تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: فیلمهایی که چند بار دوبله شده اند ...
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3

در تاریخ دوبلاژ ایران شاهد دوبله مجدد و گاهی 3 ، 4 باره یک فیلم بوده و هستیم. اینکه چرا یک فیلم که بعضا با مهارت بسیار گویندگان و دقتی وصف ناپذیر دوبله میشد اما مجددا کار به دوبله های بعدی میکشید دلایل متعددی را میتوان یافت که عمده ترین آنها را بشرح زیر است:

الف) دستکاری و تغییر در جملات و بعضا تغییر کلمات (بعلل مختلف نظیر دستور سفارش دهنده ، مقتضیات زمانی، تغییر پیش فرضهای فرهنگی و ... مثلا باید کلماتی مثل شراب به گوش نرسد یا انواع فحشهایی که امروزه دمده و زننده شده اند مودبانه تر ادا شوند یا فلان بحث سیاسی فیلم که با موقعیت فعلی سازگار نیست حذف شود و یا ...)

ب) دوبله مجدد بخاطر ارائه دوبله ای بهتر (دستیابی به امکانات سمعی بهتر، حضور گویندگان بهتر ، نسخه با کیفیت تری از فیلم و ... بطور مثال فیلم ده فرمان)

ج) دوبله مجدد بخاطر هماهنگی بهتر صداها با شرایط ویدیو ، تلویزیون ، ماهواره و کلا محلهای نمایش فیلم بغیر از سینماها جهت پخش در چنین رسانه های جدیدی (بطور مثال فیلمهائی که مرحوم ناظریان اوایل انقلاب بخاطر ویدیو مجددا دوبله کرد و یا نمونه ای بارزتر مثل برباد رفته)

د) حسادتها و کینه ورزیهای شخصی برخی از مدیران دوبلاژ که ادعا داشتند میتوان کار بهتری ارائه کرد (بطور مثال در گلادیاتور و یا دوبله مجدد فیلمهای بروس لی و ... که عمدتا در چنین مواقعی کارهائی بشدت نازلتر از دوبله اول ارائه شده است)

ه) دوبله مجدد بخاطر تغییر بنیادی در داستان فیلم و یا وجود مصلحتهای کاذب  (بطور مثال دانتون یکبار بشکل منظوم(شعر) و بار دیگر بشکل منثور(نثر) دوبله شد و یا بعد از ظهر سگی را مجددا دوبله کردند تا انگیزه سرقت ماهوی یابد ... و یا اینکه مصلحت نیست صدای فلان گوینده در این برهه از زمان شنید و ... )

علل دیگری هم میتوان یافت اما کلی نبوده و موردی و شامل تک فیلمها هستند.

هدف از ایجاد این جستار پرداختن به شکل فنی به اشکال چند گانه دوبله های یک فیلم و مقایسه شکل کار و برشمردن تفاوتها ، مزیتها ، داشته ها و نداشته هاست. بعضا اخبار مرتبط با دوبله های جدید که هرزچندگاهی روی فیلمها و کارتونهای قدیمی هم انجام میگیرد در این تاپیک میتوان درج کرد.

سعی خواهیم کرد روی دوبله فیلمهائی که به نام تعدادی از آنها اشاره میشود بشکل مشروح بپردازیم و بخشهائی از دوبله های متعدد را بصورت کلیپ برای مقایسه بهتر ارائه کنیم.

آتیلا ، اسب کهر را بنگر ، آتش بر فراز تلمارک ، رابین هود (کارتون) ، آوای وحش ، نام من هیچکس ،بخاطر یک مشت دلار ، الیور توئیست ، اتللو ، باراباس ، پدرخوانده ، جاسوس سه جانبه ، پل رودخانه کوای ،  پرنده باز آلکاتراز ، جنجال بزرگ ، حماسه کئوما ، دایره  سرخ ، خم رودخانه ، ده فرمان ، دزد بغداد ، دره انتقام ، ریو براوو، جیبی پر از دینامیت (سرتو دزد رفیق) ، سامسون و دلیله ، سلیمان و ملکه صبا ، شبکه ، سربزنگاه ، شهر پسران ، شمال از شمال غربی، عقرب ، فرمان گمشده ، قتل در قطار سریع السیر شرق ، کازابلانکا ، گذرگاه کاساندرا ، نابخشوده (جان هیوستن) ، نوری بر فراز لبه دنیا ، هفت روز در ماه مه ، وایکینگها ، زنده باد زاپاتا، اسلحه بزرگ، لورنس عربستان ، هفت دلاور ، بربادرفته ، بچه رزماری، ازینجا تا ابدیت ، مردی برای تمام فصول ، خوب  بد  زشت ، گلادیاتور ، ال سید ، داستان وست ساید ، فرار بزرگ ، ماجرای نیمروز ، شین ، طناب اعدام (دارش بزن) ، بندباز ، گروهان هفتم ... ، شهر پسران ، لورنس عربستان و ...

بدون شک همه چیز را همگان نمیدانند و تک تک دوستان هریک از پستهای ارائه شده را میتوانند تکمیل تر نمایند و یکی از بهترین تاپیکهای نت را درخصوص فیلمهای چند دوبله ای پس از سالها در فارومی چون کافه کلاسیک و در کنار دوستان فرهیخته پی ریزی کنیم.

  اخیرا یکی از دوستان کافه محبت کردند نسخه ای از دوبله اول فیلم ده فرمان را در اختیار من گذاشتند. کیفیت صدا در حد قابل قبولی بود و بیش از 95 درصد فیلم  را در برداشت. حیفم آمد چنین دوبله ای که حکم گنج را داشت روی نسخه تصویری بدی باقی بماند. با دوست هنرمند و فرهیخته و استاد بزرگوار جناب آقای بهنام که پیش ازین در کافه با نام کاربری ژیواگو فعالیت داشتند و اکثر دوستان با ایشان آشنائی دارند تماس گرفته شد و ایشان با متانت طبع و بزرگواری خود پذیرفتند ضمن روتوش صدا در میکس آن روی نسخه اصلی فیلم بر روی دی وی 9 گیگابتی ماخوذ از نسخه بلوری، بر سر این حقیر منت گذاشته و فیلمی فوق العاده با سه صدا (نسخه اصلی ، دوبله اول و دوبله دوم) را بازسازی کنند. پیش ازین نسخه فاخری از ال سید که کار شخص ایشان هم بود با چنین اسلوبی و البته با دوبله مشهور در دو دی وی دی 9 گیگ از ایشان دیده بودم و البته چندین فیلم مشهور دیگر همچون الیور توئیست (با دو دوبله یا مثلا جیبی پر از دینامیت با 3 دوبله و یا رابین هود با 2 دوبله و ...) بدون شک جمع کردن تمامی دوبله های انجام شده در یک نسخه کار بزرگی است که بانی آن در ایران بهنام عزیز است. 

از آنجا که فیلم ده فرمان یقینا یکی از شاهکارهای تاریخ سینماست ، میطلبیدکه دوبله های فارسی آن بشکلی آبرومندانه روی آن تصویری با کیفیتی فوق العاده ماندگار شود. دوبله دوم که در دسترس عموم است (با گویندگی چنگیز جلیلوند بجای یول برینر و دیگران) از نظر تطبیق صدا و تصویر چندان مشکل ساز نیست اما به یقین میکویم از نظر کیفیت صدا ، نسخه ای که بهنام عزیز در اختیار من گذاشتند از تمامی نسخ موجود در بازار یک سروگردن بالاتر است و حاکی از کار روی صدا و افزایش کیفی آن است. پیش از این من در ال سید ایشان (با وجودی که 15 نسخه مختلف ازین فیلم را در اختیار دارم) هرگز متوجه نبودم که بجای یکی از فرزندان امپراطور شخص ناصر ممدوح صحبت کرده اند و حتی زمانی یکی از دوستان هم در ذیل گویندگان این فیلم گوینده وی را کس دیگری ذکر کرد اما در نسخه بهنام صداها آنچنان شفاف و زلال بودند که صدای ممدوح را هر شنونده ای میتوانست تشخیص دهد و این مهم حاکی از این امر دارد که کیفیت صدا تا چه میزان میتواند در لذت تماشای یک فیلم (در کنار کیفیت تصویری آن) و حتی تشخیص صحیح صداها موثر واقع شود.

اهمیت کار میکس و تطبیق دوبله قدیمی این فیلم از آنجا روشن میشود که نسخه دی دی مربوطه (که از وی اچ اس وام گرفته شده بود) شکل تبری داشت. اصطلاح تبری اصطلاحی خاص است که اکثر تدوین گران صدا با آن آشنا هستند. اوایل انقلاب ، متعصبین ، با تبر به جان فیلمهای قدیمی در مراکز آرشیو فیلم افتادند و اصطلاح تبری از آن جهت به برخی فیلمها اطلاق میگردد که در ضمن تماشای فیلم ، بیننده پرش صدا و تصویر را بشکل همزمان می بیند. بدین معنی که برخی لحظات فیلم (و نه صحنه ها و بخشها) گوئی بشکلی ناباوارنه به صحنه ای دیگر منتقل میشوند و این احساس در انسان تبیین میشود که گوئی روی نوار فیلم، یک خط (که شاید جای همان تبر باشد) بخشی بسیار کوتاه (در حد ثانیه و گاهی صدم ثانیه) را از فیلم نابود کرده است... بدون شک جدا کردن یک واو از نسخه دوبله چنین فیلمی و الصاق آن روی نسخه اصلی (آنهم دقیقا در جای اصلی خود) کاری طاقت فرسا و حوصله بر است که بهنام عزیز آنرا طی 18 روز به سرانجام رساندند. من در ادامه ،کلیپی از نسخه دوبله را در کنار نسخه بازسازی شده ایشان تقدیم میکنم تا اهمیت کار بیشتر روشن شود. به هر حال چنین همتها و زحماتی نشان میدهد که علاقمندان واقعی دوبله کجای این مرز و بومند و ما (به عنوان بینندگان و شنوندگان ماحصل چنین زحماتی) چگونه میتوانیم وامدارانی قدرشناس در تقابل با چنین آثاری باشیم و آنها را با آثاری سخیف از مونتاژ صدا و تصویر که حتی گویش کامل بازیگرانشان روی لبهای هنرپیشگان سینک نیست و صرفا فیلمهائی بازاری و عوام پسند هستند تمییز دهیم.

ده فرمان دوبار و هر دوبار به مدیریت مرحوم ایرج دوستدار دوبله شد. در تحلیل دوبله های دوگانه این فیلم ابتدای امر من از شخص مرحوم دوستدار صحبت میکنم که دینی خاص بر گردن دوبله ایران دارد. ایرج دوستدار در سال 1309 در قزوین بدنیا آمد و در 26 اسفند 1375 رخت از دنیا بربست . برادر کوچکترش کاووس دوستدار که فقط 7 سال ازو کوچکتر بود نیز یکی از گویندگان سترگ تاریخ دوبلاژ در ایران بود که در این دنیا چندان نپائید. صدای کاووس دوستدار به لحاظ زیباشناسی و در حد همان سالها که گویندگی کرد یکی از زیباترین صداهای ممکن برای یک مرد بود. صدائی که ضمن زیبائی اندوهی خاص را هم به شنونده القا میکرد و ازین لحاظ صدائی منحصر بفرد بود. گوینده ای چون خسروشاهی که از نظر صدای زیبائی صدا شهره خاص و عام است معترف است که شکل گویش خود را از کاووس دوستدار به ارث برده و از همان جوانی تمام همت خود را مصرف این کرد که تقلید صدای کاووس را سرلوحه صدای خود قرار دهد. کاووس اگر می ماند بدون شک امروز یکی از فرشتگان مرد بود در بین تمام صداپیشگان سینما و مقایسه صداهای اولیه کسانی چون خسروشاهی یا جلیلوند با صدای فعلی آنها حکایت ازین امر دارد که فعلی (کاووس) اگر بود با گرد زمان و پختگی کامل امروز از هردوی آنها فراتر بود.

پدر ایرج ، کاووس و فریبرز (برادر سوم اینها که با شکل گیری انقلاب از ایران کوچ کرد) رئیس صنف خرازیهای قزوین بود. ایرج فرزند اول بود و پس از هفت سال که کاووس به دنیا آمد تک فرزند باقی ماند. وی در مدارس فردوسی ، 17 دی ، 15 بهمن و پهلوی قزوین تا مقطع متوسه تحصیل کرد پدرش وقتی ایرج 17 سال سن داشت فوت کرد و وی به همراه مادر و دو برادرش به تهران مهاجرت کرد و در تهران در دبیرستان وزارت دارائی ادامه تحصیل داد. 

درست در همان زمان با وساطت آقایان کنعان کیانی (گوینده) و امیر حسین حامی(فعال هنری و صدابردار) به عرصه دوبله راه برد. اولین فیلمی که مرحوم ایرج دوستدار در آن صحبت کرد فیلم برف روی پا ( در ایران : مرا ببخش) بود با مدیریت دوبله مرحوم عطا اله زاهد. در سن 19 سالگی وارد تئاترهای گیتی و شهرزاد شد. دیپلم را که گرفت در وزارت دارائی مشغول به کار شد و دو سال در آنجا ماند و سپس جهت ادامه تحصیلات وارد دانشکده حقوق گردید.

ایرج دوستدار را از دانشگاه اخراج کردند و حکایت اخراج شدنش که خود کوچکترین تقصیری در آن نداشت شنیدنی است. شبی قرار بود بهمراه  فهیمه راستکار ، بيژن مفید ، هوشنگ لطیف پور و ... تئاتری را روی صحنه ببرند. اتفاقا هوشنگ لطیف پور که آنزمان از نام آوران عرصه تئاتر و دوبله بود آنفولانزای سختی گرفت و در بستر افتاد و در تئاتر حاضر نشد. همان اوان مصادف بود با کودتای 1332 و از آنجا که روسای آن دانشکده از سناتورها و نمایندگان مجلس بودند غیبت لطف پور را عملی سیاسی تلقی و تمام بازیگران ان تئاتر و همکاران لطیف پور را از دانشکده اخراج کردند.

ایرج دوستدار پس از این واقعه بطور کامل به سمت دوبله رفت و با پشتکار خود توانست طی سالهای 32 تا 47 ریاست استودیو دوبله مولن روژ را که یکی از بهترین و مشهورترین استودیوهای دوبله فیلم در ایران بود بر عهده بگیرد و کسانی چون منوچهر نوذری ،کاووس دوستدار، عزت اله انتظامی و بسیاری از نام آشنایان دوبله و بازیگری ایران را در دوبله تربیت کند. مرگ برادرش کاووس در همان سالها ضربه روحی سنگینی به ایرج وارد کرد. مدتی در انزوا بود اما مجددا به دوبله بازگشت و طی همان سالها شاهکارهای خود را روی اسطوره وسترن آمریکا (جان وین) خلق کرد. صدای ایرج آنچنان روی جان وین نشست که صاحبان فیلمهای وارداتی که ابتدائا متمایل به صدای کوبنده و قاطع نصرت اله محتشم روی جان وین بودند لنگ انداختند و از آن پس دوبله فیلمهای وین بطور تخصصی به ایرج رسید هرچند بازهم تعدادی از فیلمها توسط کسانی دیگر دوبله شد که هرگز نزد سینماروهای حرفه ای ایران خواهان نداشت. جان وین با صدای ایرج دوستدار در ایران جاودانه شد. بازیگری که جذابیت خاصی نداشت اما اصطلاحات پس گردنی و شوخ طبعیهای دوستدار از وی یک سوپر استار تمام عیار در ایران ساخت که بعضا به دلیل همین مزه پرانیها بشدت از طرف منتقدین عصا قورت داده سینما مورد شماتت قرار گرفت که دوستدار هرگز تسلیم نشد چراکه وی تماشاگران را به عنوان حامی سریخت پشت سر داشت. وی همزمان بجای کسانی چون ادی کنستانتین و باد اسپنسر هم صحبت کرد که صدایش بشکلی عجیب روی این بازیگران هم نشست ...

ایرج گاهی شیطنت هم میکرد و نقشهائی که برخی گویندگان تیپ آنها بودند را کنار میزد و بجای آنها می نشست. بطور مثال در فیلم جبار سرجوخه فراری ، وی بجای فردین صحبت کرد که با توجه به تثبیت چهره این بازیگر با صدای جلیلوند فیلم در گیشه شکست خورد و صاحبان فیلم را مجبور کرد مجددا دست به دامن جلیوند و دوبله ای مجدد شوند. چنین برخوردهایی بعدها کینه ورزیهایی را هم بدنبال داشت چنانکه در دلیجان آتش که جلیوند بجای کردک داگلاس و دوستدار بجای جان وین باید صحبت میکردند، ایندو بازیگر جدای از هم در استودیو حاضر شده و صداها را جداگانه  اجرا کردند و تا جا داشت به هم متلک بستند! بعد از انقلاب ایرج چندان پرکار نبود و بويژه در سالهای آخر عمر صرفا در چند فیلم و سریال گویندگی کرد که شاخصترین آنها شخصیت برزوخان در سریال روزی روزگاری و داوود رشیدی در سریال ولایت عشق بود.

یکی از فیلمهای سترگی که دوستدار مدیریت دوبله کرد و خود شخصا نقش اول را گویندگی کرد  فیلم مشهور ده فرمان (ساخته سیسیل بلانت دومیل معروف به سیسیل ب. دومیل در سال  1956) بود. دومیل 33 سال پیشتر ، ده فرمان دیگری ساخته بود و کسانی چون تئودور رابرتز(در نقش موسی) ، چارلز راچفورد (در نقش رامسس) ، استلا تیلور (در نقش مریم خواهر موسی) و نیل جیمز (به نقش هارون برادر موسی) در آن حضور داشتند. البته فیلم ده فرمان 1923 ،دو اپیزود داشت که بخش اول که یک سوم اول فیلم را شامل میشد اختصاص به داستان حضرت موسی داشت و مابقی داستانی امروزی و با حضور بازیگرانی چون نیتا نالدی ، لاتریس جوی و ریچارد دیکس و دیگران . فیلم، کلا فیم صامتی بود. دوم سوم نهائی فیلم، داستان دو برادر امروزی است بنامهای جان و دنی که در تقابل با خواسته های مذهبی مادر که براساس روایت ده فرمان شکل گرفته است راههایی جداگانه و کاملا مخالفی را طی پیش گرفته اند. این فیلم نخستین تلاش جامعه یهود و مسیحیت در به تصویر کشیدن حماسی داستانهای کتابهای مقدس انجیل و تورات است.

سیسیل ب.دومیل پیر (پدر خانم آنتونی کوئین) در سال 1956 بسراغ ده فرمان خود رفت و با هزینه سنگینی که جامعه یهود در اختیارش گذاشت یکی از بزرگترین فیلمهای تاریخ سینما را ساخت. فیلمی بسیار عظیم که حتی تاکنون نیز کسی جرات بازسازی آنرا به مخیله راه نداده است. فیلمی که فقط نام 400 بازیگر را با ذکر نام و نقش میتوانید در سایت IMDB در مشخصات این فیلم جستجو کنید که در هیچ فیلمی نمیتوان سراغ گرفت. او بزرگترین بازیگران و عوامل فنی زمان را جمع کرد و فیلمی رویائی ساخت که با گذشت بیش از نیم قرن از تولدش هنوز یک شاهکار عظیم است. صحنه باز شدن دریای سرخ (احمره) با معکوس کردن صحنه های فیلمبرداری شده از آبشار نیاگارا  و بخشی هم آبشاری مصنوعی و ساخت دیوارهای عظیم و استفاده از پرده آبی صحنه های را خلق کرد که نزدیک به 50 سال است طرز اجرای آن در تمام دانشکده های فنی سینما در جهان تدریس میشود و اکبر عالمی در اوایل دهه 60 در برنامه آن روی سکه به تشریح جزئیات آن پرداخت. گفتنی اینکه 30 هزار فوت مکعب ساروج و سیمان بکار گرفته شد تا ماکتی بزرگ (به اندازه یک پنجاهم آنچه می بینید : 5/10 متر ارتفاع و 26 متر طول ) ساخته شود. 15 مخزن بزرگ با جرثقیل آب را در آبشار مصنوعی می ریختند. صحنه بازشدن دریا با 6 دوربین فیلمبرداری شد و پس از قالب گیریهای مختلف و ادغام تصاویر و نقاشی روی نگاتیوها و تروکاژهائی بی نظیر صحنه هائی خلق شد که عالم سینما را به تحسین واداشت.

ده فرمان در کنار فیلمهایی چون برباد رفته و بن هور همواره در ردیف محبوبترین فیلمهای تاریخ سینما بوده است و به روایت جامعه منصف منتقدین سینمای واقعی یعنی ده فرمان و نه همشهری کین. سینما یعنی تصویر. یعنی حماسه، یعنی جزئیات، یعنی آنچه که نتوان با رادیو آنرا پخش کرد. که نتوان آنرا تعریف کرد. که نتوان آنرا در محدوه یک منزل و یک کارخانه و چند خیابان ساخت. سینما زبان تصویر است. براستی کدامیک از فیلمهای 5 ستاره تاریخ سینما (که داستان انها در یک کافه یا خیابان یا آپارتمان یا حتی یک شهر روایت میشود) زبان واقعی تصویر بوده اند؟ من میگویم جز فیلمهای چاپلین و برخی فیلمهای دنیای صامت به واقع هیچکدام. هنر اکثریت آنها (یا در واقع زیاد همت میکردند) نمایش چینها و اخمها و شادیهای یک چهره یا یک وضعیت خاص یا فردی خاص در مکان و زمانی خاص است. شاید سایه روشنهای سینمای نوار یا روایتهای ساده و بی پیرایه آدمهای دنیای رئال و نئو رئال و یا حتی پیچیدگی آدمهایی که پیچیدگیشان نه با تصویر بلکه با کلام شکل می گرفت... همین و بس. در واقع آنچه سینمای واقعی به ما نشان داد سینمای حماسه بود و هست و کسانی که با سینمای حماسه قهرند به درختانی می مانند که قصد حرکت دارند! و ده فرمان شاید حماسی ترین فیلم تاریخ سینما باشد. فیلمی که فقط 27 دستیار کارگردان ،12 متخصص درجه اول جلوه های ويژه و 25 طراح این جلوه ها ، 45 طراح حرفه ای صحنه و 27 صدابردار ، 65 متخصص فیلمبرداری و کار روی نگاتیو ،7 نویسنده و ... را در کنار 400 بازیگر با نقشهای مشخص و بیش از 12 هزار نفر سیاهی لشکر و 15 هزار راس حیوان را در کارنامه دارد . نوشتن فیلمنامه 2 سال طول کشید. این فیلم طی 3 سال اکران 6و نیم برابر هزینه تولیدش درآمد کسب کرد و طی همان 3 سال  100 میلیون نفر بیش از یکبار فیلم را دیدند.

ده فرمان با حضور چارلتون هستون (در نقش موسی) ، یول برینر(در نقش رامسس) و آن باکستر(در نقش نفرتیتی) و دیگران و موسیقی فوق العاده المر برنشتاین اکران شد و تحسین همگان را برانگیخت.

این فیلم در همان سالها و در اواخر دهه 1330 وارد ایران شد و برای اولین بار در اختیار مرحوم ایرج دوستدار قرار گرفت. ایرج دوستدار که هرگز دوست نداشت مدیریت چنین پروژه عظیمی بر عهده اش باشد و کسی صدای او را در این فیلم نشنود شخصا بجای موسی و نقش اصلی فیلم نشست. بعدها وی از اینکه با صدای پیرش حتی جوانی موسی را هم گویندگی کرده بود اظهار ندامت کرد اما واضح است این اظهار پشیمانی صرفا برای خالی نبودن عریضه بود وگرنه اگر دور زمان بازهم به آن روزها برمی گشت وی بازهم چنین فرصتی را از دست نمیداد (چنانکه وی در ماهنامه فیلم در وایل دهه 70 در انتقادی که بر دوبله فیلمهای جان وینش شد اظهار کرد بجای بچه هایم اگر بازهم بخواهم کار روی جان وین را شروع کنم بازهم به همین شکل گویندگی خواهم کرد).

ایرج دوستدار دو بار ده فرمان را دوبله کرد که در حال حاضر دوبله دوم در دسترس است. اینکه چرا ده فرمان دوبار دوبله شد نمیدانیم اما بدون شک حساسیتهای خود دوستدار  و یا خواهش صاحبان فیلم برای اکران مجدد فیلم با صدائی بهتر از نظر کیفی، شاید دلایل اصلی باشند اما دلایل هرچه باشند دو دوبله برای یک فیلم حماسی (که بعدها برای فیلمهایی نظیر باراباس هم تکرار شد) قابل ستایش اما چنین دوبله هائی پس از انقلاب (برای فیلمهائی چون گلادیاتور) نکوهیده و غیر قابل توجیه بود. من تفاوتهای دو دوبله در ده فرمان را در مواردی که اشاره خواهم کرد دیدم و مطمئنم دوستان میتوانند موارد دیگری را به آن اضافه کنند

 

در کیفیت دوبله. بدون تردید گویندگی منوچهر اسماعیلی و فهیمه راستکار بجای رامسس و نفرتیتی به لحاظ کیفیت کار (دوبله به مفهوم تطبیق احساسات روی پرده بازیگر با گوینده ، فریادها ، گریه ها ، نجواها و بلند و کوتاه کردن ناگهانی صدا و ...) برتر از کار جلیلوند و کاظمی در دوبله دوم است. در دوبله دوم کیفیت صدا به لحاظ تکنیکی فراتر است. صداها مخصوصا در محیطهای بسته دارای طنین اند و عظمتی خاص را القا میکنند. در دوبله دوم، هم چنگیز جلیلوند و هم مرحوم زاله کاظمی بشکلی عجیب و هردو  به نوعی اغراق آمیز صحبت میکنند. شاید دوستدار به عنوان مدیر دوبلاژ به آنها گفته بود که باید صداها کوبنده و فراتر از گویش عادی باشد که البته هست اما دو گوینده برجسته کشور نباید تحت تاثیر چنین دستورهائی از کیفیت احساسی خود می کاستند یا بشکلی غلو شده فراتر از آنچه می بینیم بدان می افزودند. گویش جلیلوند در تمام صحنه ها رامسس بشکلی یکسان و البته با هیمنه و وقار است. اینکه ظاهر رامسس هم اینگونه باشد بیننده عادی شک نمیکند اما اگر صدای اصلی برینر را شنیده باشید خواهید دانست که صدای وی چندان هم یکنواخت و عصا قورت داده نیست و تیزهوشی منوچهر اسماعیلی نسبت به چنگیز جلیلوند در اجرای فوق العاده چنین نقشی از همین جا بخوبی عیان است. جلیلوند حتی وقتی رامسس به آرامی ورد مرگ فرزندش سخن میگوید با صدائی که به لحاظ بسامد صدایش در سایر صحنه ها توفیر ندارد سخن میراند. بطور کلی جلیلوند اگرچه در این فیلم یکی از شاهکارهای صدای بشری را به لحاظ زیبائی شناختی به گوش ما می رساند اما صدا فاقد ظرافت و انعطاف است و ظاهر خشک و شاهنشاهی رامسس نمیتواند دلیلی منطقی بر بکارگیری چنین دوبله ای باشد. ژاله کاظمی به مدد آنهمه تجربه و مهارت ، اینبار در قیاس با راستکار از قافله عقب است. کاظمی برای آنکه از جلیلوند عقب نماند آنچنان در کام نقش فرو میرود که در بیان احساسات از خود آن باکستر فراتر می رود. زمانی یکی از دوستان که به منزل ژاله کاظمی رفته بود نقل میکرد ژاله وقتی طرز صحبت مرا شنید شروع به آموزش نحوه سخن گفتن کرد. اینکه کلمات را شمره بیان کن ، با قاطعیت بگو ، آرام بگو و عجله نکن ،یا فریاد نزن یا اگر زدی چنان بزن که دیوار منزلت بلرزد ، آرام صحبت کردنت باید درست مثل بلند باشد و... وقتی این خاطره را با صدای کاظمی در ده فرمان مرور میکنم به عینه می بینم و میشنوم که ژاله کاظمی فراتر از دکلمه های یک انسان عادی در ده فرمان سخن می گوید. بدون شک باید دوستدار به کاظمی تذکر میداد که ما نقش و صدائی بسیار فراتر از آنچه باکستر هست از تو نمیخواهیم. ما صدائی میخواهیم که خود باکستر باشد و فهیمه راستکار خود آن باکستر است. کاظمی حتی در برخی صحنه ها احساساتی از خود بروز میدهد که اگر به چهره باکستر نگاه کنیم خواهیم دانست که واقعا خود بازیگر عین چنین احساسات حساسی را ( تا حدی که وی اجرا میکند ) بکار نگرفته است. بطور کل جلیلوند و کاظمی در ده فرمان اگرچه صداهائی کم نظیر را خلق کرده اما راه به ناکجا آباد برده اند. رقابت ایندو در تمام فیلمهائی که دوشادوش هم گویندگی کرده اند (از چه کسی از ویرجینا ولف می ترسد بگیرید تا گربه روی شیروانی داغ) شاهکارهای تاریخ دوبله ایران را در ذهن همه دوستداران دوبله ماندگار کرد اما در ده فرمان دوم صدای ایندو فقط زیباست و صرفا بیننده عادی را ارضا میکند. فهیمه راستکار علاوه بر نفرتیتی ، بجای یوکابه (مادر موسی) هم در دوبله اول صحبت کرده است . در دوبله دوم بدری نوراللهی این نقش را اجرا میکند که از راستکار سرتر است. جایگاه نوراللهی که تخصص خاصی در اجرای زنان احساساتی عمدتا مسن داشت امروزه در دوبله ما خالی است. بدون شک تنها کسی که میتوانست با نوراللهی در عرصه دوبله به مقتضیات نقشهائی که میگفت رقابت کند مرحوم آذر دانشی بود که او هم در دوبله دوم در نقش ممنت و در دوبله اول بجای نینا فوش (دختر فرعون یا مادر دوم موسی) گویندگی کرده است. ماه قبل که سریال آیینه از آی فیلم پخش میشد مجددا شاهد قسمتی که نوراللهی در آن در نقش مادر شوهر در تقابل با شمسی فضل اللهی بازی کرده بود بودیم که حسرت ما را از نبود این اسطوره گویندگی چند برابر کرد.

من با تمام احترامی که برای چنگیز جلیلوند قائلم در همینجا و صرفا براساس همین تک فیلم میگویم که منوچهر اسماعیلی بر خلاف تصور خود جلیلوند که خود را بقول خودش "نامبر وان" میداند (کتاب سال 1384 ماهنامه فیلم) . صحت مدعای مرا میتوانید در کلیپی که از ترکیب صداهای دوبله اول و دوم کنار هم چیده ام ببینید و بشنوید. بطور مثال در آخرین صحنه حضور رامسس. وی میگوید : خدای موسی خدائی واقعی است. منوچهر اسماعیلی آنقدر باهوش است که میداند لحن این شخص با تمام شکستهایش از موسی در آن لحظه باید صدائی مغبون و ضعیف باشد و صدا را به بهترین شکل ممکن اجرا میکند اما جلیلوند که از ابتدا تا انتهای فیلم باد بر غبغب می اندازد لحن جمله آخرش با تمام لحن وی در کل فیلم  تفاوت نمیکند و این یعنی ضعف. و این یعنی اسماعیلی همواره چند پله بالاتر از جلیلوند بوده و خواهد بود.

گویندگی خود دوستدار در دو نسخه اندکی توفیر دارد. در نسخه اول، وی افعال را بشکل عامیانه و برخلاف متن سنگینش ادا میکند ( میام بجای "می آیم" یا مثلا درو بببند بذار مرگ بگذره بجای "در را ببند و بگذار مرگ بگذرد" و ...) خود او در دوبله دوم در کنار جلیلوند و کاظمی با صدایی با صلابت تر سخن می گوید اما در برخی صحنه ها (بعنوان مثال جائی که یوکابه ، مادرش ، زیر سنگ گرفتار آمده است یا در صحنه هائی که با خدا سخن می گوید) از آن صلابت می کاهد. اما بطور کلی گویش دوستدار در هر دو نسخه یکسان است اگرچه در دوبله دوم بهتر عمل میکند.

در نسخه ای که بهنام عزیز کار کردند آنونس این فیلم از زبان خود سیسیل ب دومیل و توسط دوستدار اجرا میشود. یکی از جالبترین آنونسهایی که دیده ایم و شنیده ایم. آنقدر ساده که گوئی دوستدار مشغول خواندن قصه است برای یک کودک. آرام و بی هیجان. در واقع داستان فیلم را تعریف میکند و ضمن آن اسامی بازیگران و نقشها را یک به یک می شمارد... وجود این آنونس در نسخه تدوین شده وی در واقع بر ارزش این نسخه می افزاید.

  

گویندگی مرحوم کاووس دوستدار در دوبله اول بجای جان درک (جاشوا=یوشع) همچون سایر کارهای آنمرحوم فوق العاده است. او یک تفاوت خاص با جلیلوند داشت ،جلیلوند همواره در نقشها اغراق کرده است. و کارهایی که در آنها این اغراق کمتر است همگی شاهکارند. نمونه بارز آن بیلیارد باز است. صدای او فراتر از خود نیومن است اما اغراقها چندان ملموس نیست و بخوبی بر چهره نیومن می نشیند...کاووس هرگز اغراق نمیکرد حتی گاهی پائین تر از نقش بود. بالا پائین شدن صدایش بسیار با ملایمت و زیبائی انجام میشد. فریاد کاووس با صدای معمولش خیلی فرق نداشت اما فرق داشت و این فرقها بسیار مینیاتوری و خارق العاده بود. در دوبله دوم ،جلال مقامی بسیار کوشید که از کاووس  عقب نماند اما با تمام احترامی که به تلاش بی نظیر مقامی در این نقش دارم و کار مقامی را بسیار فراتر از سایر گویندگان دوبله میدانم اما به هر ترتیب کاووس دوستدار چیز دیگری است. مقامی در دوبله اول بجای وینست پرایس (در نقش معمار بزرگ) هم صحبت کرده است ... براستی راز ماندگاری صدای این گوینده چیست؟ آیا او نیز چون جیمز دین چون جوان رفت، عزیز شد؟ هرگز اینگونه نیست. بودند گویندگانی که جوان رفتند اما کمتر در یادها ماندند . مهدی آژیر هم جوان رفت اما با وجود آنهمه هنر و خلاقیت همچون کاووس اسطوره نشد. صدای کاووس صدای آمال و آرزوهای بشری است. اندوه در عین شادی. شادی در متن اندوه. هیچ گوینده ای (بجز منوچهر اسماعیلی آنهم در تعدادی انگشت شمار فیلم) نتوانسته است اندوه یک انسان را به معنی واقعی کلمه به گوش ما برساند. تصویر اندوه را در بازیها و در پرده سینما دیده ایم اما صدای اندوه را نشنیده ایم. حتی خود بازیگر هم نتوانسته است صدایی دائمی را ( نه انگشت شما و نه در مواردی خاص) چنان به گوش ما برساند که تا مغز استخوان حسش را دریابیم . و در این برهوت ، گوئی صدای کاووس دوستدار صدای گمگشته وجدان ماست که نه شادیها میتواند شادی او را از حد بگذراند و نه غم و حسرت میتواند او را بشکند...

 

مرحوم عزت اله مقبلی در هر دو نسخه دوبله بجای ادوارد ج. رابینسون صحبت کرده است. رابینسون در کنار بوگارت و  کاگنی یکی از از اسطوره های سینمای گانگستری است که همه ما فیلم سزار کوچک (مروین لروی) را از او بیاد داریم. او یکی از سنگ وزنه های بزرگ ده فرمان است که بازی فوق العاده اش (حتی وقتی حرکتی هم ندارد) بیننده را معطوف خود میکند. بدون شک گویندگی بجای چنین بازیگر توانمندی که در این فیلم در نقش داتان (یا همان سامری مسلمانان در روایتهای قرآنی) ظاهر میشود از هر گوینده ای ساخته نیست. توجه به شکل گویش مقبلی در هر دو نسخه نشان میدهد وی تنها کسی است که در هر دو دوبله با تفاوتهائی بسیار اندک یکسان عمل کرده است. واقعیتی که بخوبی حکایت از توانمندی این اسطوره دوبلاژ ایران دارد. نشان از این حقیقت که او هرگز کم نمیگذاشت و اگر نقشی را الان می گفت یا ده سال بعد، یقین بدانید هر دو فوق العاده بود. مقبلی هرگز در تاریخ دوبلاژ ایران جایگزینی نخواهد داشت. او گلی بود که تنها آمد و تنها رفت. گلی که با پژمردنش هرگز بوی جاودانیش از مشام هنردوستان زایل نخواهد شد. مهارت او و سرعت خیره کننده کننده گویندگیش را با رعایت تمام و کمال احساسات، تاکنون کسی نداشته است (بجز چند استثنا از منوچهر نوذری). هاردیها و دوفونسهای او شاهکارهای بی بدیل دوبله اند که یک تنه با تمام مهارت ها و داشته های فنی تمام گویندگان ما برابری میکند.

 

یادی میکنیم از عبداله بوتیمار گوینده و بازیگر خوش چهره و توانمند نوگذشته جامعه هنری که در این فیلم بجای سدریک هاردویک (هنرپیشه کهنه کار و سرشناس انگلستان) در نقش ستی (فرعون پدر) صحبت کرده است. در کنار یک دوجین گوینده حرفه ای ، بوتیمار که پیش ازین خود از حرفه ای های عرصه دوبله هم بود در ده فرمان سخن می گوید. نقشی که در دوبله دوم به احمد رسول زاده سپرده شد... هر دو فوق العاده اند. طبیعی است رسول زاده به مدد آنهمه تجربه فراتر از بوتیماری باشد که هم به بازیگری اشتغال داشت و هم دوبله و حتی در دوبله هم چندان پرکار نبود. اما این تفاوت چندان مشهود نیست و بوتیمار (جدای از زیبائی خاص و آسمانی صدای رسول زاده) بسیار پخته و مسلط عمل میکند. بوتیمار در فیلمهای بسیاری گویندگی کرد اما عموما، مدیران دوبلاژ به وی چندان میدان ندادند تا در نقشهای اصلی فیلمها گویندگی کند. او همیشه مظلوم ماند و مظلوم رفت. خدایش بیامرزد.

 

در بین زنان گوینده ، رفعت هاشم پور (در کنار دوستدار و مقبلی که در هر دو دوبله در نقشهای خود ظاهر شدند) بجای ایون دوکارلو (در نقش صفورا همسر موسی) صحبت میکند. کیفیت کار وی در دوبله دوم به مراتب بالاتر است. معمولا هاشم پور در دوبله های دوم خود، به مراتب بهتر عمل کرده است که نمونه بیاد ماندنی آن قتل در قطار سریع السیر شرق و گویندگی بجای اینگرید برگمن است که در دوبله دوم لهجه خارجی برگمن را بشکلی حیرت انگیز اجرا میکند. هاشم پور همیشه فوق العاده بود و در این فیلم ، دوستدار نقش بزرگی به او نداده است تا قدرت مانور وی را در قیاس با ژاله کاظمی (رقیب دیرینه اش) در بوته آزمایش قرار دهیم. گویندگی مرحوم پرویز نارنجیها بجای شعیب و عطا الله کاملی بجای یهوه (خدا) در دوبله دوم بی نقص است و متاسفانه از گویش این نقشها در دوبله اول من اثری ندیدم. جای تعجب داشت که صدای خدا از دوبله اول حذف و بجای آن موسیقی فیلم جایگزین شده بود. شاید یکی از علل آن جامعه انقلابی بود که هرگز اعتقاد نداشت صدای خدا را میتوان شنید و با چنین تصوری دوبله چنین صحنه هائی  را بطور کامل (حتی در شمردن ده فرمانی که بر سنگ حک میشود) برداشته باشند. در هر صورت در نسخه ای که من دیدم جای این گویش ها خالی بود هرچند یک جمله از شعیب شنیدم که در آن صدا قابل تشخصی نبود... کم سن و سالتر که بودم بیاد دارم وقتی در دوبله اول صدای خدا را از تلویزیون شنیدم آنقدر ترسیدم که به آغوش مادر پناه بردم!

ترجمه

یکی از جالبترین تفاوتهای دوبله اول و دوم نام Joshua است که در دوبله اول "جاشوا " (عینا مانند حالت نوشتاری و تلفظ آن) و در دوبله دوم "یوشع " (مطابق با ترجمه های قدیمی تورات و روایتهای قرآنی ما به زبان فارسی و حتی عربی ) ادا میشود. احترام و اطلاع و احاطه مترجم به فرهنگ خودی بدون شک یکی از امتیازات برجسته اوست. سابقه ی بیسوادی یا نادانیهای تعمدی عده ای از مترجمین ما و از آن بدتر کم اطلاعی مدیران دوبلاژ ما بعضا در ترجمه اسامی مکانها و اشخاص سوتیهای تاریخی و بعضا جبران ناپذیری به بار آورده است. بعنوان مثال در دوبله تروی ، مترجم، نام Achilles  یا Achillus را عینا آکلیس (یا آکیلوس) ترجمه کرده و بدون کوچکترین مطالعه ای در تاریخ اساطیر،حتی نمیداند که قرنهاست فارسی زبانان به این شخصیت ، آشیل می گویند و الی ماشا الله نمونه های فراوان دیگر که ذکرش مثنوی هفتاد من خواهد شد... یوشع که کتاب ششم از کتب عهد قدیم (تورات) به نام اوست در دوره 40 ساله آوارگی بنی اسرائیل دستیار موسی و فرماندهی لشکر اسرائیل را بر عهده داشت و پس از مرگ موسی نیز جانشین او شد.

در دوبله اول و دوم نام شخصیت Nefretiri (نفرتیری) به نفرتیتی ترجمه شده است و Yochabel (یوشابل) به یوکابه و ... ترجمه این نامها به گواهی ترجمه های قدیمی متون ادبی و مذهبی ماست. شاید اگر بخواهیم حتی نام موسی را دقیقا مطابق  آنچه آنها میگویند موسس بگوئیم باید رامسس آنها را هم رامسی بگوئیم و یا شعیب را جترو ... چنین ناسرگی ها همواره بوده و در ترجمه های حتی حرفه ای ما خواهد بود.

برخلاف سایر فیلمهای حماسی- مذهبی که مترجمین ما ( و البته گویندگان ) در برخی مضامین آن به عمد دست برده اند و شکل ماهوی رخدادها و بعضا اسامی را جابجا یا عوض کرده اند در ده فرمان ما تحریفی به آن شکل عمیق نابخشودنی نمی بینیم. مانند کاری که در فیلم کتاب آفرینش کردند و نام اسحاق (قربانی) را به اسماعیل تغییر دادند و یا نام علی(ع) و واقعه غدیر را بر خلاف متن اصلی به روایت انتهائی فیلم محمد رسول الله افزودند و یا در برخی حماسه های عیسوی که دائما از وی فرزند خدا یاد میشود وی را فرزند مریم نامیدند. در ده فرمان در یک صحنه خاص که شعیب اشاره میکند ما همه از فرزندان ابراهیم هستیم، نام اسماعیل برده میشود که وقتی با دیالوگ اصلی مقایسه کردم مطابقت داشت.

تفاوت ترجمه های اول و دوم در نگاه اول چندان زیاد نیست. در نظر عوام شاید اصولا تفاوتی نباشد. اما در حقیقت چنین نیست. ترجمه ها اگرچه به مقتضیات زمانی دستخوش نگاهی ادبی و یا عامیانه هستند اما به جد میگویم اگرچه دوبله اول در برخی جملات، افعال به شکل عامیانه ادا میشود و حتی ممکن است در ترجمه دوم ، مترجم صرفا با تعویض کلمات ، ترجمه دوم را از روی ترجمه اول نوشته باشد اما ترجمه اول از دوم در 80 درصد موارد سرتر و گزیده گوی تر به اصل کلام نزدیکتر و فاقد اضافاتی است که در ترجمه دوم صرفا برای زیبائی کلام به متن اضافه شده است.ضمن آنکه در دوبله اول جذابیتهای ادبی بشکلی عجیب مستور است که در ترجمه دوم (با وجودی که مترجم ترجمه اول را هم پیش رو داشته است) این ظرافتها دیده نمیشود. بطور مثال در دوبله اول موسی خطاب به نفرتیتی میگوید: نفرتیتی ، "من در پرتو تجلی خدای یکتا قرار گرفتم " و همین جمله در دوبله دوم از زبان موسی به این شکل می شنویم : "نفرتیتی ، من در مقابل نور درخشان و با عظمت خدا ایستادم" و یا مثلا:

در دوبله اول از زبان نفرتیتی :  من باور نمیکنم اونطوری که تو قلب منو می لرزونی فقط غرش یک کوه قلبتو لرزونده باشه

در دوبله دوم : باور نمیکنم رعد و برق کوهستان قلب تو رو به هیجان آورده باشه. چون تو قلب منو ویران کردی

متن اصلی : I don’t believe That only The Thunder of a Mountain Stirs Your heart as You Stir Mine

اولین جمله روائی در دوبله اول : و خدا گفت روشنائی بشود و روشنائی شد. و ازین روشنائی خداوند زندگی را در روی زمین خلق کرد. و خداوند یکتا تمام چیزهائی که روی زمین بود را به آدم سپرد و به او قدرت داد تا نیک و بد را از هم جدا کند. لیکن هریک از افراد در صدد انجام خواهش خویش برآمد چون روشنائی احکام خداوند را نمی شناخت. آدم بر آدم مسلط شد.

همین جملات در دوبله دوم : و خداوند فرمود روشنائی بشود و روشنائی شد. و از این نور خداوند زندگی را روی زمین آفرید و در روی این زمین قدرت تسلط بر همه چیزبه او داده شد. همچنین قدرت انتخاب بین خیر و شر. و لی هرکس درصدد اعمال اراده خود برآمد زیرا قانون خداوند را نمی شناخت.بشر بر بشر مسلط شد.

در دوبله اول : تو اسم خودتو ناجی میذاری و مرد خدا، اما من بهتر میدونم...

در دوبله دوم : تو خودت رو یک پیغمبر میدونی، مرد خدا میدونی، ولی من بهتر میدونم...

متن اصلی : you call yourself a prophet  a man of god but i know better

میبیند که در اکثر موارد ترجمه دوم اضافاتی نسبت به ترجمه اول دارد و همین اضافات برای سینک کردن کلمات فارسی با لبهای بازیگر نیاز به سرعت ادای بیشتری نسبت به دوبله اول دارد و طبعا بر زحمات گروه دوم در ادای سریع جملات افزوده است و درست به همین خاطر است که در دوبله دوم ، بیننده با رگبار جملات روبروست و وقتی نتیجه کار را می بینیم به مهارت گروه دوم در رعایت احساسات در عین بیان جملات بیشتر واقف میشویم اما طبیعی است با این اوصاف این دوبله نمیتواند آرامشی را که از دوبله اول بر ذهن و روان بیننده جاری میشود تکرار کند.

بطور کل میتوان گفت دوبله اول دارای ظرافتهای حرفه ای دوبله است که دوبله دوم فاقد آنهاست و دوبله دوم با کیفیت صدای بهتر و افکتهای صوتی و بهره گیری از گویندگانی با اصوات خوش موفقتر است. هرچند فیلم ده فرمان به دلیل شکل ادبی گفتارهایش هنر بازی را از بازیگران و مهارت گویش را از گویندگان تا حد زیادی صلب میکند اما با این وجود و در دوبله اول، گویندگان ما و بويژه منوچهر اسماعیلی از بازی بازیگر پیشی . این پیشی گرفتن به مفهوم اغراق در بازی نیست و در حقیقت خود بازی است اما در دوبله دوم، پیشی گرفتنها بعضا اغراق آمیز است .

-------------------------------

برای دوستان علاقمند کلیپی ارائه میشود که فکر میکنم برای اولین بار است که در عالم سینما یا تلویزیون و اینترنت چنین کلیپی ارائه میشود و با وجود حجم تقریبا زیادش (حدود 20 مگابایت) شایستگی این را دارد که حتما و به هر ترتیب از طرف دوستان دانلود گردد چراکه برای ساختش اندکی متحمل زحمت شدم... ترکیبی از دو دوبله ده فرمان، کنار هم و بشکلی خاص. کاری که کسی تاکنون نکرده است.... ببینید:

http://www.mediafire.com/file/z1fcycx212...http://www.mediafire.com/file/z1fcycx212oxogm/11.mpg &n ( توجه : این آدرس را بدون فاصله بین حروف باید تایپ کنید )

لینک کمکی

http://www.aparat.com/v/cce23dfc4994313d...e508153342

(تمامی عکسهای این پست از فیلم نسخه 9 گیگابایتی برداشته شده اند و از سایتی وام گرفته نشده اند)

و اینهم تصویری از گوینده توانمند ایران خانم بدری نوراللهی که مدتی قبل با پخش سریال آیینه در اواسط دهه 60 از شبکه آی فیلم  با گوشی از صفحه تلویزیون گرفتم. تاکنون تصویری ازین هنرمند در هیچ منبعی منتشر نشده است

تولد اين تاپيك جديد توسط منصور عزيز بسيار بجا و مناسب است. اميدوارم ديگر دوستان كافه جهت پربارشدن اين مباحث ياري كنند تا گوشه اي مغفول مانده از تاريخ هنر دوبلاژ آشكار شود. بنظر بنده فيلمهايي كه در اينجا بررسي مي شوند بهتر است همراه با نقد و تحليل باشد.

درتاريخ سينماي ايران نيز بدلائل متعدد برخي از فيلمها بيش از دو و حتي سه بار دوبله شده اند.

فيلم زمين تلخ (1341) كه توسط خسرو پرويزي از منتقدان پرآوازه مجله ستاره سينما در دهه 30 ساخته شد فيلمي شبه وسترن با پاياني تراژيك بود . پرويزي سعي كرده بود كه با نيم نگاهي به فيلم هاي وسترن كلاسيك كه در ميان سينما روها طرفداران فراواني داشت فيلمي بسازد كه حداقل پيشينه قابل اتكايش را در ستاره سينما مجددا احياء كند. بنابراين او با شراكت با اصغربيچاره - عكاس و تهيه كننده قديمي سينماي ايران - اين فيلم را تهيه كرد و از بازيگراني چون فردين ، بيك ايمانوردي ، گرشا و پرخيده استفاده برد. اما فضاي نامانوس و پايان تلخ داستان بر خلاف انتظار پرويزي و بيچاره فيلم را در اكران اول باشكست روبرو كرد.

در دوبله نخست اين فيلم چنگيز جليلوند بجاي فردين صحبت كرده است و اين در حالي بود كه هنوز پرسوناي علي بي غم شكل نگرفته بود كه جليلوند بتواند با خنده هاي سرخوشانه و مشهور به خنده هاي سي هزارتوماني ! مكمل مؤفقيتهاي فردين و فيلمهايش باشد. فرشيد فرزان هم بجاي رضا بيك ايمانوردي صحبت مي كرد . بيك ايمانوردي به مثابه يك هنرپيشه سرگردان در سينماي ايران براي ماندن هر نقشي را مي پذيرفت .مثبت ، منفي و حتي خنثي . زيرا كه او هم تا رسيدن به دروازه هاي موفقيت دو سه سالي مي بايست صبر پيشه كند.

همه چيز آماده بود و يك معجزه نياز بود كه ناگهان معجزه سيب فرانك كاپرا وارد شد. منوچهر نوذري با هوشمندي و درايت گفتن نقش پيتر فالك را توسط منوچهر اسماعيلي به مرحوم محمدعلي زرندي پيشنهاد داد و اسماعيلي هم با گفتن اين نقش يكي از ماندگارترين تيپهاي دوبله را خلق كرد.

با محبوبيت پيتر فالك نزد تماشاگران ايراني ، مباشران فيلمفارسي نمونه وطني ! آن را با بازي بيك ايمانوردي و صداي منوچهراسماعيلي روانه پرده كردند. با محبوبيت بيك ايمانوردي ، اصغر بيچاره به صرافت افتاد كه زمين تلخ را با دوبله مجدد  ، اكران كند و اينگونه بود كه در يك فيلم جدي ، منوچهر اسماعيلي با تيپ پيتر فالك بجاي او صحبت كرد و جليلوند نيز همان تيپ علي بي غم را كم و بيش تكرار كرد. فيلم در اكران مجدد در سال 45 توانست با اعجاز هنر دوبلورها به فروش مناسبي دست يابد و قسمتي از ضررهاي تهيه كننده اش را جبران نمايد. اگرچه خسرو پرويزي ديگر در گرداب سينماي تجاري گرفتار شده و راه نجاتي نداشت.

(۱۳۹۰/۱۱/۱۱ صبح ۱۱:۰۷)منصور نوشته شده: [ -> ]

http://www.mediafire.com/file/z1fcycx212oxogm/11.mpg

سپاس بسيار از اين مطلب بسيار بسيار مفيد و تخصصي.

به خصوص كه با قرار دادن 2 دوبله در كنار هم تحليل خود را مستند نموديد.

مطالب شما كامل بود و نيازي نيست كه بسياري نكات تكرار شود.

تنها يك نكته برايم قابل تامل بود و آن هم فاصله بسيار زياد كيفيت كار جليلوند با اسماعيلي در اين فيلم بود.

در بسياري از نقش اگر جنس صداي گويندگان را در نظر نگيريم كيفيت كارشان خيلي پايين تر از دوبله ديگر نيست.مثلا" عبداله بوتيمار و احمد رسول زاده و همچنين كاووس دوستدار و جلال مقامي كيفيت كارشان نزديك به يكديگر است.حتي ژاله كاظمي هم با وجود اينكه گويندگي اش به كيفيت گويندگي فهيمه راستگار نمي رسيد اما خيلي پايين تر هم نبود.

بنده تاكنون دوبله اول را نديده بودم اما حالا پس از ديدن اين نسخه(به خصوص با كنار هم گذاشتن دو دوبله كنار هم كه منصور عزيز زحمتش را كشيدند و شايسته تقدير است) مي توانم ادعا كنم گويندگي جليلوند با گويندگي اسماعيلي فاصله بسيار داشته است.

دوستان عزیزی که آرشیو دارند و  نسخه های دوم و سوم دوبله بعضی از فیلمها رو دارند که در دسترس نیست. یک بزرگواری کنند و اقلا فقط صدای دوبله های دوم و سوم فیلمها رو از dvd اکستراکت کنند و یک جایی آپلود کنند تا دوستان هم از اونها استفاده کنند. من خودم این کار رو انجام دادم و دیدم حجم صدا کمتر از150 مگ هست.

مثلا الان نسخه فول اچ دی فیلم هایی مثل هفت .بن هور ،این گروه خشن یا مخمصه رو دانلود کردم و صدای این فیلمها رو از روی Dvd بیرون کشیدم و با فیلم کیفیت جدید هماهنگ کردم . جدا وقتی فیلم های قدیمی رو با کیفیت اچ دی و صدای دوبله می بینید چه لذتی داره. به قول معروف آدم می خواد تصویر رو بخوره.

ببخشید پر چونگی کردم.

 پیرو فرمایشات دوست خوبمون منصور : درمورد ده فرمان وبا عنایت به 2 دوبله موجود که فرمودن دوبله دوم (

اسماعیلی - فهیمه راستکار) به لحاظ دیالوگها خیلی سلیس وشیوه گفتاری مناسبی رو داره . جلیلوند خیلی از

نقشهایی که حتی امروزه صحبت میکنه خیلی زیاد روشون آگراندیسمان میکنه .نحوه گفتارش در ده فرمان (یول

برینر) کاملا اغراق امیز هستش . درمورد مشابهی که میتونیم بگیم دوبله دوم بهتر از دوبله اول بودن ویا در برخی

موارد دوبله سوم یا چهارم باکمک دوستان در مورد دوبله های دیگه فیلمهایه : عقابها فرود امدند - سرتو بدزد

رفیق - وایکینگها - نوری بر7 دریا - ماجرای نیمروز- لورنس عربستان - پل رودخانه کوای - بچه

رزماری -خوب بد زشت - هری  کثیف -  خرقه - و.............  بطور مفصل وکارشناسی وارد بحث بشیم واز

بحثایه حاشیهای چون (مبادله فیلم و....) پرهیز بشه تا به لطف دوستان خوش ذوق وفهیم بتونیم اطلاعات

مفیدی رد وبدل بکنیم.

  بنده بعنوان فیلم دوم که خیلی دوسش دارم و نسبت به دوبله های مختلفش اطلاعاتی دارم فیلم :

 

عقابها فرود امدند (کارگردان : جان استرجس ) که در ایران گویا با نام (عملیات عقابها ) هم اکران شده 

 میپردازم .عقابها فرود آمدند دارای 2 دوبله مختلف هستش که دوبله اولش بمدیریت استاد ابوالحسن تهامی گویا

 انجام شده در اینکه استاد یکی از مدیران دوبلاژ برجسته وکار بلدی هستن شکی نیست. بنده با استناد به نوع

 وکیفیت صدای دوبله اول که متاسفانه نسخه با کیفت بهترش دردسترس نبود طوریکه گوینده نقشهایه زن فیلم

 واضح نبودن وقابل تشخیص نبود از دوستان استدعا دارم اگه نسخه با کیفیت بهتر دوبله اول رو داشتن در این

 مورد راهنمائی کنن . نسخه دوبله اول بترتیب بازیگران ودوبلورهای ذیل دوبله شده :

   مایکل کین / سرگرد اشتاینر /  حسین عرفانی (دوبله اول)

  

   که بدترین گزینه  برای گویندگی نقش مایکل کین (حسین عرفانی ) میتونسته باشه چون نه سابقه گویندگی

   به جای این بازیگر رو داشته ونه به لحاظ فیزیکی میتونست انتخاب خوبی باشه در ضمن حسین عرفانی هم با

   تغییر دادن لحن گفتارش خواسته مثلا لهجه انگلیسی بودن مایکل کین رو در فیلم تداعی کنه که گفته میشه

   در طول فیلم تحصیلاتش رو در انگلستان تموم کرده . واین بزرگترین معظل دوبله این فیلم هستش وقتی نشه

   با کاراکتر اول فیلمی ارتباط برقرار کرد نتیجه مشخصه .

   عقابها فرود امدند (دوبله دوم ) بمدیریت استاد فریدون دائمی:

   به این دلیل این لقب رو به ایشون دادم که واقعا یکی از گویندگان خوب  ومدیران دوبلاژ هستن که خیلی دچار

   بی مهری اساتید و حتی دوستداران دوبله شده وهیچ وقت از کارهاش ونامش درخور آثارارائه شده اش یادی

   نمیشه . ایشون هم یکی از مدیران دوبلاژ باسواد وکار بلد دوبله هستن .در اکثر فیلمهائیکه دوبله دوم شده

   وایشون حضور داشتن شاهد اثاری با کیفیت بالایه ترجمه وصدابرداری و بالخص انتخاب گویندگان بودیم .بعنوان

   مثال میشه به دوبله دوم این فیلمها اشاره کرد :

   ویلا میتازد - دور از اجتماع خشمگین - سربلند - سرتو بدزد رفیق و.........

   صدای زیبا وپرطنین اشون در گویندگی انونس و راوی فیلمها وعنوان بندی برکسی پوشیده نیست .

                                     

   عنوان فیلم با صدای خوب ایشون : عقابها فرود آمدند شروع میشه . تلفظ صحیح نام بازیگران درست مطابق

   تلفظ انگلیسی اونها یکی از ظرایف دقیق کارهایه ایشون هست . در اینجا باید بگیم کار تهامی هم دراین

    خصوص در سایر آثارقابل تقدیر هستش . عباس سلطانی هم در طول عنوان بندی مدیردوبلاژ وعوامل فنی

    رو معرفی میکنه.

   

   مایکل کین / سرگرد اشتاینر / جلال مقامی

    انتخاب درست وهوشمند دائمی بوده  وقبلا هم اکثرا مایکل کین ها رو مقامی صخبت کرده وآدم خیلی راحت

    میتونه با صدا حس لازم رو برقرار کنه در ضمن فراز فرودهای نقش بهنگام بازی با صدای مقامی بیشتر عجین

    میشه تا عرفانی .

   

  دانالد ساترلند / دلوین / ابوالحسن تهامی   دوبله اول

     دانالد ساترلند / دلوین / ناصرممدوح        دوبله دوم

   درمورد نقش دلوین( دانالد ساترلند) گویندگی تهامی بجای این بازیگر که نقش یه ایرلندی رو بازی میکنه بد

   نیست شخصیت جاسوس و بزن وبهادر وزن باره منتها فکر میکنم نوع گویش تهامی زیاد خوب نبوده و اغراق

   تو زیاد هستش وهمینطور تیپ سازی زیادی انجام شده توسط تهامی واین برای این نقش زیاد مناسب نبوده

   گویندگی ناصرممدوح دردوبله دوم خیلی خوب ومناسب چهره دانالد ساترلند هستش همینطور بدون اغراق

   به جای این گوینده و متناسب با نقشش تونسته از عهده این نقش بر بیاد.

    رابرت دووال / سرهنگ رادی /  حسین رحمانی      دوبله اول

  

     رابرت دووال / سرهنگ رادی / نصرالله متقالچی      دوبله دوم

    این نکته برهیچکس از طرفداران دوبله پوشیده نیست که بهترین گوینده برای این بازیگر فقط وفقط پرویز ربیعی

    هستش . حلا علت عدم استفاده این دو مدیر دوبلاژ  چی بوده دقیقا نمیدونم . جنس صدای رحمانی هر چند

    ایشون هم یکی از برترین های دوبله هستن زیاد مناسب رابرت دووال نیست ولی جنس صدای متقالچی

    هم خشن وهم مناسب اشخاص نظامی هستش هرچند در اینجا متقالچی از اون غلظت خشن بودن صداش

    کم کرده تا بیشتر بر تدبیر فرماندهی منظبت وجنگ دیده تاکید کنه . بهرحال بنظر میرسه متقالچی بیشتر و

    تونسته حق مطلب رو ادا کنه .

   

   جنی آگوتر / مالی / فریبا شاهین مقدم       دوبله دوم  

  

    "   "   "   "  /  "  "  /    ؟               دوبله اول    کیفیت پائین نسخه موجود

   گویندگی فریبا شاهین مقدم  در دوبله دوم متناسب با تیپ دختر جوان فیلم هستش خیلی به لحاظ گویش

    وسن وسال نقشش وحرکات بازیگر مناسبه .

       جین مارش / جوانا گری / سیمین سرکوب     دوبله دوم

                                                   "    "   "   "  /  "   "    "   /   ؟                         دوبله اول

   درمورد گویندگی خانم سرکوب هم باید بگم خیلی خوب ومناسب نقش این فیلم صحبت کرده وایشون یکی از

   بهترین گویندگان نقش زن کشور هستن .بخصوص گویندگی های ایشون بجای ایرنه پاپاس هنوز هم دراذهان

    باقیمونده .

    آنتونی کوایل / ژنرال کاناریس / ناصر خاوری       دوبله اول

    آنتونی کوایل / "   "   "   "   "  /  فرشید فرزان     دوبله دوم

    ناصرخاوری عزیز یکی ازبهترینهای دوبله بخصوص گوینده نقشهای فرعی هستن وگویندگی های ایشون بجای

    جان کازال در پدرخوانده 1 (دوبله دوم ) - پدرخوانده 2 و3 و... برکسی پوشیده نیست اینجا هم با تیپ متفاوت

    صحبت کرده وصداش تقریبا برای این نقش بد نیست ولی مناسبم نیست.

     در دوبله دوم زنده یاد فرشید فرزان صداش وحجم صداش کاملا مناسب یک ژنرال هستش وخیلی گوینده گی

    خوب انجام داده .روحش شاد .

    واما یکی از نکته های بد دوبله اول این فیلم گویندگی ، گویندگان وتکرار صداشون با تیپ سازی واضح و ازار

    دهنده هستش روی سایر بازیگران فیلم

  

   دانالد پلیزنیس /  هیملر / حسین عرفانی          دوبله اول

   "    "    "   "   "  /  "   "   /  ایرج رضائی               دوبله دوم

  به لحاظ فیزیکی هیچ سنخیتی تصویر این بازیگر با صدای عرفانی در دوبله اول نداره وسخت آزاردهنده هستش

   بخصوص که خواسته با تغییر لحن قابل تشخیص نباشه .

   ایرج رضائی دراینجا بخوبی از عهده نقشش براومده وهم صداش وهم گوینده گیش واقعا عالیه بخصوص حالات

   روانی وسمپاتیک هیملر رو انتقال میده.

   تریت ویلیامز/ کاپیتان کلارک /  ناصرخاوری          دوبله اول

    "   "   "   "  /  "   "   "   "  " /   "    "   "  "            دوبله دوم

   درهر دو نسخه گویندگی خوبی کرده ولی در نسخه دوم پختگی کاملا مشخصه از نحوه اجراش .

   جان استندینگ / پدرورکر / محمود بهرمندی          دوبله اول

    "   "   "   "  "  "   " " "   " / زنده یاد پرویز نارنجیها   "  "   دوم

    محمود بهرمندی تیپ صدای جوان رو داره ودر اینجا بازهم شاید تکرار صداش بجای کاراکترهای فرعی دیگه

    هستیم وزیاد مناسب نقش کشیش و فیزیک بازیگر نیست .

    زنده یاد نارنجیها اغلب نقشهای کشیش و.... در فیلمهایه قدیمی گفته وبیشتر باور پذیره برای این نقش

   مایکل بایرن /  کارل  معاون سرهنگ رادی /  زنده یاد مندوب هاشمی  دوبله اول

    "   "   "   "  " /  "   "  "  "  "   "  "  "  "  "  " /  ناصرخاوری       دوبله دوم

   زنده یاد مندوب هاشمی هم گوینده خوبی بودن وکار خوبی ارائه کردن در نقش فرعی گفتن اینجاهم صداش

   خوبه .  ناصر خاوری هم مناسب این نقش هستش .

  

    لری هاگمن / سرهنگ پیتس /  حسین رحمانی             دوبله اول

    "   "   "   "  " /  "  "  "   "   "  /    ناصراحمدی                  "  " " دوم

    گویندگی حسین رحمانی در این نقش خیلی مناسب وبهترین گزینه میتونسته باشه برای نقش یه فرمانده

    لاف زن ودست پا چلفتی . ناصراحمدی در این نقش گویندگی اش بعدازرحمانی قرارمیگیره.

    یواخیم هانسن / افسر اس اس /  تورج مهرزادیان         دوبله اول

     "   "   "   "   "  " /  "   "   "   "  " /    فریدون دائمی          دوبله دوم

    گویندگی دائمی با لحن وتیپ خواص مشخصا از گویندگی مهرزادیان در اون مقطع بالاتر بوده

    از سایر گویند هایه فیلم میتونم به اینا اشاره کنم:

    هانس معاون اشتاینر دوبله اول / محمد بهره مندی که خیلی مناسب بود

    "  "   "   "   "  "  "   "   "  " دوم / محمد عبادی  که در رتبه بعدی قرارمیگیره

    آرتور (دوست پسر مالی) دوبله دوم / مندوب هاشمی

     درکل میشه گفت:

     دوبله دوم این فیلم نسبت به دوبله اول این فیلم بهتر وانتخاب گوینده ها دقیقتر انجام شده تکرار صداها

     در نسخه دوم خیلی کم هستش ولی در دوبله اول زیاد هستش .واین مورد خوبی برای مدیر دوبلاژ نیست

     ونخواهد بود .این نکته رو هم بگم که هدف ایراد گرفت به کار هر دو بزرگوار( تهامی / دائمی ) نیست حتی

     عرفانی عزیز که گویندگیهاش بجای خیلی از بازیگرا( همفری بوگارت - الیور رید -............) ستودنی

     هستش . خواهشا دوستان هم مواردی داشتن نسبت به موارد فوق ابراز کنن ممنون میشم

    

نگاهي به دوبله فيلم دوستان (1378)

ساخته علي شاه حاتمي

فيلم دوستان در زمره فيلم هايي است كه دوبار دوبله شد.

سيزده سال قبل محمدمهدي جعفري كه يك بازرگان فعال و از عاشقان دوبله و سينماي كلاسيك بود مقدمات بازگشت دوباره چنگيز جليلوند را به وطن مهيا كرد. جعفري كه از دوستان قديمي حسين فرحبخش مديرعامل پويا فيلم بود تصميم گرفت با ايجاد يك مؤسسه ويدئويي خصوصي از جليلوند بعنوان مدير دوبلاژ اين موسسه دعوت بهمكاري نمايد. اين مؤسسه بعدها قرن 21 نامگذاري و بعنوان يكي از معتبرترين مؤسسات تهيه و دوبله آثار مطرح خارجي بدل شد.

اما جليلوند تازه به به وطن و زادگاهش شيراز گام نهاده بود. در دانشگاه شيراز از وي تجليل بسيار شد و بازگشتش در مطبوعات بازتاب فراوان داشت سال 1378 بود و تازه توليد يكي از آثار تين ايجري و جوان پسند سينماي ايران در پويا فيلم به پايان رسيده و جهت صداگذاري با خسرو خسروشاهي - مدير دوبلاژ مورد علاقه فرحبخش - قرار و مدارها گذاشته شده بود.

حسين فرحبخش در اين فيلم دو بازيگر جديد را به سينماي ايران معرفي كرده بود:يوسف مراديان و مهناز افشار. خسروشاهي ليست گويندگان را تكميل و براي دوبله نقش هاي اين دو بازيگر تصميم گرفت از صداي خودش بجاي مراديان استفاده كند. زيرا از جهاتي بازي و نقش مراديان شباهت بسيار به كاراكتر فرزان دلجو در فيلمهاي پيش از انقلاب داشت كه فيلمهايش پاياني تلخ و تراژيك داشتند.

براي دوبله نقش مهناز افشار ، خسروشاهي از صداي خام و ناپرورده خود بازيگر استفاده كرد .در حالي كه افشار هيچگونه سابقه بازيگري نداشت و فن بيانش داراي نقص فراوان بود .بنظر بنده صداي مريم شيرزاد با نقش او همخواني بهتري داشت. اما در هنگامه دوبله فيلم ، فرحبخش پيشنهاد استفاده از صداي چنگيز جليلوند كه تازه بوطن بازگشته بود را بجاي يوسف مراديان داد. خسروشاهي هم در نهايت دوبله نقش سيا را به جليلوند سپرد.

 (حسين فرحبخش)

جليلوند پس از بيست سال دوباره پشت ميكروفن قرار گرفت و همانگونه كه نقش هاي لمپن بازيگران قبل از انقلاب را دوبله مي كرد بجاي مراديان صحبت كرد. ملغمه اي از بهروز وثوقي و ايرج قادري و...

بالاخره فيلم دوبله شد . اما در هنگام صدور مجوز براي نمايش ، اداره كل ارزشيابي به دوبله جليلوند ايراد گرفت. نداشتن كارت فعال از انجمن گويندگان يكي از دلائل ذكر شده بود. اما اين دليل نمي توانست قانع كننده باشد . زيرا قبل از او ابوالحسن تهامي و نصرالله متقالچي پس از سالها بازگشته و مشغول دوبله بودند. حتي استاد تهامي چند فيلم فارسي را هم مديريت كرده بود.


همان زمان زمزمه هايي به گوش مي رسيد كه برخي از گويندگان قديمي قرارگرفتن دوباره جليلوند پشت ميكروفن پس از دو دهه را نمي پسنديدند كه يكي از دلائل آن آماده نبودن صداي ايشان و بقولي ناكوك بودنش بود و يك دليل غير رسمي ديگر شكوه اهالي دوبله بود كه دوره هاي بيكاري سختي را طي آن سالها گذرانده بودند و توقع نداشتند دوست و همكار تازه از راه رسيده اشان نقش هاي اول را قبضه كند. بهرحال و بهر دليل قرار شد نقش يوسف مراديان مجددا دوبله شود و اين بار خسرو شاهي بجاي او صحبت كرد. دوبله بقيه نقش ها تغييري نكرد. خسروشاهي عملا و تنها در استوديو حاضر شد و بجاي يوسف مراديان صحبت كرد.

منوچهر اسماعيلي با تيپ بيك ايمانوردي بجاي حسن رضايي ، منوچهر والي زاده بجاي محمد صالح علا و محمود قنبري در يكي از ماندگارترين دوبله هاي فارسي بجاي دكتر محمود عزيزي صحبت نمودند. نسخه اي كه اكران شد با صداي خسرو شاهي بود . بنابراين عاشقان دوبله در آن برهه نتوانستند  صداي جليلوند را در فيلم دوستان بشنوند و در مورد آن قضاوت كنند.

مدتي بعد نسخه VHS آن نيز با صداي خسروشاهي وارد ويدئو كلوپ ها شد.

تا اينكه بالاخره در سال 1384 نسخه VCD دوستان توسط مؤسسه قرن 21 با صداي جليلوند به بازار آمد. او در آن دوبله سعي كرده بود نقش يوسف مراديان را كه يك جوان لمپن بود همانند فيلمفارسي هاي قديم دوبله كند اما لحن و صداي پر تحكم او  به نقش خشونتي بيش از حد داده بود كه با كاراكتر سيامك منافات داشت. سيامك علي رغم اين كه زندگي پرتلاطمي داشته اما سرشار از احساسات بود كه خسروشاهي آن را دريافته و در دوبله ،نقش را اصطلاحا در آورده بود.

بهرحال فيلم دوستان يكي از آثاري است كه دوبار دوبله  و به آرشيو سينماي ايران سپرده شد.

   http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up1/32537768624743244834.jpg

   شهری کوچک درتگزاس ( فرار به مکزیک ) -کارگردان : جک استاریت 

    این فیلم یکی از زیباترین وخاطر انگیزترین فیلمهایه دهه هفتاد از نوع حادثه ای سیاسی هست اونهم نه ازیک

    کارگردان برجسته بلکه از یک کارگردان درجه 3 .بهرحال نسل اوایل انقلاب با این فیلم حتما خاطر ه های زیادی

    داشته ودارن . این فیلم 2 بار دوبله شده ودرخصوص مدیران دوبلاژش فقط از مدیر دوبلاژ دومش بنده خبر دارم

     دوستان اگه از مدیر دوبلاژ اولش اگه اطلاعاتی داشتن مطرح کنن.

     یک نکته مهم در هر 2 دوبله این فیلم حذفیات تصویری ودیالوگی بیش از حد در هر 2 نسخه قبل از انقلاب و

     بعداز انقلاب هستش .البته احتمالا خذفیات دوبله اول بدلایل نزدیکی زمان اکران فیلم(1976) با انقلاب باشه

     ولی در دوبله دوم هم شاهد حذفیات زیادی هستیم حتی صحنه های داخل کافه ( رستوران . بیلیارد .....)

      هستیم نکاتی که حتی امروزه نیز تا به این حد لا اقل در ویدئو رسانه مشاهده نشده. جهت حفظ یکپارچگی

      مطالب وبا اجازه دوستان نام فیلم رو بخاطر راحتی نام نمایش در ایران نقل میکنم : فراربه مکزیک

  http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up1/63656902058221180893.jpgفراربه مکزیک - دوبله اول

  

   تیموتی باتومز / پوکی جکسون / چنگیز جلیلوند

   تیموتی باتومز یکی از بازیگرایی هستش که فیلماش شاید به اندازه هم دوره خودش رایان اونیل زیاد نباشه

    ولی فیلماش طرفدارایه زیادی در ایران داشته بخصوص برای نسل جوان اون دوران .تعدادی از فیلمهاییکه از

    این بازیگر موجود هستش اکثرا گوینده های جوان گو اون دوران بجاش صحبت کردن گویندگانی چون : زنده یاد

    منصور غزنوی - خسرو خسروشاهی و....

    در دوبله اول این فیلم هر علاقمندی به دوبله میتونه با شنیدن صدای چنگیز جلیلوند بگه که این صدا خیلی

    مناسب تیموتی باتومز نیست وگوینده های جوان اونموقع حتی مظفری یا آرشاک عزیز بمراتب فکر کنم اجرایه

     بهتر ومناسب تیپ این بازیگر رو میتونستن انجام بدن . یکی از نکات دوبله این نقش هم اجرای مقداری نقش

     تیپیک لاتی هستش که اصلا فکر نکنم زیاد مناسب نقش پوکی جکسون باشه هر چند جلیلوند هم زیاد رو

     این نکته اصرار نکرده ولی نقش و چهره ( پوکی /باتومز) بیشتر مناسب صدایی با حال وهوای نسل شورشی

     سینما( جیمز دین) داره . با نگاه به تصویر این بازیگر تو این فیلم بیشتر متوجه این نکته اساسی میشیم.

     حالا دوستان میتونین بگین هیچ صدایی زیبا تر از صداهایه خسروشاهی /  آرشاک قوکاسیان /مصورغزنوی


     http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up1/78763620283960247043.jpg  برای این بازیگر نمیتونسته مناسب باشه .البته صدای آرشاک

     عزیز فکر کنم برای نقشهای خیلی جوان این بازیگر میتونسته بیشتر مناسب باشه .

    

  فرار به مکزیک - مدیر دوبلاژ : خسروخسروشاهی - دوبله  دوم

 

   تیموتی باتومز / پوکی جکسون / خسروخسروشاهی .

   صدایه این گوینده به طرز عجیب وسحر آمیزی روی این بازیگر میشینه ونسخه ای از این فیلم که بعداز انقلاب

   در سینما دیدیم با صدای ایشون بوده والحق خسروشاهی گویندگی با احساس وخوبی متناسب با بازیهای

    پوکی در قسمتهایه مختلف فیلم انجام داده  وکاملا متناسب با این فیلم وبازی این بازیگر هستش.

    

       بو هاپکینز / کلانتر دوک /  ناصر طهماسب -  دوبله اول

                                       "   "   "  "  /   "   "   "   /   بهرام زند - دوبله دوم

     این بازیگرهم جزوء بازیگران درجه 2 یا 3 فیلم بوده وگوینده های مختلفی به جاش صحبت کردن که دقیقا

     یادم نمیاد .اما در این فیلم نقش یه کلانتر زورگو و حامی سرمایه دارن و پول دوست رو ایفا میکنه که فقط

      برن بهادر نیست بلکه سعی میکنه با موذی گری وخشونت به اهدافش برسه. گویندگی ناصر طهماسب

     میشه گفت فسمت اعظم حق مطلب رو بیان کرده بخصوص در قسمتهای هیستریک ( عصبی ) طهماسب

     کاملا خوب وزیبا به جایه این بازیگر گویندگی کرده و کاملا صداش وگویندگی اش جا افتاده هستش .

     بهرام زند در دوبله دوم بیشتر نوع گوینده گی اش مناسب نقش کلانتر کله خراب و بزن بهادر هستش و

     درمرتبه دوم بعد از طهماسب جهت گویندگی این نقش وبازیگر قرار میگیره.

     نکته مهم : درمورد دوبله اول ودوبله دوم هم که آشکار هستش فکر کنم در ترجمه دوم خیلی از دیالوگها

     عوض شدن وهمینطور شاهد گویندگی متناسب با شئونات اسلامی اوایل انقلاب بودیم. چون خیلی از

     فیلمها در اوایل انقلاب با تغییرات اساسی در کل فیلم خواستن به نمایش بگذارن تاهم فیلم مجوز پخش

      پیدا کنه هم اونموقع فضایه حاکم فضایه ضد آمریکایی بود البته درکل جامعه .

     

    سوزان جرج / مری لی / زهره شکوفنده - دوبله اول

     http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up1/76720074592088698633.jpg


    "   "    "   "  /   "   "   "  /  زهرا آقا رضایی( زهرا هاشمی) ؟ - دوبله دوم

    درمورد گویندگی زهره شکوفنده بجای این بازیگر باید بگم که بهترین انتخاب بوده وایشون هم در اغلب نقشایه

    این بازیگر گویندگیهایه خوبی رو انجام دادن از جمله : سگهای پوشالی - شاهد عینی و.......

    صدای زهره شکوفنده در اونموقع کاملا مناسب با نقشاییکه این بازیگر ایفا میکرده بوده حتی در این فیلم بر

   خلاف سایر فیلمایه این بازیگر شکوفنده با آرامش خواص ومناسب این نقش وفیلم صحبت کرده وبهترین انتخاب

    هستش .

    درمورد دوبله دوم چون اکثر قسمتهایه فیلم که این بازیگر توش هستش دچار سانسور شده و همینطورصدای

    کیفیت نسخه بنده از این دوبله زیاد بالا نیست تشخیص بنده زهرا آقا رضائی بودن. اگه سایر دوستان اطلاع

     دقیقی داشت لطفا بیان کنن . در هر حال اینصدا در مقایسه با صدای شکوفنده فکر نکنم زیاد مناسب این

    بازیگر بوده باشه وخسروشاهی هم فکر کنم خودش بخاطر سانسور زیاد نخواسته گوینده ثابت تو این نقش

    گویندگی کنه .

 

     http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up1/70860601283034598869.jpg  جان کارلین / لنی  معاون کلانتر /  ناصرخاوری -  دوبله اول

                             "   "   "  "  /   "   "   "   "   "   "  /  ناصرممدوح -   "  " دوم

     بی تردید دوستان همه میدونن که ناصر خاوری عزیز یکی از بهترین گویندگان درجه 2 نقش هستن وما دراکثر

     فیلمهایه دوبله قدیم شاهد حضور خوب ایشون هستیم .لنی تو این فیلم نقش یه معاون کلانتر نیمه مشنگ

     رو داره وازهمون ابتدایه فیلم با دوئل کردنش تو جلویه آئینه این نکته به تماشگر مشخص میشه . ناصر خاوری

      با مقداری تیپ گویی جزوئی اجرایه خوب و مناسب این بازیگر رو البته در جوانی بازیگر انجام دادن

      انتخاب ناصر ممدوح با اون صدای زیبا وشیک برای این کاراکترچهر ه مناسب نبوده  هر چند ایشون یکی از

      گوینده های خوب وطراز اول هستن بخصوص با گویندگی خوب به جای ریچارد ویدمارک و....

      آرت هیندل / بوگی (دوست پوکی) /  ظفرگرائی - دوبله اول

      "   "   "   "  /    "   "   "   "  "  "  "  /  زنده یاد امیرهوشنگ قطعه ای - دوبله دوم

         صدایه ظفرگرائی جوان هم بیشتر مناسب این بازیگر جوان دراون موقع بوده

        وگویندگی خوبی روی بوگی ظفر گرائی انجام داده .درحالیکه صدای قطعه ای زیاد رو چهره این بازیگر خوب

        نبود هر چند گویندگی خوبی انجام داده .

       

    مورگان وودوارد/ سی . جی .کرمی / پرویز ربیعی - دوبله اول          

     "   "   "   "  "   " /  "   "   "  "  "   "   / عباس سلطانی- "  دوم

     پرویز ربیعی بزرگوارهم یکی از گوینده های خوب نقش دوم  هستش وتو این فیلم هم در ابتدای فیلم باتغییر

     سازی جای پیرمرد مست صخبت کرده که فکر نمیکنم زیاد مهم مناسب اون نقش وهم مناسب این بازیگر تو

     بوده باشه ولی مدیر دوبلاژ بخاطر منفی گوئیهایه خوب ربیعی تو برخی فیلمها انتخابش کرده.

      عباس سلطانی هم مثل ربیعی یکی از بهترین نقش دوم گو ها هستن وتو این فیلم هم ماشاهد گویندگی

      خوب  ومتناسب ایشون با ای ننقش هستیم وسلطانی میشه گفت گزینه بهتری نسبت به ربیعی در این

      فیلم هستش.

     

          جرج باک فلاور / بال پارکر (عمو) / حسین رحمانی -  دوبله اول

                                  "   "   "   "   "  " /  "  "   "  "  "  "  " /  ایرج رضائی -  دوبله دوم  

       هر2 این بزرگوار واقعا گویندگی خوبی روی این بازیگر ونقش شوخ ومنزوی وبیخیال عمو کردن حسین

       رحمانی با اجرای تیپیکش که استاد بودنش بخصوص تو نقشهایه کمدی بر کسی پوشیده نیست تنها

       عیب این گوینده تو این فیلم گویندگیش در 2 نقش یعنی علاوه برابن نقش (کلوتوس مردسیاهپوست)

       رو هم با تیپ دیگه گفته وزیاد مناسب کلوتوس نیست .در دوبله دوم این نقش رو( کلوتوس) حمیدمنوچهری

        گفته که خیلی مناسبه . ایرج رضائی هم تیپ شوخ ودلنشینی برای این بازیگر ونقشش ساخته و تقریبا

       تیپش یه جوری دلنشین هستش.

       در دوبله اول میشه صدای زنده یاد آذر دانشی روهم شنید که حاطره انگیزه.

        در دوبله دوم هم میشه صدای نصرالله مدقالچی رو روی پیرمرد مست اول فیلم شنید با تیپ سازی

        صحبت کرده.

      نکته اساسی : میشه گفت دوبله اول منهای گویندگی جلیلوند بجای تیموتی باتومز بهتر وترجمه

      خوب و وفادارتری داشته نسبت به دوبله دوم در برخی صحنه ها و دیالوگها . واین فیلم ایکاش

      بادوبله اول وگویندگی خسروشاهی انجام میشد تا شاهد یه دوبله خوب ودرست باشیم.

      امیدوارم دوستان بخاطر زیاد بودن مطالب وبحث تو این مورد ببخشن .

      یه خواهش دیگه داشتم از دوستان حاضر تو این کافه واون این بود اگه فیلمهایی با چند دوبله

      دارن خواهش بیان ومطالب واطلاعاتشون رو بیان کنن تا هم بنده وهم بقیه از اطلاعات ومعلومات

      خوبشون استفاده لازم رو ببریم

 

  پیرامون عرایض دوست عزیزم منصور این فیلمها رو هم به چند دوبله ها اضافه میکنم :

 

   آلامو - جیسون وآرگوناتها - 2 سوارباهم تاختتند - دزد دریایی سرخپوش - مرد نیمه شب - شمشیر

   سحر آمیز -  شیطان در ساعت 4 - خشم -  تایتان - مردیکه به زانو درامد - ارزش قدرت - این گروه

    مرگبار- اسپارتاکوس - شیرهای جوان - سربازهای یک چشم - شالاکو - جوزی ولز یاغی - هری

    کثیف - مرگساز(باران مرگ)-  تیزتک - جوکید - موجی از اسکناس- زمانیکه دزد بودم - آیا پاریس

    میسوزد- گشت شبانه - ارتباط فرانسوی 2- دوران سخت - کاپیتان هوراشیو - دشت ارغوانی -

    مرگ یک تیرانداز - مرد - بوفالوبیل وسرحپوستان -

(۱۳۹۰/۱۱/۱۸ عصر ۰۲:۳۴)زاپاتا نوشته شده: [ -> ]

نگاهي به دوبله فيلم دوستان (1378)

ساخته علي شاه حاتمي

..................

بهرحال فيلم دوستان يكي از آثاري است كه دوبار دوبله  و به آرشيو سينماي ايران سپرده شد.

فیلم دوستان به گفته خود چنگیز جلیلوند برای اکران مجوزنگرفت و باتغییر صدای یوسف مردایان توسط خسرو خسروشاهی به فیلم مجوز اکران داده شد  خسروشاهی صدایجلیلوند را از فیلم حذف کرد و صدای خودش را جایگزین کرد بنابراین فیلم دوبار دوبله نشده  اصلاح شده و هیچ دلیل دیگری نداشت

بسیاری از اهالی دوبله حتی بانو شهلا ناظریان که بعدهاباچنگیز جلیلوند مخالف شد در فرودگاه مهرآباد به استقبال جلیلوند آمدند و هیچ دوبلوری مخالف صدایایشان در فیلم دوستان نبود

از فیلم های دوباردوبله شده ایرانی می توان بهعشق بدون مرز و لبه تیغ و گراند سینما و این اواخر به بشارت منجی اشاره کرد

(۱۳۹۰/۱۱/۲۰ صبح ۱۰:۰۱)بهزاد کازابلانکا نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۰/۱۱/۱۸ عصر ۰۲:۳۴)زاپاتا نوشته شده: [ -> ]

نگاهي به دوبله فيلم دوستان (1378)

ساخته علي شاه حاتمي

..................

بهرحال فيلم دوستان يكي از آثاري است كه دوبار دوبله  و به آرشيو سينماي ايران سپرده شد.

فیلم دوستان به گفته خود چنگیز جلیلوند برای اکران مجوزنگرفت و باتغییر صدای یوسف مردایان توسط خسرو خسروشاهی به فیلم مجوز اکران داده شد  خسروشاهی صدایجلیلوند را از فیلم حذف کرد و صدای خودش را جایگزین کرد بنابراین فیلم دوبار دوبله نشده  اصلاح شده و هیچ دلیل دیگری نداشت

باتشكر از بهزاد عزيز ذكر چند توضيح خالي از لطف نيست :

همانطور كه در آن نوشته توضيح داده ام ، خسرو شاهي عملا و به تنهايي در استوديو حاضر شد و بجاي يوسف مراديان صحبت كرد و ساير نقش ها تغييري نكرد. ايراد اوليه نداشتن مجوز فعاليت توسط جليلوند اعلام شد كه بنظر بنده با توجه به فعاليت آقايان تهامي و متقالچي كه در دهه 70 مجددا به كار دوبله بازگشته بود ند دليل موجهي نمي تواند باشد. احتمالا بخاطر تداعي شدن مجدد نام فردين كه در آن سالها نام بردن از وي يك نوع خط قرمز محسوب مي شد دوبله اوليه مجوز نگرفت زيرا كه خود فيلم محصولي تجاري و معمولي در سينماي ايران بود و براي اكران مشكل خاصي نداشت. دو احتمال بعدي كه ذكر كردم بعدها و پس از قهر اهالي دوبله در سال 84 به انحاء مختلف از سوي ديگر گويندگان قديمي ذكر شد. بعنوان مثال جلال مقامي در يك مصاحبه در مورد فعاليت مجدد جليلوند پس از بيست سال بخاطر آماده و كوك نبودن صدايش  گلايه كرده بود. بهرحال اين مسائل و بحث هاي دروني ميان آنها وجود داشته كه پس از 6 سال مجددا مطرح شده بود.

اگر توجه كرده باشيد در شماره 145 ماهنامه فيلم در سال 1372 گويندگان بسياري او را ستوده بودند كه پس از شروع كار دوباره اش يك جمله از ان تعريف و تمجيدها ديگر شنيده نشد و اين در حالي بود كه جليلوند هنوز با همكارانش اختلاف پيدا نكرده بود.

فرحبخش در دهه 70تهيه كننده بسيار بانفوذي بود و حتي زماني كه در آن سال ها طي بخشنامه اي مدتي  استفاده از تيپ زينال بندري و صداي منوچهر اسماعيلي ممنوع شده بود او توانست مجددا در فيلمهاي اكشن توليدي اش از اين دو گزينه استفاده كند. اما ايشان براي فيلم دوستان موفق به استفاده از صداي جليلوند نشد كه مطمئنا دليلش چيزي فراتر از نداشتن مجوز كار بود.

با تشکر از منصور عزیز برای شروع این بحث

 مطلبی رو که قبلاً در سایت کلوب گذاشته بودم با ویرایش مجدد دوباره اینجا قرار می دم

اینکه چرا بعضی فیلمها دوبار و یا بیشتر دوبله شده را می شود بطور مختصر به شرح ذیل توضیح داد البته دوبله مجدد می تواند به معنی تغییر گویندگان هم نباشد با حفظ همان کادر قبلی دوباره دوبله شود

1- اوایل دوبله ، همانطور که میدانید در ایتالیا انجام میشد ، صداها تقریباً یکنواخت بود ( برعکس عده ای که عقیده دارند بهترین دوبله ایران در ایتالیا بوده باید بگم اصلاً اینطوری نیست و اوج دوبله ایران دهه 40 و 50 است ) بهرحال بعد از اینکه دوبله در ایران جا افتاد در سالهای بعد نیاز بود تعدادی از این فیلمها که آثار مهمی بودند دوباره نمایش داده شود و یا بعضاً تاریخ مجدد نمایششان با تاریخ دوبله اولیه خیلی فاصله داشت بنابراین بجای گرفتن نوار اصلی دوبله در ایتالیا فیلمها دوباره دوبله شدند که اکثریت به لحاظ تنوع صدا و شیک بودن و به دل نشستن بهتر از اولی بود. مثل آسیابان عشوه گر 

2- تعدادی از آثاری که در استودیو مولن روژ دوبله شده بودن دوباره در استودیو دماوند دوبله شدند مثل ده فرمان و علت اینکار هم این بود چنانچه کپی نو و تازه ای و یا مثلاً نسخه 70 میلی متری از یک کار می آمد ان موقع که امکان صداگذاری نبود و صداها اکثراً اپتیک بودن و نه مگنت ، برای نمایش مجدد  فیلمها دوباره دوبله می شدند از این جمله می توان به فرار بزرگ هم اشاره کرد. 

3- بعد از انقلاب با آمدن ویدیو نیاز به دوبله فیلم بود و در آن دوران که نمایش فیلم خارجی کم شده بود کسی به فکر اینکه برود ببیند "کدام فیلم کجا دوبله شده ایا صدای ریل  استودیویی دارد ، ندارد ، موجود است یا نیست ، 35 است نیست"  نبود بنابراین فیلم مورد نظر دوباره دوبله میشد مثل سرتو بدزد رفیق ، راز کیهان ، دور از اجتماع خشمگین ، شبکه و ...

4- بعد از انقلاب به علت نبود نمایش فیلم خارجی اکثر دفاتر سینمایی سری به انبارهایشان زدند و دیدند مثلاً از بعضی فیلمها کپی نو و تازه ای دارند اما زبان اصلی  هستند بنابراین دوباره همان فیلم را دوبله کردند مثل آتش بر فراز تله مارک

5- با آمدن تلویزیون خوب نیاز به نمایش فیلم و دوبله آنهاشد که تعدادی از آثار سینمایی دوباره دوبله شدند مثل اپارتاکوس ، ال سید ، روکو و برادرانش و ... قبل از انقلاب و در بعد از انقلاب آثاری مثل جاسوسان ، دایره سرخ ، بازرس و ...

6- دوستان که بحث تبری شدن رو میدونند ....بنابراین با از بین رفتن کپی های 35  چنانچه کپی نو وتازه ای میومد دوباره فیلم دوبله میشد

7- بعضی فیلمها انقدر در سینماها ، بخصوص شهرستانها نمایش داده میشد که کپی 35 آن از بین میرفت و چون فیلم پرفروش بود سفارش کپی نو میدادند و دوباره دوبله میکردند مثل هفت تیرکش آریزونا

8- بعضی فیلمها بنا به شرایطی دوبله خوبی نمیشدند و یا در شرایطی مثل اعتصاب دوبله شدند بنابراین بعد از بازگشت شرایط عادی دوباره دوبله شدند مثل ارتباط فرانسوی قسمت دوم

9- بعضی فیلمها با توجه به شرایط سانسور دوباره دوبله میشدند چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب مثل لورنس عربستان که قبل از انقلاب دوبار دوبله شد و یک بار هم بعد از انقلاب  دوبله شد و یا گرگهای دریا که بعد از انقلاب دوبار دوبله شد و این مورد بدین معنی است که دوبله اولی نمایش عمومی نداشته

10- بعد از انقلاب به علت ممنوع الکار بودن دوبلورها ، فیلم دوباره دوبله میشد مثل سه پدرخوانده و بیست هزار فرسنگ زیر دریا که دومی با صدای کاملی هیچوقت به نمایش نرسید و از اولی دوبله دومش با صدای ایرج دوستدار نسخه ای در فیلمخانه موجود است و یا اسلحه بزرگ و آدمکش

11- بعضی فیلمها بخاطر نوع گویش و دیالوگ دوبار دوبله شدند مثل فیلم دانتون ، یکبار به نثر و یکبار به نظم دوبله شد

12- بعد از انقلاب که تعداد کانالها در این چند ساله زیاد شد شبکه ها بدون هماهنگی با یکدیگر و فقط جهت رقابت فیلم مشابهی را دوبله و با هم نمایش دادن مثل ماموریت غیر ممکن 3 ، انجمن غیرعادی ها و ...

13- با زیاد شدن موسسات فرهنگی ، هنری نیز فیلمی که در یک موسسه دوبله شده بود ، در تلویزیون هم دوبله میشد مثل افسانه 1900

14- با افتتاح موسسه رسانه تصویری این موسسه اقدام به دوبله مجدد تعدادی از آثار قدیمی سینما کرد مثل دره انتقام ، نوری بر فراز هفت دیا ، مک مسترها ، آوای وحش ، جاسوس سه جانبه و ....

15- در اوایل انقلاب تعدای از فیلمها برای اینکه پروانه نمایش بگیرند دوباره دوبله شدند که در تعدادی از انها حتی به لحاظ تصویری در فیلم دست بردند مثل دلال باشی و بازگشت گرگ سرگردان که اولی مخلوطی از فیلم دلال باشی و تعطیلی بزرگ بود و دومی مخلوطی از سه قسمت ویا سه سری از مجموعه فیلمهای گرگ سرگردان بود که با نام عبور از رودخانه استکس پروانه نمایش گرفت

این بود مختصری از دوبله مجدد فیلمها 


لیست دوبله مجددها 


تعدادی از فیلمهای که چند بار دوبله شده اند ،  البته اونهایی که توضیح ندارند رو من تا دوبارش رو میدونم

1- آتیلا 
2- آوای وحش 
3- آدمکش ( سه بار ) 
4- آتش بر فراز تله مارک (سه بار)
5- ال کندور 
6- ارتباط فرانسوی  قسمت دوم
7- اینک آخر الزمان  ( سه بار )
8- اسب کهر را بنگر ( سه بار)
9- اسلحه بزرگ
10- اتللو (سه بار)
11- اسم من هیچکس ( سه بار )
12- بخاطر یک مشت دلار
13- بخاطر چند دلار بیشتر
14- بیست هزار فرسنگ زیر دریا ( سه بار )
15- بمب و فلفل
16 - بیداد
17- بازگشت گرگ سرگردان
18- پدرخوانده 1 
19- پل رودخانه کوای ( سه بار )
20- جنجال بزرگ
21- ادی چاپمن 
22- چارلی واریک را بکشید
23- چادر قرمز
24- حماسه کئوما
25- خوب بد زشت
26- در خم رودخانه
27- دایره خونین
28- دایره سرخ
29- دزد بغداد
30- ده فرمان
31- دو گاراگاه ناشی
32- دفاع از حق (سه بار)
33- دره انتقام  ( سه بار )
34- دست کثیف استعمار
35- پسر شیخ
36- شانگای جو
37- تعطیلات یک کارمند
38- آخرین مرد روی زمین
39- هدف ثابت
40- حادثه توماس کراون
41- باراباس
42- کاراگاه مک کیو
43- راز کیهان
44- ریو براوو
45- رستوران بزرگ
46- زنده باد زاپاتا
47- سه حرفه ای
48- سامسون و دلیله
49- سربلند
50- سه پدرخوانده  ( سه بار ) 
51- دسته سیسیلی ها (سه بار)
52- سلیمان وملکه صبا
53- سربزنگاه
54- شبکه
55- شمال از شمال غربی  ( سه بار )
56- شورش در کشتی بونتی
57- مرد
58- شهر پسران
59- دوست آمریکایی
60- عقرب
61- عملیات عقابها
62- فرمان گمشده
63- قتل در قطار سریع السیر شرق
64- کازابلانکا
65- کونگا
66- بازرس
67- گذرگاه کاساندرا
68- لکوموتیوران
69- وقتی لک لکها پرواز میکنند
70- مرد نیمه شب 

71- بندباز
72- آخرین قطار گان هیل
73- مواظب باش گروهبان
74- نابخشوده
75- نوری بر فراز هفت دریا (سه بار)
76- نمی کشم داغون میکنم
77- وایکینگها  ( چهار بار ) 
78- نشانی از شر  ( سه بار ) 
79- هفت روز در ماه مه
80- هالو
81- گروهان هفتم زیر مهتاب
82- چه کسی بانک را منفجر کرد
83- طرد شده
84- ال سید
85- برنج تلخ
86- پرنده باز آلکاتراز
87- تاراس بولبا
88- ترن
89- توپهای ناوارن ( سه بار )
90- دیکتاتور بزرگ
91- روز بد رد بلک راک
92- زمانیکه دزد بودم
93- شکارچیان پوست سر
94- شورش بی دلیل
95- فرار بزرگ
96- فرودگاه
97- لورنس عربستان (چهار بار)
98- هفت ماجرای دزد بغداد
99- پروفسور کم حافظه
100- عروسکی بالای دار
101- سفر
102- هفت دلاور
103- سرتو بدزد رفیق ( سه بار)
104- دور از اجتماع خشمگین
105- دلاوران میزگرد
106- جزیره اسراآمیز
107- ماجراهای مارکوپولو
108- فرار هانیبال
109- مرد هزار چهره
110- تودو مودو
111- اسپارتاکوس
112- روکو و برادرانش
113- گرگهای دریا
114- هفت دلاور ( سه بار )
115- دانتون
116- هفت تیرکش آریزونا
117- آسیابان عشوه گر
118- مادر هند
119- دیوار
120- رنجهای هرکول
121- ماجراجویان
122- بازگشت بورسالینو
123- دزد دریایی سرخپوش
124- مشعل و کمان
125- کاپیتان آپاچی
126- ترافیک ( سه بار )
127- دنیای دیوانه دیوانه دیوانه
128- طناب اعدام
129- رهبر ارکستر
130- هیچکاره همه فن حریف

 

و ...

این قصه سر دراز دارد

 

 


(۱۳۹۰/۱۱/۱۲ عصر ۰۷:۰۵)soheil نوشته شده: [ -> ]

تنها يك نكته برايم قابل تامل بود و آن هم فاصله بسيار زياد كيفيت كار جليلوند با اسماعيلي در اين فيلم بود.

در بسياري از نقش اگر جنس صداي گويندگان را در نظر نگيريم كيفيت كارشان خيلي پايين تر از دوبله ديگر نيست.مثلا" عبداله بوتيمار و احمد رسول زاده و همچنين كاووس دوستدار و جلال مقامي كيفيت كارشان نزديك به يكديگر است.حتي ژاله كاظمي هم با وجود اينكه گويندگي اش به كيفيت گويندگي فهيمه راستگار نمي رسيد اما خيلي پايين تر هم نبود.

بنده تاكنون دوبله اول را نديده بودم اما حالا پس از ديدن اين نسخه(به خصوص با كنار هم گذاشتن دو دوبله كنار هم كه منصور عزيز زحمتش را كشيدند و شايسته تقدير است) مي توانم ادعا كنم گويندگي جليلوند با گويندگي اسماعيلي فاصله بسيار داشته است.

به نظر من مشکل جای دیگه ای هست و اون اینکه چهره بازیگر با صدای گوینده تطابق نداره. اگه به کیفیت گویندگی فهیمه راستکار و حرکات صورت آن باکستر و لحن صحبت کردنش توجه کنید کاملا به استادیه راستکار پی می برید ولی کاظمی با اینکه تسلط راستکار رو نداره ولی بهتر جا افتاده چون جنس صداش به چهره باکستر خیلی نزدیکه به عنوان مثال خشونتی که تو صداش هست تو صدای راستکار نیست. راستکار عالی صحبت می کنه ولی کاملا تو ذوق می زنه. گویندگی جلیلوند بجای یول برینر هم دقیقا همین مشکل رو داره جلیلوند سعی کرده به شخصیت اصلی نزدیک بشه ولی باز هم مشکل تطابق صدا با چهره بازیگر ارزش کارش رو پایین آورده. بارها و بارها پیش اومده که اشخاص دیگری بجای گوینده های اصلی صحبت کردن و حاصل کار خلاف اون چیزی بوده که از قبل فکر می کردیم مثل گویندگی ایرج ناظریان بجای پل نیومن در فیلم مرد یا سعید مظفری بجای رابرت ردفورد در این ملک متروک شده. مسلما انتخاب چنگیز جلیلوند بجای پل نیومن و جلال مقامی بجای رابرت ردفورد انتخاب صحیحتری بوده ولی حاصل کار شما رو اذیت نمیکه و اصطلاحا تو ذوق نمیزنه. می خوام به این نتیجه برسم که تطابق صدا با چهره بازیگر عنصر بسیار مهمتری هست. ممکنه گوینده توانایی کمتری داشته باشه و حتی نتونه به صدای اصلی بازیگر نزدیک بشه ولی به لحاظ تطابق چهره با صداش حاصل کار عالی در بیاد بهترین مثال در این مورد گویندگی حسین عرفانی بجای هامفری بوگارت هست. چون برای ارتباط برقرار کردن با فیلم نیاز به همذات پنداری با شخصیت های فیلم دارین و اگه صدای گوینده با چهره بازیگر تطابق نداشته باشه باعث زدگی از دوبله میشه و مخالفینش از موافقینش بیشتر میشن. من هیچوقت دوبله رو به صدای اصلی ترجیح نمی دم. ولی دوبله رو به عنوان یک هنر و راه ارتباطی عامه مردم با سینما لازم می دونم و همیشه به این بحث که دوبله لازم هست یا نیست خندیدم چون %100 لازمه.

 

   شمشیر سحر آمیز ( کارگردان : ناتان یوردان )

  


 شمشیرسحر آمیز به کارگردانی ناتان یوردان فیلمی در مایه های حماسی شرقی هستش که بیشتر میشه گفت به فیلمهایه

 سبک فانتزی امروزی شبیه هستش با ته مایه های عشقی . در این فیلم راک هادسن یکی از بازیگرایه خوب سینما

 بازی کرده ومیشه گفت جزو فیلمایه تجاری این بازیگر هستش از دیگر ستاره های این فیلم پایپرلوری رو میشه نام

 برد که توفیلم نقش دختر خلیفه(فیروزه) رو بازی کرده . داستان فیلم درباره هارون پسر یکی از قبائل اهل بصره

 هستش که توسط عدهای سوار، پدرش رو به قتل میرسونن واون جهت انتقام وارد بغداد میشه تا قاتلین پدرش روپیدا

  کنه اون جهت تهیه لباس به یه مغازه میرسه که اشیاء کهنه ودوست دوم میفروشه ودراونجا هنگام خرید بادختر خلیفه

  که در لباس مبدل هستش آشنا میشه درهمین حین اوضاع شهر بخاطرسخن پراکنی های یکی از افراد وابسته به وزیر

  شاه (جعفر) بهم میخوره وشورشی بوجود میاد دراین اثنا راک هادسن (هارون) شمشیر عجیبی پیدا میکنه وواد معرکه

  میشه، وزیر وپسرش درصد خلع خلیفه از حکومت هستن وهارون بخاطر یافتن فیروزه با شمشیر وارد قصر میشه و

  بقیه داستان برای دوستان فکر کنم مشخص باشه ؟

  اما شمشیر سحر آمیز 2 بار دوبله شده که دوبله دوم احتمالا بدلیل مناسب نبودن صدای دوبله اول ویا دردسترس

  نبودنش باشه یکی از علل عمده دوبله های مجدد بخاطر از بین رفتن کپی های اول فیلم بوده وچون تهیه کپی از فیلم

  های اونموقع کار دشوار وهزینه بری بوده در اکران مجدد نسخه اصلی فیلم رو از کمپانی میخواستن وصاحب فیلم

  با مدیر دوبلاژ ودوبلورهای جدیدی فیلم رو میخواست دوبله کنه.

  

    شمشیر سحرآمیز دوبله اول- راک هادسن -اسماعیلی

  درمورد مدیر دوبلاژ این فیلم متاسفانه نتونستم هیچ اطلاعی پیدا کنم واحتمالا دوبله شده در استودیو مولن روژ باشه.

  در دوبله اول این فیلم راک هادسن / هارون / منوچهر اسماعیلی گویندگی کرده که در اون زمان باتوجه به اینکه

  احتمالا هنوز گوینده ثابت خیلی از هنرپیشه های تثبیت نشده بوده صدای اسماعیلی میتونست گزینه مناسبی برای این

  بازیگرباشه واسماعیلی هم گوینده کم کار یا ناواردی نبوده بهرحال ایشون در این فیلم به لحاظ گویندگی کارشون روبه

  خوبی انجام دادن هر چند بعد ها راک هادسن  در بقیه فیلمها گوینده ثابت وحرفه ای پیدا کرد که واقعا صداش با چهره

  وبازی این بازیگر امیخته وعجین شد . واین گوینده رو همه دوستان میشناسن زنده یاد ایرج ناظریان

  درمورد دوبله های اول خیلی فیلمها دوستان هم متفق القول هستن که در دوبله های اول نوع گویش وگفتار در برخی

  فیلمها زیاد دلچسب نیستن وبا حرفه ای ترشدن اساتید این حرفه در دوبله های مجدد نوع گویش ودیالوگ ها خیلی

  بهتر و قابل درک تر برای تماشاگر اون زمان وامروز شده .

  شمشیر سحر آمیز - دوبله دوم - راک هادسن  - زنده یاد ایرج ناظریان

   

  حتما شما دوستان عزیز هم بی درنگ با دیدن این چهره میتونین تصور کنین طنین پراوی صدای زنده یاد :

 ایرج ناظریان رو که چه گویندگیهای خوب وبیاد ماندنی وزیبایی رو متناسب با فیلمهایه این بازیگر در فیلمهایی چون:

 وداع با اسلحه (دوبله دوم)- این زمین مال من است - تقدیر خداوند - جنین - یک زوج عالی و..... انجام داده .یکی از

 ویژگیهای بارز این زنده یاد متناسب بودن صداش با اکثر هنرپیشه های زمان حتی بازیگران جوانی چون : ترنس

  هیل - فرانکو نرو - فرد ویلیامسون - .... بوده .هرچند استاد اسماعیلی هم جزوه بهترینها وبقولی مردی برای تمام

  فصول دوبله ایران هستن . ولی در این فیلم وسایر فیلمهایه این بازیگر انصافا صدای زنده یاد ناظریان  واقعا عالی

  و خیلی محشره. نوع گویندگی ناظریان با برخی از اکسانهای صداش مطابق با بازی وشرایط مختلف فیلم واقعا در

  دوبله دوم بهتره بخصوص طنازیهای ظریفی در فیلم هستش که با صدای ناظریان خیلی بهترهستش.

 

  شمشیر سحر آمیز - دوبله اول - پایپر لوری / ژاله علو

 

 

  شمشیرسحر آمیز - دوبله دوم - پایپر لوری / مهین کسمائی

   پایپر لوری یکی از بازیگران خوش سیمای زن در دوران خودش بوده ودر فیلمهایه زیادی بازی کرده .ژاله علو

   یکی از دوبلورها ومدیران دوبلاژ با سابقه دراون زمان گویندگی خوبی بجای این بازیگر انجام داده وبجایه اکثراون

   بازیگران زن اون زمان صحبت کرده هرچند بعد ها اکثر این بازیگرها دوبلورهای بهتر وثابتی در برخی موارد

   پیدا کردن درگویندگی خانم ژاله علو فقط یه نکته هستش واون اینه که در ته مایه صداش اون شیطنت وجوانی خواص

   برای گویندگی نقش پایپر لوری (فیروزه) کتر احساس میشه شاید گوینده های دیگه چون : زنده یاد تاجی احمدی،

   مهین کسمائی، زنده یاد ژاله کاظمی بهتر این حس رومیتونستن انتقال بدن

   دوبله دوم : پایپرلوری (فیروزه) مهین  کسمائی انصافا گویندگی وحس وحال شیطنت و دختر پر جنب وجوش رو

   در دوبله دوم تونسته بخوبی انتقال بده وواقعا خیلی مناسب ودرست بجایه این بازیگرتونسته  حس بازیگر رو به

   مخاطب القاء کنه .شیرینی صدای این بازیگر دراجراء دیالو گهای فیروزه بیشتر تونسته موثر ومفید باشه.

    استیون گرای - بارکاس مغازه دار - زنده یاد کنعان کیانی -  دوبله اول

   استیون گرای - بارکاس مغازه دار -زنده یاد عزت الله مفبلی -دوبله دوم

     اجرای نقش پیرمرد مغازه داری پول دوست رو در دوبله اول زنده یاد کنعان کیانی خیلی خوب اجرا کردن وواقعا

       تیپ سازی وصدای شوخ این گوینده رو نمیشه فراموش کرد .در دوبله دوم هم زنده یاد مقبلی با تیپ سازی پیرمرد

       شوخ گویندگی خیلی خوبی رو ارائه کرده در مجموع میشه گفت هر دو گوینده صداشون وگویندگیشون بجای این 

      بازیگر خوب وعالی بوده . روح هر دوشون قرین رحمت باد.

    جرج مک ریدی - جعفر( وزیر خلیفه ) -  نصرت الله محتشم ؟ دوبله اول

     "  "  "  "  "  -   "   "   "  "  "  "  "  "  " -   ایرج رضائی - دوبله دوم 

     جرج مک ریدی( جعفر) ایفای نقش وزیری حیله گر و توطئه گر و خبیث رو در این فیلم داره وصدای زنده یاد

     محتشم اگه اشتباه نکرده باشم بخاطر کیفیت بد صدا گویندگی کرده وچون ایشون صدا خش دار و خواصی داشتن

     بنظر بهتر تونسته با گویندگی خواص نقش رو برای بازیگر باور پذیر بکنه.

     دردوبله دوم ایرج رضائی به جایه این بازیگر با تیپ سازی صحیت کرده ولی چون جنس صدای ایرج رضائی

     صدایی شیرین وخوب وبرای کارکترهای دوست داشتنی هستش فکر نکنک زیاد مناسب این نقش تو این فیلم باشه

      ولی گویندگی ایشون به لحاظ دیالوگ خوب هستش.

      کاتلین هیوز - باخامارا - زنده یاد نیکو خردمند - دوبله اول

      "   "   "   "  -   "   "   " -  نادره سالارپور ؟ - دوبله دوم 

       صدای زنده یاد نیکو خردمند علاوه بر زیبای خواص این

     بازیگر بخاطر نقش زنی باهوش واغواگر فکر کنم خیلی بیشتروبهتراز دوبله دوم این فیلم باشه .چون صدای جوانی

     این زنده یاد با نوعی گویندگی خواص در برخی نقشها میتونسته شبیه به صدای دلنشین خان رفعت هاشم پور باشه

    

     گین ایوانز - هادی پسر جعفر( عکس فوق) -  چنگیزجلیلوند - دوبله اول

     "   "  "  "  -  "   "  "  "  "  "  "  "   "   "  "  "  -   فتح الله منوچهری- دوبله دوم

     گویندگی هر 2 گوینده بجای این بازیگر(نقش منفی) خوب وقابل قبول هستش هر دوشون با تیپ نقش منفی گویندگی

     خوبی انجام دادن جلیلوند هم تونسته حس این نقش منفی رو خوب انتقال بده .همینطور فتح الله منوچهری که من صدا

     ایشون خیلی دوست دارم چون ایشون هم تیپ ساز وهم گوینده انونس قهاری بودن البته بعد از استاد تهامی

    

      ادگار باریر - خلیفه -  زنده یاد محمود نوربخش - دوبله اول

      "   "  "   " -  "  "  "-    سیروس ابراهیم زاده - دوبله دوم

      گوینده گی واستادی محمود نوربخش چه درنقشهای مکمل وچه اصلی برکسی پوشیده نیست ودر اینجا هم ایشون این کار

      رو بخوبی انجام دادن وکارشون قابل تقدیره . سیروس ابراهیم زاده جنس صداش بیشتر به درد آدمهایه خنثی ومنفعل میاد

      هر چند در این فیلم خلیفه هم همچین نقشی ایفا کرده ولی جنس صدا با فیزیک بازیگر در مقایسه با نوربخش زیاد مناسب

      نیست.

     

در میان کتابهای قدیمی پدرم کتابی دیدم با نام منشور بزرگ (نوشته ی جیمز داگرتی و ترجمه ایرج ساویز). این کتاب به شرح تاریخ انگلستان اختصاص دارد . در آنجا میخوانیم چه بسا سوداگران که با شنیدن آوای شیپور یاغیان به لرزه می افتادند و کیسه پول خود را چون جان شیرین برمی فشردند. ناگاه جوانی سبزپوش از میان درختان جنگل به چابکی در برابر مسافر نمودار میشد و مرد غول پیکر و زرین موئی که چماق بدست داشت بدنبالش می آمد. راهبی فربه ، با ردائی که اندام او را جز دوپای پرمویش پوشانده بود همراه آندو پدیدار میشد. در همان حال در پس هر درخت تیراندازی با کمانی کشیده نشانه گرفته بود. جوان با دیدن مسافر کلاهش را از سر برمیداشت و با خنده می گفت: نوکر شما رابین هود و اینان هم جان کوچولو ، ملای مقدس ما تاک و سایر دوستان  من ، ما برای کمک بشما و سبک کردن بارتان آمده ایم. بدنبال کشمکش کوتاهی جان کوچولو یساولان را می گرزیزاند و دیگران قاطرها را با کالاها به تاراج می بردند. در همان هنگام ملای مقدس(پدر تاک) سوداگران را از قاطرها پائین  می کشید و کمربندهایشان را نهانگاه پولهایشان بود باز میکرد و بخنده می گفت : پول پرستی جز شر ثمری ندارد . رابین هم میگفت : شادباشهای ما را به گماشته ناتینگهام و سایر چپاولگران برسانید و بگوئید که ما مقدمشان را در جنگل گرامی خواهیم داشت. بیایند و مالیتهای ما را برای فرمانروای ملک وصول کنند ...

تاکنون بیش از 170 فیلم ، سریال و انیمیشن با محوریت داستان رابین هود که از افسانه های انگلیسیهاست در تاریخ سینما و تلویزیون ساخته شده است اما آنچه ما ایرانیها را بیش از هر فیلمی و سریالی یاد این شخصیت می اندازد انیمیشن رابین هود ساخته انیماتور کهنه کار والت دیزنی ولفگانگ رایترمن در سال  1973 است. کافی است به لیست کارهای رایترمن (این کارگردان ژرمنی الاصل آمریکائی) نگاه کنید تا ببینید با چه اعجوبه ای در عالم انیمیشن روبرو هستید : 101 سگ خالدار ، کتاب جنگل ، گربه های اشرافی، پیتر پن ، آلیس در سرزمین عجایب ، دامبو ، گوفی و ... وی در سالهای آخر عمر این انیمیشن را که ملهم از افسانه رابین هود بود با تغییر شخصیتهای انسانی به حیوان هائی که شمایل هر یک از آنها پیش از آن در کمپانی دیزنی در کارتونهای مختلف ساخته شده بود  انیمیشنی خلق کرد که اگرچه به زعم عده ای از منتقدان هرگز در حد و اندازه های کارتونهای قبلی دیزینی نیست اما اقلا در ایران یکی از محبوبترین کارتونهای عمر است که بدون شک دوبله آن ( و صراحتا: دوبله دوم آن) نقش فوق العاده ای در این محبوبیت دارد. رایترمن 12 سال بعد از خلق این کارتون و درست یکی دوسال بعد از دوبله دوم این کارتون در ایران در سال 1363 هجری در آمریکا درگذشت.

ولفگانگ رایترمن

رایترمن براساس داستانی از لری کلمنس، برای شخصیت رابین هود که طبعا فردی باهوش و چابک است در میان حیوانات ، روباه را برمی گزیند ، به مقتضای هیکل تنومند  جان کوچولو تصویری از یک خرس از جان تصویر میکند، به توجه به قدرت شاه یک شیر را جایگزین جان میکند و از همه جالبتر برای مشاور شاه که در داستانهای  اصلی، شخصیت داروغه ناتینگهام است ، فردی مستقل بنام آقای هیس که حتی نامش برگرفته از اصوات کلامی اوست و یک مار شخصیت آنرا به تصویر میکشد را به داستان اضافه میکند که برای کودکان شخصیتی فوق العاده است که شاه هرگز به هشدارهای نصفه نیمه وی وقعی نمیگذارد. مابقی شخصیتها هم حیواناتی از خرگوش و تمساح گرفته تا خرگوش و مرغ و خروس بقیه شخصتهای وی را تکمیل میکنند.

رایترمن برای گویندگان کارتون خود از برخی نوابغ سینما بهره میگیرد. گاهی فروش یک کارتون بخاطر نام صاحب  صدائی است که از آن بگوش می رسد و وی اینرا بخوبی میداند. از پیتر یوستینیف دعوت میکند بجای پرنس جان صحبت کند. صدائی فوق العاده شیک با رگه هائی از شک ، ترس ، بزدلی ، ریا و خیانت. یوستنیف بازیگر کهنه کار عالم سینماست که دوستان ما وی را ببیش از هرجای دیگر سینما  با بازی بجای سرپرست مدرسه گلادیاتوری فیلم اسپارتاکوس بخاطر دارند. وی سابقه گویندگی در سینما را هم قبل از رابین هود و پس از آن در عمدتا فیلمهای مستند و بعضا کارتون داشت. یوستنیف بجای پرنس جان فوق العاده است. فوق العاده است چون بازیگر بزرگ دیگری کنارش در دوبله این کارتون نشسته است: تری توماس. تری توماس با آن صدای  کش و قوص دار که هر لحظه تا اوج میرود و باز میگردد بجای مستر هیس مار صحبت میکند. وی همان شیوه کلامی خود در فیلمهایش را عینا بجای مار بکار میگیرد.

راجر میلر راوی داستان است که از زبان خروس نقل میشود. میلر شخصا سرپرستی یکی دو آواز این کارتون را بر عهده داشت. بجای رابین هود برایان بدفورد صحبت میکند. بدفورد عمدتا بازیگر سریالهای تلویزیونی محلی در کانادا ، انگلیس و آمریکا بوده و هست و انتخاب وی از طرف رایترمن و گروهش جالب توجه است. وی در نقش رابین هود موفق است. بجای جان کوچولو فیل هریس صحبت میکند که کارش عالی نیست در قیاس با پت بت رام  که بجای داروغه ناتینگهام صحبت میکند. بت رام بجای داروغه گرگ بی نظیر است.

 و دیگرانی که بجای دیگان صحبت کردند:  مانند مونیکا ایوانز بجای ماریان یا اندی دیویس بجای پدر تاک و کارول شلی بجای لیدی کلاک و ...

این کارتون تاکنون در ایران 3 بار دوبله شده است که سعی میکنیم با جزئیات بیشتری به هر سه دوبله بپردازیم

سعی میکنیم بجای اینکه به هر یک از دوبله ها بطور جداگانه بپردازیم ، تک به تک به هریک از شخصیتها نزدیک شویم و درمورد هر سه دوبله هر شخصیت نکاتی ذکر کنیم.

  

رابین هود

شخصیت رابین هود شخصیتی باهوش ، تیز و چابک و بعضا احساساتی است. چیزی شبیه به شخصیت شرلوک هلمز و گاه فراتر از آن. شاید اگر امروز روز من میخواستم رابین هود را مجددا دوبله کنم نه سراغ ژرژ پطرسی میرفتم و نه غلامعلی افشاریه یا شخصیتهائی که بعضا صدائی صاف + منعطف دارند. من مستقیما از بهرام زند دعوت میکردم بجای رابین هود صحبت کند(بشرطی که بتواند صدای خود را تا حدی جوانتر نماید). چالاکی زند در دوبله های شرلوک هلمز و حتی شخصیتهائی چون لین چان آنچنان غبطه برانگیز است که میتواند شخصیت رابین هود را شکلی خاص بخشد. در دوبله اول این فیلم که دوبله ای سینمائی بود و اواسط دهه 50 انجام شد ، مدیریت دوبله این فیلم (خسرو خسروشاهی) حسین عرفانی را بجای رابین هود گذاشت. عرفانی در آن سالها عمدتا گوینده مردان خشن سینما و بويژه سینمای فیلمفارسی بود. صدای عرفانی در آن سالها حالت بمگون امروز را کمتر داشت اما به هر ترتیب خیلی هم مناسب افراد احساساتی نبود. اگرچه عرفانی وقتی در فیلمهائی که خود بازی میکرد(مانند عشق و خشونت) بخوبی میتوانست احساسات را به غلیان وادارد اما تجربه های قدیمی او (منهای شخصیتهای اتو نکرده اوایل انقلابش مانند فیلمهای دی دی) عمدتا شخصیتهائی عصا قورت داده و خشک بودند. چنین شخصیتهائی حتی در فیلمهای اوایل انقلاب و پس از انقلابش هم تکرار شدند (از توشیرو میفونه ها بگیرید تا کمیسر مولدوانها و همفری بوگارتها). او اگرچه درگویش تک مضرابهای کارتونی مثل لوک خش دست (بجای شخصیت اسب) موفق بود اما در ادای جملات طولانی بجای یک شخصیت کارتونی هرگز بپای حرفه ای های گویندگی کارتون نرسید. با تمام این تفاسیر مدیریت دوبلاژ سینمائی این کارتون ، گویندگی بجای رابین هود را به عرفانی سپرد. شاید تنها خصلتی که خسروشاهی در تشابه شخصیت رابین هود و صدای عرفانی دیده بود شکل مردانگی و استواری رابین بود و بس... هرچند عرفانی هرگز در گویش بجای رابین هود کم نمی آورد و حتی در تغییر صدا در چند جا (مانند در آمدن رابین به هیئت کسانی چون فالگیر، گدا و لک لک تیرانداز) بخوبی عمل میکند چنانکه تمامی روشهای وی بعدها در دوبله های دوم و سوم مورد تقلید ژرژ پطرسی قرار میگیرد اما بطور کلی در عالم مقایسه ، دوبله وی بجای رابین هود چندان به دل نمی نشیند.

در دوبله دوم (با مدیریت احمد رسول زاده و در اوایل دهه 60) گویندگی رابین هود به ژرژ پطرسی سپرده میشود. علت انتخاب پطرسی بجای رابین هود گویندگی بسیار موفق وی در فیلم ماجراهای رابین هود (به کارگردانی مایکل کورتیز و ویلیام کیتلی محصول 1938 شرکت فیلمسازی برادران وارنر) و بجای ارول فلین در نقش رابین هود بود . اگر غلامعلی افشاریه بجای زورو فوق العاده بود اینبار ژرژ پطرسی بجای رابین هود دست نیافتنی است. صدای منعطف ، جوان و پرشرو شور  پطرسی اینبار بشکلی حیرت انگیز بجای رابین نشست. حتی بیشتر از ارول فلین پرشعف تر. زیر و بمهای خاصی که پطرسی به صدای رابین میداد مخصوصا جائی که مجبور به ارائه صدای یک زن (فاگیر) میشود شنونده را مسحور میکند.پطرسی وقتی صدای یک پیرمرد را بجای شخصیت گدای رابین به رخ می کشد به اندازه ای که با صدائی تو دماغی شخصیت تیرانداز رابین را  اجرا میکند موفق نیست اما تیپ سازی وی بجای لک لک تیرانداز بی نظیر است. در دوبله سوم ، پطرسی دقیقا کار خود را در دوبله دوم تکرار میکند. در وبله سوم هم موفق است اما با توجه به شور جوانی وی، دوبله سوم هرگز بپای دوم نمی رسد. صدای پطرسی در دوبله سوم بخوبی دوبله دوم قابل انعطاف نیست (همچون سایر گویندگانی که کار خود را در در دوبله سوم تکرار کردند).  بخوبی هویداست که او در دوبله سوم متحمل فشار زیادی میشود تا بتواند صرفا دوبله دوم خود را تکرار کند و خود بخوبی میداند که اضافه کردن اضافاتی هنری به دوبله سومش دور از ذهن خواهد بود و حداکثر کاری میتواند انجام دهد رسیدن بپای دوبله دوم خودش است که در نهایت اگرچه موفق است اما پیروز نیست. پطرسی بجای شخصیت زن راهزن فالگیر صدای خود را به صدای زنی جوان نزدیک میکند در حالیکه در نسخه اصلی، برایان بدفورد روی این شخصیت صدای خود را به صدای زنی مسن تبدیل کرده است.

 

پرنس جان

بجای پرنس جان (با شخصیت یک شیر) در دوبله اول نصراله مدقالچی و در دوبله های دوم و سوم اصغر افضلی گویندگی کرده اند. شاید شخصیت خشن شاه و صدای پرهیمنه  با رگه های روسی پیتر یوستینیف ، خسروشاهی را بر آن داشت که که از صدائی مقتدر همچون مدقالچی برای این شخصیت استفاده کند اما موفق نبود چراکه شخصیت شیر نه تنها در دیدی بازتر خشن و پرابهت و خاص نیست بلکه شخصیتی بشدت ترسو ، شکننده ، مامانی و ساده لوح است و اگر گاهی قلدرمابانه رفتار میکند صرفا اداست و نه حقیقت وجود. مدقالچی اگرچه همواره گوینده  شخصیتهای تنها و خشن و گویندگیهایش عمدتا ساده و یکنواخت بود اما در این فیلم مجبور به فراز و فرود صداست. اجرای مدقالچی بی نقص است اما آنچه باعث میشود با صدای وی همذات پنداری نکنیم مقایسه ما با تیپ سازی حیرت انگیز اصغر افضلی در دوبله دوم است. شاید تا سالها آنهائی که میدانستند صدای پرنس جان صدای افضلی است از تعداد انگشتان دست فراتر نمی رفت. او به مدد مهارتهای خارق العاده اش در تیپ سازیهای مختلف (از گویندگی بجای مرحومه پروین سلیمانی در دائی جان ناپلئون بگیرید تا برخی از پرویز  صیاد ها به نقش صمد و رحمت گرد چاقه ای و بیگلی بیگلی و وودی آلن و هر تیپی که فکرش را بکنید) قادر بود یک تنه بجای چند شخصیت در رابین هود صحبت کند اما وقتی تنها یک نقش و آنهم پرنس جان به او سپرده میشود طبیعی است تخلیه انرژی این نابغه دوبله تا کجاها پیش رود. وقتی رابین هود آخرین کیسه طلاها را از زیر دستان وی که خواب است بیرون می کشد و او می نالد : بده من بددددددده من ، یا وقتی پس از عصبانیتی طولانی انگشت شست بر دهان میگذارد و نجوا میکند : مااااااااامان جون یا وقتی بالای برج (وقتی رابین هود به داخل آب سقوط میکند) از اعماق جان فریاد میزند : بکشیدش ، چرا معطلید ... یا وقتی فکر میکند رابین مرده است و بالای قصر شروع به رقص میکند و می گوید : کارش تمووووومه ، تموم شد تموم شد ... یا وقتی می بیند رابین زنده است و بر باروی قصر میکوبد و میگوید : نه هیس ، این اصلا انصاف نیس ... نشان از قدرت بی حد و حصر یک گوینده توانمند ایران است که حتی پیتر یوستیف هم از اجرای فوق العاده چنین صحنه هائی ناتوان است. در دوبله سوم اصغر افضلی پس از گذشت بیش از  27 سال مجددا جای پرنس جان صحبت میکند. طبیعی است تنفس یک گوینده که آنروزها 44 سال سن داشت و در دوبله سوم 71 سال چه توفیری خواهد داشت. با این وجود افضلی بازهم فوق العاده است. با این سن هرگز نفس کم نمی آورد در تقابل با یار کهنه کار خود منوچهر اسماعیلی که او اینبار بجای مار نشسته است. دو جوان که زمانی بجای بودآبوت و لوکاستلو صحبت میکردند در سنین پیری بجای پرنس جان و مستر هیس یکبار دیگر کنار همند. اگر آنروزها هرگز از هم کم نمی آوردند اینروزها هم مقتضای هنری آنها چنین اقتضا میکند. با تمام این اوصاف طبیعی است که بازهم دوبله دوم افضلی بسیار فراتر از دوبله سومش باشد.

 

مستر هیس

بجای مستر  هیس (مار) که در نقش مشاور پرنس جان است در دوبله های اول و دوم جواد پزشکیان و در دوبله شبکه ویدیوئی- خانگی اخیر منوچهر اسماعیلی صحبت کرده  اند. جواد پزشکیان از سالیان دور از گویندگان قهار کارتون بوده و هست. تغییرات صدای وی و تیپ سازیهای او آنچنان وسعت دارند که ذکر همه نقش آفرینی هایش در این مقال نمی گنجد. شاید مشهورترین شخصیتی که از او طی دهه 60 بیاد داریم شخصیت میتی کامان باشد که با صدای عادی خود سخن گفت. صدای او در لابلای فیلمهای قدیمی البته در نقشهای سوم و چهارم همواره بگوش میرسد و جای تاسف است که او به مدد آنهمه نبوغ تیپ سازی هرگز نتوانست همچون حمید قنبری یا محمد علی زرندی شخصیتی خاص را بنام خود در دوبله به ثبت برساند. پزشکیان در رابین هود اول بجای مار با تقلید صدای منوچهر اسماعیلی که در آنزمان این صدا را برای تری توماس ابداع کرده بود اجرا کرد. صدای پزشکیان آنزمان جوان و البته فاقد مهارتی بود که در دوبله دوم بکار گرفت. در دوبله دوم او بجای هیس سنگ تمام گذاشت. کاری که زمانی حسین باغی در آنونسهای پس از انقلاب با تقلید از صدای تهامی نژاد انجام میداد و گاه برتر از خود تهامی میشد اینبار پزشکیان با تقلید از یک تیپ خاص از اسماعیلی فراتر از خود اسماعیلی رفت. اضافه شدن خنده های شیطانی این شخصیت با صدائی قش قش قش .. از دهان پزشکیان سالها ورد زبان کودکان بود. در دوبله سوم پس از چندین دهه حق به حق دار رسید تا ببینیم کسی که مبدع این صداست آیا خود میتواند از مقلدش جلوتر باشد؟ منوچهر اسماعیلی اینبار بجای مار فوق العاده است هرچند طراوت پزشکیان جوان آن سالها را نداشته باشد. اسماعیلی به هر دری میزند تا همچون همه کارهایش یک شخصیت ماندگار را به ثبت برساند. بنظر میرسد مدیریت دوبلاژ (امیر هوشنگ زند) صحنه را برای این اسطوره دوبله باز گذاشته است تا هرچه به ذهنش میرسد ادا کند. اسماعیلی در همه جا مزه پرانی میکند: صحنه ای که جان کوچولو با دندان سنگهای قیمتی انگشترهای پرنس جان را با دندان از جا میکند و به مار نشان میدهد اسماعیلی فریاد میزند : چ چ چ چ چپو چپو چپو چپوئید همه رو (که بیننده از خنده روده بر میشود)  .... یا مثلا وقتی  پرنس جان بلافاصله پس از این صحنه این مار را گره میزند و داخل سبد ماتحتش می اندازد (بدون آنکه دیالوگی وجود داشته باشد) اسماعیلی نجوا میکند : تففف، به گورت! (این دیالوگ اگرچه بار آموزش اخلاقی برای بچه ها ندارد اما فوق العاده است) و از همه جالبتر آنکه وقتی داروغه آوازخوانان به حضور هیس میرسد و در دوبله دوم همه بیاد داریم که هیس ادامه آواز داروغه را به این شکل ادا میکند که : هیچ حیوونی به این بدی نمیشه ، وقتی که دلخور میشه انگشتشو می لیسه ... اما اسماعیلی در دوبله سوم این صحنه کوتاه را با این جملات پر میکند: یه دونه انار، دو دونه انار، سیصد تا حاکم حیله گر بی بخار، بی یال و کوپال ... و بعد کلمه باب المندب! را بلافاصله ذکر میکند که واقعا اعجاب انگیز است. اسماعیلی حتی در صحنه پایانی که پادشاه ، آیینه بدست و انگشت به دهان، مار را بالای برج تعقیب میکند بجای فریاد و فرار دائما جملات خاصی را ادا میکند : ببین تو رو خدا قسمت اعظم انگشت رو خورد! ... د آخه نزن بر سر ناتوان دست زور...  اسماعیلی در دوبله سوم بجای سرریچارد هم که در صرفا در صحنه پایانی ظاهر میشود گویندگی کرده است. این نقش کوتاه را در دوبله دوم جواد پزشکیان صحبت کرده بود.

 

داروغه

گویندگی شخصیت داروغه ناتینگهام (که یک گرگ عظیم الجثه می باشد) در سه دوبله بر عهده سه نفر است. در دوبله مرحوم پرویز نارنجیها ، در دوبله دوم صادق ماهرو و در دوبله سوم محمد عبادی بجای این شخصیت (که در دوبله اول با عنوان کلانتر ناتینگهام و در دوبله سوم گاهی از او با عنوان داروغه شریف و ناشریف! ناتینگهام از او یاد میشود) صحبت کرده اند.دوبله مرحوم نارنجینها همچون همه گویندگی های خوب وی برای کودکان (از گروهبان گارسیای زورو بگیرید تا شخصیت بز دکتر در پسر شجاع) بی نقص است . نارنجیها با همان شیوه ای که در در همان زمان بجای هنری کالوین (گروهبان گارسیا) در سریال زوروی دیزنی صحبت کرد همان شکل گفتار را با همان اسلوب در دهان داروغه گذاشت. گندگی شکم داروغه و هن هن های داروغه بخصوص هنگام حرکت بر تطبیق این صدا با این شخصیت بخوبی واضح بود اما به جد میگویم کار صادق ماهرو(ماهرخ) چیز دیگری است. اگر به صدای بت رام که در نسخه اصلی صحبت میکند توجه میکند متوجه شباهت عجیب صدای تیپ ماهرو با این صدا خواهید شد. نشاط خاصی که ماهرو با کشیدن برخی کلمات و اصوات به صدای خود اضافه میکند تیپی را جاودانه میکند که جز ماهرو هیچ گوینده ای قادر به اجرای آن نیست. وی بعدها و حتی پیش از آن این تیپ را روی بسیاری از کاراکترهای واقعی سینما هم امتحان کرد که شاید  یکی از بیاد ماندنی هایشان شخصیت کارگر کم عقل فیلم بازرس ویژه (منصور تهرانی) در دهه 60 باشد.کودکان دوست تر میدارند شخصیتهای کارتونی آنها اشخاصی خوش زبان باشند، حتی شخصیتهای منفی. اینکه امروزه گوینده های ناشی ما برای شخصیتهای خبیث ، صرفا صداهائی بم و وحشتناک بکار میگیرند تا بر خباثتهای آنها در نسخ فارسی بیفزایند نشان از کم تجربگی آنها در خلق چنین شخصیتهائی است. این تیپ از گوینده ها چون نمی توانند تیپ هائی را خلق کنند که امثال ماهرو و آژیر در تاریخ دوبله کارتون ساختند و از خود بیادگار گذاشتند بناچار و فقط به بم و نازک کردن صدای خود روی می آورند و تصور میکنند با بالا و پائین کردن صرف فرکانس صدا میتوان تیپ سازی کرد درحالیکه هرگز چنین نیست. ماهرو در این انیمیشن ثابت میکند که میتوان هم منفی بود و هم شاد. میتوان تا سر حد امکان بد بود اما نزد کودکان محبوب هم بود. حتی اشتباهات گفتاری او در برخی جاها که مثلا اوتوی سگ را آدام می نامد هرگز مهم نیست چون تیپی که میسازد اعجاب انگیز است چنانکه هرکاستی دیگری را حتی در ترجمه و سینک تحت الشعاع قرار میدهد... متاسفانه در دوبله سوم محمد عبادی یکی از بهترین شخصیتهای این کارتون را نابود میکند. تیپی که او بجای داروغه ارائه میکند صدای شخصیت بوشوک(سگ) لوک خوش شانس است که پیش ازین خود آنرا آزموده بود. اگر آنجا این تیپ به بوشوک نشست اینجا نچسب است. این صدا کوچکترین ارتباطی با ظالم بودن داروغه ، چاق بودن و حتی سادگیها و لودگیهایش ندارد. ظاهرا برای خالی نبودن عریضه ، امیر هوشنگ زند از عبادی برای گفتار این شخصیت دعوت کرده است وگرنه حتی خود اسماعیلی هم میتوانست خیلی بهتر ازینها شخصیت جدیدی (مانند بسیاری از کسان فربه که در تاریخ سینما گویندگی کرده بود) در کنار مستر هیسش خلق کند. عبادی(با صدائی گرفته) در صحنه آغازین گفتارش در آوازی که بجای داروغه میخواند (مالیات جمع میکنم بهر پرنس جان میکنم از شما میسونم و بهر پرنس جان میکنم...) حتی به گفتار متن وفادار نیست و حتی دو دو دو دو دو های داروغه را که در هر دو دوبله پیشین وجود داشت و صرفا مالیات مالیات ، وقت جمع کردن مالیاته را نیز دستخوش آواز مثلا ریتمیکش میکند که کوچکترین امتیازی برای دوبله سوم محسوب نمیشود.

 

جان کوچولو

بجای جان کوچولو در دوبله اول پرویز فیروزکار (که تا مدتها اشتباها تصور میشد فریدون دائمی است) صحبت کرده است. فیروزکار در تیپ سازی تبحری نداشت و اینجا هم با صدای عادی خود بدون اینکه کوچکترین تغییری در صدا بوجود آورد با همان اسلوبی که بجای مردان سینما صحبت میکرد گویندگی میکند. صدای وی صدای هرچند بم اما صاف است. چیزی شبیه صدای ماهرو اما تفاوت ماهرو با وی آن است که ماهرو قادر است صدای خود را در درون هر ظرفی بریزد طوری که شکل همان ظرف شود اما فیروزکار نه. گویندگی وی بجای جان کوچولو در حد متوسطی است و شاید تنها وجه تشابه این صدا و آن شمایل ، هیکل تنومند جان و صدای بم پرویز باشد. در دوبله های دوم وسوم شهروز ملک آرائی بجای این یارشفیق رابین (که البته در ترجمه ای غلط و در دوبله سوم او را لیتل جان نامگذاری میکنند) صحبت کرده است. در دوبله دوم شهروز ملک آرائی به مدد کوله باری از تجربه کارتون گوئی (از آقای ووپی در تنسی تاکسیدو بگیرید تا کاپیتان لینچ گالیور) بجای جان کوچولو کولاک میکند. ظرافتهای گفتاری ملک آرائی آنچنان چشمگیر است که حتی تمامی خم به ابرو آمدنها ، کج و معوج شدن صورت ، اشکها ، قهقهه ها و اشکها را بشکلی تحسین برانگیز در صدای خود می گنجاند. وقتی او به نرمی جائی که رابین هود مشغول استراحت است میگوید : راااااااااابین ،شونده مسحور این نرمش و مهارت است و وقتی در صحنه پایانی آنجا که اشک چشمان جان را پر کرده و با فکر غرق شدن رابین هود می نالد : نه نه نه ... گوئی مهارت یک گوینده توان این را دارد که قلب بیننده را حتی در یک کارتون از جای برکند. در دوبله سوم صدای ملک آرائی به مقتضای سن بم شده است. فریادهای او از حد نجوا فراتر نمیرود و صدا آن صدای رشک برانگیز نیست. اما با تمام این اوصاف همچنان دود از کنده بلند میشود و ملک آرائی الحق توانسته است با احتساب تمام کاستیها تیپ جان کوچولو را به شکلی زیبا بیاراید. تفاوت کار شهروز در دوبله های دوم و سوم اگر به دقت توجه شود زیاد است. بطور مثال وقتی غذا میسوزد در دوبله دوم شهروز با ترکیبی از اصوات عصبانیت و شوخ طبعی میگوید : غذا رو سوزوندی بابا ... در حالیکه در دوبله سوم با عصبانیت صرف داد میزند: غذامونو سوزوندی... (شکل ادای کلمات در دوبله دوم و در این جمله طوری است که غذا سوخته اما بخاطر دوستیهایمان اشکالی ندارد- چیزی که کودکان چنین گذشتهائی را دوست دارند- اما شکل اجرا در دوبله دوم وضعیتی را تداعی میکند که چرا بی توجه هستی؟چرا باید غذا بسوزد؟ کار بدی  کردی که نسبت به غذا بی توجه بودی... این ریزه کاریهای دوبله دوم است که از آن یک شاهکار بی بدیل میسازد که حتی همان گوینده با همان توان و حتی توانی مضاعف تر قادر به اجرای مجددش نیست)

 

پدر تاک

در نسخه اول بجای شخصیت پدر تاک مرحوم حسین رحمانی و در نسخ دوم و سوم مهدی آرین نژاد صحبت کرده اند. حسین رحمانی معمولا گوینده مردان چاق و کم تحرک بود و انتخاب وی بجای پدر تاک که بجای خود تا اندازه ای فربه است بی مناسبت نیست. رحمانی با اندکی تغییر صدا از عهده تاک بر می آید و صدای وی بجای این شخصیت نیکوکار می نشیند (البته فراموش نکنیم در این مورد بخصوص ،صدای تغییر یافته رحمانی تا حدی به صدای شخصیتهای کمدی که گهگاه منوچهر زمانی میساخت نزدیک است تا شخصیتی جدی چون پدرتاک). در نسخه دوم مهدی آرین نژاد که یکی از اعجوبه های گویندگی کارتون از سالهای دور بوده و هست گویندگی کرده است. وی پیش از انقلاب بجای شخصیتهای مشهوری چون مورچه خوار یا بازرس دودو (در سری پلنگ صورتی و با مدیریت مرحوم حسن عباسی که خود جای بسیاری از شخصیتها از جمله مورچه یا بازرس هنرنمائی میکرد) صحبت کرد. او حتی در نقشهای  مهم در سریالهای بزرگی چون دائی جان ناپلئون نیز گویندکی میکرد و انتخاب وی بجای پدر تاک از سوی رسول زاده بی مناسبت نبود. آرین نژاد بخوبی و با تسلطی خاص از عهده تاک برمی آید. وی تا سرحد امکان صدای خود را به یک پیرمرد مثبت نزدیک میکند. در دوبله سوم نیازی به پیر کردن صدا نبود و صدای خود آرین نژاد پیر است و اینبار هم اندوه نهفته در وجود این پیرمهربان را بخوبی منتقل میکند. آرین نژاد در دوبله دوم بجای تمساح هم گویندگی کرده است.

خروس راوی

در انیمیشن رابین هود با یک راوی داستان روبرو هستیم (یا بقول خودش خواننده دوره گرد). در واقع داستان ، از زبان این شخصت بیان میشود که دستگاه تاری در دست به موقع میخواند و به موقع داستانسرائی میکند. در دوبله اول ناصر نظامی بجای راوی نشسته است . نظامی با رگه هائی از صدای مرحوم ناظریان بار اندوهناک بودن روایت را بخوبی در کلام خود می گنجاند ضمن آنکه با صدائی باوقار یادآور گویندگان فیلمهای مستند است که چنین روایتی توفیری خاص با چنان گویندگیها ندارد. صدای نظامی در دوبله اول زیباست و بر خروس می نشیند اما یقین میدانم اگر کسی چون ماهرو مدیر دوبلاژ این نسخه بود بدعتی نو میگذاشت: همچنانکه ما صدای خرس را صدائی بم یا مار را به مقتضای صداهای برخی از انواع مار که اصواتی خاص مثل هیس یا خش تولید میکنند در صداسازی رعایت میکنیم قطعا باید صدای خروس هم به مقتضای صدای این حیوان که در آوازش متجلی است صداسازی میشد. صدائی که از انتهای گلو می آید ، خش و سوت دار و بم است و گاهی کشیده و منقطع. صدائی که سالها برخی از گویندگان بجای خروسهای عروسکی و انیمیشن اجرا کردند و بسیار هم موفق بودند. متاسفانه در هیچیک از نسخ دوبله رابین هود به تیپ سازی برای صدای خروس توجه نمیشود و این اشکال دقیقا در نسخه اصلی که از زبان راجر میلر بیان میشود هم هست. در دوبله دوم ، راوی بطور کامل از فیلم حذف میشود و احمد رسول زاده که خود مدیریت دوبله است نریشن داستان را می گوید بدون آنکه تصویری از راوی خروس نشان داده شود. صدای رسول زاده بجای همه روایتهای داستانی فوق العاده است و بشکلی عجیب انسان را مسحور میکند اما اینگونه ممیزی ها و اعمال سانسورها که صرفا بدلیل عدم نمایش دستگاه تار که آنروزها (و حتی این روزها) بعنوان آثار لهو و لعب نباید در فیلمهای سیما رویت میشد و گویندگان را مجبور به اعمال چنین تحریفهائی میکرد ، حکایتی لوده و مضحک بوده و هست. در دوبله سوم امیر هوشنگ زند با صدایی که سعی میکند بم شود و به صدای نظامی و میلر نزدیک ، بجای خروس صحبت کرده است که هرگز به دل نمی نشیند و هیچگونه تناسبی هم نه با خروس دارد و نه روایتهایی که نقل میکند. ناصر نظامی در دوبله اول علاوه بر راوی ، با صدائی تغییر یافته (که معمولا در دوبله های وی کمتر از او دیده ایم) بجای شخصیت کاپیتان (تمساح مجری مسابقه) نیز صحبت کرده است.

   

سایر نقشها

لیستی از بهترین گویندگان کارتون و بعضا حرفه ای سینما بجای شخصیتهای فرعی صحبت کرده اند. شاخصترین آنها سیمین سرکوب و مرحوم آذر دانشی (دو تن از توانمندترین گویندگان زن تاریخ دوبلاژ ایران) هستند. سرکوب در دوبله های اول و دوم بجای مادر خرگوشها صحبت میکند اما گویش توانمند او بجای لیدی کلاک (ندیمه بانو ماریان با هیبت یک مرغ ) در دوبله اول است. او در این نقش بسیار پرتوان ظاهر میشود اما ازو بهتر مرحوم آذر دانشی است که نقش همان ندیمه را در دوبله دوم فراتر از نقش پیش می برد. دانشی هم در دوبله های جدی سینما و هم طنز و کارتون فوق العاده بود. از مادر برنامه های عروسکیی چون نخودی (در نخودی) یا مادر قلی (در ضرب المثلها) در برنامه های عروسکی بگیرید تا برخی از بزرگترین کارتونهای کلاسیک تاریخ سینما. وی در ارائه تیپی تنومند و البته بسیار پرتحرک برای چنین مرغی سنگ تمام میگذارد. در دوبله سوم بجای چنین تیپ ماندگاری خانم مینا حبیلی که کمتر کسی حتی نام وی را شنیده است صحبت کرده اند که حتی در تقلید هم به جائی نمی رسد. بجای ماریان در دوبله های اول و سوم خانم مینو غزنوی و در دوبله دوم فریبا شاهین مقدم صحبت کرده اند. غزنوی در هر دوبله اول و سوم (بخصوص سوم) لبریز از احساسات است (چیزی که این نقش می طلبد) ، شاهین مقدم در دوبله دوم به مقتضای زمان و البته سانسورها از شدت این هیجانات در بیان جملات می کاهد و مراقب خط قرمزهاست. البته ساختار گویش غزنوی (از قدیم الایام) مبتنی بر زیبائی کلام و تخلیه احساسات بوده و مدیران حرفه ای دوبلاژ عمدتا چنین نقشهائی را برای غزنوی تدارک می دیدند. نقشهائی مثل جنیفر جونز در آهنگ برنادت یا هانیکو در داستان زندگی و یا ویشکا آسایش در امام علی و هوسانگ نیان در جنگجویان کوهستان یا ین ین در افسانه شجاعان و ... او در کنار اجراهای معمول تبحری خاص در گویندگی کارتون هم داشته است . نقشهائی چون فلرتیشیا در گالیور یا ماسکی در معاون کلانتر از بیادماندنی ترینهاست و در اینجا در نقش ماریان ، او بهترین گزینه است. شاهین مقدم  در کنار گویندگی بجای ماریان در دوبله دوم ، بجای موش دختر هم با تیپی خاصتر هنرنمائی میکند... بجای خرگوش پسر در هر دو دوبله اول و دوم نادره سالاپور صحبت کرده است  و گویش او در دوبله دوم بسیار زیباتر و منحصربفردتر  . همین نقش را در دوبله سوم سعید رهنمون گفته است که با توجه به سابقه اندک این گوینده ، نحوه اجرا و تیپ سازی خاصش، درخور تحسین است هرچند هرگز به پای سالاپور با آنهمه سابقه درخشان گویندگی نخواهد رسید چه در 35 تا 27سال قبل باشد . بجای خرگوش کوچک دختر در هر دو دوبله اول و دوم خان ناهید امیریان صحبت کرده است. بدون شک امیریان قهاترین گوینده زن عرصه دوبلاژ کارتون در تاریخ دوبله ایران است. بجای خرگوش دختر بزرگ هم در دوبله دوم خانم مهوش افشاری صحبت کرده است که همچون سایر کارهای این گوینده ی پرتوان و مسلط عرصه انیمیشن زیبا و بیاد ماندنی است.افشاری در کنار خرگوش مونث بزرگ، صدای خود را در دوبله دوم بجای موش پسر و موش کلیسا هم می آزماید که باز هم بیاد ماندنی است (پیش از او و در دوبله اول محمد بهره مندی صدایش را بجای موش پسر بیادگار گذاشته بود)...

 یکی از خاطره انگیزترین صداهای این کارتون صدای یکی از اساتید مسلم عرصه انیمیشن در ایران است که حتی با یک جمله خود را در رابین هود میتواند جاودانه کند. مرحوم مهدی آزیر بجای لاک پشت در دوبله دوم، استثنائی است. وقتی دوستان لاک پشت او را قسم میدهند که چیزی به کسی نگوید و او میگوید : قسم میخورم ، گوئی در پشت همین یک جمله کوتاه کوله باری از تجربه خوابیده است که در صدا متجلی میشود. در کنار مرحوم آزیر مرحوم کنعان کیانی نشسته است. یک اسطوره. آژیر و کیانی بجای دو کرکس (یا لاشخور) نگهبان که از یاران داروغه اند صحبت میکنند. آژیر بجای تریگر و کیانی بجای ناتسی. هر دو بی نظیرند. جمله مشهور همه جا، امن و امانه ساعت دوازده نصف شبه، وقتی از دهان کنعان کیانی شنیده میشود گوئی یک اجرای جهانی را شاهدیم که تا تاریخ هست کسی نخواهد توانست این جمله را با چنان مهارتی تکرار کند که هم به کرکس بنشیند ، هم خستگی او را از نگهبانی نشان دهد ، هم بیننده را بخنداند و هم با همه گویشهای دیگر تفاوت کند. و یا وقتی آژیر بهنگام آماده سازی چوبه دار کمان بدست از دهان تریگر رو به رابین هود گدا و کور میگوید: داروغه این پیرمرد زیادی داره کنجکاوی میکنه ها ، و یا وقتی به داروغه میگوید: داروغه درسته همه جا امن و امانه ولی من حس میکنم هرلحظه ممکنه به زندان حمله بشه  ... نگران نباشید جناب داروغه ضامنشو محکم بستم ...، بیننده (یا بهتر است بگوئیم شنونده) بی اختیار لب به تحسین اینهمه مهارت و شکوه می گشاید. کیانی در این نسخه بجای سگ آهنگر هم صحبت کرده است. بجای ناتسی و تریگر (این دو کرکس نگهبان) در دوبله اول بترتیب سیامک اطلسی و علیرضا بدر طالعی و در دوبله سوم بترتیب ارشیر منظم و امیر هوشنگ زند صحبت کرده اند که کار گروه دوبله اول بهتر از سوم است و همانطور که گفته شد اجراهای کیانی و آژیر در دوبله دوم بی همتاست. سیامک اطلسی در دوبله اول بجای سگ آهنگر هم صحبت کرده است (یعنی دقیقا همان نقشهائی که اطلسی در دوبله اول گویندگی کرده در دوبله دوم کیانی بر عهده گرفته است)

گوینده دوبله سوم90-1389

گوینده دوبله دوم61-1360

گوینده دوبله اول56-1355

گوینده نسخه اصلی-1351

نقش

ژرژ پطرسی

ژرژ پطرسی

حسین عرفانی

برایان بدفورد

رابین هود (روباه)

اصغر افضلی

اصغر افضلی

نصر اله مدقالچی

پیتر یوستینیف

پرنس جان (شیر)

منوچهر اسماعیلی

جواد پزشکیان

جواد پزشکيان

تری توماس

سر هیس (مار)

شهروز ملک آرائی

شهروز ملک آرائی

پرویز فیروزکار

فیل هریس

جان کوچولو (خرس)

محمد عبادی

صادق ماهرو

پرویز نارنجیها

پت بت رام

داروغه (گرگ)

مهدی آرین نژاد

مهدی آرین نژاد

حسین رحمانی

اندی دیویس

پدر تاک(گورکن)

امیرهوشنگ زند

محذوف(رسول زاده)

ناصر نظامی

راجر ميلر

راوی (خروس)

مینو غزنوی

فریبا شاهین مقدم

مینو غزنوی

مونیکا ایوانز

ماريان (روباه)

مینا حبیلی

آذر دانشی

سیمین سرکوب

کارول شلی

لیدی کلاک (مرغ)

اردشیر منظم

کنعان کیانی

سیامک اطلسی

کن کرتیس

ناتسی (کرکس)

امیر هوشنگ زند

مهدی آژیر

علیرضا بدرطالعی

جورج لیندسی

تریگر (کرکس)

و کسان دیگری چون کندی کاندیدو (بجای کاپیتان تمساح با گویندگی ناصر نظامی و مهدی آرین نژاد) ، باربارا لودی (بجای مادر خرگوشها با گویندگی سیمین سرکوب) ، پت اومالی (بجای اتوی سگ با گویندگی سیامک اطلسی  و کنعان کیانی) ، بیلی ویتاکر (خرگوش پسر با گویندگی  نادره سالارپور) ، دوری ویتاکر (بجای خرگوش های ماده با گویندگی مهوش افشاری و ناهید امیریان) و ...

 ظاهرا فاروم اجازه درج ادامه مطالب را (به دلیل طولانی بودن آن) نمیدهد...

بنابراین ادامه ناگفته ها را در پست بعدی پی میگیریم...

با توجه به اینکه کل مطلب در یک پست جا نشد ادامه نقد در این پست درج میشود (با پوزش از تمامی دوستان گرامی)

اما چرا یک کارتون در طول 3 دهه 3 بار دوبله میشود؟ دوبله اول دوبله ای سینمائی بود که خسروشاهی با بهره گیری از گویندگان حرفه ای دوبله (و نه لزوما گویندگان حرفه ای کارتون) برای اکران در سینماها انجام داد. طبیعی بود پس از انقلاب فیلمی به مدت 83 دقیقه که نزدیک به 20 دقیقه از آن شامل آوازها و عشق بازیهای رابین هود میشد و صرفا با یک فیلم یک ساعته رو برو بودیم نه اکران سینمائی داشته باشد و نه با وجود شخصیت راوی تار بدست که حضور تارش عده ای را قلقلک میداد بتواند بین رخداد حلقه اتصال گردد. از سوی دیگر تبدیل نسخه سینمائی به ویدیوئی موحبات از دست رفتن کیفیت صدا هم شده بود. بنابراین چنین نسخه ای در آنزمان قابلیت پخش تلویزیونی را نداشت. مسئولین وقت سیما در آن قحطی بازار کارتون سالهای اولیه انقلاب که هرگز دوست نداشتند کارتونهای دیزنی را با اختلافاتی که با ایالات متحده پیدا کرده بودند مجددا روی آنتن ببرند و عمدتا به کارتونها و برنامه های عروسکی اروپای شرقی و بعضا ژاپن روی آورده بودند به یاد داشتند که در یک کارتون (بنام رابین هود) روحیات ظلم ستیزی و شاه ستیزی (چیزی که خوراک تبلیغاتی آنزمان بود) بخوبی نمود می یابد چیزی که از آن به  کوس دیو چو بیرون رود فرشته درآید تعبیر میشد. یکی از علل پخش بیش از حد فیلمهای هندی (که محوریت داستانی همه آنها همان روحیات ظلم ستیزی بود و فیلمهائی چون شعله ساخته رامش سیپی سر در سینماها و خیابانهای اطراف را تا حد انفجار پر میکرد) همین سیاه و سفید بودنها بود. بنابراین مسئولین وقت تلویزیون دست بر آرشیو بردند و همت کردند به هر ترتیبی که شده رابین هود ظلم ستیز را بر صفحه سیما ظاهر کنند که شاه ترسویش نمادی از پادشاه مخلوع ایران بود. همت بالا گرفت و کار دوبله مجدد به دست یکی از کارکشته ترین مدیران دوبلاژ کشور (احمد رسول زاده) سپرده شد و به او تاکید گردید بهترینهای دوبله کارتون را به خدمت بگیرد و هراسی از بودجه دوبله نداشته باشد. رسول زاده یک دوجین از سرآمدترین گویندگان حرفه ای انیمیشن را دعوت به همکاری کرد. با توجه به نیروی زاید الوصف گویندگان دوبله در اوایل انقلاب که در فیلمهای دوبله آنزمان بعد از دهه 40 بهترین دوبله های تاریخ دوبلاژ ایران را به ثبت رسیده است طبیعی بود رسول زاده بتواند دوبله ای فاخر از این کارتون ارائه دهد اما هرگز به مخیله اش نمی رسید که دوبله دوم این کارتون یکی از شاهکارهای تاریخ دوبله ایران شود. تمامی گویندگان در نسخه تلویزیونی این کارتون سنگ تمام گذاشتند. رسول زاده با توجه به توصیه مسئولین بخش ممیزی تلویزیون تمام صحنه های شخصیت خروس راوی را بطور کلی از نسخه دوبله خود حذف کرد و خود در نقش یک داستانسرای پنهان ، نریشن داستان را در لحظات خاصی از فیلم (که عمدتا در همانجاها داستان خروس بدون حضورش امتداد می یافت) تعریف میکرد که با توجه به حرفه ای گری و تسلط شگرف رسول زاده در گویش نریشن طبیعی بود با صدای آسمانی خود با این کارتون چه کند. وقتی وی از ته دل صدا را بالا می برد که : ... مالیات مالیات ... گوئی بیننده سنگینی مالیات را بر دوش خود حس میکرد ... به هر ترتیب رابین هود با مدت نزدیک به یک ساعت دوبله شد و با وجود جرح و تعدیلها (که هرگز هم کسی در آن سالها متوجه آن نشده بود-مگر کسانی که نسخه سینمائی را پیش از انقلاب دیده بودند) روی آنتن تلویزیون رفت و رفت و رفت... علاقه مفرط نسل انقلاب به این کارتون و حتی بزرگترهایشان در نهایت باعث شده بود طی چندین سال این کارتون صرفا در روز سیزدهم نوروز پخش شود و کوچکترها بزرگترها را در عصر روز سیزده بدر ،از به در رفتن باز دارند تا برای چندمین بار آنرا ببینند و بعد به دامن طبیعت گام نهند. نشاط زائد الوصف تمامی گویندگان دوبله دوم و تسلط خیره کننده آنها بر نقشها و تیپ سازیهای فوق العاده ، دوبله یک کارتون را که دوبله اش از مرز یک ساعت هم فراتر نمی رفت در ردیف بهترینهای تاریخ دوبله ایران قرار داد.

در سال 1389 شرکت سینما هفت برای دوبله مجدد این کارتون پا پیش گذاشت تا دوبله کامل کارتون دیزنی را ارائه کند. کار به امیر هوشنگ زند سپرده شد. زند سابقه کار در انیمیشن را داشت و یکی از بیادماندنی ترینشان نقش هایش واکاشی زومای دروازه بان در سری دوم فوتبالیستها بود. زند سابقه مترجمی هم داشت و در دوبله بخشی از سریال پرستاران بعنوان مدیریت دوبلاژ و یا ارباب حلقه ها و حتی پیش ازینها هم سابقه ترجمه دارد. وی شاید مترجمی خوبی باشد اما در رابین هودی که گویندگان بزرگش حتی در دوبله سوم در گفته ها و ناگفته ها مهار نشدنی هستند چگونه میتوان اجرای چند خط ترجمه خشک را از آنها طلب کرد. ترجمه ها بعضا فدای اجراهای من درآوردی برخی گویندگان شد و ملغمه ای از آب درآمد که نه میشد آنرا به زند نسبت داد و نه گویندگان. خود وی به تبعیت از رسول زاده (که گوئی حتما باید راوی را مدیر دوبلاژ بگوید) بجای خروس راوی سخن گفت. صدای وی روی خروس جدی است. عصا قورت داده و خشک و یکنواخت. گوئی اخبار میگوید. حتی اخبارگویان ما را هم روسفید میکند... به هر ترتیب این کارتون در سومین دوبله با حضور برخی از چهره های شاخص دوبله دوم دوبله شد اما طبیعی بود که گویندگان فرتوت و خسته نفس ما نتوانند کاری را که سالها قبل کرده بودند حتی تکرار کنند(گذشتن از مرزهای دوبله دوم پیش کش). در این میان گویندگانی چون اسماعیلی یا غزنوی و حتی افضلی و شهروز ثابت کردند میتوان حتی با کبر سن بازهم در قله بود و شاید سالها بعد همین دوبله هم یکی از یادگارهای خوب این کارتون محسوب شود اما اکنون نیست. حکایت دوبله های ما حکایت فرش کرمان است که تازه بافتش ارزشی ندارد و به مروز زمان بر قیمتش افزوده میگردد. بدون شک حضور نامهائی گران سنگ چون کسانی که نامی از آنها به میان آمد سالها بعد و در قحطی بازار گویندگان حرفه ای و ستارگان پرفروغ آسمان دوبله حتی دوبله سوم را که ما امروز در مقایسه با دوبله دوم وقعی بر آن نمی نهیم یه شاهکار دیگر خواهد کرد وقتی نسلی جدید آنرا ببینند و آخرین مهارتهای بافندگان فرش کرمان را زیر تیغ نقد خود برند. به هر ترتیب دوبله سوم هم غنیمتی ارزشمند است جائی که هر روز و همه روز شاهد دوبله هائی لوده و آبکی از انجمنهای زیر زمینی و رو زمینی گویندگان جوان و نیمه جوان هستیم که بهترین انیمیشنهای روز دنیا را با صداهای نتراشیده و نخراشیده خود لجن مال میکنند و به خورد نسل جدید میدهند. نسلی که از دوبله چیزی نمیداند چون صرفا محو در تصویر است و گاه گوشهایش را می بندد.

----------------

با تشکر از بهنام عزیز که در تهیه و تدوین نسخه 4 زبانه روی دی وی دی 9 گیگ این کارتون متحمل زحمات زیادی گردیدند و همچون گذشته یکی از بهترین کارهای خود را در عرصه هنر دوبله این کشور بیادگار گذاشتند. همچنین با تشکر از بهزاد عزیز که در ارسال  دوبله های اول و کاملترین دوبله دوم موجود برای این حقیر که زمینه ساز تهیه دی وی منحصر بفرد بهنام عزیز شد بر گردن این حقیر منت گذاشتند. تمامی عکسها از روی دی وی دی سه دوبله ای حاضر تهیه شده اند

نوشته منصور عزيز به قدري مفيد،شيوا و دلنشين بود كه تنها تشكر در انتهاي نوشته حق مطلب را ادا نمي كند.

با سپاس از منصورگرامي.

لینک صدای دوبله دوم کارتون رابین هود

http://www.4shared.com/video/qgs6APwf/RobinHood.html

(۱۳۹۰/۱۱/۱۱ صبح ۱۱:۰۷)منصور نوشته شده: [ -> ]

ده فرمان

 

به نظر من گویندگی ژاله کاظمی و فهیمه راستکار کم و بیش برابر است.البته خانم راستکار و خانم رفعت از لحاظ ضریب هوشی و گرفتن زیر و بم صدای اصلی هنرپیشه از تمامی بانوان گوینده بالاتر می باشند. فهیمه راستکار هم نشین نابغه تئاتر بیژن مفید بوده است و البته که تعلیمات و تجربه ایشان در تئاتر در کنار هوش و استعداد خانم راستکار ایشان در سکوی اول بانوان گوینده می گذارد.

در مورد مقایسه جلیلوند و اسماعیلی تقریبا تمام دوستان متفق القول می باشند که کار اسماعیلی بهتر است. به قول خود منصور عزیز منوچهر اسماعیلی یکی از سه گوینده برتر تاریخ جهانی دوبلاژ می باشند.

در مورد اینکه چرا ایرج دوستدار نقش چارلتون هستون را به اسماعیلی نداده است حکایت ها بسیار می باشد. شاید در زمان دوبله اول منوچهر اسماعیلی هنوز به جای چارلتون هستون جا نیافتاده بوده است؟ باید دید بن هور چه زمانی دوبله شده است و دوبله اول ده فرمان چه زمانی.
ولی خوب این پرسش بی جواب می ماند چرا دوبله دوم را اسماعیلی به جای چارلتون هستون نگفته است؟ شاید ایرج دوستدار احساس مالکیت به نقش داشته است؟ ولی خودشان می گوید که از گویندگی به جای موسی (ع) در زمانی جوانی ناراضی بوده است!

من به شخصه با وجود اینکه اسماعیلی را معادل دقیق چارلتون هستون می دانم از گویندگی ایرج دوستدار به جای چارلتون هستون لذت می برم.

حکایت دیگری می گوید اسماعیلی می گوید فقط عطا الله کاملی و ایرج دوستدار را از خود برتر می داند و فقط به این دلیل به نگفتن چارلتون هستون در ده فرمان راضی شده است.

در مورد ترجمه به دیدگاه من دوبله اول به اصل نزدیکتر است ولی حالت محاوره ای دوبله اول به نظر من دلچسب نمی باشد.

حاشیه-از دوستان خواهش می کنم دوبلور وینسنت پرایس - باکا را در دوبله دوم شناسایی کنند.
گمان من محمود قنبری می باشد و یا منوچهر زمانی (احتمال بیشتر).

صفحات: 1 2 3
آدرس های مرجع