تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: مسابقه پیدا کردن نام فیلم ها در یک نوشته خاص
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.

به نام او که هنر و منزلت هنر را یک جا پدید آورد

این آیین که بار دگر ما را گرد هم آورده دو سالی می شود که نبود

دوسال پیش تقریباً در همین روزها ما را به آرامش در میان مردگان فراخواندند اصرار بر این بود که فرزند خاک شویم

یــا دست کم به خواب زمستانی فرو رویم امــا همیشه و همه جا خدا نزدیک است

و در حال روز بر می آید پس سرانجام ممکن شد که باز گردیم

حالا که باز گرد امده ایم  تا شایستگان دریافت  هدیه ای موسوم به نام نامی حافظ را باز شناسیم

هیچ عجیب نیست اگر نام فیلم هایی که در فهرست نامزدها آمده بنظرتان از دور دست آمده باشد

این نقب زدن به گذشته گناه من و ما نیست  نوعــی توفیق اجباری است که بر اثر همان تعلیق و تعویق پدید آمده است

بنابر این فیلم های به نمایش درآمده  در دوسال 86 و 87  امشب و اینجا سهم گمشده خود را می گیرند

و ما با انعکاس  شادمانی در رخسار شما  پاداش سکوتمان را...در این دو سالی که بر این سینما گذشت  همچنان قائده بازی سود مهوری سر جایش بود

آنها که به هر بهانه و هر بهایی به دنبالش بودند چه وقتی چارچنگولی  روی سبد گیشه می افتادند و... چه همه را به گیشه خود دعوت می کردند

سودای فروش ده رقمی و بیشتر را در سر می پروراندند البته گهـگاه که دایره زنگی شان خوش آوا بود

 یــا حواسشان به این بود که همیشه پای یک زن در میان است می شد از اقبالشان به نشانه  فهم فرهنگ عمومی خشنود هم شد

 اما آنجا که تاثیر ذاری اصالت را به راحتی یک کلاغ پربه هوا می فرستادند

کلاه خالی از باران رحمت به سر مردم می گذاشتند در گوشی گولشان میزدند که زنها فرشته اند

یــا با شکل و شمایل یک خواستگار محترم ادای عاشق دلداده ای را در می آورند  که ظاهراً می گوید مادر زن سلام

ولی در اصل در پی تلافی است دیگر نمی شد به زور قلقلکشان خندید

این سینما را دوست داشت و در پی محاکمه اش نبود سینمایی که حتی گـــاه بقصد فتح گیشه تیغ زنی هم می کرد

اما خیلی وقت از همین میدان نه سربلند  کــه دلشکسته بیرون می آمد

و به سهمی در حد نصف مال من نصف مال تو رضایت می داد

آما مثل همیشه در گوش های پاک و پرروشنایی مثل  اتوبوس شب  هم بـسوی عواطف انسانی به راه می افتاد

آواز گنجشکها هم هرچند بسختی شنیده می شدو آتش سبز اصالت  و تاثیر هنر هم با تمام دردسرهایش افروخته بود

تا روز سوم و دهم و صدم  صبر کرد و امیدوار ماند

و... همین امید به هنر است که ما را نگه داشته است به همین سادگی

 _  _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ __ _ _ _ _ _

این متن افتتاح جشن مجله دنیای تصویر است که در دل خودش اسامی تعدادی از فیلم های سال 86  و87 را جای داده

از بین دوستان به نفر اول که اسم تمامی فیلمهای مورد نظر بطور کامل   استخراج کند  و با پیام خصصی اعلام کند اگر مطمئن هستید جوابتون کامل است عمومی اعلام کنید

 یک جایزه نفیس به رسم یاد بود تقدیم می شود این جایزه مثل جایزه پیکان گوجه ای سرکاری نیست  واقعی است و اسپانسر مسابقه هم خیلی معروف است

(۱۳۸۹/۱۰/۶ عصر ۱۱:۰۸)IranClassic نوشته شده: [ -> ]

البته خیلی از عبارت ها ممکن است نام یک فیلم خارجی بوده باشد اما من اینها را تشخیص دادم:

 

 

اگر لطف کنید خصوصی پاسخ بدهید  دعا گو تان می شوم  این پست را هم پاک کنید  ممنون

60 درصد جواب صحیح دارید

محمد90 درصد صحیح خصوصی جواب بدهید الان پدرام از روی دست شما یک فیلم تقلب کرد

ایران کلاسیک 80 درصد

پدرام 99 درصد


اسکوربان شیر دل 5/99 درصد

اسکوربان  و پدرام دو برنده اول هرچند کامل جواب نداده اند ولی کاملش کنند

برنده 100 درصد هم جایزه اش محفوظ است

به نام او که هنر و منزلت هنر را یک جا پدید آورد

این آیین که بار دگر ما را گرد هم آورده دو سالی می شود که نبود

دوسال پیش تقریباً در همین روزها ما را به آرامش در میان مردگان فراخواندند

 اصرار بر این بود که فرزند خاک شویم

یــا دست کم به خواب زمستانی فرو رویم

امــا همیشه و همه جا خدا نزدیک است

و در حال روز بر می آید پس سرانجام ممکن شد که باز گردیم

حالا که باز گرد امده ایم  تا شایستگان دریافت  هدیه ای موسوم به نام نامی حافظ را باز شناسیم

هیچ عجیب نیست اگر نام فیلم هایی که در فهرست نامزدها آمده بنظرتان از دور دست آمده باشد

این نقب زدن به گذشته گناه من و ما نیست 

 نوعــی توفیق اجباری است که بر اثر همان تعلیق و تعویق پدید آمده است

بنابر این فیلم های به نمایش درآمده  در دوسال 86 و 87  امشب و اینجا سهم گمشده خود را می گیرند

و ما با انعکاس  شادمانی

در رخسار شما  پاداش سکوت مان را

...در این دو سالی که بر این سینما گذشت  همچنان قائده بازی سود محوری سر جایش بود

آنها که به هر بهانه و هر بهایی به دنبالش بودند چه وقتی چارچنگولی  روی سبد گیشه می افتادند

 و... چه همه را به گیشه خود دعوت می کردند

سودای فروش ده رقمی و بیشتر را در سر می پروراندند

البته گهـگاه که دایره زنگی شان خوش آوا بود

 یــا حواسشان به این بود که همیشه پای یک زن در میان است می شد از اقبالشان به نشانه  فهم فرهنگ عمومی خشنود هم شد

 اما آنجا که تاثیر ذاری اصالت را به راحتی یک کلاغ پر به هوا می فرستادند

کلاه خالی از باران رحمت به سر مردم می گذاشتند در گوشی گولشان میزدند که زنها فرشته اند

یــا با شکل و شمایل یک خواستگار محترم

 ادای عاشق  

دلداده  ای را در می آورند 

 که ظاهراً می گوید مادر زن سلام

ولی در اصل در پی تلافی است

دیگر نمی شد به زور قلقلک شان خندید

این سینما را دوست داشت و در پی محاکمه اش نبود

 سینمایی که حتی گـــاه بقصد فتح گیشه تیغ زنی هم می کرد

اما خیلی وقت از همین میدان نه سربلند 

 کــه دلشکسته بیرون می آمد

و به سهمی در حد نصف مال من نصف مال تو رضایت می داد

آما مثل همیشه در گوش های پاک و پرروشنایی مثل  اتوبوس شب  هم بـسوی عواطف انسانی به راه می افتاد

آواز گنجشکها هم هرچند بسختی شنیده می شد

و آتش سبز اصالت  و تاثیر هنر هم با تمام دردسرهایش افروخته بود

تا روز سوم و دهم و صدم  صبر کرد و امیدوار ماند

و... همین امید به هنر است که ما را نگه داشته است به همین سادگی

 _  _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ __ _ _ _ _ _

این جواب کامل مسابقه بود

فیلم کلاهی خالی از باران  نداریم

فیلم کلاهی برای باران تولید 1385 است

فیلم رخسار نداریم

نیلی تین رخسار داریم که تولید 138 است که مورد نظر نبود

فیلم باران تولید1379 است که مورد نظر نبود

سلام

آتش سبز یادتون رفته !

آدرس های مرجع