[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
» <مارک واتنی> ارادت شارینگهام عزیز
» <شارینگهام> درود بر همه ی دوستان ، سپاس از مارک واتنی عزیز
» <مارک واتنی> دانلود کارتون قدیمی و نوستالژیک "بامزی" بصورت کامل و دوبله فارسی : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45427
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 9 رای - 4.22 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قهوه خانه ی کافه کلاسیک
نویسنده پیام
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,255
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84


تشکرها : 11446
( 18974 تشکر در 1591 ارسال )
شماره ارسال: #321
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان)

(۱۳۹۲/۶/۱۱ عصر ۰۹:۲۲)دایی جان ناپلئون نوشته شده:  

آیا خانم اسکارلت اوهارا پیش از این در ارتش رایش مشغول به خدمت نبودند ؟

درود بر دایی جان ناپلئون , مردی که زخم از انگلیس بر دل دارد.

شرح ظلم انگلیس از دایی ناپلئون جان بپرسید ..... چون که او را بس زخم عمیق بر دل ز ایشان یادگاری مانده است.nnnn:

ورود مظهر عداوت با بریتانیا  و  رو کننده دست خبیث انگلیس در اکثر کارها  را به کافه گرامی داشته , و این را موهبتی الهی در جهت تقویت جبهه ضد استکباری ملت همیشه در صحنه کافه قلمداد می نمایییم.

در مورد خانم اسکارلت اوهارا به عرض می رساند که ایشان متاسفانه , بر خلاف ریک و الزا که وظیفه را بر عشق مقدم داشتند و جاودانه گشتند , عشق را بر وظیفه ترجیح دادند و جهت نجات اشلی که از نژاد پست بود به جبهه دشمن پیوستند. آخرین گزارش ها حاکیست که اسکارلت به همراه اشلی در کوره های آدم سوزی جزغاله شده و هم اکنون در مرحله صابون سازی توسط ژان والژان عزیز قرار دارند. با توجه به اینکه ایشان از نژاد آریایی بوده و قبلا خدمات شایانی به رایش کرده بودند , در هنگام سوخته شدن , پرسنل اردوگاه به نشان احترام , کلاه های خود را برداشته و به مدت یک دقیقه سکوت اختیار کردند.

و اما بعد ....

 چند روز پیش مصادف بود با سالروز تولد و مرگ اینگرید برگمن و مردم رایش خود را آماده برگزاری جشن می کردند. اما بریتانیای خبیث  به دلیل نیمه آلمانی بودن اینگرید از او کینه ای عمیق به دل داشت و همواره در پی انتقام بود . در همین راستا  هفته پیش گروهی از کماندوهای انگلیسی به سرپرستی کاپیتان اسکای ملعون ( که به دلیل قدرت پدافند رایش دیگر جرات ندارد با اسپیت فایر قراضه اش در آسمان پیدایش شود ) از راه جنگل شبانه وارد مناطق اشغالی فرانسه شدند  و با کارگذاری حدود ده کیلوگرم ماده منفجره C4 در زیر کامپیوتر سرور کافه آن را منفجر کردند و باعث قطع ارتباط رایش کافه با دنیای اینترنت گردیدند. . از تیم 20 نفره کماندویی حدود 18 نفر توسط روستاییان منطقه با بیل و کلنگ کشته شدند اما کاپیتان توانست با جا گذاشتن افرادش جان خود را در ببرد و شناکنان از کانال مانش عبور کند ( شاید هم زیردریایی های متفقین او را در آب نجات داده باشند ) . در هر صورت صدمات شدیدی به هارد سرور کافه وارد آمد. اما انگلیسی ها که نبوغ دانشمندان رایش را دست کم گرفته بودند وقتی دو روز بعد دیدن که کافه سرحال و قبراق راه اندازی شده است انگشت به دهان ماندند. چرا که دانشمندان ما با استفاده از علم نانو توانسته بودند هزاران قطعه پراکنده هارد سرور را به هم چسبانده و همه اطلاعات را بازگردانی نمایند.

در همینجا اعلام می کنیم که به کوری چشم دشمنان , سالروز اینگرید عزیز را با شکوه هر چه تمام تر به زودی برگزار خواهیم کرد. ان الله معنا

برادر رنو

ستاد بزرگداشت بانو اینگرید ( س )

[تصویر: acigar.gif]


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۹۲/۶/۱۳ عصر ۱۱:۱۹
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پرشیا, اکتورز, لمون, کاپیتان اسکای, بانو, ژان والژان, آقای همساده, مگی گربه, خانم لمپرت, Classic, اسکارلت اُهارا, دایی جان ناپلئون, BATMAN, باربوسا
کاپیتان اسکای آفلاین
کاپیتان
*

ارسال ها: 357
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۴/۳۱
اعتبار: 49


تشکرها : 1957
( 4239 تشکر در 288 ارسال )
شماره ارسال: #322
داستان بازگشت بانو اسکارلت به جمع دوستان

(۱۳۹۲/۶/۱۱ عصر ۰۹:۲۲)دایی جان ناپلئون نوشته شده:  

با عرض پوزش پرسشی برای بنده پیش آمده !

آیا خانم اسکارلت اوهارا پیش از این در ارتش رایش مشغول به خدمت نبودند ؟

اگر درست است پس آیا اکنون به رایش پشت کرده اند ؟

یا نه از نخست در جبهه ای دیگر بودند ؟

بنده هنوز هم بی طرف هستم .:llerr

نکته: شکیبای آن بودم که بانو اسکارلت به این پرسش پاسخ بدهند اما با حضور ایشان در خط مقدم جبهه این وظیفه را بر دوش می گیرم. امیدوارم بانو اسکارلت خود، توضیحات کامل را بیان نمایند.

بانو اسکارلت مهربان از دیرباز به سرزندگی و شادابی و گاهی هم به آتش پارگی شهره بودند و وجودشان مایه ی شادی همه ی خانواده بود.

بانویی سرزنده و شاداب

شوربختانه با پیدا شدن سرو کله ی موجودی سردمزاج و یخ چهره به نام اشلی روزگار همه سیاه شد. دل بستن بی دلیل اسکارلت که شاید بیشتر به دلیل بی توجهی اشلی به این بانو بود، موجب گرفتاری های بی شماری شد.

آن روزها کاپیتان اسکای در حال رایزنی با خانواده ی اهارا برای تاسیس یک گشت هوایی برفراز منطقه بود و  کم و بیش بانو اسکارلت را می دید.

بانو اسکارلت و اشلی سردمزاج

کسی نبود که از اشلی با آن آشوبی که به پا کرده بود دل خوشی داشته باشد و از دست دادن بانو برای ما فاجعه ای دردناک بود. بنابراین کاپیتان به اینتلیجت سرویس پیشنهاد داد  پی گیر تحویل دادن این موجود به دشمن شوند. این ترفند اگرچه تلخ اما کارآمد بود. در همین زمان با فرستادن اشلی به جبهه ای که خود سروان آن را اداره می کرد و مستقیم با ژان در پیوند بود، کاپیتان، گرای اشلی را به دشمن داد:

<کاپیتان اسکای> آخه اشلی باوقار و دوست داشتنیه!؟؟؟ شخصن به رقیب قدیمی ژان وال ژان برای سوزانده شدن در کوره های آدم سوزی تحویلش می دادم.

سروان رنو مانند همیشه سادگی کرد و متوجه این نکته ی ظریف که در چه دامی گرفتار شده است، نشد. البته رشوه هم بی تاثیر نبود:

<ژان والژان> به عاليجنابان اكتورز و كاپيتان:رشوه هميشه كارسازه.

 رت باتلر در این میان به عنوان (بهانه ی) انتقام از اشلی به سروان و پیش وا رشوه داد:

<سروان رنو> بهتر است اشلی به اردوگاه کار اجباری فرستاده شود. رت باتلر هم رشوه قابل ملاحظه ای برای اینکار به خزانه رایش داده است.

گام بعدی ما دیدار بانو اسکارلت بود که البته از داستان زرگر مولانا، شاعر ایرانی الهام گرفتیم و سروان به سادگی گول خورد و اجازه ی دیدار اسکارلت از اشلی را صادر نمود:

<سروان رنو> ژان عزیز , بگذارید اسکارلت نزد اشلی برود. عشق بالاتر از رایش است.

دیدن صحنه هایی که بانو دید از تحمل ایشان خارج بود چنان که با آه و ناله به ژان گفت:

<اسکارلت اوهارا> خدای من! جناب ژان والژان آیا با دیدن این صحنه ها خواب راحت دارید؟ اینجا صدها اشلی بیگناه وجود دارد!

این صحنه های تکان دهنده به شدت بانو را آزرده خاطر نمود!


و دیدیم که ترفند کاپیتان پاسخ داد:

<اسکارلت اوهارا> از کاپیتان اسکای به خاطر حمایت از آزادی و نجات بیگناهان از چنگال ظالمان فاشیست سپاسگزارم.


این رویداد که با حمله های شدید روبرو شد اما دیدیم که به خوبی کارگر افتاد و بانو اسکارلت مجبور شد به اردوگاه ها سری بزند و با چشم خود آن صحنه های ناخوشایند را ببیند.

بانو اسکارلت برای اولین بار دانست که عشق به انسانیت بسیار بالاتر از یک انسان است. او از عشق به یک انسان به عشق به انسانیت رسید. این بار کینه ی او بدل به باوری انسان دوستانه شد.

امروز بانو در کنار همرزمان خودش با کینه، نفرت و بی شرمی می جنگد و ما از داشتن چنین همرزمی به خود می بالیم.

زنده باد آزادی، زنده باد انسانیت

دایی جان ناپلئون ارجمند گمان می کنم حالا زمان انتخاب شماست. دوستان شما ناشکیب در انتظار شما برای گرویدن به جبهه ی انسانیت و آزادی است.

*****

پ.ن: آشفتگی و سرآسیمگی دشمن چنان بود که در اقدامی ناشایست دست به خودزنی نموده و با فرمان مستقیم پیش وا، کافه را به توپ بست. :eee2به توپ بستن کافه توسط گلوله ها و بمب های نازی کافه را چند روزی به تعطیلی کشاند. در پی این حرکت ناشایست کاپیتان با نوشتن نامه به سروان تلاش کرد تا دشمن را به خود بیاورد اما سروان هرگز به این نامه پاسخ نداد.

رایزنی های بین المللی و در پایان تهدید سروان به نابود کردن پایگاه زیرزمینی پیش وا (+رشوه) کار خود را کرد و سروان ناچار شد درب کافه را دوباره بگشاید.


ارادتمند: کاپیتان اسکای
۱۳۹۲/۶/۱۴ عصر ۱۱:۱۰
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اکتورز, ناخدا خورشيد, ژان والژان, آقای همساده, مگی گربه, خانم لمپرت, Classic, اسکارلت اُهارا, سروان رنو, دایی جان ناپلئون, BATMAN, باربوسا
ژان والژان آفلاین
مسئول اردوگاه آشويتس كافه
***

ارسال ها: 58
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۲۳
اعتبار: 41


تشکرها : 10488
( 762 تشکر در 50 ارسال )
شماره ارسال: #323
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان)

به دنبال نشر اكاذيبي مضحك مبني بر زنده بودن مرحومه مغفوره بانو اسكارلت اوهارا و مرحوم اشلي

 روابط عمومي مجموعه معظم آشويتس  

بدينوسيله اعلام ميدارد، نامبردگان چند روز پس از دستگيري و انتقال به واحد مربوطه ، طي مراسمي باشكوه اعدام شده و اجساد آنان تحويل واحد كوره و صابون سازي گرديد. در ابتداي مراسم اعدام پس از اخذ وصيت كتبي از معدومين ، و در اختيار گذاشتن يك وعده غذاي گرم بهمراه يك نخ سيگار ، معدومين به محوطه اعدام منتقل گرديدند. در طول مسير مرحوم اشلي آرام و بي تفاوت به امور بود ولي بانو اسكارلت با ضجه و شيون در معيت دو سرباز محافظ در حالي كه درخواست عفو و اظهار توبه مينمود ، كشان كشان به محوطه آورده شده و اعدام گرديدند.

مراسم اعدام


خداوند برتر از آنست كه در ذهن ما گنجد
۱۳۹۲/۶/۱۵ عصر ۰۸:۴۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مگی گربه, ناخدا خورشيد, خانم لمپرت, اکتورز, اسکارلت اُهارا, سروان رنو, دایی جان ناپلئون, Papillon, آقای همساده, BATMAN, پیرمرد, باربوسا
اکتورز آفلاین
مشتری همیشگی
***

ارسال ها: 381
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۴/۲۱
اعتبار: 38


تشکرها : 2353
( 3930 تشکر در 189 ارسال )
شماره ارسال: #324
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان)

(۱۳۹۲/۶/۱۵ عصر ۰۸:۴۷)ژان والژان نوشته شده:  

به دنبال نشر اكاذيبي مضحك مبني بر زنده بودن مرحومه مغفوره بانو اسكارلت اوهارا و مرحوم اشلي

مراسم اعدام

در عکس فوق چهرهء بانو اسکارلت قابل روئیت نیست و ضمن مستند نبود خبر کشته شدن آن بانوی آزادی خواه و توبه کرده ، نظر شما را به دیدن عکس پایین جلب مینمایم.

در این عکس که توسط یکی از مامورین مخفی ما بصورتی کاملآ مخفیانه و در محل کار سروان رنو گرفته شده است میبینید که :

1 : اسکارلت اوهارا به همراه دو تن دیگر از فرماندهان دلیر جبههء آزادی خواهان ( کاپیتان اسکای و اکتورز ) ، هنوز در لیست سیاه ترور قرار دارد.

2 : سروان رنو با استفاده از یک کامپیوتر ( که تازه کشف کردن و برای ما استفاده اش خاطره شده ) در حال دیدن فیلمی سینمایی و به کارگیری تکنیک های جنگی استفاده شده در آن فیلم ، مشغول نوشتن دستورالعمل یک عملیات تروریستی با استفاده از ( بازوکا و آرپیجی و سایر سلاحهای سنگین که در عکس نیامده اند ) ، ژان والژان را مامور فرماندهی این عملیات مینمایند.

و ژان والژان که خوشحالی از سر و رویش میبارد که یک بار دیگر فرصتی یافته تا ارادتش را به رایش نشان دهد.

  [تصویر: 1378503867_3053_462e8ced57.jpg]


در این درگە کە گە گە کــُــە کــَــە و کــَــە کــُــە شود ناگە / ز امروزت مشو غرە کە از فردا نەای آگە
۱۳۹۲/۶/۱۶ صبح ۰۱:۱۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : کاپیتان اسکای, ناخدا خورشيد, terme, ژان والژان, سناتور, اسکارلت اُهارا, سروان رنو, دایی جان ناپلئون, مگی گربه, خانم لمپرت, آقای همساده, باربوسا
Papillon آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 141
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۳۱
اعتبار: 27


تشکرها : 5668
( 1331 تشکر در 86 ارسال )
شماره ارسال: #325
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان)

امسال اواخر تابستان پیشوا (ارواحنا فدا) به یمن پیروزی های متعددمان فراغت ایام پیدا کرده و بصورت سرزده کرمانشاه تشریف آوردند ! پیشوا مطابق روال این موقع سال را در برشتسگادن واقع در رشته کوه های رفیع باواریا سپری میکردند اما بنا به درخواست ها و خواهش های مکرر دوستان و اعضای حزبی قدم رنجه فرموده و ملتی را منت نهادند و به وجد آوردند. نا گفته نماند که استقبال گرم و شایان و در خور از ایشان نیز صورت گرفت !

استقبال مردم مهمان نواز کرمانشاه از پیشوا

پیشوا در بدو ورود خود به کرمانشاه برای دیدار همتای مقتدر ایرانی خود جناب خسرو پرویز راهی تاق بستان شدند !

احترام پیشوا به پادشاه ساسانی

خسرو پرویز نیز ضمن خوشامد گویی به پیشوا از این که به کرمانشاه آمده بودند ابراز شادمانی کرده و از ایشان تقاضا کردند که مدتی در کرمانشاه مهمان خاندان معظم ساسانی باشند .

پیشوا که خود هنرمندی بزرگ و صاحب نظر هستند ، هنر معماری و سنگ نگاری ازمنه قدیم ایران را ستودنی و بی مانند دانستند

پیشوا ، خسرو پرویز را پادشاهی فنا ناپذیر در میان خدایان و انسانی بسیار جلیل در میان مردمان خواندند و فرمودند آوازه قرین بودن ایشان با آفتاب تا سرزمین های دوردست نیز رفته و جهانگیر شده! خسرو پرویز نیز پیشوا را احیا کننده نژاد آریا دانسته و ایشان را به مظهر اهورامزدا و الهه آناهیتا معرفی نمودند.

پیشوا و خسرو پرویز در دیداری که با هم داشتند مساله نژاد و نظام طبقاتی را از اساسی ترین  الزامات هر حکومت قدرت مند دانستند . پیشوا ضمن تاکید بر فرمایشات خسرو پرویز پیرو مساله حکومت فرمودند : اندیشه صلح جویی و انسانی تا وقتی به جا و معقول است که یک انسان عالی و برتر دنیا را فتح کند و خودش تنها رئیس و فرمانده دنیا باشد .

خسرو پرویز به ایشان آفرین گفتند ! پیشوا علت نابودی تمدن های گذشته را مسموم شدن نژاد اولیه خود داستند و اضافه کردند: آنچه را که ما امروز از تمدن انسانی و فرآورده های صنعت و هنر و علوم مختلفه در دست داریم به طور مسلم از حاصل زحمات و کوشش های نژاد اولیه بشر یعنی نژاد آریاست. پیشوا هم چنین فرمودند : اختلاط خون و پایین آمدن سطح نژادهای برتر تنها سبب و علت نابودی تمدن های درخشان قدیم بود زیرا به طوری که امروزه تصور میکنند فقط به سبب جنگ ها نبود که خرابی و ویرانی تمدن در اجتماعات رخنه کرد بلکه به سبب از دست دادن نیروی استقامت خلاقه ای بود که اساس زندگی او [نژاد آریا] را تشکیل میداد.

خسرو پرویز فرمودند : از اینکه انسانی چنین مصمم اراده کرده که دنیا را سر و سامان دهد و مساله نژاد را در راس امور قرار دهد بسیار خشنودم . و همچنین از الهه آناهیتا و اهورا مزدا برای پیشوا موفقیت روزافزون مسالت کرد.

پیشوا ، خسرو پرویز و الهه آناهیتا

الهه آناهیتا بر ارزشمند بودن آرمان های پیشوا تاکید کردند و ایشان را به معبد خود دعوت نمودند ، پیشوا هم با کمال میل پذیرفتند.

پیشوا در طول اقامت خود در تاق بستان با اردشیر ساسانی هم دیداری داشتند.

پیشوا در کنار مظهر اهورامزدا  در حال دریافت هدیه از اردشیر ساسانی ، و ایزد مهر

پیشوا بعد از خداحافظی با شاهان ساسانی ، الهه آناهیتا ، مظهر اهورا مزدا و ایزد مهر راهی محوطه باستانی بیستون ، برای دیدار داریوش هخامنشی شدند.

پیشوا بعد از خداحافظی با شاهان ایرانی راهی بیستون شدند

پیشوا بعد از ورود به بیستون به دیدار هرکول رفتند .

هرکول به پیشوا خیر مقدم عرض می نماید

در این هنگام که پیشوا با هرکول دیدار می کردند ، هرمان گورینگ حامل خبر ناگوار خیانت "اسکارلت" خود را به ما رساند و در خواست ملاقات با پیشوا را نمود . ما نیز فرمودیم که پیشوا در یک مسافرت تفریحی هستند اما گورینگ گفت  : پیشوا عادت دارند خبر های بد را زود بشنوند!

هرمان گورینگ پیشوا را از خبر خیانت اسکارلت و پیوستن او به جبهه متفقین آگاه کرد .

پیشوا تحمل شنیدن هر خبر ناخوشایندی را داشت به غیر از خنجر خوردن از پشت ! آن هم از طرف اسکارلت اوهارا که در قلب پیشوا جای داشتcryyy!.

هرمان گورینگ پیشوا را از خیانت اسکارلت اوهارا مطلع می کند

پیشوا بعد از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدند و فرمودند : نیش دوست از نیش عقرب بدتر است ، پس بزن عقرب که دردت کمتر است...

پیشوا همچنین اسکارلت را از تمام درجات خود عزل کرده و او را از حزب اخراج و دستور مرگ وی را صادر فرمودند و سفر تفریحی خود را ناتمام گذاشته و به رایش بازگشتند.


بنگر ز صبا دامن گل چاک شده / بلبل ز جمال گل طربناک شده / در سایه گل نشین که بسیار این گل / در خاک فرو ریزد و ما خاک شده
۱۳۹۲/۷/۱۰ عصر ۱۱:۴۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اکتورز, بولیت, Classic, آقای همساده, خانم لمپرت, مگی گربه, سروان رنو, اسکارلت اُهارا, ژان والژان, کاپیتان اسکای, حمید هامون, بانو, دایی جان ناپلئون, BATMAN, باربوسا
کاپیتان اسکای آفلاین
کاپیتان
*

ارسال ها: 357
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۴/۳۱
اعتبار: 49


تشکرها : 1957
( 4239 تشکر در 288 ارسال )
شماره ارسال: #326
ناوها و جنگنده ها

صحنه هایی تکان دهنده از رودررویی ناوهای جنگی و جنگنده ها

این فیلم، بخشی از صحنه هایی است که کاپیتان و گروهش هر روز با آن روبرو می شوند. از آنجا که این صحنه ها کمتر دیده شده اند، تصمیم گرفتم تا بخشی از آن را تدوین و در اختیار دوستان قرار دهم.

صحنه ی برخورد جنگنده ها با ناوهای جنگی تکان دهنده است. تدوین آن با موسیقی پرابهت ونجلیس شکوه و بزرگی صحنه ها را دوچندان کرده است.

فیلم را از اینجا، در آپارات، تماشا کنید.

پ.ن: به مدیران کافه پیشنهاد می کنم تا امکان گذاشتن کدهای ویدیویی و پخش فیلم در داخل کافه را فراهم نمایند.


ارادتمند: کاپیتان اسکای
۱۳۹۲/۷/۲۳ صبح ۱۰:۵۶
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو, دایی جان ناپلئون, Papillon, مگی گربه, اکتورز, ژان والژان, Classic, اسکارلت اُهارا, BATMAN, سروان رنو, باربوسا
سرگرد راینهارت آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 24
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۷/۱۱
اعتبار: 2


تشکرها : 121
( 226 تشکر در 16 ارسال )
شماره ارسال: #327
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان)

سلام به همه

فرماندهان عالی رتبه نازی. بنده برای هدف والای رایش که همانا برتری نژاد شریف اریایی بر همه

جهان است اماده جانفشانی هستم. اسم بدین جنازه تحویل بگیرین

جناب سروان رنو تحویل بگیر این نیروی جان برکف رو بابا.ما کم کسی نیستیم

سرگرد نیستیم که هستیم -خوشتیپ نیستیم که هستیم -مقتدر هم هستیم

زنده باد زاپاتا -


افراد پست و فرومايه از خطاهاي اشخاص بزرگ حظ فراوان مي برند
..شوپنهاور
۱۳۹۲/۷/۲۵ عصر ۰۱:۰۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : کاپیتان اسکای, ژان والژان, اسکارلت اُهارا, BATMAN, Classic, Papillon, دایی جان ناپلئون, سروان رنو, باربوسا
دایی جان ناپلئون آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 12
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۵/۱۶
اعتبار: 0


تشکرها : 456
( 74 تشکر در 10 ارسال )
شماره ارسال: #328
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان)

(۱۳۹۲/۷/۲۳ صبح ۱۰:۵۶)کاپیتان اسکای نوشته شده:  

این فیلم، بخشی از صحنه هایی است که کاپیتان و گروهش هر  روز با آن روبرو می شوند. از آنجا که این صحنه ها کمتر دیده شده اند،  تصمیم گرفتم تا بخشی از آن را تدوین و در اختیار دوستان قرار دهم.

صحنه ی برخورد جنگنده ها با ناوهای جنگی تکان دهنده است. تدوین آن با موسیقی پرابهت ونجلیس شکوه و بزرگی صحنه ها را دوچندان کرده است.

با سلام و درود به کاپتان اسکای عزیز

تدوین بسیار زیبایی بود ، بی شک شما در این جنگ رشادت های فراوانی از خود نشان دادید .

حداقل حق شما دریافت یک نشان افتخار است .-

اما همانگونه که فرمودید دیدن این صحنه ها با موسیقی پر ابهت و زیبای ونجلیس تاثیری دو چندان بر بیننده می گذارد .

برایتان زیبایی های بی کران آرزو می کنم .

(۱۳۹۲/۷/۲۵ عصر ۰۱:۰۹)سرگرد راینهارت نوشته شده:  

سلام به همه

فرماندهان عالی رتبه نازی. بنده برای هدف والای رایش که همانا برتری نژاد شریف اریایی بر همه

جهان است اماده جانفشانی هستم. اسم بدین جنازه تحویل بگیرین

جناب سروان رنو تحویل بگیر این نیروی جان برکف رو بابا.ما کم کسی نیستیم

سرگرد نیستیم که هستیم -خوشتیپ نیستیم که هستیم -مقتدر هم هستیم

زنده باد زاپاتا -

درود و سلام بر سرگرد راینهارت بزرگ و وظیفه شناس .

نیرویی تازه نفس به این میدان آمده ، سروان رنو چشم هایتان روشن .

گویا این جنگ دارد به عرصه نوینی پا می گذارد .

با دقت هر چه بیشتر منتظر ادامه این داستان هستم .


زيستن خستگي دارد ، مراقب مانده ها باشيم
۱۳۹۲/۷/۲۷ عصر ۱۰:۳۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : کاپیتان اسکای, BATMAN, ژان والژان, سروان رنو, اسکارلت اُهارا, باربوسا
اسکارلت اُهارا آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 47
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۵/۱۵
اعتبار: 30


تشکرها : 1867
( 609 تشکر در 35 ارسال )
شماره ارسال: #329
اسکارلت اُهارا و نظریه ی انتخاب

" اگر اسکارلت اُهارا می دانست که موقعیت خود را در دنیای کیفی رت باتلر به خطر می اندازد، در طرز رفتارش با رت بیشتر دقت می کرد."

جمله بالا، جمله ای است که در صفحه ی 69 کتاب نظریه ی انتخاب ویلیام گلاسر وجود دارد.

امروز وقتی که به این جمله رسیدم یاد کافه کلاسیک افتادم.

یاد اسکارلتی که می خواست پاسخ دوستان را در تاپیک "احوال پرسی دوستان" را بدهد. اما عکس های موردنظر را دراختیار نداشت.

.

آری

در حقیقت رت در دنیای کیفی اسکارلت جایی نداشت.

(۱۳۹۲/۶/۱۳ عصر ۱۱:۱۹)سروان رنو نوشته شده:  

در مورد خانم اسکارلت اوهارا به عرض می رساند که ایشان متاسفانه , بر خلاف ریک و الزا که وظیفه را بر عشق مقدم داشتند و جاودانه گشتند , عشق را بر وظیفه ترجیح دادند و جهت نجاتاشلی که از نژاد پست بود به جبهه دشمن پیوستند....

همانطور که می بینید اسکارلت هم جاودانه گشته است. جمله ی بالا شاهد این مدعاست. می توان گفت که اسکارلت کمک شایانی به علم روانشناسی نوین نمود و از این جهت شایسته ی سپاس گزاری و قدردانی ست.

(۱۳۹۲/۶/۱۴ عصر ۱۱:۱۰)کاپیتان اسکای نوشته شده:  

شکیبای آن بودم که بانو اسکارلت به این پرسش پاسخ بدهند اما با حضور ایشان در خط مقدم جبهه این وظیفه را بر دوش می گیرم. امیدوارم بانو اسکارلت خود، توضیحات کامل را بیان نمایند.

با سپاس از کاپیتان اسکای .... باید بگویم به دلیل در دسترس نبودن عکس های مورد نیاز و گرفتاری های بی شمار درعملیات جستجو و نجات اشلی، پاسخ کمی به تاخیر افتاد.

و این شد که حوصله ی سروان رنو سر رفت و گفت:

<سروان رنو> پس چی شد این جوابیه تون ؟! نکنه توی جبهه متفقین حتی کاغذ و قلم هم دیگه گیر نمی آد ... [تصویر: Ghelyon.gif]

(۱۳۹۲/۶/۱۴ عصر ۱۱:۱۰)کاپیتان اسکای نوشته شده:  

دل بستن بی دلیل اسکارلت که شاید بیشتر به دلیل بی توجهی اشلی به این بانو بود، موجب گرفتاری های بی شماری شد....

اشلی توانست معیارهای دنیای کیفی ما را پر کند.(با توجه به فرمایشات آقای دکتر ویلیام گلاسر ) و این دلیل برای دل باختگی به او کافی بود. او بسیار باوقار و دوست داشتنی بود و معیار اسکارلت نیز همین بود.

(۱۳۹۲/۶/۱۴ عصر ۱۱:۱۰)کاپیتان اسکای نوشته شده:  

آن روزها کاپیتان اسکای در حال رایزنی با خانواده ی اهارا برای تاسیس یک گشت هوایی برفراز منطقه بود و  کم و بیش بانو اسکارلت را می دید.

حالا که گفتید یادمان آمد. بله درست است. می خواستیم سر میز غذا برویم و چون می دانستم اشلی از دخترانی که بامیل و اشتهای زیادی غذا می خوردند، خوشش می آید، عجله داشتم که جایی در نزدیکی او پیدا کنم. در همین اثنا پدر مرا صدا کرد و کاپیتان را که برای انجام پاره ای از مذاکرات به دیدار پدر آمده بود، معرفی کرد. پس از معرفی کاپیتان سر و کله ی رت پیدا شد. او با زیرکی تمام توجه همگان را از کاپیتان به خود جلب کرد و به نکته ای درباره ی جنگ اشاره کرد و صحبت را به بی راهه کشاند. من هم از این فرصت استفاده کرده و خود را به میز غذا رساندم تا با یک تیر دو نشان بزنم و از غذاهای خوشمزه ی روی میز نوش جان کنم . گو این که پند واندرزهای مامی مدام در درونم نهیب میزد ....

(۱۳۹۲/۶/۱۴ عصر ۱۱:۱۰)کاپیتان اسکای نوشته شده:  

کسی نبود که از اشلی با آن آشوبی که به پا کرده بود دل خوشی داشته باشد و از دست دادن بانو برای ما فاجعه ای دردناک بود. بنابراین کاپیتان به اینتلیجت سرویس پیشنهاد داد  پی گیر تحویل دادن این موجود به دشمن شوند. این ترفند اگرچه تلخ اما کارآمد بود. در همین زمان با فرستادن اشلی به جبهه ای که خود سروان آن را اداره می کرد و مستقیم با ژان در پیوند بود، کاپیتان، گرای اشلی را به دشمن داد:

آی آی آی.... واقعا که..... یادتون باشه که خودتان اعتراف کردید.... یکی طلبتون!

(۱۳۹۲/۶/۱۴ عصر ۱۱:۱۰)کاپیتان اسکای نوشته شده:  

بانو اسکارلت مجبور شد به اردوگاه ها سری بزند و با چشم خود آن صحنه های ناخوشایند را ببیند. ........... او از عشق به یک انسان به عشق به انسانیت رسید. ......

امروز بانو در کنار همرزمان خودش با کینه، نفرت و بی شرمی می جنگد و ما از داشتن چنین همرزمی به خود می بالیم.

زنده باد آزادی، زنده باد انسانیت

درست است. این توفیق اجباری چشم ما را بر روی حقایق زیادی باز کرد.

من نیز از این پیوستن به جبهه ی آزادی خواهی و بودن در کنار همرزمان شجاع و زیرکی چون شما شادمانم. اساسا اشلی سرچشمه ی مهربانی ها و خوبی هاست و این تحول بزرگ وام دار فداکاری و مظلومیت اوست.

(۱۳۹۲/۶/۱۶ صبح ۰۱:۱۶)اکتورز نوشته شده:  

1 : اسکارلت اوهارا به همراه دو تن دیگر از فرماندهان دلیر جبههء آزادی خواهان ( کاپیتان اسکای و اکتورز ) ، هنوز در لیست سیاه ترور قرار دارد.

آری

در طول تاریخ همواره آزادی خواهان مورد نفرت بوده اند.

(۱۳۹۲/۷/۱۰ عصر ۱۱:۴۹)Papillon نوشته شده:  

پیشوا تحمل شنیدن هر خبر ناخوشایندی را داشت به غیر از خنجر خوردن از پشت ! آن هم از طرف اسکارلت اوهارا که در قلب پیشوا جای داشت .

پیشوا به اسکارلت توجه ویژه ای داشت. برای همین انتظار انجام چنین جنایتی از جانب او را نداشتیم. پیشوا از علاقه ی اسکارلت به اشلی با خبر بود!!!!

و دربند کردن اشلی گناهی نابخشودنی است. برای ما روشن شد که نازی ها به خودشان هم رحم نمی کنند!!

به او بگویید:

ابتدا اسکارلت از پشت خنجر خورد! نکند خدمات ما را فراموش کرده اند؟!

(۱۳۹۲/۷/۱۰ عصر ۱۱:۴۹)Papillon نوشته شده:  

پیشوا همچنین اسکارلت را از تمام درجات خود عزل کرده و او را از حزب اخراج و دستور مرگ وی را صادر فرمودند و سفر تفریحی خود را ناتمام گذاشته و به رایش بازگشتند.

از این خبر ناگوار بسیار شادمان شدم. امیدوارم روزی برسد که خودِ پیشوا را در کوره هایش بسوزانند و صابونش را برای عبارت سایرین در موزه های دنیا به نمایش بگذارند.

(۱۳۹۲/۷/۲۷ عصر ۱۰:۳۲)دایی جان ناپلئون نوشته شده:  

نیرویی تازه نفس به این میدان آمده ، سروان رنو چشم هایتان روشن .

اگر  سروان رنو که هنوز رگه هایی از مهربانی در قلبشان سوسو می زند، از پیروی از پیشوا دست بردارند آن وقت این همه جوان که شیفته ی طنازی سروان می شوند هم نجات پیدا می کنند. سروان شخصیتی تاثیر گذار است و گزاف نیست اگر بگوییم دلیل اصلی عدم شکست نازیسم تا به حال است.


کسانی که آرزوی موفقیت دارند باید سوالات مقدماتی دقیقی بپرسند" ارسطو"
۱۳۹۲/۸/۱۷ عصر ۱۱:۳۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Papillon, اکتورز, ژان والژان, کاپیتان اسکای, دایی جان ناپلئون, سروان رنو, باربوسا
اکتورز آفلاین
مشتری همیشگی
***

ارسال ها: 381
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۴/۲۱
اعتبار: 38


تشکرها : 2353
( 3930 تشکر در 189 ارسال )
شماره ارسال: #330
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان)

درپی سفر مجدد سروان رنو به سوریه ( برای دومین بار در سال جاری ) و دیدارش با بشار اسد ، گزارش رسیده که با همکاری نیروهای سوری و مجهز شدنش به صلاح های کشتار جمعی ، شمار زیادی از کودکان سوری و بلاخص کودکان کورد سوری را به توپ و تانک بسته و نیست و نابود کرده است.

[تصویر: 1385340125_3053_218282b945.jpg]

بشار : بیا رنی جون قبل از رفتن این بومب رو هم با خودت ببر فقط گیتارو با خودت نبر و با همین بمب ملت و به خاک سیا بنشون .

سروان رنو : نترس بشی جون ، اون با من ، ببین چیکار میکنم .

[تصویر: 1385340677_3053_283287178e.jpg]

کودکان کورد سوری که در سخت ترین شرایط در اردوگاه ها بسر میبرند ( مگسها هم یورش آوردن ).

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ــــــــ

به همین مناسبت و در تلافی کشته شدن شمار زیادی از کودکان هم زبانم ، این جانب تصمیم به انتقام گرفته و به کاپیتان اسکای بزرگ قول داده ام هرکجا سروان رنو را ببینم ( حتی سایه اش ) را با تیر میزنم ( حتی اگه تغییر قیافه داده باشه باز من تشخیصش میدم ).

[تصویر: 1385341079_3053_5ebb1064a9.jpg]


در این درگە کە گە گە کــُــە کــَــە و کــَــە کــُــە شود ناگە / ز امروزت مشو غرە کە از فردا نەای آگە
۱۳۹۲/۹/۴ صبح ۰۴:۳۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : کاپیتان اسکای, ژان والژان, اسکارلت اُهارا, سرهنگ آلن فاکنر, سروان رنو, کارآگاه علوی, باربوسا
برو بیکر آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 355
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۸/۲۲
اعتبار: 37


تشکرها : 3248
( 6973 تشکر در 203 ارسال )
شماره ارسال: #331
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان)

قابل توجه عشاق دوبله

معمولا در بسیاری از فرومها گاها میتینگها و جلساتی برگزار میشه و بعضی از دوستان یک فراخوان عمومی میزارن و در فضایی دوستانه با هم آشنا میشوند و هم با هم بحث و گقتگو میکنند. اجباری هم در افشای هویت مجازی خود ندارند.

شاید در این فروم بعضی از اعضا ارتباطاتی با برخی از هنرمندان داشته باشند که بتونن حتی در برخی از این میتینگها اونها رو هم دعوت کنند.

مثلا خود من به بقول جوونهای امروزی به نوعی بچه محل آقای مقامی میباشم و حس میکنم شاید بتونم از ایشون دعوت کنم تا در محیطی دوستانه و کوچک کمی از خاطرات خودشون برای دوستداران این حرفه صحبت کنند.

نمیدونم تا حالا چنین اتفاقاتی در این فروم افتاده یا نه و اینکه کلا نظر دوستان چیه؟ آیا چنین پیشنهادی مفید هست یا خیر؟ دوست دارم بدونم نظر دوستان چیه؟

۱۳۹۲/۹/۹ عصر ۰۳:۰۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : terme, نیومن, بانو, Classic, BATMAN, زاپاتا, مریم, پدرام, rahgozar_bineshan, خانم لمپرت, Papillon, ژان والژان, سرهنگ آلن فاکنر, مکس دی وینتر, شیخ حسن جوری, دایی جان ناپلئون, مگی گربه, Memento, کارآگاه علوی, باربوسا
برو بیکر آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 355
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۸/۲۲
اعتبار: 37


تشکرها : 3248
( 6973 تشکر در 203 ارسال )
شماره ارسال: #332
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان)

دوستان گرانمایه

ضمن تشکر از دوستانی که با پیام خصوصی بنده را مورد لطف خود قرار دادند پیشنهاد میکنم بجای استفاده از پیام خصوصی در صورتی که مایل به برگزاری چنین میتینگی هستید در همین تاپیک پست بزنید تا سایر دوستان هم از نظراتتون بهره مند شوند

ارادتمند

بروبیکر

۱۳۹۲/۹/۹ عصر ۰۷:۱۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, خانم لمپرت, سرهنگ آلن فاکنر, شیخ حسن جوری, دایی جان ناپلئون, کارآگاه علوی, باربوسا
rahgozar_bineshan آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 260
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۷/۵
اعتبار: 34


تشکرها : 5299
( 1523 تشکر در 132 ارسال )
شماره ارسال: #333
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان)

موافقم صد در صد!


سكوت سرشار از ناگفته هاست.......!
۱۳۹۲/۹/۱۰ صبح ۰۷:۵۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : شیخ حسن جوری, Memento, کارآگاه علوی, باربوسا
بانو آفلاین
مدیر داخلی
*****

ارسال ها: 197
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۳۱
اعتبار: 63


تشکرها : 7909
( 3540 تشکر در 125 ارسال )
شماره ارسال: #334
میراث معنوی

به دنبال صحبتی که توسط دوستان گرانقدر در خصوص مباحثی نظیر ثبت "بازی چوگان" یا "تار" در سازمان یونسکو به نام برخی کشورهای همسایه مطرح می شود، بد ندیدم این جریان را به شکل کامل عنوان و بررسی کنیم. عذرخواهی می کنم اگر این مطلب را اینجا نوشتم، چون گمان نکنم چندان ضرورتی داشته باشد تالاری مستقل برایش تاسیس شود...

حتما مستحضرید که اینگونه مقوله ها به نام "میراث معنوی" یا "ناملموس" نام گذاری شده اند که هرگونه رویکردی به این دسته از میراث، کاملا با "میراث فرهنگی" یا میراث "ملموس" متفاوت است. میراث فرهنگی گاه آثار و بناها و اماکن را شامل می شودکه همان صفت ملموس بودن را دارا هستند. اما میراث معنوی به واقع چیست؟

میراث معنوی صحبت از یک دایرۀ فرهنگی بزرگ و انسانی دارد. مثلا هنر فرشبافی در طی قرون... علم ماهیگیری در طی دوران، به واقع "فن" یا "هنر" اینگونه قضایا مدنظر است و نه خود آن شیئ یا محصول. در این حالت ما کلِ "یک عنوان" از میراث معنوی بشری را شبیه یک پازل بزرگ روی زمین سفید قرار می دهیم و می گوییم تمامی بشریت، هر قطعه ای از این پازل که در طی دوره ای به شما رسیده، به سبک خود پرورشش داده اید و تکاملش بخشیده اید یا تغییرش داده اید، را بیاورید تا در کنار هم بچینیمش. هدف ما این است که این هنر با سابقه و شاخه هایش در خاطرۀ نوع بشر بماند و یونسکو می شود همان آرشیو یا موزۀ نگهداری این هنر.

بدیهی است در این حالت در حوزۀ میراث فرهنگی ناملموس، طبق دستورالعمل های جهانی، مباحثی مانند اصالت، قدمت، کمال و ... موضوعیت نخواهند داشت. درواقع ثبت یک اثر در یک "حوزۀ جغرافیایی" به معنای عدم امکان ثبت آن در حوزه ای دیگر نمی باشد. یعنی اینکه یک اثر می تواند در بیش از چند مجموعۀ جغرافیایی حضور داشته باشد و مرزها را طی کند و هیچ کشوری نیز نمی تواند ادعا کند که کمال این اثر در کشور من است. لذا اصولا بحث رقابت در حوزۀ میراث بشری human heritage بی معناست. همانگونه که گفته شد کل میراث بشری مانند یک پازل است که میراث معنوی هر کشور تنها قطعه ای از آن پازل می باشد و در تعاریف جهانی معنای میراث بشری جز این هم نیست که متعلق به کل انسانهاست.

به عنوان مثال پروندۀ تار ایرانی را از ابتدا بررسی کنیم که چه شد تا به این جنجال مطبوعاتی رسید:

در قدم نخست پرونده ای تحت این عنوان از جانب جمهوری آذربایجان ارائه می شود: (( مهارتهای ساخت ساز و نوازندگی تار در آذربایجان)) و در این پرونده از کسانی نظیر رامیز قلی اف نیز نام برده شده است. این تار که مدنظر کشور آذربایجان است، همان تاری می باشد که از لحاظ سایز، پرده بندی، الحان، متد نواختن و تمامی موارد با تار ایرانی متفاوت بوده و به تار ترکی مشهور است. در بدو امر، آیا می توان منکر این شد که آذربایجان نیز در زمینۀ سابقۀ هنر نوازندگی تار در جهان بشری سهمی نیز به نام سبک آذری داشته یا خیر؟ پیداست که آذربایجان در این پرونده سهم خود از پازل میراث معنوی را ارائه می کند. مشکل آنجا پیش می آید که پا را از حریم خود فراتر بگذارد و اعلام کند اصل و اساس این هنر مال کشور من بوده و مثلا منکر سهمیۀ ایران در این خصوص شود. که خوشبختانه چنین چیزی رخ نداده بود. شاید ندانید اما متخصص میراث ناملموس بین المللی، فردی ایرانی است و عضو شبکۀ 10 نفری آسیا-اقیانوسیه و همچنین عضو شبکۀ 60 نفری جهانی می باشد. این شخص محتوای پروندۀ آذربایجان را به شکل کامل خوانده و این موضوع را نیز در پروندۀ آذربایجان به وضوح رویت نموده که : این ساز عضو سازهای اصلی موسیقی ایران نیز می باشد.

پس ماهیت پرونده از اصل و اساس مشکلی ندارد.

اما چه شد که ماجرا جنجال برانگیز شد؟ وقتی که آذربایجان سهم خود از میراث بشری را ثبت کرد تا مثلا فردا روزی ایران هم اقدام کند برای ثبت سهم یا تکنیک خودش در هنر تارنوازی، مطبوعات ورسانه های آذربایجان نیز دقیقا مثل رسانه های ایران ناآگاهانه از اصول و تعاریف ثبت میراث معنوی، مطلب را در بوق و کرنا کردند که هم میهنان عزیز تبریک، ما هنر تار نوازی را به نام خودمان ثبت کردیم و اثبات کردیم مال ما بوده نه کشوری دیگر!! رسانه های اینطرف مطلع شدند و فکر کردند واقعا ثبت به معنی سلب اختیار ثبت از ایران است و الان ایران چیزی را از دست داده است، لذا رسانۀ داخلی گریبان چاک کرد و بدون مشورت با اهل فن، خودش را به میان انداخت که ایها الناس چه نشسته اید تار را بردند! هنرمندان برخاستند و مقاله هایی نوشتند...

جنجال در مطبوعات ومیان رسانه های ما و آذربایجان بود حال آنکه در یونسکو چیزی دیگر در جریان بود.

در عمل و در شکل علمی ماجرا، با ثبت آذربایجان این امکان به هیچ وجه از به عنوان مثال کشور ما، سلب نگردیده است و امکان ثبت آن همچنان وجود دارد. به عنوان مثال ایران 5 سال قبل، لنج سازی در خلیج فارس را به ثبت رسانید. اما به واقع کلیۀ کشورهای عربی حوزۀ خلیج فارس می توانند هر زمان که مایل بودند مجددا این دانش را طبق تعاریف خود مجددا به ثبت برسانند. اما نکتۀ بعدی بحث سهمیه است. هر سال هر کشور یک سهمیه برای ثبت بیشتر ندارد. حوزه های میراث معنوی نیز بسیار گسترده اند از جمله: هنر، دانش سنتی، صنایع دستی، آیینها، مردم شناسی و .... عملا نیز اختصاص تمام این یک سهمیۀ سالانه به صرفا موضوع موسیقی غیر ممکن می باشد. این می شود که مثلا پی بند انتشار پاسخهای مسئولین میراث معنوی، دوباره رسانه ها فریاد بر می آورند خب پس چه زمانی؟! دیگر چه زمانی شما ثبت خواهید کرد؟! و باز حکایت بی اطلاعی اصحاب رسانه است...

اما اینجا هم یک اقدام مناسب چندین سال قبل صورت گرفته بود، اگر دغدغۀ اصحاب موسیقی و رسانه، این است که صرفا نام تار ایرانی در فهرست یونسکو ثبت گردد، در سال 2009 زمانیکه ردیف موسیقی ایرانی بدون جنجال و بزرگنمایی! به ثبت رسید، نام تار نیز به عنوان یکی از سازهایی که ردیف ایرانی با آن نواخته می گردد به ثبت رسیده است. حتی جناب آقای پیرنیاکان نیز در جریان تنظیم این پرونده همکاری داشته اند. پس سنگ اول بنا کاملا صحیح و در جای خودش قرار گرفته است. هیچ کشوری نمی تواند و حق آنرا ندارد که منکر جایگاه ایران و سازهایش در مقولۀ "میراث بشری" در این لحن خاص از موسیقی شود.

اینجا باز اصحاب رسانه برخاستند که خب نمایندۀ ایران در یونسکو شما که در زمان طرح پرونده، خودتان در جلسه بودید باید داد و هواری، اعتراضی چیزی سر می دادید که اصلا این پرونده اینگونه جلو نرود! باز کسی از رسانۀ ما در جریان نبود که در این پرونده، کشور ایران ناظر بوده است. اصولا کشوری که ناظر باشد، حق دخالت در حیطۀ مباحث کمیتۀ بین دول را ندارد. این به این معناست که طرح چنین مواردی اصلا غیر ممکن بوده است!

دوستان خوبم، این امر ثبت مثلا تار به نام آذربایجان، همانقدری غلط است که می گوییم نوروز به نام کشور عزیزمان ایران ثبت گردید!

در پروندۀ نوروز، تمامی کشورهایی که این مراسم را بر پا می کردند، سبک برگزاری خود را آوردند، کنار هم چیدند و در قالب کشورهای حوزۀ نوروز که بسیاری از کشورهای همسایه مان را هم در بر می گرفت، نوروز به ثبتی جهانی رسید. نه متعلق به ماست نه مثلا ترکمنستان! بلکه میراث بشری نوروز توسط کشورهای صاحب آن به حافظۀ معنوی جهان به شکل رسمی وارد گشت و نامش ماندگار شد همین!

مطلب طویل شد و عذرخواهی می کنم اما امیدوارم توانسته باشم اندکی به چند و چون این قضیه پرداخته و اذهان دوستان را با ماجرا آشنا کرده باشم...

فقط افسوس بزرگ مسئولین میراث معنوی ما این است که: همین یک سهمیۀ سالانۀ ما، بدست خودشان نیست برای تصمیم. مثلا تصمیم می گیرند روی مقولۀ ثبت جهانی تعزیه کار کنند. ناگهان مسئولین بالاتر! بنا به سلیقه فشار می آورند که الا و لله باید امسال هنر گلیم بافی فلان منطقۀ کشورمان (که احتمالا زادگاه آقای فلان است!!) به ثبت برسد! این فشار اگر نبود، بسیار ی از مشکلات برطرف می شد و اولویتها درست و در زمان خود چیده می شدند و پرونده ها یکی بعد از دیگری ارائه می شدند، نه اینکه نظم منطقی ماجرا با فشار فلان شخص خاص به هم بریزد و اولویت در جایی که اصلا اهمیت یا به اصطلاح رقیب خاصی نداشته تعریف گردد(هرچند بازهم رقابت و این عنوان بی معناست اما حساسیت برانگیز که هست)... این می شود که مجبوریم مثلا امری خطیر مثل چوگان را دیرتر ارائه کنیم و اول بپردازیم به هنر ماهیگیری به سبک فلان بندرمان، که چندان برای خود ما ایرانی ها هم مشهور نبوده چه رسیده به جهان!

با مهر...

بانو


مریم هروی
۱۳۹۲/۹/۱۴ صبح ۱۲:۴۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : برو بیکر, مگی گربه, پرشیا, اندی دوفرین, BATMAN, ژان والژان, فورست, اسپونز, خانم لمپرت, اسکورپان شیردل, ناخدا خورشيد, حمید هامون, سروان رنو, Classic, شیخ حسن جوری, flash gordon, برت گوردون, آلبرت کمپیون, باربوسا
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #335
[split] نکات جالب ، خواندنی و دیدنی از سینمای کلاسیک

از سینما بیائید بیرون و به این روابط توجه کنید و آخرش بگید واقعا چرا؟!

0=20-20

0=25-25

25-25=20-20

(5-5)5=(5-5)4

5=4

کاش این سايت یک تاپيک سرگرمی هم داشت. گاهی لازمه

۱۳۹۲/۹/۲۴ صبح ۱۰:۱۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, ژان والژان, برو بیکر, Memento
بانو آفلاین
مدیر داخلی
*****

ارسال ها: 197
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۳۱
اعتبار: 63


تشکرها : 7909
( 3540 تشکر در 125 ارسال )
شماره ارسال: #336
RE: نکات جالب ، خواندنی و دیدنی از سینمای کلاسیک

(۱۳۹۲/۹/۲۴ صبح ۱۰:۱۷)منصور نوشته شده:  

از سینما بیائید بیرون و به این روابط توجه کنید و آخرش بگید واقعا چرا؟!

0=20-20

0=25-25

25-25=20-20

(5-5)5=(5-5)4

5=4

کاش این سايت یک تاپيک سرگرمی هم داشت. گاهی لازمه

سلام به شما.

اول اینکه پیشنهاد جالبیست و ای کاش خودتان با طرح مسائل گوناگون بانی یک تالار اینچنینی باشید تا از ادغام مباحث جلوگیری شود.

اما پاسخ این سوال بسیار ساده است.

وقتی می نویسیم:

(5-5)5=(5-5)4

و می خواهیم عبارت (5-5) را از طرفین حذف کنیم، به واقع باید طرفین رابطه را به (5-5) تقسیم کنیم. وگرنه صرفا که نباید قلم برداشت و 5-5 را خط زد. اینجاست که یک اشتباه ریاضی رخ می دهد. تقسیم بر صفر بی معناست. لذا قادر به حذف عبارت (5-5) نخواهیم بود و در نتیجه 4 نیز برابر با 5 نخواهد شد!


مریم هروی
۱۳۹۲/۹/۲۴ عصر ۰۶:۱۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, خانم لمپرت, سناتور, ژان والژان, کنتس پابرهنه, سروان رنو, فورست, Classic, دایی جان ناپلئون, Memento, آلبرت کمپیون, باربوسا
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #337
RE: نکات جالب ، خواندنی و دیدنی از سینمای کلاسیک

(۱۳۹۲/۹/۲۴ عصر ۰۶:۱۲)بانو نوشته شده:  

و می خواهیم عبارت (5-5) را از طرفین حذف کنیم، به واقع باید طرفین رابطه را به (5-5) تقسیم کنیم.   تقسیم بر صفر بی معناست. لذا قادر به حذف عبارت (5-5) نخواهیم بود و در نتیجه 4 نیز برابر با 5 نخواهد شد!

اول میگوئید طرفین را بر 5-5 باید تقسیم کنیم بعد میگوئید تقسیم بر صفر می معناست؟! تقسیم بر صفر کجا بود؟ خب طرفین را بر 5-5 تقسیم میکنیم و این عبارت از دو طرف مساوی حذف میشود. تقسیم بر صفر در کار نیست.

۱۳۹۲/۹/۲۴ عصر ۱۰:۴۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : باربوسا
بانو آفلاین
مدیر داخلی
*****

ارسال ها: 197
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۳۱
اعتبار: 63


تشکرها : 7909
( 3540 تشکر در 125 ارسال )
شماره ارسال: #338
RE: نکات جالب ، خواندنی و دیدنی از سینمای کلاسیک

(۱۳۹۲/۹/۲۴ عصر ۱۰:۴۶)منصور نوشته شده:  

(۱۳۹۲/۹/۲۴ عصر ۰۶:۱۲)بانو نوشته شده:  

و می خواهیم عبارت (5-5) را از طرفین حذف کنیم، به واقع باید طرفین رابطه را به (5-5) تقسیم کنیم.   تقسیم بر صفر بی معناست. لذا قادر به حذف عبارت (5-5) نخواهیم بود و در نتیجه 4 نیز برابر با 5 نخواهد شد!

اول میگوئید طرفین را بر 5-5 باید تقسیم کنیم بعد میگوئید تقسیم بر صفر می معناست؟! تقسیم بر صفر کجا بود؟ خب طرفین را بر 5-5 تقسیم میکنیم و این عبارت از دو طرف مساوی حذف میشود. تقسیم بر صفر در کار نیست.

به به! جناب آقای منصور اصول ریاضیست!

فرض کنید در عبارتی به این شکل (x(a-b)=y(a-b بخواهیم عبارت داخل پرانتز یعنی a-b را حذف کنیم. قانون ریاضیات اینست که باید طرفین را بر عبارت داخل پرانتز تقسیم کنیم.

در این مدل خاص که شما نوشته اید، مقدار عبارت داخل پرانتز یعنی (5-5) برابر صفر است، در وهلۀ نخست فرض می کنیم که به سادگی باید رویش خط بکشیم و بگوییم حذف می شود. (توجه: ذهن ما طبق عادت از دبستان تا کنون این تقسیم را انجام نمی دهد و خودبخود حذف می کند.) اما اگر توجه کنیم که روند این حذف الزاما از طریق تقسیم بوده، می رسیم به تقسیم طرفین بر مقدار داخل پرانتز یعنی (5-5) که برابر صفر است. یعنی ناخودآگاه در حال تقسیم طرفین بر صفر هستیم! باز دانش آموز بی دقت، به راحتی خط می زند، اما با اندکی توجه در خواهد یافت که این تقسیم در عمل شدنی نیست و حاصل برابر بی نهایت خواهد بود!

لذا تقسیم نمی کنیم چون از نظر ریاضی غیر ممکن است. این تساوی که نوشته اید در نهایت فقط خواهد رساند بی نهایت=بی نهایت، چراکه مقدار داخل پرانتز ها برابر صفر است! نه اینکه 5=4 !!!

پیچیدگی خاصی ندارد.... بی دقتی ماست همین!


مریم هروی
۱۳۹۲/۹/۲۴ عصر ۱۱:۵۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : کنتس پابرهنه, برو بیکر, ژان والژان, سرهنگ آلن فاکنر, Memento, آلبرت کمپیون, باربوسا
برو بیکر آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 355
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۸/۲۲
اعتبار: 37


تشکرها : 3248
( 6973 تشکر در 203 ارسال )
شماره ارسال: #339
RE: نکات جالب ، خواندنی و دیدنی از سینمای کلاسیک

(۱۳۹۲/۹/۲۴ عصر ۱۰:۴۶)منصور نوشته شده:  

(۱۳۹۲/۹/۲۴ عصر ۰۶:۱۲)بانو نوشته شده:  

و می خواهیم عبارت (5-5) را از طرفین حذف کنیم، به واقع باید طرفین رابطه را به (5-5) تقسیم کنیم.   تقسیم بر صفر بی معناست. لذا قادر به حذف عبارت (5-5) نخواهیم بود و در نتیجه 4 نیز برابر با 5 نخواهد شد!

اول میگوئید طرفین را بر 5-5 باید تقسیم کنیم بعد میگوئید تقسیم بر صفر می معناست؟! تقسیم بر صفر کجا بود؟ خب طرفین را بر 5-5 تقسیم میکنیم و این عبارت از دو طرف مساوی حذف میشود. تقسیم بر صفر در کار نیست.

با اجازه

بنده دارنده لیسانس در رشته ریاضی از دانشگاه شهید چمران هستم. نمی خواستم دخالت کنم اما دیدم نشد. عرض کنم منصور خان بانوی گرامی تا حدودی درست گفته اند اما نتوانسته اند حق مطلب را بصورت کامل ادا نمایند.

تا اینجا درست : (5-5)5=(5-5)4 

اما در ریاضیات شما نمی توانید کیلویی (5-5) را از طرفین حذف کنید بلکه باید با تقسیم طرفین بر (5-5) این عمل را انجام دهید (نکته ای که بانو اشاره کردند) اما از اینجا به بعد : چون حاصل 5-5 میشود صفر و از طرفی در ریاضیات حاصل تقسیم هر عدد بر صفر برابر است با بینهایت بنابر این شما در نهایت  به پاسخ :  بینهایت = بینهایت   می رسید.

ویرایش : با عرض معذرت خدمت بانوی گرامی. من هنگام ارسال پست قبلی شما مشغول نوشتن این پست بودم لذا پست شما را ندیدم. ظاهرا پست دوم شما در پاسخ به این موضوع با پست من یکی است و حق مطلب را ادا فرمودید. این پست من را قبل از پست دوم خودتان بخوانید{#smilies.biggrin}

اردتمند

بروبیکر

۱۳۹۲/۹/۲۵ صبح ۱۲:۰۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو, Papillon, فورست, ژان والژان, سرهنگ آلن فاکنر, Memento, باربوسا
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #340
RE: نکات جالب ، خواندنی و دیدنی از سینمای کلاسیک

(۱۳۹۲/۹/۲۴ عصر ۱۱:۵۵)بانو نوشته شده:  

به به! جناب آقای منصور اصول ریاضیست!

من میدانم که:

1- طبق اصول ریاضیات قدیم یونان حاصل تقسیم "هرعدد بر صفر" مساوی است با بینهایت

2- طبق اصول ریاضیات دکارت حاصل تقسیم "صفر بر صفر" مساوی است با صفر و نه بی نهایت

من به نظریه دوم (در تکمیل نظریه اول ) معتقدم اما متاسفانه در ایران نظریه اول تثبیت شده است و صفر را هم بعنوان هر عدد در نظر میگیرند. در این شرایط حاصلضرب هر دو طرف در عدد صفر میشود صفر ، یعنی در نهایت دو طرف مساوی بازم صفر است و نه 5=4 یا بی نهایت = بی نهایت . این روش مستدلتر از روش شماست که بحث بینهایت را به میان می کشید. تعجب من از این نظر بود

۱۳۹۲/۹/۲۵ صبح ۱۲:۳۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Papillon, ژان والژان, باربوسا
ارسال پاسخ