تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: کلاسیک ها در تلویزیون
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22

منصور عزیز، مثل همیشه با درک بالا و احساس پاک و نگاه تیزبین خودش خواننده رو غافلگیر میکنه !

بروبیکر عزیز، به نظر من نسل امروز هم تا حدودی میتونه درک کنه اما عده ای معدود، که در اینجا هم حضور دارن

_____________________________________________________________

 سایه همسایه 1364


داستان صاحب خانه ای با نام آقای قوامی، با هنرمندی اسمائیل داور فر، که بی هنگام متوجه بیماری خود (سرطان) شده و رفتار و کردارش تغییر میکند و ____________

 این سریالُ همیشه با اسمائیل داور فر،درنقش آقای قوامی به یاد دارم، مردی به ظاهر جدی اما قلبا مهربان، که با تکه کلامهای معنا دار و بیان شیرین مخاطب رو جذب میکرد


دیالوگی از ایشان در این سریال (ضرب المثل)

قاشق سازی کاری نداره؟ بزن تو سرش پهن میشه، دُمش بکش دراز میشه!


ویدوی این دیالوگ

http://www.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi?k...7ba51eeb0e

_________________________________________________________

همونطور که دوستان (سناتور) قبلا اشاره کردن، برنامه و سریالهای دهه 60 و حتی قبل تر از وسواس و ظرافت خاصی برخوردار بودن

به عنوان مثال در مدت زمانی که سریال آینه پخش شد، حتی یکبار هم ندیدم بوم صدابرداری در چهار چوب صفحه تلویزیون مشخص باشه! در حالیکه در انبوهی از سریالها و حتی فیلمهای سینمایی به این مورد برخورد میکنی!

در همین سریال سایه همسایه موردی برام خیلی جالب بود؟

وقتی مشتری برای خرید وارد مغازه شد و جنس رو تحویل گرفت و پول رو پرداخت کرد، فروشنده مابقی پول مشتری بهش پس داد! در حالیکه در اغلب سریالها با کمال تعجب مشاهده میکنیم که این مسئله به ظاهر ساده نادیده گرفته میشه!

با تشکر از دوستان...من دیشب هم چند دقیقه ای این سریال رو دیدم..

در راستای فرمایشات منصور عزیز فقط این نکته رو بگم که خوشبختانه آقای باقر صحرارودی در قید حیات هستن...البته پارسال متاسفانه ایشان در بیمارستان بستری شدند ولی خدا رو شکر حالشون خیلی بهتر شده....

از سایت ویکی پدیا این مطلب رو اینجا میذارم..

باقر صحرارودی (زاده ۲۶ خرداد ۱۳۲۱ - فسا) هنرمند و بازیگر ایرانی است. او تحصیلات خود را در دانشکده ادبیات فسا و شیراز و دانشکده ادبیات و دانشکدهٔ هنرهای زیبای تهران به انجام رساند. وی از سال ۱۳۳۴ فعالیت هنری خود را آغاز کرد و از آن هنگام تاکنون در حرفه هنری خود که بخش اعظم آن شامل کارهای تلویزیونی است در مقام بازیگر، تهیه کننده، نویسنده و کارگردان به ایفای نقش پرداخته‌است.

بعد از مدت ها , امشب یک فیلم از سینما چهار دیدم با نام خورنشین ها ( Sundowners ) به کارگردانی فرد زینه مان معروف .جالب اینکه در سایت رسمی شبکه 4 به جای اینکه از رابرت میچم نام ببرند , نام بازیگر مرد را ویلیام هولدن نوشته اند ! :ccco . بازیگر زن فیلم  دبورا کر بود که به چشم خواهری :eee43هم زیبا بود هم زرنگ و قوی.  دوبله فیلم جدید بود. خورنشین ها موقعیت های طنز و تماشگر پشت تلویزیون نگه دار به اندازه کافی داشت. از فیلم هایی بود که بعد از پایان اون , افسوس وقت گذاشتن براش رو نداری. بدون شک به یک بار دیدن می ارزید.بهترین سکانس اش اما از نظر من جایی بود که رابرت میچم  قوی , در یک مسابقه ی پشم چینی گوسفندان , با یک پیرمرد 80 ساله رقیب میشه و جلوش کم میاره !!

 

(۱۳۸۹/۳/۱۶ صبح ۱۲:۱۴)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

امشب شبکه 4 یه فیلم جدید از مارلون براندو گذاشته بود که اسمش سوخته بود. من از میانه های فیلم تونستم ببینم . در مورد شورش های داخل قاره آمریکا ( حدود 100 سال پیش ) بود . خود فیلم چیزی نبود و از این فیلم های شعاری ( باب طبع صدا و سیما ) بود اما نقش براندو که شخصیتی منفی بود خوب بود . خود براندو هم ریش داشت ولی خوشتیپ بود.  nnnn:دوبله فیلم جدید بود و چنگیز جلیلوند صحبت می کرد که کارش رو خوب انجام داده بود اما معلوم بود که متاسفانه هنگام سینک زدن دقت لازم رو لحاظ نکرده بودن و برخی مواقع صدا با نیم ثانیه تاخیر روی لب تماشاگر می اومد ! البته جدای از این ضعف فنی ، صدای دوبلور ها و انتخابشون به نظر من خیلی خوب بود. البته من در حسرتم که این فیلم های مخصوص رو چطور اینا پیدا و انتخاب می کنن. می گردن ضعیف ترین فیلم های هر بازیگر رو پیدا می کنن و پخش می کنن .

من یادم خیلی سال پیش از تلویزیون با دوبله قدیم این فیلم را دیدم . باید منوچهر زمانی جای مارلون براندو گویندگی کرده باشه .این نسخه ی دوبله ی بسوزان زیاد چنگی به دل نزد

(۱۳۹۲/۱۱/۱۱ عصر ۱۱:۰۶)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

بعد از مدت ها , امشب یک فیلم از سینما چهار دیدم با نام خورنشین ها ( Sundowners ) به کارگردانی فرد زینه مان معروف .جالب اینکه در سایت رسمی شبکه 4 به جای اینکه از رابرت میچم نام ببرند , نام بازیگر مرد را ویلیام هولدن نوشته اند ! :ccco . بازیگر زن فیلم  دبورا کر بود که به چشم خواهری :eee43هم زیبا بود هم زرنگ و قوی.  دوبله فیلم جدید بود. خورنشین ها موقعیت های طنز و تماشگر پشت تلویزیون نگه دار به اندازه کافی داشت. از فیلم هایی بود که بعد از پایان اون , افسوس وقت گذاشتن براش رو نداری. بدون شک به یک بار دیدن می ارزید.بهترین سکانس اش اما از نظر من جایی بود که رابرت میچم  قوی , در یک مسابقه ی پشم چینی گوسفندان , با یک پیرمرد 80 ساله رقیب میشه و جلوش کم میاره !!

 

لطفا دوبلورهای این فیلم را معرفی کنید.

نمیدانم چرا ، اما اینروزها عجیب بیاد سریالهائی که محمدرضا پاسدار در دهه 60 می ساخت افتاده ام. پاسدار همان کسی بود که نمایشهای سری برنامه های سیمای اقتصاد ما را که در دهه 60 سه شنبه شب ها با اجرای مرحوم میراحمد مندوب هاشمی که در همین سری برنامه ها به آقای اقتصادی معروف شد کارگردانی میکرد. اتفاقا خود مرحوم هاشمی هم در این نمایشها حضور داشت. سیمای اقتصاد ما برنامه ای که به مشکلات ، داشته ها و نداشته های بخشهای مختلف اقتصادی (از بانکها و ادارات مالیات بگیرید تا گمرک و زراعت و دامداری) می پرداخت. عمدتا فیلمها مستند بودند و توضیحاتی که هاشمی میداد ، اما بخهشای نمایشی این برنامه فوق العاده بود و کارگردانی همه آنها را پاسدار بر عهده داشت.

بعدها محمد رضا پاسدار با بهره گیری از بازیگران همان نمایشها چند سریال دنباله دار تولید کرد که مورد توجه مردم قرار گرفت.

بازیگران نمایشها و سریالهای پاسدار ، افراد ذیل بودند:

احمد مندوب هاشمی

شاپور شهیدی (با آن کلاه نمدی و تکیه کلام : نقدعلی بابا...)

بهروز مقدم

محمد شیری

نیاز سلیمی

عباس محبوب

مرتضی اردستانی

شهریار عالمی

جعفر بهبود

فرهاد پوراعظم

... (اسامی را بشکل ستونی نوشتم تا تامل بیشتری روی اسامی صورت گیرد)

دو سریال خیلی خاص که ره آورد حضور این افراد بود عبارت بودند از سریال شبکه تلویزیونی روستای کارآباد  و  نفت شهر

مشخصات هر دو سریال را در اینجا قید میکنم و دوستانی که به شبکه تماشا و دست اندرکاران آن دسترسی یا قرابت دارند تقاضای پخش مجدد آنها را پس از نزدیک به 29سال نمایند باشد که یکبار دیگر لبخند بر چهره همه دوستان بنشیند چراکه سریالها بشدت کمدی بودند

شبکه تلویزیونی روستای کارآباد

کارگردان و نویسنده و تهیه کننده : محمدرضا پاسدار. بازیگران: شاپور شهیدی / شهریار عالمی / احمد مندوب هاشمی / نیاز سلیمی / محمد شیری / جعفر بهبود / بهروز مقدم / مرتضی اردستانی / مرتضی ضرابی / فرهاد پور اعظم / احمد هاشمی. بشکل ویدیوئی. در 255 دقیقه محصول گروه اقتصاد شبکه اول در سال 1364

سریالی که در آن اهالی یک روستا تصمیم میگیرند شبکه تلویزیونی برای خود داشته باشند. رئیس شبکه (مشدحسن) علاقه خاصی به مجری شدن پسرش دارد ....

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

نفت (یا : نفت شهر)

دقیقا با همان عوامل

در منطقه ای خیالی نفت کشف میشود و این درحالیست که اهالی هیچکدام شغلی ندارند. رخدادهای پس از کشف نفت و معضلات آن که بنوعی واگویه ی فلاکتهای دانردگان نفت در کشورهای جهان سوم است بشکلی فوق العاده در قالب طنز بیان میشود...

شاید یکی از دلایلی این سریالها و نمایشها را به حاشیه برد و هرگز مجال دوباره پخش برای آنها ننهاد ، دگردیسی شاپور شهیدی بود. وی پس از مدتی با روحیاتی خاص ظاهرا بسمت سیاست رفت و از کشور گریخت... درهرصورت مهم نیست شهیدی (یا همان نقدعلی) چه کرد یا که بود ، مهم ایسنت که بازی او و سایر بازیگران سری نمایشهای اقتصادی در زمان خود کم نظیر بود و میتوان انها را مجددا روی آنتن برد.

بعدها مهران مدیری با تقلید از چنین نمایشها و سریالهائی ، شبهای برره را ساخت که جنبه طنز واقعی آن هرگز بپای آنها نرسید. شیرفرهاد در واقع نمادی از نقدعلی بود

در وصف سوابق محمدرضا پاسدار همین بس که :

http://www.qiu.ir/index.aspx?pid=99&articleid=48197

با تشکر از جناب منصور

سریال دومی نفت شهر بود یا نفت پر؟؟

من گمان کنم نفت پر بود!

راستی چرا هیچ خبری از محدرضا پاسدار نیست؟

ایشون هنوز ساکن ایرانن؟

در تکمیل فرمایشات دوستان عزیز عرض کنم چند شب پیش کانال  فارسی1 داشت با یک هنر مند قدیمی صحبت میکرد ،دیدم چهره اش خیلی آشناست اما هر چی فکر میکردم متوجه نشدم تا اینکه خودش گفت برنامه اقتصادی . تازه فهمیدم همون زن اقای اقتصاد خودمون منیژه سلیمی هست.این هم جدیدترین عکس ایشون که برای  دو هفته پیش هست.

(۱۳۹۳/۱/۱۶ عصر ۰۹:۰۶)سناتور نوشته شده: [ -> ]

در تکمیل فرمایشات دوستان عزیز عرض کنم چند شب پیش کانال  فارسی1 داشت با یک هنر مند قدیمی صحبت میکرد ،دیدم چهره اش خیلی آشناست اما هر چی فکر میکردم متوجه نشدم تا اینکه خودش گفت برنامه اقتصادی . تازه فهمیدم همون زن اقای اقتصاد خودمون منیژه سلیمی هست.این هم جدیدترین عکس ایشون که برای  دو هفته پیش هست.

منيزه سليمی (بازيگر) همسر شاپور شهيدی ( بازيگر) بود که باهم از کشور خارج شدند.

زهرا آقا رضا (گوينده) همسر مرحوم احمد مندوب هاشمی (شخصيت آقای اقتصادی/گوينده/بازيگر) بود که گاه به نام همسرش زهرا هاشمی از او نامبرده ميشود.

منيژه اسم مستعار اين بازيگر است و نام اصلی و هنری ايشان نياز است که در فهرست اسامی بازيگران به آن اشاره کردم (نياز سليمی که نقش کوکب خانم را در سری نمايها و سريالهای اقتصادی ايفا ميکردند) . فرزند کوچک خانواده شهيدی و سليمی با نام نيايش طی بمبارانهای تهران در دهه 60 کشته شد و بعدها خانم سليمی سخنرانيهای متعددی با موضوع جنگ و ضد جنگ در خارج کشور داشتند.

در مورد خود شاپور شهيدی هم بايد گفت ايشان فرزند خانواده هنرمندی بودند. پدر ايشان عبدالوهاب شهيدی (خواننده مشهور پيش از انقلاب) و مادر ايشان ديانا (بازيگر سينمای پيش از انقلاب که عمدتا در فيلمهای کمدی مانند محلل يا تختخواب سه نفره و ... حضور داشتند) بود.

شاپور شهیدی در تاریخ سینمای ایران در سه فیلم حضور داشت:

ملاقات ساخته ی خسرو معصومی محصول 1365 در کنار جمشید مشایخی ، پروانه معصومی...

اجاره نشین ها ساخته داریوش مهرجوئی محصول 1366 در کنار عزت اله انتظامی ،حسین سرشار ،اکبر عبدی ...

وکیل اول ساخته ی جمشید حیدری محصول 1367 در کنار غلامحسین نقشینه ، محمد مطیع ، اسماعیل محرابی ...

نياز(منيژه) سليمی هم سه فیلم را در کارنامه هنری خود دارد:

اجاره نشین ها ،شکار و با من از فردا بگو

دیشب شبکه  نمایش فیلم کرایمر علیه کرایمر رو پخش کرد فکر کنم این فیلم هم به زودی مشمول دوبله مجدد- از نوع اجباری- بشه. کلا کیفیت صدای فیلم پایین بود حتی در دقیقه 45 فیلم یک دیالوگ به زبان اصلی پخش شد دو سه صحنه فیلم هم انگار از نو و اخیرا دوبله کرده بودن شاید به علت خرابی بیش از حد باند صدا تو این سکانسها قشنگ میشد فهمید که این صدای خسروشاهی صدای خسروشاهی سکانس قبل نیست صدا پخته تر و البته پیرتر شده بود...

(۱۳۹۳/۲/۶ عصر ۱۲:۳۳)rahgozar_bineshan نوشته شده: [ -> ]

دیشب شبکه  نمایش فیلم کرایمر علیه کرایمر رو پخش کرد فکر کنم این فیلم هم به زودی مشمول دوبله مجدد- از نوع اجباری- بشه. کلا کیفیت صدای فیلم پایین بود حتی در دقیقه 45 فیلم یک دیالوگ به زبان اصلی پخش شد دو سه صحنه فیلم هم انگار از نو و اخیرا دوبله کرده بودن شاید به علت خرابی بیش از حد باند صدا تو این سکانسها قشنگ میشد فهمید که این صدای خسروشاهی صدای خسروشاهی سکانس قبل نیست صدا پخته تر و البته پیرتر شده بود...

این فیلم چند سال پیش به مدیریت بهرام زند برای رسانه های تصویری دوبله شد و به صورت cd به فروش می رسید

 در منزل ما برای اینکه جلوی تهاجم فرهنگی گرفته شود کلا شبکه های صدا و سیما قطع است !  اما چندی است به دلیل جام جهانی مجبور به خرید گیرنده دیجیتال شده ایم تا از دیدن صدای نکره گزارشگران خوب وطنی بهره مند شویم ! نکته جالب اینست که در این دو سه روز اخیر موج فیلم های قدیمی و کلاسیک ایرانی و خارجی را می بینم که به صورت رگباری در حال پخش است و انصافا هم خوب هستند. گویا مسئولین محترم این رسانه متوجه شده اند که بهترین های صدا و سیما همان ساخته های دهه 60 و 70 بوده است و دارند مانند کمپانی MGM مترو گلدوین مایر که این اواخر فقط از گنجینه قدیمی اش ارتزاق می کرد اینها هم برای جذب تماشاگر به بازپخش سریال ها و فیلم های موفق قدیمی روی آورده اند. 

در این دو سه روزه فیلم های جالبی را تماشا کردم که به صورت خلاصه در اینجا می آورم:

- زرد قناری ( شبکه 2 - پنجشنبه شب ) . جذابیت آن باعث شد که بعد از دیدن ربع ساعت از آن , کلا تماشای فوتبال را رها کرده به تماشای کامل آن بنشینم. حکایتی جالب که در کنار دیدن تهران درب و داغون دهه 60 و بازی های زیبای بازیگران , مجال تغییر کانال را نمی داد. داستان آن حتی برای امروز هم مصداق عینی دارد و پندآمیز به نظر می رسد.

- تفنگ های بزرگ ( لورل , هاردی - چهارشنبه کانال ؟ ) این زوج استثنایی تعداد زیادی فیلم دارند که البته برخی بی مزه و برخی هم واقعا خوب وخنده دار  هستند. این فیلم از آن دسته فیلم هایی است که اگر پای آن بنشینید فک و دل و روده شما آسیب زیادی می بیند از بس که شما را می خنداند ! دوبله فیلم بسیار عالی بود و به ظاهرا کیفیت تصویر و سانسور هم بهبود پیدا کرده بود.

- قصه های مجید: سفرنامه شیراز ( چهارشنبه  ) نوستالژی دوران کودکی ما. داستان آقا مجید دانش آموز کنجکاو  و خودمانی که به خصوص این قسمت آن دارای طنز زیادی بود و هنوز هم آدم را به خنده های عمیق وا می دارد. یک  رئال Real واقعی و هنرمندانه که مانند قالی کرمان هر چه بگذرد با ارزش تر به نظر می آید. به راستی چرا سریالی مانند این را با توجه به فضای جامعه امروزی و یک کاراکتر دانش آموز جدید بازسازی نمی کنند ؟! :huh:

- جنگجویان کوهستان ( شبکه استانی اصفهان - هر شب ساعت 12 نیمه شب ). کسانی که در ماهواره سریال "سه امپراطوری" را دنبال می کردند حتما مشتری لین چان هم خواهند بود. جنگجویان کوهستان با داستان جذاب و دوبله عالی اش جزو برنامه های "خیابان خلوت کن" دهه 70 بود. خوشبختانه به دلیل فاصله زمانی , بسیاری از داستان های آن از یاد ما رفته است و برای همین تماشای مجدد آن جذاب خواهد بود. شخصا طرفدار کائوچیو  بودم  هم شخصیت اش هم صدای دوبلورش که بسیار برازنده اوست.

..

همانطور که می دانید ( یا نمی دانید ؟! ) برنامه ای با نام سینما کلاسیک با همکاری  مسعود فراستی و تهیه کنندگی سعید لطفی ساخته شده که هر شب ساعت 1 بامداد در شبکه نمایش - که توسط گیرنده دیجیتال قابل دریافت است - به پخش صد فیلم شاخص تاریخ سینما می پردازد.

و اما اطلاعات مفید در مورد برنامه :

1- سانسورها در کمترین حد ممکن , که قابل پخش در صدا و سیما است.

2- بسیاری از فیلم ها دوباره دوبله شده اند و اکثرا دوبله جدید قابل قبول و حرفه ای دارند.

3- قبل از فیلم حدود ربع ساعت  آقای فراستی توضیح کوتاهی در مورد فیلم ارائه می کنند.

4- هر ده شب ده فیلم شاخص یک کارگران مطرح پخش می شود ( هیچکاک , فورد , کوروساوا , وایلدر ... )

با توجه به ساعت پخش این برنامه که خارج از مدار خواب بسیاری از دوستان شاغل است دو راهکار وجود دارد:

الف) دستگاه گیرنده دیجیتال خود را طوری تنظیم کنید که در ساعت مورد نظر , فیلم را بر روی حافظه فلش usb ذخیره کند که بتوانید فردا سرفرصت ببینید.

ب ) در زمان بازپخش برنامه که فردای همان روز ساعت 9 صبح است آن را ببینید.

جدول پخش فیلم ها

و در پایان ضمن دست مریزاد به آقای فراستی و تهیه کننده و کلیه دست اندرکاران این برنامه و دوبلورهای خوبمان خواهش ما اینست که برنامه تنها به صد فیلم اکتفا نکند و در سری بعد به صد فیلم  بعدی کمتر دیده شده همین کارگردانان برتر هم بپردازد.

لینک خبر قدیمی

در ادامه برخی از بحث های دوستان که در جعبه پیام کافه آمده بود و از دید مهمانان خارج بود می آید: ( ترتیب از پایین به بالا )

<برو بیکر> عصیان و سانجرو در یک زمان در دهه شصت پخش شد - البته عصیان ساخته دیگر کارگردان شهیر ژاپنی آکیرو کوبایاشی ست (واژه هاراگیری از همون موقع بر سر زبانها افتاد) 
<منصور> به شخصه ترجیح میدادم فیلم عصیان پخش بشه (ایسابورو ساساهارا یادتونه که با یک لشکر جنگید تا از حیثیت خانوادگیش دفاع کنه؟ با بچه ای در بغل ...)
<برو بیکر> بعد از نمایش فیلمهای هیچکاک و جان فورد شبکه نمایش فیلمهای کوروساوا را شروع کرده - البته جای فیلم سانجورو خیلی خالیه - کسی یادش میاد؟
<منصور> دوبله نقش درسواوزالا یک شاهکاره و تک گوئی ترین نقش منوچهر اسماعیلیه... و حضور خانم شکوه زارعی(که دیگه فعالیتی ندارن) بجای همسر کاپیتان
<برو بیکر> فقط امیدوارم درسواوزلا را مجددا دوبله نکرده باشند و با دوبله بینظیر قدیمی پخش بشه 
<برو بیکر> منصور خان ، اصل کاری رو یادت رفت - درسواوزلا پنج شنبه ساعت یک 
<منصور> یوجیمبو،ریش قرمز،سریرخون،هفت سامورائی،شبح جنگجو، افسانه جودو ... از دیشب طی این هقته از شبکه نمایش
<جیسون بورن> اگرچه کیفیت تصویری خوبی ندارند
<جیسون بورنhttp://eirib.ir/ 
<جیسون بورن> اگر موفق به دیدن فیلم ها نشدید می تونید از این سایت جدید صدا و سیما دانلودشون کنید
<BATMAN> "ربکا" که پخش شد، یه سری صحنه های عاطفی سانسور نکردن (گرفتن دست همدیگه) و لباسها کمتر سانسور شده بود
<سروان رنو> اینطور که در توضیح برنامه دیدم به دلیل پرهیز از سانسورهای زیاد مجبور به پخش در این ساعات شده اند !
<برو بیکر> مضافا اینکه تمام فیلمهای شبکه نمایش حداقل دو و بعضا سه بار باز پخش میشوند اما فیلمهای کلاسیک یکبار!!!!!
<بولیت> انگار مجبورشون کردن.....شب ساعت 1........تکرارش صبح ساعت 7!!!!!!!!!!!!!!!!!!!  
<بولیت> آره خوبه .ولی بنظر میرسه خودشون هم راغب نیستن ..................چون زمان پخش و بازپخش فیلمها بسیار نامناسبه 
<Classic> این برنامه ها در صدا و سیما یک اتفاق است و باید از سوی کلاسیک دوستان حمایت شود  
<Classic> جالب است که خانم شکوفنده با گویش لات صحبت می کردند . شاید یکی از بهترین دوبله های سال های اخیر بود. 
<BATMAN> من هم دیدم، جالب بود خصوصا صدای خانم شکوفنده /کلاسیک گرامی، لینک مربوط به نقد آثار هیچکاک در تالار قرار گرفت 
<سروان رنو> دقایقی پیش " مردی که والانس را کشت" با دوبله جدید از شبکه نمایش پخش شد. تجربه ای جدید از دوبله های نو برای فیلم های کلاسیک

یادی میکنم از رضا معینی

یکی از بهترین گویندگان رادیو و یکی از چند بهترین مجری تاریخ تلویزیون

گوینده  قصه شب در ساعت 10 شب (در رادیو سراسری در دهه 60)

مجری مسابقه بی نظیر نامها و نشانه ها (که مسابقه هفته با اجرای نوذری جایگزین آن شد)

و البته طی مقطعی کوتاه دکلمه کننده شعرهای برنامه گلها در پیش از انقلاب

واقعا او کجاست اکنون ؟

بخشی از مسابقه ی نامها و نشانه ها با اجرای رضا معینی با آن صدای فوق العاده

http://www.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi?k...b277e42511

شخصا مسابقه نامها و نشانه ها (با اجرای رضا معینی - پخش از شبکه 1 در دهه 60 ) و همینطور مسابقه ی جدول (با اجرای مرحوم کمال الحق سلامی - پخش از شبکه 2 در دهه 60) را به مسابقه هفته (با اجرای مرحوم منوچهر نوذری - پخش از شبکه 1 در دهه 70) ترجیح میدهم. چون از نظر مسابقه اطلاعات بیننده باید افزایش یابد و این دو مسابقه به مفهوم واقعی کلمه چنین بودند ضمن اینکه مجریانی زبردست هم داشتند. مسابقه هفته صرفا یک برنامه تفریحی بود که نام مسابقه را یدک میکشید آنهم با تکیه بر بازی خیره کننده ( و نه اجرای مسابقه ای) مرحوم منوچهر نوذری

واقعا دوست عزیز رضا معینی کجاست. یک بار شنیدم گفتند که فوت کرده اما خدا کنه که شایعه باشه.

الان رادیو نمایش هر روز ساعت 10.30 صبح و 5.30 عصر قصه های قدیمی پخش می کنه با نام یکی بود یکی نبود. تو بعضی از قصه ها هم رضا معینی راوی هست.

(۱۳۹۳/۵/۴ صبح ۰۷:۱۴)منصور نوشته شده: [ -> ]


شخصا مسابقه نامها و نشانه ها (با اجرای رضا معینی - پخش از شبکه 1 در دهه 60 ) و همینطور مسابقه ی جدول (با اجرای مرحوم کمال الحق سلامی - پخش از شبکه 2 در دهه 60) را به مسابقه هفته (با اجرای مرحوم منوچهر نوذری - پخش از شبکه 1 در دهه 70) ترجیح میدهم. چون از نظر مسابقه اطلاعات بیننده باید افزایش یابد و این دو مسابقه به مفهوم واقعی کلمه چنین بودند ضمن اینکه مجریانی زبردست هم داشتند. مسابقه هفته صرفا یک برنامه تفریحی بود که نام مسابقه را یدک میکشید آنهم با تکیه بر بازی خیره کننده ( و نه اجرای مسابقه ای) مرحوم منوچهر نوذری

مسابقه ی جدول مدتی هم با اجرای بسیار زیبای زنده یاد خسرو شایگان پخش می شد. علاوه بر این ها جا دارد یادی بکنیم از مسابقه « یک مسابقه، سی سؤال » با اجرای بسیار استادانه زنده یاد حسین باغی.

شبکه نمایش این روزها هر شب حوالی ساعت یک صبح (مثبت،منفی 30 دقیقه) بینندگانش را شرمنده می کند و با نمایش یک فیلم کلاسیک دل ما رو می بره به روزهایی که دیگه تکرار نمی شوند. هنوز یک ساعت و نیم از شروع روز پنج شنبه نگذشته بود که اینبار بدون مقدمه و تعریف و تمجیدهای مسعود خان فراستی ناگهان فیلم گذرگاه تاریک پخش گردید. صحنه به صحنه فیلم دوباره بروبیکر رو به دوران قدیم برد. فکر کنم اواخر سال 59 بود که پای تکالیف مدرسه نشسته بودم و این فیلم زیبا رو از دریچه یک تلویزیون مبله قدیمی در منزل پدری نگاه می کردم. فیلم رو ضبط کردم. 77 دقیقه. شبکه نمایش این فیلم زیبای 106 دقیقه ای رو تبدیل به یک فیلم 77 دقیقه ای کرده بود.

من فیلم اصلی رو ندیدم ولی باور صحنه های عاشقانه باکال و بوگارت نباید اینقدر زیاد باشد. تا اینکه امروز ساعت 11 صبح این فیلم مجددا پخش گردید. در حین اینکه به کارهای روزمره یک روز تعطیل خود می پرداختم دلم نیومد کانال تلویزیون رو عوض کنم و یک نیم نگاهی هم به پخش مجدد این فیلم داشتم. با کمال تعجب متوجه صحنه هایی شدم که دو شب پیش متوجه آن نشدم و گویی این گذرگاه تاریک با گذرگاه تاریکی که پریشب از شبکه نمایش پخش شد کلی توفیر داشت. ابتدا فکر کردم شاید با توجه به ساعت پخش اول فیلم من در خواب و بیداری بودم و متوجه این سکانسها نشدم.

با اینحال قانع نشدم و فیلمی که ضبط کرده بودم را یکبار مرور کردم. با کمال تعجب کاشف بعمل آمد که پخش اول نسبت به  پخش دوم تقریبا 8 دقیقه کوتاه تر بود. در پخش اول وقتی وینسنت از شر باجگیر خلاص میشه ناگهان او را در خانه مدگه می بینیم که میخواهد از او اعتراف بگیرد. حال آنکه در پخش دوم وینسنت کلی مقدمه چینی میکند تا بتواند وارد خانه مدگه شود. همچنین در پخش اول وینسنت بلافاصله پس از سقوط مدگه به ایستگاه اتوبوس می رود تا به آریزونا برود و سکانس خداحافظی او با آیرین حذف می شود که در پخش دوم این صحنه نمایش داده می شود.

بگذریم. تعجب من از این ماجر این است که مسئولین محترم در پخش چه فکری می کنند؟ مطمئنا بسیاری از مخاطبین متوجه چنین تناقض هایی نمی شوند اما هرچه امروز با خودم کلنجار رفتم که دلیل این حذفیات را بدانم نتوانستم دلیل قانع کننده ای را برایش بیابم. معمولا چنین اتفاقهایی سابقه داشته است اما بصورت برعکس. برای مثال چند وقت پیش فیلمی پخش شد که وقتی تکرار آن فردا پخش گردید سکانس مربوط به یک میهمانی حذف گردید. این موضوع طبیعی بود.

بعبارتی اگر مدت زمان تکرار یک فیلم از مدت زمان پخش اول چند دقیقه کوتاهتر شود زیاد جای تعجب ندارد. اما اینکه تکرار یک فیلم زمانش از پخش اول فیلم طولانی شود قطعا جای تعجب دارد. مخصوصا اینکه این سکانس ها فاقد هرگونه پیام غیر اخلاقی نیز بوده است. مضافا اینکه تغییر در جدول پخش این فیلمها نیز خود جای تعجب دارد . این لینک جدول پخش فیلمهای شبکه نمایش می باشد:

http://namayeshtv.ir/public/jadvalpakhsh/site

در سه هفته گذشته بارها شاهد تغییر در نمایش فیلمهای کلاسیک بودم. این اتفاق روی سایر فیلمها نمی افتد. برای مثال تا روز دوشنبه نام فیلم جمعه شب در جدول پخش داشتن و نداشتن بود که ناگهان فیلم ساعات ناامیدی جایگزین آن گردید. در هفته های گذشته هم فیلم معجزه در میلان ناگهان از جدول پخش حذف گردید.

با اینحال هرچند که نمایش این فیلمها خودش یک غنیمت به شمار می آید اما نمی دانم چرا گاهی شبکه نمایش با انجام چنین حرکاتی از اجر کار خود می کاهد. حرکاتی که هیچ لزومی در آن دیده نمی شود.

شمشیر کوتاهت بدلی است ،با شمشیری که پنیر هم نمی برد چه طور می خواهی شکم درانی کنی؟ چند ضربه ی ممتد،بی فایده،تمام وزنت را بر روی تیغه ی شمشیر می اندازی تیغه را نه به شکم که شکم رابه تیغه می کشی وقتی تیغه ی بدلی در بدنت فرو می رود ملتمسانه-با چهره ای که درد درآن تنیده-به سامورایی دیگر التماس می کنی کار را تمام کند،مردک بی رحم اما از تو می خواهد شمشیر را به چپ وراست بکشی تا تمام شکم به تمامی دریده شود همان شمشیر بدلی را که پنیر هم نمی برد، تازه وقت سر بریدن که می رسد با آرامش شمشیر را عقب می برد و عقب تر انگاری بخواهد خوب از زجر کشیدنت لذت ببرد و بعد ضربه ی نهایی.

این سکانس خونین و خشن ،این سکانس شاهکار که با چند نمای نزدیک از زخم وخون تکمیل می شود دیدنش کار هرکسی نیست سکانسی که حتی با معیار های امروزی هم بسیار خشن است شاه سکانس فیلم هاراگیری (که اصلا نام فیلم هم به همین بخش مربوط می شود) در پخش شبکه نمایش سانسور می شود حتی برای مخاطبین قطعا بزرگ سالی که تا ساعت یک بامداد بیدار مانده اند.تلوزیونی که چند سال پیش فیلم خشنی چون شجاع قلب را بدون حذف سکانس های سبوعانه اش پخش می کرد و سریالی چون مختار نامه می ساخت که مراحل متلاشی شدن جمجمه ی آدمی زاد را کاملا به تصویر می کشید چند سالی است دل رحم شده و نمی خواهد خون از دماغ هیچ فیلمی بیاید آن اول های حضورم اعتراضی کردم به شیوه ی پخش فیلم اسپارتاکوس از صدا وسیما در همین کافه که آخر دو تا زخم روی بدن کرک داگلاس به کجای روح نه چندان لطیف ما بر می خورد (از قضا آن فیلم  هم در ساعات نخستین صبح پخش شد).اما این خشونت داستانش فرق می کند ، خشونتی است که بدون آن درک فیلم هاراگیری ابتر می ماند.

در فیلمی مثل شجاع قلب خشونت بجز سکانس اعدام پایانی تنها یک ویژگی نمایشی است نه گرهی از داستان می گشاید نه به درک مضمون فیلم می آید و مثلا چندان فرقی نمی کند که ویلیام والاس حریفش را با ضربه ی شمشیر بکشد یا گرزش را چنان در سر طرف فرو کند که خونش بپاشد روی لنز دوربین.در فیلم کوبایاشی داستان از لونی دیگر است سامورایی جوانی گویا به قصد تکدی می خواهد ادای خود کشی را در آوردپس توسط اشراف زادگان حامی سنت به سختی مجازات می شود اما  رفته رفته در میابیم سامورایی این کار را برای نجات جان کودک بیمارش کرده است.این که شمشیر  هاش بدلی است به این خاطر است که پیشتر آن ها را برای ارتزاق خانواده فروخته نمایش خودکشی او هم راهی برای نجات خانواده است. اما چشم اشراف بر این امر بسته است این که نمای آغازین فیلم توتم آن خاندان اشرافی است بی دلیل نیست این توتم ،این زره میان تهی در واقع نماد تمام آن شرافتی است که انسانیت را از مردمان گرفته آن گونه که فرسنگ ها آن سوتر از ژاپن شاعری سرود((نزد آن قومی که ذرات شرف در خانه ی خونشان ،کرده جا را بهر هر چیز دگر حتی برای آدمیت تنگ)) مضمون اصلی فیلم دقیقا همین جاست و بر خلاف متنی که آن خانوم بد صدا در ابتدای فیلم به جای نقد می خواند این فیلم در  نقد ساختار کهن آن زمان نیست در نقد هر آن چیزی است که به نام سنت وشرف و چه و چه موجب می شود ما چشممان را بر روی رنج دیگران ببندیم.اخوان است که انگار می گوید ((آن که در خونش طلا بود وشرف /شانه ای بالا تکاند و جام زد))

این فیلم در باره ی مسائل مبتلا به روزگار ماست نژاد و قوم وملتی به حرمت ذرات شرف خونش رنج آدمیان را به نظاره نشسته است و قوم برگزیده ی خدا فرو ریختن سقف بر سر کودکان را در عشرت شبانه به تفریح. مانند تمام آن نجیب زادگانی که زجر کش شدن سامورایی جوان را آسوده خاطر تماشا می کنند. سکانسی که موتومه شمن خاندان را بر سر دست به سویی می افکند پشت پا زدن به تمام آن چیز هایی است که عزیزشان می داریم ولی نمی دانیم چگونه کورمان کرده.از این منظر فیلم کوبایاشی هجو آمیز تر از ساخته ها ی کوروساوا از کار در می اید اگر در هفت سامورایی شیمادا موی سر(نشان شرافت سامورایی اش )را می تراشد تا جان کودکی را نجات دهد آویخته موی ساموراییان در فیلم هاراگیری جایی بهتر از خاکروبه نمی یابد دیگر با کندن این تکه مو هم نمی توان جان آدمی را نجات داد.

با این تفصیل باید دانست چرا نباید سکانس کلیدی فیلم را با خام خیالی به دلیل خوشونت بالا سانسور کرد تاثیر این سکانس از نمایش خشونت های عریان امروزه در اخبار شبانگاهی کمتر نیست.

قابل توجه دوستان گرامی فیلم ارتش سایه ها امشب در برنامه سینما کلاسیک از شبکه نمایش پخش میشه (ساعت 1 بامداد روز چهارشنبه 93/6/12 )


راستی جمع اساتید جمع ه:
ایرج رضایی :: نصراله متقالچی :: جلال مقامی :: منوچهر والی زاده :: فهیمه راستکار :: خسرو شمشیرگران

منوچهر والی زاده «شرلوک هلمز» شبکه نمایش شد


 

 دوبله سریال کلاسیک «شرلوک هلمز» برای شبکه نمایش به پایان رسید.

 این مجموعه طی سال‌های ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۶ میلادی ساخته شده و یکی از قدیمی‌ترین آثار تولید شده بر اساس داستان‌های شرلوک هلمز است. این اثر در اصل ۱۴ فیلم با زمان‌های کمتر از ۷۰ دقیقه است که فقط تعدادی از آنها دوبله شده است. در یکی از این قسمت ها که «شرلوک هلمز و سلاح مخفی» نام دارد، هلمز محافظت از دکتر توبل را برعهده می‌گیرد. توبل مخترع یک بمب است و هلمز باید برای نجات وی از دست سربازان آلمانی او را از سوئیس به انگلستان ببرد.

 در دوبله این سریال منوچهر والی‌زاده به جای بازیل راتبون در نقش هلمز و اکبر منانی به جای نایجل بروس در نقش دکتر واتسون صحبت کرده است. تعدادی از سایر گویندگان عبارتند از: جواد پزشکیان، زویا خلیل آذر، ناصر احمدی، ناصر خویشتندار، صنم نکواقبال، محمد علی دیباج، مریم بنائی، حمیدرضا رضایی، آیدین درویش‌زاده، رضا آفتابی و علی‌اصغر رضایی‌نیک

«شرلوک هلمز و صدای وحشت»، «شرلوک هلمز و مروارید مرگ»، «شرلوک هلمز و سفر به واشنگتون» و «ماجراهای شرلوک هلمز» عنوان تعدادی از قسمت های این اثر هستند.

بر گرفته از

http://www.parsigooyan.com

mmmm:

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22
آدرس های مرجع