تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: دوبله و دوبلورها
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.

محمد علی کشاورز بازیگر بسیار توانایی است و نقش عمده ای در تاریخ سینمای ما دارد ولی در هزار دستان و مادر به این دلیل منوچهر اسماعیلی بجای ایشان حرف زد چون اصل  هم همین بود و واسماعیلی برای هر چهار بازیگری که دوبله کرد الحق سنگ تمام گذاشت  چه بسا خود کشاورز و احمد رسول زاده نمی توانستند حق مطلب را در دوبله ادا کنند ان شخصیت شعبون استخونی و محمد ابزاهیم مادر فقط با صدای اسماعیلی می توانست اینچنین ماندگار ویادگار بجا بماند

دوبله سریال هزار دستان علی رغم سنگ اندازی عده ای بی هنر  آنچنان درخششی یافت که برقش چشم بدخواهان را کور کرد . تنها نقطه تاریک دوبله آثار  محمد علی کشاورز جعفر خان از فرنگ برگشته بود که حسین عرفانی با یک لهجه اصفهانی آب نکشیده  حرف زد  و لهجه خسین عرفانی هیچ شباهتی  به لهجه اکبر منانی در این فیلم ندارد چون  خود کشاورز هم لهجه اصفهانی درستی ندارد اگر داشت حداقل کمکی برای بهتر شدن دوبله نقش ایشان در این فیلم داشت

(۱۳۹۱/۸/۱۲ صبح ۱۰:۰۴)زاپاتا نوشته شده: [ -> ]

ماهنامه سينمايي فيلم در شماره آبان ماه 91 گفتگويي خاطره انگيز با محمدعلي كشاورز ترتيب داده است كه داراي نكاتي خواندني است .

مثل اينكه استاد كشاورز هم مانند عزت الله انتظامي از دوبله مجموعه هزاردستان راضي نيست . او در قسمتي از حرفهايش مي گويد:

من سالها فن بيان كاركرده بودم و روي صدايم مسلط بودم اما خيلي جاها نمي شد. سركارهاي علي حاتمي اصلا نميشد صدابرداري سر صحنه بگيرند . فقط دلشدگان صدابرداري سر صحنه بود. در هزاردستان منوچهراسماعيلي  بجاي من و چند نفر ديگر حرف مي زد. يك روز رفتم سر دوبلاژ به علي گفتم چرا صداي من را اينجوري كردي ، من كه اينجوري حرف نزدم . علي سريع من را از اتاق بيرون برد و گفت : " تو اينجا چي كار ميكني ؟ برو اينجا نمون !". اما وقتي احمد رسول زاده بجاي من حرف مي زند ديگر خيالم راحت است.اولا كه به شدت صدايمان شبيه هم است . تا جايي كه وقتي با رسول زاده حرف مي زنم احساس مي كنم خودم دارم با خودم صحبت مي كنم! خودش مي گفت حرف زدن بجاي تو از سخت ترين كارهاي من بوده است. انصافا خيلي براي كارهاي من زمان مي گذاشت وبابت اين ازش ممنونم.

خلاصه اينكه هرچه دوبله اين سريال براي علاقمندان دوبله مهم و حائز اهميت است گويا براي برخي از بازيگران كليدي هزاردستان جاي اعتراض دارد !

من از دهه هفتاد شمسی به بعد سینمای ایران را دنبال نمی کنم پس نمی توانم نظر قاطعی به بعد از دهه هفتاد شمسی بدهم.
ولی سینمای ایران را قبل از دهه هفتاد شمسی خوب می شناسم و دیده ام.

پس با صدای حسین عرفانی به جای رت باتر در فیلم برباد رفته پیشا پیش می گویم : معذرت می خواهم اگر از حقیقت رنجیدید.

در سینمای ایران نه هنرپیشه قابل و به تمام معنی آکتور در میان خانم ها و آقایان داشتیم که بتوانند پرده را فقط با اکتینگ و هنرپیشگی تسخیر کنند و نه فیلم نامه و کارگردان و فیلم بردار توپ داشتیم که بتوانند بدون حضور صدای دوبلورها فیلم را به جایی برسانند.

حقیقت محض این می باشد که بیشتر دوبلورهای قدیمی خودشان تئاتری بودند و اساتید بازیگری یا حداقل به اندازه کافی فیلم امریکایی و اروپایی و روسی و ژاپنی از اساتید مسلم سینمای جهان دوبله کرده بودند که به اندازه قدرترین هنرپیشه های سینمای ایران بتوانند اکت کنند.

حتی خیلی از هنرپیشه های سینمای ایران خودشان در دوبله سر و گردنی داشتند نمونه نقشینه انتظامی  فنی زاده......به عبارت دیگر دوبله آبروی فیلم ایرانی بود.

 دوستان کمی اندیشه کنید وقتی علی حاتمی بیژن مفید ناصر تقوایی دوبلور می آوردند....وقتی صدای ایرج ناظریان در قیصر قلبتان را می لرزاند..... این ها هنر سینمای ایران نمی باشد بلکه مهر تاییدی می باشد بر نبوغ دوبلورهای قدیمی حالا کشاورز و مشایخی و رشیدی و وثوقی هرچه می خواهند بگویند!!!

(۱۳۹۱/۸/۱۲ عصر ۱۲:۴۰)آمادئوس نوشته شده: [ -> ]اگر بازیگری دوره های لازم را دیده و برای ایفای نقش آماده باشد لزومی ندارد قسمتی از اجرای او را با اجرای فردی دیگر تکمیل کنیم.

 مقبولیت بازی هنرپیشگان به خوش صدایی آنها نیست، به بازی و بیان صحیح آنهاست.

به نظر من آقای کشاورز به عنوان بازیگر نقش حق دارند گله مند باشند.

 

کسانی که به دوبله های خوب اعتقادی ندارند در واقع کسانی هستند که هنوز فرق بین تئاتر  و سینما را نمیدانند.

در سینما کارگردان حق دارد (تاکید میکنم: حق دارد) با انواع تکنولوژیها و هنرها بازی بازیگر را رنگ و لعاب بدهد و بازیگر به هیچ عنوان نه تنها حق دخالت ندارد بلکه حتی نمیتواند معترض این قصه باشد و اگر اعتراضی هست بهتراست از ابتدای کار خود را کنار کشد. این ماهیت سینماست.

کارگردان حق دارد به مدد گریمهای سنگین بر باورپذیری (یا عدم باورپذیری) نقش بازیگر اهتمام ورزد.

کارگردان حق دارد به مدد دوربین نادیده های زوایای اطراف چهره و تن بازیگر به رخ بیننده کشد(چیزی که در تئاتر امکان ندارد و بیننده فقط از یک زاویه قار به رویت هنرنمائی بازیگر است)

کارگردان به مدد جلوه های ویژه حق دارد از بازی بازیگر یا از چهره اش حالتی غیر متعارف خلق کند که حتی با هنر وی در تضاد باشد

کارگردان  به یاری موسیقی حق دارد  در لحظاتی خاص بازی بازیگر را اغراق شده جلوه دهد (افزودن بر شدت و حدت احساسی ترااژیک یا کمیک)

و... و کارگردان حق دارد به مدد صداهائی خاص ( و نه لزوما زیبا ) بازی بازیگر را پالایش و گاه پیرایش کند.

من نوشتم کارگردان شما بخوانید سینما

بازیگر در سینما حق اعتراض بر کارگردان را بخاطر دخالتهای وی در اینگونه مقولات هرگز نداشته و ندارد و اگر اعتراضی هم باشد در واقع عرض خود می برد و زحمت تاریخ میدارد. همان کسی که وی را در هزاردستان چهره میکند، همان کسی است که او را درکمال الملک چهره میکند (اینجا با صدای کسی و آنجا با صدای کسی دیگر). اینکه من ازین تکنولوژی ، من از آن صدا ، من ازین فیلمبرداری ، من از آن گریم خوشم آمد یا نیامد به شخص تو مربوط است و نه عالم سینما و عامه. عموم این فیلم را با تمام داشته هایش ( و از جمله دوبله فاخرش ) دوست دارند.

دوست عزیز،

در این که کارگردان قادر مطلق است و می تواند برای جلب نظر تماشاگر دست به هر کاری بزند، شکی نیست. مسئله این است که آیا این کار صحیح است؟ آیا یک بازیگر خوب با صدای طبیعی خودش باورپذیر نیست؟ بله، اگر شرایط فیلم اقتضاء کند می توان فردی را با گریم پیر یا جوانتر کرد و یا حتی کله ی فردی را به تن فردی دیگر چسباند. اما تغییر صدای بازیگر آن هم فقط برای خوش آهنگ کردنش، چه ضرورتی دارد؟ اعتقاد من این است که دوبله باید در فیلمهای خارجی صرف شود، یعنی هدفی که برای آن خلق شده است. در حالت عادی، تغییر صدای بازیگران بزک اضافه و خارج از عرفی است که تنها در سینمای وطنی دیده شده است. ما هرگز دنیرو و براندو را جز با صدای خودشان در فیلمها نمی بینیم. مسلماً صدای صداپیشگان آمریکایی نیز از صدای این بازیگران خوش نواتر و دلنشین تر است.

(۱۳۹۱/۸/۱۴ صبح ۱۰:۰۹)آمادئوس نوشته شده: [ -> ]

آیا یک بازیگر خوب با صدای طبیعی خودش باورپذیر نیست؟ اعتقاد من این است که دوبله باید در فیلمهای خارجی صرف شود، یعنی هدفی که برای آن خلق شده است. در حالت عادی، تغییر صدای بازیگران بزک اضافه و خارج از عرفی است که تنها در سینمای وطنی دیده شده است.

برای شمائی که فکر میکنید دوبله ی فیلمهای وطنی مختص ایران است نمودار زیر را ارائه میکنم.

در مناطقی که به رنگ قرمز نشان داده شده اند اکثر فیلمهای وطنی را نیز دوبله میکردند و بازهم میکنند، آنهم با صدائی غیر از صدای بازیگران اصلی... کشورهائی مانند ایران ، فرانسه ، اسپانیا و ایتالیا و ... که از سرامدان دوبله در سینما هستند

کشورهائی که به رنگ سبز (مات) نشان داده شده اند عمدتا مانند گروه قرمز هستند اما صرفا برای سریالهای تلویزیونی دوبله را اعمال میکنند. همچون کشورهایی که روزگاری شوروی نامیده میشدند...

مناطقی که به رنگ آبی هستند عمدتا و در حال حاضر (تاکید میکنم در حال حاضر) دوبله را معطوف به انیمیشن و کارهای کودکان کرده اند که از آن جمله کشورهائی مانند ایالات متحده ، کانادا ،استرالیا ، ژاپن ، پرتغال و ... را یمتوان نام برد . ایالات متحده سالهای قبل بخش عمده ای از فیلمهای کلاسیک را (بخصوص فیلمهای حماسی خود را ) با بهره گیری از گویندگان حرفه ای و گاه خود بازیگران دوبله میکرد.

در مناطق بنفش عمدتا دوبله برای سریالهای تلویزیونی انجام میشود و برای کارهای سینمائی، دوبله صرفا برای کارهای کودکان است کشورهائی مانند مکزیک و برزیل و ترکیه و ...

(البته با توجه به تسلط و مهارت گویندگان قدیمی که من گویشهای دوبله فیلمهای ایرانی را که پیش از انقلاب و حتی تا اواسط دهه 60 انجام شد را هرگز نفی نمیکنم اما با توجه به کاهش میزان این هنروریها ، در حال حاضر دوبله فیلمهای ایرانی خارج از قواعد هنر است. فراموش نکنید بحث ما بر سر سریال هزاردستان بود و گوینده ای بسیار حرفه ای بنام منوچهر اسماعیلی که نقش شعبان استخوانی وی یکی از نقاط عطف گویندگی این گوینده و تاریخ دوبله است و اگر بازیگری مثل کشاورز بخواهد با چنین صحبتهائی آنرا به چالش کشد در نزد علاقمندان مخاطبی نخواهد داشت. به شخصه از صدای اسماعیلی روی انتظامی زیاد دفاع نمیکنم اما صدای وی روی مشایخی و مخصوصا کشاورز کاملا با بازیهای ایندو منطبق و گاه فراتر است، چیزی که صدای خود مشایخی یا کشاورز فاقد چنین تاثیرگذاری است)

 علي حاتمي تا حدود زيادي به تعريفي كه ماازكارگردان مولف داريم نزديك است. كارگرداني كه حتي به رنگ درخت وميوه هاي فيلمش توجه داشته واگر مثلا سرخي سيبي برايش در حد مطلوب نبوده مي سپرده تا آن سيب را رنگ كنند .در جايي از مرحوم حاتمي خواندم كه ((درختي را در فيلم من نمي بينيدمگر آنكه رنگش زده باشم))حال برايم قابل قبول نيست چنين كارگرداني نسبت به امر دوبله ي فيلمش كه بازتاب دهنده ي ديالوگ هاي زيباي او است(يعني بار زترين جلوه ي هنرش )سهل انگار باشد.اگر به راستي چنان كه آقاي كشاورز گفته اند علي حاتمي ايشان را از اتاق دوبله بيرون برده اند بايد حق را به كارگردان داد زيرا او بوده است كه به درستي مي دانسته لحن بيان ونحوگفتار اسماعيلي به شخصيت شعبان استخاني مي خورده يا نه واگر تشخيص حاتمي در اين بوده كه اسماعيلي و زنده ياد كسمايي كار را مطابق ميل او پيش مي بردند پس چه لزومي به شكوه وشكايت جناب بازيگر است آن هم بعد از اين همه سال.در ضمن رسول زاده صدايي سالخورد وشكننده دارد كه با نقش لمپن هايي چون شعبان استخاني ومحمد ابراهيم متناسب نيست بعضا استاد رسول زاده از پس نقش هاي ديگري از اين دست نيز كه به بياني نافذ وقلدر مابانه نياز دارد بر نيامده.مثلا نقش هنري فوندا در فيلم روزي روزگاري در غرب .اما منوچهر اسماعيلي تبحر زيادي در تيپ سازي مردان بزن بهادر وزور وبازو دار دارد كه اين نقش ها را با لحني بسيار بم وبا چاشني كردن تلفظ هاي لوطي مسلكان اجرا مي كند.در سكانس حضور شعبون استخاني در جلوي سينما ودر برابر پاسخ نوچه اش كه از او مي پرسد.((در امونم اوسا)) با كسره دار كردن حرف ر مي گويد((در اموني))وبا همين لوندي نقش را به درون شخصيت جاهلان پرتاب مي كند حال آقاي كشاورز مي توانند بگويند من جور ديگر گفته ام.چگونه گفته اي استاد بهتر از اين؟

در مناطقی که به رنگ قرمز نشان داده شده اند اکثر فیلمهای وطنی را نیز دوبله میکردند و بازهم میکنند، آنهم با صدائی غیر از صدای بازیگران اصلی... کشورهائی مانند ایران ، فرانسه ، اسپانیا و ایتالیا و ... که از سرامدان دوبله در سینما هستند


(البته با توجه به تسلط و مهارت گویندگان قدیمی که من گویشهای دوبله فیلمهای ایرانی را که پیش از انقلاب و حتی تا اواسط دهه 60 انجام شد را هرگز نفی نمیکنم اما با توجه به کاهش میزان این هنروریها ، در حال حاضر دوبله فیلمهای ایرانی خارج از قواعد هنر است. فراموش نکنید بحث ما بر سر سریال هزاردستان بود و گوینده ای بسیار حرفه ای بنام منوچهر اسماعیلی که نقش شعبان استخوانی وی یکی از نقاط عطف گویندگی این گوینده و تاریخ دوبله است و اگر بازیگری مثل کشاورز بخواهد با چنین صحبتهائی آنرا به چالش کشد در نزد علاقمندان مخاطبی نخواهد داشت. به شخصه از صدای اسماعیلی روی انتظامی زیاد دفاع نمیکنم اما صدای وی روی مشایخی و مخصوصا کشاورز کاملا با بازیهای ایندو منطبق و گاه فراتر است، چیزی که صدای خود مشایخی یا کشاورز فاقد چنین تاثیرگذاری است)

[/quote]

ضمن احترام به نظر و سلیقه ی شما،

در مورد کشورهایی که گفتید، سالهاست که من شبکه های فرانسوی را می بینیم و چیزی جز صدای خود بازیگران نشنیده ام. ( از ایتالیا و اسپانیا اطلاعی ندارم). اما آلن دلون و دوپاردیو و ژان پیر لئو ( بازیگر مورد علاقه ی تروفو) همیشه با صدای خودشان در فیلمها حرف زده اند. اینها صداهای خوبی ندارند و صدای خسروشاهی و اسماعیلی در دهان آنها خوش تر به گوش می رسد.  در مورد سینمای آمریکا هم به موردی برنخورده ام که صدای کاراکتر متفاوت از صدای اصلی اش باشد. مصداق ها به کنار، من هم ممکن است از صدای اسماعیلی خیلی خوشم بیاید و عاشق بیان او باشم اما باید در نظر داشت که صدای هر بازیگر با ویژگی های آن جزء لاینفکی از وجود اوست. صدای خسروشاهی زیباتر از صدای داستین هافمن است، رومانتیک تر و عاطفی تر است، اما صدای داستین هافمن نیست.

نظر من کلی بود، درباره ی صداگذاری فیلمهای فارسی. اگر مشکل صدابرداری نبود، شاید بسیاری از بازیگران آن زمان حاضر نمی شدند در فیلمی بازی کنند که قرار بود بعداً در آن صدایشان عوض شود. مثل آن است که شما کتابی بنویسید و دست به یک آفرینش هنری بزنید، آنوقت ناشر به سلیقه ی خودش آنرا دستکاری کند. چنین تغییرات و دستکاری هایی فقط نشان دهنده ی بی اعتمادی کارگردان به بازیگر است و اصلاً صورت خوشی ندارد.

تقدیم به بزرگواران کافه کلاسیک. من این خانوم محترمی که کنار خانوم حجت هستن رو نمی شناسم؟ (نفر سمت چپی هم خانوم فرانک رفیعی طاری باید باشن؟)

باتشكر از دوستان كافه

خصوصا منصور و آمادئوس عزيز كه اولي را بخاطر دانش وسيعش در حيطه دوبلاژ بسيار دوست دارم و دومي را هم بخاطر ترجمه هاي زيبايش در ويدئو رسانه كه مطمئنا بسياري از دوستان بدون اينكه ايشان را بشناسند فيلمهايي را كه آمادئوس عزيز ترجمه و توسط بزرگان اين هنر دوبله شده ، ديده اند.

بيشتر اعضاء كافه كلاسيك از عاشقان واقعي دوبله اند و در علاقه آنها نمي توان شك كرد. دوبله فارسي در دهه 30 پايه گذارسينماي فارسي و در دهه 40 باعث قوام و تثبيت آن شد.يعني در همان زمانه اي كه مهين كسمايي پشت صحنه دكورهاي فيلم اميرارسلان نامدار در استوديو پارس فيلم همراه و همزمان بجاي روفيا صحبت ميكرد تا لهجه و گويش نارساي اين نابازيگر تازه وارد را با هنر بي بدليش گويا و قابل نمايش كند. روفيا آرايشگري از خطه شمال بود كه با تمام زيبايي اش اما بازيگري نمي دانست و بالطبع فن بيان هم نياموخته بود. اولين دوبله همزمان را كساني چون مهين كسمايي و مهين بزرگي انجام دادند و پس از آن به مدد دوبله و هنر گويندگان سينماي فارسي پاگرفت . بسياري از فيلمسازان با صداي گويندگان،  شخصيتهاي فيلمهايشان را مي ساختند تا براي تماشاگر عامه باورپذير باشد . روايت مي كنند كه گاهي تهيه كنندگان سينما قبل از ساخت فيلم ابتدا با گويندگان مورد نظرشان قرارداد مي بستند تا مبادا مثلا حميد قنبري از دوبله نقش هاي سپهرنيا و تقدسي سرباز بزند و دستشان را در پوست گردو بگذارد. اين قضيه براي سه سوپراستار دوبله ( جليلوند ، ناظريان و اسماعيلي ) بارها اتفاق افتاد كه ابتدا و قبل از بازيگر با آنها قرارداد مي بستند .

پس خدمت دوبله به سينماي فارسي و ماندگاري آن معلوم و مشخص است . اما اين هنر در جهاتي باعث عقب ماندگي سينماي ايران هم گرديد . نابازيگراني كه حتي از گفتن يك ديالوگ ساده هم عاجز بودند به مدد  و ياري دوبلورها بر پرده سينماها نقش مي بستند. اگر نيمچه سرمايه اي هم داشتند مي دادند تا مثلا اسماعيلي بجايشان صحبت كند. سياهه چنين بازيگراني طولاني است . حضور اين افراد باعث دور ماندن استعدادهاي بسياري شد كه هرگز مجال نيافتند خودي نشان دهند و از گردونه حذف شدند.

الان چقدر دوستان اسامي كساني چون فرخ ساجدي ، ايرج رستمي ، جواد قائم مقامي ،منوچهرقاسمي و... را بياد مي آورند .درحالي كه دوبلورهاي بزرگي چون خسروشاهي و جليلوند و اسماعيلي بجايشان صحبت كردند و با همه اين كمكها هم نتوانسند دوام بياورند و فقط نگاتيوها را نور دادند! اگر دوبله نبود و زحمت بي تجربگي و بي استعدادي آنها را دوبلورها نمي كشيدند شايد بجاي آنها دهها پرويز فني زاده ديگر كشف شده بود.

بنابراين دوبله فيلمهاي فارسي شمشير دولبه اي بود كه در عين خدمت به سينماي ايران ناخواسته ( تاكيد مي كنم ناخواسته ) باعث عقب ماندگي بازيگري در سينماي ايران شد. ماهنامه 24 ويژه آبان 91 هم در گفتگويي عمري با فرامرزقريبيان ، نارضايتي او را از دوبله اش در فيلم گوزنها انعكاس داده است . او با صراحت مي گويد حسين عرفاني نقشش را خراب كرده است و اي كاش اسماعيلي بجاي او صحبت كرده بود . او هم مانند محمدعلي كشاورز دوبله را يكسره نفي نكرده است اما ترجيح مي داده كه اسماعيلي بجايش صحبت كند . با اينكه مي دانيم كشاورز و قريبيان هر دو از فن بيان خوبي هم برخوردارند.

با تشکر از شما برای گذاشتن عکس های ناب. می خواستم ببینم تو عکس بالا ازراست نفر چهارم بغل محمد عبادی کی هست.

من هم ضمن تشكر مي خواستم بپرسم غير از خانم شوكت و خانم  رفيعي اون دو تا خانم ديگه كي هستن؟در ضمن ميون آقايون هم غير از تورج نصر و پزشكيان و عبادي و ملك آ‌رايي و آرين نژاد ومناني و افضلي و مو ميوند  بقيه كي هستن؟

حدس مي زنم عكس مال دوبله مجموعه انيميشني شكرستان هست...اگر حدس من درست باشه اون خانم نشسته سمت چپ خانم رفيعي خانم نرگس فولادوند هست.البته مرتضي احمدي و اردشير منظم و سعيد شيخ زاده هم جزو دوبلورهاي شكرستان هستند كه  در عكس غايبند مگه اينكه عكس مال دوبله شكرستان نباشه!

(۱۳۹۱/۸/۱۴ عصر ۰۸:۰۴)سناتور نوشته شده: [ -> ]با تشکر از شما برای گذاشتن عکس های ناب. می خواستم ببینم تو عکس بالا ازراست نفر چهارم بغل محمد عبادی کی هست.
اكبر مناني!

:heart:«جک لمون»:heart: با دوبله جدید به تلویزیون می‌آید

(تصور صدای دیگه ای به جای استاد نوذری فقید و دوست داشتنی،برای جک لمون،خیلی سخته)narahat

منبع : سینما پرس / 27 مهر

مریم صفی خانی دوبله فیلم « دور از خانه » را با گویندگی [استاد] منوچهر اسماعیلی به جای جک لمون به پایان رساند. به گزارش خبرنگار سینما پرس، داستان این فیلم تلویزیونی درباره پیرمردی به نام توماس گرین است که با فرزندانش زندگی می کند . دو نفر از فرزندانش با وی خوش رفتار هستند اما یکی از آنها نسبت به او بدبین است . در یکی از روزها توماس با دختر جوانی به نام لین – با گویندگی مینو غزنوی - آشنا می شود و ماجراهایی برایش پدید می آید .

تعدادی دیگر از گویندگان این فیلم تلویزیونی که برای شبکه تهران دوبله شده عبارتند از : رضا آفتابی ( پیت ) ، وحید منوچهری ( کن ) ، کسری کیانی ، زویا خلیل آذر ، محمود فاطمی ، حسن کاخی ، تورج نصر ، اسفندیار مهرتاش ، علی محمد اشک بوس ، زهرا سوهانی ، متانت اسماعیلی ، امیر حکیمی ، فرزانه شجاعی ، نسرین اسنجانی ، بابک اشک بوس ، امیربهرام کاویان پور و محمد یاراحمدی


دوست عزیز  دوبله ی همزمان  یعنی گویندگی در یک فیلم همزمان با پخش آن فیلم در مقابل دید تماشاچی فیلم  مثل جشنواره کودک و نوجوان اصفهان  که گوینده ها در ابین تماشاچی فیلم روی ژرده را دوبله می کنند.

صحبت کردن دوبلور یا گوینده بجای بازیگر سر صحنه فیلم عنوان دیگری دارد و سوفله گقته می شود  مثل گویندگی بجای شخصیت های عروسکی   یا بازیگر عروسکی

در مورد فرامرز قریبیان  ایشان اظهار نظر بی جهت کرده صدای حسین عرفانی کاملا با نقش منطبق بود و باعث بهتر شدن و تقویت بازی قریبیان شده بود  امروز اگر فیلمهایی که قریبیان خودش صحبت کرده را با فیلمهای دوبله اش مقایسه کنید متوجه عرض من خواهید شد

بهزاد كازابلانكاي عزيز : سوفله كردن تا اواسط دهه 60 در سينماي ايران و در برخي از فيلمهايي كه بعدا دوبله مي شدند مرسوم بود. شخصي - معمولا دستيار دوم كارگردان - ديالوگها را سر صحنه و پشت دوربين براي بازيگر مي خواند و او هم تكرار مي كرد. در دهه 40 و 50 سوفله كردن در فيلمهاي رضا بيك ايمانوردي نمود داشت و اين بازيگر بخاطر بازي همزمان در چند فيلم قادر به حفظ كردن ديالوگها نبود بهمين خاطر سوفلور زحمت ديالوگها را در سر صحنه و دوبلورها در استوديو مي كشيدند( البته عددشماري هم در برخي از فيلمهاي آن زمان بجاي ديالوگ گفتن وجود داشت ).پس سوفله كردن روخواني ديالوگها در پشت صحنه است و در فيلمهاي عروسكي هم اگر صورت بگيرد - كه بعيد مي دانم - به آن سوفله نمي گويند .چون مثلا حميد جبلي همزمان با عروسك گردان ديالوگها را مي گويد و صدابردار هم ضبط مي كند پس نياز به سوفلور نيست كه به جبلي ديالوگها را بگويد و او هم بجاي كلاه قرمزي صحبت كند!

اما درباره گويندگي همزمان خانمها مهين كسمايي و بزرگي ، سيامك ياسمي در خاطراتش گفته است كه اين كار بخاطر بوجود آمدن حس لازم و در سر كار صورت مي گرفت و همزمان با  بازيگر دوبلورها هم صحبت مي كردند و بر خلاف آنچه كه در جشنواره كودك اتفاق مي افتد ديالوگها ضبط مي گردد و در اينجا سوفله اي صورت نگرفته است چون ميكروفن در سر صحنه و كمي دورتر از بازيگران قرار داشته است . بنابراين اطلاق دوبله همزمان و يا ديالوگ گويي همزمان و يا حتي دوبله سرصحنه مناسب تر از واژه سوفله است.

اما بنده هم معتقدم كه حسين عرفاني چند پرده بالاتر از بازيگر در گوزنها صحبت كرده و نياز به اين گويش غليظ و حجيم نبوده است و فراموش نكنيم اين حق بازيگر است كه از صداي دوبلور خود راضي و يا ناراضي باشد .مطمئنا ايشان ديالوگهايي كه در فيلم گفته را با گويش منوچهراسماعيلي نزديكتر مي ديده تا با صداي حسين عرفاني . كما اينكه قرار بوده اسماعيلي بجاي ايشان صحبت كند كه بعلت كدورتي كه آن زمان بين وثوقي و اسماعيلي بر سر مصاحبه اي بوجود آمد اين كار به عرفاني سپرده شد.

Souffler ( سوفله)  و   ( سوفلور) souffleur دو اصطلاح تئاتری است که در تئاتر قدیم فرانسه رواج داشته است. فردی به عنوان سوفلور پای صحنه در قسمتی که از تماشاگران پنهان بوده می نشسته  و وقتی آکتور دیالوگش را فراموش می کرده آنرا آهسته برایش نجوا می کرده است.

(۱۳۹۱/۸/۲۰ عصر ۱۲:۲۴)زاپاتا نوشته شده: [ -> ]

فراموش نكنيم اين حق بازيگر است كه از صداي دوبلور خود راضي و يا ناراضي باشد .مطمئنا ايشان ديالوگهايي كه در فيلم گفته را با گويش منوچهراسماعيلي نزديكتر مي ديده تا با صداي حسين عرفاني . كما اينكه قرار بوده اسماعيلي بجاي ايشان صحبت كند كه بعلت كدورتي كه آن زمان بين وثوقي و اسماعيلي بر سر مصاحبه اي بوجود آمد اين كار به عرفاني سپرده شد.

اگر می شود جزییات کدورت بین اسماعیلی و وثوقی را شرح دهید. کنجکاو هستم.

(۱۳۹۱/۸/۲۰ عصر ۱۱:۱۶)رامین_جلیلوند نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۱/۸/۲۰ عصر ۱۲:۲۴)زاپاتا نوشته شده: [ -> ]

فراموش نكنيم اين حق بازيگر است كه از صداي دوبلور خود راضي و يا ناراضي باشد .مطمئنا ايشان ديالوگهايي كه در فيلم گفته را با گويش منوچهراسماعيلي نزديكتر مي ديده تا با صداي حسين عرفاني . كما اينكه قرار بوده اسماعيلي بجاي ايشان صحبت كند كه بعلت كدورتي كه آن زمان بين وثوقي و اسماعيلي بر سر مصاحبه اي بوجود آمد اين كار به عرفاني سپرده شد.

اگر می شود جزییات کدورت بین اسماعیلی و وثوقی را شرح دهید. کنجکاو هستم.

رامين عزيز من اين قضيه را چند سال پيش در جايي خوانده ام كه هرچه گشتم منبع آن را برايتان ذكر كنم نيافتم .

اما قضيه از اين قرار بوده كه گويا در اوايل دهه 50 بنادرست  از قول منوچهر اسماعيلي براي بهروزوثوقي پيغام مي برند كه اسماعيلي در يكي از استوديوهاي دوبله گفته است كه من بهروز را بهروز كردم و او شهرتش را مديون من است. از طرف ديگر وثوقي كه علي رغم ستاره بودنش هميشه درگير حواشي متعدد بوده است بدون توجه به صحت و سقم اين مطلب در مصاحبه اي به اسماعيلي اهانت مي كند و او را يك دوبلور ورشكسته هنري مي خواند كه فقط طالب شهرت است. اين مسئله براي اسماعيلي ناگوار و غير منتظره بود و بهمين خاطر او از گفتن رلهاي وثوقي امتناع مي كند و كاربجايي مي كشد كه حتي در استوديوهاي دوبله اي كه وثوقي حضور مي يابد اسماعيلي حاضر نمي شود. البته پس از مدتي با پادرمياني علي عباسي تهيه كننده سينما كدورتها برطرف مي شود . اما فيلم گوزنها از دوبله اسماعيلي بجاي فرامرزقريبيان محروم مي شود.

(۱۳۹۱/۸/۲۱ عصر ۰۲:۵۴)زاپاتا نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۱/۸/۲۰ عصر ۱۱:۱۶)رامین_جلیلوند نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۱/۸/۲۰ عصر ۱۲:۲۴)زاپاتا نوشته شده: [ -> ]

فراموش نكنيم اين حق بازيگر است كه از صداي دوبلور خود راضي و يا ناراضي باشد .مطمئنا ايشان ديالوگهايي كه در فيلم گفته را با گويش منوچهراسماعيلي نزديكتر مي ديده تا با صداي حسين عرفاني . كما اينكه قرار بوده اسماعيلي بجاي ايشان صحبت كند كه بعلت كدورتي كه آن زمان بين وثوقي و اسماعيلي بر سر مصاحبه اي بوجود آمد اين كار به عرفاني سپرده شد.

اگر می شود جزییات کدورت بین اسماعیلی و وثوقی را شرح دهید. کنجکاو هستم.

رامين عزيز من اين قضيه را چند سال پيش در جايي خوانده ام كه هرچه گشتم منبع آن را برايتان ذكر كنم نيافتم .

اما قضيه از اين قرار بوده كه گويا در اوايل دهه 50 بنادرست  از قول منوچهر اسماعيلي براي بهروزوثوقي پيغام مي برند كه اسماعيلي در يكي از استوديوهاي دوبله گفته است كه من بهروز را بهروز كردم و او شهرتش را مديون من است. از طرف ديگر وثوقي كه علي رغم ستاره بودنش هميشه درگير حواشي متعدد بوده است بدون توجه به صحت و سقم اين مطلب در مصاحبه اي به اسماعيلي اهانت مي كند و او را يك دوبلور ورشكسته هنري مي خواند كه فقط طالب شهرت است. اين مسئله براي اسماعيلي ناگوار و غير منتظره بود و بهمين خاطر او از گفتن رلهاي وثوقي امتناع مي كند و كاربجايي مي كشد كه حتي در استوديوهاي دوبله اي كه وثوقي حضور مي يابد اسماعيلي حاضر نمي شود. البته پس از مدتي با پادرمياني علي عباسي تهيه كننده سينما كدورتها برطرف مي شود . اما فيلم گوزنها از دوبله اسماعيلي بجاي فرامرزقريبيان محروم مي شود.


ولی از حق نباید گذشت اگر دوبلورها بااون صدای زیبای خود فیلم ها رو دوبله نمی کردند شاید خیلی ازفیلم ها رو ما شاهکار نمی شناختیم .مثلا صدای خود بهروز وثوقی به هیچ عنوان در نقش قیصر یا داش آکل بر روی صورت بهروز وثوقی نمی گنجه مخصوصا فیلم داش آکل با اون گریم سنگین .فکر نکنم بهروز وثوقی با صدای خودش می تونست اون فیلم رو جاودانه کنه همچنین خیلی از بازیگران دیگه ،من یه جا خوندم که زنده یاد فردین گفته بود من فردین بودنم رو از جلیلوند و ایرج دارم یکی به عنوان دوبلور و یکی به عنوان خواننده .همچنین ناصر ملک مطیعی با اون که چهره بسیار عالی برای یک آکتور سینما رو داره اما اصلاصدای خوبی نداره و اگر زنده یاد ایرج ناظریان یا چنگیز جلیلوند جای ایشون صحبت نمیکرد ایشون هم شاید نمی تونست این همه معروفیت رو به دست بیاره.

نمی دانم که اولین بار چه کسی این شایعه را مطرح کرده که رضا بیک ایمانوردی در فیلمها دیالوگ نمیگفته یا به جای دیالوگ هر چی دلش میخواسته میگفته.در چند سایت به این مطلب برخوردم و در کافه کلاسیک هم چندین بار زاپاتای عزیز بدان اشاره کردند .

ولی بر خلاف انچه که بعضی دوستان تصور می کنند اینها شایعه ای بیش نیست و بیک در همه فیلمها حتی در ضعیفترین کارهای خود دیالوگها رو میگفته . فیلمهای زیادی از بیک دیدم که در همه آنها بیک عینا همه دیالوگهارو به درستی میگفته.

بیک ایمانوردی به همراه فردین - بهروز وثوقی - ناصر ملک مطیعی از بزرگترین بازیگران تاریخ سینمای می باشد و نباید جایگاه آنان را نادیده گرفت.

بیک همان کسی بود که کارگردان بزرگی چون ساموئل خاچیکیان وی را کشف کرد . بیک کسی بود که به واسطه بازی در چند فیلم مشترک با کشور ایتالیا به دلیل شباهت نقشهایش به نقشهای جیمز کاگنی در فیلمهای گانگستری در ایتالیا به وی لقب مرد هزار چهره دادند.

این منطقی به نظر نمیاد که بیک در فیلمها به جای دیالوگها عدد شمرده باشد! آیا این گونه دیالوگ گفتن به بازی طرف مقابل ضربه نمی زند؟

حسن شریفی که در آثار خاچیکیان دستیارش بوده درباره بیک میگوید که وقتی که من دیالوگ ها را به او می دادم و می گفتم که ما فردا این صحنه را می گیریم، فردا که برای ضبط می آمد می دیدیم که تمام دیالوگ ها را حفظ کرده.

پوری بنایی درباره بیک گفته که هنگام بازی در فیلم دوردنیا با جیب خالی که در چند کشور اروپایی ساخته شد بیک مترجم ما بود و به چند زبان خارجی مسلط بود.

تنها ایراد کار بیک مانند بسیاری دیگر از بازیگران ایرانی این بود که در اوج شهرت و محبوبیت پیشنهاد بازی در هر فیلمی را می پذیرفت.

از نظر اخلاقی و شخصیتی هم بیک انسانی با تواضع و مهربان بود.

درباره فرامرز قریبیان و محمد علی کشاورز هم باید بگم که هر دو اشتباه میکنند . حسین عرفانی در گوزنها با استادی تمام به جای قریبیان گویندگی کرده و یکی از بهترین کارهای عرفانی گوزنها می باشد. قریبیان بازیگر خوبی است ولی صدای خیلی بدی دارد.

اگر بنا بود که منوچهر اسماعیلی در گوزنها گویندگی کند به جای بهروز وثوقی صحبت می کرد نه به جای قریبیان.

منوچهر اسماعیلی هم خیلی خوب به جای کشاورز در هزار دستان و فیلم مادر حرف زده. آیا صدای خود کشاورز یا احمد رسول زاده مناسب نقشهای کشاورز در سریال هزاردستان و فیلم مادر بودند؟

بیشتر بازیگران ایرانی در مورد دوبلورهای خود قدرنشناس هستند در صورتی که عمده موفقیت و شهرت خوشان را مدیون دوبلورهایشان هستند.

برای مثال جمشید هاشم پور که در دهه هفتاد با صدای منوچهر اسماعیلی ترکتازی می کرد.

سعید راد و داود رشیدی هم در مصاحبه هایی گفته بودند که دوست داشتند هیچ وقت صدایشان دوبله نشود و همیشه صدای خودشان باشد . این دو هیچ وقت از زنده یاد ایرج ناظریان که دوبلور اصلیشان بوده و به بازیهای آنها جان داده یادی نکردند.

جالب اینجاست که سعید راد و داود رشیدی هر دو دارای بدترین صداها می باشند و با هزار زحمت می تونند دیالوگها را ادا کنند.

(۱۳۹۱/۸/۲۱ عصر ۰۵:۵۲)ایرج نوشته شده: [ -> ]

 

بیک ایمانوردی به همراه فردین - بهروز وثوقی - ناصر ملک مطیعی از بزرگترین بازیگران تاریخ سینمای می باشد و نباید جایگاه آنان را نادیده گرفت.

بیک همان کسی بود که کارگردان بزرگی چون ساموئل خاچیکیان وی را کشف کرد . بیک کسی بود که به واسطه بازی در چند فیلم مشترک با کشور ایتالیا به دلیل شباهت نقشهایش به نقشهای جیمز کاگنی در فیلمهای گانگستری در ایتالیا به وی لقب مرد هزار چهره دادند.

پوری بنایی درباره بیک گفته که هنگام بازی در فیلم دوردنیا با جیب خالی که در چند کشور اروپایی ساخته شد بیک مترجم ما بود و به چند زبان خارجی مسلط بود.

تنها ایراد کار بیک مانند بسیاری دیگر از بازیگران ایرانی این بود که در اوج شهرت و محبوبیت پیشنهاد بازی در هر فیلمی را می پذیرفت.

از نظر اخلاقی و شخصیتی هم بیک انسانی با تواضع و مهربان بود.

درباره فرامرز قریبیان و محمد علی کشاورز هم باید بگم که هر دو اشتباه میکنند . حسین عرفانی در گوزنها با استادی تمام به جای قریبیان گویندگی کرده و یکی از بهترین کارهای عرفانی گوزنها می باشد. قریبیان بازیگر خوبی است ولی صدای خیلی بدی دارد.

اگر بنا بود که منوچهر اسماعیلی در گوزنها گویندگی کند به جای بهروز وثوقی صحبت می کرد نه به جای قریبیان.

بیشتر بازیگران ایرانی در مورد دوبلورهای خود قدرنشناس هستند در صورتی که عمده موفقیت و شهرت خوشان را مدیون دوبلورهایشان هستند.

برای مثال جمشید هاشم پور که در دهه هفتاد با صدای منوچهر اسماعیلی ترکتازی می کرد.

سعید راد و داود رشیدی هم در مصاحبه هایی گفته بودند که دوست داشتند هیچ وقت صدایشان دوبله نشود و همیشه صدای خودشان باشد . این دو هیچ وقت از زنده یاد ایرج ناظریان که دوبلور اصلیشان بوده و به بازیهای آنها جان داده یادی نکردند.

جالب اینجاست که سعید راد و داود رشیدی هر دو دارای بدترین صداها می باشند و با هزار زحمت می تونند دیالوگها را ادا کنند.

زنده یاد ایرج دوستدار در سریال تنهاترین سردار وقتی قرار شد بجای داود رشیدی حرف بزند با  منزل رشیدی تماس گرفت و گفتند ایشان رفته فرانسه  . استاد فقید شماره تماس فرانسه رشیدی را گرفت و تماس گرفت  داود رشیدی نبود مجدد تماس گرفت باز رشیدی منزل نبود شماره تماسش را داد  و بالاخره داوود رشیدی از فرانسه با زنده یاد دوستدار تماس گرفت و ایرج دوستدار از داود رشیذی اجازه گرفت که بجایش در سریال حرف بزند  داددد رشیدی گفت من افتخار می کنم که شما بجای منحرف می زنید

اما سعید راد همیشه قدر ناشناس دوبلورهای خودش بود حتی  در مصاحبه ای گفته بود من دیالوگم را ضبط می کردم می دادم به دوبلور کهاین مدلی جای من حرف بزند و جلال مقامی در جواب ش گفته بود  مگر بازیگر جرات دارد به ایرج ناظریان یا منوچهر اسماعیلی بگوید این مدلی بجای من حرف بزن من یک فیلم بجای سعید راد حرف زذم ولی هیچ وقت ایشون را ندیدم

کاظم افرندنیا همیشه از حسین عرفانی تشکر می کرد و علاقه داشت ایشان فیلمهیش را گویندگی کند  همینطور اکبر زنجانپور  فریماه فرجامی با دسته گل از زهره شکوفنده تشکر کرد همینطور شهره لرستانی ...

آدرس های مرجع