تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8
خب معمولا همه ما تا اسم از فیلم کلاسیک میاد سریع ذهنمون به طرف سینمای کلاسیک آمریکا میره. بعضی
ها هم که خیلی باکلاس هستن ! فوق اش کمی حواسشون میره به سمت سینمای اروپا ! چون همه ایرانی
هستیم بد نیست برای ادای تکلیف هم که شده نگاهی به فیلم های شاخص کلاسیک فارسی قدیم
کشورمون هم داشته باشیم. مطمئنا میشه تعدادی آثار شاخص رو از میان صدها فیلمفارسی و یا فیلم های
قبل از انقلاب پیدا کرد که بارها توسط منتقدان نقد شده و به نکات مثبت آنها پرداخت شده.

در این جستار ( همون تاپیک در راستای فارسی را پاس بداریم ! ) به این موضوع خواهیم پرداخت.


[تصویر: Gheysar04479214-01-34.JPG]
خب . به جای اینکه طبق معمول به اول تاریخ سینمای ایران و عصر قجر بریم من از آخر شروع می کنم و سراغ
فیلمساز مورد علاقه ام یعنی علی حاتمی می رم که فیلمهاش از هر نظر ایرانی ناب به تمام معنا بود.
حاتمی دارای سبک خاص و منحصر به فرد بود که مانند هیچکس دیگر نبود ( درست مانند هیچکاک ) .

فیلم های حاتمی داستان هایی زیبا داشت و سرشار از دیالوگ های طلایی بود به خصوص اینکه او اعتقاد
خاصی به دوبله کردن فیلم های خود داشت و همیشه از بهترین بازیگران در فیلم های خود استفاده می کرد.

آهنگ هایی که برای فیلم هایش می ساخت ، اهمیتی که برای جزئیات صحنه قائل بود و .... اما .... همه
اینها به کنار ... مهم اینست که فیلمهایش حقیقتا جذاب هستند و غبار زمان بر آنها نمی نشیند.

هزاردستان ( که اپیزودهای متعددی داشت ) - سوته دلان - کمال الملک - مادر - حاجی واشنگتن - دلشدگان
اینها هر یک شاهکارهایی هستند که هر بار به تماشای چند باره شان بنشینی باز سیر نمی شوی.

[تصویر: hatami1.jpg]

گروهي از چهره‌هاي فرهنگي-هنري و اهالي سينما، ديالوگ‌هايي را از بين ديالوگ‌هاي شاخص كارهاي سينمايي و تلويزيوني «علي حاتمي» انتخاب كردند.
نگارش ديالوگ‌هاي فاخر و اديبانه از ويژگي‌هاي فيلمهاي مرحوم «علي حاتمي» است.همين موضوع باعث شده‌است كه منتقدان به او لقب «سعدي سينما» را بدهند. برخي چهره‌هاي فرهنگي، هنري در آستانه سالگرد درگذشت اين سينماگر، ديالوگ‌هاي برگزيده خود را از آثار اين كارگردان بيان كرده‌اند.

- محمدرضا هنرمند:
در فيلم «مادر» چندين ديالوگ به‌يادماندني وجود داشت، از جمله: «شب رو بايد بي‌چراغ روشن كرد».
- محمد نوري‌زاد:
نگاه «علي حاتمي» به تاريخ، ما را متوجه گذشته خودمان مي‌كرد و هيچ جامعه‌اي نيز بي‌نياز از انديشه گذشته خود نيست. در فيلم كمال‌الملك، مظفرالدين شاه ديالوگي دارد كه مي‌گويد:«اكثر عمر ما در دوران وليعهدي گذشت و رسم پادشاهي را خوب نمي‌دانيم.»
- سعيد اميرسليماني:
به نظر من زيباترين ديالوگ، يكي از ديالوگ‌هاي فيلم «كمال‌الملك» است كه مظفرالدين شاه مي‌گويد: «همه چيزمان بايد به همه چيزمان بيايد» كه من اين ديالوگ بسيار دوست دارم و در زندگي روزمره نيز استفاده مي‌كنم.
- عبدالله اسكندري:
ديالوگ «همه عمر دير رسيدم» از سوته دلان كه مي‌توان گفت كه يكي از ماندگارترين ديالوگ‌هاي علي حاتمي است.
- عبدالحسين مختاباد:
ديالوگي مربوط به گفت‌وگوي كمال الملك با فرش باف با اين مضمون كه تقابل هنر شرق و غرب است و فروتني و تواضع هنرمندان شرقي را به رخ مي‌كشد؛ «استاد تويي! هنر اين فرشه، شاهكار اين تابلوست، دريغ همه عمر يك نظر به زير پا نينداختم. هنر اين فرش گسترده است. شاهكار كار توست يار محمد نه كار من!»
- حسن حسندوست:
ديالوگي مربوط به كمال‌الملك، كه ناصرالدين شاه خطاب به مدير مدرسه هنر مي‌گويد «هنر مزرعه بلال نيست، كه محصولش بهتر شود از ستاره‌هاي آسمان هم يكي مي‌شود كوكب درخشان، الباقي ، سوسو مي‌زند»
- فرهاد فخرالديني:
من فقط در كمال‌الملك با ايشان كار كردم فكر مي‌كنم تمام ديالوگ‌هاي علي حاتمي زيباست و من واقعا نمي‌توانم يكي را تفكيك كنم، علي حاتمي اصلا به لحاظ ديالوگ‌هايش شهرت داشت ديالوگ‌هايي روان و صريح.
-عزت‌الله انتظامي:
من نمي‌توانم تنها يكي از ديالوگ‌ها را مجزا كنم زيرا تمامي ديالوگ‌ها زيباست و اينكه نمي‌توانم تنها يك يا چند جمله در بيان شخصيت علي حاتمي بگويم، بايد ساعت‌ها در مورد حاتمي صحبت كرد تا بتوان حق مطلب را ادا كرد.
- فتحعلي اويسي:
ديالوگ بسيار زيبايي از «دلشدگان» از علي حاتمي كه هميشه در خاطرم هست «آيين چراغ خاموشي نيست».
- محبوبه بيات:
تمام ديالوگ‌هاي علي حاتمي بسيار زيباست به ويژه تمام ديالوگ‌هاي اكبر عبدي در فيلم «مادر» به ويژه سكانس‌هاي مربوط به صحنه حمام، كه ديالوگ‌هاي عبدي به صورت برعكس نوشته شده كه اين موضوع ديالوگ‌نويسي بسيار دشوار است.
- جواد طوسي:
تمام ديالوگ‌هاي او زيباست. ديالوگ‌هاي فيلم خواستگار كه مهجور ماند به ويژه ديالوگ‌هاي رضا خاوري و اگر بخواهيم يكي از ديالوگ‌ها را به عنوان ماندگارترين انتخاب كنيم. ديالوگ «همه عمر دير رسيديم» و ديالوگ آخر اميركبير در حمام فين كاشن كه كلام آخر اوست و پيامي است به همه نسل‌ها و دوران‌ها. در سلطان صاحبقران ؛ «مرگ حق است ولي به دست شما بسي مشكل، اما شوق از ميان شما رفتن مرگ را آسان مي‌كند».
- شاهرخ دولكو:
فكر مي‌كنم كه ماندگارترين ديالوگي كه در ذهن همه هم هست «همه عمر دير رسيديم» است در سوته‌دلان و يك ديالوگ زيباي ديگر از همين فيلم كه بسيار بامزه است. «ما هر دو از يك خميريم ولي تنورمان علي حده است».
- چنگيز جليلوند:
ديالوگي كه لوتي و بابا شمل اول فيلم راجع به مراد و مريد صحبت مي‌كنند. ديالوگي است شعر گونه و بسيار زيبا «لوتي امشب دل پردردي داره، ناله سردي داره زير سايه علي، ديو جلودارش نيست».
- رضا درستكار:
همه ديالوگ‌هاي حاتمي زيبا و ماندگار است. منحصر ديالوگي در «سوته دلان» كه در پايان فيلم حبيب ظروفچي به برادر مرده‌اش مي‌گويد «همه عمر دير رسيديم» و بايد بگويم همچنان «همه عمر دير رسيديم» و اين وصف حال اهل هنر است و وصف حال علي حاتمي و همه ما.
- محمدرضا دلپاك:
ديالوگي در فيلم كمال‌الملك. صدر اعظم مي‌گويد: تو مي‌خواهي جاي ما را بگيري؟، كمال‌الملك مي‌گويد: «من آرزو طلب نمي‌كنم، آرزو مي‌سازم».
- جلال مقامي:
تمام ديالوگ‌هاي حاتمي زيباست، ديالوگ‌هاي حاتمي مانند غزلي است كه كل غزل زيباست.
- جهانگير الماسي:
ابتدا از نظر من ماندگارترين ديالوگ علي حاتمي زندگي اوست و ماندگارترين ديالوگ، ديالوگي كوتاه از «كميته مجازات». جايي كه مي‌گويد: «اين ملت خواب، اين ملت بنگي و افيوني و خواب» علي حاتمي برگذشتگان ما خرده مي‌گيرد كه چرا به جاي مبارزه عقب نشستند و اسير افيون شدند.».
- حميده خيرآبادي:
تمام ديالوگ‌هاي او شيرين و جذاب هستند و در ذهن حك مي‌شوند. طي همكاري كه من در حسن كچل داشتم هم چنين اتفاق افتاد. در «حسن كچل» ديالوگ بسيار زيبايي به يادم هست: «شاعر و تاجر كه با هم فرق نداره، تاجر ورشكسته شاعر ميشه، شاعر پولدار ميره تاجر ميشه!».
- آيدين آغداشلو:
بسياري از سكانس‌هاي سوته‌دلان به ويژه قسمت‌هايي كه مجيد تصنيف مي‌فروشد و تصنيف‌هايي را كه مي‌فروشد مي‌خواند و وقتي جمشيد مشايخي حبيب را مي‌بيند شروع به پراكنده‌گويي‌هايي در مورد خودش مي‌كند كه اين قسمت بسيار زيبا در آمده است.
- مرتضي احمدي:
چه در سينما و چه در تلويزيون، ديگر كسي مانند علي حاتمي نيامد، ديالوگ‌هاي علي حاتمي مانند مينياتوري بسيار زيبا بود، ديالوگ‌هايي بسيار روان كه كسي با آنها مشكل پيدا نمي‌كرد.

منبع:  سینمای ما

(۱۳۸۸/۷/۳ صبح ۰۱:۳۹)IranClassic نوشته شده: [ -> ]

 
نگارش ديالوگ‌هاي فاخر و اديبانه از ويژگي‌هاي فيلمهاي مرحوم «علي حاتمي» است.همين موضوع باعث شده‌است كه منتقدان به او لقب «سعدي سينما» را بدهند.

- محبوبه بيات:
تمام ديالوگ‌هاي علي حاتمي بسيار زيباست به ويژه تمام ديالوگ‌هاي اكبر عبدي در فيلم «مادر» به ويژه سكانس‌هاي مربوط به صحنه حمام، كه ديالوگ‌هاي عبدي به صورت برعكس نوشته شده كه اين موضوع ديالوگ‌نويسي بسيار دشوار است.

 این صحنه را بسیار دوست دارم...ممنون کلاسیک عزیز...

مادر : بیا جلو که مادر ببینه تمیز و پاکیزه شدی- ماشاالله-ماشالله-هزار ماشالله........

(دیدن صورت کبود عبدی و تحیر و تغیر مادر )بشکنه دستش...خیر نبینه...کی صورتتو سیاه و کبود کرده؟

کشاورز(محمد ابراهیم): من! عوضش سر و تنشم شستم ! دیگه نمی دونستم دستمزد دلاکی، ناله و نفرینه ...!! نمی رفت زیر آب داغ؛ زدمش!

عبدی(غلامرضا): نه...! نزد که! خودم خوردم زمین! صابونو قورت دادم، لیز خوردم، چشم رفت تو دوش.... به خدا !

 سالها  پیش که مدرسه می رفتیم و تلویزیون 2 تا کانال بیشتر نداشت ، سرگرمی مردم در روز جمعه یه دونه فیلم سینمایی بود که عصر جمعه پخش میشد ( اون آنونس جالبش یادتونه ؟! ) یادمه وقتی فیلم هزاردستان رو اولین بار در تلویزیون دیدم تا مدتها اون صحنه ای که شعبون استخونی سر مفتش رو روی صندلی سلمونی می برید تو ذهنم پاک نمی شد... خیلی تاثیر گذار بود... یه چیزی بود در مایه های قتل زیر دوش در روانی هیچکاک. خلاصه تا مدتها ما سلمونی نرفتیم که نرفتیم !!

 سالها  پیش که مدرسه می رفتیم و تلویزیون 2 تا کانال بیشتر نداشت ، سرگرمی مردم در روز جمعه یه دونه فیلم سینمایی بود که عصر جمعه پخش میشد ( اون آنونس جالبش یادتونه ؟! ) یادمه وقتی فیلم هزاردستان رو اولین بار در تلویزیون دیدم تا مدتها اون صحنه ای که شعبون استخونی سر مفتش رو روی صندلی سلمونی می برید تو ذهنم پاک نمی شد... خیلی تاثیر گذار بود... یه چیزی بود در مایه های قتل زیر دوش در روانی هیچکاک. خلاصه تا مدتها ما سلمونی نرفتیم که نرفتیم !!

دقیقا یادمه که منم چنین حسی را داشتم و تا چند ماه این صحنه جلوی چشمم رژه می رفت!!

واقعا استادانه ساخته شده و به جرات می توان گفت در حد صحنه های حرفه ای فیلمهای بزرگ سینما است.

یکی از قشنگترین دیالوگ های تاریخ سینمای ایران :

خوش به سعادتتون که می‌رین روضه ، جاتون وسط بهشته ، ما که دنیامون شده آخرت یزید . کیه ما رو

ببره روضه ؟ آقا مجید تو رو چه به روضه ، روضه خودتی ، گریه کن نداری ، وگرنه خودت مصیبتی ، دلت

کربلاس .

(۱۳۸۸/۷/۱۰ صبح ۰۲:۱۷)IranClassic نوشته شده: [ -> ]

  اون صحنه ای که شعبون استخونی سر مفتش رو روی صندلی سلمونی می برید تو ذهنم پاک نمی شد... خیلی تاثیر گذار بود... یه چیزی بود در مایه های قتل زیر دوش در روانی هیچکاک.

آره . دقیقا من هم همین حس رو داشتم ok. اون صحنه ای هم که مفتش شش انگشتی شعبون استخونی رو دنبال می کرد و بعد با گلوله می زدش و بعد از شلیک گلوله بلافاصله اعلامیه فوت شعبون رو دیوار نشون داده می شد ... ashk( زبان تصویری و ایجاز در داستان پردازی ) ...  شاهکاری بود این هزاردستان ... و علی حاتمی اینو در چند اپیزود ساخت :  کمیته مجازات - تهران ، روزگار نو

سلام به همه:

عنوان مشخصه.

وقتی به تاریخچه سریالهای ایرانی نگاه میشه ، در میان اینهمه سریال  عامه پسند و  سطح پایین ناگهان اسمهایی به چشم میخورند که نمیشه ازشون به راحتی  گذشت.

نامهایی چون: "دایی جان ناپلئون" ، "ایتالیا ایتالیا" ، "مراد برقی"، "هزار دستان"  و  البته نمونه های جدیدتری چون "هزاردستان"  ،  " سلطان و شبان" و ...

دوست دارم تا اونجایی که میتونم چیزهایی ازشون بگم و چه خوب که دوستان هم کمک کنند.

سلطان و شبان ... یادش به خیر ... عجب آهنگی داشت ... zzzz:

 شیرو ... ننه شیرو ... وزیر اعظم .. خوابگزار اعظم .. .کاتب .. سلطان بانو :heart:

این لینک آهنگ  زیبای سریال که کار بابک بیات بود  :

سریال هزاردستان ( 3 DVD)

سریال هزار دستان

کارگردان  علی حاتـمی       

  دستیار کارگردان:احمد بخشی،نورمحمد نجاری،فیروز کنی

مدیران فیلم برداری:مهرداد فخیمی،مازیار پرتو   فیلمبردار پشت صحنه:هوشنگ سمندی

نور پردازی:احمد ابراهیمی،احمد کریمی

صحنه پردازی و طراح لباس: علی حاتمی

صدابرداری:  روبیک منصوری

موسیقی :  مرتضی حنانه

سرپرست گویندگان:علی کسمایی

جمشید مشایخی:رضاخوشنویس                                        منوچهراسماعیلی 

عزت ا... انتظامی: خان مظفـر                                                           منوچهر اسماعیلی

داود رشیدی: مفتش شش انگشتی                                                               ایرج ناظریان

علی نصیریان:  ابوالفتح                                                                            ناصر تهماسب

محمدعلی کشاورز:شعبان استادخانی                                              منوچهر اسماعیلی

حسین گیل: سید مرتضی                                                                              بهرام زن

زهرا حاتمی:  امینه اقدس                                                                    مهین کسمایی

لیلا حاتمی: کودکی امینه اقدس       لیلا حاتمی

شهلا میربختیار :  قمربانو                                                                     زهره شکوفنده

مهری ودادیان : همسر اسماعیل خان       آذر دانشی

جعفر والی :رییس نظمیه                                                              عزت ا... مقبلی

پرویز پورحسینی : متین السلطنه                                                     خسرو خسروشاهی

محمد مطیع : غلام عمه                                                                        حسین عرفانی

جمشید لایق : جعفرقلی خان نشاط                                                   منوچهر اسماعیلی

اسماعیل محرابی نصرا...  خرمی        ناصرتهماسب

 رقیه چهره آزاد : مستخدمه                                                                     بدری نورالهی

مینو ابریشمی :جیران                                                                    شمسی فضل الهی

عطا ا... زاهد :آقاسید ابراهیم                                                                احمد رسول زاده

 اسماعیل محمدی :استاد بهار                                                                  ناصر تهماسب

 جهانگیر فروهر :سرگارسون                                                                      ناصر تهماسب

 جهانگیر فروهر :میرزاباقرمفتش                                                       مرحوم عزت ا... مقبلی

 نعمت گرجی :سرکار رجبی                                                                       ناصر تهماسب

محمد ورشوچی  : آژان رجبعلی عسگری                                                     اصغر افضلی

 سروش خلیلی :زاونقازاریان   جواهرفروش                                        اصغرافضلی

منصور والامقام :اصغر مدیری     مدیر گراند هتل                                              ژرژ پطـروسی

هوشنگ بهشتی :جمال النلک میرزاهدی                                            عطا ا... کاملی

 محمد تقی کهنمویی : درویش                                                                       پرویز بهرام

حسن کهن :  درویش نابینا   پرویز بهرام

خیرا.. . تفرشی : طبیب                                                                         عزت ا... مقبلی

جهانگیر الماسی:  ...                                                                                    جلال مقامی

سعید امیرسلییمانی :معیرالدوله                                                                    پرویز بهرام

اصغر همت:  حسن سرباز                                                                           جلال مقامی

رضاعبدی : ...                                                                              عزت ا... مقبلی

منوچهر آذری :دربان هتل                                                                             اصغر افضلی

 فرهنگ مهرپرور :دکترخندان                                                                منوچهرنوذری

حسین حاتمی :سلمانی                                                                         حسین حاتمی

افسراسدی :شاهدخت                                                                               شهلاناظریان

افراسیاب طوفان :مدیرداروخانه                                                                          اصغرافضلی

علی کنگرلو :داش مشدی                         خسرو شایگان

حسین شهاب :نوچه                                                                           حسین معمارزاده

حسن کهن :خوتننده اعلامیه                                                                 حسین معمارزاده

میرصلاح حسینی :نوچه                                                                                سیامک اطل

محمود بصیری :اتوکش                                                                                        تورج نصر

محمود بصیری :نمکی                                                                          مرحوم کنعان کیانی

 سامی تحصنی :مش موسی                                                                 مهدی آژیر

حامد تحصنی :لهراسب گلچین                                                                 عطا ا... کاملی

مرحوم اکبر دودکار :  باسواد محل

    اکبر دودکار : دکترداروخانه                                                                 محمد مانـی

حسین رنگین وند :مدیر سینما                                                                          پرویز ربیعی

 اسفندیار ماوندی : آ کاووس                          ناصرتهماسب

اسماعیل ارحام صدر : اسماعیل خان            عباس خسروانه

حسن عظیمی:کله پز                                              منوچهر نوذری

  منوچهر والی زاده  - امیر هوشنگ زند -مهین برزویی - نوشابه امیری -زهرا هاشمی - مهوش افشاری

کارگردان: ناصر تقوایی

تهیه‌کننده: ناصر تقوایی

نویسنده: ایرج پزشکزاد

تاریخ انتشار: ۱۳۵۵

مجموعه تلویزیونی دائی‌جان ناپلئون (۱۳۵۵) نام یکی از ماندگارترین مجموعه‌های تلویزیونی ایرانی است که قبل از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران ساخته و از تلویزیون ملی ایران پخش می‌شد. مجموعه تلویزیونی دائی‌جان ناپلئون بر اساس رمان دائی‌جان ناپلئون اثر نویسنده طنزپرداز بزرگ معاصر ایرانی ایرج پزشکزاد تهیه و توسط ناصر تقوایی کارگردانی و تولید شد. گفتنی است پس از انقلاب اسلامی سریال دائی‌جان ناپلئون جزو سریالهای ممنوعه تشخیص داده شد و پس از انقلاب هیچگاه از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش نگردید. بازیگران اصلی در این مجموعه تلویزیونی بازیگران مطرح سینما و تلویزیون ایران به ایفای نقش می‌پرداختند. از آنجمله می‌توان به:

غلامحسین نقشینه در نقش دائی‌جان ناپلئون. او مسن ترین فرد خانواده بود. او نایب (ستوان) سوم بازنشسته قزاق بود و بر این باور بود که در بسیاری از جنگ های بین قوای قزاق و انگلیس در جنوب ایران با انگلیسی ها جنگیده است. او گرفتار بیماری انگلوفوبیا بود. او شباهتهای زیادی بین خود و ناپلئون میدید به مرور دچار این توهم شد که امپراتوری بریتانیا که در آن زمان همراه متفقین به ایران لشکرکشی کرده بود، به خاطر خرده حسابهای قدیمی، درصدد از بین بردن اوست .

پرویز فنی‌زاده در نقش مش قاسم. از اهالی روستای کوچک غیاث آباد. او خدمتکار بسیار وفادار دایی جان بود. او نیز همچون دایی جان تصور می‌کرد که در جنگ های بسیاری بر علیه انگلیس شرکت داشته است.

نصرت کریمی در نقش آقاجان. پدر سعید. او اشراف زاده نبود بلکه یک دارو ساز مجاز بود و دایی جان ناپلئون ازدواج خواهرش با یک بازاری معمولی را بزرگترین فاجعه میدانست. از سویی آقاجان بر خلاف دایی جان، ناپلئون بناپارت را ماجراجویی میدانست که اروپا را به خاک و خون کشاند و این دو موضوع موجب اختلاف و درگیری این دو شخصیت از سالها پیش بود. جنگ اصلی بر اثر یک سوء تفاهم در شب مهمانی شروع میشود. استراتژی آقاجان (نصرت کریمی) در مبارزه با دایی جان به تدریج از حالت رو در رو تبدیل به تظاهر به دوستی و از پشت ضربه زدن شد (با تقلید از استراتژی انگلیس). او همواره سعی می‌کرد به با قوت بخشیدن به این توهم دایی جان ناپلئون که انگلیسی ها هنوز با او دشمنی دارند و در صدد کشتنش می‌باشند، دایی جان را تحت فشار روحی و مالیخولیایی قرار دهد.

پرویز صیاد در نقش اسدالله میرزا. او مردی عیاش و خوش گذران بود. او در وزارت خارجه ایران کار می‌کرد. یکبار ازدواج کرده بود ولی همسرش وی را بخاطر مرد دیگری ترک کرده بود. از آن زمان اسدالله در صدد اغوای زنان، بخصوص زنان شوهر دار بود.( در ابتدا قرار بود خود ایرج پزشکزاد نویسنده کتاب در این نقش بازی کند اما بدلیل استخدام وی در وزارت امور خارجه از بازی انصراف داد . )

بازیگران فرعی

محمدعلی کشاورز در نقش دایی جان سرهنگ. برادر دایی جان ناپلئون. او مردی بسیار ترسو بود

اسماعیل داورفر در نقش دوستعلی خان. از خویشاوندان دایی جان. او همواره مورد تمسخر سایرین بخصوص اسدالله قرار می‌گرفت. یکبار بخاطر خیانت به عزیزالسلطنه مورد حمله وی با کارد آشپزخانه قرار گرفت. و بار دیگر هنگامیکه عزیز فکر می‌کرد او نادختریش را حامله کرده است از پشت تیر خورد

. پروین ملکوتی در نقش عزیز السلطنه. همسر دوستعلی. او از ازدواج اولش دختری بنام قمر داشت که از لحاظ ذهنی عقب افتاده بود .

جهانگیر فروهر در نقش نایب تیمور خان. کارآگاه خیلی جدی و تا حدودی بی ادب .

سعید کنگرانی در نقش سعید. گوینده داستان و خواهر زاده دایی جان. او عاشق لیلی دختر دایی جان بود.

سوسن مقدم در نقش لیلی . تنها دختر دایی جان که عاشق سعید بود.

محمد ورشوچی در نقش آسپیران غیاث آبادی. کارآگاه معتادی که که بعد از حامله کردن قمر با او ازدواج کرد.

محمود لطفی در نقش شیر علی قصاب. قصابی بسیار تنومند و ترسناک و کمی تندخو بود که در واقع آدم شروری نبود اما نسبت به همسرش خیلی حساس بود و البته زن او نیز با اهل محل رابطه داشت و کسی جرات نمی‌کرد که موضوع را به اطلاع شیرعلی برساند. گویا یکبار گردن فاسق زنش را با ساطور قطع کرده بود.

خیرالله تفرشی آزاد در نقش شمسعلی میرزا آقا شازده. برادر بزرگتر اسدالله و مستنطق منتظر خدمت عدلیه.

مینو ابریشمی در نقش طاهره زن شیرعلی. همسر شیرعلی که با اسدالله و دوستعلی رابطه نامشروع داشت.

بهمن زرین پور در نقش پوری آقا، پوری فش فشو. پسر خنگ اما تحصیل‌کردهٔ دایی جان سرهنگ که همیشه مورد تمسخر سایرین بود. او نیز عاشق لیلی بود.

میر محمد ایروانلو در نقش دکتر ناصر الحکما. دکتر پیری که از دوستان خانوادگی دایی جان بود. او سه بار ازدواج کرده بود.

پروین سلیمانی در نقش مادر آسپیران غیاث آبادی.

مستانه جزایری در نقش اختر خواهر آسپیران.

منبع: ویکی پدیا

(۱۳۸۸/۹/۲۵ عصر ۱۱:۰۶)بهزاد ستوده نوشته شده: [ -> ]

سریال هزار دستان

کارگردان مرحوم علی حاتـمی       

واقعا که علی حاتمی سنگ تمام گذاشته. همه بزرگان رو جمع کرده. یک بار مستندی در مورد علی حاتمی و هزار دستان پخش شد که یکی از هنرمندان می گفت که آقای حاتمی عمدا سعی می کرد در کارهاش از بهترین ها و تمام بضاعت آن زمان سینما استفاده کنه و روی این کار خیلی اصرار داشت. مخصوصا اعتقاد زیادی به استفاده از پیشکسوتان فراموش شده داشت. همیشه به دنبال بهترین ها بود. در زمینه دوبله هم همینطور . اعتقادی به صدابرداری سر صحنه نداشت و می گفت که باید زیبایی صدا کمتر از زیبایی تصویر نباشد.

به این فهرست ، سریال بسیار زیبا و خوش ساخت روزی روزگاری  :heart: را هم اضافه کنید :

بعدها معلوم خواهد شد که سازنده این فیلم-سریال چه شاهکاری آفریده است.

در راستای یاد آوری ایران کلاسیک گرامی، به حق می توان گفت که مجموعه روزی روزگاری یکی از درخشان ترین آثار زمان خود و بلکه تمام دوران فعالیتهای تلویزیونی ایران است. نبوغ و توانایی بالای امرالله احمدجو کارگردان این مجموعه در به تصویر کشیدن فضا و زندگی افراد و قماش مختلف اعم از راهزن و کوچ نشین و روستایی با کمترین میزان تعصب سیاسی ، منحصر بفرد است. از سوی دیگر نقش آفرینی بازیگران این اثر نیز بسیار چشمگیر بوده است. از غرور و لجاجت مرادبیک ( مرحوم خسرو شکیبایی) و خشونت و در عین حال رافت کمرنگ حسام بیک ( محمود پاک نیت) و صلابت و منش مردانه خاله لیلا ( ژاله علو) و ... تا تا بهالت گل آقا چه در نوجوانی و چه در جوانی ( مرحوم حسین پناهی) همگی نشان از نوعی ظرافت در مصور ساختن زندگی افراد مختلف جامعه در زمانی نا معلوم را دارند. از سوی دیگر شاهکاری که ژرژ پطرسی مدیر دوبلاژ این اثر پا به پای دیگر عوامل آفرید نیز قابل تقدیر است. توانایی مرحوم خسرو شکیبایی و محمود پاک نیت و محمد فیلی و دیگر بازیگران که گوینده نقش خویش بودند فابل تحسین است ( گاهی بازیگران نمی توانند به خوبی از عهده گویندگی مجدد نقش خویش بر آیند). استفاده از لهجه شیرازی برای حسام بیک و نسیم بیک خود به جذابیت این اثر می افزاید. تکیه کلامهایی چون: "گوشت ببرم خین بیاد" یا "ها والله" خود مدتها بر سر زبانها جاری بود. به یاد می آورم که در این مجموعه مرحوم ایرج دوستدار نیز به جای برزو خان آن پیرمرد خالد آبادی صداپیشگی می کرد با آن تکیه کلام معروف:... ساعتمو بهش می دم... در ادامه نام تعدادی از بازیگران و صدا پیشگان این اثر را می آورم.

جمعی از بازیگران و صدا پیشگان آنها:

 خسرو شكیبایی / مراد بیک/ خودش

 محمود پاك‌نیت / حسام بیک/ خودش

 ژالو علو / خاله لیلا/ خودش

 محمد فیلی / نسیم بیک / خودش

محمد فیلی/ بسیم بیک/ ( احتمالا) خسرو شکیبایی

 شهره سلطانی / معصومه/ مینو غزنوی

 زنده‌یاد حسین پناهی/ گل آقا/ خودش

 محمود جعفری/ شعبان/ اصغر افضلی

 گوهر خیراندیش/ خودش

 پرویز پورحسینی/ خودش

  زنده ‌یاد جمشید اسماعیل‌خانی/ خودش

جمشید لایق/ قلی خان/ ایرج رضایی

انوشیروان ارجمند/ خان خله/ مازیار بازیاران

و ...

گویندگان:

صدر الدین حجازی :امیر هوشنگ قطعه ای
پرویز پورحسینی / رستم /حسین عرفانی
مرحوم منوچهر حامدی / مرد تاجر /مرحوم عطا ا... کاملی
مرحوم مهدی دلاورنژاد /میرغضب /پرویز ربیعی
آدم /منوچهر والی زاده
داماد /محمد عبادی
نوجوانی گل آقا /امیر صمصامی
نوازتده قره نی /مهدی آرین نژاد

 نوازنده طبل / اردشیر منظم

" التماس نکو ... مو از هیشکی نمی ترسُم ...مو  از حکومت هم نمی ترسُم ... ها ... "

در مورد روزی روزگاری  هر چه گفته شود کم است:  بازی های رئال ، استفاده از بازیگران محلی ، لباس و صحنه پردازی عالی ، دیالوگ های عالی ، میزانس در خدمت موضوع و مکان ، داستانی ساده اما  به شدن جذاب ، پیام های زیبای اخلاقی ، و ....

برخی از سکانس های این سریال را اگر دهها بار هم ببینی سیر نمی شوی. یکیش سکانس مرگ قلی خان :

"...  قلی خان ، خان نبود ... دزد بود ... قافله لخت می کرد ... یه بار تو جوونی به خودش گفت ببینم می تونی یه تنه 1000 تا قافله رو لخت کنی ... روی حرف خودش وایساد و 1000 تا قافله رو غارت کرد ... بعد آخر عمری به خودش گفت هزار تا قافله رو زدی اما ببینم حالا عُرضه شو داری که یک قافله رو سالم به مقصد برسونی ... نتونست... نتونست و مشمول ضمّه خودش شد ... تقاص از این بدتر ؟! .."

ashk  دی وی دی این سریال با کیفیت مناسب هم اکنون در بازار در دسترس است.

سریال روزی روزگاری اطراف اصفهان فیلمبرداری شد

دراین سریال یک هنرور هست بنام مرحوم مهدی دلاورنژاد

ایشون از اقوام پدرم بود  وتعمیرگاه موتورسیکلت داشت  و بین مردم به مهدی موتوری شهرت داشت قبل از روزی روزگاری در فیلم بایسیکل ران "محسن مخملباف" در نقش راننده آمبولانس ظاهرشد

دخترش هم در روزی روزگاری در نقش دختر "نرگس" گوهر خیرانیش که ناشنوا بود بازی کرد

مرحوم دلاورنزاد بر اثر یک بی احتیای تعمیرگاهش آتش می گیرد و بین شعله های آتش گرفتار می شود همسایه ها ازآتش بیرونش می آورند و پدرم او را به بیمارستان می رسوند  و سه روز بعد در بیمارستان

سوانح وسوختگی خیابان کاوه فوت می کند

سریال سربداران

از جمله سریال های تاریخی و با ارزش تلویزیون سریال سربداران بود. این سریال کاری بود از محمدعلی نجفی با موسیقی استثنایی و درخشان فرهاد فخرالدینی که هنوز هم با شنیدنش آدم را به سالهای دهه 60 می بره. همچنین تیتراژ زیبایی که شخصیتها را به صورت نگاتیو نشان می داد. یادش بخیر

کارگردان

  •  محمد علی نجفی

نویسنده و مشاور کارگردان

  • کیهان رهگذر

سرپرست تولید

  • علی عارف زاده

مدیر فیلمبرداری

  • محمد زرفام

موسیقی

  • فرهاد فخرالدینی

گریم

  • جلال‌الدین معیریان
  • بیژن محتشم

گروه کارگردانی

  • علی ژکان
  • اصغر هاشمی
  • رضا ظهیری
  • صادق جلالی
  • افسانه بایگان

فیلمبرداری و نور

  • احمد ابراهیمی
  • مسعود کرانی
  • یوسف وظیفه
  • محمد بخشی
  • سیاوش عیاشی

سرپرست گویندگان

  • علی کسمایی

بازیگران

  • امین تارخ در نقش شیخ حسن جوری
  • سوسن تسلیمی در نقش فاطمه
  • علی نصیریان در نقش قاضی شارح
  • محمدعلی کشاورز در نقش خواجه قشیری
  • فیروز بهجت محمدی در نقش طغای
  • جمشید لایق در نقش ارغون شاه
  • افسانه بایگان در نقش ترکان خاتون
  • محمد ابهری در نقش امیر محمود اسفراینی
  • عنایت بخشی در نقش خان باشتین
  • عطاءالله زاهد
  • جهانگیر صمیمی‌فرد
  • سعید اویسی
  • فتحعلی اویسی در نقش ایلچی طغای
  • حسین محجوب
  • اسماعیل محرابی
  • محمدعلی ساربان
  • بهروز بقایی
  • علیرضا شجاع نوری
  • چنگیز وثوقی در نقش محمد بیک
  • آتش تقی‌پور
  • مینو ابریشمی
  • رضا کرم رضایی
  • شهرزاد کمالی
  • هاشم ارکان
  • حسین محب‌اهری
  • حسین خانی بیک

این سریال در حال حاضر در 2 DVD توسط سروش عرضه شده است.

سریال تلویزیونی روزی روزگاری

می‌گویند هر اثر هنری دنیای خودش را بنا می‌گذارد حالا هر چقدر كه قراردادهای این اثر هنری در نزد مخاطب پذیرفتنی‌تر باشد به همان اندازه هم ارتباط و درك و تبادل و در نهایت میزان محبوبیت آن نیز بیشتر می‌شود. سریال روزی روزگاری از آن دست آثاری است كه بسیاری از ما از آن خاطره داریم، بارها دیده‌ایم و حالا هم كه دوباره امكان پخش یافته ای كاش در زمان بهتری از ساعت یك صبح پخش می‌شد همچنان دوست داریم دوباره نظاره‌گر آن باشیم. روزی روزگاری از همان تیتراژ ابتدایی، دنیای فرضی خودش را براساس قواعد خودش بنا می‌گذارد و تلاش می‌كند مخاطب را هم با این دنیای فرضی درگیر كند كه در این كار موفق هم می‌شود. سریال یكی از متفاوت‌ترین داستان‌های این سال‌ها را با ساختاری «نو» و كاملا تازه و البته آبرومند روایت می‌كند.

 

همچنین یكی از جذاب‌ترین و باورپذیرترین تغییر و تحولات روحی یك شخصیت را به نمایش می‌گذارد بدون آن كه تحمیلی و نچسب و غیرواقعی به نظر برسد. وقتی مرادبیك یكی از آدم‌های منفی قصه آرام‌آرام به قهرمان قصه تبدیل می‌شود همه چیز به بهترین شكل اتفاق می‌افتد. نگاهی به آثار قبل و بعد از این اثر بیندازید و همین نكته را تحول آدم بد قصه را در آن، مورد مقایسه قرار دهید تا ببینید چه كار بزرگی در این اثر انجام شده است. همچنین این سریال نمونه‌ای خوب از استفاده درست از لهجه و فرهنگ بومی برای شخصیتهای مختلف است. استفاده از آن میزان لهجه یك شروع خوب در رسانه بود كه متاسفانه آنگونه كه انتظار می‌رفت در آثار بعدی ادامه نیافت.

در سریال روزی روزگاری تلاش شد داستان‌هایی برای مخاطب روایت شود كه مخاطب ایرانی از جزئیات آن چندان ذهنیتی نداشته است. شخصیت‌ها، حوادث و روند داستان هم به گونه‌ای است كه امكان پیش‌بینی قسمت‌های بعد را سخت و دور از ذهن كرده است. امرالله احمدجو در این سریال بر روی داستان‌هایی متمركز شده است كه هركس توانایی نزدیك شدن به آن را نداشته است. او البته پیشتر هم در فیلم «شاخه‌های بید» هم همین فضا را تجربه كرده بود؛ اتفاقی كه بعدها با سریال «تفنگ سرپر» هم به شكلی دیگر آن را تكرار كرد.

روزی روزگاری ملغمه‌ای از داستان‌های قدیمی، فولكلور و شخصیت‌های متفاوتی است كه در كنار استفاده از فرم و ساختاری كه هنوز هم در تلویزیون یك اتفاق محسوب می‌شود، سخت دیدنی شده است. حتی داستان سریال هم به تنهایی این كشش را دارد كه مخاطب را با خود درگیر كند. درهم تنیدگی داستان‌ها، شروع و پایان آنها، اتفاقاتی كه می‌افتد، فضاها و آدم‌ها همه و همه این ذهنیت را تشدید می‌كند كه اساسا الگوی داستانگویی هزار و یك شبی مدنظر بوده است.

بازیگران روزی روزگاری یكی از بهترین بازی‌هایشان را در این سریال ارائه داده‌اند. خسرو شكیبایی، محمود پاك‌نیت، ژالو علو، محمد فیلی، شهره سلطانی، زنده‌یاد حسین پناهی، محمود جعفری، گوهر خیراندیش، پرویز پورحسینی و زنده‌یاد جمشید اسماعیل‌خانی خیلی خوب از پس نقش‌ها برآمده‌اند و این همه باعث شده كه پس از این همه سال بدون آن كه به آن فرجه‌ای بدهیم به تماشای این سریال بنشینیم و از آن لذت ببریم. وقتی به فهرست بالابلند سریال‌های ساخته شده در این سال‌ها نگاه می‌كنیم، متوجه می‌شویم چقدر جای آثاری مانند روزی روزگاری در میان آنها خالی است؛ سریالی كه در كمترین زمان ممكن جلوی دوربین رفت و به هنگام پخش هم با بازتاب‌های مثبت روبه‌رو شد.

بدون آن كه تبلیغات آنچنانی این اثر را مشایعت كند، بتدریج جای خودش را در میان مخاطبان باز كرد، آنچنان كه حالا دیگر خیلی‌ها با شخصیت‌های مختلف آن مثل مرادبیك، حسام‌بیك، بسیمو و نسیمو، خان خله،‌ خاله لیلا و. زندگی می‌كنند و از آنها خاطره دارند. :heart:

منبع: shoop.ir

 

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8
آدرس های مرجع