یادداشتی از سید محمد بهشتی برای نشریۀ دنیای تصویر (ش۲۷۳، بهار ۱۳۹۶)؛ در رثای علی معلم
پیشینیان ما شبنم را پدیدهای حیرتانگیز میپنداشتند. زیرا آب که مایۀ حیات است، در شبنم به زلالترین و پاکترین حیثیتش حضور دارد. میگویند شبنم تنها یک کار میداند و آن پاسبانی از لطافت است. شبنم این کار را خوب بلد است و البته اگر زمینه مهیا باشد، حاصل کار شبنم، گرانبهاترین داشتۀ موجودات زنده است.
شبنم نماد فروتنی و تواضع نیز است، زیرا تا وزنی پیدا میکند دیگر برگ حساس گل تاب نگاه داشتن او بر دستان ظریف خود را ندارد و بار خویش را بر زمین مینهد. میگویند اگر این قطره شبنم به دریا بیفتد، دریا قدر نهایتِ لطافت و پاکی او را میشناسد و آنرا نگه میدارد تا شور و ملوث نشود، آنوقت آن قطره را به صدف خواهد سپرد تا در دل خود محافظتش کند. میگویند از همنشینی شبنم و صدف، مروارید پدیدار میشود که به تعبیری حاصل ازدواج زلالترین عنصر طبیعت با سر سختترینِ موجودات است. مروارید که لطیفترین احجار است؛ لطافتش را از شبنم و سختی و فسادناپذیریاش را از صدف وام گرفته است و بیعلت نیست که حاصلجمع این دو بهایی عالی پیدا کند. از این روست که سعدی علیهالرحمه، فروتنی شبنم را سببساز برکشیده شدنش به مقامِ عیّوق میداند. تلألو درخشان و لالهگونِ ستارۀ عیوق، در دوردستهای افلاک آن را برای شاعران مَثل رفعت و درخشندگی ساخته و با ناهید و خورشید همبر و همشأن نموده است. عیّوق، شبنم آسمان است که به مرتبت افلاکی برکشیده شده است. میگویند او نگهبان بیدارِ ثریاست. ثریا نامی است که بر مجموعهای از ستارگان درهم فشرده و تنگنازده نهادهاند که به سان چلچراغی مرواریدگون چشم و دل نظّارگان آسمان را میرباید.
درخشندگی خیرهکنندۀ برج ثریا و دلفریبی و خودنماییهایش را عیّوق پاسدار است.
به نظر من سینمای ایران در آسمان سینمای جهان همچون ثریا، چلچراغی فریبا و درخشان است. آمدن و بودن این ثریا ممکن نبوده و نیست جز به وجود عیّوقهایی که خاضع و فروتن در کنارش از او پاسداری کردهاند. زنان و مردانی که فقط یک کار را خوب میدانند و آن هم این است که زلال و خالص خود را به دست دریا سپارند. کسانی که از بدو ورود به کار تا لحظهای که این جهان فانی را به حال خود گذاشته و در سرای باقی رحل اقامت افکندهاند، دغدغه دیگری جز سینما نداشتهاند حتی آن زمان که مشغول فعالیت در حوزههای دیگر بودند؛ از روزنامهنگاری و تهیهکنندگی تا اجرای گردهمایی و برپایی رویدادهای بزرگ.
افراد ذوفنونی که قصدشان از طیف متنوع و مختلفی از فعالیتها، فقط و فقط اعتبار و احترام بخشیدن به ثریا و مروارید است. آنهایی که وقتی از فیلم و سینما سخن میگویند، از فیلم و سینمای خود و قشر خود حرف نمیزنند بلکه به تمامیت موجودیت سینمای ایران نظر دارند و از عمق دریا تا اوج آسمان آنرا منظور.
البته عیّوق در بلندای افلاک و شبنم در قعر دریا کثیر و پرشمار نیست. ماه و خورشید و فلک باید دست به دست دهد که شبنمی بزاید و به دریا سپرد و مرواریدی پدید آید و ... . لذا اینان استثنایند. چند تن را پیدا میکنیم که نسبت به کل سینمای ایران احساس مسئولیت و تعهد کنند؛ چند نفر که یک تنه کارهای بزرگی در مقیاس نهادهای عمومی و دستگاههای دولتی را تدارک ببینند، و بیبهانه و بیتوقع انتشار ۲۷۲ شماره نفسگیر «دنیای تصویر» تا برگزاری ۱۶ دوره جانفرسا «جشنواره حافظ» را در کارنامه داشته باشند؛ چند تن را میتوان برشمرد که شبنموار، در عین شفافیت و افتادگی، ابائی از انجام کارهای بزرگ و پرخطر مثل اقدام برای تهیه مقدمات ساخت فیلم کوروش، و ترسی از فتح قلههای رفیع و رفیعتر و کشف عرصههای ناشناخته و ناشناختهتر نداشتند؛ علی معلم از جمله آنان بود و چه حیف که این شبنم پاک و پربار زود از میانمان رفت.