تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: قهوه خانه ی کافه کلاسیک
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35

(۱۳۹۱/۳/۱۵ عصر ۰۹:۵۸)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

مگه به کجا رسیده ایم ؟!

رسیدی به آنجا که دل یار بود

همه دیدگان غرق دیدار بود

هنر بود و فیلم و تماشا و عشق

می و ساغر و مهر دلدار بود

(با آواز بخونید)

شادم که به کافه سرزدم دیگر بار

هر گوشه ی آن گلی بوَد از گلزار

این سو مگی و جیسون و ژان و سروان

آن سو ممل و دانتس و بانو و سزار


نیم شب بر همگی خوش!

سروان "ر" بده، کم آوردی به همون "د" هم دل خوشیم.

با سلام

خیلی متشکر خیالم را راحت نمودی



در ضمن

تغییر سربرگ سایت را به همه دوستان و به طراح آن تبریک می گویم

با امید موفقیت

(۱۳۹۱/۳/۱۵ عصر ۱۱:۵۴)کاپیتان اسکای نوشته شده: [ -> ]

سروان "ر" بده، کم آوردی به همون "د" هم دل خوشیم.

نه "ر" می دم  نه " د" می دم ,  می رم فقط و " م " می دم !


من یه پرنده ام ... آرزو دارم ... میمیرم اگه از تو جدا شم ... ای  اشمیتم ... مسر اشمیتم ... :haha::

اینک که آسمان رایش آرام است و به واسطه نابودی اسکادران های اسپیت فایر دیگر خبری از مزاحمت RAF نیست , اشتوکاها را به پرواز در می آوریم تا دل آسمان بریتانیا را بشکافیم و خواب نیمروزی چرچیل را بر هم زنیم و قدرت رایش را به این آنگلوساکسون های از خود راضی نشان دهیم. بمب های 1000 پاوندی را بر سر آنها فرود می ریزیم در حالیکه بر روی بمب ها با گچ نوشته شده است:  این یک بمب است. اگر نترکید نگران نباشد چون از نوع تاخیری است و بعد از پایان این جمله می ترکد ... بووووم ... !

.

(۱۳۹۱/۳/۲۳ عصر ۱۱:۳۷)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

نه "ر" می دم  نه " د" می دم ,  می رم فقط و " م " می دم !

من یه پرنده ام ... آرزو دارم ... میمیرم اگه از تو جدا شم ... ای  اشمیتم ... مسر اشمیتم ... :haha::

داااش کی به کیه؟ کم آوردی "س" بده! سوت بزن! سوتی بده!

(۱۳۹۱/۳/۲۳ عصر ۱۱:۳۷)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

 اشتوکاها را به پرواز در می آوریم تا دل آسمان بریتانیا را بشکافیم

اشتوکا!!!

این جوجه قارقارک!

همون که توش بلندگو بود و وقتی برای انداختن بمب کله پا می شد برای ترسوندن زن و بچه ی مردم آژیر می زد؟

کله پا نمودن اسپیت فایر، مستر اشمیت را در تمبر یادبودی از شهبانوی انگلستان

کله پا نمودن اسپیت فایر، اشتوکا را، در تمبر یادبودی در کنار شهبانوی انگلستان

.

بالا کشیدن یک اشتوکای سرنگون شده در ژرفای دریا 


... اینقدر از این سوسک های پرنده که کاری جز جیغ زدن بلد نبودند توی دریا ریختیم که لوفت وافه که قرار بود با پشتوانه ی این عجوزه صبحانه را در پاریس بخورد و ناهار را در لندن، ماه ها گوگیجه* :eee2زد و آخرش این بابابزرگِ ناتر رو کنار گذاشت.

این جوری بود که دمش رو روی کولش گذاشت و از زیادی غصه سر به کوه و بیابان روسیه زد و گور خودش رو کند. آره داااااش!  اینجوریاست.

 

اینو می گن با ملاج!!!


(۱۳۹۱/۳/۲۳ عصر ۱۱:۳۷)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

و خواب نیمروزی چرچیل را بر هم زنیم 

چرچیل آسوده خوابیده چون اسپیت فایر بیدار است.

 

(۱۳۹۱/۳/۲۳ عصر ۱۱:۳۷)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

و قدرت رایش را به این آنگلوساکسون های از خود راضی نشان دهیم.

آنگل ها، ساکسون ها، ولزی ها، ایرلندی ها، اسکاتلندی ها، یه مشت بروبچ از ینگه دنیا، نه دااااش! اینجا جای شما نیست.

روز D-Day خدمتتان خواهیم رسید. 

(۱۳۹۱/۳/۲۳ عصر ۱۱:۳۷)سروان رنو نوشته شده: [ -> ] 

بمب های 1000 پاوندی را بر سر آنها فرود می ریزیم در حالیکه بر روی بمب ها با گچ نوشته شده است:  این یک بمب است. اگر نترکید نگران نباشد چون از نوع تاخیری است و بعد از پایان این جمله می ترکد ... بووووم ... !

اگر باز هم نترکید نگران نباشید، صاحبش می ترکه! البته با ملاج

بوووووووووووووووووم م م م ... !

نکته رو گرفتی؟


*نکته: گوگیجه: جنون گاوی


به سروان که توی سایه نشسته، آفتاب را می پاید:

سروان که تمام کافه را خوش کرده

آن عهد قدیم را فرامُش کرده

ول کرده سرای و سرسرایِ کافه

رفته است و به پشت پرده جا خوش کرده

*

به تک تک دوستانی که اکنون در میان ما نیستند:

باز آی و ببین که کافه شور و طرب است

دور از غم و غصه و عزا و تعب است

بگذار تو کاخِ  خویش و تا کافه بیا

اینجاست بهشت، گرچه که یک وجب است

*

به تک تک هم کافه ای های دوست داشتنی:

 دیدار تو در کوچه و بازار خوش است

رقص تو میان دل و دلدار خوش است

تایپک تو در کافه کلاسیک نکوست

در گوشه ی قهوه خانه اش بار* خوش است

*بار] ( اِ.) میخانه ، جایی که در آن سرپایی نوشابه و خوراک خورند.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

- "...کافه دار! دو تا چایی بال مگسیِ خون کفتریِ تازه دم کهنه جوش، لبریزِ لب دوزِ لب سوز، با  دوپر لیمو، سه قُلُپ آبلیموی تازه، دو انگشتونه سرکه، یه گرم دارچین، یه سر قاشق زنجفیل، یه پیاله کشمش کاشمر، دو حبه قند شیرین فریمان، بریز بیار واسه ی من و سروان!"

کافه دار: "این همه رو می خوری یا می مالی روی سینه ت واسه ی شفا."

- :"نه بابا! تو هم که راه افتادی واسه ی ما تاتی تاتی می کنی. قاطی کَل کَل ما نشو، آخرش کلافه می شی، چاییتو بریز آرزو کن امشب سروان بیاد یه سری به بالای ابرها بزنیم یه چند تایی ویراژ بدیم، یه چند تا لیچار بار لوفت وافه و نیروی هوایی سلطنتی انگریز بکنیم. دلمون پُکید! انقده حالمون مگسیه که یه چن وقته دلمون نیومده یه فیلم مَشتی تموشا کنیم واسه ی بروبچ نقدش کنیم هرچی داریم بریزیم تو داریه! ها والا!!!"

جخ! سروان هم از me-262 همون جت درپیتیkhandekhandekhande، رفته پی یه موشک!!! me-163 !!! این دیگه از اون حرف هاست. به گمونم گاف زده در حد تیم ملی!!!taeed

شب است و کافه نشینان همه خاموشند  .... در این بین فقط سروان و ژان والژان به هوشند

پلک سنگین و ساعت به دو نزدیک است .....  نوبت سرکشی است  ولی پلیس مدهوش است !

این کاپیتان که از سقوط جان به در بُرده ست ....  انگار  که قاتل خویش را ز یاد بُرده ست

***

قاتل او کسی جز اسپیت فایر نــبُود ..... این قارقارک را جایی جز قعر دریا نــبُود

چون یکی اسپیت فایر در آسمان پیدا شود ... طعمه ای سهول اوصول از بهر اشمیتان شود

تا که اسپیت عزم شلیک و تقابل می کند ... بی درنگ اشمیت به سوی اش  تیر و آتش را روانه می کند

آبکش اش کرده و آن را تیکه تیکه می کند .... مابقی را اشتوکا از هستی ساقط می کند

***

اشمیتان :  مسراشمیت ها , گونه مسراشمیت ها , یک نوع هواپیمای آلمانی

اسپیت : اسپیت فایر , یک نوع قارقارک انگلیسی که به زور قوانین فیزیک پرواز می کرد .

.

.

(۱۳۹۱/۴/۱۵ صبح ۰۱:۰۷)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

شب است و کافه نشینان همه خاموشند  .... در این بین فقط سروان و ژان والژان به هوشند

همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت

آن چه در خواب نشد چشم من و سروان است

(۱۳۹۱/۴/۱۵ صبح ۰۱:۰۷)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

این کاپیتان که از سقوط جان به در بُرده ست ....  انگار  که قاتل خویش را ز یاد بُرده ست

******

اشتوکا عرضه ی اسپیت نه جولانگه توست

خود سَقَط می شوی و زحمت ما می داری

تو نمی گردی از این دایره پیروز و خودت می دانی

بخت یارت نه و اندیشه ی خامی داری

با سه چرخت بپر و با مخ خود پایین آی

وه چه پرواز بد و نیمه تمامی داری

گرد مِستر تو مرو یا پی اشمیت مدو

یا مپندار که در میکده جامی داری

می رسد عاقبت آن روز که نابود شوی

روز ما روشن و تو ظلمت شامی داری

از سر کِبر فرود آی و به خاکم سَر نِه

یا به این زندگی ات مرگ روا می داری؟

آخر زندگی ات نیک بدان ای سروان

در میان همگان ننگی و نامی داری

ننگ را دور کن از خویش به نامت خوش باش

تا بگویند همه نیک مرامی داری

*****


با این همه گرفتاری که عشق فیلم دیدن مان هم خشک شده باز خوبه که یه چیکه ذوق شعر گفتنمان مانده!

سروان "ی" بده! ساقی اون باده ی نابت برسه!

بنا به خبرهای رسیده، سروان رنو یکی از فرماندهان ارشد اس اس و لوفت وافه هنگام گشت زنی با یک فروند جنگنده ی مسراشمیت بر فراز آسمان انگلستان مورد هدف قرار گرفته و سقوط نمود.

نام برده مدعی است که به قصد ایجاد صلح میان آلمان و انگلستان خودش از هواپیما بیرون پریده و پیک آشتی است.

این در حالی است که سوابق ایشان در کافه کلاسیک و عملکردشان از پشتیبانی از فاشیسم و نازیسم چنین چیزی را نشان نمی دهد.

کاپیتان اسکای که شخصا در محل حضور به هم رسانیده ضمن تایید هویت سروان گفت:

- "سروان رنو اگرچه دشمن ماست اما همانند پیران ویسه در کنار اسفندیار در افسانه های ایرانی، انسانی دانا و شریف است و به هر حال دشمن دانا به از نادان دوست!"

موضوع همچنان در دست بررسی است و منتظر هستیم تا ببینیم دستگاه تبلیغات گورینگ و گوبلز در این باره چه اظهار نظری خواهند نمود.

منتظر خبرهای داغ بیشتری باشید.


در تصویر سروان رنو را که مغرورانه در کنار چتر نجات در وسط تصویر ایستاده می بینیم و در سمت راست کاپیتان اسکای با یک اسلحه ی ام یک به چشم می خورد.

خبر فوری:

با توجه به گزارشات رسیده این فرصت به سروان داده شده است تا از راه اینترنت، دسترسی به کافه داشته باشد و در همین قهوه خانه اعترافات او را خواهیم شنید. سروان آزاد است تا هر چه را می خواهد بیان کند و پس از آن با مشورت با شخص چرچیل و روزولت سرنوشت او مشخص خواهد گردید. در حال حاضر به دلایلی مکان حضور ایشان نامشخص است اما به زودی یک لپ تاپ و اینترنت پرسرعت در اختیار ایشان قرار خواهد گرفت.

منتظر خبرهای بعدی باشید!

.

آخرین خبر

به گزارش گارد ویژه ی سلطنتی، سروان برای کسب اطلاعات بیشتر هم اکنون در اختیار اسکاتلندیارد قرار گرفته است.

در این تصویر سروان را بدون کلاه در محاصره ی دامن پوش های اسکاتلندی می بینیم.


منتظر خبرهای بیشتر از ما باشید.

.

خبر فوری

برخی از گزارشات خبر از ضرب و شتم شدید سروان را می دهند

اسکاتلندیارد ضمن تکذیب این خبر اعلام نمود ایشان در کاخ سلطنتی اتاق ویژه ای دارند و مشغول فکر بر روی اعتراف نامه ی خود هستند.

خبرگزاری های مستقل هنوز هیچ خبری را رد یا تایید ننموده اند.

منتظر خبرهای بعدی باشید.

.

تقاضای الزا و لازلو برای دیدار با سروان رد شد.

دوندگی های ریک هم تا کنون به هیچ جایی نرسیده است.

تصویری از همراهی این چهار تن در کازابلانکا

این هم آخرین تصویر به دست آمده از سروان در زندان

به نظر می رسد که سروان اعتراف نخواهد نمود و باید در انتظار خبرهای داغ تری باشیم.

با سلام خدمت همه دوستان

بالاخره من توانستم برای چند ساعت و بعد از یک ماه به اینترنت وصل شوم

همانور که گفته بودم برای ارتقاع وضعیت اینترنتم بود که متاسفانه هنوز اکانت من را فعال نشده


اگر ممکن است غیبت من را موجه کنید یک برگه استراحت از دکتر دارم که تا یکماه به کافه نروم

در حالی که هنوز از بنگاه های خبرپراکنی نازی ها درباره ی دستگیری سروان خبری به گوش نرسیده فردی مجهول الهویه به نام ژان والژان اقدام به شایعه پراکنی و آشوب نموده و گفته است:

<ژان والژان> ما همه سرباز رنو هستيم. اگر يك تار مو از ايشان كم شود به پيشوا قسم كه انگليس را با خاك يكسان ميكنيم.

به همین دلیل حکم جلب وی زنده و یا مرده صادر گردیده است

اسکاتلندیارد پس از جستجوی فراوان با کمک کاراگاه زبردست شرلوک هولمز پرده از راز زندگی این فرد برداشت. هولمز در این باره گفته است:

-:"وی یک بینوای فرانسوی است که به جرم دزدیدن نان 19 سال را در زندان سپری کرده و پس از آن اموال کودکی را ربوده و حتی با دوز و کلک به مقام شهردار رسیده و مرگ مشکوک یکی از بهترین بازرسان فرانسه، بازرس ژاور به او منسوب است. بازرس ژاور تنها کسی بود که چهره ی واقعی ژان را می شناخت. به احتمال زیاد والژان، بازرس را به داخل رودخانه هل داده و بعد با تبانی شخصی نویسنده به نام ویکتور هوگو، آن را به خودکشی نسبت داده است."

با وارد شدن پای نویسندگانی همانند هوگو و شخصیت هایی همانند هولمز و والژان داستان روز به روز پیچیده تر می شود.

سروان رنو هنوز هم مقر نیامده اما به نظر می رسد خبرهای تازه ای در راه باشد.

منتظر خبرهای داغ داغ باشید.

اسکاتلندیارد در پاسخ خبرنگار ما که پرسید چرا جایزه را به دلار داده اید و نه به پاوند، گفت:" گمان می کنیم ژان والژان به آمریکا گریخته باشد و امیدواریم با پرداخت جایزه به دلار پای آمریکا هم به این داستان باز شود."

گفتنی است که انگلستان سال هاست آرزو دارد تا آمریکا را به هر بهانه ای وارد جنگ کند و شاید دستگیری سروان رنو و فرار ژان والژان این بهانه را به دست بدهد.

هموطنان و هم کافه ای های عزیز !

باز استکبار جهانی و روباه پیر استعمار یعنی انگلیس با کمک بنگاه شایعه پراکنی معروف خویش یعنی بی بی سی BBC ( لعنت الله علیه ) اقدام به جنگ روانی علیه سربازان فداکار رایش نمود. در اخرین حمله رسانه ای , پلیس خدوم کافه را در خیال خود دستگیر کرده و با دستکاری تصاویر سعی نمودند که خدشه ای به ایمان ملت همیشه بیدار کافه کلاسیک وارد سازند. اما طبق آیه و مكروا و مکر الله والله خير الماكرين خداوند نیرنگ و مکر آنها را به خودشان باز گرداند. در همین راستا و برای نقش بر آب نمودن این شایعه , جمعی از پرسنل کافه دیداری با پیشوا داشته اند. ایشان در محل اقامت خود در برژسگادن اعلام نمودند که این اقدام بریتانیا را بی پاسخ نخواهند گذاشت. ایشان مقرر فرمودند تا ظرفیت کارخانه های تولید موشک V-2 به دو برابر افزایش یافته تا لندن زودتر از روی کره زمین محو گردد. این در حالی است که تاکنون به گفته خود انگلیسی های ملعون , یک سوم این شهر به مخروبه تبدیل شده است.

همچنین خبرهای رسیده از آمریکا حاکی از اینست که دولت آمریکا که جدیدا با تحریک چرچیل به جمع متفقین پیوسته است قصد دارد از الیزا به عنوان گروگان استفاده نماید. جاسوسان رایش جسته و گریخته پی برده اند که الیزا زیر بار نرفته و حتی شکنجه هم شده است. قرار است تیمی از کماندوهای ویژه تحت فرمان اسکورزینی ترتیب فرار الیزا را از آمریکا بدهند . ریک فعلا در آفریقا است و قرار است به نیروهای مارشال رومل در لیبی کمک های لجستیکی برساند. اما در مورد لازلو , بچه های شاخه برون مرزی گشتاپو اعلام کرده اند که او را در کالیفرنیا ترور کرده اند. گویا قصد داشته است که در هالیوود در یک فیلم تبلیغاتی ضد نازی شرکت کند که این پروژه هم بوسیله سربازان گمنام رایش سوم ناکام ماند. به زودی ابعاد دیگری از جنگ نرم ما علیه استکبار به سمع و نظر دوستان خواهد رسید.

.

خبرها حاکی از ایسنت که الیزا لاند در آمریکا تحت بدرفتاری و شکنجه است

بايد اعتراف كنم كه آنچه كارآگاه هلمز در مورد زندگي بنده بدست آورده فقط بخش اندكي از گذشته پربار منه.من گذشته خوبي نداشتم هميشه فقير و گرسنه بودم ولي علاوه بر لياقت و شايستگي و همچنين قدرت بدني فراوان ،مكار ، درنده خو و شرور نيز بودم. قتل ژاور بسيار خاطره انگيز بود. خيلي جون سخت بود ولي بالاخره توي آب سرد خفه اش كردم.

بعد از فرار از زندان و كسب مقام شهرداري ( كه البته مقام مهمي بود) و وقايع جهاني (جنگ دوم بين اللمل) با توجه به روحيه جنگ طلبي و شرارت ،همچنين علاقه فراوان به تصفيه نژادي و ايجاد نژاد برتر كه آرزوي هميشگي بنده بوده و هست، آرزوي پيوستن به ارتش مقتدر و توانمند رايش روز به روز در من فزوني گرفت. ديدن اين همه قدرت و شكوه با آن همه جلال و عظمت ، بنده - والژان (حالا ديگه شهردار مادلن) رو سخت مجذوب خود كرد .

بزرگترين اتفاق زندگيم آشنايي با افسري لايق و درستكار بنام سروان رنو بود.از مهرباني و انسانيت اين مرد شريف هرچه نوشته و گفته شود ولله باز هم كم است.

با كمك و ارشادات ايشان مراحل گزينش و استخدام من در ارتش معظم پيشوا بسرعت انجام گرفت و كم كم در حلقه معتمدين پيشوا قرار گرفتم.همان گونه كه سروان رنو اشاره فرمودند طي ديدار پر خير و بركتي كه با پيشوا داشتيم شخص پيشوا بنده حقير رو مورد تفقد قرار داده و رياست و سرپرستي اردوگاه آشويتس  رو به من مرحمت فرموده و خطاب به من فرمودند:

"والژان ، كلي انگليسي كثافت توي آشويتس تلنبار شده . برو و كوره ها رو روشن كن .بايد درس محكمي به اين كفتارها (انگليسي ها) بديم "


پيرو فرمايشات پيشوا در اسرع وقت عازم آشويتس شدم و بسرعت دستور راه اندازي كوره ها رو دادم.

الان كه مشغول نگارش اين خاطره عظيم هستم فضاي اردوگاه مملو از بوي كباب شدن گوشت تن انگليسي هاي مفلوكه!

وه كه چه دل انگيزه ! حيف كه شما نميتوانيد اين رايحه رو استشمام كنيد پس عكس ها رو ببنيد

پي نوشت:كاپيتان اسكاي در عكس شماره يك داخل كادر، در طبقه فوقاني تخت اردوگاه،

اين عكس ساعاتي قبل از سوزانده شدن نامبرده گرفته شده است.

بقاياي جسد كاپيتان اسكاي در كوره آدم سوزي (عكس شماره 3)

آخرین خبر، آخرین خبر

ژان والژان به قتل بازرس ژاور اعتراف کرد.

قتل فجیع بازرس در آب های سرد

ژان والژان به دنبال قتل کارگاه مشهور شرلوک هولمز

<ژان والژان> طرح بعدي من كارآگاه هلمز خواهد بود.

آیا کاپیتان اسکای در آشویتس است؟

آخرین خبر

سروان رنو کجاست؟ توی کاخ سلطنتی در انگلستان یا به دنبال گسترش موشک های وی دو؟

آخرین خبرها به زودی در همین کافه:

سروان رنو در برابر کاپیتان اسکای

آیا وقتش رسیده که این دو با هم روبرو بشن؟

آیا الزا تقاص گناهان سروان رنو را پس می دهد یا این یک تاکتیک تبلیغاتی نازی است؟

هنوز هیچ خبری از الزا در دسترس نیست.

آیا ریک با نازی ها همکاری کرده؟

آیا ویکتور لازلو زنده ست یا به دست نازی های تروریست کشته شده؟

آخرین خبر

(۱۳۹۱/۴/۲۱ عصر ۱۱:۰۳)کاپیتان اسکای نوشته شده: [ -> ]

ژان والژان به دنبال قتل کارگاه مشهور شرلوک هولمز

مهره جدیدی به دشمنانم اضافه شده. باید از سلاح سری خودم برای برد این بازی بهره بگیرم.

فقط امیدوارم واتسون الان نیاد و سلاح سری منو دستم نبینه.

(۱۳۹۱/۴/۲۲ صبح ۰۲:۲۲)شرلوك نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۱/۴/۲۱ عصر ۱۱:۰۳)کاپیتان اسکای نوشته شده: [ -> ]

ژان والژان به دنبال قتل کارگاه مشهور شرلوک هولمز

مهره جدیدی به دشمنانم اضافه شده. باید از سلاح سری خودم برای برد این بازی بهره بگیرم.

درود به شرلوک بزرگ

از این که به بازی وارد شدید سپاسگزاریم.

در این شرایط سخت که هیتلر و ایادی نابکارش قصد نابودی جهان رادارند، وجود شما یک غنیمت است.

ما تصمیم داشتیم که مامور007 را وارد بازی کنیم که با وجود دختران زیبای آلمانی کاری از او بر نمی آید.

شما آدم سرسخت و موثری هستید و پس از کشف محل اختفای ژان، مجاز به دستگیری و یا قتل ایشان هستید.

این ماموریت از طرف شخص چرچیل به شما واگذار می شود.

پیروز باشید!

به خدمت دوستان عارضم كه من اين سروان رنو را از خيلي وقت پيشتر ها مي شناختم از آن آدم هاي مرموز روزگار بود .ماجرا هم از اين قرار بود كه يك روز يك يارويي به اسم مستر فرحان آمد وگفت
((ناخدا مي خوام يه سري آدم رو فراري بدم هم نون دنيا توشه هم آب آخرت)) من گفتم((ببين من نمي دونم اين پولي كه مي خواي به من بدي عكس كدوم پادشاه روشه اما اين سفر براي اونا سفر بهشته تو مي خواي ببريشون به قعر جهنم)) گفت ((ناخدا اينايي كه من مي گم يه سري آدم مفلوكند كه مي خوان از دست ديوانه اي ملقب به رايش سوم فرار كنند والان در بندري به اسم كازابلانكا جمع شدن ما مي خوايم فراري شون بديم)) القصه اون قدر تو گوش من خوند كه بمبك رو برداشتم ورفتم سمت مراكش(فكر نكني خيلي راهه آبا اجداد ما تا خود زنگبار مي رفتن)كارمون اين شده بود يه مشت اجنبي رو بار كشتي مي كرديم مي برديم بندر تحويل قنسول انگليس مي داديم تا يك روز كه رفتم كازابلانكا هوس كردم لبي تر كنم رفتم يه بار به اسم طوطي سبز گفتم واسه ام يه استكان عرق بيدمشك بيارند خلاصه ناشت نخورده بودم كه يه عده آژان به سركردگي همين جناب سروان رنو ريختن تو كافه قبلا اسمش رو شنفته بودم مي گفتن كلي پز مي ده كه افسر فرانسه ي آزاده ولي با آلمانا مي پره خلاصه صاحاب خيكي كافه گفت اين سروان اومده دنبال قاچاق چي آدم بايست سيبيلش رو چرب كني(عجب سيبيل با نمكي هم داشت)منم چند تا از مرواريدايي كه از خواجه ماجد دزديده بودم رو دادم به سروان وقال قضيه رو كندم دو ماه بعد ديدم سروان  با يه غريبه اي كه تا اون روز نديده بودم جستن تو بمبك با يه حال نزاري گفتم ((سروان تو كجا اين جا كجا؟)) گفت ((ناخدا خون كردم اومدم به پناهت)) گفتم ((كي رو كشتي؟)) گفت ((من كسي رو نكشتم اما اين رفيقم يه افسر نازنازي  رو كشته حالا همه ي آلمانا دنبال ما دوتان مي خواستيم از خشكي بريم بز آورديم اين شد كه گفتيم ناخدا روي ما رو زمين نمي ندازه)) منم دل رحم اومد جفتشون رو بردم به سوي خاك پاك وطن اما حالا مي بينم كه با همون آلمانا رو هم ريخته وبا رهبر نصفه سيبيلشون عكس ياد گاري انداخته اي بختت بسوزه روزگار    هي

با "سروان رنو" کسی نگردد گمراه ، او در شب فتنه می درخشد چون ماه ، در هر نفسم برای او می‌خوانم ، لاحول و لا قوه الا بالله!

با توجه به این که نائره جنگ دوباره از زیر خاکستر سر برآورده است و شعله های آن دامن گیر کافه کلاسیک هم شده است ، اینجانب حمایت بی دریغ خود را از "رایش هزار ساله" اعلام می دارم .

و همان طور که سروان رنو (علی ذکره السلام ) ، در جواب بنگاه شایعه پراکنی bbc فرمودند ، اینجانب نیز سخن ایشان را تصدیق می کنم و روز گذشته عصرانه را با ایشان و تنی چند از دوستان قدیم حزبی در مهمانخانه کایزرهوف صرف نمودیم و حمله رسانه ای استکبار پیر را محکوم نمودیم و به بحث و تبادل نظر درباره پاسخ به اقدامات اخیر آنها پرداختیم و به توافقات مهمی در این باره رسیدیم که بعد از یکسان سازی انگلستان با خاک نوبت به فرانسه خواهد رسید و این بار " پاریس خواهد سوخت %".

کاپیتان اسکای بداند !

روز و شب ما اگر جهنم گردد

شخصیتمان ترور دمادم گردد

ما رایشسوهریها نمی گذاریم حتی

یک مو زسر  "سروان رنو" کم گردد!

با مشخص شدن اینکه گفته های کاپیتان اسکای همگی کذب و دروغ محض است و سروان رنو (علی ذکره السلام) در صحت و سلامت کامل در برشتسگادن  بسر می برند اعلام می دارم که اگر خدای ناکرده یکی از سربازان فداکار رایش اعم از گمنام و یا بلند پایه در چنگال نیرو های متفقین گرفتار شوند ، بنده با سابقه درخشان در امر طرح ریزی و پیاده سازی عملیات فرار به همراه دوست عزیر و برادر " ژان والژان " (که دارای نیروی بدنی فوق العاده و روحیه شرور هستند) اقدامات لازم را نسبت به نجات هم رزمان مبذول می داریم

خبر خبر آی خبر!

بازی داره شروع می شه!

تیم ها دارند یارکشی می کنند.

جناح ها داره شکل می گیره

جبهه ی متفقین از متحدین دارد جدا می شود.

آقایون، خانوما،جنسای خوب داریم، جنسای فرد اعلا داریم (ببخشید یه هو رفتیم تو فاز شهر قصه)

تکلیف خودتونو روشن کنین.

بی طرف می طرف نداریم.

یا این وری یا اون وری!

آی ناخدا خورشید، دمت گرم حقا که پرورده ی ارنست همینگوی خودمونی! اینو خوب اومدی، جیگرم حال اومد به خدا!

شرلوک هم تو خط ماست! اول و وسط و آخر هر چی کاراگاهه!

کُرکری خوناش کجان؟

آی نفس کش!

آ ی ی ی ی ی ی ی !!!! (ویراژ از روی جت جنگنده ی آلمانی) و کله پا شدن جت بدون شلیک یک گلوله!

سروان که شده پیرو آن نیمه سبیل

پرونده ی او پر است از قال و زقیل

هر کس که شود متحد فتنه ی او

آخر بشود به راه آن فتنه، قتیل

.

پاپیلون هم بداند: "دوست گرامی عصرانه در کایزرهوف، شام در دادگاه نورنبرگ!"

(۱۳۹۱/۴/۲۲ عصر ۰۹:۵۰)کاپیتان اسکای نوشته شده: [ -> ]

آ ی ی ی ی ی ی ی !!!! (ویراژ از روی جت جنگنده ی آلمانی) و کله پا شدن جت بدون شلیک یک گلوله!

 

مگر نمي‌شنوید بانگ "هایل" از موجش ؟؟؟
به بخت دولت رایش اش، خروشان است %
تلاطمي که به پهناي خود برانگيزد!
نشانِ خشم وي از مکر بدسگالان است!

(۱۳۹۱/۴/۲۲ عصر ۰۹:۵۰)کاپیتان اسکای نوشته شده: [ -> ]

سروان که شده پیرو آن نیمه سبیل

پرونده ی او پر است از قال و زقیل

هر کس که شود متحد فتنه ی او

آخر بشود به راه آن فتنه، قتیل

.

بگو به سِفله نادان، که عِرضِ خويش مَبَر

که شيرِ شرزه، کجا بيمش از شغالان است؟

یاران سروان رنو (علی ذکره السلام) چگونه شوند قتیل ؟

که هر که گفت چنين، مبتلا به هذيان است!

(۱۳۹۱/۴/۲۲ عصر ۰۹:۵۰)کاپیتان اسکای نوشته شده: [ -> ]

پاپیلون هم بداند: "دوست گرامی عصرانه در کایزرهوف، شام در دادگاه نورنبرگ!"

به مکر و خدعه کجا مي‌شود محاکمه در نورنبرگ ؟

که رایش، پهنه دريادلان و شيران است%

اطلاعیه شماره 2 ستاد پیشوا

در پی ادامه تحریکات دول متفق به سرکردگی بریتانیای استعمارگر و ایادی وابسته آنها , ستاد فرماندهی  رایش سوم , آخرین اقدامات خود را بدین شرح اعلام می نماید:

 

 


 

اعلام بسیج و آماده باش به کل نیروهای ذخیره و جوانان هیتلری جهت آمادگی حمله به جزیره کوچک انگلیس. 

همچنین لشکر زرهی وافن اس اس که به آخرین تانک شاه ببر مجهز می باشد در سواحل کانال مانش به حالت آماده باش در آمده است.

لشکر زرهی وافن اس اس مجهز به تانک های شاه ببر

 دعوت از پروفسور موریارتی  جهت مقابله با شرلوک هلمز . همچنین مذاکراتی با هرکول پوآرو آغاز شده است.

پروفسور موریارتی

 انهدام کشتی ناخدا خورشید با نام بمبک توسط اژدر زیردریایی U-375 به دلیل دادن اخبار سری به متفقین.

غرق شدن بمبک ناخدا خورشید توسط اژدر زیردریایی

تقدیر از پاپیون به خاطر مواضع ضد استکباری و پیوستن به اردوی حق علیه باطل. پیشوا شخصا ضمن اعطای نشان صلیب شکسته مزین به برگ بلوط و الماس به Papillon از سختی های بیشماری که او در طی اسارت به دست متفقین متحمل شده بود قدردانی نمودند

پیشوا شخصا در حال طرح ریزی نقشه برای محو انگلیس از روی نقشه می باشند. ژنرال کایتل و هایدلر قول دادند که انگلیس را ظرف 48 ساعت از روی کرده زمین محو کنند. اما پیشوا که مخالف ریختن خون مردم بیگناه هستند فقط به نابودی لندن اکتفا خواهند کرد. همچنین قرار بر اینست که چرچیل زنده دستگیر شود.

پیشوا در حال نقشه ریزی جهت حمله به انگلیس

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35
آدرس های مرجع