تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: دوبله و دوبلورها
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.

موسسه تصوير دنياي هنر فيلم فيلم غريبه ها با بازي جك لمون را وارد شبكه ويدئويي كرده است . اما شاهكار دوبله اين فيلم صحبت كردن منوچهر زنده دل بجاي لمون است !!! گويا اين فيلم سال 86 از سينما يك هم پخش شده است . نمي دانم اين دوبله همان دوبله تلويزيوني است يا خير. اما بهر حال بايد به مدير دوبلاژ اين فيلم در انتخاب زنده دل بعنوان دوبلور لمون نشان .... داد!

عجالتا بنده اين فيلم را روانه كارتن فيلمهاي بدردنخور كردم تا روزگاري ...

(۱۳۹۳/۱/۱ عصر ۰۹:۲۳)زاپاتا نوشته شده: [ -> ]

موسسه تصوير دنياي هنر فيلم فيلم غريبه ها با بازي جك لمون را وارد شبكه ويدئويي كرده است . اما شاهكار دوبله اين فيلم صحبت كردن منوچهر زنده دل بجاي لمون است !!! گويا اين فيلم سال 86 از سينما يك هم پخش شده است . نمي دانم اين دوبله همان دوبله تلويزيوني است يا خير. اما بهر حال بايد به مدير دوبلاژ اين فيلم در انتخاب زنده دل بعنوان دوبلور لمون نشان .... داد!

عجالتا بنده اين فيلم را روانه كارتن فيلمهاي بدردنخور كردم تا روزگاري ...

 غریبه ها نسخه سال 86 : ناصر طهماسب (جک لمون) وسندی دنیس رو نمیدونم دقیقا خانم

 پوستی گفته یا کیانفر . که دوبله دوم هستش . دوبله اولشم هستش که رنده یاد منوچهر نوذری

  صحبت کرده .  این دوبله که شما فرمودین جزوء شاهکارهای مدیریت دوبلاژ جلال مقامی هستش

  ایشون گوینده خوب و توانائی هستن . ولی متاسفانه به جزء چند مورد قلیل زیاد مدیریت دوبلاژ

   خوبی در اون سالها نداشتن . نکته قابل تامل هم این هستش که هرجا هم میره میگه به من فیلم

   نمیدن جهت دوبله و............ خوب اینهم فیلم دادن دوبله کنین پس چرا اینطوری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

    گویا در انتخاب صدای جک لمون فقط بخاطر شباهت اسم دوبلورش ( منوچهر زنده دل با منوچهر

     نوذری) بیشتر توجه کرده تا انتخاب گوینده مناسب نقش

جلال مقامی: وقتی بمیرم عزیز می‌شوم


- 22 March 2014
وقتی به انگیزه‌ی دوبله‌ی فیلم‌های نوروزی آخر سال جویای حال جلال مقامی - پیشکسوت عرصه‌ی دوبله - شدیم، با گله گفت: دوستان ما را فراموش کرده‌اند؛ عجیب است که دیگر مرا نمی‌بینند.

به گزارش ایسنا، مجری برنامه قدیمی «دیدنی‌ها» که به گفته‌ی خودش این روزها فراموش شده است، اظهار کرد: مدتی است که دیگر کار دوبله انجام نمی‌دهم؛ یعنی دیگر به من پیشنهاد نمی‌دهند که بخواهم کار کنم. انگار دیگر فراموش شده‌ام؛ ضمن اینکه شخصا هم آدمی نیستم که بروم و از دوستان تقاضا کنم تا به من کار دوبله بدهند‌؛ بنابراین اگر خودشان دلشان بخواهد مرا به کار دعوت می‌کنند، دیگر چه نیازی به گفتن من است.

او بیان کرد: وقتی بمیرم قطعا پیش دوستان عزیز می‌شوم. عجیب است جوانانی که زیر دست خودم بودند و اکنون برای خودشان گوینده شدند، دیگر مرا نمی‌بینند. گویا یادشان رفته من در دوبله چه کار کردم!

مقامی همچنین ادامه داد: اکنون تنها فعالیتم در رادیو البرز است،‌ آن هم به خاطر این که نمی‌خواهم احساسم کشته شود؛ چرا که دلم نمی‌آید تا زمان مرگم از میکروفن دست بکشم.

این دوبلور و مجری پیشکسوت در پایان گفت: خدا را شکر که جوانان زیادی وارد عرصه‌ی دوبله شده‌اند و سرشان شلوغ است. با این حال که فراموش شده‌ام اما برای همه‌ی جوانان آرزوی سلامتی و موفقیت می‌کنم.

البته من شنیده ام جلال مقامی عزیز در مقطعی دوستان و همکاران خود را آزده خاطر کرده اند.

راست یا دروغ به گردن راوی.....

منوچهر زنده دل برگشته ایران؟

یادمه یه مقطعی صداشون رو از شبکه های همسایه می شنیدیم!

اگخ برگشته باشه جای خوشحالی داره...

(۱۳۹۳/۱/۲ عصر ۱۱:۴۹)soheil نوشته شده: [ -> ]

البته من شنیده ام جلال مقامی عزیز در مقطعی دوستان و همکاران خود را آزده خاطر کرده اند.

راست یا دروغ به گردن راوی.....

اين قضايا مربوط به دهه 70 است كه جلال مقامي بسياري از دوبله هاي تلويزيون را در اختيار گرفته بود . با مطبوعات مصاحبه هاي فراوان مي كرد و بنوعي خود را از متوليان دوبله در ايران مي ناميد(كه البته مطبوعات در اين امر مقصر درجه اول بودند). اين بحث و گفتارها باعث كدورت همكارانش شده بود كه در خاطرم هست ناصر طهماسب در لفافه و ابوالحسن تهامي صريحتر به او اعتراض كردند كه همه قديميها در اعتلاي دوبله نقش داشته اند ،چرا  برخي از همكاران همه چيز را پاي خود مي نويسند. البته از اواخر دهه 70 با تغيير مديريتها در امور دوبلاژ تلويزيون جلال مقامي كم كارتر شد و در دهه 80 فعاليتش بسيار كاهش يافت (البته در اين ميان بايد متوقف شدن دوبله سريالهاي فارسي و همچنين ورود گويندگان جديد را هم مزيد برعلت دانست ) . بعدها او در مصاحبه هايي قصد دلجويي از همكارانش را داشت و رويه قبلي خود را اصلاح كرد كه البته تاثير آنچناني بر روابط غير دوستانه ميان دوبلورها نداشت. چون مصادف شد با قضيه اعتصاب دوبلورها در سال 84 و تيرگي روابط بين آنها.

جلال مقامي گوينده اي بسيار تواناست . مديريت دوبله ماندگار فيلم در مسير تندباد (ساخته مسعود جعفري جوزاني) در دهه 60 نمونه اي مثال زدني از يك دوبله فاخرفيلمهاي فارسي است كه اگر تماشاگر عادي آن را نگاه كند تصور مي كند اين فيلم با صداي سرصحنه است . اما او در گويندگي موفق تر از مديريت دوبلاژ بوده كه سريال لبه تاريكي و رابرت ردفوردهايش از بهترين نمونه هاست. در زحمت و تلاش او در دهه طلايي دوبله نمي توان شك كرد و اگر هم در دهه 70 مسائلي پيش آمد بعلت همان حس نوستالوژيك ما ايرانيان است كه بخاطر برنامه ديدنيها و شناخت چهره او - برخلاف دوبلورهاي ديگر -  تا نام دوبله به ميان مي آمد چهره و نام او اولين گوينده اي بود كه به ياد علاقمندان و مطبوعاتيها مي آمد.

فارغ از همه اين مسائل شايسته نيست كه اساتيدي چون او در حاشيه بنشينند و در انزوا باشند ،در حالي كه بسياري از نورسيده ها براحتي واژه استاد را براي خود خرج مي كنند كه در نهايت به نقطه امروز و وضع فجيع دوبله برسيم . البته اگر دوبله اي ديگر وجود داشته باشد...

امروز در گشت و گذار در ف ی س بوک به خبر نگران کننده ای برخورد کردم که در اون ذکر شده بود استاد صادق ماهرو حدود دوماهه که به کما رفتن. خیلی ایشون و صدای ایشون رو دوست دارم. امیدوارم در آغاز این سال نو ایشون سلامتیشون رو به دست بیارن و دوستدارانشون رو از نگرانی در آرن.

ببینم کسی کلیپ مصاحبه ایشون در برنامه هنر دوبله رو داره؟

(۱۳۹۳/۱/۳ صبح ۰۸:۴۷)زاپاتا نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۳/۱/۲ عصر ۱۱:۴۹)soheil نوشته شده: [ -> ]

البته من شنیده ام جلال مقامی عزیز در مقطعی دوستان و همکاران خود را آزده خاطر کرده اند.

راست یا دروغ به گردن راوی.....

ا

.

فارغ از همه اين مسائل شايسته نيست كه اساتيدي چون او در حاشيه بنشينند و در انزوا باشند ،در حالي كه بسياري از نورسيده ها براحتي واژه استاد را براي خود خرج مي كنند كه در نهايت به نقطه امروز و وضع فجيع دوبله برسيم . البته اگر دوبله اي ديگر وجود داشته باشد...

به خودم قول داده ام که در سال جدید حرفهای خوب بزنم و انرِژی مثبت داشته باشم ولی بناچار  باید اذعان کنم که از این اظهار نظرهای ژورنالیستی که برای جذب مخاطب و بالارفتن تیراژ  ساحت هنر را مورد هجوم قرار میدهند متنفرم در استاد بودن  جلال مقامی تردید نیست ولی  خودکرده را نیز تدبیر نیست

(۱۳۹۳/۱/۳ صبح ۰۸:۰۳)rahgozar_bineshan نوشته شده: [ -> ]

منوچهر زنده دل برگشته ایران؟

یادمه یه مقطعی صداشون رو از شبکه های همسایه می شنیدیم!

اگخ برگشته باشه جای خوشحالی داره...

بله ایشون برای تعطیلات عید نوروز به ایران برگشته‌اند.

فیلم سینمایی هابیت سفری غیر منتظره امشب و فردا شب از شبکه 3 سیما


به مدیریت دوبلاژ : امیر محمد صمصامی

با گویندگی : حسین عرفانی، منوچهر زنده دل،بهرام زند، ناصر طهماسب ، پرویز بهرام،شروین قطعه ای، محمدعلی دیباج ، الیزا اورامی ، افشین زینوری، اکبر منانی، همت مومیوند، علیرضا باشکندی ، کسری کیانی،محمد عبادی،تورج نصر، محمد یاراحمدی، ولی الله مؤمنی، بیژن علی محمدی و ...

(صمصامی به جای گالوم صحبت کرده است.)

آناهيتا دري كه در سريال كلاه پهلوي عهده دار نقش تهمينه بود سالهاي 72 و 73 كه كودكي خردسال بود به اتفاق مليكا و ماندانا معجزي فرزندان زهره شكوفنده در دوبله برخي از فيلمهاي جشنواره كودك و نوجوان (بعد از نمايش در جشنواره) شركت مي كرد. البته نه دري و نه فرزندان شكوفنده هيچكدام در دوبله نماندند.

اين مطلب نيز در ماهنامه فيلم دي ماه 1372 چاپ شده است.

(۱۳۹۳/۱/۵ صبح ۰۷:۱۹)جیسون بورن نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۳/۱/۳ صبح ۰۸:۰۳)rahgozar_bineshan نوشته شده: [ -> ]

منوچهر زنده دل برگشته ایران؟

یادمه یه مقطعی صداشون رو از شبکه های همسایه می شنیدیم!

اگخ برگشته باشه جای خوشحالی داره...

بله ایشون برای تعطیلات عید نوروز به ایران برگشته‌اند.

فیلم سینمایی هابیت سفری غیر منتظره امشب و فردا شب از شبکه 3 سیما


به مدیریت دوبلاژ : امیر محمد صمصامی

با گویندگی : حسین عرفانی، منوچهر زنده دل،بهرام زند، ناصر طهماسب ، پرویز بهرام،شروین قطعه ای، محمدعلی دیباج ، الیزا اورامی ، افشین زینوری، اکبر منانی، همت مومیوند، علیرضا باشکندی ، کسری کیانی،محمد عبادی،تورج نصر، محمد یاراحمدی، ولی الله مؤمنی، بیژن علی محمدی و ...

(صمصامی به جای گالوم صحبت کرده است.)

اول از همه باید تشکر کنم از اطلاع رسانیتون.

من قسمت دوم این فیلم رو دیدم. خیلی بهتر از این میشد دوبله اش کرد. انتخاب صداها اصلاً به مذاق من خوش نیومد. انتخاب صدای شروین قطعه ای برای بیلبو بگینز به نظر من اصلاً جالب نبود و آقای صمصامی می تونست از دوبلور تازه نفس تر و صدای شیک تری مثل کسری کیانی استفاده کنه(البته اگه کسی مثل ژرژ پطروسی رو نادیده بگیریم). یا مثلاً صدای بیژن علیمحمدی برای شاه گابلین ها مناسب نبود و صداهای بم تری مثل خسرو شمشیرگران یا ناصر احمدی یا لااقل محمد عبادی(با صدای بم و دادن اندک رگه های طنز به آن شخصیت ) بهتر بود. صدای دیباج برای سارومان گرچه ذره ای نمی تونست جای خالی صدای مرحوم کاملی رو پر کنه و به نظر من یه صدای بم تر هم باید استفاده میشد ولی خوب خیلی دافعه نداشت.

در مورد صدای گالوم باید بگم امیر محمد صمصامی به نظر با دادن افکت صوتی به صداش و تقلید تیپ مرحوم قطعه ای به این باور رسیده بوده که تیپ مرحوم قطعه ای بهترین تیپ برای گالوم بود و همین باعث شده بود با رعایت موارد فوق مخاطب چندان متوجه تغییر صدای گالوم (نسبت به اپیزود ارباب حلقه ها) نشه یا حداقل به شک بیفته. اگه خود من دوستان بهم نمیگفتن که قراره صمصامی جای گالوم صحبت کنه اصلاً متوجه نمیشدم که این صدا مال صمصامیه. ولی با این حال صدای ساخته شده توسط صمصامی ضعفای زیادی داشت. بعضی جاها  صداش تبدیل به یه جیغ بنفش آزار دهنده میشد. یا مثلاً اصلاً توی صداش حس خباثت و شخصیت دو وجهی گالوم توش دیده نمیشد . نحوه بیان جملات خیلی بدون حس بود. جوری که مثلاً فقط از روی متن در حالیکه داره ادای تیپ مرحوم قطعه ای رو در میاره خیلی سطحی روخوانی میکنه. صحنه مطرح کردن معماها رو بهتر از این میتونستن کار کنن. تکیه کلامی که گالوم داشت "گرانبها"(خطاب به بیلبو) بود. اصل این کلمه نمیدونم چی بوده ولی خیلی بهتر از اینها میشد ترجمه بشه. و اصلاً ادای این کلمه در دهان آقای صمصامی نمی چرخید و یه جوری بود انگار این کلمه رو به زور چسبوندن به دیالوگا. شما مقایسه کنید با ارباب حلقه ها که مرحوم قطعه ای چقدر زیبا کلمه ی " عزیز من"(خطاب به حلقه) یا "ارباب"(خطاب به فرودو) رو ادا می کردن.

در مجموع دوبله کار(حدقل قسمت دوم که من دیدم) خیلی دلچسب نبود و اصلاً ارباب حلقه ها رو برای من یادآوری نکرد.

ممنون میشم اگه کسی لیستی از تمامی دوبلورهای فیلم به همراه نقششون داره برامون بذاره.

بیست و پنج سال (19 فروردین 1368) گذشت اما نام و یادش همیشه زنده است

ثریا قاسمی

در صحنه ای از نمایش " از پشت شیشه ها " به کارگردانی رکن الدین خسروی در سال 1347 (بازیگر مقابلش نمیدونم کیه. حدس میزنم نعمت اسدالهی باشه ولی مطمئن نیستم)

دوستان خیلی وقت بود می خواستم در مورد خانم ثریا قاسمی و فعالیتهاشون تو دوبله از دوستان اطلاعاتی کسب کنم حالا که اسکورپان عزیر عکس خانم قاسمی رو گذاشتن من هم فرصت رو غنیمت می شمارم  و از شما می پرسم خانم قاسمی چه قدر سابقه کار تو دوبله رو دارند؟ من به جز سریال داستان زندگی-هانیکو- جایی دیگه کاری از ایشون ندیدم حالا شاید در فیلمهای فارسی جای خودشون صحبت کرده باشند اما به جز سیال هانیکو ایشون در چه فیلم یا سریال خارجی دیگه ای حرف زدند و چه قدر سابقه دوبلاژ دارند؟

با تشکر

(۱۳۹۳/۲/۶ عصر ۱۲:۲۶)rahgozar_bineshan نوشته شده: [ -> ]

دوستان خیلی وقت بود می خواستم در مورد خانم ثریا قاسمی و فعالیتهاشون تو دوبله از دوستان اطلاعاتی کسب کنم حالا که اسکورپان عزیر عکس خانم قاسمی رو گذاشتن من هم فرصت رو غنیمت می شمارم  و از شما می پرسم خانم قاسمی چه قدر سابقه کار تو دوبله رو دارند؟ من به جز سریال داستان زندگی-هانیکو- جایی دیگه کاری از ایشون ندیدم حالا شاید در فیلمهای فارسی جای خودشون صحبت کرده باشند اما به جز سیال هانیکو ایشون در چه فیلم یا سریال خارجی دیگه ای حرف زدند و چه قدر سابقه دوبلاژ دارند؟

با تشکر

بسیاری از دوبلورهای قدیمی دانش آموختۀ تأتر بودند و یا هنرستان هنرپیشگی می رفتند و به این جهت صدایی پرورش یافته داشتند از جمله هوشنگ لطیف پور، فهیمه راستکار، پرویز بهرام، رفعت هاشم پور و... که از پیشکسوتان دوبله اند (استاد لطیف پور در معرفی و ترغیب هم دوره ای هایش به دوبله، سهم عمده ای داشت) یا همچون بانو ژاله (شوکت علو) و مرتضی احمدی در چندین رشتۀ هنری (رادیو، تأتر، سینما، دوبله، تلویزیون) به صورت همزمان فعالیت می کردند که صدا نقطۀ مشترک این رشته های مختلف بود. بسیاری از گویندگان رادیو، از جمله گویندگان برنامۀ «داستان شب» که آن زمان مخاطب وسیعی داشت، بعدها وارد دوبله شدند. دوبلورهایی هم بودند که همواره با واحد رادیو همکاری داشته اند به ویژه در برنامۀ محبوب «صبح جمعه با شما» (از جمله منوچهر نوذری، عزت الله مقبلی، اصغر افضلی، منوچهر والی زاده، مهین برزویی و...). البته کار گویندگی در نمایش های رادیویی با دوبله متفاوت است و گوینده های رادیو با صدایشان نقش بازی می کنند و از این جهت به آنها بازیگر رادیو می گویند که به مراتب از دوبله سخت تر است چون تصویری وجود ندارد که گوینده از بازیگر الهام بگیرید و تماماً باید از قدرت تخیل خویش مایه بگذارد و در عین حال ریتم کار را هم در نظر بگیرد؛ بنابرین گویندگانی که سابقۀ بازی نمایشنامه های رادیویی را داشتند، از پس دوبله هم بر می آمدند (از جمله فریدون اسماعیلی و یا مهین نثری و اکبر زنجانپور در دوران اعتصاب). گویندگانی که از رادیو پا به دوبله گذاشتند دو دسته بودند: دسته اول هنرمندانی چون خانم ها تاجی احمدی، نیکو خردمند، نجمی فروهی (نجم الملوک وثوقی)، مهین بزرگی (فاطمه ابوالقاسم تبریزی)، آذر دانشی، فرخنده (معصومه فرخنده مآل)، آقایان حمید قنبری، مانی (محمد خواجوی ها)، مهدی علیمحمدی، داوود نماینده، پرویز بهادر که همگی در نوع خود از حرفه ای ها و بهترین های تاریخ دوبله به شمار می روند و همچنین شیوا گورانی و مژگان عظیمی از گویندگان برنامۀ «سلام کوچولو» به تهیه کنندگی عذرا وکیلی و دسته دوم هنرمندان تأتر و نمایش همچون نصرت الله محتشم، پرخیده (نورالهدی مظفری)، هوشنگ بهشتی، منصور متین، مورین (منیر امیر)، مهین دیهیم (کبری رجایی آزاد)، عباس مصدق، مهین معاون زاده، اشرف کاشانی، توران مهرزاد (فاطمه بزرگمهری راد)، سیروس ابراهیم زاده، منصور والامقام، شمسی فضل اللهی، مریم پروین، مریم فرخ نیا، آزیتا لاچینی، احمد آقالو و ثریا قاسمی که به شکل جسته گریخته و پراکنده به دوبله پرداختند و بیشتر ترجیح دادند که بازیگر باشند تا دوبلور و یا نهایتاً در دوبلۀ فیلم هایی که بازی کرده اند به جای خودشان حرف بزنند. تعداد فیلم هایی که با صدای آنها دوبله شده اندک است و معمولاً نقش های اصلی هم نبوده اند. (شاید هم در دوبلۀ سریال های خارجی قبل از انقلاب شرکت داشته اند). قدیمی ترین صدای موجود از خانم قاسمی، فیلم داشتن و نداشتن اثر هاوارد هاکس و به مدیریت زنده یاد عطاءالله کاملی است که نقش مکمل زن این فیلم را گفته. خانم ثریا قاسمی بعد از انقلاب و در دهۀ شصت در دو تا از سریال های پر طرفدار ژاپنی، سالهای دور از خانه (به مدیریت ژاله علو) و داستان زندگی (به مدیریت عطاءالله کاملی) به ترتیب در نقش های مادر ریوزو و مادر هانیکو حرف زده است و جالب اینکه مدیر دوبلاژ سریال گرگها (1367 - ساختۀ داوود میرباقری) هم بوده ولی با وجود اینکه نقش اول زن آن را بازی کرده بود، از خانم رفعت دعوت کرد که به جایش حرف بزند. همچنین سرپرست گویندگان فیلم خواستگاری (1368 - ساختۀ مهدی فخیم زاده) با بازی خودش. آخرین کار دوبله قاسمی در سریال ایرانی معصومیت از دست رفته (باز ساختۀ میرباقری) بود که به جای مرضیه برومند حرف زد و گویا خانم برومند نسبت به دوبله شدن نقش اش معترض بوده است. قطعاً حضور مستمر هنرمندانی چون قاسمی می توانست به دوبله و به خصوص در بهبود دوبلۀ بعد از انقلاب کمک کند اما اینگونه نشد و ثریا قاسمی از گذشته تا حال حاضر به قدری پر کار بوده که تعداد فیلم ها و سریال هایی که بازی کرده دیگر قابل شمارش نیست (و بیشتر هم شامل ایفای نقش تکراری مادر و مادربزرگ های سنتی در سریالهای نازل) بنابراین دیگر فرصتی برای دوبله ندارد و یا نخواسته که در این عرصه هم فعال باشد. درست است که بسیاری از دوبلورهای قدیمی اصلاً به سودای بازیگر شدن، قدم در راه هنر گذاشته اند ولی دست سرنوشت آنها را به پای میز دوبله کشاند و ماندگار شدند؛ به هر حال دوبلوری بسیار سخت تر از بازیگری است و این را بسیاری از دوبلورهایی که تجربه بازیگری هم داشته اند، تأیید می کنند؛ از جمله زنده یاد نیکو خردمند در برنامۀ صداهای ماندگار...

--------------------------

* ثریا قاسمی متولد 1319 و دختر شادروان نادره (حمیده خیرآبادی)، فعالیت هنری خود را در رادیو از سال 1340، دوبلاژ از سال 1342، تأتر از سال 1344، سینما از سال 1347 و با فیلم مهم آرامش در حضور دیگران (اثر ناصر تقوایی) آغاز نمود و با بازی در مجموعۀ تلویزیونی تلخ و شیرین به محبوبیت رسید. (تاریخ ها بر گرفته از کتاب فرهنگ سینمای ایران/جمال اُمید/1377)

<!--[if gte mso 9]>

<!--[if gte mso 9]> Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA

مرا به پخش تو امیدی نیست...!!!

(درباره دوبله های تلویزیونی نوروز 93 )

 حکایت این روزهای تلویزیون حکایت مرغ یک پا است، اصرار بر عملکردی ناصواب و توهین به شعور مخاطب، مصداق عینی هر سال دریغ از پارسال. دیگر کار از هر گونه سانسور، ممیزی، جرح و تعدیل و یا هر عنوان دیگری گذشته، واقعیت این است که فیلم های خارجی در سیستم پخش صدا و سیما مُثله می شوند!. اثری هم که مُثله شد دیگر چه فرقی می کند که برای نمونه کلیّت دوبله فارسی آن چطور است؟ فیلم در این موقعیت نکته قابل بحثی ندارد، نه درامش مشخص است و نه روابط میان شخصیت ها به ویژه اگر محور داستان بر مبنای ارتباط بین زن و مرد باشد. برای نمونه زمانی که فیلم 134 دقیقه ای «دوازده سال بردگی» تبدیل به 98 دقیقه و فیلم 111 دقیقه ای « قطار شبانه به لیسبون» به 70 دقیقه تبدیل می شوند و از شبکه های جناب مستطاب تلویزیون به نمایش در می آیند، تنها باید عنوان «جنایت تصویری» را به این اقدام سخیف داد!. آخر چه اصراری است بر پخش این گونه آثار که قرار است بلایای این چنینی بر سرشان آورند؟ آخر پخش فیلم به چه قیمتی؟ تازه حضرات در دلِ این سانسور کردن شان، روی به راه کارهای هنرمندانه آورده اند. در تدوین اصلی فیلم « دوازده سال بردگی» فریمی دیزالو وجود ندارد ولی در تلویزیون ما که قرار است فیلم بنا به سلیقه کارمندان پخش جرح و تعدیل شود، تصاویر را با دیزالوی خود ساخته به هم وصل می کنند. حالا این مورد را در کنار حذف تمام صحنه های نوازندگی ویولن شخصیت اول فیلم، شلاق زدن ها در نماهای نزدیک و حتّی تغییر اسم سالومون به سالو بگذارید!!!. در این فضای نازل نکته بامزه این جاست که  کارشناسانی برای نقد و بررسی فیلم ها می آورند که بطور کامل در تناسب با اهداف پخش تلویزیون هستند. شاهد مثال این موضوع تحلیل فیلم « قطار شبانه به لیسبون» توسط دو به اصطلاح کارشناس برنامه بود که با غروری آزاردهنده به بررسی این فیلم پرداختند و به این نکته ساده توجه نداشتند که شخصیت اول فیلم ( جرمی آیرونز) بر اثر حادثه ای از سوئیس به سمت پایتخت پرتغال می رود نه از سوئد!.اینان در طول گفت و گویشان سوئد را به جای سوئیس گرفته بودند که نشانگر دید و دقت عمیق شان هنگام تماشای فیلم بوده است. نوع چیدمان فیلم ها از نظر ژانر در جدول پخش نوروزی هم داستانی دارد. در سال های اخیر همواره این پرسش در ذهنم شکل گرفته که چرا برای ایّام نوروز انبوهی از فیلم های اکشن با مایه های خشونت پُر رنگ و نبرد با انواع و اقسام هیولاها و موجودات فضایی برای بیننده تلویزیونی در نظر می گیرند؟ این فیلم ها چه تناسبی با این ایّام دارند؟ البته به پاسخ این پرسش رسیدم که برای مدیران و ناظران پخش تلویزیون سانسور این قبیل آثار به مراتب راحت تر از ژانرهای دیگر است چرا که مملو از صحنه های زد و خورد و تعقیب و گریز و انفجار هستند و هم دیالوگ های کوتاه و بریده دارند. نکته در این جاست که این نوع فیلم ها به اصطلاح «دوبله خور» نیستند و قرار نیست با دوبله اتفاق خوبی برای تماشایشان بیافتد. برای نمونه در قسمت ششم فیلم «سریع و خشن» با فهرست بلند بالایی از دوبلورها برای دوبله این فیلم مواجهیم که این حضور می تواند پسندیده باشد اما وقتی فیلم از اساس دوبله خور نیست در نتیجه این دوبله برای تلویزیون اعتباری نمی آورد.

به این مهم اعتقاد دارم که عوامل دوبلاژ در تلویزیون کم فروشی نمی کنند و تمام تلاش شان را برای ارائه کاری شایسته به کار می گیرند.  درباره ویژگی های دوبله پخش نوروزی به تفصیل در مقاله « کابوی های عارف» - که در بخش مقالات سایت موجود است- اشاراتی داشته ام و برای گریز از هر گونه تکراری تنها به این نکته اکتفا می کنم که واحد دوبلاژ سیما همچنان با شرایط زمانی و کاری فشرده روزهای انتهایی سال درگیر است و اثر مستقیم این معضل را در دوبله برخی از فیلم ها می توان دید. در این راستا، عملکرد دوبلورها خالی از اشکال نبوده و نیست حتی در همین تعداد فیلمی که در نوروز امسال دیدم اشکالاتی از لحاظ انتخاب صدا و نوع نقش گویی ها وجود داشت؛ به مانند انتخاب صدای ناصر احمدی برای ویلیام فیچنر (در فیلم «بهشت» با عنوان عوض شده در پخش با نام «تبعیض»!) و افشین زینوری به جای تونی لئونگ (در دوبله «استاد بزرگ») ولی معتقدم هر گاه از حبّ و بغض و رفیق بازی در دوبله دوری جُسته اند سرانجام خوبی برای کارشان رقم خورده است.

 پس وقتی که نمی توانم با این همه حذف و تغییری که نسبت به فیلم ها در تلویزیون اعمال شده درباره کلیّت دوبله معدود فیلم هایی که دیده ام با خیالی آسوده نظر دهم، باید از نقش گویی های درخشان تعدادی از گویندگان در این جا یادی کنم. لا اقل اینان به کارشان مؤمن هستند.

  ژرژ پطروسی: یک نقش گویی استادانه و تمام عیار به جای اربابی سنگدل و فاسق با بازی چشمگیر مایکل فاسبندر در فیلم «دوازده سال بردگی»، در هماهنگی با بازی بازیگر، آموزشگاهی برای آنان که می خواهند شیوه نقش گویی صحیح در دوبله فارسی را بیاموزند. سکانسی که ارباب از بردگان سیاه بخت می خواهد میزان محصول پنبه ای را که چیده اند برایش بگویند تا با دیروزشان مقایسه کند و اگر کم کاری کرده اند با شلاّق تنبیه شان کند، لحن گفتار و شیوه بیان پطروسی تماشایی و به یادماندنی است.

 ناصر طهماسب: وقتی پای نقش گالری دار مغرور و به ظاهر متشخص - جفری راش در «بالاترین پیشنهاد» - در میان باشد، چه فردی شایسته تر از ناصر طهماسب برای نقش گویی به جای شخصیتی با این ویژگی ها. شخصیتی که در روند داستان فیلم همه بُت وارگی اش توسط توطئه ای شکسته شده و به سمت نابودی می رود. این تغییر حالات لحظه به لحظه در دوبله استاد وجود دارد.

زهره شکوفنده: به جرأت دوبله نقش دکتر رایان استون (ساندرا بولاک در «جاذبه») نفس گیرترین نقش گویی کارنامه شکوفنده است که از این آزمون سخت و طاقت فرسا سربلند بیرون می آید.  ویژگی های منحصر به فرد این نقش که اشاره به رهایی و سرگردانی زنی فضانورد بر اثر حادثه ای دلهره آور در فضای بی کران دارد و بر اثر این حادثه مُدام درخواست کمک برای نجات از همکارانش در این موقعیت بُحرانی می کند. نفس نفس زدن های رایان که نشانگر فقدان اکسیژن در کپسول هوا و اوج ترس و تنگنای اوست در نقش گویی شکوفنده به روشنی پیداست

بهرام زند: هنوز هم از نقش گویی های زند به جای رابرت دنیرو لذّت می برم. اجرای با وقاری به جای نقش های دنیرو دارد. البته این شیوه نقش گویی با وقار از سوی زند تنها به دنیرو اختصاص ندارد بلکه در دوبله سایر بازیگران نیز دیده می شود، برای مثال دوبله جرج کلونی در فیلم «جاذبه». شخصیت مرموز سایمون سیلور (دنیرو) در فیلم «چراغ های قرمز» دست دوبلور را برای اجرای حرفه ای و متفاوت باز می گذارد و این بار هم زند با توانایی بالا و علاقه مندی خاص خودش به جای دنیرو نقش گویی کرده و همچنان صدا و نوع بیانش در تناسب با چهره و بازی این بازیگر مشهور است.

علیرضا باشکندی: معتقدم این بهترین نقش گویی باشکندی از آغاز فعالیت اش تاکنون است. دوبله ای اندازه و با حرارت، بهترین سیلین مورفی که تا به امروز دوبله شده آن هم در نقش جوانی به نام تام باکلی که تمام توان خود را به کار می گیرد تا گره از کار تردستی مرموز (رابرت دنیرو) بگشاید. کار باشکندی در دوبله «چراغ های قرمز» تحسین آمیز از آب درآمده است.

شروین قطعه ای: شاید در تقدیر قطعه ای است که هر زمان برای دوبله جانی دپ انتخاب شده با گریمی سنگین و به تعبییری نامتعارف از چهره واقعی این بازیگر روبرو شده است. در نتیجه این شکل و قیافه و نوع بازی بر شیوه اجرای دوبلور نیز تأثیر می گذارد. این موضوع برای قطعه ای در گذشته با دوبله نقش جک اسپارو و اینک با دوبله نقش سرخ پوستی به نام تونتو در «تفنگدار تنها» اتفاق افتاده است، سرخ پوستی با خصوصیات قبیله ای خویش با عقاید و آموزه های آشنا. به شخصه در دوبله این فیلم شاهد تکامل نقش گویی های قطعه ای به جای جانی دپ هستم، خیلی حرفه ای و مطمئن.

افشین زینوری: به نظرم زینوری در طول این سال ها با دو بازیگری که بیشتر از سایرین به جایشان نقش گویی داشته هم زمان رشد کرده است، یکی لئوناردو دی کاپریو و دیگری مت دیمون. وی در دوبله فیلم «تبعیض» اجرای مسلّطی به جای دیمون دارد به ویژه در لحظاتی که شخصیت داستان آگاه به آلودگی اش توسّط مواد رادیواکتیو می شود و در این مخمصه با درد و نفس زدن های جانکاه به شرح واقعه می پردازد، کار زینوری درخشان است.

حسین عرفانی: باز هم دوبله خاطره انگیزی دیگر به جای یان مک کلن در نقش گاندالف. پس از سه گانه «ارباب حلقه ها» این بار در «هابیت» شاهد نقش گویی دوست داشتنی عرفانی بودم. این نوع گاندالف گویی اش خیلی به دلم می نشیند. دوبله ای که خوب است توضیح اضافه ای هم نمی خواهد فقط باید به تماشایش نشست.

سعید مظفری: نمی دانم چه رازی در تناسب صدا و نوع بیان مظفری با چهره جان کیوزاک وجود دارد که این قدر اندازه و تماشایی می شود. این نکته را می توان در دوبله فیلم های «ایستگاه اعداد» - ترکیب مظفری با مریم شیرزاد (نقش گویی به جای مالین اکرمن) در دوبله این فیلم شنیدنی شده - و «کلاغ» مشاهده کرد. وی در دوبله «دوازده سال بردگی» نقش گویی کوتاه و همچنان مؤثری به جای براد پیت دارد.

محمود قنبری: بعد از دوبله سریال «فرار از زندان» این بار نیز قنبری عهده دار نقش گویی به جای دومنیک پورسل در فیلم «حمله به وال استریت» شده و جای شادمانی دارد که این بازیگر دوبلور ثابتی پیدا کرده است، نوعی احترام به حافظه شنیداری مخاطب. قنبری در کنار اجرای پسندیده اش توانسته گویای حالات و تمنیّات شخصیتی باشد که به دلیل مصائب رکود اقتصادی در زندگی شخصی اش به کشتار عاملان این معضل از نظر خود در وال استریت روی می آورد.

جلال مقامی: بازگشتی موفقیت آمیز برای دارنده صدایی آشنا و خاطره انگیز؛ با نقش گویی به جای مایکل کین در فیلم «آقای مورگان». متأسفانه پس از ابتلا به ناراحتی حنجره و تغییر قابل توجه در صدای مقامی در این چند ساله، دیگر شاهد نقش گویی تأثیرگذاری از ایشان نبودم اما در نقش گویی اش به جای کین نشانه هایی از بهبودی را در کار و صدای مقامی دیدم. مایکل کین ایفاگر نقش استاد دانشگاه بازنشسته و تنهایی است که بعد از مرگ همسرش دچار افسردگی شده و با ورود غیر منتظره زنی جوان در زندگی اش دچار تحوّل می شود. مقامی تکیدگی ابتدایی و در ادامه سرزندگی این شخصیت را در اجرای دیالوگ ها با چیره دستی به کار گرفته است.

منوچهر زنده دل: دربازگشت مجددش به دوبلاژ، توانسته دستاورد مهمی را کسب کند و آن ایجاد تعادل در زیبایی صدا و نحوه نقش گویی است. در بررسی نقش گویی هایش دیگر به نقش گویی های تخت و کم اُفت و خیز (که تنها صدای زیبای دوبلوری را به گوش می رساند) برخورد نکردم. تفاوتی هم نمی کند که این نقش گویی ها به جای نقش هایی چون سالومون (چیوتل اجیوفور در «دوازده سال بردگی»)، جان رید (آرمی همر «تفنگدار تنها») و سورین سپر بلوطی در «هابیت» باشد، در همه این ها زنده دل متفاوتی را می توان دید.

در اینجا لازم می دانم از نقش گویی های جذاب منوچهر اسماعیلی (تام ویلکینسون/«تفنگدار تنها»)، تورج مهرزادیان (جان هرد/«حمله به وال استریت»)، اکبر منانی در نقش بالین (پیر فرزانه دورف ها) و بیژن علی محمدی (شاه گابلین ها) –هر دو در «هابیت»- در اجرای نقش های مکملی که داشته اند،یادی کنم.

من که امیدی به بهبود روند این روزهای تلویزیون ندارم انگار که قرار هم نیست تجدید نظری در کارشان داشته باشند و به مسیر غلطشان همچنان ادامه می دهند. حالا که فضای حاکم در تلویزیون بر این منوال است، نوشتن درباره این موضوع را دیگر ادامه نخواهم داد. تنها همان پیشنهادهایم که در بهمن ماه سال 90 در خبرگزاری ایسنا منتشر شد این جا نیز تکرار می کنم شاید البته شاید مدیران تلویزیون به این موارد توجهی کنند اما پرسشم همچنان پا برجاست که چطور فیلم های سینمایی 111 و 134 دقیقه ای در تلویزیون دوستان تبدیل به 70 و 98 دقیقه ای می شوند؟

1- راه اندازی بانک دوبله به منظور ساماندهی آثار دوبله شده و نیز مقابله با معضلی به نام تعدد نسخه های دوبله یک فیلم.معضلی که حاصلی جز ریزش مخاطب ندارد و در دهه ای که گذشت تلویزیون بارها شاهد این معضل در میان آثار به نمایش در آمده از شبکه هایش بود.برای مثال فیلم انیمیشنی با دوبله مناسب پخش می شد و این اثر در حافظه شنیداری مخاطب قرار می گرفت.پس از مدتی یکی دیگر از شبکه ها اقدام به پخش همان فیلم می کرد و مخاطب به یاد همان پخش اول به پای تماشای فیلم می نشست اما ناگهان با تغییر همه جانبه دوبله آن مواجه می شد و نسبت به آن حس دافعه پیدا می کرد و یا فیلم مستندی که با صدای راوی اش توانسته بود با تماشاگر ارتباط بر قرار کند در شبکه ای دیگر با صدایی متفاوت به نمایش در می آمد!.بانک دوبله در این زمینه می تواند به نوعی سر و سامان دهنده سفارش های تأمین برنامه شبکه ها به واحد دوبلاژ جهت اتلاف زمان و سرمایه برای دوبله مجدد یک فیلم باشد و هم نوعی احترام به حافظه مخاطب.

2- ایجاد بستری برای تعامل هر چه بیشتر میان بخش ویراستاری با بخش ترجمه و مدیران دوبلاژ.مسئولان این بخش در تلویزیون می باید نگاه خود را نسبت به دوبله آثار خارجی (که هر بخش تنها کار خود را انجام داده و دخالتی در سایر بخش ها نداشته باشند)متعادل کنند به این خاطر که تمام بخش های مذکور به مانند زنجیره ای در کنار هم هستند و جداسازی هر کدام از این بخش ها به بدنه دوبلاژ تلویزیون صدمه می زند. زمانی که کلمه «کشیش» در سرتاسر فیلمی با حضور چنین شخصیتی بی دلیل حذف می شود و یا در مستندی بر پایه زندگی یوهان کرایف ستاره مشهور فوتبال هلند،نام استادیوم معروف «نیو کمپ» به «کمپ نو» تغییر می یابد!. این نکته بر کار مدیران دوبلاژ و دوبلورها اثر سوء گذاشته و هم چیزی جز حس بی اعتمادی در بیننده تلویزیونی نسبت به آثار دوبله شده ایجاد نمی کند.

3- تجهییز بخش های فنّی شامل صدابرداری،باند سازی،افکت و صدا گذاری و همچنین به کارگیری از افراد خبره و صاحب سلیقه در این عرصه تا فیلم ها با باند صوتی مطلوب از شبکه ها پخش شوند. در برخی از موارد بخش حساسی چون صدای فیلم که از ارکان دوبله است فدای تعجیل رساندن شبکه ها جهت پخش شده که اغلب مواجه می شویم با صدایی مخشوش و یا موسیقی انتخابی که در تضاد با صدای نسخه اصلی فیلم بوده و بهتر است که این نگاه سرسری به این بخش مهم در دوبله های تلویزیونی هر چه زودتر اصلاح شود.

4-حالا که تمام بار جذب و آموزش گویندگان تازه وارد بر دوش تلویزیون قرار گرفته، می تواند با یک برنامه ریزی و سازماندهی صحیح بلند مدت (برای نمونه در دوره ای پنج ساله)آینده روشنی را برای این بخش رقم زند؛ ضمن این که تلویزیون باید کوشش خود را صرف تربیت مترجمان ویژه بخش ترجمه فیلم کند.مترجمانی که علاوه بر آشنایی با زبان خارجی،با سینما و مقوله دوبلاژ نیز آشنا شوند. به هر روی تفاوت های آشکاری میان ترجمه یک متن با فیلم وجود دارد.

5-راه اندازی جشنواره دوبلاژ به شکل سالانه که از برگزیدگان در دو بخش داوری مردمی و کارشناسی تقدیر شود. این جشنواره می تواند انگیزه ای مختص به جامعه دوبلاژ باشد برای ارائه کارهای ماندگار و هم محملی جهت دیده شدن و بررسی آثار با کیفیت باشد. با تشکیل گروهی از افراد مطلع در این حرفه و داوری در بخش های طبقه بندی شده می توان جوایز را در بخش های بهترین دوبله فیلم داستانی، سریال، مستند و انیمیشن، بهترین مدیریت دوبلاژ، بهترین ترجمه، بهترین صداگذاری و باندسازی، بهترین گویندگان نقش های اول مرد و زن، بهترین گویندگان نقش های مکمل مرد و زن، بهترین نریتور در مستند و بهترین گویندگی یا تیپ گویی در انیمیشن تقسیم بندی کرد.

نیروان غنی پور - پارسی گویان

...خدا رو شکر گویا حال خانم شهلاناظریان که چند سال پیش سگته کرده بودند و حتی قدرت تکلم رو هم از دست داده بودن خیلی بهتره تا اونجا که به مدیریت دوبلاژ رو اوردن- هرچند به دستیاری مهسا-.

خبر خیلی خوبی بود به امید روزی که ایشون بهبودی کامل رو به دست بیارن و دوباره خودشون پشت میکروفون بشینن انشاالله!

وقتی دوبله عضوی از خانواده می‌شود/ عشق به فیلم‌های خارجی انگیزه اصلی
شهلا ناظریان و دخترش مهسا عرفانی در گفتگویی از نظرات خود درباره دوبله و دوبلورها گفتند، از اینکه عشق دوبله فیلم‌های خارجی ناظریان را در این عرصه نگه داشته و اینکه دوبله از دیدگاه عرفانی عضوی از خانواده‌شان شده است.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: صدای شهلا ناظریان تقریبا برای هر کسی آشناست. برای هر کسی که فیلم ببیند یا نبیند. با این حال ما همیشه صدای آشنایش را در کنار خود احساس می کنیم. صدایی که در اکثر فیلم و سریال ها هست و همیشه در کنار خود می شنویم.

وی دوبلور اینگرید برگمن در فیلم های «کازابلانکا» و «ژاندارک»، ناتالی وود در «مسابقه بزرگ»، مریل استریپ در فیلم های «کرایمر علیه کرایمر»، «اتاق ماروین»، «آوای قلب»، «ساعت‌ها»، «اقتباس»، «خانهٔ ارواح» و بسیاری فیلم ها و سریال های ماندگار این سال ها بوده است. ناظریان همزمان با نسلی از دوبلورهایی که دهه 40 را به دهه طلایی دوبله ایران تبدیل کردند، فعالیت کرد.

تقریبا هرکسی که آثار خاطره انگیز این گوینده و دوبلور پیشکسوت را دوست دارد می داند که او همسر حسین عرفانی، دیگر دوبلور پیشکسوت این سال های صداست. این زوج کارهای زیادی در عرصه های دوبله فیلم، تئاتر، اجرا، تبلیغات با یکدیگر همکاری داشته اند یا حتی در اجرای مسابقه ای چون «تلاش» که آن هم در زمان خود از برنامه های جذاب تلویزیون بود، همراه یکدیگر بودند.

شهلا ناظریان حدود 6 سالی هست که دیگر دوبله نمی‌کند و تنها به کار مدیر دوبلاژی مشغول است بعد از کسالتی که برای این هنرمند پیش آمد کار دوبله را تقریبا کنار گذاشته است و تنها مدیریت دوبلاژ فیلم‎ها را بر عهده دارد. وی فیلم‌های زیادی را در نوروز برای شبکه‌های نمایش خانگی و صداوسیما در دست داشت.

به همین بهانه به استودیویی که وی در آن به کار مدیریت دوبلاژ مشغول بود، رفتیم تا با او درباره دوبله و مسایل آن در این سال‌ها سخن بگوییم.

ناظریان علی رغم اینکه نباید خیلی انرژی خود را برای صحبت کردن صرف کند صبورانه تمام پرسش‌ها را پاسخ داد و حتی گاهی با بعضی پاسخ ها و مرور خاطرات آنچنان به وجد می آمد که پرشور و پر حرارت از روزهای دوبله خود گفت. از عشقی که به دوبله دارد و اینکه این سال‌ها چقدر ناراحت بوده است که نتوانسته گویندگی کند.

ناظریان در قسمت اول این گفتگو از سختی‌هایی که برای ماندن در این راه برایش وجود داشته، سخن گفت و اینکه بارها شب ها با چشمان گریان به خانه می آمده و این مادرش بوده که او را به ماندن و صبر در این راه تشویق می‌کرده است.

ناظریان در قسمت دوم این گفتگو به خاطرات خود در دوبله فیلم‌ها اشاره کرد و اینکه در زمان گفتن دیالوگ‌ها آنقدر در نقش‌هایش فرو می‌رفته که انگار به جای خود بازیگر بازی می‌کرده است. ناظریان همچنین از خوشحالی خود به خاطر اینکه دخترش می‌تواند جای او را پر کند سخن گفت و بیان کرد که بعضی از گوینده ها می‌گویند صدای دخترت درست مثل خود تو است.

با ما با بخش دوم این گفتگو همراه شوید:

*خانم ناظریان موقع گفتن دیالوگ های یک نقش چه چیزی اهمیت پیدا می‌کند؟ یعنی در آن لحظه به احساسی که باید برای آن نقش داشته باشید فکر می‌کنید یا دیالوگ ها یا شخصیتی که قرار است بازی کنید؟

شهلا ناظریان: بیشتر گوینده ها وقتی رل می‌گویند بیشتر دیالوگ ها را می‌خوانند و حواسشان به کاغذ روبرویشان است اما من انگار که دیالوگ ها را حفظ  بوده باشم در دوبله فیلم هایم همانطور پشت سر هم آن دیالوگ ها را بیان می‌کردم. فقط به خود شخصیت نگاه می‌کردم و خیلی کم پیش می آمد که روی برگه را نگاه کنم.

*چقدر تمرین می‌کردید که حفظ بودید. به طور مثال فیلمی مثل «کازابلانکا» را چند بار دیده بودید یا چقدر دیالوگ ها را با آقای عرفانی تمرین می‌کردید؟

ناظریان: آن زمان سیستم فیلم ها آپارات بود و من خاطرم هست ما حداکثر 2 یا 3 بار فیلم را دیدیم. مثلاً فیلم «نابودگر» و نقش مریل استریپ را فقط 2 بار دیدم ابتدا با خودم تصمیم می گرفتم که چگونه باید کارم را انجام دهم. 2 دور نقش را آن هم سکانس های مشکلش را می‌دیدم و تمرین می‌کردم و بعد که ضبط می شد، بدون وقفه ادامه می‌دادم.

*هیچگاه می‌شد استرس هم داشته باشید. استرس از این لحاظ که همیشه کارتان بهتر از قبل باشد.

ناظریان:  نه هیچ گاه استرس نمی‌گرفتم چون به خودم اطمینان داشتم. من همیشه هدفم این بود که نقشی را که هنرپیشه در آورده اجرا کنم. آنچنان دست و بال می زدم که اگر کسی از من فیلم می‌گرفت معلوم بود که چقدر تلاش می‌کردم و چطور در نقش فرو می‌رفتم و این بازی در نقش ادامه داشت  تا این که نقش تمام و کار متوقف می‌شد.

*چقدر تحت تاثیر قرار می‌گرفتید؟ تا حالا شده که برای یک نقش گریه کنید؟

ناظریان: خیلی. یادم هست فیلمی دوبله کردم که در آن مادر کودکی یک ماهه بودم برای آن نقش خیلی گریه کردم. آنقدر گریه کردم که اشک هایم گاهی جلوی چشمانم را می‌گرفت و اجازه نمی‌داد که تصاویر را ببینم یا دیالوگ ها را بخوانم اما هیچگاه یادم نمی‌رود همان طور هم رل ها را ادامه می‌دادم.

*هیچگاه اجرای این نقش ها عادی و روتین نمی‌شد؟

ناظریان: خیر. اتفاقا ما باید می توانستیم 10 برابر احساسی را که هنرپیشه اجرا کرده ارائه کنیم که بتوانیم رل را با حسی قوی بگوییم. مخصوصاً در  نقش هایی که احساسی باشد باید انرژی بیشتری گذاشت.

*چقدر برای نقش های خود تمرین داشتید؟

ناظریان: من قبل از این که دچار این کسالت شوم گویندگی زیاد داشتم ولی در هیچ کدام از کارهایم بیشتر از یک بار احساس نیاز به تمرین نمی‌کردم. فیلمی را برای بهرام زند به اسم «هملت» دوبله کردم که در هر سکانس یا قسمتی که دوبله می کردم آقای زند می آمد و تشکر می‌کرد.

زمانی که من سکته کردم قسمتی از دیالوگ های من در این فیلم پاک شد. آن وقت از من خواستند که دوباره دیالوگ ها را بگویم چون باید از ابتدا دوبله می‌شد اما اصلاً حالم برای دوبله مساعد نبود تا اینکه به زهره شکوفنده گفتند و او هم اگرچه گفته بود که نمی تواند مثل من دوبله کند اما لطف کرد و دوبله کرد. به هر حال من هر قسمت را یک بار می‌دیدم و تمرین می‌کردم و یک بار هم ضبط می‌کردم احتیاجی نبود که بیشتر تمرین کنم.

*نقشی بوده که دوست داشته باشید به شما بدهند اما نداده باشند؟

ناظریان: نقش ها را همیشه مدیر دوبلاژها انتخاب می‌کردند اما همیشه انتخاب آنها مورد پسند من هم بوده است اما در این سال ها که دیگر دوبله نمی‌کنم فیلم های زیادی بودند که با خود می‌گفتم اگر این رل را من می‌گفتم چقدر خوب می‌شد ولی دیگر نمی‌توانستم گویندگی کنم.

عرفانی: مادر الان از کار دوبله خسته می‌شود چون این کار انرژی زیادی می‌برد.

ناظریان: من همین قدر هم که الان صحبت می‌کنم انرژی زیادی صرف می‌کنم دوبله فیلم که دیگر جای خود را دارد.

*اوایل چطور با این مساله کنار آمدید که دوبله را کنار بگذارید؟

ناظریان: خیلی سخت بود. اوایل از استودیو که خارج می‌شدم گریه می‌کردم. چون فقط به کار مدیر دوبلاژی مشغول بودم اما الان عادت کردم که من تنها نظارت داشته باشم و دیگران دوبله کنند.

*اینکه دخترتان دوبله می کند تاثیری در حال شما دارد؟

ناظریان: بله خیلی خوشحالم که دخترم می‌تواند دوبله کند زمانیکه به جای نقش های سن بالا صحبت می کند بعضی از گوینده ها می گویند صدای دخترت درست مثل خود تو است. از شنیدن این جمله خیلی خوشحال می‌شوم چون یک نفر هست که جای من را پر کند مخصوصا یک نفر که از خود من و فرزند خود من است.

*دوبله فیلم های انگلیسی و کره ای یا هندی برای دوبلور تفاوتی دارد؟

ناظریان: برای یک مدیر دوبلاژ فرقی نمی کند چون بهرحال باید نقش ها را انتخاب کند و بر آنها نظارت داشته باشد.

عرفانی: بستگی به بازی ها دارد، در دوبله هر زبانی باید هر کاری را که هنرپیشه می‌کند انجام دهید و خیلی به زبان آن فیلم ارتباطی ندارد اما بعضی ریزه کاری‌ها متفاوت می‌شود. مثلا من دوبله فیلم‌های هندی را دوست دارم چون پر از احساس است و می‌توانید کنش‌های زیادی به عنوان یک گوینده داشته باشید. درواقع من هر چقدر نقشی سخت تر باشد بیشتر دوست دارم. نقشی که پر از احساس باشد، گریه داشته باشد و در کل جای کار زیادی داشته باشد.

*چرا؟

عرفانی: چون وقتی چنین کار سختی را انجام می‌دهید از کار خود لذت می‌برید. اصلا یکی از دلایل دوبله های ضعیف همین است که بعضی تنها فیلم را به فارسی برمی‌گردانند اما به آنجایی که باید نمی‌رسند و بعضی هم با نقش زندگی می‌کنند چون عده ای از نقش همیشه جلوتر هستند و می‌توانند ریزه کاری‌های نقش را درآورند.

*شما تجربه بازی را هم داشته‌اید کدام یک را بیشتر دوست دارید؟

عرفانی: جذابیت دوبله و گویندگی برای من بیشتر بوده است. فکر می‌کنم دوبله خانواده من و یا یک عضوی از خانواده من شده است اما بازی کمی برای من غریبه بود و من دیدم با بازی دارم از دوبله عقب می‌افتم چون باید برای دوبله تمام وقت، زمان بگذارید بسیاری از کسانی هم که از سینما، تئاتر و یا حرفه های دیگر به این سمت آمده اند و می‌خواهند در هر دو حرفه کار کنند چندان موفق نمی‌شوند چون باید در کار دوبله تمرکز داشته باشید. اگر بخواهید گوینده شوید فقط باید روی گویندگی وقت بگذارید.

*فکر می کنم یکی از مشهورترین کارهای تبلیغاتی شما گویندگی شخصیتی باشد که به جایش گفتید «مامان جون بستنیش خوشمزه تره»درباره آن توضیح دهید؟

عرفانی: من در آن زمان 4 سال داشتم و مثل تمام زمان هایی که با پدر و مادر همراه می‌شدم و همیشه با آنها به استودیوهای مختلف می‌رفتم باز هم همراهشان بودم آنها قرار بود گویندگی این کار را داشته باشند. اما این تبلیغ یک بچه گاو داشت که کسی برای آن انتخاب نشده بود و همانجا در استودیو از من خواستند که این دیالوگ را بگویم من هم بدون هیچ تمرینی در ضبط گفتم «مامان جون بستنیش خوشمزه تره» و بعد انتهای این دیالوگ چون نفس کم آوردم کشیده شد اما دیگران فکر می کنند این کار عمدی بود.

* چه هدفی در کار گویندگی دارید؟ مثلا برای خود تعیین می کنید که می خواهید به کجا برسید؟

عرفانی: هدفم این است که هر روز بهتر از روز قبل باشم چون دوبله پایان و انتها ندارد. شاید این جمله تکراری است اما یک گوینده واقعا نمی تواند به این پایان راه برسد چون ریزه کاری های زیادی دارد.

*نظر شما چیست خانم ناظریان؟ این راه واقعا پایان ندارد؟

 ناظریان: ببینید من هنوز هم وقتی فیلم های خود را می‌بینم گاهی می‌گویم اگر این قسمت را اینطور می‌گفتم بهتر می‌شد.

*شما در تئاتر و سینما هم بوده اید چطور آنها را کنار گذاشتید؟

ناظریان: جذابیت دوبله برای من بیشتر بود. گویندگی را بیشتر دوست داشتم. عشق دوبلوری فیلم‌های خارجی (می خندد) و رل‌هایی که می‌گفتم مرا در این کار نگه داشت.

عرفانی: مادر در تئاتر و سینما موفق هم بود و به لحاظ مالی هم برایش بهتر بوده اما در نهایت این حرفه را انتخاب کرده است. من هم فکر می کنم اینجا خانه ماست. ممکن است به جاهای دیگر گریزی بزنم اما در نهایت بر می‌گردیم به خانه خود. خیلی ها  خواستند که این خانه را از ما بگیرند اما اعضای این خانه با هم متحد هستند و من امیدوارم که این خانه همیشه باقی بماند.

*خانم ناظریان چی شد که دهه 40 ایران به دهه طلایی دوبله ایران تبدیل شد؟

ناظریان: والا خود ما هم نمی‌دانیم که چی شد که عده ای انگشت شمار آمدند و در این عرصه ماندند. ماندند و ماندگار شدند و الان هم به نظر من همان ها هستند که دوبله را می چرخانند.

عرفانی: تعداد افرادی که الان در عرصه دوبله هستند در این سال ها بسیار افزایش پیدا کرده، البته بعضی شان به اجبار در این حرفه مانده اند یعنی چون وارد این حرفه شده اند و مدتی برایش وقت گذاشته اند دیگر نمی دانند اگر این حرفه را کنار بگذارند چه کار دیگری می توانند انجام دهند. برای همین این خانه کمی تنگ شده است اما نسل قدیم با اینکه انگشت شمار بودند اما همه حرفه ای بودند.

فکر می‌کنم بسیاری از کسانیکه هم اکنون در این عرصه وارد شده اند راهشان را اشتباه انتخاب کرده‌اند و حالا نمی‌دانند بعد از 5 یا حتی ده سال کار در این حرفه به کجا بروند. بسیاری هم آن زمان وارد دوبله شدند و دیدند نمی‌توانند و وارد کارهای دیگر شدند. هم اکنون انجمن های زیرزمینی زیادی هر روز برپا می‌شود که من اسم بسیاری از آنها را نمی‌دانم. فکر می‌کنم اینها بسیاری شان بعدا می‌فهمند که راه خود را اشتباه انتخاب کرده‌اند.

*قبول دارید که عرصه دوبله کمی انحصاری شده است و به همین دلیل است که انجمن های زیرزمینی بسیاری در این حرفه پیدا می‌شوند؟

ناظریان: نه من این گفته را قبول ندارم. ببینید کسانیکه این انجمن های زیرزمینی را به راه انداخته‌اند اصلا نمی خواسته‌اند که جزو ما باشند و یا با انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم همراه شوند.

*اما من از بسیاری شنیده‌‌‌‌‌‌‌‌ام که رادیو و تلویزیون خیلی سخت دوبلور می‌گیرد و یا گاهی پارتی بازی‌هایی می‌شود؟

ناظریان: من خودم زمانی جزو داوران تعیین کننده بودم و از علاقمندان تست می‌گرفتم. ما صداهایی را که واقعا خوب بودند انتخاب می‌کردیم و هیچگاه برای کسی پارتی بازی نمی‌کردیم. بسیاری هم با تحصیلات خیلی بالا می‌آمدند اما فقط علاقه داشتند استعداد هم مهم است.

*گاهی در صداسازی و تمرینات صدا برای دوبله راهکارهای خاصی شنیده می شود مثل اینکه خودکار لای دندان ها گذاشته شود، چقدر این راهکارها را تایید می کنید؟

ناظریان: این راهکارها مثل خودکار گذاشتن و سیگار کشیدن هیچ کمکی نمی‌کند. تازه ضرر هم دارد. گوینده باید در استودیو بنشیند و گوینده ها و احساس آنها را نگاه کند تا بفهمد کسی که دوبله می‌کند چطور کار می‌کند.

*خود شما هیچ گاه نخواسته‌اید که گویندگی را آموزش دهید؟

ناظریان: خیر. بارها از خود من و حسین عرفانی خواسته‌اند که در کارگاه‌ها دوبله را آموزش دهیم اما ما قبول نکرده‌ایم چون فکر می‌کنم این آموزش‌ها تنها یک امیدواری کاذب برای جوانان به بار می‌آورد و من همانطور که گفتم کار دوبله بیشتر از اینکه با چند کلاس و کارگاه آموخته شود به این نیاز دارد که ساعت‌ها در استودیو نزد دوبلورها بنشینید و حرکات و رفتار و احساسات آنها را تماشا کنید.

*سپاسگذارم خانم ناظریان که با تمام پرسش های زیاد این مصاحبه شما تحمل کردید و به تک تک آنها پاسخ دادید.

گفتگو از عطیه موذن


کد خبر: 2256631
تاریخ مخابره : ۱۳۹۳/۱/۱۵ - ۱۵:۲۴
چاپ خبر

امانت داری و اخلاق مداری
استفاده از اين خبر فقط با ذکر منبع " خبرگزاري مهر " مجاز می باشد

(۱۳۹۳/۲/۶ عصر ۱۲:۲۶)rahgozar_bineshan نوشته شده: [ -> ]

دوستان خیلی وقت بود می خواستم در مورد خانم ثریا قاسمی و فعالیتهاشون تو دوبله از دوستان اطلاعاتی کسب کنم حالا که اسکورپان عزیر عکس خانم قاسمی رو گذاشتن من هم فرصت رو غنیمت می شمارم  و از شما می پرسم خانم قاسمی چه قدر سابقه کار تو دوبله رو دارند؟ من به جز سریال داستان زندگی-هانیکو- جایی دیگه کاری از ایشون ندیدم حالا شاید در فیلمهای فارسی جای خودشون صحبت کرده باشند اما به جز سیال هانیکو ایشون در چه فیلم یا سریال خارجی دیگه ای حرف زدند و چه قدر سابقه دوبلاژ دارند؟

با تشکر

(۱۳۸۹/۸/۲۸ صبح ۱۲:۲۹)محمد نوشته شده: [ -> ]

بدرود عشق من (بدرود محبوبه ام ) / ديك ريچاردز / 1975

ايرج ناظريان / رابرت ميچام / فيليپ مارلو

زهره شكوفنده / شارلوت رمپلينگ / هلن گريل

عباس سلطاني / جان ايرلند / نالتي

ثريا قاسمي / سيلويا مايلز / جسي فلوريان

صادق ماهرو / جك او هالوران / موز مالوي

بدري نوراللهي - شهروز ملك آرايي - ولي الله مومني

اسماعیل قادرپناه درگذشت

لینک خبر (ایسنا)

http://isna.ir/fa/news/93020906388/%D8%A...9%88%D9%86

نمونه صدای اسماعیل قادر پناه (ترجمه قرآن) از دقیقه 4.30 به بعد

http://www.aparat.com/v/Q1fgD

آدرس های مرجع