اسلاومیر مروژک یکی از بزرگان نمایشنامهنویسی معاصر در سن 83 سالگی درگذشت.
به گزارش خبرآنلاین، اسلاومیر مروژک روز پنجشنبه ( 24 / مرداد ) در خانهاش در نیس، فرانسه در سن 83 سالگی به دلیل کهولت سن درگذشت. این خبر را ناشر آثار او اعلام کرد.
این نمایشنامهنویس متولد 29 ژوئن سال 1930 در کراکاو در جنوب لهستان بود، و کارش را با روزنامه نگاری و فعالیت در تئاتر لهستان شروع کرد. او سبک خاص خودش را ابداع کرد که ترکیبی از تئاتر ابزورد و طنز تلخ و گزنده بود.
مروژک اولین رمانش را در سال 1953 و اولین مجموعه داستان کوتاهش را در سال 1957 با عنوان «فیل» منتشر کرد که به سرعت به بسیاری از زبانهای اروپایی ترجمه شد. اولین نمایشنامهاش با عنوان «پلیس» هم در 1958 منتشر شد و او با موفقیت نمایشنامههایش کمکم فعالیت اصلی خود را به نمایشنامهنویسی اختصاص داد.
مروژک در سال 1963 لهستان را به مقصد ایتالیا و سپس فرانسه ترک کرد. او در سال 1968 در نشریه فرانسوی لوموند مقالهای علیه حمله شوروی به چکسلواکی منتشر کرد و همین بازگشت او به وطن کمونیستیاش را دشوار کرد. او سپس تقاضای پناهندگی سیاسی در فرانسه کرد و 10 سال بعدش شهروند این کشور شد.
او در جریان انقلاب 1968 چکسلواکی معروف به بهار پراگ از حامیان این انقلاب بود و به مخالفت علنی از شوروی و حکومتهای کمونیستی اروپای شرقی پرداخت.
مروژک در آثار خود موضوعات تخیلی را با واقعیتهای سیاسی و تاریخی ترکیب کرده و نوعی طنز سیاه را پدید میآورد که در اروپای شرقی طرفداران زیادی دارد. او در آثارش به شدت مخالف با حکومتهای توتالیتر بود.
او از سال 2008 به همراه همسر مکزیکی خود در جنوب فرانسه زندگی میکرد و با آنکه خارج از لهستان زندگی میکرد، آثارش را به این زبان مینوشت، هرچند اغلب آثارش با ترجمه فرانسه آنها شهرت دارند.
اغلب آثار مروژک از جمله «بر پهنه دریا»، «جشن»، «مهاجران»، «سفارتخانه» و «قرارداد» را داریوش مودبیان به فارسی ترجمه کرده است. «تانگو» و «فیل» نیز به ترتیب با ترجمههای احسان نوروزی و فخری گلستان به فارسی ترجمه شدهاند.
******************************
نمایشنامه
- پلیس (Policja) (۱۹۵۸)
- شهادت پیوتر اوهی (Męczeństwo Piotra Ohey'a) (۱۹۵۹)
- کارول (Karol) (۱۹۶۱)
- استریپ تیز (Strip-tease) (۱۹۶۱)
- بر پهنهٔ دریا (Na pełnym morzu) (۱۹۶۱)( ترجمه : داریوش مودبیان - 1362)
- جشن (Zabawa) (۱۹۶۲) ( ترجمه:داریوش مودبیان- 1379)
- شب شگفتانگیز (Czarowna noc) (۱۹۶۳)
- تانگو (۱۹۶۴) (Tango) (ترجمهٔ احسان نوروزی)
- خانهٔ مرزی (Dom na granicy) (۱۹۶۷)
- واسلاو (Vatzlav) (۱۹۶۸)
- مهاجران (Emigranci) (۱۹۷۴)( ترجمه: داریوش مودبیان -1370)
- قوزقوزی (Garbus) (۱۹۷۵)
- با پای پیاده (۱۹۸۰) (Pieszo)
- سفارتخانه (Ambassador) (۱۹۸۲) (ترجمهٔ داریوش مؤدبیان، ۱۳۶۵)
- قرارداد (۱۹۸۶) (Kontrakt)( ترجمه : داریوش مودبیان-1378)
- پرتره (۱۹۸۷) (Portret)
- بیوهها (۱۹۹۲) (Wdowy)
- عشق در کریمه (۱۹۹۳) (Milość na Krymie)
بسیاری از نمایشنامههای او را لوران تزیف کارگردان و بازیگر تئاتر فرانسوی به اجرا درآوردهاست.
داستان
- فیل (۱۹۷۲) (Słoń) (ترجمهٔ فخری گلستان، ۱۳۴۶)
«بیوههای غمگین سالار جنگ»
با نقش آفرینی گلاب آدینه (سلطان بانوی خاطره ساز) از 10 آذرماه تالار چهار سو تئاتر شهر
«بیوههای غمگین سالار جنگ» نوشته محمد امیریاراحمدی و به کارگردانی شهابالدین حسینپور، قصه طمع سه بیوه (هوو) است که بر سر ارث و میراث اموال همسر خود جدال میکنند و در نهایت تصمیمی نابخردانه میگیرند و _______
گلاب آدینه، مهسا مهجور، نورا هاشمی، حمیده مستعان، حمید رحیمی، محمد صدیقی مهر، مهدی بیاتی و محمدرضا انتظامی در این نمایش بازی دارند
بیست و هفتمین جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوانان و حضور گروه دوبله همزمان در اصفهان / 15 تا 19 مهرماه 1392
فیلم سینمایی اوشین (Oshin) ساخته شین توگاشی و محصول سال 2013 ژاپن که روایتی دوباره سازی شده از کودکی و نوجوانی اوشین است، در بخش مسابقه بینالملل بیست و هفتمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان شرکت میکند
فیلمنامه این فیلم 105 دقیقهای را کوتا یامادا بر اساس قصه اورجینال سوگاکو یاشیدا نوشته و در آن کودکی اوشین بر اساس شخصیت مشهور این سریال که در ایران با نام «سالهای دور از خانه» روی آنتن رفت دوباره سازی شده است
نسخه تلویزیونی اوشین از آوریل سال 1983 تا مارس سال 1984 در ژاپن روی آنتن رفت
بیست و هفتمین دوره جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان با گرامیداشت نام پیامبر اکرم (ص) پدر آسمانی کودکان دنیا از پانزدهم تا نوزدهم مهرماه در اصفهان برگزار خواهد شد
دیشب شبکه نمایش فیلم Track Of The Cat (رد گربه) رو از آقای William A. Wellman رو با بازی این عزیزان پخش کرد
رابرت میچم (ایرج ناظریان) تب هانتر(امیر هوشنگ زند) ترسا رایت(فریبا شاهین مقدم(not sure)) دیانا لین(سیمین سرکوب) ویلیام هوپر(ناصر ممدوح)
البته تبر سانسور بر پیکر این فیلم هم فرود اومد و فیلم 105 دقیقه ای رو به 75 تقلیل داد
ما هم که نفهمیدیم اصلن و ابدن رابرت میچم دوستدار نامزد برادر کوچیکشه و دنبال اثبات خودش به اونه
پدرشون هم سر و گوشش نمی جنبه!
ولی خوب چه میشه کرد
تکرارش یکشنبه ساعت 1 بامداد هستش
تا ساعاتی دیگر ( 3:00 بامداد سه شنبه 9/7/92 ) شبکه نمایش
مردی که به زانو درآمد Un uomo in ginocchio / A Man on His Knees
کارگردان: دامیانو دامیانی
فیلمنامه: نیکلا بادالوچو و دامیانو دامیانی (بر اساس داستانی از دامیانی)
فیلمبردار: انیو گوآرنیهری
موزیک: فرانکو مانینو
بازیگران: جولیانو جما – الیانورا گئورگی – میشل پلاچیدو – تانو سیماروسا – اِتوره مانی – لوچیانو کاتهناچی
۱۹۸۰ ایتالیا – ۱۰۵ دقیقه
این هفته شبکه نمایش گزیده اثار مایکل کین (بقول خودش) داره نشون میده
هر شب ساعت 21 و تکرارش فردا صبحش ساعت 11
بازرس سفر به جزیره اسرارآمیز حرفه ایتالیایی آمریکایی آرام پرونده ایپکرس هری براون بازرس
07/12 07/11 07/10 07/09 07/08 07/07 07/06
دیگه سفر به جزیره اسرا امیز چیه هل دادی تو اینا برنامه کودکه اخه
اینم جدول پخش شبکه نمایش
http://namayeshtv.ir/namayesh2/public/jadvalpakhsh/site
(جولیانو جما دار فانی را وداع گفت)
جولیانو جما ستاره سینما در سن 75 سالگی بر اثر تصادف در نزدیکی زادگاهش در گذشت. این بازیگر در وسترن
های اسپاگتی زیادی به ایفای نقش پرداخته است.
برخی از فیلمهای نامبرده :
ارزش قدرت (دفاع از حق ) که 3 بار دوبله شده
بن و چارلی ( رفیق از من فاصله بگیر)
جایزه بگیر
کمان و آتش
چارلستون
دو جوانمرد استثنایی
صحرای تاتارها
مردی که به زانو درآمد
روز خشم در کنار لی وان کلیف
رینگو
تک خال و جوکر
سافاری اکسپرس
کالیفرنیا
مافیا
و...
روحش شاد -یادش گرامی
دو روز قبل ( 18 اوکتبر2013 ) :
تجمع اعتراضی هنرمندان شهرسلیمانیه به شکسته شدن سنگ مزار شیرکو بیکس ، شاعر فقید کورد واقع در پارک آزادی ، از سوی اسلامگرایان سلفی این شهر ...
... همچنین اعتراض ( بی مثال ) دو جوان فعال عرصهء رسانه ( سردبیر و خبرنگار یک روزنامه و یک سایت ) در راستای همان موضوع ( فوق ) و البته آتش زدن تندیسی از یک الههء زیبای که جملگی در پارک ( آزادی ) شهر سلیمانیهء کردستان عراق اتفاق افتاد .
این دو جوان در محل سابق تندیسی که توسط همان افراد گروه های افراط گرا آتش زده شد ، در حال بوسیدن همدیگر عکسهایی گرفته و در رسانه ها منتشر کردند.
( این روز را روز بوسهء اعتراضی نامگذاری کردند ).
شهرداری سلیمانیه باید در قبال این اتفاقات پاسخ گو باشد ، زیرا چندی پیش رفت و آمد دختران و پسران محصل را به پارک در فواصل ساعاتی که مدارس دایر است ممنوع کرد و معترضین چنین میپندارند که همهء این آتش ها از زیر گور شهرداری بلند شده است.
امروز یکشنبه 08/19 ساعت 17:46 شبکه پویا از سری کارتونهای بهترین داستانهای دنیا
بهترین داستان های دنیا-مادر بزرگ و خرس سفید رو نشون می ده
دیروز هم قورباغه و نگی رو نشون داد همون قسمتی که دختره یک دونه قورباغه داره تو جنگل یک مار بهش حمله می کنه قورباغه می پره تو گلو ماره خودش رو باد می کنه تا هر دو بترکن
تکرارش هم فردا صبح ساعت 7:30 (حدودا) هستش
هر روز همین ساعت یک کارتون نوستالژیک نشون می ده
سيمين غانم، خواننده "گلِ گلدون" از گذشته و امروز میگوید
احتمال انتشار آلبوم، اگر شرایط مناسب باشد !
متولد سال ۱۳۲۳، از پدری تهرانی و مادری ساروی در شهر تنکابن زاده شد
بعد از انقلاب تماسها و ارتباطهاي بسياري قطع شد و من جور آهنگسازي كارهايم را خودم كشيدم، خوشبختانه از اين وضعيت هم راضي هستم و مردم هم از كنسرتها و قطعههايي كه ارائه ميكنيم استقبال ميكنند، دليلش هم اين است كه من بيش از هر چيزي، شعر را حس ميكنم و جاي آهنگ را تشخيص ميدهم و آنچه ارائه ميكنم با روحيهام بيشتر تطبيق دارد____________
من قصد محدود كردن خودم را ندارم. خانمها چه بخواهند و چه نخواهند شامل اين محدوديتها هستند. من هم دوست دارم فعاليت بيشتري انجام دهم. انشاءالله اگر روزي فرصت و شرايط اجازه دهد، حتي به صورت همخواني فضاهاي تازه را تجربه و از آهنگسازان بزرگ استفاده ميكنم.
ياسر شيخي يگانه/ چند قطره آبِ ليمو در ليواني آب ميچكاند و بعد آب را مينوشد. از ترافيك تهران ناراحت است. آلودگي هوا چشمانش را آزار ميدهد. از گفتوگو كمي گريزان است. سخت حرف ميزند. در 69 سالگي صلابت سخن گفتنش نشان از زندگي سالم اوست. او هنوز هم كنسرتهايي براي بانوان اجرا ميكند كه همواره با استقبال علاقهمندان روبهرو ميشود. گوشي او كه زنگ ميزند، صداي زنگ گوشي، يكي از آهنگهاي معروف خودش است؛ «گل گلدون من شكسته در باد». از علاقهاش به ادبيات كهن ايران و دقت در انتخاب اشعار ميگويد. از محدوديت خانمها گلايه دارد و از انتشار آلبومش در صورت بهتر شدن اوضاع سخن ميگويد. بعد از رفتنش به سمت موسيقي پاپ هنوز هم به موسيقي ايراني علاقه دارد و گاهي آواز هم ميخواند. آخرين بار، همين چند روز پيش در «ماهور»، چند بيتي خوانده است. هيچ رژيم غذايي خاصي ندارد اما هنوز هم صدايي رسا دارد (البته اين موضوع را خانمهايي تصديق ميكنند كه در چند سال گذشته به كنسرتهايش رفتهاند). سيمين غانم، خوانندهيي است كه هيچ گاه و به هيچ قيمتي حاضر نشد وطنش را ترك كند. او با اينكه يكي از استعدادهاي بزرگ آواز در موسيقي ايران محسوب ميشود، اما با همه محدوديتها ساخت و هرگز به آن سوي آبها نرفت. با «بانوي آواز» همراه شديم تا از فعاليتها و برخي ديدگاههاي او باخبر شويم.
براي آغاز صحبتمان ميخواهم كه نظرتان را درباره مهمترين ابزار خواننده يعني شعر بيان كنيد. انتخاب شعر در آهنگهاي شما چگونه انجام ميشود؟
به گمان من خواننده هنگام خواندن ترانه يا آواز، در حال بيان كردن سخن درونياش است. به عبارتي كلام و شعري كه به كار ميبرد بيانكننده روحيات و شخصيت او است. همانگونه كه شاعر هم ميگويد: هر چه از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند؛ به طور حتم خواندن براساس حرف دل، در مخاطب تاثير بيشتري نسبت به ترانههاي سطحي دارد. به همين دليل من در انتخاب شعر بسيار حساس و دقيق هستم..
در سالهاي اخير علاوه بر خواندن وارد عرصه آهنگسازي نيز شدهايد، براي اين كار ابتدا شعر را انتخاب ميكنيد و بعد روي آن آهنگ ميگذاريد يا اينكه بعد از نوشتن آهنگ برايش شعري انتخاب ميكنيد؟
شعر را انتخاب ميكنم و ملودي مناسبي برايش ميسازم. اگر هم از شعري لذت ببرم با اجازه شاعرش نقاط ضعفش را اصلاح و بعد آن را اجرا ميكنم.
گروهي كه با آنها كار ميكنيد چقدر در تصميمگيريهاي شما سهيم هستند؟
نظر تك تك اعضاي گروه برايم مهم است. خلاصه اينكه با صلاحديد اعضاي گروه، ترانه را انتخاب و تمرين را آغاز ميكنيم. من كاملا حس كردهام كه من و اعضاي گروه در همه مراحل آماده شدن براي كنسرت حس خوبي داريم. اين حس خوب در هنگام كنسرت بسيار بيشتر است. اعضاي گروه هم بارها به اين نكته اشاره كردهاند كه در هنگام اجرا و روي صحنه غرق نشاط و انرژي ميشوند البته كه خود من هم همين حال و هوا را دارم.
معمولا براي برقراري ارتباط مناسب و ايجاد حسي پر شور در مخاطب، مهمترين گام، نخستين گام است. براي ايجاد چنين فضايي در آغاز كنسرتهايتان از چه قطعهيي استفاده ميكنيد؟
نخستين ترانه من در هر كنسرتي همواره با ذكر نام مولا علي(ع) آغاز ميشود. با ذكر نام مولا علي(ع) شور و هيجان عجيبي در سالن بر پا ميشود. ارتباط ما با مخاطبان و تبادل انرژيها و حسهاي مثبت از همين ابتدا آغاز ميشود و تا پايان كنسرت ادامه دارد تا كنسرت ما با شور و هيجان به پايان برسد.
اين هيجان با تكيه بر كدام ويژگي هنر موسيقي به وجود ميآيد؟ مخاطب چگونه به سمت موسيقي جذب ميشود؟
به نظر من هنر نيروي برتر است و هنر موسيقي نقطه اوج و ظرافت اين برتري است. زيرا با تار و پود جانها سر و كار دارد. اگر اندكي با دقت بيشتر تاثيرهاي موسيقي را مشاهده كنيم؛ شما با شنيدن موسيقيهاي شاد، سرزنده و شاد ميشويد. در مقابل با شنيدن موسيقيهاي غمگين، ناخواسته به سمت غم و اندوه ميرويد و دلتان ميگيرد؛ شايد شما را به گريه هم بيندازد. موسيقي اين گونه با مخاطب ارتباط برقرار ميكند؛ در واقع موسيقي غذاي روح انسانها است.
اسکار 2014
بمناسبت نامزد شدن دیکاپریو برای اسکار بخاطر فیلم ( گرگهای وال استریت / ساختهء مارتین اسکورسیزی) .
" لئوناردو دیکاپریو " ی 40 ساله با اینکه تاکنون دو بار برندهء گلدن گلوپ شده ( که یکیش همین چند شب پیش بود ) اما از 16 سال قبل ( بعد از " تایتانیک " ) تا امروز ازسوی داوران آکادمی اسکار مورد کم لطفی قرار گرفته .
گرچه در فیلمهای قبل از تایتانیک هم خوش درخشیده اما در حدی نبوده که لایق اسکار باشد ولی از 1997 تا کنون در بیشتر شاهکارهای دههء اخیر حضور داشته و فوق العاده بوده و لیاقتش بسیار بیشتر از اینهاست.
یکی از عمده مشکلات بازیگرانی که با اسکورسیزی کار میکنند همین بی توجهی آکادمی اسکار است .
بیشتر فیلمهای اسکورسیزی بعداز اسکار اکران میشوند و در فاصلهء بین اکران تا اسکار دور بعد فیلمهای دیگری برای رقابت آماده اند و آثار عمو مارتی از نظر کارشناسان اسکار به فراموشی سپرده میشود.
امیدوارم امسال وضع فرق کند.
" بسوی اسکار "
زندگی یک زوج هنری در قاب تلویزیون
زندگی سر لارنس اولیویه و ویوین لی 2 نفر از بزرگترین بازیگران تاریخ سینمای بریتانیا و جهان دستمایه تولید یک سریال 4 قسمتی با همکاری تارکین اولیویه قرار می گیرد.
فرزند بازیگر تحسین شده در واقع مدیر تولید سریال <<اولیویه ها>> خواهد بود که زندگی شخصی و حرفه ای آنها را در مدت 240 دقیقه به تصویر می کشد.
بخشی از بودجه مورد نیاز برای تولید سریال از منابع خصوصی تامین شده مذاکره برای تامین باقیمانده هزینه همچنان ادامه دارد.
ضمن اینکه پال فیشر فیلمنامه اولیویه ها را بر اساس دو کتاب << تصویر عاشقانه>> جسی لاسکی و
<<اولیویه ها>> به قلم فلیکس بارکر نوشته است.
به بهانهء روز ملی سینما شهریور امسال ( 1393 ) قرار است بهمراه تعدادی از دوستان یک ویژه نامه در مورد سینمای کوردی بچاپ برسانیم ( در قالب یک مجله با کیفیت بسیاربالا ) دربخش کوچکی هم به دوبلهء کوردی پرداخته میشود.
همینجا از تمامی دوستان مقیم کافه کلاسیک بخصوص عزیزان کورد زبانی که به نگارش کوردی تسلط دارند پیشنهاد همکاری میدهم و همچنین سایر عزیزان هموطنی که درهمین راستا مایل به همکاری هستند . ( دراین شرایط مطلب دوستان یا بدون تغییر و به زبان فارسی بچاپ میرسد یا با کسب رخست از خودایشان بنده آن را به کوردی ترجمه و با نام همان عزیز به دست دوستان مسئول میرسانم ).
محدودیت تا سه صفحهء A4 است و همچنین در صورت تمایل عکسی مرتبط با موضوع با کیفیت مناسب همراه با مقالهء تان ارسال نمایید.
ارادتمند / اکتورز
جام جم نوا: ژان میشل ژار یکی از معروف ترین موسیقیدان های جهان که به واسطه آهنگ هایش هواداران بسیاری هم در ایران دارد از سوی وزارت ارشاد به ایران دعوت شده است. او پسر موریس ژار اسطوره موسیقی جهان و صاحب موسیقی متن فیلم محمد رسول الله است.
مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد اعلام کرد: با ژان میشل ژار صحبتهایی کردهایم و قرار است او قطعهای را با نام «خلیج فارس» در جزیره کیش اجرا کند و قطعه پدرش را که همان «محمد رسولالله» است به روی صحنه ببرد. این برنامه همچنان پابرجاست، البته باید بگویم تمایلی به دعوت از هنرمندان پاپ غربی نداریم و معمولا از موسیقی کلاسیک و جدی استقبال میکنیم.
چه شود ژان میشل ژار در ایران ........... آهنگهای فیلم محمد رسول الله رو هم بزنه
<سرهنگ دکس> دوستان کسی فیلمهای جشنواره فجر رو دیده؟ بد نیست درباره جشنواره هم مطالبی نوشته بشه
_______________________________________________________________________
سلام سینما
در سلام سینما با مهمترین فیلمهای جشنواره سینمای ایران در سال 93 آشنا میشوید
معرفی، تماشای تصاویر و بخشهایی از فیلم، ارسال نظر و امکان رای دادن به آثار
به چند نکته در مورد اختتامیه جشنواره فجر که بشکل آف لاین! از شبکه نمایش در شامگاه 22 بهمن پخش گردید اشاره میکنم
1- جای بسی تاسف است در جهانی که جشنواره هایش (چه افتتاحیه ، چه اختتامیه) بشکل مستقیم از شبکه های تلویزیونی پخش میگردد (بطور مثال مراسم اسکار در بیش از 120 کشور جهان) ، ما هنوز یاد نگرفته ایم که بزرگترین و معتبرترین جشنواره خود را حتی برای خود بشکل آن لاین نمایش دهیم. چرایش بماند برای بانیانش.
2- جای بسی تاسف است که پس از سی و چند سال از عمر یک جشنواره (بنام جشنواره فجر) ، هنوز که هنوز است لباسی رسمی برای حضار در نظر گرفته نشده است. در تمامی جشنواره های معتبر جهانی (از اسکار بگیرید تا کن) لباسهای مردان آنچنان زیبا و متحد الشکل طراحی میشوند که از رنگ یک پاپیون هم اغماض نمیشود و زنها مختارند در حیطه ای خاص لباسهای خود را بشکلی عرفی - اجتماعی به تن کنند. موهای مردان مرتب و کوتاه ، کفشها واکس زده و براق و لباسها چنان اتوئی دارند که میتوانند هندوانه شب یلدای ما را قارچ کنند. کسی اگر به روی سن میرود (اگرچه ممکن است شوخیها و مزه پرانیهایی نیز داشته باشد) با وقار تمام میرود و پائین می آید... حالا ببینید در اینجا چه خبر است؟ حسنی آستین هایش را تا شانه ها بالا کشیده است ، حسینی موهایش را حتی شانه نزده ، اکبری شالی به گردن انداخته که نصف آن روی زمین کشیده میشود ، اصغری کلاه شاپوئی و عصا بدست می گیرد و بالای سن از خودش عکس یادگاری (که معلوم نیست کدام عنتری اینروزها این اصطلاح لوده ی " سلفی" بر سر زبانها انداخت که بجای یادگاری بگوید سلفی میگیرم! ) ، کوکب خانم چکمه پوشیده است ، زهرا بیگم موهایش روی صورتش ریخته است ، فاطمه سلطان آنچنان سرخاب سفیداب مالیده که حتی همسرش نیز او را نمیشناسد و ...
تنوع خوب است. تنوع در گفتار ، تنوع در لباس ، تنوع در مو ، در آرایش در همه چیز. اما وقتی میگوییم جشنواره ، باید بپذیریم که یک محفل "دور هم باشیم" فرق دارد با مقدسات و شئونات هنر و بانیانش. زمانی عزت انتظامی وقتی روی سن میرفت تمام قد خم میشد و بر خاک سن سجده میکرد. همه بزرگان چنین بودند. سن قداست داشت. جای حرکات سخیف نبود. اما امروز به مدد همه نداشته ها و عقده های ما هست.
3- قصد توهین به شخصیتی خاص ندارم اما جائی که هوشنگ گلمکانی بالای سن میرود ، جواد طوسی داور میشود ، یک مجری با عمر چند سال بنام شهیدی فر مجری میشود و ... کجایند جماعت دوبله ما که مجری باشند، که داور باشند ، که در اقل مراتب به جشنواره دعوت شده باشند؟ این جماعت همیشه از همه طلبکارند، اما غافلند از حصاری که خود به دور خود تنیده اند . تصور مجری گری ابوالحسن تهامی یا چنگیز جلیلوند یا منوچهر اسماعیلی ، یا داوری خسروخسروشاهی یا ناصر طهماسب یا دیگران به کجای زندگی اینان و هنر سینمای ما لطمه میزند که هم بانیان جشنواره از آن غافلند و هم خود این جماعت از دماغ فیل افتاده؟... تو خود حجاب خودی حافط ، از میان برخیز
با گزینه های 1 و 3 کاملا موافقم
در رابطه با مورد آخر/ منوچهر والی زاده هم میتواند گزینه بسیار مناسبی باشد
(چرا که تجربه مجری گری در تلویزیون را داشته است پس به خوبی از عهده اینکار بر میاید)
و جمعی دیگر از دوبلورهای با سابقه ما همچون امیر هوشنگ زند، آرشاک قوکاسیان، حسین عرفانی و ----
به نظرم بسیار پسندیده است اگر در چنین مراسمهایی هم از دوبلورهای مرد بهره برد و هم از خانمها
از بانوان نیز میتوان به زهره شکوفنده، آزیتا لاچینی، شهلا ناظریان، مینو غزنوی، فریبا شاهین فر، زهرا آقا رضا ----- اشاره کرد
در خصوص انتخاب بهترین بازیگر زن / شخصا علاقمند بودم خانم گلاب آدینه انتخاب شوند
کار آخرشان (دیه گو مارادونا) را ندیده ام اما قطعا لایق این عنوان هستند و امیدوارم روزی آن را را کسب کنند
(البته در سال 73 موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن در فیلم روسری آبی شده اند)
هر چند اعتقادی به جایزه نداشته و باور دارم ارزش و مقام یک هنرمند را نمیتوان با جوایز سنجید (البته سلایق گوناگون است و هر کس نظری دارد)
توضیح
علاقه چندانی (به ندرت تماشا میکنم) به فیلمهای کمدی ندارم اما زمانی که مهمان مامان را دیدم، پسندیدم
بهترین بدلیل برای من حضور گلاب آدینه در این فیلم بود که باید قبول کرد نقش خود را بسیار زیبا و باور پذیر خلق کردند
(۱۳۹۳/۱۱/۲۳ صبح ۰۸:۴۹)منصور نوشته شده: [ -> ]
2- جای بسی تاسف است که پس از سی و چند سال از عمر یک جشنواره (بنام جشنواره فجر) ، هنوز که هنوز است لباسی رسمی برای حضار در نظر گرفته نشده است.
واقعا چه انتظاری دارید؟ شتر را گفتند : چرا گردنت كجه ؟ گفت : كجام راسته؟ . کجای سینمای ما مثل بقیه دنیاست که جشنواره مان باشد. وقتی هنوز تکلیفمان با سینما و کلا هنر معلوم نیست . وقتی هنوز بعضی ها اصولا به ضرورت وجود سینما اعتقادی ندارند ، جایی که امثال بیضایی و تقوایی و کیارستمی و مهرجویی امکان فیلم ساختن ندارند و در عوض ...شور و ...نمکی نماد سینمای ما هستند (منظورم خیارشور و پفک نمکی نیست!)، وقتی که مارلون براندوی وطنی با حرکات جلفش تن براندوی اریژینال را در گور به ویبره می اندازد ، وقتی فیلمفارسی های قدیم با نام دیگر و با هنرمندی! مترسک ها و عروسک های رنگ و روغنی و دماغ عملی ، فیلمهای برفوش! سینمای ما میشوند ، وقتی که باشو و شاید وقتی دیگر و هامون و سگ کشی جای خود را به تعطیلات پیرزن! و سعدالله به شرکت می رود! و بازگشت لوک خوش شانس! و دو شارلاتان نادان! میدهد ، وقتی که زنی روی صحنه ظاهر می شود ناگهان دوربین های تلویزیونی از حالت کلوزآپ به حالت اکستریم لانگ شات! تغییر وضعیت میدهد ، وقتی ... و ... و ...
انتظار دارید به فکر لباس رسمی برای جشنواره باشند؟ به قول ناصرالدین شاه همه چیزمان به همه چیزمان می آید. چنین سینمایی لیاقت چنین جشنواره ای را دارد. بیله دیگ بیله چغندر!
دوست عزیز! سینمای ایران مرد از بس که جان ندارد. بهترین کمک به این سینما اینست که کلا درش را تخته کنند و بودجه اش را صرف موارد مفیدتری کنند.
(مطلبم طولانی تر از اینی بود که می بینید . مجبور شدم خیلی جاها را حذف کنم که مشکلی پیش نیاید. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)
براندوی وطنی در حال نشان دادن افق های روشن! سینمای ایران به تماشاگران