تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: راهنمای فیلم کمدی
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2

باند   The Bond  محصول 1918

کارگردان : چارلی چاپلین

بازیگران : چارلی چاپلین - ادنا پورویانس - سیدنی چاپلین - آلبرت آستین

این فیلم کوتاه  11 دقیقه ای  به معرفی انواع باند ها می پردازد و برای هرکدام از انواع باند یک قسمت کوتاه 2 - 3 دقیقه ای اختصاص میابد .

باند دوستی - باند عشق - باند ازدواج - و در نهایت  باند آزادی !

تماشای این فیلم بر هر چاپلین دوست غیرتمندی لازم بلکه واجب است .

خوشی یک روز   A  Day's  Pleasure    محصول 1919

چارلی تصمیم می گیرد 1 بار هم که شده با همسر و 2 فرزندش به گردش برود . اما مشکلات درست از لحظه ی نخست شروع می شوند . همه چیز ساز ناکوک می زند . انگار انسانها و اشیا با هم تبانی کرده اند که این گردش رویایی به کابوس تبدیل شود .

البته این کابوس دلهره آور نیست . در ظاهر داریم یک فیلم کمدی کلاسیک ناب تماشا می کنیم . اما در حقیقت تقلای یک انسان را برای گذران زندگی در جامعه مدرن شاهد هستیم . از این حیث با یک تراژدی از چاپلین مواجهیم .

ساخته شدن  این فیلم  , 17 سال پیش از عصر جدید نشان از آن دارد که نه تنها تقابل انسان و ماشین ( از خودرو گرفته  تا صندلی تاشوی سفری ) دغدغه ی ذهن چاپلین بوده  ,  بلکه عدم تعامل صحیح میان انسانها در جامعه ای مدرن هم مشغله فکری او بوده است .

این روز می تواند به همه ی زندگی بشر معاصر در فرم های گوناگون تعمیم پیدا کند .

روز پرداخت    (  Pay Day )    محصول  1922

روز پرداخت حقوق کارگران فرا رسیده است . چارلی با پول دریافتی ,  دور از چشم همسرش ,  برای تفریح بیرون می رود و درگیر ماجراهایی می شود . او همین روزها  دلباخته دختر رئیس خود نیز شده است ...

  آخرین فیلم کوتاه چاپلین که آن را  برای کمپانی فرست نشنال ساخت .

بی حوصلگی در ساخت این فیلم مشهود است . انگار ذهن او در دوردست پرواز می کند و ظرفیت های یک فیلم 2 حلقه ای  ( حدودا 20 دقیقه ای ) برای ایده های سینمایی اش  دیگر جوابگو نیست .

اما شاید او اشتباه کرده باشد . ایکاش با تجربه اندوخته از پس ساخت 70 فیلم کوتاه و نیمه بلند تا این مقطع ,  به خلق آثار کوتاه ادامه می داد .

روز پرداخت به لحاظ بدی به پای فیلم مابعد خود ( زائر – 1923 ) نمی رسد . چاپلین خود توقعات را با ساخت چندین فیلم درخشان بالا برده بود . اگر نه ارائه روز پرداخت چند سال قبل تر یک موفقیت محسوب می شد .

حال و هوای فیلم بی تاثیر از زندگی شخصی چاپلین نبوده است . او در 1922 ( موقع ساخت این فیلم ) به تازگی از همسر اولش ( میلدرد هریس ) جدا شده و زندگی بی قیدی را تجربه می کند . با آنا پاولووا , پولا نگری ,   پگی هاپکینزجویس و ادنا پورویانس  ارتباط دارد . ماه هاست که فیلمی نساخته و تمام وقت خود را در مهمانی ها و شب نشینی ها و به گشت و گذار می پردازد . گویی سینما را فراموش کرده است .

شاید تنها عاملی که چاپلین را به ساخت این فیلم واداشت,   نزدیک شدن موعد اتمام قراردادش با فرست نشنال بود . وگرنه این روند ادامه پیدا می کرد .

رکودی که از 1921 تا 1924 بر زندگی سینمایی چارلی چاپلین حاکم بود را به آرامش قبل از توفان هم می توان تشبیه کرد . احتمالا  او داشته خود را برای یک پرواز بلند  آماده می کرده است .

سانی ساید     Sunnyside

کارگردان : چارلی چاپلین

بازیگران : چارلی چاپلین - ادنا پرویانس

محصول 1919 فرست نشنال

3 حلقه ( معادل 30 دقیقه ) صامت

در دهکده سانی ساید چارلی بعنوان کارگر مزرعه – پیشخدمت هتل – بقال – چوپان و خدمتکار خانه انجام وظیفه می کند  و مدام از طرف ارباب خود اردنگی می خورد و شماتت می شود .

در این میان ادنا ( دختر همسایه ) نیز توجه او را جلب کرده و چارلی باید برای نیل به هدف در چند جبهه همزمان بجنگد :

1-     از کار بزند و سر رئیس خود شیره بمالد .

2-     حضور و غیاب پدر دختر را زیر نظر بگیرد تا در وقت مقتضی به خانه ی او تردد کند .     

3-     برادر عقب افتاده ادنا را دست به سر کند و او را به دنبال نخود سیا بفرستد .

4-     با رقیبی سرسخت ,  پولدار و خوش مشرب  مقابله کند .

 در نهایت و پس از طی مرارت های بسیار او موفق می شود . اما ابهام  اینجاست که معلوم نیست این موفقیت در واقعیت رخ داده  یا  نه !

 سانی ساید شروع یخی دارد اما خیلی زود گرم می شود ( در عرض 1 دقیقه ) و اوج می گیرد . فیلم تا حدودی دو پاره به نظر می رسد . در نیمه اول چارلی را در مشاغل مختلف  می بینیم  و در نیمه دوم تمرکز روی ماجرای عاشقانه است .

هرکدام از شغل هایی که چارلی در این فیلم , سرسری نوکی به آن زده ,  می توانست دستمایه فیلمی جداگانه قرار گیرد و قوام بیشتری بیابد  . چاپلین خود نیز متوجه این افراط شد و در تدوین نهایی ,  صحنه مربوط به سلمانی را کلا حذف کرد .

سکانس حذف شده فیلم سانی ساید که چارلی در آن به کوتاه کردن موی فردی بینوا می پردازد  , ناخواسته و ندانسته  تمرینی بود برای صحنه ای که 21 سال بعد در دیکتاتور بزرگ ساخته شد . یکی دیگر از دلایل حذف این صحنه احتمالا ناهنجاری و خشونت آن بوده که مغایر فانتزی فیلم تلقی شده .

درخشان ترین لحظات فیلم سکانس رویاست که در یک سوم آغازین آن اتفاق میفتد . چارلی در حال گاوچرانی تصادفا به دره ای نه چندان عمیق پرت می شود و از هوش می رود . او خواب می بیند که فرشتگان دور او جمع شده اند و رقص کنان به بازی و شادی می پردازند .

برای لحظاتی مزارع کسل کننده سانی ساید از دید چارلی شبیه بهشت می شود  اما طنز قضیه این است  که حتی آنجا هم کاکتوسی برایش مزاحمت ایجاد می کند .

افسوس که این صحنه خیلی کوتاه است . اینجا برخلاف سکانس رویا در فیلم پسربچه (1921) از تقابل خیر و شر خبری نیست . شروری وجود ندارد . هرچه هست خیر و نیکی و محبت است !

ساخت این فیلم حدود 6 ماه طول کشید .  از اواخر 1918 تا اواسط  1919  و چند بار در تولید آن وقفه پیش آمد . در فیلم    " چگونه میتوان فیلم ساخت ؟ "    که مستندی ساخته چاپلین درمورد خودش و رویه فیلمسازیش در هالیوود حد فاصل نوامبر 1917 تا دسامبر 1918است ,  صحنه ای وجود دارد که کارگردان بزرگ ( چارلی چاپلین ) در حال گرفتن تست بازیگری از چند دختر جوان و جویای نام است . برخی از آنها  در سکانس رویای فیلم سانی ساید   در نقش فرشته ظاهر شدند .

مهاجر    Immigrant

نویسنده و کارگردان : چارلی چاپلین

بازیگران : چارلی چاپلین – ادنا پرویانس – اریک کمبل – آلبرت آستین – هنری برگمن

2 حلقه ( 20 دقیقه ) -  محصول میوچوال – 1917

مهاجران با کشتی عازم آمریکا هستند .  در طی مسیر حوادثی رخ می دهد :

چارلی  در قمار از اوباش برنده می شود . سردسته آنها که در قمار باخته است ,   پول های یک زن مسن را سرقت می کند . زن مسنی که ناخوش است و دخترش ( ادنا پرویانس ) توجه چارلی را به خود معطوف کرده . چارلی پول هایی را که برده  , از سر دلسوزی در اختیار دختر قرار می دهد . ماموران کشتی که چارلی را زیر نظر گرفته اند ,  تصور می کنند که او قصد زدن جیب دختر را دارد اما حقیقت آشکار می شود .

کشتی به مقصد می رسد و مسافران منتظر پیاده شدن و قدم گذاردن در خاک آمریکا هستند . در حالی که با طنابی کلفت به بند کشیده شده اند نظاره گر مجسمه آزادی هستند ...

چارلی بی کار , گرسنه ,  خسته و بی پناه در خیابان گام برمی دارد . تصادفا پولی پیدا می کند که در حد یک پرس  خوراک لوبیا ست . به رستوران مجاور می رود . در آنجا برحسب اتفاق ادنا را میبیند که به تازگی مادرش را از دست داده  و حالا انگار روزگارشان  مشابه است . چارلی می خواهد میز را حساب کند و برود اما پولی که پیدا کرده بود تقلبی از کار در می آید و سرگارسون رستوران ( اریک کمبل ) یقه اش را می گیرد .

یک کارگردان تئاتر توجهش به چارلی و ادنا جلب می شود .  پیش  آنها می آید و کمی برایشان در باب هنر  سخنرانی می کند  . آنها به اتفاق رستوران را ترک می کنند در حالی که پول غذای مهاجران را آقای کارگردان تقبل می کند .

چارلی و ادنا ,  زیر باران شدید ,  به کلیسا می روند تا آیین عقد را به جا آورند .

یک فیلم کوتاه درخشان که از حیطه ی کمدی های بکوب بکوب رایج ( اسلب استیک ) پا را فراتر می نهد و آشکارا بالاتر و والاتر  قرار می گیرد .

شاید هیچ کجا در تاریخ سینما نتوانیم مفهوم طنز را با این ایجاز در نمایی چند ثانیه ای بیابیم ( مجسمه آزادی و توده ای از انسانهای مفلوک و به بند کشیده شده ! )

"مهاجر"   از نظر جامعه شناسی نیز شایان توجه است . این جا شاهد یکی از اولین فیلم های ساخته شده در هالیوود هستیم که سوژه ی اصلی آن مهاجرت است . طنز فیلم  در سکانس رستوران به اوج می رسد . آنجایی که  با مشتری مستی مواجهیم که تنها 10 سنت از حساب پرداختی خود را کم آورده است . گارسون ها ابتدا متین و موقر از او می خواهند که وجه مربوطه  را کامل پرداخت کند  . اما وقتی او گستاخانه برخورد می کند ,  دمار از روزگارش در می آورند و له و لورده اش می کنند . هیچ کس هم به داد او نمی رسد .

در 1917 کم کم وقت آن فرا رسیده بود که نگاه انسانی چاپلین در فیلم هایش نفوذ کند .  همدلی و حس مسئولیت  چارلی در قبال  ادنا  در کشتی ,  که پول باد آورده را به او می بخشد ,  شاید تا حدودی خام جلوه کند . اما چند سال بعد در  1931 همین نگاه در نهایت پختگی دستمایه فیلمی ارزشمند و موثر قرار می گیرد به نام  روشنایی های شهر .

 

معالجه (درمان)      Cure

کارگردان : چارلی چاپلین

بازیگران : چارلی چاپلین – ادنا پرویانس – آلبرت آستین – اریک کمبل

محصول میوچوال – دوحلقه – 1917

 

چارلی , مست و خراب به یک بنگاه درمان اعتیاد به الکل مراجعه می کند که با آب معدنی و طب سنتی مراجعان را درمان می کنند .

این مرکز درمانی ,  خصوصی است و مخصوص افراد متمول بنا شده است . به همین دلیل امکانات ویژه ای را در اختیار آنها قرار می دهد . مثلا اینکه چشمه ای از آب معدنی در وسط حیاط آن قرار دارد و  قسمتی نیز برای سونا و حمام بخار و ماساژ در نظر گرفته شده  و  هر فرد برای خودش اتاق جداگانه ای دارد و خلاصه اصلا شبیه یک هتل است .

چارلی از قبل هماهنگ کرده تا در جهت اطمینان مقداری مشروب برای او به داخل هتل قاچاق کنند . مسئولان هتل که پی به ماجرا برده اند نوشابه های ممنوع را دور می ریزند اما چون خود آنها نیز مست هستند  , مشروبات را در مخزن اصلی  آب معدنی قاطی می کنند که هدر نرود !

لذا پس از مدتی همه کسانی که مراحل درمان را با موفقیت تا به این جا طی کرده بودند  , دوباره به وضعیت اول بازمی گردند و همه جا به آشوب کشیده می شود ...

 

از بهترین فیلم های کوتاه چاپلین که آن را در اوج ساخته. انگار خودش  هم همزمان با  ساخت  فیلم کیف کرده است . حتی اینجا هم که ظاهرا شاهد یک کمدی اسلپ استیک هستیم  , طنز فیلم خودنمایی می کند : وای به روزی که بگندد نمک  !

در معالجه از یکی از عناصر اصلی کمدی های بزن بکوب یعنی  " پرتاب کیک"  خبری نیست . تدوین فیلم بسیار پرشتاب است و ریتم آن گاهی  انسان عصر دیجیتال را مبهوت میکند و او را به یاد کلیپ های روز می اندازد که در آنها تقطیع تصاویر بسیار سریع صورت می گیرد . به حدی که در سکانس پایانی ,  تصاویر حالتی انتزاعی و سوررئال می یابند و انسانها انگار دارند واقعا در قاب تصویر پرواز می کنند .

از لحظات به یاد ماندنی این  فیلم یکی آنجاست که چارلی وقتی هوشیار می شود ,   ریتم جهان برایش کند و کسالت بار جلوه می کند و همه چیز را اسلو موشن می بیند .

این فیلم بعد از خیابان آرام و قبل از مهاجر ساخته شده است . 

 

خیابان آرام    Easy Street

کارگردان : چارلی چاپلین

بازیگران : چارلی چاپلین – ادنا پرویانس – اریک کمبل

محصول میوچوال 1917

 

چارلی قصد دارد پول های جمع آوری شده در صندوق اعانه کلیسا را بدزدد اما تحت تاثیر موعظه کشیش و موسیقی کلیسایی و فضای روحانی و ضمنا وجنات دختر شاغل در کلیسا قرار می گیرد و منصرف می شود . پس از کشمکشی درونی با سرنوشت به نیروی پلیس ملحق می شود و برای سرکوب اراذل به خیابان آرام مامور می شود .

خیابانی که توسط یک لات  قلچماق و دار و دسته اش قرق شده است و اوباش از مردم باجگیری می کنند . سرانجام چارلی با زیرکی موفق می شود آرامش را به خیابان آرام برگرداند و مجرمان را به راه راست هدایت کند .

شارلوت که حتی در کلیسا هم دست از شیطنت برنمی دارد , متحول می شود . دفعه قبل که کشیشی در فیلم پلیس ( 1916 ) او را به راه راست هدایت کرده بود , چارلی او را به ریشخند گرفته بود اما این بار نه .
از نکات جالب فیلم ابراز همدردی چارلی با همسر لات محل است که او را در حین سرقت میابد اما پس از آنکه اندکی به درد دل او گوش می دهد , خود , شخصا آذوقه و ارزاق را برای او سرقت می کند تا عدالت را جاری سازد !
از لحظات به یادماندنی این فیلم , درگیری چارلی با سردسته اراذل ( اریک کمبل ) است که با توجه به جلوه های ویژه غیر رایانه ای در هالیوود 1917 می توان آن را سکانسی شاخص در کمدی کلاسیک دوره صامت به حساب آورد .
اریک کمبل با آن ظاهر وحشتناک در این فیلم بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت . او جزئ گروه بازیگران کمپانی میوچوال بود و پیشتر هم در 7 فیلم برای چاپلین بازی کرده بود . در 20 دسامبر همان سال در 38 سالگی در تصادف خودرو کشته شد .
آخرین تصاویری که از او ثبت شده , مربوط است به سکانسی در فیلم "چگونه می توان فیلم ساخت" .

 

ماجراجو     Adventurer

کارگردان : چارلی چاپلین

بازیگران : چارلی چاپلین – ادنا پرویانس – اریک کمبل

محصول میوچوال 1917

2 حلقه – صامت

 

چارلی ,   بزهکار فراری در تپه های مشرف به دریا از چنگ ماموران پلیس می گریزد اما به علت درگیری با یک گردن کلفت مزاحم ( اریک کمبل )  ,  بیهوش می شود . دختری ثروتمند ( ادنا پرویانس ) و خانواده اش به پاس قدردانی از چارلی که آنها را از غرق شدن نجات داده مراقبت از او را به عهده می گیرند .

چارلی پس از بهبودی مدتی را در منزل مجلل آنان به عیش و نوش می پردازد . اما همان فرد مزاحم باز هم هم سر و کله اش پیدا می شود و ماهیت ولگرد  را بر ملا می کند . پلیس برای دستگیری چارلی به آنجا یورش می برد . اما او می گریزد .

 

از فیلم های صرفا سرگرم کننده چاپلین  که هزینه هنگفتی روی دست کمپانی گذاشت . نیمه اول فیلم تماما در لوکیشن خارجی فیلمبرداری شده است . دوازدهمین و  آخرین ساخته چاپلین برای میوچوال .

فیلم از انسجام لازم برخوردار نیست و در قیاس با آثار پس و پیش از خود ,  پایین تر قرار می گیرد . ماجراجو  شوخی های درخشان فراوانی دارد اما کلیت آن را نمی توان از بهترین  آثار کوتاه چاپلین دانست .

حرکات چالاک و ظریف چارلی در تپه ها برای فرار از افراد پلیس در ابتدای فیلم   و صحنه تعقیب و گریز چارلی با ماموران قانون در منزل ادنا در  لحظات پایانی که با مهارت تمام ساخته شده اند ,  در یاد می ماند . اما جذاب ترین قسمت فیلم آنجایی است که چارلی برای رد گم کردن , با اضافه کردن ریش و سبیل به عکس خود که به عنوان مجرم فراری تحت تعقیب در روزنامه ای چاپ شده , آن را به تصویر اریک کمبل تبدیل می کند تا خود را از مظان اتهام برهاند .     

 


  وجوه تشابهی بین ماجراجو ( 1917)  و فیلم دیگری از چاپلین به نام زائر ( 1923 ) وجود دارد . از جمله اینکه در هر دو , چارلی در نقش تبهکاری با لباس مخصوص زندانیان ظاهر می شود که از زندان گریخته . گاهی اوقات عکس های این دو فیلم به اشتباه مورد استفاده قرار می گیرند . روی لباس چارلی در فیلم زائر ,  عدد 23 درج شده و به این طریق می توان بین تصاویر این دو فیلم تمایز قائل شد .

طبقه ی بی کار    Idle Class

کارگردان : چارلی چاپلین

بازیگران : چارلی چاپلین – ادنا پرویانس

موزیک از چارلی چاپلین

محصول فرست نشنال  1921

سه حلقه 32 دقیقه صامت

 

زندگی چارلی ولگرد و فردی ثروتمند که نقش او را نیز چاپلین  به عهده دارد  , در نقطه ای تلاقی می کند . شباهت میان این دو باعث دردسر می شود بخصوص در ارتباط با همسر فرد ثروتمند ( ادنا پرویانس ) .

 فضای فیلم افسرده است و آن طراوت و شادابی کارهای 2-3 سال قبل تر چاپلین را ندارد . به نظر می رسد موزیک هم   حال و هوای فیلم را سنگین کرده باشد .

جدای از آن ,  موقعیت های طنز فیلم بکر و  اورژینال نیستند . اساس ماجرا یعنی حضور چاپلین در دو نقش هم پیشتر در 1915 دستمایه فیلمی قرار گرفته بود به نام شبی در نمایش  و پس از آن هم در دیکتاتور بزرگ همینطور .

جذاب ترین لحظات فیلم آنجایی است که ادنا همسرش را رها کرده و به گردش رفته . تنها یادداشتی برای او گذاشته به این مضمون که ... مواظب خودت باش و مشروب نخور!   چارلی ثروتمند را می بینیم که نامه را می خواند و به دوربین پشت می کند و شانه هایش می لرزد و ما تصور می کنیم اندوهگین و دلتنگ است . بعد برمی گردد در حالیکه در این لحظات داشته بطری  را تکان می داده و آن را آماده می کرده است و نه تنها نگران نبوده ,  که بسیار هم سر حال است و خوش خوشانش شده است  و از همان لحظه شروع به نوشخواری می کند .

در بین سیاهه بازیگران فیلم به اسم لیتا گری ( همسر دوم چاپلین ) هم بر می خوریم که 3 سال پس از این فیلم ازدواج کردند . در هنگام ساخت این فیلم چارلی و مادر لیتا  رابطه نزدیکی داشتند .

درمورد این فیلم هم عکسی وجود دارد که  به اشتباه  استفاده می شود . چون در سکانسی از این فیلم چارلی گلف بازی می کند ,  عکسی از چارلی و اریک کمبل در حال بازی گلف به غلط به این فیلم منتسب می گردد . در حالی که اریک کمبل نمیتوانسته در این فیلم حضور داشته باشد چون سه سال و نیم قبل از آن از دنیا رفته بوده . بطور اخص در کتاب سرگذشت من با ترجمه جمشید نوایی ( چاپ دهه 1360 ) این اشتباه صورت گرفته . آن عکس مربوط به فیلمی است که هرگز کامل نشد . تنها قسمت هایی از آن ,  از جمله همین قسمت بازی گلف چاپلین با کمبل در فیلم  چگونه می توان فیلم ساخت  گنجانده شده است .  

        


.

زائر    Pilgrim

کارگردان : چارلی چاپلین

بازیگران : چارلی چاپلین – ادنا پرویانس – سیدنی چاپلین

محصول 1923 فرست نشنال  - 59 دقیقه ( معادل 6 حلقه ) –  صامت

 

چارلی , مجرمی فراری ست که از زندان گریخته و با سرقت لباس یک کشیش ,  با هویت مبدل در جامعه پرسه می زند . او سرانجام رسوا  و به مکزیک تبعید می شود . اما آنجا هم برای اقامت او مناسب نیست . پس , خط مرزی را می گیرد و روی آن به مسیر نامشخص اش ادامه می دهد .

 این آخرین فیلم چاپلین برای فرست نشنال خیلی کشدار است و بیننده نمی تواند آن را راحت تماشا کند . ایده اصلی جذاب است ,  اما فقط همین !

شوخی با مذهب در این فیلم خشم کلیسا را برانگیخت و از نمایش آن در چند ایالت جلوگیری شد . غیر از خود چارلی که با لباس یک کشیش همه جور شیطنتی می کند ,  کشیش دیگری که اینجا تصویر می شود هم مساله دارد .

در زائر شاهد آخرین حضور همزمان چارلی چاپلین و ادنا پرویانس در قاب تصویرهستیم . البته  ادنا پرویانس پس از این فیلم  در همین سال در زن پاریسی هم  نقش اصلی را ایفا کرد اما بازیگر مقابلش آدولف منجو بود . چاپلین تنها کارگردانی آن را به عهده داشت . پس از آن هرگز کسی ندانست بر سر او چه آمد .  تا اینکه در 1958 در 63 سالگی درگذشت . چند نامه از او به چاپلین در سالهای انزوایش موجود است که بیانگر تنهایی و ناخوشی اوست . خود چاپلین در خاطراتش از پرداختن به رابطه اش با او ( به عنوان مهمترین بازیگر زن آثارش که در 34 فیلم همکاری داشتند و تقریبا 10سال باهم زندگی کردند  ) طفره رفته است . این که چه اتفاقی افتاد که ناگهان او خانه نشین شد و نه تنها در کارهای چاپلین ,  که در هیچ فیلم دیگری ظاهر نشد  , در هاله ای از ابهام است . ( نام او به اشتباه در لیست بازیگران 3 فیلم دیگر آمده که درست نیست . )

گفته می شود در 1926 در فیلمی به کارگردانی جوزف فن استرنبرگ به نام زنی از دریا  ایفاگر نقش اصلی بوده اما چاپلین بعنوان تهیه کننده و صاحب اثر ,  بنا به دلایلی نه تنها جلوی پخش آن را گرفته  , بلکه تنها نسخه فیلم  را نابود کرده است . چون این فیلم اصلا دیده نشده ,  نمی توان درمورد چیستی آن اظهار نظر نمود .

در 1959 چاپلین زائر  را مجددا تدوین کرد و برای آن  موسیقی در نظر گرفت و ترانه ای برای آن سرود که توسط  مت مونرو خوانده شد . 

به فاصله تنها دو سال پس از زائر  جهشی بلند در کارنامه چاپلین صورت گرفت.  او با ساخت جویندگان طلا وارد مرحله جدیدی در زندگی هنری خود شد و فصلی مهم را در سینما به نام خود رقم زد .  

 

پلیس

کارگردان : چارلی چاپلین

بازیگران : چارلی چاپلین – وسلی راگلس – ادنا پرویانس

محصول 1916 اسانی

3 حلقه – صامت

 

چارلی از زندان آزاد می شود . یک کشیش او را به راه راست هدایت می کند . اما خودش دزد از آب در می آید . چارلی به یک نوانخانه می رود تا شب را بیتوته کند اما پولی در بساط ندارد و طرد  می شود . در راه به یک دوست قدیمی ( وسلی راگلس ) بر می خورد که زمانی باهم در زندان بوده اند .

فرد خلافکار نقشه سرقت مسلحانه از منزلی در آن حوالی را با چارلی در میان می گذارد و با هم نقشه را عملی می کنند . اما صاحب خانه ( ادنا پرویانس ) که متوجه حضور سارقان شده  , پلیس را در جریان می گذارد و آنها خود را می رسانند . زمانی که فرد تبهکار می خواهد به طبقه بالا برود ,  ادنا ممانعت می کند  چرا که مادرش بستری و مریض احوال است و این امکان وجود دارد که  از ترس هلاک شود .  بین چارلی و دوست خلافکارش  برسر این موضوع نزاع درمی گیرد .

پلیس به درون خانه یورش می برد . فرد شرور می گریزد . اما چارلی دستگیر می شود . ادنا نزد پلیس او را بی گناه جلوه می دهد و چارلی از اتهام سرقت مبرا می گردد .افراد  پلیس آنجا را ترک می کنند در حالیکه به اصل ماجرا مشکوک شده اند .

چارلی از ادنا تشکر جانانه ای می کند و در مسیری ناشناخته به استقبال سرنوشت می رود .

 

در پلیس برای اولین بار شاهد شوخی با مذهب در فیلم های چاپلین هستیم . به محض آزادی چارلی از زندان کشیشی به سراغش می آید و می خواهد که مسیر بهشت را به او نشان دهد . چارلی به نصایح او گوش می دهد اما کمی بعد تر متوجه می شود که آن کشیش , خود یک دزد است .

پس از آنکه از نوانخانه اخراج می شود کشیشی دیگر بر سر راهش قرار می گیرد . او نیز می خواهد که چارلی را به بهشت هدایت کند . این بار او واقعا یک کشیش است اما ولگرد که تجربه خوبی از این موضوع ندارد ,  او را  دست به سر می کند .

رفتار انسانی چارلی در مواجهه  با سارق مسلح که در دفاع از حریم زندگی ادنا و مادرش صورت گرفت ,  متقابلا با بخشودگی او از سوی ادنا پاسخ داده شد . آنچه ارزشمند است اینکه وداع آنها در انتهای فیلم بر اصالت و تاثیر آن افزوده و از فرو افتادن فیلم به ورطه کلیشه جلوگیری کرده است . اما همین نکته مثبت باعث شده که اواخر فیلم جنبه ای جدی به خود بگیرد و حال و هوای انتهای آن چندان مفرح نباشد . که این به خودی خود ایراد نیست  و نمی توان آن را یک آسیب برای این فیلم دانست . کما این که پایان تراژیک روشنایی های شهر هم در یک فیلم کمدی ایجاد شده است .

 پلیس آخرین فیلمی است که چاپلین آن را در اوایل 1916 برای کمپانی اسانی ساخت . البته فیلم دیگری وجود دارد به نام دردسر سه برابر که در 1918 ( زمانی که چاپلین برای فرست نشنال فیلم می ساخت ) از سوی اسانی پخش شد . که در واقع تلفیقی از راش های دور ریخته شده ی چاپلین از سه فیلم بود : زندگی , کار و همین پلیسدردسر سه برابر صرفا برای اتمام قرار داد چاپلین با اسانی ساخته شد  یا به عبارت بهتر سرهم بندی شد . چاپلین در تدوین و ارائه آن نظارت کافی نداشت و این مسئولیت را به یکی از کارکنان خود سپرده بود .  درنتیجه کیفیت کل کار پایین بود . اما سکانسی در آن فیلم جلب نظر می کند  که مربوط می شود به صحنه های دور ریخته و کنار گذاشته شده فیلم پلیس که در نوانخانه می گذرد . این سکانس ارزش آن را داشت که منفک از تصاویر قبل و بعد از خود ,   بطور مستقل به عنوان یک فیلم کوتاه یک حلقه ای ارائه می شد  اما اینگونه رقم نخورد . آنچه در این سکانس اتفاق می افتد و فضاسازی خلاقانه آن بعدها در فیلم پسربچه تکامل یافت و باز سازی شد .

 

 

ولگرد   Vagabond

 کارگردان : چارلی چاپلین

بازیگران : چارلی چاپلین – ادنا پرویانس – اریک کمبل – لوید بیکن

محصول  1916 میوچوال – 2 حلقه – صامت

 

چارلی ,  نوازنده دوره گرد , پس از آنکه در کافه ای ویولون می نوازد و کسب و کار گروهی دیگر را کساد می کند ,  دردسر ساز می شود و فرار می کند . در بیابان به عده ای کولی بر می خورد که دختری ( ادنا پرویانس )  را به بیگاری گرفته اند و او را آزار می دهند .  با آنها مقابله می کند و دختر را از چنگ آنها می رهاند و سردسته آنها ( اریک کمبل ) را گوشمالی می دهد .  

در همین اثنا ادنا به یک نقاش ( لوید بیکن )  دل می بندد . از چهره ی ادنا و نشانی که بر بازویش نقش بسته  , پرتره ای توسط آقای نقاش کشیده می شود و در نمایشگاهی به معرض دید عموم درمی آید و مورد تحسین قرار می گیرد . مادر ادنا که در غم دوری فرزندش می سوزد ,  بر حسب اتفاق به گالری می آید و فورا دخترگمشده اش را بازمی شناسد . پس به همراه نقاش به محل اسکان ادنا و چارلی در بیابان های پرت می روند ...

 

ولگرد همانقدر که کمدی ست,  دراماتیک هم هست .  چارلی در نقش یک منجی ظاهر می شود و دختری بینوا  را از رنج و بدبختی می رهاند اما ناگهان شاهزاده  رویاهای ادنا  از راه  می رسد و چارلی سرش بی کلاه می ماند . پایان فیلم تا حدودی مبهم و عجیب است . چراکه ادنا پس از آنکه از چارلی جدا شد  ,  تاب نیاورد .  با مادرش و هنرمند نقاش پیش او بازگشتند و با خود همراهش ساختند. مشکل می توان این پایان باز را تفسیر نمود .

صحنه های مشابهی در پایان دو فیلم دیگر چاپلین وجود دارد . در خانه بدوش (1915) و سیرک ( 1928) . با این تفاوت که در این فیلم ها  چارلی " دو نوگل بوستان عشق "  را به حال خود وا می گذارد و خود به رغم لطمه عاطفی  , به تنهایی به استقبال سرنوشت می رود .

چند اشتباه از نوع  گاف  در چهره پردازی و تدوین این فیلم وجود دارد . از جمله اینکه در دو صحنه متوالی سر و صورت چارلی کاملا خیس و کاملا خشک است و دیگر آنکه در اوایل فیلم در یک صحنه تعقیب و گریز کلاه ولگرد از سرش می افتد اما بلافاصله در نمای بعد کلاه بر سر دارد .

با وجود این پرداختن به چنین موضوعی با این ابعاد در 1916 در قالب یک کمدی دو حلقه ای نشان از بلند پروازی چاپلین دارد . اینکه صرف سرگرمی و خنداندن,  هدف او نبوده,  ارزشمند است . کمدین های دیگر  در آن سال به پرتاب کیک و پشتک و وارو مشغول بودند .  پرداختن به رابطه های  انسانی  ( و نه روابط مکانیکی و بی روح ) در این فیلم بارز است  و جایگاهی ویژه را به سازنده اش اختصاص می دهد . از این حیث  ولگرد  فیلمی کلیدی در کارنامه سلطان کمدی به شمار می آید . این آغاز مسیراصلی ست . هرچند جرقه اولیه ,  سال قبل از آن  در خانه بدوش زده شده بود .  

    

 

 

سمساری    Pawnshop

 کارگردان : چارلی چاپلین

بازیگران : چارلی چاپلین – ادنا پرویانس – اریک کمبل – هنری برگمن

محصول 1916 میوچوال – 2 حلقه

 

چارلی بعنوان کارگر ساده در یک سمساری مشغول به کار می شود . اما مدام خرابکاری می کند . مالک بنگاه ( هنری برگمن ) ابتدا می خواهد اخراجش  کند اما از سر تقصیرات او می گذرد . در این میان یک سارق مسلح ( کمبل ) خود را مشتری جا می زند  و  در زمان مناسب نقشه اش را اجرا می کند اما چارلی که در این لحظات پنهان شده  , به فرد شرور حمله می کند و باعث نجات افراد و اموال می شود و در نهایت  , مورد تشویق قرار می گیرد .

 

سمساری در ردیف بهترین و مفرح ترین آثار کوتاه چاپلین قرار می گیرد. حتی یک لحظه بیهوده  و پرت ندارد . پانتومیم چارلی در این فیلم هماورد می طلبد و تحسین و اعجاب بیننده را برمی انگیزد . هنر او اینجاست که در عصر اینترنت و ماهواره و موبایل و  mp3 پلیر و کلیپ و لیزر  و موجودات فضایی و نانو تکنولوژی و ذرات بنیادی و فیبر نوری , باز به تماشای این فیلم سیاه و سفید صامت احتمالا نه چندان شفاف ,  با موضوعی چنین ساده و معصومانه می نشینی  و کلاهت را به احترام از سر برمی داری .

 آدرس مغازه سمساری :  انتهای خیابان آرام !

     down by low

درام کمدی ،محصول 1986 ، سیاه و سفید ،107 دقیقه

کارگردان و نویسنده:جیم جارموش                                                 

بازیگران:تام ویت ، جان لاری ، روبرتو بنینی

این فیلم که نام انرا محکوم قانون ، مغلوب قانون و زمین خورده ی قانون ترجمه کرده اند با موزیک ترانه ی بسیار زیبایی اغاز میشود وسپس به تکه های زندگی دوفرد میپردازد. زک (تام ویت)که یک مجری رادیویی است و جک(جان لاری) که به قول سیمون دوبوار در کتاب جنس دوم،یک پاانداز روسپی است.

هر دو به علت پاپوشی که دوستانشان برایشان میدوزند ،به زندان می افتند ودر یک سلول.نفر سومی هم به ان ها اضافه میشود، باب  (روبرتو بنینی)و از این جاست که بار کمدی فیلم ،،که اصلا انتظارش را نداشته ایم اغاز میشود.باب که یک ایتالیا یی در امریکاست ومشغول یاد گرفتن زبان انگلیسی  اتفاقات جالبی را رقم می زند و در واقع به فیلم روح میدهد. او به سادگی اعتراف میکند که فردی را کشته اما انقدر اتفاقی بوده که حس میکنی بی گناه است.در حقیقت ،بیننده  هیچ جا عدالت را حس نمیکند.

انها تصمیم به فرار میگیرند وعلی رغم این که منتظریم مراحل فرار را از فکر تا اجرا دنبال کنیم،فقط میبینیم که به راحتی از کانال فاضلاب زندان خارج میشوند که بسیار غیر قابل باور به نظر میرسد.اما نهایتا با این فکر که سر بیگناه پای دار میرود ولی بالای ان نه (عدالت پنهان خداوند) خود را راضی می کنیم.

مابقی فیلم ماجرای فرار ان هاست البته فقط با تکیه بر روابط انسانی وحسی این سه نفر که بسیار دیدنی است.

در اخر فیلم به نظرم رسید که شاید میشد این فیلم را مغلوب، قانون (ب،ساکن) هم نامید.

سکانس جالب: باب در سلول کلمه screamرایاد میگیرد و فی البداهه این جمله ها را می سازد ومیخواند بعد هرسه می پرند و بلند بلند میخوانند بعد همه زندانی ها هم میخوانند و نظم را برهم میزنند

i scream.you scream. we all scream. for icecream

من فریاد میزنم.توفریاد میزنی. ماهمه فریاد میزنیم .برای بستنی.

-   

خوب و دوستانه           Nice and Friendly

کارگردان : چارلی چاپلین

بازیگران : چارلی چاپلین – جکی کوگان – ادوینا مونت باتن – لوئیس مونت باتن

محصول 1922 – 11 دقیقه

 

در یک مهمانی ,  چند نفر توسط فردی گانگستر ( چاپلین) به گروگان گرفته می شوند . اما در نهایت ولگرد کوچک (چاپلین) آنها را نجات می دهد . در این بین عشقی بین دو انسان شکل می گیرد .

 

حضور چاپلین در دو نقش ,  هم پیش از این فیلم و هم پس از آن دیده شده . مثلا در شبی در نمایش (1915) ,  طبقه بیکار (1921) و دیکتاتور بزرگ (1940) .

خوب و دوستانه یک فیلم خارج از قرارداد محسوب می شود که با هزینه شخصی و در خارج از استودیو , در ویلای متعلق به داگلاس فربنکس ساخته شده و هیچگاه در سینماها اکران گسترده نداشته است .

این فیلم سال ها در آرشیو خانوادگی چاپلین موجود بود و کسی از آن اطلاعی نداشت تا اینکه در سال های اخیر کشف شد و کمپانی mk2 با فرمت DVD آن را روانه بازار نمود .   

 

آشیانه عشق     Love Nest

کارگردان : جوزف نیومن

بازیگران : جون هاور – ویلیام لاندیگان – فرانک فی – مریلین مونرو

محصول 1951  فوکس قرن بیستم – سیاه و سفید - 84 دقیقه

 

یک درجه دار ارتش پس از جنگ به خانه و کاشانه باز می گردد . همسرش بی صبرانه در انتظار اوست . همزمان ,  ماجرا های دیگری نیز در آپارتمان محل زندگی آنها در شرف وقوع است . از جمله,  دردسرهایی که همسایه های جدید ایجاد می کنند . یکی از آنها مردی نسبتا مسن است که از راه تلکه کردن زنان میانسال روزگار می گذراند .  و دیگری , دختری  خانه خراب کن (مریلین مونرو ) که اتفاقا بدش نمی آید در زندگی این زوج خوشبخت موش بدواند ...

 

فیلمی جمع و جور و متوسط  از کارگردانی کمتر شناخته شده . آشیانه عشق از نمونه های اولیه  "کمدی اتاق خواب"  است  . مریلین مونرو عهده دار رلی است که 4 سال بعد در خارش سال هفتم به بهترین نحو از پسش بر آمد . اما در این فیلم حضور اندکی دارد . جون هاور ( خواهر بتی گریبل ) ایفاگر نقش اصلی ست .

 

       general

به بازیگری و کارگردانی باستر کیتون

محصول1927 امریکا ، صامت                                      

جانی گری (باسترکیتون) مهندس راه اهن و راننده لوکوموتیوی به نام "جنرال" است.او به دو چیز عشق میورزد "جنرال" ودختری به نام "انابلا".

در بحبوحه جنگهای داخلی امریکااز ثبت نام او برای شرکت در جنگ امتناع میکنند.زیرا به تخصص او نیاز دارند. اما او علتش را نمیداند و مورد بی مهری نامزدش قرار میگیرد که میگوید باید اورا یونیفورم پوش ببیند.

طی ماجراهایی دشمن جنرال و انابلا را می دزدد و جانی یک تنه برای نجاتشان اقدام می کند و...........

فیلم کمدی حادثه ایست وگویا داستان ان واقعی بوده است.امروزه ان را از بهترین های باسترکیتون میدانند.برخی ان را از فیلمهای خوب جنگی هم به شمار اورده اند.البته اگر فیلم جنگی خوب را بمعنای اتفاقی انسانی که در بستر جنگ و خونریزی رخ میدهد ، بدانیم.

دیدن این فیلم خالی از لطف نخواهد بود. 

 

مزاحم      L'emmerdeur

کارگردان : ادوارد مولینارو

فیلمنامه : فرانسیس وبر

فیلمبردار : رائول کوتارد

موزیک : ژاک برل – فرانسوا روبر

بازیگران : لینو ونتورا – ژاک برل – کارولین سلیه – ژان پیر داراس – آنجلا کاردایل – میشل گامینو

محصول 1973 ایتالیا و فرانسه – رنگی – 85 دقیقه

 

سرنوشت یک تروریست (ونتورا) و یک فروشنده لباس (برل) در هتلی در مون پلیه به هم گره می خورد ...

 

فیلم از جهاتی یک کمدی اتاق خواب به سیاق دهه مردانه 70 است (هرچند این جمله به خودی خود ستیز معنایی دارد) .  سوئیت های مجاور و تو در توی هتل,  زمینه ساز آشنایی دو شخصیت اصلی می شود ; یکی عبوس ولی انرژیک,  و آن دیگری پریشان احوال و ناامید. از ارزش های فیلم این است که با وجود برخورداری از فضایی پوچ انگارانه, به ورطه لودگی و دلقک بازی فرو نمی افتد. وجه غالب فیلم شخصیت پردازی است  که بی تاثیر از آثار بیلی وایلدر نیست . مزاحم را می توان بدلی هجوگونه و حتی پیش گویانه برای فیلم هایی جدی با موضوع ترور دانست . آثاری چون ناگهان (لوئیس آلن – 1954) ,  روز شغال (زینه مان – 1973) و ای مثل ایکار (ورنوی – 1979) . تاکید روی تقدیر ناگزیر و محتوم در سراسر فیلم تداوم می یابد . سکانس ابتدای فیلم که در آن فردی کاملا اتفاقی به جای فردی دیگر به قتل می رسد,  با روح مهربان اثر در تضاد است . کارگردان فیلم (مولینارو) خود در صحنه ای کوتاه در نقش یک کافه چی ظاهر می شود . شاید طنز فیلم را بتوان در یک جمله اینگونه توصیف کرد : همه عوامل زمینی و آسمانی به صورت کاملا تصادفی و در عین حال هماهنگ به کار می افتند تا فردی سمج نتواند وظیفه اش را به خوبی انجام دهد . 

   we are no angels

کارگرذان:نیل جردن-محصول1989 امریکا    

با بازی رابرت دنیرو - شون پن-دمی مور         

نگاه دقیق به پوستر این فیلم موجب میشود یاد فیلم مارمولک بیافتیم و در نتیجه داستان فیلم برایمان لو می رود.(ظاهرا این فیلم الهام بخش کمال تبریزی برای ساخت مارمولک بوده است!)

ند ( دنیرو) و جیم ( پن) ،دو محکوم فراری از زندان که  طی ما جرا هایی سر از صومعه ای در روستایی کوچک در مرز کانادا در می اورند و با دو کشیش اعزامی به این منطقه اشتباه گرفته می شوند.

مولی (دمی مور)،زنی که دخترکی لال دارد و نیاز وی به پول موجب شده که هم گاهی تن فروشی کند و هم با خدا حسابی کل بیافتد و هر چه ایمان است را زیر سوال ببرد.

همه اینها اتفاقاتی جالب و غالبا خنده دار رارقم میزند.نیل جردن که نیم نگاهی هم به موضوع ایمان مذهبی داشته با باور های عامه مردم در نیافتاده .در همه جای فیلم مریم گریان یعنی مجسمه معروف صومعه،مشکل گشااست.واین که رسیدن به رستگاری ، زیاد هم به حال و روز و ظاهر افراد بستگی ندارد.برخی با اینکه ظاهرا شایسته نیستند در طی این راه موفق ترند مثل جیم در این فیلم.

در ضمن فیلم  دیگری با همین نام وجود دارد. محصول1955 با کارگردانی مایکل کورتیز وهمفری بوگارت در ان نقشی کمدی دارد!

 

 

افراد ناشناس همیشگی / معاملۀ بزرگ در خیابان مدونا            Big Deal on Madonna Street/ I soliti ignoti

کارگردان : ماریو مونیچلی

فیلمنامه : آگنوری اینکروچی – فوریو اسکارپه لی – سوسو دی آمیکو – ماریو مونیچلی (بر اساس داستانی از اگنوری اینکروچی و فوریو اسکارپه لی)

فیلمبردار : جیانی دی ونازو

موزیک : پیرو امیلیانی

بازیگران : ویتوریو گاسمن – مارچلو ماسترویانی – توتو – کلودیا کاردیناله – کارلا گراوینا – روسانا روری

محصول 1958 ایتالیا – سیاه و سفید – 106 دقیقه

 

در قسمت های کارگری و فقیرنشین ایتالیا، بوکسوری بی استعداد به نام په په (گاسمن) عده ای از دوستان آس و پاس خود را گِرد می آورد تا در سرقت از یک سمساری همکاری کنند. این افراد عبارتند از پیرمردی علاف و آویزان و در عین حال بی دندان، یک عکاس سابق (ماسترویانی) که به تازگی پدر شده و چون همسرش در زندان است، لذا وظیفۀ نگهداری از نوزاد را به عهده دارد و با دست شکسته و بسته این سو و آن سو می رود. یک مشاور خبره در زمینۀ سرقت از انواع گاوصندوق (توتو) و یک روستایی مهاجر که تعصب زیادی دارد و سعی می کند کلیۀ راه های ارتباطی خواهرش (کاردیناله) را مسدود کند اما درنهایت یک فروشندۀ تنقلات تدابیر او را نقش بر آب می کند.  این افراد پس از بررسی های لازم به سمساری مورد نظر رسوخ می کنند، اما گاوصندوقی نمی یابند. بنابراین دور هم آش نخود می خورند و زندگی نکبت بار را از سر می گیرند ...

 

فضای کمدی های روستایی مانند نان، عشق و رویا (لوئیجی کومنچینی – 1953) ، نان، عشق و حسادت (کومنچینی – 1954) ، نان، عشق و ... (دینو ریزی – 1955) ، آسیابان عشوه گر (ماریو کامرینی – 1954) و ... به مرور و همگام با رونق اقتصادی و مهاجرت روستائیان به شهرها به فیلم هایی با پس زمینۀ شهری بدل شدند. فیلم هایی چون حیف که دختر بدی است/ حیف که خیلی حقه ای (الساندرو بلازتی – 1954)، پسران فقیر ولی خوش تیپ (ریزی – 1956)، دختران زیبا اما فقیر (ریزی – 1957) و میلیونر های فقیر (ریزی – 1959).

افراد ناشناس همیشگی از نمونه های شاخص جریان موسوم به  کمدی به سبک ایتالیایی (commedia all'italiana ) است که اوج آن بین سال های 1958 تا 1964 بود و برخی از ویژگی های آن به قرار زیر است :

1- در این فیلم ها هر بدبختی ای در زندگی ، چون بی پولی، بیکاری، بیماری، بدبیاری و ... وجه مثبت خود را هم دارد. *

2- اطلاق واژۀ کمدی به این آثار الزاما به معنای خنده دار بودن آنها نیست . بلکه واکنش مخاطب را به بسیاری از موقعیت های به ظاهر کمیک در این فیلم ها می توان زهرخند پنداشت.

3- احساس بیگانگی نسبت به دیگران از موقعیت های آشنای این نوع کمدی هاست .

4- فضای این فیلم ها عموما شهری و مردانه است. در این خصوص شاید لازم باشد فیلم های دسیکا را مستثنی کنیم که بیشتر به روابط همسران می پرداخت .

5- ستاره های اصلی این ژانر عبارت بودند از: ویتوریو گاسمن ، آلبرتو سوردی ، نینو مانفردی و مارچلو ماسترویانی .

6- مهمترین کارگردانان این ژانر : لوئیجی کومنچینی، ماریو مونیچلی، دینو ریزی، پی یترو جرمی و ویتوریو دسیکا.

7- مهمترین فیلم های این ژانر عبارتند از افراد ناشناس همیشگی (مونیچلی – 1958) ، ضربۀ جسورانۀ افراد ناشناس همیشگی (مونیچلی – 1959) ، جنگ بزرگ (مونیچلی – 1959)، از پا افتاده ها / دردسر مالیات (استنو – 1959) ، یک سرباز و نصفی (استنو – 1960) ، عشق و سرقت (دینو ریزی – 1960) ، همه به سوی خانه (کومنچینی – 1960) ، طلاق به سبک ایتالیایی (پی یترو جرمی – 1962) ، سبقت گرفتن (دینو ریزی – 1962) ، دیروز، امروز، فردا (دسیکا – 1963)، بوم (دسیکا – 1963)، فریب خورده و رها شده (جرمی – 1963) ، موفقیت (دینو ریزی و مائورو موراسی - 1963سازمان دهنده (مونیچلی - 1963) ، ازدواج به سبک ایتالیایی (دسیکا - 1964). **

 

 

 

-----------------------------------------------------------------------------

* به عنوان نمونه در افراد ناشناس همیشگی به زندان افتادن، از دید برخی شخصیت های فیلم این حسن را دارد که انسان با آسودگی و بدون دردسر از غذا و سرپناه برخوردار می شود و استراحت می کند!

** برداشتی آزاد از کتاب ساخت ایتالیا تالیف حسن حسینی .

صفحات: 1 2
آدرس های مرجع