[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 10 رای - 4.3 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دیالوگهای ماندگار
نویسنده پیام
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,255
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84


تشکرها : 11432
( 18966 تشکر در 1592 ارسال )
شماره ارسال: #161
RE: دیالوگهای ماندگار


+ تو عاشق شدی ، بیا یه آبجو بزن 
= اوه نه ، بدن من یه جور معبده 
+ تو اینو بزن ، میشه شهر بازی !

پسر جهنمی ( Hellboy2 ) گیلرمو دل


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۸۹/۹/۱ صبح ۱۲:۵۳
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, دشمن مردم, رزا, soheil, دزیره, میثم, دایی جان ناپلئون, پطرکبیر
دن ویتو کورلئونه آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 1,074
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۱۰
اعتبار: 53


تشکرها : 1834
( 10943 تشکر در 271 ارسال )
شماره ارسال: #162
RE: دیالوگهای ماندگار

انتخاب بخش خاصی از دیالوگهای فیلم های جناب اقای کیمیایی کاری هیجان انگیزه ...

با اجازه اساتید دیالوگ دو طرفه آقای بهروز وثوقی و آقای بهمن مفید رو که از پی اون منجر به  تک گویی معروف ایشون میشه رو مرور می کنیم و البته میدونم که همه دوستان با این تک گویی سال های سال مونس بودن و هستن ...

نمیشه به این بخش از فیلم فکر نکنم و به یاد نیارم که قیصر مشکی پوش عزادار برای یافتن سرنخ هایی وارد قهوه خونه میشه ... آهنگی با صدای بلند از رادیو در حال پخشه ... به محض وارد شدن قیصر به اونجا صاحب قهوه خونه یک تکون به گردن میده و اشارتی بس کوتاه ! و تکلیف کاملا معلومه : به احترام عزاداری و لباس مشکی قیصر بلافاصله صدای رادیو رو کم میکنن ...

و اطلاعات دادن غیر مستقیم جمع به قیصر که همه میدونن برای چه کاری اونجاست ...

............................................

قیصر : تو چرا این ریختی شدی ؟ کی زدتت ؟

- قصش درازه ...

قیصر : کجا ؟

- هیچی بابا !  من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد ،علی فرصت. آره و اینا خیلی بودیم، کریم آقامونم بود.

( حالت اشاره ابرو های بهمن مفید در این صحنه خودش یه پا دیالوگه !)

قیصر : کریم ... کدوم کریم ؟

- کریم آق منگل بابا، میشناسیش. آره، از ما نه، از اونا آره، که بریم دوا خوری. تو نمیری، به موت قسم ما اصلا تو نخش نبودیم. آره، نه، گاز، دنده، دم هتل کوهپایه دربند اومدیم پایین. یکی چپ، یکی راست، یکی بالا، یکی پایین، عرق و آبجورو، رو تخت نشسته بودیم داشتیم می خوردیم. اولیو رفتیم بالا به سلامتی رفقا لول لول شدیم. دومی رو رفتیم بالا به سلامتی جمع پاتیل پاتیل شدیم. سومی رو، اومدیم بریم بالا، آ شیخ خلیل نامرد ساقی شد. گفت بریم بالا، مام رفتیم بالا، گفت به سلامتی میتی. تو نمیری به موت قسم خیلی تو لب شدم. این جیب نه، اون جیب نه، تو جیب ساعتی ضامن داراومد بیرون. رفتم اومدم دیدم کسی نیست همه خوابیدن. پریدم تو هتل. اومدم دم کوچه مهران بقل این نرقه فروشیه. اومدم پایین یه پسره هیکل میزونه، اینجوریه، زد تو سینم افتادم تو جوب. گفتم هتته. گفت عفت. یکی گذاشت تو گوشم. گفتم نامردا. دومیش زد از اولیش قایمتر زد. دست کردم تو جیبم که برم و بیام چشام باز کردم دیدم مریض خونه روسام. حالا ما به همه گفتیم زدیم شومام بگین زده. آره، خوبیت نداره، واردین که ...

( با تشکر از وبلاگ کلام تی وی  ...)


من با این حرفی که می زنید کاملا مخالفم . ولی حاضرم جانم را بدهم تا شما حق داشته باشید این حرف را بزنید ... ولتر
۱۳۸۹/۹/۴ صبح ۱۲:۱۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : john doe, محمد, اسکورپان شیردل, پایک بیشاپ, رائول والش, رزا, بانو, دلشدگان, ایرج, رامین_جلیلوند, fereshtebad, ژان والژان, سناتور, میثم, ممل آمریکایی, پطرکبیر
رائول والش آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 68
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۰/۲۱
اعتبار: 13


تشکرها : 270
( 509 تشکر در 33 ارسال )
شماره ارسال: #163
RE: دیالوگهای ماندگار

بهمن مفید با همین فیلم قیصر وارد سینما شد. این مونولوگ عجیب و به یاد ماندنی هم ابتکار خودش بود و یادم هست که در یک مصاحبه بیان کرد که مایه های این تک گویی را از یک آب زرشک فروش محل زندگی اش فرا گرفته  که اهل چاخان کردن بوده و او هم طبعا به آن پر و بال داده است.

بهمن مفید با سالها سابقه تئاتر (از کودکی روی صحنه بود) و با تحصیلات دانشکده هنرهای دراماتیک به سینما آمد. اما مشخص است که او هم اسیر جریان نازل فیلمفارسی شد و کارنامه ای متناسب با استعداد و دانش خودش به جا نگذاشت.shakkk!

۱۳۸۹/۹/۶ عصر ۰۲:۰۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, بانو, دلشدگان, john doe, ایرج, دن ویتو کورلئونه, میثم, دایی جان ناپلئون, پطرکبیر
kayser soze آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 11
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۱/۲۱
اعتبار: 0


تشکرها : 19
( 43 تشکر در 8 ارسال )
شماره ارسال: #164
RE: دیالوگهای ماندگار

" بزرگترین نیرنگ شیطان این بود  که این فرضیه رو به وجود آورد  که وجود ندارد "

ناصر طهماسب  /  کوین اسپیسی  /  مظنونین همیشگی


بزرگترین نیرنگ شیطان این بود این فرضیه رو به وجود اورده که وحود نداره
(مظنونین همیشگی)
۱۳۸۹/۹/۶ عصر ۰۶:۰۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, soheil, بهروز, john doe, میثم, دایی جان ناپلئون, پطرکبیر
دن ویتو کورلئونه آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 1,074
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۱۰
اعتبار: 53


تشکرها : 1834
( 10943 تشکر در 271 ارسال )
شماره ارسال: #165
RE: دیالوگهای ماندگار

به یاد مجله فیلم که در زمان هایی نه چندان دور بیشتر توسط بزرگان به راستی عاشق و اندیشمند اداره میشد و گاهی در اول نوشته ای از اونها ، با نقل قولی اون گفته رو تا به همیشه با ما همراه می کردن ...

هیچگاه این نقل قول رو از یاد نمی برم که یکی از دیالوگهای زیبای فیلم (( آشوب)) ساخته ارزشمند کوروساواست :

" انسان با گریستن به دنیا می آید و آنگاه که به اندازه کافی گریست ، می میرد ..."

 دیالوگی از (( کیوآمی )) دلقک


من با این حرفی که می زنید کاملا مخالفم . ولی حاضرم جانم را بدهم تا شما حق داشته باشید این حرف را بزنید ... ولتر
۱۳۸۹/۹/۷ عصر ۰۷:۳۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : john doe, سروان رنو, رزا, ژان والژان, میثم, دایی جان ناپلئون, پطرکبیر
دن ویتو کورلئونه آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 1,074
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۱۰
اعتبار: 53


تشکرها : 1834
( 10943 تشکر در 271 ارسال )
شماره ارسال: #166
RE: دیالوگهای ماندگار

من فکر میکنم اون بخش از ایمیشن زیبای (( رابین هود )) که رابین و جان کوچولو به قول سر هیس بیچاره با شیادی به بهانه فالگیری همه مایملک همراه پرنس جان رو به یغما میبرن و همونطور که در تصویر میبینید حتی به پالتویی که پوشیده بوده رحم نمیکنن پر از دیالوگهای محشریه که به واسطه دوبله بسیار دلچسبتر و فراموش نشدنی تر از کار دراومده ...

پرنس جان در صحنه فوق عاجزانه فریاد میزنه : (( لختم کردن ... ! لختم کردن ...!) که چقدر با تصویر بدون پالتوی پرنس جان مطابقه و اون هم در حالیکه چند لحظه قبل همون پالتو رو بر تن رابین هود در هیات ظاهری یک فالگیر دیده بودیم که با سکه های طلا و انگسترها و جواهرات پرنس جان در حال گریزند و با نگبانهای تنومند و احمق بای بای کرده و دست هم تکان میدهند !

چند دیالوگ محشره دیگه در این شاهکار :

رابین و جان کوچولو با هیاتی مبدل : فال میگیریم ! فال میگیریم ! باید ببینید ! فالتون رو از روی ستاره ها میگیریم !

پرنس جان : اوه ! فالگیرن ! چه جالب !

سر هیس بیچاره که هوشش یارای برابری با نادانی امیخته به قدرت پرنس جان رو نداره : پرنس عزیز ! ممکنه راهزن باشن !

در همین لحظه رابین هود با قدری دلبری دامن خود رو کمی بالاتر از زانو میکشد !

دیالوگ پرنس جان سرمست شده به کمک دوبله فوق العاده است : راهزن اون هم مونث! چرند نگو بی مزه !

.................................................

پرنس جان : هیسسسس ! اگه یکبار دیگه تو گوشم بکنی هیس هیس ! از اینجا تا ناتینگهام باید پیاده راه بیای !

سر هیس با حالتی دلگیر تنه اش را در سبد جوری فرم میدهد که انگار دستش را با بی تکلفی بر روی دست دیگرش انداخته (چقدر این حرکت زیباست و خیال پردازانه که فقط در یک انیمیشن قدرتمند میشود مشاهده کرد ) و  می گوید : مارها و افعی ها راه نمیرن ! میخزن !


من با این حرفی که می زنید کاملا مخالفم . ولی حاضرم جانم را بدهم تا شما حق داشته باشید این حرف را بزنید ... ولتر
۱۳۸۹/۹/۱۱ عصر ۰۳:۵۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, دشمن مردم, سروان رنو, ژان والژان, ممل آمریکایی, دایی جان ناپلئون, هایدی, پطرکبیر
راتسو ریــزو آفلاین
پیانیست کافـه
***

ارسال ها: 107
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۲۶
اعتبار: 26


تشکرها : 977
( 1565 تشکر در 39 ارسال )
شماره ارسال: #167
RE: دیالوگهای ماندگار

قسمتی از دیالوگ های فیلم کازینو رویال به کارگردانی : جان هیوستون و ... محصول:1967

جایی از فیلم که پولو ، ماتا باند ( دختر ماتا هاری و جیمز باند ) رو به اتاق مادرش میبره.

دختر تخت خواب مادرشو میبینه:

ماتا باند: چه بزرگ هم هست !

پـولـو: آره، آخه ارتش آلمان اون روزا خیلی بزرگ بود !!!


تکرار می کرد: نمی شود کاری اش کرد... نمی شود کاری اش کرد...
خیلی خنده ام گرفت، انگار چیزی هست که بشود کاری اش کرد
. زندگی در پیش رو - رومن گاری
۱۳۸۹/۹/۱۲ صبح ۰۴:۰۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, دشمن مردم, سروان رنو, بانو, Classic, میثم, دایی جان ناپلئون, پطرکبیر
محمد آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 413
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۰/۱۲
اعتبار: 25


تشکرها : 990
( 5836 تشکر در 185 ارسال )
شماره ارسال: #168
RE: دیالوگهای ماندگار

ديالوگهايي از فيلم پنج ورق سرنوشت 1968

- آدمهاي شرور جايي ميرند كه هيشكي پيداشون نكنه.( ايرج دوستدار / رابرت ميچام )

+ ولي آدمهاي بي گناه هيچ وقت فرار نمي كنند.( ژاله كاظمي / اينگر استيونس )

- درسته خانم.حقيقت همينه كه شما فرمودي, انجيلو از از كجا به اين خوبي ياد گرفتي؟

+ يك كشيش تيراندازي رو از كجا ياد مي گيره؟

- والله هر كشيشي قبل از اين كه كشيش بشه, يه كار ديگه داشته...

۱۳۸۹/۹/۱۸ عصر ۰۸:۰۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, ایرج, دشمن مردم, بانو, رزا, Classic, ژان والژان, دزیره, میثم, ممل آمریکایی, دایی جان ناپلئون, پطرکبیر
رامین_جلیلوند آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 468
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۳۰
اعتبار: 27


تشکرها : 1178
( 2597 تشکر در 321 ارسال )
شماره ارسال: #169
RE: دیالوگهای ماندگار

ديوانه از قفس پريد. با صدای ابرمرد دوبله ایران ناصر طهماسب به جای نیکلسون:

رئیس!  فقط يک بار دستت را به ببر بالا  رئيس! ! فقط دستت را ببر بالا!! هی رئیس !!پرستار راچت! رئيس دستشو بردحالا ممکنه اون تلويزيون را روشن کنيد! پرستار راچت!!



فایل های ضمیمه بند انگشتی
   
۱۳۸۹/۹/۲۴ صبح ۰۱:۱۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Classic, john doe, رزا, بانو, سروان رنو, دزیره, میثم, الیشا, parviz_xx, دایی جان ناپلئون, فیلیپ ژربیه, پطرکبیر
رزا آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 227
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۲۹
اعتبار: 52


تشکرها : 5834
( 3533 تشکر در 141 ارسال )
شماره ارسال: #170
RE: دیالوگهای ماندگار

فیلم Nostalghia محصول 1983 آندری تارکوفسکی

یک قطره بعلاوه یک قطره، یک قطره بزرگتر میسازه نه دو تا قطره

-----------

آندری قورجاکوف : شعر قابل ترجمه نیست، مثل تمام هنر.

-----------

تارکوفسکی : آخر این چه دنیایی است که یک دیوانه باید به شما بگوید شرم بر شما

 



فایل های ضمیمه بند انگشتی
               
۱۳۸۹/۹/۲۷ عصر ۱۲:۲۲
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دن ویتو کورلئونه, بانو, دلشدگان, Classic, سروان رنو, دزیره, میثم, زرد ابری, جو گیلیس, دایی جان ناپلئون, پطرکبیر
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,255
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84


تشکرها : 11432
( 18966 تشکر در 1592 ارسال )
شماره ارسال: #171
RE: دیالوگهای ماندگار

آلیشیا به دِولین: اوه ،دولین بیچاره ، لابد می ترسی که نکنه عاشق من بشی ؟

دِولین: آره ، چون کار سختی نیست .

بدنام- آلفرد هیچکاک


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۸۹/۱۰/۲ صبح ۰۱:۲۷
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دلشدگان, رزا, دن ویتو کورلئونه, ژان والژان, میثم, parviz_xx, پطرکبیر
دن ویتو کورلئونه آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 1,074
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۱۰
اعتبار: 53


تشکرها : 1834
( 10943 تشکر در 271 ارسال )
شماره ارسال: #172
RE: دیالوگهای ماندگار

در ساخته به نظر من ارزشمند جناب آقای جان لى تامپسن یعنی فیلم (( تاراس بولبا)) که بر اساس نوشته زیبای نیکولای گوگول ساخته شده دیالوگهای به یاد ماندنی کم نیست که به کمک دوبله دلپذیر و هنرمندانش ماندگارتر هم شدن ...

در فصل مجادله فرستادگان فرمانده قزاق ها با پسر تاراس بولبا ( با بازی تونی کورتیس ) که پسران تاراس بولبا رو به دلیل مخالفت به جنگیدن برای لهستانی ها ، متهم به بزدلی می کنند و  قرار بر این میشه که فقط با مشیت خداوند و با مرگ یکی از دو طرف مجادله صحت و سقم ادعای ترسو بودن یک قزاق مشخص بشه ، همه از دو طرف میخواهند که به کلمات رد و بدل شده بینشان توجه نکنند چون کلماتی بیش نیستند و به قول  پسر دوم  تاراس بولبا : (( آدم که نمیتونه به خاطر یک کلمه بمیره !))

همسر تاراس بولبا برای حفظ جان پسرش عاجزانه از تاراس بولبا میخواهد که به آن دو فرمان دهد که بس کنند اما دیالوگ تاراس بولبا با بازی به یاد ماندنی یول برینر  در این فصل از یاد رفتنی نیست :

(( کلماتی هست که آدم جونش رو باید سر اونها بگذاره ...))


من با این حرفی که می زنید کاملا مخالفم . ولی حاضرم جانم را بدهم تا شما حق داشته باشید این حرف را بزنید ... ولتر
۱۳۸۹/۱۰/۳ عصر ۰۵:۱۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, ژان والژان, میثم, پطرکبیر
دن ویتو کورلئونه آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 1,074
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۱۰
اعتبار: 53


تشکرها : 1834
( 10943 تشکر در 271 ارسال )
شماره ارسال: #173
مانده در یاد ...

با اجازه اساتید ، در این بخش  من هر از چندگاهی با تقدیم دیالوگهایی کوتاه اما خاطره انگیز در حس خوب شنیدن دوبارشون با دوستان همراهی میکنم ... با این امید که  بارها و بارها شنیدن این قطعات ماندگار و برگزیده یادآور گوشه ای از زحمات هنرمندان هنر هفتم کشورمون باشه : چه در مقام فیلمنامه نویس ، چه در مقام کارگردان ، بازیگران ،  صدابردار و صداپیشگان عزیز که جادوی هنرشون منجر به وجود اخترانی این چنین تابناک در آسمان هنر این سرزمین گردیده ... گنجینه هایی این چنین  دلنشین و مانده در یاد ...

البته پیشنهاد میکنم در مورد گذاشتن بخش های برگزیده صوتی کوتاه از دیالوگ ها محدودیتی بین فیلم های ایرانی و کلاسیک های خارجی قائل نشیم چون به هر حال در هر دو حالت زحمت بزرگان دوبله است که گوش ها رو نوازش میده ...

پیشاپیش بابت کاستی های احتمالی از دوستان و همراهان پوزش طلبیده و راهنمایی ، همراهی و مشارکت دیگر دوستان در این بخش لطف و منتی است بر گردن این حقیر ...

......................................................................................

در این نوبت مروری میکنیم بر دیالوگهایی ارزنده از فیلم ارزشمند (( مادر )) ساخته مرحوم جناب آقای علی حاتمی عزیز ...

1)

http://www.4shared.com/audio/9iW1vPBo/Madar_1.html

(( سنجد !  دهن مهن کلون مولون! سره مره یه دوجین بچه میزاد  یکیش میشه بلبل ! ننه ما کت سره رو بست زایید گل و بلبل ! هه هه ! اخ زاد ! به به چه تخم و ترکه ای ترنجبین بانو ! مام دولتی سر داییمون شدیم روده پاک کن ! والا یه هله هوله ای میشدیم از این قماش ! قره قوروتی ، بامیه ای ، کمپوت ممپوت ! برو کنار ! ))

 2)

http://www.4shared.com/audio/Ufqauroo/Madar_2.html

(( مادررررر مرد ... ازبس که جان ندارد ...))

......................................................

و اما دیالوگی خاطره انگیز از فیلمی ارزشمند  ساخته جناب آقای بیضایی یعنی (( باشو غریبه کوچک )) :

http://www.4shared.com/audio/mzz2PZBZ/Bashoo.html

(( این نامه را پسر من می نویسد که نام او باشوست ... ایشان در همه کارها ما را کمک می کند ... او مثل همه بچه ها فرزند آفتاب و زمین است ...))

...........................................................................................

 

دیالوگی از فیلم (( اوینار )) ساخته جناب  آقای شهرام اسدی :

http://www.4shared.com/audio/HDGN7_33/Avinar.html

(( تو اسمت چیه چاوکم ؟

اسم نداره پدرم ...

من اسمشو میزارم اوینار ...

اسمت اوینار باشه دوست داری ؟

دوست دارم ...

اوینار یعنی عاشق ...))

 ..................................................................................

دیالوگ خاطره انگیزی از فیلم ماندگار ((بایسیکل ران )) ساخته جناب آقای مخملباف :

http://www.4shared.com/audio/vw2i4AaN/Bycicelran.html

 ((  این مرد افغانی معجزه میکنه ... اسمش نسیمه ولی طوفان میکنه !

همین مرد افغانی تو هندوستان یه قطار رو با چشاش نگر داشته  و تو پاکستان 2 تا گاو رو با یه انگشش بلند کرده !

حالا قرار اینجا هفت شبانه روز زندگی کنه و رو دوچرخه رکاب بزنه ...

نسیم طوفان میکنه ! نسیم طوفان میکنه ! ))

....................................................................................

دیالوگی زیبا از فیلم خاطره انگیز (( ناصرالدین شاه آکتور سینما )) ساخته جناب آقای محسن مخملباف:

http://www.4shared.com/audio/c4UKbvxj/Na...http://www.4shared.com/audio/c4UKbvxj/Nasereldinshah_

(( یکشنبه اون یدی (هفده )! هفده تیر سنه هزار و دویست وهفتاد و نه ! به معیت شوما ابراهیم خان عکاسباشی برای تماشای سینماتوگراف  لانترن ماژیک رفتیم ! راستی که اخوان لومیر در اون اتاق تاریک با ما چه کردند!

کات قبله عالم !

کات یعنی حرف نزن ! خفه شو! ))

......................................................................................

 تا مجالی دیگر : یا حق ...


من با این حرفی که می زنید کاملا مخالفم . ولی حاضرم جانم را بدهم تا شما حق داشته باشید این حرف را بزنید ... ولتر
۱۳۸۹/۱۰/۱۵ عصر ۰۶:۰۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : جورج بیلی, اسکورپان شیردل, رزا, ژان والژان, الیور, رامین_جلیلوند, میثم, الیشا, ممل آمریکایی, پطرکبیر
رزا آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 227
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۲۹
اعتبار: 52


تشکرها : 5834
( 3533 تشکر در 141 ارسال )
شماره ارسال: #174
RE: دیالوگهای ماندگار

فیلم فارنهایت 451 اثر بیادماندنی فرانسوا تروفو

برای خوب جستجو کردن، اول باید یاد بگیری خوب مخفی کنی!

فارنهایت 451

کاپیتان : فکر میکنم این مسئله [ترفیع گرفتن] رو به زنت گفته باشی!

مونتاژ : بله قربان!

کاپیتان : عکس العملش چی بود؟

مونتاژ : اون گفت که در این صورت میتونیم دو تا تلویزیون بزرگ داشته باشیم.

کاپیتان : یعنی یه دیوار دیگه هم تلویزیون بشه! صحیح!

۱۳۸۹/۱۱/۱۹ عصر ۰۶:۳۳
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, الیور, بانو, دزیره, میثم, ممل آمریکایی, زرد ابری, دایی جان ناپلئون, پطرکبیر
دن ویتو کورلئونه آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 1,074
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۱۰
اعتبار: 53


تشکرها : 1834
( 10943 تشکر در 271 ارسال )
شماره ارسال: #175
RE: دیالوگهای ماندگار

از سینمای مرحوم (( علی حاتمی )) دیالوگ ماندگار بیرون کشیدن کار دشواری نیست اما من فکر  میکنم این دیالوگ از ساخته بسیار ارزشمندشون (( سوته دلان )) که صادقانه و با احساس تمام از زبون آقا مجید ظروفچی شنیده میشه ، به راستی جزو شاهکارهای دیالوگ نویسی به حساب میاد :

(( ای خدا! 

چقدر دشمن داری ...

دوستاتم که ماییم : یه مشت عاجز علیل ناقص العقل ! که در حقمون دشمنی کردی ... ))


من با این حرفی که می زنید کاملا مخالفم . ولی حاضرم جانم را بدهم تا شما حق داشته باشید این حرف را بزنید ... ولتر
۱۳۸۹/۱۱/۲۸ صبح ۰۱:۵۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو, سناتور, میثم, حمید هامون, ممل آمریکایی, رزا, سارا, پطرکبیر
سناتور آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 647
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 36


تشکرها : 3690
( 4535 تشکر در 390 ارسال )
شماره ارسال: #176
RE: دیالوگهای ماندگار

شرمنده نمی دونستم کجا این مطلب رو بگذارم .به نقل از یک سایت

5 فیلم دوبله برتر


هنر دوبله در ایران قدمتی بیش از نیم قرن دارد. خوشبختانه با اعتماد به نفس مثال زدنی! می توانم بگویم که دوبلورهای ایران بهترین مجموعه دوبلور های جهان هستند. چند روز پیش فیلمی از تلویزیون کشور پخش شد که از لحاظ دوبله در پایین ترین سطح ممکن بود! این بهانه ای شد برای اینکه 5 برتر این هفته را به 5 فیلم دوبله برتر تاریخ ایران اختصاص دهم. دراین مقاله سعی شده تا بهترین و شاخص ترین فیلمهای دوبله ها معرفی شوند ،امیدوارم این مقاله مورد نظر شما دوستان قرار بگیرد و البته باز هم لازم به یادآوری است که  فیلمهای دوبله بسیاری وجود دارند که در این لیست قرار داده نشده اند. همین جا از دوستانی که فیلم محبوبشان در این لیست نیست پوزش می خواهم.

5- تمام فیلمهای باد اسپنسر و ترنس هیل! : بدون شک کسی دوبله سری فیلمهای کمدی ایی مانند پاگنده ، من هنوز ترینتی هستم، مردان مزدور و... را که بادterence_hill_bud_spencer اسپنسر و ترنس هیل در آنها همبازی بوده اند را از یاد نخواهد برد. این دو بازیگر در فیلمهای وسترن اسپاگتی زیادی در کنار هم حضور داشتند. کمدی اسپاگتی از محبوبیت خوبی در زمان خود در جهان غرب برخوردار بود اما اوضاع این کمدی ها در ایران کمی متفاوت است! این کمدی ها نه به دلیل اینکه برخلاف فرمول رایج فیلمهای وسترن در  غرب ساخته می شد، بلکه به دلیل دوبله های عجیب و غریبی بود که در آنها صورت می گرفت، نکته جالب درباره کمدی های این دو نفر در ایران این بود که در اکثر صحنه های فیلم آنها اصلا صحبت نمی کردند و دوبلورهای آنان با هنرنمایی هرچه تمام تر، حرف ها و متلک های رایج ایرانی را در این وسترن ها دخیل می کردند!. مرحوم ایرج دوستدار جزو دوبلورهایی است که تمام طرفداران فیلمهای باد اسپنسر و سری فیلمهایی که  جان وین در آنها بازی کرده، مدیون او هستند. او با طنز تیز و ظریف خود اغلب در فیلمهای کمدی پیش از انقلاب باعث می شد تا تماشاگر از ته دل بخندد و البته دلیلی شود تا ما فیلمهای زیادی از جمله من ترینتی هستم. اما اوضاع درباره ترنس هیل کمی فرق می کند. دوبلورهای زیادی بجای او صحبت کرده اند ( ابوالقاسم تهامی نژاد ، چنگیز جلیلوند ، سعید مظفری ) اما اغلب سینما دوستان، ترنس هیل را با صدای آقای تهامی نژاد بخاطر دارند. تهامی نژاد هم از جمله دوبلورهایی است که کمدی را خوب می شناسد و زمان بندی شوخی هایش واقعا درست است. در کنار هم قرار گرفتن آقای تهامی نژاد و مرحوم دوستدار در ده ها فیلم کمدی اسپاگتی از یادها نخواهد رفت. را نه به دلیل خوب بودن فیلم، بلکه به دلیل فوق العاده بودن دوبله آن، برای همیشه بخاطر بسپاریم.

دوبله برتر در فیلمی مشابه مشابه : فیلمهایی که جان وین در آنها حضور داشت!

4-دیگران : دلیل اینکه فیلم دیگران را در این لیست قرار داده ایم به این دلیل است که شاید تنها فیلم ترسناکی  باشد که دوبله فوق العاده ای داشت!. دیگران داستان خانواده ای را روایت می کرد که خانه بسیار بزرگی را خریده و در آن ساکن بودند اما در این خانه همه چیز غیر عادی بود، مخصوصا مستخدمین خانه!others1 ستاره فیلم دیگران ، نیکول کیدمن است. کیدمن با بازی کم نقص خود در فیلم دیگران باعث می شود تماشاگر در تمام مدت زمان فیلم ازاین خانه ترسناک بترسد! اما در دوبله فارسی فیلم دیگران کسی هست که صدای او از خانه مذبور ترسناک تر است! مطمئنا اگر نیکول کیدمن صدایی را که در دوبله فارسی بر روی او قرار داده بودند را داشت، بیشتر از این بخاطر این فیلم تحویلش می گرفتند. . دوبله فوق العاده ژاله کاظمی جذاب ترین دلیلی است که تماشاگر ایرانی باید فیلم دیگران را ببیند. کسانی که فیلم دیگران را با صدای اصلی دیده اند و سپس دوبله فارسی آن را مشاهده نموده اند ، به این نکته اشاره کرده اند که تماشای دوبله فیلم دیگران چیز دیگری است! اوج کار مرحوم انکاظمی لحظه ای است که وی فریاد می زند : ما نمردیم ! ما نمردیم! شخصا فکر نمی کنم کسی که دوبله فیلم دیگران را دیده باشد، از اتفاقات عجیب و غریب خانه مورد نظر ترسیده باشد؛ بلکه به نظرم بیشتر تماشاگران از داد و فریادهای کاظمی که به خوبی ترس کیدمن از سر و صداهای خانه را حتی بهتر از خودش، منتقل می کرد، می ترسند! متاسفانه بعد از فوت خانم کاظمی که ضایعه بزرگی برای صنعت دوبله ایران بود، فیلم دیگران مجددا دوبله شد و خانم زهره شکوفنده بار دیگر در نقش گریس ( نیکول کیدمن ) صداپیشگی کرد. متاسفانه با تمام احترامی که برای خانم شکوفنده قائل هستم اما اصلا نمی توانم گریس را بدون مرحوم کاظمی تصور کنم.

دوبله برتر در فیلمی مشابه : جن گیر

3- چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد : از جمله شاهکارهای دوبله ایران را می توان فیلم  چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد دانست. این فیلم براساس یک تئاتر موفق  در برادوی ساخته شده بود و در نسخه سینمایی نیز حال و هوای آن کاملا به تئاتر وفادار مانده بود و  بازی فوق العاده ی  ریچارد برتون و  الیزابت تایلور از نکات برجسته فیلم به حساب می آمد . اما فکر می کنید فیلمی مثل  چه کسی ... با آن فضای عجیب و غریب و گنگش که حتی از بعد از پایان فیلم، سوالات بسیاری بی پاسخ می ماند، چگونه در زمانی که اغلب فیلم های سینما از فرمول فیلمفارسی تبعیت می کرد! توانست در ایران به موفقیت برسد ؟ تنها پاسخی که می توان به این سئوال داد این است : باز هم دوبله.

در چه کسی ... چنگیز جلیلوند در نقش جورج ( ریچارد برتون ) و ژاله کاظمی در نقش مارتا ( الیزابت تایلور ) صداپیشگی کwhoردند. به راستی که ریچارد برتون و الیزابت تایلور در این فیلم عجیب و غریب بهترین بازی دوران بازیگریشان را به نمایش گذاشته اند. خیلی ها قبل از ساخته شدن این فیلم نگران بودند که  این اقتباس با حضور الیزابت تایلور خوش قیافه شكست خواهد خورد، اما تایلور با آن موهای ژولیده و وزن زیاد و بازی بی نقصش ، منتقدانش را ساکت کرد و اسکاری را بدست آورد. اما همانطور که می دانید در ایران قبل از انقلاب، فیلمهایی با جو خاص مانند چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد؟ طرفداران زیادی نداشت ( البته همین امروز هم ایرانیها ترجیح می دهند فیلمی را ببینند که ساده باشد! ) اما این فیلم از جمله فیلمهایی بود که در قبل از انقلاب طرفداران زیادی داشت و مورد رضایت تماشاگران زیادی نیز قرار گرفته بود. این محبوبیت بدون شک تنها به دلیل دوبله فوق العاده فیلم بود. چنگیز جلیلوند و ژاله کاظمی در چه کسی ....فقط وظیفه دوبله این فیلم را بر عهده نداشتند، آنها به شکل حیرت آوری در حال بازی در یک تئاتر دو نفره بودند! می توان گفت تقریبا بیش از نیمی از دیالوگ های فیلم چه کسی ... کاملا تغییر کرده بود و به قول معروف ایرانیزه شده بود. صحنه ای را هرگز فراموش نخواهم کرد ، در سکانسی از چه کسی ... مارتا ( با صدای ژاله کاظمی ) با حالتی غیرعادی رو به جورج می گوید : بی شرف! تو خیلی شبیه مرغی! و ریچارد برتون با تبسمی لطیف به او پاسخ می دهد اما در دوبله فارسی چنگیز جلیلوند به جای لبخند، صدای مرغ را تقلید می کند و تحویل مارتا می دهد!. فکر نمی کنم دوبله ای مانند چه کسی از ویرجینیا ولف می  ترسد؟ دوباره تکرار شود.

دوبله برتر در فیلمی مشابه : هملت

2- بر باد رفته : بر باد رفته علاوه بر اینکه یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینماست ، دوبله آن هم جزو بهترین های تاریخ ایران به حساب می آِید. این فیلم دو بار دوبله شده است؛ اولین بار در سال 1342 با سرپرستی احمد رسول زاده و دومین بار در سال 1360 با مدیریت خسرو خسروشاهی. در اینجا من بهwind دوبله دوم اشاره می کنم.

بر باد رفته یکی از معدود فیلمهایی است که دوبلورهای بزرگ در نقش های کوچک و فرعی صداپیشگی کرده اند. مانند ناصر طهما سب در  نقش لزلی و اکبر منافی در نقش توماس. ستاره فیلم بر باد رفته ،ویوین لی است که در نقش دختری اشراف زده و البته بسیار خودخواه به نام اسکارلت بازی می کند. ویوین لی بخاطر بازی در نقش اسکارلت موفق شد جایزه اسکار بهترین بازیگری را از آن خود کند اما بدون شک اگر به دوبلورها هم اسکار می دادند باید یکی از آنها به خانم رفعت هاشم پور تعلق می گرفت! رفعت هاشم پور چنان تصویر مغرور اسکارلت را به زیبایی هرچه تمام تر به فارسی برگردانده است که گویی ویوین لی واقعا فارسی صحبت می کند! رفعت هاشم پور در این فیلم هیچ وقت از ته دل نمی خندد یا صحبتی که ضد اشراف زادگی اش باشد از خود بروز نمی دهد و تنها زمانی که واقعا اسکارلت التماس می کند ( مانند سکانس پایانی فیلم ) او هم با حفظ فرم صبحت اشرافی اش ، به باتلر التماس می کند. جزییات مربوط به هنر بی نظیر خانم هاشم پور در صداپیشگی اسکارلت بسیار است و تنها توصیه ایی که می توانم به شما کنم این است که فیلم را ببینید.  بدون شک هنرنمایی خانم هاشم پور در نقش اسکارلت اوهارا یکی از جاودانه ترین دوبله های تاریخ سینماست. اما این تنها دلیل ماندگاری دوبله بر باد رفته نیست. حسین عرفانی در نقش رد باتلر به همان اندازه خودخواه و عاشق است که رفعت هاشم پور! . حسین عرفانی با استادی هرچه تمام تر توانسته رد باتلر عاشق را در یک زمان متکبر و در زمان دیگری عاشق به تصویر بکشد. رویارویی رد باتلر و اسکارلت اوهارا در فیلم ، با دوبله تمام نشدنی حسین عرفانی و رفعت هاشم پور ، یکی از جاودانه های سینماست.

نکته : دوبله اول فیلم با کیفیت بسیار بد موجود می باشد که در آن چنگیز جلیلوند به جای رد باتلر صداپیشگی کرده و رفعت هاشم پور بجای اسکارلت. این نسخه نیز یکی از بهترین دوبله های تاریخ ایران است اما همانطور که گفتم بسیار نایاب است و اگر هم بتوانید آن را پیدا کنید،  کیفیت آن بسیار بد است . بنابراین پیشنهاد نمی کنم آن را ببینید.

دوبله برتر در فیلمی مشابه : شاید بیشترین شباهت را بتوان در فیلم گربه ای رو شیروانی داغ یافت

1- اشک ها و لبخند ها ( آوای موسیقی )  : یکی از بهترین های تاریخ دوبله ایران ، فیلمی که کاملا به فارسی برگردانده شده بود و حتی ترانه های آن نیز فارسی بود! به راستی کمتر فیلمی در تاریخ ایران وجود دارد که تا به این حد در آن ظرافت دوبله بکار رفته باشد. داستان اشک ها و لبخند ها درباره راهبی بود که به خانه مجلل یک ارتشی می رفت تا از 7 فرزند او پرستاری کند . ژاله کاظمی در نقش ماریا صاف و ساده است. راهبه ای که شباهت چندانی به راهبه های دیگر ندارد و ترجیsounf_of_musicح می دهد بجای عبادت در کل روز ، به دشت و صحرا برود و بزند زیر آواز!  شخصیت ماریا به خودی خود دوست داشتنی است اما هنر دوبله ژاله کاظمی است که ماریا را تبدیل به یکی از خاطره انگیزترین دوبله های ایران می کند. هنرنمایی ژاله کاظمی از صحنه ای آغاز می شود که وارد خانه کاپیتان ون تراپ می شود و برای اولین بار با وی روبرو می شود. اما کاظمی تنها غول دوبله فیلم نیست! ابوالقاسم تهامی نژاد با صحبت در نقش کاپیتان وون تراپ ، یکی از بهترین کارهای خودش را به نمایش می گذارد. شخصیت خشک و بی روح کاپیتان وون تراپ با صدای خشک تهامی نژاد ( که اغلب صدای وی را در نقشهای کمدی شنیده ایم ) در مقابل شخصیت ساده و دوست داشتنی ماریا همراه با صدای دلنشین و عاشقانه ی ژاله کاظمی ، سبب شده تا بهترین کار دوبله را در تاریخ ایران شاهد باشیم. از دیگر نکته های بیاد ماندنی فیلم اشک ها و لبخند ها، دوبله تمامی آهنگ ها و شعرهای فیلم است. اشک ها و لبخندها اصلا یک فیلم موزیکال است و در کمال حیرت شاهد هستیم که همه شعرهای اصلی فیلم در دوبله ایرانی تبدیل به فارسی شده است. از جمله سکانس های موزیکال ماندگار این فیلم می توان به صحنه آواز خواندن ماریا برای بچه ها در اتاقش یا صحنه ای که به همراه بچه ها به شهر می روند اشاره کرد. توصیه این بنده حقیر این است که فیلم را از دست ندهید.

دوبله برتر در فیلمی مشابه : بانوی زیبای من




تعدادی دیگر از فیلمهای مطرح دوبله در ایران : اسپارتاکوس ،این گروه خشن ، گربه روی شیروانی داغ ، فرار بزرگ، اشکها و لبخندها ، هاملت ، معجزه سیب ، محمد رسول الله ، داستان وست ساید ، بیلیارد باز، اتوبوسی به نام هوس ، رود بی بازگشت ، بزرگ مرد کوچک ، بن هور ، هنگ جانبازان، دوازده مرد خبیث ، مردی برای تمام فصول ،  خوب بد زشت ، میخواهم زنده بمانم ، همشهری کین ، سقوط امپراطوری روم ، پدرخوانده، کرامول ، باراباس ، ال سید ، لورنس عربستان ، کارتون رابین هود ، عمر مختار شیرصحرا ،  ده فرمان ، درسواوزالا ، شیروباد ، رام کردن زن سرکش ، معجزه گر

۱۳۸۹/۱۲/۶ عصر ۰۲:۳۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رامین_جلیلوند, میثم, الیشا, ژان والژان, ممل آمریکایی, رزا, فورست, هایدی
تیرانداز ولگرد آفلاین
رحمه الله علیه
*

ارسال ها: 21
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۲۴


تشکرها : 4
( 135 تشکر در 18 ارسال )
شماره ارسال: #177
RE: دیالوگهای ماندگار

دوستان عزیز این بهترین دیالوگی که من شنیدم

لی وان کلیف : پسر این تیکه طلا رومیبینی اینو پدرم بهم داده

یا حداقل من فکر میکنم که اون داده اینو پیش خودت نگه دار

ال کندور



فایل های ضمیمه بند انگشتی
   

کافه چی یه دوبل بده
۱۳۸۹/۱۲/۸ عصر ۰۳:۵۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رابرت میچم, Classic, میثم, رزا, پطرکبیر
sokOoooot آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 8
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۱۴
اعتبار: 0


تشکرها : 5
( 44 تشکر در 3 ارسال )
شماره ارسال: #178
RE: دیالوگهای ماندگار

خوب برم سراغ فیلم کت بالو یا همون کت بلوی خودمون :ccco

من دوبله این فیلم رو خیلی دوست دارم کلا فیلم وسترن رو بیشتر از بقیه دوبله ها دارم به استثای دوبله لورل و هاردی قدیمی ولی این دوبله کت بلو خیلی باحال

یکی از جاهای خیلی باحالش اونجاست که شده کشیش :eee43

من سر این جمله خیلی خندیدم

س سلام برادر من آمده ام تا .... khande

۱۳۹۰/۱/۲۵ عصر ۱۲:۲۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : میثم, ممل آمریکایی, رزا, پطرکبیر
دن ویتو کورلئونه آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 1,074
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۱۰
اعتبار: 53


تشکرها : 1834
( 10943 تشکر در 271 ارسال )
شماره ارسال: #179
RE: دیالوگهای ماندگار

 خوب مدتیه به این بخش سری نزده بودیم .

امروز یادم اومد که یکی از زیباترین ، نغزترین و به جا استفاده شده ترین ! دیالوگهای سینمایی رو در یک فیلم صامت از استاد بزرگ چالین شنیدم ! فیلم بسیار زیبای (( خیابان آرام )) ( Easy Street ) ساخته شده به سال 1917

تصویر بالا رو خوب نگاه کنین ! خطری که چاچلین بیچاره رو تهدید می کنه رو حس کنین و به یاد بیارین !  و بعد بشنوین که با اون دوبله زیبا در میان نویس فیلم چی نوشته و گفته میشه : (( آنجا که ندانستن نعمت است ! ))

به نظر من که خیلی محشره تا نظر دوستان چی باشه !


من با این حرفی که می زنید کاملا مخالفم . ولی حاضرم جانم را بدهم تا شما حق داشته باشید این حرف را بزنید ... ولتر
۱۳۹۰/۳/۱۴ صبح ۰۸:۴۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, میثم, ژان والژان, رزا, پطرکبیر
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #180
RE: دیالوگهای ماندگار

(۱۳۸۹/۹/۴ صبح ۱۲:۱۶)دن ویتو کورلئونه نوشته شده:  

 

- کریم آق منگل بابا، میشناسیش. آره، از ما نه، از اونا آره، که بریم دوا خوری. تو نمیری، به موت قسم ما اصلا تو نخش نبودیم. آره، نه، گاز، دنده، دم هتل کوهپایه دربند اومدیم پایین. یکی چپ، یکی راست، یکی بالا، یکی پایین، عرق و آبجورو، رو تخت نشسته بودیم داشتیم می خوردیم. اولیو رفتیم بالا به سلامتی رفقا لول لول شدیم. دومی رو رفتیم بالا به سلامتی جمع پاتیل پاتیل شدیم. سومی رو، اومدیم بریم بالا، آ شیخ خلیل نامرد ساقی شد. گفت بریم بالا، مام رفتیم بالا، گفت به سلامتی میتی. تو نمیری به موت قسم خیلی تو لب شدم. این جیب نه، اون جیب نه، تو جیب ساعتی ضامن داراومد بیرون. رفتم اومدم دیدم کسی نیست همه خوابیدن. پریدم تو هتل. اومدم دم کوچه مهران بقل این نرقه فروشیه. اومدم پایین یه پسره هیکل میزونه، اینجوریه، زد تو سینم افتادم تو جوب. گفتم هتته. گفت عفت. یکی گذاشت تو گوشم. گفتم نامردا. دومیش زد از اولیش قایمتر زد. دست کردم تو جیبم که برم و بیام چشام باز کردم دیدم مریض خونه روسام. حالا ما به همه گفتیم زدیم شومام بگین زده. آره، خوبیت نداره، واردین که ...

آق منگل اصطلاح اشتباهی است که برخی به اشتباه بجای واژه صحبح آب منگل بکار می برند. آب منگل از محله های قدیمی تهران بود

بترتیب اصطلاحاتی که تیره تر کردم به این شکل اصلاح میکنم:

آب جو جور شد  -  آ شیخ علی نامرد  -  پریدم تو اتول  -  بغل این نرقه فروشیه (نقره فروشیه)

بازی بهمن مفید طی این دیالوگ یکی از برترین بازیهای تاریخ سینمای ایران بلحاظ ادای کلمات و سرعت سرسام آور ادای آنهاست.

یاد بهروز وثوقی افتادیم. بخشی از خاطرات وثوقی را در مورد فیلم کاروانها در اینجا ذکر میکنم

در پایان فیلم قرار است رئیس قبیله که نقشش را آنتونی کوئین بازی میکند در جنگ با ارتش کشته شود. او موافق نیست و میگوید : " مردم دوست ندارند من کشته شوم". قرار میشود جلسه ای بگذارند. چون زبان انگلیسی بهروز چندان خوب نیست مترجمی برای او گرفته اند که دیالوگها را با او کار میکند و او هم حفظ میکند. جیمز فارگو کارگردان فیلم که دستیار کلینت ایستوود بوده جنیفر اونیل که نقش اول زن را بازی میکند، مایکل سارازین که بازیگر جوان فیلم است و تهیه کننده المو ویلیامز، آنتونی کوئین و بهروز و مترجمش در این جلسه حضور می یابند. موضوع جلسه: بالاخره چه کسی در فیلم کشته شود؟

آنتونی کوئین حرفش را تکرار میکند: من حاضر نیستم در فیلم کشته شوم چون مردم دوست ندارند من بمیرم! مایکل سارازین میگوید: " من هم در این فیلم نماینده آمریکا هستم که می آیم اینجا دنبال این دختر که او را با خود ببرم آمریکا پس کشته شدن من معنی ندارد". میگویند "پس جنیفر اونیل را بکشیم" ... هرکس چیزی میگوید... ناگهان آنتونی کوئین برگشت گفت: "اصلا گور پدر سرهنگ نصرالله. او را بکشیم" (البته نامرد نگفت گور پدر، کلمه زشتتری گفت که من رویم نمیشود بگویم). مرا میگوئید؟ به من خیلی برخورد. فکر کردم دارد به من فحش می دهد. بلند شدم و گفتم : " مرتیکه خودتی" و راه افتادم. در را کوبیدم و بیرون آمدم. رفتم به هتل و چمدانم را بستم. ساعت 3 بعد از ظهر بود. سوار شدم رفتم فرودگاه اصفهان و با هواپیما رفتم تهران. رفتم خانه ...

(بهروز با وساطت دکتر بوشهری بر میگردد) ... آنتونی کوئین در حیاط هتل شاه عباس آمد سراغم. دست بر گردنم انداخت... "ببین پسرم من اگر حرفی زدم به نفع فیلم است برای خاطر خودم نیست. من خود میدانم که اگر بمیرم کسی به دیدن فیلم نخواهد آمد. من به فکر فیلم هستم نه خودم من اگر حرفی زدم منظورم شخصیت سرهنگ نصرالله بوئد نه تو که بهروز هستنی. اگر از من دلخوری و بهت برخورده ازت معذرت خواهی میکنم. حق با توست من نباید عصبانی میشدم و آن حرف ناجور را میزدم" ... خلاصه ما را بوسید و برگشتیم رستوران هتل و ناهار خوردیم...

 

۱۳۹۰/۳/۱۴ عصر ۰۷:۴۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : همشهری_میثاق, seyed, پدرام, محمد, دن ویتو کورلئونه, میثم, اسکورپان شیردل, بانو, soheil, سروان رنو, ژان والژان, ممل آمریکایی, دلشدگان, رزا, ناخدا خورشيد, هایدی, پطرکبیر
ارسال پاسخ