۲۷, عصر ۰۶:۲۰
RE: سینمای وسترن - rahgozar_bineshan - ۱۳۹۳/۹/۲۱, عصر ۱۱:۳۳
RE: سینمای وسترن - BATMAN - ۱۳۹۳/۹/۲۲, صبح ۰۳:۲۳
RE: سینمای وسترن - Elvis - ۱۳۹۳/۹/۲۴, صبح ۱۰:۱۵
RE: سینمای وسترن - جیمز باند - ۱۳۹۴/۸/۱۰, عصر ۰۷:۴۷
RE: سینمای وسترن - ساسان - ۱۳۹۴/۸/۱۹, عصر ۰۷:۴۴
RE: سینمای وسترن - بانو الیزا - ۱۳۹۴/۸/۱۱, عصر ۱۲:۰۵
RE: سینمای وسترن - ساسان - ۱۳۹۴/۸/۱۹, عصر ۰۶:۴۰
RE: سینمای وسترن - دزیره - ۱۳۹۴/۸/۲۵, صبح ۰۷:۵۴
RE: سینمای وسترن - دون دیه‌گو دلاوگا - ۱۳۹۷/۱۲/۲۳, عصر ۰۷:۵۷
RE: سینمای وسترن - سناتور - ۱۳۹۷/۱۲/۲۷, عصر ۰۲:۵۳