تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: برنامه های دهه 60
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28

(۱۳۹۱/۴/۲۹ عصر ۰۴:۲۴)رزا نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۱/۴/۲۸ صبح ۰۷:۱۷)rahgozar_bineshan نوشته شده: [ -> ]با ابراز تشكر شديد اللحن از برادر زرد ابري و البته ساير دوستان اي كاش لينك دانلود فيلم عمليات سيب زميني رو هم پيدا مي كردين! ضمنا من يك فيلم يا كارتون ديگه هم يادم اومد: پسركي كه علاقه زيادي به شكار پروانه ها داشت و مدام تور به دست به شكار پروانه مي رفت تا اينكه يك روز در عالم خواب پروانه ها به سراغش اومدن و شكارش كردن! و همين خواب منجر به پشيموني اون پسر از شكار پروانه شد و.....كسي يادش هست؟

لطفا صفحه شش این تالار رو ببینین. اطلاعات عملیات سیب زمینی و لینک دانلودش قبلا در همین تالار قرار داده شده.

http://cafeclassic4.ir/thread-262-page-6.html

با تشكراز رزاي عزيز

من اون پست رو نديده بودم

الان كه رفتم  مي بينم كه اون لينك متاسفانه سررسيد-اكسپاير-شده!

اگه ممكنه لينك جديد لطفا!

ممنون!

با سلام

یک کارتون تک قسمتی و کوتاه یادم میاد که درباره یک دختری بود که میرود به روستایی و در یک خانه متروک می خوابه و بعد یک مار بزرگ به اون حمله می کنه در این بین یک قورباغه کوچک سر میرسد و خودش را بین مار و دختر قرار می ده و سعی می کنه مار را دور کند ولی چون موفق نمی شه کاری می کنه مار قورتش بده و بعد شروع به قلقلک مار می کنه اونقدر قلقلک می ده تا دیگه مار از پا می افتد و بعد قورباغه قهرمان اونقدر خودش را باد می کنه که هم خودش و هم مار را منفجر کرد و اهالی روستا برای تقدیر از این قورباغه که جونش را در راه نجات دختر کوچولو داد مجسمه ای ازش درست می کنند و در هنگام نشان دادن مجسمه در تصویر ابر مانند قورباغه خندان را همراه با صدای قلقلک اون پخش می کنند

اگر دوستان عکس و یا لینک دانلود این کارتون را دارند لطفا دریغ نکنند که خیلی جالب بود

متشکرم

(۱۳۹۱/۵/۱ عصر ۱۲:۰۸)dered نوشته شده: [ -> ]

با سلام

یک کارتون تک قسمتی و کوتاه یادم میاد که درباره یک دختری بود که میرود به روستایی و در یک خانه متروک می خوابه و بعد یک مار بزرگ به اون حمله می کنه در این بین یک قورباغه کوچک سر میرسد و خودش را بین مار و دختر قرار می ده و سعی می کنه مار را دور کند ولی چون موفق نمی شه کاری می کنه مار قورتش بده و بعد شروع به قلقلک مار می کنه اونقدر قلقلک می ده تا دیگه مار از پا می افتد و بعد قورباغه قهرمان اونقدر خودش را باد می کنه که هم خودش و هم مار را منفجر کرد و اهالی روستا برای تقدیر از این قورباغه که جونش را در راه نجات دختر کوچولو داد مجسمه ای ازش درست می کنند و در هنگام نشان دادن مجسمه در تصویر ابر مانند قورباغه خندان را همراه با صدای قلقلک اون پخش می کنند

اگر دوستان عکس و یا لینک دانلود این کارتون را دارند لطفا دریغ نکنند که خیلی جالب بود

متشکرم

لطفا صفحه 14 تالار کارتونهای ماندگار و خاطره انگیز کودکی رو ببینین. این مجموعه تک قسمتی از سری داستانهای Manga Fairy Tales of the World هست که بصورت تک قسمتی نمایش داده شده. بقیه کارتونها هم در همین قسمت معرفی شده. موفق باشین

http://cafeclassic4.ir/thread-149-page-1...9%88%D9%86

http://www.animenewsnetwork.com/encyclop...hp?id=2314

برای دانلود این قسمتها باید منتظر این سایت باشیم تا تمام 47  قسمت رو آپلود کنه.

http://www.animemushi.com/anime-download...hibanashi/

برای دانلود عملیات سیب زمینی  La carica delle patate لینک معتبری پیدا نکردم. چون به زبان ایتالیائی بود و منم ایتالیائی بلد نیستم ولی در سایت ی.و.ت.و.ب کلیپهای زیادی از این فیلم وجود داره. موفق باشین.

http://www.ivid.it/fotogallery/ismod_ind...i_id=70342

زرد ابري عزيز اگر زحمتي نيست لينك افسانه سه برادر (همان سري عروسكي كه در نوع خود شاهكاري بود را)بگذار باتشكر قلبي:heart:

من میگم یه تاپیک جدید باز کنیم به نام درخواست فیلم و انیمیشن که اینجوری همه چی قاطی به هم نشه. پیشنهاد می کنم تاپیک رو هم جناب زرد ابری عزیز باز و مدیریت کنن

فاطمه معتمدآریا و حمید جبلی در پشت صحنه «مدرسه موش‌ها»؛ ۲۸ سال پیش / عکس


تلویزیون - سریال عروسکی «مدرسه موش‌ها» سال 1364 در 105 قسمت تولید و پخش شد.



به گزارش خبرآنلاین، کارگردان این مجموعه مرضیه برومند بود و ایرج طهماسب، فاطمه معتمدآریا و حمید جبلی از جمله صداپیشگان این سریال محبوب کودکان بودند.

(۱۳۹۱/۴/۲۳ صبح ۱۰:۲۱)زرد ابری نوشته شده: [ -> ]

:llerr:ttt1:heart:با درود به همه بچه های کافه کلاسیک:heart::ttt1:llerr

امروز کارتون رابین هوود را به شما تقدیم میکنم. این کارتون خاطره انگیز را از لینک زیر دانلود کنید.(دوبله فارسی)

http://patoghu.com/media/2828-robin-hood...rsian.html


آقا من دانلود كردم اما پسورد ميخواد! idont

كسي از دوستان مي تونه كمك كنه؟

---

سناتور:  پسورد http://www.patoghu.com می باشد.

(۱۳۹۱/۵/۸ صبح ۰۷:۵۶)rahgozar_bineshan نوشته شده: [ -> ]

آقا من دانلود كردم اما پسورد ميخواد! idont

كسي از دوستان مي تونه كمك كنه؟

---

سناتور:  پسورد http://www.patoghu.com می باشد.

با سلام

نمی دانم دوست من که پسورد را پیدا نمودید یا نه

ولی اگر پیدا نکردید یک بار بدونwwwپسورد را بزنید یعنی patoghu.com

من هم یکبار به این مشکل خوردم

در ضمن از دوستان یک سوال هم داشتم

فیلم خداحافظ ژوپیتر را یادتان می آید اگر اطلاعاتی درباره دوبله و عکس فیلم موجود است در اینجا قرار دهید

مهمترین سوال من درباره این فیلم درباره زمان پخش آن و دوبله آن است چون می دانم نسخه دوبله آن پیدا نمی شود و به دنبال خود فیلم و عکس هایش نیستم

با تشکر


کمیسر مولدوان متهم می‌کند / فیلم سینما -

درام جنایی «کمیسر متهم می‌کند» به کارگردانی سرجیو نیکلائسکو یکی از فیلم‌های محبوب در ایران است.

به گزارش خبرآنلاین، این فیلم رومانیایی که در دهه 1360 به دفعات از تلویزیون ایران پخش شد، سال 1973 بر مبنای رویدادی واقعی در سال‌های جنگ جهانی دوم ساخته شد.

«کمیسر متهم می‌کند» به کارگردانی سرجیو نیکلائسکو و با بازی او در نقش کمیسر مولدوان بر اساس قتل عام ییلاوا در سال 1940 ساخته شد. در این کشتار 64 زندانی سیاسی رومانیایی در بازداشتگاه ییلاوا در نزدیکی بخارست توسط «گارد آهنین» که اعضاء آن نیروهای وابسته به رژیم فاشیستی حاکم بر این کشور بودند، به قتل رسیدند. در فیلم، این قتل عام در زندان ویراگا روی می‌دهد و به دنبال آن مولدوان که یک کمسیر پلیس است، برای تحقیق درباره کشتار این زندانیان که گروهی فعال کمونیست هم در میان آن‌ها بودند، وارد عمل می‌شود.

مولدوان سرنخ‌های جنایات گارد آهنین را دنبال می‌کند و به عالی‌ترین مقامات رومانی می‌رسد. در نهایت مقامات فاسد، دستور قتل مولدوان را صادر می‌کنند و در پایان فیلم (فایل ضمیمه این خبر) نیروهای گارد آهنین او را به رگبار می‌بندند. هرچند در قسمت دوم «کمیسر متهم می‌کند» که سال 1980 با عنوان «انتقام» ساخته شد، معلوم شد مولدوان از آن تیراندازی جان سالم به در برده است. نیکلائسکو بجز «کمیسر متهم می‌کند» و «انتقام» در دو فیلم «دوئل» (1983) و «بازمانده» (2008) نیز در نقش کمیسر مولدوان ظاهر شد.

نیکلائسکو 82 ساله یکی از محبوب‌ترین سینماگران رومانی است. او در مقام کارگردان حدود 50 فیلم در کارنامه دارد. او پس از انقلاب رومانی در دهه 1980 وارد دنیای سیاست شد و در 1992 به عنوان عضو حزب سوسیال دموکرات رومانی به مجلس سنا راه پیدا کرد. نیکلائسکو سال 2011 از عضویت در این حزب کناره‌گیری کرد. دانلود بخشی از فیلم کمیسر متهم می‌کندhttp://www.khabaronline.ir/detail/237828/culture/cinema

یادی از زوج های موفق دهه ۶۰ تلویزیون ایران


بچه های با عروسک یاد باد

نوستالژی و تعلق خاطر به گذشته در هر مقطعی كه سراغ انسان بیاید نتیجه‌اش حسی است آمیخته با حسرت از دست رفتن آنچه برگشت‌ناپذیر است از عزیزانمان تا رویاهای دور و درازمان و حس و حالی كه می‌دانیم هیچ وقت بازنمی‌گردد.

در این میان، دوران كودكی مهم‌ترین مقطع زندگی است كه به دلیل وارد نشدن به مشكلات و تلخی‌های معمول و متداول، در زندگی هر فردی جایگاهی ویژه و تعیین‌كننده دارد و همیشه همراه با حسرت از آن یاد می‌شود.

گذران این دوره منحصر به فرد در دهه 60 كشورمان تجربه‌ای است خاص كه به دلیل شرایط حاكم بر جامعه، كشور و خانواده‌ها، در ذهن همه كسانی كه این دهه را دیده و لمس كرده‌اند جایگاهی ویژه دارد.

لازم نیست در دهه 60 كودك بوده باشید تا با یادآوری برنامه‌های كودكان و نوجوانان، نگاهتان به دوردست‌ها خیره شود و این جمله كلیشه‌ای را بگویید كه یادش بخیر اون روزا! چرا كه بزرگسالان دهه 60 هم جزو تماشاگران همیشگی برنامه‌های كودك بودند.
محدودیت شبكه‌های تلویزیونی به دو شبكه كه بجز روزهای تعطیل، برنامه‌هایشان از عصر شروع می‌شد، یكی از دلایلی است كه باعث می‌شد بزرگسالان هم مخاطب برنامه كودك باشند. دلیل اصلی‌تر، جذابیت این برنامه‌ها بود كه میان آنها سهمی به مجموعه‌های تولید داخلی اختصاص داشت كه توسط گروه‌های متخصص و حرفه‌ای دست‌اندركار تولید و ساخته می‌شد.

مهم‌ترین شاهد این مدعا حضور بازیگران، كارگردانان، صداپیشگان، عروسك‌گردانان و... در این برنامه‌ها بود كه امروز پس از گذشت سه دهه هنوز در سینما، تلویزیون و تئاتر فعال هستند و حضورشان به حیطه‌ای كه در آن فعالیت می‌كنند، تشخص می‌دهد.

در واقع نگاه تخصصی و حرفه‌ای هنرمندانی كه دهه 60 با تكیه بر شرایط موجود، كار در حیطه كودك را انتخاب كردند، عامل مهمی بود كه باعث شد مخاطب بزرگسال نیز بتواند جذب این برنامه‌ها شود و بخشی از علایق و نیازهای خود را در این برنامه‌های كودكانه ببیند. چه‌بسا كودك درون بزرگسالان آن دهه آنقدر سماجت داشت كه با اصرار توانست سلیقه خود را به كرسی بنشاند.

تنوع این برنامه به گونه‌ای بود كه از مسابقه‌های تلویزیونی تا برنامه‌های عروسكی و حضور بازیگران بزرگسال در نقش شخصیت‌های فانتزی را دربر می‌گرفت كه البته هر كدام به دلیل ساختار متفاوت، جذابیت خاص خود را داشتند.
این ویژگی كه برنامه‌های كودك تلویزیون در دهه 60 برنامه‌هایی چند وجهی بودند بخصوص امروز قابل تحلیل است كه مخاطبان كودك آن روز بزرگ شده و خود پدر یا مادر هستند و مخاطبان بزرگسال نیز پدربزرگ و مادربزرگ شده‌اند.

قرار گرفتن این دو طیف كنار هم، خود دلالتی است بر این‌كه برنامه‌ها چندلایه بود و به همین دلیل توانست گستره وسیع مخاطبان را درگیر و جذب كند و تا امروز به عنوان خاطره‌ای روشن و ماندگار از آنها یاد شود.

لایه بیرونی برای مخاطب هدف كودك طراحی شده بود تا از خلال رنگ، نور، دكور، شعر، ترانه و بازی‌های كودكانه، پیام كار را دریافت كند و در عین حال سرگرم شود. یادمان باشد شعارزدگی و پیام‌رسانی، ویژگی عام و متداول دهه 60 به شمار می‌رفت و مخاطب به دلیل گذر از شرایط انقلاب و دگرگونی و همچنین درگیر بودن با شرایط جنگ، این وجه را به عنوان نماد و نشانه تفكیك‌ناپذیر آن دهه پذیرفته بود و به گفته بهتر شعار و پیام، دافعه‌ای را كه امروز برای مخاطب دارد، نداشت.

لایه درونی این برنامه‌ها كه در كنار جذابیت معمول، مخاطب بزرگسال را تحت تاثیر قرار می‌داد بیشتر به مفاهیم و تعابیر فرامتنی بازمی‌گشت كه می‌توانست با نشانه‌گذاری‌هایی جذابیت پیدا كند.

یكی از این نشانه‌گذاری‌ها به فراخور دهه 60 و صریح و مستقیم بودن شعارها و پیام‌ها، حضور پررنگ زوج‌های مكمل در مسابقه‌ها، برنامه‌ها و مجموعه‌های كودكانه بود كه یكدیگر را كامل می‌كردند.

این زوج‌ها به مفهوم رایج حتما دو جنس مخالف نبودند، بلكه بیش از هر چیز تداعی‌كننده دو وجه مختلف و متضاد (به لحاظ ظاهری یا مفهومی) بودند كه وقتی كنار هم قرار می‌گرفتند یكدیگر را كامل می‌كردند و به یك پیكر تبدیل می‌شدند.

«هوشیار و بیدار» یكی از معروف‌ترین این زوج‌ها بودند كه با حضور دو بازیگر خوش‌قریحه در نقش كاراكترهای نمایشی یك مسابقه تلویزیونی مخصوص كودكان و نوجوان، پرسش‌هایی را برای شركت‌كنندگان طرح می‌كردند و در واقع هنر بازیگری را در تعامل با مطالب علمی كتاب‌های درسی قرار داده و با این رویكرد یك مسابقه علمی را از حالت خشك و صرفا تئوری خارج كرده و جذابیتی خاص به آن دادند.

این زوج به فراخور پرسش‌های طرح شده و نقشی كه به عهده داشتند با دعوت كودكان و نوجوان به هوشیار و بیدار بودن در تلفیق با یكدیگر به تعادل می‌رسیدند و در واقع فرمولی برای موفقیت و رسیدن به پاسخ درست ارائه می‌كردند.

«كار و اندیشه» نیز مجموعه‌ای بود كه با ساختاری متفاوت تلاش می‌كرد فرمولی دیگر برای رسیدن به موفقیت ارائه كند كه البته مستقیم بودن این پیام با تكیه بر ساختار عروسكی ـ انیمیشنی آن پذیرفتنی بود.

هرچند همه آنچه این مجموعه قصد داشت بیان كند در ترانه تیتراژ به شكلی فشرده و موجز آمده بود، اما ماجراهایی كه هر بار این زوج را كنار هم قرار می‌داد تا با تلفیق دو وجه (كنش و فكر) كنار هم به موفقیت برسند و مشكل را حل كنند، آنقدر جذاب بود كه هر بار با علم به ساختار تكراری و دانستن پایان كار، باز هم مخاطب آن را دنبال كند.

در این میان تكنیك مجموعه كه در آن مقطع برای مخاطب تلویزیونی تازگی داشت، همراه با این دو عروسك هوشمند كه فرمول علمی و جدیدی برای موفقیت ارائه می‌دادند در جذابیت آن تاثیر بسزایی داشت.

این نظریه كه فعل و كنش در كنار فكر و اندیشه منجر به پیروزی و موفقیت می‌شود از گذشته تا حال در فیلم‌ها و آثار نمایشی مختلفی لحاظ شده است. البته در برخی فیلم‌ها با یك نگاه هنرمندانه و ظریف این نظریه در لایه‌های زیرین به كار برده شده تا به آسانی به مخاطب منتقل نشود.

اما این مجموعه كودكانه با تكیه بر مخاطب هدف خود یعنی كودكان و نوجوان از همان ابتدا پیام، شعار و نظریه كاربردی خود را به شكل مستقیم بر بستر یك درام آموزشی بیان می‌كرد تا به شیوه خاص خود تاثیرگذار باشد.

عروسك‌های «چاق و لاغر» با تكیه بر الگوی تضاد اولیه ـ كه عروسك چاق، خنگ و كتك‌خور و عروسك لاغر به تصور خودش باهوش و البته هر دو به اصطلاح كله‌پوك و بدشانس بودند ـ نیز شكل گرفتند.

در سری‌های اول مجموعه این دو كاراكتر، عروسك‌های باتومی بودند ‌یعنی دست یك فرد داخل بدن قرار می‌گرفت و دست دیگر با سیم تكان می‌خورد و بعدها تبدیل شدند به عروسك‌هایی كه آدم‌ها لباس آنها را تن كرده و ماسك می‌گذاشتند.
این دو عروسك به نوعی وطنی و ایرانیزه، الگوی كلاسیك یك زوج آشنا بودند. چاق و لاغر دو كارآگاهی بودند كه برای برهم زدن جشن‌های دهه فجر از یك رئیس بزرگ ناپیدا دستور می‌گرفتند و هر بار ناموفق می‌ماندند تا این‌كه می‌فهمیدند رئیس می‌خواهد با حضور یك رقیب قدرتمند آنها را از میدان به در كند و...

با وجود از پیش تعیین شدن عدم موفقیت این دو كارآگاه در انجام ماموریت، به دلیل حاكمیت فضای طنزی كه این دو را از انجام وظیفه به درگیری با یكدیگر می‌كشاند، قصه تكراری چاق و لاغر برای مخاطب كودك جذابیت داشت و البته یادآور جشن‌های دهه فجر در تلویزیون بود.


«النگ و دولنگ» با تكیه بر بازیگرانی كه نقش این زوج را بازی می‌كردند در اولین وجه متكی بر تضاد ظاهری این زوج یعنی همان چاق و لاغر بودند و البته بازیگوشی‌های كودكانه آنها كه راه به دل مخاطب كودك آن روزگار باز كرد.
این مجموعه برای این‌كه تكرار تجربه‌های قبل نباشد ساختاری جدید را وارد كار كرد. صدای خارج از قابی با این دو كاراكتر حرف می‌زد، كارهای اشتباه را به آنها گوشزد و راهنماییشان می‌كرد كه این صدا، توانست هویتی مستقل یابد و وجه جذابیت و پیام رسانی را به شیوه‌ای جدید تامین كند.

تیتراژ این مجموعه هم به واسطه ترانه و تركیبی كه از اسم این دو كاراكتر در ذهن مخاطب به جای گذاشت یكی از عواملی بود كه مخاطبان را به دیدن آن دعوت می‌كرد.

وقتی این خاطرات را با تكیه بر نمونه‌های موجود مرور می‌كنیم این پرسش بیش از پیش در ذهن شكل می‌گیرد كه مخاطب كودك و نوجوان امروز چه اندوخته‌ای به عنوان خاطره در بزرگسالی دارد؟ آیا مجموعه‌های داستانی و برنامه‌های تولید داخلی امروز كه به حضور خاله‌ها و عموها محدود شده، عروسك‌های دوست‌داشتنی كه هنوز وامدار كلاه قرمزی دهه 70 و منسوبانش هستند و انیمیشن‌هایی كه حتی نامشان در زمان پخش در ذهن مخاطبان نمی‌ماند، می‌توانند 30 سال دیگر این جمله كلیشه‌ای را بر زبان كودكان امروز و پدران و مادران فردا بیاورند: «یادش بخیر اون روزا.»

یادش بخیر اون روزها

«آفتاب و مهتاب»، «السون و ولسون» و «درون و برون» از دیگر زوج‌های نمایشی برنامه‌های كودك تلویزیون بودند كه با تكیه بر بار علمی و اخلاقی كه قرار بود به مخاطب كودك انتقال دهند جزئی از مجموعه‌های كودكانه خاطره‌ساز شدند كه دهه 60 را برای مخاطبانشان به یاد ماندنی كردند.


نگاهی به حضور پررنگ زوج‌های تلویزیونی در برنامه‌های كودك و نوجوان دهه 60 ـ كه نه تنها برای مخاطبان كودك آن روزگار بلكه برای بزرگسالانی كه امروز میانسالی را پشت سر گذاشته‌اند، خاطره‌ساز شد ـ نشان‌دهنده فضای جامعه است، بخصوص از این جهت كه در آن مقطع تاكیدی خاص بر تولید مجموعه‌های ایرانی كودكانه با تكیه بر نیروی متخصص وجود داشت تا تربیت و آموزش كودكان و نوجوانان با تكیه بر استانداردها و معیارهای تازه شكل گرفته باشد.

به نظر می‌آید همین وجه، یعنی دوره تغییر معیارها بود كه باعث شد مخاطب بزرگسال نیز ـ به دلیل فضای جدید حاكم بر این تولیدات كه تلاش می‌كردند معیارهایی نو را به زبانی كودكانه اما به شكل مستقیم انتقال دهند ـ جذب آنها شود.

--------------

منبع: جام جم آنلاین- نقد فارسی

شبکه آی فیلم سریال "کوچک جنگلی" که محصول سال1365 هست رو داشت نشون می داد.فارغ از اینکه دوبله بسیار زیبائی داره، بازیگران خوبی هم به ایفای نقش پرداختن..

یکی از این بازیگران "جمشید گرگین" هستن که مجری توانائی هم در اون زمان بودند ..

2.jpg

یک کتاب با 176 صفحه پر از خاطرات و نوستالژی های دهه 60. این کتاب رو از دست ندید. ( حجم 4.36 مگابایت )

دانلود

کارت عالیه!

عجیب رفتم تو اون دوران با فانوس دریایی!
چقدر با هم صمیمی و مهربون بودن و همونطور که گفتی دل خوشی داشتن!
tanksssss

(۱۳۹۱/۳/۲۹ عصر ۰۵:۲۰)رزا نوشته شده: [ -> ]

از برنامه های بیادماندنی دهه شصت، برنامه ای مستند بود که مجری برنامه بکمک چوب و با هنر نجاری خودش، مبادرت به ساختن کارهای چوبی با تمام جزئیات و ریزه کاریها میپرداخت. حتی در یکی از قسمتها، رولز رویس رو بطور کامل ماکت بندی کرده بودند. این برنامه علمی و آموزنده، توسط ریچارد بلیزارد تهیه و تولید شده بود. مثل دیگر سریالهای بی بی سی، سریالی کامل با مستندات زیبا و سرگرم کننده بود. فعلا کتابهای ریچارد بلیزارد در سایتهای آمازون و ... بفروش گذاشته شده که این کتابها در سال 1983 به ساخت این برنامه در شبکه بی بی سی منجر شده بودند. کسانی که از این کتابها بعنوان مرجع و راهنما استفاده کرده اند، براحتی خودروهای دهه 30 تا 50 میلادی رو با تمام جزئیاتش ماکت بندی کرده اند.

   

http://www.biblio.com/books/388401421.html

http://www.tvcream.co.uk/?tag=richard-blizzard

امیدوارم در آینده در دنیای اینترنت، اطلاعات بیشتر و بهتری از این برنامه خاطره انگیز پیدا کنیم.

تا اونجا كه حافظه ياري ميكنه دوبلور نقش ريچارد بليزارد رو جناب افشاريه برعهده داشتند. من در دوران كودكي خيلي دوست داشتم يكي از اين ماكتها رو درست كنم اما خب به دليل خلاقيت بالا هرگز موفق به چنين چيزي نشدم!

مهر: مدیر رادیو مهر از بازپخش صبح جمعه با شمای قدیمی با اجرای زنده یادان منوچهر نوذری و فرهنگ مهرپرور از این رادیوی فصلی خبر داد.

رضا رضایی مدیر رادیو فصلی که با پایان تابستان از تابستانه به مهر تغییر نام پیدا کرد، درباره تازه ترین اتفاقات این رادیوی تازه کار اظهار کرد: مهر در ابتدای راه است و باید کمی فرصت داشته باشیم تا مناسب با فصل برنامه سازی کنیم. برنامه ها در حال بررسی است و آثار شاخصی نیز روی آنتن می رود. ضمن اینکه بیشترین ارتباط با گویندگان قدیمی، خوانندگان و هنرمندان سینما در طول تابستان در رادیو، در رادیو تابستانه برقرار شد.

شب بخیر کوچولوی قدیمی از رادیو مهر بازپخش می شود و همچنین صبح جمعه با شما با اجرای مرحوم منوچهر نوذری و زنده یاد فرهنگ مهرپرور نیز عصر روزهای جمعه از رادیو مهر روی آنتن می رود.

اولی فک کنم اسمش غول دریاچه بود خیلی دوسش داشتم یادمه آهنگشو هم خیلی دوست داشتم ولی الان همه آهنگشو یادم نمیاد امان از این آلزایمر :ccco

راستی جناب زرد ابری عزیز شما که ید طولایی در برنامه های کودک قدیمی دارید آیا اطلاعاتی از برنامه ای که فک کنم نوروز 69 یا 70 پخش شد و یک غول زشت بهار رو توی یک تنگ شیشه ای زندانی کرده بود و نمی گذاشت که زمستون تموم شه و بهار بیاد... دارید؟؟؟mmmm:

جدای تمام مسائل سی.ا.سی که هیچ کجا از ایرانی جماعت جدا نیست، سرود ملیمان در دهه شصت این بود:

شاعر: ابوالقاسم حالت

آهنگ‌ساز: محمد بیگلری‌پور

http://s1.picofile.com/file/7561143010/s...a.mp3.html

شُد جمهوری اسلامی به پا

که هم دین دهد هم دنیا به ما

از انقلاب ایران دِگر

کاخ ستم گشته زیر و زِبَر

تصویر آینده‌ی ما،

نقش مراد ماست

نیروی پاینده‌ی ما،

ایمان و اتحاد ماست

یاریگر ما دست خداست

ما را در این نبرد او رهنماست

در سایه‌ی قرآن جاودان

پاینده بادا ایران

آزادی چو گل‌ها در خاک ما

شکفته شد از خون پاک ما

ایران فرستد با این سرود

رزمندگان وطن را درود

آیین جمهوری ما

پشت و پناه ماست

سود سلحشوری ما

آزادی و رفاه ماست

شام سپاه سختی گذشت

خورشید بخت ما تابنده گشت

در سایه‌ی قرآن جاودان

پاینده بادا ایران

اطلاعات بیشتر در مورد سرود ملیمون از ابتدا تا به امروز:   parand.se/t-sorode-meli.htm

(۱۳۹۱/۸/۲۰ عصر ۱۱:۰۰)سی.سی. باکستر نوشته شده: [ -> ]

اولی فک کنم اسمش غول دریاچه بود خیلی دوسش داشتم یادمه آهنگشو هم خیلی دوست داشتم ولی الان همه آهنگشو یادم نمیاد امان از این آلزایمر :ccco

راستی جناب زرد ابری عزیز شما که ید طولایی در برنامه های کودک قدیمی دارید آیا اطلاعاتی از برنامه ای که فک کنم نوروز 69 یا 70 پخش شد و یک غول زشت بهار رو توی یک تنگ شیشه ای زندانی کرده بود و نمی گذاشت که زمستون تموم شه و بهار بیاد... دارید؟؟؟mmmm:

 یادمه سریال بود ولی اسمش نمیدونم

یه گل سرخ تو تنگ شیشه ای بود تا اونجایی که به خاطر دارم

درود بر عزیزان هم کافه ای عزیز

یک قسمت از کارتون سفرهای کمان بود که با اینکه خیلی پرهیجان بود خیلی خیلی به ندرت پخش می شد.(دلیلشو آخر هم نفهمیدم) همیشه وقتی تیتراژ سریال میومد خدا خدا می کردم همون قسمت باشه ولی انگا نه انگار... برای همین هم، برخلاف اونکه تمام قسمت هارو(به علت پخش زیاد!!!) تقریبا از حفظم ولی از این قسمت فقط صحنه هایی رو یادم هست

ماجرا تقریبا به صورتی بود که گروه با یک سری قدرت های شیطانی و ماورا الطبیعه روبرو بودند که خود را به صورت حیوانات وحشتناک نشان می دادند... و فکر می کنم در همان قسمت تسوکه رو در یک چاه زندانی کرده بودند و به تدریج به چاه شن اضافه می کردند تا در آنجا خفه شود... ولی با تدبیر سگارو یا شاید هم کایکو(مطمئن نیستم، شاید کایکو  هم با تسوکه در چاه زندانی بوده باشد) که با فرستادن یک نی بلند راه تنفس را برای تسوکه باز می گذارد؛ از این مهلکه جان سالم به در می برد.

این قسمت و اقعا هیجان بالایی داشت و من هنوز در عجبم که چرا مانند بقیه قسمت ها که هر سال چندیدن بار (علی الخصوص روزهای عزاداری که پای ثابت برنامه کودک بود!!!) تکرار می شد، این قسمت پخش نمیشد؟!؟؟!؟!؟

از دوستان گرامی و عزیز و اساتید این حوزه علی الخصوص جناب زرد ابری عزیز تقاضا دارم اگر امکان دارد لطف نموده و  این قسمت را پبدا کنند و عطش چندین ساله این باکستر بی خانمان! را رفع بفرمایند... خوشحال میشوم اگر دوستان و اساتید اطلاعات بیشتر و یا خاطره ای از این قسمت دارند بیان بفرمایندmmmm:

(۱۳۹۱/۹/۲۶ عصر ۱۱:۳۴)زرد ابری نوشته شده: [ -> ]

با تشکر از سی سی باکستر عزیز در یاد آوری این کارتون قدیمی

یک قسمت از کارتون میتی کومون بنام اسکله تقدیم به همه شما عزیزان

یک قسمت دیگر از کارتون میتی کومون بنام دفاع حیوانات

با سپاس بسیار از زرد ابری عزیز بابت این قسمت های زیبا

ولی همانطور که می دانید این قسمت ها، آن قسمت مد نظر بنده نبود. ولی خوب خاطرات خوشی را زنده کرد.

الان یک مطلب جدید به ذهنم رسید که، فکر می کنم در آخر همان قسمتی که در پست قبلی عرض کرده بودم، معلوم می شود همه این جریانات یک خواب بوده که به علت مسمومیت( و شاید هم ش ر ب خ م ر !!! مطمئن نیستم) گریبانگیر گروه شده...

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28
آدرس های مرجع