تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: برنامه های دهه 60
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28

یه فیلمی هم بود که در دهه 60 اول سینما ها نمایش دادن ( به نام بمب و فلفل ) بعد شبکه 1 سیما پخش کرد ( احتمالا اسمش رو تغییر داد )

ماجرای یه مرد میانسال متاهل ایتالیایی بود که به خدمت در ارتش احضار میشه و درگیر ماجراهایی با گروهبان پادگان میشه .

نقش اون گروهبان چاق با چشمان پلقی و  ورقلمبیده  رو آلدو فابریتزی بازی می کرد . همون فردی که چند سال قبل تر در رم شهر بی دفاع نقش کشیش   "دون پیترو "  رو به عهده داشت .

(۱۳۸۹/۹/۷ عصر ۰۸:۳۲)رزا نوشته شده: [ -> ]

در دهه شصت یه فیلم فرانسوی کمدی پخش کرد که اون زمان حسابی گل کرد..داستان در یه هنگ ارتشی میگذشت یا نمیدونم سربازخونه بود که سروان تکیه کلامش این بود که : سرباز دوراک روز خوشیت باشه و بعد تنبیه های مختلف براشون در نظر میگرفت..بیشتر هنرپیشه هاش از هنرپیشه های کمدی دهه شصت هفتاد فرانسه بودن..حتی یه هنرپیشه ای بود که سیبیلو بود و در فیلم آشپزباشی لوئی دوفونس نقش گارسون رو بازی کرده بود.

http://www.imdb.com/title/tt0234765/

این فیلم دو دوبله داره

دوبله سینما با نام مواظب باش گروهبان نمایش داده شده و دوبله تلویزیون با نام سرباز  دوراک روزت خوش است


(۱۳۸۹/۹/۷ عصر ۰۹:۴۵)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

یه فیلمی هم بود که در دهه 60 اول سینما ها نمایش دادن ( به نام بمب و فلفل ) بعد شبکه 1 سیما پخش کرد ( احتمالا اسمش رو تغییر داد )

ماجرای یه مرد میانسال متاهل ایتالیایی بود که به خدمت در ارتش احضار میشه و درگیر ماجراهایی با گروهبان پادگان میشه .

نقش اون گروهبان چاق با چشمان پلقی و  ورقلمبیده  رو آلدو فابریتزی بازی می کرد . همون فردی که چند سال قبل تر در رم شهر بی دفاع نقش کشیش   "دون پیترو "  رو به عهده داشت .

http://www.imdb.com/title/tt0166272/

این فیلم هم دو دوبله داره دوبله اول دوبله ایتالیا است و دوبله دوم فکر کنم اوایل انقلاب باشه ، هر دو دوبله هم موجود است

(۱۳۸۹/۹/۷ عصر ۰۹:۴۵)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

یه فیلمی هم بود که در دهه 60 اول سینما ها نمایش دادن ( به نام بمب و فلفل ) بعد شبکه 1 سیما پخش کرد ( احتمالا اسمش رو تغییر داد )

ماجرای یه مرد میانسال متاهل ایتالیایی بود که به خدمت در ارتش احضار میشه و درگیر ماجراهایی با گروهبان پادگان میشه .

نقش اون گروهبان چاق با چشمان پلقی و  ورقلمبیده  رو آلدو فابریتزی بازی می کرد . همون فردی که چند سال قبل تر در رم شهر بی دفاع نقش کشیش   "دون پیترو "  رو به عهده داشت .

این همون فیلمی نبود که به اسم یه سرباز و نصفی پخش شد؟

------------------------------------------------------------------------------------------------------------

------------------------------------------------------------------------------------------------------------

کارتون های کشورهای بلوک شرق

در دهه شصت ، قبل از اینکه شاهد ریزش سیل آسای کارتونهای ژاپنی باشیم ، کارتونهای کشورهای بلوک شرق ، طرفداران زیادی در بین بچه ها داشت. امروز که به جز خاطره ای از آنها نمانده ، بد نیست یادی کنیم از بهترین و دوست داشتنی ترینشان در بین کودکان دیروز.

1- مداد جادو (لهستان) با نام اصلی Zaczarowany Ołówek       و  نام انگلیسی  Enchanted pencil

این کارتون ماجرای پسربچه ای بود که به کمک مدادی جادویی که توسط جادوگر کوتوله ای به او داده میشد ، مشکلاتش را حل میکرد. فقط کافی بود شکل هرچه را می خواهد بکشد تا آن چیز بوجود آید. (یادمه در تکرار این برنامه ، جادوگر کوتوله،ناپدید شده بود! گویا این جادوگر هم برای ما بچه ها بدآموزی داشت و باعث اشاعه جادوگری میشد!)

http://en.wikipedia.org/wiki/Zaczarowany_ołówek


2-بولک و لولک (لهستان) با نام اصلی Bolek i Lolek . در کشورهای انگلیسی زبان با نام Jym & Jam و یا Bennie & Lennie  هم پخش شده است. اما در ایران بیشتر به نام کوچولوهای جهانگرد معروف است.

http://www.imdb.com/title/tt0146370/

http://en.wikipedia.org/wiki/Bolek_and_Lolek 

3- عنکبوت آبی (مجارستان) با نام اصلی Vizipok Csodapok که نقش اصلی برعهدۀ عنکبوتی هشت چشم ! بود که در حبابی زیر آب یک برکه زندگی می کرد. 

http://www.toonarific.com/show.php?show_id=4758

http://www.imdb.com/title/tt0134203/

   

 4- کیسه ای پر از سیب (روسیه)  A Bag Of Apples  کارتونی زیبا با موسیقی زیباتر که در آن ، خرگوشی نیکوکار برای جمع آوری آذوقه برای خانواده اش به جنگل می رود و در جنگل با گرگ و کلاغی خبرچین دست و پنجه نرم می کند.

 Мешок яблок

 

5- خب ، فقط وایستا! (روسیه) یا همون گرگ و خرگوش خودمان که کارتونی جالب با موسیقی زیبا بود. صحنۀ معروف تعقیب خرگوش در ساختمان در حال ساخت هیچوقت از خاطرمان بیرون نمی رود.

Nu, pogodi      Ну, погоди 

http://www.imdb.com/title/tt0234355/

 

6- زبل خان (لهستان) Pampalini The Hunter  که معرف حضور است؟ شکاچی ماهری! که دائم برای شکار حیوانات بزرگ و خطرناک سفارش میگرفت اما در نهایت یا خودش کار را خراب می کرد یا میمون بازیگوش همراهش!

http://www.sfr.com.pl/eng/szukaj.php?seria=23

 

7- رکسیو (لهستان) Reksio  سگ کوچک و باهوش لهستانی که در خانه ای چوبی زندگی می کرد و دائم به فکر کمک کردن به دیگران بود.

http://www.sfr.com.pl/eng/szukaj.php?seria=16

http://www.sfr.com.pl/eng/szukaj.php?seria=17

 

پ ن: نمیدونم مشکل این کارتون ها چیه که دیگه پخش نمیشن. هرچی باشه از فوتبالیستها و دژ فضایی و روبات های تغییرشکل دهنده که بیشتر بدآموزی ندارن!  

 

(۱۳۸۹/۹/۸ صبح ۰۷:۴۰)اسکورپان شیردل نوشته شده: [ -> ]

Nu, pogodi      Ну, погоди 

http://www.imdb.com/title/tt0234355/

 

سلام

کسی آهنگ این کارتون رو سراغ نداره ؟

(۱۳۸۹/۹/۸ صبح ۰۷:۴۰)اسکورپان شیردل نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۸۹/۹/۷ عصر ۰۹:۴۵)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

یه فیلمی هم بود که در دهه 60 اول سینما ها نمایش دادن ( به نام بمب و فلفل ) بعد شبکه 1 سیما پخش کرد ( احتمالا اسمش رو تغییر داد )

 

ماجرای یه مرد میانسال متاهل ایتالیایی بود که به خدمت در ارتش احضار میشه و درگیر ماجراهایی با گروهبان پادگان میشه .

 

نقش اون گروهبان چاق با چشمان پلقی و  ورقلمبیده  رو آلدو فابریتزی بازی می کرد . همون فردی که چند سال قبل تر در رم شهر بی دفاع نقش کشیش   "دون پیترو "  رو به عهده داشت .

این همون فیلمی نبود که به اسم یه سرباز و نصفی پخش شد؟

 

کاملاً درست است دوبله اول آن به این اسم نمایش داشته و دارای تیتراژ فارسی به همین نام است

یکی از سرگرمی های کودکان  در دهه 50  و   60 وسیله ای بود شبیه به دوربین که درون آن صفحه ای مقوایی و گرد قرار می دادند که دور تا دور آن چند اسلاید کوچک وجود داشت .

این وسیله را مانند دوربین بر چشم می گذاشتند و رو به نور اسلاید ها را از دریچه آن نگاه می کردند . بعد با یک اهرم که در سمت راست این وسیله قرار داشت , اسلاید ها را تک تک رد می کردند .

اسم این وسیله رو کسی به یاد میاره ؟   

شهر موشها را یادتان هست.فیلمی که با استفاده از موشهای برنامه عروسکی مدرسه موشها با کار گردانی مرضیه برومند ساخته شد.ان موقع ها تلویزیون ندرتا،فیلم سینماها را تبلیغ میکرد.اما تیزر شهر موشها به کرات از تلویزیون پخش می شد.یک شیپور بزرگ پیچ در پیچ و

اهای بگوش   همه گی به هوش     اهای اهالی شهر   خبر دارم خبر.......

چه صف های طویلی که جلوی سینماها بسته نشدوچه زمانها که با انتظار در این صف ها صرف شدو البته چه سودی که نصیب سازندگان ان شد.

واما اکنون      ظاهرا بخشی خصوصی در حال ساخت فیلمی با استفاده از پنگول گربه معروف و بازیگوش برنامه رنگین کمان است.گربه ای که شدیدا بین کودکان محبوب می باشدوبیشتر ان ناشی از بداهه گویی های ماهرانه کسی است که جای پنگول حرف می زند.

باید منتظر بودودید که ایا این فیلم میتواند موفقیتی چون شهر موشها به دست اورد یاسلیقه کودکان این دوران هم دستخوش تغییر شده است.

(۱۳۸۹/۹/۸ عصر ۱۱:۱۳)هری لایم نوشته شده: [ -> ]  

این وسیله را مانند دوربین بر چشم می گذاشتند و رو به نور اسلاید ها را از دریچه آن نگاه می کردند . بعد با یک اهرم که در سمت راست این وسیله قرار داشت , اسلاید ها را تک تک رد می کردند .

اسم این وسیله رو کسی به یاد میاره ؟   

از این مدل  اسباب بازی دو نوع داشتم  اولی یک مقدار از قوطی کبریت بزرگتر بود وطرح تلوزیون داشت زیرش یک شستی بود که فشار میدادی  عکس  های منظره را نشان میداد

نوع دوم سوغات مکه بود و مدل دوربین عکاسی بود و عکس های کعبه  غار حرا  مسجد الحرام و... نشان می داد

(۱۳۸۹/۹/۹ عصر ۰۲:۳۵)دزیره نوشته شده: [ -> ]

شهر موشها را یادتان هست. فیلمی که با استفاده از موشهای برنامه عروسکی مدرسه موشها با کار گردانی مرضیه برومند ساخته شد.ان موقع ها تلویزیون ندرتا،فیلم سینماها را تبلیغ میکرد. اما تیزر شهر موشها به کرات از تلویزیون پخش می شد. یک شیپور بزرگ پیچ در پیچ و

اهای بگوش   همه گی به هوش     اهای اهالی شهر   خبر دارم خبر.......

واما اکنون      ظاهرا بخشی خصوصی در حال ساخت فیلمی با استفاده از پنگول گربه معروف و بازیگوش برنامه رنگین کمان است. گربه ای که شدیدا بین کودکان محبوب می باشد و بیشتر ان ناشی از بداهه گویی های ماهرانه کسی است که جای پنگول حرف می زند.

هومن حاجی عبدالهی  مجری مسابقه گوی طلایی  بحای پنگول حرف می زند  و قبلاً" شرک 1" بجای شرک حرف زده   و همینطوز در رییس مزرعه 1 و  و4 هم صحبت کرده

چه کسی از اسپنسر تریسی خوشش می آید؟

یادمه در اون سالها ، دو فیلم با عث شد که من با اسپنسر تریسی آشنا شوم : یکی فیلم شهر پسران بود (با بازی میکی رونی ) که اسپنسر تریسی در نقش پدر فلاناگان ظاهر شد، کشیش جوان و خوش اخلاقی که  مامور می شود سرپرستی بچه های ولگرد و شرور یک مدرسه شبانه روزی را بر عهده بگیرد. وایتی (میکی رونی) یکی از بچه های شرور این مدرسه (یا دارالتادیب) است که پدر فلاناگان برای به راه راست آوردن او مشکلات زیادی را تحمل میکند. از اون فیلمهای سالم و دراماتیک دهه سی که برای ما بچه ها جالب بود.

و اما فیلم دیگری از او که خیلی دوست داشتم فیلم دلاور ناخدا  (با بازی فردی بارتولومیو ) بود که تریسی در نقش مانوئل - یکی از ملاحان کشتی- بازی زیبا و احساسات برانگیزی داشت. بارتولومیو به نقش هاروی- پسری که توسط آن کشتی از دریا گرفته شده- ظاهر شد که در آن محیط خشن و بیرحم ، که به هر بهانه ای مورد تحقیر و توهین و قرار میگرفت و کتک میخورد ، به مانوئل پناه می آورد . مانوئل برای او مثل معلم و استادیست که راه و رسم زندگی را به او یاد می دهد. صحنه ای از فیلم که مانوئل در حال مردن بود،(فکر کنم داشت غرق میشد) هنوز به یادم مانده است.

به هر حال ، قسمتی از دوران کودکی ما را هم ، اسپنسر تریسی پر کرده است. {#smilies.heart}

شهر موش ها رو تابستان 1364 در سینما آزادی دیدم . چه جمعیتی بود !


از وسایل تفریحی دیگه ای که استفاده می شد ,  یویو در اوایل دهه 60 و مکعب روبیک در اواسط این دهه بود .

تقدیم به تمام اساتید نوستالژی دوستashk

البته شرمنده ام که از ی.و.ت.و.ب هستند و کیفیت تصاویر زیادی خوبه:D

بخاطر قیلثرینگ برای دیدن لینکها نقطه بین "یو" و "توب" رو بردارین.

http://www.you.tube.com/watch?v=hwaNFp4T-3I

http://www.you.tube.com/watch?v=2-bZdNhD3hU

http://www.you.tube.com/watch?v=rEk77_Kk0TE

احساس میکنم اگه تصاویر رو با همون خطوط عمودی تصادفی سیاه که نشانه قدیمی بودن فیلمه میدیدم زیبائی گذشته رو بیشتر درک میکردم.narahat

از فیلمهایی که یادم میاد (:eee2بیشتر به این علت یادم مونده چون ازشون میترسیدم:eee2) یکی سنت میکله یه مرغ داشت بود که فقط همین شعر از فیلمش در خاطرم مونده و اینکه داستان مردی مبارز بود که زندانی میشه و در زندان برای اینکه حوصله اش سر نره داستانسرائی میکنه..مثلا موقع خوردن غذا وانمود میکنه که در بهترین رستوران در حال خوردن بهترین غذاستtajob2..تا اینکه در آخر وقتی سوار قایق میخواستن اونو به زندان دیگه ای منتقل کنن ناگهان tajobخودشو به آب میندازه.نمیدونم چرا اسمش سنت میکله یه مرغ داشت بود...فقط یادمه بچه ها این شعر رو میخوندن ashk

یکی دیگه هم فیلمی بود که داستان یه خانواده بقال یا قصاب رو در دوران جنگ جهانی دوم روایت میکرد که همه چی کوپنی بود و جیره بندی شده بود و ....البته پدر این خانواده (بعدها دوستام گفتند نقشش رو هنرپیشه آلفردو در سینما پارادیزو بازی کرده بوده) مرتب در حال احتکار و کارهای خلاف بود..فقط این ازش یادم مونده که پدر به یه افسر آلمانی میخواست فرانسه یاد بده و بهش میگفت : بگو من هستم نازی بیشعور

بعد یه فیلم وحشتناک دیگه که نمیدونم دارم با فیلم دیگه ترکیب میکنم یا همش همین فیلم بوده tajob2اسمش مردی روی نوار می آید بود که انگار دختر یه خانواده در شب کریسمس با تبر کشته میشد و پسر خانواده وقتی میرفت بیدارش کنه با صحنه فجیعی روبرو میشد..هرچی دنبال قاتل گشتند نیافتند و انگار آخرش قاتل صدای خودشو با نوار بهشون میفرستاد یا اینکه زنگ میزد یا ....

( خیلی قاطی پاتی شدasabi)

(۱۳۸۹/۹/۷ صبح ۱۲:۴۲)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

بچه ها یه فیلم حدود 20 سال پیش برای بچه ها در تلویزیون پخش کردن که من فقط دو تا سکانس اش رو یادمه. اول اینکه توش از فشفشه استفاده می کردن و ظاهرا چند تا بچه رو زندانی کرده بودن و اونا با فشفشه به بیرون ساختمون علامت می دادن و دیگه اینکه آخرش یه جوونی که شبیه گانگسترها بود داشت می مُـرد که  اسمش ریکا بود و هی می گفت: من نمی خوام بمیرم  و ... zzzz:فیلم های اون موقعی که برای کودکان پخش می شد خیلی راز آلود بودن و همیشه آدم رو به فکر فرو می برد. حتی بعد از 20 سال من هنوز بعضی از صحنه هاش یادمه اما اسمش رو یادم نیست.

اون فیلم اگر فیلم سیاه وسفید ی باشه کهشما می گفتید .فیلم  هدیه کریسمس بود که چندتابچه یکی از دوستان سیاهپوستشون رو روی ویلچر میگذارند و دنبال یک پنی برای شب کریسمس می گردند.

(۱۳۸۹/۹/۹ عصر ۱۰:۵۱)رزا نوشته شده: [ -> ]

1- یکی سنت میکله یه مرغ داشت بود که فقط همین شعر از فیلمش در خاطرم مونده و اینکه داستان مردی مبارز بود که زندانی میشه و در زندان برای اینکه حوصله اش سر نره داستانسرائی میکنه..مثلا موقع خوردن غذا وانمود میکنه که در بهترین رستوران در حال خوردن بهترین غذاست

2- یکی دیگه هم فیلمی بود که داستان یه خانواده بقال یا قصاب رو در دوران جنگ جهانی دوم روایت میکرد که همه چی کوپنی بود و جیره بندی شده بود و ....البته پدر این خانواده (بعدها دوستام گفتند نقشش رو هنرپیشه آلفردو در سینما پارادیزو بازی کرده بوده) مرتب در حال احتکار و کارهای خلاف بود..فقط این ازش یادم مونده که پدر به یه افسر آلمانی میخواست فرانسه یاد بده و بهش میگفت : بگو من هستم نازی بیشعور

1-  اسم فیلم سن میکله یک خروس داشت بود ، ساختۀ برادران تاویانی.

 San Michele aveva un gallo-1972

2- این فیلم با نام خانواده پواسونار در ایران پخش شد. البته نام اصلی آن Au bon beurre است که احتمالا معنی آن می شود: کَرۀ خوب (دوستانی که به زبان فرانسه آشنایی دارند کمک کنند.). Au bon beurre اسم مغازه ای بود که خانواده پواسونار ، در آن لبنیات و خواربار می فروختند.

روژه هانن بازیگر معروف ، به نقش پدر خانواده ایفای نقش میکرد. خانواده ای فرصت طلب که از جنگ جهانی دوم ، بیشترین استفاده را برای پولدار شدن بردند.(توی کشور ما هم از این تیپ آدم ها کم نیستند.) اون صحنه ای رو که پواسونار با سرباز آلمانی دوست میشه و میخواد بهش فرانسه یاد بده ، به خاطر دارم. جالب اینکه در آخر فیلم وقتی فرانسه پیروز شد و آلمانیها شکست خوردند ، این خانواده به سرعت رنگ عوض کرد و این سرباز آلمانی رو که فکر میکرد بتونه به مغازه پواسونار پناه ببره ، با کتک از مغازه بیرون انداختند و تحویل مردم دادند. نگاه اون سرباز آلمانی رو در اون لحظات که با ناباوری به پواسونار زل زده بود فراموش نمیکنم. اما دریغ از ذره ای احساس عذاب وجدان از تحویل سرباز آلمانی ، در نگاه پواسونار !! {#smilies.angry}

 

(۱۳۸۹/۹/۹ عصر ۰۵:۳۸)اسکورپان شیردل نوشته شده: [ -> ]


و اما فیلم دیگری از او که خیلی دوست داشتم فیلم دلاور ناخدا  (با بازی فردی بارتولومیو ) بود که تریسی در نقش مانوئل - یکی از ملاحان کشتی- بازی زیبا و احساسات برانگیزی داشت. بارتولومیو به نقش هاروی- پسری که توسط آن کشتی از دریا گرفته شده- ظاهر شد که در آن محیط خشن و بیرحم ، که به هر بهانه ای مورد تحقیر و توهین و قرار میگرفت و کتک میخورد ، به مانوئل پناه می آورد . مانوئل برای او مثل معلم و استادیست که راه و رسم زندگی را به او یاد می دهد. صحنه ای از فیلم که مانوئل در حال مردن بود،(فکر کنم داشت غرق میشد) هنوز به یادم مانده است.

البته تا جايي كه به ياد دارم اين فيلم با نام ملوان پرتغالي پخش تلويزيوني شد.

نام این فیلم ناخداهای شجاع هست و بدلیل اینکه اسپنسر تریسی نقش یک ماهیگیر پرتغالی را در فیلم بازی می کند با نام ملوان پرتغالی نمایش داده شده است.

مهم تجدید خاطرات دوستان هست، اینکه نام فیلم چی هست و یا به چه نامی نمایش داده شده است خیلی مهم نیست.

(۱۳۸۹/۹/۱۰ صبح ۰۵:۲۴)اسکورپان شیردل نوشته شده: [ -> ]2

2- این فیلم با نام خانواده پواسونار در ایران پخش شد. البته نام اصلی آن Au bon beurre است که احتمالا معنی آن می شود: کَرۀ خوب (دوستانی که به زبان فرانسه آشنایی دارند کمک کنند.). Au bon beurre اسم مغازه ای بود که خانواده پواسونار ، در آن لبنیات و خواربار می فروختند.

Au bon beurre یعنی از آب کره گرفتن

درود.

بعد از ماهها که عضو سایت هستم برای اولین بار می خوام توی این تاپیک پر از خاطره پستی ارسال کنم..

با تشکر از دوستانی که با پستهای زیباشون ما را بردن به دوران کودکی دهه 60 شمسی!چقدر زود گذشت انگار همین دیروز بود توی کوچه ها با بچه های اون موقع که قیافه های عجیبی داشتن بازی می کردیم هفت سنگ وگرگم به هوا و...

یاد اون تلویزیون سیاه وسفید بخیر که اکثر مواقع برفک بود ولی در زمان خودش غنیمتی بود برای ما ..یاد چکمه های رنگی بخیر که وقتی بارون وبرف میومد پامون می کردیم و اکثرا بوگند میداد!

یاد سریال اوشین بخیر که اون زمان کلی سر وصدا کرد! تازه تی شرتش هم به بازار اومد که حسابی فروش کرد!

راجع به فیلم وسریال وکارتون گفتنی ها که زیاده حتما بیشتر می خوام در این مبحث شرکت کنم!

فیلمی بود به نام "بازرس "که فقط دو تا بازیگر داشت و موضوعش درباره قتل بود! دوبلور یکی از شخصیتهاش گمون کنم"استاد پرویز بهرام "باشن!بهر حال فیلم جالبی بود ودیالوگهای جالبی داشت..

ضمن اینکه چندی قبل هم از شبکه 20 کارتون رابین هود پخش شد که اخرش رابین هود عروسی می کنه که اتفاقا از همون صحنه فیلمش را گرفتم که حتما براوتن میذارمش..

چقدر ما بدبخت بودیم ان زمانها که حتی کارتونها را برامون سانسور می کردن..

راستی فیلم بلاش ویوز پلنگ وعقابها را که یادتونه! جمشید هاشمپور با اون کله کچلش که وقتی بچه بودیم حسابی ازش می ترسیدم!

فعلا تا بعد ..

بینهایت ممنونم آقای اسکورپان شیردل که با اطلاعات اشتباه من:ccco تمام فیلمها و اطلاعاتشونو ارائه کردین.shrmmm!

(۱۳۸۹/۹/۱۰ عصر ۰۹:۱۸)زبل خان نوشته شده: [ -> ]

درود.

فیلمی بود به نام "بازرس "که فقط دو تا بازیگر داشت و موضوعش درباره قتل بود! دوبلور یکی از شخصیتهاش گمون کنم"استاد پرویز بهرام "باشن!بهر حال فیلم جالبی بود ودیالوگهای جالبی داشت..

فیلم بازرس محصول 1972 از بینظیرترین فیلمهای دهه هفتاده که مایکل کین و لارنس الویه با استادی تمام در آن ایفای نقش کردند..فکر میکنم جای مایکل کین هم آقای طهماسب صحبت کرده بودند و چه گفتگوهای بیادماندنی و چه صحنه پردازی تاثیرگذاری داشت و البته این فیلم در سال 2007 توسط کنت برانا دوباره سازی شده..اینبار مایکل کین بجای لارنس الویه نقش آندرو رو بازی میکنه و جود لو هم نقش مایلو رو ایفا میکنه..فکر میکنم جای مایکل کین بازم آقای طهماسب و جای جود لو آقای مظفری صحبت کرده بودند.

میگل

سمثغا


گل پامچال :
دانلود - mb 9.74 – فرمت wmv
دانلود - mb 4.28- فرمتFlv
موسیقی: محمدرضا علیقلی
رمز : http://www.pafa.ir
گل پامچال گل پامچال بیرون بیا بیرون بیا فصل بهاره ………
آهنگ گل پامچال بیشتر از هر آهنگ دیگه ای توی ذهنم مونده . چون نوار کاستش رو خریده بودیم . دختر هنرپیشه نقش اصلی هم به مدرسه مامانم اومده بود و عکس انداخته بودن . نمیدونم چرا ولی این سریال و سریال خاله سارا ( با بازی آتنه فقیه نصیری )( آهنگشو یادتونه ؟ خاله سارا باغ بالا … ) خیلی تو ذهنم مونده . شاید اگه دوباره پخشش کنن ، حس و حال دوباره دیدن رو نداشته باشم ولی مطمئنا حال و هوای اون موقع برام زنده میشه . چشمامو میبندم و با خودم میخونم گل پامچال گل پامچال بیرون بیا ….


گل پامچال که به کارگردانی علی طالبی می باشد و از شبکه اول سیما پخش می شد.

گل پامچال
دختری به نام لیلا در جنوب کشور زندگی می کند در اثر بمباران خانواده اش را از دست می دهد، یکی از اقوام برای پیدا کردن خواهر لیلا به تهران سفر می کند و در این مسیر اتفاقاتی برای آنها رخ می دهد ، سپس به شمال کشور می روند. برای لیلا اتفاقی می افتد ، و خانواده ای شمالی لیلا را پیدا می کنند و او را پیش خود می برند ، و از او نگهداری می کنند . وقتی که خواهر لیلا پیدا می شود لیلا راضی نمی شود که همراه آنها برود . در نتیجه خواهر لیلا راضی می شود لیلا نزد آنها می ماند و در مدرسه ثبت نام می کند.

بازیگران : فاطمه معتمد آریا – داود رشیدی – ستاره جعفری – اسماعیل گرامی – رضا بابک – کیومرث ملک مطیعی – پروین سلیمانی
تهیه کننده : گروه تلویزیونی شاهد
مناسب برای : خانواده
زمان : ۶۰۰ دقیقه
محصول سال : ۱۳۷۰
محصول کشور : ایران
زبان : فارسی
ژانر : دفاع مقدس

گل پامچال
آهنگ محلی گیلان
دستگاه : شور (دشتی)

گل پامچال ……… گل پامچال
بیرون بیا ………. بیرون بیا
فـــــصل بهــــاره ……… عزیز موقع کاره
شکوفانه ………. شکوفانه
غنچه وا شده ………. غنچه وا شده
بـــلبـــل ســـــر داره ……… عزیز دل بی قراره

بیا دست به دست بدیم …….. دانــــــــــه بکــــــــاریم
فـــــصل بـــهاره……عزیز موقع کاره

بیا دست به دست بدیم …….. دانــــــــــه بکــــــــاریم
فـــــصل بـــهاره……عزیز موقع کاره

... اون صحنه ای رو که پواسونار با سرباز آلمانی دوست میشه و میخواد بهش فرانسه یاد بده ، به خاطر دارم. ..فقط این ازش یادم مونده که پدر به یه افسر آلمانی میخواست فرانسه یاد بده و بهش میگفت : بگو من هستم نازی بیشعور 

جالب اینکه در آخر فیلم وقتی فرانسه پیروز شد و آلمانیها شکست خوردند ، این خانواده به سرعت رنگ عوض کرد و این سرباز آلمانی رو که فکر میکرد بتونه به مغازه پواسونار پناه ببره ، با کتک از مغازه بیرون انداختند و تحویل مردم دادند. نگاه اون سرباز آلمانی رو در اون لحظات که با ناباوری به پواسونار زل زده بود فراموش نمیکنم.

بابا شما یه چیزهایی رو به یاد می آرید که مغز آدم سوت می کشه. [تصویر: 17.gif]خیلی جالبه . اتفاقا تنها سکانسی که از این فیلم به یاد من هم مونده همین صحنه ای هست که اون سرباز آلمانی به مغازه پناه می آره. از کل فیلم فقط همین توی ذهن بچگی من مونده . مگه میشه این سکانس رو فراموش کرد ؟ یادمه که مغازه از سطح خیابون پایینتر بود و باید از چند تا پله بالا می رفتی تا به سطح خیابون برسی و این سرباز در حالی که از پله ها بالا می رفت هی پشت سرش رو نیگاه می کرد.zzzz: چقدر دلم به حالش سوخت.narahat شاید همین یه سکانس به طور ناخودآگاه باعث علاقه من به آلمان و نازی ها شد. نمی دونم باید اساتید روانشناسی نظر بدن .idont ولی این چیزها در بچگی خیلی روی ذهن آدمیزاد اثر می ذاره.

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28
آدرس های مرجع