تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: گالری کافه
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2

طراحی بازیگران محبوب کلاسیک با تاس!!!

در این ویدیو شما میتونید گوشه ای از مهارت و سرعت و دقت این شخص در طراحی رو ببینید که با جابجایی تاس ها تصاویر هنرمندان محبوب ما رو خلق میکنه

(۱۳۹۷/۱۱/۲۳ صبح ۱۱:۵۶)pari persona نوشته شده: [ -> ]

... بعد از دنبال کردن نقاشی ( حدود ۶ سال بطور جدی تر) بالاخره به آرزوم رسیدم

زیبایی، هوش، استعداد و در عین حال سادگی اینگرید ...

من این اثر هنری "پری پرسونا"ی گرامی را که دیدم، دو احساس متفاوت به سراغم آمد: اوّلی "شادمانی" بود از دیدنِ یک کار زیبا [مخصوصاً چشم‌ها و جعدِ موها] ؛ و دوّمی "حسرت" و "اندوه" که چرا من این هنر نقاشی را نیاموختم تا توان خلق چنین آثاری را بیابم.

بعد، یاد یکی از دوستانِ سال‌های دورِ دانشگاه افتادم که هرچند رشته‌اش مهندسی عمران بود، ولی علاقه‌مند به سینمای کلاسیک! صحبتم مربوط به 20سال پیش است! هنوز اینترنت به این صورت فراگیر نشده بود. این دوستِ علاقه‌مند به سینمای ما، عکس‌های کوچکی که در مجله‌ی فیلم از ستارگان هالیوود مثل جیمز دین و مارلون براندو و همفری بوگارت و ... پیدا می‌کرد را جلویش میگذاشت و آن‌ها را در مقیاس بزرگ بر روی کاغذ می‌کشید ...

یکی از کارهایش را هم به من اهدا کرده بود که هنوز روی دیوار اتاقم در منزل پدری نصب است: تصویری از همفری بوگارت یا آنطور که خودش تأکید داشت بگوید "بوگی". یادش بخیر! سال‌هاست که خبری ازو ندارم! اگر اتفاقی این تصویر را در اینترنت ببیند، حتماً که متحیر می‌شود.{#smilies.rolleyes}

بوگارت

(۱۳۹۷/۱۱/۲۳ صبح ۱۱:۵۶)pari persona نوشته شده: [ -> ]

... بعد از دنبال کردن نقاشی ( حدود ۶ سال بطور جدی تر) بالاخره به آرزوم رسیدم

زیبایی، هوش، استعداد و در عین حال سادگی اینگرید ...

(۱۳۹۷/۱۱/۳۰ عصر ۰۶:۴۹)دون دیه‌گو دلاوگا نوشته شده: [ -> ]

من این اثر هنری "پری پرسونا"ی گرامی را که دیدم، دو احساس متفاوت به سراغم آمد: اوّلی "شادمانی" بود از دیدنِ یک کار زیبا [مخصوصاً چشم‌ها و جعدِ موها] ؛ و دوّمی "حسرت" و "اندوه" که چرا من این هنر نقاشی را نیاموختم تا توان خلق چنین آثاری را بیابم.

بعد، یاد یکی از دوستانِ سال‌های دورِ دانشگاه افتادم که هرچند رشته‌اش مهندسی عمران بود، ولی علاقه‌مند به سینمای کلاسیک!

یکی از کارهایش را هم به من اهدا کرده بود که هنوز روی دیوار اتاقم در منزل پدری نصب است: تصویری از همفری بوگارت ...

 با خود اندیشیدم که این پست چه کَسی را کم دارد ؛shakkk!

و آنگاه دست هنرمندی سروان رنو را آفرید.

طرحی با سیاه قلم ، از خواهر کوچکترم که در چهره نگاری دستی بر آتش دارند.

یاد شعر "سیب" از حمید مصدق افتادم و جوابیه ی فروغ...

یک پرتره طراحی زیبا از اینگرید برگمن با مداد و پودر بر روی مقوا اثری از خواهرم

اندازه بزرگتر

این هم یک نقاشی از آنتونی رودولفو اوکزاکا کویین  {#smilies.smile}هنرمند محبوبم در نقش حمزه در فیلم پیام اثر مصطفی عقاد که میدونم از آخرین باری که هرکدوم از ما این فیلم رو دیدیم خیلی گذشته .

در مورد آنتونی کوئین که مرد بسیار موفقی در زمینه نقاشی و بازیگری بود مساله ای که به چشم میخوره نقشهای فراوانی بود که ایفا کرد و هر کدوم در نوع خودش منحصر بفرد بود و بیننده براحتی میتونه با تک تک نقش های این بازیگر که هیچ کدوم به دیگری ربطی نداشت احساس همذات پنداری کنه . بگذریم از اسکارهایی که میتونست بگیره و نگرفت ولی این فرد تا روز آخر زندگیش همواره با عشق زندگی کرد . به نظر من رمز موفقیت آنتونی عزیز در کارش ، عشق واقعی به این هنر بود .بدون توجه به اینکه این چیزی که این همه بهش عشق می ورزی برای تو چیزی به ارمغان میاره یا خیر.

همونطور که میدونید بالاترین مرحله ی عشق جاییه که عاشق خودش رو کاملا فراموش میکنه و غرق در عشق میشه . و جایی که یک بازیگر بتونه تماما خودش رو ، چهره واقعیش رو ، هویت و اعتقاداتش رو ، علاقه ها و تنفراتش رو ، شهرتش رو ، ثروتش رو و هرچیزی رو که تا قبل از به عهده گرفتن نقش در خودش داشت رو تماما فراموش کنه و حتی به ساده ترین نقش های خودش هم عشق بورزه قدم بزرگی در راه موفقیتش برداشته .

روحش شاد {#smilies.heart}

(۱۳۹۸/۶/۲۸ صبح ۱۰:۱۴)بانو الیزا نوشته شده: [ -> ]

این هم یک نقاشی از آنتونی رودولفو اوکزاکا کویین  {#smilies.smile}هنرمند محبوبم در نقش حمزه در فیلم پیام


درود. فکر نکنم دیگه تا تاریخ وجود داره بازیگر مثل آنتونی کویین پیدا بشه.یک جا حرف قشنگی زده بود. گفته بود درست زیاد ثروت نداشتم اما پادشاه وفرمانروای خیلی از کشورها بودم.اشاره به نقش های ماندگاری که داشته

کدام بازیگر توانایی را می شناسید که از پس نقش های سخت، متفاوت و پیچیده ای از باراباس گرفته تا پاپ مقدس در فیلم ارزشمند "کفش های ماهیگیر" برآید.

در شگفتی کار او همین بس که در نقش سرخ‌پوست‌، مكزیكی‌، اسكیمو، یونانی‌ و‌ چینی‌ و ...  با هنرمندی و چیره دستی بازی کرد و امروز به خوبی می دانیم که باراباس، لورنس عربستان، کاروان ها، جاده، کفش های ماهیگیر، شیرصحرا، زوربای یونانی، گوژپست نوتردام، زنده باد زاپاتا، سریال عیسای ناصری و ده ها فیلم دیگر بدون نام آنتونی کویین بی معنی است.

زنده باد آنتونی کویین

حالا که بحث این هنرپیشه توانمند شد، من باید راجع به آنتونی کویین و مرگش یک اعترافی کنم. امیدوارم اول روح آن بزرگوار و بعد طرفدارانش مرا ببخشند. این ماجرا که نقل می کنم عین حقیقت است...

سال 1380 بود و من از نمایشگاه کتاب تهران ، کتاب فرهنگ بازیگران سینمای جهان نوشته حمیدرضا شبرنگ (چاپ اول یا دوم) را خریداری کرده بودم. این کتاب در زمان خودش جذابیت زیادی داشت و جزو اولین کتاب هایی بود که در زمینه بازیگران و فیلم هایشان آمار نسبتا خوبی را ارائه کرده بود. در یکی از روزهای خرداد ماه کتاب را در کنار برادرم که اتفاقا او هم از شیفتگان سینمای کلاسیک است، مرور می کردیم. وقتی به صفحه آنتونی کویین رسیدیم با توجه به تعدد فیلمهایش به ناگاه برادرم گفت: وای این آنتونی کویین چقدر فیلم بازی کرده؟ هنوزم زنده س؟؟

متاسفانه کمتر از 48 ساعت بعد خبر در گذشت آنتونی کویین منتشر شد...!!! روحش شاد... :huh:

تصویری از کارگردان مورد علاقه ی خودم

امیدوارم کاستی های من رو ببخشید چون این نقاشی ها بدون آموزش قبلی و تنها با تمرین و علاقه شخصی کشیده میشن shrmmm!

پرتره ای زیبا از جک لمون هنرپیشه دوست داشتنی سینما، اثری از خواهر عزیزم

اندازه بزرگتر

کاری از شهاب جعفرنژاد برای گرامیداشت چنگیز جلیلوند ( روزنامه 7 صبح )

.

طرحی دیگر از محمد طحانی ( روزنامه ابتکار )

ایده این طرح نمادین بطور اتفاقی به ذهنم رسید و بعد آوردمش روی کاغذ

به یاد مهساها

صفحات: 1 2
آدرس های مرجع