تالار   کافه کلاسیک
صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - نسخه قابل چاپ

+- تالار کافه کلاسیک (https://cafeclassic5.ir)
+-- انجمن: تالارهای تخصصی (/forumdisplay.php?fid=10)
+--- انجمن: هنر دوبله و زیرنویس (/forumdisplay.php?fid=13)
+--- موضوع: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) (/showthread.php?tid=244)


صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - سم اسپید - ۱۳۸۹/۷/۷ عصر ۰۳:۲۶

مقدمه:

حتما برای شما هم دست کم یک بار پیش آمده که تماشاگر فیلمی به زبان اصلی باشید؛ فیلمی مثلا به زبان انگلیسی، فرانسوی، آلمانی... یا حتی اسپانیایی، روسی یا ژاپنی. وضعیتی که در این صورت خواهید یافت، یکی از حالات زیر است.

حالت اول: شما از زبان فیلم، هیچ نمی دانید و فیلم هم اثر متوسطی ست. در این صورت پس از دقایقی از خیر تماشای آن می گذرید. حالت دوم: شما از زبان فیلم، هیچ نمی دانید. اما فیلم یک شاهکار است و حیف تان می آید تصاویر آن را نادیده بگذارید. بنابراین آن را تا پایان تاب می آورید، اما همواره افسوس می خورید که چرا داستان و گفت و گوهای آن را کاملا نفهمیده اید و فیلم در اعماق وجودتان رسوب نکرده است. حالت سوم: شما از زبان فیلم، اندکی می دانید و ضمنا (اگر در منزل تشریف داشته باشید، نه سالن سینما) امکان بهره بردن از فرهنگ لغات، کتابها و مجله های سینمایی را نیز دارید. در این صورت، وادار می شوید در میانه ادراک شکسته و بسته خود از فیلم، گهگاه فرهنگی، کتابی، یا مجله ای را ورق بزنید و در جست و جوی آنچه نمی دانید و در لحظه ای نفهمیده اید، لحظه های گذرای دیگری را از دست بدهید. حالت چهارم: فیلم، زیرنویسی به زبان فارسی یا زبانی دیگر دارد که شما کاملا به آن مسلطید، اما باز مجبورید برای خواندن هر جمله از زیرنویس، تصاویری را از دست بدهید یا دست کم، تمرکزتان بر تصاویر فیلم کم شود... و این مشکلی ست که حتی اگر تسلطی فوق العاده بر زبان اصلی فیلم نیز داشته باشید (البته نه در حد زبان مادری) باز از آن ناگزیرید؛ و اصلا چرا راه دور برویم؟ شما زبان فیلم را کاملا می فهمید، اما دوست دارید آن را به زبان مادری خود بشنوید؛ همان زبانی که از بام تا شام به آن سخن می گویید و با شما به آن سخن می گویند. هنر دوبلاژ یا گویندگی فیلم ها به زبانی دیگر، این امکان را برای ما فراهم می سازد و ما هم اکنون در ایران، بیش از پنجاه سال است که انواع فیلم های خارجی با زبان های اصلی مختلف را به این شیوه می بینیم و از تماشای بهترین آنها لذت می بریم.

البته دوبله، مخالفان سرسختی هم دارد؛ مخالفانی نخبه گرا که معتقدند کوچکترین دخل و تصرف در هر اثر هنری، مخدوش کردن کل ماهیت آن است و اگر فیلمی را با صداهای دوبله شده ببینیم، این دیگر، اثر مورد نظر فیلمساز با آن صداها، لحن ها و کلام دلخواهش نیست. برخی نیز به کنگره بین المللی سینما در سال 1945 در سوئیس یا همایش دیگری در سال 1955 در پاریس اشاره می کنند که طی آنها، دوبله از هر زبان به زبان دیگر، محکوم و مردود شناخته شد. اما دوبلاژ پیش و پس از این همایش ها و این مخالفت های گهگاه، همچنان طرفداران و پیگیران خود را در کشورهای مختلف از جمله ایران داشته و دارد و عمدتا نیز - حداقل در نمونه های مثال زدنی - به کیفیت های هنری فیلم ها چندان لطمه ای وارد نیاورده است. دوبلاژ در یک کلام، تمهیدی برای عام تر کردن سینما، لذت بردن از فهم کامل آن و امکان بهره مند شدن تعداد بیشتری از مخاطبان ناآشنا به زبان اصلی فیلم هاست (که به همین دلیل در عرصه ای مانند تلویزیون اساسا یک ضرورت است) و این امتیازی ست که بی شک، مخالفان دوبله نیز به آن معترفند. البته اعتقاد نخبه گرایان در تغییر ماهیت هنری برخی فیلم ها به سبب دوبله از دیدگاهی دقیق و باریک بین، بی شک اعتقادی درست است، اما دو مسئله در این میان، همواره باید مد نظر باشد: نخست آنکه ماهیت دوبلاژ، بیشتر با فیلم های داستان پرداز، سرگرم کننده و کلاسیک سر و کار دارد تا فیلم های پیش رو، مدرن و اندیشمندانه ای که به جای داستان پردازی، هدف بازگویی مستقیم اندیشه یا پیامی را در سر دارند. بنابراین تغییر زبان در این دسته آثار - البته به شرط آن که هنرمندانه و با رعایت امانت دوبله شده باشند - واقعا کلیت آنها را مخدوش نمی کند. دوم آنکه بالاخره برای خیل عظیم مشتاقان سینما و ناآشنا به زبان های بیگانه، حتی در حد خواندن زیرنویس که البته آن هم راه مناسبی نیست، باید چاره ای اندیشید... و واقعا تعداد آنها که به تمامی زبان های بیگانه تسلط داشته باشند و بتوانند آثاری از کشورهای مختلف را به زبان های اصلی خود ببینند و بفهمند، چند نفر است؟ پس ذهن خود را از دوبله های نادرست و کژی های احتمالی موجود در خاطرات مان پاک می کنیم و همچنان دوبله های خوب، امانت دار، و منطبق بر فضای اصلی فیلم ها را پاس می داریم.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - رامین_جلیلوند - ۱۳۸۹/۷/۷ عصر ۱۰:۲۸

فدريکو فلينی زمانی گفت اگر دوبله اختراع نشده بود خودم اختراعش می کردم!
اصولا سینما هنری است که باید با عامه مردم ارتباط برقرار کند و بدون دوبله این کار ممکن نیست. منطق این ایده آلیست ها را در نظر بگیریم باید ادبیات را هم بدون ترجمه در نظر گرفت! چرا که هیچ ترجمه ای کاملا و برابر با زبان اصلی ادبی برابر نمی تواند باشد!!!
ايده آليست هميشه مزخرف می گويند.
بعيد می دانم آنها به اندازه بچه های کافه خبره سينما باشند و تا آنجايی که من درک می کنم تمامی ماها يا از عشق دوبله عاشق سينما شده ايم و يا عشق سينما دوبله بازمان کرده است!!!!
در حاشيه بايد بگويم با اينکه به زبان ايتاليايی آشنايی ندارم ولی زمانی در ايتاليا به سينما رفته ام و واقعا از لحاظ معادل صدا درست کردن به نظر من دوبله ايران و ايتاليا نامبر وان هستند ( در مورد دوبله ايران شايد بايد گفت بود!)
هرچند به قول نوذری بعد از دوبله اشک ها و لبخندها دوبله ايران دوبله ايتاليا را درهم کوفت!!!!!!!!




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - اسکورپان شیردل - ۱۳۸۹/۷/۸ صبح ۰۴:۵۲

اولین فیلمی که کار دوبله اش در ایتالیا انجام شد و در ایران به نمایش درآمد ، فیلمی بود موسوم به بهار خونین (با نام اصلی Prince of foxes) که هنری کینگ در سال 1949 آنرا ساخته و تیرون پاور، اورسن ولز، وندا هندریکس و کاتینا پاکسینو در آن شرکت داشتند.این فیلم در سال 1334 دوبله شد.

در این فیلم، سیامک یاسمی به جای تیرون پاور،حسین امیرفضلی به جای اورسن ولز، مهین کسمایی به جای وندا هندریکس و مهین دیهیم به جای کاتینا پاکسینو صحبت کردند. البته کار دوبله در ایران صورت گرفت و صدای دوبلورها روی نوار ضبط شد. اما چاپ و سنکرون و سایر امور فنی مربوطه در ایتالیا صورت گرفت.

بعد از نمایش این فیلم، عده ای از دوبلورها به ایتالیا رفتند و کار دوبله فیلم ها را تعقیب کردند.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - سم اسپید - ۱۳۸۹/۷/۸ عصر ۰۴:۵۶

آغاز:

حرفه دوبلاژ در اوایل سال 1931 میلادی برابر با 1310 خورشیدی، یعنی درست چهار سال پس از گویا شدن سینما، ابتدا در فرانسه و سپس در ایتالیا و انگلستان، به منظور ناطق کردن فیلم های صامت قدیمی شکل گرفت. در این زمان، در ایران هنوز نمایش فیلم ها به شیوه صامت صورت می گرفت و معمولا گوینده ای که به او دیلماج می گفتند و البته لزوما مترجم نبود، در میانه نمایش فیلم در سالن راه می رفت و میان نویس های فیلم را که قبلا از حفظ کرده بود، با صدای بلند می خواند. شاید کمتر کسی بداند که یکی از نخستین دیلماج های فیلم های خارجی در ایران، مرحوم عطاءا... زاهد در سینما پارس شیراز بود که بعدا خود از پایه گذاران صنعت دوبلاژ در ایران شد. در همین سال ها، اتفاق مهمی در سینمای ایران رخ داد: نخستین سالن سینمای مجهز به دستگاه های ناطق به نام سینما پالاس در تهران افتتاح شد... و پس از آن، سینما برلیان و سالن های ناطق دیگر از پی هم تاسیس شدند و تا ده سالی، تماشاگران ایرانی توانستند فیلم ها و مجموعه های سرگرم کننده آمریکایی یا فیلم های جنگی روسی و آلمانی را به شیوه ناطق و البته با صدای اصلی ببینند... تا در اواخر سال 1319 و اوایل سال 1320 که همزمان با شدت گرفتن آتش جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط نیروهای بیگانه، تمایل همگان به دریافت خبرهای جنگ و فقدان وسایل ارتباط جمعی، سینما را در موقعیتی استثنایی قرار داد. حالا همه به سینما می رفتند تا از طریق مستندهای جنگی آلمان و گاه، مستندها و فیلم های داستانی شوروی و انگلستان که معمولا توسط ایرانیان مقیم همان کشورها دوبله می شدند، در جریان اخبار و فضای جنگ قرار گیرند. بالاخره جنگ به پایان رسید. اما نتیجه آن برای سینما این بود که فکر برگرداندن زبان فیلم ها به فارسی نیز قوت یافت. یکی از پیگیران این امر در آن زمان، دکتر اسماعیل کوشان بود که پیشتر، گویندگی برخی از مستندهای جنگی آلمان را انجام داده بود و در طول اقامتش در ترکیه، با خرید دو فیلم فرانسوی و اسپانیایی، مقدمات دوبله این دو فیلم را با کمک دانشجویان ایرانی مقیم ترکیه و همکاری دکتر ابوالقاسم (جهانگیر) تفضلی فراهم آورد. به این ترتیب، فیلم فرانسوی نخستین وعده دیدار (هانری دوکوئن) با نام دختر فراری، نخستین فیلم دوبله به فارسی اما در خارج از کشور بود که در سال 1325 در سینما کریستال تهران بر پرده رفت. دکتر کوشان پس از تاسیس رسمی دفتر میترافیلم (در ترکیه) به فاصله کوتاهی، فیلم دوم را با نام دختر کولی آماده کرد و به نمایش گذاشت و پس از تهیه نخستین فیلمش طوفان زندگی نیز چند فیلم خارجی دیگر را (در استودیویی کوچک در سینما مایاک) دوبله کرد و نمایش داد، اما به تدریج با کشیده شدن به میدان تهیه و تولید فیلم های فارسی و تاسیس پارس فیلم، دوبله را به کلی کنار گذارد. در همان سال، مذاکراتی نیز بین مجید محسنی، ابوالقاسم حالت، عطاءا... زاهد، زلیخا جهانبخش، رفیع حالتی، گرجی عبادیا و دکتر کوشان به منظور دوبله فیلم های خارجی در هند و مصر صورت گرفت که به دوبله فیلم های زن سنگدل، تاراس بولبا و سکوت شب در مصر انجامید... و بالاخره چند فیلم از جمله بازگشت جاودانی (ژان دلانوا) نیز در پاریس و توسط برخی از ایرانیان مقیم فرانسه دوبله شد که این هنر را به ویژه در تطبیق با صدا و لب زدن بازیگران اصلی و نیز کیفیت های صوتی و بصری، یک گام دیگر پیش بردند. در کلام، آن سال ها را می توان سال های تولد و تداوم دوبله به فارسی اما در خارج از ایران دانست. دوبله ای که کم و بیش به معنای روخوانی گفتار بازیگران، بی هیچ احساس و ظرافتی بود و هنوز تا سال های اوج این حرفه در ایران، راهی طولانی در پیش داشت. همچنین چون از عطاءا... زاهد گفتیم، به جاست از مرحوم هوشنگ بهشتی یار دیرین او در دوبله و بازیگری نمایش و سینما نیز یاد کنیم که او نیز سهم بسزایی در نخستین فیلم های دوبله به فارسی داشت و از جمله، فیلم های روز بد در بلک راک (جان استرجس) و وقتی لک لک ها پرواز می کنند (میخائیل کالاتازوف) به مدیریت دوبلاژ او طی نمایش های چندباره شان در آن زمان همواره با استقبال تماشاگران روبرو شدند. علی کسمایی، فریدون ثقفی و پرویز بهرام نیز کم و بیش در همان سال ها شیفته و پیگیر دوبلاژ بودند، اما هنوز زمینه فنی مناسب برای این کار در ایران وجود نداشت، تا جایی که گفته می شود گاه مدیران برخی سینماها در آپاراتخانه به جای بازیگران، گویندگی می کردند!




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - بهزاد ستوده - ۱۳۸۹/۷/۹ عصر ۰۴:۴۳

تا بحال اين اتفاق براي شما افتاده كه يك غذاي دلخواه را ناچار بوده ايد بدون نمك و ادويه  و بدون سالاد،نوشابه  و حتي بدون آب خوردن ميل كنيد .

نسبت به ان غذاي دلخواه چه حسي را داشته ايد شايد ان غذا را پس زده ايد و گزسنگي را ترجيح داده ايد ،شايد  ميل كرده ايد و ان لذت كافي را نداشته ايد .

دوبله  براي يك فيلم  و سريال  خارجي مثل همان نمك و ادويه است مثل همان سالاد و نوشابه است كه باعث مي شود ما غذا را با اشتها ميل كنيم و از خوردن لذت ببريم

دوبله براي صنعت سينما يك ضرورت انكارناپذير است و  هيچگاه زيرنويس نمي تواند جاي دوبله را پركند . زيرنويس براي فيلم هاي خبري و مستند مناسب است و از نظر علمي فني  يك ضرورت است

اما دوبله از آغاز تا كنون افت و خيزهايي داشته و در دهــه اخير كمتر شاهد  دوبله برتر بوده ايم حجم بيشتر دوبله هاي امروز  باري به هر جهت  و براي فارسي كرد ن هستند و خالي از ظرافت ...

هنوز هم در سينماي ايران دوبله يك ضرورت است بخصوص در سينماي تاريخي و مذهبي

اي كاش ...اي كاش ...اي كاش  سريال مختار نامه دوبله مي شد

...ادامه دارد




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - سم اسپید - ۱۳۸۹/۷/۹ عصر ۰۷:۲۹

پیشگامان:

در اواخر تابستان سال 1325 اتفاق فرخنده ای در تاریخ دوبلاژ فیلم در ایران رخ داد: نخستین استودیوی دوبلاژ از بنیان ایرانی به نام استودیو ایران نو فیلم که مقدمات فنی و دقیقش از حدود هجده ماه قبل آغاز شده بود، رسما اعلام موجودیت کرد. این که می گویم از بنیان ایرانی، به این دلیل است که موسسان این استودیو حتی وسایل و تجهیزات فنی کار را هم خودشان ساختند. بانیان اولیه این استودیو، منصور مبینی، شاپور مبینی، امیر حسینی دهلوی و هوشنگ کاوه بودند که دوره دبیرستان را با علاقه به کارهای فنی گذرانده بودند و جاذبه سینما در آنان، جاه طلبی ایجاد استودیو را پدید آورده بود. به تدریج چند همکلاسی، دوست و علاقمند دیگر هم از این فکر استقبال کردند و به آنها پیوستند، از جمله جلال مغازه ای، سعید غیاثی، بهاءالدین شریعتمداری، علی اصغر کاشانی، محمود نوذری، اسدا... پیمان و مجتبی بدیعی... و در آخرین گام، دکتر میرسپاسی، فاضل سرجویی، احمد شیرازی، مهدی امیرقاسم خانی، و عطاءا... زاهد هم با آنها همراه شدند. آشنایی با الکترونیک، تراشکاری، ریخته گری و آهنگری به علاوه انرژی، ذوق و شیفتگی فراوان، همه بضاعتی بود که آنان داشتند. در سال 1325 خورشیدی (1946 میلادی) در حالی که در بسیاری از کشورها، فیلمسازی و دوبله رواج کامل داشت، در اینجا همه مراحل، جنبه جست و جو، ابداع و اختراع را داشت. نخستین اثری که این گروه برای دوبله در نظر داشتند، دیو و دلبر ژان کوکتو بود، اما با بروز اختلاف هایی چند بین آنان و انشعاب سعید غیاثی، جلال مغازه ای و بهاءالدین شریعتمداری از گروه، این کار متوقف ماند و مدتی بعد از طریق ساناسار خاچاطوریان مدیر سینما دیانای تهران در آن زمان، مقدمات دوبله فیلم فرانسوی و پرگفت و گوی برف روی پاها برای بقیه گروه فراهم شد که به مدیریت عطاءا... زاهد و با همکاری نخستین دوبلورهای تاریخ سینمای ایران، ایرج دوستدار، اسدا... پیمان، مهری عقیلی و مهین دیهیم در نقش های اصلی به انجام پذیرفت و با نام تغییریافته مرا ببخش به نمایش درآمد. مراحل فنی آماده سازی این فیلم کمی طولانی شد، اما سرانجام در شهریور سال 1327 در دو سینمای دیانا و پارک بر پرده رفت و به دلیل حکایت عامه پسند و نیز دوبله خوب و تکنیک قابل قبولش مورد استقبال قرار گرفت. این دو سینما از فروش بلیط این فیلم با قیمت های آن روز، مجموعا 250هزار تومان کسب کردند که تا آن زمان، فروش بی سابقه ای برای یک فیلم خارجی در ایران محسوب می شد. اما این موفقیت، مقدمه انشعاب دیگری شد. عطاءا... زاهد، احمد شیرازی و مهدی امیرقاسم خانی نیز از ایران نو فیلم جدا شدند و به جمع منشعبین قبلی پیوستند که مقدمات ایجاد استودیو آریا را فراهم آورده بودند. این گروه نیز به تدریج توسعه یافت و با دوبله فیلم آهنگ شهرزاد ساخته والتر رایش با همکاری ایرن عاصمی، صادق شباویز، رضا مینا، علی محزون و تعدادی دیگر از شاگردان عبدالحسین نوشین و تئاتر سعدی، دوبلاژ ایران را گامی دیگر به پیش برد. آهنگ شهرزاد نخستین فیلم رنگی دوبله شده در ایران و همچنین نخستین فیلمی بود که برای این منظور از شیوه مغناطیسی بهره برد. اما به رغم کیفیت تحسین برانگیز این کار، عدم موفقیت مادی آن و نیز بروز اختلاف های دوباره ای بین دست اندرکاران، انشعاب تازه ای را پدید آورد. مغازه ای با دستگاه مغناطیسی دست سازش به استودیو عصر طلایی رفت و ضیاءالواعظین، شیرازی و خانی نیز مقدمات تاسیس استودیو شهرزاد را فراهم کردند. طلسم، شکسته شده بود و دوبلاژ ایران در کشور ایران در حال گسترش بود. به زودی استودیوهای متعدد از پی هم تاسیس شدند و به ویژه با بهره گیری از برخی هنرمندان رادیو و تئاتر، بسیاری از آثار شاخص سینمای آن زمان را به فارسی برگرداندند. با آغاز دهه سی به تدریج نام هایی همچون محمدعلی زرندی، جلال مقامی، هوشنگ لطیف پور، منصور متین، مهین معاون زاده، حسین مدنی، ناصر گرایی، فریدون دائمی، حمید قنبری، مهین کسمایی، ژاله علو، منوچهر نوذری، احمد رسول زاده، زهره شکوفنده، عطاءا... کاملی، مهین بزرگی، کنعان کیانی، عباس خسروانه، نجما فروهی،... و زنده یادان سعید شرافت، ایرج دوستدار، کاوس دوستدار، نصرت ا... محتشم، سیامک یاسمی، آذر دانشی، تاجی احمدی، عزت ا... مقبلی، حسن عباسی و حشمت ا... شکوفنده نیز در دوبلاژ ایران به چشم می خورد.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - سم اسپید - ۱۳۸۹/۷/۲۴ عصر ۰۲:۴۲

دوران ایتالیا:

بیش از ده سال از تاریخ دوبلاژ ایران، اختصاص به دوبله فیلم در ایتالیا دارد. بانی این امر، زنده یاد آلکس آقابابیان فرزند الکساندر آقابابیان و مادام ساتوپری آقابایوف، مالکان تئاتر پری در میدان مخبرالدوله تهران بود. او از سال 1325 در محل منزل مسکونی شان که از دیرباز محل کار پدرش نیز بود، داریوش فیلم را تاسیس کرد و تا قبل از سفر به ایتالیا در سال 1328 موفق به تهیه چند فیلم کوتاه تبلیغاتی شد. آلکس که در تهران پیگیر کار دوبله نیز بود، به رغم کوشش های بسیار، کمترین نتیجه را به دست آورد، بنابراین وقتی از طریق دوستش محمود خسروی که در سفارت ایران در رم کار می کرد، این اطمینان را به دست آورد که دوبله به فارسی در ایتالیا از هر حیث عملی ست، بی درنگ عازم رم شد و پس از اتمام تحصیل در رشته کارگردانی به صورت مستمع آزاد، به کار دوبله پرداخت. گروه او در آغاز شامل برخی ارامنه مقیم ایتالیا بود که فارسی را به سختی ادا می کردند و بنابراین نخستین محصول شان به نام سرگذشت فریدون بینوا که در آن برای شخصیت های خارجی، نام فارسی انتخاب شده بود، از ظرافت چندانی برخوردار نشد. اما این گروه به تدریج با پیوستن برخی دیگر از هنرمندان ایرانی از جمله زنده یادان مرتضی حنانه و حسین سرشار، به همراه بهمن محصص، نصرت کریمی، مهدی و علیرضا کوثری، حمید شرکت، منوچهر نادری، رضا کسایی، کامران شیردل، پورنگ و هوشنگ بهارلو، مهدی کوثر، ایرج انور، منوچهر شمسایی، و خانم ها اعلم دانایی، پروین انصاری و بهجت صدر، قابلیت های بیشتری یافت که حاصل آن، دوبله موفق فیلم های گرگ مزرعه، برنج تلخ و بهلول در جزیره کاپری بود. به خصوص برنج تلخ ساخته جوزپه دسانتیس به دلیل داستان احساس برانگیزش و نیز بازی سیلوانا مانگانو با استقبال فراوانی روبرو شد که در نتیجه، گروه های دیگری را نیز به دوبله فیلم در ایتالیا ترغیب کرد (سال ها بعد، این فیلم مجددا در ایران به مدیریت مرحوم ایرج ناظریان دوبله شد). از جمله این گروه ها، شرکت زرینه با مشارکت جلیل و پروین زرینه و منوچهر خضرایی بود که دو فیلم آنا (آلبرتو لاتوآدا) و موسولینی راهزن (ماریو کامرینی) را دوبله کرد. اما حاصل کار چنان که باید مورد استقبال قرار نگرفت و نیز گروهی متشکل از منوچهر و ناهید زمانی، فهیمه راستکار و محمدرضا زندی را می توان نام برد که با توجه به سابقه های هنری خود، موفق تر عمل می کردند. به هر حال، گروه آقابابیان با تداوم کارش با فیلم هایی همچون حیف که خیلی حقه ای (الساندرو بلازتیولگردها (فدریکو فلینیجوانی از دست رفته (پیترو جرمیآسیابان عشوه گر (ماریو کامرینی) و فیلم های عمدتا کمدی دیگر به ویژه از ستارگان محبوب سینمای ایتالیا در آن زمان (ویتوریو دسیکا، آلبرتو سوردی، ویتوریو گاسمان، توتو، پپینو دفیلیپو، آنا مانیانی، مارچلو ماسترویانی، سوفیا لورن و ...) همچنان اصلی ترین گروه در این میان طی یک دهه آینده باقی ماند و حتی به تدریج دامنه کارش را به دوبله برخی فیلم های غیر ایتالیایی نیز گسترش داد. اما به تدریج با ورود دستگاه های صدابرداری مجهز به ایران، گسترش این حرفه در استودیوهای داخلی، سقوط ارزش لیر ایتالیا، دستمزدهای مناسب تر دوبله در ایران و نیز کاهش عوارض فیلم های دوبله شده در ایران، روند دوبله فیلم ها در ایتالیا ابتدا به رکود انجامید و سپس متوقف شد. امروز وقتی به تماشای این آثار می نشینیم، اغلب آنها را به لحاظ نوع گویش و مهارت های فنی بسیار دور از نقاط اوج دوبله ایران می یابیم، ولی نوعی معصومیت و سادگی روستایی در شیوه های بیانی غالب گفت و گوهای این فیلم نهفته که آنها را از پس سالیان، همچنان شیرین و جذاب نگاه داشته و به خصوص به سبب یک ویژگی بارز یعنی انطباق کامل با صدای اصلی بازیگران، حتی زبانزد امروز دست اندرکاران دوبلاژ ایران است. جا دارد با یاد دو تن از برجسته ترین ابداع گران این شیوه گویش که می توان آن را ((فارسی صحبت کردن به روش ایتالیایی)) نیز گفت، جای خالی آنها را پاس بداریم: زنده یاد مرتضی حنانه آهنگساز نامی کشورمان که ضرباهنگ سریع و لحن خاص صدای او به خصوص به جای ویتوریو دسیکا، توتو و پپینو دفیلیپو فراموش نشدنی ست و زنده یاد حسین سرشار خواننده برجسته اپرا که صدای رسا و پرطنین او به جای بسیاری از کمدین های ایتالیایی همچون آلبرتو سوردی، ویتوریو گاسمان و نینو مانفردی از یاد نمی رود.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - سم اسپید - ۱۳۸۹/۷/۲۸ عصر ۰۵:۰۵

دهه پربار سی:

نهایتا می بایست همه راه ها به کشور خودمان می رسید و این، استودیوهای مجهز و کارآمد داخلی می بودند که با استفاده از تجربه های پیشکسوتان از یک سو و به کارگیری جوانان مستعد و علاقه مند از سوی دیگر، این حرفه را رونق بخشند و به تکامل و بهبود کیفیت آن کمک کنند. در نخستین سال دهه 1330، ابوالقاسم رضایی با مشارکت اسفندیار بزرگمهر و استفان نایمن نماینده کمپانی فاکس قرن بیستم در ایران، استودیو برناتن را تاسیس کردند، اما به دلیل بروز پاره ای مشکلات قانونی، پیش از آنکه نخستین محصول شان شیطان فراری به نمایش درآید، ناچار از انحلال شرکت شدند که در پی آن، رضایی استودیو البرز را تاسیس کرد و گوینده قدیمی فریدون دائمی جای او را گرفت. دوبله نخستین فیلم اسکوپ تاریخ سینما خرقه (هنری کاستر)، نخستین تجربه این گروه با نام جدید برناسینماتن بود. همچنین از دیگر فیلم های مشهور آن زمان می توان به بهار خونین (هنری کینگ) دوبله شده در استودیو پارس فیلم، ملکه آفریقا (قایق افریکن کوئین) (جان هیوستن) دوبله شده در استودیو البرز، زیگفرید (مانوئل کنده) دوبله شده در استودیو دیانافیلم و مادام کاملیا (ریمون برنار) دوبله شده در استودیو یونیورسال اشاره کرد. اما در این زمان، استودیویی پا به منصه ظهور گذاشت که خیلی زود تبدیل به یکی از قطب های اصلی دوبله در ایران شد: استودیو سانترال. مهندس سیف الدین کامرانی که از سال 1326 با تاسیس شرکت کالای سوئد تجهیزات صوتی و نمایشی به ایران وارد می کرد، در سال 1333 استودیو سانترال را تاسیس کرد. پس از یک سال، نخستین تجربه این استودیو، فیلم موزیکال رویای شیرین (زیبایان شب) ساخته رنه کلر با مدیریت دوبلاژ مرحوم سیامک یاسمی به نمایش درآمد و با استقبال بسیار روبرو شد. ناگفته نماند که این، نخستین تجربه دوبله بخش های موزیکال یک فیلم خارجی به فارسی نیز بود که در آن زمان چون نوار گفت و گوها، آوازها و موسیقی یک فیلم به طور جداگانه وجود نداشت، نمی شد خواننده فارسی زبان روی موسیقی اصلی فیلم بخواند و در نتیجه، موسیقی بخش های مورد نظر این فیلم توسط ارکستر مجلسی تهران بار دیگر اجرا شد. تجربه های بعدی استودیو سانترال از جمله فیلم های تاریخی فاتح، علی بابا و چهل دزد، بردگان کارتاژ و چند فیلم نورمن ویزدام همچون جنجال در فروشگاه، مرد روز، لله بچه ها و شیشه پاک کن نیز همگی از نظر دوبله و استقبال تماشاگران فیلم های موفقی از کار درآمدند و به این ترتیب، این استودیو موفق شد طی تمامی سال های دهه سی، خود را به عنوان بهترین و مهمترین استودیوی دوبلاژ کشور مطرح کند. بخصوص موفقیت فیلم های نورمن ویزدام که تماما مرهون تیپ سازی و صداسازی فوق العاده محمدعلی زرندی بود، راه را برای دوبله فیلم های کمدی دیگر نیز باز کرد. سینمای جهان که در آن زمان، بیش از دو دهه از دوران صامت فاصله گرفته بود، نقاط اوج کمدین های گویایی همچون لورل و هاردی، بود آبوت و لو کاستلو و برادران مارکس را پشت سر داشت و در حال رسیدن به کمدین های مدرن تری همچون جری لوئیس، شوخ طبعانی همچون نورمن ویزدام و طنزپردازانی همچون وودی آلن بود و طبیعی بود که در فضا و زمانه رویکردهای همه جانبه دوبلاژ ایران به میراث گذشته و حال سینمای جهان آثار تمامی این هنرمندان نیز جایی داشته باشند. آثاری که مهمترین ویژگی های دوبله آنها حفظ فضای شاد اثر، تناسب با شخصیت کمدین مورد نظر و رعایت صحیح ضرباهنگ و لحن بازگویی شوخی ها و گفت و گوهای آنها بود و بی شک همین ویژگی هاست که نورمن ویزدام را با صدای محمدعلی زرندی، جری لوئیس را با صدای حمید قنبری و وودی آلن را با صدای علی اصغر افضلی از پس بارها دیدن همچنان جذاب ساخته است. همچنین نمی توان از دوبله فیلم های کمدی گفت و از نام و خاطره دو عزیزی یاد نکرد که سال های سال و همپای هم به جای دو کمدین محبوب، استنلی لورل و الیور هاردی حرف زدند و با استعداد، مهارت و تناسب های ویژه گویش خود، بی شک جذابیت های آثار آنان را دوچندان ساختند: زنده یادان حسن عباسی (به جای لورل) و عزت ا... مقبلی (به جای هاردی). اگرچه عباسی به جای بسیاری از شخصیت های کمدی از جمله گروچو مارکس و مقبلی نیز به جای بسیاری از کمدین ها و شخصیت های شوخ طبع و زنده دل همچون لویی دوفونس و والتر برنان حرف می زدند، اما گویی جامه شخصیت زودباور، کودک صفت، و آزاررسان لورل و شخصیت بزرگ نما، خودشیفته و آزاردیده هاردی فقط برای صدای آن دو دوخته شده بود.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - سم اسپید - ۱۳۸۹/۸/۲ عصر ۰۳:۵۶

علل موفقیت:

در دهه سی، موفقیت محصولات استودیو سانترال در داخل کشور و محصولات استودیو داریوش فیلم که در ایتالیا دوبله و روانه ایران می شد، به گسترش دوبلاژ و استودیوهای دوبله بیش از پیش دامن زد و افراد بسیاری با انگیزه های مختلف مادی و هنری به این کار روی آوردند، طوری که در چند سال پایانی دهه سی، ناگهان بیش از بیست استودیو از پی هم تاسیس شدند و همه به کار دوبله پرداختند. در حالی که در سال 1335 فقط 27 فیلم دوبله در ایران به نمایش درآمد، این عدد در سال 1338 به 183 فیلم رسید و در پایان این دهه دیگر به ندرت می شد فیلمی را در سینماها یافت که دوبله نباشد. در بیان علل رونق این حرفه در آن زمان (زمینه ساز دوران طلایی دهه چهل) مسائل بسیاری گفتنی ست؛ اما به طور خلاصه باید گفت فضای پرشوری در مراودات پشت صحنه فیلم های خارجی و بین دست اندرکاران گوناگون آن اعم از مالکان فیلم یا نمایندگان کمپانی های خارجی، مدیران استودیوها، مدیران دوبلاژ، گویندگان و حتی مترجمان و مسئولان فنی در جریان بود که به رقابتی سالم و سازنده دامن می زد. اولا آثاری خوب و ماندگار وجود داشت که ارزش خرید، دوبله و نمایش را داشتند و همین، قوت قلبی برای دست اندرکاران این حرفه از نظر اطمینان به دیده شدن و شایسته دیده شدن حاصل کارشان بود و ثانیا به مرور زمان، ساختار تشکیلاتی خوبی برای این حرفه پی افکنده شده بود که خود به خود بر بهبود کیفیت حاصل کار نیز تاثیر می گذاشت. مدیر دوبلاژ، مسئول تام الاختیار دوبله فیلم بود و از انتخاب مترجم خوب و با صلاحیت تا انتخاب گویندگان و دعوت آنان به کار، حضور در تمام جلسه های تمرین و صدابرداری، راهنمایی گویندگان در طرز بیان، تعیین دستمزد گویندگان برحسب کارشان و به طور کلی هر امری که در بهبود کار موثر بود، حرف نخست را می زد. به طور کلی، وظیفه و حدود اختیار هر فرد اعم از مالک فیلم، مدیر استودیو، مدیر دوبلاژ، گوینده و صدابردار، معلوم و مشخص بود و بین همه به شکلی نانوشته و غیر رسمی، مقرراتی با میل و رغبت اعمال می شد، از جمله رعایت حضور در کار طبق برنامه زمانی، نظم و انضباط حرفه ای، حسن رفتار در محیط کار، رعایت نظرهای مدیر دوبلاژ، تلاش در انجام وظیفه به بهترین صورت، احترام متقابل به همکاران، توجه به موازین استاد و شاگردی، تشریک مساعی با یکدیگر و ... خلاصه موارد بسیاری که در آن سال ها خود به خود و به دلیل اهمیت دادن به این حرفه از سوی همه رعایت می شد. از جمله یکی از دیگر استودیوهای مهم و منضبط دوبلاژ در آن دوران، استودیو شهاب بود که موسسان آن، روبیک و سیمون زادوریان و آلبرت دومان بودند؛ سه جوانی که از زمان نوشتن و فیلمبرداری میان نویس های فارسی برای فیلم های خارجی به این کار علاقه داشتند، از ساختن ابتدایی ترین ابزار مورد نیاز خود شروع کردند و استودیو شهاب را یکی از پرکارترین و بهترین استودیوهای دوبلاژ فیلم در ایران ساختند که به تدریج به مرکزی مجهز برای دوبله فیلم های هفتاد میلیمتری نیز تبدیل شد. چون از استودیو شهاب گفتیم، جا دارد از مرحوم سعید شرافت نیز یاد کنیم که مدیر دوبلاژ بسیاری از فیلم های این استودیو - با دانش و فرهیختگی مثال زدنی - بود و بخصوص در دوبله آثار ادبی، عاطفی و ملودرام، شهرت و تخصصی شایسته داشت. به تدریج توانایی های گویندگان و مدیران دوبلاژ رو به افزاش بود و به ویژه مهارت آنان در انتقال فضا و احساسات آثار عاطفی، شاعرانه و ملودرام انکارناپذیر می نمود. دیگر زمانی بود که گویندگان نمی توانستند به روخوانی جمله هایشان بسنده کنند و این نیاز را احساس می کردند که می بایست کلام مورد نظر را از عمق جان و همچون بازیگران آن نقش ها بگویند. تا دیر نشده باید از نقش بسیار ارزنده علی کسمایی - که عنوان پدر دوبلاژ ایران برازنده اوست - و ممارست های گاه چندماهه او برای دوبله خوب و درست فیلم هایی همچون هملت، شاه لیر، جنگ و صلح، چگونه غرب تسخیر شد، می خواهم زنده بمانم، دکتر ژیواگو، ناگهان تابستان گذشته، آوای موسیقی (اشکها و لبخندهابانوی زیبای من و بسیاری آثار دیگر و اساسا آموزش و هدایت بسیاری از دوبلورهای برجسته کشورمان در آن زمان نیز یاد کرد. همچنین از گویندگانی که در نیمه دوم دهه سی قدم به این حرفه گذاشتند، باید از منوچهر اسماعیلی، محمد خواجویها (آقای مانیژاله کاظمی، ابوالحسن تهامی نژاد، چنگیز جلیلوند، ایران بزرگمهری راد، رفعت هاشم پور، توران مهرزاد (فاطمه بزرگمهری رادفریدون نصرتی، محمود قنبری، منوچهر والی زاده، نیکو خردمند، امیرهوشنگ قطعه ای، ایرج رضایی، سیروس جراح زاده، شهروز ملک آرایی، زنده یاد حسین معمارزاده و ... نام برد.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - هری لایم - ۱۳۸۹/۸/۲ عصر ۰۷:۰۸

سم  , دوست عزیز !

آیا فیلمی وجود داره که در اون زرندی یا قمبری با صدای عادی خودشون صحبت کرده باشند ؟ البته منظورم رل مهمه ,  نه در حد چند کلمه .

مثلا میشه حدس زد که در السید زرندی مردی گویی کرده . اما منظورم این نوع گویندگی نیست .




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - بهزاد ستوده - ۱۳۸۹/۸/۲ عصر ۰۸:۲۲

مرحوم محمد علي زرندي در كارتون مهاجران با صداي اصلي خودش صحبت كرده

مرحوم حميد قنبري عمدتاً دوبلور جري لوييس و سپهر نيا بوده ايشون بازيگر راديو بوده  در دوبله اختصاصاً جري لوييس و سپهر نيا را گفته ... روحشان شاد




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - سم اسپید - ۱۳۸۹/۸/۵ عصر ۰۸:۱۰

دهه طلایی چهل:

دهه چهل خورشیدی به یمن تجربه های دو دهه پشت سر، به بار نشستن کوشش های برخی از بهترین مترجمان و مدیران دوبلاژ در دوبله هر چه بهتر شاهکارهای سینمای جهان و مهارت روزافزون گویندگانی توانا و علاقمند در بازگویی هر چه بهتر و بااحساس تر کلام فیلم ها، عنوان سال های طلایی دوبلاژ ایران را به خود اختصاص داد. سال هایی که دوبله نه فقط با هدف فارسی گفتن کلمه ها و جمله ها، بلکه به انگیزه انطباق هر چه بهتر با اهداف، اندیشه ها و فضای فیلم صورت می گرفت و از همین رو بود که حاصل نیز بیش از پیش دیدنی و شنیدنی از کار در می آمد و مشتاقان را به تماشای چندباره این آثار ترغیب می کرد. بخصوص از جمله آثاری که در آن زمان، این هویت و تشخص را برای دوبله ایران به ارمغان آوردند، می بایست از موج دوباره سینمای موزیکال آمریکا در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد میلادی با فیلم هایی همچون آوای موسیقی (اشکها و لبخندهابانوی زیبای من و ویولن زن روی بام نام برد. قبلا از دوبله بخش های موزیکال فیلم زیبایان شب (رویای شیرین) ساخته رنه کلر و دوبله شده در استودیو سانترال در سال 1334 گفتیم و این که این فیلم با چه استقبال خوبی در زمان خود مواجه شد. اما تا ده سال بعد، شاید به دلیل بالا بودن هزینه دوبله فیلم های موزیکال و شاید هم چون فیلمی مناسب این نوع دوبله به ایران وارد نشد، چنین اتفاقی دوباره رخ نداد... تا سال 1345 که دوبله فیلم آوای موسیقی (رابرت وایز)، (با نام تغییریافته اشکها و لبخندها) از طرف یکی دیگر از مهمترین و منضبط ترین استودیوهای تاریخ دوبلاژ ایران، استودیو دماوند به مدیریت روبیک گریگوریانس به علی کسمایی محول شد. نماینده کمپانی سازنده این فیلم در ایران معتقد بود که با ارسال باندهای جداگانه گفت و گوها، موسیقی و صداهای آن به کشورهای مختلف و در دوبله آن به زبان های گوناگون، آوازهایش نیز ترجمه شده و بسیار موفق بوده و بنابراین کمپانی می خواهد در این جا هم آوازها به فارسی برگردانده شود. گفت و گوها و شعرها توسط فیروز فلاحتی ترجمه شد و تورج نگهبان نیز براساس ترجمه شعرها و با توجه به ضرباهنگ موسیقی و لحن آوازهای اصلی فیلم، ترانه هایی بسیار شبیه اشعار اصلی آن نوشت... و بالاخره با دعوت از برخی هنرجویان هنرستان عالی موسیقی و گروه کر اپرای تهران همچون سودابه صفاییه، نازیلا زند کریمی، رشید وطن دوست و بسیاری دیگر در کنار گویندگان اصلی این فیلم یعنی ژاله کاظمی (به جای جولی اندروزابوالحسن تهامی (به جای کریستوفر پلامر) و رفعت هاشم پور (به جای الئنور پارکر) این کار صورت پذیرفت و نتیجه خارق العاده بود. یک سال پس از اشکها و لبخندها دوبله فیلم بانوی زیبای من (جورج کیوکر) نیز به علی کسمایی واگذار شد و او کم و بیش با همان روش و تقریبا همان گروه موسیقی، این فیلم را نیز دوبله کرد که باز با استقبال فوق العاده ای روبرو شد؛ فیلمی مملو از اصطلاحات و کنایه های خاص و لهجه های عامیانه زبان انگلیسی که به همین دلیل نسبت به اشکها و لبخندها دوبله دشوارتری داشت. همچنین با فاصله ای چندساله، ویولن زن روی بام (نورمن جیوسون) نیز به مدیریت محمود قنبری و گویندگی حسین عرفانی در نقش اصلی با ترجمه و اجرای بیشتر آوازهای آن دوبله شد و همچنان مورد توجه قرار گرفت. به طور کلی استودیوهای فعال در دوران اوج دوبلاژ ایران به دو گروه تقسیم می شدند: یا در واقع، استودیوهای تولید فیلم های فارسی بودند که در کنار دوبله فیلم های خود، گاهی نیز به دوبله فیلم های خارجی می پرداختند، مانند ایران فیلم، پارس فیلم، آژیر فیلم، میثاقیه، مهرگان، شاهین فیلم، عصر طلایی، کاروان فیلم، بدیع و بسیاری دیگر؛ و یا منحصرا به کار دوبله فیلم های خارجی اشتغال داشتند که معمولا بهترین و ماندنی ترین کارها را نیز همین استودیوها عرضه می کردند، مثل سانترال، پاسارگاد، پلازا، شهاب، دماوند و یکی دیگر از استودیوهای مهم تاریخ طلایی دوبلاژ ایران، استودیو مولن روژ. این استودیو در اواخر دهه سی توسط مصطفی و مرتضی اخوان تاسیس شد و به تدریج خود به وارد کردن فیلم های خارجی عمدتا آمریکایی به خصوص فیلم های کمپانی یونایتد آرتیستز و دوبله آنها پرداخت که به ویژه بسیاری از وسترن های مشهور تاریخ سینما و نیز آثار گرانقدری از اساتید مولف سینمای کلاسیک آمریکا از آن جمله اند. استودیو مولن روژ به تدریج دامنه فعالیت های خود را به دو گروه تقسیم کرد: استودیوی شماره یک به سرپرستی ایرج دوستدار و استودیوی شماره دو به سرپرستی علی کسمایی که استودیوی دوم به کار آموزش عوامل مختلف دوبلاژ اعم از گویندگان و عوامل فنی نیز اختصاص داشت.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - سم اسپید - ۱۳۸۹/۸/۱۱ عصر ۰۹:۲۰

علل افت:

در ادامه رونق و اعتلای کمی و کیفی دوبلاژ ایران در دهه 1340 از آنجا که هر استقبالی معمولا سودجویان و نااهلان را نیز به طمع وامی دارد، متاسفانه به تدریج عده ای از این هنر به راه های مختلف در پی سوء استفاده برآمدند. اولا برخی از واردکنندگان آثار سینمایی، دوبله را دستاویزی برای ورود بسیاری از فیلم های بی ارزش، ترویج بی فرهنگی و هتک اخلاقیات جامعه ساختند؛ ثانیا با مستحکم تر شدن پایه های فیلمفارسی و رواج لمپنیزم در سینمای ایران، این سینما پایگاهی نیز در دوبلاژ یافت، به این ترتیب که با اجازه ورود به برخی بازیگران منحط و بی استعداد و گذاشتن صدای خوب گویندگان بر چهره آنان، حرمت ناروایی برای برخی از فیلم های مبتذل خود دست و پا کرد؛ و ثالثا به تدریج پنداشته شد که هنر دوبلاژ در کشاندن مردم به سالن های سینما به هر قیمتی خلاصه می شود و بنابراین در دوبله بسیاری از فیلم ها، از تغییر داستان گرفته تا مزه پرانی های نابه جا از دهان بازیگران و ساده انگاری های گوناگون اعمال شد... و البته ناگفته نماند که این مسئله هیچ گاه خواست قلبی مدیران دوبلاژ و گویندگان ما نبود و نکته ای بود که معمولا از سوی تهیه کننده یا مالک فیلم به آنان تحمیل می شد. به این ترتیب پایان دهه چهل خورشیدی برای دوبلاژ ایران، مقطع مهمی ست که معمولا در تضاد با دوران طلایی، از سال های پس از آن با عنوان دوران افت این حرفه یاد می کنند. در سطرهای بالا از سال های درخشش دوبلاژ ایران و زمینه های آن همچون علاقه و دلسوزی گویندگان و مدیران دوبلاژ نسبت به حاصل کارشان، وجود فیلم های معتبر و شوق انگیز برای دوبله، فضای پرشور خرید و ورود و دوبله انواع فیلم های سینمایی از کمپانی های معروف جهان، رقابت سازنده مالکان فیلم ها، مدیران استودیوها و تمامی دست اندرکاران دوبلاژ برای بالا بردن کیفیت کار خود، وجود نظام تشکیلاتی مناسب و قانونمند، رعایت نظم و انضباط حرفه ای در محیط کار و دیگر علل گفتیم. اینک در بیان علل افت این حرفه از اواخر دهه چهل به بعد، کافی ست بگوییم زمینه های گفته شده به مرور زمان و به دلایلی روشن، یکی پس از دیگری رخت بستند و این هنر را با ستاره های درخشان سال های گذشته اش تنها گذاردند. اولا به طور طبیعی و همزمان با افول سینمای کلاسیک آمریکا در آن زمان که در واقع مهمترین منبع دوبلاژ ایران بود، پرده های سینما به تدریج از آن آثار داستان پرداز و پراحساس گذشته و آثاری که برای دوبله خوب جای کار داشتند، فاصله گرفت. ثانیا چنان که گفتیم پایگاه نامشروع این حرفه در سینمای فارسی و نیز طمع سودجویی برخی که از اعتبار و کیفیت دوبله خوب چیزی نمی دانستند، ضربه دوم را بر پیکر این هنر وارد ساخت... و بالاخره تبدیل شدن آن فضای پرشور و صمیمی گذشته و آن روابط و همکاری های پیشین به فضایی گاه ناسالم و روابطی گاه بغض آلود و غیرحرفه ای، ضربه سوم را وارد آورد و دوبلاژ ایران را به مرز پسروی یا خوش بینانه تر، به مرز تکرار رساند. بنابراین در آستانه دهه پنجاه به رغم مهارت های انکارناپذیر گویندگان که از پس سال ها تجربه به دست آمده بود، دوبلاژ ایران، تکخالی برای عرضه نداشت و افقی را رقم زد که تا پس از انقلاب اسلامی و روزگار حاضر نیز ادامه یافت. همچنین دهه پنجاه خورشیدی یا دهه هفتاد میلادی برای سینمای جهان، دوران ظهور جنبش های پیشرو، فیلم های مدرن، فیلمسازان مستقل و در یک کلام، فیلم هایی بود که سامان اخلاقی و اجتماعی جهان کلاسیک را تاب نمی آوردند و متاثر از بحران های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دهه 1960 غالبا حکایتگر بن بست ها، تعارض ها و عصیان انسان معاصر و به خصوص جوان ها بودند و هم از این روست که در عمده آثار این دوران، به جای چهره های شاداب و سرخوش و ستبر جان وین، جیمز استیوارت، کرک داگلاس، گری کوپر، گریگوری پک، چارلتون هستون، آنتونی کویین، مارلون براندو و بسیاری از دیگر بازیگران نسل های پیشین، با چهره های خسته، نگران و پریشان آلن دلون، ال پاچینو، داستین هافمن، رایان اونیل، وارن بیتی، جک نیکلسون، رابرت دونیرو و دیگران روبرو می شویم. از دیدگاه دوبلاژ ایران نیز این تغییر در مقطع یادشده به آن معنا بود که دیگر، صداهای محکم و استواری همچون ایرج دوستدار، عطاءا... کاملی، منوچهر اسماعیلی، چنگیز جلیلوند، حسین عرفانی و ایرج ناظریان بر چهره های این جوانان خسته و رمانتیک نمی نشست و نیاز به صداهایی لطیف تر، خسته تر و احساساتی تر همچون جلال مقامی، خسرو خسروشاهی، ناصر طهماسب، سعید مظفری، منوچهر والی زاده و ... بود که همان تکخال های معدود این دوران را رقم زدند.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - سم اسپید - ۱۳۸۹/۸/۲۷ صبح ۱۲:۰۴

سندیکا و اعتصاب ها... تا انقلاب:

یکی از وقایع مهم تاریخ ایران در دهه چهل، تشکیل سندیکای گویندگان فیلم در سال 1342 با 240 گوینده رسمی شامل 70 گوینده زن و 170 گوینده مرد و نیز 25 استودیوی فعال بود که اساسنامه آن نیز در سال 1344 تصویب شد. این تشکل در واقع، حرکتی اعتراض گونه با هدف دفاع از حقوق گویندگان و مدیران دوبلاژ در برابر کاهش هزینه های دوبله، پایین آمدن دستمزد گویندگان و به وجود آمدن بازار ناهنجار رقابت بین استودیوهای مختلف بود؛ چه دقیقا در همان دورانی که از آن با عنوان سال های طلایی دوبله در ایران نام می بریم، شاهد کاهش روزافزون دستمزد مدیران دوبلاژ و گویندگان، تاخیر در پرداخت مبالغ و کوشش برای سرعت بخشیدن به کار از جمله استفاده از یک گوینده به جای چند شخصیت و تلاش هایی دیگر نیز بودیم که چنان که قبلا نیز گفته شد، معمولا از سوی مالک یا واردکننده فیلم اعمال می شد. مجموع این وقایع به علاوه افت محسوس این هنر به لحاظ کیفی که با افت فیلم های وارداتی در اواخر دهه چهل نیز مرتبط بود، به نخستین اعتصاب رسمی اعضای سندیکای گویندگان فیلم در سال 1347 انجامید که پس از یکی دو ماه با رسیدن به بخشی از خواسته ها و نیز سازش برخی از اعضا با صاحبان فیلم ها و استودیوها پایان یافت. در سال 1353 و در ادامه سیاست های وزارت فرهنگ و هنر آن زمان، جامعه دوبلاژ ایران به عنوان انجمن پذیرفته شد و بنیادنامه مصوبی حاکی از رعایت حقوق گویندگان، فقط اصالت گفتار فیلم ها، کوشش برای ارتقای سطح کیفی دوبلاژ و ... موارد به ظاهر درست دیگری را به ثبت رساند، اما این انجمن و این بنیادنامه نیز نتوانست برای احقاق حقوقی واقعی گویندگان کاری کند؛ و دومین اعتصاب ایشان در اواخر سال 1353 نزدیک به 9 ماه به طول انجامید؛ و بالاخره سومین اعتراض اعضای انجمن در سال 1355 نیز بار دیگر کار آنان را به مدت 5 ماه دچار وقفه ساخت. این بار اعتراض مدیران دوبلاژ و گویندگان، این بود که چرا با وجود شانزده استودیوی دوبلاژ، عمده فیلم ها بین سه یا چهار استودیو تقسیم می شود... که ناگفته نماند همچنان برنامه ای تعیین شده از سوی انجمن واردکنندگان فیلم های خارجی بود. در این فاصله، مدیران دوبلاژ و گویندگان معروف، عمده فعالیت های خود را به دوبله فیلم های تلویزیونی منحصر کردند که در نتیجه، برخی از استودیوها سعی کردند با بهره گیری از دانشجویان و دیگر افراد تازه کار، جای آنها را پر کنند... و البته نتیجه از پیش معلوم بود. به هر حال با گذشت زمان، مواضع هر و انجمن گویندگان و واردکنندگان فیلم، اندکی تعدیل شد و توافق هایی حاصل آمد که در سایه آن، فعالیت مدیران دوبلاژ و گویندگان خوب ما بار دیگر از سر گرفته شد و جا دارد در این کشاکش ها از فعالیت های مثبت علی اصغر مستان یاد کنیم که تقریبا در تمامی دوره های فعالیت سندیکا و انجمن گویندگان فیلم به عنوان دبیر، رئیس یا عضو هیئت مدیره آن حضور داشت. به هر حال از سال 1340 تا مقطع انقلاب حدود یکصد گوینده به این حرفه افزوده شدند که از مهمترین آنان به جز نام های یادشده تاکنون باید از ثریا قاسمی، اکبر منانی، ناهید امیریان، ناهید شعشعانی، پروین ملکوتی، محمد یاراحمدی، هوشنگ کاظمی، منوچهر انور، آرشاک قوکاسیان، پرویز بهادر، ناصر خاوری، پرویندخت نویدی، صادق ماهرو، شمسی فضل اللهی، پروین چایچی، غلامعلی افشاریه، خسرو شایگان، عباس نباتی، مهدی آرین نژاد، امیرهوشنگ زند، شهلا ناظریان، مرتضی احمدی، جواد پزشکیان، سیامک اطلسی، ناصر احمدی، نصرا... مدقالچی، پرویز ربیعی، بهرام زند، ژرژ پطرسی، ناصر ممدوح، خسرو شمشیرگران، تورج نصر، مهدی علیمحمدی، نوشابه امیری، مینو غزنوی، داود میرباقری، ولی ا... مومنی، سیروس ابراهیم زاده، منصوره کاتبی، محمد عبادی، مهین برزویی، حسین باغی، همایون ایرانپوی، مهوش افشاری، فریبا شاهین مقدم، فیروزه قوانلو، منیژه نویدی، منیره معاون، مریم شیرزاد، عباس بابویهی،... و زنده یادان محمود نوربخش، پرویز نارنجیها، مهدی آژیر و رضا امیریان یاد کرد و با اتکا به حافظه، به جز فیلم های گفته شده تاکنون، فیلم های بن هور، ال سید، کتاب آفرینش، اسپارتاکوس، لورنس عربستان، باراباس، سقوط امپراطوری روم، برباد رفته، دزیره، اتللو، مردی که زیاد می دانست، برف های کلیمانجارو، دو زن، معما، کازابلانکا، پدرخوانده، دایره سرخ، معجزه گر، اتوبوسی به نام هوس، روح، بیلیاردباز، پیرمرد و دریا، شمال از شمال غربی، مری پاپینز، این گروه خشن، یوزپلنگ، پیشخدمت، آپارتمان، رومئو و ژولیت، شیر و باد، گربه ای روی شیروانی داغ، تعطیلات رمی، سابرینا، آسمانخراش جهنمی، دیوانه ای از قفس پرید، جولیا، پارتی، بینوایان، داستان وست ساید، هفت دلاور، فرار بزرگ، پرونده پاراداین، آهنگ برنادت، بانی و کلاید، فارغ التحصیل، وداع با اسلحه، جدال در اوکی کورال، آخرین قطار گانهیل، هفت عروس برای هفت برادر، جدال در آفتاب و ... بسیاری آثار ارزنده دیگر را یادگارهای خوب دوبلاژ ایران پیش از انقلاب دانست.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - منصور - ۱۳۸۹/۸/۲۷ صبح ۱۰:۱۹

(۱۳۸۹/۷/۸ عصر ۰۴:۵۶)سم اسپید نوشته شده:  دکتر کوشان پس از تاسیس رسمی دفتر میترافیلم (در ترکیه) به فاصله کوتاهی، فیلم دوم را با نام دختر کولی آماده کرد و

میترا فیلم در ترکیه دفتری نداشت. دکتر کوشان در استودیو سس فیلم (سس در ترکی بمعنای صدا) در ترکیه فعالیت میکرد. استودیوئی که خود یکی از سه موسس آن بود

(۱۳۸۹/۸/۲۷ صبح ۱۲:۰۴)سم اسپید نوشته شده:  جا دارد در این کشاکش ها از فعالیت های مثبت علی اصغر مستان یاد کنیم که تقریبا در تمامی دوره های فعالیت سندیکا و انجمن گویندگان فیلم به عنوان دبیر، رئیس یا عضو هیئت مدیره آن حضور داشت.

علی اصغر مستان روز چهارشنبه سوم شهریور امسال بعلت ابتلا به بیماری سرطان درگذشت.وی اگرچه در گویندگی فعالیت چشمگیری در دوبله نداشت و بعضا در نقشهای سوم و چهارم گویندگی میکرد اما یکی از مدیران بسیار زبردست تاریخ دوبلاژ ایران و یکی از بانیان موسس انجمن گویندگان نیز بود

(۱۳۸۹/۷/۹ عصر ۰۷:۲۹)سم اسپید نوشته شده:    آشنایی با الکترونیک، تراشکاری، ریخته گری و آهنگری به علاوه انرژی، ذوق و شیفتگی فراوان، همه بضاعتی بود که آنان داشتند. در سال 1325 خورشیدی (1946 میلادی) در حالی که در بسیاری از کشورها، فیلمسازی و دوبله رواج کامل داشت، در اینجا همه مراحل، جنبه جست و جو، ابداع و اختراع را داشت.

 ابوالقاسم رضائی در گفتگو با بی بی سی در سال 1372 گفت: در اوایل دهه 20 من و دوستانم برای تغییر صدای فیلم از زبان اصلی به دوبله حاشیه کناری نوار فیلم را که صدای فیلم روی این بخش از نگاتیو ضبط میشود با تیغ تراشیدیم (فکرش را بکنید که مثلا یک فیلم چند صد متری را با حوصله بنشینی و حاشیه سانت به سانت از آنرا بتراشی طوری که نوار پاره هم نشود). سپس صدای دوبله فیلم را که روی نوار ضبط صوت ضبط کرده بودیم با حوصله و با تطبیق فریم به فریم کادرها جای این حاشیه ی تراشیده شده چسباندیم. فیلم را که نمایش دادیم ، با صدای فارسی پخش شد و ما در پوست خود نمی گنجیدیم... اما پس از چندبار نمایش این نوار از حاشیه در بخشهائی از فیلم جدا میشد و ما را معذب میکرد... یک شب ماده حلال فیلم روی بخشی از فیلم ریخته شد و صبح روز بعد در آن بخش خشک شده بود. بهنگام نمایش ما حس کردیم در آن بخش صدائی وجود دارد و... فهمیدیم که میتوان صدا را داخل این حلال گنجاند و مثل آب روی حاشیه کشید و صدا را بخشی از نگاتیو کرد و این انقلابی بود در صنعت دوبله که خود اختراع کردیم...




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - سم اسپید - ۱۳۸۹/۱۱/۱۲ عصر ۰۴:۵۲

پس از انقلاب:

دوبلاژ فیلم های خارجی در سال های پس از انقلاب شامل چهار دوران است: آشفتگی در نخستین سال ها (1358 تا 1362)، تعطیلی در سال های بعد (1363 تا 1367)، توجه نسبی در سال های میانه (1368 تا 1372) و انزوایی ناخواسته در سال های واپسین (1373 تا حال). در نخستین سال ها، فروپاشی نظام کهن سینمای ایران و آشفتگی تولید و واردات فیلم، وضعیت دوبله و نمایش فیلم های خارجی را نیز دچار نابسامانی ساخته بود. تا پیش از نظارت رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر نحوه پخش و نمایش فیلم ها و شکل گیری اهرم کاربردی این نهاد به نام بنیاد سینمایی فارابی در سال 1362، اغلب فیلم های به نمایش درآمده بر پرده سینماها، همان فیلم های پیش از انقلاب بودند که با جرح و تعدیلی مختصر یا مفصل، باب روز می شدند. در واقع، طی نخستین سال های پس از انقلاب، دوبله سینمایی به مفهوم واقعی، محلی از اعراب نداشت و تنها طی گسترش غیر متشکل شبکه های ویدئویی در آن سال ها بود که به جزء تبدیل نسخه های سینمایی برخی فیلم ها همچون پرواز بر فراز آشیانه فاخته (دیوانه از قفس پریدشبکه، سی بل، مردی که می خواست سلطان باشد، پلی در دوردست، نگاه شیطانی و ...، تعدادی فیلم قابل توجه از جمله عمر مختار (مصطفی عقادئی تی (استیون اسپیلبرگبیگانه (ریدلی اسکاتگاندی (ریچارد آتن بورو) و فیلم هایی دیگر برای نخستین بار بر نوار ویدئو دوبله شدند (سابقه دوبله غیر 35 میلیمتری به چند سال پیش از انقلاب بر می گردد که نسخه های 16 میلیمتری یا مغناطیسی برخی فیلم های پیشتر دوبله شده و نایاب، مجددا و عمدتا در تلویزیون دوبله شدند، همچون ناگهان تابستان گذشته و دزیره به مدیریت هوشنگ لطیف پور، کازابلانکا به مدیریت سعید شرافت،...) و نیز برخی فیلم های محبوب گذشته برای دومین بار - این بار به شکل ویدئویی - دوبله شدند، همچون خرقه، لورنس عربستان و ال سید به مدیریت ایرج ناظریان، برباد رفته و پدرخوانده به مدیریت خسرو خسروشاهی و ... اما از سال 1362 به بعد، با تدوین سیاست های مشخص نظام سینمایی کشور و انحصار ورود - و در واقع، تعطیلی نمایش - فیلم های خارجی توسط بنیاد سینمایی فارابی، همه چیز رنگ دیگری گرفت. نظام نوین، آشکارا در پی قدرت دادن به تولید داخلی در برابر فیلم های وارداتی بود و بنابر این، پرده های سینما عملا از فیلم های جذاب و معاصر سینمای جهان خالی شدند و عمدتا به نمایش فیلم هایی تک افتاده از سینمای کلاسیک همچون خوشه های خشم، همشهری کین، رم شهر بی دفاع، جاده، هملت و آثاری از این قبیل پرداختند که جملگی رهاورد دوبله در سالیان قدیم بودند. بنابر این آن بازار گرم و پر رقابت سالیان دور که حاصل ورود مستقیم آثار روز سینمای جهان به ایران توسط نمایندگان کمپانی های خارجی یا واردکنندگان بخش خصوصی بود، از بین رفت و البته شاید به منظور تجدید حیات سینمای مضمحل ایران در برابر سلطه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی فیلم های خارجی در سال های قبل، این تصمیم در زمان خود، حرکتی لازم بود، اما به هر حال یکی از پیامدهای ناگزیر آن، این بود که دوبلاژ ایران را به تعطیلی کشاند. در آن سال ها بسیاری از هنرمندان مان در این حرفه، رحل سفر بستند و آنان که ماندند نیز یا به سیمای جمهوری اسلامی ایران و دوبله فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی روی آوردند یا ترجیح دادند خاموش در کناری بنشینند... تا به تدریج نمایش فیلم های خارجی - استوار بر دو گونه آثار - از سر گرفته شود: فیلم هایی تحت عنوان گروه هنری شامل برخی از بهترین آثار هنرمندانه و اندیشمندانه سینمای جهان از جمله مجموعه آثار دو فیلمساز بزرگ شوروی، آندری تارکوفسکی و سرگی پاراجانف و نیز فیلمساز یونانی تئودور آنجلوپولوس، و فیلم هایی تحت عنوان گروه خارجی شامل برخی از بدترین و مهجورترین آثار کم ارزش عمدتا خاور دور، آسیای میانه یا اروپای شرقی؛ و متاسفانه باید بگوییم این هر دو گروه، تهی از آثاری بودند که برای دوبله جای کار داشته باشند. در قدر و منزلت فیلم های گروه نخست جای تردید نیست، ولی نگاهی گذرا به همین تاریخچه ای که گفته شد، نشان می دهد که هر فیلم گرانقدر تاریخ سینما لزوما فیلم مناسبی برای دوبله نیست؛ چه، در بسیاری از این آثار، حرف اول را تصویر می زند و اساسا در آنها از کلام، گفت و گو و داستان به شیوه کلاسیک خبری نیست... و در مورد فیلم های گروه دوم نیز فقط باید گفت دریغ از زمان و هزینه ای که صرف خرید، دوبله و نمایش آنها می شود. همچنین از اوایل دهه 1370 با تثبیت وضعیت تولید فیلم های ایرانی، تاسیس انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم به عنوان تشکلی صنفی در دل خانه سینما، تاسیس مؤسسه رسانه های تصویری و گسترش شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران، روندی کم سو در وارد کردن و دوبله برخی از فیلم های خوب و معاصر خارجی آغاز شد (با گرگ ها می رقصد، آخرین امپراطور، کریستف کلمب و ...) که اما به زودی به سردی گرایید و چندی ست توأمان با بن بست مطلق تلویزیون در این زمینه - و عادی شدن تدریجی تماشای آثار به زبان اصلی بر نوارهای ویدئو و حتی اخیرا پرده های سینما، گیرم برای عامه نه با جذابیت و فهم کامل - به انزوا و کناره گیری بسیاری از گویندگان و مدیران دوبلاژ برجسته کشورمان انجامیده است.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - جیسون بورن - ۱۳۹۰/۹/۵ صبح ۱۰:۴۰

(۱۳۸۹/۱۱/۱۲ عصر ۰۴:۵۲)سم اسپید نوشته شده:  

پس از انقلاب:

طی گسترش غیر متشکل شبکه های ویدئویی در آن سال ها بود که به جزء تبدیل نسخه های سینمایی برخی فیلم ها همچون پرواز بر فراز آشیانه فاخته (دیوانه از قفس پریدشبکه، سی بل، مردی که می خواست سلطان باشد، پلی در دوردست، نگاه شیطانی و ...، تعدادی فیلم قابل توجه از جمله عمر مختار (مصطفی عقادئی تی (استیون اسپیلبرگبیگانه (ریدلی اسکاتگاندی (ریچارد آتن بورو) و فیلم هایی دیگر برای نخستین بار بر نوار ویدئو دوبله شدند (سابقه دوبله غیر 35 میلیمتری به چند سال پیش از انقلاب بر می گردد که نسخه های 16 میلیمتری یا مغناطیسی برخی فیلم های پیشتر دوبله شده و نایاب، مجددا و عمدتا در تلویزیون دوبله شدند، همچون ناگهان تابستان گذشته و دزیره به مدیریت هوشنگ لطیف پور، کازابلانکا به مدیریت سعید شرافت،...) و نیز برخی فیلم های محبوب گذشته برای دومین بار - این بار به شکل ویدئویی - دوبله شدند، همچون خرقه، لورنس عربستان و ال سید به مدیریت ایرج ناظریان، برباد رفته و پدرخوانده به مدیریت خسرو خسروشاهی و ...

البته ایشان که چند ماهی است حضور ندارند ...ولی از دوستان مطلع  که آن دوران (منظور دهه 60) را به یاد دارند می خواستم بپرسم :

1-شبکه ویدئویی از چه سالی به دلیل عرضه آثار سینمای قبل از انقلاب و فیلم های (.....) توقیف شد ؟

2- اصلا این فیلم ها  که برخی از آنها از دوبله اول خود در قبل از انقلاب بهتر بودند توسط چه موسسه ای به بازار عرضه می شدند و در کدام نقاط شهر قابل دسترسی بودند؟




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - rahgozar_bineshan - ۱۳۹۰/۹/۶ صبح ۰۸:۵۷

اول سئوال دوم رو جواب بدم:

حقيقتش نمي دونم!

سئوال اول هم فكر كنم سالهاي 62-  63   بود كه ممنوع شد.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - زاپاتا - ۱۳۹۰/۱۲/۵ عصر ۰۴:۱۹

در تاريخ سينماي ايران دو هنرمند با نام مشترك محمدعلي زرندي وجود دارد.

نخستين آنها محمدعلي زرندي ( متولد 1304 ) ، دوبلور مشهور نورمن ويزدام و همسر شادروان تاجي احمدي است. همانطور كه اغلب دوستان كافه مطلعند زرندي از اواسط دهه 30 دوبله را آغاز و آثار بسياري را دوبله كرده است مانند اسپارتاكوس ، معجزه سيب و... البته ايشان در دهه 40 گاهي در دوبله فيلم هاي فارسي هم فعاليت مي كرده  است . مانند دوبله فيلم مرد روز ساخته موسي افشار ( 1347) كه متاسفانه  محمدعلي زرندي و موسي افشار كه قصد سنت شكني و شايد ركورد شكني داشتند بجاي استفاده از صداي منوچهراسماعيلي ، با انتخاب تيپ نورمن ويزدام در دوبله نقش رضا بيك ايمانوردي اشتباهي تاريخي را مرتكب شدند كه باعث شكست سنگين مالي آنها گرديد ( بزودي در تاپيك بررسي فيلمهاي چند دوبله بصورت تفصيلي به ماجراي دوبله اين فيلم - كه دوبله دومش حكم نوشدارو را داشت - خواهم پرداخت).

محمدعلي زرندي سال 1357 به اتفاق همسرش تاجي احمدي و بهمراه فرزندانش مقيم پاريس شد و سرانجام در بهار 1379 در همان جا درگذشت.

دومين محمدعلي زرندي - كه هيچگاه در دوبله فعاليت نكرد - و بعدها بعلت تشابه اسمي با زرندي دوبلور ، نام محمد را از ابتداي نامش حذف و به علي زرندي مشهور گشت از هنرپيشگان نامدار راديو در دهه 30 و 40 و خالق يكي از تيپ هاي ماندگار تاريخ راديو بنام شاباجي خانم است . شاباجي خانم پيرزني فضول و غرغرو بود  كه به شدت با دنياي مدرن و آدم هايش مخالف و پايبند سنتها بود. موضوع جدل او با جوانها و دنياي آن ها  دست علي زرندي را براي ساخت و اجراء نمايش هاي راديويي متعددي از اين شخصيت باز  گذاشت كه در نهايت شهرتي بسيار براي او به ارمغان آورد.

شهرت اين كاراكتر راديويي آنچنان فراگير شد كه صادق بهرامي يكي از بازيگران مشهور راديو با سرمايه گذاري دكتر اسماعيل كوشان در سال 1337 فيلم شاباجي خانم را با بازي خود زرندي  در نقش اين پيرزن پرطرفدار كارگرداني و روانه پرده سينماها كرد كه البته شاباجي خانم تصويري خيلي به مذاق سينمادوستان دهه 30 خوش نيامد و با فروشي معمولي روانه آرشيو شد زيرا  آنها همچنان شاباجي خانم راديويي را مي خواستند.

علي زرندي ( وسط ) در نقش شاباجي خانم در فيلمي بهمين نام

علي زرندي متولد 1301 بود و در سال 1372 درگذشت. هنگام فوت او خيلي ها تصور مي كردند كه ايشان همان محمدعلي زرندي دوبلور مشهور است كه باعث اشتباهاتي در نقل بيوگرافي هردويشان شد. دقيقا مانند اشتباهي كه رسانه ها امسال مرتكب شدند و خبر درگذشت مهدي آريان نژاد بازيگر را با مهدي آرين نژاد دوبلور دوست داشتني و محبوب كارتون دوستها اشتباه گرفتند و شوكي چند ساعته به دوستداران دوبله وارد نمودند.

بهرحال ياد و خاطره اين دو محمدعلي زرندي دوست داشتني  دوبله و راديو  جاودان باد.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - پایک بیشاپ - ۱۳۹۰/۱۲/۶ صبح ۰۲:۰۲

(۱۳۹۰/۱۲/۵ عصر ۰۴:۱۹)زاپاتا نوشته شده:  

در تاريخ سينماي ايران دو هنرمند با نام مشترك محمدعلي زرندي وجود دارد.

فکر میکنم در برخی منابع نام گوینده شاباجی خانم "محمدعلی زندی" ذکر شده ولی به احتمال زیاد همان زرندی درست تر است.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - زاپاتا - ۱۳۹۱/۱۰/۲۶ عصر ۰۷:۱۱

درسینمای پیش از انقلاب خصوصا دهه 30 و 40 در تیتراژ بسیاری از فیلمهای سینمایی نام مدیر دوبلاژ ذکر نمی شد. عمدتا به ذکر نام عوامل اصلی بسنده می کردند و گاهی هم نام عوامل فرعی مانند مبلمان و آسیستان فیلمبردار و ... در تیتراژ فیلمها می آمد. بهمین علت هیچگاه نمی توان آماری کامل از فعاليت مدیران دوبلاژ فیلمهای فارسی ارائه داد مگر اینکه دست اندرکاران این فیلمها و يا خود مديران دوبلاژ در جایی ثبت و ضبط کرده باشند که با توجه به روحیه برخی از ما ایرانی ها که میانه خوبی با آرشیو کردن نداریم کمی بعید بنظر می رسد.

بهرحال این آماری است از سرپرست گویندگان فیلمهای فارسی از دهه 30 تا امروز:

منوچهر اسماعیلی 74 فیلم / احمد آقالو 3 فیلم / محمد آفرین 1 فیلم

/حمیدرضا آشتیانی پور 1 فیلم/غلامعلی افشاریه 5 فیلم / نوشابه امیری 11 فیلم /

ژرژ پطرسی 17 فیلم / ابوالحسن تهامی 15فیلم/ناصر طهماسب 39 فیلم /

محمدباقر توکلی 1 فیلم /سیروس جراح زاده 5 فیلم / چنگیزجلیلوند 82 فیلم

عباس خسروانه 1 فیلم / خسرو خسرو شاهی 91 فیلم / پرویز خطیبی 2 فیلم/

فریدون دائمی 7فیلم/ احمد رسول زاده  فيلم 2 / ابوالقاسم رضایی 1 فیلم /

ایرج رضایی 33 فیلم /منوچهر زمانی 5 فیلم /بهرام زند 1 فیلم /

فریبا شاهین مقدم 3 فیلم /امیرهوشنگ زند 1 فیلم/ سعید شرافت 4 فیلم

حسین عرفانی 3 فیلم / فرشید فرزان 2 فیلم/اصغر افضلی 1 فیلم /

امیرهوشنگ قطعه ای 6 فیلم / محمود قنبری 22 فیلم/ علی کسمایی 15 فیلم

کنعان کیانی 2 فیلم /هوشنگ لطیف پور 2 فیلم / حسین مدنی 1 فیلم( البته ایشان از پیشگامان دوبله بوده و احتمالا مدیریت دوبلاژ همه فیلمهای خود را برعهده داشته که در تیتراژها نیامده است )

هوشنگ مرادي 3 فيلم / سعيد مظفري 47 فيلم /جلال مقامي 49 فيلم /

عزت الله مقبلي 10 فيلم/ پروين ملكوتي 1 فيلم / اكبرمناني 1 فيلم /

فتح الله منوچهري 1 فيلم / ايرج ناظريان 109 فيلم/ عباس نباتي 1 فيلم /

فريدون نصرتي 6 فيلم / منوچهر نوذري 7 فيلم/ رفعت هاشم پور 1 فيلم/

حسين خدادادبيگي 1 فيلم / محمدعلي ديباج 1 فيلم /سعيد مقدم منش 1 فيلم

* بيشترين آمار دوبله متعلق به زنده ياد ايرج ناظريان است كه مطمئنا بيش از اين بوده است و اگر با مرگ نابهنگامش عرصه دوبله را ترك نمي گفت قطعا در اواخر دهه 60 تا اواسط دهه 70 نيز ركورد شكن بود.

* طبق همان قانون نانوشته دوبله بيشترين مديريت دوبلاژ از آن نقش اول گوها است.

* مرحوم منوچهر نوذري در دهه 40 فعاليت بسياري در دوبله داشته است كه متاسفانه در تيتراژها ثبت نشده است و دامنه فعاليتش بيش از اين بوده است.

*عزت الله مقبلي هم كه تواما در دوبله و بازيگري فعال بوده است ( بويژه دهه 40) قطعا آمار مديريتش بيش از اين چند فيلم است.

* كساني چون مرحوم محمدباقر توكلي ، محمدآفرين ، محمدعلي ديباج ، اكبرمناني، عباس نباتي ،حسين خدادادبيگي ، سعيد مقدم منش كه مكمل گو بوده و هستند هركدام يك فيلم كاركرده اند.

* نكته جالب دوبله فيلم آن سوي مه (1364) ساخته منوچهر عسگري نسب توسط فريدون نصرتي است . اين فيلم يكي از نمونه اي ترين آثار سينمايي است كه توسط مديران وقت سينمايي بعنوان الگوي فيلمسازي گلخانه اي (عرفاني ) در دهه 60 به فيلمسازان معرفي شد و قطعا مي بايست دوبله اي خوب داشته باشد و جز ء آخرين كارهاي فريدون نصرتي بوده است.

* اين آمار از كتاب فيلمشناخت سينماي ايران تاليف عباس بهارلو و همچنين سايت سوره سينما (بدل مجازي اين كتاب ) استخراج شده  است.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - اسپونز - ۱۳۹۱/۱۰/۲۶ عصر ۱۱:۱۹

با تشکر از زاپاتای عزیز که نظرات و نوشته هایشان جزو ناب ترین و بهترین اطلاعات کافه است. به نظر می رسد این آمار چندان دقیق نباشد. برای مثال یک فیلم در کارنامه امیر هوشنگ زند یا حمید رضا آشتیانی پور چندان درست به نظر نمی آید. مضاف به این که اسامی افراد دیگری نظیر ایرج دوستدار، کاووس دوستدار، زهره شکوفنده، مهین کسمایی، ژاله علو، ناصر ممدوح و بسیاری از اساتید دیگر از قلم افتاده است.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - زاپاتا - ۱۳۹۱/۱۰/۲۷ عصر ۰۴:۱۲

 آمار فوق در برابر توليدات سينماي ايران بويژه قبل از انقلاب بسيار ناچيز است .همانطور كه توضيح دادم اين اشكال بعلت نقصان در ثبت اطلاعات كامل عوامل فيلمهاست . مثلا ايرج دوستدار از مديران دوبلاژاستوديو مولن روژ بوده و مطمئنا بهمراه استاد كسمايي فيلمهاي ايراني اين استوديو را هم دوبله كرده كه متاسفانه در جايي ثبت نشده است .(البته جبارسرجوخه فراري مستثناست كه دوستان كافه درباره آن توضيح داده اند). در رابطه با خانم ژاله علو هم احتمالا مي بايست آثاري - خصوصا با بازي هاي خودشان - را دردهه 30 دوبله كرده باشند كه بازهم اطلاعات مستندي دراين باره موجود نيست و شايد خود ايشان در جايي ثبت كرده باشند. موارد ديگر هم به اين ترتيب است. ( كساني مانند هوشنگ كاظمي و محمود نوربخش هم در اين حيطه بسيار فعال بوده اندكه كمتر نشاني از آنان وجود دارد).

بهرحال همه اين موارد بر پايه احتمالات است و بجزء منابع فوق ما منبع ديگري تاكنون براي بررسي نداشته ايم . حتي در دايره المعارف دوبله فيلمهاي فارسي كافه كه دوستان زحمت آن راميكشند براي  برخي فيلمها كه نام مدير دوبلاژ در تيتراژ نبوده فرض را بر اين گذاشته اند كه نقش اول گو مدير دوبلاژ بوده است يا با قرائني كه موجود است مانند اين كه فرضا هوشنگ كاظمي در دو نقش صحبت كرده به احتمال زياد مديريت هم با ايشان بوده است. خلاصه اسپونز عزيز اميدوارم تا هنگامي كه  اساتيدي مانند منوچهر اسماعيلي و چنگيز جليلوند فعال هستند ( با توجه به حافظه غبطه برانگيزشان ) جايي اين اطلاعات ثبت و براي آيندگان بيادگار بماند.خصوصا اينكه يكي از اين سه تفنگدار يعني مرحوم ايرج ناظريان متاسفانه در قيد حيات نيست ، اين دو گوينده كه در بسياري از فيلمهاي تاريخ سينماي ايران صحبت كرده اند مي توانند كمك شاياني كنند.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - همشهری_میثاق - ۱۳۹۱/۱۰/۲۷ عصر ۰۸:۴۳

گزیده ای از فعالیتهای شاخص استاد اسماعیلی(ساخته بنده!) از دهه طلایی دوبلاژ تاکنون

در دو پارت: http://www.aparat.com/v/2RBqd

http://www.aparat.com/v/X9U5q

امیدوارم لذّت ببرید...




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - منصور - ۱۳۹۱/۱۰/۲۸ عصر ۰۹:۵۹

(۱۳۹۱/۱۰/۲۷ عصر ۰۸:۴۳)همشهری_میثاق نوشته شده:  

گزیده ای از فعالیتهای شاخص استاد اسماعیلی(ساخته بنده!) از دهه طلایی دوبلاژ تاکنون

در دو پارت: http://www.aparat.com/v/2RBqd

http://www.aparat.com/v/X9U5q

ضمن تشکر از ميثاق عزیز و زحمتی که کشیدند...

صرفا به چند نکته اشاره میکنم: یکی آنکه صدای عنایت بخشی در این کلیپ صدای منوچهر اسماعیلی نیست (این گوینده که عمدا نمیخوام به نام وی اشاره کنم و حدس آنرا به دوستان واگذار میکنم اکثرا در فیلمهای فارسی بجای بدمن های سینمای ایران نظیر احمد معینی و عنايت بخشی و جلال پیشوائیان و ... صحبت میکرد)

نکته دوم اینکه در ساخت یک کلیپ از صحنه های تکراری از یک فیلم تا حد امکان باید اجتناب کرد و بهترین بخش را برگزید

(آوازهائی که اسماعیلی در فیلمهائی چون حسن کچل خواند و یا لهجه های مختلف وی - بخصوص لهجه کردی و عربی - در فیلمهایی مانند غزل کیمیائی و امثالهم میتواند هر کلیپی را در اینخصوص پربارتر نماید)

نکته سوم اینکه در ساخت یک کليپ باید فیلمهای مهم را در ابتدا و انتهای آن قرار داد. حیف است در چنین کليپهائی خبری از باراباس، بیلیاردباز و ... یا حتی درسو اوزالا (با آن ابداع صدای حیرت انگیز بجای ماکسیم مونزوک) نباشد. ارائه بخشهائی از فیلمهای گمنام در وسط کلیپ به زیبائی و جذابیت آن خواهد افزود.

(۱۳۹۱/۱۰/۲۶ عصر ۰۷:۱۱)زاپاتا نوشته شده:  

(در سینمای ایران ) ایرج رضایی 33 فیلم .... (مديريت دوبله کرده اند)

همانطور که دوست ارزنده جناب زاپاتا خود نیز اشاره کرده اند آمارها در این خصوص مختلف است که هیچکدام هم از دقت بالائی برخوردار نیست. بعنوان نمونه من به نام ایرج رضائی ذیل فیلمهای زیر  بعنوان مدیر دوبلاژ فیلمهای ایرانی از کتاب دانشنامه سینمای ایران نوشته ی عباس بهارلو(غلام حیدری) چاپ 1383 اشاره میکنم که اگر شمارش شوند تعداد آنها به بیش از 33 مورد خواهد رسید:

جنگ اطهر (محمد علی نجفی 1357) / فریاد مجاهد(مهدی معدنیان 1358) / کرکس ها می میرند (جمشید حیدری 1359) / از فریاد تا ترور (منصور تهرانی 1359) / مرز (جمشید حیدری 1360) / فرمان (کوپال مشکات 1361) / بازرس ويژه (منصور تهرانی 1361) / ريشه در خون (سیروس الوند 1363) / پیراک (کوپال مشکات 1363) / سیاه راه (کوپال مشکات 1363) / همه ی فرزندان من (زاون قوکاسیان 1363) / پدر بزرگ ( مجید قاری زاده 1364) / پلاک (ابراهیم قاضی زاده 1364) / هوای تازه (تورج منصوری 1365) / حماسه دره شیلر (تحمد حسنی مقدم 1365) / کنار برکه ها (یداله نوعصری 1365) / بی پناه (علیرضا داوود نژاد 1365) / روزهای انتظار (اصغر هاشمی 1365) وکیل اول (جمشید حیدری 1365) / دست نوشته ها (مهرزاد مینوئی 1365) / گرفتار (منصور تهرانی 1366) / بهار در پائیز (مهدی فخیم زاده 1366 که البته در فیلمنامه این فیلم هم مال خود رضائی است) / مسافران مهتاب (مهدی فخیم زاده 1366) / آری این چنین بود (داوود اسماعیلی 1366) / دیده بان (ابراهیم حاتمی کیا 1367) / آب را گل نکنید (شهریار بحرانی 1368) / وسوسه (جمید حیدری 1368) / 53 نفر (یوسف سید مهدوی 1368) / آتش پنهان (حبیب کاوش 1369) / پوتین (عباله یاکیده 1370 ) / پرنده آهنین (علی شاه حاتمی 1370 ) / آشیانه (اسماعیل براری 1370) / تماس شیطانی (حسن قلی زاده 1371) / بازیچه (تورج منصوری 1372) / آنها هیچ کس را دوست ندارند (جعفر سیمائی 1372) / جای امن (مجتبی راعی 1372) / بلندی های صفر (حسین علی لیالستانی 1372) و ...

ذکر دو خاطره از رضائی در خصوص دوبله دو فیلم از موارد یاد شده ازشماره 145 ماهنامه فیلم خالی از لطف نیست:

... آقای حنانه وقتی خواست برای فیلم بی پناه موسیقی بسازد و ما فیلم دوبله شده ذو در اختیارش گذاشتیم با تعجب پرسید چقدر وضعیت صدابرداری سر صحنه در ایران خوب شده است! ...

... برای دوبله بخشی از فیلم پوتین که افراد در اسارت بودند و صداها باید خسته می بود من نمیتوانستم صدای گوینده ای که 9 صبح قبراق و سرحال سرکار می آید را روی این افراد بگذارم. بنابراین گوینده را تا 7 عصر الاف کردم تا هر چه بیشتر عصبی شوند(بدون آنکه خود از علت آن خبر داشته باشند) و وقتی ساعت 7 آن صحنه ها را دوبله کردیم نتیجه کار آنقدر فوق العاده بود که در جشنواره فجر به صدابرداری فیلم جایزه دادند نه به گوینده های آن ! ...




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - محمد - ۱۳۹۱/۱۰/۲۹ صبح ۰۲:۳۸

(۱۳۹۱/۱۰/۲۸ عصر ۰۹:۵۹)منصور نوشته شده:   

صرفا به چند نکته اشاره میکنم: یکی آنکه صدای عنایت بخشی در این کلیپ صدای منوچهر اسماعیلی نیست (این گوینده که عمدا نمیخوام به نام وی اشاره کنم و حدس آنرا به دوستان واگذار میکنم اکثرا در فیلمهای فارسی بجای بدمن های سینمای ایران نظیر احمد معینی و عنايت بخشی و جلال پیشوائیان و ... صحبت میکرد)

(۱۳۹۱/۱۰/۲۶ عصر ۰۷:۱۱)زاپاتا نوشته شده:  

(در سینمای ایران ) ایرج رضایی 33 فیلم .... (مديريت دوبله کرده اند)

 

جنگ اطهر (محمد علی نجفی 1357) / فریاد مجاهد(مهدی معدنیان 1358)

با تشکر از همشهری میثاق عزیز و منصور گرامی

در رابطه با گوینده عنایت بخشی باید عرض کنم که 100 درصد منوچهر اسماعیلی به جایش گویندگی کرده و این تیکه فیلم برگرفته از فیلم تنگنا می باشد که اسماعیلی علاوه بر بخشی به جای سعید راد هم گویندگی کرده است.و اگر منظور شما از گوینده ای که نام نبردید فتح الله منوچهری است باید عرض کنم که ایشان هم نیست.

در رابطه با بدمن های سینمای ایران هم باید عرض برسانم اکثرا به جای بازیگرانی که ذکر کردید یا فرشید فرزان - نصرالله مدقالچی - حسین عرفانی - خسرو شایگان و همینطور بزرگ مرد دوبلاژ ایران زنده ایرج ناظریان گویندگی کرده اند.و در بعضی از مواقع هم گویندگانی مثل صادق ماهرو - مازیار بازیاران هم به جایشان گویندگی کرده اند.

در رابطه با فیلم هایی که مدیریت دوبلاژ شان به عهده ایرج رضایی می باشد هم باید به عرض برسانم.که اکثر فیلم هایی که اشاره کردید درست می باشد به غیر از 2 فیلم جنگ اطهر و فریاد مجاهد که مدیر دوبلاژ ایرج رضایی نیست در فیلم جنگ اطهر منوچهر اسماعیلی و در فیلم فریاد مجاهد سعید مظفری مدیر دوبلاژ هستند.(لازم به ذکر است که خودم این دو فیلم را دیده ام).

متاسفانه بعضی از مطالبی که در سایتها و کتابها نوشته است و دوستان به آن استناد میکنند مطلقا صحیح نمی باشند.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - زاپاتا - ۱۳۹۱/۱۰/۲۹ صبح ۱۰:۲۶

(۱۳۹۱/۱۰/۲۹ صبح ۰۲:۳۸)محمد نوشته شده:  

 
جنگ اطهر (محمد علی نجفی 1357) / فریاد مجاهد(مهدی معدنیان 1358)

در رابطه با فیلم هایی که مدیریت دوبلاژ شان به عهده ایرج رضایی می باشد هم باید به عرض برسانم.که اکثر فیلم هایی که اشاره کردید درست می باشد به غیر از 2 فیلم جنگ اطهر و فریاد مجاهد که مدیر دوبلاژ ایرج رضایی نیست در فیلم جنگ اطهر منوچهر اسماعیلی و در فیلم فریاد مجاهد سعید مظفری مدیر دوبلاژ هستند.(لازم به ذکر است که خودم این دو فیلم را دیده ام).

متاسفانه بعضی از مطالبی که در سایتها و کتابها نوشته است و دوستان به آن استناد میکنند مطلقا صحیح نمی باشند.

دوست عزيز ، نمي دانم شما چگونه كتاب فيلمشناخت سينماي ايران كه كاملترين مرجع امين و قابل استناد تاريخ سينماي ايران - به تائيد بسياري از دست اندركاران و نويسندگان سينماي ايران - مي باشد را درست نمي دانيد. لازم است كه ذكر كنم آقاي عباس بهارلو خودشان كارمند فيلمخانه ملي ايران هستند. يعني جايي كه تمامي نسخه هاي اصل فيلمهاي ساخته شده تاريخ سينماي ايران از 86 سال پيش تا كنون  درآنجا موجود است. ايشان تمامي اطلاعات ابتدا و انتهاي فيلمها را از مطمئنترين مرجع كه همان خود فيلمها ست آن هم بر روي پرده سينما- و نه ويدئو - استخراج كرده است . پس مطمئنا اطلاعات ايشان بسيار مستندتر از اطلاعات بنده و ديگران مي باشد.

هنوز هم اعتقاد دارم كه دايره المعارفهاي ايشان كاملترين و بي نقص ترين مرجع قابل استناد است  كه حاصل سالها زحمت بي شائبه و بي مزد و منت ايشان مي باشد. نبايد بخاطر برخي از اختلاف سليقه ها از اساس زحمات محققان را زير سوال ببريم . لازم به توضيح است در همين كتاب نام دو مدير دوبلاژ جنگ اطهر و مجاهد بترتيب اسماعيلي و مظفري مي باشد كه مويد توضيحات شماست.

ضمنا بعنوان يك شاگرد كوچك كافه كلاسيك از دوستان بزرگوار و با دانشي كه در بخش دوبله فعال هستند خواهش مي كنم فضايي را بوجود آورند كه بتوانيم با فراغ بال به علائقمان برسيم و از اين محيط گرم و صميمي واقعا عاشقانه بهره ببريم . والا تخطئه كردن ، عيب جويي و طعنه و كنايه ما را از مسير اصلي به ناكجا آباد رهنمون مي سازد كه هرگز زيبنده اين مكان خاطره انگيز نخواهد بود.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - محمد - ۱۳۹۱/۱۰/۲۹ صبح ۱۱:۲۷

(۱۳۹۱/۱۰/۲۹ صبح ۱۰:۲۶)زاپاتا نوشته شده:  

دوست عزيز ، نمي دانم شما چگونه كتاب فيلمشناخت سينماي ايران كه كاملترين مرجع امين و قابل استناد تاريخ سينماي ايران - به تائيد بسياري از دست اندركاران و نويسندگان سينماي ايران - مي باشد را درست نمي دانيد.

والا تخطئه كردن ، عيب جويي و طعنه و كنايه ما را از مسير اصلي به ناكجا آباد رهنمون مي سازد كه هرگز زيبنده اين مكان خاطره انگيز نخواهد بود.

دوست عزیز، من کی گفتم همه مطالب اشتباه است گفتم مطلقا صحیح نمی باشد یکبار دیگر بروید بخوانید.(یعنی اکثر موارد درست است اما اشتباهات کوچکی هم دارد.)

شما باز هم می گوید کتاب نوشته، شما بهتر نیست بیشتر فیلم ببیند تا اینقدر استناد به کتاب نکنید.

در رابطه با عیب جویی هم که فرمودید.باید به عرض برسانم بنده در نهایت احترام پست قبلی را نوشته ام و قصد تخریب کسی را هم نداشته ام.

در رابطه دوبلور عنایت بخشی هم دوستان صاحب نظری چون واترلو - بهزاد ستوده - جان دو هم می توانند نظر دهند.




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - زاپاتا - ۱۳۹۱/۱۰/۲۹ عصر ۰۳:۵۸

(۱۳۹۱/۱۰/۲۹ صبح ۱۱:۲۷)محمد نوشته شده:  

شما باز هم می گوید کتاب نوشته، شما بهتر نیست بیشتر فیلم ببیند تا اینقدر استناد به کتاب نکنید.

محمد عزيز ، بنده زماني از علاقمندان - و نه سينه چاكان - فيلمفارسي بودم . الان هم بسياري از فيلمهاي سينماي گذشته را در دسترس دارم . اما واقعيتش بسياري از اين فيلمها سياه مشق هايي بودند كه امروز ارزش تاريخي اشان بيشتر از خود فيلم است . بنابراين بنده ترجيح مي دهم بجاي تحمل يك اثر واقعا بي كيفيت دهه 40 اگر نيازي به مشخصان آن داشته باشم  به يك مرجع مطمئن مراجعه مي كنم و نيازي نمي بينم از ميان خيل تصاوير مغشوش اطلاعات جمع آوري كنم . (مگر به ضرورت مثلا براي تشخيص صداي گوينده اي و يا ديدن چهره بازيگري در آن سالها).

اگر تلقي ما از كتاب و كتابخواني اين باشد پس كساني چون مانند بهزاد رحيميان و بهروز روشنفكر كه سالهاي بسياري از عمرشان را صرف گردآوري دايره المعارف سترگ فيلمهاي دنيا كرده اند كاري عبث و بيهوده انجام داده اند و  نبايد به اين كتابها استناد كرد و حتما بايد خود فيلمها را ببينيم كه مثلا عوامل فيلمي از دهه هاي پيشين چه كساني هستند؟بنده گفتم و بازهم تاكيد مي كنم كتاب فيلمشناخت بهارلو بي بديل است و كاري كه ايشان كرده ديگر تكرار نخواهد شد. بعنوان مثال و نه خرده گيري عرض مي كنم بنده دو سه بار تيتراژ فيلم مسير رودخانه را ديدم و به كتاب فيلمشناخت هم مراجعه كردم اما نامي از مدير دوبلاژ نديدم اما شما از هوشنگ كاظمي نام برده ايد.اگر در تيتراژ نيست و كتاب فيلمشناخت هم بي ارزش است پس شما از منبع قابل اعتماد ديگري اين نام را استخراج كرده ايد. اگر نوشتاري نيست و تصويري هم نيست پس چه مي تواند باشد ؟




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - همشهری_میثاق - ۱۳۹۱/۱۰/۳۰ صبح ۱۲:۴۰

(۱۳۹۱/۱۰/۲۸ عصر ۰۹:۵۹)منصور نوشته شده:  

نکته دوم اینکه در ساخت یک کلیپ از صحنه های تکراری از یک فیلم تا حد امکان باید اجتناب کرد و بهترین بخش را برگزید

(آوازهائی که اسماعیلی در فیلمهائی چون حسن کچل خواند و یا لهجه های مختلف وی - بخصوص لهجه کردی و عربی - در فیلمهایی مانند غزل کیمیائی و امثالهم میتواند هر کلیپی را در اینخصوص پربارتر نماید)

نکته سوم اینکه در ساخت یک کليپ باید فیلمهای مهم را در ابتدا و انتهای آن قرار داد. حیف است در چنین کليپهائی خبری از باراباس، بیلیاردباز و ... یا حتی درسو اوزالا (با آن ابداع صدای حیرت انگیز بجای ماکسیم مونزوک) نباشد. ارائه بخشهائی از فیلمهای گمنام در وسط کلیپ به زیبائی و جذابیت آن خواهد افزود.

با تشکّر از منصور گرامی و توجّهشون...

خدمتتون عرض کنم که بنده علاوه بر مشکلاتی که در ساخت این کلیپ اعم از کمیاب بودن و حتّی نایاب بودن برخی فیلمها(مثل بینوایان با بازی لینو ونتورا و کرامول) داشتم،سعی م بر این بود تا مجموعه ای جامع و کامل از کارهای شاخص استاد که مایل بودم به ترتیب سال(از 39 که با فیلم دروازه پاریس) شروع میشود تا نمونه آخر که(جرم مسعود کیمیایی) ست به صورت پشت سر هم تصویر شود؛که قبول دارم به همین دلیل در جاهایی اواسط کلیپ، کمی ریتم می افتد و برخلاف میلم مدت زمان آن طولانی است! از این رو سعی کردم به انتهای کلیپ جذّابیتی از لحاظ ریتم بدهم.

حال امیدوارم که با این شرایط و محدودیات،کلیپ مورد توجّه دوستان قرار گرفته باشه و تونسته باشم ذرّه ای از عظمت هنر ایشون رو به تصویر بکشم {#smilies.rolleyes}...




RE: صداهای ماندگار (مروری کوتاه بر بیش از 60 سال هنر دوبلاژ در ایران) - ناخدا خورشيد - ۱۳۹۱/۱۱/۱ صبح ۰۸:۳۵

آخرین کار آقای اسماعیلی حکم نبود.اگر اشتباه نکنم آخرین کار ایشون باید همین سریال کلاه پهلوی باشه که در حال پخشه والبته حدود یک ماه پیش به صورت گذری فیلمی از تامی لی جونز را از تلوزیون وطنی دیدم که استاد به جای شخصیت اصلی صحبت می کرد اسم فیلم را البته نمی دانم.