تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: آخرین فیلم کلاسیک که دیدم ...
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12

(۱۳۹۰/۱۰/۱۰ عصر ۰۴:۲۳)راتسو ریــزو نوشته شده: [ -> ]

نیمه شب در پاریس

Midnight in Paris


کارگردان : وودی آلن

فیلمبردار : داریوش خنجی

بازیگران : اوون ویلسن . راشل مک آدامز . ماریون کوتیار

محصول 2011 - 94 دقیقه

بعد از یه روز خسته کنده کاری یا یه روز پرمشغله اعصاب خورد کنٰ تماشای آخرین فیلم وودی آلن درست مثل یک مسکن قوی عمل می کنه. بین آخرین فیلم های آلن این یکی از همه بیشتر به روحیه و سبک و سیاق کارهای موفق قبلیش نزدیکه. از یک نظر هم فیلم شباهت بسیار زیادی به فیلم رز ارغوانی قاهره دارهٰ؛ رویا و تخیل عنصر پر رنگ هر دو فیلمه. جایی که رویاهای آدمی به ناگاه درست جلوی چشماش رنگ و بوی واقعیت به خودشون می گیرن. البته به نظر من رز ارغوانی قاهره روی کاغذ اثر موفق تری است تا روی پرده ( البته اگر فیلمنامه اون رو مطالعه فرموده باشید و با نظر بنده موافق باشید ) اما در نیمه شب در پاریس ؛ آلن به خوبی از عهده به اجرا در آوردن ایده های روی کاغذش بر اومده که البته فیلمبرداری درخشان خنجی هم در درآوردن حس و حال قوی اثر بی تاثیر نیست. اگر هنوز فیلم رو ندیدید یک لحظه هم درنگ نکنید. فکر می کنم به آرامش عجیبی خواهید رسید همون طور که من رسیدم ...

چه جالب  منم اين فيلم را ديروز ديدم  واقعا درست گفته بوديدفوق العاده آرامش بخش بود.حس وحال آشنا ودوست داشتني فيلم باعث شد از همون اول عاشقش بشم.ديدن فيلم مثل يه گردش طولاني توي پاريس دهه  بيسته وحس كردن دنيايي كه  همينگوي ,فيتز جرالد,پيكاسو وخيلي هاي ديگه توش زندگي مي كردند

اردستش نديد

میکی وان        Mickey One


کارگردان: آرتور پن

فیلمنامه : آلن ام. سرگال

موسیقی : ادی ساوتر

فیلمبردار : گیسلن کلوکه

تدوینگر : آرام آواکیان

بازیگران : وارن بیتی . الکساندرا استیوارت . هرد هرتفیلد . تدی هارت

محصول 1965 - سیاه و سفید - 93 دقیقه

میکی ( بیتی ) کمدین جوانی است که در کلوب های شبانه کار می کند، میکی پس از یک شب عیاشی از شهر می گریزد تا زندگی جدیدی را آغاز کند. اتاقی می گیرد و پس از مدتی با دختری هم اتاق می شود و این آغاز رابطه این دو با یکدیگر است...


یک جواهر کوچک و شاهکاری قدر نیافته از کارگردانی که حق بزرگی به گردن همه سینمادوستان دارد. فیلم به شدت تحت تاثیر موج نو فرانسه و سینمای اروپاست. خود پن در مصاحبه ای می گوید که بعد از ملاقاتی با تروفو و گدار به فکر ساختن این فیلم افتاده، حتی بازیگر زن فیلم ( استیوارت ) را تروفو برای پن پیدا می کند. پن از این هم فراتر می رود و فیلمبردار آثار روبر برسون را هم به خدمت می گیرد تا فیلمش بیشترین حال و هوا را به سینمای اروپا پیدا کند. فیلم به هیچ عنوان داستان مشخصی ندارد و پن بیش از آنچه دغدغه داستان گویی داشته باشد درگیر فرم است. بیتی شبیه شخصی است که در یک آخرالزمان پرسه می زند. هر جا که می رود چیزی جز زشتی و خرابی نمی بیند. همه اینها در کنار موسیقی جاودان ساوتر و تدوین فوق العاده آواکیان فیلمی را به وجود آورده که از زمانی که شروع می شود به هیچ عنوان شما را متوجه گذر زمان نمی کند و ناگهان در میان بهت شما تمام می شود. تیتراژ فیلم شگفت انگیز است و بازی استیوارت در کادرهای کلوکه شما را به دنیای برسون می برد. دیزالو معرکه ای در فیلم هست که در آن تصویر میکی در حال گذر از میان خرابه ها به تصویر شعله های آتش پیوند زده می شود ، گویی میکی است که از میان آتش می آید، بعید می دانم جیمز کامرون هنگام ساختن ترمیناتورش به این نما فکر نکرده باشد.

وسوسه باشکوه               Magnificent Obsession


کارگردان: داگلاس سیرک

 فیلمنامه : رابرت بلیز . لیود سی داگلاس

موسیقی : فرانک اسکینر

فیلمبردار : راسل متی

بازیگران : راک هادسون . جین وایمن . آگنس مورهد . اتو کروگر . باربارا راش

محصول 1954- رنگی - 108 دقیقه

باب مریک ( هادسون ) ثروتمند در یک سانحه قایق سواری مصدوم می شود، برای نجات او از دستگاه تنفس مصنوعی دکتری استفاده می کنند و وقتی درست همان لحظه دکتر به دستگاهش نیاز پیدا می کند به دلیل نبودن دستگاه می میرد. همسر دکتر، هلن (وایمن ) و دخترش از باب تنفر پیدا می کنند و او را که دچار عذاب وجدان شده را از خود می رانند. در حادثه ای باب باعث تصادف و سپس کور شدن هلن می شود. باب به صورت ناشناسی با هلن رابطه برقرار می کند و هلن سخت دلباخته باب می شود و قرار می شود با کمک مالی باب به چند کشور جهت معالجه سفر کند. معاینه ها موفقیت آمیز نیستند و هلن که قرار است با باب ازدواج کند ناگهان می گریزد. باب ادامه تحصیل داده و دکتر می شود!!! و هلن را که بیماری سختی دارد می یابد و عمل می کند...

یکی از بدترین ملودرام های تاریخ سینما به کارگردانی بزرگ ترین ملودرام ساز دنیا،واقعا" باعث تعجب هست که این فیلم اثر همان کارگردانی است که بر باد نوشته، همه آن چیزهایی که خداوند مجاز می داند و تقلید زندگی را در کارنامه خود دارد. دقایق ابتدایی فیلم بد نیستند تا اینکه کم کم سر و کله وقایع مضحکی پیدا می شود که دست کمی از فیلم فارسی های خودمان ندارد. چندین بار از تماشای فیلم منصرف شدم ولی هی به خودم گفتم بذار درست می شه؛ اما درست نشد که نشد. جالب ترین قسمت فیلم جاییه که جناب راک هادسون ناگهان دانشجوی سابق پزشکی از آب درمیاد و تصمیم به ادامه تحصیل می گیره و در چشم به هم زدنی یکی از بهترین جراحان امریکا می شود، اگه باور نمی کنید متاسفانه باید زحمت تماشای فیلم رو به جون بخرید ولی پیشنهاد می کنم که حرف راتسو رو قبول کنید و قید دیدن فیلم رو بزنید که بزنید.خلاصه اینکه جای شما اصلا" خالی نبود.( البته فیلم در IMDB رتبه خوبی داره!!! )

بعد از دین این فیلم تصمیم گرفتم که جبران مافات کنم و چه کاری بهتر از پناه بردن به دامان مایکل چیمینوی عزیز و فیلم مورد علاقه ام شکارچی گوزن برای nامین بار؛ ولی این بار تماشای این فیلم بر روی نسخه بلو-ری واقعا" چسبید. ( جای سروان رنو عزیز که گویا علاقه وافری به تصاویر HD و کیفیت 1080 دارند واقعا" خالی بود) . اگه دستمال دم دستم بود می شد اشکهای دنیرو را هم از گوشه چشمانش پاک کرد. جای شما این بار واقعا" خالی! 

زمان زود گذر در ریجمونت های        Fast Times at Ridgemont High


کارگردان : ایمی هکرینگ

فیلمنامه : کامرون کرو

فیلمبردار : متیو اف لئونتی

بازیگران : شان پن . جنیفر جیسن لی . جاج رینهولد . فارست ویتاکر . ری فالستون

محصول 1982 - رنگی - 90 دقیقه

ماجرای زندگی چندین نوجوان که کمتر علاقه ای به درس ندارند و بیشتر اوقاتشان با موسیقی، مواد مخدر یا تجربه های جنسی و پیدا کردن دوست می گذرد و حوادث مختلف و با مزه ای را به بار می آورد.

فیلم تین ایجری ای که حالا دیگر تبدیل به یک کالت درست و حسابی شده، اگر به دنبال هنر ناب هستید تماشای این فیلم اصلا" گزینه مناسبی نیست. زمان زود گذر ... در گذر زمان محبوبیت فراوانی یافته و بعد از این فیلم تقلیدهای بسیاری از آن انجام شد و موج جدیدی از فیلم های نوجوانانه و دبیرستانی با محوریت موسیقی و س** شکل گرفت. فیلم در یک کلمه فقط بامزه است و چیز دیگری ندارد. تماشای شان پن و جنیفر جیسن لی در سال های اولیه بازیگری با آن کارهای احمقانه بسیار جالب است. به خصوص شان پن که نقش شخصیتی را بازی می کند که در یک کلاس برای بار سوم مردود شده و هیچ چیز را جدی نمی گیرد. صحنه ای از فیلم که طی آن در کلاس زده می شود و پیتزا فروش پیتزایی را که شان پن سفارش داده در جلوی چشمان معلم بد اخلاقش به او تحویل می دهد فراموش نشدنی است. اخیرا" در گزارشی دیدم که شخصیت شان پن یکی از 100 شخصیت محبوب تاریخ سینماست.


فارست گامپ با بازی عالی تام هنکس

داستان فرازونشیب های زندگی مردی که دچار ضریب هوشی پایینی هست ولی به طور معجزه آسایی به موفقیت های زیادی میرسه 

بازی تام هنکس فوق العاده است حرکاتش ، طرز نگاهش ، حتی علاقه ی صادقانه اش به جنی همه و همه خیلی باور پذیر از آب دراومده.

 

راننده / بران          Drive



کارگردان : نیکلاس وایندینگ رفن

فیلمنامه : حسین امینی بر اساس رمان جیمز سالیس

فیلمبردار : نیوتن تامس سیگل

موسیقی : آنجلا بادالامنتی

بازیگران : رایان گاسلینگ . کری مولیگان . آلبرت بروکس . برایان کرنستن . ران پرلمن . اسکار ایزاک

محصول 2011 - رنگی - 100 دقیقه



جوانی ( گاسلینگ ) که تبحر فوق العاده ای در رانندگی دارد هر از چندی به عنوان راننده برای خلافکاران کار می کند و ترتیب فرار آن ها را پس از سرقت می دهد. آشنایی با زن همسایه، آیرین ( مولیگان ) باعث می شود راننده برای کمک به شوهرش وارد یک ماجرای سرقت شود. شوهر آیرین در هنگام دزدی کشته می شود و راننده را وارد ماجراهایی می کند که گویی رهایی از آن ها برایش چندان آسان نیست ...



قبل از هر چیز یک پیشنهاد به دوستان عزیز و نه خدای نکرده نصیحت! این موضوع رو بنا به دلایلی چند عرض می کنم، یکی اینکه دیدم دوستان برای دانلود فیلم آرتیست لینک ارائه دادند و دوم به خاطر تجربیات کمی را که در خلال چندین سال فیلم دیدن کسب کردم. به نظر بنده از دیدن نسخه های دانلودی غیر اصلی شدیدا" اجتناب کنید (البته این تئوری بیشتر برای فیلم های جدید صدق می کنه)، مهمترین چیزی که موقع دیدن یک فیلم خوب باید به اون توجه داشت کیفیته. اکثر سینمادوستان برای دیدن فیلم هایی که جدیدا" روی پرده رفتن، عجله دارند و این باعث میشه که به نسخه های دانلودی و بازاری مراجعه کنند که اکثرا" کیفیت خوبی ندارند یا اینکه فیلم ها با کادر اصلی کپی نشده اند و دارای یک کادر ناقص هستند، به عنوان مثال از کادر واید به یک فول اسکرین بدترکیب تبدیل شده اند و دیگر اینکه از زیرنویس مناسبی هم برخوردار نیستند چون با عجله ترجمه!!! و سرهم بندی شده اند. با چند روز و یا اصلا" چند هفته تحمل میشه نسخه های دی وی دی اصل رو تهیه کرد و فیلم رو با کیفیت اصلی و یا لااقل بهتری دید، اگر دی وی دی ضمائمی هم داشته باشه که دیگه چه بهتر. تجربه ثابت کرده در بعضی موارد اگر نسخه های بی کیفیت دیده بشن جدای اینکه اون تاثیر لازم رو بر بیننده ندارند، بعد از مدتی که نسخه های اصلی در اختیار افراد قرار می گیرند دیگر حوصله تماشای دوباره وجود نداره و تنها خاطره بیننده از فیلم مورد نظر، همان نسخه کم کیفیت قبلا" دیده شده است. به نظر من حالا که ما شانس تماشای آثار روز جهان رو بر روی پرده سینما نداریم و حق کپی رایت رو هم اصلا" بیخیالشیم، حداقل نسخه های بهتر رو ببینیم، شاید با اینکار حداقل احترام کوچکی به سازندگان فیلم بگذاریم و حالا که داریم با صرف هزینه ای حدود 1000 تومان نتیجه ماه ها زحمت اون ها رو می بینیم، اونچه که می بینیم بهترین کیفیت موجود باشه و نه وقت خودمون رو الکی تلف کنیم و هم اینکه در هزینه های احتمالی صرفه جویی کنیم چون شاید با پیدا شدن نسخه های اصلی در حجم های متفاوت خواستیم آرشیومون رو تبدیل به احسن کنیم و بعضا" مجبوریم از یک فیلم چندین نسخه تهیه کنیم. دیدن نسخه های دانلود شده در مورد فیلم های کمیاب و قدیمی تر که به نوعی از پیدا کردن دی وی دی اون ها نا امید شدیم می تونه مفید باشه ولی در مورد فیلم های جدیدتر اگر کیفیت نسخه های اصلی حتی به اندازه چند پیکسل ناقابل از دانلودی ها بهتر باشه ارزش منتظر موندن رو داره. گیریم که فیلم دانلودی کیفیت بسیار خوبی داشت، نداشتن یک منوی درست و حسابی از ارزش های کار کم می کنه البته در صورتی که دوست داشته باشید آرشیوتون واقعا" کامل باشه. دوستی که توی کار وارد کردن دی وی دی بود می گفت با فروش نسخه های بازاری دانلودی و بدون منوی اصلی در بازار با زیرنویس های پر از اشکال، وقتی بازار از نسخه فیلمی اشباع شده دیگه دلیلی برای وارد کردن اون فیلم و به طبع اون تهیه زیرنویس بهتر وجود نداره و به همین دلیل گاهی از یک فیلم جدید تا مدت ها نسخه خوبی در بازار وجود نداره. کیفیت خوب یک فیلم روی نظر ما در مورد خوب یا بد بودن فیلم تاثیر مستقیم داره ، برای خودم پیش اومده که فیلم خوبی رو با یک نسخه بی کیفیت دیدم و نظر مثبتی درباره فیلم نداشتم و بعدا" که نسخه با کیفیتی از فیلم دیدم نظرم به کلی عوض شده ( به عنوان مثال فیلم کتاب خوان ). به خاطر همین سعی می کنم از دیدن نسخه های غیر اصلی اجتاب کنم.

اما همه این ها چه ربطی به فیلم راننده داشت؟

شبیه همین اتفاق برای همین فیلم افتاد، قبلا" هرگز از این کارها نمی کردم ولی وقتی تعریف ها رو شنیدم نسخه بی کیفیتی که توی بازار بود رو گرفتم و دیدم، با کادری که گوشه های چپ و راست تصویر اصلا" دیده نمی شد. گذشت تا چند روز قبل نسخه خیلی خوبی پیدا کردم ولی چون قبلا" فیلم رو دیده بودم از قید تماشای دوباره اون گذشتم تا کی فرصتی بشه و فیلم رو دوباره ببینم.

 

اما فیلم راننده رو از دست ندید؛ جایزه کارگردانی جشنواره کن به همراه کلی جایزه و تحسین در دیگر جشنواره ها گویای ارزش های فیلم است. خلاصه داستان چند خطی فیلم یادآور فیلم راننده به کارگردانی والتر هیل با بازی رایان اونیل در سال 1978 است. اما این فقط یک شباهت ظاهری است. راننده 2011 یک فیلم سرد و غمگین است با کارگردانی بسیار حرفه ای و میزانسن هایی دقیق و حساب شده. فیلم حتی می توانست صامت باشد چون سکوت مرگباری بر زندگی شخصیت های فیلم سایه افکنده است در تمام زمان فیلم طنین انداز است. راننده داستان تنهایی است، داستان آدم های تنهایی که هر کاری می کنند باز هم در انتها سرنوشتی جز تنهایی ندارند. در آخرین شماره ماهنامه فیلم در نقدی که بر فیلم چاپ شده عنوان جالب راک نوآر برای فیلم انتخاب شده که بسیار برازنده می نماید. در کنار فیلمنامه فیلمنامه نویس ایرانی فیلم، بازی بازیگران بسیار خوب است و آلبرت بروکس در نقش شخصیت منفی فیلم درخششی انکار ناپذیر دارد. حتما" فیلم رو ببینید اما نسخه واید اسکرین و با کیفیتشو !!!

پرونده 39 

کارگردان : Christian Alvart

نویسنده : Ray Wright

بازیگران : رنه زلوگر، جودله فرلند، این مک شان، بردلی کوپر

داستان فیلم مربوط به یک مددکار اجتماعی، امیلی جنکینز ( رنه زلوگر )، است که برای در امان نگه داشتن یک دختر بچه دانش آموز، لیلیت سالیوان ( جودله فرلند )، از آزار و اذیت های والدین سنگدلش وارد ماجرایی پیچیده می شود و موضوع عجیبی را کشف می کند.

در ابتدا سرعت روند رو به جلو و بدون مشکل داستان در نجات دختر از دست پدر ومادرش و دستگیری آن ها و رد صلاحیت آن ها برای سرپرستی دختر عجیب به نظر می رسد. می توان حدس زد که کاسه ای زیر نیم کاسه است.

در ادامه  امیلی متوجه اتفاقات عجیبی می شود. کشته شدن همکار امیلی، باعث می شود که امیلی این اتفاقات را دقیق تر بررسی کند.

 امیلی دوباره با والدین روان پریش لیلیت گفتگو می کند. آن ها نیز پس از این گفتگو، به طرز عجیبی کشته می شوند. او در می یابد که لیلیت دارای قدرت شیطانی عجیبی است، گویا روحی شیطانی در او حلول کرده است.

در آخر امیلی می تواند با توجه به راهنمایی پدر لیلیت جان سالم بدر ببرد. لیلیت قربانی خود را با چیزی که از آن می ترسد می کشد. اما امیلی این راز را می داند.

روی هم رفته، تماشای فیلم مرا راضی نکرد، چون از همان ابتدا تا آخر فیلم را حدس زدم. اما بازی رنه زلوگر بسیار عالی و راضی کننده بود.

این فیلم درسال 2009 اکران شده است، اما ظاهرا محصول سه سال قبل استودیوی تهیه کننده آن می باشد.


سیلاب های بهاری                    Torrents of Spring 


 

کارگردان : یرژی اسکولیموفسکی

فیلمنامه : آرکانجلو بوناکورسو و اسکولیموفسکی بر اساس رمانی نوشته ایوان تورگینف

فیلمبردار : دانته اسپینوتی . ویتولد سوبوتسنسکی

موسیقی : استنلی مایرز

بازیگران : تیموتی هاتن . ناستاسیا کینسکی . والریا گولینو . ویلیام فورسایت

محصول 1989 - رنگی - 101 دقیقه

سال 1840، دیمیتری ( هاتن ) جوان ثروتمند روس که در حال بازگشت از یک سفر طولانی است به آلمان می رسد. در یک مغازه نان فروشی به واسطه کمک به پسر بیمار آن ها با دختر خانواده، جما ( گولینو ) نیز آشنا شده و پس از مدتی با ازدواج می کند. پس از چندی در یک مهمانی با ماریا ( کینسکی )، همسر دوست قدیمی خود ایپولیت ( فورسایت ) نیز آشنا می شود. این دو کم کم به یکدیگر دل می بازند و رابطه ای بین آن ها شکل می گیرد. رابطه جدی تر می شود و ماریا یک مهمانی ترتیب می دهد و آنجا جما ،دیمیتری و ماریا را با یکدیگر می بیند و دیمیتری را ترک می کند. دیمیتری نیز از ماریا جدا می شود. سال ها بعد دیمیتری توضیح می دهد که ماریا چندین سال بعد می میرد و جما نیز با شوهر امریکاییش زندگی خوبی دارد.

فیلمبرداری چشم نواز اسپینوتی از مناظر زیبای شهر ماینس در کناری کارگردانی سنجیده طراوت خاصی به این اثر متفاوت اسکولیموفسکی داده است. بازیگران فیلم موفق عمل می کنند به خصوص کینسکی نقش یک زن ویرانگر را به خوبی تصویر می کند. متاسفانه زمان زیادی از فیلم صرف نمایش دادن آشنایی دیمیتری و جما می شود و فرصتی برای پرداختن به ماریا باقی نمی ماند. در پایان نریشنی با صدای دیمیتری اتفاقات سال های بعد را بازگو می کند که ای کاش فیلم کمی طولانی تر می بود و اتفاقات ذکر شده را می دیدیم. شما را نمی دانم ولی خودم به شخصه با فیلم هایی که ناگهان همه چیز تمام می شود و کسی توضیح می دهد که: همه رفتند و فلانی ماند و حوضش را دوست ندارم. به خصوص که رفتن جما و دوری از ماریا آغاز نابودی دیمیتری است و قدرت تصویری و درام فراوانی در آن نهفته است و جای کار فروانی دارد که متاسفانه به آن پرداخته نشده است. با این حال فیلم خیلی خوبی است و پیشنهاد می کنم که اون رو ببینید.

the flowers of war   ( گلهای جنگ)

کارگردان:ژانگ یی مو (محصول2011 چین)

بازیگران:کریستین بیل ، نی نی

بر اساس داستان "13 زن نانکینگ" نوشته یان گلینگ

   داستان فیلم در سال 1937 و در زمان اشغال شهر نانکینگ چین ،توسط ژاپنی ها به وقوع می پیوندد.

جان میلر (کریستین بیل) امریکایی است که شغلش کفن و دفن اموات طبق اصول کاتولیک است.وی برای خاکسپاری کشیش صومعه ی نانکینگ،در بحبوحه جنگ و اشغال ژاپنیها وارد شهر شده و خود را به صومعه میرساند.در انجا با تعدادی دختر مدرسه ای که تحت تعالیم صومعه بودند روبه رو میشود.

اوکه سمبل خودپرستی و پول پرستی است و هیچ چیز را مشکل خود نمی داند ،طی ماجراهایی مجبور به پوشیدن لباس کشیش وبازی کردن نقش وی میشود.در این میان گروهی زن هم به صومعه پناهنده میشوند.زنان روسپی خانه معروف شهر. هر دو گروه ،یعنی هم این زنان و هم دختران صومعه ،از وی که به خاطر غربی بودنش از خطر مصون است،،میخواهند که برای خروج از شهر کمکشان کند و.......

این واقعه تاریخی تاکنون چندین بار دستمایه ی ساختن فیلم قرار گرفته .این بار وقایع از چشم انداز زنان توصیف میشود. راوی داستان فیلم یکی از دختران صومعه است.

صحنه های جنگ باور پذیر ساخته و پرداخته شده اند. در برخی لحظات فیلم با ان که خرابی و ویرانی همه جا بیدادمیکند .بازی با رنگهای زیبا ،خودنمایی میکند.    پنجره های صومعه با شیشه های مشبک رنگی ، لباسهای رنگارنگ زنان افسانه ای نانکینگ و و پارچه های رنگین مغازه ی ویران پارچه فروشی.

فیلم داستان فجایعی است که انسان بر سر انسان می اورد و در این میان زنان سخت ترین و شدید ترین اسیب را متحمل میشوند.

گلهای جنگ ، از پر خرج ترین فیلمهای ساخته شده ی چین است و رقیب جدایی نادر از سیمین ، در گلدن گلاب بوده است.

النــا          Elena

کارگردان : آندری زویاگینتسف

فیلمنامه : اولگ نگین

فیلمبردار : میخاییل کریچمن

بازیگران : یلنا لیادووا . نادژدا مارکینا . الکسی روزین . آندری اسمیرنوف

محصول 2011 - روسیه - رنگی - 109 دقیقه

النا ( نادژدا ) زن مسنی که از شوهر سابقش پسر بزرگی دارد مدتی است با ولادیمیر که او هم از ازدواج قبلی خود دارای دختر جوانی است زندگی می کند. النا زنی بسیار آرام و مهربان است و ولادیمیر که بسیار ثروتمند است مرد چندان خوش اخلاقی به نظر نمی رسد. نوه النا برای خرید سربازی و پرداخت شهریه دانشگاه به پول نیاز دارد ولی ولادیمیر از دادن پول به النا امتناع می کند. دختر ولادیمیر هم که رابطه چندانی با پدرش ندارد از نظر اخلاقی کمی بی قید به نظر می رسد. روزی ولادیمیر دچار حمله قلبی شده و پس از مدتی در خانه بستری می شود. در خانه ولادیمیر به النا می گوید که می خواهد وصیتنامه ای بنویسد و در آن تمامی دارایی اش را به دخترش بدهد و تنها سهم النا حقوق ماهیانه اندکی خواهد بود. النا مقداری قرص اشتباهی به ولادیمیر می دهد و او را می کشد و وصیتنامه را می سوزاند و پول های داخل گاو صندوق را هم به پسرش می دهد. وکیل ولادیمیر تمامی دارایی موجود ولادیمیر را بین دختر و النا تقسیم می کند و خانواده النا به خانه ولادیمیر نقل مکان می کنند.

سال ها پیش به دنبال دی وی دی چریتی شیرین اثر باب فاسی همه شهر رو زیر و رو می کردم، حدود دو سال پیش از پیدا کردن اون دی وی دی ناامید شدم و نسخه DivX فیلم رو گرفتم ولی از شانس بد نمی دونم فایل اون چه مشکلی داشت که هیچ دستگاهی قادر به پخش اون نبود و فقط با کامپیوتر می شد فیلم رو دید. فیلم دیدن با کامپیوتر هم که برای خودش مصیبتیست عظیم. دو سال از قضیه گذشته بود تا اینکه دیشب قصد کردم فیلم رو با هر زحمتی هست ببینم. تیتراژ فیلم تازه تموم شده بود که موبایلم زنگ خورد، یکی از دوستان فیلم بین فوق حرفه ای بود که گفت: همین الان بلندشو بیا یه فیلمی هست که باید با هم ببینیم .... بعد از کلی کلنجار بالاخره رفتم. قبلا" دو فیلم آندری زویاگینتسف رو با همین دوستم دیده بودم که تاثیر عجیب تماشای بازگشت هنوز در من وجود داره. فیلم بعدی اون یعنی تبعید هم اثر بسیار خوبی بود و حالا النا که واقعا" ویرانگر بود. اثری که شاید در ابتدا بسیار ساده به نظر برسد اما در زیر ظاهر آرام فیلم دریایی از دورویی و نیرنگ و دروغ وجود دارد. النای به ظاهر آرام تبدیل به قاتلی خونسرد می شود و پس از ارتکاب جرم خم به ابرو نمی آورد آن هم برای کمک به کسی که بر خلاف ظاهرش ارزش کمک کردن ندارد. در تمامی دقایق به ظاهر آرام فیلم موسیقی هراس انگیز آن خبر از بروز واقعه ای شوم می دهد که به شما اجازه آرام بودن را نمی دهد. موضوع تصاحب خانه ای توسط عده ای که هیچ سنخیت و تناسبی با آن خانه ندارند سال هاست دستمایه کارگردانان بزرگ و کوچکی بوده است اما این موضوع در فضای سرد النا بسیار وحشتناک تر به نظر می رسد. زن بی پناهی که به خانه ولادیمیر راه داده شده به راحتی صاحب خانه می شود و در این راه به هیچ مشکلی نیز برخورد نمی کند. در النا هیچ کس آنگونه نیست که می بینیم و درباره هیچ شخصی نمی توان از ظاهرش یا کارهایش در حالت عادی قضاوت کرد. به قول یکی از شخصیت های فیلم فارنهایت 451 اثر فرانسوا تروفو:درباره هیچ کتابی با دیدن جلد روی اون نمیشه نظر داد. البته برای بحث درباره النا شاید کمی زود باشه چون من هنوز مسخ فیلم هستم، قطعا" باید یکبار دیگه فیلم رو ببینم. اون وقت راحت تر می شه درباره فیلم صحبت کرد. تا اینجاش که ندیدن چریتی شیرین ارزشش رو داشت.

سلام

بدنام (Notorious)

کارگردان: آلفرد هيچكاك

فيلمنامه: بن هكت

محصول 1946 آمریکا . سیاه و سفید . 101دقیقه

بازیگران: كري گرانت . اينگريد برگمن . كلود رينز . لوييز كالهرن . لئوپولدين كنستانتين

برداشت اول: اثري ديدني با داستاني بسيار زيبا، هيجان انگيز و سراسر تعليق كه به جرات مي توان گفت بين 10 فيلم برتر "هيچكاك" قرار مي گيرد. فيلمنامه اي جذاب از "بن هكت" يكي از سلاطين بزرگ فيلمنامه نويسي و نقش آفريني استثنايي "كري گرانت"، "اينگريد برگمن" و "كلود رينز" باعث جذابيت و ارزش بيشتر "بدنام" شده است. 

[تصویر: 1329734204_2650_04461c8d6e.jpg]

سیناپس:

داستان فيلم از محاكمه "جان هوبرمن" در يك دادگاه آمريكايي آغاز مي شود. او به جرم خيانت به ايالات متحده و جاسوسي براي نازيها در سال 1946 به 20 سال زندان محكوم مي شود. پس از اتمام دادگاه براي اولين بار چهره "الیشا هوبرمن" (انگريد برگمن)، دختر هرزه و زيباي "هوبرمن" را مي بينيم كه مغموم و افسرده در زير هجوم سوالات خبرنگاران از ميان آنها مي گذرد. در حاليكه شخصي او را تعقيب مي كند. شب هنگام "الیشا" در خانه اش و كنار دوستان نزديكش در حاليكه كاملا مست كرده ديده مي شود. او بي خيال از حوادثي كه در طول روز پيش آمده در حال گپ زدن با مهمانان است. در ميان مهمانها مرد غريبه اي حضور دارد كه نظر "الیشا" را به خود جلب مي كند. براي او مشروب ريخته و در كنار او مي نشيند. در مهماني صحبت از اين است كه "الیشا" صبح روز بعد همراه با دوستان پدرش از آمريكا خارج شده و راهي "هاوانا" شوند.......

اكنون نزديك صبح است و هريك از مهمانها مست و بيهوش در گوشه اي افتاده و به خواب رفته اند. تنها "الیشا" و مرد غريبه بيدار هستند كه روبروي همديگر نشسته و در حال خوردن مشروب هستند. اكنون مي توانيم چهره مرد غريبه را ببينيم. او "تي آر دولين" (كري گرانت) مردي خوش قيافه و شيك پوش است. "الیشا" به او گير مي دهد تا باهم براي هواخوري بيرون بروند. آنها سوار بر ماشيني مي شوند كه "الیشا" آن را مي راند. رانندگي او در حال مستي بسيار وحشتناك و سريع است طوري كه يك پليس جلوي آنها را مي گيرد. اما "دولين" با نشان دادن كارت شناسايي خودش باعث مي شود كه پليس نه تنها آنها را توقيف نكرده بلكه احترام هم بگذارد."الیشا" با ديدن اين صحنه آشفته شده در ميابد كه "دولين" يك پليس مخفي است. او مي خواهد كه "دولين" را از ماشينش بيرون كند. اما او با ضربه اي آرامش كرده و "الیشا" بي حال را به خانه بر مي گرداند.

برداشت نهایی :

"آلفرد هيچكاك" در "بدنام" براي اولين بار دست به بدعتهايي زد كه بعدها الگويي براي كارگردانان ديگر شد. به عنوان مثال هنگامي كه "الیشا"  متوجه مي شود مسموم شده و مي خواهد به اتاقش برود همه را گنگ و نامفهوم مي بيند كه "هيچكاك" با مواج نشان دادن تصاوير اين موضوع را به خوبي نشان داده است. كلا حركات خاص دوربين و زاويه هاي جالب فيلمبرداري در اين فيلم به خوبي نمايان است. "تد تتزلاف" فيلمبردار اين فيلم زير نظر مستقيم "هيچكاك" تصاوير بديع و زيبايي را خلق كرده است. فيلمنامه  جذاب و استثنايي "بن هكت" حقيقتا به موفقيت بدنام كمك كرده است. شايد به جرات بتوان گفت كه زيبايي و جذابيت "بدنام" تا حد زيادي مديون فيلمنامه فوق العاده "هكت" مي باشد.

 the artist

کارگردان:مایکل هازاناویسیوس

بازیگران:ژان دوژاردن ، برنیس بژو ، جیمز کرامول ، جان گودمن

درام عاشقانه و محصول 2011 فرانسه

  فیلم تاثیر گذار و پر از احساسی که تماشای هر لحظه اش لذت بخش است.

سال 1927 ، سینمایی در حال پخش فیلم صامت از ستاره مشهور زمانش،جرج والنتین(ژان دوژاردن) است .در فیلم صامتی که ما به تماشایش نشسته ایم یعنی ارتیست،صامت در صامت!

والنتین هم در سینما فیلم خود را می بیند و پس از پایان با استقبال فراوان تماشاچیان مواجه میشود. او مردی است معروف، موفق وبه معنای واقعی خوب. در ازدحام جمعیت ومصاحبه خبرنگاران،والنتین ودختری که برای برداشتن کیفش به زحمت خم شده،به  هم میخورند که موجب خنده اطرافیان و گرفتن عکس توسط عکاسها از ایشان میشود.

  این برخورد و این عکسها راه را برای ورود دختر یعنی په په میلر(برنیس بژو) به عالم هنر پیشگی باز میکند و او با توصیه هایی از  والنتین معروف به سرعت پله های ترقی را طی میکند.ضمن اینکه به هم علاقمند میشوند اما به دلیل متاهل بودن جرج از همان ابتدا راهشان را از هم جدا میکنند.

   اوج محبوبیت په په همزمان است با اغاز ساخت فیلمهای ناطق و افول جرج والنتین مغرور که حضور صدا را در فیلمهایش نمی پذیرد و.......

 

فیلم با این که بی کلام است اما به خوبی از پس انتقال احساسات برامده و شاید هم بتوان گفت فوق العاده است.تمام فیلم به سبک صامت ها با موزیک متنی همراه است که به هیچ عنوان خسته کننده نیست.

صدا در دو جای فیلم نمود پیدا میکند.یکی در خوابی که جرج میبیند ودر خواب صدای برخودرد لیوان با میز ،صدای باد و صدای خنده دختران را می شنود( و ما هم به عنوان بیننده میشنویم).اما صدای خودش و حتی فریاد خودش را نمی شنود ورنج میکشد.خواب بدی که شاید تعبیر ان بدبختی هایی است که جرج دچار خواهد شد.

ودیگری پایان فیلم پس از رقص تپ زیبای جرج و په په در سکوت مطلق صدای نفس نفس زدنهایشان ونفسهای کارگردان فیلمشان(جان گودمن) که جمله ی معرکه است را میگوید،،می شنویم

 

فیلم راببینید و لذت ببرید. ارتیست فیلم با شکوهی است که ژان دو ژاردن ستاره درخشان ان است.

سکانس جالب :در اوایل فیلم  صحنه ای هست که په په در اتاق رختکن جرج، که کسی در ان نیست. کت و شلوار اویزان وی را در حالیکه دست خودش در استین ان قرار دارد، در اغوش میکشد.

دزیره جان !

فیلم هنرمند رو از کجا گیر آوردی ؟ نسخه پرده ای بود ؟

سروان رنوی عزیز ، این فیلم را به عنوان هدیه دریافت کردم و نسخه پرده ای نیست واتفاقا کیفیت خوبی دارد.میدانم به طور اینترنتی خریداری شده که اگر خواستید ،نام سایتش را می پرسم و به اطلاعتان می رسانم.

(۱۳۹۰/۱۲/۱۷ صبح ۱۲:۵۵)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

دزیره جان !

فیلم هنرمند رو از کجا گیر آوردی ؟ نسخه پرده ای بود ؟

دوست عزیز سایت زیر فقط نسخه های اچ دی فیلم ها رو می گذاره. ولی فیلم آرتیست هنوز نسخه اچ دی اون نیومده.بهترین سایت برای نسخه های اچ دی .

https://hd-bb.org/index.php

با سلام و عرض ادب خدمت اساتید و سروان رنوی گرامی.

با تشکر از دزیره عزیز، این لینک تقدیم به شما تا ایشالله نسخه های بهتر از این فیلم رو پیدا کنیم:

http://www.uploadbaz.com/sblk4m0bfi5n

با تشکر از دزیره و رزا ی عزیز ؛

امروز شبکه استکباری Manoto1 (حَفِظَ الله فِرکانسِه) تیکه هایی از آرتیست رو پخش کرد. واقعا عجب فیلمیه. اینکه یکی بیاد در سال 2011 یک فیلم صامت و سیاه و سفید با این سبک بسازه واقعا خلاقانه است. خیلی مشتاق هستم ببینم. حتما در تعطیلات عید می ذارم در نوبت دیدن.نکته جالب سبک بازی و حالات چهره و اندام بازیگرهای این فیلمه. طوری بازی می کنن که آدم همه چیز رو به راحتی می فهمه. واقعا که سینمای صامت واسه خودش دنیایی است. بعد از دیدن اینهمه فیلم کامپیوتری و فانتزی و تخیلی و تکنولوژیکی , دیدن یک فیلم ساده و سر راست آدم رو سرحال می آره . واقعا اسکاری که بهش دادن حقش بود. حلالش باشه !

فیلم ارتیست با کیفیت خوب را می توانید به راحتی از سایت filmdooniخریداری نمایید. همین طور فیلم هوگو ، هفته من با مریلین ، البرت نابز  و...

سلام

نسخه باکیفیت و کم حجمی از فیلم که به تازگی منتشر شده

The Artist (2011) BluRay 720p 600MB 

 

http://www.mediafire.com/download.php?mn...http://www.mediafire.com/download.php?mn3layamkoh
http://www.mediafire.com/download.php?fb...http://www.mediafire.com/download.php?fbaqam64lx4
http://www.mediafire.com/download.php?1s...http://www.mediafire.com/download.php?1sm61nexyed
http://www.mediafire.com/download.php?ej4e971dapcyfgd

سایتی برای دور زدن مشکل ف ی ل ت ر مدیافایر، بعد از کپی کردن لینک مدیافایر گزینه Get Link را بزنید.

http://leech.dverleech.com/mediafire/

ali:fear eats the soul            علی:ترس روح را می بلعد

محصول  1974 المان

کارگردان ،نویسنده ،تهیه کننده وبازیگر:rainer werner fassbinder

بازیگران:الهادی بن سالم- بریژیت میرا

   پیرزنی به نام امی (بریژیت میرا)برای خیس نشدن از باران ،به طور اتفاقی به باری که محل جمع شدن برخی کارگران عرب مقیم مونیخ المان است، پناه می برد. علی کارگری اهل مغرب،خسته و بی حوصله، در پاسخ به دختری که کنایه امیز اورا تشویق به رقص با پیرزن میکند،،خیلی جدی سراغ پیرزن رفته و او را دعوت به رقص میکند و اوهم باگفتن این که بیست سالی از اخرین باری که رقصیده ،گذشته است میپذیرد.

            (علی به امی: زیادبهش فکر کنی ،غمگین میشی.)

ان دو در تعجب حاضرین به ارامی میرقصند و صحبت میکنند.انها هردوتنهااندوخسته.علی ،امی را تا درب منزلش همراهی و امی هم اورا دعوت میکند.علی شب را در خانه پیرزن و در تخت خواب او سر میکند .و چند روزی ان جا می ماند.انها ظاهرا به هم علاقمندند و امی هم شاید به گونه ای مادر وار از او پذیرایی میکند!

حضور علی سر و صداواعتراض همسایه ها و صاحب خانه را در پی دارد.امی به دروغ به او میگوید که قرار است با علی ازدواج کند و اتفاقا علی از این فکر استقبال کرده وانها ازدواج میکنند.....

فیلمی باداستانی غیر معمول با صحنه هایی ساده از روابط علی و امی.دوربینی که با فرار تیزهوشانه از لحظه های حساس ،بارها وبارها بیننده را گول میزند! رابطه ی علی و امی چه طور رابطه ای است؟

در ادامه میبینیم که علی پس از مدتی ،علی رغم میلش بازن جوان و زیبای صاحب بار رابطه برقرار میکند. فیلم شاید قصد تحلیل دو نوع رابطه ی انسانی را داشته باشد.رابطه ای صرفا از سر غریزه(علی-زن صاحب بار) و رابطه ای بر مبنای نیاز به احساسات و عواطف(علی-امی).نهایتا امی است که برای علی می ماند.

 نکته برجسته تری که در این فیلم به ان پرداخته میشود،رفتار نژادپرستانه ی اطرافیان امی از جمله فرزندان و همسایگان او است.ان هم در جامعه ای که ظاهرا نژاد پرستی از ان رخت بربسته ،اما در روح وروانشان رسوخ کرده و به صورت رفتار سادیسمی بروز میکند تا پیرزن را از پای در اورد اما.......

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12
آدرس های مرجع