كمالالملك
نویسنده و كارگردان: علي حاتمی
مدير فيلمبرداري: مهرداد فخيمی
تدوينگر: موسی افشار
موسيقي متن: فرهاد فخرالدينی
طراح صحنه و لباس: علي حاتمی
سرپرست گویندگان: ناصر طهماسب
بازسازي تابلوهای نقاشي: حجت شكيبا
طراح دكور موزۀ لوور: ولیالله خاكدان
تهيه كننده: حسين غفوری
بازيگران: جمشيد مشايخی، عزت الله انتظامی، علی نصيريان، محمدعلي كشاورز، داود رشيدی، پرويز پورحسينی، هوشنگ بهشتی، سيروس ابراهيم زاده، سروش خليلی، جهانگير فروهر، اسماعيل محمدی، منوچهر حامدی، عباس مختاری، محمد ورشوچی، حسن بلور، رضا عارفان، اكبر دودكار، نجف علي هادی.
محصول63-1362- 122 دقيقه
کمالالملک دومین فیلمی است که علی حاتمی در وقفههایی که بین تولید سریال هزاردستان پیش آمد، ساخت. بعد از ستارخان(1351) این دومین فیلمی است که حاتمی در مورد یک شخصیت تاریخی ساخته(البته به جز مجموعه سلطان صاحبقران)
کار فیلم از شروع فیلمبرداری(شهریور 62) تا آمادهسازی و اکران یکسال و نیم طول کشید و در زمستان 1363 اکران و جز فیلمهای پرفروش آن سال بود.
حاتمی اینبار زندگی یک هنرمند را دستمایه پرداختن به دلمشغولیهایش قرار داده است، محمد غفاری ملقب به کمالالملک. حاتمی ضمن مرور زندگی کمالالملک از کودکی تا کهنسالی و مرگ، به نحوۀ برخورد و تعامل شاهان قاجار و پهلوی اول با این هنرمند نامی هم پرداخته است. روایت حاتمی از زندگی این نقاش نامدار ایرانی باز باعث بروز بحثهایی از جانب مورخین و از سویی منتقدین شد که روایت حاتمی از تاریخ را شخصی و بخشهایی را متفاوت با رویدادهای تاریخی میدانستند. از طرفی فیلم زمانی ساخته شد که بیش40 سال از مرگ کمالالملک(تولد 1227 و مرگ 1319 ش) میگذشت و هنوز شاگردانی از او زنده بودند. البته شاهان قاجار چه پیش و چه بعد از انقلاب از سوی حاکمیت مورد تایید نبودند و نمیشد به وجوه دیگری از زندگی آنها پرداخت(اینکه ناصرالدینشاه گاه شعری هم میگفته، عکاسی میکرده و به زبان فرانسه آشنایی داشته). از سویی تاریخ سرزمین ما نشان داده تاریخ آنگونه که خواست حاکمان بوده نوشته شده و نه آنچه که واقعا روی داده و در این شرایط متهم کردن هنرمندی نظیر حاتمی به تحریف تاریخ- که هنرمند است و با نمایش و درام سر و کار دارد و مخاطبش طیف گستردهای از مردماند نه دانشجویان تاریخ- به دور از انصاف بوده است.
از نکات بارز فیلم طراحی صحنه و لباس فیلم(کار خود حاتمی) واستفاده خلاقانه از رنگ است. دوربین اغلب ساکن و فاقد حرکت است و قاببندیهایی فخیمی را به تابلوهای نقاشی شبیه ساخته است. موسیقی فخرالدینی هم به یادماندنی است. همانند دیگر آثار حاتمی نقش دیالوگها پررنگ و گاه پیش برنده داستان و رویدادهاست. البته ریتم فیلم در بخشهایی کند است که شاید خوشایند تماشاگر کمحوصلۀ امروزی نباشد.
نکتههایی درباره فیلم
کمالالملک برای اولین بار در 2 تیر 1370 از تلویزیون پخش و بعد از آن بارها پخش شده است.{بعد از پخش اول تلویزیونی هوشنگ کاووسی، منتقد معروف، طی نقدی در ماهنامه فیلم، هم فیلم حاتمی را زیر سوال برد و هم شخصیت واقعی کمالالملک را}
گفتگویی تلویزیونی را در حدود 10سال قبل از جناب مشایخی به یاد دارم که گفتند برای بازی در این فیلم نقاشی آموختهاند و بعد از آن هم نقاشی را ادامه دادهاند.
حاتمی برای نشان دادن دوران مشروطیت از صحنههای نبرد فیلم دیگرش، ستارخان، استفاده کرده است.
بازیگر نقش دوران کودکی کمالالملک، لیلا حاتمیست.
لیلا حاتمی در وسط کادر دیده میشود
نکته حائز اهمیت دیگر فیلم(به خصوص امروزه) لوکیشنهای فیلم است. حاتمی در این فیلم تصاویری از سه مجموعه تاریخی را در اوایل دهه 60 ثبت کرده است، کاخ گلستان(لوکیشن رویدادهای دوره ناصرالدین شاه در فیلم)، کاخ صاحبقرانیه(دورۀ مظفرالدین شاه)، کاخ شهوند در سعدآباد(دورۀ رضا شاه) که هر یک طی این سه دهه تغییراتی کردهاند.
دوبله فیلم
در این فیلم دوبله، همانند دیگر آثار حاتمی، جایگاه مهم و پررنگی دارد و جلوه و رنگ دیگری به فیلم داده است و حتی برای نقشهای کوتاه و فرعی هم از گویندگان مطرح استفاده شده است. جدا از کار استادانه منوچهر اسماعیلی، لهجۀ ترکی که ناصر طهماسب برای مظفرالدین شاه(علی نصیریان) ساخت از کارهای شاخص اوست که همچنان در یادها مانده است.
سرپرست گویندگان: ناصر طهماسب
جمشید مشایخی کمالالملک منوچهر اسماعیلی
عزتالله انتظامی ناصرالدین شاه منوچهر اسماعیلی
محمدعلی کشاورز اتابک احمد رسولزاده
علی نصیریان مظفرالدین شاه ناصر طهماسب
داوود رشیدی رضاشاه ایرج ناظریان
پرویز پورحسینی کامران میرزا سعید مظفری
جهانگیر فروهر تدیَن عزتالله مقبلی
سیروس ابراهیمزاده وزیر تشریفات کنعان کیانی
سروش خلیلی حاجبالدوله اصغر افضلی
هوشنگ بهشتی عضدالملک عطاالله کاملی
اسماعیل محمدی یارمحمد ناصر طهماسب
منوچهر حامدی امام جمعه اکبر منانی
درباریها: محمدعلی ورشوچی(اصغر افضلی)، اکبر دودکار(حسین معمارزاده)، نجفعلی هادی(کنعان کیانی)، عطالله کاملی، سعید مظفری، پرویز ربیعی
صادق ماهرو(دزد جواهرات)، ژرژ پطرسی(خبرنگار فرانسوی/دربان)، ناصر طهماسب(اعلام کننده شروع سال جدید)، محمدعلی دیباج(خدمه دربار)
دیالوگهایی از فیلم
اتابک: قلم خسروی نیست، ولی کار شاهکاریه، بی تخت شاهی کار شاهانه کردن چگونه است؟
کمالالملک: عاشقان خسروان ملت عشقند، ملتی همه شاه.
ناصرالدین شاه(در اشاره به تابلوی تالار آئینه): فرش عظیمی بدین کوچکی بافتن، از کلاف رنگ و سرانگشت قلم، صنعت سحر میخواهد، نگارستانی است خلاصه؛ سعدی در گلستان باغ نظر ساخته، استاد در این پرده قصر نظر.
کمالالملک خطاب به کامران میرزا: ترس در دل من راه نداره، من دلباختهام، دلم پر از یاد اوست، سرسوزنی جای هراس نیست.
ناصرالدینشاه خطاب به عضدالملک: مدرسه هنر، مزرعۀ بلال نیست آقا که هر سال محصول بهتری داشته باشد. در کواکب آسمان هم، یکی میشود ستاره درخشان، الباقی سوسو میزنند.
کمالالملک خطاب به اتابک: من خلاقم، بالاترین منصب را دارم، آرزو طلب نمیکنم، آرزو می سازم.
کمال الملک خطاب به مظفرالدینشاه: اینکه میفرماييد صور قبيحه است. من نقاشباشي هستم، نه خواجهباشی، معینالعیش حرمسرا. صاحب عشق در دستهای من شوری گذاشته که جرات تباه کردنش را ندارم.
کمالالملک خطاب به پیرمرد قالیباف: استاد تویی. هنر، این فرشه. شاهکار این تابلوست. دریغ همه عمر یک نظر به زیر پا نینداختم. هنر این ذوق گستردست، شاهکار، کار توست یارمحمد، نه کار من.
سکانسی از فیلم
موزه لوور
كمالالملك مشغول كپي كردن يك تابلو است.
مظفرالدين شاه و اتابك مشغول ديدن تابلوهاهستند . اتابك كمالالملك را كه در حال نقاشي است ميبيند و به سمت او ميروند.
اتابك اوا، اعليحضرت،استاد كمالالملك خودمون .
مظفرالدين شاه عجبا ، استاد نقاش در موزه نقاشي. چه با رنگ ميكنی ، رنگدان رنگين دست.
كمالالملك پرده مراسم تدفين حضرت مسيح.
مظفرالدين شاه رحمتالله عليه، عليهالسلام .
كمالالملك كار استاد تيسين است. بيحضور استاد در مكتبش تعليم ميبينم.من راوی شعر اين شاعرم، شعری از پيش سروده.
مظفرالدين شاه نهايت ،پرده نقاشباشی ما هم به همين وجاهت ميشود؟
كمالالملك كمتر از اصل نمیشود ، اگر اصلا اصل و فرعی در ميان باشد . همه جلوه عشقه. سر دلبرانه در حديث ديگران.
مظفرالدين شاه كه استاد نقاش ما تا اين درجه متعالی شده ، فرنگیكار و بدلزن و بديعنگار.
كمالالملك صحبت از مرتبت شاگرديست نه بيش.
اتابك حالا وقتی است كه فيالواقع عرض میكنم.
مظفرالدين شاه عرض بيجا نكنی اتابك جان.
اتابك من يكی نمیگذارم كمالالملك ما را اين فرانسویها لوطیخور كنند.
مظفرالدين شاه بعله، بعله.
اتابك در معيت موكب همايونی برمیگردونيمش دربخانه .
كمالالملك من كه جلای وطن نكردم، هميشه به ياد يار و ديار بودم، با همه تنهايی شاهد دارم، كار من تمام نشده، حال من، حال تشنه دير به آب رسيده است ، حال فقط شوق نوشيدن دارم. چشمه گوارا كجاست ؟ حديث ديگريست، فرصت بديد، تا اين نادان بداند عسل به خانه میبرد يا زهر بدتر از ترياك .
مظفرالدين شاه كار جهان به اعتدال راست ميشود، همه چيزمان بايد به همه چيزمان بيايد. اتابك بدش نيايد ، ما كه صدراعظم مثل بيسمارك نداريم كه نقاشباشی آنطوری داشته باشيم .بيله ديگ بيله چغندر. برگرديد به ولايت.
كمالالملك با دست خالی بهتر بود ، از اين دستی كه نميدانم تكليفش چيست.
اتابك استاد كمالالملك شما ايرانی هستيد، و ايرانی هر كجای گيتی باشه ، رعيت شاه ايرانه . توصيه میكنم به اميد وساطت فرنگی هم نباشيد، فرانسویهای هنرپرور، شاه رو بيشتر دوست دارند تا كمالالملك.
مظفر الدين شاه بعله.
آرامگاه کمالالملک در نیشابور