[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 19 رای - 4.37 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی
نویسنده پیام
Kurt Steiner آفلاین
Commanding The 12th Parachute Detachment
*

ارسال ها: 535
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۱/۲۹
اعتبار: 48


تشکرها : 1330
( 7863 تشکر در 407 ارسال )
شماره ارسال: #641
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.

.

[ انیمیشن برادران لو یک فیلم نسبتاً بلند کارتونی برای کودکان است که موضوع آن بر اساس داستانهای افسانه ای است . زمانی در دهه های گذشته، اینگونه انیمیشن ها بصورت فیلمهای سینماییِ کارتونی، مستقلاً در سینماها نمایش داده میشد و یا بخشهای منتخب آنها در بین سانس های اکران یک فیلم برای کودکان پخش میگشت . ]

.

.

انیمیشن برادران لو

.

با نام اصلی  Brat'ya Lyu نام انگلیسی : The brothers Lu محصول روسیه در سال 1953

این فیلم بلند داستانی - به کارگردانی Dmitry Babichenko - از افسانه های زیبای سرزمین چین میباشد و درباره سه برادر است که با شجاعت و دوستی عمیق بین خود؛ از بند ظلم حاکم رهایی می یابند .

سالها پیش در سرزمین چین سه برادر همراه با مادر خود، در کنار هم زندگی را با خوشی سپری میکردند - آنها سه قلو و به اندازه ای شبیه به یکدیگر بودند که حتی مادر در تشخیص آنها دچار اشتباه میشد و لذا هر یک علامتی بر روی لباس خود داشتند .

اولی قادر بود به آتش فرمان دهد و از روی آن به سلامت عبور کند . دیگری می توانست آب دریا را بنوشد و دوباره همه را بازگرداند و سومین برادر زبان پرندگان، ماهیان و حیوانات را می دانست .

روزی آنها با پیرمرد ماهیگیری روبرو میشوند . او با اندوه به برادران میگوید؛ تمام دارایی من که یک سکه بود؛ اکنون به دریا افتاده است و حال دیگر قادر نیستم برای همسر و فرزندانم مایحتاج شان را فراهم کنم در این هنگام یکی از برادران میگوید؛ من تمام آب دریا را می بلعم تا تو بتوانی سکه خود را بازیابی ...

اما برادر دیگر مانع میشود "  آیا صدای ماهیان را نمیشنوی که میگویند؛ با این کار همگی ما خواهیم مرد  "

آنها مشخصات سکه را به ماهی ها می دهند و آب دریا بازگردانده میشود . بعد از مدتی صندوقچه ای از طلا در کنار ساحل پدیدار میشود و پیرمرد، خوشحال از اینکه به جای سکه مسیِ خود اکنون صاحب اندوخته ای از طلا گشته است؛ از آنها تشکر میکند .

در ادامه داستان؛ آنها مانع هیزم شکن برای قطع درختانی میشوند که پرندگان بر شاخسار آنها جوجه هایی در لانه دارند . برادری که سخن حیوانات را میداند؛ به بُز زبان آدمی را می آموزد . روزی حاکم که به شکار مشغول است او را به جرم فراری دادن شکار خود - بز - به زندان می اندازد .

پرنده خبر زندانی شدن برادر را به خانه میبرد - در داستان، پرنده ابتدا خبر دستگیری را به بز می گوید - در زندان او را طعمه ببر میکنند ولی چون ببر رام میشود؛ میخواهند تا او را در آتش بسوزانند . در این حین برادر دیگر که جایگزینش شده است؛ به آتش فرمان میدهد تا پراکنده گردد .

حاکم که از این ماجرا سخت عصبانی گشته است او را به بند کرده؛ با خود به کشتی میبرد و دستور میدهد تا به دریا افکنده شود .

اما نهایتاً او با کمک برادران خود؛ نجات می یابد و در پایان با بلعیده شدن آب دریا؛ کشتی در هم شکسته شده و ستمگر در آن غرق میگردد .

.

.

video adress :

http://www.dailymotion.com/video/xv59tb_...http://www.dailymotion.com/video/xv59tb_lu-brothers-1953-bratya-lyu-english-subtitled-russian-animation_

.

.

kurt steiner


دنیا فریبنده و دل انگیز است اما دوامی ندارد .
۱۳۹۳/۹/۲۵ عصر ۰۴:۳۳
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بلوندی غریبه, اسکورپان شیردل, BATMAN, زینال بندری, حمید هامون, زرد ابری, خانم لمپرت, terme, برو بیکر, پیرمرد, پرشیا, مگی گربه, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون, مموله, کاپیتان باگواش
Kurt Steiner آفلاین
Commanding The 12th Parachute Detachment
*

ارسال ها: 535
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۱/۲۹
اعتبار: 48


تشکرها : 1330
( 7863 تشکر در 407 ارسال )
شماره ارسال: #642
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.

.

این فیلم کارتونیِ زیبا که از زمان ساخت آن بیش از 75 سال میگذرد؛ همانند فیلم بلند سفید برفی و هفت کوتوله، از انیمیشنهای هنری والت دیزنی محسوب میگردد . در زمانی که کمپانی دیزنی ساخت شاهکارهای هنری خود را آغاز نموده بود؛ این انیمیشن، هفت ماه قبل از ساخت دومین اثر بلند والت دیزنی یعنی سفید برفی ساخته میگردد و باید اذعان نمود؛ تصور ساخت چنین آثاری زیبا؛ در اواخر دهه سی میلادی، بسیار مشکل میباشد . ]

.

.

انیمیشن شکارچی کوچولو محصول والت دیزنی در سال 1937

.

موضوع این فیلم درباره پسری بنام هایواتا است که برای اثبات شجاعت و توانایی های خود؛ در یک روز زیبا به شکار میرود . او قایق خود را به پایین رودخانه هدایت میکند . هنگام پیاده شدن از آن با سقوط در یک حفره آب موجب خنده حیوانات جنگل میگردد .

در ادامه داستان، با کمان کوچک خود ملخی را تعقیب میکند . اما وقتی ملخ با پرتاب آب باز هم موجب خنده سایرین میگردد؛ او این بار تلاش میکند هر طور شده شکار خود را به چنگ آورد .

هایواتا مایوس نمیشود و تعقیب خود را ادامه میدهد . در جایی که سرانجام یک بچه خرگوش کوچک را به دام میاندازد اما وقتی میخواهد تیر خود را بسوی او پرتاب کند ...

قلب بچه خرگوش به شدت میتپد و با چشمان زیبای خود به هایواتا نگاه میکند . در حالیکه والدین خرگوش با نگرانی نظاره گر شکارچی کوچک هستند؛ هایواتا با ناراحتی بچه خرگوش را رها میکند و با یافتن یک رد پای عجیب به دنبال آن میرود .

وقتی جای پاها به یک توله خرس ختم میشود؛ با دیدن مادر گرسنه او ...

در حالیکه وحشت کرده است؛ شروع به دویدن در میان جنگل میکند . در این بین، حیوانات جنگل همه برای رهایی هایواتا از چنگال خرس وحشی به او کمک میکنند .

سرانجام شکارچی کوچک نجات میابد و به کانو خود باز میگردد . در پایان روز، او با دستهایی خالی اما تجربه ای از حس ترحم و دوستی با دیگران، در حالیکه به سمت غروب آفتاب قایقش را هدایت میکند؛ حیوانات جنگل او را بدرقه میکنند و فیلم در همینجا خاتمه می یابد .

.

.

video adress :

http://www.4shared.com/video/zftrrQQnce/a_online.html

.

.

kurt steiner


دنیا فریبنده و دل انگیز است اما دوامی ندارد .
۱۳۹۳/۹/۲۵ عصر ۱۱:۴۸
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بلوندی غریبه, اسکورپان شیردل, زینال بندری, BATMAN, سرهنگ آلن فاکنر, هانا اشمیت, حمید هامون, علی بابا, زرد ابری, خانم لمپرت, اکتورز, terme, برو بیکر, پیرمرد, پرشیا, پیر چنگی, مگی گربه, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون, مموله, کاپیتان باگواش
Kurt Steiner آفلاین
Commanding The 12th Parachute Detachment
*

ارسال ها: 535
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۱/۲۹
اعتبار: 48


تشکرها : 1330
( 7863 تشکر در 407 ارسال )
شماره ارسال: #643
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.

.

انیمیشن  قلبِ  " دلیر مرد  "  - دلِ شجاع -

با نام اصلی Сердце храбреца - نام انگلیسی :  The brave man's heart نام اسپانیایی : Serdce Hrabreca محصول روسیه در سال 1951، کارگردان : Gennady Filippov, Boris Dezhkin

.

این انیمیشن که در دهه شصت، چندین نوبت از برنامه کودکان شبکه اول سیما پخش گردیده است؛ بر اساس داستان افسانه ای هفت ترس - نوشته نجِش کینا، D. Nagishkina برگرفته از یک افسانه ملی و قومی - درباره چگونگی تبدیل شدن انسانی ترسو به مردی دلیر و شجاع میباشد .

موضوع این فیلم درباره دو برادر به نامهای سُولام دیگو، Solomdigi و اِندِگا، Indiga است که همراه با مادر خود در کلبه ای در میان جنگل زندگی میکنند . هر دو برادر دارای تجربه هایی از شجاعت هستند اما هنگامی که آنها برای شکار به تایگا - taiga - میروند؛ این بار با آزمونی سخت و دشوار روبرو میگردند .

در حین شکار، بطور ناگهانی با ببر خونخوار و نیرومند سیبری مواجه میشوند و این داستان شرحی است از حس ترس، فرار، اراده، رسیدن به مرزهای شجاعت و رهایی از ضعف و بزدلی ...

داستان در یک روز زیبا، هنگامی که اندِگا و سولام دیگو با هم به شکار رفته اند آغاز میشود . با مشاهده ببر وحشی هر دو برادر فرار میکنند . سولام دیگو به بالای یک صخره میرود و اندگا از فرصت استفاده کرده و خود را در میان جنگل مخفی میکند ...

او که بشدت ترسیده است مدتی را در انتظار برادر می ایستد . صدایش میکند ... صبر میکند ... و وقتی کاری از پیش نمیبرد؛ شب هنگام به خانه نزد مادر باز میگردد . مرد جوان با صحبتهای مادر در حالیکه در درون با ترس خود می جنگند؛ برای یافتن و نجات سولام دیگو، یکبار دیگر رهسپار تایگا میشود . اما اینبار او در طول راه، با موانعی دشوار روبرو میگردد ...

هنگامی که اندِگا با عقاب روبرو میشود؛ پر او را میگیرد . سپس به ترتیب با غول مرداب - بوکو، Boko - و مرد سنگی روبرو میشود . او اگر چه در دل ترسیده است؛ اما با اراده و زیرکی خود موفق به عبور از آنان میشود .

اکنون او باید از رودخانه آتش عبور کند و در جایی که مجاز به هیچ اشتباهی نیست؛ در حالیکه صحبتهای مادر را بخاطر می آورد؛ با کمند خود بر فراز ابری مشتعل، از رودخانه عبور میکند .

سرانجام با رسیدن به شکارگاه، زمان رویارویی با ببر فرا میرسد ...

ببر همچنان پای صخره در انتظار است . اندِگا نیزه در دست، مستقیم به سوی ببر میرود . با او میجنگد و در حالیکه برادر ناباورانه به کمک او می شتابد؛ او ببر را از پای در می آورد .

.

و حالا دیگر او قلب یک دلیر را دارد .

.

جوایز :

برنده دیپلم افتخار از جشنواره فیلم ونیز در سال 1953

.

.

video adress :

https://www.y o utube.com/watch?v=bFG5RC3Sg5U

.

.

kurt steiner


دنیا فریبنده و دل انگیز است اما دوامی ندارد .
۱۳۹۳/۹/۲۶ عصر ۰۹:۲۶
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : علی بابا, BATMAN, زرد ابری, هانا اشمیت, زینال بندری, خانم لمپرت, terme, برو بیکر, پیرمرد, پرشیا, بلوندی غریبه, سروان رنو, برت گوردون, مگی گربه, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون, مموله, کاپیتان باگواش
Kurt Steiner آفلاین
Commanding The 12th Parachute Detachment
*

ارسال ها: 535
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۱/۲۹
اعتبار: 48


تشکرها : 1330
( 7863 تشکر در 407 ارسال )
شماره ارسال: #644
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.

.

انیمیشن دروازه جادویی

.

با نام اصلی  The Phantom Tollbooth - گیت خیالی -  محصول آمریکا در سال 1970

.

این انمیشن - همراه با سکاسهایی از ترکیب فیلم و انیمیشن - یک فیلم سینمایی بلند کارتونی، درباره پسری بنام مایلو، Milo است که بر اساس رمان کودکان - یک داستان افسانه ای مدرن، نوشته نورتون جاستر، Norton Juster در سال 1961 - ساخته گردیده است .

مایلو یک پسر بچه عجیب، بی حوصله و خسته ای است که نمی داند چه باید انجام دهد . او همیشه دوست دارد جایی غیر از آنجا که هست باشد . وقتی در مدرسه است دوست دارد ییرون باشد و وقتی بیرون است؛ میخواهد داخل باشد . برای او  هیچ چیزی جالب و جذاب نیست و در نظر او همه چیز اتلاف وقت است . تا اینکه  ...

در یک بعد از ظهر ملال آور، هنگامی که او از مدرسه به خانه می آید؛ بسته ای بزرگ و عجیب در اتاق خود پیدا میکند که  روی آن نوشته شده ... برای مایلو که زمان بسیار  زیادی در اختیار دارد . درون بسته قطعات ساخت یک گیت - عوارضی اتوبان - بچشم میخورد . مایلو مطابق دستورالعمل، گیت را میسازد . سپس سوار بر ماشین اسباب بازی خود از آن عبور میکند . اما ناگهان ... خود را در حال رانندگی در یک جاده عجیب و بی انتها میبیند . دروازه او را به سرزمینی دیگر برده است ...

در سرزمینی عجیب که قلمرو عقل و حکمت نام دارد . اولین توقف او در شهر کلمات است -  Dictionopolis، برگرفته از واژه دیکشنری، یکی از دو پایتختِ قلمرو عقل -

وقتی مایلو از بازار کلمات، جاییکه تمامی حروف و کلمات خرید و فروش میشوند؛ دیدن میکند در آنجا متوجه بحث و جدلی بر سر املا یک کلمه بین زنبور بزرگی به نام زنیور هجی کن و هام باگ میشود .

- The Spelling Bee، یک کاراکتر مودب که همیشه دوست دارد به دیگران کمک کند و در عین حال هر چیزی را هجی نماید -

- Humbug، یک حشره با وقار که در طول داستان همراه مایلو و سگی بنام تاک است . در نسخه اصلی داستان، کراکتر او برخلاف " تاک " خیلی قابل اطمینان و صادق نیست . او تا حدودی متظاهر است و معمولاً مایلو را در مسیر غلط به پیش میبرد  -

در ادامه داستان مایلو همراه سگی به نام تاک، Tock توسط پلیس دستگیر و به زندان انداخته میشود .

- مطابق نسخه اصلی کتاب، تاک یک سگ نگهبان بیو مکانیکی است که از کاراکترهای دانای قصه محسوب میگردد . او در درون خود یک ساعت همراه دارد . تاک موجب رهایی مایلو از افسردگی میشود و او را در سراسر ماجراهای داستان همراهی میکند به پرسش های او پاسخ میدهد و تا رفع مشکلاتش به او مشاوره میدهد .  تاک در طول داستان مایلو را از خطرات حفظ میکند و شخصیت او به عنوان یک صدای عقل عمل می کند -

در زندان توسط زنی بنام ویچ، Witch که اغلب به اشتباه بعنوان جادوگر تصور میشود؛ او درمیابد؛ در این سرزمین پادشاهی بنام آزاز، azaz وجود دارد که فرمانروای کلمات و لغات است . در نظر او کلمات مهمتر از اعداد هستند و البته آزاز برادر ریاضیدانی هم دارد که او نیز فرمانروای اعداد میباشد . آنها بسیار به یکدیگرند شبیه هستد . در همه چیز جز در حاکمیتشان بر سر اعداد و کلمات . در این سرزمین دو شاهزاده خانم بنام های منطق و شعر - قافیه - وجود دارند که مانع اختلافات در سرزمین عقل میگردند .

- Princess Rhyme & Princess Reason، خواهران دو فرمانروای سرزمین غقل -

با وجود آنها همه چیز در نظم و تعادل است . اما وقتی با نظرشان مبنی بر یکسان بودن ارزش حروف و اعداد مخالفت شد؛ هر دو خواهر به قلعه ای در آسمان تبعید می گردند .

وقتی مایلو از سیاهچال بیرون می آید؛ در جشن ضیافت پادشاه آزاز شرکت میکند - جشنی که در آن مهمانان از کلمات بعنوان غذا استفاده میکردند - در آنجا او تقاضایش را به پادشاه میگوید . مایلو از فرمانروا میخواهد تا به او اجازه دهد برای نجات دو خواهر به سمت قلعه آسمان حرکت کند . پادشاه درخواست مایلو را می پذیرد و هام باگ را بعنوان راهنمای آنها منصوب می نماید . سپس مایلو، تاک و هامباگ هر سه برای جلب موافقت ریاضیدان راهی شهر اعداد میشوند - Numeropolis، در نسخه بعدی Digitopolis -

آنها در مسیر خود به شهر اعداد، ابتدا به معدنی میرسند که اعداد از آن استخراج شده و سنگهای قیمتیِ آن دور انداخته می شدند - در نسخه اصلی کتاب، دستور تهیه خورش جمع و ضرب از آنها وجود دارد - در طی این سفر ریاضیدان با پاک کن سحر آمیز خود، معدن را پاک میکند و در یک بحث طولانی و بی پایان؛ مایلو به ریاضیدان ثابت میکند که باید به آنها اجازه داده شود تا شاهزادگان را از قلعه نجات دهند .

در کوه های جهل، یک رشته کوه در آنسوی سرزمین عقل، جایی که همه دیو ها در آن به سر میبرند؛ سه همسفر - مایلو، سگ و هامداگ - با کمین شیاطین روبرو میشوند . شیاطینی مانند تریِم وحشتناک و دیو آمار بردار

- Trivium؛ یک دیو در کوه جهل که چهره ندارد و ردپای افرادی را که وارد کوه میشوند؛ تعقیب میکند . او توسط مایلو و دوستانش فریب خورده و به کاری که سالها اتمام آن به طول می انجامد؛ مشغول میگردد - Senses Taker، وظیفه او اطلاعات داشتن از هر کسی است که جاده منتهی به قلعه را طی میکند . او با سولات بی فایده وقت مایلو و دوستانش را تلف می نماید .

پس از غلبه همسفران بر ترس و موانع گوناگون، آنها سرانجام به قلعه میرسند . در آنجا دو پرنسس به ایشان خوش آمد می گویند و موافقت میکنند تا با آنها به سرزمین عقل باز گردند . هنگامی که گروه آماده عزیمت است؛ تاک آنها را از راه آسمان پیش میبرد - به لطف این واقعیت که زمان میتواند پرواز کند و سگ نیز ساعتی در درون خود دارد -

در حالیکه دیوها آنها را تعقیب می نمایند؛ در آخرین لحظه ارتش سرزمین عقل، شیاطین را دور میکنند . در آنجا دو شاهزاده خانم مورد استقبال قرار میگیرند . پادشاه آزاز و ریاضیدان با یکدیگر آشتی کرده و جشن با شکوهی برپا میشود . در پایان داستان، مایلو به خانه باز میگردد و متوجه میشود؛ سفری که فکر میکرد هفته ها به طول انجامیده، تنها برای ساعتی کوتاه بوده است . روز بعد دیگر گیت جادویی دیده نمیشود .

.

در این سفر شگفت انگیز، مایلو در جهانی عجیب، اتفاقات و کاراکترهای رنگارنگ زیادی را میبیند و در انتها بعد از درسهای زیادی که می آموزد؛ دیگر زندگی برای پسر بچه، خسته کننده و ملال آور نیست  .

این داستان زیبا به چند زبان دنیا ترجمه شده است و مملو از جناسها و آرایه های ادبی و اتفاقات عجیب و غریب میباشد و از این لحاظ با کتاب آلیس در سرزمین عجایب، نوشته لوییس کَرولس؛ Lewis Carroll's مقایسه گشته است .

.

.

مطالب این پست ترجمه ای است از خلاصه داستان دروازه جادویی - گیت خیالی -

.

[ دروازه - درگاه،  Portals in fiction : یک مفهوم در داستان های علمی - تخیلی و فانتزی می باشد که دو نقطه ی متفاوت در فضا - زمان را به یکدیگر متصل می سازد . دروازه ها معمولاً شامل بیش از دو مدخل هستند که با وارد شدن به یکی می توان به صورت آنی از دیگری خارج شد . یک دروازه می تواند دو مکان متفاوت در یک دنیا، دو دنیای موازی، دو زمان متفاوت و یا دو دنیای متفاوت را به یکدیگر متصل سازد . Portals in fiction.Wikipedia ] 

.

.

video adress :

https://www.y ou tube.com/watch?v=AITFXfVFT4I

.

.

.

kurt steiner


دنیا فریبنده و دل انگیز است اما دوامی ندارد .
۱۳۹۳/۹/۲۸ عصر ۱۲:۴۹
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : خانم لمپرت, پرشیا, پیرمرد, BATMAN, برو بیکر, بلوندی غریبه, زرد ابری, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون, مموله
Kurt Steiner آفلاین
Commanding The 12th Parachute Detachment
*

ارسال ها: 535
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۱/۲۹
اعتبار: 48


تشکرها : 1330
( 7863 تشکر در 407 ارسال )
شماره ارسال: #645
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.

.

انیمیشن یک زمین بازی برای بابوش

.

با نام اصلی A Playground For Baboush - نام اسپانیایی : Un patio para Baboush - محصول ایران در سال 1971

- محصول مشترک کانون فکری کودکان و نوجوانان ایران و پن فیلم، Pen Film بلژیک -

.

این فیلم، یک انیمیشن صامت و کوتاهِ هفت دقیقه ای به کارگردانی هنرمند برجسته میهنمان نورالدین زرین کلک است . این انیمیشن زیبا چه به لحاظ داستان و چه به لحاظ نقاشی و تصویر گری اثری خلاقانه محسوب میگردد که بسیار نزدیک به دنیای تخیل کودکان بوده و با نقاشی هایی ساده، اما زیبا که در آن به ساختار های فرهنگ بومی توجه گردیده، تزیین شده است - مثل قالیچه پرنده، نوع لباس پسر بچه، محیط بازی و موسیقی -

موضوع آن درباره یک پسر بچه است که هنگام بازی، در حالیکه بر لاک پشت خود سوار گشته، بادکنکش را در میان آسمان جایی که ماه در آن قرار دارد؛ از دست میدهد .

و در حالیکه آدم بزرگها مانند آنش نشانها، پیرمرد قالیچه سوار و فضانورد هیچکدام نمیتوانند بادکنک او را برگردانند ...

او با کمک دیگر حیوانات نردبانی ساخته و آنرا دوباره بدست می آورد .

.

.

kuet steiner


دنیا فریبنده و دل انگیز است اما دوامی ندارد .
۱۳۹۳/۹/۲۸ عصر ۰۸:۴۴
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, خانم لمپرت, برو بیکر, BATMAN, پرشیا, برت گوردون, زینال بندری, بلوندی غریبه, سروان رنو, زرد ابری, پیر چنگی, مگی گربه, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون, مموله, کاپیتان باگواش
Kurt Steiner آفلاین
Commanding The 12th Parachute Detachment
*

ارسال ها: 535
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۱/۲۹
اعتبار: 48


تشکرها : 1330
( 7863 تشکر در 407 ارسال )
شماره ارسال: #646
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.

.

این انیمیشن، فیلمی مربوط به زمانهای دور است . آن هنگام که بچه ها ساعتی پس از بازگشت از مدرسه؛ تلوزیون قدیمی را روشن میکردند و برای لحظاتی، رها از مشق و کتاب و درس، با کارهای عجیب و خنده دار این روح شگفت انگیز همراه میشدند . هر چند سکانسهایی از فیلم، شاید کمی ترسناک به نظر می آمد؛ اما شخصیت داستان همیشه حسی از ترحم را در کودکان بر می انگیخت . ]

.

.

انیمیشن شبح کِنترویل

.

با نام اصلی  Кентервильское привидение نام انگلیسی : The Canterville Ghost محصول سایوز مالتی فیلم روسیه در سال 1970

.

این فیلم که بر اساس رمانی از اسکار وایلد، Oscar Wilde به همان نام ساخته شده است؛ یک انیمیشن 20 دقیقه ای به کارگردانی Valentina & Zinaida Brumberg میباشد .

داستان آن درباره یک خانواده امریکایی، شامل آقا و خانم اُتیس، Otis، پسران دو قلو و دخترشان ورجینیا، Virginia است که قلعه ای متروکه در انگلستان را خریداری میکنند . علی رغم هشدار به خانواده درباره سکونت داشتن یک روح در قلعه؛ آنها زندگی خود را در آنجا آغاز میکنند و در طول داستان اتفاقات عجیبی برایشان پیش می آید .

این قلعه قدیمی به مربوط به 300 سالِ پیش است و در آن شبحی بنام کِنترویل، Canterville زندگی میکند هرچند کنترویل تمام تلاش خود را برای ترساندن آنها انجام میدهد ...

اما صاحبان جدید قلعه که ترسی از شبه ندارند؛ به ماندن در آنجا مصمم هستند و بچه های بازیگوش آنها شروع به اذیت و تمسخره روح میکنند ...

در نهایت روح کنترویل؛ با کمک دختر بچه دل رحم قصه - ورجینیا - آزاد میشود و در پایان فیلم هنگامی که درختان بادام شکوفه میدهند؛ دیگر شبهی در قلعه وجود ندارد . گویی هیچگاه در آنجا روحی زندگی نمی کرده است ...

.

در نسخه اصلی داستان؛ ورجینیا، با دیگر اعضای خانواده فرق دارد . او به صحبتهای سِر سیمون کنترویل، Sir Simon de Canterville با دقت گوش میدهد و از آنها درسهایی مهم برای زندگی می آموزد - زندگی چیست ؟ مرگ به چیز دلالت دارد ؟ و چرا عشق از هر دوی آنها قویتر است - وقتی سِر سیمون از او میخواهد برایش اشک ریخته، دعا بخواند و طلب آمرزش کند ورجینیا چنین میکند و از دریچه قاب دیوار همراه با او به باغ مرگ میرود . با روح وداع میکند و نیمه های شب خبر رفتن سِر سیمون به جهان دیگر را به بقیه اطلاع میدهد .

.

.

video adress :

https://www.y o utube.com/watch?v=xhTUNkEcn7E

.

.

kurt steiner


دنیا فریبنده و دل انگیز است اما دوامی ندارد .
۱۳۹۳/۱۰/۱ عصر ۰۵:۱۳
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, خانم لمپرت, شیخ حسن جوری, BATMAN, زرد ابری, اسپونز, پیر چنگی, Joe Bradley, پرشیا, برت گوردون, زینال بندری, مگی گربه, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون, مموله, کاپیتان باگواش
پیر چنگی آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 23
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۹/۳۰
اعتبار: 11


تشکرها : 806
( 379 تشکر در 17 ارسال )
شماره ارسال: #647
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

هفت "اسکار" تام و جری

مجموعه کارتونهای تام و جری اولین انیمیشنی بود که موفق به دریافت جایزه اسکار شدوتاکنون با داشتن هفت اسکار و نامزدی شش اسکار رکورد دارمجموعه های کارتونی ازلحاظ کسب جوایز آکادمی میباشد.البته بیشتر این اسکارگرفتنها وکاندیداشدنها زمانیکه تیم افسانه ای بیل هانا و جو باربرا خالق تام وجری بودند اتفاق افتاد.اینک باهم نگاهی به هفت کارتون برنده اسکارمیاندازیم:

1- "The Yankee Doodle Mouse"1943



کارتون جذاب با ادای احترام وطن پرستانه به جنگاوران آمریکایی درجنگ دوم جهانی- درژانویه سال 43 ساخته شد. یازدهمین کارتون این مجموعه بوده ومدت آن هفت دقیقه و بیست وسه ثانیه است.
جری درزیرزمین  یک خانه مقدمات ضدحمله برعلیه حملات تام تدارک میبیند بسیاری ازتکنولوژیهای بکاررفته در جنگ جهانی بصورت نمادین دراین کارتون به چشم میخورند.مثل ماشین جیپ و بمباران هوایی با هواپیما... جری از حباب های لامپ و تخم مرغ به عنوان بمب استفاده میکند. جنگ مغلوبه میشود درآن وادی و دست آخر جری تام بیچاره راسوار بر فشفشه با پلاکارد تمسخرآمیز "گربه های بیشتری بفرستید.امضا ستوان جری" راهی آسمان میکند.
2- "Mouse Trouble"1944


هفدهمین کارتون تام وجری است.مدت آن هفت دقیقه و بیست ویک ثانیه است.
تام مشغول مطالعه کتابی تحت عنوان« چگونه یک موش بگیریم؟» است و تمام ترفندهای کتاب را درطی کارتون پرضدجری بکارمیگیرد اما جری باهوشتر از این حرفهاست...

3- "Quiet Please"1945


بیست ودومین کارتون از سری تام و جری است وازجهتی متمایز است و آن این استکه تام دراین کارتون صحبت میکند.مدت زمان کارتون هفت دقیقه و چهل وسه ثانیه میباشد.
اسپایک میخواهد بخوابد و تام راباخط ونشان کشیدن وادار به سکوت میکندوتهدید به اینکه اگربیدارشود پوستش را زنده زنده میکند. جری هرکاری میکند تا اسپایک بیدارشود وباوجود اقدامات پیشگیرانه تام،دست آخر با ترقه اسپایک را بیدار میکندو درآخرکارتون تام بیچاره را سرتاپا بانداژشده میبینیم.


4- "The Cat Concerto"1947


بیست ونهمین کارتون این مجموعه است.مدت زمان آن هفت دقیقه وچهل ونه ثانیه است.
تام نوازنده پرافاده پیانو درکنسرت است وباتبحرمشغول نواختن  راپسودی مجارشماره 2 لیست میباشد. جری هم که عاشق موسیقی است وداخل آن پیانو زندگی میکنددرحال لذت بردن از موسیقی است درگیری این دو روی کلاویه های پیانو شروع میشود درحالیکه تام سعی دارد به سختی  حفظ ظاهرکندونواختن راضمن چزاندن جری ادامه دهد ولی درپایان این جری است که راپسودی را به انتها رسانده وباتشویق حضار روبرومیشود.

 5- "The Little Orphan"1949



چهلمین کارتون تام وجری میباشد. که گرچه سال 1949 رسما ارائه شد ولی اسکار سال پیش را ربود چون در یک مقطع زمانی بسیارکوتاه درسال 48 دربرخی سینماها به نمایش درآمده بود.مدت زمان کارتون هفت دقیقه وپنجاه ثانیه است.
روز شکرگزاری است جری نیبلس موش کوچولوی یتیم راکه روی قنداقش نوشته"همیشه گرسنه"مهربانانه به لانه اش میبرد.اما نیبلس ناخودآگاه تام راباخودسرشاخ میکند وجری هم برای حمایت ازاو وارد کارزار میشود.

6-  "The Two Mouseketeers"1952


شصت وپنجمین کارتون تام وجری است ومدت زمان آن هفت دقیقه و بیست ویک ثانیه است. موفقیت این کارتون بحدی بود که هانا وباربرا یک چهارگانه از سوژه"دوتفنگدار"ساختند که از این تترالوژی ماجراجویانه Touché, p ...y Cat نیز کاندید اسکار1954 گردید.
پادشاه زورگو تام را مسئول نگهبانی وتدارکات ضیافتی برای تفنگداران درقصرنموده است واگر او درانجام وظیفه اش خطورکنداخراج خواهدشد. اما جری همراه تافی کوچولو(نیبلس) درکسوت تفنگداران برای تام بخت برگشته اختلال آفرین میشود.

7- "Johann Mouse"1953


هفتادوپنجمین تام و جری ارائه شده توسط متروگلدوین مایر وهمانند شش تای قبلی به کارگردانی هانا و باربرا وتهیه کنندگی فرد کوئیمبی است. مدت آن هفت دقیقه و پنجاه وهفت ثانیه میباشد.
درخانه یوهان اشتراوس- یوهان موش کوچولو(جری) که عاشق رقص والس است هربار که استاد مینوازد به رقص درمیاید وباهربار رقصیدن تام را به تعقیب و آزارخود ترغیب میکند.

باتشکرفراوان از آقای Kurt Steiner که با همت بلندش دراین تاپیک من را سر ذوق آورد-چنگی


هرکس باید روزانه یک آواز بشنود ، یک شعر خوب بخواند و در صورت امکان چند کلمه حرف منطقی بزند. «گوته»
۱۳۹۳/۱۰/۲ عصر ۰۷:۴۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زینال بندری, پیرمرد, خانم لمپرت, terme, BATMAN, اسپونز, Kurt Steiner, گولاگ, پرشیا, برت گوردون, rahgozar_bineshan, brnudi, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون, شارینگهام
پیرمرد آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 253
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۶/۶
اعتبار: 55


تشکرها : 6321
( 4663 تشکر در 174 ارسال )
شماره ارسال: #648
کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

این پست تقدیم می گردد به گرامیان جان بتمن، زاپاتا، زرد ابری و رهگذر بی نشان و به امید اصلاح و هدایت جناب سروان و ژان والژان*

پیتر و گرگ

Peter and the wolf

Петя и Волк

[تصویر: 1419443232_5616_6707478b42.jpg]

شرکت سازنده کمپانی دیزنی

سال تولید 1946

مدت 15 دقیقه

کارگردان کلاید جرومینی

این داستان یک داستان عامیانۀ روسی است که دو بار در سالهای 1938 و 1976 در شوروی سابق نیز ساخته شده است.

داستان زیبا و ساده ای است. پسر بچه ای بازیگوش به نام پیتر می خواهد به شکار گرگ برود اما پدربزرگش مانع می شود. او هم هنگامی که پدربزرگ در کنار شومینه چرت می زند تفنگ اسباب بازیش را که در دستان پدربزرگ است به آهستگی برمی دارد و به جنگل می رود. در راه به ترتیب به دوستانش ساشا(دارکوبی کوچکسونیا(اردکی نیمه منگایوان(گربه ای ناقلا و بد ذات) برمی خورد و آنها را با خود همراه میکند. پس از روبرو شدن با گرگ، پتیا(مخفف پیتر) به همراه ایوان بالای درخت می روند و سونیا ظاهراً توسط گرگ خورده می شود. ساشای عصبانی به سمت گرگ می رود تا از او انتقام بگیرد اما در اثر ضربۀ گرگ بیهوش می شود. ایوان زمانی که گرگ به طرف ساشای بیهوش می رود، طنابی را به دور دمش گره می زند و پتیا و ایوان، گرگ را آویزان می کنند، اما گرگ با تاب خوردن خودش را به روی شاخه درخت می رساند. ساشا که به هوش آمده صدای آواز خواندن سه برادر شکارچی و دائم الخمر را می شنود و برای کمک گرفتن از آنها می رود اما چون به محل می رسند، می بینند که پتیا و ایوان گرگ را طناب پیچ کرده اند. در آخر داستان هم معلوم می شود که گرگ موفق به خوردن سونیا نشده است.

[تصویر: 1419422777_5616_3abc970d86.jpg]

این انیمیشن سال 1369 یا 1370 در صبحگاه نوروزی سرد، از شبکۀ دو سیما پخش شد و تنها یک راوی با صدایی دلنشین داستان را نقل می کرد. شاید راوی آن استاد هوشنگ لطیف پور بود.

لینک ویدئو:

http://www. y o u t u b e . c o m /watch?v=Ot7m9i70JDg

*امیدوارم دوستان پشت سر پیرمرد نگویند حکایت یک مویز است و چهل قلندر، بلکه بگویند" برگ سبزی است تحفه درویش/چه کند بیچاره ندارد بیش"

پ.ن. البته این پست با پست های دقیق و ارزشمند جناب کورت اشتاینر قابل قیاس نیست و از همین جا تشکر ویژه ای هم از ایشان دارم.

۱۳۹۳/۱۰/۳ عصر ۰۹:۵۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : گولاگ, Kurt Steiner, terme, شیخ حسن جوری, ژان والژان, زینال بندری, اسپونز, پیر چنگی, پرشیا, برت گوردون, BATMAN, rahgozar_bineshan, سروان رنو, مگی گربه, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون, خانم لمپرت, دون دیه‌گو دلاوگا, مموله, کاپیتان باگواش
Kurt Steiner آفلاین
Commanding The 12th Parachute Detachment
*

ارسال ها: 535
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۱/۲۹
اعتبار: 48


تشکرها : 1330
( 7863 تشکر در 407 ارسال )
شماره ارسال: #649
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.

.

انیمیشن ماجراهای عجیب بیلی بز

.

با نام اصلی  Dziwne przygody Koziołka Matołka نام انگلیسی : Strange Adventures Goat Matołek محصول لهستان درسال 1969 تا 1971

این فیلم، یک سریال انیمیشن 26 قسمتی ساخته استدیو Warsaw Film Miniatures Studio ورشو میباشد . کاراکتر کارتونی آن مَتولِک، Matołek یک بز با رفتاری شبیه انسان است که اولین بار در سال 1933 توسط Kornel Makuszyński، بعنوان داستان نویس و Marian Walentynowicz، بعنوان تصویرگر پا به عرصه ادبیات کودکان گذاشت .

او قهرمانی ساده، دلسوز و بی تکلف، کمی دست و پا چلفتی و خنده دار است که اولین بار در کمیکهای  لهستانی - بعنوان نخستین کتابهای کمیک لهستان - مورد استفاده قرار گرفت و در مسیر سفرش به شهر خیالی پَسَنو Pacanów - جاییکه نعلهایی برای سم خود میابد - با اتفاقات عجیب و مختلفی روبرو میشود . در این انیمیشن بچه ها با ماجراهای او در نقاط مختلف دنیا از غرب وحشی تا آفریقا، شامل دریا، صحرا، جزیره ها و شهرهای مختلف برای آشنا شدن با دوستان جدید همراه میشوند .

در شروع داستان مَتولِک - بیلی - وسایل سفرش را آماده میکند . همه دوستانش با او خداحافظی میکنند و در مسیر خود به جزیره میمونها میرسد . هدف از سفرهای متولک رسیدن به شهری است که شایع شده در آنجا نعلهایی برای بز ساخته اند . در این سفرها او با کمک هوش خود به دیگران کمک میکند - مانند زمانی که مورد حمله راهزنان قرار گرفته است  - و یا با خلاقیت و ابتکار خود حیوانات جنگل را با هم آشتی میدهد و یک گروه ارکستر و کر متشکل از پرندگان را ایجاد میکند . در سفرهای متولک، همه ماجراها برای او آموزنده هستند و موجب میشوند؛ در مورد جهانِ اطراف خود، چیزهای تازه ای بیاموزد  .

.

.

video adress :

https://www.y o utube.com/watch?v=KlXqGJZEz50

.

.

kurt steiner


دنیا فریبنده و دل انگیز است اما دوامی ندارد .
۱۳۹۳/۱۰/۴ عصر ۰۳:۳۴
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, زینال بندری, BATMAN, خانم لمپرت, پیر چنگی, مگی گربه, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون, مموله, کاپیتان باگواش
Kurt Steiner آفلاین
Commanding The 12th Parachute Detachment
*

ارسال ها: 535
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۱/۲۹
اعتبار: 48


تشکرها : 1330
( 7863 تشکر در 407 ارسال )
شماره ارسال: #650
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.

.

در آستانه سال نو میلادی و تبریک به مناسبت میلاد حضرت مسیح (ع ) به همه هموطنان ارمنی و مسیحی

.

.

انیمیشن خرگوشهای عید پاک

.

با نام اصلی  Cottontail Here Comes Peter محصول آمریکا در سال 1971

این فیلم، یک استاپ موشن تلوزیونی است که بر اساس رمانی با نام خرگوشهای عید پاک، The Easter Bunny نوشته پِرسیلا و اُتو فریدِک، Priscilla and Otto Friedrich entitled ساخته شده است . عنوان فیلم بر اساس یک آهنگ محبوب در عید پاک با عنوان " و اینک پیتر تاتان تِیو " میباشد که در سال 1949 توسط استیو نیلسون و جک رولینز، Steve Nelson and Jack Rollins ساخته گردید . فیلم ابتداً در شبکه ABC و یک سال بعد در شبکه CBS آمریکا به نمایش در آمد .

داستان آن درباره تعدادی خرگوش عید پاک است که همگی در دره آوریل، April Valley زندگی میکنند .

- Easter Bunny، از شخصیتهای فلکور و نمادهای عید پاک که گاهی با لباس نشان داده میشوند و بر طیق داستانها، آنها در سبد خود حامل تخم مرغهای رنگی، آبنبات و اسباب بازی برای کودکان میباشند -

فیلم از جایی شروع میشود که رییس خرگوشها، کلنل ولینگتن، Colonel Wellington B. Bunny در آستانه بازنشستگی است . او میخواهد مسوولیتهای خود را به خرگوشی به نام پیتر، Peter Cottontail محول کند . هر چند او خرگوش کوچکی است که معمولاً در توانایی های خود کمی مبالغه میکند .

پیتر با کمال میل پیشنهاد را می پذیرد . اما خرگوش بدجنسی به نام دم آهنی، January Q. Irontail با این کار مخالفت میکند . او خرگوشی است که دم خود را توسط بچه های حیوان آزار از دست داده است و حال میخواهد با عهده دار شدن مسوولیتِ کلنل، انتقام خود را از بچه ها بگیرد .

دم آهنی پیشنهاد میکند؛ هر کسی بتواند تخم مرغ بیشتری را برای مراسم عید حمل کند؛ عنوان جانشینیِ کلنل، از آنِ او باشد و از آنجا که قانون اساسی دره نیز میگوید؛ تنها خرگوشی میتواند رییس خرگوشها باشد که در صبح روز عید بیشترین تخم مرغ را بیاورد؛ پیتر برای اثبات توانایی خود، مسابقه را می پذیرد و با وجود مخالفت کلنل، اطمینان میدهد که او در مسابقه شکست نخواهد خورد .

با اینکه پیتر به خروس خود میگوید او را صبح زود بیدارکند؛ اما دم آهنی پیتر را تعقیب میکند و با دادن آدامس سحر آمیزش به خروس موجب میشود؛ پیتر دیگر نتواند صدایش را بشنود . بدین ترتیب او خوابش میبرد و مسابقه را از دست میدهد . اگر چه دم آهنی فقط یک تخم مرغ آورده با این حال مطابق قانون اساسی دره، اکنون رییس خرگوشها محسوب میشود . او بلافاصله با زیر پا گذاشتن قوانین دره شروع به خراب کردن عید میکند . کارهایی مانند دستور سفارشِ ساختِ اختاپوس و عنکوبتهای ترسناک به آبنبات سازان بجای شکلاتهای شیری با شکل جوجه و خرگوش، تخم مرغ های نقاشی شده با گِل و بتن و همچنین استفاده از لباس نامناسب در روز عید .

صبح روز بعد پیتر، شرمنده از نتیجه اطمینان بیش از حد و بی مسوولیتی خود که منجر به وقوع این فاجعه و رسوایی بزرگ برای دره آوریل گشته است؛ به دیدار دوست دستفروشِ خود، سَسِفِرَس میرود .

- Sassafras، یک مخترع عجیب که رنگهای مورد نیاز دره را برای رنگ آمیزی تخم مرغهای عید، تامین می کند . او در باغ خود سبزیجات عجیبی مانند کلم هایی به رنگ سفید، آبی و قرمز، ذرتهای بنفش، گوجه فرنگی های راه راه و لوبیا های نارنجی رنگ بعمل می آورد .

وقتی سَسِفِرَس موضوع را می فهمد؛ به پیتر اجازه میدهد تا از اختراع خود که یِستِر مورُو با نام دارد؛  استفاده کند و با کمک خلیانی بنام آنتون - Anton، یک کرم ابریشم - به روز مسابقه باز گشته و با آوردن تخم مرغ های خود، دم آهنی را شکست دهد .

- Yestermorrowbile، برگرفته از واژه دیروز و فردا . این دستگاه یک ماشین زمان است که میتواند هر کسی را به گذشته یا آینده منتقل کند -

اما دم آهنی از موضوع با خبر میشود و عنکبوت خود را برای خرابکاری در سیستم کنترل ماشین، پرتاب میکند . اکنون آنها به هر تعطیلاتی میتوانند منتقل شوند جز تعطبلات عید پاک . در حالیکه آنتون مشغول تعمیر دستگاه است؛ پیتر متوجه میشود که در قوانین مسابقه مشخصا ً گفته نشده است تخم مرغ ها باید در روز عیدِ پاک آورده شوند . بنابر او بدون هیچ موفقیتی تلاش خود را برای ارائه تخم مرغ ها در دیگر تعطیلات آغاز میکند و اگر چه بنظر میرسد هیچ کس بجز در عید پاک، تخم مرغ های او را نمیخواهد؛ اما پیتر در کار خود استقامت نشان میدهد .

در ادامه داستان، دو پسر بچه سعی می کنند تخم مرغ های پیتر را بعنوان وسایل آتش بازی در هالیوون به فروش برسانند . او به جشن هالیون میرود و در آنجا به جادوگری بنام اِسمِرالدا، Madame Esmeralda یک تخم مرغ هالیوون میدهد .اما وقتی جادوگر اطرافیان و دوستانش را برای برداشتن تخم مرغها صدا میزند؛ دم آهنی با کمک خفاشِ خود، تخم مرغها را می دزد . آتنون و پیتر تخم مرغها را دوباره پیدا میکنند ولی با خرابی ماشین و فرودِ آن نمیتوانند دوباره به جشن هالیون باز گردند .

در شب کریسمس، پیتر، دوست خود بانی بونت، Bonnie Bonnet که سالها پیش دره آوریل را ترک کرده و اکنون در یک فروشگاه مشغول به کار است را ملاقات میکند . وقتی علت ناراحتی دوستش را میپرسد؛ او میگوید هیچکس از مغازه خرید نکرده است و پیتر تخم مرغ های کریسمس را به صاحب مغازه میدهد .

اما دم آهنی بار دیگر آنها را از جلوی مغازه سرقت میکند و با برخورد خفاش با سورتمه بابانوئل؛ دوباره پیتر تخم مرغها را بدست می آورد .

در ادامه داستان، تلاشهای پیتر برای دادن تخم مرغ ها به دیگران، بطور مداوم توسط دم آهنی خنثی میشود . مانند سرقت تخم مرغها و سبز رنگ کردن آنها با جادوی شیطانی ...

و پیتر مجبور میشود آنها را در عید دیگری مانند سنت پاتریک، St. Patrick's Day که مناسبت با آن دارد به دیگران ارائه کند . در نهایت پیتر با کمک ماشین زمان به گذشته و روزی میرود که برای اولین بار در رقابت شرکت کرده است و بعد از پیروز شدن، او بعنوان رییس خرگوشهای عید پاک معرفی میگردد .

بدین ترتیب او مراسم عید را از خراب شدن توسط دم آهنی نجات میدهد . آنتون پروانه ای زیبا و دو آهنی در مقام یک نظافت چی در دره مشغول کار میگردد .

.

.

video adress :

https://www.y o utube.com/watch?v=f1fqDbKszs8

.

.

kurt steiner


دنیا فریبنده و دل انگیز است اما دوامی ندارد .
۱۳۹۳/۱۰/۴ عصر ۰۳:۵۸
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, زینال بندری, BATMAN, خانم لمپرت, پیر چنگی, مگی گربه, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون, مموله
Kurt Steiner آفلاین
Commanding The 12th Parachute Detachment
*

ارسال ها: 535
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۱/۲۹
اعتبار: 48


تشکرها : 1330
( 7863 تشکر در 407 ارسال )
شماره ارسال: #651
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.

.

براستی چه جادویی در عروسکهاست که موجب میشود؛ بچه ها تا این حد آنها را دوست داشته باشند . عروسکها کودکان را مجذوب خود میکنند . با آنها دوست میشوند و با داستانهایی زیبا، بچه ها را به دنیای قصه ها میبرند . در بسیاری موارد برای کودکان - بویژه خردسالان - عروسک، بسیار بیشتر از انیمیشن محبوبیت دارد . شاید راز این جذابیت سادگی و باورپذیری آنها باشد . شاید در قصه های ساده ای باشد که با کمک آنها ساخته میشوند و یا شاید اینکه آنها بسیار نزدیک به دنیای واقعی کودکان هستند و همین موجب محبوبیت فراوان برنامه های عروسکی برای آنها میشود .

 اما حاصل آن فیلمها و سریالهای بیشمار عروسکی، چه بصورت استاپ موشن عروسک، چه بصورت تئاترهای عروسکی و چه بصورت تلفیق با انیمیشن میباشد . لریک بسیار زیبا این سریال عروسکی که در دهه شصت عصر ها از برنامه کودکانِ شبکه اول تلوزیون پخش میشد؛ هنوز درخاطره ها مانده است و این پست تقدیم میگردد به تمام بچه های دیروز کافه کلاسیک ... ]

.

.

انیمیشن قصه های کوتوله - سَند مَن کوچولو -

.

با نام اصلی  Unser Sandmännchen نام انگلیسی : Little Sandman محصول آلمان شرقی در سالهای 1958 تا 1986

.

این انیمیشن، یک سری بسیار محبوب در تلویزیون آلمان برای کودکان میباشد که در سال 1959 طراحی اولیه آن توسط یوحنا شیپِل و ایلز اُبِژ، Ilse Obrig & Johanna Schüppel انجام گردید و برای اولین بار از چند ایستگاه تلوزیون آلمان پخش شد .

او یک شخصیت کارتونی همراه با ریشی سفید است - با الهام از داستانهای افسانه ای هانس کریستین اندرسون - که با داستانهای خود شب هنگام ذرات جادویی خواب را به چشمان بچه ها می آورد .

زمانی حدود 1.5 میلیون بیننده در آلمان هر شب منتظر آمدن او - که گاهی با بالون، گاهی با سه چرخه و یا برف روب به خانه ها می آمد - برای گفتن قصه قبل از خواب و پاشیدن ذرات جادویی به صفحه نمایش بودند .

او یک کوتوله مهربان است که شنل و کلاه، میپوشد و با خود کیسه ای از ذرات طلایی دارد . شخصیت اصلی فیلم در حین کار و کمک به دیگران مانند برفروبی خیابان، به خانه ها و بچه های مختلف سر میزند و ماجراها و قصه هایی زیبا را برای آنها بازگو میکند .

این فیلم که یک سریال با قسمهای پنج دقیقه ای است؛ بصورت مجزا در دو نسخه ساخته شده است Das Sandmännchen برای آلمان غربی و Unser Sandmännchen ساخت آلمان شرقی . در سال 1959 تلوزیون آلمان شرقی این برنامه را با کاراکتر خود زَنت مِنشِن، Sandmännchen - برگرفته از واژه sand man - پخش نمود که از این کاراکتر در برخی دیگر از برنامه های تلوزیونی کودکان استفاده گردید - فیلمهای کوتاه با حضور کاراکتر فانتزی پیتی پِلَتچ، Pittiplatsch، اردک، سگی بنام ماپی، Moppi، آقای روباه و خانم زاغی، ماری و خارپشتی بنام بُستیل، Borstel - که محبوبیت بسیار یافتند .

بعد از فرو ریختن دیوار برلین؛ اختصاص این انیمیشن به استدیو های آلمان غربی، موجب تاسف برخی شهروندان شد . در این فیلم ارزشهایی مانند تاکید بر کار گروهی، تلاش برای حل یک مشکل، اهمیت آموزش به شهروندان و  کمک به جامعه ... همراه با داستان هایی که بیشتر بر اساس قصه های شناخته شده و معروف مانند برادران گریم بود؛ به بچه ها آموزش داده میشد .

.

لریک زیبای فیلم :

.

SANDMAN, dearest SANDMAN,
it is not yet the time!

At first we see the evening treat,
before the children go to sleep,
I am sure you still have that time.

Children, dearest Children,
I have really enjoyed myself!

Now, quickly off to bed and sleep tight.
Then I too can retire to my bed.
I wish you all „Good Night“!

.

.

video adress :

https://www.y o utube.com/watch?v=G3P_4AIGZRQ

https://www.y o utube.com/watch?v=rTlrK0PK1NA

https://www.y o utube.com/watch?v=Vv4634mQU2E

http://www.4shared.com/video/G1TfW-wvce/...http://www.4shared.com/video/G1TfW-wvce/Piaskowy_Dz

.

.

kurt steiner


دنیا فریبنده و دل انگیز است اما دوامی ندارد .
۱۳۹۳/۱۰/۴ عصر ۰۴:۲۲
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, زینال بندری, BATMAN, خانم لمپرت, پیر چنگی, مگی گربه, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون
Kurt Steiner آفلاین
Commanding The 12th Parachute Detachment
*

ارسال ها: 535
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۱/۲۹
اعتبار: 48


تشکرها : 1330
( 7863 تشکر در 407 ارسال )
شماره ارسال: #652
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.

.

انیمیشن پِتی پِلَتچ - پتی کوچولو -    تئاتر عروسک

.

با نام اصلی  Pittiplatsch محصول آلمان شرقی در سال 1959

پیتی پِلَتچ، Pittiplatsch یا پتی، Pitti یک شخصیت داستانی بسیار مشهور در آلمان شرقی - و در آلمان فعلی، کارگردان : Erich Hammer - و یک کاراکتر عروسکی در برنامه های کودکان میباشد که اولین بار در سال 1962 در مجموعه تلویزیونی، Master tailor Needle Eye tells ساخته مایستر نادلااَسِتچ، Nadelöhr erzählt ظاهر شد . تاکنون کتابهای صوتی و داستانی زیادی با شخصیت پیتی پِلَتچ در آلمان شرقی منتشر شده است - همراه با ساخت اسباب بازیها، عروسکهای قابل حرکت با دست و ... - که بعد از الحاق دو آلمان، بسیاری از این کتابها مانند سری های کمیک دوباره منتشر گردیدند .

این سریال عروسکی در اوایل دهه هفتاد تنها شامل داستانهای چند دقیقه ای با حضور کاراکترهای اصلی مانند اردک و پتی بود که بعدها سومین کاراکتر آن یعنی ماپی - کاراکتر سگ - به آن افزوده گردید . اما پس از آنکه پخش برنامه های تلویزیون آلمان شرقی در سال 1991 متوقف شد؛ دیگر تولیدات جدید تلویزیونی برای این مجموعه ساخته نگردید - بجز اجراهای زنده با عروسکهای اصلی -

پتی، کاراکتر فانتزی کوچکِ سیاه رنگ با قلبی مهربان است . او کنجکاو و بازیگوش است و در کارهایش نیتی خوب دارد . اما معمولاً در انجام آنها اشتباه میکند و دچار غم و اندوه میگردد . با این همه امیدوار است و به زبان آلمانی میگوید " SOOO liiieb "

شخصیت پیتی پِلَتچ، Pittiplatsch دوست داشتنی با بازیگوشی های کودکانه است و اگر چه برخی از معلمین می ترسیدند که کودکان از این شخصیت تنها اشتباه کردن را یاد بگیرند؛ اما بچه ها او را دوست داشتند و گویی پتی برای آنها، بازگو کننده حس ترس، اشتباهات و نقاط ضعفشان بود .

بهترین دوستان پیتی عبارتند از اردک - بنام اشنَتَ انشِن Schnatterinchen - و سگ دست و پا چلفتی بنام ماپی، Moppi . اردک همیشه رفتاری دوستانه و مودب دارد . در حالی که سگ - ماپی - با سرپیچی از پتی رفتارهای بدی از خود نشان میدهد . دیگر کاراکترهای فرعی سریال شامل روباه، خرگوش، خروس و ... میباشند .

.

فیلم با صدا گذاری بسیار خوب برای شخصیتهای اردک، پتی و ماپی همراه میباشد .

.

video adress :

https://www.y o utube.com/watch?v=WgqoFlcN_cY

http://www.4shared.com/video/LzF6dleAce/...http://www.4shared.com/video/LzF6dleAce/Pittiplatsch_-_Moppi_und_

.

kurt steiner


دنیا فریبنده و دل انگیز است اما دوامی ندارد .
۱۳۹۳/۱۰/۴ عصر ۰۴:۳۸
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, شیخ حسن جوری, زینال بندری, BATMAN, rahgozar_bineshan, Joe Bradley, خانم لمپرت, پیر چنگی, مگی گربه, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون
Kurt Steiner آفلاین
Commanding The 12th Parachute Detachment
*

ارسال ها: 535
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۱/۲۹
اعتبار: 48


تشکرها : 1330
( 7863 تشکر در 407 ارسال )
شماره ارسال: #653
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.

.

انیمیشن چرخ و فلک جادویی در اصل یک سریال تقریباً بلند و طولانی است که اوایل دهه شصت در چند نوبت از برنامه کودکان شبکه اول سیما پخش گردید . برای آنهایی که کودکی شان در دهه شصت سپری شده است؛ کاراکترهای این سریال، بسیار زیبا و ساده هستند چنانچه خود فیلم نیز دارای داستانی بسیار خلاقانه، پر ماجرا و جذاب میباشد . اگر چه در سالهای اخیر، با موضوع این سریال فیلم سینمایی زیبایی ساخته گردید - که دارای داستانی در ادامه قصه اصلی میباشد - اما سریال چرخ و فلک جادویی با قسمتهای کوتاه و چند دقیقه ای هنوز هم در ذهن بسیاری از کودکانِ سالهای دور که در هنگام باز گشت از مدارس، از پشت تلوزیونهای قدیمی به تماشای آن می نشستند؛ بسیار زیبا و خاطره انگیز است . ]

.

.

انیمیشن چرخ و فلک جادویی

.

با نام اصلی  The Magic Roundabout : نام فرانسوی Le Manège enchanté محصول فرانسه و انگلستان در سال 1964

این انیمیشن، یک برنامه انگلیسی - فرانسوی مخصوص کودکان است که درسال 1963 توسط سرج دنا، Serge Danot و با کمک آیوُر وود، Ivor Wood و همسر فرانسوی اش جوسین، Josiane در فرانسه تولید شد - ایشان دارای سابقه انیماتوری در انیمیشنهای پت پستچی Postman Pat.1981، باغچه سبزیجات The Herbs.1968، ماجراهای آقا خرسه Paddington Bear.1976 و خانواده خرسها The Wombles.1973 میباشند - و در سال 1964 تا 1971 در شبکه ORTF بصورت سیاه و سفید برای کودکان پخش گردید .

بعلت وجود مشکلات دوبله به زبان انگلیسی، یک نسخه دیگر از این سریال توسط کمپانی بی بی سی - با کمیک هایی به زبان انگلیسی که توسط اریک تامپسِن، Eric Thompson نوشته و اجرا شده بود - در قالب یک سریال استاپ موشن ساخته گردید که ارتباط کمی با داستان اصلی داشت و اگر چه شخصیتهای انیمیشن در هر دو نسخه فیلم یکی بودند؛ اما بسته به زبان دو کشور، نام های مختلفی به کاراکترها داده شد . سرانجام این نسخه بصورت هفت سری و 441 قسمت 5 دقیقه ای بین سالهای 1965 تا 1977 پخش گردید و به یک موفقیت بزرگ دست یافت .

در طول این سالها، هر شب با جمله مشهور فیلم که از طرف کاراکتری بنام زِبادی، Zebedee گفته میشد؛ میلیونها کودک به خواب میرفتند .

کاراتر اصلی فیلم، یک سگ پشمالو زرد رنگ بنام دوگو، Dougal - در نسخه فرانسه پولیکس، Pollux - میباشد . او کاراکتری انگلیسی است که فرانسه را بطور دست و پا شکسته و با لهجه انگلیسی صحبت میکند و بنا به یک باور قدیمی در فرانسه که درباره مردم انگلستان رایج است؛ او به شیرینی بسیار علاقه مند میباشد . بهترین دوست او فلورِنس است و هر چند دوگو تا حدودی غرغرو است؛ اما در پایان فیلم با شهامت، خود را به رنگ آبی در آورده و با نام پیتر آبی، Blue Peter به خانه گربه میرود . در یک اتاق شکنجه - اتاقی پر از قند - برای اینکه هویت اصلی خود را همچنان مخفی نگه دارد؛ در برابر وسوسه خوردن قند مقاومت میکند و در نهایت دوستان خود را نجات داده و گربه را شکست میدهد .

موضوع این سریال زیبا درباره چرخ و فلک حادویی - کالسکه اسبی - آقای راستی، Mr. Rusty است که در وسط باغ جادو قرار دارد و فیلم با برخی شخصیتهای عجیب و سحر آمیز همراه است . شروع داستان از جایی است که آقای راستی میخواهد جادو را به چرخ و فلک خود بر گرداند . زبادی، Zebedee این خواسته را محقق میکند و با آوردن بچه ها به باغ، آنها را سوار بر چرخ و فلک میکند .

- در این فیلم کودکان مدتی است که از چرخ و فلک استفاده نمیکنند . یک روز یک موجود جادویی به نام زبادی، سحر و جادو را همراه با طلسمی، به باغ می آورد و ابتدا او از بازگشت کودکان و بازی در چرخ و فلک جادویی اطمینان میابد -

در اطراف چرخ و فلک شخصیت های عجیب دیگری از جمله دوگو، فلورنس، خرگوش و حلزونی بنام برایان زندگی میکنند . با آمدن کاراکتر شومی به نام باکستِن - Buxton، گربه آبی رنگ - که میخواهد در آنجا زندگی کند و بر همه چیز غلبه یابد؛ اوضاع به یکباره تغییر میکند . او خواستار آن است تا همه چیز در جهان آبی شود و هر کسی که رنگ آبی نداشته باشد را زندانی میکند . اما دوگو که از این وضع خوشحال نیست؛ تصمیم میگیرد تا با گربه آبی مقابله کرده و جلوی نقشه های او را بگیرد .

برخی شخصیتهای سریال شامل :

باکستِن، Buxton  :

تنها گربه آبی در جهان است و همه برای دیدن او به باغ می آیند . گربه این توجهات را دوست دارد . بنابراین تصمیم می گیرد؛ برای همیشه در آنجا زندگی کند .

اما او گربه زیبایی نیست و نقشه اش تبدیل شدن به پادشاه آبی رنگ دنیا است - که با کمک صدای آبی و ارتش آبی انجام میگیرد - او میخواهد اطمینان حاصل کند که همه چیز در جهان آبی است . بنابر این هر چیزی که آبی نیست؛ نابود می شود و هر کسی که به رنگ آبی نیست زندانی می گردد . گربه با لهجه شمالی صحبت می کند و با خود میگوید من خیلی بد هستم . با اینهمه او در نواختن پیانو با پا و دم استعداد دارد .

صدای آبی، The Blue Voice بعد از آزمودن گربه، ارتش خود را به او می سپارد تا همه چیز در جهان را آبی کند . اما پس از شکست در برابر دگو - بعلت اعتماد بنفس بیش از اندازه - او از مقام خود خلع میشود . در انتها گربه با شرمندگی از دگو و دوستانش طلب بخشش میکند و خود تبدیل به یک گربه سفید رنگ می شود .

زبادی، Zebedee :

عروسک فنری در جعبه بازی است . زبادی دلیل بازگشت جادویِ چرخ و فلک است و موجب میشود تا بچه ها دوباره بازی در چرخ و فلک را از سر بگیرند . او یک کاراکتر جادویی عجیب و غریب، با سر قرمز و فنر به جای پا است . با این حال بخاطر فنر که به او اجازه میدهد مسافتهای طولانی را طی کند؛ قدرتمند میباشد و کسی نمیتواند جلوی او را بگیرد . در ادامه قصه، روزی گربه سبیل جادویی او را می دزدد .

صدای آبی، The Blue Voice :

مخاطبین صاحب صدای آبی را نمیبینند . اما می گوید ... که او آبی است . صدای آبی بسیار قدرتمند است و می تواند اشیاء اطراف را بدون دست زدن به آنها حرکت دهد . هدف اصلی اش این است تا کل جهان را به رنگ آبی در آورد و لذا گربه ای را که می تواند در رسیدن به اهدافش به او کمک کند؛ در اختیار میگیرد .

صدای آبی به گربه پیشنهاد فرمانروایی آبی با موقعیت، قدرت و امتیازات را میدهد . اما ابتدا گربه باید در آزمونهای دشوار او موفق شود . آزمونی شامل هفت اتاق که باید مراحل آن را طی کند . صدای آبی تحمل شکست را ندارد و در هر مرحله اگر پاسخ او اشتباه باشد باید تاوان اشتباهش را بپردازد .

در آنجا گربه قادر است؛ هر آنچه از اشیا که صدای آبی می سازد مانند گلهای آبی، آبی نمودن لباسها، کابوس آبی، اتاق جهان با دریا و آسمان آبی، اتاق گارد که ارتش آبی در آن ساخته میشود، اتاق رعد و برق و صاعقه و همینطور اتاق تاج و تخت را ببیند .

باکستِن همه سولات را درست جواب میدهد و تاج گذاری میکند . او ارتش آبی را در اختیار میگیرد . با اینهمه او بی ثبات است و گاهی با خود زمزمه میکند که زندانی صدای آبی است . به او دستور داده میشود؛ برای نقشه تسخیر دنیا به کره ماه برود . گربه، سگ را با خود میبرد . اما سگ جلوی برنامه را می گیرد و سفینه به زمین برمیگردد .

صدای آبی که شکست را تحمل نمیکند؛ پادشاهی را از گربه میگیرد . او بقدری خشمگین است که رعد و برق در اطراف ایجاد میکند و باران از آن میبارد .

صدا میگوید آبی زیبا بود ... و کارخانه اش در خود فرو میریزد و این آخرین باری است که  " صدای آبی " شنیده میشود .

فلورِنس، Florence :

فلورنس یک دختر بسیار معقول است که در روستا زندگی می کند . او در حالیکه مشغول تمیز کردن خانه است؛ آواز میخواند و آواز خواندن را دوست دارد . بهترین دوستش دوگو است که از صمیم قلب به او علاقه داشته و حتی یک عکس از او در خانه دارد . با این همه فلورنس یک جای گرم و خوب هم برای گربه ها درست کرده است . بخصوص برای گربه آبی، باکستن که موجب ناراحتی دوگو است . به تازگی این فکر برای فلورنس پیش آمده که رنگ آبی برایش مهم گشته است - تحت تاثیر باکستن اگر چه او دلیلش را نمیداند - و متعجب است که چرا ؟

برایان، Brian :

حلزونی که دوست دارد همیشه زندگی را در یک خطِ آهسته سپری کند . با این حال سریع تر از "قطار" است و یکی از نزدیک ترین دوستان دوگو میباشد .

هنگامی که به کارخانه در حال نابود شدن میرود؛ تبدیل به یک قهرمان میگردد . او مجبور میشود برای گرفتن سبیل جادویی زبادی دوباره برگردد و همه فکر می کنند؛ وقتی کارخانه کاملاً فرو ریخت او نیز جانش را از دست داده است .

آقای راستی، Mr. Rusty :

صاحب چرخ و فلک جادویی است و قبل از آمدن زبادی؛ از اینکه دیگر، کودکان از وسیله او استفاده نمی کنند؛ بسیار ناراحت بود . زمانی آقای راستی دلیل سرگرمی و شادی کودکان در باغ جادویی بود و در حالی که برایشان موسیقی مینواخت؛ آنها در " کالسکه اسبیِ " او بازی میکردند . تا اینکه روزی با آمدن یک بسته، متوجه عروسک فنری عجیبی در داخل آن میشود که به او وعده میدهد؛ در روز بعد کودکان به باغ باز می گردند ...

سریازان آبی، Blue Soldiers :

آنها سربازان گربه هستند و ابزار او برای به اجرا درآوردن فرمانروایی وحشت . در کارخانه صدای آبی ساخته میشوند و با استفاده از موی آبی خود، دیگران را به دام می اندازند و آنها را درون غارهای زیر زمینی باکستن، در غل و زنجیر زندانی میکنند .

قطار، The Train :

او قطاری است که مسافران را جابجا میکند و چشم اندازهای اطراف روستا را دوست دارد . دوگو در قطار جای مخصوص به خود دارد و همیشه در مورد حرکت کُند او  اظهار نظر میکند .

 اِرمِن ترید، Ermintrude :

گاو صورتی که دوست دارد در مسیر هر چیزی از جمله قطار بایستد و در حین تماشای قطار برای او و سایرین دست تکان دهد . او نقاشی را دوست دارد و زمانی که گربه وارد میشود؛ شروع به گذراندن یک   دوره نقاشی آبی میکند با این احتمال که گربه مغزش را شستشو داده است .

دیلِن، Dylan :

او همیشه خواب به نظر می رسد و حتی با  گوشهای خود - برای کمک به خوابیدن - چشمانش را می پوشاند . در اوقات فراغت، دوست دارد رشد قارچها را تماشا کند - و احتمالاً میخواهد انواع خاصش را هم بخورد - خرگوش دوست ندارد کار کند . از نظر دیگران او در یک سیاره متفاوت زندگی میکند و آنها گمان می کنند که چیزی را با خود حمل میکند - در اصل خرگوش بدون گیتار خود به هیچ جایی نمیرود . او در واقع به عنوان یک موسیقیدان است -

و همچنین

کاراکترهای دیگر شامل پل، Paul و بَزِل، Basil و آقای مَکِنری، Mr. Machenry - با ریش بلند که سرگرمی اش رشد گیاهان در باغ است . هنگامی که بلافاصله برف ایجاد میکند بنظر میرسد او نیز از جادو برخوردار میباشد .

.

video adress :

https://www.y o utube.com/watch?v=y9e4fBbQl9w

.

.

kurt steiner


دنیا فریبنده و دل انگیز است اما دوامی ندارد .
۱۳۹۳/۱۰/۵ عصر ۰۴:۴۸
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, خانم لمپرت, BATMAN, مگی گربه, اسکورپان شیردل, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون, کاپیتان باگواش, ادگار فروسه
Kurt Steiner آفلاین
Commanding The 12th Parachute Detachment
*

ارسال ها: 535
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۱/۲۹
اعتبار: 48


تشکرها : 1330
( 7863 تشکر در 407 ارسال )
شماره ارسال: #654
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.

.

انیمیشن دو گربه و یک سگ

.

با نام اصلی  Dwa koty i pies محصول لهستان در سال 1988 تا 1993

این فیلم یک سریال انیمیشن 27 قسمتی، محصول استدیو مینیاتور فیلم ورشو، Studio Miniatur Filmowych میباشد و موضوع آن درباره ماجراهای دو گربه و یک سگ است .

برخی قسمتها شامل جیپ، ماهی قرمز، شکار، اسپاگتی مدرسه، در تعطیلات، اسکی، قایقرانی و در کوه میباشد .

.

.

video adress :

https://www.y o utube.com/watch?v=4u3o174Y11Y

.

.

kurt steiner


دنیا فریبنده و دل انگیز است اما دوامی ندارد .
۱۳۹۳/۱۰/۵ عصر ۰۵:۲۷
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : خانم لمپرت, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون, پیرمرد, کاپیتان باگواش
Kurt Steiner آفلاین
Commanding The 12th Parachute Detachment
*

ارسال ها: 535
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۱/۲۹
اعتبار: 48


تشکرها : 1330
( 7863 تشکر در 407 ارسال )
شماره ارسال: #655
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.

.

انیمیشن گوفرها و کلنل کیت

.

با نام اصلی  Go Go Gophers محصول آمریکا در سال 1968

.

این فیلم، یک سریال انیمیشن طنزِ وسترن است که ابتداً در سریال کارتونی ماجراهای سگ قهرمان - Underdog، پخش شده در شبکه NBC در سال 1964 - نمایش داده شد و سپس در سال 1968 بصورت یک برداشت و سریال جداگانه - spin off - برای شبکه CBS تولید گردید - از شخصیتهای این مجموعه در برنامه Space Kidettes نیز استفاده شده است -

داستان آن طنزی مربوط به وقایع قرن 19 آمریکا است . جاییکه رهبران کاپوتی - از جانوران هم خانواده گرگ خاکستری - در یک دژ محلی و نظامی ارتش آمریکا، شامل کلنل کیت، Colonel Kit و دستیارش گروهبان اُوکی هوما، Okey Homa آخرین تلاش خود را برای تصرف دره سرخ پوستان گوفر - جانوری شبیه موش خرما - انجام میدهند . اما تنها دو مانع مقابلشان ایستادگی میکند . دو گوفر به نام های رییس - که با زبان محلی صحبت میکند و در فهم زبانهای دیگر ناتوان است - و پرهای ژولیده، Ruffled Feathers که بعنوان مترجم او میباشد . آنها آخرین بازماندگان قبیله هستند و انگیزه شان محافظت از سرزمین آبا و اجدادی شان میباشد که در نزدیکی پست سواره نظام واقع شده است . گوفرها در مقابل کلنل کله شق و گروهبان تابعش مقاومت میکنند و پیوسته نقشه های شان را  - با انگیزه غارت کردن دره گوفرها - باشکست مواجه میسازند .

.

.

video adress :

https://www.y o utube.com/watch?v=_MbaAfHIa2A

.

.

kurt steiner


دنیا فریبنده و دل انگیز است اما دوامی ندارد .
۱۳۹۳/۱۰/۵ عصر ۰۶:۱۸
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, خانم لمپرت, BATMAN, اسپونز, مگی گربه, سرهنگ آلن فاکنر, سروان رنو, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون, کاپیتان باگواش
Kurt Steiner آفلاین
Commanding The 12th Parachute Detachment
*

ارسال ها: 535
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۱/۲۹
اعتبار: 48


تشکرها : 1330
( 7863 تشکر در 407 ارسال )
شماره ارسال: #656
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.

.

انیمیشن کاتیا و سگ خالدار

.

با نام اصلی Káťa a Škubánek محصول چکوسلواکی در سال 1982

این فیلم، یک سریال انیمیشن است که در دو سری، شامل 26 قسمت 8 دقیقه ای ساخته شده است - ساخت دومین مجموعه در سال 1990 - موضوع آن درباره دوستی دختر بچه ای به نام کاتیا - Káťa -
با یک سگ خالدار کوچولوست . آن دو دوستانی صمیمی هستند و در کنار هم ماجراهای جالبی را تجربه میکنند . کاراکتر دیگر قصه گربه بازیگوش و حسود است .

برخی قسمتهای مجموعه شامل تخم مرغ، بافندگی، سیل و نقاشی میباشد .

.

.

video adress :

https://www.y ou tube.com/watch?v=uEJqRmKI9lw

http://www.4shared.com/video/uCSofoPkba/...http://www.4shared.com/video/uCSofoPkba/Pohdka_pr

.

.

kurt steiner


دنیا فریبنده و دل انگیز است اما دوامی ندارد .
۱۳۹۳/۱۰/۵ عصر ۱۱:۳۶
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : امیر کبیر, زرد ابری, پرشیا, پیرمرد, خانم لمپرت, مگی گربه, Classic, BATMAN, اسکورپان شیردل, زبل خان, برو بیکر, پیر چنگی, بلوندی غریبه, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون, کاپیتان باگواش
زاپاتا آفلاین
amir_e_delaram (زاپاتای سابق)
*

ارسال ها: 695
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۸/۲۲
اعتبار: 58


تشکرها : 2102
( 9996 تشکر در 329 ارسال )
شماره ارسال: #657
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

پخش مجدد کارتون خاطره انگیز تنسی تاکسیدو از شبکه تلویزیونی پویا

http://www.khabaronline.ir/detail/392107...http://www.khabaronline.ir/detail/392107/culture/

۱۳۹۳/۱۰/۶ عصر ۰۲:۰۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, زینال بندری, خانم لمپرت, مگی گربه, Classic, اسکورپان شیردل, زبل خان, BATMAN, اسپونز, Kurt Steiner, زرد ابری, برو بیکر, هایدی, پیر چنگی, rahgozar_bineshan, جیسون بورن, بلوندی غریبه, رضا خوشنویس, Memento, واتسون, کاپیتان باگواش
Kurt Steiner آفلاین
Commanding The 12th Parachute Detachment
*

ارسال ها: 535
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۱/۲۹
اعتبار: 48


تشکرها : 1330
( 7863 تشکر در 407 ارسال )
شماره ارسال: #658
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.

پست ذیل با یاد و احترام کاشف آن جناب واترلو، قدردانی از تلاشهای سرکار خانم رزا و به پاس زحمات تمام دوستانی است که با همت خود؛ در این تالار، خاطرات کودکانِ دیروزِ این سرزمین را زنده نمودند .


[  انیمیشن زیر دریایی به طور قطع از زیباترین سریالهای کارتونی پخش شده در دهه شصت میباشد . این فیلم خیال انگیز بسیاری از بچه ها را به دنیای ناشناخته ها، اعماق اقیانوس ها و بستر دریاها میبرد . کاراکتر اصلی آن دو بچه کوچک و دوست داشتنی بودند که با زیردریایی منحصر به فرد شان - با صدایی شبیه به هاورکرفت که هم در ساحل و هم در دریا حرکت میکرد - به سفرهای دریایی دور دست میرفتند . آنها با مهربانی به ماهی ها، موجودات دریایی و حیوانات ساحل کمک میکردند و یا از دسترس شکارچیان ترسناک فراری شان میدادند - سکانس های سوسمار و بچه لاک پشت ها، کوسه و تمساح ها و دلفین - هنگام گشت و گذار در میان دریا یا غواصی در اعماق؛ با گونه هایی شگفت انگیز برخورد میکردند و ساکنان دریا را همراهی مینمودند . در آن لحظات، کودکان حسی از کنجکاوی، خوبی و ترحم به دیگران را در می یافتند و فیلم آنچنان تخیل و احساساتشان را همراه خود میکرد که خاطره آن تا سالها در یادها باقی می ماند . ]

.

.

انیمیشن ماجراهای زیردریایی

.

با نام اصلی  Aventuri Submarine محصول رومانی در سال 1978

این فیلم، یک سریال 13 قسمتی، ساخته استودیو انیما فیلم، Animafilm رومانی است و شخصیتهای آن اولین بار توسط ویکتور آنتونسکو، Victor Antonescu طراحی شده اند - از آثار دیگر او رابینسون کروزو و ماجراهای شگفت انگیز تفنگدارها میباشد -

فلورین، Florin و آنکا، ANCA دو شخصیت اصلی داستان هستند . فلورین کاپیتان زیر دریایی است و  همراه با خواهرش آنکا در میان دریا و اعماق اقیانوسها به دنبال کشف ناشناخته ها میروند . آنها با ماهی ها و گونه های دریایی و هیولاها مواجه میشوند و در سفر به دنیای زیر آب - همراه با ماهی ربات - ماجراهای زیادی را تجربه میکنند .

برخی داستانهای این مجموعه شامل : کمک به دلفین، نجات و برگرداندن لاک پشت - نجات تمساح های ساکن جزیره از هیولای سوسمار، خراب شدن و فرو رفتن زیر دریایی در میان گل و لای، مار دریا، حمله سفره ماهی، خرابی موتورها و تامین برق از ماهی الکتریکی، کمک به اره ماهی و نجات بز کوهی از کروکتیل میباشد .

و عناوین بعضی قسمتها شامل : شکار غیر قانونی، سراب، فقدان انرژی، زندانیان گل و لای، هزار تو و انفجار آتفششان

.

.

kurt steiner


دنیا فریبنده و دل انگیز است اما دوامی ندارد .
۱۳۹۳/۱۰/۷ عصر ۰۶:۴۳
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, زرد ابری, پیرمرد, برو بیکر, BATMAN, مگی گربه, پرشیا, خانم لمپرت, ترینیتی, پیر چنگی, سرهنگ آلن فاکنر, بلوندی غریبه, هایدی, رضا خوشنویس, Memento, واتسون, کاپیتان باگواش
ترینیتی آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 18
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۱۰/۹
اعتبار: 7


تشکرها : 29
( 219 تشکر در 14 ارسال )
شماره ارسال: #659
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

حقیقتش من همیشه کارتون (کارتون اصیل و دستی نه ازین کامپیوتریای زیراکسی بی بته!) رو به نمایشای عروسکی و خمیری و لاستیکی و چوبی و سه بعدی و اینها ترجیح دادم، اما همونطور که تو هر قانونی تبصره ای هست، تو هر اصلی هم استثنائاتی وجود داره. مثلا سریال عروسکی «افسانه ی سه برادر» یا انیمیشن استاب موشنی «پر قو» (که درستش «پرهای درنا» ست) جزو بهترین و جذاب ترین و خواستنی ترین برنامه های بچگی من بوده و هست و حتی اگه قرار به انتخاب باشه شاید بتونم اینا رو یه رج بالاتر از کارتونای خدایی مثل سیندرلا، رابین هود ، سندباد و تن تن قرار بدم.

حالا که خوب فکرشو میکنم میبینم چیزی که باعث میشد ما یه کارتون یا انیمیشن عروسکی یا کلا هر برنامه ای رو بیشتر دوست داشته باشیم- سوای جلوه های بصری و دوبله های قوی و خاطره و این حرفها- وجود یک داستان درست و حسابی و جذاب پشت اونها بوده. داستانهایی که باعث میشد  تخیل ما بچه ها بکار بیفته و خودمون رو درگیر ماجرا کنیم و با شخصیتهاش همذات پنداری.

حقیقتش هیچ زمانی از تولیدات وطنی مملکت گل و بلبل در زمینه ی کارتون چیز دندون گیری عاید بچه ها نشده و تقریبا همه ی نسل های قدیم و جدید این بخش از حافظه رو دربست به تولیدات فرنگی واگذار کرده اند. البته کاملا حق دارند، چون کارتونهای ایرانی یا به قصد فرو کردن پیام اخلاقی- اجتماعی - مذهبی- سیاسی به کله ی بچه ها درست میشدند یا نشون دادن فرهنگ غنی و اصیل ایرانی به مدد مینیاتور و قالی و تخت جمشید و این قبیل چیزها ... که اصلا واسه ذهنای حساس بچه ها که در درجه اول دنبال لذت بردن و به عالم رویا رفتن از دریچه ی تخیل هست، قابل هضم نبوده و نیست و نخواهد بود. تازه اگرهم گهگاه یه داستان یا سوژه ی خوب رو به دست میگرفتند ، اینقدر بدفرم و بی کیفیت درستش میکردند که بچه ناخودآگاه رم میکرد!! :ccco

اما توی زمینه ی کارای عروسکی اوضاع یه نمه بهتر بود و با مدد از آدمهای باتجربه و هنرمندی که توی این زمینه سالها فعالیت داشتند و استفاده از صداگذاری مناسب و داستانهای جذاب و دوست داشتنی یه سری کارهای خوب و به یادموندنی درست شد که برامون خاطره شدند. نمونه هاش هم زیادند مثل حسن و خانوم حنا، مدرسه موشها، نخودی، قلی و مادربزرگ، شتر و روباه (اسمش یاد نیست همونی که روباهه هی میگفت: شَترجان!) و خونه مادربزرگه و خیلی های دیگه

در زمینه کارای استاپ موشن یا تک فریم هم چند مورد کار خوب مثل نگهبان چشمه، داستانهای برگرفته از مثنوی (داستان مرد و عزرائیل) و افسانه ماردوش انجام شد که یکی از خوبها بنظر من «قصه های بازار» بود که حول و حوش سال 75 از تلویزیون پخش شد.

[تصویر: 1420386369_6027_e77fdb2b72.jpg]

از قیافه های وحشتناک و کج و کوله tajobشخصیتها که بگذریم ، سه تا چیز باعث موفقیت این انیمیشن شد. اول یه داستان خوب و بقول بهرام شفیع اُست وقرصدار که باعث شد بچه ها ماجرا رو دنبال کنند. دوم اضافه کردن تیکه های بانمک در لابلای قصه که خیلی به جذابیت داستان کمک میکرد. ( تیکه هایی که طوطی به ملت توی بازار مینداخت. مثلا به قصاب که خیلی چاق بود میگفت : یه خورده به خودت برس، شدی پوست و استخوون!khande یا استفاده از لفظ «حمّال» که خیلی قشنگ اداش میکرد  taeed و بخاطر بدآموزی نمیگفت : برادر زحمتکش بار آور!!! :ccco)

سوم و مهمتر از همه اینکه کارگردان بچه ها رو بچه فرض نکرده و دیالوگها رو اصولی و بامنظور نوشته بود و از آوردن اسمهای مسخره و عبارات بچگانه و بی سروته که انگار یه عقب مونده ی ذهنی ادا کرده، خودداری کرده بود. بلایی که امروز گریبانگیر تقریبا تمام برنامه سازها و مجریان مملکت ما شده و با بچه ها مثل آدمهای احمق صحبت میکنند....

[تصویر: 1420386436_6027_3348b3a485.jpg]

قسمت سوم این اپیزود هم داستان جذابی داشت و منو یاد قسمت دره الماس سندباد مینداخت. دیگه داستانشو نمیگم چون این انیمیشن خیلی قدیمی نیست و همتون چندباری نیگاش کردین.

به امید ساخته شدن هرچه بیشتر کارهای خوبی ازین دست....


خدا می‌بخشد ، من هرگز
۱۳۹۳/۱۰/۱۲ صبح ۱۰:۰۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سرهنگ آلن فاکنر, بولیت, اسکورپان شیردل, فیلیپ ژربیه, برو بیکر, خانم لمپرت, BATMAN, پیر چنگی, اکتورز, Classic, سروان رنو, مگی گربه, پرشیا, زرد ابری, بلوندی غریبه, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون, پیرمرد, کاپیتان باگواش
ترینیتی آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 18
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۱۰/۹
اعتبار: 7


تشکرها : 29
( 219 تشکر در 14 ارسال )
شماره ارسال: #660
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

تا اونجا که خاطرم اجازه میده وقتی پستای این تاپیک رو تورق میکردم یکی دوجا اشاره ای به کارتون خاطره انگیز «فوتبال قزاق ها» (که البته اصلش «قزاق ها چطور فوتبال بازی میکنن») شده بود و چندتایی اسکرین شات هم محض یادآوری بغلش خورده بود، منتها بنظرم حق مطلب راجع به این کارتون قدیمی و قشنگ ادا نشده و ارزشش رو داره حداقل به اندازه کارتون هچل هفت و محیر العقول فوتبالیستها! مورد نقد قرار بگیره.

دقیق خاطرم نیست چه سالی بود که اولین بار این کارتون رو دیدم، ولی مطمئن هستم توی برنامه کودک نوروز بود. یه کارتون روسی به سبک و سیاق کارتونای دهه هفتاد و هشتاد صامت همراه با موسیقی شلوغ پس زمینه و چندتایی افکت صوتی. اولش چیز زیاد دندونگیری بنظر نمیومد و همچی دیدنی نبود. چندتا قزاق تیریپ تاراس بولبایی با تمبون قرمز و پیرهن سفید با یه کاکل بلند وسط کله تراشیده ، سبیل به سبیل روی یه تپه پلاس بودن و ظاهرا انتظار رسیدن کسی رو میکشیدن که یهو از دور یه قایق بادبانی مثل قرقی از را ه میرسه و سه تا قزاق ازش پیاده میشن.

[تصویر: 1420307612_6027_b313665016.JPG]

اینطور که از شواهد و قرائن برمیومد اینا رفته بودن اونور آب (انگار انگلیس) و اونجا موقع برگزاری فینال مسابقات فوتبال توی ورزشگاه حضور بهم رسونده بودن و دیده بودن که چطوری تیم انگلیس توی اون هوای بارونی زده بود تیم مقابل رو لوله کرده بود و با افتخار جام قهرمانی رو از سرکار علیه الیزابتِ نمیدونم چندم گرفته و چه کلاسی و مهمتر از همه عجب کاپی... طلای هیجده دست ساز زنجون کار!

[تصویر: 1420308156_6027_5a67fb0122.JPG]

خلاصه دردسرتون ندم چشم اینا کاپ رو گرفته بود و تصمیم میگیرن هرطور شده بدستش بیارن. واسه همین محض دستگرمی میزنن ده بیست تا هندونه رو با ضربه کاشته هشدر پشدر میکنن و دو سه تا هم میکوبن تو کله ی هندونه چی و بعد میشینن با سیب و گلابی یه تاکتیک علی اصغری :D) انتخاب میکنن و قمه و چاقو و توپ و تفنگ رو کنار میذارن و به ستون یک میرن واسه اولین بازی...

[تصویر: 1420309653_6027_fc0d084191.JPG]

[تصویر: 1420309032_6027_228e92b397.JPG]

قزاق ها بعد از مدتی راه گز کردن میرسن به یه منطقه ی جنگلی و یهو سه تا شوالیه ی زره پوش جلوشون سبز میشن و نیزه میذارن رو سینه شون که : "ها! کجا؟"{#smilies.angry} و وقتی قزاقا توپ چل تیکه رو نشون میدن، یهو اخمامو رو جمع میکنن و نیشو استاد و خوش گلمیشن و صفا آوردین و این مسائل... (یه نکته رو هم اینجا جا داره بگم که در روسیه ی قدیم سپاه تزار از ارتش قزاقها تشکیل میشد و تزارها به موجب این خدمت به اونا اجازه میدادن امتیاز زمینهای کشاورزی مال خودشون باشه و بصورت موژیک یا دهقان برای ارباب منطقه کار نکنن. بنابراین یه جورایی قزاق به چشم ملل همسایه دشمن و متخاصم محسوب میشد و رو همین حساب هر سرزمینی که میرفتن، دم در جلوشون رو میگرفتن و واسه شون نیزه و قمه میکشیدن!)

بعله بعد از اینکه با سلام و صلوات میبرشون توی شهر، ملت توی یه میدون جمع میشن و بازیکنان دو تیم مقابل هم صف آرایی میکنن. (البته در اینکه این کشور کجای دنیا بوده میون علما اختلاف هست اما حدس بنده اینه که اونجا -بر اساس مسیر شرق به غرب قزاق ها- یه کشور اروپای شرقی مثل مجارستان ،چکسلواکی یا لهستانه. دلیل دیگه هم ساختمونای آجری قرون وسطایی تیریپ دراکولائی و همینطور مدل موی ملته.)

ظاهرا اون زمونا فیفا قانون شورت ورزشی و کفش استوک دار و اینا رو هنوز وضع نکرده بود، چون تیم حریف همونطور زره پوش وارد زمین شدن و منعشون نمیکردی اسب و نیزه شون رو هم میاوردن وسط زمین!

[تصویر: 1420382773_6027_b18b6c912a.JPG]

 خلاصه وقتی سوت ... ببخشید توپ در شد، یهو جماعت زره پوش عین آهنربا چسبیدن به هم و یه تانک نوک تیز درست کردن و همراه یه بابائی وسطشون با نشونه گیر روی کلاهخود ، پا به توپ به طرف دروازه قزاقا راه افتادن و هرچی سر راهشون سبز میشد پرت میکردن کنار و نه تکل و نه تنه قانونی و نه چک و لگد، هیچکدوم جلو راهشون رو نمیگرفت.

[تصویر: 1420383226_6027_20f86b005e.JPG]

( لای پرانتز عرض کنم توی این کارتون ظاهرا حساب بازیکنا از دست کارگردان در رفته بوده و هر وقت عشقش میکشید بازیکن اضافه و کم میکرد ! مثلا توی عکس بالا اگه ملت زره پوش رو بشمری یه چیزی حدود چهل و خورده ای کله میبینی! در صورتی که اول بازی هفت هشت نفر معقول وایساده بودن تو زمین. از اون طرف قزاقا هم غیر از سه تا بازیکن اصلی (جغلوف، هیکلوف، گلروف) باقیشون در زمان بازی هی کم و زیاد میشدن و چون همه کپی هم بودن معلوم نبود الان کی هست و کی نیست!:huh: البته این ایراد در مقابل کارتون فوق ارزشی فوتبالیستها که در آن قوانین سه گانه نیوتن و جاذبه اراجیفی بیش نبوده و ملت کلا میون زمین و آسمون زندگی میکردن، چیز چندان مهمی نیست!!)

 [تصویر: 1420385079_6027_63b740458c.JPG]

خب فکر کنم همین مقدار واسه اونا که دیدن، تجدید خاطره و واسه اونا که ندیدن ، انگیزه ای واسه یه بار دیدن شذه باشه :

لینک پخش کارتون از سایت منحوس یو تو یو ب :

https://www.y o u tube.com/watch?v=icBXQ4DLfDs


خدا می‌بخشد ، من هرگز
۱۳۹۳/۱۰/۱۳ عصر ۰۹:۵۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : برو بیکر, فیلیپ ژربیه, سرهنگ آلن فاکنر, زینال بندری, نایب تیمور خان, اسپونز, BATMAN, Kurt Steiner, اکتورز, Jacques Clouseau, rahgozar_bineshan, مگی گربه, زرد ابری, پیرمرد, بلوندی غریبه, رضا خوشنویس, هایدی, Memento, واتسون, دون دیه‌گو دلاوگا, مموله, کاپیتان باگواش
ارسال پاسخ