[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 3 رای - 4.67 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
راهنمای سایر فیلم ها ( 2 )
نویسنده پیام
هری لایم آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 473
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۱۸
اعتبار: 35


تشکرها : 278
( 4292 تشکر در 113 ارسال )
شماره ارسال: #1
راهنمای سایر فیلم ها ( 2 )

 

Admin:  با توجه به اینکه  تاپیک اصلی "اطلاعات سایر فیلم ها" متاسفانه در اثر یک اشتباه فنی حذف شده است , تا زمان برگرداندن اطلاعات آن تاپیک , این بحث زیبا در این تاپیک جدید پی گرفته خواهد شد. بعد از بازیابی تاپیک اصلی ؛ نوشته های آن با این تاپیک یکی خواهد شد. با پوزش و سپاس از دوستانی مانند هری , گرتا , راتسو زیرو  که برای این تاپیک زحمت می کشند.



داستان سرباز جو                    Story of G.I. Joe

کارگردان : ویلیام ولمن

فیلمنامه : لئوپولد اتلس – فیلیپ استیونسون – گای اندور

فیلمبردار : راسل متی

موزیک : لوئیس اپل بام

بازیگران : رابرت میچم – برجیس مردیت – فردی استیل – والی کسل – جیمی لوید

محصول 1945 یونایتد آرتیستز – سیاه و سفید – 108 دقیقه

 

در دوران جنگ جهانی دوم خبرنگاری به نام ارنی پایل (مردیت) به گروهی از سربازان آمریکایی مستقردر ایتالیا ملحق می شود و در جبهه جنگ با آلمانی ها حضور پیدا می کند ...

 

فیلم بر اساس مشاهدات خبرنگاری به نام ارنی پایل ساخته شد که اندکی پس از اکران همین فیلم در نبرد با ژاپنی ها در اُکیناوا کشته شد. ویلیام ولمن که خود در جنگ اول به عنوان خلبان بمب افکن حضور داشت، چنان از جنگ بیزار بود که ابتدا حاضر نمی شد درخواست کمپانی را برای ساختن این فیلم بپذیرد. فیلم ساختاری نیمه مستند دارد و در بخش هایی از آن از تصاویر خبری مربوط به جنگ نیز استفاده شده و با توجه به شخصیت اول فیلم که یک خبرنگار است این تناظر کاملا به جا و موثر جلوه می کند. شخصیت پردازی، مهم ترین وجه فیلم است; از جمله سربازی که به دنبال دستگاه گرامافون می گردد تا صدای همسر و فرزندش را که روی صفحه ضبط شده و با پست به جبهه ارسال شده گوش کند. یا سرباز دیگری که بالای سر خود در سنگر تصاویر ستاره های هالیوود را نصب کرده و مدام به دنبال کسی می گردد که با او راجع به سینما حرف بزند. یا فرد دیگری که مسئول حضور و غیاب است و به مرور اسم سربازان را از لیست خود خط می زند. و رابرت میچم جوان در هیئتی متفاوت در نقش افسری شجاع که مایۀ دلگرمی همه است و سرانجام خود نیز کشته می شود. از ناب ترین تصاویر فیلم سکانسی است که در شب سال نو سربازان در سنگری تاریک دور هم جمع شده اند و در نور شمع و نوای رادیو مراسم کریسمس را به جای می آورند و همزمان صدای گلوله باران توپخانۀ دشمن اوج می گیرد و ما دیگر صدای آنان را نمی شنویم . تنها از چهرۀ شان درمی یابیم که غرق در شادی و سرورند و برای لحظاتی فراموش کرده اند که کجایند و چه فرجامی در انتظار آنهاست . سکانس دیگری که در آن سربازان آمریکایی پس از نبردی تن به تن در خرابه ها و ساختمان نیمه ویران یک کلیسا گرد می آیند و لحظاتی را به یاد دوستان کشته شدۀ خود سکوت می کنند، در فیلم نجات سرباز رایان (اسپیلبرگ – 1999) بازسازی شد. ساخته شدن فیلم در واپسین ماه های جنگ اصالت این اثر ارزنده را دوچندان کرده است.  

 

 

 

 

**************************************************************

 

 

عشاق / مکانی برای عشاق                          Amanti /   A Place for Lovers           

کارگردان : ویتوریو دسیکا

فیلمنامه : ژولین زیمت – برونلا روندی – پیتر بالدوین – تونینو گوئرا – چه زاره زاواتینی

فیلمبردار : راسکالینو دی سانتس

بازیگران : مارچلو ماسترویانی – فی داناوی - کارولین مورتیمر – ایوون گیلبرت – میرلا پامفیلی

محصول 1968 ایتالیا و فرانسه – رنگی – 88 دقیقه

 

جولیا (داناوی) طراح مد مطلقه به بیماری علاج ناپذیری مبتلاست و تنها چند روز زنده خواهد ماند. او تصمیم می گیرد این مدت را در ویلایی دنج در ایتالیا تنها باشد و خود را با تلویزیون سرگرم کند. در یک برنامۀ زندۀ تلویزیونی او مهندسی ایتالیایی به نام والریو (ماسترویانی) را بازمی شناسد. به هر نحو ممکن او را می یابد و از وی دعوت می کند که این واپسین ساعات را با هم باشند ...

 

فیلم به هیچ روی قابل قیاس با آثار شاخص دسیکا نظیر دزدان دوچرخه (1948) و امبرتو دی (1952) نیست. با این حال می توان از برخی تصاویر چشم نواز و کارت پستالی آن لذت برد.

 

 

 

*************************************************************

 

 

زندگی ربوده شده              A Stolen Life

کارگردان : کرتیس برنهارت

فیلمنامه : کاترین ترنی (براساس اقتباس مارگریت بوئل وایلدر از داستانی نوشتۀ کارل جی. بنس)

فیلمبردار : ارنست هالر – سال پولیتو

موزیک : مکس استاینر

بازیگران : بت دیویس – گلن فورد – والتر برنان – دین کلارک – چارلز راگلس – بروس بنت

محصول 1946 برادران وارنر – سیاه و سفید – 109 دقیقه

 

خواهران دوقلو، کیت و پاتریشیا (هر دو با بازی دیویس) همزمان عاشق متصدی فانوس دریایی، امرسون (فورد) می شوند. کیت که نقاش است در مسابقۀ تصاحب همسر بازنده می شود. امرسون و پاتریشیا ازدواج می کنند. کمی بعدتر پاتریشیا در نبود امرسون (که به ماموریت رفته) در دریا غرق می شود. اکنون کیت تصمیم می گیرد خود را پاتریشیا جا بزند ...

 

ظاهرا تب ساختن فیلم هایی با محوریت خواهران دوقلو و ماجراهای شان در 1946 بالا گرفته بوده چون فیلم دیگری نیز در همان سال به نام آینۀ تاریک به کارگردانی رابرت سیودماک ساخته شد که الیویا دهاویلند نقش اصلی یا در واقع نقش های اصلی را در آن به عهده داشت و مضمون کلی آن هم همین است. فیلم در القای پیچیدگی های شخصیتی و روان شناختی موفق نیست و در سطح می ماند. تصاویر مونتاژ شده و جلوه های ویژۀ فیلم برای ارائه به مخاطب آن روز برگ برنده بوده و احتمالا بیشتر تماشاگران اصلا به همین دلیل به سالن های سینما رفته اند. والتر برنان به عنوان وردست شخصیت اصلی و ژوکر ماجرا نقش تیپیک خود در داشتن و نداشتن (هاکس – 1945) را بازتولید می کند.

 

 

 

*****************************************************************

 

 

آقای کلاین              Mr. Klein

کارگردان : جوزف لوزی

فیلمنامه : فرانکو سالیناس

فیلمبردار : گری فیشر

موزیک : اجیستو ماکی

بازیگران : آلن دلون – ژان مورو – سوزان فلون – میشل لونسئال – ژولیت برتو – فرانسیس برژه

محصول 1976 فرانسه و ایتالیا – رنگی – 123 دقیقه

 

در فرانسۀ اشغال شده توسط نازی ها، به دنبال ابلاغ راه حل نهایی، جهودان جمع آوری می شوند تا آنها را به اردوگاه های کار اجباری گسیل کنند. در این میان یک شهروند نگونبخت پاریسی به اسم روبر کلاین (دلون) با فردی یهودی و همنام خود اشتباه گرفته می شود; چراکه غیر از تشابه اسمی، ادارۀ آمار و ثبت احوال برخی مشخصات دیگر آنها را نیز یکسان درج کرده است. به این ترتیب تلاش جان فرسای آقای کلاین آغاز می شود تا به همه بقبولاند که جهود نیست و از نژادی مرغوب است و هنگامی که سرانجام راه به جایی نمی برد، هویت خود را از اساس انکار می کند تا پلیس ویشی بپذیرد که او اصلا کلاین نیست ...

 

شروع فیلم چون تلنگری ذهن تماشاگر را به خود معطوف می کند: در بهداری پلیس پاریس، فردی را مانند بره ای که میزان پروار بودنش را با دست کشیدن محک می زنند، بررسی بدنی می کنند تا دریابند که نژاد او چیست. جوزف لوزی در خلق فضای دهۀ 1940 کوچک ترین جزئیات را مد نظر قرار داده است. موزیک سایکوی ماکی مختصر و مفید است و با بهت و سرگشتگی آقای کلاین درمی آمیزد. به یادماندنی ترین جزء فیلم، پرترۀ انسان و گاو، هریک از دو زاویه –نیم رخ و تمام رخ- درون تابلویی قاب شده بر دیوار منزل آقای کلاین است.

 

 

 

***************************************************************

 

 

حفاظ دید / استنطاق              Garde à vue / The Grilling

کارگردان : کلود میلر

فیلمنامه : جان وین رایت – کلود میلر – جین هرمن – میشل آدیار

فیلمبردار : برونو نایتن

موزیک : جورج دله رو

بازیگران : لینو ونتورا – میشل سرال – رومی اشنایدر – گای مرچند – دیدیه آگوستینی – پاتریک دپی را

محصول 1981 فرانسه – رنگی – 86 دقیقه

 

وکیل دادگستری جرُمی مارتین (سرال) به اتهام آزار و اذیت و قتل دو دختر خردسال تحت پیگرد بازرس آنتونی کالین (ونتورا) قرار می گیرد. در شب سال نو، گالین با همسر مارتین (اشنایدر) ملاقات می کند به این امید که اطلاعات مفیدی به دست آورد...

 

فضای فیلم کاملا تئاتری است و گفت و گو بیشترین نقش را در پیشبرد درام فیلم دارد. فیلم ریتم کندی دارد و برخی سکانس های آن بسیار طولانی اند (سکانس آغازین آن بیش از 40 دقیقه طول می کشد). پایان فیلم شوکه کننده است.

 

 

 

**************************************************************

 

 

صد روز در پالرمو                Cento giorni a Palermo / Cent jours à Palerme

کارگردان : جوزه په فه رارا

فیلمنامه : گئورگی آرلوریو – پیر جیووانی آنچیسی – جوزه په فه رارا – ریکاردو لاکانا – ویلیام لارنت – جوزه په تورناتوره (براساس داستانی از جوزه په فه رارا)

فیلمبردار : سیلویو فراشه تی

موزیک : ویتوریو گِلمه تی

بازیگران : لینو ونتورا – جولیانا دسیو – لینو تروسی – استفانو ساتا فلورس – آندره آ آره لی – آرنولدو فوآ

محصول 1984 ایتالیا و فرانسه – رنگی – 100 دقیقه

 

در اوایا دهۀ 1980 ، به دنبال بی ثباتی و خشونت در پالرمو، ژنرال کارلو دالا چیه سا (ونتورا) از طرف نمایندگان پارلمان مامور می شود تا نظم و امنیت را در این شهر برقرار کند. او برای تحقق این هدف در برابر مافیا می ایستد ...

 

صحنه های خشن فیلم با دقتی سادیک به تصویر کشیده شده اند. به یادماندنی ترین بخش فیلم سکانسی است که در آن مسابقۀ تیم های ملی فوتبال ایتالیا و آلمان در جام جهانی 1982 به طور مستقیم از تلویزیون ها در حال پخش است و مردم تیره روز پالرمو محو تماشای آنند و درست در همان لحظات مافیا اقدام به عملیات تروریستی می کنند. رابطۀ عاطفی دالا چیه سا و معشوقه اش خشونت و قساوت فیلم را تعدیل نکرده است.

 

 

 

***************************************************************

 

 

جان سپردن / اسلحۀ دیکتاتور              The Dictator's GunsL'arme à gauche / Corpo a corpo

کارگردان : کلود سوته

فیلمنامه : چارلز ویلیامز – جوز لوییس دی بیلداس – میشل لِوین – کلود سوته (براساس داستانی از چارلز ویلیامز)

فیلمبردار : والتر ووتیتز

موزیک : ادی بارک لی – میشل کولومبی

بازیگران : لینو ونتورا – سیلوا کوشینا – آلبرتو دی مندوزا – لئو گوردون – آنتونیو مارتین – ژان کلود برک

محصول 1965 ایتالیا – فرانسه و اسپانیا – سیاه و سفید – 103 دقیقه

 

دریانوردی به نام ژاک کرنات (ونتورا) در بندر سانتو دومینگو استخدام می شود و بی خبر از همه جا در جریان قاچاق اسلحه مورد سوء استفاده قرار می گیرد...

 

بیش از دو سوم فیلم در ساحل دریا و عرشه و کابین کشتی اتفاق می افتد. خبیث فیلم یک آمریکایی است و این نکته از این نظر اهمیت دارد که در بسیاری از فیلم های کلاسیک هالیوودی ، افراد شرور، لاتین تبار هستند و این مورد را می شود نوعی واکنش تلقی کرد. حضور سیلوا کوشینا ( ستارۀ یوگوسلاو سینمای ایتالیا) تضمین کنندۀ فروش فیلم بوده است. اوج درخشش او در همین مقطع بود. به طوری که تنها طی دو سال 1964 و 1965 در 18 فیلم ظاهر شد. ازجمله در مامور 8 و 4/3 که در ایران با نام مامور 008 به نمایش درآمد و در آن با درک بوگارد همبازی بود.

 

 

 

***************************************************************

 

 

پروانه روی شانه            Un papillon sur l'épaule 

کارگردان : ژاک دوره

فیلمنامه : ژان کلود کاری یر – تونینو گوئه را (برمبنای داستانمخمل جوشان از ژان گیرون)

فیلمبردار : ژان بافه تی

موزیک : کلود بولینگ

بازیگران : لینو ونتورا – کلوداین آگر – پل کراچت – ژان بویسه – نیکول گارسیا – رونالد برتین

محصول 1978 فرانسه – رنگی – 95 دقیقه

 

مردی نیک سرشت به نام رونالد (ونتورا) درمی یابد که توانایی ادراک پدیده هایی را دارد که دیگران از آن بی بهره اند؛ انگار همزمان در دو دنیا سِیر می کند. تلاش او برای تطابق این دو ، ابتدا با انکار و بعد با رویارویی از طرف عوامل طبیعی و غیر طبیعی مواجه می شود  و دست آخر به نیستی می انجامد ...

 

فیلمی رازآلود و سوررئال که سرگشتگی انسانی پاک نهاد را در دنیای آلوده به رنج به تصویر می کشد . رونالد در طول فیلم شاهد مرگ سه انسان در دنیایی حقیقی و در عین حال متوهم است. (در هتل – در بیمارستانی متروک و در منزلی شخصی) . هنگامی که او دو زن را به طور جداگانه در محاکاتِ درون با خود همراه می کند ، موجبات نیستی و نابودی آنان را فراهم می آورد. پیام فیلم را می توان این گونه توضیح داد: واقعیت، حقیقت را برنمی تابد . در میان آثار  ژاک دوره که عمدتا فیلم هایی تجاری با شرکت آلن دلون بودند، پروانه روی شانه ساز ناکوک می زند .

 

 

 

****************************************************************

 

 

ماجراجویان             The Last Adventure / Les aventuriers / I tre avventurieri

کارگردان : روبر انریکو

فیلمنامه : روبر انریکو – جوز جیووانی – پیر پلگری (براساس داستانی از جوز جیووانی)

فیلمبردار : ژان بوفه تی

موزیک : فرانسوا دروباکس

بازیگران : آلن دلون – لینو ونتورا – سرژ رژیانی – هانس مه یر – ژان داری – جوآنا شیمکس

محصول 1967 ایتالیا و فرانسه – رنگی – 112 دقیقه

 

ماجراجویی های دو دوست، یکی هوانورد (دلون) و دیگری تکنیسین ماشین آلات صنعتی (ونتورا) با پیوستن دختری سرزنده و کنجکاو (شیمکس) ابعاد جدیدی به خود می گیرد. آنان در سفر به یکی از مستعمرات آفریقایی فرانسه هنگام گشت زنی با کشتی تفریحی کوچک شان در دریا به همراه یک غریبۀ راه بلد (رژیانی) از درون یک کشتی غرق شدۀ قدیمی به اشیایی قیمتی دست می یابند. اما پلیس محلی و عده ای اوباش که از قبل آنها را زیر نظر داشته اند، برای باجگیری و تصاحب اموال با آنها درگیر می شوند ...

 

فیلم از نظر تنوع لوکیشن بسیار چشم نواز است. سکانس های دریایی و عرشۀ کشتی با نیم نگاهی به آفتاب سوزان (رنه کلمان – 1959) ساخته شده با این تفاوت که این بارتهدید، خارجی است و غل و غشی میان دوستان نیست. ارتباط سه گانۀ ونتورا، دلون، و شیمکس را می توان با مثلث دوستی میان شخصیت های ژول و ژیم (تروفو – 1961) مقایسه کرد. قلعۀ متروک وسط دریا که بخش پایانی فیلم در آنجا روی می دهد، به یادماندنی است.

 

 

 

*****************************************************************

 

 

دست چپ خدا              Left Hand of God

کارگردان: ادوارد دمیتریک

فیلمنامه: آلفرد هیس (برمبنای داستانی از ویلیام ترت)

فیلمبردار: فرانتز پلانر

موزیک: ویکتور یانگ

بازیگران: هامفری بوگارت – جین تیرنی – لی. جی. کاب – اگنس مورهد – ای. جی. مارشال – جین پورتر

محصول 1955 فاکس قرن بیستم – رنگی – 87 دقیقه

 

به دنبال درگذشت کشیش دهکده ای دورافتاده و مسیحی نشین در چین و در آستانۀ انقلاب کمونیستی در این کشور، اهالی، منتظر قدوم کشیش جدیدی هستند که توسط اسقف آن ایالت برای شان فرستاده شود. انتظار آنان با ورود پدراوشی (بوگارت) که آمریکایی تبار است به آرامش تبدیل می شود. به مرور رفتارهای عجیبی از پدراوشی سر می زند اما مردم دهکده همچنان دوست دارند که او را به عنوان تکیه گاه معنوی خود باور داشته باشند. در این بین دختر پزشک دهکده که او هم یک آمریکایی مهاجر است از این که به پدراوشی علاقه ای زمینی پیدا کرده، معذب است و احساس گناه می کند ...

 

فیلم به نوعی حدیث نفس دمیتریک است و جنبۀ تبلیغاتیِ آن توی ذوق می زند. اوشی به عنوان فردی که به اعتراف خودش با رویه ای ناپسند به نتیجه ای ارزشمند رسید، بدلی از خود دمیتریک است و او (دمیتریک) سعی دارد بباوراند که اگر دوستان کمونیست اش را در دادگاه مکارتی لو داده در عوض موجبات امنیت را فراهم ساخته است. دست چپ خدا کارکردهای تبلیغاتی دیگری هم دارد. مثلا انقلابیون چینی را افرادی فرصت طلب و سودجو به تصویر می کشد یا روستائیان را ساده لوحانی معرفی می کند که به یک منجی از نوع آمریکایی دل بسته اند. ایدۀ کشیش مساله دار در 1955 در فیلم دیگری نیز مطرح شد و آن شب شکارچی ساختۀ چارلز لاتن بود که به مراتب فیلم بهتری است. البته سال ها قبل از آن چارلی چاپلین با زائز (1923) این موضوع را برای نخستین بار دستمایۀ اثر خود قرار داده بود. 

 

 

 

**************************************************************

 

 

بیوۀ کودرک          La veuve Couderc

کارگردان: پیر گرانیه دوفر

فیلمنامه: پیر گرانیه دوفر و پاسکال گاردین (براساس داستانی از ژرژ سیمنون)

فیلمبردار: والتر ووتیتز

موزیک: فیلیپه ساردی -

بازیگران: آلن دلون – سیمون سینیوره – اوتاویا پیکولو – ژان تیسیه – مونیک شامت – پیر کولت

محصول 1971 فرانسه و ایتالیا – رنگی – 90 دقیقه

 

پس از جنگ جهانی اول مجرمی فراری به نام ژان لاوین (دلون) در روستایی در حومۀ پاریس نزد بیول کودرک (سینیوره) پناه می گیرد و با هویت جعلی زندگی جدیدی را به عنوان کارگر مزرعه آغاز می کند و رابطه ای مبتنی بر اعتماد بین آنها شکل می گیرد. از طرفی ولنگاری های دخترکی بدنام به نام فیلیسی (پیکولو) در همسایگی خانۀ کودرک، توجه لاوین را به خود معطوف می کند. پس از گذشت دو هفته اعضای خانوادۀ کودرک حضور این فرد جدید و مشکوک را تاب نمی اورند و او را به پلیس لو می دهند ...

 

با توجه به اینکه داستان سیمنون به عنوان اثری ارزنده در حیطۀ ادبیات شناخته می شود، باید گفت گرانیه دوفر نتوانسته اقتباسی درخور انجام دهد و به عمق اثر دست یابد. سکانس پایانی که در آن تعداد زیادی ژاندارم و مامور پلیس با ساز و برگ و ادوات کامل صرفا برای دستگیری یک نفر کل منطقه را محاصره می کنند و نیز تصمیم بیوۀ کودرک برای ماندن در کنار لاوین تا آخرین لحظه، تماشاگر ایرانی را به یاد فیلم گوزنها می اندازد.

 

 

 

************************************************************

 

 

طبیب / پزشک          Medic / Toubib

کارگردان : پیر گرانیه دوفِر

فیلمنامه : پاسکال گاردین – پیر گرانیه دوفر ( برمبنای داستانی از ژان فروستی)

فیلمبردار : کلود رنوآر

موزیک : فیلیپه ساردی

بازیگران : آلن دلون – ورونیک ژانت – برنار ژیراردو – فرانسین برژه – برنار لی کک – هنری آتال -

محصول 1979 فرانسه – رنگی – 90 دقیقه

 

در جریان جنگ جهانی سوم، نیروهای مسلح فرانسه درگیر نبرد هستند. در یک بیمارستان صحرایی دکتر ژان ماری دسپری (دلون) به رغم نفرتی که از جنگ دارد سعی می کند وظیفه اش را به شایستگی انجام دهد. او به یکی از پرستاران کمپ به نام هارمونی دل می بندد که به بیماری ریوی کشنده ای مبتلاست. اما سرنوشت برخلاف پیش بینی ها طور دیگری رقم می خورد ...

 

موضوع فیلم در 1984 اتفاق می افتد. طرف مقابل فرانسوی ها در صحنۀ کارزار هرگز در فیلم دیده نمی شود. انگار آنها درگیر نبردی تخیلی با اشباح هستند. در سکانسی که ژان و هارمونی در یک غار به جست و جوی مجروحان می پردازند و قرار است تصاویری هراس انگیز و میخکوب کننده ببینیم، چنین اتفاقی نمی افتد و تنها با جیغ های بنفش و نعره های پلشت مواجه می شویم. این فیلم در ایران با نام تنگنا نمایش داده شده است.

 

 

 

*************************************************************

 

 

قلب یخی           Les seins de glace

کارگردان: ژرژ لاتنر

فیلمنامه: ژرژ لاتنر (برمبنای داستانی از ریچارد ماتیسن)

فیلمبردار: موریس فلوس

موزیک: فیلیپه ساردی

بازیگران: آلن دلون – مریل دارک – کلود براسو – فیوره آلتوویتی – امیلیو مسینا – آندره آ فالکن

محصول 1974 ایتالیا و فرانسه – رنگی – 105 دقیقه

 

نویسندۀ سریال های تلویزیونی فرانسوا رولین (براسو) در ساحل به زنی عجیب به نام پگی (دارک) برمی خورد و به او علاقه مند می شود. آشنایی فرانسوا با وکیلی به نام مارک ویلسن (دلون) که ادعا می کند پگی روان پریش است و پیشینه ای تباه دارد فرانسوا را آشفته می کند ...

 

لحن فیلم دچار سردرگمی است. گاهی به نظر می رسد فرانسوا با شخصیت های یکی از سریال هایش گفت و گو می کند یا نظاره گر آنهاست. در لحظات کوتاهی از فیلم، ارجاعاتی به خارش هفت ساله (وایلدر – 1955) صورت می گیرد. صحنه های خشن فیلم، آزار دهنده و کثیف با جلوه های ویژۀ بد ساخته شده اند (مثل چنگ زدن پگی به صورت افراد یا گیر کردن قیچی در گلوی خدمتکار پگی و ...) تنها جنبۀ ارزندۀ فیلم موسیقی آن است.

 

 

 

***********************************************************

 

 

کنکورد – فرودگاه 79            Concorde … Airport '79

کارگردان: دیوید لوئل ریچ

فیلمنامه: اریک راث – جنینگز لانگ (براساس داستانی از آرتور هیلی)

فیلمبردار: فیلیپ لاتروپ

موزیک: لائو شیفیرین

بازیگران: آلن دلون – سوزان بلیکلی – رابرت واگنر – سیلویا کریستل – جورج کندی – ادی آلبرت

محصول 1979 یونیورسال – رنگی – 113 دقیقه

 

یک فروند هواپیمای مافوق صوت با راهبری کاپیتان میته ران (دلون) و کاپیتان پاترونی (کندی) به مقصد پاریس به پرواز درمی آید. اما اشتباهات محاسباتی در سامانۀ موشکی در آزمایش های نظامی موجب پیش آمدن مخاطراتی برای هواپیما و مسافران می شود ...

 

فیلم از یکپارچگی برخوردار نیست و نمی تواند ماجراهای مربوط به نقص فنی هواپیما را با سه داستانک عاشقانه و یک حادثۀ تروریستی و ... همزمان پیش ببرد. کنکورد – فرودگاه 79 در مهم ترین هدفش یعنی تولید هیجان ناکام می ماند و مانند خود هواپیمای کنکورد از رده خارج و دمده به نظر می رسد.

 

 

 

 

۱۳۹۰/۱۲/۱۰ عصر ۱۱:۳۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ژان والژان, مگی گربه, مایکل اسکافیلد, گرتا, راتسو ریــزو, سم اسپید, dered, پیرمرد
هری لایم آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 473
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۱۸
اعتبار: 35


تشکرها : 278
( 4292 تشکر در 113 ارسال )
شماره ارسال: #2
RE: راهنمای سایر فیلم ها

 

کمیسر متهم می کند             Un comisar acuza 

کارگردان : سرژیو نیکلائسکو

فیلمنامه : سرژیو نیکلائسکو – وینتیلا کوربال – میرکه آ گاندیلو – یوجین بورادو

فیلمبردار : ساندا دیوید

موزیک : ریچارد اوشانیتسکی

بازیگران : سرژیو نیکلائسکو – میهیا آدریان – مانه آ الکساندرا – نیتا آناستازی – میرکه آنگلسکو

محصول 1975 رومانی – رنگی – 114 دقیقه

 

رومانی، 1940. همزمان با به قدرت رسیدن ژنرال آنتونسکو، گروهی افراطی موسوم به گارد آهنین از طرف فاشیست ها مامور می شوند تا جمهوری خواهان را سرکوب کنند. آنان با یورش به بازداشتگاهی به نام ویراکا، زندانیان سیاسی را به قتل می رسانند و روز بعد چند شخصیت برجسته را ترور می کنند. کمیسر تئودور مولدوان (نیکلائسکو) مامور رسیدگی به این پرونده می شود. انتخاب او از طرف مقامات با این پیش فرض صورت می گیرد که اولا چون پیشینۀ کاری وی متفاوت بوده، احتمالا راه به جایی نبَرد و موضوع مشمول گذر زمان شود و ابتر بماند، و ثانیا در موقع لزوم او را تطمیع کنند. اما وقتی جدیت و پشتکار کمیسر مولدوان را می بینند تصمیم می گیرند پیش از آنکه از طریق مطبوعات و با مدارک مستدل رسوا شوند، شر او را بکنند. مولدوان یکتنه و فقط با کمک های اطلاعاتی یک دزد، به مصاف نیروهای گارد آهنین می رود ...

 

اولین فیلم از چهار فیلمی که نیکلائسکو بر اساس شخصیت کمیسر مولدوان ساخت. سه فیلم دیگر: انتقام (1980)، دوئل (1983) و Supravietuitorul  (2008). برای بسیاری هنوز سینمای رومانی یعنی کمیسر مولدوان و احتمالا برعکس. مقایسۀ مولدوان (به دلیل شباهت تیپیکش به بوگارت) با کارآگاهان فیلم های هالیوودی نظیر سم اسپید و فیلیپ مارلو حاصلی جز سَرخوردگی در پی ندارد. فضای فیلم بیش از آنکه متاثر از نوآرهای آمریکایی باشد، یادآور فیلم هایی ازنوع حکومت نظامی، زد و حتی دستۀ سیسیلی ها است. به خصوص از نظر فیلمبرداری با دوربین لرزان روی دست و زوم های ناگهانی و حرکات اسلوموشن و نیز انفجارهای پی در پی و شلیک های بی پایان و توسل به استفادۀ ابزاری (!) از موسیقی برای سرپا نگه داشتن فیلم. غیر از خود نیکلائسکو چهره پردازی و گریم و لباس بازیگران، تطابقی با زمان وقوع ماجرا ندارد. صحنه های درگیری غلو شده و تصنعی ساخته شده اند و بیشتر شبیه بازی های رایانه ای ِ اولیه هستند.

 

 

 

************************************************************

 

 

انتقام            Revansa

کارگردان : سرژیو نیکلائسکو

فیلمنامه : سرژیو نیکلائسکو – میرکه آ گاندیلا – وینتیلا کوربال

فیلمبردار : نیکلا ژیراردی

موزیک : آدریان اِنسکو

بازیگران : سرژیو نیکلائسکو – گئورگ دینیکو – ژان کنستانتین – امزا پله او – سیلویا استاتکا لنسکو

محصول 1980 رومانی – رنگی 101 دقیقه

 

در رومانی ِ زیر سلطۀ نازی ها کمیسر مولدوان (نیکلائسکو) و سردستۀ مزدوران گارد آهنین، باوجود جراحات زیاد، هر دو از مرگ جان به در می برند و بهبود می یابند. کشمکش آنان به مرور، طرف سومی هم پیدا می کند: نیروهای دولتی ِ تحت امر ژنرال آنتونسکو. از طرفی جمهوری خواهان قصد دارند کمیسر مولدوان را در مبارزه با هر دو گروه فاشیست (گارد آهنین و نیروهای آنتونسکو) با خود همسو کنند. اما مولدوان صرفا برای آزادی و خدمت به میهن و البته انتقام (!) با مزدوران گارد آهنین پیکار می کند; چرا که انان مادر بی گناه وی را به قتل رسانده اند و اکنون فرزند خردسالش را به گروگان گرفته اند تا او را به زانو در آورند ...

 

فرزند خردسال مولدوان در قسمت قبل ( کمیسر متهم می کند) نوجوان بود و این کمی عجیب است. در سکانس آخر فیلم کمیسر متهم می کند ، مولدوان براثر اصابت رگبار گلوله ظاهرا کشته می شود. سردستۀ تروریست ها هم همینطور. اما در ابتدای انتقام مشخص می شود که هر دو زنده اند و مجددا تعقیب و گریز خود را از سر می گیرند. ارجاعات سینمایی در این فیلم نقش بارزتری دارند; مثلا به محلۀ چینی ها ( پولانسکی – 1974) ، دایرۀ سرخ (ملویل – 1972) و سامورایی (ملویل – 1967) که بسیار شلخته و چروک و چرک بازسازی شده اند. امروز می توان دیگر از ضعف ها و نقایص بی حد و حساب این فیلم گذر کرد و اندکی در مورد مخاطب شناسی آن تامل نمود. اینکه تماشاگران در بیست، سی سال پیش ( و نه 200 ، 300 سال پیش) چنین فیلمی را سرگرم کننده و جذاب می پنداشتند و قهرمان آن –کمیسر مولدوان- بخشی جدایی ناپذیر از حافظۀ نسلی از مردم در دوره ای خاص محسوب می شود، ورای بحث های خالص سینمایی، از زوایای دیگری (مثلا روان شناسی اجتماعی یا مخاطب شناسی سینما و تلویزیون) قابل بررسی است.  

 

 

 

************************************************************

 

 

دوئل          Duelul 

کارگردان : سرژیو نیکلائسکو

فیلمنامه : سرژیو نیکلائسکو – وینتیلا کوربال – مرکه آ بوردا

فیلمبردار: الکساندرو دیوید

موزیک : آنوساوان سالامانیان

بازیگران : سرژیو نیکلائسکو – ژان کنستانتین – کولیا رائوتا – یان ریتیو – الیو مولدوان – ژرژ میهیا

محصول 1983 رومانی – رنگی – 109 دقیقه

 

کمیسر مولدوان (نیکلائسکو) مامور رسیدگی به پروندۀ سرقت از یک بانک می شود که در جریان آن دو نفر از افراد پلیس کشته شده اند. سرنخ ها به فردی به اسم ریکا پاسارین (ریتیو) می رسد. مولدوان برای به دام انداختن او مجبور به دوستی و ابراز محبت به عده ای نوجوان بی سرپرست و شرور می شود که از طریق جیب بری و مشاغل پست روزگار می گذرانند و برادر ریکا نیز در بین آنهاست ...

 

نیکلائسکو این بار با بازگرداندن زمان وقوع ماجراهای فیلم به 1939 (یعنی پیش از دو قسمت قبل) خودش را و کمیسر مولدوان را از کلنجاری بی حاصل با گارد آهنین و فاشیست ها رهایی بخشیده و موضوعی آشنا به سبک فیلم های جنایی هالیوود را برگزیده است. کاریکاتورگونگی صحنه های اکشن و درگیری ها در این قسمت تعدیل یافته و به جای آن از جاذبه های سطحی دیگری استفاده شده است. ازجمله صحنه های رقت بار، اشک انگیز، رقص و حضور یک کوتوله به عنوان مکمل. و ارجاعات فراوان به فیلم ها و اسطوره های سینما مثلا به جیمز باند های کانری (در تیتراژ) ، به هامفری بوگارت (مولدوان) ، به جیمز کاگنی در فرشتگان با چهره های آلوده ( ریکا) و حتی به چارلز برانسون (رئیس گروه تبهکاران) . دوئل به عنوان نمونه ای شاخص از سینمای عامه پسند رومانی در دهۀ 1980 دارای اهمیت است. ویژگی های مشابهی بین ساختار روایی و شمایل شناسی این فیلم و فیلمفارسی دهۀ 1340 و 50 می توان یافت که با توجه به شرایط متفاوت فرهنگی ایران و رومانی عجیب و تامل برانگیز است. ماندگارترین وجه فیلم موزیک زیبای آن است.

 

 

 

**************************************************************

 

 

عشق در بیست سالگی (اپیزود آنتوان و کولِت)            Love at Twenty / L'amour à vingt ans

کارگردان: فرانسوا تروفو

فیلمنامه: فرانسوا تروفو

فیلمبردار: رائول کوتار

موزیک: ژرژ دِله رو

بازیگران: ژان پیر لئو – ماری فرانس پیسیه – پاتریک آفی – روسی وارت – فرانسوا داربون – زان فرانسوا آدام

محصول 1962 فرانسه – سیاه و سفید – حدود 30 دقیقه

 

آنتوان دوآنل (لئو) از خانوادۀ خود جدا شده و زندگی مجردی محقر اما شادابی را آغاز کرده است. در یک شرکت تولید و تکثیر صفحات موسیقی مشغول به کار شده و اوقات فراغتش را به گشت و گذار در پاریس می گذراند. در یکی از دفعاتی که به کنسرت می رود، دختری به نام کولت را می بیند و عاشق او می شود ...

 

جذابیت در عین سادگی مهم ترین مشخصۀ فیلم است. مشکل است کسی بتواند چند ثانیۀ ابتدای فیلم را ببیند و آن را رها کند. این دومین فیلم تروفو بر اساس شخصیت و زندگی آنتوان دوآنل است. گام نخست را در 1959 با 400 ضربه برداشته بود و تا 1979 در طی 20 سال با پنج فیلم این مسیر را پیمود.

 

 

 

**************************************************************

 

 

بوسه های ربوده شده                Stolen Kisses / Baisers volés

کارگردان: فرانسوا تروفو

فیلمنامه: فرانسوا تروفو برنار ریوون – کلود دژیورای

فیلمبردار: دنیس کِلِوال

موزیک: آنتوان دوهامل

بازیگران: ژان پیر لئو – کلود جید – دلفین سِیریگ – میشل لونس دِیل – هری ماکس – آندره فالکن

محصول 1968 فرانسه – رنگی – 91 دقیقه

 

آنتوان دوآنل خود را به بیماری می زند و از خدمت سربازی مرخص می شود. او خود را در شغل های گوناگون محک می زند: بعنوان کارگر هتل، کفش فروش، کارمند اداره، ارائه کنندۀ خدمات لوازم خانگی و ...

 

سومین فیلم از سری ماجراهای آنتوان دوآنل از سردرگمی در لحن آسیب دیده است. می توان این سردرگمی را به آشفتگی شخصیت اصلی (آنتوان) مرتبط دانست. به نظر می رسد سناریوی از پیش نوشته شده ای برای فیلم موجود نبودهو تروفو این اثر را صرفا بر مبنای چند ایده یا خاطره جلوی دوربین برده باشد. مثل سکانسی که آنتوان رو به آینه چندین بار بی وقفه اسم خود و دوستش را به زبان می آورد که احتمالا فقط برای خود تروفو مفهوم داشته است. سیستم پُستِ مکانیزۀ دهۀ 1960 که به صورت کلیپ گونه و مستند وار در فیلم به تصویر کشیده شده در نوع خود جالب است. بازی لئو در برخی لحظات چاپلین را تداعی می کند.

 

 

 

*****************************************************************

 

 

خواب و خوراک / کانون زناشویی               Bed & Board /  Domicile conjugal 

کارگردان: فرانسوا تروفو

فیلمنامه: برنار ریوون – فرانسوا تروفو – کلود دژیورای

فیلمبردار: نستور آلمندروس

موزیک: آنتوان دوهامل

بازیگران: ژان پیر لئو – کلود جید – هیروکو برکائر – باربارا لاگ – دانیل ژرار – دانیل سکالدی

محصول  1970 فرانسه – رنگی – 100 دقیقه

 

آنتوان دوانل به تازگی ازدواج کرده است. او و همسرش به اتفاق هم برای گذران زندگی کار می کنند. آنتوان با یک گلفروشی قرارداد دارد. او در حیاط آپارتمان گل های طبیعی را رنگ می کند و همسرش در خانه موسیقی تدریس می کند. پس از آنکه آنتوان به طور تصادفی شغلی در یک شرکت بین المللی به دست می آورد، زندگی انها طراوت خود را از دست می دهد ...

 

چهارمین فیلم از مجموعه ماجراهای انتوان دوآنل یکی از بهترین آنهاست. شخصیت ها (اصلی و فرعی) به دقت پرداخت شده اند. محیط آپارتمان، همسایه ها و ارتباطات شان دلپذیر و پویا به تصویر درآمده و طنز و شیطنت در سراسر فیلم موج می زند؛ حتی در لحظات تنش. رنگ گرم تصاویر فیلم با دیالوگ ها و شخصیت های پُرشور آن به خوبی هماهنگ است. ارتباط تروفو، سینما و زندگی در این فیلم چنان پررنگ است که گاهی نمی توان آن ها را از هم متمایز دانست.

 

 

 

*****************************************************************

 

 

عشق گریزان          Love on the Run / L'amour en fuite 

کارگردان: فرانسوا تروفو

فیلمنامه: فرانسوا تروفو

فیلمبردار: نِستور آلمندروس

موزیک: ژرژ دلرو

بازیگران: آنتوان دوانل – ماری فرانس پیسیه – کلود جید – دنی – دوروتی -  ژولین برتیو

محصول 1979 فرانسه – رنگی – 94 دقیقه

 

آنتوان دوانل در یک چاپخانه مشغول به کار است. او از همسرش (جید) جدا می شوند تا هر دو راحت شوند. دیدار آنتوان با عشق بیست سالگی به صورت اتفاقی در ایستگاه قطار باعث می شود همراه با خود سرگذشت نامه ای که می نویسد و منتشر می کند، برخی از قسمت های پیشین مجموعه واکاوی و از ابهامات رمزگشایی می شود ...

 

این پنجمین و آخرین فیلم تروفو در این حیطه در عین حال که واپس گراست، پیشگویانه نیز هست و طوری ساخته شده که انگار دیگر هیچ گاه آنتوان دوانل را نخواهیم دید و نوعی غم غربت با خود دارد. نیمه کاره ماندن زندگی دوآنل (با وجود این که تروفو پنج سال وقت داشت آن را ادامه دهد) و مرگ زودهنگام کارگردان اثر سرنوشت یکسانی برای هردو رقم زده است.  

 

 

***************************************************************

ساعات تاریک ِ تاریک                The Dark, Dark Hours 

کارگردان : دان مِد فورد

بازیگران : جیمز دین – رونالد ریگان – کلودت کلبر – کنستانس فورد – جک سیمنز

محصول 1954 شبکۀ  CBS – سیاه و سفید – حدود 30 دقیقه

 

گانگستری به نام باد (دین) سراسیمه دوست زخمی خود را به خانۀ یک پزشک (ریگان) می رساند و هنگامی که دوستش بر اثر شدت جراحات وارده می میرد، باد خشمگین می شود و با پزشک و خانواده اش بدرفتاری می کند. سرانجام در یک غافلگیری قافیه را می بازد و منفعل می شود.

 

این تله تئاتر تلویزیونی اپیزود چهل و دوم مجموعه ای به نام G.E. True Theater / General Electric Theater است. مجموعه ای که بین سال های 1953 تا 1962 در 209 قسمت حدودا نیم ساعته هر یکشنبه ساعت 9 شب پخش می شد و به شکلی جُنگ گونه تدارک دیده شده بود. ایدۀ اصلی آن از مجموعه ای با همین ساختار گرفته شده بود که پخش آن چند ماه زودتر از شبکۀ رادیویی CBS آغاز شده بود و در آن بازیگران بزرگ سینما مثل جیمز میسن، ویلیام هولدن، کری گرانت و جودی گارلند حضور یافته بودند.

در هر برنامه میزبان، یکی از چهره های سرشناس را به برنامه دعوت می کرد و پس از خوش و بشی مختصر نمایش شروع می شد و پس از پایان نمایش هم در خصوص آن مباحثی را بیان می داشت. غیر از یک سال اول، رونالد ریگان میزبان و به نوعی مجری برنامه بود و ضمنا در برخی از نمایش ها هم شرکت می کرد. جیمز دین بین سال های 1951 تا 1955 در چندین سریال، تله فیلم و تله تئاتر ظاهر شد که عبارتند از :

 

1- داستان ایمان و شهود (1951) اپیزودی از مجموعۀ نمایش خانوادگی که از 1949 تا 1958 پخش می شد.

2- T.K.O در 1951 ، اپیزودی از مجموعۀ نمایش بیگِلو که در سال های 1951 و 1952 پخش می شد.

3- جکی همه چیز را می داند (1951) اپیزودی از مجموعۀ شوی استو اروین که بین سال های 1951 تا 1955 پخش می شد.

4- بسوی دره (1952) اپیزودی از مجموعۀ کارگاه تلویزیونی شبکۀ CBS که در همان سال پخش می شد. در سایر اپیزودها بازیگرانی چون بوریس کارلوف، آدری هپبرن، گریس کلی و سیدنی پوآتیه حضور داشتند.

5- کودکان فراموش شده (1952)

6- شیفتۀ بهشت (1953) اپیزودی از مجموعۀ ساعت کِیت اسمیت که از 1950 تا 1954 پخش می شد.

7- دستگیری جسی جیمز (1953) اپیزودی از مجموعۀ تو آنجا هستی که از 1953 تا 1957 پخش می شد.

8- تفنگ لوله کوتاه و سگ پاسبان (هر دو 1953) دو اپیزود از مجموعۀ عملیات ماموران خزانه داری که از 1950 تا 1955 پخش می شد.

9- شیطان درون (1953) اپیزودی از مجموعۀ قصه های فردا که از 1951 تا 1953 پخش می شد.

10- شیهۀ 10 هزار اسب (1952) و آبراهام لین کلن (1952) و مجازات مرگ (1953) سه اپیزود از مجموعۀ استودیوی شماره یکِ هالیوود که از 1948 تا 1958 پخش می شد. از سایر بازیگران این مجموعه می توان به آن بنکرافت، چارلتون هستون، بوریس کارلوف، جوآن وودوارد، یول براینر، جک لمون، گریس کلی، آن فرانسیس، والتر ماتائو، جک پالانس، مری آستور، پاتریشیا نیل، ریچارد بیسهارت، لی جی کاب، پیتر فالک، چارلز برانسون، دنیس هاپر و استیو مکوئین اشاره کرد که در قسمت های مختلف نقش آفرینی کردند.

11- رکس نیومن; گزارشگر خبر (1953) اپیزودی از مجموعۀ داستان معروف که از 1949 تا 1958 پخش می شد.

12- شکوه گُل (1953) اپیزودی از مجموعۀ مستخدم که از 1952 تا 1961 پخش می شد.

13- چیزی برای یک کیف خالی (1953) و مجازات زندگی (1953) دو اپیزود از مجموعۀ ارکستر تابستانی کمبل که بین سال های 1952 تا 1954 پخش می شد.

14- زمان طولانی تا سپیده دم (1953)، آبروی مان را حفظ کن (1953) و سرآغاز افتخار (1952) سه اپیزود از مجموعۀ تئاتر ِ کرافت که از 1947 تا 1958 پخش می شد.

15- ناقوس های عشرتکده (1953) اپیزودی از مجموعۀ بالکن تئاتر آرمسترانگ که از 1950 تا 1963 پخش می شد.

16- برداشت محصول (1953) اپیزودی از شوی تلوزیونی رابرت مونتگمری تقدیم می کند که از 1950 تا 1957 پخش می شد.

17- مثل یک دزد بدو (1954) اپیزودی از مجموعۀ تماشاخانۀ پیلکو گود یر که از 1948 تا 1955 پخش می شد. 

18- مرگ همسایۀ من است (1953) و زن کوچک (1954) و بدون مسکن (1954) سه اپیزود از مجموعۀ خطر که از 1950 تا 1955 پخش می شد. والتر ماتائو، گریس کلی، آن بنکرافت و راد استایگر از دیگر بازیگران این سریال بودند.

19- ساعات تاریک تاریک (1954) و من یک احمق هستم (1954) دو اپیزود از مجموعۀ تئاتر واقعی جنرال الکتریک که از 1953 تا 1962 پخش می شد. در قسمت های دیگر این مجموعه بازیگرانی چون فرد آستر، آن باکستر، جک بنی، چارلز برانسون، ارنست بورگناین، لو کاستلو، جوزف کاتن، جون کرافورد، بت دیویس، تونی کرتیس، دان دوریا، نینا فوگ، جودی گارلند، کیم هانتر، ویرجینیا گری، بوریس کارلوف، آلن لاد، چارلز لاتن، میرنا لوی، دوروتی مالون، لی ماروین، برجیس مردیت، ورا مایلز، ری میلاند، جان پین، وینسنت پرایس، جورج ساندرز، استلا استیونس، جیمز استوارت، فی ری، ناتالی وود، کلر ترور، آدری تاتر، کرنل وایلد و جین تیرنی حضور داشتند.

20- دزد (1955) اپیزودی از مجموعۀ ساعت نقره ای ایالات متحده که از 1953 تا 1963 پخش می شد.

21- هوای مه آلودِ مه آلود (1952) و زندگی امیل زولا (1955) دو اپیزود از مجموعۀ لوکس ویدیو تیاتر که از 1950 تا 1959 پخش می شد.

22- راه تاریک (1955) اپیزودی از مجموعۀ تماشاخانۀ اشلیتز که از 1951 تا 1959 پخش می شد.

23- دلگرمی برادوی (1955) اپیزودی از مجموعۀ راه های متقاطع که از 1955 تا 1957 پخش می شد.

 

                                           ساعاتِ تاریکِ تاریک (1954)

 

***************************************************************

 

 

راه تاریک               The Unlighted Road

کارگردان: جوس آدیش

فیلمنامه: والتر براون

فیلمبردار: جورج کلمنس

موزیک: ملوین لینارد

بازیگران: جیمز دین – پاتریشیا هاردی – مروین وای – چارلز واگن هایم

محصول 1955  CBS – سیاه و سفید – 30 دقیقه

 

جفری لاتمن (دین) جوان ناآرامِ اهل ویسکانسین در کافه ای کنار جاده به عنوان پیشخدمت مشغول به کار می شود و در ماجرایی جنایی به مخمصه می افتد ...

 

بهترین لحظات این فیلم تلویزیونی سکانسی در اوایل آن است که جیمز دین خسته و کوفته به کافه می آید. بازیگر زن این فیلم ، پاتریشیا هاردی از دوستان جیمز دین بود. راه تاریک از نظر زمانی بین یاغی بی هدف و غول ساخته شده است. 

 

                                       راه تاریک (1955)

 

                                                                                  راه تاریک (1955)    

۱۳۹۰/۱۲/۱۰ عصر ۱۱:۵۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Papillon, ژان والژان, رابرت میچم, مگی گربه, اسکورپان شیردل, مایکل اسکافیلد, زاپاتا, Classic, گرتا, حمید هامون, راتسو ریــزو, سم اسپید, چارلز کین, dered, پیرمرد
هری لایم آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 473
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۱۸
اعتبار: 35


تشکرها : 278
( 4292 تشکر در 113 ارسال )
شماره ارسال: #3
RE: راهنمای سایر فیلم ها ( 2 )

شیطان را بران            Beat the Devil

کارگردان : جان هیوستن

فیلمنامه : جان هیوستن و ترومن کاپت (براساس داستانی از جیمز هلویک)

فیلمبردار : ازوالد موریس

موزیک : فرانکو مانینو

بازیگران : هامفری بوگارت – پیتر لوره – جنیفر جونز – جینا لولوبریجیدا – رابرت مورلی – ادوارد آندردان

محصول 1953 ایتالیا ، انگلستان و آمریکا (رومولوس فیلمز) – سیاه و سفید – 89 دقیقه

 

سرنشینان یک کشتی که به مقصد آفریقا در حرکت است، به دلیل نقص فنی کشتی مجبور می شوند در بندر کوچکی در جنوب ایتالیا سرگردان شوند; از جمله آقا و خانم دانرونر (بوگارت و لولوبریجیدا). در بین مسافران چند فرد مشکوک با هویت جعلی هم وجود دارند که قصد دارند قطعه زمینی را در کنیا خریداری کنند که حدس می زنند دارای ذخایر ارزشمندی است ...

 

همکاری هیوستن و بوگارت در این محصول یک میلیون دلاری نتیجۀ جالبی در پی نداشت. سناریوی فیلم که به طور روزانه و همزمان با فیلمبرداری  نوشته می شد، فاقد انسجام و شخصیت پردازی قابل قبول بود; آنچنان که بوگارت از این فیلم به عنوان یکی از ضعیف ترین فیلم های خود یاد کرد اما برای جینا لولو بریجیدا که به خاطر ایفای نقش در این پروژۀ بین المللی پیشنهاد بازی در چند فیلم ایتالیایی را رد کرده بود، حضور در کنار بزرگان هالیوود سرنوشت ساز محسوب می شد. این آخرین همکاری بوگارت با جان هیوستن و پیتر لوره بود.  

 

 

****************************************************************

 

تاکسی          Taxi

کارگردان : روی دل روت

فیلمنامه : کوبک گلاسمون و جان برایت (بر اساس نمایشنامه ای از کنیون نیکلسن)

فیلمبردار : جیمز وان تریس

بازیگران : جیمز کاگنی – لورتا یانگ – جورج استون – گای کیبی – دوروتی برجیس – لیلا بنت

1932 برادران وارنر – سیاه و سفید – 69 دقیقه

 

در فضایی تهدید آمیز، برگزیده شدن مت نولان ِ تندخو و یکدنده (کاگنی) به عنوان نمایندۀ تاکسی داران مستقل در برابر خواسته های اتحادیه، تنش ایجاد شده را وارد فاز جدیدی می کند ...

 

ماجراهای عاشقانۀ نیمۀ دوم فیلم با فضای پُر تنش اوایل آن چندان سازگار نیست. ریتم تند گفت و گوها که ریشه در کمدی های برادران مارکس داشت، بعدها به شکلی دیگر در فیلم هایی چون دستیار همه کاره اش (هاکس - 1940) و آپارتمان (وایلدر – 1960) دیده شد یا در واقع شنیده شد. همچنین گویش متفاوت کاگنی از جذابیت های فیلم است. سکانسی از یک فیلم که در دل این فیلم نمایش داده می شود، منحصرا برای همین فیلم ساخته شده و متعلق به فیلم دیگری نیست. مشابه این ترفند در فیلم کلئو از 5 تا 7 (واردا – 1962) هم به کار رفت و ژان لوک گدار و آنا کارینا در صحنه ای از یک فیلم ِ مثلا صامت ایفای نقش کردند که در سینمایی به نمایش درآمده بود. 

 

 

 

****************************************************************

 

 

زیر سلطه              Possessed

کارگردان : کلارنس براون

فیلمنامه : لینور کافی (براساس داستانی از ادگار سلوین)

فیلمبردار : الیور مارش

موزیک : چارلز ماکسول

بازیگران : کلارک گیبل – جون کرافورد – فرانک کانروی – والاس فورد – کلارا بلاندیک

1931 MGM – سیاه و سفید – 76 دقیقه

 

کارگر سادۀ خط تولید یک کارخانه در شهری کوچک (کرافورد) برای دستیابی به رویای خود – خرید خانه ای لوکس در نیویورک- با وکیلی پولدار و سرشناس (گیبل) طرح دوستی می ریزد ...

 

فیلم دیگری به همین نام در 1947 و باز با نقش آفرینی جون کرافورد ساخته شده که این دو فیلم ربط موضوعی ندارند.

 

  

 

**************************************************************

 

 

مردی از آن ِ او نیست           No Man of Her Own

کارگردان : وسلی راگلز

فیلمنامه : میلتن هربرت گروپر – ماورین دالاس واتکینس (براساس داستانی از ادموند گولدینگ و بنجامین گلازر)

فیلمبردار : لئو تاور

موزیک : فرانکی هارلینگ (بدون ذکر نام در عنوانبندی)

بازیگران : کلارک گیبل – کارول لمبارد – دوروتی مَکائیل – گرانت میشل – الیزابت پاترسون

1932 پارامونت – سیاه و سفید – 85 دقیقه

 

خلافکاری به نام استیوارت (گیبل) پس از تقلب در قمار از دست پلیس می گریزد و در حین فرار به یک کتابخانه پناه می برد و با خانمی کتابدار به نام راندل (لمبارد) آشنا می شود . آنها ازدواج می کنند و استیوارت همچنان به زندگی خلافکارانه ادامه می دهد. راندل که به مرور با ماهیت زندگی همسرش آشنا شده، او را سرزنش می کند. استیوارت سرانجام به راندل می گوید که او را ترک می کند تا به آمریکای لاتین مهاجرت کند; در حالی که قصد دارد خود را از این وضع خلاص کند و راه متفاوتی در پیش بگیرد ...

 

در 1950 فیلم دیگری به همین نام و با بازی باربارا استنویک و جان لوند و کارگردانی میشل لایسن ساخته شد که این دو هیچ ربطی به هم ندارند.

 

 

 

****************************************************************

 

 

بانوی رقصان              Dancing Lady 

کارگردان : رابرت لئونارد

فیلمنامه : آلن ریوکین – پی. جِی.  وولوستون – رابرت بنچ لی (بدون ذکر نام)

فیلمبردار : الیور مارش

موزیک : لوئیس سیلورز – موریس دی پاچ (هردو بدون ذکر نام)

بازیگران : کلارک گیبل – جون کرافورد – فرانکو تونه – می رابسون – فرد آستر – نلسون ادی

محصول 1933  MGM  - سیاه و سفید – 92 دقیقه

 

رقصنده ای گمنام (کرافورد) با ضمانت فردی پولدار (تونه) از زندان آزاد می شود. آشنایی رقصنده با یکی از کارگردانان نمایش های موزیکال برادوی (گیبل) سرآغاز دورۀ موفقیت اوست ...

 

در این فیلم فرد آستر و نلسون ادی در نقش خودشان ظاهر شدند. چهارمین فیلم از 8 فیلم مشترک گیبل و کرافورد.

 

 

 

 

*****************************************************************

 

 

مردت را نگه دار           Hold Your Man

کارگردان : سام وود (بدون ذکر نام در عنوانبندی)

فیلمنامه : هووارد امت راجرز

فیلمبردار : هارولد راسن

بازیگران : کلارک گیبل – جین هارلو – استوارت اروین – دوروتی برجس – موریل کرک لند – گری اوئن

1933 MGM – سیاه و سفید – 87 دقیقه

 

روبی (هارلو) دلباختۀ ادی (گیبل) است. ادی که خلافکاری دون پایه است، هنگام باجگیری از یک شهروند اشتباها او را به قتل می رساند و گناه را به گردن روبی می اندازد ...  

 

حال و هوای جنایی ابتدای فیلم در پایان به اثری آموزشی و اندرز گونه منتهی می شود; ببینید بدی چقدر بد است! هیچوقت نباید ناامید شد! خیر همواره بر شر پیروز است!

 

 

 

 

****************************************************************

 

 

مردان سفیدپوش           Men in White

کارگردان : ریچارد بولسلاوسکی

فیلمنامه : والدمار یانگ (براساس نمایشنامه ای از سیدنی کینگزلی)

فیلمبردار : جورج فلوسی

موزیک : ویلیام آکس

بازیگران : کلارک گیبل – میرنا لوی – جین هرشال – الیزابت آلن – اتو کروگر – راسل هاردی

1934 MGM سیاه و سفید – 74 دقیقه

 

پزشک جوان جورج فرگوسن (گیبل) نسبت به کار خود متعهد است. فداکاری و دقت او برای منشی او مفهومی ندارد و نمی تواند درک کند که چطور ممکن است فرگوسن حضور در اتاق عمل را به شرکت در یک مهمانی ترجیح دهد. به زودی فرگوسن با پرستاری مواجه می شود که خوی و خصلتی شبیه به خودش دارد و خدمت به مردم برایش در اولویت است ...

 

نمایشنامۀ کینگزلی در 1933 و 34 ، 350 بار بر صحنه های تئاتر نیویورک و لس آنجلس اجرا شد و جایزۀ ادبی پولیتزر را از آن خود کرد. بخش هایی از فیلم به دلیل پرداختن به مقولۀ سقط جنین سانسور شد.  فیلمبرداری در طی 15 روز انجام گرفت و قبل و بعد از آن گیبل درگیر پروژۀ در یک شب اتفاق افتاد (فرانک کاپرا) بود.

 

 

 

 

****************************************************************

 

 

ملودرام منهتن            Manhattan Melodrama

کارگردان : جورج کیوکر – ون دایک

فیلمنامه : الیور گارت – جوزف ال منکیه ویچ (برمبنای داستانی از آرتور سزار)

فیلمبردار : جیمز وونگ هو

موزیک : ویلیام آک

بازیگران : کلارک گیبل – ویلیام پاول – میرنا لوی – لئو کاریلو – نَت پندِلتن – میکی رونی

1934 MGM - سیاه و سفید – 93 دقیقه

 

محبت میان دو کودک یتیم سال ها دوام می یابد. آنها با وجود راه و رسم متفاوتی که در زندگی در پیش می گیرند، دوست می مانند، اما ارتباط شان در مواجهه با عشقی مشترک دچار تنش می شود ...

 

نقش کودکی کلارک گیبل را میکی رونی ایفا کرد. گانگستر معروف جان دیلینجر هنگامی که پس از ماه ها زندگی مخفیانه به طور ناشناس در سینمایی در شیکاگو به تماشای این فیلم رفته بود، توسط دوست دختر خود به پلیس لو داده شد و در نهایت ماموران FBI دیلینجر را هنگام خروج از سینما هدف قرار داده به قتل رساندند.

 

 

 

*****************************************************************

 

 

پس از ساعات اداری          After Office Hours

کارگردان : رابرت لئونارد

فیلمنامه : هرمن منکیه ویچ (برمبنای داستانی از لارنس استالینگز)

فیلمبردار : چارلز راشر

بازیگران : کلارک گیبل – کنستانس بنت – استوارت اروین – بیلی بورک – هاروی استیفنس – کاترین الکساندر

1935 MGM  - سیاه و سفید – 72 دقیقه

 

ویراستار یک نشریه (گیبل) از اعتبار و امکانات دختری ثروتمند (بنت) برای کشف راز یک جنایت بهره می برد ...

 

در تاریخ سینما این فیلم را با دستیار همه کارۀ او (هاکس – 1940) و صفحۀ اول (وایلدر – 1974) مقایسه کرده اند که البته نتیجۀ این قیاس به نفع فیلم لئونارد نبوده است.    

 

 

 

**************************************************************

 

 

خیلی داغ است           Too Hot to Handle 

کارگردان : جک کانوی

فیلمنامه : لارنس استالینگز – جان لی ماین (براساس داستانی از لن هاموند)

فیلمبردار : هارولد راسن

موزیک : فرانز واکسمن

بازیگران : کلارک گیبل – میرنا لوی – والتر پیجن – والتر کانولی – لئو کاریلو

1938 MGM – سیاه و سفید – 107 دقیقه

 

گزارشگر تصویری کریس هانتر (گیبل) هنگام اقامت در شانگهای چین و هنگام تهیۀ فیلمی مستند درمورد جنگ میان چین و ژاپن، با آلما هاردینگِ خلبان (لوی) ملاقات می کند و او را به عنوان دستیار خود استخدام می کند. آلما در ابتدا شکاک و بددل است اما در ماموریت بعدی در آمریکای لاتین رفتار کریس اعتماد آلما را جلب می کند ...

 

در معدود فیلمهایی در تاریخ سینما شاهد پراکندگی و بُعد لوکیشن تا این اندازه هستیم : شانگهای تا آمازون! از این نظر شاید این فیلم الگویی برای اسپیلبرگ در مجموعۀ ایندیانا جونز بوده باشد. در اواخر ساخت فیلم و در اوج کار، هارولد راسن ناگهان به تعطیلات رفت و گروه معلق شدند. به ناچار دستیار او کار را به فرجام رساند.

 

 

 

*************************************************************

 

 

لذت ابله             Idiot's Delight 

کارگردان : کلارنس براون

فیلمنامه : رابرت شروود (براساس نمایشنامه ای از خودش)

فیلمبردار : ویلیام دانیلز

موزیک : هربرت استوتارت

بازیگران : کلارک گیبل – نورما شیرر – ادوارد آرنولد – چارلز کابرن – جوزف شیلد کرات – برجیس مردیت

1939 MGM – سیاه و سفید – 107 دقیقه

 

خواننده و نمایشگر باسابقهای به نام وان (گیبل) را هنگام سفر همراه با یک گروه توریستی از ملیت های مختلف در مرز سوئیس متوقف و به هتلی در پای کوه های آلپ منتقل می کنند. در میان مسافران زنی روسی وجود دارد که وان را به یاد عشق دوران شباب می اندازد ...

 

نقش معشوقۀ دوران جوانی وان (که در فیلم، نورما شیرر عهده دار آن است) ابتدا برای گرتا گاربو در نظر گرفته شده بود که او نپذیرفت. گیبل برای ایفای این نقش به مدت 6 هفته زیر نظر جورج کینگ و کارول لمبارد آموزش رقص و آواز دید. لانا ترنر از گزینه های بازیگری فیلم (در گروه رقصنده ها و همسرایان) بود که این فرصت را به علت عمل آپاندیس از دست داد. فیلم در واقع آداپته ای بود از یک نمایش موزیکال که سه سال قبل از آن در برادوی به صحنه رفته بود. 

 

۱۳۹۰/۱۲/۱۲ عصر ۰۹:۱۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, حمید هامون, مایکل اسکافیلد, Papillon, مگی گربه, گرتا, راتسو ریــزو, سم اسپید, dered, فورست, پیرمرد
هری لایم آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 473
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۱۸
اعتبار: 35


تشکرها : 278
( 4292 تشکر در 113 ارسال )
شماره ارسال: #4
RE: راهنمای سایر فیلم ها ( 2 )

 

رفیق ایکس            Comrade X

کارگردان : کینگ ویدور

فیلمنامه : بن هکت – چارلز لدر – هرمن منکیه ویچ (براساس داستانی از والتر ریچ)

فیلمبردار : جوزف روتنبرگ

موزیک : برونیسلا کاپر – دانیل آمفی تیاتروف

بازیگران : کلارک گیبل – هدی لامار – اسکار هومولکا – فلیکس برسارت – ایو آردن – ناتاشا لیتس

1940 MGM – سیاه و سفید – 90 دقیقه

 

خبرنگار آمریکایی در مسکو (گیبل) برای خروج دختر یک کمونیست دوآتشه (لامار) از کشور و انتقال او به آمریکا مجبور می شود باج بدهد ...   

 

در سکانسی از فیلم گیبل برای دست انداختن لامار وانمود می کند که خبر حملۀ آلمان به شوروی را شنیده است; که این اتفاق تنها چند ماه پس از اکران فیلم به وقوع پیوست. فیلم بی تاثیر از نینوچکای لوبیچ نیست. اما به پای آن نمی رسد. 

 

 

 

**************************************************************

 

 

آنها در بمبئی ملاقات کردند             They Met in Bombay 

کارگردان : کلارنس براون

فیلمنامه : ادوین مایر (برمبنای داستانی از  جان کافکا)

فیلمبردار : ویلیام دانیلز

موزیک : هربرت استوتارت

بازیگران : کلارک گیبل – روزالیند راسل – پیتر لوره – جسی رالف – رجینالد اوو ِن

1941 MGM – سیاه و سفید – 92 دقیقه

 

در هند هنگامی که یک دزد را به اشتباه، پلیس تشخیص می دهند و او را به عنوان سمبل شجاعت گرامی می دارند، استادان فن در زمینۀ طراحی سرقت های پیچیده (گیبل و راسل) رسوا می شوند. آنها با وجود اینکه پیشتر رغیب محسوب می شدند، اما اکنون ناگزیر می شوند در آوارگی و بی خانمانی یار هم باشند و توسط یک قاچاقچی انسان (لوره) خود را گم و گور کنند و از چین سر درآورند ...

 

گیبل و راسل هر دو در اوج. این چهارمین فیلم گیبل پس از بربادرفته و نیز چهارمین فیلم راسل پس از بهترین فیلمش دستیار همه کارۀ او (هاکس – 1940) بود.

 

 

 

*****************************************************************

 

 

کافۀ ارزان          Honky Tonk

کارگردان : جک کانوی

فیلمنامه : مارگریت رابرتس – جان سانفورد – آنالی ویتمور (بدون ذکر نام)

فیلمبردار : هارولد راسن – ویلیام دانیلز (بذون ذکر نام)

موزیک : فرانز واکسمن

بازیگران : کلارک گیبل – لانا ترنر – فرانک مورگان – کلر ترِوِر – آلبرت دکر – هنری اونیل

1941 MGM – سیاه و سفید – 105 دقیقه

 

دغلبازی به نام کندی (گیبل) به شهرکی در کالیفرنیا می رود و با پولی که از قمار به دست می آورد، یک کافه را افتتاح و اداره می کند ...

 

روابط گیبل 40 ساله  و ترنر 20 ساله در هنگام ساخته شدن این فیلم کار را به جایی رساند که همسر گیبل (کارول لمبارد) مجبور شد سر صحنۀ فیلمبرداری حضور یابد و به لویی مه یر در خصوص نظارت بیشتر بر حواشی کار تذکر دهد. گیبل بعدها بیان داشت که در1941 ترنر را هنوز خردسال می پنداشته و تمایل ویژه ای به او نداشته و این ترنر بوده که از حضور در کنار سلطان هالیوود در پوست خود نمی گنجیده.  

 

 

 

****************************************************************

 

 

تو را خواهم یافت           Somewhere I'll Find You

کارگردان : وسلی راگلز

فیلمنامه : والتر ریچ – چارلز هافمن

فیلمبردار : هارولد راسن

موزیک : برونیسلا کاپر

بازیگران : کلارک گیبل – لانا ترنر – رابرت استرلینگ – پاتریشیا دِین – رجینالد اوون – چارلز دینگل

1942 MGM سیاه و سفید – 108 دقیقه

 

دو برادر خبرنگار که زمانی برای به دست آوردن محبت یک دختر با هم رقابت می کردند، با شروع جنگ ، او را در حال خدمت به کودکان بی سرپرست در چین می یابند ...

 

در پی مرگ همسر گیبل، کارول لمبارد در یک سانحۀ هوایی وقفه ای 37 روزه در ساخت فیلم پدید آمد. ابتدا قرار بود استر ویلیامز نقش مقابل گیبل را در این فیلم ایفا کند که اینگونه نشد. درست پس از پایان فیلمبرداری، کلارک گیبل به ارتش پیوست و تا 1945 به هالیوود بازنگشت.

 

 

 

 

****************************************************************

 

 

ماجرا           Adventure

کارگردان : ویکتور فلمینگ

فیلمنامه : جان لی ماین – وینسنت لارنس – کلاید بریون دیویس – کِیسی رابینسون – آنتونی ویلر – ویلیام رایت – فردریک برنان (بر اساس داستانی از کلاید بریون دیویس)

فیلمبردار : جوزف روتنبرگ

موزیک : هربرت استوتارت

بازیگران : کلارک گیبل – گریر گارسون – جون بلوندل – توماس میچل -  ریچارد هیدن – جان کالن

1945 MGM – سیاه و سفید – 135 دقیقه

 

ماجرای عاشقانۀ یک ملوان (گیبل) و یک کتابدار (گارسون) .

بازگشت کلارک گیبل به عرصۀ سینما که با تبلیغات گسترده همراه بود، ذائقۀ دگرگون شدۀ تماشاگران را قانع نکرد. شکست تجاری فیلم لطمۀ روحی شدیدی به گیبل وارد ساخت و او را بیش از پیش به زندگی نامتعادل سوق داد. آنچنان که در فیلم بعدی ِ او که دو سال پس از ماجرا اکران شد، آشکارا شکسته تر به نظر می رسید.

 

 

 

 

*****************************************************************

 

 

تبلیغات چی ها              The Hucksters

کارگردان : جک کانوی

فیلمنامه : لوتنر دیویس – ادوارد چودوروف – جورج ولز (براساس داستانی از فردریک ویکمن)

فیلمبردار : هارولد راسن

موزیک : لنی هِیتون

بازیگران : کلارک گیبل – دبورا کر – اوا گاردنر – سیدنی گرین استریت – آدولف منجو -  کینان وین

1947 MGM – سیاه و سفید – 115 دقیقه

 

کهنه سرباز ارتش (گیبل) با پایان جنگ به حرفۀ سابقش باز می گردد اما کامیابی شغلی و هماهنگی امور را بس دشوار می یابد. در این گیر و دار او در مواجهه با بیوه ای موقر (دبورا کر) و دختری پر شور (گاردنر) قرار می گیرد ...

 

فیلم در تثبیت دوبارۀ جایگاه گیبل به عنوان یکی از محبوب ترین و پول سازترین بازیگران هالیوود و نیز شناساندن دبورا کر موثر بود اما برای گاردنر دستاورد چندانی نداشت. عمدۀ تبلیغات فیلم هم روی گیبل و دبورا کر تمرکز داشت نه گاردنر. تبلیغات چی ها به عنوان نمونه ای از نسخۀ تجویزی ِ هالیوود برای شهروندان آمریکایی در رویارویی با التهابات اجتماعی پس از جنگ، جنبه ای سفارشی و کارکردی مصرفی داشت.

 

 

 

**************************************************************

 

 

بازگشت به خانه             Homecoming

کارگردان : مروین لروی

فیلمنامه : پل آزبرن – جان لاستیگ (براساس داستانی از سیدنی کینگزلی)

فیلمبردار : هارولد راسن

موزیک : برونیسلا کاپر

بازیگران : کلارک گیبل – لانا ترنر – آن باکستر – جان هودیاک – ری کالینز – گلادیس کوپر

1948 MGM – سیاه و سفید – 113 دقیقه

 

 در زمان جنگ، پزشکی خودشیفته برای ابراز وجود (و نه میهن دوستی) داوطلبانه در جبهه حضور می یابد و با یک پرستار (ترنر) رابطه برقرار می کند در حالی که همسرش (باکستر)  بی صبرانه منتظر بازگشت اوست ...

 

براساس داستان این فیلم در 1949 نمایشی رادیویی تنظیم و پخش شد و نقش های اصلی را بار دیگر گیبل و ترنر عهده دار شدند. 

 

   

                                                      اجرای رادیویی نمایش بازگشت به خانه (1949)

 

 

 

****************************************************************

 

 

هر شماره ای می تواند بازی کند             Any Number Can Play

کارگردان : مروین لروی

فیلمنامه : ریچارد بروکس (بر اساس داستانی از ادوارد هریس هت) 

فیلمبردار : هارولد راسن

موزیک : لنی هِیتن

بازیگران : کلارک گیبل – الکسیس اسمیت - آدری تاتر- وندل کری – فرانک مورگان – ویلیام کانراد – مری آستور – داریل هیکمن

1949 MGM – سیاه و سفید – 112 دقیقه

 

مشغلۀ کاری و دردسرهای ناشی از اداره کردن یک کازینو، هم سلامت صاحب و مدیر آن (گیبل) را به خطر می اندازد و هم رابطۀ او با خانواده اش (اسمیت و هیکمن) را متزلزل می کند ...

 

گیبل در میان بازیگران دیگر که بعضا حضوری افتخاری دارند (مورگان، آستور و...) تصویری باورپذیر از خود را ارائه می دهد.  

 

 

 

*****************************************************************

 

 

کلید شهر         Key to the City

کارگردان : جورج سیدنی

فیلمنامه : رابرت کراچر (براساس داستانی از آلبرت بیچ)

فیلمبردار : هارولد راسن

موزیک : برونیسلا کاپر

بازیگران : کلارک گیبل – لورتا یانگ – فرانک مورگان – مریلین ماکسول – ریموند بر – جیمز گلیسون

1950 MGM – سیاه و سفید – 101 دقیقه

 

در جریان همایش سراسری شهرداری ها در سان فرانسیسکو آقای فیسک (گیبل) و خانم استاندیش (یانگ) همدیگر را ملاقات می کنند. هر یک از آنان به پیشینِۀ خود می بالند و آن را مایۀ مباهات می دانند; فیسک افتخار می کند که از پست ترین مشاغل آغاز کرده و به مقام شهرداری رسیده، و از آن سو استاندیش به سابقۀ درخشان خود در آموزش و پرورش و خدمت صادقانه به مردم بی بضاعت ...

 

انتخاب لورتا یانگ از سوی دوره شاری (از مدیران MGM) شیطنت آمیز بود و باتوجه به ماجراهای عاشقانۀ میان گیبل و یانگ در چند سال قبل از آن صورت گرفت. بازیگر دیگر فیلم فرانک مورگان اندکی پیش از اکران درگذشت.  

 

 

 

*****************************************************************

 

 

خشنود کردن یک خانم                To Please a Lady

کارگردان : کلارنس براون

فیلمنامه : بری لیندون و مگی دکر

فیلمبردار : هارولد راسن

موزیک : برونیسلا کاپر

بازیگران : کلارک گیبل – باربارا استنویک – آدولف منجو – رولاند وینترز – ویلیام مک  گرو – بیل هیکمن

1950 MGM – سیاه و سفید – 91 دقیقه

 

افسر سابق ارتش و قهرمان مسابقات اتومبیل رانی مایک (گیبل) با خانمی خبرنگار به نام رجینا (استنویک) آشنا می شود که شیوۀ رانندگی مایک را در یکی از مسابقات رالی که منجر به مرگ راننده ای دیگر شد گناهی نابخشودنی می پندارد ...

 

کلارک گیبل خواستار تغییر نام فیلم بود چون اندکی پیش از شروع فیلمبرداری با سیلویا اشلی ازدواج کرده بود و نمی خواست نام فیلم تداعی کنندۀ زندگی شخصی اش باشد. بدلکار مشهور هالیوود بیل هیکمن در این فیلم در برخی صحنه های پرخطر نقش آفرینی کرد. او بعدها در سکانس تعقیب و گریز فیلم بولیت (یتس – 1968) نیز ایفاگر نقش مقابل استیو مکویین بود. در نمایی از فیلم از تصاویر ستارگان دیگر MGM کاترین گریسون ، جین کلی و والتر پیجن به عنوان ورزشکاران سرشناس استفاده شده که می توان آن را یک جور شیرینکاری توام با تبلیغ به حساب آورد.   

   

 

 

***************************************************************

 

 

هرگز نگذار بروم             Never Let Me Go

کارگردان: دلمر دیوز

فیلمنامه: جورج فروشل – رونالد میلر (بر اساس داستان اندرو گارو)

فیلمبردار: رابرت کراسکر

موزیک: هانس مِی

بازیگران: کلارک گیبل – جین تیرنی – برنارد مایلز – ریچارد هیدن – بلیتا – کنت مور

محصول 1953 MGM – سیاه و سفید – 94 دقیقه

خبرنگار امریکایی (گیبل) در مدت اقامت خود در مسکو به یک بالرین روس (تیرنی) دل می بندد. با شروع جنگ، او برسر دو راهی قرار می گیرد که بماند یا بازگردد ...

خط کلی داستان فیلم شبیه فیلم دیگری از گیبل، رفیق ایکس (ویدور- 1940) است. اما بر خلاف آن که مایه های کمدی داشت، این بار با یک درام عاشقانه مواجهیم. 

  

۱۳۹۰/۱۲/۱۲ عصر ۱۰:۲۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : حمید هامون, مایکل اسکافیلد, Papillon, مگی گربه, گرتا, اسکورپان شیردل, راتسو ریــزو, سم اسپید, ممل آمریکایی, dered, فورست
راتسو ریــزو آفلاین
پیانیست کافـه
***

ارسال ها: 107
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۲۶
اعتبار: 26


تشکرها : 977
( 1565 تشکر در 39 ارسال )
شماره ارسال: #5
[split] توصیف آخرین فیلمی که دیدم ...

پوستی که در آن زندگی می کنم

The Skin I Live In

کارگردان : پدرو آلمادوار

فیلمنامه : پدرو آلمادوار، آگوستین آلمادوار

فیلمبردار : خوزه لوییز آلکاین

 بازیگران : آنتونیو باندراس . النا آنایا . ماریسا پاردس

محصول 2011 - اسپانیا - رنگی - 117دقیقه

 

 

رابرت (باندراس)، جراحی که همسرش را از دست داده با دخترش که به خاطر مرگ مادر دچار روان پریشی شده زندگی می کند. شبی در یک مهمانی جوانی به دختر تجاوز کرده و دختر پس از این واقعه خودکشی می کند. رابرت مرد متجاوز را ربوده و با عمل جراحی جنسیت او را تغییر داده و او را زندانی می کند. کم کم رابرت عاشق شده و آزادی بیشتری به ورا ( مرد تغییر جنسیت یافته ) می دهد. پس از سلسله وقایعی که به مرگ رابرت می انجامد، ورا به نزد مادرش که هنوز منتظر اوست برمی گردد.

 

 

دیروز حالم خیلی خوب بود، خوب !

اینجا هوا هنوز گرم نشده، نه که سرد باشه ولی به نسبت سالهای گذشته هوا هنوز خنکه. بعد از حدود یک ماهی اسباب کشی و دردسر و مخصوصا" فیلم ندیدن دیشب بالاخره تونستم یک فیلم ببینم. البته دیگه تقریبا" استارت فیلم دیدن خورده شد. توی این یک ماهه لعنتی لعنتی؛ تعداد فیلم های دیده نشده به یک عدد 4 رقمی رسیدن و بدجوری روی اعصاب بودن اما الان یک آرامش نسبی برقراره. خلاصه دیروز کل خیابان محل کار رو تا خیابان اصلی پیاده اومدم. شیراز توی این فصل بی نهایت زیباست، شاید تکه ای از بهشته. بوی بهار نارنج هایی که کم کم سر و کله شون پیدا میشه هوش از سر آدم می بره، حتی آدمی مثل من که حساسیت شدید دارم بی خیال عطسه های کر کننده می شم و نفس عمیق می کشم. به خونه که می رسم دردسر اصلی انتخاب یک فیلم بعد از یک ماه فیلم ندیدنه. پوستی که در آن زندگی می کنم به عنوان اصلی ترین رقیب جدایی نادر از سیمین گزینه خوبی به نظر می رسه و الحق و الانصاف که جناب آلمادوار نگذاشت روز خوب من خراب بشه. عمدا" از نوشتن جزئیات مختلف داستان فیلم امتناع کردم تا کسانی که احیانا" فیلم رو ندیدن به دیدن فیلم ترغیب بشن. مثل دیگر آثار آلمادوار ، کارگردان علاقه ای به پیچاندن لقمه دور سر خودش نداره و وقایع یکی پس از دیگری چون آواری بر سر تماشاگر خراب شده و فرصت پلک زدن به شما نمی دهند. در بقیه فیلم های آلمادوار هم تا اونجا که حافظه یاری میکنه وقایع بدن وقفه و تلف شدن وقت به نمایش در آمده و کارگردان علاقه به آب بستن به فیلم هاش نداره. البته شاید این همه تعریف و تمجید نشانه حال خوب من باشه ولی فیلم با داستان واقعا" غیر منتظره اش شدیدا" غافلگیر کننده است. قبل از دیدن فیلم فکر می کردم داستان فیلم باید چیزی شبیه شاهکار بلامنازع ژرژ فرانژو بزرگ یعنی چشمان بدون چهره باشه که پیش بینی من کاملا" غلط از آب در آمد. به هر حال اگه حال شما هم خوب بود و نخواستین اون حال خوب رو خراب کنین این فیلم میتونه یک پیشنهاد دوستانه باشه.



فایل های ضمیمه بند انگشتی
   

تکرار می کرد: نمی شود کاری اش کرد... نمی شود کاری اش کرد...
خیلی خنده ام گرفت، انگار چیزی هست که بشود کاری اش کرد
. زندگی در پیش رو - رومن گاری
۱۳۹۱/۲/۶ عصر ۰۷:۰۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ژان والژان, Papillon, مگی گربه, دانتس, ممل آمریکایی, بانو, دزیره, اسکارلت اُهارا, سم اسپید, dered, Memento
راتسو ریــزو آفلاین
پیانیست کافـه
***

ارسال ها: 107
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۲۶
اعتبار: 26


تشکرها : 977
( 1565 تشکر در 39 ارسال )
شماره ارسال: #6
RE: توصیف آخرین فیلمی که دیدم ...

 

خانه لذت / قفس شادی

Joy House / Les félins

کارگردان: رنه کلمان

بازیگران: آلن دلون . جین فاندا . لولا آلبرایت . سورل بوکه

1964 - سیاه و سفید - محصول فرانسه -  97 دقیقه

 

 

مارک (دلون) با زن یکی از تبهکاران رابطه ای برقرار کرده و وقتی افراد مرد قصد کشتن او را دارند فرار کرده و در آسایشگاه افراد بی خانمان پناه می گیرد. روزی زنی به نام باربارا (آلبرایت) به همراه مستخدمه اش ملیندا (فاندا) که اکثر روزها برای کمک به آنجا می روند مارک را به عنوان راننده استخدام می کنند. ملیندا به مارک دل می بازد ولی رفته رفته سر و کله وقایع عجیب و غریبی در خانه پیدا می شود. همسر باربارا که پیرمرد ثروتمندی بوده از بین رفته و همه جا شایع است که باربارا با مربی اسکی خود رابطه ای داشته اما اکنون دو سال است از مربی اسکی (متاسفانه نامش را فراموش کرده ام ) که مظنون به قتل همسر باربارا است هیچ اثری نیست و همه گمان می کنند او نیز مرده است اما غافل از اینکه او در خانه باربارا پنهان شده و هدف باربارا از آوردن مارک ظاهرا" تهی دست به خانه، کشتن او و جایگزین کردن مربی اسکی با مارک برای فراری آسوده است. مارک موضوع را می فهمد و در این بین رابطه ای نیز با باربارا پیدا می کند. تبهکاران هنوز در پی مارک می گردند تا اینکه با به وجود آمدن ماجراهایی باربارا به قتل می رسد و تبهکاران که به خانه آمده اند اشتباها" مربی را به جای مارک می کشند. مارک و  ملیندا جنازه ها را پشت ماشین پنهان می کنند و قصد فرار دارند اما ملیندا که می ترسد با رسیدن به یک جای امن مارک او را رها کند به وسیله ای پلیس را از قضیه جنازه ها خبردار می کند. مارک به خانه می گریزد و در همان مخفیگاه مربی پنهان می شود و ملیندا به او می گوید او نیز باید چون مربی برای حفظ جان خود سال ها در آن مخفیگاه کوچک بماند.

 

 

 

رنه کلمان فیلم ساز بسیار معروف و محبوبی است اما شهرت او بسیار بیشتر از توانایی های اوست. در کل رنه کلمان فیلمساز متوسطی بود که هیچ وقت شاهکار نساخت ( البته متوسط بودن در زمان حضور غول های بزرگ فیلم سازی اصلا" چیز بدی نیست ). در کارنامه کلمان از فیلم برنده اسکار بازی های ممنوعه در سال 1952 تا یکی از بهترین آثارش آفتاب سوزان در سال 1959 تا فیلم ضعیف و پر سر و صدایی چون آیا پاریس می سوزد؟ در 1966 و آثار دیگری چون عابری در باران و ژروه دیده می شوند. خانه لذت فیلم متوسطی است با موضوعی بسیار جذاب و ستاره هایی درخشان. قهرمان بیچاره فیلم در گردابی فرو می افتد که گویا هرگز امکان رهایی از آن وجود ندارد. گردابی که برای دو سال مربی اسکی را در خود پیچاند تا او را نابود کرد و حالا طعمه ای جدید پیدا کرده است. زنان فیلم هوس بازانی هستند که برای از دست ندادن محبوبانشان آن ها را در اتاقکی زندانی می کنند تا عشق شان همیشه برای خودشان باقی بماند . غافل از آنکه عشق آن ها چون جسم محبوب شان در گذر سالیان کم رنگ شده و از بین می رود.

فیلمی که می تواند پیشنهاد بسیار خوبی برای همه دوستان باشد، فیلم برداری چشم نواز با آلن دلون در اوج شهرت و جین فاندا در اوج طراوت.



فایل های ضمیمه بند انگشتی
               

تکرار می کرد: نمی شود کاری اش کرد... نمی شود کاری اش کرد...
خیلی خنده ام گرفت، انگار چیزی هست که بشود کاری اش کرد
. زندگی در پیش رو - رومن گاری
۱۳۹۱/۲/۱۰ عصر ۰۸:۲۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زاپاتا, ژان والژان, اتان ادواردز, سم اسپید, مگی گربه, نیومن, دزیره, بهزاد ستوده, Papillon, dered, تونی مونتانا..., الیس رد, شارینگهام
ارسال پاسخ