با درود به دوستان
دوبله از زمان شکلگیریاش در ایران همواره موافقان و مخالفانی داشته است، منتقدانی که در دورههای مختلف از جنبههای متفاوتی منتقد دوبله به فارسی بودند، اعتراضها در دهه 30 تا50 به تغییرات و تحریفاتی بود که در روند دوبله یک فیلم اتفاق میافتد؛ دیالوگهایی که فراتر از دیالوگهای اصلی و برای بامزهتر شدن فیلم گفته میشد و از دید برخی این مزهپراکنیها گناهی نابخشودنی به حساب میآمد، دوبلورها خواست مالکین فیلم را- که میخواستند با این تغییرات و افزدون نمک(!؟) فروش فیلم را افزایش دهند- دلیل این رویه در دوبله عنوان میکردند.
در سالهای پس از انقلاب که با تغییر سیاستها و موازین حاکم، تغییرات ابعاد دیگری یافته و گستردهتر شد و گاه چنان داستان و روابط بین شخصیتها تغییر میکرد که گویا فیلم جدیدی به آثار تاریخ سینما افزدوه شده! تلویزیون به عنوان متولی اصلی دوبله در سه دهه اخیر، در کنار این سیاست تغییر و تحریف(که هیچگاه واجد معیار مشخص و مدونی برای ممیزی نبوده و بسته به سلیقۀ ممیز و شبکه سفارشدهنده، نوع تغییرات متفاوت بوده) در روند نزولی دوبله در یک دهه اخیر هم نقش بسزایی داشته است.( اینگونه تحریفات مورد بحث این تایپک نیست)
تغییرات در دوبله عمری به قدمت تاریخ دوبله دارد، از دهه 1330 و رونق دوبله استفاده از لهجههای ترکی، رشتی و.. در فیلمهای دوبله شده در ایتالیا و ایران جریان داشت و همینطور به کاربردن دیالوگهای اضافه بر بامزهتر شدن فیلم، در دهه 40 و 50 استفاده از لهجهها کنار گذاشته شد اما دیالوگهای موسوم به پسگردنی همچنان رواج داشت، اگر بتوان این رویه را در دوبله فیلمهای کمدی پذیرفت(کاری که در راستای ماهیت و کارکرد اینگونه آثار است)، در دیگر ژانرها لطماتی به شخصیتپردازی(به عنوان نمونه دوبله جویندگان) و ماهیت فیلم(تبدیل اثری جدی به کاری کمدی) وارد کرده و گاه در آثار کمدی افراط در این مزهپراکنیها کار را به ابتذال کشانده است.
سطور بالا مقدمهای کلی بود برای پرداختن به رویکرد این تاپیک، و در نوشتهای مجزا و در بخشی دیگر، دقیقتر با ذکر نمونههایی به این موضوع خواهم پرداخت.
بدون شک تیپسازی و خلاقیت گویندگان ایرانی در محبوبیت و معروفیت بازیگران خارجی( و ایرانی) و بهویژه کمدینها نقشی غیرقابل انکار دارد، از نورمن ویزدوم گرفته که فیلمهایش عمدتا تقلیدی ضعیف از کمدینهای پیشین بود و خندههای(گاه آزار دهنده) و لودگیهایش، تماشای دوباره فیلمهای او را- با حذف صدای محمدعلی زرندی- تبدیل به تجربه ای دشوار میکند تا کمدیهای نازلتری همانند فیلمهای چیچو و فرانکو، لاندا بوزانکا و کمدینهای شاخصی همچون لورل و هاردی، و دیگرانی چون بود ابوت و لو کاستلو، جری لوئیس، لوئی دوفونس و...
جا دارد در اینجا یادی بکنم از یکی از نوابغ دوبله، عزتالله مقبلی که در گویندگی و تیپسازی بیهمتا بود و در این حیطه به اوجی تکرارنشدنی رسید. مقبلی در کنار استعداد یگانه و بیبدیل در تیپ سازی(از هاردی گرفته تا لویی دوفونس و بسیاری دیگر)، در گفتن جملات بامزه(متناسب با شخصیت و صحنههای فیلم) مهارت بسیاری داشت، تواناییای که برخی گویندگان مطرح کمدی نیز از آن بیبهره بودند و تلاششان برای بامزهکردن فیلم نتیجهای جز لوث کردن شخصیت و به بیراهه کشاندن فیلم نداشت.
این نوشتار نگاهی دارد به دوبلههای کلاسیک و قدیمی و بررسی این تغییرات البته نه با نگاهی انتقادی، بیشتر به قصد یادآوری فیلمها و صحنههائی(عمدتا در آثار کمدی) که دوبله، بیش از خود فیلم در تاثیرگذاری و ماندگاری آن نقش داشته و چه بسا در گذر زمان تبدیل به بخشی از خاطرات ما شده است و یادآوریاش لبخندی بر لبمان میآورد.