(۱۳۹۳/۸/۱۲ عصر ۱۰:۴۱)اسپونز نوشته شده: [ -> ](۱۳۹۳/۶/۳ عصر ۰۹:۵۶)اسپونز نوشته شده: [ -> ](۱۳۹۲/۱۰/۱ عصر ۱۱:۵۶)اسپونز نوشته شده: [ -> ]حالا که صحبت از زیر خاکیه من هم یه سوال بپرسم.
یه فیلم پارتیزانی بود که توی یه صحنه اش مادری پسر کوچکش رو برای این که آلمان ها پیداش نکنن زیر برگ ها پنهان می کرد. بعد وقتی خودش کشته شد اون پسر بچه برگ می ریخت روش. در یه سکانس دیگه پدر اون بچه که جزو پارتیزان ها بود پیداش کرد و توی یه آشیانه زیز زمینی مخفی شده بود. وقتی آلمانها با میله دنبال گودال های مخفی زیر زمین میگشتن پدر، با دستش اون میله رو نگه داشت و نگذاشت که مخفی گاهشان لو برود
از دوستان کسی سراغی از این فیلم ندارد؟ مربوط به دوران اواخر دهه پنجاه یا اوایل دهه شصت است. مدتی تلویزیون از این فیلمهای پارتیزانی بلوک شرقی زیاد پخش می کرد.
مثل این که فیلم های مورد در خواست من خیلی خیلی زیر خاکیه! . فیلم دیگری مورد نظرم هست که انشالله دوستان بتوانند یادآوری کنند:
دی ماه 67 ( چون روزی پخش شد که دچار شکستگی پا شده بودم تاریخ به خاطرم مانده ) فیلمی پخش شد احتمالا محصول یوگسلاوی سابق درباره یک یاغی به نام کوندیک که راوی فیلم یک ویولون نواز دوره گرد بود. داستان در مورد دو دوست سرباز بود که یکی از آنها رئیس پاسگاه منطقه شد و دیگری یاغی. در پایان فیلم هم رئیس پاسگاه یاغی را هدف گلوله قرار داد ولی پس از کشته شدن او فهمید که دوستش با تفنگ خالی به جنگ او آمده بود.
اسپونز عزیز
هردو فیلم مورد نظر شما را بخوبی بیاد دارم. بویژه سکانسی که در فیلم اول به آن اشاره داشتید. این فیلم در اوایل دهه شصت پخش می گردید. لحظه ای که آلمانها چیزی شبیه شمشیر را در زمین فرو می کردند پدر در آن پناهگاه تکه چوبی را بین دندانهای خود گذاشت و با کف دست مانع از فرو رفتن شمشیر در خاک می شد. خاطرم هست چون سن کمی داشتم دلیل اینکار را از خواهر بزرگترم پرسیدم و او برایم توضیح داد برای اینکه آلمانها از این روش پناهگاههای زیر زمینی که پارتیزانها ساخته اند را کشف می کنند. متاسفانه من نیز چون شما نام این فیلم را بیاد ندارم.
اما فیلم دوم یاغی نام داشت . راوی داستان یک ویولون زن نابینا بود با گویندگی استاد احمد رسول زاده که در بین سکانسهای فیلم ظاهر می شد و داستان فیلم را بصورت شعر توضیح می داد. سکانس ابتدایی فیلم هم با گفتگوی این دو دوست که خدمت سربازی را به پایان رسانده اند شروع می شود که پیاده عازم روستای خود هستند یکی از آنها دوست دارد همچنان در خدمت نظام بماند اما دیگری دوست دارد در روستای خود به کشاورزی بپردازد که نهایتا درگیر ماجرایی می شود که باعث می گردد دوستش که رئیس پاسگاه شده است او را دستگیر کند اما او فرار می کند. یاغی بعد از آنکه فرار می کند مجددا به مزرعه خود بازمی گردد و در خانه خود در کنار همسرش می ماند و ویولون زن توضیح میدهد که در حالی که همه بدنبال او می گشتند او به خانه خود نزد همسرش بر می گردد چون هیچکس فکر نمی کرد که او در خانه خودش پنهان شده باشد. در پایان فیلم هم راوی قضیه خالی بودن تفنگ یاغی را بسیار غمناک تعریف می کند.
(۱۳۹۳/۸/۱۶ صبح ۰۲:۲۱)شرلوك نوشته شده: [ -> ](۱۳۹۳/۸/۱۵ صبح ۱۱:۲۱)Hari نوشته شده: [ -> ]باسلام ،باعرض سلام حضوردوستان خوشحالم درجمع شماهستم.
من دنبال یه فیلم سیاسی هستم که اواسط دهه 60ازtv پخش شد.توی این فیلم یه نفر که به نظرم فضانوردبودبعدازاینکه دوتاپلیس رو میزنه از پایگاه فضایی فرارمیکنه ومیره پیش پیرمردی که احتمالاًزخم خورده دولته وگاهاًموادی روبه دستش تزریق میکنه وازرفتن به اطاقی که تلویزیون داره میترسه.دست آخر ماموران امنیتی مرد فراری روپیدامیکنن واون درحالی که ازاسکه به دریا میپره باکلت به منبع سوخت شلیک میکنه وامواج اونو به ساحل میاره ودرحالی که به ماه نگاه میکنه یه چیزایی رودر مورد اون میگه همونجا فیلم هم تموم میشه .اگه کسی اسم این فیلم رومیدونه یاخود فیلم روداره خواهشاً بهم برسونه برام خاطره انگیزوجالبه.
احتمال زیاد فیلم غریبه محصول 1973 ایالات متحده (فیلم نایابیه). فکر میکنم تو سایت یوتیوب فیلمش هست. مطمئنم موضوع فیلم گیر افتادن این بابا تو یک سیاره عین زمینه تنها فرقش اینه که 3 تا ماه داره آخرشم برای اینکه در بره تانکرو میترکونه.
شرلوک عزیز
بعید می دانم فیلم مورد نظر دوستمون غریبه باشد. غریبه را بخوبی بخاطر دارم. دو ساعت قبل از سال تحویل اواخر دهه شصت حدود ساعت 11 شب پخش گردید و دیگر هیچوقت از تلویزیون پخش نگردید ( مانند فیلم تعقیب شمالی که پس از 30 سال مجددا از شبکه نمایش پخش گردید) در غریبه یک فضانورد در فضا دچار سانحه می شود. و قتی به هوش می آید خود را در بیمارستانی می بیند. (در واقع او را به کره دیگری برده بودند و می خواستند به او تلقین کنند که اینجا کره زمین است) اما وقتی او را سوار ماشین می کنند تا از بیمارستان به محل اقامتی که برایش در نظر گرفته بودند ببرند از روی ساعت مچ دست راننده متوجه موارد غیر عادی می شود و بعد کره ای را ( مانند ماه ) در آسمان می بیند و از راننده سوال می کند اسم اون کره چیه و راننده اظهار بی اطلاعی می کند و با توجه به مختصات آن کره پی می برد که آن کره زمین می باشد و او اکنون در کره ای دیگر است . تا جایی که خاطرم می آید صحنه هایی مانند ترسیدن از رفتن به اتاقی که در آن تلویزیون دارد در فیلم غریبه وجود نداشت. البته شاید.