ستاره های مرد از زبان ستاره ها
از آن آدم هایی ست که وقتی مرد, آن دنیا باید خیلی سختی بکشند تا حرف راست از زبانش بکشند
مارس 1977/ مارلون براندو درباره فرانک سیناترا
کلینیت ایست وود ظاهرا هیچ کاری نمی کند , ولی همه کار می کند .هرکاری در برابرش کوچک است –درست مثل رابرت میچم و تریسی
فوریه 1981/ ریچارد برتن
با او شام خوردیم. داشتیم برمیگشتیم خانه و داشتم فکر می کردم:خدای من,خود پل (نیومن) بود-چند سالش است? 60,61? خوش تیپ مانده, شادابپول دار,عاشق زنش استهر وقت دلش بخواهد با ماشینش مسابقه می دهد, هروقت دلش بخواهد فیلم بازی می کندخوشبخت است و از 20 سالگی اش هیچ فرقی نکرده. وقتی رسیدیم خانه , دلم می خواست خودم را بکشم.
1988/ رابرت ردفورد
اسپنسر (تریسی) یک آمریکایی نمونه ای بود. هیچ وقت شیک نمی کرد.ساده ساده بود.
آوریل 1969/ کاترین هپبورن
چارلتون هستن کلاه گیس دارد. در مردی برای تمام فصول (روی صحنه) نقش مرد بی مویی را داشت.جای آنکه بدون کلاه گیس بازی کند, روی سرش کلاه گیس بدون مو گذاشت.
ژانویه 1989/ داستین هافمن
قرار است اینجا راجع به شوخ طبعی جذابیت خونگرمی و استعداد او حرف بزنم... اینجا هم باید نقش بازی کنم !
آوریل 1987/ برت لنکستر در مراسم بزرگداشت کرک داگلاس
(( وقتی بزرگ شدم ، باز هم دلم می خواهد کارگردان بشوم ! ))
استیون اسپیلبرگ
.....................................................
(( اگر زمانی عاشق کسی شدید ، برای همیشه دوستش خواهید داشت ، فقط شاید نه به اندازه نفر بعدی ! ))
وارن بیتی
....................................................
همه آنچیزی که استانیسلاوسکی گفته این است : (( کلی گویی نکنید ! ))
آنتونی هاپکینز
(( همیشه بیشتر از درآمدم خرج کرده ام . وقتی درآمدم هفته ای 100 دلار بود ، دویست دلار خرج می کردم ... همیشه به اعتبار درآمد آینده ام قرض می گرفتم . به همین دلیل من تنها کسی نیستم که از موفق شدنم خوشحال می شوم ! ))
لارنس هاروی
............................
(( مرد فوق العاده ای است . آدم از او بی ادب تر ندیده ام - جتی خروشچف ! همسرم (جون وودوارد ) را جون صدا می کند ! ))
پل نیومن ( درباره جک وارنر )
.......................................
(( فیلم حقیقت است ، 24 بار در ثانیه ! ))
ژان لوک گدار
توصیه های بازیگری
به طور کلی بازیگری چیزی ست که بیشتر مردم فکر می کنند از پسش بر نمی آیند ولی صبح تا شب دارند انجامش می دهند. ظریف ترین بازی ای که در تمام عمرم دیده ام بازی مردم عادی بوده که تلاش می کردند احساسی را که ندارندنشان دهندیا چیزی را پنهان کنند.این چبزی ست که همه از همان بچگی یاد می گیرند.
مارس1972/ مارلون براندو
ساده باش. صورتت را خالی نگه دار موسیقی و داستان پرش می کنند.
مه 1983/ اینگرید برگمن به دخترش ایزابلا روسلینی
فرقش چیه که چطور انجامش بدهی? فقط باید تا وقتی که با ماهیت موقعیت صحنه جور در می آید ادامه بدهی.
مارس1981/ رابرت دنیرو
مربی پیر درام من همیشه می گفت :"خودت را به کاری مشغول نکن. همانجا بایست" گاری کوپر هم هم از بیکار ایستادن نمی ترسید.
سپتامبر 1985/ کلینت ایست وود.
هرچه کم کارتر باشی بهتر کار می کنی
اوت 1985/ مارچلو ماسترویانی
سر موقع بیا جمله هایت را حفظ کن و مواظب باش به بازیگرهای دیگر تنه نزنی
به نقل از چارلتون هستن سپتامبر 1982/اسپنسر تریسی
(( تنها نکته جالب سینما برای من این بودکه توانستم با آن به جز مغازه خیاطی و آرایشگاه هم پشت سرم را ببینم ! ))
سر جان گیلگاد
...........................................
(( سالهاست که دیگر فیلمسازی برایم جدی نیست . از آن زمانی که در فیلمی با گریر گارسن همبازی بودم و 125 برداشت تکرار شد تا او بتواند بگوید : نه ! ))
رابرت میچم
.............................................
(( الیزابت دختر زیباییست اما غبغبش دو طبقه است و سینه بیش از حد بزرگ و پاهای نسبتا کوتاه دارد . بنابراین نمی توانم او را زیباترین موجودی که در تمام عمرم دیده ام توصیف کنم ! ))
ریچارد برتن ( درباره همسرش! : الیزابت تایلر )
برناردو برتولوچی
برتولوچی بیشتر یک گنگستر است تا کارگردان سینما. اویکی از دشمنان من است.
1986/ ماریا اشنایدر
توضیح: (ماریا اشنایدر بازیگر زن فیلم آخرین تانگو در پاریسهرگز برتولوچی را به دلیل شرکت دادن او در این فیلم جنجالی نبخشید.)
برتولوچی خیلی حساس استاما به موفقیت آلوده شده. او دوست دارد تصویرش روی جلد باشد.
ژانویه 1979/ مارلون براندو
از نظر من برتولوچی یک تابع ریاضی است. تنها راهی که می توانم او را تعریف کنم همین قیاس با ریاضی و کلمه " تابع"
است-جمعتفریقضرب و هر چیزی که در نتیجه آن اعداد تغییر کنند.و وقتی این تابع ریاضی عشق باشدکرکره پشت پنجره
ها در و دیوارهاشخصیت هالباس ها و خلاصه همه چیز تحت تاثیر آن پوست می اندازدو متحول می شود. عددها
زیادندولی چیزی که اهمیت داردتابع است.
نوامبر1990/ دبرا وینگر
خیانت به همسر
این بازی است که هرگز در آن شرکت نمی کنم.
سپتامبر 1964/ سوفیا لورن
چرا با همبرگر پرسه می زنید وقتی در خانه استیک دارید.
ژوئن 1971/ پل نیومن
مردها اگر با مریلین مونرو هم ازدواج کنند-با یک دختر زشت روی هم می ریزند.
ژوئن 1978/ جورج جونز
آن لحظه ای که فکر خیانت به همسر به ذهنت برسد دیگر هیچ چیز ارضایت نمی کند
ریچارد برتن/1963
نمی توانم تحمل کنم که شوهرم خیانت کار باشد .من راکول ولش هستم-می فهمی?
1973/ راکول ولش
(( اسم واقعی دوک ( جان وین ) ماریون موریسن بود . داشت آلامو را در تگزاس می ساخت . لارنس هاروی داشت روی خاکریزی راه می رفت . دوک سرش داد کشید : خدای من ، نمی توانی مردانه راه بروی ؟ و لاری خم شد طرفش و گفت : با منی ، ماریون ؟! ))
رابرت میچم
خوش گذرانی
من خودم را خوش گذران نمی دانم. آن چیزهایی را که در روزنامه ها می خوانید؛ زیاد جدی نگیرید.من که نمی گیرم
آوریل 1982/ وارن بیتی
من یک عاشق پیشه بزرگم-نه یک آدم هرزه
1966/مایکل کین
هیچ وقت از ته دل خوش گذران نبوده ام.خوش گذرانی همیشه عیب هایی هم دارد.
ژوئیه 1990/ آنجلیکا هیوستن
(( این که می گویند توطئه ای در کار بوده تا اورسن ولز دیگر فیلم نسازد ، واقعیت ندارد . مشکل فقط این بود که بعد از آن شروع فوق العاده دیگر هیچ وقت نتوانست خودش را راضی کند . اشتباه خودش بود ــ انضباط شخصی نداشت ... ))
رابرت وایز ، کارگردان ( تدوین گر همشهری کین )
دوران کودکی
-ما خیلی فقیر بودیم ؛ مادرم استطاعت به دنیا آوردنم را نداشت .خانم همسایه مرا زایید
دسامبر 1974/ مل بروکس
دهه 1930 ؛ پدر و مادرم و خواهرم و خودم برای پیدا کردن کار این طرف و آن طرف می رفتیم.مردم راست راستی در مرغدانی زندگی می کردند.
اکتبر 1984/ کلینت ایست وود.
وقتی ده ساله بودم؛ سه تا مادر داشتم ؛ پنج تا مدرسه ابتدایی و ده تا خانه .
نوامبر1988/ تام هنکس
آن قدر لاغر بودم که اسمم را گذاشته بودند(لاغر مردنی) –چوب خشک .مثل یک دختر عرب بلند,لاغر؛ زشت و سیاه بودم. قیافه عجیبی داشتم. همه صورتم چشم بود. گوشت روی استخوانم نبود.
اوت 1964/ سوفیا لورن
تا قبل از 10 سالگی هرگز توالتی ندیده بودم. 20 سال اول زندگیم را تقریبا همیشه گرسنه بودم
1990/ آنتونی کوئین
ارتش
وانمود کردم روان پریش هستم و ارتش را فریب دادم.فکر می کردند دیوانه ام. وقتی فرم ها را پر می کردم جلوی(نژاد)
نوشتم:"انسان".جلوی رنگ نوشتم:"بستگی دارد .
ژانویه 1979/ مارلون براندو
به ارتش بپیوندید, دنیا راسیاحت کنید, با آدم های جالب آشنا شوید-و آن ها را بکشید.
سپتامبر1990/وودی آلن
به جز 16 هفته آموزش مقدماتی ؛ بقیه خدمت سربازی ام را در استخر شنای پادگان گذراندم.
فوریه 1974/ کلینت ایست وود
سیاستمدارها
یک ربع در کاخ سفید پیش جیمی کارتر بودم.خدای من خیلی سخت بود.ولی این مشکل من است , نه او.
ژانویه 1983/پل نیومن
واقعا باید تمام سیاستمدارها را بازیگر دانست.
مارس1972/مارلون براندو
رئیس جمهورها بلایی را که سر زنشان نیاورده اند؛سرمملکت می آورند
دسامبر1974/مل بروکس
در چشم هایشان هیچی دیده نمی شود.همه شان جوری حرف می زنند انگار برای یک جمعیت 40000 نفری سخرانی می کنند
دسامبر1974/ رابرت ردفورد.
حرف های ریگان را گوش می کنم و دلم می خواهد بالا بیاورم.
دسامبر1981/ هنری فاندا
عشق
آدم برای ماجراهای عاشقانه هیچ وقت زیادی پیر نیست.
مه 1974/اینگرید برگمن
عشق برزگترین انگیزه است-نه فقط رابطه جنسی.
1966/مایکل کین
در هریک از فیلم ها چیزی هست که عاشقش هستم-یک اسلحه
ژانویه 1988/آرنولد شوارتزینگر
وقتی عاشق بودم؛عشق اشتیاقی بود که مرا تنها و کسل برجا گذاشت.
مه 1974/جین فاندا
کمدی
نمی توانم فیلم کمدی بازی کنم
ژانویه 1979/ مارلون براندو
وقتی فیلم کمدی می سازید؛ سرمیز بزرگترها ننشسته اید, سر میز بچه ها نشسته اید
آوریل 1978/ وودی آلن
کمدی من مثل سر خوردن روی طناب احساسات است
اکتبر 1982/ رابین ویلیامز
تنش برای خنداندن مردم فوق العاده است.
1990/جان کلیز
(( ما همه دزدیم ! ولی اگر باهوش باشیم از کارگردان های بزرگ می دزدیم ، آن وقت می توانیم بگوییم که این تأثیرپذیری است ! ))
کریشتف کیشلوفسکی
.................................
(( از فیلمنامه خواندن متنفرم ! اصلا جالب نیست . عکس ندارد ! ))
بئاتریس دال
پول
اگر تی شرت های پاره ای با مارک براندو می فروختم؛ می توانستم پول بیشتری به دست بیاورم.تی شرت براندو یک میلیون فروش می رفت.
فوریه 1966/مارلون براندو
در جایی که از آن آمده ام؛ اگر قرار است پولی در بیاید؛ سوالی نمی پرسی. راه می افتی و پول را در می آوری.
مه 1973/ جیمز کاگنی
هولناک ترین کارهای کثیف را انجام داده ام ؛ همه اش به خاطر پول- آن هم وقتی که صفرها خیلی وسوسه کننده اند.
اوت 1984/ ریچارد برتن
برای پول هر کاری انجام می دهم –حتی معاشرت با کارگزارم.
1969/ وینسنت پرایس
همیشه شم تجاری خوبی داشته ام-ولی نه برای درست خرج کردن-پدرم تا زمانی که زنده بود عادت داشت پول توجیبی بفرستد.من هم این جوری ترجیح می دادم.
1987/ کاترین هپبرن
امضا
بعد از این که یک بار توی توالت عمومی یک نفر با قلم و کاغذ به سراغم آمد دیگر امضاء دادن را ترک کردم .مانده بودم که اول دستم را بشویم یا با طرف دست بدهم
آوریل 1983/ پل نیومن
امضاء دادن واقعا احمقانه است
مه 1979/ جون وودوارد
یک بار عده ای برای امضا دنبالم کردند گفتم :(بزنید به چاک).گفتند: پررو نشو هر چی داری از ماست. من هم گفتم: به جهنم
نوامبر 1962/کاترین هپبرن
همیشه عادت داشتم به اسم کرک داگلاس یا گاری کوپر امضاء کنم
1989/ رابرت میچم
"من به این مساله اینطور نگاه می کتم؛ برای اینکه مردم روی پرده سینما شما را دوست داشته باشند، باید فرد ایده آل آنها باشید. نیازی نیست که حتما شوالیه ای خوش قیافه و سوار بر اسب سفیدی باشید، ولی باید آن کسی باشید که با توصیف آنها از یک آدم خوب منطبق باشد." (گری کوپر)
"تنها چیزی که به مردم بدهکارید، بازی خوب است." (هامفری بوگارت)
"زمانی واقعا ستاره سینما شده اید که حتی در کراچی پاکستان مردم بدانند اسمتان چطور نوشته می شود!" (هامفری بوگارت)
اولین بار جک نیکلسن را در جشنواره پزارو دیدم؛ سال ....آه, 1965 .هر دوی ما دنبال یک دختر افتاده بودیم.و از آن جایی
که دختره نه من را خواست نه جک را؛ با هم دوست شدیم....
مه 1981/ برناردو برتولوچی
هیچ وقت از شب افتتاحیه جشنواره ها خوشم نیامده , مثل جشن های جمع آوری اعانه
هستند و فیلم هایی هم که نشان می
دهند....معمولا یک چنین اسمی دارند؛ مرد فرانسوی کوچولوی من چقدر خوشمزه بود.فیلم هایی که تقریبا همه خوش شان
بیاید.لاقل یک کمی.
1985/ مارتین اسکورسیزی