فیلم تمام شد !
نگاهی به زندگی وآثار یلماز گونی .
همیشه هنگام صحبت از سینمای کوردی، "یلماز گونی" ( به ترکیYılmaz Güney ) نخستین نامی است که به ذهن میآید.
گونای در سال ۱۹۳۷ در یکی از روستاهای اطراف شهر آدانا در ترکیه در خانوادهای کورد به دنیا آمد. نام واقعی او یلماز پوتون Yilmaz Pütün است. اما وی خود را ییلماز گونای (به فارسی «جنوب تسلیم ناپذیر») نامید.
وی در کودکی مجبور به کار در مزارع شد. علاقه ی وی به هنر هفتم از دوران نوجوانی شروع شد. او بارها همچون نمایشگرهایی دوره گرد، تنها همراه با پروژکتورش به میان چادرنشینها میرود و به این ترتیب سلیقه ی عمومی مردم را کشف میکند. در دانشکده حقوق دانشگاه آنکارا مشغول به تحصیل بود که با آشنایی با نمایشنامه نویس مشهوری مسیر زندگیش تغییر مییابد.
"گونای"، با قیافه ی یک روستایی معمولی و منش جوانهای محلههای زیبای استانبول، به وسیله ی قدرت بازی و شناختش ازعلایق مردم، خیلی زود با لقب (شاه زشت) در سینمای ترکیه مشهورشد.
دههی ۱۹۶۰ را"گونای"، برای تهیه ی فیلمهای مستند از تحولات اجتماعی ترکیه، پشت دوربین میگذراند. با (سئیت هان) (Seyyit Han ,۱۹۶۸) که یک داستان عشقی ناگوار کوردی است، موفقیت بسیاری به دست میآورد و پس از آن با "گرگهای گرسنه" (Aç Kurtlar (۱۹۶۹، عصر جدیدی را در سینمای ترکیه بوجود آورد.
اما در واقع فیلم "امید"(Umut ,۱۹۷۰) بود که"گونای"را به سینماگران اروپایی شناساند.
اثرات اجتماعی موفقیت آمیز فیلمهایی که"گونای" در آنها بعنوان فیلمنامه نویس، بازیگر و کارگردان ظاهر شد، به دلیل حمایت ملت کورد و دانشجویان، دولت ترکیه را در آن زمان نگران می کرد. به همین دلیل"گونای" پس از کودتای نظامی۱۹۷۰، به اتهام تبلیغ کمونیسم به دوازده سال زندان محکوم شد. او چهرهای شناخته شده در میان هنرمندان چپ بود و با فیلمهایش سعی بر نشان دادن تفاوتهای فاحش بین شمال و جنوب ترکیه به طورکلی و مناطق کوردنشین آن با دیگر نقاط ترکیه به طور اخص بود.
وی در زندان نیز به نوشتن فیلمنامه هایش ادامه می دهد. (رمهLe Troupeau) و (یول Yol) شاهکارهای پس از زندان وی هستند که نگاهی شکسپیری بر ظلم نظام سیاسی، کهنه گرایی اجتماعی و وضعیت زنان کورد و ترک دارند.
"گونای" از سال ۱۹۸۰ به خاطر نوشتهها و فیلمهایش به بیش از صدسال زندان محکوم شد و برای اولین بار در زندگی هنریاش دچار ممنوعیت کار سینمایی می شود. حکومت ترکیه کپی فیلمهایش را ممنوع میکند و آنها را از بین می برد. همچنین ارتباطش را با دنیای خارج از زندان قطع می کنند. اما "گونای" پس از چندین بار تلاش پی درپی بالاخره موفق میشود تا در پاییز۱۹۸۱ از راه دریا به فرانسه فرار کند و درآنجا پناهنده شود. در پی این امر تابعیت ترک وی از او سلب شد.
در بهار۱۹۸۲فیلم (یول) در جشنواره ی(کن) اکران می شود و(نخل طلایی) این جشنواره را با فیلمی از"کوستا گاوراس"(Costa Gavras) شریک میشود.
"یلماز گونی" سرانجام در سپتامبر ۱۹۸۴ میلادی در پاریس در سن ۴۷ سالگی و در اوج شهرت خود، بر اثر بیماری سرطان در گذشت ودر گورستان معروف پرلاشز به خاک سپرده شد. یک روزنامهی ترکیه درگذشت وی را چنین اعلام می کند: (فیلم تمام شد!).
ییلماز در آخرین مصاحبه خود که با "کریس کوچرا" انجام دادهاست در مورد فیلم "رمه "(Sürü) میگوید: « در حقیقت این فیلم سرگذشت خلق کورد است اما حتی اجازه نداشتم (از جانب حکومت) در ساخت فیلم از زبان کوردی استفاده کنم و اگر چنین میکردم همه کسانی که در ساخت فیلم مشارکت داشتند بازداشت و روانه زندان میشدند».
دیگر آثاریلمازگونای :
۱۹۸۳ دیوار (Duvar)
۱۹۸۲ راه (Yol)
۱۹۷۸ رمه (Sürü)
۱۹۷۴ رفیق (Arkadaş)
۱۹۷۴ بیچاره ها/بدبخت ها (Zavallılar)
۱۹۷۳ بابا (Baba)
۱۹۷۱ مرثیه (Ağıt)
۱۹۷۱ ناامیدها (Umutsuzlar)
۱۹۷۱ درد (Acı)
۱۹۷۱ اختلاس کنندگان (Vurguncular)
۱۹۷۱ عبرت (İbret)
۱۹۷۱ فراریها(Kaçaklar)
۱۹۷۱ فردا آخرین روز است(Yarın Son Gündür)
۱۹۷۰ هدف زنده (Canlı Hedef)
۱۹۷۰ امید (Umut)
۱۹۷۰ عثمان، سرباز پیاده (Piyade Osman)
۱۹۷۰ هفت شرور (Yedi Belalılar)
۱۹۶۹ گرگهای گرسنه (Aç Kurtlar)
۱۹۶۹ یک مرد زشت (Bir Çirkin Adam)
۱۹۶۸ پیره نوری (Pire Nuri)
۱۹۶۸ سیدخان: عروس خاک (Seyyit Han: Toprağın Gelini)
۱۹۶۷ گلوله به من اثر نمیکند (Bana Kurşun İşlemez)
۱۹۶۷ اسم من کریم (Benim Adım Kerim)
۱۹۶۶ اسب، زن، اسلحه (At Avrat Silah)
...
فیلم یول به فارسی دوبله شده است و نقش اول زن فیلم را بانو شهلا ناظریان گفته است.