تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: راهنمای فیلم نوآر
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12

 

بار انداز           Waterfront

کارگردان : استیو سکلی

فیلمنامه : مارتین مونی – اروین فرانکلین

فیلمبردار : رابرت کلاین

موزیک : ؟

بازیگران : جان کارادین – کارول نش – ماریس ریکسون – ادوین ماکسول – تری فراست – جان بلیفر

محصول 1944  P.R.C –  سیاه و سفید - 68 دقیقه

 

در خلال جنگ جهانی دوم , دکتر کارل دکر (نش) چشم پزشک و در عین حال جاسوس نازی در سانفرانسیسکو فعالیت می کند . در شبی مه آلود کتاب رمزگشای او به سرقت می رود . شبکه جاسوسی نازی ها که در خطر لو رفتن و متلاشی شدن است ,  به تکاپو می افتد ...

 

تاکید بر فضای مه گرفته در نما های خارجی , کمکی به فضاسازی موثر  نکرده است .  فیلم از هر حیث کهنه و عقب افتاده نشان می دهد و اشتباهات سهوی آنقدر زیاد است که در اواخر فیلم دیگر چندان به چشم نمی آید .  

 

عذر ناموجه          Naked Alibi              

کارگردان : جری هوپر

فیلمنامه : لارنس رومن (براساس داستانی از رابرت برن و گلدیس ادواتر)

فیلمبردار : راسل متی

موزیک : هانس سالتر و فرانک اسکینر (هر دو بدون ذکر نام در عنوانبندی)

بازیگران : استرلینگ هیدن - گلوریا گراهام – جین بری – ماریکا هندرسن – ماکس شوالتر – بیلی چاپلین

محصول 1954 یونیورسال – سیاه و سفید – 86 دقیقه

 

بیمار روانی , ال ویلیس (بری) پس از کشتن سه مامور پلیس به جنوب آمریکا و مرز مکزیک می گریزد تا مدتی را نزد دوست خود ماریانا (گراهام) بگذراند که خواننده  کاباره است . افسر پلیس جو کانروی (هیدن) رد ال را می گیرد ...

 

سهل انگاری و سردرگمی در ساخت و بافت فیلم مشهود است . انگیزه قتل ها مشخص نیست . حتی اگر بپذیریم که عامل اصلی این جنایت ها دیوانگی ال باشد و بخواهیم همه چیز را توجیه کنیم , این سوال پیش می آید که این فرد چگونه با این حال و روز توانسته تا آن لحظه در جامعه زندگی کند ; تشکیل خانواده دهد و روزگار بگذراند . عدم تعادل روانی او به حدی است که در طول فیلم چندین بار به بهانه های متفاوت با دیگران درگیر می شود .

 

تبهکار          Hoodlum

کارگردان : ماکس نوسک

فیلمنامه : سم نیومن و نت تنچاک (براساس داستانی از خودشان)

فیلمبردار : کلارک رمسی

موزیک : دارل کالکر

بازیگران : لارنس تیرنی – آلن رابرتس – مارجری ریوردان – آنجلا استیونس – لیزا گولم – ادوارد تیرنی

محصول 1951 مونارچ  فیلم –  سیاه و سفید -  61 دقیقه

 

مجرمی سابقه دار  پس از پایان دوران محکومیت خود از زندان آزاد می شود و نزد خانواده اش بازمی گردد , اما دوباره رفتاری خلافکارانه را در پیش می گیرد ...

 

لارنس تیرنی بازیگر نقش نخست این فیلم در طی دهه 1940 و 1950 بارها در نقش تبهکاران و گانگستر ها ظاهر شد. از جمله دیلینجر (1945) , سن کویینتین (1946) , قاتل مادرزاد (1947) , تلکه (1950) و بکش یا بمیر (1952) . در اوایل فیلم مسئول زندان موقع ترخیص وینسنت ,  او را به اتاق اعدام می برد و صندلی مخصوص اعدام را به عنوان هشدار به وی نشان می دهد . باتوجه به این سکانس , انتظار تماشاگر  این است که وینسنت به جای آنکه در انتها مورد اصابت گلوله قرار گیرد ,  با صندلی الکتریکی اعدام شود . برخی تابو شکنی ها ازجمله رفتار غیرانسانی وینسنت با همسر برادرش  از جمله مواردی است که تنها می توانست در در یک فیلم رده B ساخته شود .

 

تنش            Tension

کارگردان : جان بری

فیلمنامه : آلن ریوکین (براساس داستانی از جان کولر)

فیلمبردار : هری استرادینگ

موزیک : آندره پروین

بازیگران : ریچارد بیسهارت – سید چریس – آدری تاتر – بری سالیوان – لوید گاف – تام دی آندره آ

محصول 1949 M.G.M  -  سیاه و سفید – 91 دقیقه

 

فروشنده داروخانه وارن (بیسهارت) پس از آنکه از دوست پسر همسرش کتک می خورد ,  تصمیم می گیرد او را بکشد , ولی در آخرین لحظه منصرف می شود . چندی بعد مرد فاسق با شلیک گلوله به قتل می رسد . پلیس بی درنگ وارن را به عنوان مظنون اصلی مورد پیگرد قرار می دهد ...  

 

باتوجه به نمای آغازین , نام فیلم آستانه تحمل هم می تواند باشد . همین مضمون سه سال بعد دستمایه فیلمی از فریتس لانگ قرار گرفت به نام برخورد در شب . به یادماندنی ترین لحظات فیلم یکی ساندویچ خوردن تاتر و مطالعه همزمان مجله ای سینمایی است که در آن عکس هایی از بازیگران مشهور سینما نظیر آوا گاردنر و استر ویلیامز به چشم می خورد ,  و دیگری سکانس آشنایی بیسهارت و سید چریس است که ناخودآگاه (و البته تا حدودی خودآگاه) به هم تنه می زنند .  

 

لطفا مرا بکشید                Please Murder Me

کارگردان : پیتر گادفری

فیلمنامه : ال وارد و دونالد هاید (براساس داستانی از آندره دوپونت و دیوید چنتلر)

فیلمبردار : آلن استنس ولد

موزیک : آلبرت گلسر

بازیگران : آنجلا لنزبری - ریموند بر دیک فوران – جان دنر – دیک فورگان – لمونت جانسن

محصول 1956  - 78 دقیقه

 

وکیل مبرزی به نام آنتونی کریج (بر) دفاع از موکلش میرا لیدز (لنزبری) را با موفقیت به انجام می رساند و او را از اتهام قتل می رهاند . در این بین ارتباطی بین آن دو شکل می گیرد و  کریج به مرور درمی یابد که آن قتل را به واقع موکلش مرتکب شده  . لیدز که خود را در خطر می بیند  , کریج  را نیز به قتل می رساند و با صحنه سازی این واقعه را خودکشی جلوه می دهد ...

 

همانند بسیاری از فیلم های جنایی/ دادگاهی , این فیلم نیز از پرگویی مفرط رنج می برد (!) و حرکت در آنها کم است . بهترین لحظات فیلم یکی دو دقیقه شروع آن است که تحت تاثیر ابتدای D.O.A (رودولف ماته - 1949 ) ساخته شده .

 

باور شب              Yield To The Night        

کارگردان : جی لی تامسون

فیلمنامه : جون هنری (براساس داستانی از  خودش)

فیلمبردار : گیلبرت تیلر

موزیک : ری مارتین

بازیگران : دیانا دورس - میشل کریگ – ایوون میشل – مری نی – الگا لیندو -  جون میلر – مری مکنزی

محصول 1956 انگلستان –  سیاه و سفید - 99 دقیقه

 

مری هیلتون (دورس) را به اتهام قتل مجرم تشخیص داده و  به اعدام محکوم می کنند . تا فرا رسیدن موعد مقرر ,  پیشینه  او با صدای خودش مرور می شود ...

 

داستان جون هنری درباره پرونده آخرین مورد اعدام یک زن در بریتانیا بود , که یک سال قبل از ساخته شدن این فیلم واقعا اتفاق افتاده بود . دیانا دورس (ستاره سینمای انگلستان) در اولین نقش دراماتیک خود و واپسین فیلم قبل از مهاجرت بدفرجامش به هالیوود  , برای هرچه دقیق تر و باور پذیر تر شدن شخصیت مری هیلتون  , سنگ تمام می گذارد . هرچه به انتهای فیلم نزدیک می شویم  , از واقع گرایی به نوعی انتزاع می رسیم  و ذهن مغشوش و مشوش شخصیت اصلی به همراه صدایش و موزیک وهم انگیز ری مارتین , تصاویر را غیرعادی تر ارائه  می کند ; زوایای دوربین کج تر , سایه ها پر رنگ تر , اشیا درشت تر و مخوف تر می شوند . حتی برج یک کلیسای مشرف به زندان که به صدا در آمدن ناقوس آن نشانه  مرگ است , در اواخر فیلم وهم انگیز به نظر می رسد  . فضای زندان شبیه به صومعه ساخته شده و زندان بان ها (که همگی زن هستند ) به راهبه ها می مانند . هیچ زندانی دیگری را درطول فیلم نمی بینیم ;  انگار تنها زندانی این زندان مری هیلتون است  . توجه به جنبه های سورئالیستی و اکسپرسیونیستی , اشارات و نشانه ها ,  و پرهیز از ارائه تصاویری گزارش گونه و واقع گرا , این فیلم را از نمونه های مشابه , مثلا می خواهم زنده بمانم (وایز – 1958) متمایز کرده است . نام دیگر فیلم بلوند بزهکار است . (Blonde Sinner)

 

ماده سگ               La chienne

کارگردان : ژان رنوار

فیلمنامه : آندره ژیرار و ژان رنوار (براساس داستانی از ژرژ دولا فوشاردیه)

فیلمبردار : تئودور اسپارکول

بازیگران : میشل سیمون – ژانی مارز – ژرژ فلامان – ژان ژره – الکساندر رینالت – لوسین مانچینی

محصول 1931 فرانسه (گائومونت) – سیاه و سفید – 91 دقیقه

 

موریس (سیمون) کارمند موقر و محافظه کار و مبادی آداب بانکی است که در میانسالی از ازدواج ناموفق خود سرخورده  است و آهسته روزگار می گذراند تا اینکه  آشنایی او با زنی ولگرد به نام لولو (مارز)  زندگی ملال آورش را متحول می کند . شور و شعفی دل انگیز در وجودش شکل می گیرد و حال و هوایش دگرگون می شود . موریس برای رضای خاطر لولوی افسونگر  و برخورداری از محبت او , همه چیز خود را نثار می کند و از حیز انتفاع ساقط می شود . اما وقتی سرانجام لولو را با مرد دیگری (مسئول امور هماهنگی) می یابد , عنان از کف می دهد ...

 

در تاریخ سینما برخی فیلم ها ما به ازای واقعی داشته اند ; به این شکل که بازیگران فیلم در زندگی شخصی همانگونه زیستند که در فیلم ها ظاهر شدند . میشل سیمون , ژانی مارز و ژرژ فلامان مناسبات کاراکترها را در طول فیلمبرداری و پس از آن به طرزی مشابه تجربه کردند . به عنوان نمونه ای دیگر می توان به بیراهه ادگار اولمر (1945) اشاره کرد و سرگذشت تام نیل . ماده سگ ورسیون اولیه خیابان اسکارلت لانگ (1945) است . نام دیگر آن : isn't life a bitch  

 

محبوس در قفس             Caged

کارگردان : جان کرامول

فیلمنامه : ویرجینیا کلاگ (براساس داستانی از خودش و برنارد شوئنفلد)

فیلمبردار : کارل گوتری

موزیک : ماکس استاینر

بازیگران : الینور پارکر – اگنس مورهد – الن کوربی – هوپ امرسون – بتی گارد – جان استرلینگ

محصول 1950 برادران وارنر – سیاه و سفید – 96 دقیقه

 

مری آلن (پارکر) را به اشتباه و در شرایطی که باردار است , به یک ندامتگاه منتقل می کنند . جرم او مشارکت در سرقتی مسلحانه عنوان می شود ! خوش قلبی و نازک دلی و عطوفت و ترس و استیصال او در پی رنج و خشونت و از سر گذراندن سختی بسیار به بی اعتنایی و هیچ انگاری تبدیل می شود . حال او آماده است تا به جامعه بازگردد ... 

 

وجه اشتراک فیلم با اغلب آثار ژانر زندان , وجود شخصیت کلیدی سرپرست سادیست با بازی هوپ امرسون است که برخلاف پرستار راچت در دیوانه ای از قفس پرید (فورمن – 1975) آنقدر خوش شانس نیست که از سوئ قصد جان به در برد و با چنگال به قتل می رسد . اما نکته ای که این فیلم را از آثار هم سنخش متمایز می کند ,  این است که در این فیلم تلاشی هماهنگ برای فرار از جانب زندانیان صورت نمی گیرد , بلکه بیشتر بر سیر تحول شخصیت و مسخ شدگی تاکید می شود . *  از این منظر محبوس در قفس را بیشتر باید درامی روان شناختی دانست تا تریلری جنایی . به یادماندنی ترین لحظات فیلم سکانس جشن سال نو در ندامتگاه است . اگنس مورهد با ایفای نقش مدیر مقتدر و دلسوز زندان , پرسونای سینمایی خود را که به طور عمده متاثر از گذرگاه تاریک (دیوز - 1947) بود , تلطیف می کند .

 

 

---------------------------------------------------

* در قسمتی از فیلم , مری آلن در واکنشی عصبی و غیر عادی و ناگهانی سعی می کند از سیم خاردار بگذرد و بگریزد ,  که این مورد را باید با الگوی پیش برنده ماجرای تقریبا تمام فیلم های ژانر زندان که بنمایه آن براساس طرح ریزی و اجرای نقشه فرار شکل می گیرد ,  متمایز دانست .  

 

خیابان بدون نام               Street With No Name

کارگردان : ویلیام کیتلی

فیلمنامه : هری کلینر و ساموئل انجل (بدون ذکر نام در عنوانبندی)

فیلمبردار : جوزف مک دونالد

موزیک : لایانل نیومن

بازیگران : مارک استیونس  -  ریچارد ویدمارک – لوید نولان – باربارا لارنس – اد بیگلی – دونالد بوکا - مک اینتایر

محصول 1948 فاکس قرن بیستم – سیاه و سفید – 91 دقیقه

 

مامور FBI  جورج مانلی (استیونس)  موفق به جلب اعتماد سردسته گروه خلافکاران استیلنس (ویدمارک) می شود و در تشکیلات آنها رخنه می کند . او اطلاعات را به طور مخفیانه و با کمک یکی از همکاران خود (مک اینتایر) به پلیس انتقال می دهد . برخلاف انتظار , نقشه به دام انداختن تبهکاران لو می رود . استیلنس  ابتدا به زنی که اوقاتش را با اعضای گروه می گذراند (لارنس) مشکوک می شود ,  اما بعد توسط یک دوست (!) که مامور  FBI و جاسوسی دوجانبه است ,  به هویت مانلی پی می برد ...

 

از نمونه های شاخص و قدرنیافته مکتب پلیسی/ مستند سینمای آمریکا که در نیمه دوم دهه 1940 از رونق خاصی برخوردار بود و هنری هاتاوی پیشگام آن محسوب می شد . به کارگیری فضای شهری به شیوه ای واقع گرا و پرهیز از تکلف و ساختار روایی گزارش گونه ویژگی مهم فیلم است . استفاده از لوکیشن در بخش های های فقیرنشین و جنوب شهر و حواشی مسابقات بوکس با دقت نظری مثال زدنی صورت گرفته است . در 1949 سه نمایش رادیویی بر اساس این فیلم تهیه و پخش شد . نقشی که باربارا لارنس ایفا کرد , ابتدا برای جون هاور درنظر گرفته شده بود که او نپذیرفت تا بتواند در کمدی/فانتزی اسکودا هی , اسکودا هو  برقصد یا شنا کند یا شنا کنان برقصد .

 

فرشته سقوط کرده              Fallen Angel

کارگردان : اتو پره مینجر

فیلمنامه : هری کلینر (براساس داستانی از مارتی هالند)

فیلمبردار : جوزف لاشل

موزیک : دیوید راکسین

بازیگران : دانا اندروز – لیندا دارنل – آلیس فی – چارلز بیکفورد – آن ریوری – بروس کبوت

محصول 1945 فاکس قرن بیستم – سیاه و سفید – 98 دقیقه

 

مسافری آس و پاس به نام اریک استانتن (اندروز) در شهرکی ساحلی بین لس آنجلس و سانفرانسیسکو توقف می کند تا در اغذیه فروشی پاپ شام بخورد . شهرت این کافه رستوران بیش از آنکه به خاطر همبرگر یا نوشابه باشد ,  به دلیل پیشخدمتی وسوسه گر و بد قلق به نام استلا (دارنل) است . استانتن در مسافرخانه ای در آن حوالی اقامت می کند و شب ها به اغذیه فروشی پاپ می رود . او به زودی درمی یابد که برای پاسخ به ندای دل , باید هزینه کند و چون آه در بساطش نیست ,  ناچار می شود در یک طرح ضربتی با جون میلز (فی) زنی پولدار و کسالت بار ازدواج کند و با مدیریت بهینه منابع به اهداف مورد نظر دست یابد . اما روزگار ساز ناکوک می زند و استلا به طرز مرموز و عجیبی به قتل می رسد . پلیس بی درنگ یقه استانتن را می گیرد ; چراکه آنها این اواخر چندین بار با هم دیده شده اند . حال استانتن باید برای اثبات بی گناهی قاتل را بیابد ...

 

فضاسازی فیلم پیش از مرگ استلا و برجسته شدن نقش آلیس فی عالی است و اگر تا انتها با سبک و سیاق یک ساعت نخست پیش می رفت , شاهکاری خلق می شد که به هر شکل نشد . مهم ترین آسیب فیلم این است که ملال انگیزی شخصیت جون میلز , ملال انگیز ارائه شده است . سکانس های مربوط به اغذیه فروشی پاپ و اطراف آن با حال و هوای شبانه بارانی برای مخاطب امروز هم وسوسه کننده است . نکته اخلاقی (یا ضد اخلاقی !) ماجرا این است که استانتن به عنوان کسی که در برابر شر می ایستد , خود یک شرور بالقوه است و به وجدان و اخلاق اهمیت نمی دهد ,  اما بنا بر مصلحت و از سر اجبار ناچار می شود تا پزی قانون گرا و اخلاقی به خود بگیرد .   

 

خداحافظی طولانی          Long Goodbye

کارگردان : رابرت آلتمن

فیلمنامه : لی براکت (براساس داستانی از ریموند چندلر)

فیلمبردار : ویلموس زیگموند

موزیک : جان ویلیامز

بازیگران : الیوت گولد – نینا ون پالانت – جیم بوتن – استرلینگ هیدن – مارک رایدل -  هنری گیبسن

محصول 1973 یونایتد آرتیستز – رنگی – 112 دقیقه

 

کارآگاه خصوصی فیلیپ مارلو (گولد) , با مرگ مبهم همسر دوستش درگیر ماجرایی می شود که در پایان او را وا می دارد آدم بکشد ... 

 

بیست سال پس از انتشار رمان خداحافظی طولانی به قلم چندلر  ,  رابرت آلتمن و لی براکت در اقدامی به ظاهر واپسگرا ولی به شدت هوشمندانه سراغ آن رفتند ; فضای داستان را به دهه 70 منتقل کردند و فیلیپ مارلوی خودشان را ساختند و امروز فیلم آلتمن اثری پست مدرن به نظر می رسد ; چون به رغم اینکه کارآگاه خصوصی و شخصیت مارلو  ذاتا دهه هفتادی نیستند , اما نوع روابط و  فضای فیلم کاملا انگ زمانه خود (دهه پرشور 70) را داراست . بازی منحصر به فرد و غیر کلیشه ای الیوت گولد که نخ به نخ ,  متصل و بلا انقطاع در سراسر فیلم درحال سیگار دود کردن است با تکیه کلام مخصوصش " من میزونم ! " * و نیز موسیقی دلچسب جان ویلیامز در کیفیت کار بیشترین تاثیر را دارند . فیلم مانند اسلاف  خود – مثلا خواب ابدی هاکس – رگه هایی از طنز دارد که ظریف و متناسب استفاده شده . از جمله اینکه مارلو در همه جا و همه حال مورد هجمه سگان قرار می گیرد . حضور چند دختر در همسایگی خانه او که بر روی تراس حرکاتی از نوع یوگا و اروبیک انجام می دهند هم ,  موقعیت های طنز آلود – و نه لوده – ایجاد می کند . همچنین این فیلم را می توان در ردۀ فیلم های خیابانی نیز گنجاند که اسکورسیزی چند ماه بعد با پایین شهر (1973)  آن را تثبیت کرد و در راننده تاکسی (1976) سبک مزبور را به اوج رساند .

 

سزار کوچک               Little Caesar

کارگردان : مروین لروی

فیلمنامه : فرانسیس ادوارد فارگو – رابرت لی (بر اساس داستانی از و. ر. برنت)

فیلمبردار : تونی گادیو

موزیک : ارنو راپی

بازیگران : ادوارد جی رابینسن – داگلاس فربنکس جونیور – گلندا فارل – ویلیام کالیر – رالف اینک – توماس جکسن

محصول 1931 برادران وارنر – سیاه و سفید – 79 دقیقه

 

تبهکار خرده پا ریکو ملقب به سزار کوچک (رابینسن) با جاه طلبی و بی رحمی مدارج ترقی را در دار و دسته تبهکاران طی می کند و به عنوان شریک رئیس بزرگ ,  اداره بسیاری از کاباره ها ,  کازینوها و قمارخانه ها را در چند ایالت شرقی به عهده می گیرد و بر گروه بزرگی از گانگسترها فرمان می راند . اما اصرار او برای همراهی یک دوست به نام جو ماسارا (فربنکس) با تشکیلات آنان در شرایطی که جو از کارهای خلاف دست شسته ,  به انهدام و فروپاشی باند می انجامد ...

 

از لحظات به یادماندنی فیلم می توان به صحنه ای اشاره کرد که ریکو یکی از اعضای گروه را به دلیل سرپیچی ترور می کند , اما مراسم بزرگداشت باشکوهی برای او ترتیب می دهد و در آن شرکت می کند . از نکات جالب دیگر می توان به برخورد رئیس بزرگ با سزار کوچک اشاره کرد که به شیوه خاصی از او پذیرایی می کند . چند سکانس بعد هنگامی که ریکو  دوست قدیم خود را به دفتر کار مجلل اش دعوت می کند ,  دقیقا به همان روش با میهمان خود مواجه می شود . اما اوج دراماتیک فیلم لحظه ای است که ریکو با وجود خیانت یار قدیم اش ,  از کشتن او خودداری می کند . سزار کوچک الگوی اولیه فیلم های گانگستری/سرگذشت نامه ای تاریخ سینماست . فیلم هایی نظیر دشمن مردم , صورت زخمی ,  دیلینجر و آلکاپون . تصور این که سزار کوچک یکی از بیست و سه فیلمی است که لروی از 1930 تا 1933 برای کمپانی برادران وارنر ساخت ,  امروز کمی دشوار است .

 

فریادزنان بیدار می شوم                  I Wake up Screaming

کارگردان : بروس هامبرستون

فیلمنامه : دو وایت تیلر (بر اساس داستانی از استیو فیشر)

فیلمبردار : ادوارد کرون جگر

موزیک : کریل ماکریج

بازیگران : ویکتور ماتیور – بتی گریبل – کارول لندیس – لیرد کرگر – ویلیام گارگان – آلن موبری

محصول 1941 فاکس قرن بیستم – سیاه و سفید – 82 دقیقه

 

کارگزار تبلیغاتی فرانکی کریستوفر (ماتیور) به اتهام قتل نوستاره هالیوود ویکی لین (لندیس) که توسط خودش کشف و ارائه شده , متهم می شود . فرانکی به همراه خواهر مقتول جیل (گریبل) جست و جوی خود را برای یافتن سرنخ آغاز می کنند و در نهایت مشخص می شود یکی از ماموران پلیس که به ویکی توجه داشته , به دلیل حسادت نسبت به فرانکی ,  با وجود اینکه از حقیقت امر و هویت قاتل آگاه بوده ,  با دستکاری اطلاعات و صحنه سازی ,  فرانکی را مجرم جلوه داده ...  

 

از نمونه های اولیه جریان فیلم نوآر که ساختار روایی آن براساس فلشبک پیش می رود . دو تن از بازیگران این فیلم جوان مرگ شدند ; لیرد کرگر در 31 سالگی  و کارول لندیس در 29 سالگی که پس از چهار بار ازدواج ناموفق سرانجام خودکشی کرد . در سکانسی از فیلم که در سرد خانه اتفاق می افتد ,  نور به حدی زیاد است که مانع از وضوح تصویر می شود و کارکرد آن شبیه به تاریکی است که این دستاورد تکنیکی , نوآورانه بوده است . حضور بتی گریبل هنرپیشه تیپیک  نقش های فانتزی / موزیکال کمپانی فاکس در فیلمی جنایی از آن موارد استثنایی در دوران نظام استودیویی است که به ندرت رخ می داد . نام دیگر فیلم شر و شور است ( Hot Spot ) .

 

قاتلان           Killers

کارگردان : دان سیگل

فیلمنامه : جین ال. کان (برمبنای داستانی از ارنست همینگوی)

فیلمبردار : ریچارد ال. رالینگز

موزیک : جان ویلیامز

بازیگران : لی ماروین – انجی دیکینسن – جان کاساویتس – رانالد ریگان – کلو گالاگر – کلود ایکینز

محصول 1964 یونیورسال – رنگی – 94 دقیقه

 

دو آدمکش حرفه ای (ماروین و گالاگر) معلم مدرسه نابینایان جانی نورت (کاساویتس) را سر کلاس , به قتل می رسانند . اما خودداری جانی از فرار یا مقابله با قاتلان ,  آنان را کنجکاو می کند تا درمورد پیشینه او تحقیق کنند . آنها در می یابند که جانی قهرمان مسابقات اتومبیل رانی بوده و به دنبال آشنایی با زنی دودوزه باز به نام شیلا (دیکینسن) و با اغواگری های او به تشکیلات یک گروه سارق راه یافته و به عنوان راننده ای زبردست آنان را همراهی کرده و سرانجام قربانی دسیسه چینی سردسته گروه (ریگان) و شیلا شده است ... 

 

تنها وجه اشتراک این فیلم با ساخته سیودماک (قاتلان-1946) ,  این است که غیر از چند دقیقه آغازین , هیچ ارتباطی با اثر همینگوی ندارد . ایده ابتدای فیلم ,  ورود ماروین و گالاگر به آموزشگاه نابینایان , رفتار جنون آمیز آنان با مدیر مدرسه و قتل جانی با شلیک چندین گلوله در حضور نابینایان ,  چنان میخکوب کننده و هراس آور است که باید آن را در زمره سکانس های منتخب سینمای جنایی قرار داد . در این فیلم بر خلاف نسخه 1946 خبری از بازرس بیمه نیست و تحقیقات را خود قاتلان انجام می دهند . نقش آفرینی لی ماروین به عنوان شخصیت خبیث فیلم اصیل و بی همتاست و تنها یکی از جلوه هایش صحنه ای است که در واپسین دقایق فیلم پس از زخمی شدن و در حالی که تقریبا مرده , هنوز انگشت سبابه اش ناخودآگاه تکان می خورد ; انگار که روی ماشه است . آیا موجز تر از این می توان شمایل یک قاتل مادرزاد را بر پرده سینما تصویر کرد ؟      

 

قاتلان           Killers

کارگردان : رابرت سیودماک

فیلمنامه : آنتونی ویلر و جان هیوستن (براساس داستانی از ارنست همینگوی)

فیلمبردار : ال وود بردل

موزیک : میکلوش روشا

بازیگران : برت لنکستر – اوا گاردنر – ادموند اوبراین – ویرجینیا کریستین – ویلیام کانراد – چارلز مک گرو – آلبرت دکر

محصول 1946 یونیورسال – سیاه و سفید – 105 دقیقه

 

بوکسور سابق سوید (لنکستر) بدون اینکه کوچکترین مقاومتی کند یا بگریزد ,  به دست دو آدمکش حرفه ای (کانراد و مک گرو) به قتل می رسد . بازرس بیمه (اوبراین) تحقیقات خود را آغاز می کند و درمی یابد سوید پس از آشنایی با یک خواننده کاباره  به نام کیتی (گاردنر) جذب یک گروه تبهکار شده و چنان از همپالکی های خود رو دست خورده که دیگر خود را مرده ای متحرک می پنداشته است ...

 

داستان کوتاه همینگوی تنها شروع فیلم را رقم می زند و ادامه آن حاصل همفکری هیوستن و سیودماک است . فیلم از طریق یازده فلشبک تو در تو پیش می رود اما به هیچ وجه دچار آشفتگی نمی شود . قاتلان بیش از هر فیلم سیودماک در تثبیت سبک بصری , روایت و شمایل نگاری فیلم نوآر نقش داشته است . او که از فیلمسازان مهاجر محسوب می شد کارنامه پرباری در این عرصه دارد : دام ها (1939) ,  شبح بانو (1944) ,  تعطیلات کریسمس (1944) , مظنون (1945) ,  ماجرای عمو هری (1945) ,  پلکان مارپیچ (1945) ,  آینه تاریک (1946) ,  فریاد شهر (1948) ,  نارو (1949) و شیطان در شب ضربه می زند (1957) .

برت لنکستر ,  چارلز مک گرو و ویلیام کانراد به دنبال اقبال خاص و عام به این فیلم ,  تا سال ها در نقش ضد قهرمان ها یا بدمن های فیلم های نوآر جا خوش کردند . برت لنکستر با خوی حیوانی (داسین-1947) ,  خشم صحرا (لوئیس آلن-1947) ,  تنها گام برمی دارم (هسکین-1948) ,  ببخشید شماره را عوضی گرفتید (لیتواک-1948) ,  بوسه ای بر دستان خونین من بزن (فاستر-1948) ,  نارو (سیودماک-1949) ,  خط شنی (دیترله-1949) و بوی خوش موفقیت (مکندریک-1957) .

چارلز مک گرو با شب طولانی (لیتواک-1947) ,  خوی حیوانی (داسین-1947) ,  گانگستر ( ویلس-1947) ,  ماموران خزانه داری (مان-1947) , تحت تعقیب (جک برنهارد-1948) ,  قطار سریع السیر برلین (تورنور-1948) , حکومت وحشت (مان-1949) ,  ماجرای مرزی (مان-1949) ,  ماجرای مولی x (ویلبر-1949) ,  تهدید (فیست-1949) ,  خیابان فرعی (مان-1950) , من یک دزد مغازه بودم (لامانت-1950) ,  سرقت از خودروی حامل پول های بانک (فلایچر-1950) ,  زن دلخواه او (فارو-1951) ,  سد راه (دنیلز-1951) و  حاشیه باریک (فلایچر-1952) .

و ویلیام کانراد با جسم و روح (راسن-1947) ,  ببخشید شماره را عوضی گرفتید (لیتواک-1948) ,  تنش (بری-1949) ,  خیابان یکطرفه (فرگونز-1950) , با 1119 تماس بگیرید (مایر-1950) ,  فریاد خطر (پریش-1951) ,  خلافکاری (کرامول-1951) ,  فریاد صید (لوئیس-1953) و  پنج سارق (کارلسن-1955) .  

همچنین ادموند اوبراین با اینکه در نقش های منفی کمتری ظاهر شده ,  اما او نیز از شخصیت های آشنای فیلم های جنایی ,  پلیسی و نوآر محسوب می شود و معمولا در نقش پلیس ,  مامور مخفی یا قربانی از همه جا بی خبر و بازنده در یاد می ماند . فیلم های مهم او در این حیطه عبارتند از : قاتلان سیودماک-1946) ,  دام (گوردون-1947) ,  خوی حیوانی (داسین-1947) , زندگی دوگانه (کیوکر-1947) ,  ارتکاب جنایت (گوردون-1948) ,  التهاب (والش-1949) ,  نتیجه معکوس (شرمن-1950) ,  مرده در مقصد (ماته-1950) ,  راندن در بزرگراه 711 (جوزف نیومن-1950) ,  بین نیمه شب و بامداد (داگلاس-1950) ,  دوتا از یک جنس (لوین-1951) ,  نقطه عطف (دیترله-1952) ,  مسافر مجانی بین راه (لوپینو-1953) ,  مردی در تاریکی (لاندرس-1953) و نشان پلیس برای جنایت (ادموند اوبراین و هاوارد کاچ-1954) .  

 

آل کاپون        Al Capone

کارگردان : ریچارد ویلسن

فیلمنامه : مالوین والد – هنری گرین برگ

فیلمبردار : لوشن بالارد

موزیک : دیوید راکسین

بازیگران : راد استایگر – فی اسپین – جیمز گریگوری – مارتین بالسام – نهمیا پرساف – رابرت گیست

محصول 1959 اِلید آرتیستز – سیاه و سفید – 104 دقیقه

 

شیکاگو، 1919 . خلافکاری خرده پا به نام آل کاپون (استایگر) به عنوان وردست یک گانگستر استخدام می شود و خیلی زود خود را "نشان" می دهد و رفته رفته در شبکۀ گسترده قاچاق مشروبات الکلی قدرت را تصاحب می کند و رقبا را به زیر می کشد. در این روند در چند مورد با واسطه ، مرتکب جنایت می شود . از جمله در روز ولنتاین سال 1928 عوامل اجیر شدۀ او هفت تن از افراد یک گروه گانگستری دیگر را به ضرب گلوله از پای درمی آورند ...  

 

فیلمی سرگذشت نامه ای درمورد یکی از مشهورترین گانگسترهای قرن بیستم ، که در برخی موارد به واقعیت وفادار نیست . از جمله نحوۀ مرگ کاپون در زندان را دیگرگون نشان می دهد ; شاید برای فرار از سانسور . در پایان فیلم می بینیم که گروهی از زندانیان کاپون را در زندان به قتل می رسانند . اما واقعیت این است که او بر اثر یک بیماری در زندان جان سپرد. اوج دراماتیک فیلم لحظاتی است که آل کاپون فرمان ترور شخصی را صادر می کند و در پی آن برای به دست آوردن محبت همسر مقتول با صحنه سازی  به آن زن بی نوا می قبولاند که در این ماجرا دست نداشته ... نقش آفرینی راد استایگر در این فیلم، یاد آور بازی ماندگار ادوارد جی رابینسن در سزار کوچک (لروی – 1931) است . استفاده از گفتار متن از ویژگی های این فیلم به شمار می رود . تا کنون فیلم های دیگری نیز درمورد این شخصیت ساخته شده از جمله : کاپون (کارور - 1975) و دار و دستۀ کاپوناستند اِون - 2002) .

 

سه مرد برای کشتن          3hommes à abattre / Three Men to Destroy

کارگردان : ژاک دوره

فیلمنامه : آلن دلون – ژاک دوره – کریستوفر فرانک (براساس داستانی از ژان پاتریم مانچه تی)

فیلمبردار : ژان تورنیِر

موزیک : کلود بولینگ

بازیگران : آلن دلون – دالیلا دی لازارو – میشل آک لِیر – پاسکال روبرتس – لین کاردونت – ژان پیر داراس

محصول 1980 فرانسه – رنگی – 93 دقیقه

 

 

قماربازی به نام میشل ژرفو (دلون) در حال رانندگی به یک مصدوم برمی خورد که مورد اصابت گلوله قرار گرفته و او را به درمانگاه منتقل می کند و به این ترتیب به مهلکه می افتد; چراکه آن مصدوم نباید نجات پیدا می کرده و دخالت میشل روال کار را تغییر داده . اکنون تروریست ها به گمان اینکه او از عوامل گروه رقیب است درصدد اند او را سر به نیست کنند. در این بین نامزد میشل (دی لازارو) و نیز دوست و یاور میشل (آک لیر) هر یک به نوعی تاوان پس می دهند ...

 

فیلم پلیسی خوش ساختی که با صحنه های اکشن باورپذیر و نیز بهره گیری از برخی جلوه ها انتظار مخاطب متوسط را از تماشای فیلمی با شرکت آلن دلون به خوبی برآورده می کند. تبهکاران در این فیلم مافیای فروش تسلیحات معرفی می شوند که با توجه به زمان وقوع ماجراهای فیلم و اوج گیری رقابت های تسلیحاتی در دنیا می تواند ما به ازای واقعی نیز داشته باشد (مثلا جنگ ایران و عراق – افغانستان و شوروی – نیکاراگوئه – آسیای شرقی و ...) تبدیل قهرمان به قربانی در واپسین لحظات فیلم که به یک نوع امضا در بسیاری از فیلم های ساخته شده با حضور آلن دلون تبدیل شده بود،  این بار نیز تماشاگر را به شیوه ای مشابه بدرقه می کند .

 

داستان پلیس*         Flic Story  

کارگردان : ژاک دوره

فیلمنامه : آلفونسو بودارد – ژاک دوره (بر اساس اتو بیوگرافی روژه بورنیچ)

فیلمبردار : ژان ژاک تاربس

موزیک : کلود بولینگ

بازیگران : آلن دلون – ژان لویی ترینتیان – ریناتو سالواتوره – کلودین آگر – ماریوس بیراد – ماریو دیوید

محصول 1975 ایتالیا و فرانسه – رنگی – 107 دقیقه

 

افسر پلیس روژه بورنیچ (دلون) مامور رسیدگی به جنایتی می شود که در جریان سرقت از یک بانک روی داده و طی آن یک مامور پلیس به قتل رسیده . سرنخ ها او را به باند دزدان مسلح و در نهایت ، رئیس گروه امیل بوسون (ترینتیان) می رساند ...

 

فضاسازی فیلم به لحاظ پیاده کردن عناصر بصریِ دهۀ 1940 عالی است و تاکید روی رنگ های گرم در صحنه آرایی و طراحی لباس به حدی است که می توان آن را نقطۀ مقابل فیلم یک پلیس (ملویل – 1972) با آن حال و هوای افسرده و یخ کرده و خاکستری اش دانست.

داستان پلیس چارچوب ها و انگاره های شناخته شدۀ فیلم های جنایی سینمای کلاسیک را در برخی موارد مطابق میل خود تغییر می دهد. مثلا رابطۀ مبتنی بر تحکم و بازخواست دلون توسط مافوقش که مدام او را استنطاق می کند، در نمونه های کلاسیک بیشتر از نوع برحذر داشتنِ کارآگاه خصوصی یا مامور پلیس توسط همکاران، دوستان یا رؤسا بود . به عنوان نمونه : کلنجار سم اسپید با همکاران سابقش در شاهین مالت (هیوستن - 1941) ، دلسوزی های دوست مایک همر برای جلوگیری از ورود او به پرونده ای جنایی در من هیئت منصفه (ا. س. ک. س -–1953) ، کشمکش گلن فورد با رئیسش در تعقیب بزرگ (لانگ -–1953).

از موارد دیگر می توان به حضور یک زنِ همراه در گروه تبهکاران اشاره کرد ; با این تفاوت که در نوآرهای کلاسیک این زن غالبا فتان و ویرانگر بوده است مثلا : ویرجینیا مایو در التهاب (والش – 1949) یا اوا گاردنر در قاتلان (سیودماک – 1946) یا ویرجینیا گرِی در بزرگراه 301 (استون – 1950) یا مری وینزور در قتل (کوبریک - 1956). اما این بار با برقراری رابطه ای نَسَبی از نوع خواهر– برادری بین این زن و یکی از اعضای گروه و فِقدان مایه های ارو# تیک، فَم فتالیسم نیز رنگ باخته است . ** از طرف دیگر، خیانت به عنوان تم اصلی در بسیاری فیلم نوآرها با محوریت سرقت، این بار هم بر داستان فیلم سایه افکنده و تغییر چندانی در پرداخت سینمایی این مفهوم نمی بینیم . شخصیت پردازی بورنیچ با بازی آلن دلون نیز در خور توجه است . او نقیض رفتاریِ کارآگاهان خشن و هنجارشکنی چون مایک همر یا هری کالاهان را به نمایش می گذارد و در نهایتِ آرامش و پایبندی به اصول انجام وظیفه می کند. 

 

------------------------------------------------

* این فیلم در ایران با نام بازی با آتش نمایش داده شده.

** افزایش فعالیت گروه های دفاع از حقوق زنان و حمایت افکار عمومی تحت تاثیر جَو در دهۀ 1960 و 1970 از عوامل اصلی کمرنگ شدن حضور فم فتال ها در سینما بود .  

 

دو مرد در منهتن         Two Men in Manhattan/Deux hommes dans Manhattan

کارگردان : ژان پیر ملویل

فیلمنامه : ژان پیر ملویل

فیلمبردار : نیکلاس هایر

موزیک : کریستین شوالیه – مارشل سولال

بازیگران : ژان پیر ملویل – پیر گراست – کریستین ادوس – جینجر هال – کولت فلوره – مونیک هنسی

محصول 1959 کلمبیا – سیاه و سفید – 84 دقیقه

 

در پی ناپدید شدن یک دیپلمات در نیویورک ، دو خبرنگار (ملویل و گراست) از طرف یکی از پر تیراژترین مطبوعات فرانسه مامور پیگیری و پوشش خبری ماجرا می شوند . آنها به هر جای ممکن سرک می کشند و یافته های خود را با عکس، مستند می کنند ...

 

سال ها پیش از ساخته شدن فیلم های نیویورکی توسط وودی آلن و مارتین اسکورسیزی ، ملویل دو مرد در منهتن را در گرامیداشت این شهر و به طور دقیق تر در گرامیداشت محلۀ منهتن نیویورک ساخت و حال و هوای شبانۀ آن را با شیفتگی تمام و تقدیس گونه به تصویر کشید; همراه با ترنم موزیک جاز، نمای آسمان خراش ها و پل ها از زوایای گوناگون، بارها، دیسکوهای زیر زمینی، نئون های تبلیغاتی و ... در واقع موضوع ساده فیلم بهانه ای است برای پرسه ای شبانه در گوشه و کنار این شهر. کاراگاهان خصوصی و هفت تیر در فیلم نوآرها این بار جای خود را به خبرنگاران و دوربین عکاسی داده اند صحنۀ پایانی در دمدمای صبح که در آن گراست حلقه های نگاتیو عکس هایی که با سختی بسیار گرفته را دور می اندازد و پوچ انگارانه می خندد، یادآور قهقهۀ والتر هیوستن در گنج های سیه را مادره (جان هیوستن – 1948) است . ملویل در این فیلم برای اولین و آخرین بار در فیلمی از خودش به عنوان بازیگر ظاهر شد .

 

با زندگی دیگران *               With the Lives of Others/Avec la peau des autres

کارگردان : ژاک دوره

فیلمنامه : ژاک دوره – جوز جیووانی – جورج بارداویل – ژیلی پرالت

فیلمبردار : ژان بوفه تی

موزیک : میشل ماگن

بازیگران : لینو ونتورا – ژاک سروه – ژان بویه – ماریلو تولو – آدریان هاون

محصول 1966 فرانسه و ایتالیا – رنگی – 90 دقیقه

 

جاسوسی خبره و کاربلد (ونتورا) از پاریس به وین می آید تا درخصوص وضعیت جاسوسی دیگر (بویه) تحقیق کند و دریابد که آیا او جاسوسی خائن و دوجانبه است یا نه ...

 

فیلم، پیچیده نما و کلافه کننده است و می توان از خیر تماشای آن گذشت. یکی از باطل ترین لحظات فیلم آنجایی است که ژاک سروه وانمود می کند زخمی شده و دارد می میرد و با سیانور خودکشی می کند که زودتر بمیرد و کمتر زجر بکشد و لینو ونتورا هم گول می خورد و باور می کند.

 

--------------------------------------------------------

* این فیلم در ایران با نام ماموریت در وین نمایش داده شده .

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12
آدرس های مرجع