تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: قهوه خانه ی کافه کلاسیک
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35

*** 


ای کاپیتان آرام شو , آرام شو ..... لطفا بیا با اشمیتیان همراه شو

قدرت رایش هر زمان پشتیبان توست ... این نژاد آریا همواره اندر یاد توست

 ***

هر چه ما از ابتکار و هوش اشمیت گفته ایم .... تو مپندار که لافی و گزاف می گفته ایم

این همان بودست که دنیا دیده است ...... فیلم هنر آن را به پرده اندر بـُرده است

 ***

چون گورینگ لوفت وافه را بنیان نهاد .... از همان اول بساط آذرخش درهم دراند

 گر یکی اسپیت فایر در آسمان پیدا شود .... بر لب ما رژلب و سرخاب نمایان می شود

ما تمام آسمان را قبضه ی خود کرده ایم ... فوکه ولف و مسر اشمیت را ز آن پر کرده ایم

 ***

فیلم هنر :  هنر فیلم و سینما

گورینگ:  فرمانده نیروی هوایی آلمان نازی

فوکه ولف: یک نوع هواپیمای شکاری پیشرفته آلمان


چقدر دلم گرفته


تنها چیزی که الان آرومم میکنه نوشیدن یه فنجون قهوه است و دیدن یه فیلم عاشقانه ی کلاسیک 

(۱۳۹۰/۱۱/۱۰ عصر ۰۹:۱۶)آوینا نوشته شده: [ -> ]

تنها چیزی که الان آرومم میکنه نوشیدن یه فنجون قهوه است

این کافه که گلشن و گل و بستان است

سرشار زفیلم و قهوه و ریحان است

بشتاب که شادنوشی از قهوه ی ناب

پر از غزل و ترانه اش فنجان است

mmmm:

آره فنجون قهوه اش هم رو شکم بنده خدا هیچکاک جا خوش کرده 

:!z564b مثنوی "اشمیت کُشُون"

اندر حکایت کَل کَل کاپیتان و سروان، اسپیت فایر و مسراشمیت را و به گور رفتن گورینگ و بر خاک افتادن لوفت وافه

سروان:

ای کاپیتان آرام شو , آرام شو ..... لطفا بیا با اشمیتیان همراه شو

قدرت رایش هر زمان پشتیبان توست ... این نژاد آریا همواره اندر یاد توست

 ***

کاپیتان:

آرام نمی گیرم، تا دربگیرم وافه را .... آتش زنم اشمیت را، برهم زنم این لافه را

من رایش را برهم زنم، بر نازیان ماتم زنم .... چون آریایی بوده ام، من عشق بر عالم زنم

***

سروان:

چون گورینگ لوفت وافه را بنیان نهاد .... از همان اول بساط آذرخش درهم دراند

 گر یکی اسپیت فایر در آسمان پیدا شود .... بر لب ما رژلب و سرخاب نمایان می شود

ما تمام آسمان را قبضه ی خود کرده ایم ... فوکه ولف و مسر اشمیت را ز آن پر کرده ایم

 ***

کاپیتان:

گورینگ که لوفت وافه بنیاد نهاد .... بنیاد چنین فساد، بر باد نهاد

****

در زیر سُم اسپیت، اشمیت به خاک افتاد.... گورینگ به گور آمد، وافه به هلاک افتاد

***

سرخاب بزن بر لب اسپیت نمایان شد .... نازی به شکست آمد، فوکه شد و پنهان شد

***

داداش سروان، کم آوردی سوت بلبلی بزنtaeed، ما چاکریم در بست، ... ::ok:

(۱۳۹۰/۱۱/۱۰ عصر ۰۹:۳۲)آوینا نوشته شده: [ -> ]

آره فنجون قهوه اش هم رو شکم بنده خدا هیچکاک جا خوش کرده 

اگر چه خنده داره اما کار من نبود.

من این لگو رو طراحی کردم:

با این ترکیب بندی

اما دوستان به هر دلیلی اون رو تغییر دادن و فنجون قهوه رفت جایی که نباید می رفت.

آدرس لگوی اصلی

بنر الان سایت هم خوبه فقط اون فنجونه  

چون که  آوینا بر لوگوی ما ایرادی گذاشت .... هلهله در تیم این کافه را بنیان گذاشت

برداشتیم ما فنجان از روی آن استادِ بزرگ ... ادمین طرحی جدید بر سر در کافه گذاشت

جدایی نادر از سیمین اسکار می گیرد ، جدایی من از تو عمرم را !

میبینم که غیر از من و Alexa, GoogleBot, MSN Search کسی سایت نیست 

عصر خوبی داشته باشید عزیزان


(۱۳۹۰/۱۱/۱۰ عصر ۰۹:۳۴)کاپیتان اسکای نوشته شده: [ -> ]

 داداش سروان، کم آوردی سوت بلبلی بزن، ما چاکریم در بست، ...

[تصویر: Ghelyon.gif]

چون که سروان تیک آف آغاز کرد ..... کاپیتان بی درنگ سوی آشیانه پرواز کرد

مِسِراشمیت توانا با تمام ساز و برگ جنگی اش .... کیش کرد اسپیت فایرها را جملگی سوی عمه اش !

گر شما دارید انصاف و جوانمردی به جنگ ... پس بفرمایید به این دژهای بدشکل و جفنگ

پر کشند به سوی رایش تنها به وقت روشنی .... تا دهیم ایشان چنان درسی که باشد ماندنی

***

عمه:  عمه اسپیت فایرها که در انگلیس زندگی می کرد !

دژهای بدشکل: منظور بمب افکن های B-17 موسوم به دژ پرنده است

روشنی: وقت روز ، منظور اینست که به جای اینکه شب ها مخفیانه به رایش حمله کنند روزها بیایند تا حسابشان به کف دستشان گذاشته شود.

لحظه فرار خلبانان اسپت فایر

(۱۳۹۰/۱۱/۱۷ عصر ۱۰:۴۵)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

[تصویر: Ghelyon.gif]

چون که سروان تیک آف آغاز کرد ..... کاپیتان بی درنگ سوی آشیانه پرواز کرد

باز زد دودی و سروان لاف زد

لاف کم بودش دوباره گاف زد

چون که واماند از نبرد آذرخش

سوی دوزخ، ناگهان، تیک آف زد!


سروان بزرگوار!

اینو دست به نقد داشته باش تا بعد!

مراقب برق سه فازش هم باش،

(۱۳۹۰/۱۱/۱۷ عصر ۱۰:۴۵)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

 کیش کرد اسپیت فایرها را جملگی سوی عمه اش !

انگلیس را عمه جانی فاخر است

جنگجو و آتشین و تاجر است

گر نمی ترسی بگویم نام اوی

آهنین زن* مارگریتا تاچر است

*اشاره به فیلم بانوی آهنین است. اینجا

(۱۳۹۰/۱۱/۱۷ عصر ۱۰:۴۵)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

گر شما دارید انصاف و جوانمردی به جنگ ... پس بفرمایید به این دژهای بدشکل و جفنگ

پر کشند به سوی رایش تنها به وقت روشنی .... تا دهیم درسی چنان ایشان که باشد ماندنی

روز و شب فرقی ندارد بهر ما

شب چو خفاشیم و روزان چون هما

این دژ بدشکل مرگ وافه است

اژدهای سرخ باشد در هوا

*

سروان بزرگوار!

می تونم از همین جا شما رو مجسم کنم و کاپیتان بلندپرواز رو

(۱۳۹۰/۱۱/۱۸ صبح ۱۲:۱۱)کاپیتان اسکای نوشته شده: [ -> ]

می تونم از همین جا شما رو مجسم کنم و کاپیتان بلندپرواز رو

[تصویر: bathtime.gif]

ما رستم آسمانیم و شما دیو سپید  .... پس چرا هی بی جهت حرص می خورید ؟

آسمانِ یورپ اندر زیر پای اشمیت است .... گویی اینجا آذرخش گیج خورده است !

قدرتِ لوفت وافه یک اصل مسلم گشته است .... هر کسی این را نداند مطمئن کج رفته است.

چون که رایش ، آسمان را درو می کرده است ...  پرسنل را انگلیس کلا مرخص کرده است !

گلچین روزگار عجب چیزی ست.... می چیند آن گل که به باغ بهترین است.

متاسفانه باخبر شدیم که هواپیمای کاپیتان اسکای هنگام یک گشت زنی ساده به دلیل نقص سیستم سوخت رسانی سقوط کرده و کاپیتان هم با اینکه به موقع بیرون پریده اما به دلیل نقص چتر نجات سقوط کرده و فوت شده اند.اینجانب بارها ایشان را نصیحت کرده بودم که این هواپیماهای سرتاپا ایراد و نقص را رها کنند و به لوف وافه ملحق شوند اما متاسفانه ایشان به دقت و کیفیت تولیدات بریتانیا بیش از حد خوشبین بود و شد آنچه باید می شد !

در پی این ضایعه جانسوز و به پاس احترام به ایشان , لوف وافه سه روز عزای عمومی اعلام نموده و در طی این سه روز از بمباران لندن و شهرهای صنعتی انگلیس خودداری می کند. باشد که این اقدام کوچک باعث آرامش روح آن مرحوم گردد. همچنین به همین مناسبت , مجلس یادبودی با حضور دوستان آن مرحوم در ستاد مرکز نیروی هوایی رایش و دفتر مارشال گورینگ برقرار می گردد. از کلیه خلبانان انگلیسی دعوت به عمل می آید.

فرماندهی نیروی هوایی آلمان ( لوفت وافه )

- رونوشت : ستاد مرکزی اس.اس و گشتاپو - برادر هیملر

 

بابا یکی بیاد توی قهوه خونه , دلمون پوسید ! rrrr:

 کاپیتان که شهید شد ( حالا یا به علت سقوط اسپیت فایر یا در جریان حمل و نقل و جابجایی محل کار از مشهد به شیراز ! )

چند تا از بچه های کافه رو هم که خودموم معدوم کردیم.  [تصویر: 2i8d4ao.gif]خلاصه حسابی خلوت شده اینجا. [تصویر: Just_Cuz_06.gif]

همه اینقدر گرفتار شدیم که وقت اینترنت هم نداریم. آخه هر چی پول در می آری باید دو تا بزاری روش و خرج کنی. رشوه هم اصلا جوابگو نیست. هزینه زندگی خیلی بالا رفته. [تصویر: www_MyEmoticons_com__smokelots.gif]

(۱۳۹۰/۱۱/۲۱ عصر ۰۶:۱۷)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

قدرتِ لوفت وافه !!!!!!

هیتلر حالش خرابه

هردم تو پیچ و تابه

اسهال گرفت دوباره

بازم تو مُس...َرابه

*

هیتلر خیار خورده

آبگوشت خار خورده

یک زهر مار خورده

دایم تو پیچ و تابه

*

آوار و بی قواره

این وافه ی آواره

گورینگ شده دیوونه

هیتلر هنوز تو خوابه

*

آتیش گرفته وَل وَل

از شعله ی مسلسل

نابودی اش مسجل

رویای او سرابه

*

اسپیت که می ده ویراژ

اشمیت رو می ده ماساژ

اشمیت بزن تو گاراژ

تا نشدی خرابه

*


*********

سروان "ه" بده!

...و چنین افتاد که چون از سفر دوردست بلا، پا به منزلگاه نهاده و از شوق دوستان کافه دست به دامن گوگل کروم اندر زدیم و در زلال نوار آدرسِ یاران، نام کافه ی باران، با شادی بر نشاندیم که به یک باره هول و مصیبت و بلا چونان سونامی به جنون مبتلا ساحل عاشقی امان را بر باد بداد و آه از نهادمان برخواست که دیدی کافه از دست برفت و موج فتنه ها دامن کافه کلاسیک را هم بگرفت!


رفت از کفم امید و به جانم نشست درد

ای وای از این مصیبت و ای داد از این بلا

ما را به کافه انس و محبت زیاد بود

اکنون مرا ببین به غم کافه مبتلا

... که بناگاه برق شادی از پست الکترونیک برجهید و ما را مژده به چهار داد که سه، دیگر توان کشیدن بار آگاهی و داناییِ کافه را نداشت و چون به سه کم آید چاره به چهار اندر آید:

این کافه که چون درخت پربار شده
از فیلم و گل و ترانه سرشار شده
از بس که به زیر بار سه سنگین شد
از جای بجست و نمره اش چار شده

که از ژرفای دل گفتیم:"کافه! سرت سلامت!" 

باز آمده ام به کافه، نوشم می ده

زان باده که داده ای تو دوشم می ده

گر داد زدم مرا به صد بار ببخش

زان باده که می کند خموشم می ده

کام دوستان و همراهان از زلال ناب اندیشه و خرد، شیرین باد!

در باز شد گل آمد ... بوی معلم آمد !

[تصویر: cheerleader3.gif]

آب زنید راه را ... هین که نگار می رسد !

[تصویر: greenstars.gif]

یوسف گمگشته باز آمد به کنعان ....

[تصویر: 2uge4p4.gif]

بوی گل و سوسن و یاسمن آمد ... کاپیتانِ محبوب خلق از سفر آمد ...

[تصویر: za2.gif]

ما که زبونمون بند اومده و  الان از شعر گفتن عاجزیم   کاپیتان ! ... [تصویر: flat.gif]

سروان که چراغ روشن این کافه ست

هر چند رنو بُوَد ولی سانتافه است

داداش یه خورده آروم تر ماهم به گرد شما برسیم.

هم خوندیم، هم شرمنده شدیم، هم اشکمون دراومد، هم چشامون گرد و قلمبه زد بیرون

ایشالا عروسی بچه ها و به شادیاتون خدمت برسیم.

پیروز باشید و سربلند

کاش یه ساعتی در هفته قرار می گذاشتیم همه ی بروبچ کنار هم باشیم، توی کافه ... .

با سلام خدمت همه اساتید


البته مثل شما حرفه ای و متخصص نیستم ولی سوال های زیادی دارم

در قسمت پروفایل امکانی با عنوان غایب یا حاضر دارد به همراه دلیل غیبت

برای چه مدت  می توان غیبت کرد ولی از انجمن اخراج نشد

با تشکر فراوان

(۱۳۹۱/۳/۱۵ عصر ۰۸:۴۹)dered نوشته شده: [ -> ]

برای چه مدت  می توان غیبت کرد ولی از انجمن اخراج نشد

اختیار داری dered عزیز .

در همین مدت کم فعالیت , مشخصه که کاربر با کمالاتی هستید. اصلا نگران این موضوع نباشید. اخراجی از بابت این موضوع در کار نخواهد بود.

البته در زمان شلوغی و مشغله هم حداقل به کافه خودتان سر بزنید. پیام شما در حد یک جمله و یا دیدن نام شما در بین کاربران آنلاین هم باعث قوت قلب دوستان است. لازم نیست متخصص سینما باشید. همه ما از روز اول اینطور نبودیم. در جوار دوستان بامعلومات و با علاقه شخصی به اینجا رسیده ایم   ( مگه به کجا رسیده ایم ؟!  idont :D  )  ولی  قاطعانه می گم که بعضی از دوستان فعلی کافه , در کل مملکت ما تک و یگانه هستند.

ارادتمند dered قانونمدار

سروان رنو

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35
آدرس های مرجع