نوار کاست ، رسانۀ فراموش نشدنی کودکان دهۀ شصت
بچه هایی که در این زمانه زندگی می کنند و به انواع "گجت" ها دسترسی دارند (اعم از موبایل ، لپ تاب ، تَبلت ، اینترنت ، دی وی دی پلیر و ام پی تری پلیر و آی پد و هزار اسم عجیب و غریب دیگر) شاید باورشان نشود که روزی بزرگترین سرگرمی الکترونیکی پدرانشان ، نوار کاستی بود که با گذاشتن آن در ضبط صوتی کوچک و گوش کردن به آن ، در بیداری رویا می دیدند.
در زمانه ای که عفریت جنگ ، غباری از غم بر دل بزرگترها کشیده بود ، بچه ها ، بچه های بی توقع آن زمانه بزرگترین تفریحشان گوش سپردن به صدای بی کیفیت اما دلنشین "قصه گو"ی "بیتا" و یگانۀ آن دوران بود. همۀ هم سن وسالهای من میدانند که از چه صحبت میکنم چون فارغ از مکان و زبان و گویش و لهجه ، دردهای ما مشترک بود و شادیهایمان نیز. بگذریم...
انتشارات بیتا و شرکت چهل و هشت داستان ، در دهۀ شصت اقدام به نوآوری جالبی کرده بودند و آنهم انتشار کتاب قصه همراه با نوار کاست آن بود.مبتکر این کار در شرکت چهل و هشت داستان شخصی به نام علیرضا اکبریان بود که با گردهم آوردن دوبلورهایی چون مرتضی احمدی ، نادره سالارپور ، نوشابه امیری ، احمد مندوب هاشمی ، مهوش افشاری ، ناهید امیریان ، پری هاشمی ، مازیار بازیاران ، فریبا شاهین مقدم ، محمد یاراحمدی و مرحوم کنعان کیانی قصد داشت 48 داستان را روی نوار پیاده کند که البته کارش به دلایلی نامعلوم ، ناتمام ماند. این کتاب-نوارها به سرعت مورد توجه کودکان قرار گرفت و جای خود را در هر خانه ای پیدا کرد ، طوریکه در هر خانه ای چندتایی از این مجموعه ها یافت میشد. من هم مانند همه تعدادی از این نوارها را داشتم که البته امروز از آنها ، نشانه ای جز خاطره و حسرت ایام نمانده است. در این قسمت از چند کتاب-نوار که داشتم یادی میکنم تا خاطره اش برای همسالانم زنده شود و کوچکترها هم قدر ایام حال را بدانند.
1- حسن و خانم حنا: این کتاب-نوار که متعلق به شرکت قصه گو از انتشارات بیتا بود ، یکی از زیباترین و خاطره انگیزترینِ این کتاب-نوارهاست. داستان آن ، بومی شدۀ داستان جک و ساقۀ لوبیا (یک قصۀ قدیمی انگلیسی) است که در آن حسن ، پسرک فقیری که با مادر و ماده گاو لاغرش -خانم حنا- فقیرانه زندگی را میگذرانند ، برحسب اتفاق صاحب لوبیاهای جادویی میگردد که او را به قصر غول در ماورای ابرها میرساند . غولی که زمانی پدرش را کشته و میراث خانوادگیشان یعنی چنگ سحرآمیز و مرغ تخم طلا را دزدیده و حال حسن ، قصد دارد انتقام پدرش و فقری را که گریبانگیرشان شده از غول بگیرد ...
نویسنده داستان ، فاطمه ابطحی و کارگردان این کار ، اردشیر کشاورزی بود که اتفاقا اوایل همین امسال زندگی را بدرود گفت. نقش آفرینان این کار عبارند از:
گیتا خاکپور : حسن سودابه گوهری : مادر حسن عزیز حاتمی : خانم حنا و مرد اول
محمود کریم پور : معلم و مرد دوم اصغر ضرابی : عطار حسین محب اهری : قصاب
بهروز شرفی : پیرمرد و مرغ منوچهر جهانگیری : غول نیاز سلیمی : زن غول
نسرین ارمگان : رعنا خانم و چنگ
در این نوار ، ترانه های زیبایی هم خوانده میشود که توسط خانمها گیتا خاکپور و نسرین ارمگان خوانده میشوند. (نکتۀ جالب در مورد خانم ارمگان اینست که او مادر خوانندۀ معروف ، دریا دادور است که چندی پیش ترانۀ وطنم -اولین سرود ملی ایران- را به زیبایی بازخوانی کرد) حتما تعجب میکنید اگر بدانید که آهنگساز این ترانه ها کسی نبود جز استاد جلال ذوالفنون ! به نام نوازندگان دقت کنید: تار و سه تار : جلال ذوالفنون چنگ : فرزانه نوایی تنبک : بیژن زنگنه فلوت : خسرو سلطانی (این کار در نوارهای دیگر هم دیده شد مثلا آهنگسازی داستان خروس زری پیرهن پری را حسین علیزاده برعهده داشت.)
صحنه ای از این نوار که به یادم مانده صحنه ایست که حسن پس از اینکه گاوش را از دست داده و مورد شماتت مادرش هم قرار گرفته با دلتنگی ترانه میخواند:
خانم حنا ... خانم حنا ... دلم برات تنگ شده کجایی ؟ زندگی قشنگمون ...بی تو چه بیرنگ شده ...نیایی
نکته : اگر اشتباه نکنم در همان ایام ، نمایش حسن و خانم حنا به همین شیوه و سیاق در تلویزیون هم پخش شد که به شیوه عروسک گردانی با لباس سیاه بود.(اسم دقیق این شیوه را نمیدانم اما در این شیوه عروسک گردانان در پس زمینۀ سیاه و در حالیکه یکسره سیاه پوشیده اند طوریکه دیده نمیشوند عروسک ها را حرکت میدهند.)
2- جن پینه دوز:محصول شرکت چهل وهشت داستان. این داستان موزیکال را هم خیلی دوست داشتم: سه جن کوچک که شبها به کمک خانواده کفشدوز فقیری آمده و به آنها برای دوختن کفش کمک کرده و موجب پولدار شدن آنها شدند. از آن داستانهای شیرین و رویایی که در عالم واقعیت هیچگاه اتفاق نمی افتد! ترانه های این قصه هم جالب بود: من جن پینه دوزم (که با آهنگ یکی از فیلمهای چارلی چاپلین-احتمالا عصر جدید- خوانده شده بود)
3- گرگ بد گنده :محصول شرکت چهل وهشت داستان. داستان سه بچه خوک که هر کدام برای خود خانه ای مسازند: آنکه از همه تنبل تر بود با علف ، انکه کمی زرنگتر بود با چوب و آنکه از بقیه دوراندیشتر بود با آجر وسیمان. گرگ بد گنده توانست خانه اولی و دومی را ویران کند ولی از پس خانه آجری برنیامد و سرانجام با سوختن در دودکش خانه مجبور به فرار شد. ترانه های جالبی هم داشت:
کی از گرگ بد گنده میترسه... من مشت میزنم توی دهانش ... من آتیش میذارم رو زبانش ... اون گردنشو خورد میکنم من ... زندگیشو نابود میکنم...!
4- آوازه خوانهای شهر قصه :محصول شرکت چهل وهشت داستان. دقیقا داستانش را به یاد ندارم ولی فکر میکنم در مورد خری بود که میخواست خواننده شود!
5- زورو: که دقیقا با همان دوبلورهای سریال زورو اجرا شده بود. ترانه های جالبی هم داشت:
مونت مونت مونتساریو ... فرمانده ماست...
سر سر سردسته مون... گروهبان گارسیاست...مردی بی همتاست
زورو نقاب سیاهه ... تو جنگیدن استاده
اگه به خواب ببینیم...به چنگمون افتاده
6- علیمردان خان : با شعرخوانی مرتضی احمدی و گویندگی کنعان کیانی در آن زمان بسیار معروف شده بود. هرجا میخواستند پسربچه ای تخس و شیطان را معرفی کنند او را به علیمردان خان تشبیه میکردند.
داشت عباسقلی خان پسری...پسر بی ادب و بی هنری
اسم او بود علیمردان خان......اهل منزل ز دستش به امان
... وداستانهای دیگری که داشتم مثل تام بند انگشتی ، پری دریایی(هنوز یادمه روی جلدش سبزرنگ بود)، حسن کچل (که در قصه اش عاشق الویه بود و سرانجام مادرش با گذاشتن نعلبکی های الویه سر راه او توانست او را از خانه بیرون بکشد!)، سفیدبرفی و آئینه جادویی ، سندباد ، گالیور ،غنچه گل سرخ، محمد رسول الله (با موسیقی اصلی فیلم عقاد)و ...
با تشکر از فوروم کودکی