تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: هیچکاک - همیشه استاد
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4

این Cameo بازی هیچکاک در فیلمهاش هم برای خودش دنیایی داره. امیدوارم عکس ها فیــلتر نشده باشن :

The Lodger : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی که در سالن خبرگزاری است
Blackmail : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مسافری در راه اهن زیرزمینی
!Murder : ایفای نقشی کوتاه به عنوان رهگذر
The 39 Steps : ایفای نقشی کوتاه به عنوان رهگذر
Young & Innocent : ایفای نقشی کوتاه به عنوان خبرنگار عکاس در خارج از دادگاه
The Lady Vanishes : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی در ایستگاه راه اهن
Rebecca : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی در کنار کیوسک تلفن
Foreign Corespondent : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی در حال مطالعه روزنامه
Mr & Mrs Smith : ایفای نقشی کوتاه به عنوان رهگذر
Shadow Of A Doubt : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی که در قطار ورق بازی میکند
Lifeboat : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی در آگهی لاغری در روزنامه
Spellbound : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی در آسانسور
Notorious : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی در حال نوشیدن شامپاین
Stage Fright : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی رهگذر
Strangers On A Train : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی که با ویلون سل داخل قطار می شود
I Confess : ایفای نقشی کوتاهی به عنوان مردی که از بالای پله ها عبور می کند
Dial M For Murder : ایفای نقشی کوتای به عنوان مردی که در عکس ضیافت و مهمانی مدرسه دیده می شود
To Catch A Thief : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی در عقب اتوبوس
Rear Window : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی که ساعت را کوک می کند
The Man Who Knew Too Much : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی که مشغول تماشای آکروبات بازی است
Vertigo : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی رهگذر
North By Northwest : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی که اتوبوس را از دست می دهد
Psycho : ایفای نقشی کوتاهی به عنوان مردی که بیرون از دفتر معاملات ملکی است
The Birds : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی به همراه دو سگ
Marnie : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی در کریدور هتل
Torn Curtain : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی در سالن استراحت هتل که کودکی در بغل دارد
Topaz : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی که از ویلچیر بلند می شود
Frenzy : ایفای نقشی کوتاه به عنوان مردی در جماعت شلوغ به سخنرانی گوش می دهد
Family Plot : ایفای نقشی کوتاه به عنوان سایه نیمرخ مردی در پنجره دفتر[/QUOTE]

[تصویر: 16bgjgp.jpg][تصویر: noeeys.jpg][تصویر: 34ngknp.jpg][تصویر: 24qrdzb.jpg][تصویر: 28i69le.jpg][تصویر: 20f95sm.jpg][تصویر: 2efnupj.jpg][تصویر: 30bhd2x.jpg][تصویر: 16glnkm.jpg][تصویر: 2hd8fbk.jpg]

[تصویر: 5uhbww.jpg][تصویر: s1uoom.jpg][تصویر: 2mm8zea.jpg][تصویر: 10r8tfn.jpg][تصویر: 2zfmlap.jpg][تصویر: 14b8awz.jpg][تصویر: 33epshz.jpg][تصویر: 25040pc.jpg][تصویر: epl03.jpg][تصویر: wlf0a9.jpg]

[تصویر: 2ztf52g.jpg][تصویر: 9jol7k.jpg][تصویر: 2chqq06.jpg][تصویر: 2806url.jpg][تصویر: 2q9crde.jpg][تصویر: 2m2v155.jpg][تصویر: 30tmelt.jpg][تصویر: 2gse35z.jpg][تصویر: qqc1no.jpg]

(۱۳۸۹/۲/۲۱ عصر ۰۱:۴۵)hamedb نوشته شده: [ -> ]

این مراسمی که AFI برای هیچ برگزار کرد ارزش دیدن داره.

اين مراسم نكات جذاب زيادي دارد يكيش نحوه جايزه گرفتن هيچكاك است كه در آن سن و سال و با وجود رنج بردن از بيماري سعي مي كند خيلي خودش را  كنترل كند و سرحال جلوه دهد. هيچكاك در آن لحظات نشان مي دهد كه يه نمايشگر تمام عيار است.  جايي كه جايزه را در دستهايش مي فشارد و همزمان با كف زدن شديد حضار سعي مي كند جايزه رو در كتش پنهان كند!

- قسمتی که هیچکاک به شوخی میخواد جایزه رو در کتش قرار بده واقعا دیدنی هست.

- درباره همسرش آلما هم جملاتی طلایی در مراسم میگه.

- تروفو با کتاب سینما به روایت هیچکاک (پرویز دوایی/ یک دفعه نسخه ترجمه رو گفتم!) واقعا کار بزرگی کرد. در همین مراسم هم قسمتی هست که می گه:

"در آمریکا,شما این مرد رو "هیچ" صدا می کنین. اما ما در فرانسه ایشون رو موسیو هیچکاک خطاب می کنیم ..."

(۱۳۸۸/۸/۴ عصر ۱۱:۰۷)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

"... به نظر من جنایت هم یک نوع هنره ... البته شاید از نوع هنرهای زیبا نباشه . .." : روبرت (جیمز استیوارت )

فیلم طناب هیچکاک رو خیلی دوست دارم. فیلمی ساده و بدون پیچیدگی مصنوعی که از شخصیت ها و فضای محدودی که در اختیار داره ، بهترین استفاده رو می کنه. هیچکاک برای اولین فیلم رنگی خودش از تکنیک برداشت طولانی استفاده کرد و دوربین در برخی صحنه ها بدون کات دادن تا 10 دقیقه در حال فیلمبرداری پیوسته است. این روش را هیچکاک خلاق برای بالابردن حس تعلیق استفاده کرد اما حسابی پدر بازیگران رو درآورد چون با یک اشتباه ، باید کل صحنه از اول گرفته می شد و برای بازیگر هم حفظ کردن دیالوگ برای 10 - 20 دقیقه  آسان نیست .

شخصیت براندون محشره. جیمز استیوارت هم در نقش فضولش ، خیلی خوب و جاافتاده بازی می کند و فارلی گرنجر کودن و ترسو هم درست کفر آدم را در می آورد. دیالوگ های فیلم زیبا هستند و سکانس های جالبی پشت سر هم به وقوع می پیوندند.

طناب را اولین بار بود که می دیدم.به نظر من هیچکاک فیلم را با یک صحنه تکان دهنده شروع می کند.در حالی که بیننده در جای خود آرام نشسته تا شاهد یک فیلم باشد بلافاصله دوربین بعد از عبور از پنجره های سالن صحنه خفه کردن یک جوان نسبتا خوش تیپ توسط دو جوان دیگر را نشان می دهد و تکان دهنده تر اینکه تا لحظاتی بعد متوجه می شوی که آنها با هم دوست بودند.

شخصیت براندون در همان لحظات اول فیلم رو می شود.یک شخصیت خونسرد.به جرات می توانم بگویم فقط ترس را در همان لحظه اول قتل در چهره او دیدم بعد از آن در تمام صحنه ها خونسردی مرموزی همراه با لبخند دارد.ترس او برای چند دقیقه فقط طول می کشد.تا وقتی که برادر وحشت زده اش از او می خواهد تا چراغ را روشن کند.بعد می خندد و می خواهد جشن بگیرد.مهمان دعوت کرده و برروی صندوق حاوی جنازه دوستش شام سرو می کند.جالبتر اینکه خانواده مقتول هم جزو مهمانانش هستند.

فیلم به شکلی پیش می رود که بیننده دائم استرس این را دارد که الان جریان لو می رود.خصوصا حضور برادر ترسو و هراسان براندون که هر لحظه ممکن است از ترس جریان را لو بدهد این استرس را بیشتر می کند.ورود جیمز استوارت به عنوان یک مهمان کنجکاو جریان را پیچیده تر می کند.

در تمام این لحظات براندون می خندد و می خورد و می نوشد و حتی معشوقه سابق خود  و دوست امروز مقتول را به دیگری می بخشد.دائم در طول این فیلم از خود می پرسیدم" این دیگه چه جور آدمیه".؟

آدمهایی مثل براندون با همه زرنگی و ادعای باهوشی همه جا از خود رد پایی به جا می گذارند.

نکته قابل توجه دیگر انتخاب یک لوکیشن ( یک خانه) برای فیلم برداریست و این تنها  از آدمهای هنرمندی مثل هیچکاک بر می آید.

ريك عزيز نوشته:

نمی دانم جناب مسیو وردو نسخه زبان اصلی طلسم شده را دیده اند یا دوبله را

من نسخه دوبله را ديده ام و دوبله با كيفيتي هم بود. غير از چند صحنه كه دوبله نشده بود و البته فهميدن كلمات رد و بدل شده كار سختي نبود:D

در كل اگه يه فيلم رو با زير نويس ببينم ميگم زير نويس دار رو ديدم و اگه چيزي نگفتم يعني با دوبله بوده.

منظورتان دکتر برولو ( استاد خانم دکتر ) است ؟ یا دکتر مورچیسون ( همکار خانم دکتر ، همونی که خیلی مزه پرانی می کرد و متلک به خانم دکتر می گفت ) چون هر دو سبیل داشتند . به خصوص دومی که شخصیت دوست داشتنی داشت. اتفاقا دیالوگ های جالب دکتر مورچیسون و همکارش دکتر کنستانتین ( برگمن ) برخی از جالب ترین گفتگوهای فیلم را رقم می زند.

منظورم جان امري بود . تو دوبله اي كه من دارم فلورو صداش ميكنن.

تو ضميمه مطلبتون يه عكس با كيفيت ازش گذاشتيد.

در ضمن دوستان كسي نميدونه جان هيوستون براي ساخت فيلم فرويد تحت تاثير اين فيلم بوده يا نه؟

سلام

غريبه ها در ترن محصول 1951 و به كارگرداني هيچكاك

بازيگراي فيلم: رابرت واكر و فارلي گارنر

دو نفر غريبه سوار ترن ميشن. روبروي هم نشستن و به طور اتفاقي پاشون به هم ميخوره. يكي از اونا به نام برونو(واكر) اون يكي رو كه بازيكن مشهور تنيسه به نام گاي هينز (گارنر) رو ميشناسه. هر دو نفر يه مزاحم تو زندگيشون دارن و ميخوان از شرش خلاص بشن و ..........

اسم رابرت واكر رو به عمد قبل از گارنر گذاشتم. به نظر من فيلم رو فقط بازي زيباي واكر نگه داشته.

الان حالم گرفته شدashk تو IMDB ديدم واكر سال 1951 مرده . و بعد از اين فيلم يه فيلم ديگه سال 1952 ازش اكران شده و تمام. به نظر من اگه زنده ميموند هيچكاك به اين راحتيا دست از سرش بر نميداشت.

بازي گارنر رو نپسنديدم بازيه خنثايي داشت و ميگم كه نسبت به 3 سال قبل كه طناب رو بازي كرده بود پيشرفت نكرده. تو طناب بازيش يه چيز ديگه بود.

شخصيت هينز خيلي خنگ و نادون تصوير شده و من از هيچكاك برا شخصيت پردازي بيشتر از اينا انتظار داشتم.

به نظر من (بازم ميگم نظر من) فيلم از اون لحظه كه هينز مسابقه تنيس داره و بايد تو 3 ست تمومش كنه ميفته و ميگم كه انگار هيچكاك عجله داشته سريع سر و ته فيلم رو به هم بياره ، مخصوصا پايان فيلم توي شهر بازي رو كه اصلا خوشم از پايان بنديش نيومد.

آخه مرد حسابي (منظورم با هينزه) تو كه بايد تو 3 ست بازي رو تموم كني مثل پلنگ هر 3 ست رو ميباختي:D اين به عقل منم ميرسه (خودمو نميكوبم مطمينا من از اين هينز باهوشترمtaeed)

به نظر من فيلمنامه ميتونست قويتر باشه تا هيچكاك براي تعليق دادن به فيلم مجبور نشه منطق روايي داستان رو زير سوال ببره (يا علي چي گفتمidont)

فيلم در IMDB  رتبه 123 رو تا اين لحظه(تاريخ زير عكس من) رو داره و جالبه طناب كه بهترين فيلميه كه از اين كارگردان ديدم (همشو نديدما) رتبه 217 رو داره.

يه سوال از افرادي مثل ريك كه مطالعه اي درباره فيلماي كلاسيك داشتند دارم:huh:

چرا فيلمي مثل طناب كه محصول 1948 هست رنگيه ولي اين فيلم كه محصول 1951 هست سياه و سفيد ساخته شده؟

مشكل مالي بوده يا تشخيص كارگردان با توجه به فضاي فيلم؟

راستي اين دوست دختر هينز كه قراره زنش بشه منو ياد قصه هاي جزيره انداخت. خاله سارا بود يا عمش نميدونم ياد اون افتادم. ياد دوران كودكي به خير:s

پ . ن: فارلي گارنر هنوز زنده است.

لينك IMDB فيلم:

http://www.imdb.com/title/tt0044079

(۱۳۸۹/۲/۲۲ صبح ۱۰:۴۱)مریم نوشته شده: [ -> ]

... در تمام این لحظات براندون می خندد و می خورد و می نوشد و حتی معشوقه سابق خود  و دوست امروز مقتول را به دیگری می بخشد.دائم در طول این فیلم از خود می پرسیدم" این دیگه چه جور آدمیه"...

و اوج این بیخیالی براندون در پایان فیلم مشاهده می شود. لحظه ای که برای خودش شامپاین می ریزد و آرام و خونسرد سر می کشد . در حالیکه صدای آزیر پلیس از دور شنیده می شود .  جالب اینکه در این لحظه شخصیت پیروز یعنی روبرت ( جمیز استیوارت )  از همه مضطرب تر است !

من نسخه دوبله را ديده ام و دوبله با كيفيتي هم بود. غير از چند صحنه كه دوبله نشده بود و البته فهميدن كلمات رد و بدل شده كار سختي نبود.

عجیب است. تا آنجایی که به خاطر دارم دوبله طلسم شده یکی از کم نقص ترین دوبله های موجود در بازار است و شاید کل قطعی صدای دوبله آن به 5 ثانیه در کل فیلم نرسد. شاید صدای نسخه ای که شما دیده اید از فیلم های موجود در کلوپ ها برداشته شده باشد . دقیقا کدام قسمت ها صدای دوبله نداشت ؟:huh:

منظورم جان امري بود . تو دوبله اي كه من دارم فلورو صداش ميكنن.تو ضميمه مطلبتون يه عكس با كيفيت ازش گذاشتيد.

اشتباه از من بود. مورچیسون ( رئیس بیمارستان ) را با فلورو اشتباه گرفته بودم اما  چهره اش را به خاطر داشتم و همانطور که شما هم گفتید شخصیت دوست داشتنی در این فیلم دارد.

(۱۳۸۹/۲/۲۲ عصر ۱۱:۰۸)موسيو وردو نوشته شده: [ -> ]

بازي گارنر رو نپسنديدم بازيه خنثايي داشت و ميگم كه نسبت به 3 سال قبل كه طناب رو بازي كرده بود پيشرفت نكرده. تو طناب بازيش يه چيز ديگه بود.

اتفاقا من هم کلا با این بازیگر مشکل دارم. به نظر من بیشتر مناسب نقش شخصیت های خنگ و کودن ( مانند آنچه در طناب بود ) است. نقشی که در بیگانگان در ترن به او محول شد مناسب او نبود.

فيلم در IMDB  رتبه 123 رو تا اين لحظه(تاريخ زير عكس من) رو داره و جالبه طناب كه بهترين فيلميه كه از اين كارگردان ديدم (همشو نديدما) رتبه 217 رو داره.

از این نوع بی عدالتی ها در IMDB عادی شده است.  تا الان چه فیلم هایی از هیچکاک دیده اید  ؟

چرا فيلمي مثل طناب كه محصول 1948 هست رنگيه ولي اين فيلم كه محصول 1951 هست سياه و سفيد ساخته شده؟مشكل مالي بوده يا تشخيص كارگردان با توجه به فضاي فيلم؟

در این باره نمی توان با قطعیت سخن گفت اما چیزی که من فکر می کنم اینست که بعد از ظهور پدیده تلویزیون ، سازندگان فیلم ها به استفاده از فیلم رنگی بیشتر رو آوردند ( تلویزیون هنوز رنگی نشده بود ) تا بهتر بتوانند با این پدیده رقابت کنند. فیلم برداری تکنی کالر بسیار گران و مشکل بود و دوربین های حجیمی داشت که کار ساخت فیلم را سخت می کرد برای همین فقط کارگردان ها و تهیه کنندگانی سراغ آن می رفتند که هم امکانات مالی و هم امکانات فنی مورد نیاز را دارا بودند. سه فیلم آخر هیچکاک از لحاظ فروش عالی بودند ( با توجه به ارزش دلار آن زمان )  به طور مثال دو فیلم زیر که اطلاعات Box office آنها در IMDB هست را ببینید :

طلسم شده (1945 )  - بودجه - 000 600 1  دلار - فروش 000 000 7 دلار

بدنام ( 1946 ) - بودجه 000 000 2 دلار  - فروش 000 000 8 دلار

با این پیش زمینه ، هیچکاک در آن مقطع ، از آن نوع کارگردان هایی بود که دست بازی برای ساخت فیلم و خرج کردن پول  داشت چون فیلم های او چندین برابر بودجه شان  سود نصیب استودیو می کرد.  او اولین تجربه فیلم رنگی را با طناب شروع کرد ( در آن زمان قرارداد 7 ساله او هم با سلزنیک تمام شده بود و بنابراین  او خودش فیلم را تهیه کرد ) . طناب فروش  خوبی کرد اما آنطور که هیچکاک در مصاحبه اش با تروفو گفته است ، هزینه ساخت فیلم و دستمزد بازیگران باعث شد که فیلم سود چندانی نصیب او نکند. تجربه بعدی هیچکاک باز یک فیلم رنگی با نام در برج جدی بود که یک شکست تجاری سنگین را رقم زد به طوری که شرکت ترانس آتلانتیک ( تهیه کننده فیلم ) ورشکست شد. هیچکاک دریافت که تکنیک برداشت طولانی و تکنی کالر فعلا با او سازگاری ندارد و وقتی فیلم وحشت صحنه هم با شکست تجاری روبرو شد سعی کرد دیگر به سراغ پروژه های بزرگ و ریسک پذیر نرود. هیچکاک می گوید که "بعد از آن دو شکست تصمیم گرفتم به پناهگاه خودم برگردم و فقط سراغ ساخت همان نوع فیلم هایی بروم که قبلا تجربه موفقی با آنها داشتم."

 

آقا و خانم اسمیت Mr. & Mrs. Smith


تنها کمدی خالصی که هیچکاک ساخته است و آنهایی که اغلب فیلمهایش را دیده اند می گویند که این فیلم کمترین نشانه های همیشگی مولف کبیر سینما را در خود دارد. علت اینجاست که کارگردان در این فیلم خود را به قواعد کلی کمدی های اسکروبال محدود کرده است. . کمدی هایی که متعلق به اواخر دهه سی و اوایل دهه چهل هستند و از نمونه های برتر آن می توان "حقیقت وحشتناک" یا "منشی همه کاره او" را نام برد. موضوع اصلی این فیلم ها دعواهای زن و شوهری یا زوجی در شرف ازدواج بوده است. و پر است از بده بستان های کلامی پی در پی و لج و لجبازی هایی که در نهایت با یک پایان خوش تمام غائله ها فیصله پیدا می کند. هر چقدر این فیلم ها ضرباهنگ سریعتری داشته باشند بهتر از آب در می آیند. بخصوص اگر کری گرانت که استاد اسکروبال بوده است در آنها بازی کرده باشد. البته در تمام آنها کفه ترازو به سمت زن است و اوست که شخصیت قویتری دارد و مرد را به دنبال خود می کشد و مدام احساساتش را به بازی می گیرد.

در این فیلم خانم اسمیت که نقشش را کارول لمبارد بازی می کند، یکی از لجبازترین شخصیت های زن چنین کمدی هایی از آب درآمده است. شیوه هایی که او برای برانگیخن حسادت در شوهرش (با بازی رابرت مونتمگری) استفاده می کند، بیشتر از خنداندن، آزارمان می دهد و آقای اسمیت هم ضعیف تر از آن است که بتواند با او شانه به شانه پیش برود و بیشتر مظلوم نمایی می کند. اصلا نقطه شروع این دعوا چندان محکم به نظر نمی رسد. در ابتدا نشان داده می شود که مشاجره ای بین آنها ختم بخیر شده است و در ادامه و در يک فضای رمانتیک و آرام آقای اسمیت جمله ای نسنجيده می گوید که: اگر می توانست به عقب برگردد این زندگی  مشترک را شروع و این همسر را انتخاب نمی کرد و بلافاصله دست تقدیر او را به همان زمان می کشاند و حالا این خانم اسمیت است که این جمله را برعکس آقاي اسميت خوب یادش مانده است.

اگر این فیلم را به عنوان اثری از استاد تعلیق ببینید سرخورده می شوید. اما می توانید گوشه و کنار نشانه هایی پیدا کنید. از جمله ترس از ارتفاع که اینجا هم به طور مبسوط و البته بامزه به آن اشاره شده است و استفاده مؤثر از اشیاء شامل چوب اسکی، کلاه، دستمال و بطری و خیلی چیزهای دیگر که فقط در فیلمی از او می توانید به یاد داشته باشیدشان. و این هم فریمی از حضور کارگردان در فیلم که قبل از آن دوربین با یک حرکت سریع و لرزش دار (و کمی فاصله گذارنده) عقب می کشد.

اگر درست یادم مونده باشه اولین باری که آقا و خانم اسمیت (هیچکاک) رو دیدم تقریبا همزمان شده بود با سر و صدای اکران فیلم آقا و خانم اسمیت (اکشن/2005) که برد پیت و انجلینا جولی بازی می کردن. صحنه های زیادی ازش به یادم نمونده. دقایق ابتدایی که آقا و خانم در اتاق خودشون بودن و حاضر نمیشدن بیرون برن ... صحنه های پایانی در کلبه ای در کوهستان و قسمتی که آقای اسمیت سعی می کرد به خانمی غریبه نزدیک بشه و توجه همسرش رو جلب بکنه و تقریبا همین.

اسکروبال های دهه 40 ای مدتی بعد تبدیل به یکی از دوست داشتنی های سینماییم شدن. فیلمهایی مثل نیمه شب,در یک شب اتفاق افتاد,همسر محبوب من,های دیدل دیدل,نمیتونی با خودت ببریش,بودن یا نبودن,آرسنیک و توری کهنه,تاپر و خیلی موارد دیگه که الان حافظه ام یاری نمیکنه.

سلام

ريك عزيز نوشته:

عجیب است. تا آنجایی که به خاطر دارم دوبله طلسم شده یکی از کم نقص ترین دوبله های موجود در بازار است و شاید کل قطعی صدای دوبله آن به 5 ثانیه در کل فیلم نرسد. شاید صدای نسخه ای که شما دیده اید از فیلم های موجود در کلوپ ها برداشته شده باشد . دقیقا کدام قسمت ها صدای دوبله نداشت ؟:huh:

چه جالب. الان چك كردم و ديدم اصلا صداي دوبله قطعي نداشت.tajob2

از بس فيلم پشت سر هم ديدم و همشون زدگي توي دوبله داشتند ، اين يكي كه هيچ نقصي نداشت اصلا به چشمم نيومده بود.

ولي اين بازبيني اي كه كردم يه چيز جديد رو جلو چشام آورد. دكتر مورچيسون وقتي وارد اتاق ميشه و براي اولين بار پك رو ميبينه شوكه ميشه tajob2 دليلشم واضحه ولي اين از اون چيزاست كه بيننده بار اول متوجه اش نميشه. اين سبك فيلم سازي رو دوست دارم. حقيقت رو جلوي چشم بيننده بياري ولي بيننده متوجه نشه.

تا الان چه فیلم هایی از هیچکاک دیده اید  ؟

تا اين لحظه:

1)رواني  اولين فيلمي بود كه از هيچكاك ديدم و منو به شدت شوكه كرد.

2)بد نام فيلم خوبي بود ولي من كلا با فيلم هاي عاشقانه مشكل دارم. اون صحنه آخر فيلمم كه دست برگمان رو گرفت و از خونه آورد بيرون معادل صحنه خروج برگمان از اتاق دكتر مورچيسون در فيلم طلسم شده  ميدونم.(دوست داشتم هر 2 پايان جور ديگه باشن:!55: )

3)طلسم شده

4)شمال از شمال غربي بسيار زيبا و سرگرم كننده

5)بيگانگان در ترن

6)طناب

7) يه فيلم كوتاه هم از سينما ماوراء ديدم اينطوري بود:

يه يارو متمول بود يه آدم بدبخت اومد پيشش و گريه زاري كرد بعدش مرده كه مغرور بود گفت فقط آدماي ضعيف گريه ميكنن(مدتها پيش ديدمش و جمله دقيقا تو ذهنم نيست). گذشت و همين رفيقمون تصادف كرد و همه فكر كردن مرده ولي زنده بود فقط نميتونست حركت كنه(يه چيزي تو مايه هاي 8). خلاصه داشت بساط سردخونه و قبرستون ميشد بالاخره تنها راهي كه تونست به ديگران برسونه زندست اين بود كه گريه كنه.

خيلي باحال بود

فيلماي دوبله ام تموم شدن و الان از هيچكاك ، پرندگان ، پنجره عقبي و سرگيجه رو از اينترنت گرفتم كه يه زير نويس خوب بايد براشون پيدا بكنم و ببينمشون.

راستي سايت زيرنويس خوب سراغ ندارن دوستان كه زيرنويس فيلماي كلاسيك رو اونجا راحت بشه پيدا كرد؟

با تشكر

سلام

كاش آدم ميتونست به جاي يكي ديگه هم معذرت بخواد

بله اگه درست حدس زده باشيد اين بار فيلم رواني رو ديدم.

بازيگرا هم كه آشنا هستن خدمت دوستان: آنتوني پركينز ، جانت لي و ورا مايلز

البته يه بار چند سال پيش ديده بودم ولي اينبار موشكافانه تر.

داستان از اين قراره خانم خوشگله فيلم (جانت لي) 40 هزار دلار رو بالا ميكشه و ميزنه به چاك جده . يه شب باروني كه راه رو گم ميكنه به يه مهمونخونه (حالا به خاطر شما متل) ميرسه . اتاق ميگيره و هنگامي كه با صاحب متل آقاي بيتس گرم ميگيره متوجه ميشه اون و مادرش تنها هستن و بدليل انحراف از جاده اصلي كمتر مسافري اونجا مياد. خلاصه تو اين بين خانوم عذاب وجدان ميزنه و تصميم ميگيره برگرده و پولارو تحويل بده. خوب تصميم ميگيره غسل بگيره تا توبش قبول شه به خاطر همين ميره حموم.

اينم سند . حالا در حموم باز ميشه و يه خانوم كه ما سايش رو ميبينيم داخل مياد و ميزنه اين خانوم رو با يه چاقوي بزرگ آشپزخونه قيمه قيمه ميكنه(احسنت بر روحت پر فتوحت هيچكاك)و ............

به اين ميگن فيلم چيه هي خانوم خوشگله تا آخر زنده بمونه. اگه هيچكاك از اول به اين نتيجه ميرسيد كه زياد تو بند موي بلوند بازيگرا نباشه قطعا پايان فيلماي بد نام و طلسم شده رو يه جور ديگه ميساخت.

با يه چيزايي هميشه مشكل داشتم. اينو ببينيد:

ببينيد اسم پركينز رو اول زده ولي مركزيت عكس با يكي ديگه است. همش تقصير ما مرداست:!55: البته پركينز هم از خوده (صحنه نگاه كردن از سوراخ ديوار)

با چند جاي فيلم مشكل دارم:

1) اين كارگاه خصوصيه رو يكي ديگه اجير كرده بعد تلفن رو برميداره زنگ ميزنه به خواهر مقتوله:huh: چي شد به اين زودي شيش شدن اينا با هم؟

به نظر خودم منطقي نمياد و تنها دليلش رسوندن نشوني متل به شوهر و خواهر مقتوله بود و از طرفي گفتن اينكه: ببين اين جوونك يه مادر مريضي داره

2) نه آربوگاس بود نه بيتس ، فقط همون پيرزنه تو خونه بود ، يه پيرزن مريض كه يا نميتونست بياد در رو باز بكنه يا دلش نميخواست؟!؟!؟!؟!؟!؟

يعني در خونه قفل بوده؟ولي چيزي كه ما هنگام بردن مقتوله ديديم اين بود كه در خونه رو قفل نكرد و از اونجا كه اين اولين بارشم نبود ، از دستپاچگي نميشه گفت و در واقع باز بودن در اتاقا و خونه يه چيز طبيعيه. براي اين كه مطمين بشيد حتي در اتاق 1 هم كه قتل توش صورت ميگيره رو قفل نميكنه.

اگه اين حالت نباشه اينه كه در باز بوده ولي سام لوميس با شعور بازيش گرفته و در رو باز نكرده. اين حالت رو كه اصلا تو كت من يكي نميره nnnn: يعني يه دستم به دستگيره در نزده ببينه بازه يا نه؟ چه ميدونم واللا

3) وقتي سام و ليلا (lila) ميرن پيش معاون كلانتر و در مورد مادر بيتس بحث ميشه ما ميفهميم كه مادر بيتس 10 سال قبل مرده. پس اون زني كه ما ميدونيم وجود داره و 2 تا قتل رو انجام داده مادر بيتس نيست بلكه يه زن ديگه است.

تا اينجاش مشكلي نيست. مشكل من با اين جمله معاون كلانتره:

عجيبه اگه اون زني رو كه شما ديدين مادر نورمن بوده ، پس اون زني كه تو قبرستون گرينلند خوابيده كيه؟

ببينيد دوستان معاون كلانتر از مردن مادر بيتس كاملا مطمينه پس گفتن همچين جمله اي اصلا منطقي نمياد اونم با حالت تعجب. به نظر من اين جمله ميتونه صحيحتر باشه:

عجيبه اگه اون زني كه تو قبرستون گرينلند خوابيده مادر نورمنه ، پس اون زني كه شما ديدين كيه؟

من 2 تا فرضيه دارم :

الف) در دوبله اشتباهي رخ داده (كه هيچكاك از اتهام مبرا ميشه)

ب)جمله كاملا صحيحه كه در اين صورت به نظر من ، هيچكاك با گذاشتن اين جمله خواسته يه فرضيه عجيب رو كه زنده بودن مادر بيتس هست رو به تماشاگر بقبولونه.

من حقيقتا اگه فرضيه دوم صحيح باشه اونو يه اشكال بزرگ تو اين فيلم ميدونم. چرا بايد با گفتن يه جمله كه بازيگر امكان گفتنش رو نداره فرضيه جديدي رو براي پيشبرد فيلم و ايجاد تعليق به تماشاگر تلقين كنيم؟

با حذف اين جمله ما از مرگ مادر بيتس كاملا مطمين ميشديم و وقتي ليلا به زير زمين ميرفت نميگفت:

خانوم بيتس


پ.ن:

1)1 و نيم هندوانه هنگام ديدن فيلم خوردم

2)اگه عكس غسل خانوم خارج از شيونات اخلاقيه سايته بگيد حذفش كنم(خط قرمزاي سايت رو نميدونم)

3)قضيه اين رواني 2 سال 1984 كه پركينز و ورا مايلز بازي كردن چيه؟ خوبه يا از اين دنباله الكياست؟

4)توبه كردم كه دگر مي نخورم****به جز از امشب و فردا شب و شبهاي دگر
بله بازم آخر فيلم رو چك نكردم و صحنه آخر فيلم مورد فني داشت و نتونستم ببينمش:s

اينم لينك IMDB فيلم:

http://www.imdb.com/title/tt0054215

من از این عکس بیتس که آخر فیلم توی دوربین نگاه می کنه تا سر حد مرگ می ترسم.هر وقت فیلمو می بینم ( شاید ده بار دیدم) از این نگاهش وحشت می کنم.(وحشتناکتر از جن گیره).

13 عکس از 13 قسمت مهم Dial M For Murder رو کپچر کردم.

به روایت تصویر :

شروع هیچکاکی



امضای استاد



نامه ای که با زیرکی به زمین میفته و اثر انگشتی رو به همراه داره



شرح چگونگی انجام کار



صحبت تونی و مارک پیرامون داستان جنایی, در داستان هرطور که بخوای میشه ولی در واقعیت ...



کلید



قیچی



مدرک



سکانس برتر : درگیری



تعجب تونی از زنده موندن مارگو



نامه



توضیح مارک پیرامون بیگناه بودن مارگو



رو شدن دست تونی و جمله ای که اشاره به صحبتش با مارک پیرامون داستان جنایی داره

(۱۳۸۹/۲/۲۱ عصر ۰۱:۴۵)hamedb نوشته شده: [ -> ]

این مراسمی که AFI برای هیچ برگزار کرد ارزش دیدن داره.اين مراسم نكات جذاب زيادي دارد يكيش نحوه جايزه گرفتن هيچكاك است كه در آن سن و سال و با وجود رنج بردن از بيماري سعي مي كند خيلي خودش را  كنترل كند و سرحال جلوه دهد.

نسخه ای کیفیت بالا از این مراسم به یاد ماندنی را دارم که سعی می کنم قسمت قسمت آپلود کنم و در یک تاپیک مجزا در مورد آن بحث کنیم. متن کامل مراسم هم در دسترس است و اگر توفیقی حاصل شود شاید بتوانیم با کمک دوستان ترجمه کنیم تا همه علاقمندان هیچکاک و هنر هفتم لذت وافری از این جشن کم نظیر ببرند. فعلا قسمت اول این مراسم را آپلود کرده ام که هنری فاندا به معرفی هیچ می پردازد. به حرکات هیچ و چشمک آخرش توجه کنید :

http://www.4shared.com/video/HJcjmsWE/1_fonda.html  ( مراسم تقدیر از هیچکاک - بخش اول )


متن گفتار مراسم ( قسمت اول )

Henry Fonda
This is the highest honour one can receive for a career in motion pictures – the American Film Institute's Lifetime Achievement Award. I'm Henry Fonda  and last year I was honoured to receive it. Tonight it will be presented to Alfred Hitchcock, in recognition of his 55 years as a remarkable director and producer. On behalf of the American Film Institute and it's 90,000 members, I invite you to join us in the celebration of the career of Alfred Hitchcock.

(sequence from Alfred Hitchcock Presents)

announcer
Ladies and gentlemen, our guest of honour, Alfred Hitchcock.

(Hitchcock enters to the sound of Gounod's "Funeral March of a Marionette" and a standing ovation, he walks unaided to the table where Alma is already seated)



(۱۳۸۹/۲/۲۴ عصر ۰۵:۱۰)موسيو وردو نوشته شده: [ -> ]

با چند جاي فيلم مشكل دارم ...

بیشتر نکاتی که شما گفتید تا حدودی صحیح است و  در برخی از فیلم های هیچکاک  موارد حادتری را هم می توان پیدا کرد. البته این گونه مشکلات در بیشتر فیلم های دیگر کارگردانان هم ممکن است وجود داشته باشد اما چون علاقمندان هیچکاک را اکثرا خوره های سینما و کسانی که مو را از ماست می کشند تشکیل می دهند ، بنابراین بیشتر روی آنها بحث می شود. در مورد برخی اشکالات منطقی در فیلم های هیچ فقط می توانم شما را به این جمله اش ارجاع دهم :" اینگرید ، این فقط یه فیلمه "

(۱۳۸۹/۲/۲۴ صبح ۱۰:۵۰)موسيو وردو نوشته شده: [ -> ]

ولي اين بازبيني اي كه كردم يه چيز جديد رو جلو چشام آورد. دكتر مورچيسون وقتي وارد اتاق ميشه و براي اولين بار پك رو ميبينه شوكه ميشه tajob2 دليلشم واضحه ولي اين از اون چيزاست كه بيننده بار اول متوجه اش نميشه. اين سبك فيلم سازي رو دوست دارم. حقيقت رو جلوي چشم بيننده بياري ولي بيننده متوجه نشه.

منظورت اینه که از آزاد بودن پک تعجب می کنه ؟ جالبه . توی نخ این نکته که گفتی نرفته بودم. کنجکاو شدم این سکانس رو ببینم. معلومه خیلی دقت می کنی برای فیلم دیدن. آفرین. یاد جوونی های خودم افتادم taeed.

2)بد نام فيلم خوبي بود ولي من كلا با فيلم هاي عاشقانه مشكل دارم. اون صحنه آخر فيلمم كه دست برگمان رو گرفت و از خونه آورد بيرون معادل صحنه خروج برگمان از اتاق دكتر مورچيسون در فيلم طلسم شده  ميدونم.(دوست داشتم هر 2 پايان جور ديگه باشن:!55: )

تو چه دشمنی با برگمن بیچاره داری . توی طلسم شده که دوست داشتی مغزش رو متلاشی کنن. حالا توی بدنام هم که می گی دوست داشتنی با سم بکشنش ! ای بی عاطفه . [تصویر: 164.gif]

حالا جدای از شوخی ، به نظر من پایان بدنام یکی از هوشمندانه ترین و خلاقانه ترین پایان های هیچکاکی است. یک پایان باز . وقتی از آلکس می خوان که بیاد توی خونه و توضیح بده ... وقتی آلیشیا و دولین سوار ماشین به سمت بیمارستان حرکت می کنن ... اینا باعث میشه که بعد از پایان فیلم ما ادامه فیلم رو در ذهن خودمون پیگیری کنیم :  چه بر سر آلکس می آد ؟  آیا آلیشیا زنده به بیمارستان می رسه ؟

فيلماي دوبله ام تموم شدن و الان از هيچكاك ، پرندگان ، پنجره عقبي و سرگيجه رو از اينترنت گرفتم كه يه زير نويس خوب بايد براشون پيدا بكنم و ببينمشون.

 هنوز فیلم های دوبله دیگه هم هست :  ربکا - خبرنگار خارجی - جنون :llol- توطئه فامیلی - پرده پاره - مردی که زیاد می دانست - و ... سرگیجه و پرندگان هم دوبله شون در اومده.

خوب تصميم ميگيره غسل بگيره تا توبش قبول شه به خاطر همين ميره حموم.

غسل کدومه ؟ توبه چیه ؟ خانم از مسافرت خسته بود و می خواست برای رفع خستگی دوش بگیره.

به اين ميگن فيلم . چيه هي خانوم خوشگله تا آخر زنده بمونه. اگه هيچكاك از اول به اين نتيجه ميرسيد كه زياد تو بند موي بلوند بازيگرا نباشه قطعا پايان فيلماي بدنام و طلسم شده رو يه جور ديگه ميساخت.

خب توی روانی ما یک نقش اصلی قوی به نام نورمن داریم که بعد از مرگ جانت لی ، محوریت داستان به اون منتقل میشه و حتی نقش لی در سایه نقش پرکینز ( نورمن ) هست. اما در بدنام و یا طلسم شده داستان چیز دیگری است و اگر قهرمان زن از بین بره کل داستان مختل میشه. علاوه بر این نباید روحیه تماشاگران دهه چهل رو با روحیه تماشاگران دهه 60 که تشنه خشونت بودند مقایسه کرد. اتفاقا سال ساخت طلسم شده ( 1945 ) و بدنام ( 1946 ) مصادف با پایان جنگ جهانی دوم بود و مردم از بس خشونت دیده بودند اصلا از فیلم های خشن استقبال نمی کردند و دنبال فیلم های رومانتیک و عاشقانه بودند تا کمی از دردها و رنج هایشام کم کند.

 برگمن در پشت صحنه طلسم شده هیچکاک

1)1 و نيم هندوانه هنگام ديدن فيلم خوردم

2)اگه عكس غسل خانوم خارج از شيونات اخلاقيه سايته بگيد حذفش كنم(خط قرمزاي سايت رو نميدونم)

1 ) آی هندونه توی هوای گرم و شرجی بوشهر کیف میده. به خصوص اینکه لم داده باشی و در حال تماشای یک فیلم قشنگ هم باشی. شاعر در اینگونه موارد می فرماید:  شراب لعل و جای امن و یار مهربان ، ساقی

 2) نترس ! طرف عفاف هنوز به کافه ما نرسیده. [تصویر: 7165.gif]

(۱۳۸۹/۲/۲۵ عصر ۰۴:۳۲)MunChy نوشته شده: [ -> ]

13 عکس از 13 قسمت مهم Dial M For Murder رو کپچر کردم.

زیرنویس خوبی از Dial M به بازار اومده مونچی جان ؟

زیرنویس خوبی از Dial M به بازار اومده مونچی جان ؟

یک زیرنویسی ازش توی بازار هست ولی از کیفیتش خبر ندارم.

خوب تصميم ميگيره غسل بگيره تا توبش قبول شه به خاطر همين ميره حموم.

غسل کدومه ؟ توبه چیه ؟ خانم از مسافرت خسته بود و می خواست برای رفع خستگی دوش بگیره.

تایید می شود. این داستان برخی از نقدهای عجیب و استدلال های منتقدان خاصی است که هر عملی را می خواهند نماد یک چیز بیرون از فیلم جلوه دهند. در مورد سکانس حمام هم برخی کتب گفته اند که در اینجا بازیگر باید شسته شود تا از گناهی که مرتکب شده ( در اینجا سرقت پول ) پاک شود ! جل الخالق.

نکته دیگری که الان به دهنم رسید  در مورد اینکه مسیو وردو عزیز پرسیده بود چرا فیلم روانی سیاه و سفید است و باید به پست قبلی اضافه کنم اینست که خود هیچکاک در جایی گفته به علت وجود صحنه خشن حمام و احتمال گیر دادن اداره سانسور به این صحنه بهتر دیده که با سیاه و سفید کردن فیلم قدری از خشونت این صحنه بکاهد. مسلما دیدن یک بدن برهنه و رنگ قرمز خون در یک فیلم رنگی که واقعی تر است  اثر دیگری بر تماشاگر دارد. فراموش نکنیم در آن زمان ، تماشاگران اصلا چنین صحنه هایی در فیلم ها ندیده بودند و مانند امروز نبود که بچه 4 ساله هم فیلم اره را 10 بار دیده باشد یا با پلی استیشن اش سر 1000 تا آدم را در بازی کنده باشد !

صحنه حمام روانی یکی از درخشان ترین سکانس های تاریخ سینماست. اگر این فیلم را برای اولین بار به اتفاق کس دیگری تماشا می کنید ، واکنش او را در این صحنه زیر نظر بگیرید. مطمئن باشید حتی در عصر فیلم های پرخشونت امروز هنوز این سکانس عمیقا بر تماشاگر تاثیر می گذارد و بعید است تا آخر عمر از ذهنش پاک شود.

یادداشتی کوتاه برای فیلمِ خوبِ دیگری از جناب هیچکاک


مردي كه زياد مي دانست The Man Who Knew Too Much


باز هم تعليق و تماشاگري كه از شخصيت هاي داستان جلوتر است اما همچنان آدرنالين خونش بالا مي رود.  هيچكاك بار ديگر به ما ياد آوري مي كند كه اولا هيچ وقت كاملا نبايد به پايداري وضعيت اميدوار بود و ممكن است  يك سفر عملي و تفريحي ساده به ماجرايي مرموز بين المللي تبديل شود. دوم اينكه منتظر تاوان گناهاني كه انجام مي دهيد باشيد مثلا اگر همسرتان را از فعاليت هاي هنري محروم كنيد به جايي مي رسيد كه تنها راه نجات پسرتان از مرگ اين باشد كه همسرتان در حضور جمعیت آوازي بخواند.

موسيقي متن در آثار هيچكاك هميشه پررنگ است اما اين بار نقش موسيقي در ايجاد تعليق در فيلم تشديد شده است. برنارد هرمان شخصا حاضر مي شود و اركستر را در سالن آلبرت هال رهبري مي كند و دوريس دي كه به شدت هدايت شده بازي مي كند، در جمع اشرافي سفارتخانه لالايي پيش پا افتاده اي را كه از عشق مادرانه اش ناشي مي شود، با سوز و گداز مي خواند. جيمز استوارت  سرگشتگي و جستجو گري سرگيجه را با چاشني طنز بيشتري در مي آميزد. طنزي كه در سكانس حضور در كارگاه تاكسيدرمي به اوج خود مي رسد. در اين سكانس مطابق معمول بهترين استفاده از آكسسوار انجام مي شود و شير و پلنگ و اره ماهي خشك شده  هم به جستجو گر و پرسشگر ما حمله مي كنند.

نسخه اول اين فيلم كه در دهه 30 ساخته شده است را يك شاهكار مي دانند اما استاد با داشتن ايده هاي فراوان و مصالح خوبش خواسته است دوباره قدرت نمايي كند كه موفق هم بوده است. اما براي اينكه بفهيم گامي به جلو برداشته يا نه بايد به فيلم قديمي هم مراجعه كنيم.

(۱۳۸۹/۳/۱۴ صبح ۱۲:۰۹)hamedb نوشته شده: [ -> ]

نسخه اول اين فيلم كه در دهه 30 ساخته شده است را يك شاهكار مي دانند اما استاد با داشتن ايده هاي فراوان و مصالح خوبش خواسته است دوباره قدرت نمايي كند كه موفق هم بوده است. اما براي اينكه بفهيم گامي به جلو برداشته يا نه بايد به فيلم قديمي هم مراجعه كنيم.


گرچه حضور پیتر لوره در نسخه اولیه یک وزنه و جذابیت است ( همیشه از پیتر لوره و بازی خاصش خوشم می آمده ) اما نسخه دوم فیلم به وضوح برتر است. بازی جیمز استیوارت و رنگی بودن فیلم در کنار پختگی بیشتر کارگردانی هیچکاک ( که 22 سال تجربه بیشتر را با خود دارد ) باعث شده که این بازسازی از نسخه اصلی بهتر از کار در بیابد چیزی که امروزه تقریبا محال شده است. بیشتر بازسازی های امروزی از سوی منتقدان و کارشناسان سینمایی پس زده می شوند اما اکثر بازسازی هایی که در دهه طلایی 40 و 50 هالیوود از فیلم های دهه اولیه سینما انجام شدند نسبت به نسخه اولیه برتر و هنری تر از کار در آمدند ، چیزی که امروزه خیلی کمتر دیده می شود.

سلام

به توصيه دوستان فيلم dial m for murder محصول 1954 رو دانلود كردم و ديدم.

گريس كلي تو اين فيلم بازي ميكنه.

داستان فيلم خيلي سر راسته و تقريبا ميشه گفت اصلا معمايي وجود نداره(براي بيننده) و وقتي حقيقت توسط پليس رو ميشه ما قبلا همه چيز رو ميدونيم.

صادقانه بگم از نظر من تنها چيز شاخص فيلم اسم هيچكاك اول فيلم بود و هيچ چيز ديگه اي نداشت ، شما ميتونيد يكي از قسمت هاي سريال هركول پوآرو رو ببينيد و لذت بيشتري ببريد اونجا حداقل يه معمايي وجود داره كه تماشاگر رو تا آخر بكشونه . از اين دكترين پليس هميشه در صحنه واقعا متنفرم .

لينك IMDB

(۱۳۸۹/۵/۲۱ عصر ۱۱:۱۰)موسيو وردو نوشته شده: [ -> ]

به توصيه دوستان فيلم dial m for murder محصول 1954 رو دانلود كردم و ديدم....

از هیچکاکی ترین فیلم های استاد، اوج بازی با اشیاء، اینزرت های(Insert) متعدد، استفاده خارق العاده از نماهای بسته و فضای محدود (در سطحی بسیار بسیار بالاتر از فیلم طناب)، فیلمنامه ای پیچیده و پر از جزئیات، میزانسن بی نظیر، بازیهای عالی ری میلاند و گریس کلی، از قدرنیافته ترین فیلم های استاد قبل از شخصی ترین فیلمش پنجره عقبی که به شدت بیننده را به خوب دیدن ترغیب می کند تا در پنجره عقبی به عظمت این نابغه بی همتای تاریخ سینما پی ببرد.

سلام

با تشكر از سم اسپيد عزيز

بالشخصه طناب 1948 رو بيشتر دوست دارم. تم مورد علاقه من در فيلم ها روانشناسي و نشان دادن لايه هاي مختلف شخصيت افراد در فيلم هست كه بيشتر در فيلم هاي نوآر ديده ميشه . طناب رو بدليل شخصيت پردازي عاليش و صد البته بازي هاي بي نظير تك تك بازيگراش هميشه توي TOP10 فيلم هاي مورد علاقه ام بوده.

اينبار هم فيلم پنجره عقبي 1954 رو ديدم.

بازيگران گريس كلي و جيمز استوارت

يه اتاق ، يه مرد با پاي شكسته ، يه پنجره عقب ساختمون كه مشرف ميشه به فضاي پشت ساختمون و مابقي پنجره ها.

اين پاي شكسته تكليف بيننده رو از اول مشخص ميكنه كه خبري از تعقيب و گريز نخواهد بود. انتخاب شخصيت براي همسايه ها عالي بود. يه زن تنها كه نميتونه با اجتماع ارتباط برقرار كنه ، يه موسيقيدان ، يه رقاص باله كه مجبوره براي گذران زندگي خودشو براي همه شيرين كنه ولي عشق واقعيش يكي ديگه است ، يه زن و شوهر با زندگي معمولي و يه زن و شوهر كه گويا با هم مشكل دارن و يه روز خانم ناپديد ميشه.

اين آخري قضيه رو هيچكاكي ميكنه و با گل كردن فضولي آقاي جفريس ، فضولي بيننده هم گل ميكنه و ميخكوب تا آخر براي حل اين معما از پاي فيلم جنب نميخوره.

تو اين فيلم هايي كه از هيچكاك ديدم يه چيز جدا و دوست داشتني اي بود.

لينك IMDB

صفحات: 1 2 3 4
آدرس های مرجع