تالار   کافه کلاسیک
کدامیک از سریالهای زیر زیبا بودند؟ - نسخه قابل چاپ

+- تالار کافه کلاسیک (https://cafeclassic5.ir)
+-- انجمن: تالارهای تخصصی (/forumdisplay.php?fid=10)
+--- انجمن: مسابقه و نظرسنجی (/forumdisplay.php?fid=14)
+--- موضوع: کدامیک از سریالهای زیر زیبا بودند؟ (/showthread.php?tid=618)


کدامیک از سریالهای زیر زیبا بودند؟ - برو بیکر - ۱۳۹۳/۱/۲۹ عصر ۰۸:۱۶

بعد از ساخت هزار دستان توسط زنده یاد علی حاتمی و اقبال عمومی مردم از این سریال کارگردانان زیادی سعی کردند از آن دوره تاریخی سریال بسازند.

این سریالها گاه مناسبتی بودند ( مانند شب دهم ) و گاه سفارشی ( مانند مدار صفر درجه). علی حاتمی فقید برای هزار دستان خود ستونهای اولین شهرک سینمایی ایران را در جاده مخصوص کرج بنا نهاد که اکنون به شهرک سینمایی غزالی معروف است. شهرکی که او با وسواس بسیار بنا نهاد. خاطرم میآید در اوایل دهه شصت مصاحبه ای از او در مجله سروش می خواندم که او اشاره نموده بود که از مدتها قبل با سازمان آب و مخابرات در ارتباط بودم که اگر برای توسعه شبکه خود می خواستند در خیابان لاله زار حفاری کنند حتما به او اطلاع دهند تا او هنگام حفاری بتواند از نزدیک پوشش زیر آسفالت را جهت الگو برداری شهرک خود مشاهده کند.

اکنون این شهرک راه کارگردانانی که وقایع فیلمشان در دهه های 1310 تا 1330 می گذرد را بسیار کوتاه کرده است.

در بین سریالهایی که ماجرای فیلمشان در این بازه زمانی اتفاق افتاده است پنج اثر را انتخاب نمودم. اما اینکه کدامیک از این آثار قویتر و بهتر ساخته شده اند در این جستار بعهده اعضای کافه گذاشته است. با توجه به اینکه اعضا کافه بسیار نکته سنج هستند نتیجه این نظر سنجی قطعا برای میهمانان و بازدید کنندگان سایت باید جالب باشد. مضافا اینکه دوستان می توانند دلایل خود را نیز برای انتخاب خود بیان دارند.

نام هزار دستان نیز در بین این آثار نیامده است زیرا قطعا دوستان می دانند که این اثر قابل مقایسه با سایر آثار نیست . آثاری که برای قرار گرفتن در بین گزینه ها انتخاب شده اند همگی جزو آثاری هستند که تقریبا هم وزن و هم سبک میباشند و همانطور که میدانید صدا و سیما برای ساخت هریک از این آثار متحمل بودجه سنگینی شد و کارگردانان این آثار نیز برای ساخت این مجموعه ها زحمات بسیاری کشیدند.

تصمیم داشتم در بین این آثار سریال سرزمین کهن را هم اضافه نمایم. اما از آنجا که این سریال در ابتدای راه مورد بی مهری بختیاریهای عزیز قرار گرفت و مهر توقیف بر آن نهاده شد و روانه شبکه خانگی گردید گفتم شاید زود باشد بخواهیم در موردش قضاوت کنیم.

نکته:

  • فقط کاربرانی میتوانند در نظر سنجی شرکت نمایند که عضویت آنها از سوی سروان رنو تایید شده باشد.

  • مدت شرکت در نظر سنجی نامحدود می باشد

  • این نظر سنجی عمومی می باشد و سایر کاربران می توانند انتخاب شما را ببینند.

  • شما می توانید بیش از یک گزینه را انتخاب کنید


(ترتیب این گزینه ها به ترتیب حروف الفبا می باشد)

گزینه یک : در چشم باد


کارگردان : مسعود جعفری جوزانی

سال ساخت : 1382 تا 1387 (پنج سال)

این سریال در 50 قسمت 50 دقیقه ای تهیه و پخش گردید. پروژه عظیمی که مسعود جعفری جوزانی از آن بعنوان وصیتنامه خود در حوزه سینما یاد کرد. ماجرا بیانگر 3 دوره تاریخی کشورمان را در سه دهه1300 و 1320 و 1360 بیان میدارد که طولانی ترین بخش سریال در دهه مورد نظر ما یعنی دهه 1320 اتفاق می افتد.

ماجرای سریال سرگذشت یک فرزند ایرانی را بنام بیژن با بازی پارسا فیروز فر را به تصویر میکشد که به پیشه خلبانی روی می آورد و در جریان جنگ جهانی دوم توسط متفقین دستگیر و به خارج از کشور تبعید میشود و نهایتا در دهه شصت برای یافتن فرزند خود به ایران باز می گرد.

مسعود جعفری جوزانی نیز به تبعیت از ذائقه مردم برای جذاب شدن سریال از ابتدا تا انتهای سریال یک ماجرای عشقی را نیز چاشنی سریال خود می نماید. برای این سریال صدا و سیما بیش از 120 میلیارد ریال هزینه میکند.

این سریال در سه فاز تهیه شد که تمام لوکیشنهای فاز دوم سریال در شهرک غزالی فیلمبرداری گردید.


گزینه دوم :شب دهم


کارگردان : حسن فتحی

سال ساخت : 1379

سال 1380 و تلاقی آن با ایام سوگواری محرم یک سال سخت و استثنایی بود. صدا و سیما در یک دو راهی سخت قرار گرفته بود. آنها در سدد آن بودند تا برنامه هایی بسازند که هم شان ایام سوگواری حفظ شود و هم تعطیلات نوروز مردم را سرگرم کنند.

شب دهم تمام بینندگان را غافلگیر کرد. سریالی خوش ساخت که به دست کارگردانی کاربلدی بنام حسن فتحی سپرده شد که پیش از آن امتحان خود را با پهلوانان نمی میرند پس داده بود. این سریال در 12 قسمت 45 دقیقه ای تهیه و پخش گردید.

ماجرای سریال به اوایل حکومت پهلوی بر می گردد. دوره ای که در آن برگزاری تعزیه از سوی حکومت قدغن شده بود. در این نفسا حیدر خوش مرام از لوطی های با مرام تهران عاشق یک شاهزاده قجری میگردد و بازی سرنوشت او را جهت رسیدن به عشق خود وادار به برگزاری 10 شب تعزیه می گردد. بازی آغاز می گردد و شاهزاده قجری (با بازی کتایون ریاحی ) زمانی حس میکند که این بازی خطرناک موجب عاشق شدنش به حیدر را محیا نموده است که دیگر کار از کار گذشته است. شاهزاده از حیدر میخواهد بازی را تمام کند اما دیگر این عشق به شاهزاده نبود که حیدر را وادار به ادامه تعزیه میکند. و نهایتا اینکه حیدر خوش مرام در این راه در شب دهم جان خود را فدا میکند.


'گزینه سوم : کلاه پهلوی


کارگردان : سید ضیاالدین دری

بینندگان این سریال هر جمعه ساعت 22 و بمدت 54 هفته به پای تلویزیون نشستند تا ببیند کارگردانی که پیش از این کیف انگلیسی را در کارنامه خود داشت اینبار چه روایتی از تاریخ ایران را به تصویر خواهد کشید.

ماجرای سریال در خصوص جوانی است از طبقه پایین جامعه که برای ادامه تحصیل به فرانسه اعزام میشود و در همانجا با دختری ایرانی - فرانسوی ازدواج میکند و پس از اتمام تحصیل مجددا به وطن مراجعت میکند. فرخ باستانی در پی توصیه ای که با خود داشت فرماندار شهرستان سامان می شود. حضور فرخ و همسر فرانسویش باعث ایجاد تحولاتی در این شهر کوچک می شود. این سریال از اوایل پاییز سال 90 روی آنتن رفت و نمایش آن تا سال 92 بطول انجامید


گزینه چهارم : کیف انگلیسی


کارگردان : سید ضیاالدین دری

سال ساخت : 1378

منصور ادیبان از یک خانواده مذهبی و تحصیلکرده فرانسه می باشد. او در پی گرفتن حق مردم شهرش و آزادی خواهی پس از سپری شدن یک ماجرای طولانی سرانجام پا به مجلس می گذارد.

دایر نمودن یک دفتر روزنامه نیز او را در هدف خود یاری میکند. اما آرام آرام او تغییر موضع میدهد. این تغییرات دامن زندگی خصوصی او را نیز میگیرد. آشنایی او با مستانه نیز باعث میگردد تا او در تفکرات قبلی خود تجدید نظر کند.

در پایان سریال کارگردان از منصور ادیبان شخصیت متزلزلی  می سازد که هم در آرمانهای خود شکست خورده است و هم در زندگی شخصی خود نیز شکست را تجربه میکند. او از همسرش جدا میشود اما شرایط به گونه ای رقم میخورد که او به مستانه هم نمی رسد.


گزینه پنجم : مدار صفر درجه


کارگردان : حسن فتحی

سال نمایش : 1386

حسن فتحی پس از اجرای چند پروژه بزرگ مانند پهلوانان نمی میرند و شب دهم دیگر آنقدر با تجربه و پخته شده بود تا ساخت چنین سریالی را بعهده او بگذارند.

مدار صفر درجه در 30 قسمت 50 دقیقه ای تهیه و پخش گردید. ماجرای سریال درباره جوانی است بنام حبیب پارسا که در یک خانواده مذهبی زندگی میکرد. او در پی اعزام به پاریس جهت تحصیل عاشق یک دختر یهودی بنام سارا آستروک میشود. پاریس توسط نازیها اشغال میگردد و بازگشت حبیب پارسا به همراه سارا به کشورش او را درگیر ماجراهای بسیاری میکند.

از نکات مهم این سریال دوبله زیبای آن به مدیریت بهرام زند و بازی مورد قبول چند هنرپیشه غیر ایرانی می باشد. برای اطلاعات بیشتر در خصوص این سریال می توانید این پست را در تاپیک یک فیلم ...... یک ترانه نیز مطالعه فرمائید.

http://cafeclassic4.ir/thread-602-post-21969.html#pid21969


گزینه ششم: هیچیک از سریالهای فوق زیبا نبودند

دوستانی که هیچیک از سریالهای فوق مورد پسندشان نیست میتوانند این گزینه را انتخاب کنند.

در مجموع فکر میکنم در خصوص هریک از سریالهای بالا دوستان شاید مطالبی داشته باشند که بیانشان در اینجا خالی از لطف نیست. البته سریالی مانند کارآگاه علوی هم میتوانست در لیست بالا قرار بگیرد .




RE: کدامیک از سریالهای زیر زیبا بودند؟ - سناتور - ۱۳۹۳/۱/۲۹ عصر ۰۹:۴۰

بروبیکر جان کاشکی اسم روزی روزگاری رو هم می آوردی. همگی به اون رأی می دادیم.




RE: کدامیک از سریالهای زیر زیبا بودند؟ - برو بیکر - ۱۳۹۳/۱/۲۹ عصر ۱۰:۲۵

(۱۳۹۳/۱/۲۹ عصر ۰۹:۴۰)سناتور نوشته شده:  

بروبیکر جان کاشکی اسم روزی روزگاری رو هم می آوردی. همگی به اون رأی می دادیم.

سناتور عزیز

در اینجا فقط نام سریالهایی که هم وزن و هم سبک می باشند آورده شده است. مضافا اینکه این سریالها همگی چند نقطه مشترک دارند. اما مهمترین نقطه مشترک آنها محل فیلمبرداری برخی از لوکیشنها می باشد که همان شهرک سینمایی غزالی می باشد. بجز کارآگاه علوی من سریال دیگری را که دارای سبک و سیاق این سریالها باشند را نیافتم.




RE: کدامیک از سریالهای زیر زیبا بودند؟ - خانم لمپرت - ۱۳۹۳/۱/۳۰ صبح ۰۹:۲۶

باعرض سلام و درود به همه گرامیان

من بعنوان یک مخاطب عام تمامی سریالهای فوق را تقریبا همسنگ میدانم ازنظر سوژه بنظرم نگاه این سریالها جانبدارانه و جملگی در جهت القا یک خط فکری خاص هستند و دربیان حق مطلب و وقایع تاریخی تاحدودی تحریف و کم فروشی کرده اند . پس از خیر پیام و محتوای داستان آنها میگذارم . کیف انگلیسی را از آن جهت انتخاب کردم که همیشه در ذهنم جاری است نه سریال بلکه موسیقی آن . به نظرم موسیقی از تیتراژ ابتدایی گرفته تا سکانس به سکانس و عنوان بندی نهایی شاهکار است واقعا از ته دل آرزو میکنم خدا آقای فخرالدینی را سالیان سال پاینده نگاهدارد (موسیقی سربداران، امام علی و بوعلی سیناو روزی روزگاری ازجمله اثرات ماندگار ایشانند) ...البته ازبازی زیبای لیلا حاتمی و علی مصفا نیز نمیتوان گذشت.

جالب این است که وقتی درنت درباره موسیقی کیف انگلیسی جستجو کردم مطلبی در سایت رسمی شبکه یک ثبت شده بود که در پایان عرایضم خالی از لطف نیست خلاصه ای ازآن را باهم بخوانیم وبشنویم :

...یکی از برجسته‌ترین نقاط ماندگاری این سریال ،موسیقی آن بود که به وسیله فرهاد فخرالدینی ساخته شده است.موسیقی سریال کیف انگلیسی، مجموعه خاطره‌هاست؛ گنجینه‌ای از نغمه‌ها و نواهای خاطره‌انگیزی که برای نسل امروز ناخودآگاه یادآور فضای تهران قدیم و موسیقی آن دوره است.

تیتراژ شروع

رِنگی است از درویش خان به نام پریچهر و پریزاد که یکی از معروف‌ترین و محبوب‌ترین رِنگ‌ها در میان آثار درویش خان است. در تنظیم این اثر توجه فخرالدینی به حفظ ملاحت و شیرینی ملودی مشهود است. پرهیز از بافت‌های سنگین و پیچیده و ارکستراسیون نرم و دلنشین عواملی است که به برجسته‌تر کردن زیبایی‌های ملودی درویش خان کمک شایانی کرده است.

http://www.persianpersia.com/music/p/nakissa.php?artistid=129&Albumid=494&trackid=4135

تیتراژ پایانی

والس زیبایی است ساخته‌ آلفرد ژان باتیست لومر، موسیقیدان فرانسوی که در عصر قاجار به ایران آمد و حضور او سرآغاز دگرگونی‌های بنیادین و اساسی در موسیقی ایران شد. این قطعه با این‌که دارای ریتم والس است و به وسیله یک موسیقیدان غیرایرانی ساخته شده، روند حرکت ملودی در آن بیشتر به موسیقی شرقی و فضای موسیقی ایرانی نزدیک است تا موسیقی غربی. به بیان دیگران این قطعه بیشتر به فضای مقام بیات اصفهان نزدیک است تا گام مینور.

جمله‌های این والس، جمله‌های قرینه‌ای زوج بوده و دارای حرکت‌های سکانس‌وار است و همین دو عامل باعث می‌شود برای گوش مخاطب ایرانی چه زمان خود لومر و چه امروز که دوباره تنظیم شده است، آشنا و دلنشین باشد.

در تنظیم این والس استفاده از ساز ساکسیفون رنگ صوتی ویژه‌ای به موسیقی داده که تا حدی به القای فضای تاریخی اثر کمک می‌کند.

http://www.persianpersia.com/music/p/nakissa.php?artistid=129&Albumid=494&trackid=4144

تصنیف گشته خزان

این تصنیف از معروف‌ترین موسیقی‌های آوازی است که در طول این سال‌ها از طریق تلویزیون میان مخاطبان رواج پیدا کرد.

این تصنیف از ساخته‌های عباس شاپوری است و در واقع فخرالدینی با تنظیم مجدد و به‌کارگیری آن در مجموع موسیقی‌های سریال کیف انگلیسی آن ‌را دوباره زنده کرد. ساختار تنظیم تصنیف با 2 اثر دیگری که به عنوان تیتراژ اول و پایان به کار گرفته شده بود به کلی تفاوت است.

ابتدا پایه‌ای 2 میزانی به صورت اونیسون (همصدا) توسط ویلون و زخمه‌های عود به گوش می‌رسد که با تمبک همراهی می‌شود. این ترکیب صوتی در دوره‌ای که سریال داستان را روایت می‌کند در موسیقی رادیو و صفحه‌هایی که ضبط می‌شده بسیار رواج داشته است.

شعر تصنیف، محتوایی شوریده و پرسوز و گداز دارد و خواننده آن علیرضا قربانی هم به خوبی از عهده اجرای حالت‌های درونی آن برآمده است.

http://s4.picofile.com/file/7816477204/alireza_ghorbani_gashte_khazan.mp3.html

 




RE: کدامیک از سریالهای زیر زیبا بودند؟ - برو بیکر - ۱۳۹۳/۱/۳۱ عصر ۰۱:۴۷

ممنون خانم لمپرت

یاد کردن از فرهاد فخرالدینی در چنین جایی خالی از لطف نیست. هنرمندی که در اغلب آثارش به موسیقی ایرانی کاملا وفادار مانده است. نکته جالبتر آنکه موسیقی هایی که او برای آثار سینمایی و تلویزیونی می ساخت همگی با حال و هوای اثر کاملا همسو بودند. از موسیقی حماسی سربداران گرفته تا موسیقی یسیار زیبا و محلی روزی روزگاری.

اگر به سایر آثار او هم دقتی شود خواهیم دید اغلب کارگردانان بزرگ که به نقش موسیقی در فیلم خود اهمیت می داده اند به سراغ او رفته اند. علی حاتمی نیز برای ساخت موسیقی کمال الملک به سراغ او می رود و داوود میر باقری هم برای مسافر ری.

اما در خصوص کیف انگلیسی. همانطور که خانم لمپرت هم اشاره نمودند موسیقی این فیلم بر مبنای ریتم والس پایه گذاری شده است. ریتمی که موسیقی کمتر فیلم ایرانی را می یابیم که از آن استفاده شده است و باید پذیرفت که بسیار زیبا و دلنشین به روی فیلم سوار می شود و هروقت و یا هر زمان که در طول فیلم از این موسیقی استفاده می شود به روند و حرکت فیلم کمک شایانی می کند. ریتم والس یکی از دلنشین ترین ریتمهای سه چهارمی است که در عین سادگی حتی میتوان بدون درام و پرکاشن به ماهیت آن پی برد. مضافا اینکه ترانه های ایرانی که با این ریتم نواخته شده اند معمولا جزو ترانه های ماندگاری هستند ( مانند غوغای ستارگان پروین و یا سلطان قلبهای عارف).

در خصوص نقطه اشتراک سریالهای نامبرده شده چند نکته را خدمت دوستان عرض کنم. ابتدا دیدن نام حسن بشکوفه بعنوان مجری طرح و یا تهیه کننده در اغلب آنهاست. علیرضا قربانی نیز خواننده سوگلی تیتراژ اغلب آنهاست . اما جالبتر از همه وجود یک دفتر نشریه و یا روزنامه است که در هر یک از سریالهای نامبرده شده و حتی (کارآگاه علوی) نقش محوری و کلیدی دارد که این موضوع بیانگر اهمیت نشریات و روزنامه ها در تغییر اوضاع مملکت در آن برهه از زمان است.

جاهلین و لوطی های اجیر شده هم  برای برهم زدن و ایجاد درگیری و زد و خورد نقطه دیگر اشتراک هر پنج سریال می باشند. موضوعی که در هزار دستان نیز به رهبری شعبان بی مخ محوریت داشت و اگر نگوئیم بگونه ای این موضوع از هزار دستان الگوبرداری شده حداقل می توانیم بگوئیم جاهلین اجیر شده نیز مانند نشریات بعنوان بازوی کمکی نقطه مقابل آزادیخواهان بودند. (نسخه آپگرید شده آنان در زمان فعلی همان لباس شخصیهای خودموننzzzz:)

اما در هر پنج سریال موضوع عشق بعنوان یک رکن اصلی موج میزند. و صد البته هرچی این موضوع نامتعارف باشد برای بیننده جذابتر میشود. منظور من از نامتعارف موضوع عشقهایی است که خارج از عرف جامعه به وقوع می پیوندد. عشقهایی که تا قبل از دهه هفتاد خط قرمز سینماو تلویزیون ایران بود از اواخر دهه هفتاد تبدیل شد به یک موضوع جذاب.

گویا پس از آنکه طرح برطرف نمودن موانع ازدواج موقت در مجلس بر سر زبانها افتاد دستهایی در کار بود تا فرهنگ این موضوع از طریق سینما و تلوزیون در بین مردم رواج یابد. حالا دیگر در هر سریال و فیلمی موضوع داشتن معشوقه برای مردان متاهل به یک امر عادی داشت تبدیل میشد. نمونه آن را فراوان میتوان نام برد.

در مدار صفر درجه اگر چه عشق ورزیدن حبیب پارسا و سارا استروک به واسطه جوان و مجرد بودن هر دو امری بود عادی و اجتناب ناپذیر اما عشق ورزیدن و رویارویی زینت الملوک جهانبانی بعنوان همسر آقای جهانبانی با سرگرد بهروز فتاحی برای بینندگان جذابتر بود.

در کیف انگلیسی نیز موضوع عشق ورزیدن منصور ادیبان به مستانه با وجود داشتن همسر موضوعی بود که بینندگان این سریال در کنار سایر وقایع آنرا پیگیری می نمودند. موضوع عشق نقطه مشترک هر پنج سریال بود. این پنج سریال دارای سه کارگردان میباشند.

اما در کیف انگلیسی علیرغم آنکه معتقدم آقای دری نسبت به آقای فتحی و جعفری جوزانی مصلحت را فدای حقیقت میکنند و برخی از موضوعات را بسیار غیر واقعی جلوه می دهند اما در برخی از صحنه ها توانسته است کاملا احساسهای یک زن ایرانی را در غالب همسر منصور ادیبان به تصویر بکشد.

خانم لمپرت به بازی زیبای علی مصفا و لیلا حاتمی اشاره نمودند. من در اینجا جا دار به بازی خانم صبا کمالی در نقش همسر منصور ادیبان نیز اشاره کنم. دری صحنه های مربوط به شک کردن صبا کمالی به همسر خود از روی بوی دستمال و انتظار کشیدن به زیبایی تمام زمینه آماده سازی بیننده را به بوجود آمدن یک ارتباط غیر منتظره آنهم از سوی فردی که از ابتدای فیلم انتظار چنین حرکتی از سوی او برای بیننده وجود نداشت را ایجاد میکند. او احساسات یک زن ایرانی را در چنین شرایطی با تغییر ظاهری و یا طبخ غذای مطبوع و یا ...... را توسط صبا کمالی به زیبایی به تماشاگر القا می کند.

فرهاد اصلانی و سیروس گرجستانی نیز در این سریال بی نقص بازی میکنند. من تنها با نقش یک هنرپیشه در این سریال کنار نیامدم و آنهم میگذارم به پای مشکلی که اساسا با شخصیت واقعی این هنرپیشه دارم. بنظر من محمدرضا شریفی نیا تنها وصله ناجور این سریال بود. این شخصیت در سینمای ایران بنظر من فقط برای نقش ولید در سریال امام علی ساخته شده است و ولاغیر.

در مجموع انتخاب شخصی من در بین این پنج سریال ابتدا مدار صفر درجه می باشد و سپس کیف انگلیسی و نهایتا در چشم باد.




RE: کدامیک از سریالهای زیر زیبا بودند؟ - سرهنگ آلن فاکنر - ۱۳۹۳/۲/۱ صبح ۱۲:۱۰

با اجازه بزرگان کافه

بروبیکر عزیز - بنظر من کاراگاه علوی هم می توانست در لیست قرار بگیرد و نمی دانم چرا تردید داشتید که آنرا بین گزینه ها قرار بدهید. من در بین این سریالها ابتدا مدار صفر درجه را پسندیدم و بعد هم کیف انگلیسی. در خصوص هر دو سریال هم دیدم در اینجا بحث شده است پس نیاز به توضیح ندارد بنا بر این سنت شکنی میکنم و دلیل عدم انتخاب خود را در خصوص سه گزینه دیگر خدمت دوستان می گویم.

کلاه پهلوی بنظر من یک سریال کاملا تحریف شده از تاریخ ایران است . ضمن آنکه مانند چهار سریال دیگر دارای یک ریتم خاص برای دنبال کردن سریال را نداشت و هرگز اشتیاقی را برای بیننده برای به انتظار گذاشتن آنان جهت دیدن قسمت بعدی ایجاد نمی کرد. به همین دلیل آنرا انتخاب نکردم

شب دهم سریال شیرینی بود اما تقریبا به مانند افسانه می ماند و دیدنش برای سرگرم شدن خوب بود اما هرگز نمی توانست به اطلاعات بیننده چیزی اضافه کند. ضمن آنکه به نظر من کارگردانش برای ساخت این سریال بدلیل کوتاه بودنش نسبت به چها سریال دیگر دچار زحمت نشده است. بنا بر این به همین دلیل آنرا از بین گزینه های خود حذف کردم.

اما در مورد در چشم باد. باید اعتراف کنم که مردد بودم آنرا انتخاب کنم یا خیر. زیرا بدلیل طولانی بودن این سریال قسمتهای بسیاری از آنرا ندیدم و فقط چند قسنت آنرا دیدم بنا بر این قضاوت کردن در مورد سریالی که آنرا کامل ندیده ام درست نبود. اما بعد از شرکت در نظر سنجی پشیمان شدم اما ظاهرا شرکت در نظر سنجی مانند ارسال پست قابل ویرایش نیست و دیگر نمی توان آنرا تغییر داد.

در واقع بنظر من کارگردانهای مدار صفر درجه و در چشم باد برای ساخت سریالهایشان خیلی زحمت کشیدند و کار سختی را در پیش داشته اند.




RE: کدامیک از سریالهای زیر زیبا بودند؟ - شیخ حسن جوری - ۱۳۹۳/۲/۳ صبح ۱۲:۵۲

ای اهالی کافه

مگر میشود از سینما عشق زدائی کرد؟

من نیز شیخی هستم عاشق. آیا بیاد نمی آورید که سالیانی بس دور چگونه بیوه خود را محو ومجذوب خود کردم که فرسنگها راه را از باشتین در پی من آمد و بسیار خطر کرد تا به سبزوار و نیشابور بیامد تا به مرادش برسد؟. فقط افسوس که نگذاشتند بماند و آخرش در پی ناملایمات هم کیشانم به دیاری هجرت کرد سوئد نام.

و هرجا که از عشق غافل شدم زیانی نمودم بس غیر قابل جبران. مگر یاد نمی آورید مرا که پس از شیخ به قامت حکیمی درآمدم شیخ الرئیس نامی. که ندانسته به عشقی پشت پا زدم غافل از آنکه معشوقم بانویی بود فرمانروا.

من همیشه عاشق بودم حتی آنزمان که خزانه دار کوفه و امویان بودم. شوذبی شدم  عاشق  که اینبار نه عاشق هم کیشانم که غیر کیشانم. با یکدست ماریا را میخواستم و با دست دیگر حمیرا. مگر نه آنکه  که زنان هندوانه بودند که بخواهم با یکدست دو تایشان را بردارم؟. عشق نه یهود می شناسد و نه نصرانی.

من همیشه عاشق بودم. گاه میدانستم و گاه نمی دانستم. حتی وقتی از قامت شیخی بیرون آمدم . آنگاه که میخواستم ترک عشق کنم و راهی دیار غربت گردم غریبه ای تپانچه بر پشت سرم نهاد و مرا راهی روستایی نمود پاییزان نام. و آنجا بود که تازه فهمیدم چقدر به عشقم را دوست میدارم و دوباره عاشق شدم و پشیمان از سفر.

من همیشه عاشق بودم . حتی زمانی که فوق تخصص مغز و اعصاب گرفتم و از وفور عشق خود تصمیم به جراحی معشوقم مولود گرفتم. و آن هنگام که بخت با من یار نبود و مولودم رخت سفر به آخرت بست از درد فراغش به خونه باغی پناه بردم و در اغمای الیاس شیطان غرق گردیدم.

پس ای بروبیکر هنرپرور و متخصص:

بدان و آگاه باش که فلسفه عشق به همین پنج تن آل سریال ختم نمی شود . که تا سینما بوده عشق هم بوده. و همه بدانند که پرده سینما آنقدر نازک و شفاف است که هیچ عشقی را در پستویش نهان نتوان کرد.

و از من شما را نصیحتی : که تا عشق هست زندگی باید کرد (شهر از سهرابی ، سپهر نام. با اندکی تحریف) خواه شقایق باشد خواه شقایق نباشد.

و من نیز در این وانفسا در چشمان باد  ، مداری انتخاب کردم صفر درجه. چرا که این شیخ هیچ کلاهی سرش نمی رود بویژه آنکه این کلاه طاغوتی هم باشد. شیخ را با انگلیسها هم کاری نیست و چشم به کیفشان ندارد. اندرخم شب اول نیز مانده ایم چه برسد به شب دهم.

و در پایان از آنجا که سالهاست لطف شیوخ شامل حال همه ماست لطف نموده بیش از این ایجاد مزاحمت نمی کنم.

آموختید یا نیاموختید؟




RE: کدامیک از سریالهای زیر زیبا بودند؟ - برو بیکر - ۱۳۹۳/۲/۳ عصر ۰۳:۰۹

ای شیخ بزرگوار

ممنون از پست زیبایتان

با این قلمی که دارید باید بیش از اینها در خدمتتان باشیم اما از آنجا که میدانم مرتبا سرگرم موعظه کردن هستید و به منبر می روید کمتر حوصله میکنید وما را  از فضایل خود بی نصیب می دارید. هرچند بنده شما را در این پست بیشتر امین تارخ دیدم تا شیخ الشیوخ باشتین.

.... و اما:

(۱۳۹۳/۲/۳ صبح ۱۲:۵۲)شیخ حسن جوری نوشته شده:  

و در پایان ............ بیش از این ایجاد مزاحمت نمی کنم.

در اینخصوص شما را به دیالوگی از فیلم زیبای دستهای خالی ساخته ابوالقاسم طالبی و با بازی زیبای خسرو شکیبایی و مریلا زارعی دعوت میکنم.

هنگامیکه حوریه به اتهام قتل دختر سنجری وفا در زندان بود همرزمان امیر حسین (پدر حوریه) به همراه یکی از روحانیون جهت گرفتن رضایت به ویلای آقای سنجری می روند. روحانی محترم با دیدن آقای سنجری (با بازی مسعود رایگان) می گوید:

- ببخشید مزاحم شدیم

و آقای سنجری میگوید: شما سالهاست که مزاحمیدshrmmm!

(و عجیب آنکه صدا و سیما هر وقت این فیلم را نمایش میدهد فراموش میکند این دیالوگ را سانسور کند)

(۱۳۹۳/۲/۳ صبح ۱۲:۵۲)شیخ حسن جوری نوشته شده:  

و در پایان از آنجا که سالهاست لطف شیوخ شامل حال همه ماست لطف نموده .........

در اینخصوص نیز شما را دعوت میکنم به بیتی از شعر خواجه بزرگ شیراز حافظ:

زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست            در حقیقت هرچه گوید جای هیچ اکراه نیست

.

.

بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است              ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست

(نتیجه میگیریم که ای شیخ ، شما  (not only) سالهاست که مزاحمید (but also)  ما را با لطف شما شیوخ کاری نیست)khande

اما ای شیخ بزرگوار:

تاکید بنده بر معقوله عشق بیانگر انکار آن نیست. بلکه بیانگر آن بود که در هر پنج سریال این نقطه مشترک وجود داشت. و این نقطه مشترک صرفا بخاطر جذب بیننده بود تا از این طریق بینندگان را پای تلوزیون میخکوب کنند و در عوض پیام فیلم را به مخاطب برسانند. و این در حالی بود که معتقدم در چنین آثاری کارگردان باید از نبوغ خود استفاده کند و با معقوله های دیگری سریالش را جذاب کند.

در آثاری که شما به نیابت از امین تارخ به آنان طعنه زدید مانند (سربداران - بوعلی سینا - پاییزان - معصومیت از دست رفته و اغما) در همگی رد پایی از این معقوله  گاه خفیف و گاه قوی  دیده میشد. اما هیچیک از کارگردانان بالا متاسفانه ذره ای از نبوغ علی حاتمی فقید را از این سینما به ارث نبردند.

ای شیخ بزرگوار - مگر نه آنکه علی حاتمی فقید 45 قسمت (اصلی) سریال بزرگی مانند هزار دستان را کارگردانی کرد بدون آنکه دست به دامن معقوله عشق همزاد شود. آیا او از حربه عشق و عاشقی برای جذابیت سریالش استفاده کرد؟

بجز یک سکانس کوتاه (صحنه خداحافظی ابوالفتح با جیران و آن دیالوگ تاثیر گذارش) حاتمی فقید بهیچ عنوان برای جذب بیننده دست به دامن صحنه های عشق زمینی نگردید و عجبا که این سریال بدون این حربه اینقدر جذاب و زیبا بود.

البته موضوع عشق در  سریالی چون هزار دستان بشدت موج میزد اما این عشق ، عشق به همزاد نبود. بلکه عشق به هنر بود که به محوریت خوشنویسی تهیه و تنظیم شده بود.

پس ای شیخ عزیز ، می بینید که بدون ورود به معقوله عشق نیز میتوان سریال تاریخی ساخت و اتفاقا پر مخاطب هم باشد. اما مشکل اینجاست که این سینما دیگر مردی چون علی حاتمی را ندارد تا بتواند دست به چنین کار بزرگی بزند.

پس اگر منظور شما از جمله مگر میتوان از سینما عشق زدایی کرد این باشد که حتما باید چاشنی چنین سریالهایی یک ماجرای عشقی را با خود یدک بکشد از خداوند قادر برای شما طلب توجیه می نمایم. و اگر توجیه نشدید پس باید خدمت شیخ عرض کنم که ای شیخ نیاموختی.taeed

ارادتمند

بروبیکر




RE: کدامیک از سریالهای زیر زیبا بودند؟ - زاپاتا - ۱۳۹۳/۲/۳ عصر ۰۶:۰۰

(۱۳۹۳/۲/۳ عصر ۰۳:۰۹)برو بیکر نوشته شده:  

البته موضوع عشق در  سریالی چون هزار دستان بشدت موج میزد اما این عشق ، عشق به همزاد نبود. بلکه عشق به هنر بود که به محوریت خوشنویسی تهیه و تنظیم شده بود.

برو بیکر عزیز بنظر من عشق در هزاردستان ،ناب ترین روایت تصویری از این مقوله است ، ای کاش دوباره سکانس بیادماندنی و تکرار ناشدنی خداحافظی ابوالفتح (علی نصیریان / با صدای ناصرطهماسب) و جیران (مینوابریشمی / با صدای شمسی فضل الهی ) را ببینید که دلسوختگی و دل سپردگی دو عاشق چه ها با دل ما نمی کند.دیالوگهای علی حاتمی که سراسر بوی دلدادگی و البته فراق می دهد از جنسی است که هرگز تکرار نخواهد شد.آنجا که جیران در جواب ابوالفتح می گوید اینبار لاقل بجای دختر عمو،جیران صدایم کن بی معرفت ،خود حکایتی است بی پایان از عشق ... هزاردستان حکایت غریبی است در حافظه تصویری این سرزمین ،حکایتی که تماما در ستایش عشق است ،عشقی که حسرت نا فرجامی اش تا ابد ماندگار است و سنگینی فراقش بر دل می ماند...

بیاد علی حاتمی و عاشقانه ترین سکانس تاریخ سینماو تلویزیون ایران...




RE: کدامیک از سریالهای زیر زیبا بودند؟ - مگی گربه - ۱۳۹۳/۲/۳ عصر ۰۸:۲۸

(۱۳۹۳/۲/۳ عصر ۰۶:۰۰)زاپاتا نوشته شده:  

(۱۳۹۳/۲/۳ عصر ۰۳:۰۹)برو بیکر نوشته شده:  

البته موضوع عشق در  سریالی چون هزار دستان بشدت موج میزد اما این عشق ، عشق به همزاد نبود. بلکه عشق به هنر بود که به محوریت خوشنویسی تهیه و تنظیم شده بود.

برو بیکر عزیز بنظر من عشق در هزاردستان ،ناب ترین روایت تصویری از این مقوله است ، ای کاش دوباره سکانس بیادماندنی و تکرار ناشدنی خداحافظی ابوالفتح (علی نصیریان / با صدای ناصرطهماسب) و جیران (مینوابریشمی / با صدای شمسی فضل الهی ) را ببینید که دلسوختگی و دل سپردگی دو عاشق چه ها با دل ما نمی کند.دیالوگهای علی حاتمی که سراسر بوی دلدادگی و البته فراق می دهد از جنسی است که هرگز تکرار نخواهد شد.آنجا که جیران در جواب ابوالفتح می گوید اینبار لاقل بجای دختر عمو،جیران صدایم کن بی معرفت ،خود حکایتی است بی پایان از عشق ... هزاردستان حکایت غریبی است در حافظه تصویری این سرزمین ،حکایتی که تماما در ستایش عشق است ،عشقی که حسرت نا فرجامی اش تا ابد ماندگار است و سنگینی فراقش بر دل می ماند...

بیاد علی حاتمی و عاشقانه ترین سکانس تاریخ سینماو تلویزیون ایران...

با تشکر از بروبیکر عزیز برای نظرسنجی سریالهای تاریخی ایرانی و سپاس از زاپاتای عزیز برای یادآوری یکی از ماندگارترین لحظات عاشقانۀ هزاردستان و همانطور که به زیبایی نوشنتد، عشق در هزاردستان (هرچند موضوع اصلی نیست) به ناب ترین صورت در عین موجز بودن به تصویر درآمده. به جزء آن سکانس معروف وداع تلخِ ابوالفتح و جیران (با آن لهجۀ شیرین آذریِ طهماسب و فضل اللهی در دوبله ای فوق العاده)، از دیگر عاشقانه های هزاردستان که البته با بی مهری دچار ممیزی و سانسور شدند، یکی عشق رضا تفنگچی/خوشنویس (جمشید مشایخی) و قمربانو (شهلا میربختیار) بود که درست مثل خانه شان که در اثر هجوم قزاق ها، سرد و بی روح شده، آتش عشق آنها نیز خاکستر شده و در شبی که خانه شان توسط مفتش شش انگشتی (داود رشیدی) غصب شده، این زوج سالخورده پس از سپری شدن سالهای از دست رفته در سکوت و رخوت، فرصتی می یابند برای تجدید خاطرات خوش گذشته ؛ و دیگری توجه و علاقۀ خاصِ خان مظفر (عزت الله انتظامی) به عروس بیوه اش، امین اقدس (زهرا حاتمی) بود که تنها همدم و مونس دوران پیری اش است و درواقع خان مظفر برای خوشحالی پسر بیمارش، امین اقدس (دختری که در بورس سالانۀ خان مظفر برنده می شود و به عنوان شاگر اول به تهران می آید) را به عقد پسر در می آورد که گویا بعدها خود گرایش عاطفیِ ناگفته به او پیدا می کند که متأسفانه این ها همه دچار جرح و تعدیل شده و یا به نمایش درنیامدند و یا اصلاً به هنگام ساخت به اجبار کنار گذاشته شده اند و همانطور که می دانید علاوه بر اینکه ایده اولیه و طرح اصلی زنده یاد حاتمی (جاده ابریشم) شکل نگرفت، نسخۀ به نمایش درآمده هم دستخوش تغییرات و شامل حذف های بسیاری شد و ای کاش روزی برسد که نسخۀ کامل هزاردستان در اختیار دوستداران سینمای حاتمی قرار بگیرد... اثر جاودانی که با وجود همۀ حذف هایش، زمان قدرت عبور از هیچ یک از سکانس ها و پلان ها و نماهایش را ندارد، مجموعه ای که «طهران قدیم» را به دیگر سازندگان آثار تاریخ معاصر ایران به یادگار گذاشت: شهرک سینمایی علی حاتمی (و نه شهرک سینمایی غزالی!) که به علت عدم رسیدگی مسؤلین، آثاری جدی از فرسایش در آن دیده می شود...




RE: کدامیک از سریالهای زیر زیبا بودند؟ - منصور - ۱۳۹۳/۲/۱۵ صبح ۱۱:۱۶

از دوست گرانقدر بروبیکر که همواره با نوشته های بدیع و خلاقانه خود شور و حرارت خاصی بین دوستان ایجاد میکنند و بنوعی ، خواسته و ناخواسته دیگران را وارد گود میکنند تشکر میکنم (آنهم در زمانی که کمتر حوصله نوشتن است و جمیع حضار کافه خواننده شده اند و حتی عده ای صرفا برای رد و بدل کردن پیام خصوصی به سایت مشرف میشوند و بود و نبودشان برای یک یا دونفر که تنها مخاطبان آنهاست موثر است ولاغیر) حضور شخصی چون بروبیکر و چند تن از دوستان که چنین روحیاتی دارند جای خوشوقتی و خوشبختی است.

اگر قرار بود همه پرسی درخصوص انتخاب بهترین سریال تلویزیون صورت گیرد چه بهتر بود صرفا به اینها اکتفا نشود و نامی از بهترینهای سالهای دور و نزدیک بمیان آيد. از آتش بدون دود و دائی جان ناپلئون و داستانهای مولوی  بگیرید تا روزی روزگاری و سربداران و هزاردستان و کوچک جنگلی و حتی مثل آباد و آرایشگاه زیبا. اما درخصوص سریالهائی که طی سالهای اخیر روی صفحه رفته اند و نظر بروبیکر عزیز هم بر این پایه و عمدتا بر اساس نام بری از سریالهای شسته رفته و اتوکشیده تاریخ معاصر است انتخابها سخت می نماید.

نامهائی که دیدم همگی سریالهای جمع و جور و قابل احترامی هستند. اما اگر شب دهم را بعنوان یک اثر عاشقانه (که در نهایت بین انتخاب عشق زمینی و عشق خدایی متکی بر ائمه حیران است) بگذریم تک تک سریالهایی که از آنها نام برده شده است دارای وجهه های جانبدارانه سیاسی از گروه و ایدئولوژی خاصی است. در واقع با وجود حرکت رودخانه وار آب سریال در متن قسمتهائی طولانی ، شاهد القای طرز فکری خاص هستیم که مطمع نظر کس یا کسانی است که هرگز دوست نداشته اند حکایتی بی طرفانه یا غیرمغرضانه از رخدادها ارائه شود...

در این بین تنها سریالی که کمترین شکل جانبداری در آن به چشم میخورد کیف انگلیسی است. بنظر میرسد امروز تلویزیون هرگز و بدون جرح و تعدیل قادر به پخش کیف انگلیسی از شبکه سراسری نباشد. انواع زد و بندها ، انواع دروغ ها ، خیانتها ، حق خوری ها ، بی عدالتی ها بشکلی خالصانه در این سریال مطرح میشود. درست است که در نهایت همه چیز پای انگلیسیها و کیف مشهورشان نوشته میشود اما کسانی که در این راه آن کیف را زیر بغل دارند انسانهای فضائی نیستند بلکه در متن همین جامعه ساری و جاری اند و سریال بی محابا به معرفی همه این انسانهای آشنا و نزدیک روی می آورد که بخاطر پول و مقام چه ها که با دوستان و نزدیکان خود نمیکنند.

ساختار سریال بشدت هنری و حتی سینمائی است.بعنوان مثال من به صحنه تجاوز به لیلی حاتمی در زندان اشاره میکنم. ما عادت داریم که در فیلمها و سریالها همه چیز را ببینیم تا واقعیت در ذهن پرورانده و بعد هضم کنیم. کاری که حتی بزرگترین کارگردانان تاریخ سینما کرده اند ازین حد فراتر نرفته است. بطور مثال سام پکین پا در سگهای پوشالی بشکلی بسیار خشن صحنه تجاوز به سوزان جورج را بنمایش میگذارد. لازمه پرداختن به انتقامجوئی خشن داستین هافمن دست و پاچلفتی آن فیلم ، نمایش صحنه خشن تجاوز به همسر یا دوست اوست. و یا صحنه ای که راد استایگر در سرتو بدزد رفیق (جیبی پر از دینامیت) خانم متشخص قطار را که چند لحظه قبل او و همراهانش وی را تحقیر میکردند در طویله بشکلی توهین آمیز مورد تجاوز قرار می دهد و کارگردان ابائی از حتی نمایش بخشهای عریان زن ندارد ... اما در کیف انگلیسی شاهد خلاقیتی هستیم که بدون آنکه حتی یک لباس از تن خارج شود و یا حتی یک کلمه در این خصوص رد و بدل شود بیننده عاقل شاهد یک تجاوز فجیع است که کوچکترین نمایشی از محتوایش نیست. این نمایش خلاقانه چنان است که حتی نوجوانی که همراه شما سریال را در خانه می بیند متوجه آن نمیشود... نزدیک شدن یک مرد چاق دست به کمربند به لیلی حاتمی و عقب رفتن های وی که بعدا این صحنه به لنگ لنگان و تنها و بی کس رفتنش در شبانگاهان در خیابان مونتاژ میشود... این نمونه یکی از چندین نمونه فوق العاده کارگردانی در این سریال است که پشت تک تک آنها نبوغ و نوآوری نهفته است. این صحنه بنظر من حتی از صحنه تجاوز سگهای پوشالی هم خشن تر است و این اوج خلاقتیت است که بدون هیچ داشته ای سینما و تلویزیون رو مرعوب خواسته ها و دانسته های خود کنیم. بیاد دارم در صحنه ای که فرهاد اصلانی چهارچنگولی و شبانگاهان مراقب بود تا در آرا و صندوقهای انتخاباتی دست برده نشود یک فیلمبرداری سرد از بالا وجود داشت که تمثیلی از تسلط نیرویی نامرئی بود که گوئی از مرتبه ای بالاتر کل محیط را در چنبره خود داشت. وقتی از بالا فیلمبرداری صورت میگیرد سوژه فیلم عمدتا در حالت تحقیر و وقتی از زیرپا یا نقطه ای حضیض به سوژه نگریسه میشود عمدتا سوژه فیلم در اوج اقتدار است... در مجموع ، کیف انگلیسی یک سروگردن از سایر سریالهایی که بروبیکر عزیز انتخاب کرده اند بالاتر است اما بهتر ازینها هم میتوانست باشد.

سریالهای در چشم باد یا مدارصفر درجه با وجود رنگ و لعابهای زیاد هرگز نه در کارگردانی موفق بودند و نه توانستند ما را به خواستهای نویسنده و کارگردان نزدیک کنند. خط سیر داستانها بارها به حاشیه رفت و خارج شدن هر حاشیه موجی از بینندگان را از پای این سریالها بلند کرد.