به نام خدا
و با سلام به دوستان کافه کلاسیک
.
.
این پست تنها خاطره و یادی از چند برنامه تلوزیونی در دهه های گذشته است که بدلیل در دسترس نبودن منابع معتیر - فقدان مجلات دهه شصت از قبیل سروش هفتگی - دارای ایراد و اشکالاتی در متن میباشد .
.
به یاد برنامه های قدیمی و خاطره انگیز تلوزیون ...
.
اگر بخواهیم چند جای خالی از برنامه های تلوزیونی دهه های گذشته را نام ببریم؛ در مورد برنامه های کودکان میتوان به موارد ذیل اشاره کرد .
پیک بهاری : این برنامه عروسکی هر سال نزدیک به ایام نوروزِ سالهای 63 تا 65 پخش میشد . قصه آن درباره یک پرنده هما بود که همه ساله در اواخر زمستان، با آمدنش به جنگل مژده رسیدن بهار را به ساکنان آن میداد . اما وقتی در یکی از سالها خبری از او نشد؛ دو کاراکتر عروسکی - دو بچه - تصمیم میگیرند با عبور از کوه بلند آنسوی جنگل برای اهالی خبری از پرنده بیاورند . آنها با تلاش و سختی از کوه بالا میروند و در کنار یک غار، پرنده مجروح را میابند ...
فیلم داستانی درباره پسری است که پولها و عیدی های خود را جمع میکرد و قصد داشت مخفیانه و دور از چشم همه، آنرا برای کمک به جبهه ها خرج کند . اما خواهر کوچکش که فکر میکرد او پولها را برای خرید تلوزیون میخواهد؛ موضوع را برای همه بازگو میکند . این فیلم داستانی گهگاه از فستیوال برنامه های کودکان و نوجوانانِ شبکه اول در سالهای 63 تا 65 پخش میشد - این فستیوال از چند روز مانده به عید با آنونسی زیبا و جذاب، نوید پخشش اعلام میشد . در دو نوبت صبح و عصر برای بچه ها برنامه داشت و معمولاً دو مجری برنامه کودک با هم آنرا اجرا میکردند -
سریال نمایشی در ویژه برنامه نوروزی با حضور آقای امید آهنگر - علی کوچولو - که در طول داستان، او با یک تخم مرغ رنگی در سفره هفت سین دوست میشود .
همچنین برنامه نمایشی دیگری با حضور مرحوم سروش خلیلی و کاراکترهایی به نامهای وحید و حمید در قالب برنامه ای طنز برای بچه ها؛ در ایام نوروز پخش میشد .
فیلم عروسکی قصه کرم شب تاب . این فیلم نسبتاً بلند، داستان یک کرم شب تاب است که قصد داشت با رفتن به پیش جادوگر؛ از او بخواهد او را به شکلی دیگر در آورده و طلسمش را باطل کند . در راه آواز میخواند ... من کرم شب تابم ...و در مسیرش با کاراکترهای مختلفی روبرو میشد و سراغ جادوگر را از همه میگرفت . در پایان فیلم او به یک فانوس دریایی میرسد و به مردی که در آنجاست کمک میکند تا در آن شب طوفانی همانند فانوسی، راهنما گمشده ها باشد . مرد به کرم شب تاب میگوید جادوگر فقط در قصه ها و افسانه هاست و او با همین شکل تا چه حد میتواند برای دیگران مفید باشد .
سریال زاغی و دوستان این سریال کوتاه در سالهای دهه شصت، در اواسط هفته از برنامه کودکان شبکه یک پخش میشد و موضوع آن ماجراهای یک زاغچه با دوستانش در جنگل بود - با تکنیک و سبکی مانند سریال خاله عنکبوت پخش شده از شبکه دوم سیما -
یک سریال عروسکی آموزشی که همراه با آیتم های مختلف و مجزا لابلای برنامه های عصر جمعه کودکان پخش میشد . کاراکتر آن یک جوجه پرنده - زاغچه - کنجکاو بود که از پرنده هایی که همه در همسایگی هم، بر روی درختان بیشه ساکن بودند؛ سولات خود را میپرسید . کارکتر دانای قصه، هد هد بود که با حوصله جواب سوالات بیشمار جوجه پرنده را میداد .
از آخرین کارهای مرحوم توپچیان، جدا از سریال قورباغه سبز که به سفارش شبکه دوم سیما ساخه شده بود؛ یک برنامه با مجری گری خود ایشان برای برنامه کودکان شبکه اول بود . کاراکتر آن یک عروسک پر حرف و دهان گشاد بود که گهگاه مجری برنامه مجبور میشد در مواقع پر حرفی، زیپ دهان او را بببند . این برنامه آیتم های نمایشی داشت که با سرود و همخوانی همراه بود - مثل برنامه فیتیله -
ابر ای ابر، ابر پر باران ...
ابر ای ابر، ابر پر باران
در دور دستان برقی بزن، شوری به پا کن ...
در دور دستان، مرد شالیکار، شالی میکارد ... شالی میکارد ...
.
تَق، تَق، تَق
میبارد ...
تق، تق، تق ...
می ریزد
در و باز کن مادر جان !
شاید رسیده مهمان ...
در و باز کن مادر جان
شاید رسیده مهمان
.
.
آهای، آهای، باد اومد ... صدای رگبار اومد ...
آهای، آهای، باد اومد... صدای رگبار اومد
باد اومد و داد کشید، برگ درختها رو ریخت ...
باد اومد و داد کشید، برگ درختها رو ریخت
دوید میونِ گلها، از اینجا به اونجا ... از اونجا به اینجا
.
.
به غیر از برنامه آی قصه، قصه، قصه که از برنامه کودکان شبکه اول سیما پخش میشد؛ شبیه به این برنامه در اوایل دهه هفتاد از شبکه دوم با مجری گری خانم سعادت ساخته گردید - از داستانهای زیبای آن میتوان به قصه ببر و دزد و خرمالو اشاره کرد -
ببر و پلنگ و خرگوش ... طوطی و ماهی و موش
شیر و پلنگ و بیشه ... قصه خوبه همیشه !
آهای، آهای بچه ها ! ... بیاین، بیاین، تماشا
که قصه گو دوباره ... قصه تازه داره !
از سریالهایی زیبای کودکان که معمولاً با بازگشایی مدارس از برنامه کودک شبکه یک سیما پخش میشد؛ داستانی درباره چند پسر بچه بود که با هم دوست بودند . وقتی پدر و مادر با خرید کیف و کفش و دفتر و قلم ...، آنها را برای رفتن به مدرسه آماده میکنند؛ یکی از آنها که تحت تاثیر حرفهای سایرین از مدرسه میترسد؛ فرار میکند و در خیابانها سرگردان میشود . دوستانش سرهای ماشین شده شان را نشانش میدهند و به او میخندند . تا اینکه بلاخره ... همراه با اتفاقات داستان و کمک پدر بزرگ قصه، ذهنیتش درباره مدرسه تغییر میکند . نقش پدر بزرگ در این سریالِ چند قسمتی، برعهده آقای رضا بابک بود .
یکی از ویژه برنامه های کودکان شبکه دوم سیما، ویژه برنامه بازگشایی مدارس بود که با حضور آقای مجید قناد و تعدادی عروسک و کارکترهایی مثل مداد، پاک کن، تراش و ... هر ساله، در هفته آغازین سال تحصیلی پخش میشد .
- برنامه کودکان شبکه دو، در ابتدا ساعات پخشی محدود داشت . مثل جمعه شبها با برنامه بچه ها سلامت باشید . سپس بصورت روز در میان با مدت زمان یک ساعت، پخش برنامه ها آغاز شد و تقریباً همزمان با خرید و پخش اولین سریالهای کارتونی مانند رامکال، دختری بنام نل، دهکده حیوانات و ... پخش آن بصورت هر روزه، اما با مدت زمان نیم ساعت بعلاوه روزهای جمعه، تغییر کرد . با گذشت زمان این برنامه به روال عادی و کنونی در آمد - نیازمند منابع -
ویژه برنامه دیگری با حضور جناب آقای قناد و عروسک و کاراکتری بنام آتقی ساخته شد که بعد از مدتی تبدیل به برنامه شاد و طنز آتقی و دوستان گردید .
و برنامه زیبا و نمایشی بنام اولی ها که در ویژه برنامه های دهه فجر با حضور حسین محب اهری، منصور والامقام در نقش جامه دار و حمید عبدالملکی بعنوان سلطان... پخش میشد و موضوع آن درباره چند بچه بود که همگی در یک مکتب درس میخوانند . اولی فرزند سلطان، دیگری فرزند جامه دار و ... - مشابه اینگونه نمایش ها در دهه فجر، برنامه نمایشی طنز از برنامه کودکان شبکه یک سیما، با حضور کاراکترهای سلطان - حسین محب اهری و سلطان بانو است خانم ... - است که در آن گاهی سلطان بانو خطاب به سلطان میگفت " سلطان !! این صدای چکاوک است ها!! " ، در همین برنامه برای اولین بار سرودهای زیبای یک تکه ابر بودیم ...، گنجشک ناز و زیبا و ... پخش گردیدند .
در این سالها سریالهای عروسکی زیادی از برنامه های کودک شبکه یک سیما پخش گردید که علی رغم تلاش زیاد؛ در مواردی اندک، برخی از آنها بدلیل فقدان تکنیک های جدید، عدم ساخت دکور مناسب و عروسک های خوب؛ تا حدودی برای کودکان ترسناک و دلهره آور بودند - باستثنا برنامه های زیبای نخودی، ضرب المثل ... قلی و مادر بزرگ، میهمانهای ناخوانده و تا حدودی قصه شهر کارستان با تم آهنگینِ از صبح تا شب همگی کار میکنیم ... کار میکنیم - داستانهایی با محوریت موش ها و گربه ها ساخته میشدند که قصه آنها در دکورها و دالانهای تاریک و ترسناک رقم میخورد . همچنین برخی برنامه ها و سریالهای عروسکی، ساخته مراکز استانها، درباره قصه های افسانه ای، شیشه عمر دیو و ... بودند که به لحاظ ضعف در تکنیک - که در لوکیشنهای تاریک و سیاه و با تم های موسیقی ترسناک اجرا میشدند - از برخی جنبه ها تاثیری منفی نیز بر روی کودکان داشتند .
از سریالهای خوب عروسکی ساخته شده در دهه هفتاد میتوان به سریال قصه شهر سنگستان، ساخت مرکز استانها اشاره کرد که برنامه ای نسبتاً خوش ساخت، با قصه ای جذاب بود . داستان آن درباره شهری است که اهالی آن با صدای شیپور به خواب میرفتند - تکیه کلام کاراکتر پیرزن قصه ... منم میخواستم همینو بگم بود -
مسابقه هفت خوان ساخت سیمای مرکز هرمزگان که طراحی آن برای کودکان تا حدود زیادی نوآورانه و خلاقانه بود . بچه ها در طول مسیر مسابقه باید از هفت مرحله عبور میکردند و در راه با کاراکترهای گرگ و روباه و یک پرنده برخورد میکردند . اگر جواب سوالات آنها را بدرستی پاسخ میدادند؛ از هر کدام تعدادی گردو میگرفتند که به منزله امتیاز بود . این مسابقه در حین اجرا گهگاه دارای اشکال میشد و لازم بود به شرکت کنندگان در مسابقه کمک شود .
جُنگ زیبای گلباران ساخت سیمای مرکز استان فارس - با تیتراژ گل در بازی گل کوچک - آیتم های مختلفی برای بچه ها داشت و برنامه در انتها، با گزارش آقای گزارشگر - یکی از اعضای تاتر بچه ها در ساختمان نیمه تمام - به پایان میرسید .
.
.
.
با یادی از چند برنامه بزرگسالان شامل :
.
فیلم تلوزیونی زیر باران . این فیلم گهگاه در خلال پایان پخش یک سریال و شروع سریال جدید از شبکه یک سیما پخش میشد . داستان آن درباره مرد درستکار و با ایمانی بنام آقای سماواتی بود که در عین نیاز و گرفتاری کیف پولش را گم میکند . علی رغم تلاش زیاد برای یافتن کیف؛ به جایی نمیرسد . تا اینکه یک شب بارانی مردی کیفش را برایش بر میگرداند و به او میگوید که در ایام انقلاب در شبی مثل این، جان او را نجات داده است .
سریال نمایشی ریشه در خاک - که تا حدی فضای آن شبیه به سریال سایه همسایه بود -
تله تئاترهای نمایشی و زیبا با حضور بازیگرانی مانند رضا بابک، گوهر خیر اندیش، پرویز پورحسینی، ناصر هاشمی، محمد مطیع و ... از داستانهای کهن و عامیانه این سرزمین . مانند قصه فرزندان تاجر و چوبهای صندل، حکایت مرد ماهیگیر و حاکم ظالم - داستان تیغ ماهی در گلوی حاکم - حکایت تاجر و صتعتگری که چاقو می ساخت و با پیشنهادهای مرد تاجر که در همسایگی او زندگی میکرد؛ رفته رفته دچار حرص و آز گردید .
سریالهای جنایت و مکافات و پنجمین نفر
و یک سریال پر احساس ژاپنی - جدا ازسریالهای زیبای پدر مجرد و هرگز نخواهم گریست - که قبل از مجموعه سالهای دور از خانه، شبهای جمعه در دهه شصت، از شبکه اول سیما پخش میشد . داستانهایی مجزا داشت که همگی آنها حول محور خانواده رقم میخوردند . قصه فیلم با موسیقی - شبیه یک سمفونی - بسیار غم انگیز و تاثیر گذار همراه میشد که معمولاً کاراکتر مادر و بچه در آن نقشی پر رنگ داشتند .
برنامه خانه و مدرسه از شبکه دو
.
ویژه برنامه اعلام برنامه های پاییزی از شبکه دوم سیما که هر پاییز با حضور مجری مسن آن پخش میگردید .
اخبار انگلیسی که تقریباً به مدت بیست سال سرکار خانم جودی نور محمدی آنرا اجرا می نمودند - ایشان اصالتاً آمریکایی بودند -
سری برنامه های طولانی آموزش زبان عربی، آلمانی و انگلیسی که دارای مدرسینی ثابت و متُد آموزشی مشخصی بود - لغت، گرامر و گفتگو -
برنامه سفره ایرانی که تیتراژ آغازین آن سفره ای در حال گسترده شدن بود و ظروف مختلف غذا به نوبت روی آن قرار گرفته؛ چیده میشدند . تیتراژ پایانی نیز، فیلم معکوس آن یعنی خالی شدن ظرفها از غذا، حرکت ظروف خالی به بیرون از سفره و نهایتا جمع شدن سفره بود . این برنامه تم موسیقی آرام بخشی داشت - یک لوپ موسیقیِ تا حدی غمگین - و معادل انرژی و کالری هر غذا در یک نمودار نمایش داده میشد .
برنامه آموزشی رانندگی در باران با صدای گرم آقای بهروز رضوی " بیاد داشته باشید؛ هنگام باران در لغزندگی جاده ها ... هر لحظه ممکن است کودکی جلوی اتومبیل شما قرار گیرد ... "
برنامه آموزشی جادوی سینما که چند تکنیک و حقه ساده سینمایی مثل غیب کردن اشیا؛ در آن نمایش داده میشد - فیلم با سکانس جیغ زدن یک زن که یک مسیر تمام نشدنی و تصویر تکرار شده را در آینه می دید به پایان میرسید -
برنامه آموزشی درباره مضرات پرخوری و حملات قلبی - با سکانسی از سفره های رنگین غذا های چرب و شیرین و قاشق ژله ای که در دهان گذاشته میشد -
مسابقه نیرو و نشاط از شبکه دوم سیما با حضور کارشناس برنامه جناب آقای ایرج حصیبی
.
و در پایان این شعر زیبا از اسدالله شعبانی به نام زندگی که در نوروز سال هفتاد و پنج با سرودی زیبا از برنامه کودکان شبکه دو سیما پخش گردید .
.
.
شاخه ها شادابند، زیر باران بهار
از زمین می جوشد، چشمه های بسیار
چشمه ای با شادی، قُل و قُل می خندد
همچو ماری بی جان، در چمن می گردد
چمن از خنده ی آب، خرم و خندان است
همه جا گلُ گلُ گل، همه جا باران است ...
.
هر کجا می نگری، شادی و روشنی است
زندگانی زیباست، همه جا دیدنی است ...
.
.
http://s5.picofile.com/file/8154968468/w...y.flv.html
.
.
kurt steiner