تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: گمشدگان و مفقودین کافه
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8

همانطور که دوستان هم گفتند این آمدن و رفتن ها در فضای مجازی و غیر مجازی طبیعی است.بنده که آبان ماه 1390 به کافه آمدم فضایی بسیار ناب را شاهد بودم که مشابه آن را - حداقل تا امروز - ندیده ام . جمع دوستان کافه و بالاخص دوبله دوستان جمع جمع بود. گفتنی ها آنقدر درباره دوبله زیاد بود که تمامی نداشت . همه دوستان در دادن اطلاعات و اظهارونظرهایشان سعی می کردند از هم پیشی بگیرند.هرگز یادم نمی رود یک روز چقدر هری لایم عزیز را با شیطنتهایم اذیت کردم . این دوست گرامی - که هرکجا هستند بسلامت باشند - جستارهایی بسیار مفید را درباره ژانرهای سینمایی و در آن مقطع خاص درباره نوآر در کافه می نوشتند که خواستاران زیادی داشت. از قضا بنده هم برای دایره المعارف دوبله فیلمهای فارسی گاهی مطلبی می نوشتم - که هنوز هم محبوبترین تاپیک بنده است - که مصادف شده بود با نوشته های هری لایم گرامی . خلاصه طی یک روز ایشان سه بار درباره نوآر نوشت و من هم سریعا یک مطلب به دایره المعارف دوبله اضافه می کردم تا به قولی بنده مطلبم تروتازه تر باشد. اما این دوست عزیز هرگز خم به ابرو نیاورد و با سعه صدر فراوان برخورد کرد.اگر چه زحمت ایشان بسیار بیشتر از بنده بود.

در کافه از این دوستان فهیم و تحصیلکرده و واقعا عاشق هنر کم نداشتیم . تقدیر این بوده که برخی از این دوستان به هر علتی کافه را ترک بگویند و یا کمتر مراجعه کنند . اما هیچگاه نقش مهم و ویژه آنان در رقم زدن دوران طلائی کافه را فراموش نمی کنیم .

طی یکی دو سال اخیر هم دوستان فوق العاده ای به جمع کافه آمده اند که بسیاری از مطالبشان قابل تحسین است .

و حالا بنده که از 13-12 سالگی عاشق دوبله شدم و بیش از 23 سال واقعا عاشقانه با آن زندگی کرده ام ، امروز با دریغ و حسرت فراوان به نظاره افول هنر مورد علاقه ام نشسته ام و کم کم از نوشتن در فضای مجازی احساس بازنشستگی می کنم . اگر این 23 سال را جزء مشاغل سخت حساب کنم دیگر وقت آن فرا رسیده است!واقعا در دوران نوجوانی دنبال کردن اخبار دوبله سخت و دشوار بود . منابع ناچیز و عناد بی مورد منتقدان با دوبله و کم کاری دوبلورها که ناشی از نبودن فیلم بود باعث این عدم دسترسی ها بود و بقول جناب کلاسیک هرچه درباره دوبله می بایست گفته شود گفته شده .

چه بخواهیم و چه نخواهیم این چند ستاره قدیمی دوبله هم در آینده ای نه چندان دور از دنیای دوبلاژ خواهند رفت و این هنر به خاطره ای دور خواهد ماند و نوشته های ماهم چون آن...

یاد دوستانی که ما را با نوشته هایشان سرمست کردند جاودان باد ...

ایام خوش آن بود که با دوست به سر رفت

باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود...

پاییز همیشه برایم غمگین بوده است و یاد دوستان با وفای کافه هم در این ایام که کنارمان نیستند غم انگیزتر...

ناخداخورشید  مقتدر کافه کلاسیک ماههاست که به کافه نیامده ، این دوست گرامی و جنوبی (استان یزد) از 25 خردادماه 93 دیگر حضور نداشته است. امیدوارم که در صحت و سلامت باشند .

گذاشتندم و رفتند همرهان قدیم

زهمرهان قدیمم همین غم است ندیم

درین خزان ، خبر سرو و گل چه می پرسی

خبر خرابی باغ است و بی کسی نسیم ...

زاپاتای عزیز

ظاهرا ناخدای توانا بدلیل مفقود شدن قطب نمایش در ورود به دریای کافه به مشکلی برخوردند و از این پس با نام مستعار یکی از مسافرینش بنام سرهنگ در کافه اقامت دارند (البته اگر اشتباه نکرده باشم) که اگر چنین باشد متعجبم که چرا تاکنون هیچیک از مدیران در بازیابی هویت قبلی ایشان تلاشی ننمودند.

http://cafeclassic4.ir/thread-259-post-2...l#pid23590

(۱۳۹۳/۸/۱۹ عصر ۰۶:۴۷)برو بیکر نوشته شده: [ -> ]

زاپاتای عزیز

ظاهرا ناخدای توانا بدلیل مفقود شدن قطب نمایش در ورود به دریای کافه به مشکلی برخوردند و از این پس با نام مستعار یکی از مسافرینش بنام سرهنگ در کافه اقامت دارند (البته اگر اشتباه نکرده باشم) که اگر چنین باشد متعجبم که چرا تاکنون هیچیک از مدیران در بازیابی هویت قبلی ایشان تلاشی ننمودند.

http://cafeclassic4.ir/thread-259-post-2...l#pid23590

اتفاقا ایشان امروز با نام سرهنگ آنلاین شده اند . اما من همان ناخدا خورشید را ترجیح می دهم . احتمالا نامهربانی سروان رنو باعث شده که ناخدا در جهشی غم انگیز هویتش را با بدمن ماجرا طاق بزند !بهرحال از سروان رنو تقاضا دارم هویت قبلی را به ایشان برگردانند.حق حسابشان هم محفوظ است...

(۱۳۹۳/۸/۱۹ عصر ۰۷:۱۰)زاپاتا نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۳/۸/۱۹ عصر ۰۶:۴۷)برو بیکر نوشته شده: [ -> ]

زاپاتای عزیز

ظاهرا ناخدای توانا بدلیل مفقود شدن قطب نمایش در ورود به دریای کافه به مشکلی برخوردند و از این پس با نام مستعار یکی از مسافرینش بنام سرهنگ در کافه اقامت دارند (البته اگر اشتباه نکرده باشم) که اگر چنین باشد متعجبم که چرا تاکنون هیچیک از مدیران در بازیابی هویت قبلی ایشان تلاشی ننمودند.

http://cafeclassic4.ir/thread-259-post-2...l#pid23590

اتفاقا ایشان امروز با نام سرهنگ آنلاین شده اند . اما من همان ناخدا خورشید را ترجیح می دهم . احتمالا نامهربانی سروان رنو باعث شده که ناخدا در جهشی غم انگیز هویتش را با بدمن ماجرا طاق بزند !بهرحال از سروان رنو تقاضا دارم هویت قبلی را به ایشان برگردانند.حق حسابشان هم محفوظ است...

جناب برو بیکر گرامی

ببخشید با این جمله از شما تقدیر می کنم، ولی وقتی چشمم به توانایی شما و تصویر فتحعلی اویسی افتاد، این تکیه کلامش برایم تداعی شد:"آفرین بر این دوگوله"، واقعاً ذهن و حافظۀ پویایی دارید.

پ.ن. آواتار شما به اضافۀ توانایی پلیسیتان نشان داد که جلال مقامی هم دوبلور خوبی برای جرمی برت در نقش شرلوک هلمز بود.

(۱۳۹۳/۸/۱۹ عصر ۰۷:۱۰)زاپاتا نوشته شده: [ -> ]

اتفاقا ایشان امروز با نام سرهنگ آنلاین شده اند . اما من همان ناخدا خورشید را ترجیح می دهم . احتمالا نامهربانی سروان رنو باعث شده که ناخدا در جهشی غم انگیز هویتش را با بدمن ماجرا طاق بزند !بهرحال از سروان رنو تقاضا دارم هویت قبلی را به ایشان برگردانند.حق حسابشان هم محفوظ است...

اتفاقا من نیز با این موضوع کنار نیامدم و هرگز نام کاربری سرهنگ را برای ایشان از نظر خودم به رسمیت نشناختم. به همین دلیل وقتی جناب سرهنگ چندی پیش در جستار  کلاسیک ها در تلویزیون در تمجید از فیلم هاراگیری مطلبی را مرقوم فرمودند:

http://cafeclassic4.ir/thread-43-post-23...l#pid23680

(۱۳۹۳/۵/۲۶ عصر ۰۵:۳۷)سرهنگ نوشته شده: [ -> ]

شمشیر کوتاهت بدلی است ،با شمشیری که پنیر هم نمی برد چه طور می خواهی شکم درانی کنی؟ چند ضربه ی ممتد،بی فایده،تمام وزنت را بر روی تیغه ی شمشیر می اندازی تیغه را نه به شکم که شکم رابه تیغه می کشی وقتی تیغه ی بدلی در بدنت فرو می رود ملتمسانه-با چهره ای که درد درآن تنیده-به سامورایی دیگر التماس می کنی ......

بنده هنگام معرفی اسامی گویندگان فیلم هاراگیری :

http://cafeclassic4.ir/thread-132-post-2...l#pid23705

به پست ارسالی سرهنگ  تحت عنوان پست ناخدا خورشید اشاره نمودم . هر چند کمتر کسی متوجه چنین تناقضی گردید:

(۱۳۹۳/۵/۳۰ صبح ۰۹:۳۳)برو بیکر نوشته شده: [ -> ]

هاراگیری

Harakiri

کارگردان : ماساکی کوبایاشی

محصول سال 1962

.

.

.

ضمنا ناخدا خورشید هم در خصوص این فیلم پستی ارسال نموده اند که می توانید مطالعه کنید:

http://cafeclassic4.ir/thread-43-post-23...l#pid23680

.

.

.

امیدوارم مدیران محترم حساسیت دوستان را به روی هویت دوستانشان ، بویژه اعضای قدیمی ارج نهند و هرچه سریعتر نسبت به رفع مشکل ناخدا خورشید در ورود به کافه اقدام نمایند. این مشکل برای هریک اعضا ممکن است در آینده پیش بیاید.

ارادتمند

بروبیکر

به اطلاع ملت همیشه در صحنه کافه می رساند که جناب ناخدا خورشید بعد از غرق شدن بمبک به دست پرتوان U-357 به طور کاملا اختیاری و خود خواسته و به دور از هرگونه جبر و زور از سوی برادران رایش , اقدام به ادامه فعالیت زیر نام زیبای سرهنگ نموده اند که البته این کار ایشان از منظر تنوع و ایفای نقش در کالبدی جدید تحسین برانگیز می باشد. بدیهی است هرگاه ایشان اراده نمایند رایش آمادگی دارد به جای بمبک غرق شده , فرماندهی نبردناو بیسمارک را به ایشان سپرده تا به شغل سابق خویش بازگردند.

و من الله توفیق

همون ناخدا خورشید خیلی خوبتر بود. این سرهنگ آدم خطرناک و خوفناکیه :-|

سلام دوستان

چند روزیه  از یکی از خلاق ترین کاربرهای  کافه یعنی جناب بروبیکر خبری نیست امیدوارم درپی دلخوری کافه رو ترک نکرده باشن و در سلامت کامل برگردن و ما رو با سوژه های غیر منتظره شون سورپرایز کنند ....

یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد                          

                              به وداعی دل غم دیده ما شاد نکرد

                                                                               ....


(۱۳۹۳/۸/۲۹ عصر ۰۵:۵۸)هانا اشمیت نوشته شده: [ -> ]

چند روزیه  از یکی از خلاق ترین کاربرهای  کافه یعنی جناب بروبیکر خبری نیست

ای هانای عجول بذار حداقل یک ماه از غیبت اش بگذره بعد بذارش توی فهرست مفقودی ها. asabi

از اینها گذشته , جناب بروبیکر که عذر موجه دارن و گفتن لپ تاپ و ابزار دیحیتال شون را از داخل ماشین آقا دزد برده و کلی هم اطلاعات مهم روی لپ تاپ داشتن که با دزدیده شدن  ایشون کاملا فلج شدن. امیدواریم خود ایشان را ندزدیده باشند چون از این متفقین کوردل همه کاری برمی آید. دزدیدن مغزهای کافه حتما در دکترین نظامی آنها دیده شده.

خیلی وقتها پیش ، وقتی یک کاربری چندماهی سرنمیزد عکسش رو میدادیم و یا خبرمفقودشدنش رو اینجا مینوشتیم که بیشترشونم آخرسر میدیدیم توسط سروان رنو و عوامل جنایتکارشون ( ژان والژان ) به آشویتس فرستاده شدن که ما هم طی عملیاتی خطیر به فرماندهی جناب کاپتان میرفتیم و نجاتشون میدادیم و دست دیکتاتور رو قیچی میکردیم .

حالا هم یه پروژه داریم که اونم پیداکردن جناب فورست نازنینه .

( آخرین بازدید جناب فورست  ///  ۱۳-۴-۱۳۹۳ ۱۲:۵۰ صبح ) 

ما دیشب از سقز مهمان برامون اومده بود و چند نفررو مامورکردم که تمامی مراکز فرهنگی و ادبی شهر3000سالهء سقز رو زیر و رو کنن .

خودمم فردا میرم مخابرات بوکان تا سیم کارتم رو ریکاوری کنن بلکه شمارهء کیوان عزیزم رو برام برگردونن.

همینجاهم از کاپتان اسکای میخوام که با استفاده از جدیدترین هواپیما های دیجیتال و ماهواره ایشان آسمان کوبانی رو گشتی بزنه نکند که ایشان در جبهه های جنگ با داعش باشند و آنجا به اینترنت دسترسی نداشته باشند.

بانو اسکارلت هم مسئولند که تمام شمال و جنوب را درجستجوی فورست باشند اگرچه میدانم بخاطر فارغ شدن ملانی یک مقدار سرشان شلوغ است.

دست آخر جناب ناخداخورشید را مامورمیکنیم که به همهء جزایر اعم از تنگ بزرگ و تنگ کوچک و تنگ میانه و تنگ کناره و ... سفری داشته باشند تانکند سالها فورست در جزیره ای تنها بماند و تنها یک توپ همدمش باشد بینوا .

(۱۳۹۳/۸/۳۰ عصر ۰۴:۴۷)اکتورز نوشته شده: [ -> ]

خیلی وقتها پیش ، وقتی یک کاربری چندماهی سرنمیزد عکسش رو میدادیم و یا خبرمفقودشدنش رو اینجا مینوشتیم که بیشترشونم آخرسر میدیدیم توسط سروان رنو و عوامل جنایتکارشون ( ژان والژان ) به آشویتس فرستاده شدن که ما هم طی عملیاتی خطیر به فرماندهی جناب کاپتان میرفتیم و نجاتشون میدادیم و دست دیکتاتور رو قیچی میکردیم .

جناب اكتورز

پيرو صدور اعلاميه مفقودي جناب فورست ، تمامي ليست هاي  اسامي زندانيان اردوگاه مورد بازبيني قرار گرفته و تعدادي از گور هاي دسته جمعي داخل آشويتس نيز ، در جستجوي فورست عزيز ، نبش گور و بازبيني شدند. حتي صابون هاي ساخته شده نيز با آزمايش DNA  بررسي گرديدند ، ولي ردي از ايشان پيدا نشد.

ص

بعد از تماس با السيد الرنو الداعشي  - نماينده تام الاختيار پيشوا در جبهه داعش - و استعلام از ايشان ، پرده از راز علت فقدان جناب فورست برداشته شد:

فورست عزيز جزو پانزده قرباني بودند كه در توليد فيلم تبليغاتي داعش به سبك هاليوود (جهت هشدار به متفقين) به كارگرداني جناب سروان رنو ، مورد استفاده قرار گرفته بودند.

 http://www.aparat.com/v/TwoDp 

و

http://www.aparat.com/v/lIaAM

   

در ضمن بنده به ياد ندارم كه تا بحال كاپيتان و دار و دسته كذابشان در عملياتي موفق بوده باشند؟!!!

(۱۳۹۳/۸/۳۰ عصر ۱۰:۴۳)ژان والژان نوشته شده: [ -> ]

 پيرو صدور اعلاميه مفقودي جناب فورست ، تمامي ليست هاي  اسامي زندانيان اردوگاه مورد بازبيني قرار گرفته و تعدادي از گور هاي دسته جمعي داخل آشويتس نيز ، در جستجوي فورست عزيز ، نبش گور و بازبيني شدند.....

خود را خسته نخواهید کرد اگر به جمله لی وان کلیف در خوب بد زشت دقت کرده باشید

- کسی که جای صندوقچه های طلا رو میدونه کجاست؟

- نمیدونم

- طرف یا اسم عوض کرده یا مرده میدونی چرا؟

- نه

- چون اگه غیر ازین بود من تا حالا پیداش کرده بودم.

(۱۳۹۳/۸/۲۹ عصر ۰۵:۵۸)هانا اشمیت نوشته شده: [ -> ]

سلام دوستان

چند روزیه  از یکی از خلاق ترین کاربرهای  کافه یعنی جناب بروبیکر خبری نیست امیدوارم درپی دلخوری کافه رو ترک نکرده باشن و در سلامت کامل برگردن و ما رو با سوژه های غیر منتظره شون سورپرایز کنند ....

یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد                          

                              به وداعی دل غم دیده ما شاد نکرد

                                                                               ....


هانا اشمیت عزیز

آدمهايى هستند در زندگيتان؛

نمي گويم خوبند يا بد..

چگالى وجودشان بالاست...

افکار،

حرف زدن،

رفتار،

محبت داشتنشان

و هر جزئى از وجودشان امضادار است...

يادت نمي رود

"هستن هايشان را.."

بس که حضورشان پر رنگ است.

ردپا حک مي کنند،اينها روى دل و جانت...

بس که بلدند "باشند"...

اين آدمها را، بايد قدر بدانى...

وگرنه دنيا پر است از آن ديگرهاى

بى امضايى که شيب منحنى حضورشان، هميشه ثابت است. . .

بعضی از آدم ها ترجمه شده اند

بعضی از آدم ها فتو کپی آدم های دیگرند.

بعضی از آدم ها با چند درصد تخفیف به فروش می رسند.

بعضی از آدم ها فقط جدول و سرگرمی دارند

بعضی از آدم ها خط خوردگی دارند

بعضی از آدم ها را چند بار باید بخوانیم تا معنی آنها را بفهمیم

و بعضی از آدم ها را باید نخوانده کنار گذاشت

از روی بعضی از آدم ها باید مشق نوشت و از روی بعضی از آدم ها جریمه...

متاسفانه از روزیکه زاپاتای عزیز کافه را با دلخوری ترک نمودند تمام انگیزه های خود را برای فعالیت در کافه از دست داده ام. گاهگاهی سری به کافه میزنم تا ببینم چه خبر است . زینال عزیز هنوز تعداد پستهایش به انگشتان یک دست نرسیده بود که بخوبی دریافتم کافه بزودی صاحب یک عضو با دانش میشود. اولین اعتبار را به او دادم و از سایر دوستان نیز تقاضا کردم از کنار پستهای ایشان بی تفاوت نگذرند. او نیز در کنار دوستانی چون گولاک و فلیپ محترم خوشبختانه بخوبی چراغ تالار دوبله را در غیاب بزرگانش روشن نگه داشته است.

اگر یکی از اعضای قدیمی خدایی ناکرده با زینال به بحث می پرداخت و کافه را ترک می نمود شاید اینقدر دردناک نبود. زیرا اگر کافه عضوی را از دست می داد در عوض صاحب یک عضو فعال دیگر می گشت. هرچند این موضوع نیز خوشایند نیست. اما براستی کافه در ازای از دست دادن زاپاتا چه چیزی را بدست آورد؟ جستاری با چند عکس از فیلمهای سینمایی ؟؟؟

شخصا امیدوارم هرچه زودتر از ایشان دلجویی گردد و مجددا ایشان را در محفل خود ببینیم.

ارادتمند

بروبیکر

درود بر بروبيكر عزيز ، ميببنم كه هنوز با كنايه از بنده ياد ميكند و پستها و هنر مرا به مسخره ميگيريد . اشكالي ندارد حتي امضاي خود را نيز بخاطر مسخره كردن بنده به ارشيو دار عشق تبديل كردي  كه طعنه زده باشيد . عكسهاي سينمايي من وقت ميبرد ... اقلا يكساعت شايد هم در مواقعي دو روز . .... از رو ي هم كه امدم ٨ فيلم كلاسيك براي صداگذاران عزيز فرستادم و ازقابليت خودم در اين زمينه استفاده  ميكنم متاسفم كه باب ميل شما نبوده    سعي ميكنم نشان بدم كه بيشتر از انم كه مينمايم . اميدوارم همانگونه كه در پشت برده بحق حامي زينال عزيز و بادانش بوديد عليه بنده نباشيد . ازشما خواهش ميكنم كه به اين طعنه و كنايه هاي ناحق پايان دهيد . صميمانه از بازگشتتون خوشحالم   با احترام

خداوند کسی را که بنده هایش را (پس از عذرخواهی واقعی و جبران ) نبخشد ، نمی بخشد. (پیامبر اکرم)

زاپاتای عزیز

دیدید که پس از بحث شما با فرانکنشتاین من بدان خاطر وارد گود شدم که حقی از کاربران قدیمی در تقابل با کاربران جدید زایل نشود. در نبود شما زبان شما شدم آنچنانکه در نهایت فرانکنشتاین از شما و از کلیه کاربران کافه عذرخواهی کرد . اینکه کار دیگری دارید و نمیتوانید در کافه باشید صراحتا در جائی یا توسط کسی به اطلاع دوستان کافه برسانید تا انگی بر گردن کسی نباشد. من آنجا از شما حمایت کردم تا دلخوریها مرتفع گردد و کینه ای در دل هیچ کس نماند اما وقتی با نیامدن خود همه آن تلاشها و همه تقاضاهای دوستان را برباد دل میسپارید مقصر خود هستید و خود موید این واقعیت که چگونه میتوانید براحتی از کافه دل برکنید. به شخصه پس از بحث با بانوی محترم کافه انگیزه ای برای بودن در کافه نداشتم. در ذهنم بود آنچنان روم که راه بازگشتی نباشد. اما علاقه به دوستان بزرگوار کافه که هرگز نمیتوانستم دوری آنها را حتی یک هفته تحمل کنم مرا بر آن داشت که باشم و هر کینه و کدورت را به مهر بدل سازم. در طی این سالها بارها خواسته ام نباشم اما علاقه به کافه علاقه به جائی که مهد واقعی اینترنت در خانه های تک تک ماست هرگز اجازه نداد ازین محفل دل جدا کنم. اینکه کسانی به بهانه پایان نامه ، قهر با ایکس و دعوا با زد راه کج میکنند و با نام کاربری خود ماه تا ماه به کافه سر نمیزنند نشان از بی علاقگی آنها به محفل کافه کلاسیک است .مگر نه اینست که زندگی ما ترکیبی از علاقه های ماست. گفتم ترکیبی از علاقه ها. علاقه های واقعی حتی بشکل روزانه هم ترک نمیشوند چه رسد به اینکه ترک این علاقه ها به هفته و ماه کشد. ترکی که به هفته و ماه کشد (حتی بخاطر کاری و علتی دیگر) دیگر علاقه نیست ادای علاقه است . بنگرید به حضور کاربرانی که ساعت به ساعت به اینجا سر میزنند. از محل کار خود سر میزنند. با گوشی و تبلت از دشت و کوه به اینجا سرک میکشند تا معنی واقعی علاقه را بدانید. یقین بدانید کسی که کافه را رها کند ، پس از مدتی کافه نیز آنها را فراموش خواهد کرد.

نمیدانم فیلمها و سریالهای سری بینوایان را با چه دقتی دیده اید. در آنجا بازرس ژاور فردی است که پر اهمیت ترین موضوع زندگی اش فقط یک چیز است. قانون. فقط قانون. هرکس از قانون تمرد کند مغضوب است . هرکس به قانون پشت کند باید مورد عداوت و کینه واقع شود... آن طرف مردی بنام ژان والژان است. وقتی والژان را با دستهای بسته به حضور اسقف می آورند (اسقفی که والژان فکر میکرد فقط یک کشیش ساده است ) ، اسقف به او میگوید شمعدانی ها را هم باید با خودت می بردی. همه را من به تو بخشیده ام... در خلوت والژان به او میگوید:

من روح ترا با عملم خریدم. ترا آزاد کردم از قید کینه. که هرگز از هیچ کس کینه به دل نگیری و بخشنده باشی...

وقتی در صحنه نهائی ژاور لوله تفنگش را در داخل فاضلابهای فراخ پاریس پشت سر والژان میگیرد خطاب به او میگوید : میدونم که از من بدت میاد ، چرا وقتی چند لحظه قبل وقتی دستام رو جمهور خواهان بسته بودن نکشتی؟

والژان میگوید: سالها قبل مردی خوب به من آموخت که از هیچ کس کینه ای به دل نگیرم. من به تو احساسی ندارم.

و ژاور حیران از قواعدی است که در چارچوب قانون نمیگنجد. قانونی که او فقط و فقط بدان اعتقاد داشت... لحظاتی بعد دیگر ژاور نیست و چند لحظه بعد او خود را به رود انداخته است . شرمسار از اینکه 5 سال زندانی والژان را بخاطر یک تکه نان با فرارهای ممتد او به 19 سال رساند. شرمسار ازینکه او را از مقام شهرداری که با لیاقتهای خودبدان دست یافته بود پائین کشید،خجلت از مرگ فانتین که بخاطر او مرد ، شرمسار ازینکه عمرش را بخاطر کینه و یافتن والژان صرف کرد. شرمسار ازینکه دیگر فرصتی برای جبران نیست.شرمسار از اینکه انسان بخشنده چقدر میتواند بزرگ باشد(حتی اگر یک مجرم بوده باشد) و انسان کینه ورز نه .

در نسخه سال 1998 (که لیام نیسون ژان والژان را بازی میکند )، ژاور دستبند را از دستان والژان باز میکند. دستبند را بر دست خود میزند و با پشت سر ، خود را به رود می افکند. در نسخه های 1934 ، 1935 ، 1958 و 1978 من چنین صحنه تاثیر گذاری را هرگز ندیده بودم. 

 

سینما را می بینیم تا درس زندگی ما باشد. وقتی در عمل به درسها کوتاهی میکنیم دیدن فیلم چه دردی از زندگی ما دوا خواهد کرد؟

(۱۳۹۳/۹/۱۶ صبح ۱۰:۰۱)منصور نوشته شده: [ -> ]

 

ژان والژان میگوید: سالها قبل مردی خوب به من آموخت که از هیچ کس کینه ای به دل نگیرم. من به تو احساسی ندارم.

منصور عزیز ،از حسن نیت شما واقعا سپاسگزارم . امروز ایمیل یکی از دوستان بسیار محترم کافه را دیدم که با خواندن مرقومه ایشان و ارجاع به مطلب شما،شرط ادب حکم کرد که از دوستان عزیزم تشکر کنم.خودم را هرگز قابل این الطاف واقعا پاک و انرژی بخش نمی دانم . من روزی که از کافه دل کندم واقعا از کسی کینه به دل نگرفتم و بهمین خاطر به پیر کافه پیام دادم که زحمت رساندن پیام وداعم را به دوستان بکشد.نمی خواستم با گذاشتن کامنتی خودم را برای دوستان کافه جور دیگری جلوه دهم . همانطور که قبلا هم گفته بودم این رفت و آمدها در دنیای مجازی طبیعی است.

شاید بنده کمی تند رفتم و این ضرب المثل قدیمی را فراموش کرده بودم که حرمت مسجد را متولی آن نگاه می دارد... نه فرانکشتین مقصر بود و نه دیگران . حتی مهر دوستی که کاربران را همه به یک چشم نگاه می کرد و شاید برای ایشان تفاوتها مهم نبود هم از دلم بیرون نرفت. چندباری بعنوان مهمان به کافه آمدم اما سعی کردم دم در بمانم و از پشت شیشه بخارگرفته کافه دوستان را بر سر میزها نگاه کنم و در حسرت خوردن یک قهوه در کنار شومینه کافه ،قدم زدن در کوچه خیس و نم گرفته را ترجیح بدهم و دلخوش به گذشته ها باشم.

جمع شدن دوستان دوبله بازی که در ماههای اخیر به کافه آمده اند و چراغ دایره المعارف را روشن نگاه داشته اند بر سر یک میز برایم غبطه برانگیز است . خوشحال و مسرورم که این دوستان قابل و دانا راه گذشتگان را ادامه می دهند ،آن هم با شور و حالی زیبا...

راستش دیگر قلمم را غلاف کرده ام و دوست دارم هرجا که می روم فقط خواننده باشم .دلم لک زده برای فیلم دیدن بدون آن که حواسم به نام دوبلورها ،حرکت دوربین ،نوع بازیها و کارگردانی باشد . سخت ، اما شدنی است . دلم بی تاب خواندن مطالب دیگران است بی آن که بخواهم پاسخی را بنویسم . گفتم که حرمت مسجد را ...

خوشحال می شوم که می بینم مطالبی از من و برخی از دوستان کافه بدون ذکر ماخذ  در ماهنامه ای سینمایی و معتبر بی کم و کاست چاپ شده و جالب این که نویسنده مطلب از بزرگان این عرصه است.

این چند خط را به رسم ادب نگاشتم که نگویند زاپاتا پا را از دایره اخلاق برون گذاشت. منصور عزیز و بروبیکر و بتمن و آمادئوس و رهگذر و... همه برایم عزیزند.

ویک توصیه دوستانه به مدیران معزز کافه که هرگز شان و منزلت و وزانت کافه را فدای امور زودگذر نکنید.شما که بی هیچ چشمداشتی هزینه می کنید سعی کنید به تک تک دوستان کافه به چشم یک سرمایه نگاه کنید. اما فارغ از نامناسبات و رودربایستی های رایج.

ای صبح نه آبی نه سپیدیم هنوز

درشهرامید ناامیدیم هنوز

دیدی که چه کرد دست شب با من وتو

در باز و بدنبال کلیدیم هنوز...

اندر باب تشکر کردن یا تشکر نکردن:

جسارت این دبیر دلسوخته که در محیط درس و مدرسه عاشق شاگردانش است و در محیط مجازی عاشق دوستان و همکلامانش را بر او ببخشائید اما در پستهای ارسالی دوستان امروز چیزی توجه من را جلب نمود که باعث گردید آنرا در محیط دوستانه قهوه خانه و بدور از هرگونه هیاهویی با دوستان مطرح نمایم هرچند که در پستهای سابق نیز به آن پرداخته شده بود اما با مرور آنها متوجه شدم که این بحثِ کهنه که فبلا هم مطرح گردیده است بدون هر نتیجه ای مسکوت گردیده بود.

در پروفایل هریک از دوستانی که زحمت می کشند و پستی ارسال می کنند دو عدد خودنمایی می کند. یکی تعداد تشکرهایی است که سایر اعضا بخاطر ارسال پستهایش از ایشان نموده اند و یکی هم تعداد تشکرهایی است که ایشان از سایر پستهای دیگر اعضا نموده اند. همیشه به دنبال رابطه ای بین این دو عدد بوده ام اما هرگز به نتیجه نرسیدم.

این درست است که ما وقتی پستی را می خوانیم در کلیک کردن تشکر یا کلیک نکردن آن مختار و آزاد هستیم و هیچکس را نمی توان شماتت کرد که چرا از فلان پست تشکر نکردی یا بلعکس چرا تشکر کردی اما برایم جای سوال است که چرا برخی از دوستان در خصوص استفاده از این کلید کمی خساست بخرج می دهند. با عرض معذرت از تمامی دوستان برای اینکه کمی شفاف تر در خصوص موضوع صحبت نمایم تصمیم دارم برای روشنتر شدن موضوع از برخی از دوستان نام ببرم و در یک محیط دوستانه موضوع را بشکافم.

امروز در دو تاپیک تازه متولد شده و وزین سینما و رقص و سکانس آخر شاهد دو پست بودم. یکی پستی را که سرکار خانم لمپرت در خصوص فیلم شعله ارسال نموده بودند و یکی هم پستی که جناب Joe Bradley.در خصوص فیلم تایتانیک .   هردو عزیز زحمت کشیده بودند. وقت گذاشته بودند. فکر کرده اند . تصویر آپلود نموده بودند. اما نتیجه کار:

جدای از محتوای این دو پست که خود می تواند در تعداد لایکها موثر باشد بفکر فرو رفتم که چرا باید پست خانم لمپرت دارای 18 لایک شود و پست جناب جوبردلی فقط دارای 4 لایک. هرچند پست جناب بردلی کمی تازه تر می باشد اما بعید می دانم با گذشت زمان این تناسب لایکها بخواهد خیلی تغییر کند. ضمن آنکه هر دو عزیز هم دوستان را از وجود پست خود در جعبه پیام مطلع نموده بودند ( من بازهم از محضر هر دو عزیز عذر می خواهم که اینقدر به صراحت از هر دوی ایشان نام بردم زیرا شرایط این دو عزیز تقریبا برابر بود و صرفا جهت ریشه یابی یکی از موضوعات اساسی در این کافه مجبور به ذکر مثال گردیدم)

سپس آمدم پرو فایل هر دو عزیز که قابل دسترسی برای تمام اعضا و حتی میهمانان سایت هم می باشد را مورد بررسی قرار دادم:

   

به نتایج جالبی رسیدم. ضمن اینکه این موضوع را برای برخی دیگر از اعضا و حتی خودم نیز بررسی نمودم. سرکار خانم لمپرت با 178 ارسال و 2580 تشکر دارای میانگین 14.49 می باشند. بعبارتی هر پست ایشان تقریبا 14.5 لایک داشته است. این بسیار قابل تحسین است. اما نکته بسیار مهمتر تعداد تشکرهایی است که ایشان در کمال خضوع و تواضع از سایر پستهای دوستان داشته اند 4039 تشکر. یعنی بعبارتی به ازای هر تشکری که دریافت نموده اند 1.56 برابرش از سایر پستهای دوستان تشکر نموده اند. عددی که به مراتب تحسین برانگیز تر از تعداد لایکهای دریافتی شان می باشد.

بنابراین به این نتیجه رسیدم که عوامل دریافت لایک در این کافه فراتر از محتوای پستها می باشد. محبوبیت و مقبولیت اعضا نیز در دریافت لایک  موثر می باشد. بنظر من برخی از پستهایی که دوست عزیزمان جو بردلی ارسال نموده اند ارزش گرفتن لایکهای بیشتری داشته است اما بنظر شما نوعی مقابله به مثل در اینخصوص انجام نپذیرفته است؟ واقعا این سوال برای من پیش آمده است که اگر اکنون تعداد تشکرهای بردلی عزیز بجای 32 فرضا 700 پست بود آیا تعداد نشکر شده هایش اکنون بیشتر از 560 نبود؟

پذیرفتن این مسئله که ایشان فقط از 32 پست این کافه خوششان آمده است واقعا برای من کمی مشکل است (هرجند غیر ممکن نیست) اما به موارد نقض هم برخوردم که البته من نام آنرا نقض نمی گذارم. برخی از پستهای این کافه آنچنان از لحاظ محتوایی فراتر از یک پست در یک فروم می باشد که ناخودآگاه خواننده پست را به کلیک کردن کلید تشکر وادار می نماید. نظر شخصی من این است که حساب پستهایی که دوستان بزرگی مانند منصور ارسال می دارند از این قاعده مستثنی می باشند. زیرا مشخص است که گاهی ارزش این پستها آنقدر بالا می باشد که بنده حقیر برای تشکر کردن از آن هیچ معیار دیگری را در نظر نمی گیرم. من وقتی تاپیک افسانه زورو را مطالعه نمودم دیگر براین مهم نبود که فرضا  ایشان از چند پست سایر اعضا تشکر نموده بودند محتوای پست در حدیست که بیانگر آنست که نگارنده برای نگاشتن آن متحمل زحمت بسیاری شده است بنابراین تشکر حداقل کاریست که از عهده من بر می آید.

این موضوع برای سایر دوستانی که برای ارسال پستهایشان وقت می گذارند و آنرا با قلم خود می نویسند نیز صادق است. بانوی کافه نیز دارای میانگین 15.2 لایک برای هر پست و جناب بروبیکر هم دارای میانگین 14.3 برای هر پست هستند. بانوی کافه از یک حیث نیز سرآمد سایر اعضا می باشند ایشان درازای دریافت 2978 لایک خود از 7733 پست تشکر نموده اند یعنی 2.5 برابر و از این حیث به ایشان حسودی می کنم.

اینکه تعداد لایکهای دریافتی بنده سه رقمی باشد اما تعداد لایکهای بنده نسبت به دیگران دو رقمی باشد چیزی نیست که بخواهد موجب افتخار این حقیر گردد. دوستان عزیزم ، من قبول دارم که این موضوع کاملا شخصی است. من می پذیرم که در فضای مجازی من آزاد و مختارم که پست سایر دوستان را سپاس گویم یا سپاس نگویم. اما بدور از انصاف است وقتی با موجی از پستهای ارزشمند دوستان مواجه می شویم از یک تشکر ناقابل دریغ کنیم.

امیدوارم این پست بنده موجب کدورت کسی نگردد. من فقط خواستم به یک نتیجه کلی برسم شاید تا کنون کسی از این منظر به این موضوع نگریسته بود که لایک گرفتن پستها در این کافه تابع دو فاکتور می باشد:

1 - محتوای پست    2 - مقبولیت و محبوبیت ارسال کننده پست

اگر اشتباه می گویم دوستانی که قدیمی تر و پیشکسوت می باشند لطفا گفته بنده را اصلاح کنند. امیدوارم دوستان جدیدی که افتخار عضویت در این سایت را پیدا می کنند این را بدانند که تشکر کردن هیچ هزینه ای ندارد. ضمنا تشکر کردن فقط مختص پستهای جدید نیست. چه بسا خودم گاها پستی را مطالعه کردم که تاریخ ارسالش مربوط به سال 88 و 89 بوده است اما از تشکر کردن دریغ ننمودم و اگر هنوز تعداد تشکرهایم از سایر دوستان چهار رقمی نشده است به این دلیل است که هنوز فرصت مطالعه تمام پستها را نیافته ام و به محض آنکه هر تاپیکی را مطالعه می کنم جدای از ارسال کننده و تارخ ارسال آن حداقل کاری که از دستم بر می آید یک تشکر است.

تشکر از پستهای دیگران در این کافه حتما نباید بیانگر تایید آن باشد بنظر من تشکر کردن در این سایت یعنی: خسته نباشی دوست من

تشکر کردن در این سایت یعنی : من پست شما را خواندم و از اینکه به اطلاعاتم افزودید سپاسگزارم.

تشکر کردن در این سایت یعنی : از اینکه موجب شدید یکی از خاطرات سالهای دور برایم یادآور گردد ممنون.

و در یک کلام تشکر کردن یعنی : دادن انگیزه به ارسال کننده پست تا باز هم برای ما بنویسد و بنویسد.

وگرنه هم من می دانم و هم شما می دانید که افرادی چون منصور و یا زاپاتا و یا اسکورپان و یا ...... هرگز به این تشکرها نیاز ندارند و اگر دارای صدها هزار تشکر هم شوند اگر روزی به بانکی مراجعه نمایند و بگویند من دارای صد هزار تشکر در سایت کافه کلاسیک هستم حتی هزار تومان هم خارج از ضوابط به آنها وام نمی دهد. پس با هم کمی مهربانتر لطفا.

زیاده گویی این سرهنگ بازنشسته را بر او ببخشایید.

ضمن تشکر از دوست محترم چند نکته را عرض می کنم:

1- همانطور که قبلا هم گفته شده تشکر کردن یک اختیار است . یعنی هیچکس نمی تواند کس دیگری را مجبور به تشکر کردن یا نکردن کند و این موضوع به سلیقه طرف بر می گردد. خودم را مثال می زنم . به شخصه برای زدن دکمه تشکر دو نکته برای من مطرح است: آن پست جدید و غیر تکراری و غیرکپی باشد و چیز تازه ای را به من بیاموزد و دیگری اینکه موافق عقاید من باشد. دیگر نام کاربر و جدید یا قدیمی بودن کاربر برای من مهم نیست. کاری ندارم که آن کاربر با من دوست است یا (خدای نکرده) نارفیق. برای مثال من از دوبله سالیان اخیر متنفرم و مخالف عقاید منست. این سلیقه من است و کسی نمی تواند مرا مجبور کند طور دیگری عمل کنم. به همین منوال سایر دوستان هم هرکدام سلیقه ای دارند و عقیده ای. اجازه دهیم هرکس به سلیقه خود عمل کند.

2- البته قبول دارم که خصلت انسانها طوریست که به هر حال وقتی ببینند کاربری از نوشته های دیگران تشکر نمی کند می رنجند و روی قضاوت های بعدیشان تاثیر می گذارد. شاید خود من هم از این بابت از کسانی رنجیده باشم اما سعی می کنم این مسایل روی قضاوت هایم تاثیر نگذارد و هر نوشته را بی توجه به نام کاربر نویسنده آن مورد توجه قرار دهم . گاهی موفق بوده ام و گاهی هم خیر. اما مسلما یک کاربر خوش اخلاق و اجتماعی روی دیگران تاثیر مثبت می گذارد و خواه ناخواه توجه مثبت دیگران را به خود جلب میکند. برعکس یک کاربر هرچقدر هم نوشته هایش زیبا و مفید باشد اما وقتی شخصیت سمپاتی نباشد دیگران هم ناخودآگاه توجه کمتری به او می کنند.

3- البته در مورد کاربرهایی که تازه وارد هستند کمی طول می کشد تا اعتماد دیگران را بدست آورند و تجربه هم ثابت کرده بسیاری از کاربران تازه وارد بوده اند که در ابتدا سعی کردند با فریبکاری و ظاهرسازی دل دیگران را بدست بیاورند اما بعد از مدتی دستشان رو شده و از در پشتی کافه فرار کرده اند!

4- کلا جامعه ما نسبت به سال های فبل نامهربان تر شده است. تنش ها و درگیری های کلامی و بدنی در سطوح مختلف جامعه زیاد شده است. مردم همدلی کمتری نسبت به هم نشان می دهند. لجوج تر و کم تحمل تر شده اند. بحث های اخیری که در شبکه های اجتماعی در مورد سلیقه موسیقیایی مردم پیش آمده ثابت می کند که تا چه حد خوی فاشیستی در بعضی از ماها قوی است. یا بحثی که در مورد تسلیت گفتن یا نگفتن برخی سلبریتی ها پیش آمده است. متاسفانه چند سالیست که بی اخلاقی و بداخلاقی در سطح جامعه رو به افزایش گذاشته است و جامعه شناسان و روشنفکران ما به جای ارائه راه حل کلا صورت مسئله را پاک می کنند. روشنفکری چون ژان ژاک روسو کل جامعه فرانسه متحول می کند اما روشنفکران ما روزبروز بیشتر از مردم فاصله می گیرند. امیدوارم که لااقل در این کافه دوستی ها جای کدورت ها و کینه ها را بگیرد و کافه به دوران اوج خود برگردد.

با سلام بنده ابتدا به دو حدیث شریفه بحث پرچالش تشکر را که چندبار دیگر نیز مفصلا به آن پرداخته ام مزین میکنم:

پيامبر اكرم(ص):شكر خدا را بجانياورده است آن كه از مردم (درقبال انعامشان) تشكر نكند.

امام رضا (ع) فرمود: هر كه سپاس مردم نعمت دهنده را نگويد، سپاس خداي بزرگ را نگفته است.

(۱۳۹۲/۱۰/۶ صبح ۰۹:۴۰)خانم لمپرت نوشته شده: [ -> ]

صبح جمعه تان بخیر

اخیرا در جایی خواندم که یکی از گرامیان کافه گلایه کرده بودند هر کاربر فعالی مورد تشویق (مثلا با امتیاز) قرار میگیرد متاسفانه بجای پیشرفت از فعالیتش کاسته میشود البته این امر تا حدودی درست می نماید ولی ذکر چند نکته مرتبط را لازم دانستم:

1- "کم گوی و گزیده گوی چون در" وصف حال کافه ماست و بنا به فرمایش سروان رنوی عزیز:

(۱۳۹۲/۱۰/۵ عصر ۱۰:۰۷)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

سیاست کافه بر پایه  ایجاز و خلاصه نویسی و تعداد کم تاپیک ها استوار است و باید از ایجاد تاپیک به هر مناسبت خودداری نمود. شلوغی و از هر موضوعی در کافه نوشتن مخالف جهان بینی ماست [تصویر: hitler.gif]

بنابراین باید از کمیت کاست و به کیفیت افزود .

2- از بدو ورودم به کافه به امر بسیار مهم و جالبی برخوردم مطالب ارسالی کاربرانی که copy - paste صرف بود قاطعانه و با ذکر دلیل توسط مدیریت حاذق کافه حذف شده بود...این مسئله نه تنها باعث بالا بردن سطح علمی وهنری کافه وزین کلایسک شده است بلکه در راستای فرهنگ سازی در باب مذمت کپی برداری مطلب بدون ذکر مرجع که بگونه ای سرقت ادبی محسوب میشود بسیار پسندیده است ( اخیرا در کافه معدود ارسالاتی کپی محض دیده ام که خواهشمندم مسئولان با آن برخورد نمایند یا کاربران مزبور با قید مرجع پست ارسالی شان را تصحیح بفرمایند).

در نظر داشته باشیم نگارش یا تهیه یک پست بخشی از وقت ،تفکر و زندگی نگارنده یا گردآورنده را صرف خود نموده است و در فضای مجازی بی هیچ چشمداشتی در اختیار دیگران قرار میگیرد پس حداقل وظیفه مایی که از مطلب دیگری برداشت میکنیم ذکر مرجع ومنبع آن است... چه بسا کم شدن فعالیت تخصصی کاربران در این سایت بخشی مربوط به همین مهم باشد که امروز مطلبشان که برپایه تخصص وتجربه زحمتش را کشیده اند، اینجاست  و فردا با نام های متفاوت در سایت های متفاوت ...در برخی سایت ها دیده ام که امکان کپی برداری مطالب ممکن نیست که حداقل سارقان ادبی رایک قدم به عقب نشینی وادار میکند از صاحب نازنین کافه ،کلاسیک گرامی خواستارم اگر مقدورباشد این سیستم را در کافه نیز به اجرا در آورند.

3- متاسفانه بسیار دیده میشود در جستاری بعضا پرخواننده وپرمخاطب عزیزان اقدام به پرسش هایی که با عنوان تاپیک ارتباط ندارد میفرمایند وبعد چند عزیزدیگر درپی پاسخ به ایشان و... گرامیان درخواست وپرسش از نام فیلم و ترانه وکتاب و... را میتوانید در تاپیک مربوطه در محله چینی ها عنوان کنید این کار شما در تاپیک نامربوط نه تنها آراستگی وپیوستگی جستار را برهم میزند بلکه باعث میشود صفحات اینترنتی جستار ورق بخورد وپست های اصلی وتخصصی آن از نظرها دور شود وزحمات کاربران دیگر به هدر رود و انگیزه شان در ادامه راه در جستار مزبور کم رنگ وطبعا از فعالیتشان کاسته می گردد.

4- از آنجا که امکان همزمانی ارسال پستها توسط چند کاربر هست پستهایی با فاصله حتی چند ثانیه عقبتر طبعا در ستون اصلی تالار کافه دیده نمیشوند وچه بسا نادیده رد میشوند لذا در بدو ورودمان بهتر است ابتدا به  نمایش ارسالهای امروز و ارسالهای جدید نظر کنیم :

http://cafeclassic4.ir/search.php?action=getdaily

و با دیدن ارسالات تازه ، دوستان تشکر شما از کاربری که مطلبی را را ارسال کرده و مورد پسند شما قرار گرفته (البته با یک کلیک روی دگمه تشکر نه زدن یک پست تشکر آمیز محض) باعث ترغیب وی به ارسالات خواندنی بیشتر میگردد وبعلاوه درایت ،مهر و فروتنی و بلندطبعی شما رانیز نشان میدهد.

در نهایت امید است در سایه امنیت کافه عزیزمان روزبروز بر بار کیفی آن توسط شما مخاطب محترم افزوده گردد.

با سپاس از بذل توجه شما

جالب است بنده اصولا آدم کم حاشیه ای هستم وسعی میکنم در هیچ کجا به هیچ جناحی وابسته نشوم در تنشهای اخیر کافه نیز با رعایت احترام بین طرفین، به هیچ عنوان جانبداری کسی را نکردم . با اینحال همیشه بطور خاص نقل محفل دوستان قرار میگیرم ضمن اینکه مفتخرم که بهرحال بنده را قابل میدانند که در کلام پرنغزشان وارد میسازند. اما واقعا با نفس کار موافق نیستم مخصوصا وقتی پای مقایسه عملکرد به عمل آید ... درپست اخیرم در بخش دروغهای راست این تئوری را به اثبات رساندم که ترازوی عدالت بسیار متزلزل است، چرا که بر پایه قضاوت آدمی بنیان شده و با کوچکترین بیدقتیِِِ یک قاضی که بهرحال بشرجایزالخطا است حقی ناحق میشود...

بنده بعلت داشتن اوقات فراغت مناسب خوشبختانه از اکثرمطالب غنی گرامی دوستانی که بسیارشان متاسفانه اینک درکافه حضور ندارند و بسیار پیشتر از آمدن من فعالیت داشته اند استفاده و به ازای آن تشکرنموده ام نظیر عزیزان اولیور ، رزا ،سم اسپید، آشیل و ...حتی از استاد عزیز منصور خان که خوشبختانه هنوز مارا با مطالب خود مستفیض میکنند هم بابت ارسالات جدید و قدیمشان سپاسگزار بوده وتشکرات من گواه آن است ... شما کاربر عزیز چند تشکر از تمامی این گرامیان زیر پستهای من میبینید؟!

و در مورد حاضرین فعال وتازه نفس من از پستهای اسپم ، کپی شده، جناحی و همینطور اخیرا آنانکه احساس میکنم مفهوم سپاسگزاری برایشان مهم نیست ومعنا ندارد ، تشکر نمیکنم.اما بقیه عزیزان فرزانه با مطالبشان جای تقدیری بیش از یک کلیک تشکریا امتیاز دارند(این را هم جایی بازگفته ام). من شاگردکوچکشان بوده و هستم و همواره وهمواره ازایشان متشکرم...

اصلا تصمیم دارم هروقت میزان تشکراتم از هم کافه ای ها  5000تا شد درکافه جشن بگیرم چرا که یعنی من 5000 مطلب را خوانده و از آنها حداقل 5000 نکته آموخته ام.

(۱۳۹۳/۹/۲۵ صبح ۰۱:۱۶)سرهنگ آلن فاکنر نوشته شده: [ -> ]

اندر باب تشکر کردن یا تشکر نکردن:

...

در پروفایل هریک از دوستانی که زحمت می کشند و پستی ارسال می کنند دو عدد خودنمایی می کند. یکی تعداد تشکرهایی است که سایر اعضا بخاطر ارسال پستهایش از ایشان نموده اند و یکی هم تعداد تشکرهایی است که ایشان از سایر پستهای دیگر اعضا نموده اند. همیشه به دنبال رابطه ای بین این دو عدد بوده ام اما هرگز به نتیجه نرسیدم.

این درست است که ما وقتی پستی را می خوانیم در کلیک کردن تشکر یا کلیک نکردن آن مختار و آزاد هستیم و هیچکس را نمی توان شماتت کرد که چرا از فلان پست تشکر نکردی یا بلعکس چرا تشکر کردی اما برایم جای سوال است که چرا برخی از دوستان در خصوص استفاده از این کلید کمی خساست بخرج می دهند. با عرض معذرت از تمامی دوستان برای اینکه کمی شفاف تر در خصوص موضوع صحبت نمایم تصمیم دارم برای روشنتر شدن موضوع از برخی از دوستان نام ببرم و در یک محیط دوستانه موضوع را بشکافم.

به نتایج جالبی رسیدم. ضمن اینکه این موضوع را برای برخی دیگر از اعضا و حتی خودم نیز بررسی نمودم. سرکار خانم لمپرت با 178 ارسال و 2580 تشکر دارای میانگین 14.49 می باشند. بعبارتی هر پست ایشان تقریبا 14.5 لایک داشته است. این بسیار قابل تحسین است. اما نکته بسیار مهمتر تعداد تشکرهایی است که ایشان در کمال خضوع و تواضع از سایر پستهای دوستان داشته اند 4039 تشکر. یعنی بعبارتی به ازای هر تشکری که دریافت نموده اند 1.56 برابرش از سایر پستهای دوستان تشکر نموده اند. عددی که به مراتب تحسین برانگیز تر از تعداد لایکهای دریافتی شان می باشد.

بنابراین به این نتیجه رسیدم که عوامل دریافت لایک در این کافه فراتر از محتوای پستها می باشد. محبوبیت و مقبولیت اعضا نیز در دریافت لایک  موثر می باشد. بنظر من برخی از پستهایی که دوست عزیزمان جو بردلی ارسال نموده اند ارزش گرفتن لایکهای بیشتری داشته است اما بنظر شما نوعی مقابله به مثل در اینخصوص انجام نپذیرفته است؟ واقعا این سوال برای من پیش آمده است که اگر اکنون تعداد تشکرهای بردلی عزیز بجای 32 فرضا 700 پست بود آیا تعداد نشکر شده هایش اکنون بیشتر از 560 نبود؟

آقای دبیر گرامی و عزیز بنده همواره مخلص تمامی آموزگاران این مملکتم و خود از خانواده ای فرهنگی برخاسته ام و ایمان دارم که معلمی شغل انبیا است . اما به نظرم این کار شما یعنی قیاس بین دونفر با بردن اسم و یک سری ارزشیابیهابطور مشخص، درجمع اصلا صحیح نیست... آیا هیچگاه پیامبرص بین اصحاب مشخصا اعلام نمود سلمان برتر است یا ابوذر؟ عمار عزیزتر است یا بلال؟ یا مثلا چرا به ابوبکر بیش از عمر احترام میگذارید؟!...

بنابراین بحث را با دو نکته پی میگیرم:

1-در تشکر من از ارسالات دیگران تواضع نقش چندانی نداشته وصرفا اصول اعتقادی خودم که همه جا و همینجا هم برآن پافشاری داشته ام مهم بوده و میباشد.

2- ضمن اعتقادی که به تک تک ارسالات خود دارم و برای هریک چند ساعت وقت و چشم و اعصاب گذاشته ام وبسیارمفتخرم که حتی یک پست کپی شده یا برداشت بدون منبع یا اسپم نداشته ام اماصمیمانه از دوستان عزیزم و کاربران گرامی تقاضا دارم چنانچه خداوکیلی برای هریک از ارسالات حقیر فراتر از محتوای پست را درنظر داشته اند لطف فرموده تشکرشان را حذف نمایند

 امیدوارم زیاده گوییم راببخشید میتوانستم من هم مثل خیلی غائبین در سکوت گوشه نشین شوم ولی ترجیح دادم کلام دلم رابعرض عزیزانم برسانم از جناب سرهنگ بابت محتوای کلی ارسالشان درباب تشکر و ازناظر محترم که بامدادشان راصرف رسیدگی این قصه نمودند واز شماعزیزی که وقت طلایتان راصرف خواندن این مرقومه نمودید بسیار بسیار سپاسگزارم. پاینده باشید


صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8
آدرس های مرجع