تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: دوبله و دوبلورها
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.

مرد نقوذی و فیلم هندی  آخرین شاه لیر (آخرین فرود )

حدود سه ماه پیش به شبکه ویدیویی پیوسته است :exclamation:

برادر بزرگوار واترلو قبل از من بانو مهین کسمایی را تایید کرده بودند

من هم تایید کردم فقط شرمنده که نتونستم سند بدم

برادر واترلو در دوبله واقعاً صاحب نظر هستند و من به شاگردی ایشون افتخار می کنم

                                                                                  بهزاد ستوده کازابلانکا ی اصفهانی

من الان پست های اول تا آخر تاپیک رو بررسی کردم. حق با ستوده است. هم واترلو و هم ستوده قبلا این مورد رو گفته بودند. ok .اصلا در دوبله اول حس و حال فیلم یه نوع دیگه اس. صدای خانم مهین کسمایی با اینکه بسیار زیباست ولی به نظر من هم ، اصلا به اینگرید برگمن نمی خورد .مخصوصا اگر قبلا صدای شهلا ناظریان و یا نیکو خردمند را بر روی این چهره شنیده باشید. اما صدای سروان رنو باز متناسب است. صدای ریک در دوبله اول به صدای اصلی بوگارت نزدیک تر است اما حقیقتا حسین عرفانی یک بعد جدید به این شخصیت می دهد که بی نظیر است.


و اما بعد ...

1- آقای ستوده ! جریان این عبارت "بهزاد ستوده کازابلانکای اصفهانی"چیه ؟! :huh:

2- پیام سلامتی : پیتزا برای سلامتی مضر می باشد ( قابل توجه اونایی که در شرط بندی پیتزا برده اند ! )

نگاهي به وضعيت دوبله فيلم هاي سينمايي و مجموعه هاي تلويزيوني 

بي شك هنر دوبلاژ در كشور ما، از جايگاه ويژه اي برخوردار است. بهترين آثار سينماي جهان، با بهره گيري از دو نكته مهم توانستند در اذهان مخاطبان ايراني بمانند. نكته اول را بايد حضور دوبلورهايي دانست، كه صدايشان به تك تك شخصيت هاي يك فيلم، جان مي بخشيد. مورد ديگر ترجمه دقيق ديالوگ هاي اين فيلم ها است. برخي از بهترين ترجمه ديالوگ هاي اين آثار، حاصل زحمات استاد نجف دريابندري و بيژن مفيد است. اما اكنون هيچ يك از موارد ياد شده، در دوبله آثار سينمايي و تلويزيوني به چشم نمي خورند. هنر دوبله در سال هاي اخير، از وجود مترجمان فرهيخته اي همچون بيژن مفيد، پرويز دوايي يا منوچهر انور بي نصيب مانده است. از اين رو اگر فيلمي را يك بار به زبان اصلي ببينيم و يك بار با دوبله جديد، نقطه ضعف ها به شدت به چشم مي آيند. ترجمه ديالوگ هاي يك فيلم براي دوبله، كار آساني نيست. اما متاسفانه اين روزها، نام هايي ناآشنا را به عنوان مترجم فيلم ها مي شنويم كه نمي دانيم از كجا آمده يا پيش از اين به چه كاري مشغول بوده اند.

با نگاهي اجمالي به دوران طلايي دوبله در ايران (دهه هاي ۴۰ و ۵۰ شمسي) مي توان به اين نكته پي برد كه اكثر آثار دوبله شده در اين دوران، از هر لحاظ، بي كم و كاست مي باشند. فيلم هاي ارزشمندي همچون پدرخوانده، آواي موسيقي، لورنس عربستان، بانوي زيباي من، دكتر ژيواگو و... همگي محصول همين دورانند.

در دهه هاي ۴۰ و ۵۰، دوبلورها هنگام دوبله يك فيلم، با شخصيتي كه مي بايست به جاي او صحبت مي كردند، ارتباط برقرار و تمام ابعاد شخصيت او را درك مي كردند.
زنده ياد ايرج ناظريان، آن چنان با صداي گرم و دلنشين خود، به جاي چارلز فاستركين در شاهكار سينماي جهان، همشهري كين، استادانه صحبت كرده، كه به خوبي مي توان تمام ابعاد وجودي اين شخصيت را درك كرد.
ناصر طهماسب نيز با صداي جادويي خويش، شخصيت گستاخ و بي پرواي مك مورفي را با بازي درخشان جك نيكلسون در فيلم پرواز برفراز آشيانه فاخته، همچون شكلاتي شيرين به تماشاگر مي خوراند.
زنده ياد تاجي احمدي نيز با آن صداي استثنايي خود، چنان ماهرانه به جاي جين فوندا صحبت مي كرد، كه حتي ضعف ترين بازي هاي اين بازيگر سرشناس به چشم نمي آمد. گويندگي وي در فيلم هاي پابرهنه در پارك و كت بالو، نيز مثال زدني است.

در سال هاي اخير، ديگر نه از دوبله خوب خبري است و نه از فيلمي خوب براي دوبله كردن. اگر زماني هم قرار به دوبله شدن فيلم باارزشي باشد، آن را براي دومين بار دوبله مي كنند. به راستي آيا ضرورتي براي انجام چنين كاري وجود دارد؟
آيا دوبله نخست فيلم، فاقد معيارهاي لازم براي پخش از تلويزيون است؟ مگر فيلم هاي ارزشمند ديگري وجود ندارد كه تاكنون اصلا دوبله نشده و مي توان آنها را براي نخستين بار دوبله كرد؟


چنگيز جليلوند پس از بيست سال دوري از وطن، اينك به كشور بازگشته است و با دوبله مجدد برخي آثار برجسته سينماي جهان، اعتبار خود را به عنوان يك دوبلور توانا زير سوال برده است. هنوز صداي باصلابت او را به جاي ستارگاني چون پل نيومن، ريچارد برتن، برت لنكستر و مارلون براندو از خاطر نبرده ايم. اما صداي او درحال حاضر، نه تنها فاقد معيارهاي لازم براي يك دوبلور است، بلكه اداي جملات توسط او به جاي يك شخصيت، كاملا بي حس و بي جان مي نمايد. هنگامي كه صداي او را به جاي جان وين فقيد، در فيلم مردي كه ليبرتي والانس را كشت مي شنويم، جاي خالي ايرج دوستدار را به خوبي احساس مي كنيم. در واقع گويندگي چنگيز جليلوند به جاي جان وين، همانند آب در هاون كوبيدن است.
مرحوم ايرج دوستدار، با صدايي لطيف و با تكه پراني هاي بجا، هنوز شخصيت جان وين را براي تمامي دوستداران سينما، زنده نگه داشته است. نكته مهم ديگر در مورد دوبله هاي كنوني، تعدد دوبلورها به جاي يك بازيگر است، اقدامي كه موجب لطمه خوردن به يك فيلم و يا شخصيت بازيگران فيلم شده و حتي در مواردي، بازي درخشان و تحسين برانگيز يك بازيگر را از چشم مي اندازد.

به عنوان نمونه جلال مقامي در بيشتر فيلم ها به جاي رابرت ردفورد صحبت كرده و صدايش با شخصيت رابرت ردفورد، عجين شده است. حال آن كه در فيلم جاسوس بازي، صداي چنگيز جليلوند به جاي رابرت ردفورد، پيكره شخصيت اين بازيگر را به كلي متلاشي كرده است.ناصر طهماسب در تمامي آثاري كه به جاي جك نيكلسون، صحبت كرده، لايه هاي دروني بازي او را به زيبايي تمام به تصوير مي كشد. فيلم هاي پرواز بر فراز آشيانه فاخته و درخشش گواه اين ادعاست. اما جلال مقامی    با صداي بي رمق خويش،در فیلم حرفه خبر نگار روح بازي را از شخصيت جك نيكلسون گرفته است.


خسرو خسروشاهي در كشور ما، براي تمامي عاشقان دوبله، يعني آلن دلون، آل پاچينو و داستين هافمن .صداي وي به شكل عجيبي به لحاظ منحني نوساناتش، صاف و بي خش است حتي هنگام فرياد يا گريه، خط مشخصي را بدون اوج و فرودهاي چشم گير، حفظ مي كند. شنيدن صداي وي به جاي آل پاچينو در فيلم هاي پدرخوانده، سرپيكو، بعدازظهر نحس و عدالت براي همه، يا به جاي آلن دلون در فيلم هاي عقرب، دار و دسته سيسيلي ها و سامورايي جادويي است. اما اين كه چرا خسروشاهي به جاي كيانا ريوز در فيلم  هاي جستجوگر و بوداي كوچك صحبت كرده، جاي بسي تعجب دارد.
در سال هاي پس از انقلاب، سريال هاي تلويزيوني بسياري دوبله شدند، كه در اين ميان مي توان به دوبله درخشان سريال هاي ارتش سري، لبه تاريكي و در برابر باد اشاره كرد.

ايرج رضايي با درايت و تدبير خاصي، مديريت دوبلاژ سريال ارتش سري را انجام داد، آن هم زماني كه دوبله به شدت تحقير مي شد و همه بر اين باور بودند كه عمر دوبلاژ در ايران، به سر آمده است.
ايرج رضايي، زهره شكوفنده، منصوره كاتبي، رفعت هاشم پور، ناصر طهماسب، خسرو خسروشاهي و عطاءا... كاملي در دوبله سريال ارتش سري، دست به دست هم دادند و يكي از بهترين دوبله هاي سال هاي پس از انقلاب را خلق كردند. اما در حال حاضر نه تنها دوبله سريال هاي تلويزيوني خارجي، چنگي به دل نمي زند، بلكه به جرأت مي توان گفت كه خود اين سريال ها نيز به لحاظ محتوايي كاملا بي ارزشند.
اوضاع در مورد كارتون هاي دوبله شده نيز چنين است. دوران كودكي من با كارتون هاي خاطره انگيزي چون ماجراهاي سندباد، يوگي و دوستان، بل و سباستين، خانواده دكتر ارنست، پينوكيو، مهاجران و پسر شجاع گره خورده است.

به عنوان مثال، تركيب صداهاي زوج مرتضي احمدي به جاي روباه مكار و  كنعان كياني به جاي گربه نره، كه هميشه مي خواستند پينوكيو را فريب دهند، از نقاط قوت اين كارتون به شمار مي آيد.
كارتون پسر شجاع نيز از پرطرفدارترين و طولاني ترين كارتون هايي بود كه در دوران كودكي من، از تلويزيون پخش مي شد و مديريت دوبلاژ آن بر عهده غلامعلي افشاريه بود. نقش پسر شجاع را ابتدا نادره سالارپور مي گفت و پس از مهاجرت وي به خارج از كشور، مهوش افشاري با همان تيپ صدا، بدون آن كه نقش، كوچك ترين لطمه اي ببيند، كار را پي گرفت. پدر پسر شجاع، صداي گرم پرويز ربيعي بود و مهين برزويي هم با زيبايي خاصي در نقش خانم كوچولو صحبت مي كرد.
جذابيت كار دوبله با مقايسه اين كارتون ها با كارتون هاي دوبله شده فعلي، بيشتر جلوه مي كند. در چند سال گذشته انجمن گويندگان جوان، گرايش ويژه اي به دوبله كارتون پيدا كرده است. اما پس از ديدن يكي دو مورد از اين كارتون ها، تماشاي سومي برايتان غيرقابل تحمل مي شود.
جالب است بدانيد كه كارتون هاي دوبله شده توسط اين انجمن، بهترين كارتون هاي كمپاني هاي ديزني و دريم وركز مي باشند.
هنر دوبلاژ، روز به روز در كشور ما روبه افول است و يكي از مهم ترين دلايل آن را  بايد پركاري دوبلورهاي پيشكسوت و كم تجربگي دوبلورهاي جديد دانست.
پركاري يك دوبلور، شايد از نظر خيلي ها، نه تنها نقصي محسوب نشود كه حتي حسن به شمار آيد. اما براي دوبلوري كه ظرف مدت يك هفته، به جاي چهار يا پنج شخصيت مختلف صحبت مي كند، ديگر انتقال احساسات اين شخصيت ها به بيننده چندان مهم نيست. البته اگر از آنها سوال كنيد امرار معاش و تامين هزينه هاي زندگي را دليل اين كار مي كنند، كه تا اندازه اي هم حق با آنهاست. بي شك اين وظيفه صدا و سيماست كه با رسيدگي به وضعيت مادي اين افراد موجبات رضايت آنها را فراهم آورده و با اين اقدام به هنر دوبلاژ كشور جاني دوباره ببخشد.

احمد صبریان



دوست گرامی آقا سید

این چیزهایی  که  مرقوم نموده اید فقط یک بار مطالعه کرده و  آیا قبول هم دارید

یا اینکه چون از قول یک روزنامه نگار  نوشته اید  تصور می کنید وحی منزل است

فیلم هایی چون

بیمار انگلیسی -شکلات-حانه اروا- پاییز در نیو یورک

پالپ فیکشن - افسانه پاییزی-هویت- در اعماق

رستگاری در شاو شنگ - مسیر سبز  - هفت - بازی و...

خود شما صدا گذاری کرده اید ، چطور از کیفیت دوبله این فیلم ها بیخبر هستید؟؟؟

وقتی چنگیز جلیلوند بجای کویـن اسپیسی ، رابرت رد فود و... حرف میزند آه از نهاد آقایان در می آید

امـــا وقتی بهرام زند ،حسین عرفانی  ونصرا... مدقالچی بجای شون کانری هستند نهاد آقایان آه نمی کشد

من نمی دانم آقای  روزنامه نگاری که تا بحال رنگ استودیو دوبلاژ و اتاق دوبله ومیکروفون نـدیده ...

چگونه نظر می دهد که صدای مرد حنجره طلایی ایران فاقد معیار های لازم برای یک دوبلور است

تایید چنین اراجیفی از اهل هنری که با صداهای ماندگار زندگی می کند

 و از مشکلات دوبله گذاری خاطره تعریف می کند باعث تعجب است

ستوده جان ! البته مطالبی که سید از احمد صبریان آورده تا حدی آرمان گرایانه است و ضمن اینکه مطلب بدی نیست اما مشخص است که نویسنده خیلی ایده آل گرایانه خواسته زمان حال را با دهه های طلایی دوبله ایران ( دهه 40 و 50 ) مقایسه کند که مسلما دیگر آن زمان ، آن شرایط ، آن آدم ها و آن فیلم ها دست نیافتنی هستند . مورد مقایسه چنگیز جلیلوند هم از این بینش بررسی شده و نویسنده کارهای شاهکار قبلی جلیلوند رو با کارهای فعلی مقایسه کرده و ...

به هر حال این هم یک مقاله آه و ناله دیگر مثل ده ها مقاله سینمایی هست که در رسای سال های طلایی سینما و دوبله نوشته می شود و نوشته خواهد شد و نمیشه جلویش را گرفت.  rrrr:

دوست عزیز  ایران کلاسیک

من معتقدم همانند گذشته هنوز دوبله طلایی داریم ومی توانیم داشته باشیم

مانند فیلم هایی که مثال زدم وبسیاری فیلم های دیگر . من وشما  ودیگران نمی توانیم فیلم دیگران و ساعتها راببنیم ودوبله فاخر آن رایک دوبله طلایی بشمار نیاوریم

در نوشتن نقد اساس کار بی طرفی است و منتقد باید بدون جانب داری ، یک اثــــــــــر هنری رانقد کند

حتی اگر با صاحب اثر خصومت شخصی داشته باشد اجازه ندارد بگوید صدای فلان فاقد معیار های لازم برای یک دوبلور است . چون صلاحیت  و اهلیت اینکه این معیارها را تشخیص بدهد ندارد

من بعنوان دوستدار هنر و فن دوبلاژ وظیفه شرعی  و انسانی دارم از  اهالـی مظلوم این هنر در برابر این قسم حملات دفاع کنم       والسلام

(۱۳۸۸/۹/۱۲ عصر ۰۹:۱۱)بهزاد ستوده نوشته شده: [ -> ]من بعنوان دوستدار هنر و فن دوبلاژ وظیفه شرعی  و انسانی دارم از  اهالـی مظلوم این هنر در برابر این قسم حملات دفاع کنم

ای بهزاد  آزاده .... آماده ایم آماده ...   ... واای اگر ستوده حکم جهادم دهد ... ارتش هیتلر نتواند که جوابم دهد ... ما اهل کوفه نیستیم بهزاد تنها بماند ...  [تصویر: pirates5B15D_th.gif]


البته اگر اون پاراگراف مربوط به جلیلوند رو نادیده بگیریم ، بقیه مقاله بد نیست. چیزی که مسلم است اینه که حتی در سخت ترین و بدترین شرایط هم می توان دوبله های ماندگاری ارائه کرد. مگر برخی از بهترین دوبله ها و یا بهترین فیلم های سینمایی بعد از انقلاب در این شرایط ساخته نشده ؟ پس می توان با دقت و خلاقیت هنوز هم شاهکار ساخت. صدا و سیما به عنوان عریض ترین و طویل ترین رسانه موجود در مملکت ، هر گاه در این مورد حساسیت و دقت به خرج داده تاثیر مثبتی در بقیه بخش ها داشته. هر گاه یک مدیر دلسوز ( نه فقط متعهد ) در بخش دوبلاژ سازمان بوده ، شاهد کارهای بهتری بوده ایم. البته وقتی تعداد کارها چند برابر شود اما به تعداد لازم دوبلورخوب  اضافه نشود ، خودبخود کیفیت فدای کمیت می شود.

باسلامی گرم خدمت همه دوستان عزیز و یاران قدیم.

 

در آستانه 16 آذر چهارمین سالگرد منوچهر نوذری صدای نامیرای رادیو و دوبله ایران

 

چهارمین سالگرد در گذشت منوچهر نوذری سردو بی فروغ برگزار خواهد شد. همچنان که نخستین و دومین و سومین سالگردش نیز به همین منوال گذشت.در نخستین سالگردش یادم هست که فرزاد حسنی در مراسمی در رادیو جوان با حضور جمعی از یاران نوذری همچون منوچهر اسماعیلی، منوچهر والی زاده، حسین عرفانی و... از خاطرات او گفت و البته هر از گاهی به بیراهه ای می رفت تا خود را جانشین او معرفی کند ( ... که نوذری پیش از مرگ روی تخت بیمارستان صدایش زده و گفته: فلانی تو از این به بعد در جای من هستی... زهی خیال باطل.)

وندانستیم که به یکباره مرد شوخ طبع و گاه تلخ مزاج رادیو و سالهای دور دوبله را چه شد که به بیماری دچار گشت و به گوشه بیمارستان پناه برد و عاقبت در همان جا شمع وجودش خاموش گشت.  پروانه ها چه غریب می سوزند و خاکستر می شوند.

برای من نوذری همواره نماد پویا و ماندگار استودیو مولن روژ بود. مهد نوستالژیی که همواره در رویایش بودم. به گفته خودش نخستین کسی بود که بر صفحه تلویزیون ایران ظاهر گشت و گفت: "نام جعبه ای که تصویر من را در آن می بینید تلویزیون است." * ...و یادش بخیر کوچه اقاقیا. آخرین بهانه ای شد که او را بر صفحه تلویزیوم ببینیم. پدر بزرگ لجباز و گاه شوخ طبع که بی شباهت به شخصیت خود او نیز نبود.

... یادگار بود؛ ودیعه بود و چه حیف که او نیز اینگونه ناغافل از میانمان پر کشید. آن چنان که دیگر عزیزان بی صدا و محرومانه پر کشیدند و ما را به جز آه و اندوه نصیبی نبود.

یادش همیشه سبز و پا برجا همچون صدای آشنایش...

 

*بر گرفته از  http://www.asriran.com

 

 

جناب ستوده عزيز

از راست نرنجيم...

قبول بفرمائيد كه استاد جليلوند مثل سابق دل به كار نميدن، صدا رو آزاد كردن و بر روي هر نقشي گويندگي ميكنند.

استاد جليلوند، با گويندگي بر روي كرت راسل در فيلم تامبستون ثابت كرد كه هنوزم اگر اراده كنه، ميتونه "نامبر وان" باشه، اما افسوس و صد افسوس كه اين استاد ارجمند و بزرگ، با گويندگي در نقش هاي دوم و سوم هندي، و آزاد كردن صدا فقط براي انجام يك دوبله معمولي و پايان بردن فيلم و تحويل به موسسات ويدئوئي، ارزش و اعتبار صداي خود رو چوب حراج زده.

جناب ستوده، شما كه عاشق ايشون هستيد، شما كه تعصب خاصي رو اين بزرگوار داريد،

چند بار با ايشون صحبت كرديد؟ چند بار پشت تلفن تا مرز گريه پيش رفتيد و ملتمسانه از ايشون خواستيد كه قدر اين حنجره رو بدونه؟ چقدر پشت خط تلفنهاي استوديوي قرن 21 معطل مونديد تا با ايشون صحبت كنيد و نگراني خودتون رو از اين بابت اعلام كنيد؟ و...؟؟؟؟

ما هم عاشق ايشون هستيم. ما هم با صداي ايشون خاطرات داريم. ولي اين واقعيتي انكار ناپذيره. شما فيلمهايي كه ايشون دوبله كردن ملاحظه بفرمائيد. ببينيد چند درصد از كارهاي ايشون هم تراز نه، بلكه يك پله از كارهاي قديمشون پائين تره. مسلما كار از يك پله هم گذشته، افت بيش از اينها مشهوده...

يا حق


ماندگاری بهترین برنامه‌های کودک با صداهایی رویایی

مهوش افشاری گوینده جیمبو، پسر شجاع، جولیا در "بابا لنگ دراز" و پینوکیو درباره دوبله کارتون‌ها گفت: "اگر در گذشته دوبله کارتون‌ها شیرین بود، به خاطر کارهای خوب والت دیسنی بود که خریداری می‌شد. در آن زمان کارتون‌هایی زیبایی مثل گربه‌های اشرافی و ... بود، ولی الان این طور نیست. در واقع کارتون خوب، دوبلورها را هم به وجد می‌آورد. اگر مسئولان کارتون‌های خوب خریداری کنند، مسلماً باز هم دوبله خوب خواهد بود."

وی افزود: "گویندگان کارتون‌گو کودک درون‌شان زنده است. علاوه بر آن دوبلور باید تیپ‌سازی کند که این کار را هر گوینده‌ای نمی‌تواند. وقتی من به جای شخصیت‌های کوچولو مثل موش صحبت می‌کنم، دختر کوچکترم خیلی دوست دارد و همیشه به من می‌گوید که به جای شخصیت‌های کوچولو صحبت کنم. معمولاً برای دوبله کارتون خیلی بداهه می گویم. این کار به حدی برایم عادی شده که ناخودآگاه برای با مزه شدن شخصیت بداهه می‌گویم." افشاری ادامه داد: "بین کارتون‌هایی که دوبله کردم، جیمبو و فرانچی "مدرسه والت" را خیلی دوست دارم."

 

شوکت حجت، گوینده "ایشی زاکی" در فوتبالیست‌ها، پنی در "کارآگاه گجت" و "سگارو" و هرمیو در "هری پاتر" درباره آشنایی دوبلورهای کارتون گو به دنیای کودکان و به روانشناسی کودک، افزود: "مسلماً هر چه به دنیای کودکان نزدیکتر باشید، راحت‌تر می‌توانید با شخصیت کارتونی ارتباط برقرار کنید. وقتی ما جای شخصیت کارتونی صحبت می کنیم باید مثل کودک فکر کنیم، بخندیم، حرف بزنیم و گریه کنیم و صرفاً نباید صدای بچه دربیاوریم، بلکه مثل بچه ها باید از ته دل بخندیم. بنابراین اگر شما به روانشناسی کودک احاطه داشته باشید، خیلی در کار موثر است."

حجت در پاسخ به این سئوال که چرا برخی مواقع صدای گویندگان با شخصیت‌های کارتونی همخوانی ندارد، اشاره کرد: "مقصر اصلی مدیر دوبلاژ است، چرا که ابزار اصلی دست اوست و باید خودش مهره ها را درست انتخاب کند. در برخی مواقع گوینده سر کار دیگری است و مدیر دوبلاژ به اجبار باید از گوینده دیگری استفاده کند."

مدیر دوبلاژ مجموعه "شرلی هلمز" و گوینده فیلیکس در "قصه‌های جزیره" درباره تفاوت گویندگی کارهای کودک و بزرگسال خاطرنشان کرد: "در فیلم‌ها معمولاً دوبلور با صدای خودش صحبت می کند و لازم نیست تیپ سازی کند، ولی در کارتون این طور نیست و باید تیپ سازی کند. برخی مواقع شخصیت های انیمیشن خیلی عجیب و غریب هستند و دهان های بزرگی دارند که شما به عنوان یک گوینده باید دهان این شخصیت را پر کنید. بنابراین باید از گوینده تیپ گو استفاده کرد و هر دوبلوری این توان را ندارد."

دوبلور چینون در "ای کی یو سان" ادامه داد: "دوبله یک هنر است و دوبله کارتون خیلی مشکل است، شما باید به کودکان نزدیک باشید و انگیزه لازم هم داشته باشید تا بتوانید با انرژی کار را انجام دهید. علاوه بر آن در دوبله کارتون‌ نباید لهجه‌ها را مسخره کرد و زدن حرف‌های زشت درست نیست، چرا که کودکان از دیدن برنامه‌ها آموزش می‌گیرند."

وی درباره اینکه گویندگی کدام یکی از کارتون‌ها برایش جذابیت داشته، گفت: "وقتی سی دی "روح مهربان" به بازار آمد، خیلی دوست داشتم گویندگی کاسپر را من انجام دهم، چرا که شخصیت شیرین کاسپر را دوست داشتم. تا اینکه پیشنهاد گویندگی این نقش هم به من داده شد."

اصغر افضلی گوینده وروجک در "وروجک و آقای نجار" و شیپورچی در "پسر شجاع" گفت: "دوبله کارتون‌ها محبوبیت گذشته را ندارد. در گذشته گویندگان با عشق و علاقه دوبله می‌کردند و دوبلور با تمام توان کارتون‌ها را دوبله می‌کردند، ولی در حال حاضر دوبله کارتون‌ها شیرین نیست، چرا که گویندگان با سابقه حضور ندارد و انگیزه‌هایشان هم کم شده است."

مدیر دوبلاژ مجموعه "قلعه هزار اردک" و مدیر دوبلاژ و گوینده "کارآگاه گجت" خاطر نشان ساخت: "در آن زمان وقتی ما گویندگی کارتونی را انجام می‌دادیم سعی کردیم در طول کار بداهه داشته باشیم تا به بامزه بودن شخصیت کمک کند، حتی در آن زمان بزرگترها هم در کنار بچه‌ها می‌نشستند و کارتون‌ها را نگاه می‌کردند. در مجموع دوبله کارتون‌ها مشکل‌تر است، چرا که صدای بازیگران در فیلم‌ها به دوبلور کمک می‌کند."

وی اشاره کرد: "راز ماندگاری کارتون‌های گذشته، دوبله خوب است. دوبله کارتون کار ساده‌ای نیست، حتی بسیاری از هنرپیشگان مطرح هالیوودی به جای انیمیشن‌ها صحبت می‌کنند. دوبله کارتون‌ها در حال حاضر جذابیت گذشته را ندارد. در گذشته گویندگان تیپ‌سازی مختلفی در کارتون‌ها می‌کردند و دقت زیادی داشتند. دوبله فقط رد و بدل کردن چند دیالوگ نیست، باید جذاب باشد تا بچه‌ها لذت ببرنند."

افضلی در پایان اشاره کرد: "کودک درون دوبلورهای کارتون‌گو زنده است. همچنین تمام شخصیت‌هایی که در کارتون‌ها گویندگی کردم، برایم جذاب است، حتی نمی‌توانم بین آنها یکی را انتخاب کنم، چون همه آنها برایم شیرین خاصی دارند."

 فاطمه برزویی دوبلور "خانم کوچولو" در پسر شجاع معتقد است کمتر کسی می‌تواند گوینده کارتون‌گو باشد، چرا که کار سختی است و باید بچه‌ها را خیلی دوست داشت تا این کار را انجام داد.

وی اشاره کرد: "در مجموع دوبله کارتون مشکل است، چرا که دوبلور باید به نقاشی جان بدهد. علاوه بر آن چون واکنش‌ها در کارتون خیلی سریع است باید گوینده حرفه‌ای باشد. همچنین بداهه هم مهم است، چرا که شخصیت‌ها بامزه‌تر می‌شوند. البته دیالوگ‌هایی که در کارتون رد و بدل می‌شود باید بدآموزی برای کودکان نداشته باشد."

وی درباره اینکه چرا دوبله کارتون‌ها جذابیت گذشته را ندارد، افزود: "در حال حاضر کارتون‌هایی که خریداری می‌شوند چندان دلنشین نیستند و اکثراً شلوغ هستند، حتی بار عاطفی کارتون‌ها نسبت به گذشته کم شده است. قبلاً کارتون‌های والت دیسنی خریداری می‌شد. البته دلیل این مسئله را نمی‌دانم، چرا که عده‌ای مسئول خرید کارتون هستند و بر اساس فاکتورهایی که دارند، کارتون‌ها را می‌خرند."

مدیر دوبلاژ کارتون "خرگوش‌های گل استکانی" در ادامه با اشاره به کارتون "اتوبوس جادویی" که از گروه کودک و نوجوان شبکه دوم سیما پخش می‌‌شد، افزود: "من در این کارتون جای معلم بچه‌ها صحبت می‌کنم. کارتون "اتوبوس جادویی" برنامه‌ای علمی بود و بار آموزشی برای بچه‌ها داشت. بچه‌ها با دیدن این کارتون علاوه بر این که سرگرم می‌شدند آموزش هم می‌‌دیدند، اما خرید این نوع کارتون‌ها کم شده و به نظرم مسئولان خرید کارتون باید سعی کنند خرید کارتون‌های آموزشی را افزایش دهند."

برزویی که در سریال "پرستاران" به عنوان گوینده نقش کیت صحبت می‌کند، درباره این که چرا در برخی مواقع صدای گویندگان با شخصیت‌های کارتونی همخوانی ندارد، گفت: "برخی مواقع تورم کاری منجر به این مساله می‌شود. به عنوان نمونه کارتونی برای دوبله به مدیر دوبلاژ سپرده می‌شود. از سوی دیگر صدا و سیما هم اصرار دارد کار را خیلی سریع تحویل بگیرد و این مساله باعث می‌شود ما نتوانیم از دوستانی که مشغول به کار هستند، برای گویندگی بهره‌مند شویم. البته در بیشتر مواقع کار به دوبلورهای حرفه ای سپرده می‌شود."

غلامعلی افشاریه مدیر دوبلاژ کارتون‌های "پسر شجاع"، "مگ مگ و دوستان" و "جوراب تا به تا" درباره وضعیت دوبله کارتون‌ها به خبرنگار مهر گفت: "دوبله کارتون کار مشکلی است، چرا که نقاشی‌های متحرک حس ندارند و گوینده باید حس لازم را به نقاشی‌ها منتقل کند و این کار مشکلی است. وقتی فیلمی را دوبله می‌کنیم عواطف شخصیت برای دوبله به ما کمک می‌کند، اما کارتون این طور نیست، حتی زمان‌ بیشتری نیاز دارد."

وی در ادامه افزود: "دوبله انیمیشن‌های داخلی مشکل‌تر از کارتون‌های خارجی است، چرا که انیمیشن‌های داخلی در ابتدا ساخته می‌شوند و بعد روی آنها صدا می‌گذارند و این برعکس انیمیشن‌های خارجی است. آنها اول صداها را می‌گیرند و بازیگران همچون نمایشنامه بازی می‌کنند و بعد کار را می‌سازند."

دوبلور بابا علاءالدین در مجموعه "سندباد" درباره اینکه چرا دوبله کارتون‌ها همچون گذشته شیرین نیست، گفت: "دوبله ایران نسبت به گذشته تغییر نکرده و هنوز هم برتر است. گویندگان قدیمی کارتون‌گو سن‌شان بالا رفته و دیگر کمتر کاری را دوبله می‌کنند. گویندگان جدید هم علاقمند به کارشان هستند، ولی شاید در نسل جدید تعداد گویندگانی که کارهایشان خیلی خوب باشد، انگشت‌شمار است. البته سرعت زیاد برای دوبله هم در این قضیه بی‌تاثیر نیست. به همین دلیل دوبله کارتون‌ها شیرینی گذشته را ندارد. علاوه بر آن نوع کارتون‌ها هم بی‌تاثیر نیست."

افشاریه اشاره کرد: "دوبله کارتون‌ خیلی جذابیت دارد. هنوز هم دوست دارم برای تلویزیون کارتون دوبله کنم، ولی در حال حاضر دوبله اکثر برنامه‌های مستند را انجام می‌دهم و بهتر است که این کار را انجام ندهم. البته انیمیشن‌های سازمان حور را دوبله می‌کنم."

منبع:  خبرگزاری مهر

تمام عناصر فاخر

طبق قانوني نانوشته ، دوبله فيلم هاي تاريخي در تاريخچه دوبلاژمان اغلب چشمگير از آب درآمده است.
از نمونه هاي مشهور اين مقوله مي توان به دوبله فيلم هاي بن هور، اسپارتاکوس ، کتاب آفرينش ، هملت ، لورنس عربستان ، عمرمختار، ده فرمان ، شجاع دل و... اشاره کرد. استدلال مديران دوبلاژ و حتي دوبلورها درباره دوبله فاخر آثار تاريخي در اين است که نوع فضاي اثر و نحوه ديالوگ گويي شخصيت ها اين امکان را به گوينده مي دهد تا با قدرت و انرژي بيشتري کارش را ارائه کند. با تمام احترام و علاقه نسبت به دوبله آثار ذکر شده ، دوبله فيلم محمد رسول الله را چيز ديگري مي دانم ، بدين معني که تمام عناصر يک دوبله فاخر را داراست که دربرگيرنده ترجمه ، نحوه ديالوگ نويسي ، انتخاب گويندگان و صدابرداري مطلوب مي شود.
سواي کارگرداني سنجيده مصطفي عقاد، نحوه بي نظير روايت پردازي گروه فيلمنامه نويس ، تصاوير چشم نواز جک هيلارد در مقام مدير فيلمبرداري ، نقش آفريني به يادماندني هنرپيشگاني چون آنتوني کويين ، ايرنه پاپاس ، مايکل انصارا و ديگر بازيگران و از همه شاخص تر موسيقي جاودانه موريس ژار (که به شخصه اعتقاد دارم ، هنگام تنظيم ارکستراسيون اين فيلم به يک منبع لايزال الهي وصل بوده)، منوچهر اسماعيلي به عنوان مدير دوبلاژ محمد رسول الله سهم بسزايي در ماندگاري اين اثر نزد مخاطب ايراني داشته است.
اين فيلم را بايد شريف ترين اثر درباره به تصوير کشيدن زندگي يکي از پيامبران الهي در تاريخ سينما دانست و به همين موازات درباره دوبله اش همين نکات لحاظ شده است.
منوچهر اسماعيلي اين فيلم را در سال 1358 ، در استوديو فيلمکار و با جمعي از بهترين هاي اين حرفه دوبله کرد. نسخه با کيفيت سينمايي به انضمام نسخه صدا و موسيقي ، همراه متن هاي ديالوگ به طور جداگانه ، به شاهکاري انجاميد که هنوز پس از گذر سال ها و پخش هاي مکرر آن از شبکه هاي تلويزيوني ، شاهد هيچ گونه افت صدايي و تصويري از محمد رسول الله نبوده ايم.
به عقيده بسياري از دوستداران دوبله ، منوچهر اسماعيلي نابغه اي در اين عرصه است.
وي هوش بالايي در زمينه بزرگترين دستاورد دوبلاژ يعني شخصيت پردازي صدايي دارد و حالا فکرش را بکنيد که اين فرد در مقام مديريت دوبلاژ فيلمي قرار بگيرد و آن وقت ، شيوه و روش هاي نقش گويي را ميان ساير دوبلورها نيز تسري دهد. اسماعيلي در محمد رسول الله عهده دار نقش گويي به جاي شخصيت حمزه ع (با بازي درخشان آنتويي کويين) است که قبلا تجربه درخشان نقش گويي به جاي وي در فيلم جاده را هم داشته ، اما اجراي صدايش در نقش حمزه بقدري ماندگار است که تصوير کويين را با صداي اسماعيلي ، تنها مي توان در ذهن تداعي کرد.
به ياد آوريد در دقيقه بيست و پنجم فيلم که حمزه با آن ابهت و سوار بر اسب به جمع مسلمانان آزارديده از سوي مشترکان مي پيوندد و در مواجهه با رهبرشان (ابولهب) مي گويد: «خيلي شجاعي!» لحن بيان اسماعيلي در اين جمله ، پهلواني و به تعبيري رجزخواني است. يا در سکانس جنگ بدر وقتي 3 نفر از سپاه اسلام رودرروي سپاه مشرکان قرار مي گيرند، اسماعيلي با لحني تمسخرآميز به نمايندگان آن سپاه مي گويد: ما لايق شما هستيم ؟!
وي کلمه هستيم را طوري ادا مي کند که لايه اي از طعنه نيز در آن وجود دارد و لحظاتي بعد، هنگامي که علي ع را خطاب مي کند طوري باصلابت است که زيبنده اين نام قرار مي گيرد. همه اين موارد گوياي بي همتايي منوچهر اسماعيلي در نحوه نقش گويي اش است.
مابقي گويندگان نيز فوق العاده جذاب و همطراز يکديگر نقش ها را گفته اند. نصرالله مدقالچي در کارنامه اش ، کارهاي ماندگار زيادي دارد؛ اما صدايش به جاي ابوسفيان آنقدر فوق العاده است که جاي هيچ گونه ايرادي نگذاشته ، وي عناصر ذکاوت ، سياست و رياست اين پرسوناژ را در صدايش به کار گرفته و تاثيرگذارترين ديالوگ هاي فيلم را از زبان وي مي شنويم: «من آتش را ديدم و مردان دود آتش را» و «محمد از قلب ها وارد مي شود نه از ديوارها.»
رفعت هاشم پور براي صداي شخصيت هند خباثت و مکاري را استادانه اجرا نموده و حتي صداي شيک و اشرافي ناصر ممدوح نيز کاملا تناسب با چهره و حالات خالدبن وليد دارد. در دوبله محمد رسول الله ما نقش گويي به اصطلاح کوچک و بزرگ نداريم که گوينده نقش مکمل کار را جدي نگرفته باشد. نمونه درخشان اين موضوع اجراي صداي شخصيت شاعر است که توسط شهروز ملک آرايي صورت گرفته با اين که طول اجراي اين نقش کمتر از يک دقيقه است اما ملک آرايي با استعداد خويش و هدايت مدير دوبلاژ آن را ماندگار مي کند.
وقتي مي گويد: «نان و آب شعرا در خانه بزرگان يافت مي شود و نان ، نان ، قسم مي خورم که نان آنجا از آب نيز نازک تر است.» صداي نقش زيد (پسرخوانده پيامبر) را سعيد مظفري با نوعي کنجکاوي و مهرباني در صدا گفته و در سکانس مشهور ملاقات مسلمانان با نجاشي در حبشه جلال مقامي (به جاي جعفربن ابي طالب)، محمدعلي ديباج (نجاشي) و ناصر خاوري (عمرو عاص) در باورپذيري اين واقعه تاريخي بسيار کوشيده اند، فراموش نکنيم که ترجمه بي نقص حسين شايگان ، صدابرداري و باندسازي با کيفيت صدا از جانب زنده ياد روبيک منصوري و صداي رشک برانگيز فريدون فرح اندوز به عنوان راوي داستان ، دوبله محمد رسول الله را به مثابه آموزشگاه دوبله براي علاقه مندان اين هنر درآورده است.
در انتها آوردن اسامي ساير گويندگان نيز خالي از لطف نيست. ناصر طهماسب (بلال)، احمد رسول زاده (ابوطالب)، آرشاک (عمار)، نصرت الله حميدي (ابولهب)، صادق ماهرو(ابوجهل)، بهرام زند (اميه)، ايرج رضايي (ياسر)، بدري نوراللهي (سميه)، سيامک اطلسي (وليد)، زنده ياد حسين معمارزاده (عبدالله بن ابي حاکم مدينه)، محمد فاطمي (هراکليوس)، آذردانشي ، زنده ياد پرويز نارنجي ها، غلامعلي افشاريه و تورج مهرزاديان.

نيروان غني پور

(۱۳۸۸/۹/۱۴ عصر ۰۸:۱۷)shahrzad نوشته شده: [ -> ]

 

وندانستیم که به یکباره مرد شوخ طبع و گاه تلخ مزاج رادیو و سالهای دور دوبله را چه شد که به بیماری دچار گشت و به گوشه بیمارستان پناه برد و عاقبت در همان جا شمع وجودش خاموش گشت. .

جایی شنیدم که مشکل مالی شدید پیدا کرده بود بدین علت که تمام سرمایه اش رو به یکی از دوستانش داده بود که قرار بود سرمایه گزاری در کار خاصی براش انجام بده اما طرف کلاه برداری می کنه و حتی منوچهر نوذری نازنین می خواسته تا مرز زندان رفتن هم پیش بره که با کمک دوستان و اقوام مانع می شن. روحش شاد. مرد خیلی نازنینی بود. اون برنامه مفرح و شاد صبح جمعه با شما ، یا برنامه مسابقه هفته که هیچوقت دیگه تلویزیون نتونست مشابه اش رو درست کنه.

(۱۳۸۸/۹/۱۵ صبح ۰۹:۳۰)seyyed نوشته شده: [ -> ] 
نصرالله مدقالچي در کارنامه اش ، کارهاي ماندگار زيادي دارد؛ اما صدايش به جاي ابوسفيان آنقدر فوق العاده است که جاي هيچ گونه ايرادي نگذاشته ، وي عناصر ذکاوت ، سياست و رياست اين پرسوناژ را در صدايش به کار گرفته

یه جایی از فیلم هست که ابوسفیان با کاروان تجاری اش در نزدیکی سپاه پیامبر قرار می گیره. قریش از او می خواد که همراه با آنها به جنگ پیامبر برن اما ابوسفیان ترجیح می ده که اجناس تجاری اش رو از مهلکه دور کنه. یکی از سران قریش با عصبانیت به ابوسفیان میگه :  می خوای فرار کنی ؟ پس شرف و آبروت چی میشه ابو سفیان ؟

و ابوسفیان با آن صدای آهنگین و زیبا می گه :  آبروی من بر پشت شترهامه.... :heart:

( فکر می کنم پس از حمزه ، کاراکتر ابوسفیان جذاب ترین شخصیت فیلم بود )

در آستانه 16 آذر چهارمین سالگرد منوچهر نوذری صدای نامیرای رادیو و دوبله ایران

ودرسخن اول بنا به قانون دوست وحكم احترام دوست دارم از منوچهرنوذري يادي كنم كه چندسال پيش غريبانه رفت. همچون برادرش محمود نوذري كه زماني درسمت صدابرداري درحيطه دوبله فعاليت مي كرد و چون استادش ايرج دوستدار كه به انصاف خوش تربيت كرد چنين شاگردخلفي را و چون يارديرين و آشنايش كنعان كياني، زرگنده اش ...

مرحوم منوچهرنوذري متولد 10 ارديبهشت 1315 درقزوين بود. اصلاً كاشاني بود . هنگامي كه تنها 3 ماه داشت خانواده اش به تهران نقل مكان كردند . پس از آن مدتي نيزدركاشان زيست و مابقي رادرتهران ماند مگر يكي _ دوسفري كه به هواي فيلمسازي به مصر و...رفت.
درسال 1332  زماني كه 16 سال داشت ازطريق هوشنگ لطيف پور كه ازدوستان خانوادگيشان بود به مرحوم ايرج دوستدار كه درآن زمان مديريت يكي ازدوشعب استوديو  مولن روژ  رابه عهده داشت معرفي شد و شروع به كار آموزي كرد . پس ازآن به پيشنهاد ژاله علو و بااجازه نامه اي كه به سختي از پدر گرفت وارد راديو شد. وي از نخستين چهره هايي بود كه در تلويزيون مشاهده شد. درسالهاي پس ازانقلاب نوذري را بابرنامه هايي چون مسابقه هفته، طنزجدي نگيريد، سريال كوچه اقاقيا ( وي قبلاً نيزدرفيلمهايي بازي كرده بود) ويك سري ازبرنامه صندلي داغ مي شناسيم. منوچهرنوذري در18آذر1384براثرعارضه كليوي چهره درنقاب خاك كشيد.همچنان كه دقيقاً چهل سال پيش كاووس دوستدار برادرناكام ايرج دوستدار از دنيا رفت.
يكي ازشاخص ترين فيلمهايي كه پس ازانقلاب باصداي نوذري دوبله شد فيلم چهارشنبه ها با موري وبا بازي جك لمون بود. اين فيلم و باالخص ديالوگهاي نوذري سرشار از شورزندگي بودند...
روحش شاد.

این مطلب در حدود 4 سال پیش در PT توسط شهرزاد نوشته شده است



 

تاريخ شفاهي دوبله، راديو، سينما و تئاتر از زبان منوچهر نوذري

چهره و صداي او نيازي يه معرفي ندارد . جداي از كار دوبله ، صداي او در راديو نيز همراه مردم بوده است . سالها با صبح جمعه با شما مردم را خنداند . برنامه اي كه بنظر من پيوند ميان مردم و راديو بود. كاراكترهايي كه او در اين برنامه خلق كرد هنوز هم از ياد مردم نرفته است .

  “مسابقه‌ي هفته” سالها، جزو موفق‌ترين برنامه‌هاي تلويزيوني بود تا اينكه آقاي پورنجاتي قائم مقام وقت سازمان گفت كه سوال‌هاي مذهبي آن را زياد كنيد و زنها نباشند. بعد دوباره تغيير كرد تا اينكه گفتند نمي‌خواهيم
منوچهر نوذري متولد 10 ارديبهشت 1315 ، بيش از 51 سال است كه در راديو، تلويزيون، دوبله، سينما و تئاتر ايران فعال است.


منوچهر نوذري، در گفت‌وگويي تفصيلي با خبرنگاران گروه هنري خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) از بيش از نيم قرن فعاليت خود در رشته‌هاي مختلف هنري سخن گفت .

17 سالم بود كه كار دوبله را شروع كردم، استادم آقاي لطيف پور دوست برادرم مرحوم محمود نوذري بود و به خانه ما رفت و آمد داشت. يك روز من را ديد و گفت كه تو در دوبله استعداد داري و من را براي كار به پيش خودش برد. نشستم و نگاه كردم، ديدم مي‌توانم.

اولين فيلمي كه صحبت كردم دختر نمكزار محصول ايتاليا بود. در آن فيلم فريدون سقفي به جاي مارچلو ماسترياني صحبت مي‌كرد و مرحوم ايرج دوستدار نقش منفي فيلم را مي‌گفت. در هر فيلمي يك كمدين كوچكي بود همراه با رل اول فيلم كه به آن جيمي مي‌گفتند كه آنرا به من دادند و در اولين روز كارم من جاي نقش دوم فيلم صحبت كردم.
آن موقع مثل الان نبود كه گوشي داشته باشيم. تكرار هم نداشتيم و همه تكه‌ها سريع ضبط مي‌شد. كار خوب درآمد و تشويقم كردند من هم در دوبله ماندم و رسيدم در حد مدير دوبلاژ و رل‌هاي سنگين را دوبله كردم.

وي به ايسنا گفت: قديم، وضعيت دوبله خيلي خوب بود. دوبله هم فن است و هم هنر. به غير از اينكه حالت هنرپيشه را حفظ مي‌كني بايد مواظب لب و دهن هم باشي و دو تا كار را در يك زمان انجام دهي. اينكه الان بعضي از دوبله‌ها خوب نمي‌شود طرف مي‌ايد لب و دهن را ميزان كند حال از بين مي‌رود و مياد حال را درست كند لب و دهن از بين مي‌رود!. تا قبل از فيلم اشك‌ها و لبخندها دوبله ما در دنيا دوم بود. ايتاليايي‌ها موسيقي هم دوبله مي‌كردند بعد از اينكه ما هم شروع به اين كار كردم يك شديم و واقعا كارمان سبك بود ولي الان اينطور نيستيم و خراب شديم.

اول اينكه يك مقدار از آن گوينده‌ها نيستند. بعد هم كار بي‌ارزش شده و برايشان مهم نيست مثل آنوقت‌ها حالت داشته باشند فقط مي‌خواهند صدا فارسي بشود تا مشتري بفهمد. الان 70، 80 درصد فيلمهايمان خوب دوبله نمي‌شوند.

وي افزود: همزمان با دوبله، وارد راديو شدم و اجراي برنامه‌ها را از جمله داستان شب به عهده داشتم. 21 سالم بود كه با شروع كار تلويزيون در ايران و آن موقع كه هنوز كسي نمي‌دانست تلويزيون چي است من به همراه مرحوم تابش، متوجه و مرحوم مبشر شب در تلويزيون ظاهر شديم و به مردم گفتيم تلويزيون چي است و بعد يواش يواش برنامه گذاشتيم.

بعد از سال 40 در چند فيلم سينمايي مثل لاله آتشين (مرحوم محمود نوذري) افق روشن (مهدي امير قاسم خاني) بازي كردم. اين كارها را دوست نداشتم. پارس فيلم پيش دكتر كوشان مي‌رفتم و در آنجا كه مرتب فيلم تهيه مي‌شد كار ياد مي‌گرفتم و يكي هم كه نمي‌آمد من نقش آن را مي‌گرفتم.وي به ايسنا گفت: دو سه تا سناريو هم نوشتم در واقع آنجا من طرح كاد بودم. چهار فيلم هم براي دكتر اسماعيل كوشان بازي كردم فيلم‌هاي حسين كرد و امير ارسلان نامدار 1345، گوهر شب چراغ 1346، غروب بت پرستان 1347.

كار بازيگري را دوست نداشتم و فهميدم اين طرف دوربين بيشتر به درد مي‌خورم. سال 50 فيلم “ايوالله” را ساختم كه با آن بليط هجده زار و دو تومان در همان هفته اول 700 هزار تومان فروخت و هنوز هم جزو ده فيلم پرفروش سينماي ايران است. آنموقع اگر يك فيلم در سه هفته 400 هزار تومان در 10 سينما مي‌فروخت همه به هم تبريك مي‌گفتند.

من كاشف “آغاسي” بودم و براي اولين بار او را وارد راديو و سينما كردم. وقتي نقش اول ايوالله را به او دادم تمام مدت تا وقتي كه فيلم اكران شد هر كسي كه من را ديد ايراد گرفت كه چرا نقش اول فيلمم را به او دادم من هم در جواب مي‌گفتم يك فكرهايي كردم. همه فكر مي‌كنند آغاسي نفت فروش بوده در حاليكه اين نبود هنگامي كه انگليسي‌ها در خوزستان لوله كشي نفت مي‌كردند آغاسي دنبال آنها مي‌رفته و با گوني شيشه‌هاي آبجوي آنها را جمع مي‌كرده و در شهر مي‌فروخت. اين را هم نمي‌شد در فيلم نشان داد. من برايش داستان ديگري ساختم نعمت نفتي هم از آن وقتيكه فكر مي‌كردند اين نفت فروش است و رويش ماند.

من دو فيلم از آغاسي ساختم كه او نقش خود را داشت. در فيلم‌هاي بعدي آمدند و به او نقش دادند نگرفت تا اينكه ايرج صادقپور فراش باشي را ساخت كه آن هم موفق بود.

دو فيلم ديگري هم كه ساختم (خيلي هم ممنون و خيالاتي) پرفروش شد اما مثل اولي نبود. بعد از “خيالاتي” ديدم كارفرمايشي شد و تهيه كننده مي‌گويد سناريو خوب است ولي اين آدمها را بگذار و اينجا را اينجوري كن كارها را به اين شكل شده بود كه سينما را ول كردم.

بعد از سينما در دوبله و راديو بودم و در تلويزيون هم برنامه چهره‌ها را داشتم كه برنامه خيلي موفقي بود.
از بعد از انقلاب تا سال 59 بيكار بودم ممنوع‌الكار نبودم ولي من را خبر نكردند. من از اول تا به حال كارمند قراردادي صدا و سيما بودم و چون رسمي نبودم هنگام كار از من دعوت مي‌كردند تا اينكه براي صبح جمعه با شما توسط احمد شيشه‌گران دعوت به كار شدم.

اين برنامه تا سه چهار سال پيش كه جلويش را گرفتند پخش مي‌شد پنج شش ماه هم تكرار برنامه‌هاي گذشته را پخش مي‌كردند تا اينكه كاردان، همان برنامه 5 شنبه‌ها را به جمعه منتقل كرد كه موفق هم نبود.

اخيرا هم برنامه را به سعيد توكل دادند كه در واقع ته مانده و عكس برگردان صبح جمعه با شما با همان عوامل قبلي به جز من و خانم بهروان و احمد شيشه‌گران است و اصلا ما را خبر نكردند.

برنامه‌اي با نام برگ سياه تاريخ براي تلويزيون تهيه مي‌شد و به من گفتند چون تو از نوشته نمي‌خواني دلمان مي‌خواهد تو صحبت كني كه من به عنوان خبرنگار با سيزده خونخوار تاريخ مصاحبه مي‌كردم و در برنامه كودك پخش مي‌شد. تهيه كننده اين برنامه پول ما را خورد و به ‌آمريكا رفت. مدتي، زده شده بودم كه بعد از اين همه سال، پول ما را هم مثل اين جوان‌ها بخورند مدتي كار نكردم تا اينكه “مسابقه‌ي هفته” به من پيشنهاد شد.

“مسابقه‌ي هفته” سالها، جزو موفق‌ترين برنامه‌هاي تلويزيوني بود تا اينكه آقاي پورنجاتي قائم مقام وقت سازمان گفت كه سوال‌هاي مذهبي آن را زياد كنيد و زنها نباشند. بعد دوباره تغيير كرد تا اينكه گفتند نمي‌خواهيم البته الان به جاي 10 نفر 9 نفره آنرا گذاشتند كه جالب نيست.

مجموعه طنزي به اسم “جدي نگيريد“ هم توسط عبدالهي و توكلي ساخته مي‌شد كه من گوينده‌اش بودم و بيشتر همان بچه‌هاي صبح جمعه بودند كه به تلويزيون آمده بودند.

منوچهر نوذري در ادامه‌ي گفت‌وگو با خبرگزاري دانشجويان ايران، اظهار داشت: از سال 72 تا 77 در تئاتر گلريز 5 نمايش طنز به روي صحنه برديم كه از نظر تماشاگر هنوز ركورد آن شكسته نشده است. گاهي وقت‌ها آنقدر تماشاگر زياد بود كه تا 6 اجرا در روز مي‌گذاشتيم اين نمايش‌ها را من مي‌نوشتم و مجيد جعفري كارگرداني مي‌كرد.

آن زمان كه تئاتر كار مي‌كردم شخصي پيش من آمد و پيشنهاد داد تا لطيفه‌هايم را جمع كنم تا يك كتاب درست كنيم كه خيلي هم استقبال شد. لطيفه‌هاي جيبي 6 سال است كه پشت سر هم با ده هزار تيراژ تجديد چاپ مي‌شود.

افزود: دو سال و نيم به خاطر ناراحتي قلبي در بيمارستان و دو سال و نيم هم به خاطر بدهي كه بابت يكي از دوستانم پيش آمد و امضا بالاش دادم زندان بودم.

در زندان هم براي زنداني‌ها برنامه مي‌گذاشتم و همچنين طرح سه سريال و فيلم و يك راه شب براي راديو نوشتم.
آن موقع هم اولين كسيكه راه شب را تكان داد و سبك آن را عوض كرد من بودم كه البته الان خرابش كردند.

اولين سريالي كه در عمرم بازي كردم كوچه اقاقيا بود. كار سريال به من خيلي پيشنهاد مي‌شد يا داستانش را نمي‌پسنديدم و يا كارگردانش مورد طبعم نبود.

در برنامه جدي نگيريد يك مسابقه 5 دقيقه‌اي داشتيم كه عطاران مي‌آمد و پانتوميم بازي مي‌كرد من آنجا از او خوشم آمد. بعد هم كه سري اول زير آسمان شهر را نوشت كه كار موفقي بود.

يك روز مجيد جعفري به من زنگ زد و گفت عطاران يك سريال دارد و مي‌خواهد يك نقش را به تو بدهد ولي چون تا به حال براي كسي بازي نكردي مي‌ترسد قبول نكني. من به جعفري خيلي عقيده دارم گفتم به نظرم بچه خوبي است چكار كنم؟ گفت آره سوژه‌اش هم خوب است قبول كن. قرار گذاشتيم و صحبت كرديم و كار را پسنديدم.

حسن عطاران اين است كه بازيگر را آزاد مي‌گذارد و حرف و توصيه آدم را گوش مي‌كند.

بعداز كوچه اقاقيا، دو سه تا پيشنهاد شده كه همه شكل آن است و قبول نكردم. گفتم خيلي پول احتياج دارم اما خودم را خراب نمي‌كنم. همه يك چيزهايي مثل هم نوشته‌اند. حالا يك چيز جديد درست كنيد.

من ديگر عشق دوربين كه ندارم بايد حواسم را جمع كنم كه اعتبار اين 50 ساله را خراب نكنم در عين اينكه به خاطر بدهي به پول هم احتياج دارم اما نبايد به خاطر پول، كارم را خراب كنم، به خاطر همين، پيشنهادات را به راحتي قبول نمي‌كنم.

وي به ايسنا گفت: در اين مدت كار من هم مثل همه‌ي كارها افت و خيز داشته، منتهي سعي كردم روالم ادامه پيدا كند من دنبال سياست و دسته بندي نبودم و هميشه دنبال همان كار هميشگي كه طنز و دل خوش كردن مردم است بودم.

الان، 5شنبه‌ها در راديو سراسري برنامه 5شنبه شنيدني را به تهيه‌كنندگي خانم معصوم زاده دارم. يك مسابقه جمع و جور است كه فعلا خوب گرفته.

يك سال و نيم پيش هم در مرخصي زندان دو تا فيلم از كارهاي آخر جك لمون را دوبله كردم كه چند جا نوشتند بعد از مدت‌ها يك دوبله خوب ديديم.

الان اگر اسم طنز برده مي‌شود خيلي‌ها طنز نيستند و دلقك بازي و شكلك درآوردن است، طنز اين چيزها نيست. بايد سوژه و عكس‌العمل من باعث خنده مخاطب شود يك تبسم كافي است. قهقه خنديدن مال جك است طنز بايد سالها ياد طرف بماند اما فكاهي و مسخره بازي همان لحظه است و شخص بعدا يادش مي‌رود. من دنبال آن كار هستم و تا حدي هم موفق بودم.

ایسنا


و اما... نكاتي چند در خصوص دوبله تعدادي از كارتونهاي قديمي و ماندگار

رابین هود:
در سال های بعد از انقلاب چندین بار از تلویزیون پخش شد. این نسخه معروف را احمد رسول زاده دوبله کرده، اما همین کارتون را قبل از انقلاب خسرو خسروشاهی هم دوبله کرد که به جای رابین هود حسین عرفانی حرف می زند. نسخه ای که مدیر دوبلاژش احمد رسول زاده است در سال 1361 دوبله شده و خیلی از هم نسلان ما جزییات آن را به خوبی در حافظه دارند. رابین هود با آن شخصیت جذاب، الگوی یک ستاره و قهرمان بچه هایی به سن ما بود و صدای ژرژ پطرسی روی چهره آن شخصیت می نشست و با آن صدای گرم و دلنشین همه نشانه های یک قهرمان تکمیل می شد. صدای پطرسی در کارتون فراموش نشدنی رابین هود به جای همین شخصیت جزو یادگارهای دوبله کارتون است که بدون تیپ سازی مرسوم کارتون ها اجرا شد و بسیار هم موفق و درست بود. جان کوچولو خرسی که دوست رابین هود است با صدای شهروز ملک آرایی ماندگار شد. در نسخه اصلی پیتر یوستینف به جای پرنس جان لفظ قلم حرف می زند و با یادآوری مادرش مرتب انگشتش را می مکد. نقش او را در دو نسخه دوبله اصغر افضلی عالی می گوید. صدای معروف مار / سرهیس هم متعلق به جواد پزشکیان است و در نسخه اصلی نقش او را تری تامس می گوید. صادق ماهرو به جای داروغه ناتینگهام مثل شخصیت بالو در کتاب جنگل حرف می زند و نقش پدر تاک را هم مهدی آرین نژاد می گوید. نقش ماریان اجرای بی نظیر فریبا شاهین مقدم را دارد و خرگوش کوچکی که می خواهد مثل رابین هود باشد و یادم هست که همیشه با او هم ذات پنداری می کردیم با صدای مهوش افشاری در خاطرمان مانده است.

كتاب جنگل:
به کارگردانی ولفگانگ رایترمن و محصول 1967 کمپانی والت دیزنی است. در ایران از این فیلم کارتونی استقبال زیادی شد. مدیریت دوبلاژ آن را ابوالحسن تهامی انجام داد و دو شخصیت بالو و دکا با صدای صادق ماهرو به جای خرس / بالو و جواد پزشکیان به جای مار / دکا از صداهای ماندگار این نسخه است که بعدها تیپ شان در رابین هود هم تکرار شد. تا جایی که یادم می آید احمد رسول زاده نقش ببر را می گفت و حسین عرفانی به جای نیل حرف می زد.

گربه هاي اشرافي:
تنها دوبله ای که از ژاله علو برای کارتون والت دیزنی به یادگار مانده، نسخه ی گربه های اشرافی است. این کارتون در سال 1970 ساخته شد و در نسخه ی اصلی، فیل هریس در نقش موسیو اومالی و اواگابور در نقش دوشس حرف می زنند. سال هاست که گربه های اشرافی فقط به شکب ویدئوئی یا اخیرا سی دی موجود است. متاسفانه خانم علو جزئیات دوبله را فراموش کرده و به یاد نمی آورد که این دوبله را کی و کجا انجام داده است. با این که نسخه به جا مانده از کارتون قدیمی است و صداها تا اندازه ای نامفهوم شده، اما معلوم است که دوبله ای شایسته و جذاب دارد و صدای زهره شکوفنده به جای دوشس(مادر گربه ها) و نصرالله مدقالچی جای ماسیو اومالی به یاد ماندنی است. ژاله علو به جای خانم صاحب گربه ها حرف می زند که یک وکیل پیر دارد که عاشق موسیقی کلاسیک است و مرتب با آن می رقصد.

نقش این وکیل برعهده اکبر منانی بود. فیلم فصل های جذاب زیادی دارد. مثل جایی که موسیو اومالی گربه های اشرافی را به خانه اش می برد و گربه های آوازه خوان دوست اومالی آن جا هستند و موسیقی جاز می زنند و آن قدر می خوانند و پای کوبی می کنند که طبقه های خانه یکی یکی زیر پای شان خراب می شود. آخر سر هم که به طبقه پایین می رسند با سازهای درب و داغان باز هم موسیقی شان را متوقف نمی کنند. نقش یکی دو تا از گربه های ولگرد را اکبر منانی با تیپ های مختلف می گوید.

معاون کلانتر:
کارتون معاون کلانتر قبل و بعد از انقلاب پخش می شد و خیلی از بچه های اوایل انقلاب آن را کاملا به یاد دارند. نقش معاون کلانتر با صدای ایرج رضایی از تیپ های معروفی شد که هنوز هم در حافظه خیلی ها باقی مانده، یک معاون بی دست و پا که مرتب از ماسکی و یک موش کور رودست می خورد. نقش ماسکی را مینو غزنوی می گفت و مهدی آژیر به جای موش کور حرف می زد. به جای کلانتر هم عباس سعیدی حرف می زد. مدیریت دوبلاژ معاون کلانتر را ناصر ممدوح انجام داد و عنوان بندی پایانی این کارتون را هم که یادتون هست چه طور ماسکی معاون کلانتر را سرکار می گذاشت و پرده نمایش را وقتی او داشت خودش را معرفی می کرد می کشید. معاون کلانتر هم جلوی همه تماشاچیان کنف می شد و بعد صدایش از پشت پرده می آمد که: «خدا لعنتت کنه ماسکی» و...

نويد غضنفري

یکی از دوستان کافه الان یک مطلبی از روزنامه جام جم رو به من نشون داد که این هفته چاپ شده  و در مورد خانم نیکو خردمند است. در مقاله می خوانیم:

" .... نيكو خردمند طي سال‌هايي كه به دوران طلايي دوبله مشهور است، گوينده نقش‌هاي بسيار مهمي بود و به جاي بهترين بازيگران سينماي ايران و جهان حرف زد. پس بي‌دليل نيست كه صداي او براي تماشاگر سينما و تلويزيون بسيار آشنا بود. در نخستين دوبله فيلم برجسته «كازابلانكا» ساخته مايكل كورتيز، خردمند به جاي اينگريد برگمن حرف زد و در برابرش ناصر طهماسب به جاي همفري بوگارت گويندگي كرد.

اين دوبله كه متاسفانه در حال حاضر كمتر در دسترس است، نشانگر اوج توانايي خردمند در عرصه‌اي است كه به آن علاقه‌مند بود. سال‌هاي بعد، اين فيلم دوباره دوبله شد و خانم شهلا ناظريان و آقاي حسين عرفاني به جاي بازيگران اصلي آن حرف زدند. همچنين در فيلم «طلسم‌شده» ساخته آلفرد هيچكاك نيز نيكو خردمند بار ديگر به جاي اينگريد برگمن حرف زد و سپس در شاهكار اين كارگردان با نام «بدنام» موفقيت خردمند كامل شد.

ديگر تماشاگران مشتاق سينما عادت كرده بودند كه روي چهره اين بازيگر بزرگ كه 2 بار اسكار بهترين بازيگر را گرفت، صداي زيباي خردمند را بشنوند. علاوه بر اينگريد برگمن، نيكو خردمند به جاي بازيگران بزرگ ديگري مثل كلوديا كارديناله، آوا گاردنر، اليزابت تيلور، فخري خوروش و... هم حرف زد.... "

لینک مقاله:  http://jamejamonline.ir/papertext.aspx?n...http://jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=10

 البته به نظر من اون دو موردی رو که قرمز نوشتم ، نویسنده مقاله اشتباه کرده. در مورد طلسم شده که مطمئنم خانم ژاله کاظمی صحبت کرده و در مورد کازابلانکا هم که با آپلودی که رزماری انجام داد و دیدیم ، صدا صدای مهین کسمایی بود. اما با گفته یکی از اساتید کافه و اطمینان ایشون نسبت به صحت این مقاله ، موضوع باز پیچیده شد. به خصوص اینکه یکی از دوستان هم سر این موضوع شرط بندی کلانی کرده است :D

(۱۳۸۸/۹/۱۴ صبح ۰۹:۴۳)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

ای بهزاد  آزاده .... آماده ایم آماده ...   ... واای اگر ستوده حکم جهادم دهد ... ارتش هیتلر نتواند که جوابم دهد ... ما اهل کوفه نیستیم بهزاد تنها بماند ...

الله اکبر ... الله اکبر .... سروان ! انررژی رو ذخیره کنیم برای فردا  توی دانشگاه [تصویر: 14.gif]

(۱۳۸۸/۹/۱۵ عصر ۱۲:۰۶)seyyed نوشته شده: [ -> ]

  “مسابقه‌ي هفته” سالها، جزو موفق‌ترين برنامه‌هاي تلويزيوني بود تا اينكه آقاي پورنجاتي قائم مقام وقت سازمان گفت كه سوال‌هاي مذهبي آن را زياد كنيد و زنها نباشند. بعد دوباره تغيير كرد تا اينكه گفتند نمي‌خواهيم

ای پورنجاتی خائن. باید این جود آدمها رو در دادگاه جنایت علیه هنر محاکمه کرد. این مطالب مصاحبه نوذری واقعا اطلاعات جالبی رو بیان می کنه. حیف آقای نوذری . یک انسان پاک و کم نظیر بود. از آن دسته هنرمندانی که شخصیت شان هم هنری و زیبا است.


(۱۳۸۸/۹/۱۵ عصر ۰۷:۴۸)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]با گفته یکی از اساتید کافه و اطمینان ایشون نسبت به صحت این مقاله ، موضوع باز پیچیده شد. به خصوص اینکه یکی از دوستان هم سر این موضوع شرط بندی کلانی کرده است

در این مقاله 2 اشتباه مسلم هست. دوبلور برگمن رو در طلسم شده نیکو خردمند نوشته ! که خانم ژاله کاظمی است. ( تقریبا در 80 درصد فیلم های برگمن خانم کاظمی دوبلور ثابت او بوده است ) در مورد دوبله اول کازابلانکا هم  طبق فایلی که بچه رزماری در کافه آپلود کرد کاملا صدای مهین کسمایی کاملا قابل تشخصیه که باز در مقاله به اشتباه نیکو خردمند آمده. من فکر می کنم نویسنده مقاله اصلا نه طلسم شده و نه دوبله اول کازابلانکا رو ندیده و با استناد به منابع اشتباه نشسته و این مقاله رو شب نوشته و صبح برای چاپ به روزنامه برده :s

(۱۳۸۸/۹/۱۵ عصر ۰۷:۴۸)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

البته به نظر من اون دو موردی رو که قرمز نوشتم ، نویسنده مقاله اشتباه کرده. در مورد طلسم شده که مطمئنم خانم ژاله کاظمی صحبت کرده و در مورد کازابلانکا هم که با آپلودی که رزماری انجام داد و دیدیم ، صدا صدای مهین کسمایی بود. اما با گفته یکی از اساتید کافه و اطمینان ایشون نسبت به صحت این مقاله ، موضوع باز پیچیده شد. به خصوص اینکه یکی از دوستان هم سر این موضوع شرط بندی کلانی کرده است :D

به جرات خدمت دوستان عزیز میگم دوبلور اول کازابلانکا در نقش اینگرید برگمن خانم نیکو خردمنده و لاغیر

وقتی تمام عالم این حرف رو میزنند دلیلی نداره چند نفر بگند خانم کسمایی

حالا اگه عده ای نیت کردن خانم کسماییه  خوب حتما همونه  اخه از قدیم گفتن  نیت شرطه{#smilies.biggrin}

سلام علیکم جمیع

سلام علیکم جمیعــــــــاً

سال روز درگذشت استاد فقید منوچهر نوذری را به دوستان وسروران تسلیت عرض میکنم.

درباب کارتون گربه اشرافی عرض شود که دوبلور دوشس بانوی جلیله شهلا ناظریان بوده اند که

عمر ایشان دراز باد

درباب رابین هود قبلاً مفصل بحث شد

دوبلور پرنس جان در دوبله اول نصرا... مدقالچی در دوبله دوم اصغر افضلی بوده است.

درباب صحبت تلفنی با استاد چنگیزجلیلوند  اینجاب که محضر بسیاری از اساتید را درک کرده ام افتخاری از این بابت ندارم  و صحبت تلفنی  دلیل محکمه پسند بر بی حرمت کردن و بقول امروز ترور شخصیت  نیست

.. و امـا آقازادگانی همچون کیکاوس یاکیده را به هنرمند بودن وکاربلد بودن درعرصه صدا قبول دارم ... امـا

این آقازاده و دیگرانی از این قماش را به انسانیت ... حاشا و کلـا پشیزی ارزش قائل نیستم

کیکاوس یاکیده  گمان میکند با مستند لذت نقاشی می تواند سابقه درخشان 50 ساله را زیر پا لـه کند

[اگر مردم لذت نقاشی را دوست دارند 80 درصد برای باب راس و هنر نقاشی و 20 درصد برای صدای جنابعالی می باشد]چون تجربه نشان داد صدای علی اکبر گودرزی  توهین به مخاطب بود

با این حال لذت نقاشی اگر زیرنویس فارسی هم پخش می شد باز هم مخاطب داشت

... زهی خیال باطل یکی نیست بگوید جناب برادر چهل سال واندی پیش که چنگیز جلیلوند سقف اتاق دوبله روی سرش آوار شد شما کجابودید  متولد شده بودید ؟؟؟

و امـــــــــــــــا این رشته سر دراز دارد

بقول استاد منوچهر اسماعیلی حالا که لوله کشی آب داریم آیا باید به میراب های قدیم بی حرمتی  کنیم

نسل اول دوبله در اتاق های تاریک و بدون تهویه و هوای مناسب  بدون گرما فیلم دوبله می کردند  اگر یک جمله خراب می شد کل قسمت دوباره از اول صدابرداری می شد

...امروز حتی به خودشان زحمت نمی دهند یک بار دیالوگ را مرور کنند و..این رشته سر دراز دارد

---------------------------------------------------------------------------------------

روزنامه جام جم در ضمیمه قاب کوچک مقاله ای بقلم نیروان غنی پور چاپ کرده که در سایت جام جم تذکر دادم ولی انگیزه ای برای بیان آن بین دوستان نداشتم

 درفیلم طلسم شده تا جایی که اطلاع دارم صدای اینگرید برگمن بیشتر شبیه صدای شهلا ناظریان است

شاید دوبله دوم داشته باشد که در این فقره جناب مستطاب واترلو می بایست نظر قطعی بدهند

در مورد دوبله اول کازابلانکا   بقول شاعر

آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است

(۱۳۸۸/۹/۱۶ عصر ۰۳:۰۱)بهزاد ستوده نوشته شده: [ -> ]

 درفیلم طلسم شده تا جایی که اطلاع دارم صدای اینگرید برگمن بیشتر شبیه صدای شهلا ناظریان است

در اکثر منابع از گویندگی زنده یاد ژاله کاظمی گفته شده است.

اما من هم در یک بار دیدن فیلم احساس کردم صدا بیشتر به صدای شهلا ناظریان شبیه است.

فکر کنم باید این فیلم را هم مثل کازابلانکا بازبینی کنیم.

1- به یکی از دوستان گفتم وقتی آمار و اطلاعات غلط موجود باشد و یا اصلاً موجود نباشد ، نوشتن نقد تحلیلی بیراهه رفتن است ، وقتی منتقدین ما و تومنی نویس ها بدون داشتن هیچ نوع اطلاعات اولیه ، بدون آنکه تو عمرشان از هزاران فیلم دوبله شده ماندگار این هنر در قبل از انقلاب چیزی بیشتر از اشکها و لبخندها و بانوی زیبای من ندیده اند چه انتظاری دارید؟

2-اینکه در دوبله ایران چون همه میگویند باید قبول کنیم بی معنی است این هنر در ایران مکتوب نشده بنا به دلایلی ،همه اطلاعات بر اساس توضیحات شفاهی و حافظه گویندگان و اهل فن قدیمی استوار است که این اطلاعات هم خیلی موثق و صحیح نمی تواند باشد چرا که گاه بخاطر پیری و فرسودگی حافظه ، گاه بخاطر ژست و پرستیژ بیشتر و غیره خود گویندگان به عمد و یا سهو اطلاعات غلط می دهند و بقیه از روی همین اطلاعات غلط مقاله و نقد می نویسند و دیگرانی همین اطلاعات رو کپی می کنند و این میشه که همه رو این حرف اتفاق نظر دارند.

3-موسسه قرن 21 وقتی فیلم صداهای ماندگار رو داد بیرون ، از هنرپیشه هایی که برای خسروشاهی گذاشته بود یکیش استیو مک کویین بود وقتی به اقای جعفری گفتم گوینده ثابت این هنرپیشه منوچهر زمانی بوده میگه آقای فلانی گفت بوده و وقتی خودش فیلمهایی که اصل صدای استودیویی این هنرپیشه رو داره چک میکنه می بینه اکثراً زمانی است و بعد منتقدی هم مثلاً می آد و مقاله ای می نویسه در اشاره به کار خسرو از گویندگی ثابت بجای استیو مک کویین .( در صورتیکه خودش یه فیلم ندیده)

4- حالا این قضیه کازابلانکا و بقیه فیلمها است. طبق همین تاریخ فرسوده دوبله ، این فیلم دو بار دوبله شده هر دو تا دوبله هم موجود است دوستان خود ببینند و قضاوت کنند که گوینده اینگرید برگمن کیست.

5- "نيكو خردمند طي سال‌هايي كه به دوران طلايي دوبله مشهور است، گوينده نقش‌هاي بسيار مهمي بود و به جاي بهترين بازيگران سينماي ايران و جهان حرف زد. پس بي‌دليل نيست كه صداي او براي تماشاگر سينما و تلويزيون بسيار آشنا بود. در نخستين دوبله فيلم برجسته «كازابلانكا» ساخته مايكل كورتيز، خردمند به جاي اينگريد برگمن حرف زد و در برابرش ناصر طهماسب به جاي همفري بوگارت گويندگي كرد.

اين دوبله كه متاسفانه در حال حاضر كمتر در دسترس است، نشانگر اوج توانايي خردمند در عرصه‌اي است كه به آن علاقه‌مند بود. سال‌هاي بعد، اين فيلم دوباره دوبله شد و خانم شهلا ناظريان و آقاي حسين عرفاني به جاي بازيگران اصلي آن حرف زدند. همچنين در فيلم «طلسم‌شده» ساخته آلفرد هيچكاك نيز نيكو خردمند بار ديگر به جاي اينگريد برگمن حرف زد و سپس در شاهكار اين كارگردان با نام «بدنام» موفقيت خردمند كامل شد."

منتقدی که میاد برای نیکو خردمند مطلب می نویسه معلوم است که از دوبله هیچی نمی دونه بجای اینکه از گویندگی ثابت اکثر فیلمهای کلودیا کاردیناله حرف بزنه چون این هنرپیشه رو یا نمی شناسه و یا فیلمهاش رو ندیده و مثل بقیه فقط اینگرید برگمن رو می شناسه  اشاره به همین مطلب تکراری بقیه داره به فرض هم این مطلب درست باشه این همه فیلم از اینگرید برگمن  دوبله شده چرا هیچ کدوم نیکو خردمند نیست؟  پس حتماً گزینه های بهتری بوده ، همین طور به جای الیزابت تیلور یک یا دو فیلم حرف زده.

6-فیلم طلسم شده  تا اونجایی که من میدونم  یکبار دوبله شده و اون هم بعد از بدنام است و گوینده اینگرید برگمن بهیجه نادری همسر هوشنگ کاظمی است و اگر همین دوبله تنها دوبله موجود باشد اصلاً صدای نیکو خردمندی نیست که حالا گویندگی بدنام تکمیل کننده آن باشد.

7-مرحومه نیکو خردمند کلی کارهای ماندگار داره ، منتقدین ما چون بلد نیستن فقط به همین سه فیلم اشاره می کنند و ستون سیاه می کنند

8- صدای بهیجه نادری که شبیه صدای ژاله کاظمی است رو می توانید بجای جووان وودوارد در تابستان گرم و طولانی و لورن باکال در دوبله اول قتل در قطار سریع السیر شرق بشنوید.

9- در کتاب جنگل پزشکیان بجای مار حرف نزده  و در گربه های اشرافی هم منانی فکر کنم نقش ادگار رو می گفت نه وکیل رو و در مورد مادر گربه ها یادم نمی یاد.

 

آدرس های مرجع